جنگ ها و عملیات های نظامی

شکار اسامه بن لادن

شکار اسامه بن لادن

مینا گلرو

اسامه بن لادن بنیانگذار و اولین رهبر اسلامگرای گروه القاعده در تاریخ ۲ مه ۲۰۱۱ طی عملیاتی با نام Neptune Spear Operation که یک عملیات مشترک با حضور عوامل سازمان اطلاعات خارجی امریکا سیا و  کماندوهای ویژه نیروی دریایی ایالات متحده (JSOC) بود کشته شد

البته این عملیات حاصل ۱۰ سال کار اطلاعاتی پس از حملات ۱۱ سپتامبر و همکاری دهها تیم عملیاتی و ۱۶۰ عملیات ویژه ایذایی بود که با همکاری واحدهای مختلف اطلاعاتی و عملیاتی نهایتا در سال ۲۰۱۱ و در ابوت آباد پاکستان به نتیجه رسید

این عملیات برای سازمان اطلاعاتی و ارتش پاکستان یک رسوایی و آبروریزی فاحش بحساب می آید چرا که علیرغم تمامی شایعات و حدس و گمانه ها در مورد محل اختفای بن لادن این تروریست سلفی در پاکستان و در ابوت آباد و جالب اینجاست که منزلی که محل اختفای بن لادن بود در همسایگی و نزدیکی یک پایگاه بزرگ و مهم پاکستان بود

گویی این تروریست کارکشته بهترین محل برای اختفا را سکنی در نزدیکی لانه زنبور دیده بود زیرا به تصور وی هیچگاه سازمانهای امنیتی به این موضوع فکر نمیکنند که وی در همسایگی یک مرکز نظامی – امنیتی مهم اقامت کند.

مقامات نظامی ایالات متحده اعلام نمودند که پس از حمله کماندوهای امریکایی به محل اقامت بن لادن و کشته شدن وی جسد او را جهت شناسایی دقیق به افغانستان انتقال دادند و پس از تایید هویت جسد در کمتر از ۲۴ ساعت پس از مرگ وی مطابق سنت اسلامی جسد او را غسل و کفن نموده و دریا دفن نمودند .

در تمامی مراحل انجام تشریفات پیش از دفن یک روحانی اهل سنت بر جسد حاضر و بر تمامی مراحل شرعی آماده سازی جسد برای دفن نظارت میکرد.

القاعده رسما در ۶ ماه مه با قرار دادن پست هایی در مورد شهادت رهبر خود در وبسایت این گروه تروریستی ضمن تایید کشته شدن بن لادن وعده از انتقامی سخت و بسیار شدید در قبال کشته شدن بن لادن داد به دنبال اعلام وبسایت القاعده در مورد خبر کشته شدن بن لادن سایر گروههای تروریستی مستقر در پاکستان تهدید به گرفتن انتقام بن لادن کردند.

در ایالات متحده بیش از ۹۰ درصد از مردم ضمن حمایت از عملیات دستگیری و کشتن بن لادن از کشته شدن این تروریست پر آوازه اظهار خرسندی نمودند.

همچنین این عملیات در سطح جهانی نیز بازتاب بسیار گسترده ای داشت و توسط بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی مورد تایید و حمایت قرار گرفت سازمان ملل ، پیمان ناتو ، اتحادیه اروپا و تعداد زیادی از کشورها از جمله حمایت کنندگان این عملیات بودند البته همه مردم جهان از کشته شدن بن لادن خوشحال نشدند و علیرغم اینکه بخش اعظمی از کشورهای جهان از این عملیات استقبال نموده بودند دو سوم مردم پاکستان و دیگر کشورهای اسلامی سنی این عملیات را محکوم و کشته شدن بن لادن بدست کماندوهای امریکایی را یک جنایت نام نهاده و از جنبه های قانونی و اخلاقی این موضوع را زیر سوال بردند. از جمله اینکه بن لادن در زمان دستگیری مسلح نبود و طبق مقرارت و کنوانسیون های بین المللی به یک انسان بی سلاح نباید شلیک میشد از جمله سازمانهای معتبر بین المللی هم سازمان عفو بین الملل این عملیات را نکوهش کرده و زیر سوال برد همچنین انتشار تصاویر جسد وی را اقدامی غیر انسانی قلمداد نمودند.

طبعات کشف مخفیگاه طالبان در پاکستان و عدم اطلاع سازمان امنیت پاکستان از عملیات فوق سری نیروهای امریکایی آنچنان بالا بود که یوسف رضا گیلانی نخست وزیر وقت پاکستان بسرعت برای بررسی ماجرا تشکیل جلسه ای اضطراری دادند.

 

جستجو برای پیدا نمودن بن لادن

اطلاعات متفاوتی از چگونگی جستجو برای بن لادن و کشف مخفیگاه وی منتشر شده

بدلیل اینکه این عملیات در زمره عملیاتهای محرمانه و طبقه بندی شده ایالات متحده بوده هرگز اطلاعات موثق و مورد تاییدی از آن منتشر نشد و تمامی اطلاعات در دسترس توسط افرادی خارج از چارچوبهای امنیتی اطلاعاتی بوده است.

یکی از اطلاعاتی که در ان بی سی نیوز و توسط سیمور هرش خبرنگار جنجالی این روزنامه منتشر شد و بعدها نیز توسط برخی مقامات اطلاعاتی تایید شد و در میان تمامی نظریات ارائه شده معتبر تر است خبر از پشت پرده های سیاه این عملیات میدهد و اینکه دولت پاکستان علیرغم موضع گیریهای دولتمردان این کشور خود در اختفای بن لادن دست داشته است.

طبق روایت سیمور هرش روند و پروسه جستجو برای پیدا نمودن مخفیگاه بن لادن از سال ۲۰۰۲ شروع شده بودهمه چیز از یک اتفاق کوچک شروع میشود

یکی از ماموران سازمان اطلاعات پاکستان که دچار تخطی از مسولیت های خود شده جهت طی دوران جریمه و محکومیت خود به یک مرکز امنیتی در شهر ابوت آباد معرفی میشود این افسر جز در طی دوران محکومیت خود بصورتی بسیار اتفاقی مطلع میگردد که بن لادن نیز در همان ناحیه و با هماهنگی مقامات ای اس ای زندگی میکند

در سال ۲۰۱۰ و پس از ازاد شدن این افسر پاکستانی وی با سفارت ایالات متحده تماس میگیرد و اعلام میکند

که در قبال دریافت ۲۵ میلیون دلار حاضر به همکاری و راهنمایی انها برای پیدا نمودن بن لادن است

وی فاش نمود که بن لادن در واقع توسط سازمان ای اس ای ( سازمان اطلاعاتی پاکستان ) در شهر ابوت آباد نگهداری میشود افسر نامبرده در مورد این موضوع که آیا بن لادن دستگیر شده توسط ای اس ای و در این شهر در زندان است یا با این سازمان همکاری میکند و به میل خود در این شهر است اظهار بی اطلاعی نمود جهت اطمینان از اینکه این افسر پاکستانی با حسن نیت حاضر به همکاری شده و در واقع خبر وی نقشه ای از پیش طراحی شده جهت گمراه نمودن سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده نیست وی تحت آزمون پلی گراف قرار گرفت و ثابت شد که وی واقعیت را میگوید

این خبر مهم سبب شد که سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده که تا بحال فعالیتشان در سراسر جهان پراکنده بود و در واقع هر بخشی در یک قسمت از جهان که امکان بودن بن لادن میرفت تمرکز نموده بود به بکباره بر روی پاکستان و مشخصا شهر ابوت آباد متمرکز شد صد البته که ماهواره های جاسوسی نیز بصورت متمرکز تمامی مناطق و محله های شهر ابوت آباد را زیر نظر داشتند ولی بازهم اطلاعات برای رسیدن به بن لادن کافی نبود و اگر چه ابوت آباد شهر کوچکی بحساب می آمد معذالک دارای جمعیت زیادی بود و کنترل تمامی محلات فشرده و در هم پیچیده این شهر کار آسانی نبود

به گفته مقامات ارشد اطلاعاتی ایالات متحده که در حال حاضر بازنشسته شده اند و با سیمو هرش صحبت کرده بودند و خواستند نامشان فاش نشود گفته بودند که سازمان اطلاعاتی ایالات متحده دریافته بود که بن لادن شدیدا بیمار است و از نظر مالی از سوی بخشی از ثروتمندان عربستان سعودی حمایت میشود و سازمان ای اس ای وی را تحت کنترل و تحت الحفظ نگه داشته و هدف این سازمان از در اختیار داشتن بن لادن مدیریت روابط پیچیده خود لا گروههای اسلامگرای پاکستانی و افغانستانی بود و در واقع اس ای اس احساس میکرد که با در اختیار داشتن بن لادن بهتر قادر به کنترل و مدیریت این گروه های جهادی و تند رو است

ولی با تمامی تلاش ایالات متحده و کنترل ماهواره ای تمامی سیستمهای مخابراتی و ارتباطی در پاکستان همچنان سازمان اطلاعاتی ایالات متحده در پیدا نمودن محل اختفای بن لادن ناکام بود و این برای مقامات ارشد امریکایی یه ابهام بزرگ بود زیرا تمامی فعالیتهای ارتباطی اهم از تلفن اینترنت و سایر ابزارهای ارتباطی بشدت تحت کنترل بود ولی هیچ رد پایی از بن لادن بدست نمی امد چگونه این مرد نیروها و واحدهای زیر مجموعه خود را کنترل و فرامین خود را به انها ابلاغ میکند که پیشرفته ترین تجهیزات جاسوسی و الکترونیکی و همچنین کد شکن و رمز گشاها هم قادر به دادن سرنخی از وی نیستند

همکاری مشترک اطلاعاتی

در حالیکه یافتن محل اختفای بن لادن به کلاف سردرگمی می مانست این سازمان اطلاعاتی المان( BND )بود که به یاری سیا امد و توانست جواب معمای پیچیده چگونگی ارتباط رهبر القاعده را کشف و به سیا بدهد

سازمان اطلاعاتی المان که خود نیز جداگانه بر روی موضوع بن لادن تحقیق میکرد تایید نمود که بن لادن در پاکستان و در اختیار اس ای اس میباشد همچنین بی ان دی فاش کرد که بن لادن جهت جلوگیری از لو رفتن به هیچ‌وجه از ابزار ارتباطی معمول مانند نامه تلفن ، فاکس و یا اینترنت استفاده نمیکند بلکه از پیک برای ایجاد ارتباط با یاران خود بهره میبرد و شخص امین و خاصی بعنوان پیک زمانهای مشخصی با بن لادن ارتباط بربرار نموده و بن لادن تمامی دستورات و تذکرات را توسط وی منتقل مینماید

حال چالش جدید سیا پیدا نمودن هویت پیک بن لادن بود

تلاش برای یافتن پیک

پس از دریافت اطلاعات جدید از نحوه ارتباط بن لادن سازمان اطلاعاتی آلمان همچنین فاش نمود که بن لادن از سال ۱۹۹۸ که ایالات متحده با ردیابی یک تلفن ماهواره ای در ماه اوت توانست محل استقرار پایگاه القاعده را شناسایی و ان را شدیدا بمباران نمود بطوریکه بسیاری از افراد برجسته و فرماندهان القاعده و نیز اطرافیان بن لادن کشته شدند و خود وی نیز فقط برحسب یک اتفاق زودتر از موعد بمباران پایگاه را ترک و جان سالم بدر برده بود دیگر هرگز از تجهیزات ارتباطی استفاده نکرده است از این زمان و تمامی دستورات خود را توسط یک پیک که بسیار امین و مورد اعتماد بن لادن است ارسال میکند وتنها راه رسیدن به بن لادن یافتن پیک او میباشد

پس از اطلاع از این موضوع سازمان اطلاعاتی ایالات متحده تمامی تمرکز خودرا بر روی جستجو برای یافتن‌هویت پیک بن لادن گذاشت ولی چگونه بدون هیچگونه سرنخی بدنبال یک سوزن در یک انبار بزرگ کاه گشتن بود

در وهله اول سازمان اطلاعاتی امریکا طی فرمانی سری به کلیه بازجوهایی که در زندان گوانتانامو و دیگر بازداشتگاههای محرمانه ایالات متحده در دیگر کشورها بودند که با عوامل القاعده در ارتباط بودند اعلام شدکه تمامی تلاش خود را برای پیدا نمودن پیک بن لادن انجام دهند

بهرحال یقینا در بین عوامل القاعده که در زندانهای ایالات متحده هستند کسانی وجود دارند که جزو عواملی بوده اند که دستورات را مستقیم از بن لادن دریافت میکردند و یقینا با پیک او در ارتباط بوده اند

تنها صورت خوب مسئله این بود که سیا میدانست که بن لادن تنها یک پیک داشته و برای محکم کاری و جلوگیری از لو رفتن از گسترده کردن و افزودن تعداد پیک ها و یا تعویض پیکها خودداری میکرده و سیا تنها باید بدنبال هویت یک نفر میگشت

ختم شدن همه راهها به الکویتی

لذا بازجویان امریکایی تلاش گسترده ای برای یافتن پیک بن لادن شروع کردند ولی روند پیشرفت کار وفق مراد سیا نبود اکثریت افرادی که در بازداشتگاههای سیا و زندان گوانتانامو بود از مسولان و فرماندهان محلی و جزع القاعده بودند و دستورات را از فرماندهان بالاتر میگرفتند و با توجه به اینکه افراد بسیار کمی در حلقه اصلی فرماندهی القاعده با پیک بن لادن ارتباط داشتند لذا افراد مورد بازجویی اطلاعی از هویت پیک نداشتند

افراد زندانی اغلب از نیروهای ساده جهادی و یا نهایتا فرماندهان محلی و جزع بودند که خود زیر مجموعه فرماندهان بالا دست بودند و دستورات را از انها میگرفتند لذا قادر به دادن سرنخی که بتواند سیا را به سمت القاعده راهنمایی کند و در شرایطی که پرونده در شرایط ناامید کننده ای قرار  داشت به یکباره یک حادثه سبب شد که اطلاعات بسیار خوبی به دست سیا برسد

در حالیکه از نوامبر ۲۰۰۲ بازجویان سیا با تمام توان در جستجوی هویت پیک بودند و هیچ پیشرفتی نداشتند یکسال بعد و در  ژانویه  سال ۲۰۰۳ مردی مجهول الهویه را به زندان گوانتانامو منتقل نمودند که به تازگی بازداشت شده بود و از بازجویان زندان خواسته  شد هویت وی را کشف کنند وی خود را از نیروهای ساده جهادی معرفی نموده بود

تلاش سیا برای کشف هویت واقعی او بجایی نرسید و در نهایت بازجویان مجاب شده بودند که وی هویت واقعی خود را اعلام نموده و در واقع نیرویی ساده و جهادی هست

ولی یکی از بازجویان در خلال بازجویی از دیگر زندانیان به یک راز بزرگ پی برد که اولین و بزرگترین سرنخ را بدست سیا داد

موضوع از این قرار بود که یکی از زندانیان فاش کرد که…..

یکی از زندانیان در گوانتانامو به یکی از بازجویان پیشنهادی داد و گفت حاضر است در قبال تضمین آزادیش راز بزرگی را برای آنها فاش کند که میتواند کمک بسیار بزرگی به آنها کند وی خاطر نشان کرد که افشای این اطلاعات حتما به قیمت جانش تمام خواهد شد و پس از اینکه سیا پذیرفت که در صورت مهم بودن اطلاعات بسرعت ترتیب انتقال وی را به زندان دیگری فراهم و پیگیر آزادی وی شود او پرده از رازی بزرگ برداشت

زندانی جدید که خود را یک نیروی جهادی ساده معرفی نموده بود و توانسته بود سیا و بازجویانش را نیز با رندی مجاب کند که وی از افراد عادی القاعده است در واقع محمد القحطانی و از فرماندهان رده بالای القاعده و از مسولان منطقه ای این سازمان بود که ارتباط تنگاتنگی با تروریستهای طالبان افغانستان و پاکستان داشت و این زندانی نیز بصورت دورا دور وی را میشناخت و القحطانی در واقع یک گنج گرانبها بود برای سیا .بلافاصله ابتدا طبق وعده ای که داده شده بود فرد زندانی را که هرگز هم نامش فاش نشد ابتدا در لیست کشته شدگان قرار دادند و بعدها ترتیب آزادی وی داده شد و هیچگاه معلوم نشد زندانی مورد اشاره که توانست سرنخ به این گرانبهایی را به سیا بدهد که بود و چه ملیتی داشت و چگونه حاضر شده بود این خیانت بزرگ را به سازمانی که افرادش براحتی و با یک اشاره رهبر ان اقدام به عملیات انتحاری و دادن جان خود میکنند انجام دهد.

بهرحال با افشای هویت محمد القحطانی تمامی تمرکز سیا بر روی وی متمرکز شد البته القحطانی ابتدا سعی نمود مقاومت کند ولی وقتی متوجه شد که هویت وی افشا شده و چاره ای جز همکاری با سیا ندارد در ۱۱ ژانویه ۲۰۰۳ و در خلال بازجویی عنوان نمود که وی هیچگاه پیک بن لادن را ندیده زیرا پیک بن لادن فقط با حلقه اول فرماندهان در ارتباط است که همگی انها افراد شماره ۲ القاعده بعد از بن لادن بحساب می آیند و در واقع پیک مورد نظر دستورات و تذکرات بن لادن را جانشین ها و معاونان وی میرساند و مابقی فرماندهان دستورات را از حلقه اول فرماندهی دریافت میکنند ولی پس از فشار بیشتری که بر القحطانی وارد شد وی از یک اسم نام برد که چند بار وی بصورت اتفاقی این نام را از فرماندهان بالا دست خود شنیده و این نام الکویتی است که به احتمال زیاد نام  پیک بن لادن است حال سیا با سرنخ بزرگ و مهمی مواجه شده بود و باید تمامی تلاش خود را برای کشف هویت الکویتی انجام میداد ولی بازهم یک مشکل وجود داشت اگر الکویتی یک نام مستعار و جعلی بود چه ؟

بهرحال انچه قطعی بود سیا یک سرنخ در دست داشت پس دامنه تحقیقات خود را متمرکز بر زندانیان نمود و در چند مورد دیگر هم زندانیان مورد بازجویی از الکویتی نام میبردند پس از مدتی نیروهای ایالات متحده موفق به دستگیری خالد شیخ محمد فرمانده عملیاتی القاعده شدند و  پس از تحقیقات بیشتر از وی هویت الکویتی افشا شد نام وی شیخ ابو احمد و ملیت وی کویتی بود و بهمین خاطر وی را ابو احمد الکویتی میخواندند پیشتر وی بخش از حلقه داخلی القاعده و از مسولان محلی این گروه بود وی اظهار داشت که چند باری با الکویتی برخورد داشته است ولی سالهاست که این مرد در القاعده فعال نیست و دستکم هیچکس از وی اطلاعی در دست ندارد و بازهم تحقیقات سیا بدون دستاوردی ماند تا اینکه در سال ۲۰۰۴ یک زندانی به نام حسن گول اطلاعات بسیار ذی قیمتی در اختیار سیا گذاشت وی تایید نمود که بن لادن به یک پیک‌ معتبر و مورد اعتماد به نام الکویتی اعتماد دارد و او تنها کسی هست که مجوز ملاقات با رهبر القاعده را دارد وی ظاهرا جانشین محمد ابو فرج الهی از فرماندهان رده پایین تر القاعده هست حسن گول تایید کرد که الکویتی در برخی مواقع ناپدید شده است این اطلاعات باعث شد مقامات ایالات متحده حدس بزنند که وی احتمالا در مواقعی که ناپدید میشود بهمراه بن لادن در سفر است

حال سیا چند نام در پرونده بن لادن داشت که میتوانست از طریق انها به بن لادن برسد ولی هنوز هم با گذشت چند سال از پیگری پرونده پیشرفت زیادی در پرونده ایجاد نشده بود و همین موضوع فشار روانی زیادی بر روی سیا داشت

این سازمان از زمان تشکیل ان تا بحال کمتر به چنین پرونده پیچیده و مشکلی مواجه شده بود از سال ۲۰۰۲ که سیا پیگیر پرونده کشف محل بن لادن شده بود ۴ سال میگذشت و هنوز هم سیا علیرغم بسیج تمامی امکانات ایالات متحده و برخی همپیمانان امریکا همچنان از پیدا نمودن محل اختفای بن لادن عاجز بودند

در سپتامیر سال ۲۰۰۶ سرانجام محمد ابو فرج اللهی دستگیر و به زندان گوانتانامو منتقل گردید وی در خلال بازجوییها اعتراف نمود که الکویتی پیک بن لادن نیست بلکه مدتها سمت معاون و جانشین خود وی ( معاون ابوفرج اللهی ) بوده ولی  پس از مدتی الکویتی احضار و پس از رفتنش دیگر خبری از وی ندارد و در واقع هرگز معلوم نشده که وی زنده است یا مرده و یا اصلا با القاعده همکاری دارد یا از سازمان جدا و به کشور خود بازگشته است چند باری هم که وی احوال الکویتی را گرفته بود و جویای وی شده بود هیچکس از وی خبری نداشت و در واقع کاملا ناپدید شده بود و اما در مورد پیک طالبان وی مولوی عبدالخالق نام دارد که در زمانهای معینی دستورات رهبر القاعده را منتقل مینماید

بلا فاصله سیا اقدام به استعلام در مورد شخصی بنام الکویتی نمود و پس از دادن مشخصات ظاهری وی از تمامی واحدها درخواست نمود که اگر اسیر یا کشته ای با این مشخصات داشته اند سریعا به این سازمان اطلاع دهند ولی هیچکدام از واحدها تا بحال با چنین شخصی برخورد نکرده بودند

پس از دستیابی به اطلاعات جدید و جمع بندی این اطلاعات مقامات به این نتیجه رسیدند که الکویتی زنده است و احتمالا از حلقه های درونی القاعده و از نزدیکان بن لادن است و به احتمال زیاد دستورات بن لادن توسط وی به مولوی عبدالخالق منتقل و توسط او به فرماندهان منتقل میشود و حتی امکان دارد بین مولوی عبدالخالق و الکویتی حلقه دیگری نیز وجود داشته باشد

و سرانجام سیا در سال بعد یعنی ۲۰۰۷ به هویت واقعی الکویتی رسیدند….

کشف محل اسکان بن لادن

تحقیقات سیا همچنان بر روی مولوی عبدالخالق که گفته میشد پیک بن لادن است و الکویتی متمرکز بود مسولان پرونده بشدت زیر فشار و استرس بودند بیش از ۵ سال بود که پرونده دسنگیری بن لادن باز شده بود و علیرغم بسیج تمامی امکانات ایالات متحده و حتی کمک های بی دریغ برخی از کشورهای هم پیمان همچنان پرونده بن لادن بی نتیجه مانده بود و این برای سازمان اطلاعاتی آمریکا سیا بسیار بد بود و باعث از بین رفتن وجهه این سازمان میشد

یک سازمان عریض و طویل مانند سیا با بهره بردن از اخرین فن اوری ها قادر به پیدا نمودن یک تروریست بدوی نبود و پس از گذشت ۵ سال تنها دستاورد انها دو نام بود که انهم معلوم نبود که هویت واقعی انها است یا خیر از طرفی مسولان کاخ سفید فشار زیادی بر سیا وارد میکردن طبیعی بود هر رییس جمهوری مشتاق بود امتیاز دستگیری این تروریست بزرگ را به نام دولت خود ثبت کند و این موضوع هم فشار مضاعفی را بر سیا وارد میکرد

مسولان پرونده چند گزینه را مطرح نمودند

اول اینکه مولوی عبدالخالق و محمد الکویتی در واقع یک نفر هستند که جهت منحرف نمودن اذهان در قالب دو شخصیت ایفای نقش میکند دومین گزینه اینکه مولوی عبدالخالق و الکویتی دو یار نزدیک و از بستگان یکدیگر هستند که جهت محکمکاری وظایف را تقسیم نموده و هر ازگاهی یک نفر از ایشان نقش پیک بن لادن را بازی میکند و گزینه سوم اینکه یکی از این دو حلقه داخلی و نقطه اتصال به بن لادن است و بن لادن از طریق وی دستورات را به نفر دوم منتقل و از طریق نفر دوم پخش میشود

و گزینه دیگری هم وجود داشت که یکی از این دو کشته شده و نفر دیگر وظایف وی را انجام میدهد ولی همچنان از هویت وی استفاده میکنند مسولان پرونده همچنان امیدوار بودند یکی از این افراد خطایی هر چند کوچک انجام دهد تا بتوانند به سرنخی برسند چیزی را که سیا نمیدانست و ندانستن ان باعث اشتباه فاحش انها شده این بود که مولوی عبدالخالق اصلا وجود خارجی نداشت و چنین شخصیتی در واقع ساختگی و یک عنصر ایذایی بود و همین عدم اطلاع باعث شده بود سیا بخش اعظمی از انرژی و تمرکز خود را برای پیدا نمودن مولوی عبدالخالق که بزعم سیا راحت میتوانستند به وی دست پیدا کنند صرف شده بود  و سرانجام اشتباهی را که سیا مدتها در کمین ان نشسته بود بروز کرد و الکویتی تماسی تلفنی برقرار کرد مدت تماس بسیار کوتاه بود ولی برای سیا همان کفایت میکرد تا رد الکویتی را بگیرند وی با شخصی به نام ابراهیم سعید احمد در دره سوات پاکستان تماس گرفته بود و مسولان پرونده حدس میزدند که وی پیک بن لادن است و در واقع با بن لادن زندگی میکند

پس از ردگیری پیک وی به ابوت آباد و در منطقه ای در جنب پایگاهی نظامی رسیدند خانه ای سه طبقه و بسیار بزرگ که ظاهرا متروکه بود و کسی در ان زندگی نمیکرد بلافاصله سیا اقدام به شناسایی منطقه نمود ماموران سیا در قالب ماموران بهداشت محیط و جهت زدن واکسن اطفال و در قالب رفتگران شهرداری شروع به تحقیق پیرامون منازل اطراف و همچنین خانه مورد نظر کردندکردند جمع اوری اطلاعات و تحقیقات پیرامون محل اختفای بن لادن انچنان هزینه بر شد که سیا مجبور شد ددهها میلیون دلار در قالب آژانس های مختلف از کنگره بودجه دریافت کند به طور مثال در یک مورد جهت جلوگیری از ایجاد سوظن ماموران سیا مجبور شدند در یک برنامه جعلی فلج اطفال کل بچه های شهر ابوت آباد را واکسن فلج اطفال بدهند که کاری فوق العاده وقت گیر و پرهزینه بودبودهمچنین یک فروند هواپیمای آر-کیو -۱۷۰ بصورت کامل در خدمت تیم تحقیق و جمع اوری اطلاعات بود که داده های ان مورد تجزیه وتحلیل گروه میگرفت گروه باید اطمینان حاصل میکردکه محل دقیق اختفای بن لادن کجاست هرگونه اشتباهی که باعث سوظن بن لادن میشد میتوانست به فرار وی و از بین رفتن تمامی زحمات گروه منجرشود و بدتر اینکه اگر بن لادن میفهمید که رد او را تا این شهر دنبال کرده اند ممکن بود استراتژی خود را عوض کند و دیگر دسترسی به وی میسر نشود از سوی دیگرهر چقدر که کار دستگیری بن لادن طول بکشد به همان میزان خطر انجام حملات تروریستی توسط وی و گروهش بالا بود و جمیع این مسائل سبب شده بود گروه جمع اوری اطلاعات با کمال احتیاط جلو بروندبروند تمامی اطلاعات به خانه ای ختم میشد که یک خانه سه طبقه در انتهای یک جاده خاکی بود و ساکنان ان خانه بر خلاف دیگر منازل هرگز زباله ای در بیرون از منزل نمیگذاشتند هیچ رفت و امدی به این خانه انجام نمیشد هیچگونه لوازم ارتباطی مانند تلفن و یا اینترنت به این خانه متصل نبودنبود خانه توسط یک دیوار بتنی بلند ۱۲ تا ۱۸ متری احاطه شده بود که در بالای دیوار با سیم خاردار حفاظت میشد خانه دارای دو دروازه امنیتی بود و بالکن طبقه سوم ان دارای یک دیوار حفاظتی فوق العاده مستحکم بود در تحقیقات انجام گرفته از همسایگان همگی اظهار داشتند که این خانه خالی است و مالک ان در وزیرستان است

ماکتی از منزل بن لادن

تصاویر ماهواره ای هم هیچ ترددی در منزل انجام نمیپذیرفت و ظاهرا منزل متروکه بود تنها اواخر شب یک مرد بسیار بلند قد در ساعات مشخصی در حیاط منزل قدم میزد که اندازه و ظاهر او شباهت زیادی با بن لادن داشت در نهایت تیم تجسس به این نتیجه رسیدند که بن لادن بهمراه جوانترین همسر و خانواده خود در این منزل سکونت دارد

اما موضوع چه بود که اوایل تجسس علیرغم اینکه گروه ابتدا روی ابوت آباد متمرکز شدند نتوانستند مکان زندگی بن لادن را کشف کنند

جواب بسیار ساده بود در انزمان این خانه عجیب در شهر ابوت آباد وجود نداشت و در واقع این خانه در پنج سال اخیر ساخته شد و در انزمان در تصاویر ماهواره ای دیده نمیشد

حال تقریبا گروه به شکار خود رسیدن بودند ولی حال سخت ترین و حساس ترین بخش ماجرا یعنی دستگیری وی شروع میشد پروسه ای بسیار حساس و دقیق که هر اشتباهی منجر به شکست عملیات و فرار بن لادن میشد خصوصا که تا همین جا هم کاملا مشخص شده بود سازمان ای اس ای پاکستان هم به نوعی با بن لادن همدست است و کوچکترین اطلاع و سوظنی از طرف سازمان اطلاعاتی پاکستان که خود از خبره ترین سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی در جهان بود ممکن بود کل عملیات را به شکست بکشاند

تیم عملیاتی تنها یکبار فرصت حمله را داشت و بار دومی در کار نبود ….

تصویر و نمایی از ایبیت آباد ( ابوت آباد ) که مخفیگاه بن لادن در این شهر بود
تصویر نمایی از منزل بن لادن که بعدها توسط پاکستان از بین رفته و منهدم شد

صید شکار

پس از اثبات اینکه بن لادن در ابیت آباد مخفی گردیده حال نوبت به مهمترین بخش عملیات رسیده بود یعنی شکار شاه ماهی که بواقع بسیار مشکل و حساس بود زیرا اولا حاصل بیش از ده سال کار طاقتفرسای اطلاعاتی و هزینه های سنگینی که جهت یافتن مخفیگاه بن لادن صرف شده بود حال در گروی موفقیت شکار وی بود از طرفی فشار افکار عمومی ایالات متحده و طبعا سنا و کنگره فشار روانی عملیات را بیشتر و بیشتر میکرد سوای از اینکه عملیات در یک کشور بیگانه باید انجام میپذیرفت در کاخ سفید پرزیدنت اوباما تشکیل جلسه ای اضطراری برای بررسی چگونگی انجام عملیات داده بود که با حضور خانم هیلاری کلینتون ، رابرت گیتس وزیر دفاع و لئون پانته آ رییس وقت سیا حضور داشتند.

روند جلسه بخوبی پیش نمیرفت و حاضران بر روی موضع واحدی اتفاق نظر نداشتند در حالیکه لئون پانته آ و رابرت گیتس عقیده داشتند عملیات باید کاملا محرمانه و بدون درز اطلاعاتی از آن پیش برود

پرزیدنت اوباما که ذاتا انسانی قانونمدار بود به اتفاق خانم کلینتون بر این موضع پافشاری میکردند که قانونا و عرفا ایالات متحده موظف است  پیش از عملیات دولت پاکستان را در جریان قرار دهد ولی پانته آ و گیتس اعتقاد داشتند که با توجه با اینکه در خوش بینانه ترین وضعیت مقامات سازمان امنیت پاکستان ( ISI ) در بالاترین لایه های فرماندهی با بن لادن در ارتباط بودند هرگونه دادن اطلاعاتی به دولت پاکستان به معنای ریسک شکست عملیات بود ولی پرزیدنت اوباما اعتقاد داشت که عدم اطلاع به دولت پاکستان ممکن است باعث بوجود امدن عواقبی خطرناک و غیرقابل جبران شود و بهیچوجه حاضر به قبول نظر وزیر دفاع نبود در نهایت وزیر دفاع عنوان نمود که ما موظف به انجام‌ دستورات و نظر شما هستیم ولی فقط این مسئله را در نظر بگیرید که هرگونه شکست در عملیات باعث از بین رفتن خون ۳۰۰۰ انسان بیگناهی که در حملات مانهاتان کشته شدند و همچنین مسولیت خون افراد بیشتری که در آینده کشته خواهند شد میشود پس از ابراز این صحبتها اوباما چند دقیقه ساکت شد و به فکر فرو رفت و‌پس از آن برخواست و گفت هر طور صلاح میدانید عمل کنید فقط بدقت عواقب احتمالی آن را برآورد کنید که خود را آماده برخورد با آن و جلوگیری از حوادث ناخواسته کنیم پس از آن تمامی عواقب این عملیات محرمانه برآورد گردید که بدترین گزینه های آن حمله ناگهانی پاکستان به هند به تصور انجام عملیات توسط این کشور و همچنین بر هم خوردن روابط ایالات متحده و پاکستان بود.

پس از اینکه بر سر نحوه انجام عملیات توافق گردید در جلسه دیگری اینبار با حضور دریادار ویلیام اچ مک ریون فرمانده ستاد مشترک عملیات ویژه ( JSOC ) و دو نفر از فرماندهان بخش استراتژیک نیروی هوایی حضور داشتند چگونگی نحوه حملات مورد بررسی قرار گرفت.

ابتدا گزینه مورد علاقه پرزیدنت اوباما مورد بررسی قرار گرفت که بمباران اقامتگاه بن لادن توسط بمب افکن های بی -۲ بود ولی دریادار مک ریتون با این گزینه مخالفت نمود و توضیح داد که فرض بر اینکه یک بمب ۹۰۰ کیلوگرمی را به سیستم هدایت جی دم  مجهز و پرتاب کنیم اولا در چنین حمله ای احتمال اینکه بهردلیلی شخص مورد نظر بتواند از بمباران جان سالم بدر ببرد بسیار بالا خواهد بود.

از آن گذشته شعاع تخریب در انفجار چنین بمبی دستکم چند خانه از اطراف را نیز تخریب خواهد نمود که در این صورت با توجه به تعداد بالای خانواده ها در شهر ابیت آباد میزان تلفات غیر نظامیان بالارفته و جان انسانهای بیگناهی نیز به خطر می افتد از آن گذشته در چنین حمله ای جمع آوری اسناد و مدارک محکم و قوی که دال بر کشته شدن بن لادن داشته باشد کاری غیر ممکن است و از آن گذشته در صورت جان بدر بردن بن لادن وی میتواند با سو استفاده از چنین سوقصدی با تغییر هویت همه را مجاب به مرگ خود کند و آنوقت با خیال راحت و با راحتی بدنبال عملیات بعدی خود باشد.

گزینه بعدی اعزام یک هواپیمای بی سرنشین و ترور وی در زمانهایی که برای قدم زدن وارد حیاط امارت خانه میشود این گزینه نیز بدلایلی کنار گذارده شد چون اولا هیچ اطمینانی از این موضوع وجود نداشت که شخص مورد نظر خود بن لادن باشد از طرفی ممکن بود بر حسب درصدی هر چند ناچیز در روز عملیات شخص دیگری وارد حیاط شده و به اشتباه کشته شود با توجه به اینکه اگر عملیات به هر دلیلی با شکست مواجه میشد بن لادن هوشیار و گیر انداختن وی اگر نگوییم غیر ممکن ولی سخت تر میشد و از طرفی بازهم همان مشکل جمع آوری اسناد و مدارک لازم جهت اثبات کشته شدن وی وجود داشت

و در نهایت با پیشنهاد دریادار مک ریتون قرار بر این شد که عملیات با حمله گروهی از کماندوهای ویژه به اقامتگاه بن لادن انجام گرفته و پس از اتمام عملیات جسد وی جهت شناسایی منتقل شود (( مورد جالب در این جلسه  اینکه تمامی گزینه ها به کشته شدن بن لادن ختم میشود و هیچ صحبتی دال بر دستگیری وی وجود ندارد گویی تمامی مقامات بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که بن لادن باید تحت هر شرایطی کشته شود و به هیچ وجه زنده نماند[ مترجم] )) و در نهایت بر روی این گزینه موافقت و قرار شد مقدمات کار فراهم شود فقط مسئله اصلی زمان بود زیرا گذشت زمان بشدت بر علیه گروه عملیاتی بود و هرلحظه امکان درز اطلاعات و یا تغییر مکان بن لادن وجود داشت …..

آماده سازی واحدهای عملیاتی

پس از مذاکرات فراوان سرانجام در کاخ سفید بر روی روش حمله توسط کوماندوهای نیروی ویژه اتفاق نظر شد طبق این گزینه که توسط دریادار مک ریتون ارائه گردید کماندوهای ویژه به اقامتگاه بن لادن هلی برن و در یک یورش ناگهانی و غافلگیرانه پس از کشتن بن لادن جسد وی را نیز برای شناسایی با خود انتقال میدادند در این روش با توجه به اینکه ماموریت توسط نیروها انجام میگرفت ظریب اشتباه به حداقل میرسید و ضمنا مدارک لازم برای اثبات مرگ‌بن لادن نیز جمع اوری میگردید این روش مورد تایید ریاست جمهوری نیز قرار گرفت و رییس جمهور دستور داد تمامی جوانب ماموریت بررسی و وزارت دفاع بسرعت برای اماده نمودن مقدمات و ابزار لازم جهت ماموریت اقدام نمایند

برای این عملیات دو تیم تشکیل گردید که از خبره ترین و کارکشته ترین کماندوهای نیروهای ویژه تشکیل شده بود

تیم اول که اسکادران سرخ نام داشت از یگان Mc Raven Red انتخاب شده بودند یکی از الزامات ورود به اسکادران سرخ تسلط به زبان محلی و سابقه عملیاتی در افغانستان و ترجیحا مناطق مرزی با پاکستان بود تمامی نفرات تیم قرمز دستکم ده سال در افغانستان مستقر بودنداین اسکادران تیم پشتیبانی بود و از یگان هوابرد بودند

اسکادران دوم که تیم عملیاتی به حساب  از کماندوهای ناوی سیل نیروی دریایی تشکیل شده بود و هیچ کدام از اعضای دو تیم در جریان ماموریت آینده قرار نگرفته بودند جهت انجام عملیات نیز بالگردهایی ویژه مورد نیاز بود که به کمپانی سیکورسکی سفارش ساخت انها داده شد از الزامات این بالگردها توان رادارگریزی و عدم ایجاد صدا در حین پرواز که بنوعی بالگردهایی نامریی به حساب می امدند

یگان عملیاتی نیز در دو مرکز اموزشی شروع به طی اموزش های لازم نمودند مرحله اول در ۱۰ اوریل و در یک پایگاه نظامی در کارولینای شمالی که در این مرحله نسخه ای از ماکت محل اختفای بن لادن که نقشه ان توسط ماهواره ها و هواپیماهای بی سرنشین بدقت اماده شده بود و مطابق ان یک نسخه در ابعاد واقعی از ان ساخته شده بودشروع و در ان چگونگی حمله و غافلگیر نمودن محافظان احتمالی و انتقال جنازه تمرین میشد و در تمرین دوم در ۱۸ اوریل و در نوادا چگونگی پرواز و فرود بالگردها و تخلیه نیروها اموزش داده شد و در این مرحله تمامی زوایای بیرونی اقامتگاه بن لادن برای فرود بالگردها بازسازی گردید تا خلبانها بتوانند چگونگی فرود و پروازهای دوباره را اموزش ببینند

یکی از نکات مثبت و برجسته که کمک بسیار زیادی به طراحان عملیات میکرد این بود که ایالات متحده تجهیزات نظامی زیادی به پاکستان داده بود و ارتش این کشور اغلب توسط تسلیحات غربی تجهیز شده بود لذا ایالات متحده بر توانایی های نظامی پاکستان اشراف کامل داشت بطور مثال ایالات متحده جنگنده های اف -۱۶ را به پاکستان تحویل داده بود مشروط بر اینکه این جنگنده های در پایگاههای مشخصی تحت نظر نظارت ایالات متحده نگهداری شوند و بدینوسیله ایالات متحده میتوانست از نفوذ خود در سیستم دفاعی پاکستان به نفع پیشبرد عملیات بهره ببرد

نکته مهمی که باعث نگرانی تیم طراحان عملیات شده بود نزدیکی مکان استقرار طالبان در کنار یک پایگاه نظامی بود که خطر درگیر شدن نظامیان پاکستانی و تداخل در عملیات را بالا میبرد بنابراین به نیروهای عملیاتی سفارش اکید شد از درگیری با نیروهای پاکستانی جدا خودداری کنند و به ژنرال مایک مولن نیز ماموریت داده شد درصورت دستگیری نیروهای عملیاتی بلافاصله با ژنرال پرویز اشفق کیانی تماس گرفته و ترتیب ازادی نیروها را بدهد

در نهایت در ۱۹ آوریل شورای امنیت ملی به ریاست پرزیدنت اوباما برای بررسی تمامی جوانب عملیات تشکیل و پس بحث و بررسی تمامی زوایای عملیات با حمله کماندوها توسط بالگردها موافقت نمود

تنها نگرانی پرزیدنت اوباما عدم هماهنگی با پاکستان و خطر ورود نیروهای پاکستانی به عملیات و درگیری نیروها بودلذا یکباره دیگر از دریادار مک ریتون درخواست نمود که نیروها را توجیه کنند که تحت هیچ شرایطی وارد درگیری با نیروهای پاکستانی نشنوند و اگر راههای فرار و برگشت انها را سد نمودند تسلیم شوند

و پس از اینکه پایان جلسه پرزیدنت اوباما و تمامی حاضران برای موفقیت عملیات دعا کردند و از خداوند موفقیت این عملیات انساندوستانه را خواستار شدند

کمپ آلفا- افغانستان-بگرام

پس از اعزام نیروهای مک راون و ناوی سیل ها به افغانستان انها به مرکز فرماندهی نیروهای امریکایی در بگرام با نام کمپ آلفامنتقل شدند در کمپ الفا یک نسخه از ترکیب اقامتگاه بن لادن برای تمرین دو اسکادران عملیاتی درست شده بود (( ممبرهای عزیز کانال دقت بفرمایندکه برای کشتن بن لادن چه تدارکات عظیم و دهها جلسه کار کارشناسی در بالاترین سطوح کاخ سفید انجام گرفت سوای از اینکه این عملیات ماحصل ده سال کار اطلاعاتی گسترده بود برای لحظه به لحظه عملیات برنامه ریزی شده بود و تمامی گزینه های احتمالی پیش بینی و برای برخورد با ان چاره جویی شده بود اگر دوستان ما را متهم به غرب زدگی نکنند این مسائل هستند که در اسراییل یا ایالات متحده سبب انجام چنین عملیاتهای ماندگاری میشود[مترجم]))

تمامی نیروهای عملیاتی بهمراه تجهیزات مورد نیاز توسط یک فروند هواپیمای سی -۱۷ به پایگاه رامشتاین المان اعزام گردیدند و از انجا به کمپ الفا در بگرام انتقال و پس انجام امادگی های لازم به جلال اباد منتقل گردیدند

در ۲۸ اوریل ژنرال مک مولن فرمانده ارشد نیروهای امریکایی طرح نهایی را به نیروهای عملیاتی توضیح و پس از توجیه نفرات برای نظارت ژنرال خود بهمراه یک بالگرد شینوک در نزدیکی محل مستقر گردید

این در حالی بود که اقای بایدن معاون ریاست جمهوری هنوز هم با این عملیات مخالف بود

در ۲۹ اوریل در ساعت ۸/۲۰ بعدازظهر و طی جلسه ای اوباما با مشاوران خود رسما با انجام عملیات موافقت و روز بعد را جهت انجام عملیات تعیین نمودند….

در حالیکه نیروها همگی آماده انجام عملیات بودند شرایط جوی به یکباره خراب شد و رییس جمهور اوباما به توصیه فرماندهان یک روز عملیات را بخاطر شرایط جوی به تعویق انداخت

در ۳۰ آوریل اوباما یکبار دیگر تیم عملیاتی واحد پشتیبانی را که شامل اپراتورهای هواپیماهای بی سرنشین و سایر عوامل درگیر در عملیات را که در ایالات متحده حضور داشتند را دعوت کردتا یکبار دیگر تمامی مراحل عملیات را مرور کنند و اگر بازهم به موردی برخوردند که به نظرشان مشکوک بود یاممکن بود عملیات را در خطر اندازد اعلام کنند

و همزمان در جلسه با ژنرال مک ریتون در افغانستان هم تماس مستقیم برقرار نمود تا آنها نیز در جلسه شرکت داشته باشند و از مک ریتون هم خواست گزارشی ازوضعیت آمادگی نیروها به وی بدهد

مک ریتون اعلام نمود که در آنجا وضعیت بسیار عالی و همه نیروها در شرایط عالی قرار دارند و در اینجا شرایط کاملا شبیه ابوت آباد است

کاملا معلوم بود که اوباما شدیدا نگران و دلواپس است و شدیدا نیاز به صحبتهای مثبت و آرامبخش مک ریتون و دیگر عوامل دارد و زمانیکه آنها از موفقیت آینده و مساعد بودن شرایط میکردند خیال وی تا حد زیادی راحت میشد

همان شب اوباما در کاخ سفید میزبان انجمن خبرنگاران بود که در این گردهمایی برخی افراد سرشناس نیز حضور داشتند و مجری آن استی مایرز بازیگر کمدی تلویزیون بود

در گرماگرم گردهمایی یک لحظه مایر به شوخی به اوباما گفت آقای رییس جمهور از بن لادن چه خبر ؟

مردم میگویند او در هندوکش پنهان شده و هر روز میزبان جمع زیادی از تروریست ها در پارتی ها و دورهمی هایشان هستند با گفتن این شوخی اوباما علیرغم اینکه میدانست بن لادن در مشت آنهاست معذالک مانند افراد عادی شروع به خندیدن به این شوخی آقای بازیگر نمودو گفت آری ما هم منتظریم تا ایشان افتخار بدهد و در گودبای پارتی خود ما را هم دعوت کند

حرکت تیم عملیاتی

در ساعت ۱/۲۲دقیقه بامداد روز ۱ ماه مه لئون پانه تا رییس سیا که بدستور رییس جمهور هدایت عملیات را برعهده داشت دستور آمادگی نیروها جهت عزیمت به محل اختفای بن لادن را صادر نمود و نیروهای عملیاتی پس از جمع آوری تجهیزات خود آماده عزیمت به مکان عملیات شدند.

رییس جمهور برای نظارت مستقیم بر تیم به اطاق عملیات رفت جاییکه وی از مانیتورهای اتاق میتوانست بصورت مستقیم بر عملیات نظارت کند و تصاویر بصورت همزمان از مرکز عملیات در سازمان سیا برای آنها ارسال میگردید و از طریق یک هواپیمای بی سرنشین سنتینل تهیه و از طریق ماهواره ارسال میگردید این تصاویر در حالی ارسال میشد که پانه تا در گوشه تصویر ظاهر و مانند یک مجری تمامی مراحل را به دقت توضیح میداد هواپیمای جاسوسی مورد نظر توسط اپراتورها مستقیم از ایالات متحده کنترل میشد و تصاویر ان به سی آی ای و از انجا به کاخ سفید ارسال میگردید در اطاق عملیات کاخ سفید خانم هیلاری کلینتون و ژنرال وب معاون مک ریتون و جمع دیگری از افراد عالیرتبه دولت حضور داشتند یکی از حاضران در جلسه که خواست نامش فاش نشود به سیمون هرش وضعیت اطاق عملیات را اینگونه تشریح کرد:

بر خلاف گزارش های خبری و آنچه که در فیلمها نشان میدهند ما هیچ راهی برای دیدن آنچه در داخل ساختمان اتفاق می افتد نداشتیم و همگی منتظر ارسال تصاویری از گروه زمینی بودیم من در آن لحظه به رییس جمهور نگاه کردم علیرغم اینکه سعی میکرد خود را آرام نشان بدهد ولی نگرانی و اضطراب وی آنقدر زیاد بود که رییس جمهوری کاملا در صندلی مچاله شده بود خانم کلینتون هم دستکمی از رییس جمهور نداشت و گویی در میان افراد حاضر در اتاق لین دو تن بیش از بقیه نگرانی و اضطراب داشتند

همزمان با کاخ سفید و سازمان سی آی ای دو مرکز فرماندهی دیگر هم وجود داشت که بصورت مستقیم در جریان عملیات قرار داشتند پنتاگون و سفارت امریکا در اسلام آباد

حمله به اقامتگاه

بدلیل اینکه ایالات متحده در شرایط جنگی با پاکستان نبود و جهت عدم تخطی از کنوانسیونهای بین المللی ( اوباما از تمامی مسولان درگیر در عملیات اکیدا خواسته بود تا حد امکان موارد قانونی را رعایت کنند ) پرسنل نظامی که برای این ماموریت در نظر گرفته شده بودندبصورت موقت همگی از واحدهای خود مرخص و تسویه کرده و به آژانس اطلاعات مرکزی که یک واحد غیر نظامی و امنیتی بود منتقل شدند یگان ناوی سیل ها و کماندوهای هوابرد با انواع سلاحههای پیشرفته تجهیز شده بودند که شامل اسلحه Hk-416 که بعنوان سلاح اصلی و پشتیبانی آتش استفاده میشد و همچنین سلاحهای MP-7 که بعنوان سلاح دفاع شخصی استفاده میشد همچنین SIG-P-226 و دیگرHK-45C دیگر سلاحهای در اختیار اعضای گروه بود

همچنین کلیه نیروها مجهز به کلاه ایمنی OES Core Fast و کارد شکاری مخصوص ، ابزار برش فلز ، عینکهای دید در شب ویژه ای که بر خلاف عینکهای استاندارد مجهز به ۴ عدسی برای ضمینه بازتر و دید بهتر بود همچنین به دیگر تسلیحات مانند نارنجک ، مین های صوتی ، مواد منفجره ویژه و قدرتمند برای تخریب درهای فلزی تقویت شد و سایر تجهیزات پیشرفته مورد نیاز بودند به گفته منابع مطلع در مجموع ۷۹ کماندو و یک قلاده سگ بلژیکی در این عملیات شرکت داشتند وظیفه ای که بر عهده سگ بود جلوگیری از فرار متهمین و در صورت نزدیک شدن افراد خارج از تیم عملیاتی به گروه هشدار داده و تیم عملیاتی را از حضور افراد متفرقه و جاسوسان احتمالی مطلع کند همچنین این سگ در تجسس در ساختمان و یافتن درب های پنهانی و دهلیزهای احتمالی جهت خروج اضطراری افراد ساکن خانه تیم عملیاتی را یاری میداد علاوه بر اینها یک مترجم ، مربی سگ و خلبانان بالگرد نیز از دیگر افراد شرکت کننده در عملیات بودند

برای شرکت در این عملیات دو فروند بالگرد جهت شرکت در این عملیات توسط کمپانی سیکورسکی تولید شده بود که مجهز به آخرین فن آوری های سمعی و بصری بوده همچنین مانورپذیر و بدون کوچکترین صدایی بودند به علاوه یک بالگرد شینوک که وظیفه پشتیبانی از گروه را برعهده داشت ….

افراد حاضر در کاخ سفید در اطاق عملیات تمامی مراحل عملیات را زیر نظر داشته و بصورت مستقیم دریافت میکردند

شروع عملیات

تیم  عملیاتی هوابرد از بگرام در شمال شرقی افغانستان و تیم ناوی سیل ها از شرق افغانستان پرواز کردند بالگردهای شینوک نیز تا مرز پاکستان انها را همراهی میکردند یک فرماندهی عملیات ویژه ارتش ایالات متحده سرپرستی و هماهنگی عملیات را برعهده داشت تیم عملیاتی توسط تعدادی هواپیمای جنگنده اسکورت میشدند و تا مرز پاکستان در اسکورت جنگنده ها بودند بالگردهای حامل نیروها در ارتفاع پایین پرواز میکرد و عمدتا منطقه ای ناهموار و دارای تپه های بلند را برای پرواز انتخاب کرده بودند تا کوچکترین نشانه ای روی رادارهای پاکستان به جا نگذارند از جلال آباد تا ایبیت آباد ( ابوت آباد) ۹۰ دقیقه طول کشید

بالگر مورد نظر که بر اساس بالگرد بلک هاوک ساخته شده بود و سطح مقطعی کمی داشت

طبق برنامه ریزی قبلی اولین بالگرد که کاملا بی صدا بودند در حیاط عمارت فرود امده و در حالیکه نیروهای خود را تخلیه مینمود بالگرد دوم در زاویه شمال شرقی عمارت فرود امده و مترجم و سگ و مربی سگ به اتفاق کماندوهای هوابرد را برای پشتیبانی وپوشش تیم ناوی سیل ها پیاده میکند و در همان حال تیم ناوی سیل ها از طبقه پایین وارد خانه میشوند

در حالیکه بالگردها اماده فرود در عمارت میشدند اولین حادثه ناخواسته  بوقوع پیوست و پس از لحظاتی که کنترل بالگرد از دست خلبان خارج شد دم ان به دیوار عمارت برخورد کرده و بالگرد به زمین برخورد نمود البته این حادثه تلفاتی نداشت و خدمه جان سالم بدر بردند بالگرد دوم موفق شد در خارج از محوطه فرود امده و نیروهای ناوی سیل بسرعت اماده حمله و ورود به خانه شدند

پس از تخلیه نیروها با شکستن درب وارد خانه شدند منزل دارای ۳ طبقه بود که گروه احتمال میداد طبقه پایین اقامتگاه محافظین و طبقه دوم و سوم در اختیار خانواده بن لادن بود پس از ورود ناوی سیل ها با دو مرد در طبقه پایبن برخورد نمودند که با اتش سیل ها از پا در امدند و گروه بسرعت به سمت طبقه بالا پیشروی کردند متاسفانه در مورد چگونگی کشته شدن بن لادن اطلاعات دقیقی هر گز منتشر نشد و روایات گوناگونی وجود دارد یکی از ناوی سیل ها روایت میکند که بن لادن خود را پشت یک زن مخفی نموده بود که هر دو کشته شدند و در روایتی دیگر مدعی درگیری بن لادن با ناوی سیل ها شده اند ولی قدر مسلم بن لادن مسلح نبود و هیچ و انقدر سرعت عمل ناوی سیل ها بالا بود که وی کاملا غافلگیر شده بود الکویتی پیک وی با یک سلاح ای کی ۴۷ قصد مقاومت داشت که بلافاصله کشته میشود و ظاهرا در حالیکه بن لادن نیز کاملا غیر مسلح و تسلیم شده بود ولی به احتمال قوی وی باید کشته میشد زیرا به وی شلیک شد

در نهایت در این عملیات ۴ مرد و یک زن کشته شدند که شامل الکویتی پیک بن لادن ، خالد پسر بزرگ بن لادن ، همسر بن لادن و برادر همسر بن لادن میشدند هر چند که ایالات متحده تعداد کشته ها را دو نفر اعلام نمودنمود

پس از کشته شدن بن لادن بلافاصله در خواست بالگرد کمکی شد زیرا یکی از بالگردها از کار افتاده بود و نیروها جهت جلوگیری از افشای تکنولوژی های فوق مدرنی که در این بالگرد گرانقیمت استفاده شده بود باید انرا منهدم میکردند بقیه ساکنان داخل خانه با دستبندهای پلاستیکی بسته شدند تا بعد از رفتن امریکاییها توسط نیروهای امنیتی پاکستان منتقل شوندشوند چهار جسد متعلق به دیگر کشته شدگان عملیات هم کنار یکدیگر گذاشته شدند تا بعدا توسط مقامات پاکستانی دفن شوند و تنها جنازه بن لادن به بالگردمنتقل و به بگرام در افغانستان برده شدشد

وزیر دفاع امریکا نیز ساعتی پس از انجام عملیات ضمن تماس با عشوق پرویز کیانی فرمانده نیروهای مسلح پاکستان وی را در جریان عملیات انجام گرفته گذاشت

جسد بن لادن هم پس انتقال به پایگاه نظامی امریکا در بگرام و گرفتن ازمایش های دی ان ای از وی و تایید هویت وی با یک فروند هواپیما در حالیکه توسط دو جنگنده اف -۱۸ اسکورت میشد به ناو هواپیمابر یو اس اس کارل وینسون منتقل گردید و همزمان از کشور عربستان درخواست گردید یک روحانی را جهت انجام مراسم دفن به ناو هواپیمابر اعزام کنند تا تمامی مراحل دفن زیر نظر وی و طبق سنن اسلامی اجرا شود

سپس جسد وی را شستشو و کفن کرده و در حالیکه به یک زنجیر ۱۴۰ کیلویی بسته بودند به دریا انداختند و بخاطر اینکه جنازه در اب شناور نشود ان را به زنجیر بستند

حواشی کشته شدن بن لادن

پس از کشته شدن بن لادن برای اینکه گروه یقین حاصل کنند که وی کشته شده باید قد وی را اندازه میگرفتند زیرا قد بن لادن ۱۹۳ سانتیمتر بود ولی متوجه شدند دربین تجهیزات تیم یک نوار متر ( متر پارچه ای ) وجود ندارد

این موضوع چنان باعث خشم اوباما شد که با خشم فریاد کشید ما الان یک هلی کوپتر ۶۰ میلیون دلاری را بخاطر این عملیات از دست دادیم انوقت در ایالات متحده پول مورد نیاز برای خرید یک نوار متر وجود نداشت؟

بلا فاصله گروه اقدام به تصویر برداری از صورت بن لادن و ارسال ان به سیا برای شناسایی هویت بن لادن کردند تا معلوم شود شخص مورد نظر خچد بن لادن است والبته بعد از انتقال او به پایگاه بگرام بلافاصله سایر ازمایشات مانند دی ان ای از وی گرفته شد و با پروندهای پزشکی خواهر وی که بر اثر سرطان فوت کرده بود مطابقت داده شد و هویت وی تایید گردید

دختر بن لادن بعدها به سازمان اطلاعاتی پاکستان ابراز نمود که پس از حمله کماندوهای امریکایی پدرش تسلیم شد و انها او را دستگیر و در یک اطاق زندانی کردند ولی پس از دقایقی با شلیک گلوله به سرش مورد هدف قرار دادند و جنازه وی را با خود بردند

سازمان اطلاعاتی روسیه اعلام نمود که بن لادن مدتها قبل و بر اثر بیماری از دنیا رفته بود و عملیات سیا در واقع یک نمایش جهت خوراک دادن به افکار عمومی امریکا و همچنین ایجاد رعب و وحشت بین المللی و القای اینکه ما هر کس را در هر نقطه که اراده کنیم از بین خواهیم برد

ولی در نهایت با کشته شدن بن لادن کابوس ۱۰ ساله سیا هم پایان پذیرفت بن لادن مردیکه سالها دوشا دوش سیا و بر علیه شوروی جنگید ولی بعد از شکست شوروی اینبار با خود امریکا شروع به جنگ نمود

شاید بن لادن تصور میکرد که شوروی را وی بزانو درآورده و وقتی یکبار قادر به شکست یک ابرقدرت شده چه مانعی دارد که یکبار دیگر موفق نشود؟

در واقع بن لادن ذات سرکشی داشت و تنها کاری که وی ارضا میکرد نبرد بود ولی وقتی نگاه میکنیم میبینیم قربانیان وی اغلب زنان و کودکان و غیر نظامیان بی گناهی بودند که وی با توجیه شریعت و به نام جهاد در خدا به خاک و خون کشید

بن لادن کشته ولی مکتب پراز خشونت و بیرحمی که وی پایه گذار ان بود را بعد از وی شاگردان و یاران وی مانند ابومصعب زرقاوی و دیگران ادامه دادند و دهها هزار انسان بی گناه در اقصی نقاط دنیا قربانی تفکرات پوسیده و قدیمی این گروهک بی رحم و خشن شدند

و ما درشروع قرن ۲۱ شاهد جنایات و کشتاربیگناهان بدست این گروه و شیوه هزار سال قبل بودیم

و اما دلیل اینکه وی در دریا دفن شد از طرف ابالات متحده اینگونه عنوان شد که هیچ کشوری وی را نپذیرفت ولی در حقیقت دلیل این کار این بود که مریدان وی محل دفن وی را تبدیل به یک مقبره و مکان مقدس نکنند

نوشته شده برای سایت جنگاوران:https://jangaavaran.ir

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن