پدافند هوایی

تفاوت دفاع آسمان باز آمریکا و دفاع لایه لایه شوروی/روسیه

تفاوت دفاع آسمان باز آمریکا و دفاع لایه لایه شوروی/روسیه

مشخصا نام این دو استراتژی رزم را زیاد شنیده اید بخصوص لایه لایه روسی را
اما طرز کار این استراتژی و تفکر پشت سرشان چیه ؟

جواب به این سوال سادست ، از قدیم گفتن : نیاز ، خلاقیت میاره

شما در نگاه اول باید به نیاز این دو کشور در زمان تشکیل این دو استراتژی نگاه کنید

ایالات متحده دهه هاست بعد از پایان جنگ جهانی دوم حرف اول در عرصه آسمان میزند ، دلیل این کار دور بودن بیش از حد ایالات متحده از دشمنان سنتی و نوین خود است ، از این رو ایالات متحده دست به دامن دو چیز شد ، یک نیروی هوایی دوم نیروی دریایی
نیروی هوایی یک عامل تهاجمی سریع بود میتوانست کار را برای رزم نهایی نیروی دریایی آسان تر کند اما فاصله زیاد ایالات متحده با دشمنان خود ، عملا این توان را زیر سوال برده است ، اما نیاز باعث خلق چیزی دیگری در ایالات متحده شد ، این کشور بیش از یک قرن است که سازنده ناو هواپیمابر است و در واقع ناو هواپیمابر بخش عظیمی از اثبات کارایی خود را به ایالات متحده متکی است .
در جنگ سرد ، آمریکا ، اِن مقدار پایگاه هوایی هم در اروپا میسازد تا بخشی ار توان تهاجم آسمانی خود را از اروپا انجام دهد و در هزینه هم صرفه جویی کند (پول ناو هواپیمابر نده)

این توان بالای تهاجم هوایی در زمان جنگ سرد بزرگترین تهدید متعارف روس ها بود ، چرا که دو طرف از استفاده تسلیحات هسته‌ای بیم داشتند و خوب حق هم داشتن

روس ها نیروی هوایی توانمند در توان ایالات متحده نداشتند که با آن در یک نبرد کلاسیک رو در رو به مصاف دشمن بروند اگر چه شاهکار هایی در شوروی ساخته شد که واقعا هیولایی توانمند در آسمان برای به چالش کشیدن نیروی هوایی ایالت متحده بودن ، اما در تعداد و فرسایش جنگ شوروی ضعیف تر از ایالات متحده بود .

مشکل : توان هوایی ایالات متحده که نمیشه در یک جنگ کلاسیک هوایی بر آن پیروز شد

راه حل : خوب ، فکر کنید ، چکار کنیم تا دشمن بهتر از ما در یک نبرد هوایی برتری با ما باشه یا دست کم در شرایط مساوی باشیم ؟
جواب شوروی ، سیستم پدافند یک پارچه لایه لایه بود

این سیستم چطور بود (بیایم دهه نود رو در نظر بگیریم که این سیستم پدافندی در حالت کاملتر بود)
اولین بخش پدافند شوروی را دسته عظیم از رادار های پیش اخطار تشکیل شده بود ، رادار هایی که وظیفه نگاه به آسمان را داشتند ، رادار پیش اخطار شامل هواپیما های پیش اخطار هوابرد و آواکس هم میشد . (رادار زمین پایه مشکل داره ، در برد و عوارض زمین و … برای همین از رادار پیش اخطار هوابرد و آواکس بعنوان مکمل استفاده میشه ، البته اینم کافی نیست و یک مکمل دیگه هم داشت) بازویی که کنار پیش اخطار ها فعالیت میکند ، کور و چلاغ بودن و یا فورمشینی از دیگر از جنگنده ها
کور چلاغ استعاره ای از میگ 31 و میگ 29 بود ، میگ 29 کور و میگ 31 چلاغ ، کاری به این استعاره نداریم ، اما معمولا بخاطر هزینه بالای عملیاتی هواپیما های پیش اخطار هوابرد از میگ 31 به تنهایی و یا کور چلاغ برای عمل گشت هوایی استفاده میشد

اگر اگر اگر هدفی یا اهدافی توسط پیش اخطار ها و یا هواپیما های گشتی کشف میشد ، به نزدیک ترین واحد پدافندی دستور بیدار باش و رهگیری خطر داده میشد

میگ29 ای و ار 27ار

*خوب ، بگیم این بیدار باش چیه ، سیستم پدافندی رو نمیشه 24 ساعت خدا روشن نگهداشت ، دلیل این کار اولا سیستم های راداری پدافند نیازمند نیروی الکتریکی هستن ، خوب سامانه پدافندی رو که شبکه ملی برق کشور وصل نمیکنن با خودش ژنراتور دیزل داره و خوب اونم سوخت میخواد ، نمیشه هم پشت سر هم دنبال سامانه پدافند تانکر سوخت فرستاد ، خلاصه هزینه ای که شامل روشن موندن این سامانه پدافندی داره ، سر در فلک داره
دوما ، مکان استقرار هر آتشبار باید باید باید مخفی بماند (هر گردان پدافند = چهار آتشبار ، هر آتشبار = یک سیستم راداری کامل و یک پست فرماندهی و چند لانچر موشک پدافندی) ، چرا مخفی باشه ، زیرا که باید از این دارایی در قبال عملیات های خراب کاری و مهمتر آنالیز و سرکوب پدافند نهایت نگهداری را کرد .
آنالیز رادار توسط هواگرد ها و شناور ها و … که به منظور این کار طراحی و ساخته شده اند ، میتوانند الگوی رادار را آشکار کند و جنگجویان الکترونیک با محاسبه و دردسر کمتر دست به اخلال در رادار های پدافند بزنند (جنگجوی الکترونیک از خودش نمیتونه یک الگو جدید برای اخلال درست بکنه و از این نظر لنگ الگو هایی هستش که از آنالیز رادار ها و چندین نوع محاسبه و کوفت زهرمار بدست میاد ، انواع جاسوس ها برای ریز نظر گرفتن رادار ها از زمینی تا دریایی توسط کشور های زیادی برای تولید و استفاده میشه که در راس این کار بر ها و سازنده ها آمریکا ایستاده)

حال پس از کشف هدف یا اهداف دو حالت وجود دارد
یا هدف یا اهداف تهدید آمیز است و نیازی به درگیری است یا یک هدف غیر تهدید آمیز است ، در صورت عدم وجود تهدید با اخطار یا اسکورت هدف یا اهداف با اخطار شبکه پئافندی دور میشوند
حال اگر هدف تهدید آمیز باشد و نیازی به درگیری باشد یا از یگان هوایی استفاده میشود یا خود سامانه پدافندی مستقیما وارد عمل میشود ، اگر یگان هوایی وارد عمل شود با پشتیبانی کامل یگان پدافندی عمل خواهد کرد
اما همین یگان پدافندی ریز تر هم میشه …
در راس یگان پدافند به سامانه های پدافندی برد بلند اس 300 و 200 قرار دارند که هر کدام وظیفه خود را دارد ، یکی چلاغ و بزرگ است وبه درد حمله به جنگنده ها نمی خورد اما برای زدن بمب افکن ها و هوا پیما های بزرگ مناسب است
دومی چابک تر است اما برد کمتری دارد (موشک 5وی55 منظورمه که مال نسخه های اول اس 300) مناسب درگیر شدن با جنگنده ها است اما به مراتب گرانتر نیز هست

ایالات متحده با نظر به توان یگان های پدافندی چندین راه حل برای مقابله با پدافند و سرکوب پدافند میسازد ، (متشکل از انواع موشک های کروز و ضد رادار تا جنگ جویان الکترونیک و …)
یکی از راه حل ها استفاده از محدودیت های رادار ها در پوشش ارتفاع پست و ساخت بمب افکن های ضربتی تاکتیکی اف-111 جهت نفوذ در ارتفاع پست به شبکه پدافندی و حمله به اهدافی تاکتیکی بود ، شوروی هم در جواب نفوذ های ارتفاع پست به شبکه پدافندی سامانه دفاع هوایی میان برد همچون بوک را به عنوان یک لایه مکمل لایه برد بلند به خدمت میگیرد ، بوک سیستم پدافندی میان برد و تحرک پذیری بالایی دارد و به عنوان مکمل ارتفاع پست در فواصل معین از سامانه پدافندی اصلی فعالیت میکند و در صورت لزوم میتواند خود بعنوان یک پدافند هوایی مستقل عمل کند

تفاوت دفاع آسمان باز آمریکا و دفاع لایه لایه شوروی/روسیه
اس300 پی ام یو 2

راه حل دیگر انجام عملیات سرکوب پدافند است ، در عملیات های سرکوب پدافند حجمی قابل توجه از انواع بمب ها و موشک ها روانه محل استقرار گردان پدافند میشوند (پس از یک سری مراحل بسیار پیچیده که همینجوری ساده نیست اما امکان پذیر هستش)
راه حل شوروی برای مقابله در خط آخر سرکوب پدافند ، سامانه های پدافندی کوتاه برد مخصوص درگیری با تسلیحات هوا پرتاب بود
این سامانه تور است که وظیفه اش دفاع از گردان پدافندی در مقابل تسلیحات هوا پرتاب است و در کنار حفاظت از گردان های پدافندی ، وظیفه حفاظت از مراکز تاکتیکی و استراتژیک را نیز در مقابل تسلیحات هوا پرتاب دارد

اما در آسمان ، پس از کشف اهداف تحدید آمیز اعلام آماده باشی به نزدیکترین فرودگاه نظامی داده میشود اگر رفع تحدید در توان پدافند و یگان گشت نباشند ، به سرعت جنگنده های نیروی هوایی از راه می رسند و با همکاری با یگان پدافندی با دشمن درگیر میشوند ، جنگنده های این لایه اکثرا برتری هوایی اند که مساف هم نوع خود میروند

اگر جنگنده و یا بمب افکن ضربتی تاکتیکی و یا بمب افکن استراتژیک موفق میشد از لایه پدافند و نیروی هوایی گذر کند به لایه آخر و جنگنده میگ 29 برمی خورد ، نقش میگ 29 این بود که در خط آخر دفاع در آسمان حضور پیدا و دشمن را به چالش بکشد
بزارید کار کرد میگ 29 را در قالب یک مثال ساده عنوان کنم تا با کار برد میگ 29 بهتر آشنا بشید
شما یک مبارز توانمند را تصور کنید که توسط سیا برای بدست آوردن یک برگه کاغذ قرار گرفته بروی یک میز در یک اتاق تحت حفاظت کا گ ب مامور شده است
مامور وارد اتاق مذکور میشود اتاقی تنگ با نور کم و متوجه 3 سد در راه رسیدن به برگه مذکور میشود ، دو مبارز قوی هیکل که در کنار یک دیگر قراردارند و یک مبارز ریز جثه در کنار میز و یک مقدار خار و شیشه شکسته که دقیقا روی کاغذ گذاشته شده
مامور میتواند با مبارزه کردن از دست دو محافظ اول بگریزد اما نمی تواند هر دو مبارز را کاملا از گود نبرد خارج کند ، چرا که باید وقت و انرژی صرف کند و مسلما متحمل جراحات بیشتر نیز میشود برای همین بهترین راه بازکردن راه خود از میان این دو و حرکت بسمت میز و برداشتن کاغذ و خارج شدن از اتاق است
اما حال به مبارز سوم رسیده اید
کوچک است اما یادتان نرود اتاق نیز کوچک است شما از نظر فضا نیز تحت فشارید و ترس از دو مبارز پشت سر نیز وجود دارد
اما نکته ای وجود دارد ، اتاق کوچک برای شماست اما برای محافظ ریز نقش به اندازه کافی بزرگ است و میتواند مانور بیشتر از انتظار شما اجرا کند
اما باز هم شما میتواند از سد محافظ سوم نیز گذر کنید اما نمی توانید بدون زخمی شدن دستتان کاغذ را بردارید و اینکه آیا اصلا توانی در برداشتن کاغذ همچنان در بدن مامور مانده باشد خود جای سوال دارد …

آسمان شوروی به طور قطع یک آسمان ایمن بود که وارد شدن به آن = ورود به یک جنگ فرسایشی و هزینه بر بود
اقتصاد و صنعت ایالات متحده در روی کاغذ میتواند از این چنین سدی عبور کند اما هزینه که صرف خواهد شد بسیار زیاد است و میتواند بعد از پایان جنگ تبعات سنگینی برای ایالات متحده داشته باشد ، برای مثال میتوان به رکود اقتصادی دهه پنجاه ایالات متحده اشاره کرد

اما در آنسوی جهان
ایالات متحده هیچ گونه تهدیدی در آسمان از سوی شوروی نداشت ، در واقع شوروی به هیچ عنوان نمیتوانست جنگ را به خاک و آسمان ایالات متحده بکشد ، ایالات متحده بروی توان بالای نیروی هوایی و دریایی خود حساب ویژه باز کرده و از این اصل که حمله بهترین دفاع در خط اول است استفاد میکند
اما آمریکا همچین بدون تهدید هم نیست ، بزرگترین تحدید ایالات متحده از سوی شوروی در آسمان بمب افکن های استراتژیک مسلح به کروز های اتمی و ضد کشتی های اتمی و موشک های بالستیک قاره پیما بود
ایالات متحده برای نابودی تنها تهدید نیروی هوایی روسیه یعنی بمب افکن های استراتژیک راه آسمان باز را در پیش گرفته ، سیستم رزم آسمان باز جدید نیست و ابداع انگلیسی ها در جنگ جهانی دوم بود ، انگلیس ها با استفاده از این سیستم ابداعی به سراغ نیرو های مهاجم لوفت وافه رفتند و بخش عظیم تلفات لوفت وافه را بخود تخصیص دادند

حالا آسمان باز چیه و به چه معناست
در آسمان باز ، وظیفه اصلی مقابله با هواگرد ها بر عهده جنگنده های برتری هوایی است و در یک رزم به سراغ دشمن میروند
برای همین ایالات متحده در برتر نگاه داشتن جنگنده های برتری هوایی خود نسبت به دیگر هم کلاس هایشان تاکید دارد

اما در فاز اول ، همانند شوروی حجم زیادی راداری اخطار وظیفه نگاه به آسمان را دارند ، در این مورد شبکه پیش اخطار آمریکا بسیار بزرگ است و از آسیا تا اروپا و قطب شمال را بشدت زیر نظر دارند و انتظار تحرکات بمب افکن های بزرگ روسی را می کشند
و در صورت نبرد ، رهبری بزرگ در آسمان جهت رهبری نیروی هوایی وجود خواهد داشت ، داستان رادار های پیش اخطار هوابرد و آواکس ها نیز به جنگ جهانی دوم و انگلیس باز میگردد ، زمانی که بریتانیا یک سکوی رهبری در آسمان میخواست اما با پایان جنگ جهانی دوم به جایی نرسید

اما این که خوب یک پیش اخطار و یک جنگنده برتری هوایی و یک رهبر تنها هستند پس نیازی به پدافند نیست ، اشتباه محض است

در آسمان باز ، شما نیازی به پدافند دور برد ندارید ، بلکه وظیفه نبرد با هواگرد در فاز اول با پدافند نیست ، اما اگر بمب افکن از دست جنگنده ها بگریزد باید با پدافند دست پنجه نرم کند ، پدافند های ایالات متحده که پاتریوت باشد ، بردش خیلی زیاد نیست اما موشک پاتریوت یک موشک مانور پذیر عالی است و علاوه بر درگیری با بمب افکن ها ، میتواند موشک های کروز شلیک شده از بمب افکن ها را نیز رهگیری و منهدم کند
و در واقع اصلی ترین وظیفه پاتریوت در یگان پدافندی ایالات متحده نیز همین مقابله با موشک های کروز است ، در برد ایمن از کلاهک اتمی موشک

داستان در نیروی دریایی کمی متفاوت بود ، در نیروی دریایی موشک های ضد کشتی دور برد اتمی ناوگان آمریکا را تحدید میکرد ، از این جهت نیاز به یک رهگیر توانمند برای نابود کردن بمب افکن ها قبل از رسیدن به برد مورد نیاز جهت شلیک موشک های ضد کشتی بود ، و اینجا بود که رهگیر شکاری ها وارد عرصه دریایی ایالات متحده شد ، (اف14) ، این جنگنده تحت همکاری با آواکس ائی-2 به سراغ بمب افکن های استراتژیک توپولف 22ام میرفت اما از آنجا که در دهه هشتاد همچنان جنگ شبکه محور هوایی نیروی هوایی ایالات متحده کامل نشده بود از این نظر در جنگنده نیاز به یک رادار و موشک دور برد بود
در دهه نود و با تکمیل توان جنگ شبکه محور هوایی ، رهگیر ها کم کم جای خود را به جنگنده مولتی رول سوپر هورنت دادند که با همکاری آواکس ائی 2 در برد و حجم آتش بیشتر از رهگیر در اختیار نیروی دریایی ایالات متحده قرار میداد در عین هزینه کمتر

سوالی که پیش میآید این است که کدارم استراتژی برای استفاده مناسب تر است ؟ کدام بهتر است ؟

جواب ساده است ، به نیاز نگاه کنید ، تهدید چیه بر اساس تهدید پیش برید
ساخت سامانه پدافندی همچون اس 400 برای ایالات متحده بی معنی است و فقط خرج اضافه است ، چراکه در نبود تهدید پول در زبالدان به چه معناست
اما وقتی حرف از نیروی دریایی این کشور میشود ، میبینم که پدافند گاها تنها راه دفاع یک ناو از خود است ، ایالات متحده بزرگترین کاربر ناو هواپیمابر است ، اما در دریا شما پیش اخطار های چند صد کیلومتر دور تر از خود ندارید و هدف خودتان هستید
و اینجاست که نیاز پدافند به عنوان بازوی اصلی خود را نمایان میکند

ایالات متحده یک سیستم دفاعی یک پارچه در ناو های خود دارد که بخش پدافند آن بسیار توانمند تر از بهترین سامانه پدافندی زمین پایه جهان یعنی اس 400 است و حتی از آن نیز کامل تر است
اما وجود چنین پدافندی بروی زمین برای آمریکایی ها معنا ندارد

اگر یک کشور ایکس در منطقه ای از جهان قرار دارد که دشمنانی با توان هوایی بالا دارد و توان مالی یا زیرساختی و یا هر مانع دیگر دارد که میتواند در یک نبرد کلاسیک به نبرد با دشمن بپردازد ، به سراغ سیستم پدافندی لایه لایه میرود تا با فرسایشی کردن نبرد کار را برای دشمن سخت کند
حال اگر دشمن خود خریدار باشد و کشور ایکس سازنده سیستم های پدافندی مورد نیازش باشد ، کشور مهاجم به بد دردسری افتاده است و هزینه های جنگش بسیار زیاد میشود
به امید این که این کشور ایکس پی از رفع موانع پیش رویش در آسمان نیز بتواند در یک نبرد کلاسیک دشمن را مغلوب کند

حال این وسط کشور هایی داریم که اصلا تهدید در آسمان ندارن ز اگر دارن اونقدر بزرگ نیست که این استراتژی ها را به صورت کامل استفاده کنند و معمولا از یک سیستم رقیق شده و ارزان تر از این دو استراتژی استفاده میکنند ، کشور هایی مثلا ، مثل مالزی

برای همین قبل از زیر سوال بردن سر خود یک اسلحه حتی ، یک مسلسل سبک انفرادی باید باید باید باید آن را تحت نیازی که بر مبنایش ساخته شده زیر سوال برد و سوال های خارج از دایره آن گیر بنی اسرائیلی است و درست نیست
چون یک اسلحه ساخته میشود تا نیاز من را پاسخ دهد نه شما را ، حال شما یا نیازتان را با اسلحه من وفق میدهد یا بر اساس نیاز خود یک اسلحه جدید میسازید
و اگر مثلا نیاز شما یک جنگنده برتری هوایی سنگین همچون اف 15 است اما پول ندارید میرید میگ 29 میخرید ، در جنگ میگ 29 نیاز شما را پاسخ نداد ، مشکل شماست نه میگ 29

به امید روزی به این موارد دقت شود

نویسنده : الیاس امراء

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن