جنگ ها و عملیات های نظامی

نبرد دره ی بقاع

نبرد دره ی بقاع

گرداوری:رضاکیانی موحد

در طی تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982، نیروی هوایی این کشور تصمیم گرفت تا موشکهای سام سوری را ،که در دره بقاع موضع گرفته بودند، از سر راه خود بردارد. عملیاتی که صورت گرفت به صورت خیره کننده ای موفقیت آمیز بود. برای اولین بار در تاریخ جنگهای مدرن یک نیروی هوایی غربی توانسته بود تمامی شبکه ضد هوایی ساخت روسیه را نابود کند. به علاوه، نیروی هوایی سوریه تعداد زیادی از پرنده هایش را در طی این عملیات از دست داد.

پیش زمینه؛ شکست در جنگ یوم کیپور

ارتش مصر برای زمینه سازی تهاجم به خط دفاع بارلو و بازپسگیری صحرای سینا با یك تهدید کاملا جدی مواجه بود؛ نیروی هوایی قدرتمند اسرائیل. نیروی هوایی اسرائیل در طی جنگ 6 روزه با ضربه سنگینی که به اعراب وارد کرد سبب شد تا اسرائیل در یک هجوم برق آسا به پیروزی برسد. مصری ها می دانستند که اگر ابتکار عمل را از دست نیروی هوایی اسرائیل خارج نکنند دوباره مجبور به تحمل ضربه ای دیگر خواهند بود. بنابر این، آنها در فاصله بین سالهای 1967 تا 1973 بر روی تقویت شبکه دفاع هوایی خود سرمایه گذاری هنگفتی کردند و زمانی که شیپور جنگ نواخته شد نیروی دفاع هوایی مصر 20 سایت متحرک سام-6، 70 سایت سام-2، 65 سایت سام-3، 3000 تیر موشک دوش پرتاب سام-7 و بیش از 2500 قبضه توپ ضدهوایی را در خدمت داشت. همین شبکه ضدهوایی در روز اول جنگ ضربه سختی به نیروی هوایی اسرائیل وارد کردند و 50 فروند هواپیمای اسرائیل را ساقط کردند. ضعف پشتیبانی هوایی سبب شد تا مصری ها به سرعت در مواضع دفاعی اسرائیل نفوذ کنند تا خط نفوذناپذیر بارلو در بهت و حیرت جهانیان در عرض چند روز سقوط کند. عزر وایزمن ،فرمانده سابق ارتش اسرائیل، در روز 14 اکتبر گفت:”بال جنگنده ها توسط موشکهای سام چیده شد.”

درسی که نیروی هوایی اسرائیل از این شکست گرفت آن بود که برای هر عملیات نظامی در آینده باید ابتدا تهدید موشکهای سام را برطرف کند. صنایع نظامی اسرائیل دست بکار شدند تا با همکاری ارتش این کشور راهکاری برای سرکوب دفاع هوایی اعراب بیابند.

در روز 28 می 1980 اسرائیلی ها توانستند دو سایت سام-9 ارتش لبنان را در نزدیک صیدا با موشکهای هدایت شونده هدف قراردهند. رسانه های اسرائیلی با خوشحالی این حمله را خط پایانی بر توفق سامها اعلام کردند اما فرمانده نیروی هوایی اسرائیل ،دیوید ایوری، این نتیجه گیری را زودباورانه خواند و ادعا کرد که سام-9 از نظر فنی برتری خاصی نسبت به نسلهای قبل از خود ندارد. نخست وزیر وقت اسرائیل ،مناخیم بگین، اعلام کرد که اسرائیل می تواند در عرض 2 ساعت تمام موشکهای سام دشمن را از کار بیاندازد ولی ایوری از تأیید این ادعا سرباززد.

بحران موشکی

در روز 28 آوریل 1981 جنگنده های اف-16 اسرائیلی دو فروند هلیکوپتر سوری را بر فراز لبنان ساقط کردند. سوریه پاسخ این حرکت اسرائیل را با مستقر کردن موشکهای سام در دره بقاع لبنان داد. موشکها سام به خودی خود تهدید جدیدی نبودند. سوریه قبلا هم در مرز لبنان-اسرائیل چند آتشبار سام برپا کرده بود. اما این بار مسئله پیچیده تر شده بود. از یکسو توانایی بازدارندگی اسرائیل با این موشکهای سام جدید زیر سوال رفته بود و از سوی دیگر یک حمله به لبنان ممکن بود که به رویارویی نظامی با سوریه ختم شود. اسرائیلی ها تصمیم گرفتند با یک حمله پیشگیرانه به استقبال سوریه بروند ولی بدشدن وضعیت هوا در روز حمله ،30 آوریل، آنها را منصرف کرد. زمانی که هوا بهتر شد اولویت نیروی هوایی اسرائیل عوض شده بود؛ حمله به رآکتور هسته ای عراق. فشار آمریکا نیز سبب شد تا اسرائیل برنامه حمله به سایتهای موشکی سوریه در بقاع را موقتا کنار گذارد. تهاجم پیشگیرانه به سایتهای سوری عملیات “آبدزدک” نام گرفت و به بایگانی سپرده شد.
در روز 14 دسامبر کنشت قانونی را تصویب کرد که بلندی های جولان را ضمیمه خاک اسرائیل می کرد. حافظ اسد در واکنش تصمیم به اقدام نظامی گرفت اما حقیقت این بود که نیروهای نظامی او در شرایط آرمانی برای جنگ نبودند. 6 روز بعد کابینه اسرائیل به دعوت شارون ،وزیر دفاع، و رافائل ایتان ،رئیس ستاد مشترک، گرد هم آمدند تا برای حمله به لبنان برنامه ریزی کنند. بگین با این تصمیم موافق بود اما دیگراعضای کابینه با طرح حمله به لبنان مخالفت کردند و بگین این طرح را از دستور خارج کرد.

.

آمادی سازی

در روز 8 ژوئن 1982 و در حالیکه سربازان اسرائیلی به سوی جزین پیشروی می کردند، بگین قسمتی از نطق خود در کنشت را خطاب به سوری ها بیان کرد و آنها را از دخالت در جنگ لبنان بازداشت. “یکبار دیگر می گویم که ما علاقه ای به جنگ با سوریه نداریم. من از همین جا به پرزیدنت اسد اعلام می کنم که به سربازانش بگوید کاری به کار سربازان اسرائیلی نداشته باشند تا برای آنها اتفاق بدی نیافتد. ما امیدواریم برخوردی با ارتش سوریه نداشته باشیم. اگر به 40 کیلومتری مرز برسیم عملیات نظامی پایان می یابد. من مستقیما به رئیس جمهور سوریه پیام می دهم. او می داند که چگونه به قرارها احترام بگذارد. او با ما یك قرارداد آتش بس امضا کرد و به آن وفادار بود. او جلوی حرکات تروریستی را گرفت. اگر او به این آتش بس در هم لبنان عمل کند هیچ یك از سربازان سوری آسیب نخواهند دید.”

همان شب شارون به اعضای ستاد فرماندهی شمال گفت: “ما مطمئن هستیم که در برابر سوریه قرارخواهیم گرفت” و استدلال کرد که بهتر است عمیق تر در لبنان نفوذ کنند. در ساعت 11 شب اسرائیلی ها وارد عین زحله شدند و ناچار شدند برای بازکردن راهشان با یك لشکر زرهی سوریه ،که در آنجا موضع گرفته بود، وارد جنگ شوند. یکوتیل آدام ،رئیس وقت موساد، از این نگران بود که کابینه در جریان کلی جنگ و اهداف آن قرارنگرفته باشد. به هرحال، شارون به امیر دروری ،فرمانده ستاد شمال، فرمان داد تا وارد دره بقاع شود. همزمان ، ایوری فهمید که پهپادهای اسرائیلی رد 6 پرتابگر متحرک سام-6 دیگر را گرفته اند که از جولان به سمت بقاع حرکت می کنند. اسرائیلی ها این حرکت را یک حرکت دفاعی برای دفاع از دمشق ارزیابی کردند ، ونه تلافی حمله اسرائیل به لبنان، و همین تحلیل سبب شد تا ایوری تشویق شود تا هرچه زودتر به سایتهای موشکی سوریه حمله کند. ظاهرا سوریه موشکهایش را به نحوی آرایش داده بود تا بیشتر جلوی حرکت احتمالی اسرائیل به سمت دمشق را سدکنند تا نفوذ اسرائیل به سمت بیروت را.

فردای آن روز، شارون در جلسه کابینه بیان کرد که سوریه لشکر سوم زرهی خود را به سمت جنوب حرکت داده است. دروری مخالف حمله به سوریها بود و آن را حرکتی غیرضروری تشخیص می داد. ایتان موضعی دوپهلو داشت و ادعا می کرد که باید با یك حمله محدود به سوریها به آنها پیام داد که بیشتر از این دخالت نکنند. وزیر مخابرات ، مردخای زیپوری، ادعاکرد که شارون از نقشه اولیه عملیات ،پیشروی 40 کیلومتری به داخل خاک لبنان، تجاوز کرده است. شارون گفت که 40 کیلومتر را از شمالی ترین نقطه اسرائیل در متولا اندازه گیری کرده و سایتهای موشکی سوریه را تهدیدی بر علیه نیروهای اسرائیل در عین زحله اعلام کرد. یوسف بورگ ،وزیر کشور، اشاره کرد که بر خلاف خواست کابینه درگیری با سوریها قریب الوقوع است و حمله به سایتهای موشکی سوریه به یک جنگ سراسری با سوریه ختم خواهدشد. شارون به فشاری که سربازان را در جبهه آسیب پذیر کرده بود تأکید کرد. بگین رو به رئیس ستاد ایوری ،آموس امیر، کرد و از وی پرسید در صورت حمله تلفات اسرائیل چقدر خواهد بود؟ امیر جواب داد: “من نمی توانم بدون تلفات بودن در این عملیات را تضمین کنم اما تلفاتمان خیلی کم خواهد بود”. عملیات آبدزدک دوباره در دستور کار قرارگرفت.

نبرد

صبح روز نهم ژوئن هواپیماهای اسرائیل در آسمان لبنان در سه سطح جداگانه پرواز می کردند. کفیرها و اسکای هاوک ها در طول خط ساحلی از صیدا به بیروت عملیات پشتیبانی هوایی نزدیک انجام می دادند و به مواضع سازمان آزادی بخش فلسطین یورش می بردند. در ارتفاع 10000 پایی تعدادی جنگنده حلقه زده بودند و منتظر فرمان بودند. بالاتر از همه آواکس های ئی-2سی ساخت آمریکا کنترل فضای منطقه را در دست داشتند و فعالیتها را هماهنگ می کردند. قرار بود که اولین حمله هوایی به رادارهای سوری ،که در بالای کوه باروخ نصب شده بودند، انجام شود. سایتهای موشکی سوریه ترکیبی از موشکهای سام-2، سام-3 و سام-6 بودند.
در ساعت 10 صبح به ایوری چراغ سبز داده شد اما او حمله را تا ساعت 2 بعد از ظهر به تأخیر انداخت. در ساعت 1:30 ایتان به ایوری فرمان حمله داد و هواپیماهای اسرائیلی به هوا برخواستند. اولین موج حمله از 96 فروند اف-15 و اف-16 و موج دوم ،که باید در ساعت 3:50 به موشکهای سام حمله می کرد، از 92 فروند هواپیما تشکیل شده بود. زمانی که حمله شروع شد سوریه به هواپیماهایش ،که در حال گشت بودند، دستور داد تا به پایگاه هایشان برگشته و فرود بیایند. فرماندهان نیروی هوایی سوریه گمان می کردند که اسرائیل جنگنده هایش را به یک عملیات گسترده آتش به دلخواه فرستاده است و هر هواگردی را سرنگون می کند. آنها توانایی سایتهای موشکی شان را آنقدر بالا می دانستند که گمان می کردند تنها با اتکا به موشکهای سام می توانند جلوی پیشروی جنگنده های اسرائیلی را بگیرند و به جنگنده هایش نیازی ندارند.

هواپیماهای اسرائیلی برای اختلال در رادارهای سوری از غلافهای جنگ الکترونیکی استفاده می کردند. سرفرماندهی ارتش اسرائیل در تل آویو برای ایوری یک تصویر همزمان از وضعیت نبرد فراهم کرده بود. آواکسها تمام اطلاعاتشان از صحنه را به سرفرماندهی ارسال می کردند. یک اسکادارن پهپاد شناسایی تادیران ماستیف دست کم دو پرنده در حال پرواز داشتند که اطلاعات موقعیت موشکهای سام را گزارش می کردند. یک ارتباط دو طرفه صوتی بین ایوری و خلبانها به او اجازه می داد تا نبرد را شخصا هدایت کند.

اولین حرکت اسرائیل پرواز ماستیف ها بود که سبب می شد سام های سوری مجبور شوند رادارهای خود را روشن کنند. سوریها باور کردند که توسط تعداد زیادی هواپیما مورد حمله قرارگرفته اند. زمانی که ماستیف ها توسط رادارهای سوری رهگیری شدند سیگنالهای ارسال شده توسط آنها به پهپادهای اسکات ،که خارج از برد موشکهای سام پرواز می کردند، رله می شد و از آنجا سیگنالها به آواکسها مخابره می شدند. این اطلاعات توسط ئی-2سی و یک فروند بوئینگ707 مجهز به تجهیزات جنگ الکترونیک تجزیه و تحلیل می شد. پس از اینکه سایتهای موشکی سوری پهپادها را نشانه می گرفتند اف-15ها و اف-16 ها باید امنیت آسمان نبرد را تأمین می کردند تا فانتوم های اسرائیلی بتوانند با موشکهای ضدتشعشع آ.جی.ام-78 و آ.جی.ام-45 به سایتهای موشکی سوریه حمله کنند. سوریها گزارش کردند که 57 تیر موشک سام-6 را بدون حتی یک شکار موفق شلیک کردند.
بعدها ایتان گفت:” من از دید عملیاتی می توانم بگویم که سالها قبل ازاین عملیات ما از پهپادهای کوچک استفاده می کردیم و مواضع موشکی سوریه را شناسایی کرده بودیم. همچنین ما به برتری الکترونیکی دست یافته بودیم که می توانستیم رادارهای سوری را کور کنیم یا از کار بیاندازیم. ما آنها را بی اثر کردیم تا ایمنی پروازهایمان را تأمین کنیم.” حقیقت این است که اسرائیل ماکتی از سایتهای سوری در صحرای نقب ساخته بود و خلبانهای اسرائیلی عملیات آبدزدک را بارها در آن منطقه شبیه سازی کرده بودند.
سوریه حمله اسرائیل را با به پرواز در آوردن 100 فروند جنگنده پاسخ گفت. اولین هواپیماهای سوری که به دفاع برخواستند تعدادی میگ-21، میگ-23 و سوخو-20 بودند. این هواپیماها برای جنگیدن به اطلاعات پایگاه های زمینی وابسته بودند. رهگیرهای سوری از موج وی.اچ.اف استفاده می کردند و امیدوار بودند تا ارتباطشان را با پستهای فرماندهی خود از دست ندهند. دستگاه های جنگ الکترونیک اسرائیل ارتباطات میگهای سوری را از پستهای کنترل زمینی قطع و آنها را در برابر حملات اف-15 ها و اف-16 های اسرائیلی ،که توسط آواکس هدایت می شدند، آسیب پذیرکردند.

اسرائیل قبلا پهپادهایش را بر فراز 3 فرودگاه اصلی نیروی هوایی سوریه مستقر کرده بود و آنها زمان و موقعیت برخواستن جنگنده های سوری را گزارش می کردند. این اطلاعات به آواکسهای اسرائیلی می رسید. اسرائیلی ها می دانستند که دستگاه های اخطاردهنده نصب شده بر روی میگها فقط حمله از پشت و جلو را اعلام می کنند و اگر موشکی از پهلو،پایین یا بالا به آنها شلیک شود خلبان میگ اخطاری دریافت نمی کند. آواکسها جنگنده های اسرائیلی را به موقعیتی هدایت کردند که آنها بتوانند از پهلو به میگهایی که از روی باند برمی خواستند حمله کنند. چون دستگاه های مخابراتی پستهای کنترل زمینی توسط اسرائیلی ها مختل شده بود آنها نمی توانستند به خلبانهایشان هیچ اخطاری بدهند. ایتان درباره پاسخ سوریه به عملیات آبدزدک گفت:” اولین واکنش سوریه در پاسخ به حمله به سایتهای موشکی به پرواز درآوردن هواپیماهای اسکرمبل بود… هر هواپیمایی که از یك خط فرضی عبور کرد و به سمت نیروهای ما به پرواز درآمد ساقط شد. این خط فرضی برد موشکهای سام داخل خاک سوریه بود. آنها هرچه که توانستند انجام دادند و بعد سرجایشان نشستند.”

با آغازشب، سوریه 29 جنگنده و 17 سایت موشکی اش را از دست داده بود. اسرائیل هیچ تلفاتی نداشت. در ساعت 4 بعد از ظهر اسرائیل عملیاتش را متوقف کرد.

پس از نبرد

همان شب نیروی زمینی اسرائیل تیپ 47 زرهی سوریه را در بعلبلک شکست داد و فردا صبح نیز 6 سایت موشکی دیگر را نابودکرد. 2 سایت از روز قبل باقی مانده بود و 4 سایت دیگر همان شب توسط سوریه به داخل دره بقاع وارد شده بودند. مصطفی طلاس ،وزیر دفاع وقت سوریه، به حافظ اسد گفت که “جنگنده های سوریه منسوخ و موشکهای ضدهوای اش بلااستفاده هستند و بدون پوشش هوایی امکان جنگ زمینی هم وجود ندارد.”

شارون بعدها گفت:”اگر ما با پیشروی سوریه مدارا می کردیم 600 دستگاه تانک آنها تحت پوشش موشکهای ضدهوایی قرار می گرفتند و موشکهای سوری هواپیماهای ما را شکار می کردند. چاره ای دیگر جز نابودی موشکهای سام سوری نداشتیم.” او این عملیات را نقطه عطف جنگ دانست.

در روز چهارشنبه اسد طلاس را به مسکو فرستاد تا یک چتر موشکی کامل از روسها بگیرد. روسها با درخواست سوریه مخالفت کردند اما تعداد زیادی تجهیزات جنگی در فرودگاه هایشان جمع کردند تا به سوریه بفرستند. آنها مارشال پاول استپانویچ کوتاخوف را به سوریه فرستادند تا ببیند که بر سر سامهای سوریه چه آمده است. روسها می ترسیدند که ناتو از همین روش برای حمله به سایتهای موشکی شرق اروپا استفاده کند. در روز نهم ژوئن اسد با فیلیپ حبیب ،میانجی دولت آمریکا، ملاقات کرد و پیشنهادات او را رد کرد. او گفت که برای رسیدن به آتش بس اول باید اسرائیل نیروهایش را کاملا از لبنان خارج کند. رونالد ریگان شخصا به بگین و اسد تلفن کرد تا توافق آنها را برای یک آتش بس در ساعت 6 صبح روز دهم ژوئن جلب کند. تا ظهر جمعه ،که آتش بس برقرار شد، اسرائیل توانسته بود 82 فروند جنگنده سوری را بدون تلفات در رزم هوایی ساقط کند. یک سال بعد آمریکا سپهبد جان چین ،رئیس برنامه ریز و عملیات ستادمشترک، را به اسرائیل فرستاد تا درسهای عملیات آبدزدک را فرابگیرد.

در سال 1991 ایوری یک ژنرال چک را ملاقات کرد که در سال 1982 مأمور به خدمت در مسکو بوده است. او به ایوری یادآوری کرد که این عملیات به روسها ثابت کرد که تکنولوژی غربی از تکنولوژی آنها خیلی برتر است و از نظر او ضربه ای که در بقاع وارد شد انگیزه ای در جهت اصلاحات گورباچف شد.

نوشته های مشابه

‫2 نظرها

  1. اگر توجه کنیم به حرکات اسرائیل میفهمیم که اونا فقط چشم به تعدادوبرتری سلاحهاندارندبلکه2کارمهم روانجام میدهنداول اینکه
    آموزش باسطح بسیاربالاوهزینه زیاددراین راه دوم قبل ازاینکه یک
    جنگنده به ماموریتی برودشبیح اون رو انجام میدهدکه میشودطی
    تمام عملیات های این رژیم این رو فهمیدکاری که درمیان اعراب
    چیزغریبی میباشددرگذشته مانیزدارایی این روش بودیم وفقط طی
    یک آموزش برای خلبانان اف14برای رهگیری میگ25درآمریکاکه
    نحوه شناسایی ورهگیری ونابودی هدف رو شامل میشد30هزاردلار
    ساعتی پرداخت میشدو درحالت عادی هرخلبان هزینه تسهیلات و
    آموزش او درآن زمان حدودا1تا1/5میلیون دلاربودکه اعراب نهایت
    چندصدهزاردلار وبه همین خاطرمیشودجنگ ایران وعراق رو مثال
    کاملی دانست که ایران به خاطرخلبان هایش حتی در داگ فایی
    اف14با2عددمیگ 21توانست یکی رو هدف قرارداده ودومی هم به
    خاطرازکارافتادن موتورش وکم بودسوخت میگ21ناتمام ماندواین
    درحالی بودکه اف14بسیارسنگین ترومیگ سبک ترمیباشد

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن