جنگنده ها

جنگنده های چند منظوره و جایگاه انها در نیروهای هوایی

جنگنده های چند منظوره و جایگاه انها در نیروهای هوایی

جنگنده های چند منظوره و جایگاه انها در نیروهای هوایی

 در زمان جنگ جهانی دوم نسل جدید از  هواپیماهای نظامی به وجود امدند که جنگنده بمب افکن نامیده می شوند. جنگنده بمب افکن به  هواپیمای شکاری گفته می شد که توان حمل بمب و راکت را برای حمله به اهداف زمین  را داشت و میشد بسته به  شرایط درگیر از انها در میدان جنگ در دو نقش یعنی دفاع  هوایی ویا حملات هوایی  استفاده کرد. نظیر این هواپیماها ، هواپیماهای چون ماستانک، پی 47 تاندربلت ویا فوک ولف بود. این هواپیما توان حمل سلاح کمی دست کم در قیاس با هواپیمهای تهاجمی چون ایلیشوین2 و یا اشتوگا داشتند  ولی در عوض نیاز به پوشش هوایی نداشتند زیرا می توانستند   در برابر حملات شکاری ها از خود دفاع کنند ویا اصلا  در دیگران هم دفاع کنند. همچنین این هواپیماها سریعتر و چالاکتر هم بودند

البته در همان زمان باز  ارتشها ترجیه  می دادند برای حملات تاکتیکی به صورت تخصصی  از بمب افکن های   شیرجه رو استفاده کنند. با پایان جنگ واغاز عصر جت  جنگنده بمب افکنها برای مدت کوتای در دهه 1950 بسیار به چشم امدند هواپیماهای  چون اف84، اف86 ویا میگ17 ولی در میانه همان دهه با  مطرح شدن بحث شکاری رهگیر تخصصی دوباره ارتش ها تریجه دادند تا یک جنگنده تهاجمی و یک شکاری را در کنار  هم به خدمت بگیرند

در واقع در دهه 1950 با ورود رادار های پیشرفته با توان کشف هدف های هوایی در هر شرایط  اب و هوایی و موشک های رادار نیم فعال اگرچه تحول بزرگی در بحث دفاع هوایی شکل گرفت ولی از انجای که این فناوری از جمله در زمینه  الکترونیک بسیار نو پا و حجیم  بود ، از این رو اتش ها  تریجه میدادند تا شکارها جدید خود را به دفاع هوایی تخصص دهد زیرا حملات هوا به زمین  نتنها خطر زیادی داشت و ممکن بود چنین جنگنده ها گرانی  از دست بروند بلکه معمولا به دلیل وزن بالا توان حمل سلاح  زیادی نیز نداشتند . جنگنده های چون اف102 و اف106 ویا سوخو15  حاصل این تفکر تند

اف106 نماینده نسل دید از شکاری های تخصصی بود.. سوخو15 در شوروی رقیب این شکاری بود
اف106 نماینده نسل دید از شکاری های تخصصی بود.. سوخو15 در شوروی رقیب این شکاری بود

از این رو در دهه 1950 دوباره ارتش ها  جنگنده های تهاجمی  تخصصی را ساختند  که معمولا ارزان ، فاقد  رادار و توان درگیر هوایی بودند و تنها با کمک راکت و بمب به اهداف زمین  حمل میکردند. که معمولا مادون صوت بودند زیرا نیاز به سرعت بیشتر نبود و ارزان تمام می شدند . جنگندههای چون ای 4 اسکای هاوک، سوخو7 ویا ای 7 از جمله این جنگنده ها هستند

با شروع دهه 1960 نیازمندها جدید مطرح شد . اول اینکه با ورود سامانه های پدافندی جدید موشکی چون سام2 در شوروی ، نفوذ در ارتفاع بالا و متوسط دیگر ممکن نبود از این رو پرواز در ارتفاع پایین در دستور کار قرار گرفت. پرواز در ارتفاع پایین در روز روشن مشکل  نداشت ولی در شب و اب و هوایی بد نیاز به  رادار و رایانه برای پرواز کردن بود. از این رو به یکباره نسل جدید از جنگنده های تهاجمی با فناوری پیچیده و گران مانند اف111 ، ای 6 و سوخو24 و بعد از ان تورنادو وارد می دان  شدند که جنگنده های تهاجمی  گران ولی فوق العاده ای بودند

از این رو با شروع  دهه 1970 ارتش  های بزرگ یک جنگنده تهاجمی ساده برای پشتیبانی هوایی نزدیک، یک جنگنده تهاجمی پیشرفته برای حملات  عمقی و یک شکاری رهگیر برای دفاع هوایی داشتند.این تازه بخشی از کار بود زیرا در ان دوران هنوز حرفی از پهپاد نبود  و شناسایی تاکتیکی نیز بر عهده جنگنده ها بود که معمولا  دارای یک نسخه شناسایی نیز بودند

در دهه 1970 ارتش شوروی از جنگنده های تهاجمی چون میگ27 و سوخو17  در کنار جنگنده تخصصی تهاجمی چون سوخو24 فنسر بهره می بردند و برای دفاع هوایی از میگ21، میگ23 و میگ25 در کنار شکار های  چون سوخو15 و حالا بماند که میگ21 و میگ25 دارای نسخه شناسایی بودند

امریکا هم چنین وضعیتی داشتند. امریکا از ای 4 و ای7 به عنوان جنگنده تهاجمی ارزان در کنار  اف111  و ای 6 برای  عملیات عمقی بهره می بردند و شکاری رهگیر چون اف4 فانتوم  که البته نقشه جنگنده بمب افکن نیز داشت  را در خدمت داشت .با اغاز دهه 1970 امریکا اف15 و اف14 را نیز به عنوان یک شکاری رهگیر تخصصی نیز به خدمت گرفت. حتی در اروپا  نیز میراژ 5 تهاجمی در کنار میراز  3 شکاری  به  کار می رفت  ویا میراژ اف1 سی شکاری درکنار جگوار تهاجمی

در واقع در دهه 1970 به دلیل شدت گرفتن مسابقه تسلیحاتی  ارتشی چون امریکا نیاز به شکاری  تخصصی چون اف14 و اف15 داشت و یا ارتش روسیه برنامه شکاری چون میگ31 را اجرا کرد و یا تورنادو که زیادی گران بود از این رو این نیاز به وجود امد که یک گزینه ارزانتر نیز به خدمت گرفته شود تا در کنار این جنگنده های پیشرفته  به عنوان یک جنگنده مکمل نقش بازی کند. همچنین این دید  نیز به وجود امده بود که باید یک جنگنده بتواند در نقش یک جنگنده بمب افکن  چند نقش را بازی  زیرا زمانی که یک جت مانند اف86 تنها دویست  هزار دلار قیمت داشت تمام شده بود و دیگر نمی توان هزاران  فرود را به خدمت گرفت و باید  تعداد کمتری را خریداری کرد

در دهه 1960 و 1970 نسجل جدید از جنگنده های تهاجمی وارد میدان شده که بسیار پیچیده و گران بودند تا شکاف بین یک جنگنده تهاجمی و یک شکاری بیشتر شود
در دهه 1960 و 1970 نسل جدید از جنگنده های تهاجمی وارد میدان شده که بسیار پیچیده و گران بودند تا شکاف بین یک جنگنده تهاجمی و یک شکاری بیشتر شود

این دید که اگر یک جنگنده باشد که چندنی نقش را بازی کند بهتر از چندین مدل مختلف جنگنده برای چند نقش ، قبلا نیز وجود داشت  ولی نه برای کشورهای با  بودجه دفاعی نجومی بلکه برای  کشورهای با بودجه دفاعی کمتر. اکثر کشورهای در امریکا  جنوبی ویا اسیا نمی توانستند  ناوگان بزرگی از چندین جنگنده داشته باشند  زیرا یا پول متخصص کافی نداشتند ویا دشمن بزرگی  از این رو امریکا برای این کشورها جنگنده ای چون اف5 را در نقش جنگنده بمب افکن سبک توسعه دادند ویا مشتریان خارجی شوروی میگ21  را دوست داشتند

اف5 در نسخه اولیه رادار نداشت( در نسخهA و B) در نسخه های بعدی نیز با برد رادار 20 کیلومتر خیلی فرقی نکرده بود و درگیر ان تنها محدود به توپ20 م م و موشک سایدواندر شده بود، از این  رو این جنگنده هرگز مانند یک شکاری چون فانتوم با رادار میان برد و موشک راداری اسپارو در نقش دفاع هوایی قابل قیاس نبود، در زمینه  تهاجم  زمینی  نیز همین وضعیت را داشت. اف5 برد کمی داشت و معمولا به دو بمب 900 کیلوگرمی  ویا شش  بمب 225 کیلوگرمی مجهز می شد  و اصلا از نظر مقدورات  قابل قیاس با جنگنده تهاجمی ای 7 نبود که حتی سلاح هدایت شونده  اپتیکی و لیزری و یا ضد رادار حمل می کرد.  اگرچه اف5 نه توان هوا به هوا  اف106 ویا اف4  را داشت و نه توان تهاجمی ای7 ولی یک جنگنده با چالاکی بالا برای دفاع  هوایی و محموله کافی برای نقش تهاجمی بود و برای کشوری های با بودجه محدود بهترین گزینه  برای یک جنگنده همه کاره بود . میگ21 نیز اگرچه به عنوان یک شکاری نه مانند سوخو15 بود و نه سوخو17  ولی ارزان و ساده بود و هر دو نقش را نیز بازی میکرد.

اگرچه امریکا   و شوروی بودجه دفاعی گسترده ای داشتند  ولی در دهه 1970 انها نیز با افزایش قیمت توسعه  و خرید جنگنده های جدید به فکر این افتادند که یک  جنگنده چند منظوره  توسعه داده و بیشتر نقش را به ان بسپارند و تنها برای موارد خاص از جنگنده های  تخصصی  استفاده کنند

 در امریکا در دهه 1960 با ورود به خدمت فانتوم این دید به وجود امد بود . فانتوم یک شکاری رهگیر بود و به عنوان یک شکاری رهگیر برای حفاظت از ناو های هواپیما  بر ساخته شد ولی ضرورت  جنگ ویتنام باعث شد تا از ان با بستن  بمب و راکت در نقش جنگنده بمب افکن استفاده شود. در همان دوران بود که با پیشرفت در زمینه تسلیحات هدایت شونده بمب های  اپتیکی و لیزری وارد خدمت شدند و از فانتوم نیز افکنده شدند. این به معنی  تغییر اساسی در میدان جنگ بود.

تا پیش از این یک جنگنده تهاجمی  چون اف111 و یا اف105  میزان  زیادی بمب برای  از این رو حمل می کردند تا دقت کم بمب های سقوط  ازاد را پوشش دهند و این حجم بالا از تسلیحات یعنی موتور قویتر و اندازه بزرگتر که خود باعث افزایش قیمت و پیچیدگی جنگنده می شد. از طرفی برای افزایش بمب باران با بمب های سقوط  ازاد برای مدتی از رادار برای  بمب باران راداری استفاده می شد  که این کار خود پیچیدگی  را افزایش داده بود و باعث به وجود امدن جنگنده های تهاجمی پیچیده ای شده بود  . ولی همکنون  برای نابودی یک هدف تنها نیاز به یک بمب  هدایت شونده بود از این رو اختلاف جنگنده بمب افکن ها در زمینه دقت حملات  هوا به زمین  با جنگنده های تهاجمی از بین رفت و این قدم اول بود

در امریکا  اف16  برای جایگزینی  فانتوم ساخته شد. فانتوم در نقش شکاری با اف15 جایگزین شد ولی اف15  خیلی گران بود و نیروی هوایی یک جنگنده ارزانتر  نیز می خواست  و از این رو اف16 را انتخاب کرد. این پرنده به عنوان یک جنگنده ارزان  حتی  توان حمل موشک اسپارو نیز نداشت و رادار ساده تری داشت ولی در دهه 1980 زمانی که اف16 توسط مشتریان  به عنوان یک جنگنده ارزان قیمت  بیشتر از  اف15 و اف14 فروش رفت فناوری باز پیشرفت کرد.  در اوائل دهه 1990 اف16 یک جنگنده با  توان حمل انواع سلاح  های لیزری   و اپتیکی و چند سال بعد بمب های هدایت  ماهواره ای بود و از نظر دقت اتش با هر جنگنده تهاجمی تخصصی برابر میکرد  اگرچه مثلا بردش از اف15 ایی ویا اف111 کمتر بود،در زمینه دفاع هوایی با مسلح شدن به موشک امرام  نسخه  A و C با برد 60 تا 105 کیلومتر و رادار ای پی جی 68 دارای  توان اتش برابر  با اف14 و اف15 را کسب کرد و از نظر چالاکی  دست کم با اف15 برابر  و با اف14 برتر بود

فانتوم در عهصری وارد شد که با پیشرفته فناوری الکترنیک و تسلیحات ، این تفکر ایجاد شد که یک جنگنده میتواند همه یک شکاری پیچیده و هم یک جنگنده تهاجمی موفق باشد
فانتوم در عصر وارد خدمت شد که با پیشرفته فناوری الکترونیک و تسلیحاتی ، این تفکر ایجاد شد که یک جنگنده میتواند همه یک شکاری پیچیده و هم یک جنگنده تهاجمی موفق باشد

حتی در زمینه برد نیز با ورود موتور های توربوفن کم مصرف در دهه 1970  یک جهش  بزرگ در اندازه جت های  نیز پیش امد. یک زمانی موتور پر مصرف  توربوجت  به معنی افزایش بیشتر مخازن سوخت داخلی برای برد بیشتر و در نتیجه  بزرگی جنگنده شده بود ولی موتور های توربوفن جدید کم مصرف بودند تاز این رو جنگنده های کوچک نیز برد لازم را داشتند

از این رو یک جنگنده بمب افکن  چون اف16 دست کم برای اکثر  ارتش  های جهان کافی بود که به تنهای هر نقش را بازی کند  از این رو بی دلیل نبود که اف16 پر فروشترین  جنگنده غربی شد که هنوز بعد از 40 سال در خط تولید است و برخی کشورها چون ترکیه ، مصر و اسرائیل و چند کشور دیگر از اف16 به عنوان ستون فقرات خود بهره می برند در حالی  که تهدیدات سطح بالای  نیز دارند

 حتی با تجهیز  ان به موشک ضد کشتی و ضد رادار برای سرکوب پدافند ویا حملات دریایی می شد از ان بهره برد و با تجهیز به غلاف شناسایی  نقش شناسایی تاکتیکی  را بر عهده گرفت. البته اف18 نیز چنین نقشی داشت،  ولی چون اف16 ارزانتر بود بیشتر مورد استقبال قرار گرفت. تنها برخی کشورها که دارای تهدیدات  سطح بالا بودند به سراغ اف15 و اف14 رفتند که البته این موضوع نیز به دهه 1970 و 1980  بر میگردد زمانی که اف16 به تکامل نرسیده   بود ویا کشورهای که نیاز به یک جنگنده تهاجمی تخصصی بودند رفتند و استریک ایگل خریدند.

جنگنده های چند منظوره در اروپا نیز از اوائل دهه 1980 سرکلشان پیدا شد. در اروپا  فرانسه  دست به توسعه میراژ اف1 به عنوان یک شکاری  رهگیر نسل سوم  خود زد . ولی در اوائل دهه 1980 با ارتقا رادار سورینا  ، میراژ اف1 توان حمل موشک اگزوست  را یافت و حتی با تجهیز  به غلاف نشان گذار لیزری  توان حملات  هوایی دقیق را یافت از این رو مشتریان بیشتری نسبت  به جگوار تک منظوره و یا ویگن سوئدی  داشت که دارای یک نسخه تهاجمی، یک نسخه شناسایی  ویا نسخه  شکاری بود (ویگن برای همین مسئله اصلا مشتری نداشت) میراژ اف1 به تنهایی هر نقش را بازی می کرد و با تجهیز به غلاف  شناسایی  حتی توان انجام نقش شناسایی را داشت

انگلستان و سوئد  کمی دیر  به این جرگه پیوستند . در واقع انها برای جایگزین نسل چهارم خود که مانند تورنادو که دارای دو نسخه  یکی برای تهاجمی  و دیگری دفاع هوایی بود ویا ویگن که در بالا به ان اشاره  شد به سراغ جنگنده های چند منظوره  چون گرپین و تایفون رفتند

روسها در دهه 1990 بعد از فروپاشی شوروی سیاست  قبلی خود را برای ساخت تخصصی  جنگنده برای هر نقش را رها کردند. در اوخر دهه 1980 در سالهای اخر شوروی زمانی که امریکا دارای  تعداد زیادی  جنگنده چند منظوره  چون فانتوم، اف18 و اف16 بود شوروی همچنان تعداد زیادی  شکاری تخصصی جون  میگ23، میگ25، میگ29، میگ31 و یا سوخو27 داشتند و در نقش تهاجمی نیز هزاران فروند سوخو17، میگ27  و سوخو24 و سوخو25 . تنها در دهه  1990 بود که روسها  به دلیل کمبود  بودجه تصمیم به خرید جنگنده چند منظوره  گرفت و جنگنده های چون  سوخو30 و 35 را  توسعه داد و حتی میگ29 و سوخو27 خود را در  ارتقا دادند تا نقش چند منظوره داشته  باشد

جنگنده چون اف16 و اف18 معنی جنگنده چند منظور را به کمال واقعی خود رساندند
جنگنده چون اف16 و اف18 معنی جنگنده چند منظور را به کمال واقعی خود رساندند

اینده

دیگر عصر  شکاری های تخصصی تمام شده برای همیشه… تنها شکاری تخصصی که از پایان جنگ سرد تا کنون ساخته شده اف22 بود که  ان نیز یک نیاز متعلق به زمان جنگ سرد بود و در تعداد محدود یعنی 187 فروند ساخته شد . در نیروی دریایی امریکا اف14 با سوپر هورنت جایگزین شد و شکاری های اروپایی چون نسخه  شکاری تورنادو با تایفون  چند منظوره جایگزین شد در روسیه نیز میگ31 هنوز از دوران جنگ سرد باقی  مانده و همکنون جایگزینی ندارد.

نیروی هوایی امریکا در اینده تشکیل  یافته از  اف22، اف35 و اف15 ایی و نسخه های ارتقا یافته  اف16 خواهد بود که غیر از اف22 همگی چند منظوره هستند ، ارتش روسیه نیز در اینده از سوخو30، 35 ، پاکفا احتمالا میگ35 و میگ31 تشکیل خواهد بود که غیر میگ31 همگی چند منظوره  هستند و کشورهای اروپایی نیز دیگر شکاری تخصصی در خدمت ندارند.تنها برخی از کشورها همچنان نسخه  شکاری اف15 و اف14(ایران ) را در خدمت دارند که احتمالا تا ده سال اینده انها نیز از  خدمت خارج خواهند شد

حتی در بحث تهاجمی نیز همین وضعیت است . بعد از پایان تولید تورنادو  در سال 1996 دیگر هیچ جنگنده تحصصی تهاجمی در خط تولید نیست . سوخو34 و اف15 استریک ایگل اگرچه جنگنده های تهاجمی هستند ولی  عملا با توان دفاع هوایی کامل  که دارند از جمله توان حمل سلاح های راداری هوا به هوا دیگر یک جنگنده تهاجمی صرف نیستند و نقش جنگنده  چند منظوره دارند. در زمانی که جنگنده ای چون تایفون ، رافال ویا اف16 سلاح های کروزی با برد 500 کیلومتر یا بیشتر حمل میکند دیگر جنگنده تخصصی معنی ندارد ….

از این رو میتوان دید که با پیشرفت فناوری، کوچک تر شدن فناوری، رشد برد تسلیحات و دقت انها و از طرفی افزایش قیمت توسعه و قیمت خرید یک جنگنده باعث شده که دیگر توسعه جنگنده های تک منظوره به صرفه نباشد و حتی بزرگترین قدرت های نظامی نیز توجه خود را به جنگنده های چند  منظوره معطوف کنند

گرداوری: عبدالحمید تارخ

نوشته های مشابه

‫3 نظرها

    1. سلام نه یک جنگنده واقعی زیرا این جنگنده ماون صوت و من توان از نظر ویزگی پروازی است

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن