ایرانجنگ ها و عملیات های نظامی

عملیات پنجه عقاب (عملیات نظامی در طبس توسط آمریکا)

عملیات پنجه عقاب (عملیات نظامی در طبس توسط آمریکا)

در ساعت ۳ بامداد به وقت محلی در ۲۳ آوریل سال ۱۹۸۰ آخرین بالگرد ار اچ53 سی استالیون ناوهواپیمابر نیمیتز  مستقر در خلیج فارس را ترک میکند  تا به یک تکه زمین خاکی کوچک در مرکز ایران که قرار است برای مدت کوتاهی  به پایگاه موقت ارتش امریکا در عمق  خاک ایران تبدیل  شود حرکت کند . این مأموریت که دقایقی قبل آغاز هدفش آزاد سازی 52  شهروند امریکایی  ایالات متحده در تهران بود  که توسط انقلابیون دستگیر شده و به گروگان گرفته شده اند  و عملیات پنجه عقاب نامیده می شد. هشت هلیکوپتر سی استالیون برای این ماموریت ارسال شدند ولی یک  فروند آن ها قبل از اینکه وارد آسمان ایران شوند دچار نقص فنی شده و بر میگردد و 7  فروند دیگر وارد خاک ایران می شوند تا عملیات جدیدی را آغاز کند

بالگرد ترابری سنگین ار اچ53 دی سی استالیون بر روی بر روی ناو نیمتز با رنگ امیزی مخصوص این ماموریت ساعتی قبل از برخواستن برای رفتن به سمت ایران

یکی دیگر از سی استالیون ها دچار مشکل ترک تیغه  ملخ شده  و خدمه ان را در بیابان فرود آورده و رها می‌کند هم اکنون تنها 6 بالگرد  باقی مانده که زمانی که بعد از 90 دقیقه تاخیر بالگردها به طبس میرسند یکی دیگر از بالگردها به دلیل از کار افتادن یکی از دو سیستم هیدرولیک کنار گذاشته می شود  و تنها 5 بالگرد باقی می ماند   برای حمله ۱۲۰ نفر کماندو  به تهران و انجام عملیات . این کمترین میزان ممکن است ولی دیگر کمتر از این برای انجام ماموریت کافی نیست

سرهنگ چالری بکویت  فرمانده نیروهای دلتا  در مرحله اول خواهان لغو عملیات بود ولی در نهایت زنجیره فرماندهی این عملیات که سر شاخه آن خود پرزیدنت کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا بود خواهان این بودم که این عملیات ادامه پیدا کند .بالگردها و هواپیماهای هرکولس  که همه آنها از نوعی ایی سی 130 نسخه جاسوس الکترونیکی است که در این ماموریت برای نقش ترابری و سوخترسان به کار رفت و توان ایجاد اختلال روی رادار های ایرانی را نیز داشت .  هواپیمای سی ۱۳۰ هرکولس بودند وارد  طبس در مرکز ایران  شدند و در نزدیکی ان فرود امدند . بالگردها بدون هیچ سربازی تا عمق خاک ایران آمده بودند ولی برای رسیدن به تهران و انجام ماموریت  مخازن سوخت خود را البته کامل  پر می‌کردند ..سرگرد شفر یکی از خلبانان بالگرد سی استالیون   زمانی که نتوانست طی یک تاکسی روی زمین به هواپیمای سوخت رسان برسد تلاش میکند با بالگرد خود بلند شده و در نزدیکی یکی  از هرکولس ها  فرود بیاد تا سوختگیری کند  .ایی سی 130 هواپیمای عملیات‌های ویژه است ولی نسخه برای این ماموریت در نظر گرفته شده بود که دارای سیستم سوخت گیری  نیز بود البته روی زمین و نه در اسمان . قرار بود سوخت گیری بر روی زمین انجام شود هوا تاریک بود و  سرگرد شفر هیچ سیستم راهنما  برای علامت گذاری مسیر تا هواپیما  نداشت. دو هواپیما نزدیک هم پارک شده بودند و سکان  های عمودی آنها به شکلی بود که باید شفر تلاش میکرد در کنار آن به شکلی پرواز کند که به ان ها  برخورد نکند . گرچه تلاش کرد بالگرد را در کناری سی130  مورد نظر فرود بیاورند ولی نوک  ملخ در نهایت به قسمتی از سکان عمودی یکی از سی130 برخورد کرد  انفجار عظیمی در میان صحرا رخ داد و همه چیز تمام شد .

وضعیت آنقدر خراب بود که با وجود دستور لغو عملیات ، ۸ نیروی آمریکایی کشته شده بودند و مابقی نیز سوار بر سی130 ها فرار کردند ۵ بالگرد نیز در صحرا باقی ماند که بخشی از آنها دست ایرانی‌ها افتاد و هم اکنون نیز در خدمت است .

بعد از حدود چهار دهه از آن اتفاق سوالات زیادی وجود دارد  مثلا اگر ان شب ان اتفاق نمی افتاد  و فردای  آن روز عملیات انجام میشد  ایا عملیات دقیقا طبق پیش بینی انجام میشد؟

همه چیز از ۴ نوامبر سال ۱۹۷۹ آغاز شد زمانی که معترضین خشمگین ایرانی به سفارت امریکا ریختند و ۴۴۴ روز پرسنل سفارتخانه امریکا را گروگان گرفتند. رئیس جمهور کارتر رئیس جمهور وقت امریکا گفت این  حرکت نفرت انگیز است و ما هرگز در مقابل آن تسلیم نخواهیم شد. این نخستین شلیک جنگ بود، جنگی که چهار دهه است باعث بدبینی بین حکومت ایران و ایالات متحده  شده است

بعد از این حادثه برای سالها بحثهای کارشناسی زیادی و تحقیقات رسمی زیادی در این مورد صورت گرفته چرا این عملیات با شکست مواجه شد و ایا اصلا عملیات  در ادامه چه می شد .بحث  به سر برخورد بالگرد به هواپیمای سوخت رسان نیست زیرا حتی قبل از این نیز بسیاری از فرماندهان که در صحرا حضور داشتند خواهان لغو مأموریت بودند آنها معتقد بودند که تعداد بالگرد کم  است برای این ماموریت 8 بالگرد در نظر گرفته شده بود  و اگرچه وقتی در نهایت نیز 5 فروند بالگرد باقی مانده بود تصمیم گرفتند عملیات را انجام دهند. ولی از آن زمان بارها گفته شده که اگر بالگرد بیشتری برای این ماموریت اعزام میشد مشکلات کمتری به وجود میآمد زیرا همواره در این ماموریت چالشی به نام کمبود بالگرد وجود داشت . در مرحله نخست قرار بود ۱۲ فروند بالگرد برای این ماموریت  اعزام شود  ولی در نهایت به ۱۰ فروند و سرانجام به ۸ فروند کاهش پیدا کرد این مسئله برای این بود که عملیات لو نرود ولی امروز بسیاری از کارشناسان می‌گویند که عوامل طرفدار آمریکا در ارتش ایران در آن زمان وجود داشت آنها رادارها را  خاموش کرده بودند و عملاً بالگردها بدون هیچ رهگیری تا کویر آمده بودند حتی اگر تعداد بیشتری بالگرد نیز بود آنها نیز رهگیری نمی شدند. دست کم تا رسیدن آنها به کویر ایران مشکلی وجود نداشت و حتی یک مورد گزارش وجود نداشت و ندارد که این بالگردها چه در زمان رفتن و چه زمانی که هواپیماها برمی‌گشتند توسط رادارهای ایرانی رهگیری شده باشد برای همین نیز بسیاری معتقدند که اگر تعداد بیشتری بالگرد برای این ماموریت اعزام میشد عملیات با موفقیت انجام شد وجود دارد

باز ار اچ53 دی های که برای این ماموریت در نظر گرفته شده اند

سر ان سه بالگرد چه امد که تعداد به 5 فروند کاهش یافت ؟ سه فروند آنها دچار نقص فنی شده بودند

بالگرد اول   ۲۵ دقیقه بعد از بر خواستن  دچار مشکل سیستم هیدرولیک شد .مشکل  اساسی افزایش دمای بود و به احتمال زیاد به همین دلیل سیستم هیدرولیک  از کار افتاده البته دلایل زیادی برای از کار افتادن سیستم هیدرولیک اعلام شده از جمله شدت بالای رطوبت هوا بر فراز خلیج فارس . در نهایت این بالگرد نیز دچار مشکل هیدرولیک شد و به ناو برگشت

یکی دیگر از این بالگردها بعد از برخواستن  و ورود به آسمان ایران  ، خدمه متوجه شدند که سامانه‌ های بالگرد در حال اخطاری در مورد خالی شدن گاز که درون ملخ‌ها دمیده شده هستند و به عبارتی ملخ دچار ترک  شده است. این مسئله باعث میشد که بالگرد نتواند درست  پرواز کند البته در آن لحظه هیچ مشکلی برای پرواز وجود نداشت و خدمه نیز  مشکلی با پرواز نداشتند ولی تصمیم گرفتند فرود امده و بالگرد را رها کنند  . بعدها شرکت سیکورسکی سازند این بالگرد تحقیقاتی را انجام داد  که نشان می‌داد که تیغه ملخ بالگردها قبل از این مأموریت عوض شده بودند و احتمال ترک خوردن آنها و خالی شدن گاز بسیار کم بوده  و  سنسورهای در حال دادن اخطار اشتباهی بودند. بسیاری از خلبانان نیروی دریایی آمریکا بعدا اعلام کردند که این اخطار اشتباهی را بارها دریافت کرده بودند در واقع تنها یک سال قبل از این ماموریت بود که ملخ های  جدید روی این بالگرد نصب شده بود و حتی گزارشاتی در این زمینه وجود داشت ولی خلبانانی که در این ماموریت حضور داشتند با این ملخ ها زیاد پرواز نداشتند و دستکم گزارشی نیز تا آن لحظه در مورد اینکه چندین بار رایانه بالگرد به خلبانان دیگر خطای اشتباه در این مورد داده بوده دریافت نکرده بودند

۶ بالگرد دیگر وارد آسمان ایران میشوند که یک فروند دیگر آنها باز دچار مشکل فنی در بخش هیدرولیک می‌شود. این نمونه با افزایش دمای موتور و البته احتمال زیاد ورود گرد و خاک به درون ورود هوا موتور باعث افزایش وحشتناک درجه هوای موتور میشود . برداشتن روپوش جلوی ورودی هوای موتور که مانع  ورود گرد خاک به درون موتور میشد مشکل بزرگی ایجاد کرده بود . این روپوش برداشته شده بود زیرا هوا گرم بود و انها تلاش داشتند تا با این کار دمای موتور را پایین نگهدارند

یکی از مشکلات بزرگ این مأموریت این بود که آنها اطلاعات درستی از اب هوای ایران در ان روز نداشتند.  عواملی در سازمان هواشناسی ایران پیش بینی های هوا را در اختیار امریکایها  قرار داده بود ولی پیش‌بینی‌ها درست از آب در نیامده بود.انها پیشبینی گرد خاک و طوفان شن را کرده بودند ولی  نه تا این حد . آسمان پر از گرد و غبار و دمای هوا نیز بالاتر  از آن چیزی بود که آن را پیش‌بینی کرده بودند

بالگرد دیگر که راهی طبس می‌شود دچار شرایط آب و هوای نابسامانی می‌شود آنها طوفان بعدی را تجربه می‌کند  که بیشتر از پیشبینی ها بود

بالگرد سوم  نیز همان طور که گفته شد با از کار افتادن یکی از دو سیستم هیدرولیک  خود اگرچه به طبس رسید ولی کنار گذاشته شد

در نهایت ۵ بالگرد از شش بالگرد رسیده به طبس  اماده رزم بودند . فرمانده عملیات سرهنگ بکویت    که میدید  فقط ۵ بالگرد وجود دارد و باید 120 کوماندو  با تجهیزات کامل را سوار تنها ۵ بالگرد کرد با در نظر گرفتن فشار از بالا تصمیم به ادامه عملیات گرفت. این یک تصمیم بسیار راهبردی بود و البته  اول خودش مخالف بود با فرماندهان خود در مصر  تماس می‌گیرد و آنها معتقدند که باید این عملیات به هر شکلی شده انجام بگیرد ولی بحث اساسی این بود که آنها اگر ۱۲۰ نیرو را  سوار بالگرد ها می کردند اگر یکی از بالگردها  مورد هدف قرار می گرفت انها نمیتوانستند هم تمام کماندوها و هم گروگانها را با خود بیاورند

باید یک مسئله در نظر گرفته شود که آنها به غیر ۱۲۰  کوماندو ،  52  گروگان را نیز باید با خود بر می گرداند و اساس مشکل سر این بود که اگر آنها زخمی می دادند چه می شد و یا  اگر یکی و یا تعداد بیشتری  از هلیکوپترها در راه تهران آسیب میدید  و  یا هر اتفاقی دیگر  می افتاد تعداد  هلیکوپتر از 5 عدد هم کمتر میشد انها تعداد کافی بالگرد برای برگردند  همه نیروها و گروگانها دست کم با یک پرواز نداشتند

آنها قرار بود با بالگردهای خود به جای در ۷۰ مایلی جنوب شرقی تهران رفته و نیروهای کماندو را پیاده کند آنها در آنجا یک روز کامل  در کوه ها ماند و تنها برخی از نیروهای شناسایی با  کمک خودرو در نزدیکی سفارتخانه مستقر می شدند. بالگردها نیز جایی در کویر گرمسار فرود می آمدند تا یک روز آنجا مخفی بماند قرار بود روز بعد عملیات انجام شود.شش دستگاه کامیون قرار بود کماندوها را به نزدیکی سفارتخانه برده تا آنها عملیات را انجام دهد

تصویری از تمرین نیروی های امریکایی در خود امریکا برای این عملیات

آنها باید ۲۴ ساعت در ایران مخفی می‌ماند ۱۲۰ کاماندو  و ۵ بالگرد… حالا شما فکر می کنید آنها در زمانی که در کوه‌های در نزدیکی تهران مخفی  هستند  لو رفته و مورد حمله قرار گرفته یا اینکه همه چیز درست پیش نمی رفت در هنگام ورود به تهران درگیری پیش می‌آمد  آن زمان چه اتفاقی می افتاد؟

تنها کاری که آنها می‌توانستند بکنند  این بود که هلیکوپترها باز به کمک آنها بیاید و آنها را از منطقه خارج کنند  که البته در ان زمان هواپیما ها نیز برای بردن انها نیامده بودند و ماموریت دچار مشکل اساسی میشد ولی این به معنی شکست عملیات بود آنها حتی قبل از اینکه به آن مرحله برسند دچار مشکل شدند .هنگامی که بالگردها در کویر فرود آمده بودند با یک کامیون سوخت که معلوم نبود در آن موقع شب در آن جاده خاکی چه کار میکند  روبرو شدند تیم ویژه با موشک کامیون را می‌زند و راننده زنده در می‌رود و فرار می‌کند همچنین یک اتوبوس با ۴۵ سرنشین توسط آنها گرفته می‌شود که داشته جاده را طی می کرده است.

البته این دو حادثه دلیلی بر غیر ایمن بودن عملیات نبود و یا اینکه عملیات با شکست مواجه می شد چون این چیزی بود که پیش‌بینی آن انجام شده بود که حتی در یک جاده متروکه نیست ممکن است خودرو سواری رفت و آمد داشته باشد تا زمانی که کسی به نیروهای ایرانی گزارش نمی داد این موضوع چندان اهمیتی نداشت آنها معتقد بودند که تا ۴۰ ساعت می تواند در همان جا مخفی بماند

تصویری از نیرو های امریکایی در هنگام سوار شد بر سی141 برای اعضام به منطقه برای عملیات

بیشترین مشکل عملیات در جنوب تهران بود یا حتی در خود تهران بود. به سربازان هزاران دلار پول داده شده بود آنها نقشه، گذرنامه های جعلی و کلمات کلیدی فارسی را بلد بودند و گفته شده بود اگر بالگرد ها نیز نتوانستند به کمک آنها بیایند آنها راه ترکیه یا افغانستان را پیش گیرند  البته در چنین شرایطی که عملاً یعنی که عملیات با یک شکست فاجعه بار تمام شده ولی بدون شک هر چقدر از آنها می توانستند فرار کند به نفع دولت آمریکا بود . به آنها گفته شده بود که در صورتی که در خیابان‌های تهران آنها درگیر شدند و در هنگام حمله به سفارتخانه آنها می‌توانند از پشتیبانی هوایی جنگنده‌های  تهاجمی چون ای6 و ای7  (که از ناو هواپیمابر بر میخواستند) و  همچنین هواپیماهای ای سی130  که از عمان برخواسته بودند بهره ببرند . با در نظر گرفتن اینکه  در  آن زمان ارتش ایران  پر از عوامل وفادار به رژیم گذشته بود و عملاً سطح امادگی ارتش  ایران به دلیل پاکسازی بسیاری از همین افراد به پایین ترین سطح خود رسیده بود هیچ نگرانی از اینکه نیروی هوایی ایران در آسمان برای آنها مشکلی ایجاد بکنند وجود نداشت  و البته حالا بماند که هواپیماهای که برای پشتیبانی می آورند بدون شک از اسکورت شکاری های  آمریکایی نیز برخوردار  بودند

البته مشکلات دیگری نیز وجود داشت در آن زمان هنوز سیستم‌های ارتباطات ماهواره‌ای به این خوبی نبودند ارتباط به عمق خاک ایران تا حدی دچار مشکل بود اینکه ارتباط قطع شود یا  دستور از بالا نرسد یا اینکه  حتی برای مدت کوتاهی در هنگام عملیات ارتباط قطع شود و در ستاد عملیات در مصر کسی متوجه  نشود چه اتفاقی دارد می افتد نیز یکی از مشکلات بحرانی بود .

برخی نیرو های شرکت کننده در این عملیات

به هر حال اگر آنها از پس همه این مشکلات بر می‌آمدند در زمان مخفی شدن در کوه های تهران در جنوب تهران دچار مشکل نمی شدند سیستم ارتباطی هم مشکلی ایجاد نمیکرد  آنها قرار بود در ساعت 8:30 بعد از ظهر  روز بعد از ورود شان به ایران با ۶ دستگاه کامیون از شمال غربی تهران وارد تهران شوند بر اساس پیش بینی های آن ها و گروه های اطلاعاتی دو پست  بازرسی سر راه انها وجود داشت که مترجمان فارسی زبان باید از پس هر دو ایست بازرسی بر می آورد و آنها را متقاعد می کردند تا بتوانند آنها عبور کنند و البته انها  برای هر کاری آماده بودند و نیروهای نفوذی نیز  اطمینان داده بودند که این ایست بازرسی هماهنگ شده است

بر اساس گزارش آنها خیلی نگران این دو پست ایست و بازرسی نبودند .بر اساس گزارش رسیده انها  خیلی راحت متقاعد میشدند  و حتی در برخی از ساعات روز ایست بازرسی تعطیل بود .این مسئله برای آنها چندان مشکل ساز نبود از جمله مسائلی که در مورد این ایست بازرسی ها وجود داشت عدم ارتباط آنها با جایی بود بسیاری از آنها عملاً یک سیستم ارتباطی درستی را نداشتند بر اساس پیش بینی نیروهای دلتا در صورت درگیر شدند و کشتن تمام عوامل ایست بازرسی  تا ترک کامل تهران نیز عملا کسی متوجه نمیشد چه شده است(بدون شک کشته شدن تمامی نیروهای یک ایست بازرسی  برای مقامات ایران نگران کننده بود ولی اصلا به تخیلات انها نیز خطور نمیکرد که نیروهای  دلتا با کامیون از شمال شهر وارد شدند )

البته قرار نبود که تمام تیم به سراغ سفارتخانه برود تعداد 3نفر از گروگان ها در وزارت امور خارجه زندانی بودند  که قرار بود با دو دستگاه خودرو فولکس واگن ۱۳ نفر از تیم به آنجا برده شوند تا در آنجا عملیات انجام دهد

همزمان چهار فروند هواپیمای ایی سی130   قرار بود در پایگاه هوایی منظریه در ۶۰ مایلی  جنوب تهران که البته در ان زمان نیم فعال بود فرود بیاید و انجا را پاکسازی کنند تا بالگردها برسند . چهار فروند  هواپیمایی ای سی130  نیز از عمان برخواستند و می خواستند تا در مرحله اول   به فرودگاه  مهرآباد  حمله  و دو فروند اف4 فانتوم اماده باش را در انجا مورد هدف قرار داده و بعد به  پشتیبانی از نیروهای آمریکایی در نزدیکی سفارتخانه دست بزنند

دو فروند هواپیمای سی141 قرار بود از عربستان برخواسته و در منظریه فرود ایند  تا تیم نجات و گروگان‌ها را از آنجا به خارج ایران حمله کند

نقشه عملیات..ابی:مسیر حیرت بالگردها، قرمز:مسیر حرکت سی130 ،سبز: مسیر فرار به بیرون، و زرد : حرکت جنگندهای ناو نیمیتز در عملیات گشتی

نیروهای انجام دهنده عملیات   شامل سه تیم می شدند . تیم  قرمز که شامل ۴۰ نفر نیرو که از غرب سفارتخانه وارد می شد و تیم آبی که ان نیز شامل  ۴۰ نیرو میشد که از شرق سفارتخانه وارد می شد و یک تیم به نام تیم سفید که شامل ۱۳ نفر بود  و به وزارت خارجه میرفتند تا سه گروگان موجود در انجا را ازاد کنند

سرهنگ بکویث فرمانده عملیات می توانست تا ۴۰ دقیقه ماموریت را به عقب بیاندازد تا شرایط بهتری مهیا شود. تصرف پایگاه منظری یا حمله جنگنده ها و یا هر کار دیگر تنها به دستور او  انجام می شد. در صورتی که همه چیز مهیا بود و برنامه مطابق نقشه تا خیابان روزولت و محل قرار گیری سفارتخانه پیش میرفت  ، عملیات ساعت ۱۱ شب انجام می شد. نیروهای  ویژه با سلاح های صدا خفه کن دار  برخی از نگهبانان که در خیابان روزولت  را از پا در می آوردن و بعد نیروها با استفاده از نردبان از دیوار سفارتخانه بالا رفته و وارد سفارت می شدند .البته قرار نبود همه آنها از نردبان بالا رود بلکه تنها بخشی از آنها بالا می رفتند تا بعد با انفجار دیوار،  دیوار را خراب کنند و بقیه وارد ساختمان شود قسمت اصلی  نجات گروگان ها و در واقع عملیات درون سفارتخانه  بود که  ۴۵ دقیقه بر اساس پیش‌بینی زمان میبرد.برق منطقه قبلا از اغاز عملیات  قطع می شد

ای سی130 نقش مهمی در عملیات پشتیبانی داشت

هنگامی که عملیات با موفقیت انجام می‌شد پایگاه هوای منظریه به وسیله ای کماندو های  که از هواپیمای c۱۳۰ پیاده می‌شده پاکسازی میشود ، بالگردها  از مخفی گاه خود بلند شده در حالی که جنگنده‌های ارتش امریکا بالای سر آنها هستند ، درون ورزشگاه امجدیه یا همان شهید شیرودی کماندوها و گروگانها را سوار کرده و به منظریه می برند آنجا بالگردها منفجر میدشند زیرا قرار نبود برگردند و نباید سالم دست دشمن می افتادند  و کاماندوها و گروگان ها توسط هواپیمای سی141 از ایران خارج می شدند

همانطور که گفته شد هلیکوپترها در این عملیات نقش مهمی داشتند اگر شاید تعداد بیشتری هلیکوپتر بود عملیات می توانست با موفقیت بیشتری همراه باشد ۵ فروند هلیکوپتر بسیار کم بود اگر یک یا دو هلیکوپتر در هنگام فرود در شیرودی دچار مشکل می شدند عملیات با یک فاجعه تمام می‌شد ممکن بود بخشی از تیم اصلاً نتواند به خارج ایران منتقل شود بحث دیگر این بود که انقلابیون بدون شک با اولین تیر،  به طرف سفارت آمریکا سرازیر می‌شد .آنجا بود که ای سی130 گانشیپ وارد عمل شد .گانشیپ نقش  مهمی در این عملیات داشت

کابوس عملیات مواجه با انقلابیون در خیابان های تهران بود .انها بیشتر نگران انقلابیون بودند تا ارتش ایران . اگرچه منابع اطلاعاتی به  آنها کاملاً اطلاع داده بودند که این ارتش بعد از انقلاب دچار فروپاشی شده و در کمترین میزان آمادگی خود است ولی  هنوز این خطر به صورت بالقوه وجود داشت البته احتمال زیاد غیر از پایگاه هوایی مهرآباد کسی دیگری برای آن نمیتوانست  مشکل ایجاد بکند. هواپیماهای ای سی130  در ارتفاع کم خود را به این پایگاه می‌رساند و  تا انجایی که میشد این پایگاه را غیر فعال میکردند  و دو فروند جنگنده اف ۴ فانتوم  را که در این پایگاه به صورت مسلح آمادگی گشت هوایی بودند  را نابودی میکردند. دست کم تا ایرانیها میخواستند  دو فروند جنگنده دیگر را مسلح کرده و به پرواز در بیاورد بدون شک زمان بسیار زیادی می‌برد .همچنین  سایت راداری در مهرآباد  مورد هدف  قرار می گرفت که می توانست حرکت آمریکایی‌ها را در آسمان رصد کند .

جنگنده های ای7 که برای این عملیات در نظر گرفته شده دارای نوازی قرمز روی بال بدوند تا با جنگنده های احتمالی ایران اشتباه گرفته نشوند

مشکل بزرگ آمریکایی‌ها در آن زمان  عدم وجود پایگاه هوایی درست حسابی در منطقه  خاورمیانه بود .انها  در ان زمان تنها دو پایگاه در منطقه در اختیار داشتند که هیچ کدام جنگنده نداشت و  تنها ناو هواپیما بر به فریاد آنها می رسیدند و برای همین  بار عملیات بر دوش نیروی دریایی  امریکا در خلیج فارس بود

اف ۱۴ به همراه هواپیماهای ای ۶ و ای7در خلیج فارس در حالی که از هواپیمای کی سی135 سوخت گیری می کنند  منتظر می ماندند که اگر نیروی دلتا از آنها می‌خواست  به سرعت خود را به تهران رسانده و از آنها پشتیبانی کند حتی پیش‌بینی شده بود انها تا  دو ساعت بتوانند بر فراز تهران پرواز کنند و بعد دوباره به پایگاه خود برگردند . مشکل دیگر این عملیات انجامش در شب بود  در آن زمان سامانه‌های رزم شبانه مانند  هم اکنون پیشرفته  نبود  و سامانه‌های تصویربردار فروسرخ کنونی وجود نداشت و عملیات در شب بسیار محدود بود و تنها با کمک سامانه‌های دید شبانه اولیه انجام می شد و از طرفی سلاح های هدایت شونده ان دوران هم چندان موثر نبودند و انها متکی به بمب های سقوط ازاد بودند

یکی دیگر از موارد چالش برانگیز در این عملیات بود که قبل از اینکه به سفارت برسند در تهران چه اتفاقی خواهد افتاد نیروهای سپاه پاسداران که تازه تشکیل شده بود از سفارتخانه دفاع می کردند نیروهای آمریکایی معتقد بودند نیروهای سپاه  بی تجربه هستند، چند ماه بیشتر  از تشکیل سپاه نگذشته بود و نیروی های ان  اصلا نظامی نبودند و یا دوره نظامی ندیده بودند  و از نیروهای مردمی بود که در جریان انقلاب یک سال پیش در تهران حضور داشتند،  برای همین هم مقابله  یا فریب آنها کار ساده بود عملاً آنها اکثرشان به غیر از شلیک با تفنگ ژ3  که در اختیار داشتند هیچ تجربه جنگی نداشتند. ارزیابی‌های اطلاعاتی که آنها انجام داده بودیم بود نشان میداد  که خیابان‌های اطراف سفارتخانه در طول روز فوق العاده شلوغ بود و عمل آنها نیز کسی را نمی گشتند و  ایست و بازرسی درست حسابی وجود نداشت ،  به نظر می‌آمد که آنها حتی در شب نیز کارایی نخواهند داشت و برای همین هم رسیدن به سفارتخانه کار سختی نیست ولی به هر حال این مسئله مهم وجود داشت که اگر یکی از نیروهای پاسدار گلوله را شلیک میکرد دیگر جمع کردن داستان  کار آسانی نبود ، آن هم قبل از انکه ه سفارتخانه برسند .حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ نیروی انقلابی در نزدیکی سفارتخانه بود ولی بحث بسیار مهم تر مردم تهران بودند تهران پایتخت کشور و شهری پر جمعیتی است ارزیابی‌ها نشان می‌دهد تنها ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بعد از شلیک اولین گلوله حتی اگر این گلوله و این صدا انفجار دیوار سفارتخانه باشد ،که یعنی اینکه نیروهای دلتا با موفقیت به سفارتخانه رسیدن ، این مردم خشمگین و یا کنجکاو یا هر چیزی که می توان نام آنها را گذاشت ، می‌توانستند یک مشکل جدی در عملیات ایجاد کند آنها اگر حتی مسلح هم نبودند در خیابانها می تواند مانع خروج از سفارتخانه شوند

البته این چیزی بود که آمریکایی‌ها به هر حال فکرش کرده بودند و ریسکش را پذیرفته بودند  ولی نکته بسیار جالب این است که انقدر امریکای ها  بر روی احتمال حضور مردم و نیروهای غیر نظامی در منطقه و ایجاد مزاحمت تمرکز داشتند بر روی ارتش ایران و احتمالا ایجاد مزاحمت برای عملیات تمرکز  نداشتند

یک برگه اموزشی برای نیروی های امریکایی که در ان کلمات کلیدی روی ان نوشته شده است
نیروهای امریکایی با دوربین دید در شب

البته بر اساس گفته سرهنگ بکویث آنها یک نگرانی از جانب ارتش ایران داشتن یک پادگان زرهی در تهران بود که از تانک های ام48 و ام60 و  چیفتن استفاده می‌کرد ، همچنین این واحد دارای توپ دفاع هوایی هدایت راداری شیلکا  ساخت شوروی بود که می‌توانست برای واحدهای آمریکایی و  بالگردها مشکل زیادی فراهم کند . بر اساس تحلیل آنها ۹۰ دقیقه زمان می‌برد که این واحد آماده جنگ شود البته بسیار دور از انتظار است زیرا در شب تا آنها می‌خواستند نیروهای خود را فرا بخوانند نیروها از سراسر تهران به پادگان برسد و بعد سلاح‌های خود از جمله تانک های خود را آماده کند احتمالاً این کار به صبح می رسید ولی معلومه چرا آمریکایی‌ها90 دقیقه واکنش پیشبینی کرده بودند

البته گزارش نیز در همان زمان به این سرهنگ داده شده بود که فرمانده همین لشکر به دستور آیت الله خمینی اعدام  شده است،  این لشکر با کمبود قطعات و پرسنل مواجه است بسیاری از پرسنل یا فراری هستندو یا تصفیه شده اند  و عملا هیچ توان رزمی واقعی ندارد.نیروهای سپاه هم که در  گزارشات پیش از عملیات  بسیاری از آنها یاد شده بود  سلاح درستی برای مقابله  با نیروها و سلاح های پیشرفته دلتا را نداشتند  ولی به هر حال حضور آنها می تواند مشکل ساز شود.بررسی‌های نیز در مورد اینکه نیروی هوایی ایران بتواند با پدافند مشکل ایجاد کنند یا جنگنده‌های پایگاه مهراباد  بتواند جلوی سی130 ها را بگیرد نیز چندان جدی گرفته نمی شد زیرا شبکه پدافندی سر انقلاب درست کار نمی کرد.در نهایت مشکل بزرگ اگر قرار بود پیش بیاید روی زمین بود

چیزی که در این عملیات نقش بسیار مهمی داشت اصل غافلگیری بود اینکه ایرانی‌ها متوجه حضور آمریکایی‌ها در طبس در جنوب تهران و در خود تهران نشود دست کم تا زمانی که دیوار سفارتخانه منفجر می‌شود ،این مسئله خیلی مهمی بود که آمریکایی‌ها به این مسئله فکر می کردند که به هر حال چیزی که مهم است این است که ۶ ماه از زمان گروگانگیری گذشته بود برای همین هم ایرانی‌ها فکر میکردند  اگر قرار بود آنها کاری بکنه طی  شش ماه قبل کرده بودند .همچنین دولت آمریکا از زمانی که برنامه آغاز عملیات بسیار جدی شد طی چند هفته گذشته سیگنال‌های می فرستاد که نشان می‌دهد که دنبال مذاکره می باشند  و بحث عملیات نظامی نیست این مسئله باعث شد که ایرانی‌ها دستکم هشیاری کمتری داشته باشند

اصل غافلگیری را  آنها اگر  می‌توانستند رعایت کنند با چالش دیگری  روبرو می‌شدند .انها  اصلا نمی دانستند گروگان ها دقیقا کجا سفارتخانه هستند اطلاعات درستی در این زمینه به آمریکایی‌ها نمی رسید چون نیروهایی که در سفارتخانه رفت و آمد داشتند تمایل به همکاری با آمریکایی‌ها نداشتند

بزرگترین مشکلی که نیروی های امریکا با ان مواجه می شدند ، مردم انقلابی خشمگین بود

گفته می‌شود که آنها از طریق یک آشپز اطلاع یافته بودند که گروگان‌ها دقیقه در کجای ساختمان نگهداری می‌شوند و بخش عمده گروگان‌ها دقیقاً کجا هستند البته مشخص نیست  داستان این آشپز چقدر درست باشد ولی در نهایت انها مشخص  کرده بودند که گروگانها کدام بخش ساختمان بیشترین تمرکز را دارند و دست کم سه هفته پایانی به عملیاتی انها اطلاعات دقیقی داشتند سرهنگ بکویت معتقد  بود که اگر آنها دقیقا بدانند گروگان ها  کجای ساختمان هستند  انها نیاز به ۴۵ دقیقه وقت نداشتند و  فقط با ۲۰ دقیقه میتوانستند  گروگان‌ها را آزاد کنید

در نهایت این عملیات اصلاً آغاز نشد در همان ابتدا با یک فاجعه بزرگ تمام شد. این که چگونه یک هلیکوپتر و هواپیما بهم برخورد کردند  چیز پیچیده نیست . استرس بدی آب و هوا باعث شده که خلبان دچار اشتباه شود شما این مسئله را در نظر بگیرید که حتی در روز روشن نیز در فرودگاه های بزرگ مجهز به رادار زمینی دو هواپیما به هم می‌خورد و به هر حال این حادثه اتفاق افتاد و این عملیات با همه پیچیدگی اش هرگز اجرا نشد اگر اجرا می‌شد و موفق بود تبدیل به بزرگترین و پیچیده ترین عملیات نظامی در طول تاریخ میشد.

یک جمله مشهور می‌گوید زمانی که اولین گلوله شلیک شد اجرای عملیات بر اساس پیش‌بینی‌های قبلی دیگر کار بسیار سختی است

اگر بالگرد ها دچار نقص فنی می شدند ویا  اینکه بالگردهای بیشتری از کار می‌افتادند ، این کماندوها  در جنوب تهران دستگیر می شدند  یا در هنگام ورود به تهران درگیر می شدند و یا  در خیابان های تهران چه شود،  پاسداران هوشیار باشند یا نباشند مردم چه واکنشی نشان دهد آیا واقعا ارتش ایران هیچ اقدامی انجام میدهد  همه اینها اگر و اما بود

طراحان عملیات تلاش کرده بودند همه موارد را پیشبینی کنند و راهی برای ان پیدا کنند

ولی خوب بهترین نقشه ها هم قرار نیست همیشه درست از اب در بیایند .شما حالت را در نظر بگیرید که کماندو ها در خیابان های تهران در نزدیکی سفارتخانه با موجی از مردم انقلابی درگیر میشدند هلیکوپترها  نیز صدمه دیدن یا اینکه به درستی نمی توانستند به محل فرود برسد ،هواپیماها نیز تا حدی در آسمان می تواند بماند و هر حال باید اول آخر راهی پایگاه خود می شدند  و بعد کماندوها می‌ماندند و انقلابیون… بدون شک این عملیات اگر پیروز می شد یک افتخار بزرگ برای ارتش امریکا بود اگر شکست میخورد  احتمالاً بزرگترین رسوایی در تمام طول تاریخ بود

برخی در ایران همواره طرفدار شایع دست داشتن روسها در این عملیات هستند. این شایع که شامل بمب باران شبانه و یا موشک باران طبس است البته انقدر  بی ارزش است که نیاز به  پرداخت  به نیست زیرا هرگز نه روسها چنین ادعای داشتند و نه امریکا در موردش صحبت کردند. این شایعات از نظر فنی نیز ممکن نیست زیرا نه موشک های بالستیک و یا کروز روسها در ان دوران چنین دقتی داشتند و نه جنگنده های انها توان عملیات شبانه در ان زمان.این شایعات توسط  نیروهای عضو حزب توده برای اینکه  در ان دوران بگویند این حکومت تحت حفاظت  حکومت شوروی است مطرح شد ، شایعاتی که بی اساس بوده  و بدون هیچ مدرکی میباشد

عبدالحمید تارخ

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن