جنگ ها و عملیات های نظامی

رز سفید استالینگرد

گرداوری:مینا گلرو

تاریخ هوانوردی نظامی شاهدظهور خلبانان برجسته زیادی بود که حماسه افرینی هایشان گاه به افسانه شباهت داشت جنگ جهانی دوم تبدیل به عرصه ای برای درخشش چنین افراد با استعداد و شجاعی شد که نام انها در تاریخ ماندگار و پراوازه شد در این میان مردان بسیاری بودن که بعنوان تکخال در جنگ دوم جهانی چنان شهرتی یافتند که نامشان با تاریخ هوانوردی عجین شد ولی در این میان هیچکس از شجاعت و از جان گذشتگی زنان حرفی به میان نمی اورد

خانمهای بی ادعایی که جسورانه برای کشورشان جنگیدن و در راه دفاع از خاک خود شانه به شانه مردان پیش رفتن و بواقع مردانه جان خود را برای دفاع از ارمان و غیرتشان اهدا کردند.خانمهایی مانند«لیدیا»یا رز سفید که ناشناخته ماندند و کسی یادی از حماسه سازی این بانوان فداکار و شجاع بمیان نمی اورد

رز سفید استالینگرد که بود؟

«لیدیا ولادیمیر وونا لیتواک»در ۱۸ اوت ۱۹۲۱ در مسکو به دنیا امد

۱۸ اوت؛ زمانی که لیدیا ۱۲ ساله بود بعنوان روز ملی هوانوردی شوروی نامگذاری شد وبعدها لیدیا به شوخی به دوستان و همکارانش میگفت که این روز را به افتخار تولد او روز هوانوردی نامگذاری نموده اند ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﯼ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺘﯽ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺟﻨﮕﯽ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ، ﻟﯿﺪﯾﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺗﯽ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻟﯿﺪﯾﺎ ﺩﺭ ۱۴ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﭘﺮﻭﺍﺯﯼ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ۱۵ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ؛ﺑﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻫﯿﺘﻠﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻟﯿﺪﯾﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﺭﺗﺶ ﺳﺮﺥ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺩﮐﺮﺩﻧﺪ

ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎ ﺍﻏﺮﺍﻗﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻟﯿﺪﯾﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺠﺎﺭﺏ ﻭ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﺭﺁﯾﺪ ﻟﯿﺪﯾﺎ ﺩﺭ ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ ۱۹۴۲ ﺧﺪﻣﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻮﺍﯾﯽ ۵۸۶ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺩﻓﺎﻋﯽ ﺁﻏﺎﺯﮐﺮﺩ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻟﯿﺪﯾﺎ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﮑﺎﺩﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ خلبانان ویژه وسطح بالا داشت ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﻨﮕﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ۲۸۶ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻮﺍﯾﯽ ۴۳۷ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﻻﻭﭼﮑﯿﻦ ۵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ۱۳ ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ ۱۹۴۳ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ۲ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ

ﺍﯾﻦ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﻫﺎﯼ نگوﻥ ﺑﺨﺖ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﺑﻤﺐ ﺍﻓﮑﻦ ﯾﻮﻧﮑﺮﺱ ۸۸ ﻭ ﺟﻨﮕﻨﺪﻩ ﻣﺤﺎﻓﻈﺶ با توجه به علاقه فراوان و استعدادی عجیب بزودی تبدیل به یک خلبان استثنایی شد

ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۳ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ۲ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺯﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﺣﺪ ۲۹۶ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ۱۷ ﻓﻮﺭﯾﻪ ﺍﻭ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﭘﺮﭼﻢ ﺳﺮﺥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ۲ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺘﻮﺍﻥ ﺩﻭﻡ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺘﻮﺍﻥ ﯾﮑﻢ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺩﺭ این زمان لیدیا عروس شدو ازدواج کرد ﺍﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﮑﺨﺎﻟﻬﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺁﻟﮑﺴﯽ ﺳﻮﻟﻮﻣﺎﺗﯿﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ولی عمر زندگی مشترکش بسیارکوتاه بود ۳ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ، ﻫﻤﺴﺮ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻓﺮﻭﺩﺁﻣﺪﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﺳﺎﻧﺤﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ

لیدیایک ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻭﺣﯽ ﻭ ﺟﺴﻤﯽ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ با شدت یافتن جنگ لیدیا داوطلب پیوستن به یکی از سه هنگ هوایی مختص خانمهاشد فرماندهی و مسولیت سازماندهی این هنگ ها «ماریناراسکووا»خلبان زن پراوازه و رکوردشکن شوروی بود سپتامبر زمانیکه همه برای نبرد سرنوشت ساز استالینگراد اماده میشدند لیدیا و گروه کوچکی از زنان دیگربه یک هنگ ویژه جهت خلبانان استثنایی و برجسته منتقل شدند

این خانمها که در امتحاناتی سخت مهارت و قابلیت های خود را به اثبات رسانده بودند؛ انتخاب شدند تادرماموریتهای ویژه ای قابلیتهای خود را بکار بگیرند لیدیا با اتکا به همین خصوصیت بارز و جسارت مثال زدنی خود موفق شد در اولین ماه حضور خود در این یگان ۵ جنگنده مهاجم المانی دیگررا سرنگون کند واولین خانمی بود که در میان خلبانان مردجنگنده جای گرفته و اسمی برای خود دست و پا نمود

ﻣﮑﺎﻧﯿﮏ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﺕ ﭘﺴﺘﺎﻝ ﺍﺯ ﺭﺯ ﺯﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﺎﺑﯿﻦ ﺟﻨﮕﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﮔﻠﻬﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻧﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻟﻤﺎﻧﻬﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺧﻠﺒﺎﻧﻬﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺟﻨﮕﻨﺪﻩ ﯾﺎﮎ ۱ ﺍﻭ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ درادامه جنگ او با برخی از خلبانان تکخال و پر اوازه المان روبرو و پنجه در پنجه شد و موفق به سرنگونی و انهدام جنگنده های یک دو جین از خلبانان صاحب نام نازی شد و از این نظر در میان زنان خلبان تاریخ بی نظیر میباشد

لیدیاصاحب ویژگی های منحصر به فرد و متضادی بود او دختری بسیار خجالتی و گوشه گیر بود که تبدیل به یک خانم جوان جسور تبدیل شد که استعداد تبدیل شدن به یک خلبان جنگنده و شجاع را داشت لیلیا همیشه در کابین هواپیمایش دسته گلی وحشی نگهداری میکرد و از پارچه چتر نجات برای خودش کلاه دوخته بود

او روی هواپیمایش عکس گل سوسن سفید بزرگی را نقاشی کرده بود ولی در نیروی هوایی معلوم نیست چرا لقب رز سفید را به او داده بودند لقبی که برای همیشه با او ماندگار شد با اینکه بارها در طی نبردهای هوایی جراحات و زخمهای عمیقی و بزرگی به او وارد شد ولی بمجرد بهبودی نسبی به خدمت بازمیگشت

ﺩﺭ ﺑﻬﺎﺭ ﻭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ۱۹۴۳ ﻟﯿﻠﯿﺎ ۳ ﺑﺎﺭ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ۱۵ ﻣﺎﺭﺱ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﯾﮏ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﯾﻮﻧﮑﺮﺱ ۸۸ ﺭﺍ ﺳﺎﻗﻂ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺴﺘﺮﺍﺷﻤﯿﺘﻬﺎﯼ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺑﻤﺐ ﺍﻓﮑﻦ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺖ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﯾﮏ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﯾﻮﻧﮑﺮﺱ ۸۸ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻫﺪﻑ ﻗﺮﺍﺭﺩﻫﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺗﺎ ﻣﺎﻩ ﻣﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺷﺪﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺑﻪ ﻭﺍﺣﺪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﻭﺍﺣﺪ ۷۳ ﮔﺎﺭﺩ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ۱۶ ﻭ ۱۸ ﺟﻮﻻﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻫﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺧﻄﻮﻁ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻠﺒﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﻓﺖ

جنگنده یاک

لیلیا بارها باخلبانان یگان شوالیه های هوایی المان که بهترین خلبان ویژه المان بودند وارد نبردهای تک به تک و اصطلاحا داگ فایت شد و بیش از ده بار پیروز میدان بود یکی از دلایلی که به لیدیا انگیزه مضاعف میداد دفاع از عنوان خانوادگیش بود لقبی که به خاطر تهمت های بی اساس به پدر لیدیا لکه دار شده بود با پیچیدن اوازه و مهارت این زن جسور ؛ هواپیمای او تبدیل به هدف اول و اولویت بالا برای خلبانان المان شده بود

هواپیمای جنگنده ای که عکس یک گل سوسن سفید روی ان نقاشی شده ؛؛؛همگی خلبانان صاحب نام المان درپی پیدا کردن و ساقط نمودن این هواپیما که خلبان ان قاتل تعدادی از بهترین همکاران انها هست بودند

پایان افسانه رز سفید استالینگراد

پس از کش و قوس و نبردهای هوایی متعدد سرانجام در بعد از ظهر یکم اوت ۱۹۴۳ که توده های ابر سیاه رنگی در حال پوشاندن اسمان اکراین بودند لیلیا در اخرین نبرد زندگیش شرکت کرد و بدون بر جا گذاشتن ردی ناپدید شد

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﮑﻮﺭﺕ ﺑﻤﺐ ﺍﻓﮑﻨﻬﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﺁﻟﻤﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯﻣﯽ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺍﻝ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ۸ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﻣﺴﺘﺮﺍﺷﻤﯿﺖ ۱۰۹ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﮎ ۱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺑﺮ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﻣﺘﻔﻖ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ  ﺭﺯ ﺳﻔﯿﺪ ﺍﺳﺘﺎﻟﯿﻨﮕﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ

در حالیکه کمتر از دوهفته به تولد ۲۲ سالگیش مانده بود و در عنفوان جوانی بود ولی با این وجود مجلات شوروی مملو از عکس این دختره دلاور بود که بپاس حماسه سازی و شجاعت مثال زدنیش نشانها و عناوین گوناگونی دریافت کرده بود او از تعداد پیروزیهای لازم جهت دریافت بالاترین نشان شجاعت یعنی « ستاره سرخ قهرمان ملی» شوروی برخودار بود اما در دنیای پر از تردیدهای استالینی انهایی که در جریان نبرد ناپدید میشدند پاداشی دریافت نمیکردند! چون استالین نگران پیوستن ناپدید شده به دشمن بود به همین دلیل این بانوی دلاور از یادها رفت

ﺑﻨﺎﯼ ﯾﺎﺩﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﮐﺮﺍﺳﮑﯽ ﻟﻮﺳﮏ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ۱۲ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ۱۲ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺷﮑﺎﺭﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭ ﺍﻭ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺖ . ﻟﯿﻠﯿﺎ ۱۶۸ ﺳﻮﺭﺗﯽ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺟﻨﮕﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ۱۲ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ۳ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺍﺵ ﺩﺍﺷﺖ . ﻟﯿﻠﯿﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﺗﻨﻬﺎ ۲۲ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ . ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﭘﯿﮑﺮ ﻟﯿﻠﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺳﺎﻝ ۱۹۷۹ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻝ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺩﻣﯿﺘﺮﯾﻮﮐﺎ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪ . ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﯾﮏ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪولی هفت سال طول کشید تا در سیستم بروکراسی عریض و طویل شوروی نام لیدیا از لیست مفقودالاثر ها پاک و بالاخره در سال ۱۹۸۶ اعلام شد که او کشته شده

وسرانجام در سال ۱۹۹۰ و در واپسین روزهای حیات شوروی و بدستور میخاییل گورباچف رهبر شوروی در جشن چهل و پنجمین سالگرد پیروزی شوروی در جنگ جهانی دوم

رز سفید استالینگراد جایزه ای را که دهها سال در انتظار دریافت ان بود رایعنی نشان قهرمان ملی شوروی را دریافت کرد و نامش در کاخ کرملین اعلام شد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن