ناوهای جنگی

نبرد ناو ها

USS_Iowa_firing

بین سال های 1750 تا 1914 زمانی که رزم ناوها،ناو شکن ها،زیر دریایی ها و ناوچه های موشک انداز در کنار ناوهای هواپیما بر وجود خارجی نداشتند ، تنها وسیله نبرد یک کشتی جنگی ، توپ های ان بود در دریا تنها و تنها یک نوع جنگ افزار بر دریاها سلطنت می کرد.این جنگ افزارها چیزی جوز نبرد ناوها        (BAATLE SHIP)نبودند.از نظر نظامی نبرد ناوها کشتی های زره پوش شده بودند که قدرت اتش انها را توپ های انها با کالیبرهای مختلف تشکیل می داد .تاریخچه تکمیل نبرد ناوها به زمان اختراع سلاح گرم و از جمله توپ های سر پور باروتی بر می گردد.نبرد ناوها در طول زمان همواره به پیشرفت تکنولژیک تغییرات بسیاری کردند و نبرد ناوهای با بادبان های بلند ،توپهای سر پر و بدنه چوبی در سالهای 1800 طی 150 سال تکامل تبدیل به نبرد ناوهای با توپ های بزرک ته پر با کالیبرهای بیش از 350 میلیمتر ،موتورهای بخار قدرتمند و بدنه زره پوش شده فولادی شدند. کلبه Battleship در واقع کوتاه شده کلمه line-of-battle ship در سالهای 1790 می باشد.این کشتی ها برای در حدود 200 سال نماد قدرت دریایی کشورهای چون امریکا،انگلستان و ژاپن بودند و حفظ کشورهای جزیره شكلي چون انگلستان همواره مبتنی بر کارایی و توانایی این نبرد ناو بود.تا قبل از ساخت شده موشک های قاره پیمای اتمی و کلاهک های اتمی ، مسابقه تسلیحاتی در سالهای 1800تا 1940 را همواره نبرد ناوها تشکیل می دادند و بیشترین بودجه ارتش ها در زمینه به خدمت گرفتن سلاح صرف این کشتی های بزرگ می شد که حتی همکنون نیز تنها ناوهای هواپیما بر به بزرگی ، وزن و ظرفیت نبرد ناو هستند .مسابقات تسلیحاتی که در اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 بین کشورهای چون المان و از طرفی دیگر انگلستان و فرانسه بود باعث به خدمت گرفتن صدها نبرد ناو غول پیکر شد که در نهایت خود یکی از عوامل مهم شرکت کنند در جنگ اول جهانی بودند.در طی دهه های 1920 تا 1930 پیمان های بین کشورهای مختلف برای کاهش تعداد نبرد ناو بسته شد ولی این پیمان ها هرگز به صورت کامل اجرا نشدند.این غول ها ارتش ها را معمولا در یک مسابقه تسلیحاتی بسیار پر خرج درگیر می کردند و حتی در طی جنگ جهانی دوم باز هم هر دو طرف میدان با تمام قوا تعداد زیادی نبرد ناو ساختند بلکه حتی تعدادی از نبرد ناوهای باقی مانده از جنگ اول را نیز به خدمت گرفتند.با وجود این با تکمیل اژدرها که خود باعث به وجود امدن زیردریایی ها و بعد ناو شکن ها شد،دوم ساخت هواپِیما و بعد ناوهای هواپیما برد و سرانجام موشک های و رزم ناوها باعث این شد که ارزش عملیاتی این کشتی ها که تنها متکی به توپ هایشان بودند به شدت کم شد .این تنزل ارزش تا به انجا پیش رفت که امروزه حتی یک نبرد ناو نیز در جهان به صورت عملیاتی خدمت نمی کند.

تاریخچه

کشتی های جنگی بزرگ را باید پدر نبرد ناوها دانست .این کشتی ها در واقع بسیار شبیه کشتی ها ماهیگیری بودند با این تفاوت که دارای بادبان های بزرگ و افراشته برای افزایش سرعت و از طرفی تعداد زیادی توپ های سر پر باروتی در دو طرف بودند. با تکمیل شدن این کشتی ها و از جمله استفاده از چوب درخت گردو و نصب صفحات فلزی به عنوان زره در سال های 1790 باعث به وجود امدن واژه جدید به نام نبرد ناوها شد.شکل رزم در این نبرد ناو به این شکل بود که کشتی ها از کنار هم رد می شدند و با توپ های سر پر خود از طرفین خود هم دیگر را مورد هدف قرار می دادند . اصلیترین هدف نبرد ناو دشمن برای انهدام ، بادبان های نبرد ناوطرف مقابل بود زیرا نبرد ناوها بدون بادبان دیگر توان تحرک نداشته و تبدیل به یک هدف سهل الوصول می شدند .همچنین در این نبرد تن به تن تلاش می شد که با توپ بدنه کشتی دشمن را متلاش و خدمه توپ خانه را کشته تا توان اتش را از نبرد ناو دشمن بگیرند .با وجود این کارایی موثر گلوله های گردی که توپ های سر پر شلیک می کردند در حدود 200 یا 300 متر بود سرعت عمل در این نبرد بیشتر به بادبان و سرعت باد بستگی داشت .اولین تکنولوژی که این کشتی ها را تحت تاثیر قرار داد نیروی بخار(بخار اب) بود.بزرگترین مشکل نبرد ناوهای بادبانی این بود که اگر بادی در کار نبود نبردی نیز در کار نبود .در نیمه اول قرن 19 میلادی به تدریج نیروی بخار اول برای قایق های مسافربری و بعد رزم ناو مورد استفاده قرار گرفت.تا اینکه سرانجام در سال 1850 فرانسویان اولین نبرد ناو 90 توپه را با نیروی بخار به خدمت گرفتند.این نبرد ناو لی ناپلئون ناو داشت.این کشتی برای حرکت دارای یک اسیاب بزرک(که اب را به عقب حل می داد)در سمت راست خود مجهز بود.این اسیاب بزرگ به کمک نیروی بخار به حرکت در می امد .این کشتی می توانست با سرعت 22 کیلومتر در ساعت حرکت کند که یک امتیاز بزرگ در نبرد بود.در ان زمان سریعترین کشتی های بادبانی با سرعت 18 تا 20 کیلومتر در ساعت حرکت می کردند.با به کار گرفتن بخار اب در نبرد ناوها اندازه این کشتی ها نیز بزرگتر شد.در ان زمان دو دشمن خونین هم دیگر یعنی فرانسه و انگلستان تنها دو کشور بودند که به تعداد زیادی نبرد ناو چوبی با موتور بخار تولید و به خدمت گرفتند .البته در ان زمان ترکیه،روسیه،دانمارک و استرالیا نیز توانسته بودند رزم ناوهای با بخار اب ساخته و به خدمت بگیرند.

لی ناپلون اولین نبرد ناو مجهز شده به پیشرانه بخار اب در جهان در سال 1850
لی ناپلون اولین نبرد ناو مجهز شده به پیشرانه بخار اب در جهان در سال 1850

نیروی بخار تنها پیشرفتی نبود که رزم ناوها در طی قرن 19 پذیرفتند .با اختراع ماده منفجره گلوله های که تا به حال تنها خورد می کردند حالا منفجر می شدند و از این رو کشتی ها زره پوش (اهن پوش)شده با فلز ساخته شدند.کشتی های چوبی همان طور که در نبرد لیسا در سال 1866 بین نبرد ناو اتریشی کایزیر(که بخاری و چوبی بود) با نبرد ناو ایتالیای که بخاری ولی از اهن بود نشان داد که حتی شلیک یک گلوله توپ از فاصله 600 متری حاوی مواد منفجره به راحتی می توان محکم ترین چوبها را در هم خورد کند.از طرفی سلاح های جدید با انفجار گلوله خود قابلیت ایجاد اتش را داشتند که این مسئله برای کشتی ها چوبی بسیار خطر ناک بود.از سال های 1840 سلاح های انفجاری رایج شدند .همچنین در جنگ کریمه درسال 1853 یک ناوگان کامل امپراتوری عثمانی با کشتی های بخاری چوبی توسط ناوگان نبرد ناوهای ناوگان دریایی سیاه روسیه غرق شدند.اولین نبرد ثبت شده بین نبرد ناوهای زره پوش شده فلزی در نبرد کنبورن بین انگلستان و فرانسه در سال 1853 ثبت شده است.با گسترش سلاحهای انفجاری استفاده از کشتی های اهن پوش نیز گسترش پیدا کرد و اولین نبرد ناو اقیانوس پیمای اهن پوش در سال 1859 در فرانسه با نام La Gloireبه اب انداخته شد . اگرچه این کشتی از چوب ساخته شده بود ولی یک لایه کامل اهن این کشتی را در بر میگرفت. دلیل ساخت این کشتی از چوب مشکلات وزنی بود.این کشتی در ان زمان نگرانی ها زیادی را برای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا ایجاد کرده بود.ولی این برتری تنها 14 ماه طول کشید زیرا به زودی انگلیسی ها نیز کشتی ها اهن پوش خود را به اب انداختند.به سرعت اتریش ،المان،روسیه ایتالیا و اسپانیا نیز به سراغ ساخت نبرد ناوهای اهن پوش رفتند و به زودی نبرد ناوهای مشهوری چون مانیدر و ویرجینیا به اب انداخته شدند.مانیدر اولین نبرد ناوی بود که دارای توپ های نصب شده در برجکی بر روی عرشه بود(تا قبل ان توپ ها در طرفین وصل می شدند).این یک امتیاز بود زیرا در کشتی های قدیم توپ ها یا فقط می توانستند به طرف راست شلیک کنند و یا چپ ولی همکنون این برجک های متحرک می تواستند نتها جلو و عقب کشتی(البته بستگی داشت که این برجک ها در عقب کشتی وصل شوند و یا جلو)بلکه چپ راست نیز را مورد هدف قرار دهند.در سالهای 1870 دیگر با توسعه موتورهای بخاری بادبان ها برداشته شدند.تا ان زمان بسیاری از کشتی های بخار همچنان برای مواقع اضطراری دکل و بادبان حمل می کردند.همچنین در این سالها به غیر از چوب و اهن ،فولاد نیز جایگاه خود را در نبرد ناو ها باز کرد.در سال 1876 فرانسه اولین نبرد ناوی که در ان از فولاد نیز استفاده شده بود به اب انداختند. در سال های 1890 دیگر نبرد ناوها هیچ شباهتی با نبرد ناوهای سالهای 1800 نداشتند.در این سال ها نبرد ناوها به شدت زره پوش شده بودند و برجک توپ های انها که حاوی دو تا سه توپ در هر برجک بود به روی عرشه امده بود.در ان زمان یک نبرد ناو کارامد دارای وزن 15000 تا 17000تن بود و می توانست با سرعت 30 کیلومتر در ساعت حرکت کند و دارای حداقل 30 تا 40 توپ با کالیبرهای زیر 250 میلیمتر بودند.اگرچه در ان زمان تمامی نبرد ناو از فولاد ساخته می شدند ولی برجک توپ ها را با فولاد زره پوش می کردند .با اغاز قرن 20 تنش زیادی بین المان و انگلستان در گرفت.بر طبق بودجه سال 1890 تا 1989 نیروی دریایی المان 38 نبرد ناو به خدمت گرفت که یک تهدید اشکار برای نیروی دریایی انگلستان بود .با وجود تلاش انگلستان برای جبران این مشکل ولی با اغاز قرن جدید انگلستان همچنان در دریا دچار نابسامانی بود .در ان زمان انگلستان و فرانسه به طور مشترک دارای 38 نبرد ناو بودند و کشور های دیگر چون روسیه،امریکا،ژاپن،اسپانیا،اتریش،عثمانی،برزیل هر کدام در حال به خدمت گرفتن نبرد ناو بودند.در اوائل قرن20 نبرد ناوها باز هم تکمیل شدند.موتورهای بخار قدرتمند تر که حدود دو دهه بود که دیگر بجای اسیاب از دو یا سه عدد پروانه در انتهای کشتی برای حرکت استفاده می کردند(ماننده کشتی های امروزه)،برجک های گردتر و از طرفی اژدر نیز جای خود را در نبرد ناوها پیدا کرد و نبرد ناوها که از سال های 1905 به بعد ساخته شدند مجهز به لوله های پرتاب اژدر شدند.در سالهای 1900 تعداد کمی از نبرد ناوها ماننده نبرد ناوهای امریکایی Kearsargeو ویرجینیا از توپهای 203 میلیمتری به عنوان توپ های متوسط و 304 میلیمتری به عنوان توپهای سنگین بهره بردند .نتایج بسیار ضعیف بود. مسئله این بود که توپ های 203 میلیمتری برای برضد اهداف بزرگ و دور بسیار ضعیف بود و این در حالی بود که برای اهداف سبک در فاصل نزدیک این توپ بسیار قدرتمند بود. پس باید توپ های 304 را برای مقابله با نبرد ناوهای دیگر و یا اهداف سنگین دیگر حفظ کرده و توپ 203 میلیمتری را کوچک تر می کردند .در سال 1904 با ورود نبرد ناو دردنات با 10 توپ 305 میلیمتری که توسط ادمیرال جان فیشر طراحی شده بود انقلاب در صنایع نبرد ناو سازی شکل گرفت. 10 توپ 305 میلیمتری می توانستند یک اتش ویرانگر را به طرف هر هدفی در دریا اتش کنند.در همان زمان فرمانده نیروی دریایی ایتالیا ویتوریا کناورتی ,معتقد بود که یک نبرد ناو کارامد در اینده باید دارای وزن 17000تن ،حداکثر 12 توپ305 میلیمتری و سرعت44 کیلومتر در ساعت باشد.در ان سال ها مسابقه تسلیحاتی بزرگی بین انگلستان و المان در گرفته بود که نبرد ناوها در انها عنصر مهمی تلقی می شدند. در سال1905 نبرد دریایی بین نبرد ناوهای ژاپنی و روسیه (نبرد توشیما)به نظریه کالیبر بزرگ مفهوم جدیدی بخشید.در این درگیری که در فواصل 11 تا 7 کیلومتری بین ناوگان دو طرف اتش سنگینی رد بدل شد کشتی های ژاپنی چون دارای کالیبر بزرگتر بودند توانستند در فاصله بیشتری نسبت به همتایان روسی خود دست به اتش بزنند و خسارت بیشتری را نیز وارد کنند. پیروزی نبرد ناوهای ژاپنی ساسوما در این نبرد به خاطر دارا بودن توپ های کالیبر 305 میلیمتری بود.

نبرد ناو انقلابی دردنات که بعد از این تمامی نبرد ناوها بر اساس شکل و طرح ان ساخته شدند.
نبرد ناو انقلابی دردنات که بعد از این تمامی نبرد ناوها بر اساس شکل و طرح ان ساخته شدند.

در سال 1904 ادمیرال فیشر دست به کار طراحی یک نبرد ناو سنیگن با توپ های بزرگ زد.این نبرد ناو که قرار بود در سال 1906 وارد خدمت شود باید سنگین اسلحه و با سرعت بالاتر از نبرد ناوهای ان زمان می بود.این نبرد ناو که دردنات نام داشت باید از پس دو سلاح جدید در دریاهای یعنی ناوشکن ها و زیر دریایی های که به سلاح جدید اژدر مجهزبودند بر می امد.این طرح که در واقع ان را باید پدر تمام نبرد ناوهای بعد از خود دانست که در یک کلاس جدید بود در طرح اولیه اش ، نبرد ناو باید دارای هشت توپ 305 میلیمتری و سرعتی برابر با 46 کیلومتر در ساعت می بود .این نبرد ناو اولین قرار شد با استفاده از موتور توربینی اولین نبرد ناو توربینی در جان باشد .ولی بعد از اغاز کار نبرد ناو به جای 8توپ به 10 توپ مجهز شد.نبرد ناو در اطراف بدنه خود به 280 میلیمتر زره مجهز بود . ده توپ بزرگ ان در پنج برجک بر روی کشتی مستقر بود(پنج برجک دو توپ).سه برجک بر روی خط مرکزی کشتی شامل یکی جلو و دو تا در عقب و یکی در طرف راست و چپ بود. هر برجک مجهز به دو توپ بود و 12 توپ76 میلیمتری نیز در کنار 10 توپ بزرگ نصب شده بود.12 توپ76 میلیمتری از سرعت اتش بیشتری نسبت به توپهای کالیبر 305 میلیمتری برخوردار بودند. زره در منطقه اب خور کشتی کلفتتر از جلو و عقب کشتی بود.در مجموع حدود شش کشتی مشابه دردنات در دو کلاس Bellerophon و استی و نسیل تحویل نیروی دریایی انگلستان شد.از ان زمان باقی نبرد ناوها عملا شبیه دردنات بود.با ورود این کلاس نبردناو مسابقه تسلیحاتی جدید بین فرانسه،انگلستان و از سوی دیگر المان شکل گرفت.این مسابقه تسلیحاتی که به زودی ژاپن،امریکا،اتریش،ایتالیا را نیز در گیر خود کرد دست کمی از مسابقات اتمی امروزه نداشت ،زیرا نبرد ناوها گران ترین سلاح دوران بودند.

جنگ جهان اول

همان طور که در نبرد توشیما نشان داده شده بود نبرد ناوها کالیبر بزرگ یک برگ برنده بزرگ در جنگ هستند و جنگ اول جهانی اولین میدان نبرد این سلاح به صورت تمام عیار بود .به خواطر موقعیت جغرافیایی انگلستان انها به خوبی می توانستند مواظب حرکت نیروی دریایی المان در منطقه دریایی شمال باشند .در ان زمان المان خود خوب می دانست که انگلستان با دارا بودن 62 نبرد ناو در سال 1914 دارای تعداد بیشتری نبرد ناو نسبت به المان است.البته المان بیشتر بر روی زیر دریایی های خود حساب می کرد.در ان زمان راهکار المانی ها برای به دام انداختن نبرد ناوهای انگلیسی کشاندن انها به نبرد در نزدیک ساحل و گیر انداختن انها در یک تله با مین های دریایی و زیر دریای های بود. تا سال 1916 درگیری بزرگی بین نبرد ناوهای المانی و انگلیسی در نگرفت و بیشتر درگیرهای در دریایی شمال مربوط به درگیر ناوشکن ها بود و بیشتر مواقع نبرد ناوها برای گلوله باران اهداف ساحلی استفاده می شدند .البته در چند نبرد همچون نبردهای داگر بنکو نبرد جت لند نبرد ناوهای انگلیسی سواحل المان را گلوله باران کردند.نبرد ناوها ثابت کردند با توپ های 305 میلیمتری خود که دارای برد 38 تا50 کیلومتر بود می توانند به عنوان یک توپ خانه متحرک با توان اتش بالا در محدوده ساحل عمل کنند.در دریایی سیاه نیز تنها چند درگیر کوچک بین نبرد ناوهای روسی و ترک در گرفت و بیشتر حملات نبرد ناوها به کشتی های تجاری بود.تنها نبرد معنی دار دو سال اول جنگ نبرد دریایی با نام صدای ماه بود که یک نبرد ناو سنگین کالیبر بزرگ روسی توسط نبرد ناو ترک غرق شد.با وجود این جنگ اول جهانی اسیب پذیر بودن نبرد ناوهای گران قیمت را به وسیله سلاح های ارزان تر به نمایش گذاشت.یکی از این سلاح های ارزان تر که انگلیسی ها در مورد کارایی ان شک داشتند زیردریایی بود .تنها در سپتامبر 1914 زیر دریای های یوبیت المانی توانستند سه رزم ناو انگلیسی را در یک ساعت غرق کنند.همچنین مین های دریایی نیز نشان دادند می توانند اسیب زیادی حتی به نبرد ناوهای سنگین انگلیسی وارد کنند.از جمله اینکه این نبرد ناوها معمولا بی پروا به ساحل نزدیک شده و با توپ خانه خود اهداف ساحلی و بندرگاه ها را مورد هدف قرار می دادند.از این رو انگلستان برای کاهش احتمال برخورد نیروی دریایی خود با زیر دریایی های المانی نبرد دریایی را به منطقه بازتر دانمارک کشیدند .این تاکتیک که باعث دوری جستن نیروی دریایی انگلستان از ساحل شد به خاطر قدرت اتش بیشتر انها نسبت به المانها تلفات انها را به شدت کاهش داد.همچنین انگلیسی ها برای در امان بودن نبرد ناوهای خود از اژدر خوردن توسط زیر دریایی ها تلاش کردند که برای اسکورت ناوگان های تجاری خود در مقابل زیر دریایی ها از ناوشکن ها و یا رزم ناوها استفاده کنند.نبرد ناوها نشان دادند بسیار بزرگ هستند و هدف گيري انها بسیار راحت از این رو انها در این جنگ نتوانستند نقش واقعی خود را در مقابل این رقیب ارزان قیمت و کوچکتر بازی کنند. اژدر ها نشان دادند که در برخی از موارد از توپ های بزرگ نیز کارامد ترند .برای نمونه در سال 1918 دو نبرد ناو بزرگ اتریشی توسط اژدرهای شلیک شده از دو ناوچه اژدر افکن غرق شدند.

بعد از جنگ محدودیت های زیادی بر نبرد ناوها وضع شد.این محدودیت ها برای المان بیشتر بود چون بر اساس پیمان ورسای المان از داشتن نبرد ناو محروم ماندند .البته المان حق ساخت زیر دریایی را نیز از دست داد و بر اساس این پیمان دریایی شمال یک دریایی غیر نظامی شناخته شد و تحت سرپرستی نیروی دریایی انگلستان قرار گرفت.همچنین بعد از جنگ تعدادی پیمان محدود کنند بین امریکا و ژاپن ، انگلستان و ژاپن برای نمونه پیمان 1922 واشنگتن،1930 لندن بسته شده که کشورهای سازنده نبرد ناو را در سایز و وزن نبرد ناو محدود می کرد .انگلستان نیز با از بین رفتن خطر المان تنها مشکلی که داشت تحدید ژاپن برای فیلیپین و استرالیا مستعمرات این کشور در شرق اسیا بود.این محدودیت ها واقعا تا سال 1939 جدی گرفته شد و مسابقه تسلیحاتی جدید را برای کشورهای بزرگ به همراه نداشت. این پیمانها باعث شد که بین سالهای 1919 تا 1939 تعداد کمتری نبرد ناو نسبت به سالهای 1905 تا 1914 ساخته شود.البته دلیلی این تعداد کمتر شاید ورود ناوهای هواپیما بر و تهدید جدید با نام هواپیما نیز بود. در سال 1914 ادمیرال Percy Scott معتقد بود که نبرد ناوها باید به سرعت خود را برای مقابله با هواپیمای ها اصلاح کنند.جنگ اول جهانی نشان داد که هواپيماهاي مجهز به اژدر که در اواخر جنگ وارد میدان شدند می توانند به راحتی به کشتی ها نظامی در بندرگاه ها و یا سطح دریا حمله کنند.در سال 1920ژنرال بیلی میچل در کنگره امریکا گفت “می توان با قیمت یک نبرد ناو ، 1000 هواپیمای بمب افکن ساخت و می توان تنها با یک اسکادران از انها یک نبرد ناو را غرق کرد”. فرمانده هان نیروی دریایی در ان زمان با نظر میچل مشکل داشتند زیرا وی با این نظر خود نقش نبرد ناوهای نیروی دریایی را زیر سئوال برد. وی ترتیب ازمایشی را به استفاده از بمب افکن ها و نبرد ناوهای به غنیمت گرفته شده المانی و یا از رده خارج شده انجام داد .این ازمایشات که سال 1921 انجام شد نشان داد که تنها 10 فروند هواپیما مجهز به اژدر و بمب می تواند یک نبرد ناو سنگین مجهز به توپ های بزرگ را به سرعت برابر با 3 برابر یک نبرد ناو دیگر غرق کنند .این در حالی بود که این ده بمب افن تنها 5%از قیمت یک نبرد ناو را داشتند. شرط این مانور مدت زمان و سرعت عملیات بود.به هرحال هواپیماها از نبرد ناوها سریعتر بودند.البته میچل در نهایت نتوانست فرمانده هان نیروی دریایی امریکا را قانع کند و انها وی را متهم به استفاده از بمب های با قدرت انفجار بیشتر و تقلب در این ازمایش متهم کردند و حتی وی را تهدید به زندان نیز کردند. ولی واقعیت که میچل نشان داد این بود که هواپیماها با سرعت بیشتری می توانستند از روی باند خود را بکنند و به نبرد ناوهای دشمن رسانده و انها را مورد هدف قرار دهند.در ان زمان سرعت یک نبرد ناو بزرگ بیشتر از 50 کیلومتر در ساعت نبود ولی هواپیما بین 170 تا 200 کیلومتر در ساعت پرواز می کردند .بسیاری در ان زمان این مسئله را طرح کردند که به هرحال هواپیماهای وابسته به یک فرودگاه زمینی هستند پس انها در ان زمان انقدر برد نداشت که مثلا به یک هدف در عمق اقیانوس حمله کنند.ولی این مسئله نیز زمانی که ناوهای هواپیمابر وارد عرصه شدند تغییر کرد.میچل قبل از اینکه از نیروی دریایی امریکا اخراج شود در دادگاه در سال 1923 گفت “من ان روزی را می بینم که هواپیماهای ژاپنی برخواسته از هواپیما برها ، نبرد ناوهای ما را در اقیانوس ارام غرق میکنند”وی خود ان قدر زنده نماند که ببیند 20 سال بعد در پل هاربر هواپیماهای ژاپنی دو نبرد ناو امريكايي را غرق کردند.

صف ارایی نبرد ناوهای انگلیسی در اغاز جنگ جهانی اول در سال 1914
صف ارایی نبرد ناوهای انگلیسی در اغاز جنگ جهانی اول در سال 1914

بین دو جنگ جهانی نبرد ناوهای امريكايی ،انگلیسی و ژاپنی از نظر کیفی ارتقاع قابل ملاحظه ای پیدا کردند.ارایش توپ ها،نوع و شکل دماغه برای کاهش بیشتر استحکاک با اب و افزایش سرعت،مسافت یاب های نوری برای هدایت توپ خانه از جمله تجهیزات نصب شده بر روی نبرد ناوها بود.نبرد ناوها در شکل دماغه با دراز شدند دماغه و تغییر  شکل ساختمان فرمانده ای که در نبرد ناوهای بین دو جنگ کم عرض تر شده بود از جمله تغییرات نبرد ناوهای ژاپنی و انگلیسی بود.همچنین در این دوران دکل مراقبت در نبرد ناوهای جدید امریکایی مانند نبرد ناو ویرجینیا و کالیفرنیا برداشته شد و فناوری جدید رادار بر روی این نبرد ناوها نصب شد.رادار باعث می شد که خدمه در شب و روز و اب هوای بد دید کافی را داشته باشند.

در اواخر دهه 1930با وجود اینکه خطر یک جنگ دیگر می رفت ولی سطح ساخت و به خدمت گرفتن نبرد ناوها به سطح قبل از جنگ اول بر نگشت . محدود کردن توان نبرد ناوها باعث تعطیلی بسیاری از کارخانه های سازنده ای این کشتی ها شده بود و یا اینکه انها ترجیح می دادند نبرد ناوهای موجود را تعمیر کنند تا نبرد ناو جدید بسازند .هواپیماهای پیشرفت کرده بودند و ارتش ها ترجیح می دادند که پول خود را صرف خرید بمب افکن ها دور پرواز تر بکنند.از طرفی پدیده جدید به ناو ناوهواپیمابر کم کم قابلیت خود را به خاطر افزایش کارایی هواپیماهای روی انها نشان می دادند و بسیاری از کشورها ترجیح می دادند که بر روی هواپیما برها سرمایه گزاری کنند.در سالهای 1940 هواپیماهای ناو نشین می توانستند با سرعت 500 تا 600 کیلومتر در ساعت حداقل 500 کیلو بمب را تا فاصله 500 کیلومتری با خود حمل کنند.

در همان زمان در المان طرح z توسط ادولف هیتلر در المان برای تجدید تسلیحاتی نیروی دریایی المان بنیان گذاشته شده بود.این طرح بلند پروازانه شامل استفاده از زیر دریایی ها در نبردهای دریایی در کنار ناوشکن ها و نبرد ناوهای کلاس بیسمارک بود.از سال 1935 به بعد با در نظر گرفتن طرح Z المانی ها در انگلستان بسیاری برای ساخت نبرد ناوهای بزرگ و زره پوش شده به دولت فشار وارد می کردند.این فشارها در نهایت منجر به ساخت پنج نبرد ناو کلاس شاه جرج شد.فرانسه نیز برای مقابله با المان تصمیم گرفت شش نبرد ناو کلاس DunkerqueوRichelieuو ایتالیای موسولونی نیز که خود را در جبهه هیتلر می دید تصمیم به ساخت دو نبرد ناو کلاس لیتوریو گرفتند .برای هیچ یک از این چهار کشور هنوز درک درستی از ناو هواپیما بر ایجاد نشده بود انها ازجمله المان و ایتالیا هیچ برنامه ای برای ساخت ناو هواپیما بر نداشتند.ولی ژاپن و ایالات متحده با وجود محدودیت های ان زمان تلاش به ساخت ناوهای هواپیمابر کردند. امریکا دست به کار ساخت ناوهای هواپیمابر کلاس داکوتای شمالی شد و ژاپن نیز کار بر روی سه ناوهواپیمابر را بر اساس بدنه نبرد ناو یاماتا اجرا کرد که تنها یکی از انها به خدمت گرفته شد.هنگامی که جنگ داخلی اسپانیا شروع شد اسپانیا تنها دو نبرد ناو داشت.این نبرد ناوها کمتر با واحدهای سطحی درگیر می شدند و نقش بزرگ انها گلوله باران اهداف ساحلی بود. یکی از دو نبرد ناوها با خیانت افسران و ملوانان ان ، و کشتن فرمانده ای نبرد ناو خود را در اختیار جمهوری خواهان اسپانیا قرار دادند،از این رو هر دو طرف درگیر جنگ داخلی اسپانیا دارای یک نبرد ناو شدند.نبرد ناو جمهوری خواهان در حادثه بر اثر حملات هوایی صدمه دید و ان نبرد ناو را به بندرگاه ای در شمال اسپانیا بردند تا تعمیر شود ولی در بند گاه نیز مورد حمله هوایی قرار گرفت.برای همین تصمیم گرفته شد که کشتی به بندر امن تری برده شود ولی در هنگام انتقال بر اثر یک انفجار داخلی 300 نفر خدمه ان کشته و به طور کامل تخریب شد.

جنگ جهانی دوم

اولین گلوله جنگ جهانی دوم توسط یک نبرد ناو قدیمی المانی شلیک شد که با گلوله ای خود یک پاسگاه ساحلی لهستان را مورد هدف قرار داد و اخرین روز جنگ جهانی نیز زمان سپری شد که تسلیم نامه ای امپراتور ژاپن با امریکای ها در سال 1945 در داخل نبرد ناو میسوری امضا شد.ولی بین این دو حادثه که شاید شما را گول بزند که بر خلاف جنگ اول در جنگ دوم نبرد ناوها همه کاره بودند در واقع هواپیماها و ناوهای هواپیما بر نشان دادند که عصر نبرد ناوها به پایان رسیده. البته در شروع جنگ جهانی نبرد ناوها در اقیانوس ارام، دریای مدیترانه و اتلانتیک نقش مهمی را بازی می کردند .المانی ها تلاش کردند در اقیانوس اطلس به کشتی های تجاری که از امریکای شمالی برای انگلستان و فرانسه تدارکات می اوردند به وسیله نبرد ناوها حمله کنند.روزهای اول پیروزی های به دست امد و با مداخله نیروی هوایی انگلستان وضعيت ان چنان که دریادار رایدل فرمانده نیروی دریایی المان می خواست پیش نرفت و وی از زیر دریای های کمک گرفت. بعدها زیر دریایی ها نشان دادند که در محاصره انگلستان و غرق کشتی ها تجاری که تجهیزات مورد نیاز انگلستان را از امریکای شمالی می اورد بسیار موثر هستند. تا انجایی که در مدتی کوتاهی تقریبا انگلستان در محاصره کامل زیر دریایی های المانی در امد.در سال های اول جنگ اینگونه پیش بینی می شد که نبرد ناوها و ناوشکن ها بتوانند با غلبه بر هواپیماهای مسلح به بمب و اژدر بر دریا مسلط شوند .البته این پیش بین چندان نیز در اول جنگ به بیراه نرفت و زمانی که ناو هواپیما بر انگلیسی گلاریس در سال 1940 در غرب نروژ توسط اژدر ناوشکن ها المانی غرق شد تعجب همگان را برانگیخت. در ان زمان این ناو کاملا تک و تنها بود و این مسئله را برای فرمانده هان نظامی جا انداخت که باید ناوهواپیما بر دارای اسکورت سطحی باشد زیرا این ناو بیشتر حکم یک توپخانه دوربرد را با هواپیماهای خود بازی می کند و یک حمله غافل گیر کنند به ان می تواند ان را غرق کند.برای بسیاری اختصاص چند ناوشکن و یا نبرد ناو به یک ناو هواپیمابر در حالی که این نبرد ناوها و ناوشکن ها در جای دیگری به کار می امدند گران می امد .این مسئله موجب شد که فرانسه برای مدتی ناوهای هواپیمابر خود را به الجزیره منتقل کند تا از حملات احتمالی در امان باشد و البته بعد از اشغال فرانسه توسط المان برای اینکه این ناوها به دست المانها نیافتند به همراه چند نبرد ناو توسط خود فرانسوی ها غرق شدند.ولی به سرعت ناوهای هواپیمابر و هواپیماهای انها نشان دادند که جدی ترین تهدید برای نبرد ناوها هستند.(مشخصات برخی از مشهورترین نبرد ناوها جهان را در اخر مقاله خواهیم اورد)

عملیات ترونتو

در این عملیات تعدادی هواپیما دو باله انگلیسی با اژدر به بندر ترونتو در ایتالیا (با نام شهری در کانادا اشتباه گرفته نشود) 11 و 12 نوامبر 1941 حمله کرده و حداقل یک نبرد ناو را غرق و به دو نبرد ناو دیگر خسارات زیادی وارد کردند..

نبرد ناو کلاس بیسمارک

در سال 1941 المانهای با فرستادن دو نبرد ناو بیسمارک و تریپیتز به همراه دو رزم ناو به اقیانوس اطلس تلاش کردند کشتی ها تجاری انگلیسی که از امریکا می امدند را غرق کند.این کشتی ها تجاری معمولا توسط نیروی دریایی انگلستان اسکورت می شدند.در ان زمان نیروی دریایی انگلستان تلاش کرد طی حملات هوایی و اتش دریایی جلوی این حملات را بگیر .در 24 می1941 نبرد ناو بیسمارک که افتخار نیروی دریایی المان نازی بود به کشتی ها تجاری یورش برد که نبرد ناو انگلسیس پرنس ولز اسکورت انها بود.اول بیسمارک به طرح پرنس ولز اتش کرد ولی با سه بار گلوله باران توسط ولز ،بیسمارک صدمه زیادی دید و به طرف بند گاه خود عقب نشینی کرد ولی سرانجام هواپیماهای دو باله سورد فیش انگلیسی با اژدر به بیسمارک صدمه دیده حمله و ان را غرق کردند.هواپیماهای اژدر افکن از ناو هواپیمابر اریک رویال انگلستان برخاسته بودند.

بیسمارک نبرد ناو افسانه ای المانها
بیسمارک نبرد ناو افسانه ای المانها

نبرد اقیانوس ارام

در بسیاری از نبرد های اقیانوس ارام و یا دریای ژاپن نبرد ناوها شکار هواپیماها شدند.بعضی از انها زمانی مورد هدف قرار گرفتند که هواپیماهای هواپیما برها برای انهدام انها صدها کیلومتر را طی کرده بودند که این به این معناست که نبرد ناو با توپ های خود نمی توانستند در چنین مسافتی هواپیمابر دشمن را هدف قرار دهد(اصلا از وجود ان خبر نداشت).نقش اساسی نبرد ناوها در جنوب شرق اسیا بیشتر حمله و گلوله باران اهداف ساحلی بود.بزگترین نبرد ناو ژاپنی یعنی یاماتا مجهز به نه توپ406 میلیمتری بود که یک حجم اتش چشمگیر را بر ضد اهداف ساحلی ایجاد می کرد.

پل هاربر

شاید یک از بزرگترین وقایع جنگ جهانی دوم که منجر به اغاز جنگ میان امریکا و ژاپن شد ، حمله 132 هواپیمای ژاپنی به بندر پل هاربر و ناوهای جنگی امریکا بود.در ان زمان نیروی دریایی انگلستان پنجه در پنجه نیروی دریایی ژاپن در جنوب شرقی اسیا انداخته بود که در حال گرفتن تمامی مستعمرات انگلستان در شرق بود.ولی نیروی دریایی سلطنتی نمی توانست هم در غرب و هم در شرق بجنگد .در ان زمان تنها دو نبرد ناو انگلیسی به تشخیص چرچیل نخست وزیر وقت از سنگاپور دفاع می کردند .ایالات متحده نیز اعلام کرده بود که هشت نبرد ناو خود را به سنگاپور برای کمک به انگلستان خواهد فرستاد.در 7 دسامبر 1941 ژاپنی ها یک حمله غافل گیر کننده به پل هابر در اقیانوس ارام انجام دادند.هواپیماها از چهار هواپیما بر ژاپنی به هوا برخاسته بودند که در نتیجه دو نبرد ناو امریکایی در بندر گاه به سرعت غرق شدند و به شش عدد صدمه جدی وارد شد و به صورت موقت زمین گیر شدند.این حمله نشان داد که میچل که در ان زمان فوت کرده بود چقدر اینده نگر بود که 17 سال پیش چنین روزی را پیش بینی می کرد.از ان به بعد نبرد ناوها هرگز بدون پشتیبانی ناوهای هواپیمابر وارد میدان نبرد نشدند.

نبرد ناو پرنس ولز

همان نبرد ناوی که به بیسمارک المانی صدمات زیادی وارد کرد خود در جنوب شرق اسیا در 10 دسامبر 1941 توسط هواپیماهای ژاپنی برخواسته از هواپیمابرها غرق و به همراه اسکورت رزم ناوش ریپاس غرق شدند.این دو حادثه اسیب پذیری نبرد ناوها را در مقابل حملات هوایی نشان داد.

میدوی

نبرد میدوی نشان داد که ژاپنیها قرار نیست همواره پیروز باشند اگرچه این نبرد برنامه ریزی غلط ژاپنی ها را نیز نشان داد.نبرد ناو یاماتا همراه یک وزنه سنگین در نیروی دریایی ژاپن بود که به دلیلی مصلحت فرمانده هان این نیرو در عقب جبه نگه داشته می شد.در شب 7 و 6 ژوئن سال 1941 یاماتا در ناگوما توسط هواپیما برها امریکا کشف و بمب باران شد البته یاماتا به شدت اسیب دید ولی غرق نشد زیرا قرار بود در جای دیگر توسط هواپیماهای دیگر غرق شود.

هنگامی که در سال 1941 جنگ برای امریکا در اقیانوس ارام شروع شد نیروی دریایی امریکا نبرد ناو موثری در اقیانوس ارام نداشت.هشت عدد از نبرد ناوهایش بر اثر حمله به پل هاربر یا غرق شده بودند و یا نیاز به تعمیر اساسی داشتند.نبرد ناوهای سریع و کارامد کارولینای شمالی و داکوتای جنوبی نیز در حال ازمایشات قبل از خدمت بودند. کارولینای شمالی اولین نبرد ناو امریکایی بود که به طور موثر دارای توپ های ضد هوایی برای مقابله با حملات هوایی بود و از تابستان 1942 به طرف جنوب شرق اسیا اعضام شد.ولی در عوض نیروی دریایی ژاپن یک دو جین نبرد ناو اماده و حاضر داشت که هنوز مصیبت های هوایی که بر سر نبرد ناوهای امریکایی و انگلیسی فرود امده بود بر سر انها را نیامده بود.با وجود این ژاپن با احتیاط بیشتری از نبرد ناوهای خود بهره می برد و دو نبرد ناو FusōIses به عنوان نبرد ناوهای اموزشی و نبرد ناوهای دیگری را چون ناگاتوس و یاماتوس را برای مواقع ضروری نگه داشته بود. ما باقی نبرد ناوها از جمله نبرد ناو مشهور یاماتا بیشتر در نقش کشتی نیروبر مورد استفاده قرار می گرفت.در طی نبرد گوادالوپ در 15 نوامبر 1942 هر دو طرف مجبور به استفاده از نبرد ناوهای خود در مقابله واحدهای سطحی طرف مقابل شدند.در اولین نبرد گوادالوپ دو نبرد ناو ژاپنی هییی و کوریشیما با هجوم انبوهی از رزم ناوها و ناوشکن های امریکا با برداشتن صدماتی مجبور به عقب نشینی شدند.این اولین بار بود که نبرد ناوهای ژاپنی با واحدهای سطح امریکا وارد جنگ شدند که البته موفق نیز نبودند.در شب همان روز نیز در دومین نبرد کوریشیما صدمه دیده دوباره وارد معرکه شد که این بار با اتش دو نبرد ناو امریکایی داکوتای جنوبی و واشنگتون غرق شد.از این رو کوریشیما اولین نبرد ناوی بود که در رزم نبرد ناوها در اقیانوس ارام غرق شد.

خلیج لیت

در نبرد در دریایی فیلیپین نیروی دریایی ژاپن امید زیادی به نبرد ناوهای خود برای پشتیبانی اتش از نیروهای خود به وسیله نبرد ناوهایش داشت ولی هواپیماهای مسلح به بمب برخاسته از هواپيما برها کار را بر ژاپنی ها تمام کردند.هدف ژاپن از این نبرد اشغال فیلیپین و محروم کردن متفقین از نفت و ذخایر نفتی در فیلیپین بود.نبرد ناو سامارا ژاپنی در این جنگ ثابت کرد که نبرد ناوها هنوز نیز موثر هستند .نبرد در جزیره لیت در 25 اکتبر 1944 اغاز شد.نیروهای امریکایی موجود در جزیره از صبح این روز زیر اتش شدید نبرد ناوهای ژاپنی یاماتو،کونوگو،هارونا و ناگاتو در کنار رزم ناوهای قرار گرفتند.ناوشکنهای امریکایی در کنار هواپیماهای تلاش کردن که اتش نبرد ناوها را منحرف کنند.با وجود این اتش نبرد ناو بیش از حد قدرتمند بود و چند ناوشکن امریکای به شدت صدمه دیدند.ولی به طور غیر قابل منتظره و عجیب اتش نیروهای ژاپنی کم شد که همین کم شدند اتش توپ های نبرد ناوهای ژاپنی باعث شد که هواپیماهای دوزیست امریکا در نزديكي جزیره لیت فرود امدند و نیروهای امریکا و انگلیسی مستقر در جزیره را کمک کردند.در همان روز شش نبرد ناو امریکایی در خلیج لیت که بسیاری از انها از نبرد ناوهای تعمیر شده حمله به پل هاربر بودند به فرمانده ای ادمیرال جیسون اولیندروف در این نبرد توسط نبرد ناوهای ژاپنی غرق شدند.این اتفاق تا ان زمان بزرگترین نبرد بین نبرد ناوهای دو طرف بود(البته برخی از منابع 3نبرد ناو را ذکر کرده اند).از ژاپن نیز ادرمیرال ناشیمورا فرمانده نبرد ناو یاموشیرا نیز کشته و نبرد ناوش غرق شد.

نبرد ناو کلاس پنسیلوانیا یکی از نبرد ناوهای مدرن امریکایی شرکت کننده در جنگ دوم جهانی
نبرد ناو کلاس پنسیلوانیا یکی از نبرد ناوهای مدرن امریکایی شرکت کننده در جنگ دوم جهانی

برسی تجهیزات

پدافند هوایی

حمله به شاهزاده ولز و غرق ان در سال 1941 نشان داد که حتی مجهز ترین نبرد ناوها نیز نمی توانند بدون پوشش هوایی وارد عرصه جنگ شوند و از طرفی انها حتما برای دفاع از خود در مقابل حملات هوایی نیاز به رزم ناوهای پشتیبان و یا هواپیماهای شکاری دارند.در حمله به ولز این مسئله نمایان بود که توپ های ضد هوایی می توانند با ایجاد دیوار اتش جلوی هواپیماها را در ارتفاع کم بگیرند ولی هواپیماهای که در ارتفاع بالا اقدام به پرتاب بمب می کنند در مقابل این اتش ها صدمه پذیری کمتری دارند اگرچه بمب باران در ارتفاع بالا نیز چندان موثر نبود.با وجود این این نبرد ناو نشان دادند می توانند به عنوان یک سکوی اتش پدافند نقطه ای برای هواپیماهای که در ارتفاع پایین پرواز می کردند خطر ناک باشند برای نمونه دو نبرد ناو مشهور امریکایی یعنی کارولینای شمالی و داکوتای جنوبی طی دو نبرد مختلف توانستند به ترتیب 14 و 32 هواپیما جنگی دشمن را سرنگون کنند.اگر بیسمارک و یا ولز بر اثر نبودن پوشش هوایی در دریا غرق شدند ولی حداقل امریکای ها بعد از حادثه پل هاربر بر اثر اتش هوایی هیچ نبرد ناوی را از دست ندادند که دلیل ان پوشش هوایی مناسب نیروی دریایی امریکا بر روی نبرد ناوهایش بود ولی به هر حال بودند نبرد ناوهای که بر اثر اتش نبرد ناوهای دیگر و یا ناوشکن ها یا زیر دریایی ها غرق شدند.سلاح اصلی ضد هوایی در نبرد ناوهای متفقین به طور معمول توپ های 40 میلیمتری بوفور و 20 میلیمتر اورلینک بود.بعدها این توپها مجهز به فیوز مجاورتی و سیستمهای هدایت رادار شدند.امریکا و انگلستان به طور معمول این توپها را به تعداد زیاد بر روی برجک های توپهای کالبیر بزرگ نبرد ناوها نصب می کردند .به مرور زمان رزم ناوها با مجهز شدن به این توپ های ضد هوایی وظیفه مراقبت از نبرد ناوها را بر عهده گرفتند.رزم ناوها کوچکتر و سریعتر بودند و حمله به انها از طریق هوا بسیار سخت.معمولا انها با کمی فاصله از جناحین نبرد ناو حرکت می کردند تا در صورت حملات هوایی دشمن با ایجاد دیوار اتش مانع نزدیک شدند انها به نبرد ناو شوند.با وجود این بسیاری از نبرد ناو بین دو جنگ ساخته شدند که تلاش شد با ایجاد بدنه باریک تر انها و نصب تعداد بیشتری توپ ضد هوایی اتش پدافندی انها را موثرتر و صدمه پذیری انها در اتش هوایی را کم کنند.یکی از نخستین این نبرد ناوها نبرد ناو کلاس نلسون بود.در این نوع نبرد ناوها تلاش شد با کاهش سرعت اتش توپ های ضد هوایی برد انها را بیشتر و قدرت تخریب گلوله ها را بیشتر کنند تا با از دست رفتن کمتر گلوله بتوان زمان بیشتری اتش کرد و صدمه بیشتری زد.این یک روش مناسب برای دفع حملات انتحاری خلبان ژاپنی در اواخر جنگ در اقیانوس ارام بود. همچنین نلسون نسبت به دیگر نبرد ناوها باريكتر بود و هدفگیر ان از بالا در بمب بارانهای هوایی سخت تر.نبرد ناو با وجود بزرگتر بودند شان معمولا به مراتب بهتر از رزم ناو در مقابل اتش هوایی مقاومت می کردند که دلیل عمده ان این بود که انها فضا بیشتر برای حمل سلاح های ضد هوا داشتند و در کنار ان چند برابر زره بیشتری را حمل می کردند. المانی ها توپهای بزرگ 105 میلیمتری به میزان 16 عدد را در بیسمارک مستقر کرده بودند که حمل این مقدار توپ 105 میلیمتری برای یک رزم ناو ممکن نبود.اگرچه این توپها برای مقابله با اهداف سطحی طراحی شده بودند ولی با تجهیز انها به گلوله های انفجار مجاورتی در نقش ضد هوایی نیز از انها استفاده می شد.

زره

نبرد ناو مانند تانکها بودند ،انها که توپ های قویتر و زره قدرتمند تر داشتند در نبرد پیروز بودند.بعد از جنگ جهانی اول با ورود اژدرها به عرصه جنگ کار طراحی نسل جدید از زره ها برای مقابله با اژدر ها اغاز شد.در امریکا پنج نبرد ناو که در کلاس تنسی و لارادو ساخته شده بودند دارای زره های در بخش اب خور کشتی برای مقابله با اژدرها بودند.به طور معمول بین دو جنگ نبرد ناو به یک نوار فولادی دور کشتی برای مقابله با اژدرها مجهز شدند که البته نشان داد چندان نیز موثر نیست.در حمله به نبرد ناو یاماتا تعدادی از هواپیماهای امریکایی اول با حمله به عرشه کشتی توپ های ضد هوایی را از کار انداختند و بعد هواپیماهای اژدرافکن اقدام به پرتاب اژدر کردند(البته این کار برای امریکایی های بی تلفات نبود).معمولا تاکتیک این بود که چند اژدر به یک طرف نبرد ناو بزنند تا نوار فلزی در ان طرف صدمه ببیند و نتواند در مقابل اژدر ها مقاومت کنند.همچنین ثابت شد علارقم اینکه پروانه ها را از فلزهای بسیار مقام می ساختند ولی معمولا در حملات سنگین بسیار صدمه پذیر بودند .ولی در عوض زره بالای کشتی (بالاتر از اب خود)نشان داد در مقابل حملات توپها و راکت های هواپیماها مقاومت خوبی دارد. به ندرت نبرد ناو با صدمه دیدن قسمت عرشه و یا زرها بالای اب خور کشتی غرق می شدند.از طرفی تا اندازه ای هم انگلیسی ها و هم امریکای ها در مورد کارایی اژدرهای ژاپنی دچار اشتباه بودند.انها زره های را برای مقابله با اژدرهای با توان حمل 317 کیلوگرم مواد منفجره ساخته بودند که این مقدار مربوط به اوائل دهه 1930 در ژاپن بود ولی در جنگ ژاپنی ها از اژدرهای با 405 کیلوگرم مواد منفجره استفاده می کردند .این گونه زرهای در نبرد ناوهای چون داکوتای شمالی استفاده می شد و نشان داد در مقابل اژدرهای کالیبر 600 میلیمتری ژاپنیها کارایی ندارد. بمب باران های هوایی نشان داد که توان چندانی در صدمه زدن به نبرد ناوها ندارد.اولا که برای پرتاب یک بمب با دقت متوسط به طرف نبرد ناو باید به انها تا فاصله 350 متری نزدیک می شد که در این فاصله حملات به یک نبرد ناو که دست کم 40 توپ ضد هوایی حمل می کند خود کشی بود.پرتاب بمب در ارتفاع بالا به وسیله بمب باران فرشی نیز ، گه گاه جواب می داد ولی نسبی بود.انگلیسی ها در جریان جنگ دوم بمب بزرگ 5500 کیلوگرمی را از بمب افکن لنکاستر در ارتفاع بالا رها می کردند .اگرچه بارها این بمب ها به خطا می رفت ولی اگر به هدف می خورد سطح عرشه نبرد ناو را به کلی خورد می گرد .معمولا جنگنده بمب افکن ها تلاش می کردند با شیرجه 60 و یا 90 درجه بمبهای خود را به طرف عرشه پرتاب کنند و یا به صورت متداول تلاش می شد با استفاده از مسلسل و توپ و از سالهای 1942 به بعد راکت انداز بتوان اتش پدافند که از عرشه اتش می شد را خفه کنند تا هواپیماهای اژدر افکن بتوانند اژدرهای خود را پرتاب کنند.پرتاب بمب به طورت قوسی به طرف بخش اب خور و یا بالاتر ان نیز یکی دیگر از روش های بود که از سال 1943 به صورت چشم گیری محبوبیت پیدا کرد.تجربه نشان داد که یک موج سنگین حمله با ترکیبی از بمب افکن های اژدر افکن و جنگنده بمب افکن ها می توانند که نبرد ناو را غرق کند ولی حملات کوچک و پراکنده اکثرا موفقیت امیز نبودند.

اتش همزمان 9 توپ کالیبر 406 میلیمتری نبرد ناو کلاس ایو وا
اتش همزمان 9 توپ کالیبر 406 میلیمتری نبرد ناو کلاس ایو وا

روش های دیگر

تنها روش غرق کردن نبرد ناوها حملات هوایی نبود.ایتالیای ها با استفاده از غواسان و اژدرهای سرنشین دار پر از مواد منفجره روش جالب خود را داشتند .انها این اژدرها را به نبرد ناوها وصل می کردند (و یا به ان می کوبیدند) و با این روش توانستند از سال 1942 به بعد حداقل دو نبرد ناو سنگین انگلیسی ملکه الیزابت و والینت را در بندر اسکندری غرق کنند.المانی ها از بمب های هدایت رادیویی مانند Fritz X از سال 1943 به بعد استفاده می کردند.برای نمونه 9 سپتامبر 1943 نبرد ناو ایتالیای روم توسط یکی از این بمب های هدایت راديویي به شدت صدمه دید.این بمبها به وسیله امواج رادیویی در خط دید مستقیم کاربر هدایت می شد.در این حمله یکی از بمب ها به میانه بدنه کشتی خورد که باعث ایجاد یک سوراخ 90 میلیمتری در بدنه شد.دومی نیز به عرشه و یکی از برجک های توپ خورد که در کنار نابودی کامل توپ ، دیگ بخار را نیز منفجر کرد. از 1353 نفر خدمه نبرد ناو روم تنها 596 نفر از انها زنده مانند.در بین کشته شدگان فرمانده نبرد ناو دریاسالار کارول برگامینی نیز دیده می شد.هفته بعد المانها دوباره با همین بمب به نبرد ناو وار اسپید حمله کردند.بر اثر برخورد بمب به عرشه دیگ بخار ان صدمه دید و باعث شود که کشتی تا بندر گاه یدک کشیده شود و حداقل 12 ماه تعمیراتش طول کشید.ولی انگلیسی ها از تاکتیک حمله به نبرد ناوها در درون بندرگاه با اتش هوایی استفاده می کردند که بسیار موثر بود زیر معمولا در ان زمان دفاع هوایی نبرد ناو در وضعیت کاملا اماده نبود.این جنین عملیاتی را در عملیات مشهور ترونتو می توان دید که در بالا به ان اشاره شد.

جنگ سرد

جنگ دوم جهانی ثابت کرد که هزینه ساخت نبرد ناوها به مراتب بیشتر از کارایی انها است.نبرد سنگین بین نبرد ناوها در این جنگ تنها در نبرد خلیج لیت اتفاق افتاد.از طرفی اکثر رزمناو های ارتش شوروی در اواخر دهه 1950 مانند ناو شکن های کلاس کیلدین و ویسکی مجهز به موشک های کوچک اتمی بودند که دارای برد 100 کیلومتر بود و می توانست به راحتی با یک انفجار اتمی 5 کیلو تونی(این کلاهک ان قدر کوچک است که امروزه دیگر تولید نمی شود) می تواند یک نبرد را در عرض کسری از ثانیه تبدیل به بخار اب کند. از این رو اکثر نبرد ناوهای امریکایی بعد از جنگ از خدمت خارج شدند.نبرد ناوها الکانزاس و ناگاتا در طی ازمایشات اتمی سال 1946 در اقیانوس ارام از بین رفتند.المان نیز بعد از اشغالش تا 10 سال حق داشتن ارتش نداشت وبعد از ان نیز نبرد ناوی به خدمت نگرفت.فرانسه نیز نبرد ناوهای خود را تا سال 1970 از خدمت خارج کرد و انگلستان و شوروی تا پایان دهه 1960 َنبرد ناوهای خود را از خدمت خارج کردند.تا پایان دهه 1970 در هیچ نبرد ناوی در خدمت باقی نماند. ارتش امریکا در سالهای 1940 پنج نبرد ناو کلاس ایو وا را به اب انداخت که تا دهه 1980 همچنان در خدمت بودند.دو نبرد ناو میسوری و ویسکانسی تنها دو نبرد ناوی بودند که در جنگ خلیج فارس 1 در سال 1991 شرکت داشتند.نبرد ناوهای کلاس ایو وا که میسوری ، ویسکانسی نیز جزء انها بودند در دهه 1980 با برداشتن تعداد از توپ های 40 میلیمتری ضد هوایی انها بر روی انها سیلوی پرتاب موشک کروز تاماهاوک و موشک های پدافند هوایی سی اسپارو نصب کردند.این دو نبرد ناو در جریان جنگ خلیج فارس 1 به عنوان سکوی پرتاب موشک های کروز انجام وظیفه کردند و نبرد ناو میسوری در طی جنگ ، بندر بصره را به توپ بست .در جریان جنگ کره و ویتنام نیز این نبرد ناوها دست به گلوله باران ساحل می زدند.نبرد ناوهای کلاس ایو وا در سال 1992 از خدمت خارج شدند و به صورت کشتی رزرو به خدمت گرفته شدند ولی در سال 2006 میلادی به طور کامل از خدمت کنار گیری کردند.

رقیبان کوچک ولی قدرتمند.

هواپیماها بزرگترین رقیب نبرد ناوها بودند.انها بسیار کوچک ولی موثر بودند.انها می توانستند در برد بسیار بیشتری نسبت به توپ های یک نبرد ناو با اهداف سطحی درگیر شوند و یا در برد بیشتری دست به پشتیبانی از نیروی زمینی در حال پیش روی بزنند .برد توپ های بزرگ نبرد ناوها هرگز به 50 کیلومتر نمی رسید.در جریان نبرد نورماندی زمانی که نیروهای متفقین در نورماندی پیاده شدند نبرد ناوها دست به پشتیبانی توپ خانه ای از انها زدند ولی با پیش روی انها در ساحل انها از برد توپ های انها خارج شدند ولی هواپیماهای نیروی هوایی که از انگلستان و یا ایتالیا بر می خواستند انها را پشتیبانی می کردند.ولی موشک ها نیز خود تیری بر پیکر نبرد ناو بودند.با ورود موشک های ضد کشتی به خدمت در دهه 1950 کشتی کوچکی چون رزم ناوها و ناوشکن ها و در نهایت ناوچه های موشک انداز که تا ان زمان ماموریت دفاع از نبرد ناوها را برعهده داشتند توانستند با شليك موشک های ضد کشتی از فاصله بسیار دورتر از برد توپ های بزرگ نبرد ناوها به انها حمله کنند از این رو با ورود این فکر که نبرد ناوها را باید مجهز به موشک های ضد کشتی کرد توپ های انها عملا تبدیل به وسایل بزرگ و غیر کارامد شد.هواپیماهای برخاسته از ناوهای هواپیما بر(و یا پایگاه های ساحلی) نتها از پس هر تهدیدی از جمله نبرد ناوها بر می امدند بلکه وظایف انها را همچون ،حمله به اهداف سطحی ،گلوله بران اهداف ساحلی،پشتیبانی هوایی … را به مراتب بهتر از نبرد ناوها انجام می دادند.از طرفی موشک های ضد کشتی به کشتی های کوچک تر این فرصت را دارد که با انها به نبرد ناوهای دشمن بروند که این نیز خود به نوبه خود یکی از دلایل خروج از خدمت این هیولاهای بزرگ دریا ها بودند که زمانی بر دریا حکومت می کردند.

تصویر یک نبرد ناو هدف که طی ازمایشات دریادار میچل برای اثبات کارایی بالاتر هواپیماها بر نبرد ناوها مورد هدف حملات هوایی قرار گرفته است.
تصویر یک نبرد ناو هدف که طی ازمایشات دریادار میچل برای اثبات کارایی بالاتر هواپیماها بر نبرد ناوها مورد هدف حملات هوایی قرار گرفته است.

مشخصات برخی از مشهورترین نبرد ناوهای جهان

نبرد ناوکلاس نلسون

کشور سازنده= انگلستان

سال ورود به خدمت=1927

وزن = 33950 تن استاندارد ، 38000 تن کامل بار گیری شد

طول= 201 متر

پهنا = 32 متر

اب خور= متر 28.5 استاندارد ، 31.5 متر فول بارگیری شد

موتور =8 دیگ بخار اب با 45000 اسب بخار و دو پروانه اصلی

سرعت = 43 کیلومتر در ساعت

برد = 30560 کیلومتر

زره = 355 میلیمتر نوار فولادی به دور بدنه و قسمت اب خور

زره در قسمت پل میانی = 158 میلیمتر د قسمت انبار مهمات ، 76 میلیمتر در قسمت فضای موتور خانه

زره دیواره = 38 میلیمتر در طول بدنه

زره در برجک= توجهای بزرگ روی عرشه = 406 میلیمتر بر روی برجک جلو ، 304 میلیمتر بر روی توپهای کناری ،228 میلیمتر بروی برچک توپ عقبی ،177 میلیمتر بر روی سقف برجکها

زره پل فرماندهی = 342 میلیمتر دور ساختمان،190 میلیمتر بر روی سقف

تعداد خدمه = 1361 نفر

سلاح = 9 توپ 406 میلیمتری شامل سه قبضه در هر برجک که شامل هر سه قبضه در جلوی پل فرماندهی

12 توپ 152 میلیمتری در شش برجک دو تایی در قسمت عقب

6 توپ 119 میلیمتری

24 توپ ضد هوایی 40 میلیمتری

16 مسلسل 12.7 میلیمتری

2 لوله اژدر افکن 622 میلیمتری

نبرد ناو بیسمارک

کشور سازنده = المان

سال ورود به خدمت=1940

وزن = 41700 تن استاندارد ، 50900 تن بارگیری شد.

طول = 251 متر

عرض = 36 متر

اب خور = 9.3 متر استاندارد ،10.2 بارگیری شد

پیشرانه = 12 دیگ بخار با سه پروانه با توان 150 هزار اسب بخار

سرعت = 56 کیلومتر در ساعت

تعداد خدمه = 2200 نفر

تسلیحات = 8 توپ 381 میلیمتری در چهار برجک دو تایی

12 توپ 150 میلیمتری در شش برجک توتایی

16 توپ 104 میلیمتری در چهار برجک دو تایی

16 توپ 36 میلیمتری در هشت برجک دو تایی

20 توپ 20 میلیمتری و دو لوله پرتاب اژدر 600 میلیمتری

نبرد ناو کلاس ایو وا

کشور سازنده = امریکا

سال ورود به خدمت=1943

وزن=45000 تن

طول=270 متر

سرعت=61 کیلومتر در ساعت

خدمه = 2637 نفر

تسلیحات در سال 1943

9 توپ 406 میلیمتری در سه برجک سه تایی ، 20 توپ 127 میلیمتری،80 توپ 40 میلیمتری ضد هوایی،49 توپ 20 میلیمتری ضد هوایی،

تسلیحات در سال 1982

9 توپ 406 میلیمتری در سه برجک سه تایی ، 20 توپ 127 میلیمتری،32 موشک کروز BGM-109 تاماهاوک ،16 موشک ضد کشتی هارپوم،4 توپ پدافند هوایی شش لول فلانکس 2 میلیمتری

زره= 307 میلیمتری نوار دور بدنه در قسمت اب خور،287 میلیمتر در دیواره بدنه،295 تا 439 میلیمتر زره برجک ها،190 میلیمتر عرشه کشتی

تعلیف و گرداوری :عبدالحمید تارخ

 

 

نبرد ناو نلسون
نبرد ناو نلسون

 

 

 

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن