جنگ ها و عملیات های نظامی

عملیات فوکوس(تمرکز)

عملیات فوکوس(تمرکز)

 

عملیات فوکوس(تمرکز)

مینا گلرو

از سال ۱۹۶۶ به بعد اوج تنش اعراب و اسراییل بود و سازمانهای اطلاعاتی اسراییل تقریبا مطمئن بودند جنگ با اعراب حتمی و اجتناب ناپذیر است و فقط زمان دقیق آنرا نمیدانستند در واقع پس از جنگ استقلال که از یکطرف باعث تثبیت و تشکیل کشور صهیونیست ها شد و یهودیان جشن تشکیل کشور خود را توأمان با جشن پیروزی با اعراب برگزار نموده و از طرف دیگر باعث شکست سنگین اعراب و خدشه دار شدن آبروی ملی و لگدمال شدن غرور اعراب شد یهودیان خود نیک میدانستند که این پیروزی سرآغاز یک تنش و بحران بزرگتر است و هرگز نمیتوان تصورش را نیز نمود که اعراب با هضم این شکست دست از سر اسراییل بردارند کما اینکه پس از آن مصر و سوریه دست به خریدهای نظامی بسیار گسترده از شوروی و تجهیز نیروهای خود به مدرن ترین تجهیزات نظامی ساخت شوروی زدند از آن طرف شوروی نیز که بخوبی میدانست در صورت شکست اعراب از اسراییل علاوه بر از دست دادن پایگاه خود از در بین کشورهای عربی کانال سوئز نیز که مهمترین و استراتژیک ترین آبراه جهان بود بدست اسراییل و غرب می افتاد به همین دلیل شوروی نیز سخاوتمندانه به تجهیز اعراب و خصوصا مصر پرداخت و سیل تسلیحات مدرن روسی به سمت مصر سرازیر شد ، اعراب که تجربه تلخ جنگ قبلی را داشتند میدانستند که نیروی هوایی بازوی قدرتمندی برای آنها است و شدیدا به تجهیز نیروی هوایی خود پرداختند و چنین شد که اعراب که بر اثر خریدهای گسترده نظامی اخیر خود اعتماد بنفس از دست رفته خود را بار دیگر بدست آورده بودند آماده جنگی تلافی جویانه با اسراییل و جبران شکست خفت آور پیشین خود میشدند

برای خواندن مقاله ای در مورد جنگ شش روزه اینجا را کلیک کنید

خاورمیانه -سال ۱۹۶۷-منطقه جنگی سینا

سال 1966 سال پر زد و خوردی بود ، اسراییل که یقین حاصل نموده بود اعراب مصمم به حمله به این رژیم هستند و جنگ اجتناب ناپذیر است احتیاط را کنار گذاشته و بی محابا شروع به تنش با اعراب نمودند.اسرائیل برای مقابله با مبارزان فلسطینی پا را از مرزهای خود خارج کرد و به سرزمین های مستقل فلسطینی یورش برد.
در آن سال نیروهای اردنی که مسئول حفظ مناطق خودگردان فلسطینی بودند مورد حمله نیروهای ارتش اسرائیل قرار گرفتند که تبدیل به پایگاه مبارزان فلسطینی شده بود.ارتش اسرائیل به شهر اسموع(در کرانه باختری رود اردن که در نزدیکی مرز اردن و اسرائیل قرار دارد) از مناطق تحت کنترل فلسطینی ها حمله کرد.این منطقه جزء اردن نبود ولی تحت کنترل ارتش اردن بود.ارتش اردن تلفات بالایی داد و مجبور به عقب نشینی شد.شاه حسین ،سلطان اردن،جمال عبدالناصر را به دلیل عدم حمایت از اردن در این نبرد کوتاه مورد انتقاد قرارداد
در سال 1967 یک اشتباه سازمان کا گ ب به نتایج فاجعه باری منجر گردید داستان از این قرار بود که سازمان اطلاعات شوروی به اشتباه به اعراب اعلام کرد که ارتش اسرائیل در حال تجمع نیرو در مرز با سوریه است.
ناصر با شنیدن این خبردر16 می خواهان خروج نیروهای سازمان ملل از جنوب صحرای سینا وغزه شد. وی می خواست تا دراین نقاط نیروهای ارتش مصرمستقرشوند تا درصورت حمله اسرائیل به سینا بتواند ازسینا دفاع کنند.ازجمله مناطقی که نیروهای سازمان ملل درانجا مستقر بودند شرم الشیخ بود که با خروج این نیروها به دست نیروهای ارتش مصر افتاد.اسرائیل تهدید کرد در صورتی که نیروهای مصری تنگه تیران را ببندند این عمل برای اسرائیل به منزله اعلان جنگ است و در حکم آغاز جنگ تلقی می شود(شرم الشیخ شهر بندی مصر در کنار آبهای تنگه تیران است)بسته شدن تنگه تیران به این معنی بود که کشتیهای اسرائیلی دیگرنمی توانستند به بندرایلات درجنوب اسرائیل تردد کنند.
ناصرچنین کرد و در 22 و 23 می اعلام کرد عبور کشتی های اسرائیلی از این تنگه ممنوع است.همزمان در 30 می مصر با اردن یک پیمان دفاعی مشترک امضا کردن و ارتش عراق دست به استقرار واحدهای زرهی خود در اردن زد که بعدها این نیروها با نیروهای مصری تقویت نیز شد. در 4 ژوئن اسرائیل در پی تحرکات نظامی شدید اعراب و بسته شدن تنگه تیران مانند حیوان درنده ای که در بن بست افتاده و دیگر راه فرار ندارد تصمیم به جنگ گرفت
در واقع اسراییل دست به قمار بزرگی زد….

مواردی که اسراییل را تحریک به انجام عملیات فوکس ( تمرکز) نمود:

همانگونه که پیشتر گفتیم تمام این ماجراها به جنگ استقلال و جنگ سال 1957 کانال سوئز برمی گردد.
پس از پیروزی اسراییل در جنگ استقلال ناصر قائله کانال سوئز را ایجاد نمود ( که در سایت در مورد هر دو جنگ پیشتر مقالاتی منتشر شده ) اگرچه در این جنگ ارتش مصر شکست خورد ولی ناصر ( به لطف موضع گیری شوروی و البته آمریکا) موفق شد پیروزی سیاسی بزرگی به دست آورد.اسرائیلی ها بسیار ناراحت و خشمگین بودند زیرا آنها در سال 1957 طی سه روز کل سینا را اشغال کرده بودند ولی زیر فشار سیاسی مجبور به بازپس دادن آن شدند.از سال 1957 تا 1967 بین مرزهای اسرائیل و مصر نیروهای سازمان ملل مستقر بودند و تنگه تیران نیز باز بود. ولی هنگامی که این نیروها رفتند و مصر در یک اقدام تحریک آمیز و عجیب تنگه را بر کشتی های اسرائیلی بست اسراییل متوجه شد که ناچار است از نیروی نظامی استفاده کند و دیگر جایی برای صلح نبود.از طرفی درسال 1957 اسرائیل مشروط بر این مناطق اشغالی را پس داد که اعراب از دشمنی با این کشور دست بردارند و موجودیت این کشور را برسمیت شناسند ولی اعراب پس از اینکه ابتدا با این موضوع موافقت کردند پس از باز پس گیری مناطق اشغال شده خود بر ادامه جنگ با اسراییل تاکید نمودند و همچنان مشکلات اسرائیل و همسایگان عربش ادامه داشت.هیچ کدام از کشورهای عرب منطقه اسرائیل را به رسمیت نمی شناختند و هیچ تمایلی برای حل مشکلاتشان با این کشور نداشتند بلکه به طور آشکارا از مبارزان فلسطینی نیز حمایت می کردند.

اتحاد مصر و سوریه بر علیه اسراییل و احساس خطر تل آویو

ولی شاید یکی از بزرگترین مسائل تحریک کنند برای اسرائیل قبل از شروع جنگ اتحاد مصر و سوریه در قالب جمهوری عربیه بود که تجاوز هر کدام تجاوز به دیگر به حساب میامد

مقدمه ای بر آغاز عملیات

در ساعت 10 صبح روز 16 می سال 1967 فرمانده ای نیروهای سازمان ملل مستقر در صحرای سینا نامه ای از فرمانده ارتش مصر دریافت کرد که طی آن اعلام شده بود با در نظر گرفتن آماده شدن نیروهای ارتش مصر و سوریه برای اقدام علیه اسرائیل و احتمال برخورد آنها با نیروهای سازمان ملل این نیرو برای اینکه در خطر جنگ قرار نگیرند باید هرچه زودتر منطقه را ترک کنند.با وجود اینکه دبیر کل وقت زمان ملل تلاش کرد مصر را متقاعد کند ولی کاری از پیش نبرد و در نهایت در 18 می نیروهای هندی و یوگسلاوی مستقر در سینا به سرعت دست به خروج از منطقه زدند.نیروهای ارتش مصر به زودی در کناره کانال سوئز و مرز با غزه مستقر شدند خروج نیروها سازمان ملل تا 30 ژوئن ادامه داشت

همچنین مصر از نیروهای کانادایی که در قالب سازمان ملل کنترل کانال سوئز را در دست داشتند خواست طی 48 ساعت کانال را ترک کنند و البته دولت کانادا نیز پذیرفت
با توجه به تمامی شواهد و قرائن اینگونه به نظر می رسید که ارتش مصر آماده حمله به اسرائیل است و اسراییل جنگ را اجتناب ناپذیر میدانست
در واقع مصر می خواست در سینا برای خود خطوط دفاعی دست و پا کند ولی متاسفانه با یک اقدام احمقانه و با محاصره تنگه تیران اسرائیل را وادار به جنگ کرد.آنها با بستن تنگه تیران یک اشتباه سیاسی عجیب کردند و خود با دست خود یک جنگ را علیه خود به راه انداختند.

در همان زمان در خود مصر نیز جنگ با اسرائیل تا حدی شوخی به نظر می رسید زیرا در خود ارتش مصر نیز افسران کمی بودند که فکر حمله و پیروزی بر ارتش توانمند و خوش تکنیک اسرائیل را باورداشته باشند.

تصویری از جنگندهای اسرائیلی در ان سالها، میراژ3،اورگان، سوپر اورگان،واتور و میستر

ولی ناصر و کشورهای عربی طوری رفتار می کردند که اسرائیل فکر می کرد که اگر دست به حمله نزند به آن حمله خواهد شد.ناصر در 26 می اعلام کرد در صورتی که اسرائیل به مصر و سوریه تجاوز کند جنگ تنها به مرز این دو کشور محدود نخواهد شد.از طرفی ناصر و،حافظ اسد رئیس جمهور سوریه و یا عبدالرحمان عارف رئیس جمهور عراق همواره صحبت از این میکردند که تشکیل دوباره فلسطین عربی تنها با نابودی اسرائیل و یا لغو موجودیت اسرائیل امکان دارد.ناصر تا حدی انسان آرمانگرایی بود.ولی می دانست که اتحاد آن با سوریه که در دست بعثی ها بود چندان طول نمی کشد از این رو نمی شود با سوریه در یک جنگ تمام عیار با اسرائیل درگیر شد. وی به دنبال پیروزی بدون جنگ با تحت فشار گذاشتن اسرائیل در صحرای سینا و تنگه تیران و فشار اقتصادی بود.از این رو مصر تنگه تیران را بر روی اسرائیل بست،اگرچه حدود دو هفته بسیاری از کشورها از جمله امریکا تلاش برای پیدا کردن راه حل دیپلماتیک داشتند ولی مصر تنگه را باز نکرد تا اسراییل دست به عجیب ترین عملیات نظامی تاریخ بزند که بیشتر مانند یک قمار بزرگ بود

استعداد ارتش طرفین و برتری مطلق ارتش اعراب

اسرائیل در مقابل ارتشهای اردن،مصر،سوریه و عراق ارتش کوچکی به حساب میامد.
در استانه ای جنگ مصر حدود 100 تا 160 هزار سرباز تنها در منطقه سینا داشت که در هفت لشکر شامل چهار لشکر پیاده ،دو لشکر زرهی و یک لشکر مکانیزه گرد آمده بودند که توسط چهار تیپ زرهی و چهار تیپ پیاده مستقل تقویت می شدند.این نیروها متشکل از 950 تانک عمدتا تانک های روسی تی55 ،1100 نفر بر زرهی و 1000 توپ بود

سوریه 75000 سرباز را در امتداد مرز خود با اسرائیل مستقر کرده بود و اردن نیز 55000 سرباز را در مرز خود با اسرائیل،اردن حدود 3000 تانک در مرز داشت که 250 تانک ان از نوع M48 پاتن امریکایی بود و تعداد زیادی نفربر ام113 و چندین گردان توپخانه نیز در اختیار داشت.اسناد ارتش اسرائیل بعدها نشان داد که اردنی ها دستور داشتند در صورت آغاز جنگ با نیروهای خود در داخل خاک اسرائیل نفوذ کنند.ارتش عراق نیز در جنگ حضور داشت.حداقل 100 تانک عراقی به همراه دو اسکادران میگ21 در اردن مستقر کرده بودند.این در حالی بود که بخشی از نیروی هوایی عراق در پایگاه های هوایی غربی این کشور در مرز با اردن در آماده باش کامل قرار داشتند.اردنی ها که از قرار معلوم به خود اعتماد زیادی داشتند اعلام کرده بودند طی 3 روز می توانند به تنهایی تلاویو را اشغال کند

اسرائیل اگرچه دارای نیروی هوایی پر زرق و برق عراب نبود(970 فروند برای اعراب و 300 فروند برای اسرائیل)ولی خلبانان آن ها آموزش بسیاری خوبی دیده بودند.این نیرو توان 4 تا 5 پرواز در روز برای هر هواپیما را کسب کرده بود تا بتوانند طی یک یورش سریع نیروهایی مصر را در سینا زمین گیر کنند. فرماندهان نظامی اسرائیل معتقد بودند عملیات زمینی در زیر آتش هوای شدید در صحرای بازی همچون سینا غیر ممکن است.خلبان اسرائیلی طی تمرینات خود بارها باندهای فرود ساختگی را هدف قرار دادند و تمرینات هوایی داگ فایتر زیادی انجام داده بودند

استراتژی حمله پیشگیرانه

بهرحال اسراییل پیش از جنگ توسط اطلاعات دقیقی که از سازمانهای اطلاعاتی خود بدست آورد متوجه شد که بیش از ۴۵۰ فروند جنگنده در هیجده پایگاه هوایی مصر متمرکز گردیده و آماده حمله به اسراییل میباشند و جنگ قطعی شده و در جبهه اعراب تنها منتظر اعلام زمان دقیق حمله و صادر شدن دستور حمله هستند و اسراییل بین یک تا نهایتا ۲ روز زمان دارد که تصمیمی در این مورد اتخاذ نماید

جلسه جنگی

بلافاصله جلسه ای محرمانه و اضطراری با حضور فرماندهان عالیرتبه اسراییلی برگزار گردید و در مورد چگونگی واکنش اسراییل بحث و تبادل نظر گردید و در نهایت ژنرال مردخای هود فرمانده نیروی هوایی اسراییل اعلام نمود که قدرت نیروی هوایی کشورهای عربی دستکم ۳ تا ۴ برابر توان هوایی اسراییل است از آن گذشته جنگنده های این کشورها اغلب از نظر کیفی پیشرفته تر از جنگنده های اسراییلی هستند و از آن گذشته اعراب به تعداد نسبتا بالایی بمب افکن های بلند پرواز روسی توپولف مجهز هستند که ضمن برد بلند از توان حمل مهمات فوق العاده ای برخوردار هستند و هر کدام از این بمب افکن ها به اندازه ۳ تا ۴ جنگنده معمولی مهمات حمل میکنند
از طرفی جنگنده هایی که در مصر گردهم آمده اند همه ظرفیت هوایی اعراب نیستند و این جنگنده ها برای موج اول و دوم حمله در نظر گرفته شده اند و این نیرو توسط جنگنده های مستقر در دیگر کشورهای سوریه ، عراق و اردن پشتیبانی میشوند وی خاطر نشان نمود که در صورت حمله اعراب حتی یک سوم جنگنده های اعراب بتوانند به اهداف خود برسند تقریبا اسراییل فلج خواهد شد و وی تنها راه مقابله با این تهدید را حمله ای پیشگیرانه دانست
اسراییل با توجه به دریافت اطلاعاتی دقیق میدانست که پایگاههای هوایی مصر فاقد آشیانه های بتنی و مقاوم هستند و تمامی هواگردهای این کشور در محوطه باز نگهداری میشوند در این جلسه ژنرال هود گفت اگر ما بتوانیم از تمام ظرفیت و توان خود بهره بگیریم میتوانیم در یک حمله پیشدستانه اغلب این جنگنده ها را منهدم کنیم و پس از آن برتری هوایی از آن ما خواهد بود در غیر اینصورت با توجه به نیروی هوایی گسترده اعراب شکست ما اجتناب ناپذیر خواهد گردید و در نهایت در این جلسه با پیشنهاد مردخای هود موافقت گردید و وظیفه موج اول حمله به نیروی هوایی واگذار گردید

استراتژی نیروی هوایی اسراییل

پس از بحث و تبادل نظر در نیروی هوایی در مورد چگونگی حمله قرار بر این شد که اولویت اول حمله تخریب باندهای فرودگاه باشد دلیل آن هم این بود که پس از تخریب باندها و از بین رفتن امکان پرواز جنگنده ها این هواپیماها به اهدافی دست و پا بسته و بی خطر تبدیل میشدند و پس از موج اول حمله که پایگاهها و باندهای پروازی غیر عملیاتی میشدند در موج دوم آنگاه نوبت جنگنده ها میشد که روی زمین منهدم شوند
البته در آنزمان مهمات هدایت شونده و پیشرفته امروزی در دسترس نبود ولی اسراییل با مشارکت فرانسه مدتها بود بر روی پروژه برای طراحی و تولید نوعی مهمات ضد باند کار میکردند که شامل یک راکت مجهز به کلاهک انفجاری بسیار قدرتمندی بود که پس از اصابت به باند پرواز، حفره بزرگی در باند به وجود می آورد و باعث تخریب باند میشد و در صورت حمله دستکم تا چند روز باند فرود غیر قابل استفاده میشد
جهت تعیین ساعت حمله هم ۷/۴۵ دقیقه انتخاب گردید که دلیل این انتخاب دو عامل بود
اول اینکه در این ساعت از روز وقت تعویض جنگنده های گشتی بود و اسراییل با اطلاعاتی که بدست آورده بود میدانست که پس اتمام شیفت قبل و فرود جنگنده های گشتی خلبانان جهت صرف صبحانه کمی دیرتر پرواز میکنند و برای دقایقی تا بعد از صبحانه هیچ جنگنده گشتی در آسمان وجود ندارد ( اینجا متوجه میشویم که چگونه یک سهل انگاری کوچک باعث بروز یک فاجعه میشود و چگونه دشمن حتی بر روی کوچکترین اشتباهات و سهل انگاری ها نیز حساب باز نموده و استفاده میکند ) و دلیل دوم اینکه در این ساعت مسیر تابش آفتاب طوری بود که جنگنده های اسراییلی پشت به خورشید بودند و جنگنده های مدافع احتمالی رو به آفتاب و تابش مستقیم آفتاب،و بر کیفیت کار خلبانان اسراییلی تاثیری نداشت زیرا پشت به خورشید بودند

آغاز عملیات تمرکز

صبح روز پنج ژوئن ۱۹۶۷ عملیات عظیم و گسترده فوکوس یا تمرکز با فرماندهی ژنرال مردخای هود آغاز گردید
در آنزمان نیروی هوایی اسراییل از ۲۰۰ هواپیمای جنگنده بهره میبرد که طبق برنامه ریزی انجام گرفته اسراییل به تمام ظرفیت هوایی خود نیاز داشت و در یک اقدام بی نظیر ۱۹۶ فروند از جنگنده های نیروی هوایی اسراییل برای حمله به اهداف خود در مصر از پایگاههای خود بلند شدند و تنها ۱۲ فروند جنگنده که برخی از انها آموزشی ، رزمی بودند برای گشت زنی و دفاع هوایی از اسراییل باقی ماندند
در موج اول حمله هدف حمله از بین بردن و غیر عملیاتی کردن باند های پروازی بود و به این منظور اغلب جنگنده ها به نوعی راکت ضد باند که حاصل همکاری مشترک اسراییل و فرانسه بود تجهیز شده بودند طرز عملکرد موشک به این شکل بود که پس از اینکه شلیک میشد بصورت کاملا عمود با باند پایین می امد و پس از پیمودن مسافت مشخصی موتور دوم موشک روشن شده و موشک با شتابی فوق العاده زیاد برخورد مینمود و کلاهک بسیار قدرتمند آن منفجر میشد تفاوت این راکت با بمب های معمولی این بود که بمب های معمولی پس از انفجار حفره ای بزرگ و کم عمق در سطح باند به وجود می آورد که میشد بسرعت آن را با مخلوطی از بتن پر نمود و باند را موقتا عملیاتی نمود و مدت کوتاهی پس از عملیات باند عملیاتی میشد ولی این راکت پس از برخورد حفره ای بسیار کوچک پدید می آورد که زیر حفره در زیر زمین سوراخی به وجود می آمد که سطح تخریب شده بسیار بزرگی را داشت و در این حمله امکان ترمیم باند بصورت موقت وجود نداشت و باید سطح باند کاملا برداشته میشد تا بتوان سطح تخریب شدن زیرین را ابتدا ترمیم نمود و بعد روی آن بتن تخلیه شود که در بهترین حالت دستکم بین دو تا سه روز حداقل باعث غیر قابل استفاده شدن سطح باند میشد و برای اولین بار بود که در یک عملیات نظامی از چنین مهماتی استفاده میشد
طبق برنامه ریزی قبلی جنگنده های اسراییلی برای جلوگیری از برخورد با رادارهای پیش اخطار مصر از روی مدیترانه بیشتر مسافت را میپیمودند و پس از عبور از مدیترانه با پرواز در ارتفاع پایین و زیر افق رادارهای سیستم های پدافندی خود را به مصر میرساندند

هواپیماهای مصری نابود شده در پایگاه های هوایی مصر

موضوع مضحک اینجا بود که در چنین شرایط پرتنش و بحرانی که هر لحظه امکان آغاز جنگی تمام عیار وجود داشت ارتش مصر تمامی تجهیزات پدافندی خود را در مسیر مشخصی از سینا تا قاهره خاموش نموده بود و دلیل آنهم این بود که ژنرال عامر وزیر دفاع مصر جهت سرکشی و دیدار و تبادل نظر با فرماندهان مستقر در این منطقه به سینا رفته بود و ارتش مصر جهت جلوگیری از شلیک اشتباه و یا عمل تروریستی احتمالی نیروهای ناراضی ارتش تمامی تجهیزات پدافندی خود را در مسیر حرکت وزیر دفاع خاموش نموده بودند و از عجایب روزگار اینکه ‌بصورت کاملا تصادفی مسیر حرکت جنگنده های اسراییلی با مسیر حرکت وزیر دفاع در یک مسیر قرار گرفته بود در حالیکه در حالت عادی اصلا مسیر حرکت از منطقه دیگری است و جنگنده های اسراییلی کل مسیر حرکت خود را در کریدور امنی که ارتش مصر تدارک دیده بود پرواز کرده و طی نمودند هرچند که جنگنده های اسراییلی در حال پرواز در ارتفاع بسیار پایین بودند و تجهیزات پدافندی سام نیز قادر به کشف و دیدن این جنگنده ها در این ارتفاع و واکنش به آنها نبود
پس از رسیدن جنگنده های اسراییلی موج اول حمله آغاز شد
در کمال حیرت خلبانان اسراییلی دیدند که تمامی جنگنده های مصری بدون پوشش و حتی استتار خاصی و بصورتی کاملا مبتدیانه و سهل انگارانه بر روی باند رها شده بودند و هیچ شیلتر و پناهگاه خاصی که نبود هیچ خدمه مصر حتی تلاش نکرده بودند که با استفاده از چادر یا یک پوشش مناسب دستکم این جنگنده ها را استتار کنند
اغلب جنگنده ها کاملا آماده و مسلح بودند و همین عامل باعث خسارات بیشتر و بالا رفتن قدرت انفجار میشد جنگنده های اسراییلی با خونسردی کامل و بدون دستپاچگی تمامی مهمات خود را روانه اهداف نمودند و پس از تمام شدن مهمات انگاه نوبت به استفاده از توپ جنگنده های خود بود که با استفاده از توپ به انهدام جنگنده های مستقر بر روی باند پرداختند و پس از آن تمامی جنگنده ها برای سوختگیری و مسلح شدن دوباره به پایگاههای خود مراجعت نمودند

در موج اول حمله ۱۱، پایگاه نیروی هوایی مصر کاملا منهدم و اغلب تاسیسات و هواگردهای آنها منهدم شدند
بلافاصله جنگنده های اسراییلی به پایگاههای خود مراجعت نموده و خدمه زمینی که از پیش بارها و بارها تمرین مسلح نمودن سریع هواپیماها را انجام داده بودند و بخوبی آماده بودند بسرعت هواپیماهای جنگنده را مسلح و آماده پرواز نمودند
کل فرایند آمادگی دوباره تنها ۷ دقیقه و سی ثانیه طول کشید و پس از این چند دقیقه ۲۰۰ هواپیمای جنگنده رژیم صهیونیستی اماده موج دوم حمله شدند

در واقع سرعت عمل جنگنده های اسراییلی آنچنان بالا بود که ارتش مصر کاملا غافلگیر شده بود و بهیچوجه برای آنها قابل قبول نبود که ظرف کمتر از ده دقیقه جنگنده های اسراییلی دور دوم حمله خود را آغاز خواهند نمود لذا ارتش مصر فکر نمیکرد که به آن سرعت موج بعدی حمله دیگر پایگاههای نیروی هوایی مصر را نیز منهدم کند لذا همچنان در شوک حمله اول بودند و جالب اینجا بود که آنچنان که باید و شاید تلاشی برای دفاع از سایر پایگاههای عملیاتی خود انجام نداده بودند….

پس از بارگیری مهمات و سوختگیری مجدد جنگنده های اسراییلی برای اجرای موج دوم حمله به پرواز در آمدند
موج دوم حمله شامل انهدام چند پایگاه دیگر نیروی هوایی مصر و تکمیل عملیات انهدام برخی از اهداف بجا مانده از حمله اول مانند انبارهای سوخت ، مهمات و برخی هواپیمای جنگنده که بدلیل اتمام مهمات هواپیماهای رژیم صهیونیستی هنوز سالم مانده بودند
اسراییلی ها با تجربه درگیریهای مداوم با مصریها و توسط عوامل نفوذی خود به نقاط ضعف و قوت سیستم دفاع هوایی سام -۲ که بخش اعظم بار دفاع هوایی مصر بر عهده این سیستم موشکی بود واقف بودند و میدانستند که با پرواز در ارتفاع پایین میتوانن خود را زیر افق دید رادارهای این مجموعه پنهان نموده و سامانه قادر به کشف و رهگیری آنها نیست به همین دلیل یکی از مواردی که در بخش آموزش خلبانان اسراییلی شدیدا بر روی آن تاکید میشد توان پرواز در ارتفاع پایین و قابلیت درگیری های تن به تن و یا اصطلاحا داگفایتر بود که خلبانان اسراییلی در این دو مورد صاحب تبحر بسیار بالایی بودند و بی اغراق از نظر آموزش و تاکتیک پذیری خلبانان اسراییلی را میتوان بهترین خلبانان در جهان دانست حتی بهتر از خلبانان نبروی دریایی ایالات متحده ، این نکته در جنگ فرسایشی که پس از جنگ ۱۹۶۷ براه افتاد و طی آن در یک درگیری هوایی تعدادی از بهترین خلبانان ارتش شوروی شکست خورده و کشته شدند به اثبات رسید
بهرحال تمامی مسافت تا رسیدن به هدف اغلب جنگنده ها در ارتفاع پایبن پرواز میکردند
نکته بعد اینکه مسئله ای که حتی باعث غافلگیری و شگفت زدگی خلبانان اسراییلی شد دفاع بسیار ضعیف ارتش مصر بود در واقع فرماندهان اسراییلی قابلیت های نیروی هوایی و دفاع موشکی مصر را خیلی دست بالا گرفته بودند و روی ان حساب باز نموده بودند اکنون خلبانان اسراییلی با یک نیروی هوایی سر درگم ، دستپاچه و بی برنامه خود را مواجه میدیدند که حتی برنامه مشخصی برای حمله احتمالی اسراییل نداشت حتی در موج دوم حمله که دیگر حمله اسراییل کاملا عیان شده بود و غافلگیری در کار نبود هیچ گونه دفاع برنامه ریزی شده و مستحکم و هماهنگ از پایگاههایی که عملیاتی بوده و هنوز مورد حمله قرار نگرفته بودند وجود نداشت فرماندهان مصری با توجه به گستردگی حمله اسراییل انتظار موج دوم حمله انهم در کمتر از یکساعت بعد از حمله اول را نداشتند انها فکر نمیکردند که اسراییلی ها با توجه به حجم و گستردگی حمله اول که از تمام توان خود بهره گرفته بودند بتوانند به ان سرعت حمله دوم را تدارک ببینند از نظر انها در بدبینانه ترین شرایط اسراییل توان و پتانسیل اجرای موج دوم حمله را دستکم تا عصر انروز ندارد به همین دلیل دفاع مصر به اتش پراکنده برخی یگانهای پدافندی خلاصه شده بود و عجیب تر اینکه مصر حتی بر تعداد جنگنده های گشتی خود اضافه نکرده بود تا موج دوم حمله اسراییلی ها هم کاملا موفق و با حداقل تلفات انجام شود و در حمله دوم نیز ۱۴ پایگاه هدف حمله سنگین جنگنده های اسراییلی قرار بگیرند تا در همان موج دوم طومار نیروی هوایی مصر در هم پیچیده شود و عملا از نیروی هوایی پر زرق و برق مصر که انهمه بر روی توانایی و قابلیت های ان تبلیغ شده بود جز پایگاه هایی منهدم شده و بقایای سوخته هواپیماهای جنگنده ای که اغلب نوساز بوده و حتی فرصت شرکت در یک عملیات را پیدا نکرده بودند نمانده بود

پیش از حمله برنامه ریزی شده بود که در موج اول حمله پایگاهها غیر عملیاتی شود و در موج دوم جنگنده ها را منهدم کنند و در موج سوم اهداف باقیمانده منهدم و عملیات کامل شود
ولی در همان موج اول حمله بیش از هشتاد درصد اهداف عملیات تمرکز محقق شده بود و طی عملیاتی که در تاریخ بی سابقه بود نیروی هوایی اسراییل موفق به بدست آوردن رکوردهای بسیاری شد که برخی از انها هیچ گاه تکرار نخواهد شد بطور مثال یک نیروی هوایی در حالت معمول قادر به استفاده از ۴۰ درصد توان خود در ان واحد میباشد ولی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در عملیات تمرکز از تمامی صد در صد ظرفیت خود در طول تقریبا ۳ ساعت ۳ بار استفاده نمود که این رکورد هرگز تکرار نخواهد شد مسئله زمانی بیشتر برجسته میشود که ما بدانیم این عملیات بیش از ۶۰ سال پیش انجام گرفته و در انزمان امکانات جنگ شبکه محور بشکل امروزی وجود نداشت
بهرحال پس از اتمام موج دوم حمله که تقریبا نیروی هوایی مصر منهدم شده بود جنگنده های اسراییلی به پایگاه های خود مراجعه نموده و بسرعت اماده انجام پرواز سوم خود شدند
پس از انجام موج دوم حمله کشورهای عربی که از حمله اسراییل با خبر شده بودند اقدام به انجام حملاتی پراکنده و بی اثر به شهرهای اسراییل نمودند پس از سوختگیری و تجهیز جنگنده های اسراییلی بار دیگر آماده پرواز شده و به دو قسمت تقسیم شدند بخشی برای انجام موج سوم حمله و انهدام اهداف باقیمانده حرکت نمودند و بخش دیگر برای پشتیبانی از نیروهای زمینی حرکت نمودند

پس از انجام موج سوم حمله در نزدیک به ۳ ساعت نیروی هوایی مصر منهدم و بیش از ۵۰۰ فروند از هواگردهای ان بدون اینکه فرصت عرض اندام پیدا کنند بر روی زمین نابود شدند تا بعد از ان نوبت به نیروی هوایی سوریه برسد و عجیب تر از نابودی ۳ ساعته نیروی هوایی مصر اقدام نیروی هوایی سوریه بود که یکباره دیگر تفاوت فرماندهان لایق در یک سوی جبهه و فرماندهانی که بالاترین هنر انها چاپلوسی و دستبوسی انها بود در سوی دیگر میدان عیان تر شود ، نیروی هوایی سوریه که تراژدی وحشتناکی که به سر نیروی هوایی برادر بزرگترش امده بود را دیده بود هیچ تلاشی برای حفاظت از هواگردهای خود انجام نداد و مانند مصر اغلب جنگنده های سوریه نیز کاملا آماده بر روی محوطه های باز پایگاهها قرار داشتند تا اسراییل براحتی عصر آنروز بلایی را که بسر نیروی هوایی مصر آورده بود در حجمی کوچکتر بسر سوریه نیز بیاورد تا خیال اسراییل از نیروی هوایی اعراب راحت شود و تنها نیرویی که در این جنگ توانست خساراتی به اسراییل وارد کند نیروی هوایی عراق بود که بمب افکن های ان حملاتی پراکنده به برخی از شهرهای اسراییل انجام داد

ادامه جنگ بر روی زمین

پس از سپری شدن روز اول و بر جا گذاشتن یک عملکرد درخشان و انهدام نیروی هوایی مصر ، سوریه و اردن و بخش نسبتا بزرگی از نیروی هوایی عراق از روز دوم جنگ یعنی ۶ ژوئن IAF در مقابل نیروی زمینی اردن مصر و سوریه قرار گرفت و با حملات بی امان و ویرانگر خود خصوصا با تمرکز بر روی واحدهای زرهی و مکانیزه که نقطه قوت اعراب بود توان هر گونه تحرک و انجام عملیاتی را از این یگانها سلب کرده و عملا با از کار انداختن واحدهای زرهی ارتش اعراب را فلج نموده بودند

روز سوم جنگ برای اعراب یک فاجعه تمام و کمال بود در این روز در یک سوی میدان نبرد ارتش اردن بیش از ۳۴ فروند از هواپیماهای خود را از دست داد و تاپایان روز ارتش این کشور کاملا شکست را پذیرا شد و دیگر نقشی در ادامه جنگ نداشت و نیروهای اسراییلی که از جبهه اردن آزاد شده بودند به سایر مناطق عملیات منتقل و تمرکز اسراییل بر دو جبهه سوریه و مصر معطوف گردید در سوی دیگر میدان در روز سوم نیروی هوایی اسراییل با نابود کردن بیش از صدها تانک و خودروی زرهی ارتش مصر ارایش و نظم یگانهای زرهی مصر را بهم ریخت و طی یک تاکتیک بسیار موثر و برنامه ریزی شده با اعمال فشار حداکثری یگانهای زرهی مصر را وادار به عقب نشینی از سینا نمود و زمانیکه نیروهای زرهی مصری که کاملا مضمحل شده و بصورت پراکنده در سینا با چنگ و دندان سعی در فرار و عقب نشینی از جهنمی که جنگنده های اسراییلی درست نموده بودند داشتند ندانسته و با عجله بسمت مسلخی میرفتند که صهیونیستها برای انها تدارک دیده بودند
ارتش مصر تلاش میکرد نیروهای باقیمانده خود را با انجام یک عقب نشینی تاکتیکی از جهنم سینا عقب کشیده و با تجدید سازمان از این بی نظمی و پراکندگی جلوگیری کند ولی در سوی مقابل ارتش مصر به گله بزرگی از گوسفندان شباهت داشت که گرگ به ان زده بود و هر کدام از گوسفندان بدون اینکه بتوانند فکر کنند و منطقی رفتار کنند فقط بر حسب غریزه خود سعی مینمود با فرار به یکسو جان خود را نجات بدهد و همین بی نظمی و هرج و مرج سبب پراکنده شدن واحدهای زرهی و آسیب پذیری هرچه بیشتر انها میشد و همه راهها نیز به یکسو ختم میشد ، گذرگاه سینا که یک گذرگاه بسیار باریک بود که مصر به به سینا متصل میکرد و تمام تلاش نیروی هوایی اسراییل هدایت واحدهای مصری به سمت این گذرگاه بود که طبق برنامه ریزی انجام شده در حال اجرا بود و همانگونه که گفته شد به خاطر هرج و مرج و فرار بدون برنامه نیروهای مصری سیل خودروها و یگانهای زرهی مصری به سوی باریکه سرازیر گردید و اولویت همه نجات جان خود بود و بخاطر همین بیکباری ترافیکی عظیم و بی انتها پشت باریکه بوجود امد و این همان شرایط ایده الی بود که IAF بدنبال ان بود و طی چشم برهم زدنی باریکه سینا تبدیل به قتلگاه نیروها و تجهیزات مصری شد جنگنده های اسراییلی بی امان صف طولانی کاروانهای زرهی و مکانیزه ارتش مصر را اماج حملات خود نموده بودند و صدها تانک و خودروی مصری در این حملات منهدم گردید و کاملا کمر ارتش مصر شکسته شد و در روز سوم جنگ تقریبا شکست اعراب قطعی شده بود و نهایتا تا ۶ روز پس از اغاز جنگ یعنی ۱۰ ژوئن ارتش اعراب تنها مشغول عقب نشینی و عوض نمودن مواضع دفاعی خود بود تا طرفین در این روز اتش بس را پذیرفته و اسراییل پس از ۶ روز جنگ با سرزمینهای جدیدی که اشغال نموده بود دارای مساحتی تقریبا ۳ برابر پیش از جنگ شده بود و سوریه نیز بیش از ۱۰۰ جنگنده خود را از دست داده بود از ان گذشته این جنگ اسراییل را صاحب اعتماد بنفس بسیار بالایی نمود و ارتش اسراییل را در نگاه اعراب بعنوان ارتشی شکست ناپذیر مطرح نمود و اعراب را صاحب یک شکست خفت بار و تحقییر آمیز نمود

نیروی هوایی اسراییل با داشتن ۲۰۰ هواپیمای جنگنده توانست نیروی هوایی اعراب را که از ۶۰۰ هواپیمای جنگنده بهره میبرد را شکست دهد

در این جنگ اعراب ۴۵۲ هواپیمای جنگنده از دست دادند که ۷۹ فروند ان در درگیری های هوایی از دست رفتند در مقابل تلفات اسراییل ۴۶ فروند بود که اغلب به اتش پدافند موشکی سرنگون شدند
تلفات خلبانان اسراییلی ۲۴ خلبان در مقابل صدها خلبان ائتلاف بود

لیست هواپیماهای منهدم شده اعراب نیز به این شرح بود

میکویان گرویچ میگ -۲۱ تعداد ۱۴۸ فروند از ۱۰۴مصر ، ۳۲ فروند سوریه و ۱۲ فروند عراق

میگویان گروویچ میگ -۱۹ تعداد ۲۹ فروند همگی از مصر

میگویان گروویچ میگ -۱۷ تعداد ۱۱۲ فروند ۹۴ فروند از مصر ۱۶ فروند سوریه و دو فروند عراق

سوخو-۷ فیتر تعداد ۱۴ فروند از مصر

جنگنده هاوکر هانتر تعداد ۲۱ فروند اردن دو فروند عراق یک فروند لبنان

بمب افکن توپولف ۱۶ باجر مجموعا ۳۱ فروند ۳۰ فروند مصر ۱ فروند عراق

ایلیوشین -۲۸ تعداد کل ۳۱ فروند ۲۷ مصر ۲ فروند عراق ۲فروند سوریه

ایلیوشین ۱۴ ترابری کل ۳۲ فروند ۳۰ فروند عراق ۲ فروند سوریه

انتونوف ۱۲ تعداد ۸ فروند از مصر

بالگرد میل ۶ در کل ۱۰ فروند ۸ فروند عراق ، ۲ فروند سوریه

بالگرد میل ۴ تعداد ۴ فروند سوریه ۲ فروند مصر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن