جنگ ها و عملیات های نظامی

عملیات هدف مشروع (تهاجم آمریکا به پاناما)

عملیات هدف مشروع (تهاجم آمریکا به پاناما)

عملیات هدف مشروع (تهاجم آمریکا به پاناما)

ترجمه و تالیف: محسن هفتانی

عملیات هدف مشروع یا به انگلیسی (جاست کاز) عملیاتی بود که در 20 دسامبر 1989 الی 31 ژانویه 1990 و با هدف سرنگونی دولت حاکم بر پاناما، حفظ سلطه ایالات متحده بر آمریکای مرکزی و جنوبی و علی الخصوص کانال پاناما توسط ارتش آمریکا طرح ریزی و با موفقیت اجرا شد. پاناما کشوری نه چندان پهناور در جنوبی ترین نقطه آمریکای مرکزی، از شمال با کاستاریکا، و از جنوب با کلمبیا هم مرز است.

پیش زمینه

در آن سال ها کشور پاناما به دلیل تسلط آن بر کانال مهم پاناما که اقیانوس اطلس را به اقیانوس آرام متصل میکرد، هم از نظر نظامی و هم اقتصادی نزد سیاست خارجی آمریکا از اهمیت ویژه ای برخوردار شده بود. اولین باری که توجه سیاسی آمریکایی ها به سمت این کانال معطوف شد در سال 1902 میلادی و همزمان با احداث آن توسط فرانسوی ها بود. در 1903 جنبش استقلال پاناما از کلمبیا به بار نشست و این کشور تازه تاسیس کنترل این کانال مهم و راهبردی را به دست گرفت. تا دهه 1940 کانال باز بود و کشتی های نظامی و تجاری از آن عبور می کردند و این باعث گرمی روابط پاناما و آمریکا نیز شده بود. اما پس از جنگ جهانی دوم بحث بر سر مالکیت و اختیار کانال بالا گرفت. پانامایی ها که تحت تاثیر حرکت مصری ها برای ملی کردن کانال سوئز در جریان جنگ سال 1956 کانال سوئز (از سری جنگ های اعراب و اسرائیل) قرار گرفته بودند، سعی داشتند تا همان نقشه را این بار در سال 1964 و درمورد کانال پاناما پیاده کنند. این جریان به یک شورش غیر مسلحانه تبدیل شد که آمریکایی ها آن را سرکوب کردند و شماری غیرنظامی پانامایی نیز کشته شدند. روابط دیپلماتیک دو کشور موقتا به حالت تعلیق در آمد اما بعدها با مذاکرات عمر توریخوس (رئیس جمهور وقت پاناما) و جیمی کارتر (همتای آمریکایی اش) در 1977 و امضای معاهده مجددا برقرار شد. طبق معاهده، اختیار و مالکیت کامل کانال در 31 دسامبر 1999 به پاناما بازمیگشت اما به شرطی که اجازه عبور بی قید و شرط کشتی های آمریکایی از آن نیز داده شود.

اما آمریکا نمی خواست با امضای معاهده از پیگیری اهداف و منافع خود در خاک پاناما دست بکشد. آن ها مهره نظامی-امنیتی مهمی به نام “مانوئل نوریِگا” را داشتند که یک افسر اطلاعات نظامی، عامل سازمان سیا در پاناما، و مسئول جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور بود. او که در واقع نفر اول نفوذ و قدرت در پاناما بود، کمک می کرد تا این کشور تحت کنترل ایالات متحده بماند. اما او در دهه 1980 میلادی شروع به همکاری با کارتل های مواد مخدر آمریکای جنوبی کرده بود و هم مقامات پاناما و هم آمریکایی ها از او می خواستند تا دست از این کار بردارد. اما او نپذیرفت و این باعث شد تا از آمریکایی ها فاصله بگیرد و به شوروی متمایل شود. اتفاقی که سرآغاز سقوط او (و خیلی های دیگر) بود. او توسط آمریکایی ها به قتل و ترانزیت مواد مخدر محکوم شد اما “رونالد ریگان” از اقدام نظامی علیه نوریگا خودداری کرد زیرا نمیخواست راه انداختن جنگ، انتخاب “جرج بوش پدر” به عنوان رئیس جمهور بعدی را تحت الشعاع قرار دهد. در زمان ریاست جمهوری ریگان، بوش پدر ریاست سازمان سیا را بر عهده داشت و از کم و کیف روابط نوریگا با کارتل های مواد مخدر آمریکای جنوبی به خوبی باخبر بود. سرانجام با انتخاب بوش پدر به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، زمان اقدام عملی فرارسید.

تنگه پاناما

از آن سو نوریگا نیز پیروزی حزب مخالف خود در انتخابات ملی پاناما را منتفی و منحل اعلام کرد و آمریکایی ها نیز طی یک تماس تلفنی درمورد عواقب ادامه این بازی خطرناک به او هشدار دادند و از او خواستند به نتیجه انتخابات احترام بگذارد که او این درخواست را قاطعانه رد کرد. وی سپس تمامی روابط سیاسی و دیپلماتیک میان پاناما و ایالات متحده را لغو کرد و دو کشور در 15 دسامبر 1989 در حالت جنگی قرار گرفتند.

در روز بعد، نیروهای ارتش پاناما به یک خودرو سواری حامل 4 نفر از جمله 3 نظامی آمریکایی حمله کرده و 1 نفر از آن ها را که یک ستوان یکم تفنگدار دریایی بود به قتل رساندند. یک افسر نیروی دریایی آمریکا و همسرش نیز در خودرو بودند که آن ها نیز مورد حمله قرار گرفتند. در این نقطه از ماجرا صبر ایالات متحده سر آمد و رئیس جمهور بوش فرمان رسمی اقدام نظامی علیه پاناما تحت عنوان (عملیات هدف مشروع) را صادر کرد.

سازماندهی

ارتش پاناما با تعداد کلی 16 هزار پرسنل از همان اول هم به نظر نمی آمد حریف سرسختی برای ارتش آمریکا باشد. پانامایی ها در 2 گردان پیاده، 5 گروهان پیاده، 1 یگان سواره نظام، و 2 گردان بسیج مردمی سازماندهی شده بودند. نیروی هوایی پاناما تنها از 500 نفر پرسنل و چند هواپیمای پراپ غیرمسلح تشکیل شده بود. نیروی دریایی نیز با تنها 400 نفر نیرو و چند قایق توپدار وضعیت مشابهی داشت. نیروی زمینی نیز با در اختیار داشتن تنها 28 خودروی زرهی رزمی به نظر نمی آمد بتواند مقاومت خاصی در برابر قوای ارتش اول جهان نشان بدهد. تنها عاملی که ژنرال های ارتش آمریکا را نگران می کرد کشانده شدن جنگ به کوهستان و جنگ و گریز چریکی بود. از این رو فرماندهی منطقه جنوب ارتش ایالات متحده تصمیم گرفت تا 27 هزار سرباز را برای انجام این عملیات به خط کند. تقریبا نیمی از آن ها یعنی 13 هزار نیرو در قالب تیپ 190م پیاده، گردان 7م هوانیروز، و لشکر 5م مکانیزه مجهز به خودروهای هاموی و نفربرهای ام 113 در پایگاه های ارتش آمریکا در خاک پاناما منتظر دستور بودند و نیم دیگر متشکل از لشکر 82م هوابرد، لشکر 75م پیاده، هنگ رنجرهای نیروی زمینی، نیروهای ویژه نیروی زمینی، نیروهای ویژه نیروی دریایی معروف به (نیروی سیلز)، و واحد عملیات ویژه نیروی هوایی به استعداد کلی 7 هزار نیرو از خاک آمریکا اعزام می شدند و مابقی بعد از شکست ارتش پاناما و برای برگرداندن آرامش به خیابان ها در پاناما پیاده میشدند.

یک نفربر ام113 ارتش امریکا در خیابان های پاناما

شروع درگیری

ژنرال “کارل استاینر” فرمانده عملیات در 20 دسامبر 1989 حمله را آغاز کرد. او نیروهای تحت امر خود را واحدهای مختلفی تقسیم کرد که هرکدام وظیفه خاص خود را داشتند. نام این واحدها “سرخ”، “سپید”، “سبز”، “اطلس”،” آرام”، “سرنیزه”، “همیشه وفادار” و واحد “عملیات ویژه مشترک” بود. به دلیل تحرکات غیرعادی و نامعلوم ارتش پاناما در شب پیش از حمله، استاینر حمله را به ساعت 12:45 نیمه شب موکول کرد تا اصل غافلگیری را از دست ندهد. ابتدا واحد سرنیزه حمله را شروع کرد.

ماموریت آن ها سخت ترین ماموریت بود زیرا میبایست ساختمان اصلی ستاد ارتش پاناما را اشغال می کردند. آن ها با درگیری شدید بالاخره توانستند از خیابان های پاناما عبور و ساختمان ستاد را محاصره کنند و وقتی با مقاومت شدید پانامایی ها روبرو شدند با تمام قدرت و تجهیزات حمله کردند. تانک های شریدن، نفربرهای ال اِی وی 25، هلیکوپترهای آپاچی با موشک هلفایر، و گانشیپ ای سی 130 ساختمان را هدف قرار دادند.

با پیوستن نیروهای کمکی بسیج مردمی پانامایی ها توانستند تا عصر مقاومت کنند و حتی یک هلیکوپتر ای اِیچ 6 لیتل برد  امریکایی را بزنند و آن را مجبور به فرود اضطراری کنند که این بالگرد بعد از فرار 2 خدمه خود منفجر شد. بعد از ظهر آن روز آمریکایی ها با مواد منفجره سوراخی در دیوار درست کردند و توانستند به درون ساختمان نفوذ کنند. تعدادی از پانامایی های داخل ساختمان تا آخرین نفس مقاومت کردند و کشته شدند و تعدادی هم فرار کردند که به محض خروج از پشت ساختمان به تله قسمتی دیگر از نیروهای آمریکایی مستقر در محوطه پشتی افتادند و اسیر شدند. ساعتی بعد ساختمان اصلی ستاد ارتش پاناما تصرف شده بود و فرماندهی مرکزی این ارتش از بین رفته بود.

همچنین در ساعت 1 همان شب و اندکی بعد از شروع حمله، 1300 رنجر واحد سرخ سوار بر هرکولس ها با چتر در حوالی مهمترین پایگاه نظامی پاناما و محل استقرار 720 نفر از وفادارترین نیروهای پاناما به نوریگا یعنی گردان های 6م و 7م پیاده فرود آمدند. البته تا قبل از فرود چتربازها، هواپیماهای  پنهانکار F117 نایت هاک با دو تیر بمب 2 هزار پوندی پایگاه را بمباران کردند تا فرصت آماده سازی و واکنش سریع را از پانامایی های مستقر در پایگاه بگیرند. البته بمباران انجام شده فایده ای به جز هشدار به سربازان داخل پایگاه نداشت اما این اولین ماموریت رزمی این هواپیما  بود. رنجرها از ارتفاع 500 پایی با چتر به زمین نشستند و شروع به تیراندازی کردند. با وجود مقاومت نیروهای داخل پایگاه، رنجرها توانستند در کمتر از 1 ساعت کنترل کامل پایگاه را به دست بگیرند. بخش دیگری از رنجرها نیز با چتر در فرودگاه “تاکومِن” در شرق “پاناماسیتی” پایتخت فرود آمدند تا آن را برای ارسال نیروها و تجهیزات توسط لشکر 82م هوابرد پاکسازی و آماده کنند. با پشتیبانی آتش بالگردهای لیتل برد و گانشیپ ای سی 130 این ماموریت نیز به آسانی پیش می رفت اما درون ترمینال فرودگاه، نیروهای پانامایی 374 مسافر برزیلی را گروگان گرفته بودند که رنجرهای آمریکایی با دادن 4 نفر تلفات توانستند علاوه بر رهایی گروگان ها فرودگاه را نیز به طور کامل تصرف کنند. اندکی بعد دسته ای دیگر از نیروها و تجهیزات موردنیاز برای ادامه حمله شامل تانک های سبک شریدن با چتر در محوطه فرودگاه فرود آمدند.

آن ها پس از اطمینان از امنیت محوطه فرودگاه به سراغ ساختمان های دور و بر فرودگاه که به عنوان محل اختفای عناصر باقیمانده ارتش پاناما شناسایی شده بود رفتند و این ساختمان ها را هم پاکسازی کردند. در این بخش از عملیات هم مجددا پشتیبانی بی نظیر گانشیپ ها تاثیر خود را نشان داد. واحد “اطلس” که متشکل از گردان هایی از نیروهای مختلف ارتش آمریکا بود نیز حمله خود را اندکی بعد از واحد سرخ آغاز کرده بود و هدف آن یک گردان پانامایی بود که در “فورت اسپینار”، پایگاهی با دو ساختمان سنگر گرفته بودند. اما با وجود مقاومت شدید، ساختمان ها با آتش توپخانه آمریکا کاملا تخریب شدند و ترتیب این جوخه هم داده شد. اما بیشترین مقاومت را سربازان پانامایی مستقر در پایگاه دریایی “کوکو سولو” از خودشان نشان دادند. گردان مستقر در این پایگاه توانست حدود 4 ساعت مقاومت کند اما در نهایت راهی به جز تسلیم در برابر قدرتمندترین ارتش جهان نداشت. واحد اطلس همچنین ماموریت داشت تا امنیت زندان های مهم پاناما شامل زندانی در شهر “گامبوآ” را تامین کند. آن ها وارد زندان شدند و پس از درگیری با نیروهای پانامایی مستقر در زندان و کشتن و دستگیری همه، چند زندانی سیاسی مبارز علیه رژیم نوریگا و یک مامور سیا را آزاد کردند.

در روز اول تهاجم، واحد عملیات ویژه، یک گردان تفنگدار دریایی، و یک گردان سواره نظام سبک وظیفه پشتیبانی از نیروهای عمل کننده را به عهده داشتند. آن ها مامور احداث پست های ایست و بازرسی در مسیرهای مشخص بودند تا ارتش پاناما به هیچ طریق نتواند نیروهای کمکی دریافت کند اما در مراحل بعدی تهاجم، ماموریت یافته بودند تا یک عملیات “پیدا کن و بکش” علیه واحدهای متحرک ارتش پاناما در دو استان این کشور انجام دهند.

یکی دیگر از واحدهای شرکت کننده در این تهاجم که ماموریت مهمی به عهده داشت، واحد سپید متشکل از سه گروهان سیلز بود. آن ها سوار بر قایق ها به فرودگاهی نظامی که هواپیمای شخصی نوریگا در آن بود حمله کردند، با سربازان پانامایی مدافع فرودگاه درگیر شدند، باند اصلی را با استفاده از هواپیماهای سبکی که در فرودگاه پارک بودند مسدود و جت شخصی نوریگا را با راکت AT4 منهدم کردند تا او شانسی برای فرار نداشته باشد. این عملیات نیز 4 کشته و 8 زخمی برای سیلز آب خورد که فراتر از تصور خود آن ها بود.

اما در کل مرحله اول عملیات “کاملا موفقیت آمیز” برآورد شد و تمامی اهداف و خواسته های فرماندهی برآورده شدند. تمامی سربازان واحدهای ارتش پاناما که از مرحله اول حمله جان سالم یا زخمی به در برده بودند تسلیم و اسیر آمریکایی ها شدند. غروب روز 20 دسامبر نیرویی متشکل از لشکر 7م پیاده و تیپ 16م پلیس نظامی وارد مناطق درگیری شدند و تا 4 روز بعد مشغول درگیری با عناصر باقیمانده ارتش پاناما بودند. آمریکایی ها در نهایت توانستند پایتخت را کاملا اشغال کنند و به سراغ پاکسازی استان های دیگر بروند اما نکته مهم اینجا بود که هدف اصلی عملیات یعنی دستگیری نوریگا هنوز محقق نشده بود.

واحدهای ارتش آمریکا تا 24 دسامبر مشغول جستجو در مناطق مشکوک به حضور نوریگا بودند زیرا اطلاعات ثابت میکرد که او هنوز در پاناماسیتی است. از آنجایی که آمریکایی ها تمامی راه های فرار را بسته بودند، نوریگا به کلیسای کاتولیک پاناماسیتی که سفارت واتیکان در این کشور بود پناهنده شد. سفیر واتیکان که می دانست با خروج نوریگا از سفارت و گریختن او به کوهستان، جنگ به صورت چریکی ادامه پیدا خواهد کرد و نمیخواست کشور پاناما وارد یک جنگ طولانی و فرسایشی شود، به نوریگا اجازه داد در سفارت پنهان شود و آنجا بماند. اما در حدود نیم ساعت بعد آمریکایی ها از محل اختفای او باخبر شدند و واحد سبز و پلیس نظامی را برای محاصره ساختمان سفارت و دستگیری او روانه کردند. واحد سبز تمامی خودروهایی که به محوطه کلیسا و سفارت وارد یا از آن خارج میشدند را بازرسی میکرد و راه فراری باقی نمانده بود. همزمان دولت آمریکا با واتیکان وارد مذاکره شد تا نوریگا را از آن ها تحویل بگیرد. دولت اکنون به تازگی مستقر شده پاناما و اُسقُف های کاتولیک این کشور نیز از پاپ ژان پُل دوم درخواست کردند تا برای پایان هرچه سریعتر درگیری نظامی نوریگا را تحویل ارتش آمریکا بدهد. فشارها روی واتیکان جواب داد و نهایتا در 3 ژانویه 1990 نوریگا به شرط اینکه یونیفرم نظامی اش را به تن داشته باشد و مخفیانه به خاک ایالات متحده برده شود تسلیم و از ساختمان سفارت خارج شد. او را با یک هواپیمای هرکولس به آمریکا برگرداندند و در پایگاهی نظامی در مایامی فلوریدا زندانی شد.

پایان عملیات

همزمان با تهاجم ارتش آمریکا، نوریگا از رهبری پاناما خلع شد و برنده واقعی انتخابات 1989 این کشور یعنی “گیلرمو اندارا” سوگند یاد کرد. در کل 3 هفته طول کشید تا آمریکایی ها پاناما را آرام و امنیت را در این کشور حاکم کنند. در 31 م ژانویه 1990 عملیات هدف مشروع رسما به پایان رسید و نیروهای آمریکایی در طول این عملیات 23 کشته و 325 زخمی دادند. ارتش پاناما نیز با 205 کشته و 1908 اسیر و زخمی جنگ را به پایان رساند. البته بسیاری از کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد این تهاجم ایالات متحده به خاک کشور مستقل پاناما را محکوم کردند. علت اصلی اعتراضات 300 الی 500 غیرنظامی کشته شده و 20 هزار آواره در جریان این عملیات بود. روابط دیپلماتیک پاناما و ایالات متحده به حالت عادی بازگشت؛ مالکیت کانال پاناما کاملا به دولت و کشور پاناما واگذار شد اما این کشور تحت نفوذ و سلطه آمریکا قرار گرفت. نوریگا نیز که هزاران تُن کوکائین به آمریکا ترانزیت کرده بود، در آمریکا 17 سال زندانی و سپس به فرانسه و بعد پاناما مسترد شد. دادگاه پاناما او را به جرم قتل و فساد و قاچاق مواد مخدر به 60 سال زندان محکوم کرد و مانوئل نوریگا در ماه می 2017 در 83 سالگی در اثر خونریزی مغزی درگذشت.

مقالات مشابه

جنگ اول خلیج فارس(1991)

جنگ دوم خلیج فارس(2003)

جنگ ویتنام

جنگ اول چچن

جنگ دوم چچن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن