بمب افکن هامقایسه

مقایسه بمب افکنهای B1 لنسر و توپلوف 160 بلک جک

مقایسه بمب افکنهای B1 لنسر و توپلوف 160 بلک جک

نویسنده:علی محمدی

در این نوشتار تصمیم داریم که دو بمب افکن استراتژیک B-1B لنسر متعلق به نیروی هوایی آمریکا و TU-160 بلک جک متعلق به نیروی هوایی روسیه را با یکدیگر مقایسه کنیم.

ابتدا مختصرا تاریخچه ای از هر دو بمب افکن را ارائه میدهیم.

در سال ۱۹۶۲ خط تولید بمب افکن بی ۵۲ پس از تولید ۷۴۴ فروند بسته شد. دقیقا از همین سال نیروی هوایی به دنبال طراحی بمب افکن جدیدی رفت تا در دهه ۱۹۸۰ جایگزین ناوگان بمب افکن های بی ۵۲ کند. مطالعات و بررسی ها ادامه داشت. از سال ۱۹۶۷ کار طراحی بمب افکن جدید آغاز شد. در نهایت در سال ۱۹۷۴ بمب افکن جدید اولین پرواز خود را انجام داد. این بمب افکن جدید با کد B-1A و با نام Excalibur شناخته میشد. اکسکالیبور که پدر لنسر بود ، یک بمب افکن مافوق صوت بود که توانایی رسیدن به سرعت ۲.۳ ماخ را داشت و مهمات بیشتری هم نسبت به بی ۵۲ حمل میکرد. اما دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دوره رکود و کم توجهی به بمب افکن های استراتژیک بود. هم در شوروی و هم در آمریکا این اعتقاد وجود داشت که وقتی با یک موشک بالستیک میتوان عمق خاک دشمن را هدف قرار داد ، چه نیازی به اعزام بمب افکن استرانژیک است؟ از این رو در این دو دهه بمب افکن های استراتژیک مورد بی مهری قرار گرفتند. در آمریکا صحبت هایی بود که ۲۲۴ فروند اکسکالیبور تولید شود و در دهه ۱۹۸۰ جایگزین ناوگان بمب افکن های بی ۵۲ شود. پرزیدنت کارتر ، رئیس جمهور وقت آمریکا با بی میلی برنامه اکسکالیبور را دنبال میکرد. سرانجام در سال ۱۹۷۷ طرح تولید انبوه  اکسکالیبور به کلی توسط پرزیدنت کارتر لغو شد. دو دلیل برای لغو برنامه اکسکالیبور از سوی پرزیدنت کارتر ارائه گردید. اول اینکه بهای هر فروند اکسکالیبور از میزان پیش بینی شده ۳۰ میلیون دلار به ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود و این واقعا قابل تحمل نبود. (هرچند علت اصلی این افزایش قیمت بی مهری خود کارتر به این بمب افکن بود که باعث طولانی شدن پروسه طراحی آن شد) دوم اینکه در آن زمان موشک کروز هواپرتاب AGM-86 به تازگی آماده عملیات شده بود. استدلال کارتر این بود که میتوان به جای تولید اکسکالیبور ، هزاران فروند موشک کروز هواپرتاب AGM-86 تولید کرد و بی ۵۲ ها را ارتقا داده و برای پرتاب آن آماده کرد و با پرتاب همزمان صدها تیر موشک کروز توسط بی ۵۲ ها ، شانس بیشتری برای نفوذ به آسمان شوروی وجود دارد. در سال ۱۹۷۷ برنامه تولید اکسکالیبور به دستور کارتر لغو شد. در آن سال چهار فروند اکسکالیبور تولید شده بود. شرکت راک ول اینترنشنال که طراح و سازنده این بمب افکن بود ، پروازهای تحقیقاتی این چهار بمب افکن را تا دهه ۱۹۸۰ ادامه داد. در دهه ۱۹۸۰ از یک سو ریگان رئیس جمهور آمریکا شد و از سویی ماجرای تجاوز شوروی به خاک افغانستان پیش آمد. ریگان متوجه شد که صرفا با اتکا به موشک بالستیک قاره پیما نمی توان اهرم فشار واقعی داشت و نیازمند بمب افکنی جدید برای نفوذ به عمق خاک شوروی است. از این رو دستور احیای طرح اکسکالیبور را صادر کرد. اما اینبار دستور داده شد که میبایست بمب افکن جدید به گونه ای باشد که توان نفوذ به آسمان شوروی و سیستم دفاعی این کشور را داشته باشد. از این رو شرکت راک ول اینترنشنال اقدام به بازبینی طراحی این بمب افکن کرد تا توان تهاجمی آن افزایش یابد. از جمله کاهش سطح مقطع راداری و نصب یک رادار کاوش الکترونیکی (PESA) بر روی آن و نصب یک سامانه جنگ الکترونیک جدید و قدرتمند بر روی آن کرد. بمب افکن جدید با کد B-1B و با نام لنسر در سال ۱۹۸۶ عملیاتی شد. صد فروند لنسر تولید شد.

برای اشنایی با بمب افکن ب1 اینجا را کلیک کنید

اما شوروی. این کشور تحرکات آمریکا را در ساخت بمب افکن جدید زیر نظر داشت. از این رو در دهه ۱۹۷۰ شوروی نیز به دنبال بمب افکنی جدید و مافوق صوت رفت تا رقیبی در مقابل بمب افکن مافوق صوت آمریکایی ها داشته باشند. در شوروی نیز در دهه ۱۹۷۰ بمب افکن ها مورد بی مهری قرار گرفته بودند (البته به جز بمب افکنهای حامل موشکهای ضدکشتی که وظیفه شان مقابله با ناوگان دریایی آمریکا بود) که باعث طولانی شدن پروسه طراحی آن شد. بحران اقتصادی دهه ۱۹۸۰ شوروی نیز به شدت بر روی طرح بمب افکن جدید شوروی اثر گذاشت. اما سرانجام در سال ۱۹۸۸ بمب افکن جدید شوروی رسما عملیاتی شد و با کد TU-160 و با نام روسی «بلی لبد» یا همان قوی سفید و با نام ناتو بلک جک عملیاتی شد. اما بلک جک در شوروی بسیار پردردسرتر از لنسر در آمریکا بود. درحالیکه تولید لنسر از سال ۱۹۸۴ آغاز شده بود ، در سال ۱۹۸۶ لنسر در نیروی هوایی ایالات متحده عملیاتی شده و به توان کامل عملیاتی رسید. اما در شوروی چنین نبود. بلک جک در شوروی در سال ۱۹۸۸ عملیاتی شد. اما به توان کامل عملیاتی نرسید. آن سالها اوج مشکلات شوروی بود و مشکلات اقتصادی و سیاسی در این کشور بیداد میکرد که باعث شد بلک جک ها به توان کامل عملیاتی خود نرسند. بخش عمده ای از بلک جک ها در اوکراین مستقر شده بودند. مشکلات مالی مانع آن بود که بلک جک ها به توان کامل عملیاتی برسند. زمانی که در تاریخ ۲۴ اوت ۱۹۹۱ اوکراین به استقلال دست یافت و از شوروی جدا شد ، بخش عمده ای از بلک جک ها (به علاوه تعداد زیادی موشک کروز خا ۵۵ کنت) در اوکراین مستقر بودند. ۱۹ فروند بلک جک که برخی قابلیت پرواز و برخی نیمه کاره بودند ، در اوکراین موجود بودند و تعداد کمتری نیز بلک جک در خود روسیه باقی مانده بودند. پرزیدنت یلتسین در سال ۱۹۹۲ خط تولید بلک جک را کاملا متوقف نمود و اعلام کرد که دیگر هیچگونه بمب افکن استراتژیک تولید نخواهد شد. تا سالها روسیه با اوکراین بر سر بازگرداندن بلک جکها و موشکهای کنت در حال مذاکره بودند. در این سالها تعداد بلک جک های موجود در خود روسیه کمتر از آنی بود که ارزش و صرفه عملیاتی کردن برای روسها داشته باشد. در آن سالها تنها شش فروند بلک جک در روسیه وجود داشت که توان پرواز داشتند. از این رو روسیه تلاش فراوانی برای بازگرداندن بلک جک ها از اوکراین داشت. از سال ۱۹۹۶ اوکراین با کمک های مالی غرب شروع به اوراق کردن تسلیحات استراتژیک بازمانده از دوران شوروی کرد. چون برای خود اوکراین این تسلیحات ارزشی نداشتند. سرانجام در سال ۱۹۹۹ روسیه و اوکراین بر سر بازگرداندن ۸ فروند بلک جک و ۳ فروند TU-95MS خرس نوساز و تعداد ۵۷۵ تیر موشک کنت به توافق رسیدند. تا سال ۲۰۰۲ تمامی ۱۱ فروند بمب افکن و ۵۷۵ تیر موشک کنت به پایگاه انگلس انتقال یافتند. حال روسیه دارای ۱۶ فروند بلک جک بود که البته تنها ۱۲ فروند (و یا به نقلی ۱۳ فروند) توانایی کامل عملیاتی دارند. سرانجام با انتقال بلک جک ها از اوکراین و با انجام سرویس های فنی و همچنین تکمیل شدن برخی از بلک جک های نیمه تمام ، در نهایت در سال ۲۰۰۵ این بمب افکن ها به توان کامل عملیاتی رسیدند.

برای اشنایی با بمب افکن توپلوف 160  اینجا را کلیک کنید

حال برسیم به مقایسه این دو

حداکثر سرعت قابل دسترس برای بلک جک معادل ۲۲۲۰ کیلومتر بر ساعت و برای لنسر معادل ۱۴۵۰ کیلومتر است که از این نظر برتری با بلک جک است. البته برخی از منابع مثل airforce-technology حداکثر سرعت بلک جک را ۲۰۰۰ کیلومتر بر ساعت عنوان کرده اند. توجه کنید که در نیروی هوایی روسیه حداکثر سرعت بلک جک را بر روی سرعت ۲۰۰۰ کیلومتر بر ساعت تنظیم کرده اند و بلک جک توان عبور از این سرعت را ندارد. علت این کار افزایش عمر مفید موتورها و صرفه جویی در هزینه های تعمیر و نگهداری است. این سرعت در وضعیت پرواز در ارتفاع متوسط و بالا بدست می آید. البته توجه کنید که سرعت کروز هر دو بمب افکن حدود ۹۰۰ کیلومتر بر ساعت میباشد و هر دو در ارتفاع پست دارای سرعت مادون صوت میباشند. همچنین لنسر در مدل اولیه B-1A اکسکالیبور دارای حداکثر سرعت ۲۵۰۰ کیلومتر بر ساعت بود. اما در ارتقاهای صورت گرفته بر روی آن به منظور کاهش سطح مقطع راداری و افزایش توان تهاجمی ، از حداکثر سرعت لنسر کاسته شد. درواقع تغییراتی که بر روی ورودی های هوا و دیگر قسمتها داده شد تا سطح مقطع راداری لنسر کاهش یابد ، باعث کاهش حداکثر سرعت لنسر شد. پس بنابراین توجه داشته باشید که کاهش حداکثر سرعت در لنسر همراه با کاهش سطح مقطع راداری آن بوده است.ولی در نهایت این بلک جک است که سرعت بیشتری دارد

بلک جک از چهار موتور توربوفن سامارا NK-321 استفاده میکند که هرکدام نیروی تراستی معادل ۳۰۸۰۰ پاوند در حالت خشک و ۵۵۰۰۰ پاوند در حالت روشن بودن پس سوز ایجاد میکند. لنسر نیز از چهار موتور توربوفن F-101 ساخت کمپانی جنرال الکتریک استفاده میکند که هر یک معادل ۱۷۴۰۰ پاوند نیروی کشش در حالت خشک و ۳۰۸۰۰ پاوند درحالت روشن بودن پس سوز نیروی تراست یا همان کشش ایجاد میکند. از این رو میتوان دید که بلک جک موتور قویتر دارد ولی میتوان به شکل دیگری نیز به موضع نگاه کرد و  توان موتورها را به نسبت وزن خالی بمب افکنها سنجید. وزن خالی لنسر معادل ۸۶ تن و وزن خالی بلک جک نیز معادل ۱۱۸ تن میباشد. اگر مجموع نیروی تراست ایجاد شده توسط هر چهار موتور را در هر کدام از این دو بمب افکن با هم جمع کنیم و تقسیم بر وزن خالی آن کنیم ، باز هم موتورهای بلک جک به تناسب وزن خالی آن نیروی بیشتری ایجاد میکنند که از این جهت برتری با بلک جک است. اما نکته بسیار مهمی که اینجا وجود دارد که میبایست بدان توجه کرد ، حداکثر وزن برخاست این دو است. حداکثر وزن برخاست لنسر معادل ۲۱۷ تن و حداکثر وزن برخاست بلک جک معادل ۲۷۵ تن میباشد. یعنی لنسر خود به تنهایی ۸۶ تن وزن دارد و میتواند محموله ای معادل ۱۳۱ تن شامل تسلیحات و سوخت را با خود از زمین بلند کند. بلک جک هم ۱۱۸ تن وزن دارد و میتواند محموله ای معادل ۱۵۷ تن را با خود از زمین بلند کند. اگر وزن محموله ای که هر کدام از این دو بمب افکن میتوانند با خود از زمین بلند کنند را به تناسب وزن خالی آن بسنجیم ، برای لنسر رقم ۱۵۳ درصد و برای بلک جک رقم ۱۳۳ درصد بدست می آید. یعنی لنسر میتواند معادل ۱۵۳ درصد و بلک جک معادل ۱۳۳ درصد از وزن خالی خود را می تواند اززمین بلند کند. واضح است که علیرغم آنکه توان موتورهای لنسر به نسبت وزن آن ، کمتر از توان موتورهای بلک جک به نسبت وزن آن است ، اما با این حال لنسر قادرست به تناسب وزن خالی خود محموله سنگین تری را از زمین بلند کند که این نشاندهنده آن است که لنسر طراحی و آیرودینامیک بهتری نسبت به بلک جک دارد که میتواند با موتورهایی نسبتا ضعیفتر محموله بیشتری را به نسبت وزن خالی خود حمل کند. ضمن اینکه مصرف سوخت موتورهای لنسر بهینه تر از موتورهای بلک جک است. مزیت دیگر موتور لنسر در این است که از موتور جنرال الکتریک F-101 موتور جدیدتر F-110 مشتق شده است که این موتور بر روی اف ۱۶ ها و استرایک ایگلها نصب شده است. از این رو تعمیر و نگهداری و سرویس آن آسانتر و همچنین هزینه های آن نیز کاهش می یابد. چرا که عملا موتورهای لنسر دارای قطعات مشترک فراوانی با موتورهای نصب شده بر روی استرایک ایگلها و اف ۱۶ ها دارد. همچنین موتور موفق CFM-56 که به صورت مشترک توسط کمپانی Safran فرانسه (سنکمای سابق) و جنرال الکتریک آمریکا طراحی شده و بر روی ایرلاینرهای زیادی مثل بویینگ ۷۳۷ و ایرباس ۳۲۰ و … نصب شده است نیز از همین موتور F-101 لنسر مشتق شده است. درواقع موتور لنسر بقدری کارآمد است که چندین موتور بر مبنای آن ساخته شده است. بدین ترتیب هزینه های تعمیر و نگهداری موتور لنسر نیز بسیار کمتر از موتور بلک جک میباشد. این در حالی است که موتور بلک جک تنها برای ان ساخته شد و روی هیچ هواگردی نصب نشد و این مسئله باعث افزایش قیمت لوازم یدکی موتور به دلیل تولید محدود این موتور و قطعات ان است. بد نیست نگاهی هم به میزان مصرف این دو موتور داشته باشیم. موتور اف ۱۰۱ بکار رفته در لنسر در زمانی که پس سوز آن خاموش است و حداکثر قدرت را بدون روشن کردن پس سوز ایجاد میکند ، در هر ثانیه ۲۵۵ گرم سوخت مصرف میکند. در صورتی که این موتور حداکثر قدرت خود را با روشن کردن پس سوز ایجاد کند ، در این صورت هر موتور ۱۱۱۰ گرم سوخت مصرف میکند. این درحالیست که موتور NK-321 درحالتی که حداکثر قدرت را بدون روشن کردن پس سوز ایجاد میکند ، در هر ثانیه ۷۳۰ گرم سوخت مصرف میکند و در صورتی که حداکثر قدرت خروجی موتور را با روشن کردن پس سوز ایجاد کند ، در این حالت ۱۷۵۰ گرم سوخت در ثانیه مصرف میکند. البته توجه داشته باشید که این میزان مصرف سوخت در شرایط ایده آل و استاندارد اندازه گیری میشود و میزان مصرف سوخت این دو موتور بستگی به سرعت و ارتفاع پروازی ، میزان محموله سوخت و تسلیحات و موارد دیگر دارد. اما همانگونه که میبینید مصرف استاندارد سوخت موتورهای بکار رفته در بلک جک حدود سه برابر بیشتر از مصرف استاندارد سوخت موتورهای بکار رفته در لنسر است. موتورهای بکار رفته در بلک جک حدود ۷۰ درصد نیروی تراست بیشتری نسبت به موتورهای بکار رفته در لنسر ایجاد میکنند. اما با این حال مصرف سوخت آنها سه برابر موتور های بکار رفته در لنسر است. هر موتور اف ۱۰۱ بکار رفته در لنسر ۱۹۹۵ کیلوگرم و هر موتور ان کا ۳۲۱ بکار رفته در بلک جک ۳۴۰۰ کیلوگرم وزن دارد. ضمن اینکه موتورهای بکار رفته در لنسر دارای ساختاری ساده هستند و تعمیر و نگهداری آنها ساده و کم هزینه است. درحالیکه موتورهای بکار رفته در بلک جک بسیار پیچیده هستند و تعمیر و نگهداری آن نیز دشوار است. (هزینه بالاتر تعمیر و نگهداری موتور در مورد همه هواگردهای شوروی و روسیه نسبت به انواع غربی صدق میکند).

از نظر برد هر دو بمب افکن قاره پیما هستند و بدون انجام سوختگیری هوایی توان طی کردن مسافت بین قاره ای را دارند. برد بدون سوختگیری بلک جک معادل ۱۲۳۰۰ کیلومتر و لنسر ۱۱۹۰۰ کیلومتر است که تفاوت معناداری بین آنها وجود ندارد. هر دو بمب افکن قابلیت سوختگیری هوایی دارند و با انجام سوختگیری هوایی باز هم برد آنها افزایش می یابد. اما میتوان گفت لنسر از نظر سوختگیری بر بلک جک برتری کامل و تام دارد. چرا که لنسر به روش بوم و بلک جک به روش سبدی سوختگیری میکند. روسها با کمک سوخت رسان میداس  به توپلوف سوخت رسانی میکنند . تانکر میداس بروش سبدی سوخترسانی میکند که سرعت انتقال سوخت آن ۲۰۰۰ لیتر در دقیقه است. یعنی انتقال ۸۰ هزار لیتر سوخت به یک بلک جک بیش از ۴۰ دقیقه طول خواهد کشید. میداس خود قابلیت دریافت سوخت را ندارد و در نتیجه تنها یکبار میتواند به بلک جک سوخترسانی کند. اما در آن طرف آمریکا صدها تانکر از نوع KC-135 استراتوتانکر و KC-10 اکستندر در اختیار دارد که علاوه بر آنکه میتوانند به لنسر سوخترسانی کنند ، خود نیز میتوانند سوختگیری هوایی کنند. مثلا یک تانکر اکستندر میتواند در شعاع ۳۵۰۰ کیلومتری به اکستندر دوم سوخترسانی کند و اکستندر دوم نیز در شعاع ۷۰۰۰ کیلومتری اقدام به سوخترسانی به لنسر کند. ضمن اینکه تانکرهای سوخترسان آمریکا بروش بوم سوخترسانی می کنند که بسته به نوع تانکر دارای سرعت انتقال ۴۰۰۰ الی ۶۰۰۰ لیتر در دقیقه میباشند. درحالیکه روسیه چنین توانی ندارد. روسیه تنها ۱۹ فروند میداس دراختیار دارد که البته میداس خود توان سوختگیری هوایی ندارد و مثلا پس از آنکه در شعاع ۱۵۰۰ متری به بلک جک سوخترسانی کرد ، میبایست به پایگاه بازگردد(بخش مربوط به توان سوخت گیری هوایی روسیه و امریکا ربطی به قیاس یک به یک این دو هواپیما ندارد و بیشتر مربوط به دو ارتش استفاده کننده است ).

بلک جک در دماغه خود مجهز به یک رادار تهاجمی مدل Leninetz Obzor-K میباشد. این رادار همان رادار تهاجمی است که در دماغه بمب افکن TU-95MS نیز نصب شده است. این رادار برای کشف اهداف زمینی و نقشه برداری از زمین و ناوبری استفاده میشود و بلک جک بوسیله این رادار قادرست با تعقیب خودکار ناهمواریهای زمین ، در ارتفاع نزدیک به سطح زمین پرواز کند.علاوه بر رادار ، بلک جک مجهز به سامانه جلونگر فروسرخ و سیستم یکپارچه جنگ الکترونیک و دفاعی میباشد. لنسر نیز در دماغه خود مجهز به یک رادار تهاجمی AN/APQ-164 میباشد که از نوع آرایه فازی غیرفعال است. لنسر نیز بوسیله این رادار خود قادرست به صورت خودکار در ارتفاع پست پرواز کند. همچنین لنسر با این رادار میتواند دست به نقشه برداری از زمین بزند. گفته میشود که این رادار بقدری قوی است که میتواند یک دوچرخه را از فاصله ۵۰ کیلومتری کشف کند. ضمن اینکه لنسر نیز مجهز به یک سیستم جنگ الکترونیک یکپارچه است که برای دفاع از خود در برابر سامانه های پدآفندی راداری استفاده میشود. هر دو بمب افکن دارای رادار کارآمد و قدرتمندی هستند. ضمن اینکه حقیقتا مبنایی برای مقایسه الکترونیک این دو وجود ندارد و نمی توان الکترونیک آن را با هم قیاس کرد. اما چیزی که روشن است رادار لنسر از نوع آرایه فازی غیرفعال است و رادار بلک جک از نوع پالس داپلر که خب مشخص است رادار لنسر یک نسل جلوتر از رادار بلک جک است.


رادار AN/APQ-164 رادار فعلی لنسر

رادار اوبزور کا در دماغه توپولف ۹۵نمونه ای از این رادار بر روی بلک جک نصب شده است
رادار SABR-GS که قرار است با رادار فعلی لنسر جایگزین شود

درباره سطح مقطع راداری این دو بمب افکن. هیچ کدام از این دو بمب افکن پنهانکار واقعی نیستند. چرا که در زمان طراحی این دو هنوز مفهوم پنهانکاری عینیت نیافته بود. اما در دهه ۱۹۸۰ تلاش هایی برای کاهش سطح مقطع راداری در لنسر انجام شد. مدل اولیه لنسر یا همان B-1A اکسکالیبور سطح مقطع راداری پایین تری نسبت به بی ۵۲ داشت. اما وقتی در دهه ۱۹۸۰ بنا شد تا نمونه جدید اکسکالیبور یا همان لنسر وارد خدمت شود ، تلاش شد تا سطح مقطع راداری آن کاهش یابد تا بتواند آسانتر به دفاع هوایی شوروی نفوذ کند. از این رو B-1B لنسر سطح مقطع راداری کوچکتری نسبت به B-1A اکسکالیبور دارد. سایت گلوبال سکیوریتی در مقاله ای به معرفی سطح مقطع راداری چند جنگنده و بمب افکن آمریکایی پرداخته بود که لینک آن در پایین این مقاله آمده است. در این مقاله ، گلوبال سکیوریتی اینچنین گزارش داده بود : B-1(A/B) = 10m² کاملا مشخص است که این گزارش اشتباه است. همینکه هر دو مدل A و B را دارای سطح مقطع راداری یکسان دانسته است ، نشانه اشتباه آن است. چرا که مدل B سطح مقطع راداری کمتری نسبت به مدل A دارد.  منابع مختلف سطح مقطع راداری لنسر را از نیم الی یک متر مربع نوشته اند. قدر مسلم این است که لنسر سطح مقطع راداری کمی دارد و سطح مقطع راداری آن با جنگنده هایی مثل رافال و گریپن ان جی برابری میکند. چرا که در ارتقای لنسر دهانه ورودی موتورها تغییر کرده و تمامی لبه ها از زاویه روبرو با مواد جاذب امواج رادار پوشانده شده است. از این رو لنسر از روبرو ۰.۵ متر مربع سطح مقطع راداری دارد. در طراحی بلک جک هم گفته شده است که تلاش هایی برای کاهش سطح مقطع راداری شده است. اما هیچ میزانی برای آن ذکر نشده است. در تصویری که لینک آن در قسمت منابع آمده است ، سطح مقطع راداری  بلک جک معادل ۱۵ متر مربع گفته شده است که با در نظر گرفتن تاریخچه توسعه صحیح به نظر میرسد. پس همان گونه که مشاهده میکنید لنسر سطح مقطع راداری بسیار کوچکتری دارد و از این نظر قابل قیاس با جنگنده های نسل چهار پلاس میباشد.

در زمینه میزان مهمات قابل حمل. بلک جک به شکل اسمی قادر به حمل ۴۰ تن تسلیحات میباشد. اما لنسر میتواند ۳۴تن تسلیحات را به شکل اسمی با خود حمل کند. البته هر دو بمب افکن توانایی حمل سلاح در بیرون محفظه تسلیحاتی داخلی را دارا میباشند که البته طبق توافق طرفین و پیمان محدود کردن تسلیحات استراتژیک ، هر دو بمب افکن از حمل سلاح در بیرون از محفظه منع شده اند. توجه کنید که این میزان حمل سلاح به صورت اسمی است و در عمل هیچکدام از این دو بمب افکن نمی توانند این میزان سلاح حمل کنند. میزان حمل عملی تسلیحات در بلک جک معادل ۱۸ الی ۲۰ تن و در لنسر ۲۲ الی ۲۴ تن میباشد. همانطور که میبینید لنسر در عمل مهمات بیشتری را حمل میکند و از این نظر برتر از لنسر است. اما صرف نظر از حجم تسلیحات ، از نظر کارایی نیز لنسر به مراتب تسلیحات اثرگذارتری نسبت به بلک جک حمل میکند. در دوران جنگ سرد لنسر یک بمب افکن اتمی بود و وظیفه آن حمله به اهداف استراتژیک در عمق خاک شوروی بود. بدین منظور لنسر مجهز به بمب های اتمی و موشک تهاجمی تاکتیکی AGM-69 SRAM مجهز بود که ۳.۵ ماخ سرعت و ۲۰۰ کیلومتر برد و سرجنگی اتمی داشت و لنسر میتوانست ۲۴ تیر موشک اسرم حمل کند. علاوه بر اسرم ، لنسر میتوانست انواع بمب های اتمی را نیز حمل و پرتاب کند. هرچند توان حمل ۱۴ تیر موشک کروز اتمی AGM-86 کلکوم نیز برای لنسر در نظر گرفته شده بود ، اما در عمل لنسر هیچگاه این موشک را حمل نکرد. چرا که لنسر یک بمب افکن با پنهانکاری نسبی بود. ولی کلکوم یک موشک کروز پنهانکار نبود. استفاده از یک موشک کروز غیرپنهانکار بر روی لنسر میتوانست بر روی قابلیت های پنهانکاری آن تاثیر منفی بگذارد. از این رو در عمل هیچگاه این موشک کروز بر روی لنسر عملیاتی نشد. با پایان یافتن جنگ سرد ، نقش تهاجم اتمی لنسر نیز پایان یافت و تبدیل به سکویی برای حمل و پرتاب تسلیحات متعارف و هدایت دقیق آمریکا شد. لنسر قادرست تمامی تسلیحات هواپرتاب نیروی هوایی ایالات متحده را حمل و شلیک کند. انواع بمب های هدایت لیزری ، ماهواره ای و اوپتیکالی و انواع موشکهای تهاجمی هواپرتاب از لنسر قابل شلیک میباشد. این بمب افکن قادرست ۲۴ بمب ۲۰۰۰ پاوندی هدایت لیزری یا هدایت ماهواره ای و یا سقوط آزاد را حمل و پرتاب کند. همچنین لنسر میتواند ۸۴ بمب سقوط آزاد ۵۰۰ پاوندی را حمل و پرتاب کند. لنسر را میتوان به پاد ناوبری و هدفگیری Sniper مجهز نمود و بوسیله این پاد اقدام به هدایت دقیق انواع بمب های هدایت لیزری و همچنین هدفگذاری بمب های ماهواره ای کرد. بدین ترتیب عملا لنسر میتواند به مانند یک بمب افکن تاکتیکی عظیم الجثه اقدام به پشتیبانی نزدیک از نیروهای خودی کند. در زمینه تهاجم تاکتیکی دورایستا لنسر قادرست ۲۴ موشک کروز پنهانکار AGM-158 JASSM را حمل و شلیک کند. این موشک بسته به مدل ۳۷۰ الی ۱۰۰۰ کیلومتر برد دارد. همچنین لنسر قادرست تا ۲۴ تیر بمب دورایستا AGM-154 جیسو و یا ۱۲ تیر نمونه پیشرانه دار آن را حمل کند. این بمب ۱۳۰ کیلومتر و نمونه پیشرانه دار آن تا ۵۶۰ کیلومتر برد دارد. بدین ترتیب لنسر میتواند کاملا بدور از برد آتش سامانه های پدآفندی دشمن و در بسیاری موارد بدون نیاز به ورود به آسمان کشور دشمن ، اهداف را در عمق خاک دشمن هدف قرار دهد. همچنین لنسر قادرست تا ۱۴۴ تیر بمب کم قطر GBU-39 اس دی بی و یا نمونه پیشرفته تر آن GBU-54 را حمل و پرتاب کند که فوق العاده موثر هستند. این بمب در صورت رهاشدن از ارتفاع بالا دارای ۱۳۰ کیلومتر برد میباشد. لنسر در نبردهای دریایی نیز بسیار موثر و کارآمد است. به دلیل برد زیاد ، لنسر میتواند مساحت زیادی از اقیانوسها را گشت زنی کرده و اقدام به زیر نظر گرفتن تحرکات ناوگان دریایی دشمن کند. لنسر قادرست تا ۸۴ مین دریایی mk-62 را حمل و پرتاب کند. بدین ترتیب میتواند ناوگان دریایی دشمن را محاصره کرده و یا سرعت تحرک و پیشروی آنها را به شدت کُند کند. همچنین لنسر قادرست تا ۲۴ موشک ضدکشتی AGM-158C LRASM نیز با خود حمل کند. این موشک هم اکنون به شکل محدود عملیاتی است. ولی تا سال ۲۰۱۸ بطور کامل در همه رسته ها عملیاتی خواهد شد.‌ LRASM بهترین و پیشرفته ترین موشک ضدکشتی جهان است. بدین ترتیب هر لنسر با حمل ۲۴ تیر از این موشکها تبدیل به سلاحی مرگبار برای هر نیروی دریایی در سطح جهان میشود.

بلک جک نیز همانند لنسر از ابتدا به عنوان یک بمب افکن استراتژیک در نقش حملات اتمی عملیاتی شده بود و توان انجام حملات متعارف را نداشت. بلک جک برای انجام حملات اتمی تاکتیکی موشک KH-15 را حمل میکرد. این موشک معادل اسرم در لنسر بود و بلک جک میتوانست تا ۲۴ تیر خا ۱۵ حمل کند. این موشک بسته به مدل ۱۵۰ الی ۲۸۰ کیلومتر برد داشت و سرعت پروازی آن ۵ ماخ بود و مجهز به یک کلاهک ۲۰۰ کیلوتنی بود. اهداف توسط رادار بلک جک کشف میشدند و سپس بوسیله این موشک نابود میشدند. بلک جک در مجموع ۱۲ تیر موشک کروز استراتژیک KH-55 حمل میکرد. این بمب افکن دارای دو محفظه تسلیحاتی است و در هر محفظه شش موشک بارگذاری میشود. خا ۵۵ یا همان کنت یک موشک کروز دوربرد است که ۲۵۰۰ کیلومتر برد در مدل پایه و ۳۰۰۰ کیلومتر در مدل اس ام برد داشت و مجهز به یک کلاهک ۲۰۰ کیلوتنی بود. انواع بمب های اتمی روسیه نیز توسط بلک جک قابل حمل و پرتاب میباشد. از سال ۲۰۱۴ بلک جک طی تغییرات و ارتقاهایی که بر روی آن انجام شد ، توان حمل اغلب تسلیحات متعارف ارتش روسیه را بدست آورد. بلک جک نیز همانند لنسر توان انجام حملات متعارف را دارد. از سال ۲۰۱۴ تقریبا تمامی تسلیحات متعارف روسیه از بلک جک قابل پرتاب شد. اما با این حال بلک جک باز هم توان تسلیحاتی لنسر را در حالت متعارف ندارد. بلک جک فاقد یک پاد کارآمد مثل Sniper XR است. هرچند بصورت آن بورد دارای سامانه الکترواوپتیکی OBP-15T در زیر دماغه خود است که از آن برای هدایت بمب ها استفاده میکند ، اما باز هم این سایت کارایی در حد پاد اسنایپر را ندارد که به عقیده کارشناسان نظامی ، برترین و کارآمدترین پاد ناوبری ، هدفیابی و هدفگیری میباشد. لنسر بوسیله پاد اسنایپر نه تنها اهداف زمینی ، بلکه اهداف هوایی را نیز میتواند رصد کند. ضمن اینکه پاد اسنایپر قادرست هم بمب های هدایت لیزری سری پیووی را به سمت هدف هدایت کند و هم میتواند مختصات ماهواره ای اهداف را معین کرده و بوسیله آن بمب های هدایت ماهواره ای را هم هدایت و ناوبری نموده و تعیین مختصات کرد. درحالیکه بلک جک بالکل فاقد این توانایی میباشد.

البته نباید این نکته بسیار مهم را در مقایسه این دو بمب افکن از خاطر برد که هرچند هر دوی این بمب افکن ها از ابتدا برای ایفای یک نقش واحد ساخته شده بودند ، اما اولا از ابتدا هم دارای ترکیب تسلیحاتی متفاوتی بودند و در ثانی پس از جنگ سرد هم نقش این دو بمب افکن با هم تفاوت پیدا کرد. لنسر در همان دوران جنگ سرد نیز موشک کروز دوربرد حمل نمیکرد. هرچند توان حمل موشک AGM-86 برای آن در نظر گرفته شده بود و لنسر میتوانست تا ۱۴ تیر از این موشک کروز را حمل کند. اما در عمل هرگز لنسر به این موشک مجهز نشد و برای حملات اتمی از موشکهای اتمی تاکتیکی AGM-69 اسرم و بمب های اتمی سقوط آزاد استفاده میکرد. دست کم لنسر در زمان خود به اندازه کافی قدرت تهاجمی داشت که میتوانست به آسمان شوروی نفوذ کند و نیازمند کروز دوربرد نبود. درحالیکه بلک جک هرچند مجهز به موشک تاکتیکی KH-15 و بمب های سقوط آزاد بود ، اما از همان ابتدا تاکنون اصلی ترین سلاح بلک جک موشکهای کروز دوربرد خانواده KH-55 کنت بود که میتواند تا ۱۲ تیر را حمل کند. بلک جک عملا شانس زیادی برای نفوذ به آسمان دشمن به صورت مستقیم را ندارد. در سال ۲۰۱۳ دو بمب افکن بلک جک که از روسیه به ونزوئلا آمده بودند پس از خروج از این کشور در فاصله ۱۱۰ کیلومتری از سواحل اکوادور شناسایی شدند و بلافاصله دو فروند جنگنده کفیر برای اسکورت آنها اعزام شدند. درحالیکه لنسر امروزه حکم یک بمب افکن تهاجمی استراتژیک و قاره پیما را برای آمریکا دارد ، بلک جک برای روسها حکم یک سکوی حمل و پرتاب موشک کروز را دارد. بلک جک سکویی برای حمل و پرتاب موشکهای کروز خانواده KH-55 کنت یا نمونه های بروزتر آنها یعنی KH-101 میباشد. پس این موضوع را هم میبایست در ترکیب تسلیحاتی و نوع نقشی که هر کدام از این دو برای صاحب خویش ایفا میکنند نیز لحاظ کرد. درحالیکه امروزه بلک جک برای روس ها سکویی برای حمل و پرتاب موشک کروز استراتژیک به شمار میرود ، برای آمریکایی ها بمب افکن پنهانکار و نسل پنجمی B-2 اسپریت حکم بمب افکن تهاجمی نفوذگر به آسمان دشمن را دارد و B-52 هم سکوی حمل و پرتاب موشک های کروز اتمی میباشد و لنسر صرفا موشک های کروز تاکتیکی حمل میکند. هرچند همان موشک های کروز تاکتیکی و بمب های پیشرانه دار لنسر هم میتواند در اغلب موارد بدون نیاز به ورود به آسمان دشمن ، اقدام به ضربه زدن به دشمن کند.

یکی از مواردی هم که معمولا به آن زیاد پرداخته میشود ، این است که بلک جک توانایی حمل ۱۲ تیر موشک کروز خا ۱۰۱ را دارد که این موشک یک موشک کروز پنهانکار با برد ۵۵۰۰ کیلومتر است. اولا دقت کنید که برد این موشک رسما از جانب مقامات رسمی روسیه و یا کارخانه سازنده آن اعلام نشده است و این بردهایی که بر آن گفته میشود ، توسط رسانه های خبری گفته میشود که البته هیچ ارزشی ندارد. ضمن اینکه منابع خبری مختلف برد مختلفی را برای این موشک ذکر کرده اند. ۳۰۰۰ ، ۳۵۰۰ ، ۴۰۰۰ ، ۴۵۰۰ ، ۵۵۰۰ ارقامی هستند که برای برد این موشک گفته شده اند که همین میزان تفاوت نشانگر آن است که هیچ کدام از این ارقام نمی تواند صحیح باشد. ضمن اینکه این موشک تاکنون هرگز در برد بیشتر از ۳۰۰۰ کیلومتر نیز آزمایش و یا استفاده نشده است. پس بنابراین دقت کنید که نمی توان این گزارش های تایید نشده و متناقض را درباره برد این موشک پذیرفت که البته تاکنون در برد بیشتر از ۳۰۰۰ کیلومتر آزمایش و یا استفاده هم نشده است. در ضمن یکی از سایت های خبری هم سطح مقطع راداری این موشک را ۰.۰۱ متر مربع اعلام کرده است که البته باز هم این گزارش تایید شده نیست و به شکل رسمی رقمی برای سطح مقطع راداری این موشک وجود ندارد. برد تایید شده این موشک همان ۳۰۰۰ کیلومتر است. درباره میزان پنهانکاری این موشک هم ، جدای از پنهانکاری ذاتی موشکهای کروز ، هیچ منبع رسمی مبنی بر اینکه سطح مقطع راداری این موشک یک عدد خاص است ، وجود ندارد. ضمن اینکه به چند نکته هم میبایست توجه کرد. اولا موشکهایی مثل KH-55 و AGM-86B موشکهای کروز استراتژیک هستند و قابل مقایسه با موشکهایی نظیر استورم شدو و تاروس نیستند. موشکهای کروز استراتژیک عمدتا قبل از آنکه بر روی بمب افکن بارگذاری شوند ، هدفگیری شده اند و هدف برای آنها تعریف میشود و بمب افکن تنها وظیفه یافتن مسیر مناسب برای شلیک و سپس شلیک موشک کروز است. اما موشکهای کروز تاکتیکی اینگونه نیستند و در حین پرواز بمب افکن به هدفی که مشخص میشوند ، شلیک میشوند. لنسر هیچگونه موشک کروز استراتژیک حمل نمی کند. تنها موشک AGM-158 JASSM-ER بر روی لنسر قابل استفاده است که یک موشک کروز تاکتیکی است. هرچند برد ۱۰۰۰ کیلومتری آن اجازه شلیک از پشت مرزهای یک کشور را میدهد. اما این موشک فاقد سرجنگی اتمی است و در نهایت قابل قیاس با موشک های کروز بلک جک نیست. ضمن اینکه توجه کنید که حمل موشک کروز استراتژیک توسط بلک جک هیچگونه برتری برای آن در مقابل لنسر بوجود نمی آورد. از دهه ۱۹۸۰ به بعد آمریکا بمب افکن های بی ۵۲ خود را به موشک های کروز استراتژیک مجهز کرد. چرا که با پیشرفت و گسترش پدآفند هوایی شوروی ، دیگر بمب افکن بزرگی مثل بی ۵۲ نمی توانست مستقیما به آسمان شوروی نفوذ کرده و دست به بمباران اتمی بزند. چرا که به سادگی شناسایی و نابود میشد. از این رو در دهه ۸۰ آمریکا این بمب افکنها را مجهز به موشکهای کروز الکوم و کلکوم کرد که ۲۴۰۰ کیلومتر برد داشتند و دیگر بی ۵۲ نیازی به نفوذ به آسمان شوروی برای بمباران نداشتند و میتوانستند از صدها کیلومتر پشت مرزهای شوروی اقدام به انجام حملات مختلف اتمی یا متعارف کنند. اما لنسر هیچگاه مجهز به موشک کروز استراتژیک نشد. چرا که توان تهاجمی بسیار بالای مستقیم را داشت و نیازی به حمل موشک کروز استراتژیک نداشت. همین الان هم لنسر توانایی حمله مستقیم و بدون استفاده از موشکهای کروز استراتژیک را به بسیاری از کشورهای جهان را دارد و حتی اگر از پشتیبانی جنگ الکترونیک و جنگنده های خودی نیز بهره مند شود ، توانایی نفوذ به آسمان کشورهای با پدآفند سنگین مثل روسیه و چین را هم دارد. پس در نتیجه بمب افکنی مثل لنسر اصلا نیازی به موشک کروز استراتژیک ندارد. پس بنابراین توجه کنید که هرچند این موضوع که بلک جک موشک کروز استراتژیک حمل میکند ، دارای ارزش رزمی بالایی است. اما این موضوع باعث برتری آن بر لنسر نمی شود. چرا که لنسر اولا نیازی به چنین تسلیحاتی ندارد و در ثانی آمریکا بمب افکنهای رادارگریز و پنهانکار B-2 اسپریت را در اختیار دارد که در وهله اول وظیفه حملات اتمی به کشورهای دیگر برعهده این بمب افکن است ، نه لنسر.

همانطور که مشاهده میکنید لنسر تنوع و کیفیت تسلیحاتی بسیار بهتری نسبت به بلک جک دارد و تسلیحات کارآمدتری نسبت به بلک جک حمل میکند و در کنار آن حجم بالاتری از تسلیحات نیز نسبت به بلک جک حمل میکند. بلک جک فاقد موشک ضدکشتی در حد LRASM میباشد. فاقد توانایی استفاده و ناوبری و پرتاب بمب های هدایت ماهواره ای است. فاقد بمب های کارآمدی مثل خانواده SDB ها و بمب های جیسو میباشد.

اوراق کردن بلک جک در اکرائین

لنسر از نظر هزینه های تعمیر و نگهداری بسیار بمب افکنی سبک و مقرون بصرفه است. هر ساعت پرواز با لنسر تقریبا ۶۰ هزار دلار هزینه دارد. برای مقایسه بد نیست بدانید هزینه هر ساعت پرواز بمب افکن بی ۵۲ معادل ۷۸ هزار دلار و جنگنده رپتور معادل ۵۸ هزار دلار و بمب افکن پنهانکار بی ۲ اسپریت هم ۱۳۰ هزار دلار و اف ۲۵ لایتنینگ نیز معادل ۳۱ هزار دلار میباشد. جالب است که هزینه های پرواز لنسر با جنگنده رپتور تقریبا برابر است که همین نشان دهنده کم بودن هزینه های عملیاتی لنسر است. از این رو لنسر جزء محبوب ترین هواگردهای آمریکاست. درمجموع ۱۰۰ فروند لنسر تولید شد. در خلال سالهای اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل قرن جدید ، نیروی هوایی ایالات متحده که دیگر نیاز به این تعداد لنسر نداشت ، تعدادی از آنها را از خدمت فعال کنار گذاشته و به حالت رزرو درآورد. در حال حاضر بنا به نقل منابع مختلف تعداد ۶۲ الی ۷۰ فروند لنسر در نیروی هوایی آمریکا عملیاتی میباشد. همچنین لنسر درحال گذراندن مراحل ارتقاء کلی میباشد که مهمترین آن تعویض رادار قدیمی با رادار SABR-SG میباشد. رادار SABR-SG یک رادار آرایه فازی فعال است که برگرفته از رادار AN/APG-83 SABR است که درواقع نمونه بزرگتری از آن میباشد که رادار AN/APG-83 SABR هم براساس و با تکنولوژی رادار پیشرفته AN/APG-81 جنگنده F-35 لایتنینگ طراحی و ساخته شده است. این رادار بسیاری از توانایی ها و قابلیت های رادار لایتنینگ را دارا میباشد. گفته میشود مساحت آنتن رادار SABR-SG سه برابر رادار APG-83 SABR است که قرار است بر روی اف ۱۶ های نیروی هوایی آمریکا عملیاتی شود. تعداد ماژول های این رادار بیش از سه برابر رادار لایتنینگ است که بدین ترتیب این رادار دارای ۳ الی ۴ هزار ماژول فرستنده و گیرنده خواهد بود. ناگفته پیداست که چنین رادار بزرگ و پیشرفته و قدرتمندی چه توان تهاجمی بالایی را برای لنسر فراهم خواهد آورد.

بلک جک طبق گزارش وبسایت میلیتاری تودی هزینه های تولید فوق العاده سرسام آوری دارد و هزینه های تعمیر و نگهداری آن بسیار بسیار گران و کمرشکن و فوق العاده پردردسر است. در مجموع کمتر از ۳۹ فروند بلک جک در دوران شوروی و پس از آن تولید شد. درباره تعداد بلک جک های روسیه آمارهای مختلفی وجود دارد. اما به هر حال هیچ آماری که تعداد بلک جک های روسیه را بالاتر از ۱۶ فروند بداند ، وجود ندارد. گلوبال سکیوریتی تعداد بلک جک های روسیه را ۱۴ فروند میداند. البته این رقم تنها نشان دهنده بلک جک های موجود است. والا تعداد بلک جک های روسیه که قابلیت پرواز دارند ، تنها ۱۳ فروند و بنا به نقلی تنها ۱۲ فروند است. طبق گزارش وبسایت اوییشنیست (که لینک آن در پایین این مقاله آمده است) روسیه تنها پنج فروند بلک جک عملیاتی دارد. چرا که تاکنون بلک جک تنها با پنج شماره سریال مشاهده شده است. با در نظر گرفتن گزارش وبسایت میلیتاری تودی مبنی بر کمرشکن بودن هزینه های تعمیر و نگهداری بلک جک ، این رقم منطقی به نظر میرسد که به دلیل هزینه های نگهداری سنگین ، تنها پنج فروند بلک جک درحالت آماده عملیات وجود دارد. علی الخصوص اینکه طبق عکسهایی که خلبانان جنگنده های اروپایی از اسکورت بلک جک گرفته اند ، تنها پنج بلک جک با پنج سریال ثابت رهگیری و اسکورت شده اند (البته اینکه چقدر بلک جک عملیاتی است واقعا مشخص نیست و تنها در اینجا دو روایت عملیاتی بودن پنچ فروند و 12 فروند هر دو اماده).

روسها هم از سال ۲۰۱۴ برنامه ای برای مدرنیزه کردن بلک جک های خود داشته اند که این برنامه شامل ارتقاء رادار ، موتورها و الکترونیک بلک جکها است. طبق این برنامه تمامی بلک جک ها تا سال ۲۰۲۰ ارتقا خواهند یافت. البته از جزئیات این برنامه اطلاعی دردست نیست. همچنین از چگونگی پیشرفت این برنامه نیز اطلاعی دردست نیست و مشخص نیست که آیا اصلا این برنامه درحال پیشرفت است؟ در چه مرحله ای است؟ تاکنون چند بلک جک طی این برنامه ارتقا یافته اند؟ و … . طبق گزارش برخی رسانه ها روسیه برنامه ای برای بازگشایی مجدد خط تولید این بمب افکن دارد و در نظر دارد تعدادی بلک جک با موتور ، رادار و الکترونیک جدید تولید کند. با در نظر گرفتن هزینه های تولید بسیار سنگین و کمرشکن این بمب افکن و مشکلات مالی روسیه و آینده بمب افکن ها ، بازگشایی مجدد خط تولید بلک جک و تولید مجدد آن بسیار بعید به نظر میرسد. چرا که اگر بخواهیم منطقی به این موضوع نگاه کنیم ، اگر روسیه بخواهد بلک جک را با موتور و رادار و الکترونیک جدید تولید کند ، عملا مثل تولید یک بمب افکن جدید است که در این صورت این بمب افکن زودتر از سال ۲۰۳۰ عملیاتی نخواهد شد. وقتی در آن سال بمب افکن B-21 در آمریکا عملیاتی شود ، دیگر بلک جک به چه کاری خواهد آمد؟

در مجموع با در نظر گرفتن تمامی مواردی که عنوان شد میتوان به خوبی درک کرد که لنسر بمب افکنی به مراتب قدرتمندتر و کارآمدتر از بلک جک است. حتی با در نظر گرفتن ارتقاهای هر دو بمب افکن ، باز هم لنسر برتر از بلک جک است. در کنار برتری های فنی ، حتی از نظر تعداد هم لنسر برتری بیش از پنج برابری نسبت به بلک جک دارد.

در کل میتوان اینگونه نیز در نظر گرفت که بلک جک برد بیشتر(ولی نه خیلی بیشتر) و سرعت پرواز بیشتری دارد ولی از نظر الکترونیکی، تاثیر گذاری تسلیحات و هزینه عملیاتی برتر از بلک جک است. در واقع برتری بلک جک در ویژگی پروازی است و نه تسلیحاتی و الکترونیکی

ممکن است این سوال برای شما مطرح شود که اگر لنسر برتر از بلک جک است ، پس چرا وبسایت های مختلف در رده بندی بمب افکن های استراتژیک ، بلک جک را پس از بی ۲ اسپریت به عنوان دومین و لنسر را به عنوان سومین بمب افکن رده بندی میکنند؟ در پاسخ باید عرض کنیم که این رده بندی ها بر اساس اعداد به این شکل است که مثلا توپلوف 160 مهمات بیشتری را اسمی  نسبت به لنسر حمل میکند و یا برد بیشتری دارد و یا سرعت ان بیشتر است… در این رده بندها معمولا به شکل حرفه ای به این مسئله توجه نشده  که عملا چقدر مهمات و از چه نوعی و حمل می شود و اثر  گذاری انها

مثلا در رده بندی ناوهای هواپیمابر جهان ، ناو هواپیمابر آدمیرال کوزنتسف در رده سوم و ناو هواپیمابر شارل دوگل در رده ششم قرار گرفته است. کاملا واضح است که این رده بندی کاملا غلط است و تنها بر اساس وزن و اندازه است  و شارل دوگل از نظر اینکه پیشران اتمی دارد و هواگردهای بیشتری حمل میکند و کاتاپولت دارد و … برتری مطلق بر ناو هواپیمابر روسها دارد. پس این موضوع را هم در نظر بگیرید که این رده بندی ها همیشه هم صحیح و کارشناسی شده نیستند و بعضا اشتباهاتی دارند.(دو گل اتنها ناو هواپیما بر اتمی جهان بعد از سوپر کریر های امریکایی است و دست کم از نظر فناوری موتور و استقامت ماموریت برتر از دیگر ناو های هواپیما با موتور توربین گازی است ولی وزن ان از انواع روسی کمتر است)

به عنوان حسن ختام این مقاله لازم میدانم به نکته ای اشاره کنم. همه ما تاکنون بارها مقالات مختلفی را در زمینه مقایسه های تجهیزات مختلف با یکدیگر را نوشته ، دیده و یا خوانده ایم. در همین سایت جنگاوران شما میتوانید دهها مورد مقایسه بین جنگنده ها و دیگر تجهیزات مختلف را بخوانید. اما بنده به عنوان برادر کوچک شما توصیه ای به شما دارم. وقتی دو جنگ افزار با هم مقایسه میشوند ، ابتدا به ماهیت آن جنگ افزار دقت کنید و سپس به مقایسه جزئیات آن بپردازید و تحلیل کنید. مثلا فرض کنید در مقاله ای میخواهیم سوخو ۳۵ را با اف ۱۶ مقایسه کنیم. اف ۱۶ یک جنگنده است. سوخو ۳۵ هم یک جنگنده است. از بین این دو جنگنده ، جنگنده ای برتر است که نیازهای نیروی هوایی صاحب خود را بهتر بتواند برآورده سازد. بر همین مبنا هم میبایست جزئیات این دو جنگنده را در نظر گرفت و با هم مقایسه کرد تا در نهایت به این نتیجه رسید که کدام جنگنده میتواند نیازهای نیروی هوایی صاحب یا مالک خود را بهتر برآورده سازد. مثلا فرض کنید حداکثر سرعت سوخو ۳۵ معادل ۲.۲ ماخ و حداکثر سرعت اف ۱۶ معادل ۲.۱ ماخ باشد. اینکه بگوییم حداکثر سرعت سوخو ۳۵ یک دهم ماخ بیشتر از اف ۱۶ است پس بنابراین برتر از اف ۱۶ است ، منطقی نیست. چون یک دهم ماخ سرعت بیشتر دلیل بر برتری کلی نیست و مثلا قرار نیست در میدان نبرد واقعی این دو جنگنده با هم مسابقه سرعت بگذارند که هرکدام زودتر از خط پایان گذشت ، پس برنده است. بلکه میبایست توانایی های رزمی دو جنگنده را درنظر گرفت و اینکه در مجموع کدام جنگنده در آسمان کارآیی بهتری دارند.

این مقاله پیش از این در کانال Military-War-History درج شده است که ادرس کانال نویسنده این مقاله در زیر امده است

https://t.me/Military_War_History

منابع مقاله

http://www.globalsecurity.org/wmd/world/russia/tu-160.htm

https://fas.org/nuke/guide/russia/bomber/tu-160.htm

http://www.military-today.com/aircraft/top_7_bombers.htm

http://www.military-today.com/aircraft/b_1b_lancer.htm

http://www.military-today.com/aircraft/tupolev_tu160_blackjack.htm

Fantastic photos of the Russian Tu-160 Blackjack bombers intercepted by RAF Typhoons yesterday

http://www.globalsecurity.org/military/world/stealth-aircraft-rcs.htm

SABR-GS – a powerful new radar for the B-1B Lancer

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن