ناوهای جنگی

نگاهی به تاریخچه ناو های دفاع هوایی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تا امروز

نگاهی به تاریخچه ناو های دفاع هوایی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تا امروز

خب در ابتدا باید تعریف رزم ناو رو مطالعه کنید که البته تا حد قابل توجهی متغییر هست و تعریف فیکس شده ای نیست خصوصا وقتی به قبل از دهه 50 میلادی برویم پیچیده تر میشه در نتیجه به ان نمی پردازیم اما به طور کلی منظور از رزم ناو ، ناو هایی سنگین و بزرگ با توان دریانوردی طولانی و مملو از سلاح میباشد که حالا بعضا زره پوش شده (armored cruiser یا CA) و یا انواع دیگری دارد …

حرف G به معنی guidance missile یا هدایت کننده موشک هست به این معنی که ناو هایی با این حرف در کد خودشان ، توان هدایت موشک SAM (surface to air missile) یا زمین به هوا به سمت هواگرد ها را دارند در واقع توانایی های نبرد AAW (anti aircraft warfare) یا نبرد با هواگرد های دشمن (توان پدافندی مبتنی بر SAM) را دارا هستند …

شلیک موشک زمین به هوا از CAG-1 اولین رزم ناو پدافندی آمریکایی

چنین ناو هایی طبیعتا شامل چند عضو شاخص و لازم برای انجام این کار هستند برای مثال سیستم های ارتباطی و راداری برای کشف و طبقه بندی تا رهگیری هدف و هدایت موشک به سمت هدف همچنین لانچر موشک های هدایت شونده و موشک های زمین به هوا …

مجموعه تجهیزات SAM

اما دو پرسش به وجود میاد

۱- چرا پدافند هوایی مبتنی بر موشک ؟

پاسخ واضح هست در واقع در عصر جدید با پیشرفت تکنولوژی و ظهور هواگرد ها تهدید بسیار مهلک و نسبتا جدیدی از نظر تاریخی برای ناو ها به وجود آمده بود و حتی در جنگ جهانی دوم باعث غرق شدن بسیاری از ناو ها و وارد شدن ضربات سنگین بر پیکره نیرو های دریایی شد تهدیدی که با پرتاب بمب و اژدر و یا حتی کوبیدن هواپیما به ناو (سامورایی طور!) شروع شده و سپس با تسلیحات مدرن و موشک های ضد کشتی گسترش یافت … دو برگ بنده برای هواپیما ها مطرح شد که شناور ها را برای دفاع در مقابل تهدیدات هوایی جدید مجبور به رفتن به سمت پدافند هوایی کرد و در درجه اول این عامل تحرک بود …

جاپونی ایز کامینگ…

سرعت یک هواپیما به مراتب بیشتر (10+ برابر) یک شناور بوده و در یک محیط سه بعدی حرکت میکند در نتیجه مزیت تصمیم گیری و ابتکار عمل با هواگرد است یعنی تصمیم به فرار یا حمله را هواگرد در دست دارد در طرف مقابل شناور نیز تعداد قابل توجهی توپ پدافندی در کالیبر ها مختلف را برای ایجاد حلقه های دفاعی اشباع شده با مرمی های ترکش شونده به خدمت میگیرد اما با ورود پیشرانه جت و افزایش قابل توجه سرعت و ارتفاع قابل دسترسی برای هواگرد ها مزیت توپخانه ی دفاعی ناو ها زیر سوال رفت زیرا برای دستیابی به هدفی در ارتفاع بیشتر نیازمند کالیبر های بزرگتر بودند این یعنی کاهش نرخ آتش همچنین سرعت بیشتر محدوده ی بسیار بزرگتری را برای فرار هواپیما پدید میآورد در نتیجه توپخانه باید تعداد بسیار بیشتری گلوله را برای زدن هر هدف خرج میکرد اما کاهش نرخ آتش به دلیل الزام درگیری با هواگرد در ارتفاع بالاتر دقیقا نقطه ی مقابل نیازمندی به نرخ آتش بالا بود در نتیجه با ورود هواگرد های سریع تر در ارتفاع بالاتر ، به سرعت پدافند مبتنی بر توپخانه منسوخ شد …

مورد دوم مرتبط با تسلیحات بود در واقع هواگرد های قدیمی برای ضربه به ناو میبایست بسیار نزدیک میشدند که امکان دفاع موثر با توپخانه برای ناو ها را فراهم می‌کرد اما به مرور با ورود تسلیحات برد بلند تر مانند بمب های هواسر هدایت شونده ناو میبایست در برد بیشتری نیز با هدف درگیر میشد در نتیجه توپخانه برای اینکار ناکافی بود … ناو ها به ناچار به سمت سیستم های پدافندی موشکی رفته و توسعه یافتند همچنین هواگرد ها نیز تا امروز همواره در تلاش بوده و هستند تا از فاصله دور تری خارج از حلقه آتش پدافند موشک ها را شلیک کنند و ناو نتواند منشأ تهدیدات (هواگرد) را شکار کند …

اولین سلاح هدایت شونده کاملا خودکار ASM-N-2 Bat که پدر موشک های ضد کشتی است

سوال دوم این است که چرا رزم ناو ها انتخاب شدند ؟

همان طور که میدانید سیستم های موشکی در ابتدا پر حجم و سنگین، پیچیده و گران بودند و در نهایت باز هم توان دفاعی نسبتا محدودی در اختیار می‌گذاشتند در اینجا سه پارامتر موثر باعث انتخاب رزم ناو ها شد.

۱- وزن و حجم : سیستم های موشکی اولیه بسیار سنگین بودند و حتی برای رزم ناو های بالای ده هزار تن  نیز مشکلات پایداری و هیدرودینامیکی به وجود می آوردند تصور کنید تنها مجموعه لانچر ها بیش از 150 تن وزن به ناو اضافه میکرد آنهم به طور متراکم نه گسترده (پیچیدگی های تامین توازن و تعادل) همچنین تمامی اجزا از رادار های کشف و… تا سیستم های ارتباطی و حتی خود لانچر ها فضای قابل توجهی را اشغال میکردند و با همه ی این تفاسیر بدیهی به نظر می‌رسید که رزم ناو ها با ابعاد قابل توجه و وزن کافی می‌توانند پذیرای این مجموعه سیستم ها باشند و فضای کافی را فراهم کنند در حالی که با وزن بالای خود اثر منفی وزن سیستم ها را بهتر خنثی کنند و پایدار باشند …

لانچر موشک های Rim-8 روی عرشه
Mark 7 launcher system …

۲- پیچیدگی سیستم ها نیاز به خدمه حرفه ای را افزایش میداد و بخشی از خدمه ناو را به خود اختصاص میداد باز هم یک رزم ناو توان بیشتری برای تأمین این نیاز داشت همچنین رزم ناو ها به طور کلی مداومت بالایی داشتند به این معنی که مقادیر قابل توجهی سوخت و تدارکات که آن ها را برای دریانوردی طولانی (زمان و مسافت) آماده می‌کرد می‌توانست سیستم های موشکی بسیار با اهمیت جدید را به خوبی به خدمت بگیرد و محدودیت های دریانوردی ناو های کوچک تر را کاهش دهد …

۳- هزینه بالای سیستم های موشکی تازه وارد با یک رزم ناو متناسب بود و پتانسیل دفاعی/تهاجمی رزم ناو ، وجود این سیستم و هزینه هایش را معقول جلوه میداد و برای مثال می‌توانست مسوولیت حفاظت از یک گروه ناو با وظایف دیگر را به عهده گیرد …

بعد ها با پیشرفت تکنولوژی و کوچک/سبک سازی سیستم های موشکی ، امکان نصب روی ناو های کوچک تر نیز به وجود آمد و ناوشکن های موشکی (DDG) و ناو های محافظ موشکی (FFG) مشابه CG ها پدید آمدند البته با ظرفیت پایین تر در پدافند هوایی…

خب پس از مقدمه حال میپردازیم به اصل موضوع !

در دهه 40 نیروی دریایی ایالات متحده (USN) به عنوان ابرقدرتی جهانی به خوبی مواجهه با تهدیدات مدرن و رو به گسترش تصاعدی هواگرد ها در آینده نزدیک را احساس کرد و فرایند تحقیق و توسعه را برای دستیابی به یک سیستم دفاعی حداقلی مبتنی بر موشک شروع کرد که شامل توسعه لانچر و تجهیزات راداری ارتباطی مرتبط و سپس آزمایشات زمینی و دریایی آنها روی پلتفرمی مانند AG-128 (Mk-1*) شد تا در دهه 50 اولین نتایج این تلاش در عمل منعکس شود و رزم ناو های زره پوش شده 17 هزار تنی کلاس Baltimore برای این کار انتخاب شدند .

لانچر های موشکی آمریکایی با Mk- n کد گذاری میشوند و ظرفیت و فرایند متنوعی دارند .

فرایند ادغام سیستم های جدید با حذف توپ پشتی و قرارگیری سیستم لانچر مارک 4/5 به جای آنها شروع شد این لانچر ها توان استفاده از موشک RIM-2 را به ناو میدادند و در نهایت نیروی دریایی به اولین رزم ناو هدایت کننده موشکی خود رسید و با کد  CAG-1 به نام USS Boston در سال 1955 به خدمت در آمد .

چند رویداد مهم برای هر کشتی شامل پیروزی قرارداد (award) ، شروع مونتاژ و ساخت نهایی با قرارگیری کیل ناو در داک یارد (keel laying)، به آب اندازی یا غسل تعمید (یا launch)، پایان آزمایشات و پذیرفتن ناو برای ورود به خدمت (commission) حال ناو برای چندین سال خدمت و انجام ماموریت خود آماده است … پس از چندین سال کار ، ناو باید از خدمت خارج شود و به اصطلاح (decommission) می‌شود در نهایت پس از مدتی فروش رفته و برای اوراق و … رهسپار می‌شود …

در نیروی دریایی اولین ناو کلاس نام آن کلاس را مشخص میکند مثلا تمامی ناو های DDG کلاس برک با DDG-51 Arligh Burke شناخته میشوند .

ناو USS Boston (تصویر ابتدای مطلب) اولین ناو از دو رزم ناو پدافندی کلاس Boston یا Baltimore پدافندی شده بود و کد CAG-1 و CAG-2 را شامل می‌شد که A نشانگر زره پوش بودن آن است . بیش از 70 موشک RIM-2 توان این کلاس را شامل می‌شد اما همچنان مشکلات توزین و پایداری دردسر ساز به نظر می‌رسید در واقع اولین تجربه نیروی دریایی امریکا بی دردسر نبود ! ناو ها تنها پس از یک و نیم دهه، در سال 1970 از خدمت خارج شدند …

سومین رزم ناو پدافندی دارای یک لانچر دوتایی موشک ریم8 در بخش عقب خود بود که 48 موشک در زیر عرشه حمل میشد
پرتابگر مار7 روی شناورهای نسخت دفاع هوایی امریکا نصب میشد که زا ان موشکی همچون ریم8 شلیک میشد. ریم 8 یک موشک رادار نیم فعال بود که بسته به مدل بین90 تا 240 کیلومتر برد داشت و حتی در نقش ضد کشتی هم استفاده میشد.. این نوع لانچر دوتایی که معمولا در شناورهای بزرگ یکی در جلو و دیگری در عقب نصب میشد از زیر عرضه به سرعت به شکل خودکار بارگذاری میشدند

کلاس بعدی CG های آمریکایی Galveston بود و باز هم مشتق یک رزم ناو قدیمی این بار در کلاس وزنی مشابه با کد CLG-3 الی CLG-5 و L به معنی light weight است البته به نسبت رزم ناو های به مراتب سنگین تر گذشته … این کلاس مجهز به سیستم موشکی متفاوتی بود که موشک های رهگیر RIM-8 را با برد و توان به مراتب بیشتر شلیک میکرد البته گران تر و سنگین تر ! موشک ها از دوال لانچر (دو بازوی مکانیکی گیرنده ی موشک) Mk-7 شلیک می‌شدند . این کلاس از سال 1958 تا 1979 در خدمت بودند .

رزم ناو های 15000 تنی با کد های CAG-6 الی 8 نیز در کلاس Providence با لانچر Mk-9 قرار گرفتند این کلاس از سال 1959 تا 1974 در خدمت بود …

تصویری از موشک ریم2 یک موشک پدافندی با برد 32 کیلومتر روی پرتابگر دو تایی مارک9

در یک حرکت انقلابی  نیروی دریایی دریافت که رزم ناو های هدایت کننده موشکی جدید نیازمند مداومت و تامین انرژی بیشتری هستند در نتیجه تصمیم به ساخت اولین شناور رزمنده سطحی مجهز به پیشران اتمی گرفته شد و اولین رزم ناو اتمی جهان پا به میدان گذاشت که کلاسی جداگانه با تنها یک ناو به نام خود ثبت کرد همچنین به طور کلی با ورود راکتور ها به نیروی دریایی وضعیت مشابهی در زیردریایی ها با ساخت اولین زیردریایی اتمی جهان (ناتیلوس 1954) دنبال شد که منجر به حذف زیردریایی غیراتمی از نیروی دریایی گشت …

ناو USS long Beach CGN-9 که N ابتدای nuclear به معنی اتمی بودن پیشران آن است مجهز به دو جفت لانچر و سیستم های موشکی دیگر با عملکرد فوق العاده در سال 1961 به خدمت در آمد و با سوختگیری اتمی پیشران تا اواسط دهه 90 در خدمت باقی ماند تا نمادی از قدرت نیروی دریایی امریکا باشد .

آنتن های بزرگ رادار CGN-9

سپس ناو های جدید و سنگین تر 17000 تنی به میدان آمد و کلاس Albany با ناو USS Albany CG-10 تا CG-12 به خدمت درآمده و CG-13 الی 15 حذف و لغو شدند زیرا الزامات جدید را برآورده نمی‌کردند اما همچنان ناو های کلاس Albany به دو لانچر Mk-11/Mk-12 و لانچر های دیگر مجهز شدند و از سال 1962 تا 1980 در خدمت بودند .

تا به اینجا نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تلاش اولیه خود را انجام داده است و به جز CGN-9 ، که اتمی بود ، 11 رزم ناو موشک انداز ساخته و با تمام مشکلات توزین ، ادغام و طراحی قدیمی آن ها را به خدمت گرفته و فرایند توسعه برای داشتن سیستم راداری بهتر در کنار موشک های بیشتر و بهتر و عکس العمل سریع تر را ادامه داده است و البته ساخت چند ناو نیز لغو شده است… میتوان این دوره را به عنوان دوران ابتدایی ساخت CG ها توسط نیروی دریایی در نظر گرفت که البته ناو ها تقریبا به سرعت تا 1980 از خدمت خارج شدند و هیچ یک دو دهه نیز خدمت نکردند (به جز CGN-9)

رزم ناوسنگین شیکاگو از کلاس بالتیمور با کد سی جی11 مربوط به دوران جنگ جهانی دوم بود و بعد طی ارتقا مجهز به دو لانچر پرتاب دوتایی یکی در جلو دیگری در عقب شد که با داشتن ظرفیت بالا به دلیل ابعاد بزرگ میتواند تا 104 موشک ریم 8و 82 موشک ریم24 در نقش پدافندی حمل کند

اما آینده بهتری با CG های تطبیق یافته جدید (کاهش وزن به حدود 10000 تن و افزایش توانمندی ها) شروع شد و کلاس Leahy با 9 رزم ناو CG-16 الی CG-24  و لانچر Mk-10 و … از 1962 تا 1964 به خدمت در آمد تا پس از 3 دهه خدمت در دهه 90 به کار خود پایان دهد در واقع دیگر بازنشستگی زود هنگام در کار نبود . احساس نیاز به CG با مداومت و تامین انرژی بالا باز هم پیشران اتمی را وارد میدان کرد و USN دومین رزم ناو اتمی خود CGN-25 را با تسلیحات و بیس مشابه کلاس Leahy در سال 1962 وارد خدمت کرد این ناو نیز با سوخت گیری اتمی پیشران تا سال 1996 در خدمت باقی ماند …

نیروی دریایی به توسعه ادامه داد تا کلاس بعدی را با توان استفاده از موشک های SM-ER (برد گسترش یافته) وارد خدمت کند و پوشش دفاعی رزم ناو ها را گسترش دهد همچنین شرایط خدمتی (اطمینان پذیری و نرخ دسترسی و نرخ ماموریتی) را بهبود بخشد …

9 رزم ناو کلاس belknap از CG-26 تا CG-34 نمایانگر آینده ی نیروی دریایی و همچنین آخرین ناو های تولیدی دهه 60 بودند که از 1964 تا 1967 به خدمت درآمدند و در اوایل دهه 90 از خدمت خارج شدند . تا اینجا USN در مجموع 18+2 رزم ناو CG مناسب برای خدمت تا دهه 90 به دست آورده است…

CG-26 belknap

و البته آخرین CG های آمریکایی با پیشران متعارف قبل از دهه 80 … نیروی دریایی در سال 1967 سومین رزم ناو اتمی خود یعنی CGN-35 را باز هم مشابه قبل با نام گذاری کلاس جداگانه به خدمت درآورده و در واقع پس از این کلاس در نیروی دریایی بحث های گسترده ای پیرامون اهمیت و تاثیر گذاری CGN ها علی رغم هزینه بالای مالکیت آنها میشود و تجربه چند سال کار با رزم ناو اتمی بررسی میشود … اراده ی محکمی برای داشتن ناوگانی از رزم ناو های اتمی در آینده حس میشود و گام های اولیه برداشته میشود … چند سال تحقیق و توسعه و وقفه در تولید مستمر CG ها از 1955 تا 1967 به معنی تصمیم گیری جدید نیروی دریایی و ادامه راه با رزم ناو های اتمیست !

سپس ابتدا کلاس California با دو کد CGN-36 و CGN-37 در سال 1974,75 وارد خدمت میشوند تا پایه ای برای CGN های آینده باشند و سپس یک برنامه بلند مدت برای به خدمت گیری چندین رزم ناو کلاس Virginia با کد CGN-38 به بعد کلید می‌خورد و CGN-39 الی CGN-41 نیز تا 1980 وارد خدمت میشوند البته با پتانسیل نرخ آتش دو برابر کلاس کالیفرنیا به واسطه ی لانچر های دوتایی  Mk-26 و پتانسیل های گسترش یافته دیگر؛ اما در دهه اخیر (1970-1980) نیروی دریایی با شروع بازنشستگی 11 ناو CG قدیمی و اولیه در حالی که دیگر پتانسیل رشد به صرفه ندارند؛ نیروی دریایی با کاهش کمی ناوگان مواجه می‌شود و بحث های هزینه بالا می‌گیرد تا جایی که نیروی دریایی با مشکلات گسترده تری در وضعیت دسترسی ناوگان روبرو می‌شود …

CG-38 Virginia این کلاس دارای دو لانچر دو تایی یکی در عقب و یکی در جلو از نوع مارک26 بود که بارگیری دوباره اتش انها بسیار سریعتر بود 68 موشک جدید ریم 66 استاندارد1 را حمل میکرد که فصل جدید در موشک های پدافندی ایجاد کرده بود
لانچر پرتاب مارک26 و موشک استاندارد1.این موشک رادار نیم فعال در نسخه های اولیه زیر 70 کیلومتر برد داشتند

تا اینجا  نیروی دریایی دارای 27 رزم ناو پدافندیست که 9 ناو اتمی و 18 ناو غیر اتمی را شامل میشود در حالی که 11 ناو دیگر قدیمی و CG اولیه از خدمت خارج شده اند

دورنمای دهه ی آینده نیروی دریایی شامل رزم ناو هاییست که در دهه 60 وارد خدمت شده اند و تا انتهای دهه 90 با پایان عمر از خدمت خارج میشوند یعنی نیروی دریایی یک دهه بعد با این کاهش کمی و لزوم فرایند جایگزینی مواجه خواهد شد در حالی که هزینه ها و پیچیدگی های رزم ناو های اتمی دردسر های گسترده ای پدید آورده است..

این در حالی بود که که توسعه تکنولوژی های مدرن سیستم رزمی یکپارچه جدیدی به نام اجیس را به زودی در دسترس قرار می‌داد و فصل تازه ای در پتانسیل های دفاعی خصوصا در دفاع هوایی برای ناوگان نیروی دریایی آغاز میکرد در نتیجه ناو های قدیمی تا حد زیادی ناتوان به نظر می‌رسیدند حتی ادغام توانمندی های جدید با ارتقای آن ها نیز به صرفه نبود … با این تفاسیر در نهایت نیروی دریایی تصمیم میگیرد آینده ی پیشرانه های اتمی را تنها به سوپر ناو های هواپیمابر خود اختصاص دهد و پیشران متعارف را برای رزم ناو های آینده بر گزیند به همین شکل CGN های بعدی لغو شدند .

ظهور اجیس به عنوان سیستم دفاعی یکپارچه مدرن و رادار های SPY-1 تغییر چشم گیری بود که رزم ناو های نیروی دریایی باید به خود می‌دیدند اما آیا میتوان به زودی به یک ناوگان مدرن رسید و برنامه بازنشستگی کلاس های قبلی را به خوبی پیگیری کرد؟ پاسخ نیروی دریایی یک ادغام سریع بود … بدنه ناوشکن های کلاس مدرن و به نسبت جدید Spruance (با عملکرد فوق العاده در نقش ضد زیر سطحی یا ASW) به عنوان پایه طرح CG آینده در نظر گرفته شد البته یک اضافه وزن قابل توجه برای جای دادن سیستم های جدید نیاز بود که وزن ناو را به شدت افزایش داده و در عمل رزم ناو های مدرن تایکا را همان ابتدای کار در انتهای پتانسیل رشد قرار می‌داد!

CG-47 Aegis
اولین CG مدرن و رادار Spy-1

ورود به خدمت رزم ناو های کلاس تیکانداراگا بچ اول

مزیت اصلی ناو های مدرن در اجیس نهفته بود هر چند ظرفیت موشکی و پارامتر های دیگر نیز افزایش و بهبود یافتند و ناو باز هم از دو لانچر دوتایی  Mk-26 بهره میبرد این ناو ها از 1983 الی 1987 وارد خدمت شدند … اجیس در چندین حلقه از ناو یا ناوگان حفاظت کرده و موشک ها ، طعمه ها ، اخلالگر ها و سامانه های دفاع نزدیک و حتی توپ سینه شناور را برای حفاظت از ناو به شکل طبقه بندی شده و یکپارچه به خدمت میگیرد (در ASW یا نبرد ضد زیر سطحی نیز همین طور *) و در واقع تمامی قابلیت های دفاعی ناو را با ترکیب مناسبی بهینه میکند همچنین توان ارتباطی و مدیریت میدان نبرد یک شبکه دفاعی برای حفاظت از ناوگروه ها را تشکیل می‌دهد !

از آنجا که موضوع بحث ما بیشتر حول محور عنصر G در CG است ، به بحث دفاع نزدیک از دهه 80 به بعد و همچنین بحث ضد زیر سطحی با آشیانه بالگرد و داستان های توسعه اون کاری نداشتیم و نداریم و روی هدایت موشک ها متمرکز هستیم .

نسخه مارک 26 رزم ناو که به جای داشتن سلول مارک 41 برای پرتاب عمود موشک از ریل پرتاب دوتای برای شلیک موشک سیم 2 بهره میبرد که در تصویر در جلو م عقب مشخص است
شش فروند نخست رزم ناو کلاس تیکانداراگا مجهز به دو پرتابگر دو تایی مارک26 بود که در مجموع 66 موشک استاندارد حمل میکردند
با بقی تیکانداراگو های ساخته شده شامل 22 فروند دارای سیلو پرتاب عمود بودند که شامل دو مجمع 61 تایی در مجموع122 سیلو برای 122 موشک استاندارد و یا موشک های کروزی چون تاماهاوک

22 رزم ناو جدید هر کدام مجهز به 122  سیلو پرتاب عمود به جای سیستم بازوی مکانیکی گذشته با ظرفیت و سرعت عمل به مراتب بیشتر و سریع تر …

تغییر مهم در کلاس تیکانداراگا رخ داد و ادغام VLS رویای آمریکایی  نیروی دریایی برای رزم ناو های آینده را به واقعیت تبدیل کرد سپس بچ دوم این کلاس با 22 ناو مجهز به  سیلو عمود (VLS)ساخته شد .

سیستم لانچر عمودی (VLS) بدون نیاز به مجموعه پیچیده ذخیره سازی و ریل ها و انتقال و بازوی مکانیکی و … همه موشک ها را همزمان در حالت آماده شلیک قرار می‌دهد و تفاوت آن در حذف مراحل ذخیره سازی تا انتقال…. و شلیک است.

برای درک تفاوت اصلی بد نیست بدانیم به جز بحث ظرفیت موشکی بیشتر و برتری در ایمنی و اطمینان پذیری و سهولت در تامین و نگهداری و …….. مزیت چشم گیر Mk-41 VLS در نرخ آتش است برای مثال بازوی مکانیکی Mk-26 به یک چرخه 9 الی 10 ثانیه ای برای شلیک دو موشک پدافندی نیاز داشت یعنی در کل هر 9 ثانیه شلیک 4 موشک در حالی که VLS حجم آتش 3+ الی 5 برابر این مقدار را فراهم میکند و در اینجا مزیت Mk-41 هنوز تمام نشده است …

Mk-41 VLS
Mk-26 مورد استفاده در بچ اول تیکانداراگا

مزیت دیگر در توان حمل انواع موشک هاست در واقع Mk-41 از خانواده SM تا RUM-139 و کروز تاماهاوک همچنین پس از یک دهه از ورود به خدمت تیکانداراگا های جدید، توان حمل کواد پک ESSM (یعنی 4 موشک در یک سیلو) که ظرفیت پدافندی را به شکل چشم گیری افزایش میداد… تعداد بیشتری موشک به شکل همگی آماده پرتاب با مجموع وزن کمتر…

در نهایت 22 ناو مجهز به Mk-41 VLS بچ دوم CG کلاس تیکانداراگا گل سر سبد USN از 1986 تا 1994 وارد خدمت شد و تا امروز در خدمت است یعنی در ابتدا برای 3 دهه (30 سال خدمت) برنامه داشت هر چند برخی به 35 سال ارتقا یافتند …

تا اینجا یعنی در دهه 90 برنامه CG های آینده نیروی دریایی به خوبی پیش رفته است همچنین فروپاشی شوروی به عنوان رقیب اصلی و سپس فشار هزینه ها و اتمام عمر خدمتی اکثر CG های گذشته، نیروی دریایی را وارد چرخه بازنشستگی CG ها می‌کند و تنها طی دو سال (1993 و 1994) در مجموع 18 رزم ناو از خدمت خارج میشوند همچنین نیروی دریایی تصمیم میگیرد CGN های نسبتا جدید را هم بازنشسته کند و تا قبل از 1999 در مجموع تمامی 27 رزم ناو از CG-16 تا CGN-41 از خدمت خارج می‌شوند البته USN در ازای این خروج ، 27 رزم ناو جدید وارد خدمت کرده است که به مراتب بسیار بسیار برتر هستند در واقع از نظر توان رزمی اصلا قابل قیاس نیستند !

Mk-41 VLS launcher system

با ورود به خدمت CG های مجهز به Mk-41 خیلی زود به خوبی فاصله کارایی ناو ها مشخص شد و USN ناو لیدری در اختیار داشت که از یک ناوشکن مدرن زیر پرچم خودش حجم آتش کمتری داشت !

از این رو در دهه 2000 تصمیم به خروج از خدمت بچ اول تیکانداراگا ها گرفت در حالی که 5 رزم ناو به طور متوسط کمتر از 20 سال سن داشتند یعنی کمتر از دو سوم عمر برنامه ریزی شده …

خب تا اینجا مروری سریع بر تاریخچه CG های USN در دهه 1950 تا دهه 2000 داشتیم و در تصویر زیر روند ورود به خدمت و بازنشستگی ناو ها رو روی نمودار آوردم تا بتوانید درک بهتری از توضیحات قبلی رو در یک تصویر داشته باشید .

ورود به خدمت رو به 5 گروه تقسیم کردیم

در واقع گروه اول شامل رزم ناو های اولیه که اکثر اون ها خیلی زود از خدمت خارج شدن… گروه دوم رزم ناو های بعدی که عمر به مراتب طولانی تری داشتند و طرح های بالغ تری بودند و از دهه 60 تا 90 خدمت کردند و سپس گروه رزم ناو های اتمی که پس از یک وقفه تحقیق و توسعه وارد شدند و البته سپس لغو شدند و در نهایت تیکانداراگا ها باز هم در دو بخش … پس در نهایت 5 گروه ورود به خدمت داشتیم …

همچنین در خروج از خدمت نیز سه گروه عمده رو به تصویر کشیدیم که شامل بازنشستگی 11 تا رزم ناو های اولیه و سپس در گروه دوم بازنشستگی همگانی تمامی 27 رزم ناو مانده قبل از تیکانداراگا و سپس بازنشستگی 5 تیکانداراگا بچ اول شد .

خب حالا میری سراغ دهه 2000 و پس از آن و موجودی ثابت 22 رزم ناو بسیار توانمند مدرن با Mk-41 و Aegis …شاید فکر کنید این مجموعه ظرفیت بی نظیری فراهم کرده که البته در واقع همین طور هست و در تعریف آینده این 22 رزم ناو برای 11 سوپر کریر آمریکایی حضور 2 تا CG در هر CSG (Carrier strike group) رو فراهم می‌کرد …

Aegis BMD

اما کار تازه شروع شده بود و ناوشکن های مدرن تنها فضای تکاملی برای پتانسیل های جدید موشک ها به وجود آورند … ایالات متحده از دهه 80 به شکل مصمم درگیر داستان دفاع موشکی (خصوصا بالستیک) و برنامه های آژانس دفاعی موشکی بوده که خودش داستانی دیگر است …

با گسترش تهدیدات بالستیک، MDA و USN در یک همکاری مشترک پاسخی محکم به تهدیدات بالستیکی رو تحت Aegis BMD (Ballistic Missile Defense) شروع می‌کنند و توسعه از دهه 90 شروع می‌شود تا از پلتفرم های زمین پایه خودشون عقب نباشند ! ویژگی های SPY-1 پتانسیل کافی برای نقش BMD رو از نظر سخت افزاری فراهم می‌کرد اما در نرم افزار قضیه متفاوت و پیچیده بود همچنین کار با موشک ها هنوز به بلوغ کامل نرسیده بود … دو لایه دفاعی تعریف شده بر علیه بالستیک ها (درون جوی برون جوی) با موشک SM-3 (برون جوی) و موشک های SM-2,6 در نسخ مختلف فصل جدیدی از توانمندی ها و تعریف کارایی ناو ها رو آغاز کرده بود چیزی که در هیچ جای دیگر جهان بدون حضور و کمک آمریکایی ها وجود نداشت و توانمندی بی سابقه ای که حتی امروزه پس از گذشت دو دهه نیز تنها در دست USN قرار دارد .(حداقل در SM-3 و دفاع برون جوی)

DDG(X)

با این وجود حضور ناوشکن های مدرن و تطابق کارایی رزم ناو و ناوشکن در یک تعریف واحد به نام LSC یا large surface combatents و حفظ توانمندی های رزم ناو ها در ناوشکن ها و در مواردی فرا تر از آن ، بساط رزم ناو ها را جمع کرده و USN دیگر قصد ندارد رزم ناوی توسعه دهد بلکه آینده را با ناوشکن ها ادامه خواهد داد هر چند خود تیکانداراگا ها نیز در ابتدا قرار بود ناوشکن باشند اما در نهایت رزم ناو خوانده شدند … تیکانداراگا های فعلی طبق برنامه فعلی قرار است از امسال یا 2022 تا 2027 به طور کامل از خدمت خارج شوند و پایانی بر رزم ناو ها و تاریخچه CG ها باشند … 🙂

پایان، کپی با ذکر منبع بلامانع است

By hadi، تهیه شده توسط کانال تلگرامی کاتافراکت

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن