خودرو های نظامی و نفربرهای زرهی

خودروی شناسایی کماندو

خودروی شناسایی کماندو

بررسی کامل و معرفی خودروی شناسایی وپیش قراول کماندو

مینا گلرو

یک خودروی زرهی 4×4  میباشد که‌در کمپانی کادیلاک دوج جهت فروش به کشورهای خارجی طراحی و توسعه یافت و بعنوان یک حامل برای انواع تسلیحات تولیدشد

کمپانی کادیلاک  یک شرکت خودروساز و پیمانکار نظامی است که انواع برجکهای نظامی دریایی و زمین پایه ، بخشهای مختلف کشتی و خودرو های زرهی را تولید میکند بخش نظامی این شرکت در سال 1994 در شرکت تکسترون مارین ادغام‌شد

شرکت تکسترون خود یک شرکت پیمانکار نظامی فعال در عرصه هوایی است امروزه این کمپانی سازنده خودروهای زرهی M-1117 ,انواع مشتقات خودروی کماندو، لندینگ کرافت  برای نیروی دریایی

قایق های گشت ساحلی P-47 و قایق های موتوری لاستیکی است و دفتر مرکزی آن در شهر اسلیدل ،ایالت لوئیزیاناست

توسعه و طراحی

در اواخر دهه 1970 چند کشور درحال بررسی خودروهای زرهی موجود جهت بکارگیری بودند در نتیجه شرکت کادیلاک که یک‌شرکت خودروسازی بود جهت ارائه به این دست مشتریان خارجی اقدام به توسعه یک خودرو زرهی سبک کرد

این خودرو بعنوان یک خودروی زرهی شناسایی و جلودار یگان توسعه یافت و اولین نمونه ان در سال ۱۹۷۷  رونمایی شد و بلافاصله از طرف چند کشور مورد ارزیابی قرار گرفت

اندونزی اولین کشوری بود که سفارش خودروی کماندو را داد که یک سفارش 28 دستگاهی در سال 1983 داد و در واقع بیشتر محرک این طرح هم نیاز مالزی به چنین خودرویی بود

دومین کشور مصر بود ، مصر در اوایل دهه 1980 با عقد قرارداد کمپ دیوید از یکسو توسط اعراب از انحادیه عرب اخراج شدو از سوی دیگر روابطش با شوروی به سردی گرایید و ارام ارام بسمت غرب آمد و‌در سال 1986 یک سفارش بزرگ 112 دستگاهی سفارش داد که تا سال 1987 روند تحویل خودرو به اتمام رسید و اگرچه سفارش دیگری داده نشد ولی خط تولید قطعات همچنان فعال و اقدام به تولید لوازم یدکی برای خودرو های فروخته شده نمکده  در دهه 2010 نسخه های جدیدتر و پیشرفته تر آن معرفی شد که کلمبیا در سال 2014 اقدام به خرید 35 دستگاه از نسخه پیشرفته و بروز این خودرو کرد

بررسی خودرو

این خودرو زرهی از تحرک بسیار بالایی برخوردار است و یکی از ویژگی های برجسته های آن تحرک فوق العاده بالای آن است  زیر یکی از ماموریت های مهم که برای آن در نظر گرفته شده ماموریت پیشاهنگی و شناسایی است ولی خودرو از توان چند منظورگی کامل برخوردار و قادر به انجام‌طیف گسترده ای از ماموریت ها است

خودرو ظاهری بسیار غیر متعارف و‌عجیب دارد و ارتفاع آن پایین و و بدنه کاملا شیب دار است که باعث بالاتر رفتن مقاومت زره میشود

از این خودرو بعنوان یک حامل بسیار کارآمد و مناسب یاد میشود که سازگاری عجیبی با هر سیستم سلاحی دارد و حتی نسخه ای از خودرو بعنوان زره کوب و پشتیبانی آتش با توپ 105 میلیمتری معرفی شد

از این خودرو نسخه های مختلفی معرفی شد و حتی یک نسخه رونمایی شد که در بخش عقب نیز یک فرمان داشت و میتوانست بدون نیاز به دور زدن بسمت عقب حرکت کند

خودرو از ابعادی برابر با طول 4/7  متر و در برخی نسخه ها 5 متر  عرض 2/06  و در برخی نسخه ها 2/16   و ارتفاع 2/057 متر بود

در بخش پیشرانه از یکدستگاه موتور دیزل V-6 مجهز به توربو شارژ ساخت کمپانی کامینز دیزل ایالات متحده ( با خودروسازی سازی کمنز آلمان که از زیر مجموعه های کمپانی مرسدس بنز است اشتباه نشود )با توان حداکثر 155 اسب بخار قدرت بهره میبرد که خودرو را به حداکثر سرعت در جاده شهری 100 کیلومتر در ساعت و در جاده های خاکی 60 تا 80 کیلومتر بسته به میزان ناهمواری جاده میرساند

برد خودرو هم بدون سوختگیری مجدد 800 کیلومتر است

موتوربه گونه ای نصب شده که‌ خود میتواند بعنوان یک‌لایه زره اضافه به حفاظت بیشتر کمک کند زیرا موتور در قسمت جلوی خودرو است و در صورت اصابت پرتابه به بخش سینه خودرو موتور نیز یک مانع در نفوذ مهمات است

موتور درقسمت راست خودرو و کابین راننده سمت چپ قرار دارد

جهت انتقال قدرت یک گریبکس اتوماتیک‌ 4 سرعته ساخت کمپانی آلیسون به موتور متصل است و قدرت را به هر چهار چرخ خودرو منتقل میکند خودرو از نظر تعداد خدمه ازدو متد برخورداراست بخشی از خودروها از دو خدمه و بخش دیگری از 3 خدمه بهره میبرد ، توپچی و فرمانده از طریق دربی که در کنارهای خودرو است وارد و خارج میگردند و راننده از طریق دریچه ای که در سقف کابین وجود دارد و البته هنگام‌رانندگی از طریق دریچه سر خود‌را بیرون از خودرو نگه میدارد

راننده برای دید به بیرون از خودرو از طریق سه پریسکوپ که روی دریچه نصب شده و‌دو عدد به طرفین و یک عدد هم رو به جلو‌دید دارد و یک سایت اپتیک ساده روزانه است

 مخزن سوخت خودرو پشت سرموتور و جلوی کابین عقب خودرو نصب شده که بسیارمکان ایمنی است و ازدورتا دور آن توسط موتور وکابین خودرو محصور شده ویژگی بارز دیگردخودرو این است که بخش موتور ، سیستم انتقال قدرت بشکل کامل و سیستم توربوشارژ خودرو بگونه طراحی

شده که ظرف مدت دوساعت میتوان بصورت کامل همه انها رااز روی خودرو باز و جابجا نمود

دسترسی به موتور از طریق دریچه بزرگ‌ یک پارچه ای که در سمت راست بخش جلو‌قرار دارد انجام میپذیرد و از طریق ان میتوان به تمامی مایعات حیاتی موتور مانند مایع خنک کننده ، روان کننده ،  روغن هیدرولیک‌ و روغن موتور دسترسی داشت و آنرا کنترل کرد

سیستم  تعلیق در چرخ جلو دارای فنر مجهز عمودی پیچشی مجهز به کمک‌ فنر هیدرولیک است ، ولی در بخش عقب دارای دو بازوی کمکی است که فشارهای جانبی را دریافت و مهار میکند که همین مسئله باعث حرکتی نرم تر خصوصا در مناطق ناهموار و پر از دست انداز میشود.

هر دو محور جلو‌ و عقب مجهز به دیفرانسیل برای انتقال قدرت به چرخها است اما دیفرانسیل از یک فن اوری در آنزمان پیشرفته برخوردار بود که با اقتباس از خودرو های شنی دار توسعه یافته بود  در این فن‌اوری که در آنزمان جدید بشمار میرفت یک سیستم با عنوان قفل مثبت روی دیفرانسیل قرار داشت که در صورت نیاز میتوانست یک محور را قفل کند و تمامی قدرت منتقل شده را به محور دیگر منتقل کند اینگونه خودرو قادر بود همانطور که در جا ایستاده دور بزند بدون اینکه حتی یک متر به جلو یا عقب حرکت کند  و دیگر کارایی این سیستم در زمانی بود که یک چرخ در لجن و یا با ارتفاع از زمین آزاد بود در این زمان دیفرانسیل با قفل چرخ آزاد از چرخش ان جلوگیری و با انتقال تمامی قدرت منتقل شده که در حالت عادی بین دو چرخ تقسیم میشد توان بیشتری به محور دیگر برای خارج‌کردن خود از مانع منتقل میکرد

مطلب جالب دیگر اینکه کل سیستم خودرو در بخش عقب و جلو مانند سیستم ترمز و یا انتقال قدرت کاملا خودمختار و جدای از یکدیگر کار میکردندتا در صورت بروز نقص فنی حداقل بخش دیگر بتواند خودرو را فعال نگه دارد اینگونه‌ ضریب از کار افتادن خودرو که همواره بعنوان خودروی پیش قراول در نزدیک دشمن بود بسیار پایین می آمد

فرمان هیدورلیک بود و پمپ روغن آن از طریق موتور خودرو نیروی لازم را بدست می آورد

خودرو دارای یک واحد تولید نیروی کمکی بود تا در صورت بروز نقص فنی در موتور و یا زمانیکه موتور خاموش بود  برق مورد نیاز بخشهای مختلف  از جمله برجک و سیتمهای هیدرولیک خودرو را تامین کند

خودرو از یک قابلیت بسیار حیاتی دیگر هم برخوردار بود و ان توان ایفای نقش بعنوان یک نیروگاه برق کوچک بود و برق مورد نیاز مجتمع مسکونی یا روستا را قادر بود تامین کند و انتقال برق هم بسیار آسان انجام میگرفت تنها باید یک دوشاخه را که‌به شبکه مورد نظر متصل بود را درون‌پریزی که پشت کابین بود قرار میدادند

برای ساخت بدنه خودرو از زرهی از جنس استیل یا اصطلاحا Cadloy استفاده شده بود که از اغلب فلزات سختر است و مقاومت بسیار خوبی برای خودرو به ارمغان اورده بود حداکثر زره در مقاوم ترین بخش 8  میلیمتر زره استیل جوشکاری شده است که از روبرو تا توپ و سلاحهای 20 میلیمتری مقاومت داشت و در بخشهای کناری در برابر اتش 12/7 میلیمتری و در بخش ها دیگر در برابر آتش سلاحهای تهاجمی تا کالیبر 7/62 میلیمتری مقاومت داشت و در زمان خود محافظت بسیاری خوبی ارائه میداد همان زمان خودروی بی تی آر شوروی که در ایران با نام خشایار در خدمت بود حتی در برابر آتش سلاحهای انفرادی از فواصل نزدیک آسیب پذیر بود البته به دلیل ارتفاع کم و‌عرض باریک هدف گیری آن هم بسیار مشکل بود

در این خودرو مهندسی زره‌بسیار پیشرفته و تمامی اصول و قواعد ایجاد حداکثر حفاظت رعایت شده بود از ویژگی های بارز خودرو در این بخش شیب زره است که از زیر برجک تا پایین خودرو یک شیب 75 در جه را طی میکند شاید عزیزان بگویند شیب خودرو چگونه در بالا بردن حفاظت تاثیر گذاربود  باید بگویم شیب زره باعث انحراف موج انفجار که بیشترین قدرت تخریب را دارد میشود اگر زره صفر درجه و فاقد شیب باشد اگر موج انفجار قوی باشد بر اثر ضربه و‌فشاری که وارد میکند باعث خُرد شدن زره داخلی خودرو و پرتاب شدن قطعاتی از ان بشکل ترکش میشود از طرفی گلوله پس از اصابت به سطح شیب دار کمانه میکند و بخش شیب دار گلوله را منحرف میکند حال اگر فاقد شیب باشد ضربه گلوله تماما باعث نفوذ گلوله در زره میشود خصوصا گلوله های فولادی و تنگستنیِ انرژی جنبشی زره شکاف!

در کل، خودرو فاقد تجهیزات اضافه و‌بسیار ساده بشکل استاندارد تولید میشد البته تجهیزات اضافه جداگانه عرضه میشد که دلیل آن بخاطر کاهش قیمت خودرو اینگونه‌عرضه میشد زیرا اغلب مشتریان خودرو از کشورهای توسعه نیافته بوده و از پایه مالی خوبی برخوردار نبودند

تجهیزات داخلی بشکل یک پکیچ پیشنهادی و جداگانه ارائه میشد از جمله سیستم ضد ش م ح یا سیستم NBC و سیستم دید در شب و دوربین های مادون قرمز بعنوان یک پکیج پیشنهادی جداگانه‌در دسترس بود همچنین نارنجک  دود زا هم به شکل گزینه های پیشنهادی ارائه میشد

انواع برجک وسیستم سلاح

در بخش برجک چند برجک‌مختلف در دسترس بود که بسته به خواست خریدار نصب میشد و حتی بدون برجک هم تولید میشد

نسخه خمپاره انداز : این نسخه فاقد برجک بود و‌سقف کابین متحرک طراحی شده بود و تبدیل به دو‌بخش شده بود که در حالت عادی کنار هم قرار میگرفت و بهم چفت و بست میشد ولی زمان استفاده از سیستم سلاح‌سقف کنار میرفت و سلاح‌اماده شلیک بود

این نسخه دارای یک خمپاره 120 میلیمتری بود که دارای برد ۴ تا ۵ کیلومتر بود و بسرعت اماده‌شلیک میشد و پس از آتشباری هم بسرعت سقف خودرو جای خودش برمیگشت و خودرو میتوانست حرکت کند

این نسخه فاقد سلاح دیگری بشکل استاندارد بود ولی قابلیت نصب یک مسلسل هم‌وجود داشت

سیستم سلاح‌سبک‌:

کوچکترین برجک ، پنتامیک و یا حلقه ای بود که بسیار کوچک‌ و یک قبضه مسلسل 12/7 میلیمتری و یا قابلیت نصب یک قبضه نارنجک‌انداز در کنار یک قبضه مسلسل ۷/۶۲روی ان نصب میشد ، برجک دیگر یک توپ 20 میلیمتری و یک مسلسل 7/62  روی ان نصب میشد

نسخه دیگر دارای یک برجک با توان شلیک یک پرتابگر موشک تاو در نقش ضد تانک بود

این برجک استاندارد خودرو بود ولی نسخه زره کوب خودرو‌ هم‌ معرفی شده بود که نسخه ای از توپ M-40  که یک‌توپ 105 میلیمتری است اختصاصا برای این خودرو توسعه یافته بود و علاوه بر آن یک مسلسل 12/7 میلیمتری هم روی برجک قرار داشت ، از تفاوتهای توپ با نسخه سبک  آلیاژی بود که لوله از آن ساخته شده بود و ضخامت جداره لوله‌بود که در نهایت اگرچه وزن توپ قدری بیشتر از نسخه اصلی بود  ولی در عوض طول عمر مفید آن بیش از دو برابر توپ 106 بود توپ دارای یک سایت آتش روزانه بود و یک سیستم هدایت ساده هم داشت برد موثر توپ در روز 1600که‌سایت آتش تا 800 متر را پوشش و هدفگیری میکرد و در شب 400 متر در صورت تجهیزبه دوربین های دید شبانه تا 600 متر را نیز پوشش میداد توپ قادر به اجرای آتش بالستیک بود و در صورت اجرای بالستیک تا برد 8000 متر را میتوانست در تیرس خود داشته باشد ولی مشکل این بود که باید یک دیده بان آتش آن را هدایت میکرد در کل مهمات توپ توان نفوذ در 700 میلیمتر زره فولادی صفر درجه را داردکه البته بر علیه تانکهای امروزی تاثیر ندارد ولی برای پشتیبانی آتش بسیار کارآمداست

دلایل ناکامی

در نهایت این کلاس از خودروهای زرهی یعنی کلاس 4×4 هرگز موفقیت شاخصی نداشته و ان نسخه هایی هم که موفقیت نسبی داشته اند بعنوان خودروی پلیس و مرزبانی معرفی و بخدمت گرفته شده اند

در کل یکی از دلایل عدم توفیق این کلاس خودرو علیرغم شایستگی های بالا وجود امرپ ها و خودروهایی مانند جیب هاموی که دارای زره سبکی است و اگر چه در میزان حفاظت ، تعداد خدمه ، سیستم سلاح و تحرک‌ در مناطق ناهموار و بیابانی اصلا با این خودرو قابل قیاس نیست ولی در مقابل قیمت آن نیز بسیار پایین تر و در دسترس هستند

نسخه پیش نمونه که جهت انجام تست هاومعرفی خودرو بنمایش گذارده شد این نسخه در سال ۱۹۷۷ ساخته و بنمایش گذارده شد

مصر تنها مشتری این خودرو بود

نسخه A:

این نسخه در سال 1982 وارد خدمت شد و دو کشور مصر و مالزی کاربر این نسخه هستند

این نسخه بسیار ساده و فاقد هرگونه تجهیزات اضافه بود ، دلیل آن تلاش در جهت کاهش قیمت خودرو بود و تمامی تجهیزات اضافه بشکل پکیج پیشنهادی عرضه میشد اگرچه این نسخه از خط تولید خارج شده ولی قطعات یدکی آن همچنان تولید میگردد زیرا در هر دو کشور کاربر هنوز هم در خدمت است

خودروی 1117:

نسخه پیشرفته و بروز شده که در این نسخه تمامی تجهیزات پیشرفته که در مقاله ای جداگانه در آینده به آن خواهیم پرداخت

خودروی کماندو در یک نگاه

سال معرفی 1977

کشور سازنده  : ایالات متحده

کمپانی تولید کننده : کادیلاک دوج

پیکربندی : 4×4

نوع زره : آلیاژاستیل خشک جوشکاری شده

خدمه‌: بسته به مدل 2 یا 3 نفر

طول :  5/03متر

عرض :  2/057 متر

ارتفاع :  2/159 متر

وزن  خودرو‌:  7/13 تن

پیشرانه :  یکدستگاه موتور دیزلی 6 سلیندری V-6 توربوشارژ کامینز با قدرت 155 اسب بخار

حداکثر سرعت : 100 کیلومتر درساعت

برد : 800 کیلومتر

انواع تسلیحات : بسته به مدل  مسلسل ۷/۶۲ ، مسلسل 12/7 ، نارنجک انداز 40 میلیمتری  پرتابگر موشک تاو ، یک قبضه توپ M-40

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن