تاریخ

امپراتوری عثمانی از آغاز تا سقوط(قسمت دوازدهم)

امپراتوری عثمانی از آغاز تا سقوط(قسمت دوازدهم)

قسمت دوازدهم

جاه طلبی به سبک بلغارستان
کشور بلغارستان یکی از جاه طلب ترین کشورهای منطقه بالکان بود. این کشور بعد از استقلال رویاهای دور درازی برای توسعه خاک خود داشت. تزار فردیناند پادشاه این کشور نیز به شدت دنبال اجرای این رویاهای مربوط به ایجاد بلغارستان بزرگ بود . در نقشه های بلند پروازانه بلغاری ها تصرف مناطق ماند تراکیه،مقدونیه ، بندر سالونیک و حتی استانبول پیش بینی شده بود. آنها در جریان جنگ اول بالکان واقعا برای تصرف استانبول تلاش کردند . دولت روسیه بلافاصله در 5 نوامبر 1912 به بلغارستان یک هشدار شدید لحن به دولت بلغارستان داد و گفت در صورت تصرف استانبول به وسیله بلغارستان ارتش روسیه بلافاصله به خاک این کشور حمله خواهد کرد. ارتش بلغارستان ادرنه را تصرف کرد اما در نبرد خونین چاتالجا رویای جاه طلبانه تزار فردیناند برای تصرف بلغارستان پایان یافت.

تمرکز بیش از حد ارتش بلغارستان برتصرف ادرنه و استانبول باعث شد تا این کشور بخش هایی از تراکیه شرقی و بندر سالونیک را از دست بدهد. و همین موضوع زمینه جنگ با متحدان سابق این کشور را فراهم کرد.

تزار فردیناند پادشاه بلند پروازبلغارستان . سیاست های غلط او باعث شروع جنگ دوم بالکان گردید
تزار فردیناند پادشاه بلند پروازبلغارستان . سیاست های غلط او باعث شروع جنگ دوم بالکان گردید

روزهای داغ بالکان

همزمان دولت عثمانی نیز از ماه مه به سرعت مشغول بازسازی ارتش خود با کمک آلمانی ها بود. بلغارها در ماه ژوئن از توافق دفاعی محرمانه بین صربستان و یونان مطلع شدند. در 27 ژوئن مونته نگرو اعلام کرد در صورت بروز جنگ جدید جانب صربها را خواهد گرفت. دولت رومانی هم زمستان 1913 بر سر واگذاری منطقه ترانسیلوانیا با امپراتوری اتریش به توافق رسیده بود و عملا این کشور نیز وارد معرکه شد و گفت در جنگ احتمالی آینده بی طرف نخواهد ماند. درگیری های مرزی ادامه داشت و با این حال دولت روسیه بشدت سعی در جلوگیری از بروز جنگ را داشت چرا که نمی خواست متحدان اسلاوش در برابر یک دیگر قرار بگیرند.به همین خاطر تزار نیکلای در 8 ژوئن یک نامه برای پادشاهان بلغارستان و صربستان فرستاد و خواهان پذیرش داوری روسیه برای پایان اختلافات شد. دولت صربستان مدعی شد به دلیل تشکیل کشور آلبانی از قدرت های بزرگ ناراضی است . اما دولت بلغارستان جواب تندی به روسها داد و همین مسئله باعث شد تا روسیه عملا دست از حمایت بلغارستان بکشد و به کشور رومانی متمایل شود. با این وجود صربستان و یونان پیشنهاد کردند ارتش های سه کشور در منطقه اشغالی مقدونیه به یک چهارم کاهش یابد اما بلغارستان بازهم نپذیرفت.

وضعیت ارتش های درگیر

بلغارستان یکی از بزرگترین ارتش های منطقه بالکان را با 600 هزار سرباز کارآزموده در اختیار داشت. سازماندهی ارتش بلغارها در کل اروپا بی نظیر بود. آنها 9 لشکر مجزا با توپخانه های مستقل و مجهز در اختیار داشتند و بعد از جنگ اول بالکان نیز لشکر دهم این کشور تشکیل شد. یونانی ها اگرچه 9 لشکر در مقدونیه مستقر کرده بودند اما شمار سربازان آنها تنها 118 هزار نفر بود . صربستان نیز با 348 هزار نفر تقریبا نصف بلغارها نیرو داشت. توپخانه ارتش بلغارستان نیز از کل دشمنانش بیشتر بود .

ارتش بلغارستان بعد از پیروزی در جنگ اول بالکان در اوج قدرت و افتخار به سر می برد
ارتش بلغارستان بعد از پیروزی در جنگ اول بالکان در اوج قدرت و افتخار به سر می برد

در حالی که یونانی ها تنها 176 توپ و صربها 230 توپ در اختیار داشتند ارتش بلغارستان از 1116 توپ استفاده می کرد. با این وجود شمار تفنگ های ارتش بلغارستان به طرز عجیبی از نفرات کمتر بود و تنها 378 هزار تفنگ در اختیار سربازان این کشور بود.ارتش رومانی نیز یک ارتش 500 هزار نفری در اختیار داشت که از زمان جنگ استقلال این کشور در سال 1878 از عثمانی در هیچ جنگی شرکت نکرده بودند. مونته نگرو هم یک لشکر 12 هزار نفری برای کمک به متحدان خود فرستاده بود.
طبق نقشه بلغارها قرار بود با یک حمله پرتعداد وسریع به منطقه واردار نیروهای ارتش صربستان تارومار شوند. همزمان قرار بود یک حمله محدود تر به مواضع یونانی ها در مقدونیه انجام شود. البته ارتش بلغارستان به خوبی می دانست حریف ارتش یونان نخواهد شد اما امیدوار بود با یک مقاومت حساب شده و بعد از شکست صربستان در شمال نیروهای کمکی کافی برای این بخش از جبهه فرستاده شود. در واقع بلغارستان قصد داشت قبل از ورود قدرت های بزرگ به جنگ کار را تمام کند. اما فرماندهان ارتش این کشور به هیچ وجه تصور نمی کردند رومانی و عثمانی نیز برضد این کشور وارد جنگ شوند. در واقع آنها به طرز احمقانه تصور می کردند روسیه جلوی حمله این دو کشور را خواهد گرفت. در حالی که روسها مدتی پیش بلغارستان را به حال خود رها کرده بودند.

آغاز جنگ دوم بالکان با شکست های سریع بلغارستان

در روز 16 ژوئن فرماندهی عالی ارتش بلغارستان در یک اقدام بسیار عجیب بدون اطلاع تزار فردیناند و بدون هیچ گونه اعلام جنگی به مواضع صربستان و یونان حمله ور شد.
روز بعد دولت از ستاد ارتش خواست این حملات را متوقف کند و تزار فردیناند هم بلافاصله ژنرال سافوف را عزل و ژنرال دیمیتریف را به عنوان فرمانده کل ارتش انتخاب کرد. این سردرگمی در فرماندهی به ضرر بلغارها شد.

ژنرال دیمتریف. انتصاب ناگهانی او به عنوان فرمانده ارتش اوضاع نیروهای نظامی را برهم ریخت
ژنرال دیمتریف. انتصاب ناگهانی او به عنوان فرمانده ارتش اوضاع نیروهای نظامی را برهم ریخت

طبق برنامه قرار بود همه نیروهای ارتش برای این دو حمله به کار گرفته شوند. اما تعلل بلغارستان در پیشروی به سمت مواضع صربستان بهترین فرصت را برای ژنرال پوتینیک فرمانده صربها فراهم کرد و با تمرکز سریع نیروها جلوی پیشروی بلغارستان را گرفت. در جبهه جنگ با یونان نیز اوضاع طبق برنامه پیش نرفت و تا 19 ژوئن ارتش بلغارستان در جنگ با یونانی ها مجبور به عقب نشینی شد. در واقع تا قبل از ورود عثمانی ورومانی به جنگ بلغارستان قافیه را به رقبا باخته بود. با آغاز پیش روی یونانی ها بلغارستان مجبور شد نیروهای خود را برای دفاع از پایتخت خود یعنی صوفیه متمرکز کند.

شکست های بلغارستان از یونانی ها

در روز 26 ژوئن ارتش دوم بلغارستان به سمت شهر بندی سالونیک که در اشغال یونان بود حرکت کرد. با وجود گلوله باران سنگین توپخانه و تلفات سنگین یونانی ها در نهایت شکست سنگینی نصیب بلغارها شد . در این نبرد که به کیلیکس_لاچانز معروف شده هفت هزار سرباز بلغاری کشته و 6 هزار نفر اسیر شدند. این سنگین ترین شکست بلغارستان در جنگ دوم بالکان بود. یونانی ها با کمک نیروی دریایی خود منطقه کاوالا را تصرف کردند و وارد تراکیه غربی شدند. تا 25 ژوئیه بلغارستان به طور کامل از دریای اژه عقب نشینی کرد.

سنگرپراز جنازه نیروهای بلغاری بعد ازشکست در نبرد کیلیکس لاچانز از ارتش یونان
سنگرپراز جنازه نیروهای بلغاری بعد ازشکست در نبرد کیلیکس لاچانز از ارتش یونان

جنگ با صربها

ارتش چهارم بلغارستان مامور پیشروی در متصرفات صربها بود. اما تا 8 جولای ارتش بلغارستان شکست سختی خورد. بلغارها برای جبران به سمت شهر پیروت در جنوب صربستان حمله کردند . این حمله غافلگیرانه قوای صربها را تقسیم کرد و در نهایت در پیروزی در نبرد کالمینکی ارتش بلغارستان موفق شد جلوی پیشروی بیشتر صربها در خاک مقدونیه را بگیرد. در این پیروزی توپخانه مخوف بلغارستان نقش اساسی داشت. اما در جبهه جنوب اوضاع بشدت بحرانی بود. کنستانتین اول پادشاه جدید یونان دستور پیشروی به سمت صوفیه پایتخت بلغارستان را صادر کرده بود. با وجود مقاومت سرسختانه سربازان بلغاری یونانی ها موفق به عبور از گذرگاه کرسنا شدند و در تراکیه غربی به پیشروی خود ادامه دادند. در این پیشروی ارتش یونان باوجود خستگی و مشکلات لجستیکی به خوبی دربرابر ضد حملات ارتش بلغارستان مقاومت کرد و به پیشروی خود ادامه داد.

کنستانتین اول پادشاه جنگجوی یونان. او در هر دوجنگ بالکان ارتش کشورش را هدایت کرد و به پیروزی رسید
کنستانتین اول پادشاه جنگجوی یونان. او در هر دوجنگ بالکان ارتش کشورش را هدایت کرد و به پیروزی رسید

رومانی بازیگر جدید بالکان

در روز 10 ژوئیه 1913 ارتش رومانی با هدف تسخیر منطقه دوبریا به بلغارستان اعلام جنگ داد. ورود ارتش تازه نفس رومانی به جنگ دوم بالکان بسیار تعیین کننده بود. 80 هزار سرباز به فرماندهی ژنرال ایوان کالسر به شهر دوبرینا حمله کردند. بلافاصله مناطق توراکا و بالچیک به تصرف رومانی درآمد. سواره نظام رومانی هم شهر بندری وارنا را تصرف کرد. در 15 ژوئیه ارتش دانوب به فرماندهی فردیناند اول پادشاه بلغارستان عازم جنگ با رومانیایی هاشد . ارتش رومانی به سرعت نیروهای خود را به دو بخش تقسیم کرد نیمی به طرف صوفیه و نیم دیگر نیز به مقابله با ارتش فردیناند رفتند. روز 18 ژوئیه ارتش دانوب شکست خورد و ارتش دوم رومانی هم دو روز بعد شهر وارثا در 116 کیلومتری شمال صوفیه را تصرف کرد. ارتش های رومانی وصربستان در روز 25 ژوئیه یکی شدند و شهر وینین را تصرف کردند. اکنون صوفیه بدون محافظ در دسترس صربستان ورومانی قرار داشت.

پیتراول پادشاه صربستان. او به خوبی از اختلافات بلغارستان و رومانی به نفع کشورش استفاده کرد و با کمک ارتش رومانی تامرز نابودی بلغارها پیش رفت
پیتراول پادشاه صربستان. او به خوبی از اختلافات بلغارستان و رومانی به نفع کشورش استفاده کرد و با کمک ارتش رومانی تامرز نابودی بلغارها پیش رفت

ارتش رومانی پشت دیوارهای صوفیه و تسلیم بلغارستان

نیروی هوایی رومانی شروع به عکسبرداری نظامی و همچنین ریختن اوراق تبلیغاتی خطاب به مردم شهر در مورد تسلیم کرد. این اولین مورد از استفاده نیروی هوایی به منظور تسخیر یک پایتخت و درهم شکستن روحیه مردم بود(نیروی هوایی رومانی تاریخچه ای بسیار طولانی دارد و از همان سال های نخستین تشکیل صنایع هوایی قدرتمندی داشت و بسیاری از هواپیماهای مورد نیازش در داخل ساخته می شد)
با وجود پیروزی های پیاپی رومانیایی ها بیماری وبا باعث مرگ 6 هزار سرباز این کشور شد. که این رقم تلفات برای حضور یک هفته ایی رومانی در جنگ بالکان رقم زیادی بود.

هواپیماهای رومانی در حال انتقال به خط مقدم. نیروی هوای رومانی دربین کشورهای شرق اروپا بسیار قدرتمند بود
هواپیماهای رومانی در حال انتقال به خط مقدم. نیروی هوای رومانی دربین کشورهای شرق اروپا بسیار قدرتمند بود

ورود عثمانی به معرکه جنگ

با اعلام جنگ رومانی برضد بلغارستان دولت عثمانی هم از این فرصت استفاده کرد و برضد بلغارستان وارد جنگ شد. هدف اصلی ترکها پس گرفتن ادرنه و دیگر مناطقی بود که در جنگ اول بالکان به تصرف بلغارستان درآمده بود. در 12 جولای 250 هزار سرباز عثمانی به فرماندهی احمد عزت پاشا از منطقه گالیپولی به سمت ادرنه حرکت کردند. این نیروها در 20 جولای به این شهر رسیدند. ادرنه یک روز قبل توسط بلغارها رها شده بود. اما ارتش عثمانی بلافاصله آن را اشغال نکرد. نیروهای بلغارستان بار دیگر به شهر بازگشتند و در روزهای 21 و 23 جولای ادرنه دو بار بین ترکها و بلغارها دست به دست شد. ادرنه اولین پایتخت اروپایی عثمانی بود و از تصرف آن برای ترکها جنبه نمادین داشت. تسخیر این شهر بشدت به نفع انور پاشا وزیر جنگ و همه کاره دولت عثمانی شد چرا که محبوبیت او را چند برابر کرد.

احمد عزت پاشا. او ادرنه را از بلغارها پس گرفت اما همه اعتبار این پیروزی نصیب انور پاشا شد
احمد عزت پاشا. او ادرنه را از بلغارها پس گرفت اما همه اعتبار این پیروزی نصیب انور پاشا شد

تهاجم عثمانی به بلغارستان بیش از رومانی و صربستان باعث وحشت بلغارها شد. چرا که هنوز خاطره قرن ها اشغال و سرکوب بلغارستان به دست عثمانی هنوز در خاطره مردم باقی مانده بود. شیوع بیماری وبا به ارتش عثمانی نیز تلفات وارد کرد و 4 هزار سرباز این کشور را کشت. دولت عثمانی به محض تصرف منطقه تراکیه شرقی شروع به پاکسازی نژادی بلغارها از ناحیه تراویسا کرد. 200 هزار نفر از مردم بلغارستان مجبور به ترک محل زندگی خود شدند و به داخل بلغارستان گریختند. پیشروی سریع ترکها بلافاصله باعث واکنش دولت روسیه شد و تزار نیکلای دوم بار دیگر مجبور به حمایت از متحد قدیمی خود گردید . دولت روسیه به دولت عثمانی در مورد پیشروی در خاک بلغارستان هشدار داد و این کشور را به حمله تلافی جویانه در منطقه قفقاز تهدید کرد. نیروی دریایی عثمانی هم عازم سواحل عثمانی شد. این اتفاق باعث واکنش دولت انگلستان شد.

بحران در بلغارستان و امضای پیمان صلح بخارست

در بلغارستان اوضاع بشدت آشفته بود. در نهایت در روز 13 جولای استیان داف استعفا داد و 17 جولای واسیل رادوسلاف که طرفدار سرسخت آلمانی ها بود به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب شد. در 22 جولای فردیناند پادشاه بلغارستان از طریق سفیر ایتالیا در بخارست برای کارول اول پادشاه رومانی درخواست صلح فرستاد. کارول پذیرفت و ارتش رومانی پای دیوارهای صوفیه متوقف شد. رومانی پیشنهاد کرد مذاکرات صلح در بخارست انجام شود و دولت عثمانی را به عنوان طرف درگیر به این مذاکرات دعوت نکرد.

مذاکرات صلح بخارست. عثمانی به این مذاکرات دعوت نشد
مذاکرات صلح بخارست. عثمانی به این مذاکرات دعوت نشد

پایان جنگ دوم بالکان با امضای پیمان بخارست

30 جولای مذاکرات صلح آغاز شد. رومانی پیشاپیش منطقه دوبریا را از بلغارستان گرفته بود و در جریان مذاکرات صلح مراقب بود شرایط سنگینی بر بلغارها تحمیل نشود. همچنین کشورهای اتریش و روسیه صربستان را بشدت تحت فشار قرار داده بودند تا به بخش کمتری از خاک بلغارستان قناعت کند. پیمان بخارست در 10 اوت بین طرفین درگیر بجز عثمانی امضا شد.بر اساس این پیمان یونان تمام متصرفات خود را حفظ کرد. مقدونیه به سه بخش تقسیم شد. بزرگترین قسمت نصیب صربها شد، کوچکترین بخش آن به بلغارستان رسید و بخش ساحلی اژه نیز در دست یونان ماند. در پایان جنگ دوم بالکان 40 هزار کیلومتر و یک و نیم ملیون نفر به وسعت و جمعیت صربستان افزوده شد. یونان از 64 هزار کیلومتر به 108 هزار کیلومتر رسید و جمعیت آن سه میلیون نفر افزایش یافت. 7 هزار کیلومتر نیز نصیب رومانی شد. همچنین شصت درصد به خاک مونته نگرو افزوده شد. دولت بلغارستان نیز تعهد کرد تمام قلعه های نظامی موجود در منطقه شومن بالچیک را تخریب کند. جنگ دوم بالکان و معاهده بلغارستان برای همیشه به جاه طلبی های بلغارستان در منطقه بالکان پایان داد.

وضعیت بالکان قبل (تصویربالا) و بعد از امضای عهدنامه بخارست (تصویرپایین)
وضعیت بالکان قبل (تصویربالا) و بعد از امضای عهدنامه بخارست (تصویرپایین)

مذاکرات صلح استانبول

به دلیل عدم حضور ترکها در مذاکرات بخارست دولت های عثمانی وبلغارستان به طور جداگانه وارد مذاکره شدند و پیمان صلح در 29 سپتامبر امضا شد. بر اساس پیمان استانبول بلغارستان حاکمیت عثمانی بر مناطق ادرنه ، کیرکالیسا و دیوموتچیکو را به رسمیت شناخت. عثمانی هم بندر الکساندر رو پولیس را به بلغارستان پس داد. دو طرف تعهد کردند ظرف ده روز مناطق اشغالی را به یکدیگر تحویل دهند. همچنین اسرا نیز بین دو طرف مبادله شد.

معاهده آتن

عثمانی ویونان اگرچه در جریان جنگ دوم بالکان مستقیما با یکدیگر درگیر نشدند اما به دلیل اختلافات فراوان باقی مانده مرزی با یکدیگر در شهر آتن مذاکراتی را آغاز کردند. براساس معاهده آتن که در 14 نوامبر 1913 امضا شد کرت به طور قطعی و رسمی نصیب یونان شد. عثمانی تمام تسلط یونان بر منطقه یونیا را تایید کرد. و حقوق مساوی با ترکها به اتباع یونانی ساکن عثمانی اعطا شد. دولت یونان بسیاری از جزایر دریای اژه را اشغال کرده بود. حل این مسئله به داوری بین المللی سپرده شد که در فوریه 1914 آنها این جزایر را به یونان واگذار کردند. دولت عثمانی که بشدت از این اتفاق عصبانی شد و قصد آغاز جنگ با یونان را داشت که جنگ جهانی اول آغاز شد.

وضعیت امپراتوری عثمانی بعد از دوجنگ بالکان در سال 1913
وضعیت امپراتوری عثمانی بعد از دوجنگ بالکان در سال 1913

انورپاشا خوشی ها و دشواری ها
نتایج جنگ دوم بالکان بیش از هرکسی به نفع انور بیگ تمام شد. او به عنوان فاتح ادرنه وارد استانبول شد و و با استقبال صدها هزار نفر بر روی فرشی از گل قدم گذاشت. میزان محبوبیت او آنقدر بالا رفت که بلافاصله با دختر سلطان محمد پنجم ازدواج کرد و لقب پاشایی گرفت. همچنین انور صاحب یک کاخ مجلل با دهها خدمتکار شده بود. پیشرفت انور آنقدر سریع و عجیب بود که یکی از دوستان او در مورد او گفته بود: خدا لعنت کند انور پاشا را که انور بیگ نازنین ما را از بین برد.
با وجود پیروزی در جنگ دوم بالکان مشکلات ترکان جوان تازه آغاز شده بود. ترکان جوان با شعار برابری بین اقلیت های نژادی و مذهبی روی کار آمده بودند اما در عمل نتوانستند به این شعار عمل کنند چرا که بعد از پیروزی انقلاب 1909 ملی گرایی ترکی بین مردم به اوج خود رسیده بود. تا جایی که طلعت پاشا گفت: مادامی که به وظیفه خود در عثمانی کردن امپراتوری موفق نشده ایم نباید مسئله تساوی نژادی را مطرح کنیم.

استانبول در سال 1913. علی رغم تغییرات چشمگیرظاهری بسیاری از مردم فقیرترشده بودند
استانبول در سال 1913. علی رغم تغییرات چشمگیرظاهری بسیاری از مردم فقیرترشده بودند

ازتب ملی گرایی تا ماه عسل روابط عثمانی وآلمان

همین تب ملی گرایی باعث تغییر بسیاری از موارد در شهرها شد. به طور ناگهانی نوشته های فرانسوی تمام علائم و نشانه های تابلو های خیابان ها ،ایستگاه های راه آهن و تراموا پاک و با نوشته های ترکی جایگزین شد. تمامی اسامی خارجی و غیر ترکی بسیاری از شهرها و مناطق تغییر کرد. این اتفاق در شهر بین الملل استانبول باعث سرگردانی هزاران نفر از خارجی ها شد. با وجود این تب تند ملی گرایی هنوز دولت عثمانی میان شرق و غرب معطل مانده بود. اسماعیل حامی یکی از نویسندگان آن زمان می نویسد: ارتش عثمانی در یک زمان با وارد کردن اونیفورم روسی، تفنگ بلژیکی،اسب مجار،شمشیر انگلیسی، و تمرین های های نظامی فرانسوی ارتشی پدید آوردیم که تقلید مضحکی از اروپایی هاست.
با این وجود برخی از تلاش های ترکان جوان برای بهبود اثر بخش بود و چهره شهرهای عثمانی را عوض کرده بود. مارک سایکس دیپلمات انگلیسی که در سال 1913 به استانبول رفته بود می گوید : من از زمان انقلاب 1909 چهار با به استانبول سفر کرده بودم. اما این سفر آخر مرا شگفت زده کرد. کوچه ها و جاده ها تمیزتر شده بود ،تعداد سگهای ولگرد کم و شیوع وبا متوقف شده بود. با این وجود قبل از انقلاب کمتر کسی ممکن بود از همسایه اش نان قرض بگیرد اما اکنون تعداد فقرا چند برابرشده است.
در سال 1913 تقریبا چیزی از کمیته اتحاد و ترقی باقی نمانده بود. دولت عثمانی عملا به یک کاریکاتور تبدیل شده بود . انور و طلعت پاشا از باقی مانده دستگاه جاسوس عبدالحمد برای مبارزه برسرمنافع خود استفاده می کردند. در این آشفته بازار سلطان محمد پنجم عملا هیچ کاره بود. ترکان جوان بشدت با گماردن جاسوسان فراوان در اطراف او مراقب تحرکات او بودند. بر اساس کتاب خاورمیانه از درون سلطان محمد پنجم نیز قابلیت چندانی برای مقابله نداشت در این کتاب آمده است: ظاهر سلطان نشان دهنده شخصیت بی اهمیت اوست. او فردی کوچک اندام با پشت خمیده است و در سیمای او کمترین اثری از هوش ذکاوت دیده نمی شود. و همیشه مضطرب است. در واقع سلطان محمد پنجم بعد از برکناری برادرش به شدت از کودتا و کشته شدن هراسان بود و به همین خاطر عملا در تمام تحولات روزهای داغ قبل از جنگ جهانی اول هیچ نقشی نداشت.

طلعت پاشا اصلی ترین رقیب انور پاشا در دولت عثمانی بود
طلعت پاشا اصلی ترین رقیب انور پاشا در دولت عثمانی بود

ماه عسل در روابط آلمان و عثمانی

در چنین روزهایی عملا رابطه بین امپراتوری آلمان و عثمانی به اوج خود رسیده بود. آلمان ها در عثمانی به شدت به دنبال منافع استراتژیک خود بودند. طراح سیاست نفوذ آلمان در عثمانی مارشال فن بی براشتاین سفیر آلمان در عثمانی از سال های 1897 تا 1912 بود. بی بر اشتاین معتقد بود به زودی آلمان با روسیه وارد جنگ خواهد شد و از همین رو اتحاد و افزایش رابطه با عثمانی کاملا ضروری است . در سال ۱۸۸۲ فیلدمارشال فون در گلتس از سوی سلطان عبدالحمید مأموریت یافت ارتش عثمانی را دارای سازمان منظمی سازد و افراد آن را آموزش دهد.
افسران برجستهٔ هیئت نظامی آلمانی که در عثمانی فعالیت داشتند شامل فیلدمارشال پروسی فن در گلتس، دو ژنرال دیگر لیمان فن ساندرز و فون فالکنهاین سه دریاسالار به نام‌های سوچون، اودم و مرتن و چند افسر دیگر بودند.

مارشال فن اشتاین. سفیر آلمان در سالهای پایانی قرن 19 در عثمانی. او مدافع سرسخت نظریه تقویت رابطه با ترکها بود
مارشال فن اشتاین. سفیر آلمان در سالهای پایانی قرن 19 در عثمانی. او مدافع سرسخت نظریه تقویت رابطه با ترکها بود

روابطی که با سفر امپراتور ویلهلم دوم در دوره عبدالحمید دوم آغاز شده بود اکنون به اوج خود رسیده بود. یکی از مهمترین امتیازات آلمان در عثمانی قرارداد راه آهن برلین –بغداد بود. آلمان ها با زرنگی در هنگام عقد قرارداد امتیاز بهره برداری از منابع زیر زمینی تا شعاع 30 کیلومتری این خطوط را گرفته بودند.خطوطی که دقیقا از حوزه های نفتی عراق عبور می کرد. برنامه آلمان ها برای خط آهن برلین بغداد آنقدر گسترده بود که قصد داشتند بعد از اتمام این پروژه از طریق خانقین تا تهران نیز یک خط آهن برای اتصال به این خط بکشند.

از خوش خیالی های انور پاشا تا آغاز جنگ جهانی اول

تا سال 1914 دهها نفر از افسران ارتش عثمانی برای آموزش نظامی به آلمان فرستاده شده بودند. هزاران نفر از اتباع آلمان در استانبول و سراسر خاک عثمانی زندگی می کردند که در واقع اکثر آنها ماموران سیاسی اطلاعاتی این کشور بودند. بسیاری از شرکت های آلمانی در از حمل نقل شهری گرفته تا برق و کشاورزی در عثمانی سرمایه گذاری کرده بودند و حتی بیشتر امور مالی ترکها به وسیله سه بانک بزرگ آلمان اداره می شدو کارخانه های کروپ و کاوزر در استانبول شعبه داشتند.
انور پاشا اصلی ترین مدافع افزایش رابطه با آلمانی ها بود. انور به زبان آلمانی کاملا مسلط بود و همین امکان رابطه مستقیم و محرمانه بین او و آلمانی ها را فراهم کرده بود. با این وجود طلعت پاشا در مورد افزایش نفوذ آلمان در عثمانی بشدت نگران بود. و معتقد بود این نفوذ می تواند منجر به تنش در رابطه با انگلستان و روسیه شود. در آن روزها بارون فون وانگهایم سفیر آلمان در عثمانی عملا به یکی از قدرتمندترین افراد عثمانی تبدیل شده بود. او مدام با انورپاشا در ارتباط بود و بارها برای تفریح یا مذاکره به ویلای تابستانی وزیر جنگ عثمانی رفته بود. باوجود اینکه شرایط اروپا بشدت بحرانی بود انور پاشا در نهایت خوش بینی تصور می کرد جنگ به این زودی ها رخ نخواهد داد.

فون وانگنهایم سفیر وقت آلمان در عثمانی . او نزدیک ترین دوست انورپاشا در روزهای قبل از جنگ چهانی اول بود
فون وانگنهایم سفیر وقت آلمان در عثمانی . او نزدیک ترین دوست انورپاشا در روزهای قبل از جنگ چهانی اول بود

طبق عقیده انورپاشا حتی در صورت بروز یک جنگ آلمان و متحدانش توان کافی برای شکست انگلستان و سایر متحدانش را داشتند. با این وجود بسیاری از سیاستمداران قدیمی عثمانی بشدت از این سیاست نزدیکی با آلمان هراسان بودند و بارها به انورپاشا هشدار دادند انگلستان به زودی این کار را تلافی خواهد کرد.

بحران در روابط انگلستان و عثمانی
نزدیکی سریع آلمان و عثمانی باعث خشم متفقین شده بود. یکی از تاثیرگذارترین عوامل در رابطه عثمانی و انگلستان فیترموریس دیپلمات کارکشته و دبیر سفارت انگلستان در استانبول بود. او برای سالیان متمادی در عثمانی خدمت کرده بود و از سفیر انگلیس تا حتی مسوولان وزارت امور خارجه برای نظرات او در مورد عثمانی ارزش زیادی قائل بودند. با این وجود بینش سیاسی و درک موریس بسیار مشکل داشت. تامس لارنس معروف به لارنس عربستان که با فیترموریس دیدارکرده بود در خاطراتش می نویسد:دبیرشرقی سفارت فردی بسیار لجوج بود و اطلاعات فراوانی از عثمانی داشت. او از فراماسونرها متنفر بود و تقریبا اکثر ترکان جوان نیز عضو لژهای فراماسونری بودند. به همین خاطر موریس از دولتمردان ترکان جوان متنفر بود و سعی می کرد نظر دولت انگلستان را برای حمایت از سلطان محمد پنجم در برابر ترکان جوان جلب کند. موریس تا حدی از اهمیت وقایع روزهای داغ تابستان 1914 بی خبر بود که با شنیدن خبر ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در شهر سارایوو که در 28 ژوئن 1914 به وقوع پیوست هیچ واکنشی نشان داد و برای تعطیلات به لندن رفت.

فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش و همسرش. بعد از ترور کمترسیاست مدار اروپایی تصور می کرد این واقعه منجر به بروز جنگ جهانی اول شود
فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش و همسرش. بعد از ترور کمترسیاست مدار اروپایی تصور می کرد این واقعه منجر به بروز جنگ جهانی اول شود

امضای معاهده بی طرفی و دوستی آلمان و عثمانی

انفعال و بی خبری سفارت انگلستان در استانبول بهترین فرصت را برای آلمانی ها فراهم کرد. بارون فون وانگهایم به سرعت یک معاهده محرمانه با انور پاشا امضا کرد. که برطبق این معاهده دولت عثمانی در صورت بروز جنگ با وجود بی طرفی در جنگ تنگه های بسفر و داردانل را بر روی تمامی کشتی های جنگی متفقین می بست. دولت آلمان با این پیمان عملا بدون شلیک یک گلوله مسیر ارتباطی روسیه و متحدان اروپایی اش را قطع کرد. انور جزییات این معاهده را برای تصویب به کمیته اتحاد و ترقی برد و گذاشتن هفت تیر برروی طرح به طور غیر مستقیم به آنها سرنوشت شان را در صورت مخالفت با این معاهده هشدار داد. البته این معاهده سری هنوز دولت عثمانی را ملزم به وردو به جنگ نمی کرد اما سیر حوادث طوری پیش رفت که بزودی پای عثمانی هم به جنگ خونین جهانی اول کشیده شد.

مصادره رزم ناوهای عثمانی توسط انگلستان
یکی از عوامل اصلی در تحریک مردم و دولت عثمانی به ورود به جنگ جهانی اول ماجرای دو رزم ناو خریداری شده از انگلستان بود. ماه ها قبل و پیش از بحرانی شدن اوضاع اروپا دولت عثمانی سفارش دو رزم ناو جنگی را به کارخانه های کشتی سازی انگلستان داده بود. به دلیل شرایط نابسامان مالی دولت با تشکیل صندوق های اعانه ملی صدها هزار نفر از مردم از فقرا تا ثروتمندان در تهیه خرید این دو رزم ناو سهیم شده بودند. این دو رزم ناو که قرار بود به نام های سلطان عثمان و رشادیه وارد نیروی دریایی عثمانی شوند در سال 1914 آماده تحویل به دولت عثمانی شدند. ملوانان ترک برای آموزش و آوردن این دو کشتی به انگلستان رفتند و طبق برنامه قبلی در ماه اوت 1914 رزم ناو سلطان عثمان آماده حرکت به سوی عثمانی بود و قرار بود رشادیه هم چند هفته بعد عازم شود اما به طور کاملا ناگهانی وینستون چرچیل که آن روزها وزیر دریاداری انگلستان بود دستور مصادره این دو رزم ناو را به بهانه خطر برای امنیت انگلستان مصادره کرد.

ناوشکن سلطان عثمان در حال ساخت در انگلستان. چرچیل به بهانه اتحاد عثمانی با آلمان دو ناوشکن ترکها را مصادره کرد
ناوشکن سلطان عثمان در حال ساخت در انگلستان. چرچیل به بهانه اتحاد عثمانی با آلمان دو ناوشکن ترکها را مصادره کرد

به گفته برخی از مورخان احتمالا چرچیل توسط جاسوسان خود از معاهده محرمانه بین آلمان و عثمانی مطلع شده بود و می ترسید این دو رزم ناو به محض ترک انگلستان راهی بنادر آلمان شوند.

حرکت هوشمندانه آلمانی ها

به محض انتشار اخبار مصادره این دو رزم ناو هزاران نفر مردم عثمانی خشمگین به خیابان ها آمدند و برضد دولت انگلستان تظاهرات کردند. فون وانگنهایم بلافاصله از این فرصت استفاده کرد و به دیدار انور پاشا رفت و یک پیشنهاد شگفت انگیز به وزیر جنگ عثمانی داد. سفیرآلمان گفت دولتش حاضر است برای جبران از دست رفتن این دو رزم ناو دو رزم ناو آلمانی برسلاو و گوین که در دریای مدیترانه حضور داشتند را به طور رایگان به دولت عثمانی ببخشد. این پیشنهاد انور را حیرت زده کرد. اما از طرفی انورپاشا بشدت نگران بود که مبادا پذیرش این دو رزم ناو باعث برهم خوردن بی طرفی عثمانی شود. برسلاو و گوین در آن روزها در دریای مدیترانه بشدت توسط کشتی های انگلیسی مراقبت می شدند. در ساعت 5 عصر روز 4 اگوست پرنس دوباتن فرمانده نیروی دریایی نزد چرچیل رفت و از او خواست دستور نابودی این دو رزم ناو را صادر کند. اما چرچیل این دستور را صادر نکرد.

بخشش ناگهانی دو رزم ناو آلمانی به عثمانی

بلافاصله بعد از آغاز ساعت ابتدایی شب این دو رزم ناو آلمانی به سرعت به طرف بندر مسینا ایتالیا رفتند و در آنها سوخت گیری و به سمت یک مقصد نامعلوم حرکت کردند. طلعت پاشا بشدت از حوادث روی داده هراسان شد و نزد انورپاشا رفت و به او گفت ما در حال حاضر نیاز به صلح و آرامش داریم تا بتوانیم کشور ویران خود را بسازیم. ورود کشتی های آلمانی به داردانل می تواند به آغاز جنگ با انگلستان منجر شود. بالاخره انورپاشا هراسان شد وبه طور مخفیانه وابسته نظامی سفارت روسیه را احضار کرد و خواهان انعقاد یک پیمان همکاری با روسیه شد.
بنا براظهارات برخی از مورخان طلعت پاشا اخبار مذاکرات محرمانه انور و روسها را به آلمانی ها داد. اما بعضی معتقدند سفارت آلمان با شنود تلگراف های سفارت خانه روسیه پی به مذاکرات محرمانه انورپاشا و روسها برد.
با این وجود فون وانگنهایم به هیچ وجه اطلاع از این موضوع را به روی انور نیاورد و در عوض به سرعت نزد وزیر جنگ عثمانی رفت و پیشنهاد جدیدی ارائه کرد. سفیرکبیر آلمان گفت برای جلوگیری از نقض بی طرفی عثمانی دولت آلمان حاضر است دو رزم ناو گوین و برسلاو را به دولت عثمانی فروخته و بهای آن را در موقعیت مناسب بگیرد. در روز هشت اوت این دو رزم ناو به دهانه تنگه داردانل رسیدند و مستشار نظامی سفارت آلمان از انور پاشا خواست اجازه ورود این دو کشتی جنگی را به داردانل صادر کند.

مسیرطی شده توسط دو ناوشکن برسلاو و گوین از جنوب ایتالیا تا استانبول
مسیرطی شده توسط دو ناوشکن برسلاو و گوین از جنوب ایتالیا تا استانبول

انور پاشا ابتدا مدعی شد باید با اعضای دولت مذاکره کند اما مستشار سفارت آلمان جواب فوری می خواست. در نهایت انور پاشا اجازه ورود این دو رزم ناو را به تنگه داردانل صادر کند و طبیعتا ماجرای اتحاد با روسیه نیز فراموش شد. ماجرا به سرعت شکل مضحکی به خود گرفت.ملوانان و افسران آلمانی با گذاشتن فینه قرمز برسر در خیابان های استانبول قدم می زدند و وانمود می کردند عضو نیروی دریایی عثمانی هستند. اتومبیل های آلمانی با پرچم عقاب نشان در استانبول حرکت م کردند و مردم عادی شعار آلمان مافوق الله می دادند. جاوید بیگ وزیر دارایی به روزنامه نگار بلژیکی گفت متاسفانه خبر بدی برای شما دارم آلمانی ها بروکسل را گرفتند . آن خبرنگار بلژیکی با اشاره به دو رزم ناو آلمانی که در استانبول لنگر انداخته بودند گفت من هم خبر بدتری برایتان دارم آلمانی ها عثمانی را تصرف کرده اند.

آغاز جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به جنگ

جنگ جهانی اول با ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در اول اوت 1914 آغاز شده بود(جنگ جهانی اول با جشن وشادی مردم کشورهای درگیر آغازشد!) اما ظاهرا مسوولان وقت عثمانی علاقه ایی به ورود به این جنگ که آن روزها ابعادش نامشخص بود نداشتند. در واقع دو جنگ اول و دوم بالکان رمق ارتش عثمانی را گرفته بود و عاقلانه بود که این امپراتوری رو به زوال از درگیری تازه اجتناب کند. اما حرکات هوشمندانه و توطئه دقیق آلمانی ها دولت عثمانی را در این جنگ خونین گرفتار کرد. ماموریت وارد کردن عثمانی به جنگ به عهده دو رزم ناو آلمانی بروسلاو و گوین گذاشته شد.

ورود ناوشکن گوین به استانبول
ورود ناوشکن گوین به استانبول

عملیات خودسرانه دریاسالار زوشون در دریای سیاه و ورود عثمانی به جنگ جهانی اول

در روز 29 اکتبر دریاسالار زوشون فرمانده این دو کشتی با وجود اینکه ظاهرا تحت فرماندهی نیروی دریایی عثمانی و شخص جمال بیگ وزیر دریاداری این کشور بود بدون اطلاع و اجازه قبلی راهی دریای سیاه شد و به دو بندر روسی اودسا و سواستوپل حمله ور شد. این دو رزم ناو آلمانی تقریبا هر کشتی روسی که در مسیر خود دیدند غرق کردند . خبر این فاجعه طی تلگرافی به جمال بیگ رسید و او را بشدت وحشت زده کرد. بلافاصله در 30 اکتبر سفرای روسیه،انگلستان و فرانسه از استانبول خارج شدند و در 31 اکتبر عثمانی وارد جنگ جهانی اول شد . بدین ترتیب امپراتوری عثمانی وارد جنگی شد که در نهایت آن را به زباله دان تاریخ فرستاد گردید.

دریاسالار زوشن. فرمانده دوناوشکن آلمانی. عملیات خودسرانه او دردریای سیاه پای ترکها را به جنگ چهانی اول باز کرد
دریاسالار زوشن. فرمانده دوناوشکن آلمانی. عملیات خودسرانه او دردریای سیاه پای ترکها را به جنگ چهانی اول باز کرد

مصطفی کمال تبعید شده در صوفیه

مصطفی کمال یکی از شجاع ترین و محبوب ترین افسران ترکان جوان بود که در جریان انقلاب 1909 هم نقشی اساسی داشت. اما انور بیگ به دلایل مختلفی علاقه ایی به حضور مصطفی کمال در مشاغل رده بالای ارتش نداشت و در یک ماموریت که بیشتر جنبه تبعیدی داشت او را به عنوان وابسته نظامی راهی سفارت عثمانی در صوفیه پایتخت بلغارستان کرد. مصطفی کمال با نگرانی روزهای قبل از جنگ اتفاقات را دنبال می کرد و بشدت از نفوذ وحشتناک آلمانی ها در ارتش عثمانی نگران بود. او در نامه ایی که برای انور پاشا نوشت گفت: ترک ها فقط به دست خودشان می توانند نجات یابند و قرار دادن ارتش که نیروی حیاتی ملت عثمانی است در اختیار آلمانی ها دیوانگی است. اما انور پاشا هیچ اهمیتی به این نامه نداد. با شروع جنگ مصطفی کمال درخواست حضور در خط مقدم را به ارتش فرستاد که رد شد. در نهایت تصمیم گرفت با استفاده از آشفتگی روزهای جنگ به عنوان سربازی ساده در خط مقدم ظاهر شود. او در فوریه 1915 صوفیه را ترک کرد و در نهایت با ابلاغ ارتش راهی پادگان رودوستو در گالیپولی شد و در نهایت یکی با فرماندهی او یکی از بزرگ ترین پیروزی های عثمانی در گالیپولی رقم خورد.

سرهنگ مصطفی کمال در سال های جنگ جهانی اول. او چندان موافق نفوذ آلمانی ها در ارتش نبود
سرهنگ مصطفی کمال در سال های جنگ جهانی اول. او چندان موافق نفوذ آلمانی ها در ارتش نبود

شروع سریع جنگ و روزهای سخت انورپاشا

در روز 2 اکتبر روسیه به عثمانی اعلام جنگ داد و در 5نوامبر هم فرانسه و انگلستان برضد عثمانی وارد جنگ شدند. انور پاشا در یک پیام بلند بالا مردم و ارتش را به جنگ تا پیروزی نهایی دعوت کرد اما به سرعت با آغاز جنگ مشکلات عثمانی هم آغاز شد.
در واقع دولت آلمان بنا به اهداف خاصی عثمانی را وارد جنگ کرده بود. ارتش روسیه پرتعداد ترین ارتش متفقین را در اختیار داشت و می توانست به دلیل داشتن منابع و جمعیت فراوان خطر عظیمی برای امپراتوری های اتریش و آلمان ایجاد کند. طبق برنامه آلمانی ها قرار بود ارتش عثمانی با ورود به جنگ و درگیر کردن ارتش عثمانی از قفقازتا دریای سیاه بخشی از ارتش روسیه تزاری را معطل خود کند و در صورت پیروزی عثمانی در قفقاز چاه های نفت این منطقه نیز منبع انرژی خوبی برای آلمانی ها محسوب می شد.
انور پاشا هم به دنبال تسخیر مجدد مناطق کارس و بندر باتومی بود. آلمانی ها بشدت از جنگ در منطقه قفقاز استقبال می کردند چراکه جنگ در جبهه قفقاز به معنی نصف شدن توان ارتش روسیه در جبهه اروپا بود.

آغاز نبرد روسیه و عثمانی در قفقاز و عملیات برگمان

انورپاشا با کمک آلمانی ها نقشه مفصلی برای جنگ در قفقاز کشیده بود. او قصد داشت با شعار آزادی مسلمانان قفقاز از زیر سلطه روسها راهی این منطقه شود و حتی نام نیروهای خود را ارتش اسلام گذاشت(سواستفاده مشترک عثمانی و آلمان در احساسات مذهبی مردم منطقه ایران نیز در امان نگذاشت و باوجود بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول دردسرهای زیادی برای کشورمان ایجاد کرد).
طبق نقشه انورپاشا قرار بود با یک حمله همه جانبه راه ارتش عثمانی تا شهر تفلیس بازشود.نقشه های انور مبتنی بر نقشه های نظامی ناپلئون بود و به منظور تقویت ارتش عثمانی در این منطقه 118 هزار سرباز ژاندارمری را به نیروهای مستقر در منطقه اضافه کرد که فایده ایی جز آشفتگی در بین نیروها نداشت.

حمله برگمان
اولین درگیری مستقیم نظامی عثمانی و روسیه در جریان جنگ جهانی اول به عملیات برگمان باز می گردد. این عملیات توسط ژنرال جورجی برگمن فرمانده ارتش قفقاز طراح این عملیات بود. این عملیات از 2تا 17 نوامبر 1914 آغاز شد. طی این عملیات قرار بود ارتش روسیه دره ایشکریت در نواحی مرزی عثمانی و قفقاز را به عنوان یک اقدام دفاعی به منظور جلوگیری از تهاجم واحد های حمیدیه تسخیر کند.

عملیات برگمان اولین رویارویی عثمانی و روسیه در جنگ جهانی اول. روسها با رنگ آبی و ترکها با فلش های قرمز مشخص شده اند
عملیات برگمان اولین رویارویی عثمانی و روسیه در جنگ جهانی اول. روسها با رنگ آبی و ترکها با فلش های قرمز مشخص شده اند

در روز 2نوامبر نیروهای برگمان وارد منطقه کوبرکوی واقع در شرق عثمانی شدند. برگمن تا 5 نوامبر موفق به اشغال نواحی مورد نظر شد و تا 7 نوامبر بالاخره با ارتش عثمانی روبه رو شد. فرمانده قوای عثمانی حسن عزت پاشا یکی از فرماندهان لایق ارتش بود. مقاومت ترکها شدید بود و بتدریج تلفات روسها را بالا برد. ارتش روسیه شروع به عقب نشینی کرد و تا منطقه بورکا در شمال غربی عثمانی و به روی خط مرزی دو کشور عقب نشینی کرد. موفقیت غیرمنتظره ارتش عثمانی در این عملیات انور پاشا را برای شروع جنگ در جبهه ساری کمیش تحریک کرد.

ورود انگلستان به خاک عثمانی و اعلام جهاد سلطان

در همان روزها ارتش انگلستان به منظور اینکه خیالش از تسلط بر بزرگترین پالایشگاه نفتی جهان( پالایشگاه آبادان) راحت شود نیروهای خود را در جنوب عراق پیاده کرد. سلطان محمد پنجم به عنوان خلیفه مسلمین در 12 نوامبر برضد روسیه،فرانسه و انگلستان اعلام جهادکرد و شیخ السلام عثمانی هم آن را تایید کرد. اگرچه امپراتور وقت عثمانی فرسنگها از نظر قدرت واعتبار با اجدادش فاصله داشت اما این فرمان جهاد بازهم مورد استقبال بخشی از جهان اسلام قرارگرفت(در ایران هم از این فرمان استقبال شد وبرخی از دولتمردان تحت شعار اتحاد اسلام خیال داشتند یک دولت جدید با کمک عثمانی تشکیل دهند)

مسیر حرکت نیروهای انگلیسی در خاک عراق
مسیر حرکت نیروهای انگلیسی در خاک عراق

پیش زمینه های نبرد ساری کمیش

در حالی که انور پاشا قصد داشت هرچه سریع تر نبرد در جبهه ساری کمیش را آغاز کند حسن ایزت پاشا با این عملیات مخالف بود و معتقد بود به دلیل آغاززمستان سخت در منطقه نبرد بهتراست عملیات به زمان دیگری موکول شود. اما انورپاشا برنامه دیگری داشت او قصد داشت با انجام یک عملیات مرزی ناگهان در منطقه ساری کمیش- کارس روسها را عقب براند و با استفاده از زمستان سخت منطقه آنها را درهم بشکند.
آغازنبرد خونین ساری کمیش در شرق عثمانی
حسن ایزت همچنان مخالف بود و گفت در صورت آغاز این عملیات باید نهایتا در عرض 8 تا 9 روز تکلیف نبرد مشخص شود. انور که از مخالفت های ایزت پاشا چندان راضی نبود سرهنگ حفیظ هاکاکی را راهی منطقه کرد. انور با انجام عملیات سریع هم مخالف بود چرا که قصد کشاندن جنگ به روزهای سخت و سرد زمستان را داشت. انور ژنرال فریتز برونسارت و سرهنگ دوم اتومن فلدمن را برای مشاوره نظامی با خود به منطقه نبرد برد. حسن ایزت پاشا قصد استعفا داشت که با مخالفت فرماندهان ارتش مواجه شد.
آغاز نبرد ساری کمیش
منطقه نبرد ساری کمیش وسعتی حدود 1200 تا 1500 کیلومتر داشت و از دریای سیاه تا دریاچه وان گسترده شده بود. بیشتر منطقه نبرد در ارتفاع 1500 تا 2000 متری قرار داشت و صدها کیلومتر از پایتخت عثمانی فاصله داشت. ترکها زیرساخت حمل نقل مناسبی نداشتند در حالی که ارتش روسیه از یک خط آهن گسترده تدارکاتی و جاده های مناسب بهره می برد. تنها راه تدارکاتی ارتش عثمانی از رشته کوه های الله اکبر(واقع در شمال شرق ترکیه) عبور می کرد. بسیاری از جاده ها برای عبور توپخانه مناسب نبود . نیروهای عثمانی در یک خط 80 کیلومتری تا شهر ارزروم سنگر گرفتند.

منطقه ساری کمیش در سال 1916. این منطقه در نخستین سال جنگ جهانی اول شاهد یکی از خونین ترین جنگهای روسیه و عثمانی بود
منطقه ساری کمیش در سال 1916. این منطقه در نخستین سال جنگ جهانی اول شاهد یکی از خونین ترین جنگهای روسیه و عثمانی بود

نیروی عملیاتی ارتش عثمانی از سه سپاه 9، 10 و 11 تشکیل شده بود. سپاه 11 در ارزروم مستقر شد.سپاه ده در سیواس وسپاه 9 در منطقه لازیه مستقر شدند. یک واحد به نام STANK BEY تحت فرماندهی آلمانی ها ایجاد شد و وظیفه اش تقویت ارتش و خنثی کردن حملات ناگهانی روسها بود. این واحد شامل دو گردان پیاده و دو واحد توپخانه بود. با وجود اینکه تعداد نیروهای ارتش و ژاندارمری عثمانی 150 هزارنفر بود و 218 توپ در اختیار داشتند اما برای عملیات آماده نبودند. سپاه 9 بدون لباس زمستانی و بعد از یک راه پیمایی طولانی در حالی که جیره اش فقط نان خشک و زیتون بود به جبهه رسیده بود.
اما اوضاع روسها هم چندان درخشان نبود از ارتش صد هزار نفری قفقاز نیمی راهی جبهه پروس شده بودند. روسها با هم فکری با ورنتسوف دشکوف شهردار تفلیس به فکر ایجاد واحد های داوطلب ارمنی افتادند. اگرچه قرار بود ارمنی ها به عنوان داوطلب با ترکها بجنگند اما بسیاری از مسیحیان ارتدوکس قفقاز مثل یونانی ها هم به این واحدها پیوستند. در نهایت 4 گردان داوطلب ایجاد شد.

فداییان ارمنی بیشتر در نقش نیروهای چریکی و پارتیزانی در نبرد ساری کمیش به نفع روسها جنگیدند
فداییان ارمنی بیشتر در نقش نیروهای چریکی و پارتیزانی در نبرد ساری کمیش به نفع روسها جنگیدند

حفیظ هاکاکی یه نقشه کشیده بود که طبق آن قرار بود با یک حمله ناگهانی به روسها کار آنها را تا 22 دسامبرتمام کند. تیپ تحت فرماندهی هاکاکی خود را آماده حمله به یک نیروی روس تحت فرماندهی ژنرال استیومن کردند. این حمله محدود موفقیت آمیز بود و ژنرال استیومن تا روز 23 اکتبر به سمت ارداهان عقب نشینی کرد. هاکاکی شروع به تعقیب او کرد. دو واحد برای تعقیب روسها فرستاده شدند. اما در هوای مه آلود دو واحد 31 و 32 یکدیگر را با روسها اشتباه گرفتند و با آتش اشتباهی شروع به قتل عام یکدیگر کردند. در نهایت 2000 هزار سرباز ترک کشته و بسیاری دیگر زخمی شدند. با این حال هاکاکی تا 24 دسامبر به پیش روی خود ادامه داد. هدف اصلی او رسیدن به خط ساری کمیش- کارس بود.

حفیظ هاکاکی .یکی از بهترین افسران ارتش عثمانی در نبرد ساری کمیش بود
حفیظ هاکاکی .یکی از بهترین افسران ارتش عثمانی در نبرد ساری کمیش بود

در ساعات اولیه 26 سپتامبر بیشترسپاه نهم تحت گلوله باران روسها قرار گرفت. سربازان ترک که بیشتراز 14 ساعت مداوم پیاده روی کرده بودند در اثر خستگی و سرما و گلوله باران روسها تلفات فراوانی دادند. به زودی طوفان برف هم آغازشد اما هنگ 91 ازسپاه 9 به پیش روی خود ادامه داد. سپاه نهم اکنون به 30 کیلومتری ساری کمیش رسیده بود. اما رشته کوه های صعب العبور الله اکبر هنوز برسر راه آنها بود. هزاران سرباز در اثر فشار پیاده روی و سرما مرده بودند. بتدریج حملات فداییان ارمنی هم آغازشد و پیشروی ترکها را کند کرد.
زمانی که ژنرال ملاهایشسکی به مقر فرماندهی روسها رسید دستور عقب نشینی کامل را صادر کرد. قرار بود این عقب نشینی 25 و 26 دسامبر آغاز شود. روسها به سرعت شروع به تخلیه منطقه کردند. اما ژنرال یودنیچ فرمانده سپاه دوم ارتش روسیه تصمیم به مقاومت گرفت و نقشه جدیدی برای مقابله با ترکها طراحی شد. با اینکه سپاه نهم و دهم به نزدیکی ساری کمیش رسیده بودند اما بسیاری از آنها ازخستگی فرسوده بودند و از کمبود اسلحه و آذوقه رنج می بردند. انور به پیشروی اصرار داشت و تصور می کرد روسها منطقه را تخلیه کرده و به کارس رفته اند. اما در واقع ارتش روسیه قصد داشت نیروهای ترک را در یک نیم دایره وسیع محاصره کند.

پوستر یادبود نبرد ساری کمیش
پوستر یادبود نبرد ساری کمیش

در روز 29 دسامبر سپاه 9 و 10 حمله به شهر ساری کیمش را آغاز کرد. کل نیروهای عثمانی 12 هزار نفر بود اما در نهایت 6 هزار نفراز آنها کشته شدند. اگرچه حمله موفقیت آمیز بود اما فاجعه تازه آغازشده بود. در روز 31 دسامبر سپاه نهم در جنگ های اطراف شهر 2500 سرباز و 14 توپ را از دست داد. در شب همان روز به انورپاشا خبر رسید واحد 32 از سپاه نهم به کلی از بین رفته و نیروهایش در یک نیم دایره وسیع در حال محاصره شدن هستند. با این حال وزیر جنگ به پیشروی اش ادامه داد. سپاه 11 همچنان پیشروی می کرد اما بارش برف سرعت آنها را کاهش داده بود و جلوی کمک رسانی به نیروها را می گرفت. اوضاع دو سپاه دیگر نیز اسفناک بود. سپاه نهم 40 درصد نفراتش را از دست داده بود و نود درصد نیروهای سپاه دهم هم در کوه های الله اکبر گیر افتاده بودند. نیروهای باقی مانده خود را به سختی به شهر اردامان رساندند. نیروها بشدت خسته و فرسوده بودند و ارتش روسیه هم آماده تکمیل محاصره آنها بود. تا روز 2 ژانویه توپخانه روسها تلفات زیادی به نیروهای عثمانی وارد کرده بود. حفیظ هاکاکی به انور گفت نیروهای باقی مانده برای ادامه نبرد بسیار ضعیف اند اما انور گفت باید به تهاجم با تمام قوا ادامه داد. او برای تشویق سرهنگ هاکاکی را ارتقا درجه داد و نام نیروهای او را ارتش چپ گذاشت.

سربازان ارتش سوم عثمانی. یکی از ضعف های اساسی ترکها در ساری کمیش نداشتن تجهیزات مناسب زمستانی بود
سربازان ارتش سوم عثمانی. یکی از ضعف های اساسی ترکها در ساری کمیش نداشتن تجهیزات مناسب زمستانی بود

در روز سوم ژانویه پیشروی سپاه نهم ادامه پیدا کرد اما سپاه ده شروع به عقب نشینی کرد.حفیظ هاکاکی همچنان امیدوار به حفظ مواضع نیروهایش بود اما حلقه محاصره روسها همچنان تنگ تر میشد. در 4 ژانویه هاکاکی به یکی از افسران زیردستش به نام ایسهان گفت این جنگ تمام شده مگراینکه نیروهای باقی مانده در کوه های الله اکبر همچنان زنده باشند. در روز 6 ژانویه واحد های 28،17 و 29 تسلیم شدند. 8 افسر بلند پایه هم بین آنها بود. که یکی از آنها سرهنگ احسان نوری پاشا بود(احسان پاشا بعدها در سال های پایانی عمرامپراتوری عثمانی وسال های آغازین جمهوری ترکیه جمهوری معروف آرارات را باکمک کردهای شرق ترکیه پایه گذاری کرد که بشدت سرکوب شد)
هاکاکی خود را به ستاد سپاه ده رساند و گفت سپاه نهم به کلی از بین رفته و دستور عقب نشینی کامل به سمت ارزروم را صادر کرد. در روز 11 ژانویه انورپاشا و افسران آلمانی مشاورش خودر ا به ارزروم رساندند. آنها قصد داشتند عملیات جدیدی را از این شهر آغاز کنند. ارتش عثمانی سعی کرد از طریق مسیر دریایی استانبول – بندرترابوزان برای نیروهایش تدارکات ارسال کند اما با مقاومت نیروی دریایی روسیه ناکام ماند و رزم ناو گوین هم تحت تعقیب کشتی های روسی قرار گرفت.

سربازان ارتش روسیه در ساری کمیش
سربازان ارتش روسیه در ساری کمیش

درهم پاشیدن نیروهای عثمانی و شکست تلخ در ساری کمیش
تا روز 17 ژانویه باقی مانده نیروهای عثمانی در جنگل های اطراف ساری کمیش جمع آوری شدند که نشان دهنده پایان جنگ دراین جبهه بود.روسیه دره کوروک را پاکسازی کرد و نقشه بلندپروازانه انورپاشا بعد از سه هفته نبرد خونین شکست خورد.هاکاکی تصور می کرد بعد از این پیروزی روسها به سمت شهر ارزروم سرازیر خواهند شد و به همین خاطر ارتش سوم را مامور ایجاد سنگرهای دفاعی در اطراف شهر کرد. اما حمله رخ نداد. بدبیاری های ارتش عثمانی هنوز تمام نشده بود و در 12 فوریه 1915 حفیظ هاکاکی به دلیل ابتلا به بیماری تیفوس فوت کرد و مهمت کمیل فرماندهی نیروها را به عهده گرفت.اگرچه جنگ تقریبا به پایان رسیده بود اما تلفات ترکها همچنان ادامه داشت. تعداد نفرات ارتش سوم از 118 هزار نفر در آغاز نبرد ساری کمیش به 42 هزار نفر در ژانویه 1915 رسیده بود. بعد از پایان نبرد روسها جنازه یخ زده سی هزار سرباز ترک را در منطقه درگیری پیدا کردند. شیوع بیماری های مثل تیفوس تلفات ترکها را چند برابر کرد و بیمارستانهای ارزروم پر از سربازان زخمی و بیمار بود. شیوع بیماری باعث شد تا تعداد سربازان ارتش سوم بازهم کاهش یابد و این بار به 12500 نفر رسید یکی از افسران آلمانی شاغل در ارتش عثمانی در مورد سرنوشت ارتش سوم نوشته: ارتش سوم عثمانی دچار فجایعی شده بود که در تاریخ نظامی این کشور بی نظیر بود. تلفات تنها به افراد کشته شده محدود نبود و روسها 7000 سرباز عثمانی از جمله 200 افسر بلند پایه را به اسارت گرفتند. بیشتر این افراد به شهر کوچک وارناوینو در شرق مسکو تبعید شدند. ارتش روسیه هم در این نبرد 30 هزار نفر تلفات داد که بیشتر آن به خاطر سرما و یخ زدگی بود.

سربازان روس بالای سر جنازه های یخ زده سربازان عثمانی. بخش اعظم تلفات ترکها به خاطر یخ زدگی و سرما بود
سربازان روس بالای سر جنازه های یخ زده سربازان عثمانی. بخش اعظم تلفات ترکها به خاطر یخ زدگی و سرما بود

دلایل شکست
اصلی ترین دلیل شکست سنگین ارتش عثمانی در ساری کمیش نقشه های انورپاشا بود. او نتوانست پشتیبانی لازم را از نیروها به عمل آورد. نیروهای عملیاتی ارتباط درستی با یکدیگر نداشتند. در واقع اگر انور عملیات را در 24 دسامبر متوقف می کرد این فاجعه رقم نمی خورد. فداییان ارمنی یکی از دردسرهای ارتش عثمانی در این نبرد بود. آنها به خوبی با شرایط طبیعی منطقه آشنا بودند و با جنگ به شیوه پارتیزانی علاوه بر وارد کردن تلفات به ارتش عثمانی باعث کند شدن پیشروی آنها شدند و در نهایت ارتش روسیه موفق شد زمان کافی برای انتقال نیرو به جبهه ساری کمیش را به دست آورد.
حضورفعالانه فداییان ارمنی در نبرد ساری کمیش باعث تیرگی مجدد روابط دولت عثمانی و ارامنه ساکن در این کشورشد. تا جایی که زمانی که در جولای 1915 کمیته اتحاد و پیشرفت و (CPU ) در شهر ارزروم کنفرانسی رابا موضوع راه های مسالمت آمیز کسب حقوق ارمنی ها برگزار کرد دولت عثمانی آن را سرآغاز یک قیام جدید برضد دولت مرکزی این کشور قلمداد کرد و متقاعدشد ارامنه به دنبال تجزیه بخش شرقی این کشور هستند. انور بشدت از این موضوع عصبانی شد و کم کم زمینه های نسل کشی خونین ارامنه چیده شد.

نبرد بین النهرین
منطقه بین النهرین (شامل عراق ، کویت و بخشی از اردن) جزو مناطق دردسر ساز امپراتوری عثمانی بود . اعراب معمولا هرچند سال یکبار برضد دولت عثمانی دست به شورش می زدند اما با کشیده شدن راه آهن در سال 1888 انتقال نیرو و سرکوبی شورش ها برای ترکها راحت تر شده بود. بسیاری از منابع نفتی خصوصا پالایشگاه عظیم آبادان در مجاورت بین النهرین قرار داشت به همین خاطر دولت انگلستان دفاع از این مناطق را به نیروی دریایی این کشور سپرد. به دنبال شروع جنگ جهانی اول اقدامات وسیع آلمانی ها برای کشاندن مسلمانان به جبهه متحدین آغاز شد. آلمانی ها سعی می کردند با استفاده از نفرت اعراب و حتی ایرانیان از استعمار انگلستان و ترکان عثمانی آنها را وادار به مبارزه به نفع خود کنند. ارتش چهارم عثمانی وظیفه دفاع از این منطقه را برعهده داشت و شامل دو سپاه 12 و 13 بود. مقر این ارتش در شهر موصول بود. اما بعد از پیروزی در عملیات برگمان انور پاشا بخشی از ستاد این ارتش را راهی قفقاز کرد و کل سپاه 12 نیز به منطقه فلسطین اعزام شد. بخشی دیگر از نیروها هم راهی سوریه شدند. با این شرایط در هنگام آغاز تهاجم انگلستان به این منطقه ارتش چهارم تنها 38 درصد توان خود را در اختیار داشت. به طور کلی منطقه بین النهرین برای عثمانی اهمیت استراتژیک چندانی نداشت و سربازان سپاه 12 و 13 چندان خوب تجهیز نشده بودند. ستاد ارتش چهارم حتی نقشه مناسب منطقه را در اختیار نداشت و در نهایت انورپاشا مجبور به خریداری نقشه های نظامی این منطقه از آلمانی ها شد. در 6 نوامبر 1914 نیروی دریایی بریتانیا بمباران شهر فاو را آغاز کرد. نیروهای انگلستان به رهبری ژنرال آرتو برت و با حضور سرپرسی کاکس به عنوان افسر سیاسی در جنوب عراق پیاده شدند. قلعه شهر فاو تنها 350 سرباز و 4 توپ در اختیار داشت. مقاومت فاو به سرعت در هم شکسته شد و ارتش انگلستان تا اواسط نوامبر به سمت شهر بصره حرکت کرد. حاکم وقت کویت شیخ مبارک الصباح نیروهای خود را برای کمک به ارتش انگلستان فرستاد و دولت انگلستان هم کویت را به عنوان دولت مستقل تحت حمایت بریتانیا به رسمیت شناخت(ریشه درگیری ها و اختلافات مرزی عراق و کویت از اینجا آغاز شد). شیخ مبارک علائم عثمانی را از روی پرچم کشورش حذف کرد و آن را کشور کویت نامید.

شیخ مبارک الصباح امیر وقت کویت. او به خوبی از وضعیت جنگ جهانی اول استفاده کرد و پایه های استقلال کویت را بنا کرد
شیخ مبارک الصباح امیر وقت کویت. او به خوبی از وضعیت جنگ جهانی اول استفاده کرد و پایه های استقلال کویت را بنا کرد

در 22 نوامبر بعد از یک نبرد کوتاه انگلستان شهر بصره را تصرف کرد. نیروهای عثمانی عقب نشینی کردند و در نبرد القرنه در 3 دسامبرشکست سختی به ارتش این کشور وارد شد. با این پیروزی ها بیشتر منابع نفتی جنوب عراق به دست انگلستان افتاد. ارتش عثمانی به فرماندهی خلیل پاشا در 275 کیلومتری شمال غربی بغداد مستقر بود. در 2 ژانویه 1915 سرهنگ سلیمان آسکیری با بخشی ازنیروها راهی جنگ با ارتش انگلستان شد. به دلیل آغازنبرد در جبهه گالیپولی و قفقاز نیروی زیادی در عراق مستقر نبود. به همین خاطر اسکیری با نوشتن نامه به قبایل عرب سعی کرد از نیروهای داوطلب آنها کمک بگیرد. در صبح روز 12 آوریل سلیمان اسکیری به اردوگاه ارتش انگلستان در شایبا حمله کرد. اسکیری 4 هزار سرباز ترک و 14000 هزار نیروی داوطلب عرب و کرد در اختیار داشت. در مقابل تعداد انگلیسی ها تنها 7000 هزار نفر بود. اردوگاه به سرعت محاصره شد. سربازان ترک سعی داشتند با گلوله باران انگلیسی ها را وادار به تسلیم کنند. همچنان سعی کردند با دور زدن اردوگاه خود را به بصره برسانند. اما ژنرال میلس با کمک هنگ های پنجابی به سختی از اردوگاه دفاع کرد. سلیمان آسکیری مجبور به عقب نشینی شد . در 14 آوریل نیروهای انگلیسی برای تعقیب ترکها اردوگاه را ترک کردند. دو طرف در منطقه برجیس وود بهم برخوردند.

سربازان هندی در جنوب عراق. هندی ها نقش اساسی در نبرد های بین النهرین داشتند
سربازان هندی در جنوب عراق. هندی ها نقش اساسی در نبرد های بین النهرین داشتند

جنگ بسیارشدید و به صورت تن به تن دنبال شد. در نهایت ترکها باردیگر عقب نشینی کردند. سلیمان اسکیری زخمی به بیمارستان بغداد رفت و از غم این شکست در 14 فوریه خودکشی کرد. بعد از این پیروزی ها بود که شورش اعراب برضد عثمانی آغازشد و دامنه شورش به کربلا و نجف رسید.بعد از مرگ سلیمان اسکیری سرهنگ نورالدین به سمت فرماندهی منصوب شد. نورالدین اگرچه تحصیلات آکادمیک نداشت اما تجربه مبارزاتی بسیار گسترده ایی داشت.
ارتش بریتانیا تصمیم به پیشروی به سمت شهرکوت و بغداد گرفت. ژنرال جان نیکسون برای ادامه نبرد به عراق فرستاده شد. او چارلز تاوزند را مامور پیشروی به سمت کوت کرد. تاوزند نیروهای خود را درمسیر رودخانه دجله پیش برد و چند دسته از سربازان عثمانی را شکست داد. در ژوییه 1915 شهر حریه را تصرف کردند . اما ورود بلغارستان به جنگ به نفع آلمان و افزایش احساسات آلمان دوستی دربین مسلمانان باعث شد تا وزیر امورخارجه بریتانیا از ارتش این کشور درخواست کند تا پیشروی به سمت شهر بغداد را متوقف کند.

سرهنگ نورالدین جانشین اسکیری در عراق شد. او افسری بسیار باتجربه بود و دردسرهای زیادی برای انگلیسی ها ایجاد کرد
سرهنگ نورالدین جانشین اسکیری در عراق شد. او افسری بسیار باتجربه بود و دردسرهای زیادی برای انگلیسی ها ایجاد کرد

وقتی انورپاشا پی به اشتباهاتش می برد
پیشروی سریع ارتش بریتانیا در خاک بین النهرین به سرعت زنگ خطر را برای انور پاشا به صدا درآورد. او به سرعت چند واحد کمکی را روانه این منطقه کرد. واحد 35 به فرماندهی مهمت فاضل پاشا یکی از این نیروهای کمکی بود. همچنین واحد 38 هم بازسازی شد. در 5 اکتبر 1915 ارتش ششم به فرماندهی ژنرال کلمار فون گولتز برای نبرد با ارتش انگلستان در منطقه بین النهرین ایجاد شد. فون گولتز 72 ساله یک مورخ نظامی معروف بود و برای مدت 12 سال به عنوان مشاور نظامی ارتش عثمانی در این کشور کار کرده بود. گولتز تا قبل از اعزام به این منطقه در منطقه تراکیه به عنوان مشاور نظامی حضور داشت. با ورود او همچنان سرهنگ نورالدین به عنوان فرمانده عملیات نیروهای عثمانی را رهبری می کرد. در 22 نوامبر 1915 اولین رویارویی ژنرال تاوزند و سرهنگ نورالدین در شهر تیسفون واقع در 25 مایلی جنوب بغداد با یکدیگر اتفاق افتاد. شمار سربازان ترک 18 هزار نفر و انگلیسی ها 11 هزار سرباز بود و دو کشتی جنگی هم در رودخانه دجله از نیروهای بریتانیایی حمایت می کردند.

ژنرال فن گولتز فرمانده آلمانی ارتش ششم عثمانی
ژنرال فن گولتز فرمانده آلمانی ارتش ششم عثمانی

. فون گولتز به خوبی از نقاط ضعف و قوت ارتش عثمانی آگاه بود به همین خاطر توانست نقشه های جنگی خوبی برای مقابله با ارتش انگلستان طراحی کند. در مقابل افسران انگلیسی ارزش نظامی چندانی برای سرهنگ نورالدین قائل نبودند . نورالدین در نبرد تیسفون با دو واحد کمکی از سربازان داوطلب کرد و عرب پشتیبانی می شد. به دلیل استقرار توپخانه ارتش عثمانی در موقعیت مناسب آنها توانستند برای اولین بار به سمت کشتی های انگلیسی شلیک کنند. ارتش عثمانی بسیار خوب از مواضعش دفاع کرد و در نهایت ارتش انگلستان در پایان روز اول نبرد 4500 سربازش را از دست داده بود. به دلیل این تلفات سنگین ژنرال تاوزند از طرف افسران مافوقش دستور عقب نشینی گرفت. ارتش عثمانی هم فورا عقب نشینی کرد. نبرد تیسفون برای تاوزند روشن کرد که پیشروی و تصرف بغداد بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. با مقاومت در نبرد تیسفون ارتش عثمانی توانست برای مدتی امنیت بغداد و مناطق شمالی عراق را تامین کند و همچنین اعتماد به نفس سربازان عثمانی و سرهنگ نورالدین را برای جنگ های آینده با انگلیسی ها چند برابرکرد.

محاصره کوت
سرهنگ نورالدین بعد از عقب نشینی بلافاصله شروع به بازسازی نیروهای خود کرد. ژنرال تاوزند هم به سمت شهرکوت بازگشت تا نیروهای ازدست رفته خود را جبران کند. در این بین سرهنگ نورالدین تلاش کرد با کمک سپاه 18 مانع از رسیدن نیروهای انگلیسی به شهرکوت شود. در آن سوی میدان افسران ارتش انگلیس به هیچ وجه قصد استقرار دائمی در کوت را نداشتند و معتقد بودند این شهر قابلیت دفاع و ارزش حفظ کردن ندارد و قرار بود تنها نیروهای ژنرال تاوزند برای مدت کوتاهی در آن استراحت و تجدید قوا کنند. اما ژنرال فون گولتز برنامه مفصلی برای گیر انداختن سربازان انگلیسی در شهر کوت داشت. ارتش ششم به تازگی با دو سپاه 18 و 13 تقویت شده بود. به سرعت و تحت نظارت فون گولتز ارتش عثمانی سنگرها و خطوط دفاعی مستحکمی را در اطراف شهر کوت و دو طرف رودخانه دجله ایجاد کردند و از روز 7 دسامبر محاصره کوت آغازشد. تعداد سربازان عثمانی در ابتدا 11 هزارنفر بود که بعد از مدتی به 25 هزار نفر رسید . ارتش انگلستان هم 45 هزار سرباز در شهر و اطراف آن در اختیار داشت.

مشکلات فراوان ژنرال تاوزند
ژنرال تاوزند بعد از یک ماه محاصره در شهر کوت متوجه شد او و سربازانش در دام خطرناکی افتاده اند. ژنرال تاوزند طرحی برای شکستن خط محاصره داشت وقرار بود تعدادی از سربازانش با خروج از شهر و پیوستن به نیروهای ژنرال نیکسون نیروهای عثمانی را مشغول کنند تا او بتواند خط محاصره را بشکند.

ژنرال نیکسون برای کمک به تاوزند فرستاده شد اما عملا اوضاع را بدترکرد
ژنرال نیکسون برای کمک به تاوزند فرستاده شد اما عملا اوضاع را بدترکرد

اما این ژنرال انگلیسی مشکلات و اشتباهات فراوانی داشت. یکی از اشتباهات او عدم درک درست از میزان آذوقه باقی مانده در شهر بود. در حالی که در روزهای آغازین تصور میشد دستکم برای 4 ماه آذوقه وجود دارد بعد از مدتی مشخص شد که برآورد تازوند اشتباه بوده و در بهترین حالت تنها برای یک ماه سربازان آذوقه باقی مانده است.
یکی دیگر از مشکلات ژنرال تاوزند بافت متنوع فرهنگی قومیتی سربازان انگلیسی بود. نیروهای ارتش بریتانیا در خاک بین النهرین از چند قوم و نژاد مختلف تشکیل شده بود. بیشتر سربازان جزو نیروهای هندی ارتش بریتانیا بودند، که همین سربازان هندی هم به سیک ها مسلمانان و دیگر اقوام مختلف تقسیم می شدند. به غیر از آنها سربازان انگلیسی هم در ارتش وجود داشتند. این ترکیب ناهمگون در روزهای محاصره از نظر تامین آذوقه دردسر زیادی برای تاوزند ایجاد کرد. بخشی از سربازان هندی به دلیل اعتقادات خاص خود لب به گوشت گاو نمی زدند و غذاهای متفاوتی می خواستند، سربازان هندی مسلمان تنها غذاهای حلال می خورند و تغذیه سربازان انگلیسی هم به کلی با بقیه متفاوت بود.

یک سرباز هندی بعد از محاصره کوت. تفاوت های فرهنگی ارتش انگلستان را برای تغذیه دچار دردسر کرد
یک سرباز هندی بعد از محاصره کوت. تفاوت های فرهنگی ارتش انگلستان را برای تغذیه دچار دردسر کرد

این موضوع اوضاع را برای ژنرال تاوزند بسیار آشفته کرد و حتی سعی کرد با فرستادن تعدادی از سربازان به بیرون شهر هم خط محاصره رابشکند و هم به نوعی تعداد سربازان و تغذیه دردسرسازشان را حل کند. ژنرال دیکسون دستور داشت به کمک سربازان محاصره شده در کوت برود اما بسیاری از سربازان کمکی هنوز در راه بودند و تازه به کانال سوئز رسیده بودند. در نهایت اولین نیروی امدادی در ژانویه 1916 به فرماندهی ژنرال ایلمر به سمت کوت حرکت کرد. این اولین تلاش ارتش انگلستان برای شکستن خط محاصره کوت بود.

تلاش های ناموفق ارتش بریتانیا در اطراف کوت
ژنرال ایلمر علاوه بر سربازانش 4 قایق جنگی بر روی رود دجله هم در اختیار داشت. ارتش عثمانی واحد های 35 و 53 را به فرماندهی خلیل پاشا برای مقابله با نیروهای ایلمر روانه کرد و دو طرف در 13 ژانویه 1916 در منطقه شیخ سعاد با یکدیگر رو به رو شدند. شرایط جوی بسیار نامناسب بود و انگلیسی ها نتوانستند از نیروی هوایی خود برای پشتیبانی استفاده کنند. ژنرال ایلمر بعدها در خاطراتش نوشت در شرایطی که سواره نظام و هواپیما قابل استفاده نبود تنها رسیدن به مواضع ترکها راه پیمایی بود. هیچ زمین بلندی برای سنگر گرفتن وجود نداشت. در روز 6 ژانویه حمله نیروهای انگلیسی تحت فرماندهی ژنرال یونهاوساند به هر دو طرف دجله آغاز شد. تیپ پنجابی ها به سمت راست نیروهای عثمانی حمله کرد. با این حال کشف سنگر ترکها برای آنها سخت بود. نیروهای خلیل پاشا به سختی از شیخ سعاد دفاع می کردند.

سرباز هندی در حال شلیک به هواپیماهای عثمانی در نبرد های بین النهرین
سرباز هندی در حال شلیک به هواپیماهای عثمانی در نبرد های بین النهرین

در ساعت 4 بعد از ظهر ژنرال یونهاوساند حمله را لغو و نیروهای خود را مجددا سازماندهی کرد. این حمله 600 کشته به جای گذاشت. در 7 ژانویه هر دو ژنرال برای یک حمله هماهنگ آماده شدندم. مه سنگین هم کار را برای آنها راحتتر کرد و توانستند اندکی پیشروی کنند. با این حال با مساعد شدن هوا به عقب رانده شدند. در بعد از ظهر همان روز یک تلاش ناموفق صورت گرفت. اما نیروهای سرگرد کمبال موفق به تسخیر برخی از مواضع سمت راست دجله شدند. در نهایت ارتش عثمانی در روز 8 ژانویه عقب نشینی کردند. هزینه این پیروزی برای انگلیسی ها بسیار سنگین بود و 4200 سرباز کشته و سه هزار نفر زخمی شدند. بسیاری از مجروحین برای درمان به بصره فرستاده شدند. اگرچه ناحیه شیخ سعاد تصرف شده بود اما مواضع ترکها در
سمت چپ دجله همچنان مستحکم باقی مانده بود. در روز بعد باران سنگینی بارید و جاده ها عملا غیر قابل استفاده شد. با این حال ایلمر به پیشروی ادامه داد. اما بسیاری از سربازان انگلیسی خسته و فرسوده شده بودند. توپخانه انگلیسی ها عقب مانده بود. ارتش عثمانی با 20 هزار سرباز در ناحیه وادی منتظر آنها بود .

ژنرال یونهاوساوند. او تلاش فراوانی برای شکستن محاصره کوت انجام داد
ژنرال یونهاوساوند. او تلاش فراوانی برای شکستن محاصره کوت انجام داد

در روز 13 ژانویه دو طرف در ناحیه وادی با یکدیگر روبه رو شدند. سرلشکر یونهاوساند سعی کرد در برابرارتش عثمانی مقاومت کند اما توپخانه عثمانی به آنها اجازه پیشروی نمی داد. تا پایان روز انگلیسی ها شکست خورده و شروع به عقب نشینی کردند. ایلمرنیروهای خود را به سمت راست دجله منتقل کرد. 1600 سرباز کشته و صدها نفر زخمی شده بودند. مشخص بود نیروهای ژنرال آیلمر توان کمک رسانی به شهر کوت را نخواهند داشت. نیروهای عثمانی اردوگاه خود را به ناحیه هانا که بالاتر از ناحیه وادی بود منتقل کردند. تعداد سربازان انگلیسی به ده هزار نفر رسیده بود. آنها قصد عبور از ناحیه هانا را داشتند که در روز 20 و 21 ژانویه گلوله باران ترکها آغازشد و سه هزار سرباز دیگر کشته شدند. نیروهای بسیاری در اثر بیماری و سرما مردند. ژنرال آیلمر مجبور به عقب نشینی شد.

ادامه دارد

تهیه و گرد آوری: زهرا صادقیان

منابع

فرمانروایان خلیج شاخ زرین نوشته نوئل باربر

جزییات شکست عثمانی در جنگ بالکان 1913- 1912 نوشته ادوارد جریکو

ساخت هویت ملی بلغارستان در قرن نوزدهم نوشته بویکو پنچو

گزارش کمیته بین المللی در مورد علل ورفتار جنگ بالکان تهیه شده توسط صندوق کارنگی

جنگ های بالکان نوشته ریچارد هال

دیکشنری جنگ جهانی اول نوشته اس ای پاپ

تاریخچه ارتش عثمانی در جنگ جهانی اول نوشته ادوارد جریکو

دایره المعارف جنگ جهانی اول (عملیات در ارمنستان) نوشته یوجین هترینوف

آخرزمان امپراتوری ، جنگ بزرگ و نابودی امپراتوری روسیه نوشته جاشوا سانبرون

تاریخچه ارتش سوم در جنگ جهانی اول نوشته آیدین سریف

ترکیه در جنگ جهانی اول نوشته اسمیت و میچل

اولین جنگ عراق 1918- 1914 (عملیات بین النهرین) نوشته ای جی بارکر

نوشته شده برای سایت :http://jangaavaran.ir

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن