ایران

تاریخچه نیروی هوایی ایران بخش پنجم

تاریخچه نیروی هوایی ایران بخش پنجم

                                                  بسمه تعالی

ساسان حرب

برای خواندن بخش اول اینجا را کلیک کنید

برای خواندن بخش دوم اینجا را کلیک کنید

برای خواندن بخش سوم اینجا را کلیک کنید

برای خواندن بخش چهارم اینجا را کلیک کنید

نیروی هوایی ایران-قسمت پنجم

در ابتدای جنگ بار اصلی نبرد بر دوش اف4 فانتوم و اف5 تایگر بود و اف14ها با توجه به خرابکاریها و سهل انگاریها در ابتدای جنگ انطور که باید و شاید نتوانستند خودی نشان بدهند اما رفته رفته به جایگای اصلی خود بازگشتند و سلطان بی رقیب اسمان شدند به همین دلیل برای شروع نگاهی به خرید اف14 می اندازیم

اف14 خریدی باشکوه یا اشتباهی بزرگ؟

خوانندگان عزیز میدونم که بارها بارها مقالاتی در این مورد مطالعه فرموده اید و همانطور که میدونید اکثر مقالات با بررسی اف14 و اف15 از نظر مشخصات فنی و کمی هم شرایط جغراقیایی منطقه به نتیجه نهایی که حال یا به نفع اف14 بود یا نتیجه ای دیگر میرسیدند اما این بار ما سعی بر این داریم علاوه بر بررسی مشخصات به عوامل و شرایط دیگر که همانا وضعیت سیاسی و اقتصادی و استراتژی و تفکرات فرماندهان و سیاستهایی که ایران برای سالهای اینده داشت و از همه مهمتر حال که 40سال از ان روزها گذشته با توجه به اتفاقاتی که در این 40سال افتاده نتیجه میگیریم که ایا اف14 خرید مناسبی بود یا اف15

دوستان طبق معمول یادآوری میکنیم که در این مقاله منظور از اف14 مدل اولیه و همینطور اف15 هم مدل اولیه میابشد.

دوستان همانطور که میدانید داستان سراییهایی که در باره اف14 میکنند که فقط به ایران فروخته شد و هیچ کشور دیگری بجز ایران افتخار داشتن این جنگنده را نداشت دروغی بیش نیست و در واقع اف14 به کشورهای زیادی از جمله کانادا اسراییل و ژاپن پیشنهاد شد که درواقع ایران تنها کشوری بود که اف14 را انتخاب کرد و خرید و دیگر کشورها اف15 یا اف18 را انتخاب کردند که همین مورد بزرگترین دلیل مخالفان اف14 میباشد که تمام دیگر کشورها اکثرا” اف15 را انتخاب کردند و ماهم اشتباه کردیم اف15 را انتخاب نکردیم.

در ابتدا به بررسی فنی جنگندهای اف14 و اف15 میپردازیم

  1. رادار

اف14: دارای رادار AWG9 که برد کشفی در حدود 300کیلومتر بسته به اندازه هدف مثلا اف4 را از فاصله 180 کیلومتری کشف میکند و از نوع پالس داپلر و راداری انالوگ هست که مشخصات رادار در ان زمان بسیار عالی و پیشرفته بود و اف14 را تبدیل به یک مینی اواکس کرده بود. این رادار توان درگیری با 6هدف را یصورت همزمان به خلبان میداد

اف15: دارای رادار APG63 که دارای برد کشف تا 160 کیلومتر بسته به اندازه هدف بود و راردای با پردازنده و سیگنال دیجیتال بود و اولین رادار قابل برنامه ریزی بود که میتوانست با 2 هدف بصورت همزمان درگیر شود و راداری بسیار قابل اطمینان بود و خیلی دیر به دیر از کار میفتاد.

نتیجه: با هر نوع نیازی اف 14 دست برتر را در زمینه راداری دارد

2.تسلیحات

اف14: دارای موشک سایدواندر برای درگیری های نزدیک و همچنین موشک اسپارو برای درگیری مبانبرد که موشکی نیمه رادرای میباشد و در نبردهای دروبرد درارای موشک انقلابی فونیکس که در ترکیب با رادرا اف14 بسیار کشنده و موثر عمل میکرد.

اف15: دارای موشک سایدواندر برای نبرد نزدیک و موشک اسپارو برای نبرد میانبرد بود ولی فاقد توانی مشابه اف14 برای نبردهای دوربرد بود.

نتیجه: خب در این مورد هم نتیجه مشخص میباشد

امرام برای نخستین بار توان درگیر همزمان با چند هدف را به اف15 داد

3.چالاکی و برد عملیاتی

اف14: جنگنده ای بسیار سنگین و با چالاکی پایین البته در مقایسه با اف15 که البته این مورد بخاطر نوع ماموریت و طراحی اف14 میباشد که با داشتن موشکهای دوربرد نیازی به درگیریهای داگفایت نداشت که چالاکی جنگنده مهم باشد که البت همگان میدانیم درگیریهای جنگنده ها در اسمان به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیستند و هر نبردی بسرعت میتواند تبدیل به داگفایت شود همچنین برد عملیاتی اف14 هم نسبت به اف15 بالا نمیباشد که این مورد هم بخاطر این بود که اصولا” اف14 با ترکیب اواکس استفاده میشد و بعد از کشف هدف توسط اواکس اف14 بلند شده و هدف را رهگیری میکرد و در این سناریو احتیاجی به گشت طولانی مدت هوایی توسط اف14 نبود

اف15: جنگنده ای بزرگ با چالاکی افسانه ای و نرخ سعود عالی که هرچقدر در زمینه رادار و تسلیحات کمتر از اف14 بود اینجا جبران میکرد در واقع اف15 جنگنده ای با چالاکی فوق العاده توان حمل تسلیحات بالا و برد رزمی بالا که برای یک جنگنده عالی میباشد.

نتیجه: اف15 برنده بی چون و چرا

  1. قیمت و هزینه تعمیر و نگهداری

اف14: جنگنده ای گران با تعمیر و نگهداری سخت و هزینه بر که یکی از دلایل اصلی انتخاب نشدن این جنگنده توسط باقی کشورها همین مورد بود. در واقع اف14 برای خدمت بر روی ناو هواپیمابر و دریا ساخته شده بود و به همبن دلیل قطعات و نحوه ساخت هزینه بری داشت و برای کشورهایی که میخواستن این جنگنده را در پایگاههای زمینی استفاده کنند بسیاری از هزینه هایی که متقبل میشدند بی فایده بود و برای خدمت روی زمین بی دلیل بود.

اف15: جنگنده ای بزرگ اما به نسبت اف14 قیمت کمتر و هزینه تعمیرونگهداری پایینتر اما فقط در مقایسه با اف14 زیرا اف15 هم بقدری گران بود که نیروی هوایی امریکا تصمیم به استفاده جنگنده ای مکمل و ارزانتر گرفت که همان اف16 خودمان میباشد.

نتیجه: برتری نسبی اف15

5.موتور

اف14: دارای 2موتور توربوفن TF30 که نسل اول موتور توربوفن بودند استفاده میکرد که بسیار مستعد خرابی و به اصطلاح خفگی بود. این موتور در مانورهای شدید دچار استال میشد که بزرگترین نقطه ضعف تامکت بود البته نه اینکه با هر مانور شدید موتور خفه کند اما با استانداردهای امروز موتور معیوبی بود.

اف15: دارای 2موتور توربوفن F100BW100 بود که بسیار قابل اطمینان بود و بعدها در اف16 هم از همین موتور استفاده شد.

نتیجه: برتری مطلق اف15

خب بعنوان یک شکاری میبینیم که واقعا هر برتری یک جنگنده را جنگنده دیگر با برتری در بخش دیگری جبران میکند و همین مورد که این هواپیماها دارای برتری و نقاط ضعف مختلفی میباشند باعث میشد که کاربران و خریداران این 2جنگنده با توجه زیاد به نیازهای خود و مطابق نیازشان یکی از این دو را انتخاب کنند ماهم با بررسی شرایط ایران و برای نمونه اسراییل که اف15 را انتخاب کرد سعی میکنیم نتیجه بگیریم کدام انتخاب بهتر است.

اف14 جنگنده ای است که تمام برتری های خود را مدیون رادار دوربرد و موشک فونیکس میباشد و در واقع به هر دلیلی این برتری از بین میرفت اف14 تیدبل به جنگنده ای معمولی میشد که حتی میگ23 هم میتوانست انرا شکار کند اما در فاصله دور واقعا بی رقیب بود و در واقع امکان دید اول شلیک اول همیشه با اف14 بود اما اف15 بسیار چالاک و مانور پذیر بود و هیچ جنگنده ای حریف قدرت اف15 در داگفایت نمیشد و همچنین در درگیریهای میانبرد هم با توجه به قدرت اف15 و موشک اسپارو بازهم حریف کشنده ای بود با این شرایط و اینکه اسراییل کشوری کوچک هست که تمام پایگاههای هوایی ان در نزدیکی پایگاههای هوایی دشمنانش میباشد و هر درگیری هوایی بسرعت تبدیل به داگفایت میشد و این موضوع که اسراییل فاقد عمق استراتژیک میباشد انتخاب اف15 بسیار صحیح بود ولی ایران کشوری بزرگ و دارای عمق استراتژیک بود و نکته مهم شرایط کوهستانی و نقاط کور بسیاری برای دارادهای زمینی ایجاد میکرد باعث شد فرماندهان بدنبال جنگنده ای باشند که با رادار قوی بتواند مستقل عمل کند و از فاصله زیاد بتواند تهدیدها را شناسایی و از بین ببرد که تمام این شرایط ادرس اف14 به ایران میداد و در این زمینه هم ایران انتخاب درست انجام داد هم اسراییل.

اما این تمام موضوع نیست و نکته بعدی منتقدان خرید اف14 این موضوع است که با هزینه خرید اف14 میتوانستیم دوبرابر اف15 بخریم که این موضوع هم با توجه به اینکه همگان میدانیم تفکر فرماندهان ایران فقط به کارایی سلاح و تناسب ان با شرایط ایران بود و قیمت در درجه دوم بود یا اصلا”: ملاک نبود همانگونه که میدانیم هزینه تربیت یک خلبان در انزمان 100هزار دلار بود که ایران برای اموزش هر خلبان تقریبا” هزینه ای معادل یک جنگنده سبک میکرد که واقعا هم تفکر عالی بود از طرفی اگر سیاستمان این باشد پس خرید اف4 هم اشتباه بود زیرا با هزینه خرید 200فروند اف4 میتوانستیم 500فروند اف5 بخریم اما این کار درست بود؟

مورد بعدی این بود که ما الان بعد از 40 سال و با دانستن تمام اتفتقات این 40سال تصمیم میگیریم اف14 بهتر است یا اف15 ولی در انزمان خب کسی پیش بینی انقلاب را نمیکرد و اطمینان داشته باشید خرید اف15 هم انجام میشد و البته ایران بدنبال سیطره بر اسمان کل خاورمیانه بود و خرید اف14 و انهمه سوخترسان هم در راستای این سیاست بود و برای این موضوع فقط جنگنده دوربردی مثل اف14 نیاز ایران را براورده میکرد. ضمنا” اگر ایران اف15 را انتخاب میکرد بازهم تا زمان انقلاب چیزی بیشتر از حدود 80الی90 فروند گیرمان نمی امد و اینجا واقعا شانس اوردیم زیرا مطمعنا” 80فروند اف15 کاری که اف14ها برایمان کردند را انجام نمیدادند

نگاهی به 17 روز عملیاتی طوفانی

نهاجا در هفده روز اول جنگ تحمیلی بیشترین تعداد پروازها را علیه دشمن انجام داد و ان به چند دلیل است: اول اینکه باید نیروی هوایی عراق از صحنه نبرد خارج میشد دوم انکه باید با بمبارانهای گسترده لشکرهای زرهی و مکانیزه عراق متوقف میشدند  و تا تقویت نسبی واحدهای زمینی ایران این بمباران ادامه میافت و سوم انکه اقتصاد جنگی دشمن باید منهدم میشد چهارم انکه باید با انجام پروازهای گشتی و رزمی و اسکرامبل فضای هوایی ایران مراقبت میشد و پنجم انکه ضمن انتقال هزاران تکاور سرباز سپاهی و بسیجی به منطقه صدها شهید و مجروح به عقب برمیگشتند. این پنج وظیفه سنگین سبب شد تا نیروی هوایی ارتش لیران بین روزهای 31 شهریور تا 17 مهر 3900 سورتی پرواز انجام دهد که 3600سورتی پرواز ان رسما” ثبت شده است. سرتیپ دوم خلبان نمکی در این باره میگوید ایران در روز اول جنگ بیش از 320 سورتی پرواز انجام داد و در روز دوم 292 سورتی و در روزهای دیگر بطور متوسط روزی 200سورتی پرواز انجام میشد.البته هواپیماهای اف4 و اف14 به دلیل امکان سوختگیری هوایی گاهی تا 10ساعت در اسمان بودند که این یک سورتی پرواز حساب میشد در حالی که همچین پروازی برای یک شکاری باید چند سورتی پرواز محاسبه شود. با این وصف در یک حساب سرانگشتی پروازهای 17روز اول جنگ علیه دشمن را بتوان بیش از 10هزار ساعت تخمین زد و با این حساب میتوان فشار وارده بر نیروهای سه گانه ارتش عراق و اقتصاد کشورش را حدس زد.

در جدول زیر به تقکیک و بررسی پروازهای جنگنده های نیروی هوایی پرداختته شده است

نوع پرواز سورتی پرواز نوع هواپیما
گشتی –رزمی و اسکرامبل 1395 F4 – F14 – F5
آتش پشتیبانی 532 F4 – F5
حملات استراتژیک به داخل خاک عراق 682 F4 – F5
شناسایی و عکسبرداری 84 RF4 –RF5 – P3F
ترابری و پشتیبانی رزمی Over1000 C130 – B707 B747 – &other

در هجده مهر 2فروند فانتوم ایرانی در پاسخ به حملات عراق به تهران با پروازی عمقی به خاک ان کشور دیکتاتور عراق را با صدای موتورهای خود به پناهگاه فراری دادند . پدافند بغداد کاملا” از حرکت فانتومها غافلگبر شد اما پایگاه الرشید نه! دو میگ21 به فاصله چند دقیقه فورا” خود را به اسمان رساندند و به دنبال فانتومها افتادند. فانتومها اگرچه میدانستند در خاک عراق نبرد بسیار سخت است امابا پذیرفتن خطر کمبود سوخت باکهای خارجی خود را رها کرده و با گردشی 180درجه به جای پرواز بسمت میهن دوباره بسمت بغداد برگشتند چراکه میدانستند میگهای عراقی دست از سر انها برنمیدارند. انها پس از اینکه موشکهای کی.اچ13 را جا گذاشتند با توپ و موشک سایدواندر به سراغ میگها امدند و میگ اول با مانوری سنگین سعی کرد از دست سایدواندر فرار کند ولی موشک قلب انرا متلاشی کرد و میگ دوم بسرعت از نبرد گریخت ولی از بدشانسی شکار پدافند عراق شد و سقوط کرد.

عراق به تلافی این شکست غروب همان روز 10فروند هواپیما را روانه خاک ایران کرد. جنگندهای عراقی با حرکت روی دریا تقریبا” نیروی هوایی و پدافند خارک را غافلگیر کردند و بمبهای انها انبارهای سوخت دیزل و لوله های انتقال نفت را منهدم کرد. در حالی که عراقی ها سرخوش از این بمباران موفق راه خانه را در پیش گرفتنه بودند که یک دسته تامکت از مرکز بسمت انها یورش برد و هواپیماهای عراقی که غافلگیر شده بودند از فاصله دور توسط اف14ها موشک باران شدند.

اولین موشک که احتمالا” فونیکس بود از فاصله 100کیلومتری یک میگ23 را متلاشی کرد و دسته پروازی را بهم ریخت. خلبانان وحشتزده عراقی که میدانستند در نبرد با اف14 معمولا” نمیتوانند این جنگنده را حتی ببینند چه برسد که با ان درگیر شوند. حرکتهای مارپیچ گونه به سایر جنگنده ها کمکی نکرد و دو موشک دیگر یک میگ و یک سوخوی دیگر را متلاشی کرد و کمی انطرفتر یک دسته اف14 دیگر منتظر بود. آری گرگ به گله گوسفندان زده بود. البته عراق فقط انهدام 4 جنگنده را قبول داشت ولی ایران ادعای نابودی تمام دسته پروازی را داشت. بهرحال امار رسمی و قابل قبول خبر از نابودی نیمی از دسته پروازی را دارد. بهرحال ظرف 15 روز اینده بوشهر و خارک قتلگاه جنگنده های عراقی شد و 24 فروند جنگنده منهدم که 15 فروند از انها توسط اف14 تامکت شکار شدند. از این روزها به بعد اف14 سلطان بی رقیب اسمانها شد.

در روز 19مهر متاسفانه لشکرهای 5و6 عراق با پشتیبانی اتش سنگین از کارون گذشتند و با قطع جاده اهواز-ابادان محاصره خرمشهر و ابادان کامل شد و همگان کار این 2شهر را تمام شده میدانستند. عراق بسرعت تانکهای تی55 خود را از رودخانه عبور داد و لشکر92 ایران با 20 تانک چیفتن اگرچه نبرد سختی انجام داد ولی در نهایت مغلوب لشکرهای عراقی شد و متاسفانه جاده از دست رفت و در این حال تکاوران نیروی دریای و نیروهای زمینی نا امید از نجات خرمشهر تمام توان خود را صرف نگه داشتن ابادان کردند. انبوه حملات هواپیماهای پایگاه دزفول و بوشهر و هوانیروز هم اثری نکرد و گذشتن دشمن از رودخانه به معنی تنها مانده مدافعان خرمشهر شد و لحظه به لحظه ایران به فاجعه نزدیکتر میشد فاجعه ای که هرچقدر سخت ولی گویا ارام ارام مجبور به پذیرشش بودیم. خرمشهر در یک قدمی سقوط بود.

در روز 20مهر نیروی هوایی ماموریت گرفت تا هرطور ممکن نیروهای عراقی در شرق کارون که تازه موفق به گذشتن از رودخانه شده بودند منهدم کند. نیروی هوایی تمام تلاش خودرا بکار گرفت و این اخرین امید ممکن بود برای نجات شهر. تایگرها بشدت نیروهای عراقی را بمباران کردند و نیروهای عراقی زیر اماج حملات اف5های وحدتی بیشتر توان رزمی خود را از دست دادند اما این خوشحالی زیاد دوام نیاورد و عراق به لطف پل هایی که روی پل زده بود توانست نیروی تازه نفس برای یگانهای خود ارسال کند و از انطرف سقوط چند فروند تایگر نشان از پدافند شدید منطقه د اشت و ادامه این وضع ممکن نبود. در کل تمام کارهای که از دست نیروی هوایی برمیامد در ان وضعیت فقط کند کردن پیشروی دشمن و خرید وقت بود و فقط با تکیه بر بمباران نهاجا نمیشد خرمشهر را نجات داد و نیاز به نیروی زمینی و ادوات زرهی برای مقابله و شکست دشمن بود که تا انروز انطور که لازم بود مهیا نشده بود.

خلبان اردستانی و خلبان نادری مامور انهدام تانکهای عراقی در شرق کارون شدند و دو خلبان با سمتگیری دقیق تانکهای ساحل شرقی کارون که بتازگی منتقل شده بودند را بکلی منهدم کردند اما اردستانی پس از چرخش برای حرکت بسمت پایگاه ناگهان مشاهده کرد که نتنها روی پل مملو از تانک است بلکه تعداد زیادی تانک در غرب پل در نوبت ورود بسر میبرند. او با ناراحتی از همرزم خود خواست تا اگر بمبی دارد بر روی پل بیندازد چرا که بمبهای او تمام شده بود ولی بمبهای خلبان نادری نیز تمام شده بود در حقیقت بمبهای انها برای هدف اولیه کفایت میکرد و نه بیشتر.

در روز 22 مهر سقوط خرمشهر نزدیک بود. فشارهای بی امان سپاه سوم عراق در حال نتیجه دادن بود عراق اگرچه قدرت پیشروی خود را در همه محورها از دست داده بود ولی دست از سر خرمشهر و ابادان برنیمداشت. دستورات پیاپی از طرف فرماندهی کل به نهاجا و هوانیروز میرسید و بار دیگر انبوه هواپیماها و بالگردها ضرباتی مرگبار به خطوط تدارکاتی و مراکز تجمع دشمن وارد کردند اما هم خلبانان نهاجا هم خلبانان هوانیروز میدانستند این وضعیت قابل ادامه تداوم نیست. سقوط یک فروند اف5 و 4فروند کبری و 212 با سام6 و شیلکا باعث شده بود باتلاق جنوب به ارامگاهی ابدی برای خلبانان ایرانی شود. در روز 23 مهر نیروهای لشکر21 حمزه پای کار امد و عراقی ها را از حملات با برنامه ایران غافلگیر کرد اما همه میدانستند که چند تیپ و گردان از پس فشار عراق بر نمی ایند اما برای کاهش از فشار عراق این حملات لازم بود.

بر روی هوا نیز نبردهای خونینی جریان داشت 30فروند فانتوم از پایگاه تهران همدان و بوشهر بصرم کرکوک و موصل را به اتش کشیدند اما موج دوم حملات بدون تلفات نبود. فانتوم عازم بمباران پل راهبردی العماره نرسیده به هدف منهدم شد و فانتوم های حمله کننده به بغداد با دادن 2تلفات و اگر مهارت لیدر گروه نبود حتما” هر 3 فانتوم منهدم میشدند. پایگاه همدان غروب روز 23 مهر را هرگز از یاد نبرد که 3 جنگنده و 6خلبان ان از بین رفتند و هنوز در شوک این اتفاق بودند که خبر غم انگیز بعدی رسید که توپولف های بزرگ عراقی مراکز اموزش هوانیروز در اصفهان و اهدافی را در ارومیه در هم کوبیدند. تنها خبرهای مثبت انروز رهگیری یک میگ21 توسط اف5 و سقوط ان در دزفول و انهدام یک میگ23 از دور به وسیله خلبان ابوطالبی و خلبان مسبوق توسط اف14 بود.

امادگی اف14 ها با گذشت زمان بیشتر میشد و در انروزها دو اف14 در شمال ابادان دو میگ21 را شناسایی و به سوی انها گرد کردند. در 50کیلومتری هدف انها دریافتند دو میگ دیگر از جنوب در حال نزدیک شدن به انها هستند. لیدر به شماره2 دستور داد بسمت میگ های جنوبی برود و خود بسمت 2میگ دیگر رفت. در 12 کیلومتری هدف شماره یک اسپاروی اول را شلیک میکند که میگ ها با مشاهده تامکت در رادار موشم اول را رد میکند اما اسپاروی دوم لیدر دشمن را در هوا متلاشی میکند. با این اتفاق میگ21 دوم ضمن اطلاع به دومیگ دیگر با وجود برتری عددی فرار را بر قرار ترجیح دادند.

2روز بعد دوباره 2فروند میگ23 در همان نقطه قصد نفوذ به ابادان را میکنند که در دام 2فروند تامکت می افتند. به دلیل نزدیکی جنگنده ها تامکتها مجبور به استفاده از سایدواندر و تن دادن نه نبرد نزدیک میشوند. نتیجه بازهم یک بر هیچ به نفع تامکتها میشود و میگ اول منهدم و دومی با استفاده از پسسوز فرار میکند.

اندکی در شمال در منطقه جفیر لشکر 92 بشدت توسط عراق زیر فشار بود و در ان شرایط اگر پشتیبانی هوایی بموقع نمیرسید نفرات ایرانی قلعوقم میشدند. به همین منظور 2فروند فانتوم بسرعت به اسمان بلند شدند البته با توجه به اینکه منطقه جفیر از نظر فشردگی پدافند بسیار مشهور بود فانتومها مجبور بودند تا رسیدن به هدف در ارتفاع بالا حرکت کنند و با رسیدن به هدف روی هدف شیرجه میروند البت بدلیل نزدیکی نیروهای عراقی و خودی هدفگیری باید بسیار دقیق باشد تا به نیروهای خودی اسیبی نرسدو بهرحال فانتوم اول شیرجه رفته و هرانچه در چنته داشت روی هدف ریخت ولی کار برای فانتوم شماره2 مشکلتر شد و با توجه به دودی که ناشی از بمباران شماره1 بوجود اماده بود هدفگیری مشکل بود از طرفی پدافند منطقه کاملا” بیدار و درحال اتشباری بود. باهر زحمتی که بود شماره2 هدف را غرق در اتش کرد و با سرعت زیاد و با استفاده از پسسوز از جهنم بیرون رفت اما در مسیر بازگشت خلبان شماره2 متوجه شد که جنگنده قابل کنترل نیست و با اطلاع به لیدر از او خواست نزدیک شود و براورد خسارت کند. لیدر در رادیو به او گفت که گلوله های بسیاری به فانتوم اصابت کرده و زید جنگنده شکافته شده است. با این وضعیت چاره ای جز فورد اضطراری در دزفول نبود ماری که با مهارت خلبان با زحمت زیاد و بدون چرخ انجام شد و فانتوم مذکور در پایان سال به رده عملیاتی بازگشت.

حمله به البکر ماموریت دیگر نهاجا بود که برای ان2فروند فانتوم به رهبری خلبان محمودی و شماره2 خلبان عصاره انتخاب شدند. هر دو هواپیما صبح زود از باند کنده شده و در ارتفاع10هزارپایی با رسیدن به مرز از تانکر707 سوختگیری کرده و بسمت هدف راهی شدند. خلبانان ایرانی تا انروز بیش از60 راه برای نفوذ به عراق از لابلای کوهها و درهها پیدا کرده بودند ولی انروز به محض ورود فانتوم ها به عراق انها کشف شدند گویی ماموریت از قبل لو رفته بود! لیدر به شماره2 میگوید ایا مایل به ادامه ماموریت میباشد که پاسخی جز اری نشنید.

انها به نزدیکی بغداد رسیده و اتش پدافند به انها خوش امد میگفت و خلبانان تصمیم گرفتند بجای دور زدن بغداد از وسط شهر رد شوند! اسمان بغداد مملو از گلوله پدافند و موشک بود و اخطار موشکی هواپیماها هر چند ثانیه یکبار روشن میشد. خلبان محمودی موشک ها را یکی پس از دیگری رد میکرد که ناگهان یک موشک قلب فانتوم را شکافت و خلبان محمودی و کمک خلبانش فقط با ایجکت سریع حداقل از مرگ نجات پیدا کردند اما ما همچنان شماره2 را داشتیم.

شماره2 اگرچه حبانیه را از دست داده یود ولی همچنان البکر باقی بود. فریاد کمک خلبان بلندشد: سام6 ارتفاع را کاهش بده و عصاره با تحمل فشار بسیار جی موشک را رد کرد.هر دو خلبان با تحمل کمر درد بر روی البکر رسیدند و توپهای قدرتمند پالایشگاه شروع به اتشباری کردند ولی عصاره که نمیخواست این ماموریت با شکست کامل به پایان برسد هرطور که شده خود را به بالای هدف رساند و با یک شیرجه بمبهای خود را روی مخازن انداخت و جهنمی مخوف به پا کرد و بعد از بمباران بسرعت بسمت شرق چرخش کرد و راه ایران را در پیش گرفت غافل از اینکه پایگاه الرشید و حبانیه چند میگ23 را برای رهگیری اف4 اسکرمبل کردند. در 50مایلی مرز میگها دو موشک بسمت اف4 شلیک کردند که فانتوم از انها جان سالم بدر برد ولی میگها بسرعت فاصله خود را با اف4 خسته و بدون سوخت به 30مایلی رساندند و تقریبا” کار فانتوم تمام بود که ناگهان سرکله یک فروند تامکت پیدا شد که پیش دستی کرده و با میگها درگیر شد. نبرد تامکت و میگها نتیجه ای جز نجات فانتوم ایرانی نداشت و درحالی که فانتوم دیگر سوختی برایش باقی نمانده بود بازهم شانس اورد و با رسیدن سوخترسان 707 باکهای خود را پر و در پایگاه به زمین نشست. شاید اسم تامکت برای خلبانانی که خسته بدون سوخت و با جنگنده زخمی خود را به مرز میرساندند معنی و مفهوم دیگری داشته باشد تا بقیه مردم.

در ماموریتی دیگر در عین خوش خلبان اردستانی در هنگام غروب محل تجمع دشمن را با بمبهای خوشه ای زیر بمباران گرفت و تلفات سنگینی وارد کرد. زمان غروب بود و سربازان دشمن برای دریافت شام جمع شده بودند که بجای شام بمبهای اردستانی گیرشان امد و گرسنه از دنیا رفتند البته اردستانی که دستبردار نبود با دیدن 2ژیپ عراقی دلش نیامد از انها بگذرد و با توپ جنگنده به جان انها افتاد ولی ناگهان موشک سفید رنگی دید که بسمتش می امد و اردستانی با کاهش شدید ارتفاع و تحمل جی شدید موشک را رد کرد و هنوز بخودش نیامده بود که موشک دوم از راه رسید و در این زمان خلبان فقط با تکیه به غریزه خود بازهم با کم کردن ارتفاع و کمی خوش شانسی انرا هم رد کرد دیگر ماندن مجاز نبود و اردستانی بسمت پایگاه چرخش کرد ولی چیزی به او میگفت با توجه به اتفاقاتی که در ان چند روز افتاده بود و از همه انها جان سالم بدر برده بود متوجه شد قرار نیست جز شهیدان اول جنگ باشد!

25مهر شاهد چند عملیات برون مرزی نهاجا بود که انجام کلیه انها خطرات بالایی بهمراه داشت. در حمله اول دو فانتوم پایگاه شکاری نوژه به انتقام از دست دادن چند فانتوم و خلبانان با ارزش پایگاه توسط پدافند بغداد با استفاده از تجربیات گذشته و بکارگیری خلبانان بسیار ورزیده با کاستن ارتفاع با طی مسیر دجله از شمال وارد اسمان بغداد شدند. خلبانان ایرانی با مهارت بالا ارتفاع خود را بشدت کاهش دادند و با شکستن دیوار صوتی نه تنها با تهوری بی مانند پدافند بغداد را به چالش کشیدند بلکه کل بغداد را در وحشت و بهت فرو بردند. پدافند بغداد نتوانست مانع ورود فانتوم ها به هر شود و انها با مانوری مناسب از وسط شهر خود را به پالایشگاه الدوره رساندند و 8بمب سنگین را روی پالایشگاه در حال فعالیت انداختن و پالایشگاه به گونه ای اتش گرفت که تا 6روز در حال سوختن بود. میگ های عراقی ظرف2 دقیقه از باند کنده شده ولی شبح های ایرانی با گردش 180 درجه ای طی چند دقیقه خود را به زاگرس رسانده و از نظرها مخفی شدند. عراقی ها هنوز در شوک بودند که 4فروند فانتوم دیگر با همین شیوه خود را به پایگاه شعیبیه رساندند و با ریختن بمبهای سنگین خود 10هواگرد را روی زمین نابود کردند. ساعتی بعد 3فروند فانتوم برای کوبیدن العماره و پل راهبردی ان وارد اسمان عراق شدند. هواپیما در ارتفاع 200پایی مرز را قطع کردند که شماره3 با اعلام مشکل فنی عملیات را نیمه تمام رها کرد و به پایگاه بازگشت. 2فانتوم باقی مانده به راه خود ادامه دادند که ناگهان شماره2 موشکی را دید که بسرعت بسمت فانتوم لیدر میرفت. موشک بقدری سریع بود که او حتی فرصت اخطار به همرزم خود را هم پیدا نکرد و در کسری از ثانیه موشک با فانتوم شماره1 که مملو از سوخت و مهمات بود برخورد کرد و اف4 در اسمان متلاشی شد و هر دو خلبان ان درجا شهید شدن. فانتوم شماره2 حالا تنها مانده بود و طبق دستور با دلی غمگین با چرخشی 180 درجه راه خانه را در پیش گرفت و در راه بازگشت هرچه داشت روی تلمبه خانه العماره رها کرد.

انتقام این اتفاق را دو فروند تایگر تبریزی بصورت اتفاقی گرفتند. دو فروند اف5 که از تبریز عازم ماموریت بودند ناگهان بر سر راه خود 2فروند سوخو20 مشاهدع نمودند و بسرعت با رها کردن مهمات خود اماده نبرد با سوخوها شدند. سوخو اول درست پشت سر تایگر فرمانده بود که خلبان تایگر با کاهش سریع ارتفاع خود را به پشت سوخو رساند و بعد از تعقیب گریز بسیار موفق به انهدام سوخو با سایدواندر شد و در ادامه سوخو شماره2 تنها و بی روحیه هرچه کرد نتوانست از دست 2فروند تایگر فرار کند و درست در لحطه ای که تایگرها قصد ترک نبرد را داشتند با مانوری اشتباه خود را جلوی توپ تایگر لیدر قرار داد و در کسری از ثانیه صدها گلوله را دریاف کرد اما تایگرها بقدری کمبود سوخت داشتند که حتی فرصت تماشای سقوط سوخو را هم نداشتند و بسرعت بسمت پایگاه چرخش کردند.

در حالی که فرماندهان پایگاهها همگی در گزارش های متحد از فرماندهی نیروی هوایی میخواستند تا بار بر روی این نیرو را کاهش دهند اما ستاد فرماندهی از نهاجا تنها یک چیز میخواست: حمله.

شهادت دهها خلبان برجسته و سقوط دهها جنگنده و بمب افکن فر ماندهان پایگاه سوم همدان و چهارم دزفول راب شدت نگران کرده بود پایگاههای دوم تبریز و ششم بوشهر هم نیز بشدت زیر فشار بودند اما چاره ای نبود. تایگرهای دزفول و امیدیه باردیگر بلند شدند و محورهای سوسنگرد و قصر شیرین را مورد حمله قرار دادند اما میگهای عراقی نیز راهورد روزهای گذشته خود را تکرار کردند و با گذر از مرز درگیر نبرد با تایگرها شدند. خلباتان از جان گذشته دزفولی با بمباران شدید مواضع لشکر6 عراق اماده نبرد هوایی شدند اما میگ23 جنگنده ای بسیار جدیدتر و برتر از اف5 بود. 15 جنگنده عراقی و ایرانی در یک لحظه درهم امیختند و فلاگرها با شلیک پی درپی موشکها 3تایگر را ساقط نمودند و تایگرها نیز با سایدواندر 2فلاگر را منهدم کردند اگرچه اگر مانورهای ماهرانه تایگرها نبود بدون شک تلفات ایران بیشتر از این حرفها بود.

اما نبرد در جنوب در جریان بود و به دستور ستاد فرماندهی کل قوا با توجه به محاصره گاز انبری ابادان تامکتهای گردان 81 شکاری به منطقه رفتند تا مانع شکار بمب افکن های ایرانی شوند اما نبرد سنگینتر از ان یود که بتوان با 4فروند تامکت مقابل دشمن ایستاد. بالگردها با رسیدن به منطقه با رادار قدرتمند خود متوجه شدند دهها بالگرد و جنگنده در نبرد مرگ و زندگی درحال پشتیبانی از واحدهای چراکنده زمینی میباشند.

اما لشکر 7پیاده عراق به شکلی خطرناک درحال نزدیک شدن به قصر شیرین بود و نفرات پرتعداد این لشکر گردان های کم تعداد لشکر 81 ایران را بشدت تحت فشار قرار داده بودند و دستوری بزرگ از فرماندهی صادر شد لشکر7 عراق باید نابود میشد.

قرار بود 38 فروند فانتوم و تایگر از پایگاههای همدان و وحدتی در زیر چتر حمایتی اف14 کار لشکر 7 عراق را یکسره کنند اما همراه این لشکر رادراهای بزرگ و موشک های سام6 فعال بودند و تا زمانی که این وضعیت درجریان بود حمله میتوانست بسیار پر هزینه باشد به همین دلیل ابتدا 4فروند فانتوم با خلبانان بسیار ماهر بصورت غافلگیرانه سایتهای راداری را نابود کردند و بدنبال ان در موج دوم حمله 30 فروند فانتوم یکی از بینظیرترین بمباران های جنگ را انجام دادند و موشک های ماوریک و بمب های خوشه ای انها تانک ها و نفرات دشمن را گرفتار اتشی بی مانند کرد. فانتوم ها در بمبارانی دقیق 100ها تانک و نفربر عراقی را تبدیل به اهن پاره کردند اما این تایگرها بودند که با بمب های ناپالم گرمای 2هزار درجه را به نفرات پیاده عراق فهماندند. در موج سوم فانتوم ها تمام جاده های پشتیبانی لشکر7 را زیر بمباران گرفتند و توپها و عقبه دشمن را نابود کردند پس از عراق که گمان میکرد حمله دیگر تمام شده است این کبراهای هوانیروز بودند که بر سر باقیمانده عراقی ها ظاهر شدند و باقیمانده لشکر 7 را به توپ و راکت بستند. خلبانان کبری هوانیروز با استفاده از هرج و مرج بوجود امده لابلای موانع طبیعی مخفی شده و مثل صاعقه بر سر دسته نفرات پیاده عراقی که درحال فرار بودند فرود امده و انها را به توپ میبستند و این در حالی بود که فلاگرها از ترس اف14 جرات ورود به صحنه و کمک به واحدهای زمینی خود که درحال تارومار شدن بودن را نداشتند البنه بودند خلبانان شجاع عراقی که دل به دریا زده و خود را به همرزمان زمینی میرساندند که یا گرفتار تامکت میشدند یا اصولا بقدری حمله ایران وسیع و خرد کننده بود که کمک چندفروند فلاگر کاری از پیش نمیبرد. اتفتق خوب دیگر انروز بوسیله یک اف5 صورت گرفت. خلبان اف5 که در حال قطع مرز برای حمله به پایگاه الکویته بود ناگهان بصورت اتفاقی یک فروند بمب افکن توپولف16 را دید و بلافاصله با کاهش ارتفاع و بعد از ان افزایش ارتفاع خود را به ان رساند و تازه متوجه 2فروند میگ23 اسکورت شد ولی دیگر دیر شده بود و تصمیم گرفت تا فرصت هست حداقل باجر را نابود کند که این اتفتق افتاد و در اوامه با چند مانور ماهرانه و چسبیدن به زمین از دست فلاگرها فرار کرد تا انروز با اتفاقات خوب تمام شود.

مهرماه به پایان رشید و توقف و کند کردن سرعت ارتش عراق در مهرماه برای نیروی هوایی ارزان تمام نشد و امار و اطلاعاتی که اخیرا” منتشر شده است نشان میدهد حدود 92 فروند اف4 و اف5 در مهر57 سقوط کردند و نهاجا در همین مدت 57 خلبان با ارزش خود را از دست داد و این درحالی است که 28 خلبان نیز اسیر شدند اما این هزینه سنگینی بود که باید پرداخت میشد تا چهار استان ایلام کرمانشاه خوزستان و کردستان به تصرف لشکرهای دشمن درنیایند. سرتیپ نمکی درباره انروزها میگوید هیچ فرماندهی دوست نداشت نیروهای خود را به این سرعت ار دست بدهد اما شهید فکوری بشدت زیر فشار بود. غرب و جنوب غرب ایران درحال از دست رفتن بود و این بهایی بود که نیروی هوایی داد تا استراتژی عراق بهم بریزد. خوشبختانه موتور جنگی عراق در ماه دوم جنگ خاموش شد و این باعث شد تلفات نهاجا بسیار کاهش یابد بطوری که تلفات نهاجا در ماه دوم جنگ 14 فروند بود و کل سقوط نهاجا در سال60 فقط 15فروند بود و این امار نشان دهنده جهنم نهاجا در ماه اول جنگ و فداکاری این نیرو برای نجات مملکت هست اما اکنون بسیاری از بازماندگان نهاجا این تفکر را دارند که ایا واقعا و یا اصولا” هیچ راه دیگری جز فدا کردن نیروی هوایی برای نجات ایران نبود؟ و اگر این تنها راه نجات کشور بود چرااکنون و با این تجربه ای که داریم اینقدر نسبت به نیروی هوایی کم توجه هستیم؟ ایا هر کشوری بجای ایران بود و یکبار بخاطر داشتن نیروی هوایی قوی از خطر تصرف کشور توسط دشمن جسته بود پس از ان هرچه در توان داشت برای داشتن نیروی هوایی چه بسا قویتر خرج نمیکرد؟

 بهرحال در  اواخر مهرماه هرچه که بود تلاش برای نجات خرمشهر و ابادان بود و تمام ارتشی ها و سپاه و مردم عادی تلاش میکردند که این فاجعه اتفاق نیفتد.

این مقاله برای سایت جنگاوران (http://jangaavaran.ir) نوشته شده است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن