تاریخ

نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ (قسمت پایانی)

از پرسپولیس تا آرتمیس

بالاخره بعد از سه مقاله طولانی تاریخچه طولانی نیروی دریایی ایران در این مقاله پایان می یابد.
این بخش از تاریخچه مبارزات دریایی و ضد استعماری مردم جنوب در دوره کریم خان زند آغاز و تا پایان دوره پهلوی ادامه پیدا می کند.

قسمت چهارم

میرمهنا دزد دریایی یا مبارز ضد استعمار

در سال های آخر حکومت نادر اتفاقات جالبی در سواحل جنوبی ایران در حال وقوع بود. سواحل جنوبی ایران و جزایر متعدد آن اندک اندک به محل جولان استعمارگران هلندی وانگلیسی تبدیل می شد. میرناصردوغابی حاکم بندر ریگ و جزیره خارک بود و در آن سال های پرآشوب پایان دوره نادری این حاکم محلی بندر ریگ با بستن پیمان تجاری با هلندی ها و انگلیسی ها عملا جزیره خارک و انحصار تجارت در خلیج فارس را به این استعمارگران واگذار کرده بود. اما فرزندان میرناصر و در راس آنها فرزند بزرگش میرمهنا ساکت نماندند و در یک قیام تقریبا خانوادگی میرناصردوغابی در سال 1123 به دست میرمهنا پسر بزرگش کشته شد. باتوجه به هرج و مرج در آن سالها میرمهنا راسا اقدام به مبارزه با استعمارگران هلندی و انگلیسی در خلیج فارس زد. میرمهنا سبک عجیبی برای حمله به کشتی های عظیم جنگی و تجاری هلندی و انگلیسی داشت. یاران او خوابیده بر قایق های بسیار کوچک و در تعداد زیاد شبانه کشتی های استعمارگران را محاصره و آنها را تصرف می کردند.

تصویری از بازی میرمهنا که سبک حمله او به کشتی های اروپایی را نشان می دهد. در سال های اخیر شخصیت و مبارزات میرمهنا مورد توجه قرار گرفت و بازی ویدیویی از زندگی او ساخته شد.
تصویری از بازی میرمهنا که سبک حمله او به کشتی های اروپایی را نشان می دهد. در سال های اخیر شخصیت و مبارزات میرمهنا مورد توجه قرار گرفت و بازی ویدیویی از زندگی او ساخته شد.

موفقیت میرمهنا کم کم باعث جذب بسیاری از مردم و آزادی خواهان خسته ازغارت استعمارگران شد. افرادی مانند نصیرخان لاری که حاکم شهر لار بود به همراه اهالی تنگستان با تمام نفرات وقوای خود به این جنبش ضد استعماری پیوستند. استعمارگران هلندی و انگلیسی اگرچه در تجارت و منافع با یکدیگر رقیب بودند اما این بار به سرعت خطر جنبش میرمهنا را احساس کردند و برای سرکوبی آن با یکدیگر متحد شدند. در زمان ظهور جنبش ضد استعماری میرمهنا درجنوب ایران تقریبا ایران چند پاره بود. شاهرخ نوه کور افشار بر خراسان سلطنت می کرد. آزاد خان در آذربایجان بود و اصفهان و فارس کرمان به دست کریم خان زند افتاده بود. استعمارگران بلافاصله برای اتحاد برضد این مبارزشجاع جنوبی نزد کریم خان رفتند. اما کریم خان به خاطر حضور میرزا عبدالله خوروموجی که برادر زن میرمهنا و جزو مشاوران ارشد خودش بود ،در ابتدا واکنش چندانی در برابر این جنبش نشان نداد. در نهایت انگلیسی ها به کمک برخی حکام و عوامل خائن خود در جنوب مانند شیخ سعدون و ترکان عثمانی لشکرعظیمی را برای حمله به بندر ریگ جمع آوری کردند اما در نهایت با عقب نشینی هوشمندانه میرمهنا و کل اعضای جنبش او به درهای شبانکاره این حمله ناکام ماند. اصلی ترین کار میرمهنا در سال 1145 به بندرخارک که در اشغال هلندی ها بود حمله کرد و 58 ملوان و افسرهلندی را در این یورش اسیر کرد.
کریم خان زند بعد از از میدان به در کردن تمام مدعیان سلطنت در سال 1141 پیمان استعماری شومی با امپراتوری انگلستان امضا کرد. و برطبق آن پیمان انحصارتجارت در کل سواحل جنوب و خلیج فارس به انگلیسی ها واگذار شد و استعمارگران قول دادند در سرکوبی قیام میرمهنا به کریم خان کمک کنند!!

مجسمه میرمهنا دوغابی
مجسمه میرمهنا دوغابی

اگرچه سپاه صادق خان برادر کریم خان در رویارویی با میرمهنا شکست خورد. در نهایت میرمهنا این مبارز دلاور جنوبی در حمله بعدی زکی خان شکست خورد به حوالی بصره گریخت و در آنجا و در سال 1148 خورشیدی به قتل رسید. متاسفانه میرمهنا تا مدتها حتی در کتب درسی به عنوان یک دزد دریایی یاغی معرفی می شد اما خوشبختانه در سال های اخیر خدمات این مبارز دلیر که کابوس استعمارگران هلندی در خلیج فارس بود مورد توجه قرار گرفته است تا جایی که یکی از جزایر غیر مسکونی خلیج فارس با نام او نام گذاری شده است (کتاب 10 جلدی برجاده های آبی سرخ نوشته نویسنده معروف نادر ابراهیمی فقید زندگینامه میرمهنا و تاریخچه جنبش ضد استعماری اوست که متاسفانه با مرگ نادر ابراهیمی تنها 5 جلد این کتاب ارزشمند نوشته و منتشرشد)

فتح بصره

بعد از کشته شدن میرمهنا نیروهای کریم خان بر جزیره خارک و بسیاری از جزایر جنوب مسلط شدند.همچنین کریم خان قصد فتح مجدد عمان و مسقط را داشت و برادرش زکی خان را برای لشکرکشی به جزیره هرمز فرستاد اما با اختلاف زکی خان و والی هرمز این حمله انجام نشد.
در نهایت تنها لشکرکشی کریم خارجی کریم خان به بندر بصره در سال 1152 رخ داد. دولت زندیه دچار اختلافاتی با امپراتوری عثمانی شد. درنهایت کریم خان برادرش صادق خان را به سی هزار سرباز برای فتح بصره روانه کرد. چرا که سلیمان آقا حاکم بصره مدام با حکام عمان برضد ایران توطئه می کرد. در این حمله ناصرخان آل مذکور حاکم بوشهر و بحرین از راه دریا و با کشتی های خود ارتش ایران را حمایت کرد

ایران در دوره زندیه، خراسان در آن زمان زیر حکومت شاهرخ نوه نادرشاه بود
ایران در دوره زندیه، خراسان در آن زمان زیر حکومت شاهرخ نوه نادرشاه بود

سپاه زند پس از حرکت و طى منازل در اسفند ماه 1153 وارد هويزه شد و در روز دوازده روز بعد به کنار اروند رود رسيد. براى عبور از رودخانه به ‌دستور صادق‌خان بدون توجه به بارش توپخانه بصره و کشتى‌هاى انگليسى‌ با گذاشتن رديفى از قايق‌هاى کوچک و بستن آنها به همديگر با زنجير و انداختن لنگرهاى هر يک از قايق‌ها از چپ و راست پلى ساختند. در حين احداث پل دو هزار نفر از شناگران بختيارى به آن طرف رودخانه فرستاده شدند .

بنا به گفته نامى‌اصفهانى هيجده روز براى احداث اين پل وقت صرف گرديد و روز 19 فروردین 1154 سپاه ايران به طرف ساحل بصره حرکت کرد و دو روز بعد شهر محاصره شد .پس از عبور سپاه ايران از اروندرود صادق‌خان به محاصره شهر پرداخت. در اين موقع چون انگليسى‌ها موقعيت خود را در خطر مى‌ديدند تجارتخانه خود را از بصره به کويت انتقال دادند. سپاه ايران با مقاومت فوق‌العاده عثمانى‌ها و اهالى شهر مواجه شد. صادق‌خان براى تصرف سريع شهر دستور داد قلعه‌هائى در مقابل آن ايجاد کنند، توپ‌هاى قلعه کوب را بر فراز آنها مستقر سازند و به‌شدت ديوارهاى شهر را زير بارش توپ‌هاى خود قرار دهند؛ اما مردم بصره ديوارهاى تخريب شده شهر را شبانه ترميم مى‌کردند .با محاصره بصره بسيارى از اعراب منطقه براى مساعدت به طرفين آماده شدند. از جمله کسانى که به ايرانيان کمک کردند يکى حاجى‌ناصر، رئيس قبايل جزاير، بود که در مقابل تعهد حافظت از آب سدهاى رودخانه‌ها که به راحتى مى‌توانست محاصره قواى ايران را متلاشى سازد به مدت يک سال زعامت قبايل و طوايف ناحيه جزاير را به‌دست آورد؛ و ديگر، اعراب قبيله بنى‌کعب بودند که قصد داشتند چهارده فروند کشتى به قسمت علياى اروندرود که محل استقرار سپاه ايران بود بفرستند که با مخالف انگليسى‌ها مواجه شدند و نتوانستند به سپاه ايران کمک کنند. در اين ميان اعراب عمان درصدد برآمدند به مردم بصره کمک کنند. آنان ارزاق و موادغذائى خود را از طريق ايران يا بصره تأمين مى‌کردند، اما کريم‌خان اجازه صدور کالا به آنان نمى‌داد؛ به همين دليل، با صد فروند کشتى جنگى و غيرجنگى و تجهيزات سنگين و ديگر آلات و ادوات به طرف بصره آمدند. به‌دستور صادق‌خان زنجيرهاى بسيار مستحکمى در مدخل رودخانه بسته شد و سپاهيان ايران از دو طرف رودخانه عبور و مرور را تحت‌نظر گرفتند: اما در يکى از شب‌ها بر اثر طوفان سهمگينى که پديد آمد زنجيرها پاره شد و اعراب عمان توانستند در زير آتش توپخانه ايران خود را به بصره برسانند .سرانجام حاکم بصره بعد از سيزده‌ ماه محاصره ‌به‌علت کمبود آذوقه و عدم کمک جدى از سوى بغداد به ناچار تسليم شد. در روز 30 فروردین 1155 سليمان‌آقا با تمامى اقوام خود و بزرگان بصره به خدمت صادق‌خان رسيدند و از وى امان خواستند و چند روز بعد سپاه ايران وارد بصره شد. با مرگ کریم خان در سال 1157 صادق خان بصره را به امید گرفتن تخت سلطنت رها کرد و عثمانی در همان سال بصره را تصرف کرد.

نیروی دریایی در دوره قاجاریه

بامرگ کریم خان وروی کار آمدن آغامحمد خان قاجار که منجر به تاسیس سلسله قاجاریه شد بار دیگر نیروی دریایی ایران در معرض فراموشی قرار گرفت. اگرچه آغامحمدخان پادشاهی ظالم و سختگیر بود اما دستکم توانست به چند پارگی ایران بعد از سقوط نادرشاه پایان بخشد . و حدود مرزهای ایران بار دیگر به زمان نادری رسید. از نکات جالب توجه در مورد آغامحمد خان علاقه فراوان او به کتاب خوانی بود. این پادشاه تقریبا اولین پادشاه ایران بود که علاوه بر زبان های فارسی ،عربی و ترکی به زبان های روسی و فرانسوی نیز مسلط بود و همواره در میدان جنگ کتابخانه شخصی خودرا به همراه داشت. تقریبا تمام دوران هجده ساله سلطنت آغامحمد خان به سرکوب شورش های داخلی و کشورگشایی های خارجی گذاشت و توجهی به نیروی دریایی و سواحل جنوبی نداشت. شاید جمله هارفورد جانس بریج را بتوان بهترین توصیف از باقی مانده نیروی دریایی ایران از دوره نادری دانست او در سال 1162 از بوشهر بازدید کرده بود درباره نیروی دریایی ایران گفته: هنگامی که وارد بوشهر شدم از کشتی های نادرشاه تنها سه کشتی پانصد تنی باقی مانده بودند.

پرچم ایران در دوره آغامحمدخان
پرچم ایران در دوره آغامحمدخان

حمله روسیه به سواحل شمالی ایران

بعد از مرگ نادرشاه عملا نیروی دریایی ایران در آب های شمالی وجود خارجی نداشت و کاترین کبیر امپراتریس وقت روسیه از فرصت استفاده کرد و در سال 1175 به ژنرال زبوف دستور حمله به سواحل ایران را داد. زبوف به همراه ژنرال گردویچ بر تمام سواحل ایران غربی دریای کاسپین از رود اترک تا کر را تصرف کردند. در نهایت با مورد خطر قرار گرفتن رشت و آذربایجان آغامحمدخان برای بیرون راندن روسها عازم شد اما با مرگ کاترین کبیر در 19 آبان 1175 تمامی ارتش روسیه از مناطق اشغالی عقب نشینی کرد.
در نهایت در روز 27 اردیبهشت سال 1177 در جریان محاصره قلعه شوشی به دست مستخدمانش به قتل رسید. بعد از مرگ پادشاه ستمگر اما با کفایت قاجار سلطنت به برادر زاده اش فتحعلیشاه قاجار رسید. پادشاهی که یکی از شوم ترین دوره های تاریخ ایران را رقم زد. در دوره این پادشاه بی کفایت وضعیت ارتش و سربازان به طور کلی فراموش شد همزمان حملات امپراتوری تزاری روسیه به ایران آغاز شد. در سال 1175 شمسی نمایندگان جمهوری نوپای فرانسه برای عقد قرارداد همکاری به ایران آمدند. عباس میرزا ولیعهد شایسته و جنگاور فتحعلیشاه موقعیت را برای نوسازی ارتش ایران با کمک اروپاییان به غنیمت شناخت . در نهایت با بدقولی های انگلستان در آموزش سربازان و فروش اسلحه به ایران عباس میرزا به سراغ فرانسوی ها رفت. در سال 1184 کلنل ژوبر فرستاده ناپلئون بناپارت به عباس میرزا پیشنهاد فروش سلاح و آموزش ارتش ایران را برای کمک در نبرد با روسیه تزاری داد. در نهایت یکسال بعد و در سال 1185 معاهده فین کنشتاین بین دولت قاجاریه و امپراتوری فرانسه به امضا رسید. افسران فرانسوی تحت فرماندهی ژنرال گاردان برای تعلیم ارتش نامنظم قاجارها به ایران آمدند. اگرچه عباس میرزا تلاش زیادی برای نوسازی ارتش ایران کرد.

عباس میرزا ولیعهد شایسته فتحعلیشاه او تلاش زیادی برای نوسازی ارتش ایران کرد
عباس میرزا ولیعهد شایسته فتحعلیشاه او تلاش زیادی برای نوسازی ارتش ایران کرد

اما هیچ کدام تاثیر چندانی در وضعیت نابسامان ارتش ایران نداشت و شکست های پیاپی از روسیه تزاری باعث شد تقریبا بخش اعظم سرزمین هایی که آغامحمدخان قاجار فتح کرده بود به دست روسیه بیفتد.

احیای نیروی دریایی ایران

اولین تلاش دوره قاجاریه برای احیای نیروی دریایی ایران به دوره ناصرالدین شاه و زمان صدارت امیرکبیر باز می گردد. اگرچه قبل از امیرکبیر فریدون میرزا حاکم فارس در زمان محمد شاه تلاش هایی برای ایجاد نیروی دریایی کرده بود کوشش هایی که اگرچه به نتیجه نرسید اما زمینه را برای امیرکبیر فراهم کرد بود. این صدراعظم باکفایت در مدت اندک صدارت خود به طور همزمان دست به بازسازی گسترده نیروهای زمینی،ساخت دژهای مرزی، ایجاد کارخانه اسلحه سازی و حتی احیای نیروی دریایی زد. امیرکبیردر نوسازی ارتش به هیچ وجه روی روسیه،فرانسه و انگلستان حسابی بازنکردو برای نوسازی ارتش به سراغ امپراتوری آلمان ،اتریش وحتی آمریکا رفت.

پرسپولیس اولین کشتی جنگی واقعی ایران

اگرچه امیر کبیر 20 دی ماه سال 1230 شمسی به دستور ناصرالدین شاه به شهادت رسید اما او مقدمات خرید چند کشتی جنگی برای خدمت در سواحل خلیج فارس را فراهم کرده بود. در نهایت در سال 1263 شمسی اولین کشتی جنگی واقعی ایران بعد از 151 سال باردیگر نیروی دریایی ایران صاحب کشتی جنگی مدرن شد. صنیع الدوله مامور خرید پرسپولیس بود. این کشتی 600 تن وزن و موتور آن 450 اسب بخار قدرت داشت. سرعت آن ده گره دریایی بودتعداد کارکنان کشتی 100نفر و بنا به سفارش ایران در بندر برمن هاون آلمان ساخته شد. این کشتی جنگی مجهز به 4 توپ کروپ هفتاد میلیمتری ،دو توپ برنجی جهت مراسم تشریفات ،40 تفنگ موزر وتعدادی شمشیر و تپانچه نیز در انبار اسلحه آن وجود داشت.

بقایای کشتی جنگی پرسپولیس در موزه دریایی خلیج فارس بوشهر
بقایای کشتی جنگی پرسپولیس در موزه دریایی خلیج فارس بوشهر

در آغاز فرماندهی و هدایت کشتی پرسپولیس به عهده افسران آلمانی بود اما در نهایت احمد خان دریابیگی از محصلان رسته پیاده نظام دارالفنون فرماندهی این کشتی جنگی رابه عهده گرفت. امور فنی کشتی به عهده فردی آلمانی به نام آندروس بود که 16 سال امورفنی پرسپولیس را به عهده داشت. اگرچه احمد دریا بیگی اولین فرمانده ایرانی پرسپولیس بود اما نخستین ناخدای ایرانی آن ناخدا ابراهیم دریایی و سپس ناخدا عباس دریانورد از دریانوردان معروف بوشهری اولین ناخدایان واقعی پرسپولیس بودند. در ابتدا پرسپولیس برای تعمیر دیگ بخار و زدودن خزه های دریایی به بندر بمبئی هند فرستاده می شد که به دلیل مخارج سنگین نودهزار روپیه ایی آن به دستور ناصرالدین شاه قرار شد بعد از مدتی تعمیرات کشتی در بندر بوشهر انجام شود. اما هنگامی که این کشتی برای تعمیرات سنگین به بندر بوشهر فرستاده شد به دلیل هزینه سنگین آن برای سالها به گل نشست.

ناخدا احمددریابیگی به همران افسران کشتی جنگی پرسپولیس
ناخدا احمددریابیگی به همران افسران کشتی جنگی پرسپولیس

تنها خبری که از کشتی پرسپولیس در سال های بعد موجود است به سال فروردین ماه 1306 باز می گردد در روزنامه های آن زمان حاکم وقت بوشهر از نیروی دریایی تقاضای بازسازی کشتی فرسوده پرسپولیس را کرده بود چرا که برای مبارزه با قاچاقیان به این کشتی نیاز داشت.

ناصرالدین شاه علاوه بر پرسپولیس کشتی جنگی شوش را هم برای انجام ماموریت و جلوگیری از راهزنی دریایی در خلیج فارس ازآلمان خریداری کرد. کشتی شوش 250 تنی بود و ظیفه آن تردد در رودخانه کارون بود. خرید دو کشتی پرسپولیس و شوش سی هزار لیره برای ایران خرج برداشت. ناصرالدین شاه سفارش چند کشتی جنگی دیگر به کارخانه های آلمانی را داد که تقریبا تمامی این سفارش ها در دوره مظفرالدین شاه تحویل ایران شد. چهار ناو با نام های آذربایجان،خراسان،گیلان و خراسان(حتی نام گذاری کشتی های جنگی مان در دوره قاجاریه با سلیقه تر از امروزبوده) به اضافه کشتی مظفری از دارایی های نیروی دریایی ایران بود، این کشتی ها وظیفه حراست از سواحل ایران را به عهده داشتند اما به تدریج و با عدم رسیدگی و تعمیرات مناسب اکثر آنها یا غرق شدند و یا در سواحل جنوبی ایران به گل نشستند. سال های 1290 تا 1304 شمسی را باید بدترین دوران های نیروی دریایی ایران دانست. چرا که با از بین رفتن تمام کشتی ها عملا اختیار خلیج فارس به دست نیروی دریایی انگلستان و دزدان دریایی افتاده بود.

نیروی دریایی مدرن می شود

با انقراض سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاشاه پهلوی در سال دوران جدیدی در نیروی دریایی ایران آغاز شد. البته رضاشاه یک سال قبل از شروع دوران سلطنت و در زمان نخست وزیری در سال 1303 با سفر به خوزستان به خوبی متوجه ضرورت نوسازی نیروی دریایی شده بود. به هرحال نوسازی نیروی دریایی ایران از همان نخستین سال سلطنت رضاشاه آغازشد.البته نیروی دریایی ایران رسما 4 اسفند ماه 1302 تاسیس شد. سفارش کشتی های جنگی از همان سال آغازشد. اولین کشتی جنگی ایران درآن دوره کشتی مظفری از ناوهای جنگی خریداری شده در دوره مظفرالدین شاه بود. تجدید سازمان نیروی دریایی تنها به سفارش کشتی محدود نماند و طراحی یونیفرم ،تجدید سازمان و همچنین درجات و رتبه های افسران نیز طراحی و مشخص شد. در سال 1303 کشتی سفید رو که متعلق به اداره شیلات بود به نیروی دریایی جوان ایران واگذار شد و نامش به نهنگ تغییر کرد. محل خدمت کشتی نهنگ و چالوس در بندر انزلی بود.

ناو هزارتنی همای
ناو هزار تنی همای

اولین عملیات دریایی ایران و ایجاد ناوگان شمال

کشتی سفید رود که 61 تن وزن داشت و در دریای مازندران مستقر بود در سال 1304 اولین عملیات رزمی خود را انجام داد. در آن سال نیروهای مستقر در بندر انزلی مامور سرکوبی ترکمن هایی شدند که به گرگان حمله می کردند. فرماندهی کشتی به عهده فیودور نیکلایویچ فون کروزه بود. و از نیروهای زمینی در این عملیات پشتیانی کرد. موفقیت سفید رود در این عملیات رضاشاه را به فکر تقویت ناوگان شمالی ایران انداخت.این نیروی دریایی کوچیک به فردی به نام نایب سوم آریانی سپرده شد و کشتی سفید رود با اسم نهنگ و با کمک کشتی چالوس و تعدادی کرجی پایه گذار اولین ناوگان شمالی مدرن نیروی دریایی شدند. در سال 1306 سه ناوچه 32 تنی مسلح به توپ های 47 میلی متری و مسلسل های سنگین از ایتالیا خریداری شد و در بندر انزلی لنگر انداخت. همچنین در سال 1316 ناو 600 تنی شهسوار به ناوگان شمال افزوده شد.(از عجایب روزگار اینکه این ناو هنوز با نام حمزه در حال خدمت در ناوگان شمالی ایران است!)

کشتی شهسوار که بعد از هفتاد سال!! هنوز با نام حمزه در حال خدمت است
کشتی شهسوار که بعد از هفتاد سال!! هنوز با نام حمزه در حال خدمت است

سفارش های جدید از راه می رسند

در سال 1303 رضا شاه برای سرکوبی قیام شیخ خزعل عازم خوزستان شد .فردی به نام حسین موقر یک کشتی کوچک به رضاشاه اهدا کرد. این کشتی از ناوچه های قدیمی انگلستان بود این کشتی در نهایت با نام خوزستان به نیروی دریایی اضافه شد.این کشتی در جریان سرکوب شیخ خرعل به کار گرفته شد. در نهایت سه کشتی دریاپیما وشطی شیخ خرعل نیز به تصرف نیروی دریایی ایران درآمد. اگرچه در نهایت تنها کشتی هزار تنی همای در نیروی دریایی باقی ماند و دو کشتی باقی مانده برای کمک به آمریکایی ها در احداث بندر جدید شاهپور(امام خمینی فعلی) به آنجا فرستاده شد.
در سال 1304 اولین ناوچه عملیاتی ایران که از آلمان خریداری شده بود با نام شاهین به نیروی دریایی پیوست این ناوچه 141 تن وزن داشت و وظیفه آن مین روبی بود. این اولین کشتی جدید خریداری شده برای نیروی دریایی ایران بود. دو اسفند 1306 مجلس شورای ملی رسما بودجه مجزا برای نیروی دریایی تصویب کرد. همچنین مقرر شد دو کارشناس نیروی دریایی از ایتالیا برای نظارت بر خریدهای خارجی و همچنین آموزش نیروها استخدام شوند. این دو افسر با نام های ماژر دزان و کلنل کنت پیر لوئی ژی دل پراتو تمامی سواحل جنوبی و شمالی ایران را مطالعه کردند و در نهایت طرح ایجاد نیروی دریایی نوشته شد

ناوشاهرخ در بندر تارانتو ایتالیا
ناوشاهرخ در بندر تارانتو ایتالیا

6 کشتی جنگی اولین سفارش به ایتالیا بود. دو ناو توپدار هزار تنی و 4 کشتی سیصد بیست تنی این سفارش را تشکیل می داد. قرار بود این سفارش در کارخانه جات کشتی سازی پالرم ساخته شود. به همین منظور در سال 1306 اولین گروه افسران برای آموزش به ایتالیا اعزام شدند. 250 سرباز و افسر برای آموزش انتخاب شده بودند که اکثرا از اهالی خرمشهر وآبادان و آشنا به دریانوردی بودند.

اعزام افسران به ایتالیا

در همان سال اولین گروه از افسران ایرانی برای آموزش به ایتالیا فرستاده شدند. این گروه را سه افسر ایرانی به نامهای ستوان یکم عبدالله ظلی، ستوان دوم نصرالله نقدی و ستوان دوم حبیب الله شاهین تشکیل می دادند. آنان دوره آکادمی دریایی ایتالیا و همچنین دوره فرماندهی عالی را در شهر «تارانتو» و چند دوره تکمیلی دیگر را که لازمه فرماندهی بود، گذراندند و نهایتا عبدالله ظلی با درجه ناوسروانی و دو افسر دیگر با درجه ناوبان یکمی فارغ التحصیل شدند

ناو های ببروپلنگ در کارخانه کشتی سازی پالرم ایتالیا
ناو های ببروپلنگ در کارخانه کشتی سازی پالرم ایتالیا

همچنین علاوه بر گروه فوق، گروه شش نفر دیگری شامل مرتضی دفتری، فرج الله بخشایش، علی زند، حسن میلانیان، محمد پیشوا و حبیب الله مشکین نفس نیز دوره سه ساله ی (1306 – 1308) دانشکده دریایی لیورنو را به پایان رساندند. همچنین در سال 1309 در حالی که ساخت سفارش های ایران رو به اتمام بود گروهی از افسران به فرماندهی سرگرد غلامعلی بایندر برای آموختن فنون مربوط به تعمیرات موتور ،فنی،مخابرات به ایتالیا اعزام شدند. قرار بودند این سربازان و افسران در یک دوره 14 ماهه تمام فنون ناوبری و ملوانی را یادبگیرند و با درجه سرناوی و مهناوی در نیروی دریایی ایران خدمت کنند. در شهریور ماه 1311 سفارش 6 فروندی ایران با حضور افسران و ملوانان ایرانی درایتالیا به آب انداخته شد. در نهایت 4 ناو جنگی ببر،پلنگ، سیمرغ و کرکس تحت فرماندهی غلامعلی بایندر(برادر بزرگتر یدالله بایندر) که در سال 1310 به عنوان فرمانده نیروی دریایی جنوب ایران منصوب شده بود از مسیر کانال سوئز،دریای سرخ ،اقیانوس هند و دریای عمان وارد خلیج فارس شدند و در چهارم آبان ماه سال 1311 وارد آب های ایران شدند.

ناوهای پلنگ،ببر و سیمرغ در اسکله دریایی خرمشهر
ناوهای پلنگ،ببر و سیمرغ در اسکله دریایی خرمشهر

مراسم الحاق این 4 کشتی جنگی کاملا باشکوه و با شلیک توپ های کشتی های جنگی انجام شد. ناو پلنگ اولین ناوی بود که وارد بندر بوشهر شد. در بندرشاهپور رضاشاه بر روی کشتی رفت به ناخدا بایندر گفت: خاطره تلخ سفر چند سال پیش را با کشتی بیگانه هنوز فراموش نکرده ام، در عوض از مسافرت امروز به قدری خوشوقتم که به شما تبریک می گویم
بعد از مدتی اعزام دانشجویان نیروی دریایی به ایتالیا متوقف شد و اولین دسته از افسران در سال 1314 برای آموزش به دانشگاه دریایی برست فرانسه اعزام شدند.

ادامه تقویت نیروی دریایی

در نهایت خرمشهر و بوشهر به عنوان پایگاه های اصلی نیروی دریایی در جنوب انتخاب شدند.
دیری نگذشت که با افزوده شدن ناو 1000 تنی همای و ناوچه 171 تنی شاهین، سازمان نیروی دریایی جنوب به شرح زیر مقرر گردید.
دسته اول مرکب از ناوهای ببر، شهباز و سیمرغ
دسته دوم مرکب از ناوهای پلنگ، شاهرخ و کرکس
دسته سوم مرکب (دسته ساحلی) از ناو یدک بر 400 تنی، ناوچه شاهین، دو کرجی مسلح تدارکات به نام کارون و قایق موتوری 30 تنی چلچله و سه کرچی بندری به نامهای مازندران، گیلان و آذربایجان که هرکدام مسلح به یک توپ 37 م.م بودند و دو مخزن شناور «دوبه».
همچنین برای اینکه تعمیر کشتی ها در ایران انجام شود در سال 1312 یک حوضچه 6000 تنی خریداری و بندر خرمشهر نصب شد. همچنین در اواخر سال 1319 تاسیسات بندری خرمشهر و بندر شاهپور تکمیل شد. و سازمان و اساس نیروی دریایی ایران کاملا سروشکل مدرن به خود گرفت. انجام ماموریت های رزمی و مانورهای مداوم تقریبا این نیروی دریایی نه چندان بزرگ را به اصلی ترین قدرت دریایی خلیج فارس و دریای عمان تبدیل کرده بود(باتوجه به اینکه دردهه سی میلادی هیچ کدام از کشورهای حاشیه خلیج فارس یا اصولا وجود نداشتند یا نیروی دریایی نداشتند)

مقاومت دلیرانه نیروی دریایی در شهریور 1320

پرسنل نیروی دریایی تا سال 1320 به هزار نفر رسیده بود . اگرچه این مقدار نیرو برای گشت زنی و تامین امنیت سواحل ایران در آن سال های وحشتناک جنگ جهانی دوم کافی بود اما قطعا این نیروی اندک توان مقاومت در برابر نیروی دریایی قدرتمند وقت انگلستان را نداشت.
فرماندهی ناوگان شمالی به عهده یدالله بایندر بود و غلامعلی بایندر برادر بزرگتر به عنوان فرمانده نیروی دریایی جنوب خدمت می کرد.زمینه حمله متفقین به ایران از ماه ها قبل چیده شد. هزاران مستشار آلمانی در بخش های مختلف ایران مشغول کار بودند. و پنج کشتی جنگی آلمانی و سه کشتی ایتالیایی که در خلیج فارس بودندبه محض شروع جنگ جهانی دوم به بندر شاهپور پناهنده شدند.(طبق طبق قوانین بین المللی اگر در زمان جنگ هر یک از کشتی های غیرنظامی دشمن از ورود به بنادر خود احساس خطر کنند، می توانند به یکی از کشورهای بی طرف پناهنده شوند) چون ممکن بود افراد کشتی های پناهنده دست به اقداماتی بزنند که باعث نقض بی طرفی ایران شود.

دریابان غلامعلی بایندرفرمانده نیروی دریایی ایران که در حمله متفقین در شهریور 1320 به همراه 600 نفر دیگر به شهادت رسید
دریابان غلامعلی بایندرفرمانده نیروی دریایی ایران که در حمله متفقین در شهریور 1320 به همراه 600 نفر دیگر به شهادت رسید

به دستور دریاسالار بایندر، ناو سیمرغ و ناو شهباز مأمور حفاظت از تأسیسات نفتی و مراقبت از کشتی های پناهنده شدند. دریادار بایندر به ناوسروان رسایی دستور داده بود اگر کشتی های آلمانی و ایتالیایی بخواهند در بندر شاهپور تظاهراتی کنند، فوراً جلوی آنها گرفته شود. هنگامی که پاریس به دست آلمان افتاد، کارکنان کشتی های آلمانی به مناسبت این پیروزی خواستند با برافراشتن پرچم های مخصوص جشن، ابراز شادی کنند؛ ولی یک گروه مسلح به فرماندهی ناوبان یکم رسولی به دستور ناوسروان(بعدها دریابُد)فرج الله رسایی، پرچمهای جشن را پایین آوردند. هنگامی که کارکنان کشتی های انگلیسی برای بازی وارد زمین می شدند، کارکنان نیروی دریایی بین دو زمین قرار می گرفتند تا امکان هیچ گونه برخوردی بین آنان بوجود نیاید با وجود این اقدامات متفقین در نهایت در نیمه شب سوم شهریور 1320 به طور همزمان به سواحل جنوبی وشمالی ایران حمله کردند.

در حمله به نیروی دریایی چه گذشت

چگونگی حمله ناوگان انگلیسی به بندر شاهپور از زبان ناوسروان جعفر فزونی فرمانده ناو سیمرغ از این قرار است:روزهای گرم و شبهای پر از شرجی داشتیم، هوا مرطوب بود و مه شدید تا ساعتی از روز دریا را می پوشاند، ساعت چهار بامداد روز سوم شهریور 1320 بود، من در عرشه کشتی خوابیده بودیم. ساعت از چهار صبح گذشته بود که مهناوی پاس به نام مهناوی ناصر نعمان آمد و خبر داد که در محوطه ی بندر شاهپور سروصداهایی است. خیلی زود متوجه شدیم که صدای اسلحه شدیم وضع قرار گرفتن کشتی ها طوری بود که ناوهای شهباز و سیمرغ بین کشتی های آلمانی و ایتالیایی قرار گرفته بودند. پنج کشتی آلمانی هر یک به فاصله تقریبی یک مایل از یکدیگر پهلو گرفته بودند. آن سوی ما سه کشتی ایتالیایی قرار گرفته بودند. به این ترتیب کشتی های آلمانی زودتر از ناوها و کشتی های ایتالیایی و ناوهای شاهنشاهی شهباز و سیمرغ مورد حمله ناگهانی ناوهای انگلیسی قرار گرفتند. انگلیسی ها برای مبارزه با 11 واحد مستقر در بندر شاهپور(پنج کشتی آلمانی و سه کشتی ایتالیایی و ناوهای شاهنشاهی شهباز و سیمرغ و حوض شناور)، 16 ناو مجهز انگلیسی و استرالیایی را وارد میدان کرده بودند. طبق رسوم و قوانین دریایی در چنین مواقعی که خطر برای کشتی قطعی است فرمانده کشتی برای اینکه کشتی به دست دشمن نیفتد آن را منفجر می نماید و از بین می برد. انگلیسی ها با یورش های ناگهانی موفق شدند سه کشتی آلمانی را سالم بگیرند، ولی دو کشتی دیگر آلمانی و سه کشتی ایتالیایی به دست کارکنان منفجر شدند، و ما که مواد منفجره برای انهدام ناوها نداشتیم تصمیم گرفتیم با استفاده از بنزین ناوها را منفجر کنیم، ولی ناگهان خود را در محاصره سربازان انگلیسی دیدیم و از آنجایی که ناوهای ما برای تعمیر سالیانه به تعمیرگاههایشان(تعمیرگاه های انگلیسی ها) رفته بودند، از این رو انگلیسی ها از همه سوراخ و سنبه های آنها خبر داشتند. به طوری که بلافاصله پس از تصرف کشتی نقاط حساس آن را اشغال کردند. ما را به عنوان اسیر جنگی دستگیر کردند. افراد پادگان دریایی شاهپور 140 نفر بودند که اکثرا در مقاومت شهید یا اسیر شدند.

ناو ببر در حال غرق شدن در جریان حمله متفقین
ناو ببر در حال غرق شدن در جریان حمله متفقین

مقاومت در آبادان

در آن زمان آبادان مرکز تأسیسات نفتی و محل سوخت گیری کلیه ناوهای ایرانی بود. ناو پلنگ برای حفاظت از تأسیسات نفتی در کنار یکی از اسکله های این بندر پهلو گرفته بود. فرماندهی این ناو برعهده ناخدا سوم میلانیان بود و ناوبان یکم کهنموئی مسئول قسمت توپخانه و ناوبان یکم ریاضی مسئول امور هدایت این ناوها بود در روز دوم شهریور، یک ناو انگلیسی وارد آبهای آبادان شد و در نزدیکی ناو پلنگ پهلو گرفت. معمولاً رسم بر این است که اگر دو کشتی از دو کشور مختلف در کنار هم پهلو می گرفتند، فرمانده ناو قوی تر آجودانش را به ملاقات فرمانده ناو دیگر می فرستد .روز دوم شهریور که آجودان فرمانده ناو انگلیسی به دیدن ناخدا میلانیان رفت، ناخدا میلانیان طبق رسم معمول به دیدار فرمانده ناو انگلیسی رفت و پس از دیدار از فرمانده ناو انگلیسی و انجام تشریفات وقتی تصمیم به برگشت گرفت، فرمانده ناو انگلیسی به او گفت که امروز نمی تواند برای بازدید از ناوهای ایرانی بیاید و فردا برای بازدید خواهد آمد. ناخدا میلانیان بعد از بازگشت به ناو پلنگ در مورد تشریفات بازدید فرمانده ناو انگلیسی از ناو پلنگ به کارکنان ناو برای انجام مراسم دستورهایی داد. در ساعت چهار بامداد سوم شهریور هنگامی که ناوهای انگلیسی به کشتی های آلمانی، ایتالیایی و ایرانی در بندر شاهپور حمله کردند، در همان موقع فرمانده ناو انگلیسی با شلیک ناگهانی به ناو پلنگ حمله کرد، در این موقع ناخدا میلانیان در عرشه ناو خوابیده بود. و نگهبانان ناو هر کدام سر پست های خود بودند و بقیه افراد هم در روی عرشه کشتی خوابیده بودند. بعد از حمله ناگهانی به ناو پلنگ، ناخدا میلانیان به افسران و افراد خود دستور داد در محل های جنگی خود قرار بگیرند، اما شلیک توپ های انگلیسی آنقدر زیاد بود که در همان لحظه اول قدرت هر اقدامی از افسران و افراد ناو گرفته شد، و اغلب افراد کشته یا زخمی شدند. ناوبان ریاضی که مشغول کشیک بود، هدف خمپاره های ناو انگلیسی قرار گرفت و در همان لحظه شهید شد. ناوبان یکم کهنمویی بر اثر شلیک خمپاره یک دست خود را از دست داد و در حالی که با دست دیگر قصد روشن کردن توپ ها را داشت با اصابت یک خمپاره دیگر به شهادت رسید. در حمله هواپیماهای انگلیسی به ناو پلنگ، قسمت پایین ناو که محل نگهداری مسلسل ها بود منفجر شد و ناو پلنگ بر اثر برخورد گلوله های دشمن سوراخ شد. ناخدا میلانیان ناچار شد دستور تخلیه ناو را صادر کند، چند لحظه به غرق شدن ناو پلنگ باقی نمانده بود که افرادی که در ناو بودند جسد ناوبان کهنمویی و ناوبان ریاضی و سایر کشته شدگان و مجروحان و خود ناخدا میلانیان که زخمی شده بود را از ناو خارج کردند و ناو پلنگ در مقابل چشمان آنها در آب های اروند رود غرق شد. ناخدا میلانیان که زخمی شده بود، در بیمارستان شرکت نفت ایران و انگلیس بستری شد. اما قبول نکرد در این بیمارستان بستری شود. لذا مجبور شدند او را به تهران ببرند و در شرایط آن زمان و اشغال ایران چهل و هشت ساعت طول کشید تا به تهران برسد؛ و به علت جراحات زیاد به شهادت رسید. تمام افسران ناو پلنگ شهید شدند و از مهناویان و ملوانان تعداد کمی زنده ماند.

حمله به بندر خرمشهر

انگلیسی ها از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس، اطلاعات کاملی از وضع نیروی دریایی داشتند و چند روز قبل از حمله، شرکت نفت عمق رودخانه کارون در محل لنگرگاه ناوهای ایرانی را اندازه گیری کرده بود. همچنین انگلیسی ها در سازمان نیروی دریایی ایران عواملی داشتند که از طریق آنها به مقدار اسلحه و مهمات و قدرت دفاعی نیروی دریایی پی برده بودند. به همین جهت بود که فقط یک ناو برای حمله به نیروی دریایی ایران در خرمشهر فرستاده بودند. این ناو، شبانه خود را از بندر بصره به دهانه کارون و مقابل مرکز نیروی دریایی جنوب رسانیده بود و در ساعت 4:30 بامداد روز سوم شهریور، بیست دقیقه بعد از حمله ناوهای انگلیسی به بندر آبادان، بندر خرمشهر به صورت ناگهانی مورد حمله ناو انگلیسی قرار گرفت. در بندر خرمشهر ناوهای ببر، شاهرخ، هما و کشتی یدک بر لنگر انداخته بودند
آنها به طور برنامه ریزی شده ابتدا به بندر شاهپور که کشتی های پناهنده آلمانی و ایتالیایی در آنجا بودند حمله کردند و سپس به آبادان برای حفاظت از تأسیسات نفتی رفتند و بعد از آن مرکز نیروی دریایی یعنی خرمشهر را مورد حمله قرار دادند.

در نخستین حمله ناو انگلیسی به بندر خرمشهر، ناو ببر مورد حمله قرار گرفت و در آبهای خلیج فارس غرق شد. دریادار بایندر فرمانده نیروی دریایی جنوب در این زمان در منزل خود بود. وی بعد از شنیدن خبر حمله به نیروی دریایی و غرق شدن ناو ببر، همراه سروان مکران نژاد تلاش کرد خود را به خرمشهر برساند تا سربازان مستقر در آنجا را برای دفاع آماده کند؛ اما در مقابل اداره بی سیم خرمشهر مورد حمله تانک های انگلیسی قرار گرفت و همراه سروان مکران نژاد به شهادت رسید.
درگیری بین ناوگان دریایی انگلیس با نیروی دریایی ایران تا چند ساعت بیشتر طول نکشید، فرماندهان و افراد نیروی دریایی یا کشته یا اسیر شدند و سازمانی که برای ایجاد آن تلاش زیادی صورت گرفته بود به یکباره توسط ناوگان انگلیس نابود شد. ناوهای باقی مانده نیز به تصرف نیروهای انگلیسی درآمدند و از آنها در جنگ جهانی دوم استفاده کردند. آمار نیروهای جنگی انگلیس در حمله به جنوب شامل 2 یا سه لشکر مجهز و تعداد کافی زره پوش و توپ های کالیبر بزرگ و 150 هواپیمای اکتشافی و بمباران بود و نیروی دریایی آنها شامل دو ناو توپدار 1200 تنی مجهز به یک دسته مسلسل ضدهوایی و هفت کرجی موتوری مسلح مخصوص گشت شبانه در اروند رود بود. اکثر ناوهای ایران برای تعمیر سالیانه به کشور ایتالیا فرستاده می شدند ولی به دلیل وقوع جنگ نمی شد آنها را برای تعمیر فرستاد و حتی امکان آوردن وسایل موردنیاز برای تعمیر این ناوها وجود نداشت به همین دلیل قدرت و کاربرد نظامی آنها بسیار پایین آمده بود. علاوه بر این ناوگان دریایی ایران با حمله غافلگیرانه نیروهای انگلیسی مواجه شد و آنها آمادگی لازم برای مقاومت در برابر حملات را نداشتند اما با این وجود در مقابل حملات ناوگان انگلیسی، مقاومت نشان دادند و به راحتی تسلیم نشدند و حدود 650 نفر از این افراد بر اثر حمله نیروهای انگلیس شهید شدند.
تیمسار دریابان غلامعلی بایندر، ناخدا سوم ها نصرالله نقدی و حسن میلانیان، ناوبان یکم ها مهدی ریاضی ،حسن کهنمویی، ابراهیم هریسچی، جعفر مسگرزاده، استوار دوم پزشک جواد پرستند مهناوی یکم جواد همراز، مهناوی یکم ها محمدابراهیم طاهری، محمد ربیع گیلانی، حسین تک مرزبان، هاشم واحدی، محمود پورثابت، مهناوی دوم اسماعیل یوسفی، ملوان سرخه ای و حدود ششصد نفر ناوی و سرباز. دیگر از شهدای نیروی دریایی ایران در شهریور 20 بودند.
نیروی دریایی انگلیس هرآنچه از تجهیزات نیروی دریایی ایران باقی مانده بود به عنوان غنیمت جنگی مصادره کرد و برای به کار گیری درجبهه های جنگ جهانی دوم به خاور دور اعزام کرد.
(متاسفانه این بخش از تاریخ نیروی دریایی در سال های اخیر تاحد زیادی مجهور باقی مانده و کمتر کسی به این مقاومت دلیرانه نیروی دریایی ایران در شهریور1320 پرداخته است)

لوگوی نیروی دریایی در دوره پهلوی
لوگوی نیروی دریایی در دوره پهلوی

نیروی دریایی در دوره پهلوی دوم

بعد از پایان جنگ جهانی دوم و تخلیه ایران از قوای متفقین نیروی دریایی ایران مجدد در سال 1326 تشکیل شد. متفقین دو فروند ناو به منظور غرامت ببر و پلنگ به ایران دادند. و نیروی دریایی ایران با داشتن ناوهای شاهرخ، سیمرغ، شهباز، کرکس وچند فروند یدک کش به همراه باقی‌مانده کارکنان مجدداً شکل گرفت. بعد از شهادت دریادار بایندر فرماندهی به دریادار حبیب الله شاهنده واگذار شد. اگرچه در دهه بیست به دلیل وضعیت مالی نامناسب آن سال های کشور روند نوسازی نیروی دریایی بسیار کند صورت می گرفت و تقریبا درسطح همان دوران رضاشاه باقی مانده بود.
اما در دهه سی اندک اندک نیروی دریایی جانی تازه گرفت. در سال 1335 مرکز آموزشی غواصی و مردان قورباغه ایی ساخته شد و هچنین کم کم سنگ بنای تشکیل دانشگاه های دریایی در ایران گذاشته شد.

دریابد فرج الله رسایی در دوره او نیروی دریایی دچار تحولات فراوانی شد
دریابد فرج الله رسایی در دوره او نیروی دریایی دچار تحولات فراوانی شد

در سال 1340 فرماندهی نیروی دریایی به دریابان فرج الله رسایی سپرده شد. در آن دهه به دلیل شرایط خاص ایران در منطقه خاورمیانه توسعه نیروی دریایی به یکی از اصلی ترین برنامه های نیروهای مسلح ایران تبدیل شد. نیروی دریایی انگلیس قصد خارج کردن نیروهای خود از خلیج فارس را داشت و به همین خاطر نیاز به یک قدرت برتر جایگزین در منطقه احساس می شد. همچنین موقعیت جغرافیایی ایران وخلیج فارس،توسعه ی تولیدات نفتی در خیلج فارس و خاور میانه و افزایش صادرات نفت ایران،تهدیدات ناشی از توسعه طلبی شوروی در کلیه نقاط جهان بخصوص خاورمیانه از جمله دیگر عوامل توسعه سریع نیروی دریایی در سال های بعدی بود. تا آن سال ها خرمشهر و بوشهر دو پایگاه سنتی نیروی دریایی ایران در خلیج فارس بود اما کم کم طرح ساخت پایگاه های چابهارو حتی کنارک نیز آغاز شد.

ورود ناوشکن های سنگین به نیروی دریایی ایران

دهه 40 شمسی را باید سرآغاز ورود ناوشکن های سنگین به نیروی دریایی ایران دانست.
اولین ناوشکن مدرن نیروی دریایی ایران از نیروی دریایی انگلستان خریداری شد. دردهه شصت میلادی یا چهل شمسی دو کشور ایران و انگلستان بر سرمالکیت جزایر خلیج فارس اختلافات فراوانی داشتند. اما با این وجود خرید های نیروی دریایی از انگلستان انجام شد. اولین ناوشکن سنگین ایران یک ناوشکن دست دوم نیروی دریایی انگلستان با نام ام اچ اسلوس بود که در سال 1324 شمسی وارد خدمت شده بود. در سال های اوج جنگ جهانی دوم آمریکا وانگلستان ناوشکن های فراوانی را ساختند و به خدمت گرفتند. بعد از جنگ جهانی این دوکشور بخش زیادی از این ناوشکن ها را یا فروختند و یا کلا اوراق شدند.

ناوشکن آرتمیس که اولین ناوشکن سنگین نیروی دریایی ایران بود
ناوشکن آرتمیس که اولین ناوشکن سنگین نیروی دریایی ایران بود

ناوشکن اسلوس یکی از این کشتی ها بود. البته نیروی دریایی ایران به دلیل عمر تقریبا بیست ساله این ناوشکن سفارش یک بروز رسانی گسترده متناسب با نیازهای نیروی دریایی بر روی آن را داد. این کشتی 3400 تن وزن داشت و سنگین تر ناو ایران تا آن سال محسوب می شد. این ناوشکن بعد از الحاق به نیروی دریایی آرتمیس نامیده شد.سیستم آتش ،رادارها های آن به کلی ارتقا یافت و سیستم موشکی ضد کشتی و ضد هوایی جدیدی برروی این کشتی نصب شد و تحت فرماندهی دریابد فرج الله رسایی قرار گرفت. ناوشکن آرتمیس سنگین ترین کشتی جنگی نیروی دریایی تا به امروز است و جالب اینکه بعد از وقع انقلاب با تغییر نام به دماوند تا دهه 70 شمسی در خدمت بود و یکی از طولانی ترین دوره های خدمت را در دنیا رقم زد.

ناوشکن آرتمیس بعد از ارتقا
ناوشکن آرتمیس بعد از ارتقا

بعد از آرتمیس و در سال 1349 دو ناوشکن دست دوم دیگر این بار از کشور آمریکا خریداری شد. این بار ناوشکن های کلاس سامنر آمریکا برای خرید انتخاب شدند. این ناوشکن ها درسال 1318 به خدمت نیروی دریایی آمریکا درآمدند و نسبت به زمان خود بسیار پیشرفته بودند. نیروی دریایی ایران در سال 1349 دست به خرید این ناوشکن ها بعد از یک ارتقای گسترده زد. این دو ناوشکن بعد از ارتقا به وزن 2500 تن رسیدند به یاد دو ناو قهرمان نیروی دریایی به نام های ببر و پلنگ نام گذاری شدند. این سه ناوشکن سنگین در نبرد ظفار و همچنین جنگ هشت ساله ایران عراق حضور داشتند و در دهه هفتاد اوراق شدند.

ناوشکن پلنگ بعد از ارتقای گسترده به خدمت ایران درآمد
ناوشکن پلنگ بعد از ارتقای گسترده به خدمت ایران درآمد

یکی از بخش های جدید نیروی دریایی ایران در دهه 40 و 50 شمسی اضافه شدن یگان هاورکرافت یا هواناو و همین طور نیروی هوا دریا به نیروی دریایی بود. به دلیل جزایر متعدد خلیج فارس و اختلافات فراوان با کشورهای همسایه نیاز به یک واحد واکنش سریع برای جابه جایی نیروهای پیاده به جزایر خلیج فارس احساس می شد.زمانی که نیروی دریایی برای خرید هاورکرافت تصمیم گرفت این وسیله کمتر از بیست سال بود که اختراع شده بود و جدیدترین وسیله حمل نقل دریایی به شمار می رفت. در نهایت در فاصله سال های 46 تا 53 نیروی دریایی ایران جمعا15 عدد هاورکرافت برای حمل نقل نیروها در خلیج فارس و دریای عمان خریداری کرد. با این هاورکرافت ها نیروی دریایی قادر بود در عرض 25 دقیقه یک گردان نظامی کامل دردرآنسوی خلیج فارس پیدا کند.
علاوه بر خرید تجهیزات مدرن درسال 1348 یک تحول اساسی در بخش آموزشی رخ داد و نیروی دریایی دست به ایجاد واحد تفنگداران دریایی زد. اولین پایگاه آموزشی این واحد در شهر منجیل بود و در آن سال ایران بعد از آمریکا و انگلستان سومین کشوری بود که واحد تفنگدار دریایی را در نیروی دریایی خود تشکیل داد.
اوج خرید های نیروی دریایی
سفارشات نیروی دریایی تنها به خرید ناوشکن و هاورکرافت محدود نماند وبا بالارفتن قیمت نفت و افزایش بودجه نظامی در دو دهه 40 و 50 شمسی تجهیزات فراوانی به نیروی دریایی اضافه شد. 4 فروند ناوچه سبک 900 بایندر از سال 1341 تا 1349 به نیروی دریایی اضافه شدند. یکی از بزرگترین سفارش های نیروی دریایی در سال 1345 رقم خورد هنگامی که سفارش چهارفروند ناوچه موشک انداز به کمپانی انگلیسی واسپرتورنیکرافت داده شد. این ناوچه ها با نام کلاس سام هرکدام 1500 تن وزن داشتند و قرار بود خلا موجود بین ناوچه ها و کشتی ها کوچک و ناوشکن های سه هزار تنی ایران را پر کنند. اولین ناوچه از این کلاس در سال 1351 تحویل نیروی دریایی شد و همه چهار فروند قبل از وقوع انقلاب به نیروی دریایی اضافه شدند. همچنین کشتی های گشتی کوچک با وزن 447 تن با نام هندیجان در دوازده فروند از کشور هلند ، شناور 148 تنی کلاس پروین ، شناور 107 تنی کاویان از آمریکا از جمله شناورهای سبک و کوچک خرید داری شده برای نیروی دریایی ایران بودند.

ناوچه کلاس سام
ناوچه کلاس سام

15 فروند ناوچه کلاس کمان به فرانسه سفارش داده شد که در نهایت دوازده فروند تحویل شد. علاوه برا این تجهیزات کشتی های ترابری و پشتیبانی مانند لندینگ کرافت و لندینگ شیپ به دارایی های نیروی دریایی ایران اضافه شد. تا جایی که تا سال های متنهی به انقلاب 57 نیروی دریایی از 3 فروند ناوشکن موشک انداز سنگین آرتمیس ، ببر ، پلنگ، 4 ناو محافظ میان وزن (Frigate) و 27 ناوچه گشتی 10 تنی ، 4 کشتی مین جمع کن بزرگ و 2 فروند کوچک ، در بخش ترابری هم
و لجستیکی هم ناوهای لندینگ شیپ کلاس هنگام ( هنگام . سیری . تنب . و لاوان )
لندینگ کرافت های تلانکر بر در تناژ گوناگون , ناوهای کلاس چابهار و اقیانوس پیمای
فرماندهی-سوخترسانی کلاس بندرعباس ( بندرعباس . بوشهر ) تانکرهای کلاس کنگان
( کنگان . طاهری . مرجانی . امیر ) نیرو بر هی کلاس هرمز و در نهایت چهار کشتی
مین جمع کن کلاس ( ریاضی و شاهرخ ) و دو مین جمع کن کوچک یک کشتی تعمیرات
و تعدادی یدک کش و یک ناو آموزشی در شمال کشور را شامل میشد

بخشی از یگان هوادریای نیروی دریایی ایران(البته عکس مربوط به سال های اخیراست)
بخشی از یگان هوادریای نیروی دریایی ایران(البته عکس مربوط به سال های اخیراست)

علاوه براین کشتی ها یگان هوا دریای نوپای نیروی دریای تا سال 1979 صاحب 20 فروند هلی کوپتر بل 212، 20 فروند اس اچ سی کینگ ، و 6 فروند سی اچ استالیون بودند . که در کنار دوازده فروند هواپیمای فوکر27 و سه فروند هواپیمای گشت دریایی اوریون P3- تشکیل دهنده یگان هوا دریای نیروی دریایی ایران بودند. برای سازماندهی چنین ناوگان عظیمی سه منطقه دریایی یکم بندرعباس دوم بوشهر و سوم خرمشهر به همراه تعدادی پایگاه دریایی در جزایر خلیج فارس دریای عمان و دریای خزر ایجاد شد که قرار بود بزرگ ترین پایگاه هوا دریای جهان پس از دیگوگارسیا آمریکا در اقیانوس هند در چابهار ایجاد شود که با وقوع انقلاب متوقف شد .
عمده ناوگان سنگین این نیرو و البته تعمیرات , در کارخانه جات این نیرو در بندرعباس صورت میگرفت و آموزش ها در بندرانزلی ( بندر پهلوی سابق ) منجیل , و سیرجان انجام میشد

اسکله پایگاه یکم نیروی دریایی در بندر انزلی
اسکله پایگاه یکم نیروی دریایی در بندر انزلی

عملیات های نیروی دریایی

نیروی دریایی ایران در دوران پهلوی دوم در عملیات های نظامی فرامرزی هم شرکت کرد. درواقع به دلیل اختلافات مرزی شدید با دولت عراق و همچنین کشورهای تازه تاسیس مانند امارات نیروی دریایی ایران در بارها از قدرت و تجهیزات خود برای حل این اختلافات استفاده کرد. اولین قدرت نمایی نیروی دریایی ایران در برابر یک کشور همسایه به سال 1348 شمسی باز می گردد. زمانی که اختلافات ارضی ایران و عراق به اوج خود رسیده بود و دولت وقت عراق مدعی مالکیت تمام شط العرب یا اروند رود بود و مدعی بود به هیچ کشتی یا شناور ایرانی اجازه عبور از این آبراهه را نخواهد داد. ارتش ایران بلافاصله دست به کار شد و نیروی دریایی وظیفه این قدرت نمایی را به عهده گرفت. در نهایت در روز دوم و پنجم اردیبهشت سال 1348 دو کشتی باری ایرانی با نام های ابن سینا و آریافر وارد اروند رود شدند. برای جلوگیری از هرگونه تجاوز عراق تفنگداران دریایی با تجهیزات کامل در روی کشتی ابن سینا مستقر شدند و ناوچه رستم(سبلان بعد از انقلاب) به پشتیبانی جنگنده های فانتوم نیروی هوایی این کشتی باری را اسکورت کردند و در نهایت دولت وقت عراق نتوانست کوچکترین اقدامی برضد کشتی باری ابن سینا انجام دهد. و درنهایت با مراجعه به دادگاه های بین المللی اختلافات مرزی دو کشور برسر اروند رود تا حدی فروکش کرد.

بازگرداندن جزایر سه گانه

شاید اصلی ترین و مهم ترین کار نیروی دریایی در دهه 50 بازگرداندن و پس گرفتن جزایر سه گانه تنب بزرگ،تنب کوچک و ابوموسی به خاک اصلی ایران بود. در اوایل دهه هفتاد میلادی اختلافات ایران و انگلستان بر سر حاکمیت جزایر خلیج فارس با امضای توافق نامه بین دو کشور به پایان رسید و مقرر شد نیروی دریایی ایران به محض عقب نشینی نیروی دریایی انگلستان از خلیج فارس در این جزایر سه گانه مستقر شود. در نهایت در روز 9 آذر ماه سال 1350 نیروی دریایی در یک عملیات آبی خاکی بار دیگر این جزایر ایرانی را به آغوش خاک اصلی ایران بازگرداند. اگرچه درابتدا قرار بود عملیات بدون خونریزی باشد اما در نهایت سه تن از تفنگداران نیروی در این عملیات به شهادت رسیدند.

استقبال شیخ محمد القاسمی، حاکم شارجه از دریابُد فرج‌الله رسایی و دیگر فرماندهان نیروی دریایی ایران در ناو آرتمیز در روز بازگشت جزایر سه گانه به ایران - آذر ۱۳۵۰
استقبال شیخ محمد القاسمی، حاکم شارجه از دریابُد فرج‌الله رسایی و دیگر فرماندهان نیروی دریایی ایران در ناو آرتمیز در روز بازگشت جزایر سه گانه به ایران – آذر ۱۳۵۰

اولین حضور برون مرزی ارتش ونیروی دریایی ایران در سال های قبل از انقلاب درماجرای جنگ ظفار رخ داد. در پاییز 1352 چهار هزار سرباز واکنش سریع با کشتی های نیرو بر نیروی دریایی به درخواست سلطان قابوس عازم عمان شدند. ناوشکن های آرتمیس و ببر و پلنگ وظیفه پشتیبانی آتش این نیروها را در عمان به عهده داشتند. در نهایت نیروی دریایی ایران در سال های تا آخرین سال حکومت پهلوی به خرید های نظامی سنگین خود ادامه داد و از زیر دریایی تا ناوشکن های کلاس اسپرانس یا کوروش به همراه تعداد زیادی ناوچه موشک انداز و چهارده هاورکرافت دیگر تنها بخشی از سفارشات نیروی دریایی ایران بود که همگی با وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 1357 لغو شد.
پایان
تهیه و گرد آوری:زهرا صادقیان
منابع:
روزگاران،تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلسله پهلوی نوشته عبدالحسین زرین کوب

آغامحمدخان چهره حیله گر تاریخ،محمدپناهی سمنانی

کریم خان زند و خلیج فارس،نوشته احمد فرامرزی

تاریخ گیتی گشا،نوشته محمد صادق موسوی اصفهانی

سیری در تاریخ ارتش ایران از آغاز تا شهریور 1320 ،نوشته میرحسین یکرنگیان

خاطرات ناوسروان فزونی،مرکز آرشیو اسناد انقلاب اسلامی

تاریخ 25 ساله ارتش ایران،ذبیح الله قدیمی

ارتش شاهنشاهی ایران،امیرهوشنگ آریان پور

2500 سال بر روی دریاها،فرج الله رسایی

خاطرات دریابد رسایی در مورد شهریور 1320، از مرکز آرشیو اسناد انقلاب اسلامی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن