تاریخ

امپراتوری عثمانی از آغاز تا سقوط(قسمت دوم)

فرزندان سلطان محمد در قلب اروپا می تازند

سلطان محمد بعد از فتح قسطنطنیه

اگرچه سلطان محمد فاتح با تسخیر پاییخت امپراتوری بیزانس دست به کاری بزرگ زد اما هنوز کشورهای کوچک و بزرگ زیادی در اطراف عثمانی وجود داشتند که همه به دنبال از بین بردن این امپراتوری بودند. از کشور کارمانیا در جنوب ترکیه فعلی گرفته تا خانات کریمه ، امیر نشین های حاشیه دریای سیاه ، مسیحیان یونانی و مهمتر از همه یانوش هونیادی نایب السطنه و فرمانده ارتش افسانه ای مجارستان .

مقاومت قهرمانانه یانوش هونیادی در بلگراد

سطان محمد فاتح بعد از فتح پایتخت بیزانس با غرور و افتخار فراوان راهی اروپا شد.
در آن سال ها مجارستان و صرب ها اصلی ترین دشمنان عثمانی بودند و بارها با مقاومت سرسختانه خود پیشروی عثمانی به قلب اروپا را گرفته بودند. سلطان محمد در سال 1454 ابتدا به سراغ شهر اسمرفور در صربستان رفت و آنجا را محاصره کرد. این شهر مرکز معادن و صنایع فلزکاری صرب ها بود.

مقاومت قهرمانانه بلگراد در برابر سلطان محمد فاتح
مقاومت قهرمانانه بلگراد در برابر سلطان محمد فاتح

جنگ دو سال طول کشید. هنگامی که سلطان محمد وارد سرزمین های صرب شد آنها بلافاصله پیکی به مجارستان فرستادند و از ژان هونیادی پادشاه و قهرمان معروف مجارستان کمک خواستند. هونیادی در طول زندگی 50 ساله خود بارها در سرسختانه با نیروهای ارتش عثمانی جنگیده بود. هونیادی 8 سال قبل از آغاز محاصره بلگراد اسیر نیروهای عثمانی شده بود اما با دادن قول اینکه دیگر برضد آنها نخواهد جنگید از اسارت رها شد.

محاصره بلگراد در 4 جولای 1456 آغاز شد. یانوش هونیادی به کمک رقیب قدیمی خود یعنی صربها آمده بود. اگرچه نیروهای مدافع شهر 65 هزار نفر بودند اما سلطان محمد فاتح ارتشی 130 هزار نفره را به پای دیوارهای بلگراد آورده بود. سلطان محمد برای افزایش شانس خود در میدان نبرد توپ های مهیب و معروف قلعه کوب اوربان را نیز با خود به اروپا آورده بود. گلوله باران بلگراد با این توپ خانه وحشتناک عثمانی 18 روز تمام شهر را گلوله باران کرد. نظیر این حمله سهمگین تا آن روز در قاره اروپا رخ نداده بود. علی رغم برتری کامل ارتش عثمانی یانوش هونیادی فرمانده افسانه ای مجارستان با شجاعت تمام سربازان خود را به بیرون شهر هدایت کرد و با تمام قدرت به نیروهای عثمانی حمله ور شد. نبردی بسیار سخت و خونین پای دیوارهای بلگراد در گرفت و کار تا جایی پیش رفت که حتی سلطان محمد فاتح نیز زخمی شد. ارتش عثمانی به سختی در محاصره بلگراد شکست خورد و تمام ارتش سلطان محمد از صربستان عقب نشینی کرد. این پیروزی خیره کننده برای 60 سال آینده مرزهای جنوبی مجارستان را امن نگه داشت.

یانوش هونیادی قهرمان مجارستان که جان خودرا فدای نجات بلگراد کرد
یانوش هونیادی قهرمان مجارستان که جان خودرا فدای نجات بلگراد کرد

یانوش هونیادی نتوانست چندان از این پیروزی بزرگ خود لذت ببرد چرا که یک ماه بعد از این نبرد در اثرطاعون به همراه بسیاری از سربازان صرب و مجار درگذشت.

سلطان محمد فاتح و ایران

درگیری های ایران و عثمانی از اواسط سلطنت سلطان سلطان محمد فاتح آغازشد. البته ایران آن سال ها زیر سلطه یک دولت واحد نبود و بخش شرقی در تصرف فرزندان تیمور لنگ و سلسله تیموریان بود در بخش غربی نیز به تازگی سلسله ترک زبان آق قویونلو ها به رهبری اوزون حسن در حال ظهور بود. اوزون حسن با دسپینا خاتون دختر یکی از امپراتوران ترابوزان( با امپراتوری بیزانس اشتباه نشود. این دولت در شمال غرب شبه جزیره آناتولی قرار داشت و آخرین دولت مسیحی منطقه بود) به نام ژان چهارم ازدواج کرده بود و خودش را وارث این حکومت می دانست. همچنین علاقه زیادی به مرشدان طریقت صفوی داشت و خواهرش را به عقد شیخ جنید پدر بزرگ شاه اسماعیل درآورد و چند سال بعد هم دختر مسیحی اش مارتا را به همسری شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل درآورد(شاه اسماعیل از طرف خاندان مادری از خانواده سلطنتی شاهان مسیحی منطقه ترابوزان بود).

اوزون حسن موسس سلسله آق قویونلو
اوزون حسن موسس سلسله آق قویونلو

در حالی که سلطان محمد فاتح مشغول تاخت و تاز در قاره اروپا بود اوزون حسن در سال 1468 با شکست تیموریان قدرت را در غرب ایران به دست گرفت و پایتختش را از دیاربکر به تبریز منتقل کرد. ظهور ناگهانی رقیب قدرتمندی به اسم اوزون حسن در شرق دولت عثمانی باعث جلب نظر کشورهای اروپایی به سمت ایران شد. پاپ نیکولوس پنجم در سال 1453 هیئتی برای برقراری روابط به دربار آق قویونلوها فرستاد. در 1460 هم جمعی از شاهان منطقه آناتولی که از تسخیر کشورهای خود به دست عثمانی هراس داشتند برای اتحاد به دربار اوزون حسن آمدند. این باعث افزایش غرور موسس سلسله آق قویونلو ها شد و بلافاصله برای سطان محمد نامه ای نوشت و از او خواست علاوه برصرف نظرکردن از خراج منطقه ترابوزان خراج 50 سال اخیر که دربار عثمانی به او نپرداخته نیز روانه تبریز کند. اولین نبرد دو طرف در 1461 رخ داد. اوزون حسن از نظر سلاح و تجهیزات درحد ارتش عثمانی نبود و زیاد در این جنگ درگیر نشد. در نهایت ترابوزان به دست عثمانی افتاد. در 1463 دولت ونیز سفیری به تبریز فرستاد و خواستار اتحاد با دولت اوزون حسن برضد عثمانی شد. از آنجا که رفت آمد سفرا در آن سال ها بسیار زمان بر بود امضای معاهده اتحاد با ونیز یک سال طول کشید. اما کشور آق قویونلوها راهی به دریاهای آزاد نداشت و نمی توانست سلاح هایی مانند توپ و تفنگ را به سرعت از راه دریا به کشورش منتقل کند. به همین دلیل اوزون حسن در سال 1464 راهی کشورقرامان یا کارمان در جنوب آناتولی شد و با استفاده از اختلافات دولت حاکم آن منطقه را تصرف کرد.اما سلطان محمد یک سال بعد آق قویونلوها را از آنجا بیرون کرد. اوزون حسن که بشدت به سلاح های آتشین روز اروپا نیاز داشت در سال 1471 سفیری به نام حاجی محمد را برای خرید اسلحه به کشور ونیز فرستاد. اما ارسال سلاح های آتشین بسیار طولانی شد ودر نهایت سه سال بعد در فوریه 1473 به دست اوزون حسن رسید.

نقشه دولت آق قویونلو که تا زمان مرگ اوزون حسن به اوج قدرت خود رسید
نقشه دولت آق قویونلو که تا زمان مرگ اوزون حسن به اوج قدرت خود رسید

در 1472 آق قویونلوها و دولت عثمانی در نزدیکی روستای پاکشنت بایکدیگر درگیر شدند. در ابتدا پیروزی با اوزون حسن بود اما در نهایت شکست خوردند. چند سال بعد در سال 1478 دولت ونیز با عثمانی پیمان صلح امضا کرد و امیدهای اوزون حسن برای شکست عثمانی ها به یاس تبدیل شد.

اسکندربیگ جدیدترین دشمن سلطان محمد

سلطان محمد علی رغم شکست در بلگراد دست از کشورگشایی در اروپا نکشید. او در سال 1458 آتن را بدون خونریزی فتح کرد.سلطان محمد در سال 1461 هم امپراتوری ترابوزان آخرین کشور مسیحی شبه جزیره آناتولی را بعد از یک حکومت 250 ساله منقرض کرد.

امپراتوری مسیحی ترابوزان در شرق آناتولی در روزهای اوج قدرت. شاهزادگان این امپراتوری بعدها تبدیل به اجداد پادشاهان صفوی شدند
امپراتوری مسیحی ترابوزان در شرق آناتولی در روزهای اوج قدرت. شاهزادگان این امپراتوری بعدها تبدیل به اجداد پادشاهان صفوی شدند

بوسنی در سال 1463 به تصرف سلطان محمد فاتح درآمد و حتی دین اسلام را نیز پذیرفت. اما بازهم یک دشمن سرسخت در انتظار سلطان محمد بود. اسکندر بیگ یکی از مسیحیان آلبانی بود که درسن کودکی مسلمان و به ارتش عثمانی پیوسته بود حتی بارها با ارتش این کشور در اروپا جنگیده بود اما از سال 1442 دست از اسلام کشید و به دین مسیحیت بازگشت او آلبانی و نواحی اطراف آن را از ترکان پس گرفت. سلطان محمد هرلشکری به سوی آلبانی فرستاد شکست خورد تا اینکه یک پیمان صلح ده ساله امضا شد. در سال 1463 سلطان محمد فاتح به آلبانی رفت و سعی کرد شهر کرویه پایتخت آلبانی را تصرف کند اما بازهم مقاومت اسکندر بیگ او را ناکام گذاشت. سرانجام با مرگ اسکندر بیگ در 1468 آلبانی به دست سلطان محمد فاتح افتاد.
سلطان محمد علاوه برکشورگشایی در اروپا در فاصله سال های 1460 تا 61 بیشتر مناطق حاشیه دریای سیاه را نیز تصرف کرد و سلسله جانداری ها در آن منطقه منقرض شد.

سلطان محمد فاتح و هیولایی به اسم دراکولا

نام کنت دراکولا آنقدر با داستان های تخیلی گره خورده که کمتر کسی باور می کند او واقعا در تاریخ قرون وسطی اروپا نقش مهمی داشته است. کنت ولاد سوم معروف به دراکولا در سال 1442 به عنوان اسیر به دربار عثمانی فرستاده شد. ولاد و سلطان محمد در سال های کودکی و نوجوانی باهم بزرگ شدند.ولاد حتی بین نیروهای ینی چری آموزش دیده بود. ولاد در سال 1449 از عثمانی به والاشیا بازگشت و پدرش را کشت و حاکم آن منطقه شد. ولاد حاضر به پرداخت خراج به سلطان محمد نشد و در فوریه 1462 به مناطق تحت کنترل عثمانی در بلغارستان و صربستان حمله کرد وهزاران نفر را کشت. ولاد در 1463 اسیر شد و دوازده سال در اسارت باقی ماند و سرانجام در 1475 آزاد شد. سرانجام ولادسوم در ژانویه 1477 از سلطان محمد فاتح شکست خورد و والاشیا به تصرف عثمانی درآمد.

ولاد سوم معروف به کنت دراکولا حاکم والاشیا
ولاد سوم معروف به کنت دراکولا حاکم والاشیا

نبرد با ونیز
جنگ عثمانی با جمهوری ونیز بر سر یک برده آغازشد. برده یکی از فرماندهان عثمانی در آلبانی با صد هزار سکه نقره به ونیز گریخت و حکومت این کشور حاضر به تحویل دادن او نشد. نبرد بین عثمانی و ونیز در نوامبر 1462 آغاز شد. در آن سال ها بخشی از خاک یونان مستعمره ونیزی ها بود سربازان سلطان محمد فاتح در همان سال قلعه لپانتو از مستعمرات ونیز در یونان را تصرف کردند. ونیز به سرعت یک اتحادیه برضد عثمانی تشکیل داد کشور کارمانیا و خانات کریمه متحد ونیز شدند.. آلویس لواردان فرمانده این نیروها بلافاصله به بوسنی حمله کرد. در بوسنی هم ماتیاس کورنونیوس(پسر یانوش هونیادی و پادشاه مجارستان) برضد عثمانی قیام کرد. سلطان محمد فاتح برای مقابله با نیروی دریایی قدرتمند عثمانی دستور ساخت کشتی های جدیدی به نام گالر را داد. ارتش عثمانی ونیزی ها را شکست داد و بیشتر شهرهای یونان به دست آنها افتاد. البته ارتش عثمانی در برابر کورنونیوس موفق نبود و عقب نشینی کرد.

امپراتوری ونیز و عثمانی در قرن 16 این دو کشور برسرمنافع تجاری و سیاسی بارها باهم جنگیدند و صلح کردند
امپراتوری ونیز و عثمانی در قرن 16 این دو کشور برسرمنافع تجاری و سیاسی بارها باهم جنگیدند و صلح کردند

سلطان محمد در قلب اروپا
با مرگ یانوش هونیادی در سال 1456 ، شکست دولت ونیز و مرگ پاپ پیوس در 15 اگوست سال 1462 عملا مانعی بر سر راه پیشروی ارتش عثمانی تا قلب اروپا وجود نداشت. سلطان محمد فاتح بعد از تسخیر طرابوزان و کریمه بار دیگر به سراغ اروپا رفت. در سال 1477 یکی از لشکرهای ارو از طریق خاک صربستان به شمال ایتالیا لشکر کشید حتی 35 کیلومتر درشمال این شبه جزیره پیش روی کرد. این باعث وحشت جهموری ونیز شد و این کشور با پرداخت صد هزار دوکات طلا(واحدپول ونیز) خود را از جنگ با عثمانی کنار کشید. سلطان محمد فاتح در سال 1480 میلادی ارتشی عظیم برای تسخیر شهر بندری و قدرتمند ناپل فرستاد. لشکر عثمانی به سرعت شهر اوترانتو را تسخیر کرد. فردیناند اول پادشاه وقت ناپل بلافاصله از جنگ با همسایگانش دست کشید و ارتش خود را به اوترانتو فرستاد. اما از بخت خوب اروپایی ها سلطان محمد فاتح در 3 مه 1481 میلادی در 49 سالگی در گذشت. با مرگ سلطان محمد فاتح پیشروی های ارتش عثمانی در قلب خاک اروپا بیش از صد سال و تا زمان سلطنت سلیمان قانونی به تعویق افتاد

سلطان بایزید دوم امپراتور فیلسوف و بدشانس عثمانی

بامرگ سلطان محمد فاتح سلطنت به پسر 34 ساله اش بایزید دوم رسید. بایزید هم مانند جد خود مراد دوم علاقه ای به جنگیدن برضد اروپایی ها و سایر همسایگان عثمانی نداشت و هر بار راهی جنگ یا نبردی می شد بیشتر از سراجبار فرماندهان ینی چری و وزرایش بود تا خواست قلبی خودش.

بایزید قبل از شروع سلطنت درگیر شورش برادرش جم سلطان شد. محمد پاشا قرامانی وزیر مقتدر سلطان محمد فاتح قصد داشت به جای بایزید جم سلطان را به تخت سلطنت بنشاند. اما بایزید در هنگام مرگ پدرش ایالت آماسیه بود و به کمک ینی چری ها وفادار به خود توطئه محمد قرامانی را خنثی کرد و به تخت سلطنت رسید. بایزید بعد از رسیدن به سلطنت محمد قرامانی را به دست سربازان عصبانی ینی چری سپرد که به دست آنها کشته شد.
جم پسر یاغی سلطان محمد فاتح بود که برای سال ها درقرامان فرماندار زندگی می کرد و هواداران فراوانی داشت. به محض مرگ سلطان محمد پاپ اینوسنت هشتم وشوالیه های جزیره رودس فرصت را برای بیرون راندن ترکها از اروپا مناسب دانستند و با تحریک جم سلطان او را برضد برادرش شوراندند. البته بیشتر اشراف سنتی عثمانی نیز از جم حمایت می کردند.جم به بایزید پیشنهاد کرد مناطق اروپایی به خودش و مناطق آسیایی عثمانی به بایزید سپرده شود اما امپراتور جدید عثمانی مخالفت کرد و در همان 19 ژوئن 1481 نبرد بین دو برادر در ینی شهر در نزدیکی بورسا شکل گرفت. جم شکست خورد و باقی زندگی اش را به صورت فراری زندگی کرد .

سلطان بایزید دوم امپراتور هنردوست و فیلسوف عثمانی
سلطان بایزید دوم امپراتور هنردوست و فیلسوف عثمانی

او برای مدتی در مصر زندگی کرد و در نهایت در سال 1482 به جزیره رودس که تحت سلطه شوالیه های سنت جان بود گریخت
جم سعی کرد پادشاهان اروپا را برضد بایزید با خود همراه کند اما در نهایت زندانی شد و پاپ اینوسنت هشتم برای نگه داری او سالیانه 120 هزار دوکای طلا از بایزید خراج می گرفت. در نهایت با جلوس پاپ سزار بورجیا در رم او حاضر شد در ازای گرفتن 400 هزار سکه طلا جم سلطان را به قتل برساند. این شاهزاده یاغی 30 فوریه 1495 مرد و بایزید نفس راحتی کشید.

بایزید عاشق بحث های علمی وفلسفی بود اداره کشور را به سه پاشای بزرگ عثمانی به نام های علی، احمد و یحیی سپرده بود. بایزید علی رغم روحیه هنرمندانه اش بعد از شورش جم درگیر آشفتگی و شورش های برضد خودش شد اما همه را سرکوب کرد.دوران سلطنت بایزید دوم بیش 31 سال طول کشید اما جنگ های تهاجمی او نسبت به اجدادش چندان زیاد نبود. بایزید از صربستان تا بوسنی را در امتداد رود دالماسی تا دانوب را مورد تاخت و تاز قرار داد و ا منطقه هرزگوین را به قلمرو خود اضافه کرد. همچنین با کمک نیروهای والاشیا مولداوی را تصرف کرد. بایزید به طرز عجیبی علاقه ای به ادامه فتوحات پدرش در خاک ایتالیا نداشت چرا که می توانست به حمله به این شبه جزیره چند پاره کل دنیای مسیحیت را دچار مخاطره کند.
6 سال بعد از شروع سلطنت بایزید دوم شاه اسماعیل صفوی در ایران به عنوان اولین پادشاه ایران بعد از قرن ها تاجگذاری کرد. طریقت صوفیانه صفوی ها بین مردم شبه جزیره آناتولی طرفداران فراوانی داشت و بایزید تحرکات شاه اسماعیل را به دقت زیر نظر گرفت.امپراتوران عثمانی تا پیش از ظهور صفویه در ایران چند پاره آن روزگار هواداران فراوانی داشتند. فتح قسطنطنیه و فتوحات امپراتوران عثمانی برضد کفارمسیحی! باعث شده بود تا هزاران نفر از مسلمانان متعصب ایران به عثمانی ها به چشم رهبران آینده دنیای اسلام نگاه کنند. قبل از به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل بایزید بارها برای فریدالدین تفتازانی شیخ الاسلام هرات و عبدالرحمن جامی شاعر معروف نامه به همراه سکه های طلا فرستاده بود.

فرمان الحمرا که منجر به اخراج یهودیان و مسلمانان از اسپانیا شد. امضای فردیناند و ایزابل پادشاه و ملکه اسپانیا پای آن دیده می شود
فرمان الحمرا که منجر به اخراج یهودیان و مسلمانان از اسپانیا شد. امضای فردیناند و ایزابل پادشاه و ملکه اسپانیا پای آن دیده می شود

پناه دادن یهودیان و زلزله استانبول
سال 1492 در تاریخ اسپانیا و اروپا اهمیت فراوانی دارد. در این سال بعد از نزدیک به هزار سال فردیناد دوم از کاستیا و ایزابلا از آراگون که پادشاهان مشترک اسپانیا بودند موفق به فتح گرانادا آخرین سنگر مسلمانان در خاک اسپانیا شدند. فردیناند و ایزابلا مسیحیان کاتولیک بشدت متعصبی بودند وبا صدور فرمانی که به الحمرا معروف شد به هزاران یهودی و مسلمان ساکن در خاک اسپانیا دستور دادند یا دین مسیحیت را بپذیرند یا خاک این کشور را ترک کنند.
اکثر این مسلمانان و یهودیان جزو طبقه خلاق وصنعتگر اسپانیا بودند. بایزید دوم بلافاصله به دریاسالار کمال فرمانده نیروی دریایی این کشور دستور داد با تمامی کشتی ها به اسپانیا برود و پناهندگان مسلمان ویهودی رانده شده از اسپانیا را به عثمانی بیاورد.حضور این قشر صنعتگر و خلاق باعث شکوفایی اقتصاد و فرهنگ عثمانی شد. تا جایی که یهودیان در سال 1493 اولین چاپخانه عثمانی را در استانبول تاسیس کردند.
سپتامبر 1509 اتفاقی فاجعه بار در عثمانی رخ داد . زلزله شدیدی شهر استانبول پایتخت امپراتوری عثمانی را ویران کرد. هنوز سلطان عثمانی از خسارات و تلفات این زلزله آسوده نشده بود که ماجرای شورش پسرانش پیش آمد. احمد پسر بزرگ بایزید ولیعهد او بود و مانند پدرش روحیه ای هنر دوست وفیلسوف داشت اما کوچکترین پسر سلطان یعنی سلیم با داشتن روحیه ای بسیار خشن و سفاک بشدت نزد سربازان ینی چری محبوب بود. سلیم در سال های انتهایی عمر بایزید برضد او دست به شورش زد و اولین شاهزاده عثمانی شد که در زمان حیات پدرش دست به قیام زده بود. یک سال مانده به مرگ بایزید و در سال 1511 دولت عثمانی به طور همزمان درگیر دو شورش شد. اولین شورش شاهقلی در منطقه آناتولی بود که ترکها به او لقب شیطان قلی دادند. شاهقلی از مریدان متعصب شیخ جنید پدرشاه اسماعیل بود به محض آغاز شورش شاه اسماعیل نورعلی خلیفه را به آناتولی فرستاد و او توانست چهار هزار نفر از شورشیان را سازماندهی کند.
ارتش عثمانی برای سرکوبی شورش بشدت دچار دردسرشد تا جایی که در نبردی که در کنار رود کیوک چای رخ داد خادم علی پاشا صداراعظم عثمانی هم کشته شد اما در نهایت خوش شانسی ترکها خود شاهقلی هم به قتل رسید و آتش شورش خاموش شد. اما این پایان کار نبود در همان سال شاهزاده سلیم دست به یک شورش بزرگ برضد پدرش زد. سلیم به طور همزمان قصد داشت برادرش احمد و پدرش بایزید را از سمت خود خلع کند. در نهایت سلیم در 24 آوریل 1512 پدرش را از تخت سلطنت خلع کرد و بایزید دوم تنها یک ماه بعد در 26 می در سن 64 سالگی از غصه و ناراحتی درگذشت و امپراتوری عثمانی باردیگر اسیر مبارزات برادرها برضد یکدیگر شد.

شاه اسماعیل اول در اواخر دوران سلطان بایزید در ایران اعلام پادشاهی کرد
شاه اسماعیل اول در اواخر دوران سلطان بایزید در ایران اعلام پادشاهی کرد

سلطان سلیم اول بنیان گذار رسم برادر کشی در عثمانی

سلطان سلیم کوچکترین پسربایزید دوم بود اما خوی خشن و قاطع او اجازه نمی داد برای ابد یک شاهزاده بی اهمیت باقی بماند. سلیم اولین سلطان عثمانی بود که با شورش برضد پدرش او را از تخت سلطنت خلع کرد و به همین خاطر تا آخر عمر یک سوظن بیمارگونه به تمام اطرافیان خود داشت. سلیم بعد از رسیدن به تاج و تخت رویه جدیدی پیش گرفت و شروع به کشتار تمامی برداران و برادر زاده های خودش زد. او ابتدا برادرش شاهزاده قورقود را شکست داد و بعد به جنگ برادر بزرگش احمد رفت. در نهایت احمد کشته شد اما یکی از پسران او به اسم شاهزاده مراد به ایران و نزد شاه اسماعیل گریخت. پادشاه صفوی ابتدا قصد داشت از مراد برای نبرد برضد عثمانی استفاده کند اما به دلایل نامعلومی این اتفاق نیفتاد و مراد در شهر کاشان کشته شد.

سلطان سلیم اول معروف به یاووز او بانی برادرکشی در امپراتوری عثمانی شد
سلطان سلیم اول معروف به یاووز او بانی برادرکشی در امپراتوری عثمانی شد

تدارکات سلیم برای جنگ با ایران
شورش شاهقلی در سال پایانی سلطنت بایزید بهای سنگینی برای شیعیان آسیای صغیر در بر داشت. بعد از سرکوبی شورش یونس پاشا به عنوان نماینده دولت عثمانی به منطقه شورش رفت و شروع به جستجوی تمامی پیروان مذهب شیعه که حالا طرفدار ایران نامیده می شدند پرداخت. ابتدا تمام شورشیان فراری دستگیر و کشته شدند. بسیاری دیگر پیشانی آنها با آهن گداخته نشان گذاری شد و به اروپا تبعید شدند. در نهایت بیش از چهل هزار نفر ازشیعیان منطقه آناتولی به جرم همدستی با این شورش به طرز وحشیانه ای کشته شدند. باوجود اینکه بسیاری از این شیعیان به اسم جاسوسی برای شاه اسماعیل و دولت ایران کشته می شدند اما پادشاه صفوی هیچ اقدامی برای حمایت از آنها نکرد و حتی دستور کشتن باقی مانده نیروهای شاهقلی که به ایران گریخته بودند را داد. کشتار شیعیان آناتولی زمینه بروز اولین جنگ را بین ایران و عثمانی فراهم کرد. سلیم بعد از سرکوبی این شورش نامه ای سراسر از خشم و نفرت برای شاه اسماعیل نوشت و اورا متهم به رواج کفر و ارتداد بین مسلمانان کرد و وعده داد به زودی اورا مجازات خواهد کرد. سلطان سلیم قبل از آغاز حمله به ایران سعی کرد دیگر دشمنان شاه اسماعیل را برای جنگ با او تحریک کند. او اول سراغ محمد بیگ آق قویونلو رفت اما محمد بیگ در خود توان جنگ با پادشاه جنگاور صفوی را نمی دید و به همین خاطر اقدامی نکرد. اما تحریکات سلیم برای ازبکان موثر افتاد. سلطان سلیم با نوشتن نامه ای عبیدالله خان ازبک را به گرفتن انتقام خون شبیک خان تحریک کرد. در نهایت شاه اسماعیل مجبور شد بیش از نیمی از ارتش قزلباش خود را روانه خراسان کند تا جلوی تاخت و تاز ازبکان در این مناطق را بگیرد.

نقاشی منصوب به نبرد خونین چالدران
نقاشی منصوب به نبرد خونین چالدران

جنگ چالدران وقتی ایران قربانی غرور شاه اسماعیل شد
سلطان سلیم بعد از سرکوبی شورش ها و کشتار برادرانش قدرت خود را در عثمانی مستحکم کرد و با ونیز و مجارستان پیمان صلح بست. او در سال 920 هجری مصادف با 893 شمسی و 1514 میلادی با سپاهی که تعداد آن از صد وبیست هزار تا دویست هزار نفر متغیر است راهی ایران شد. اگرچه شاه اسماعیل از احتمال بروز جنگ با عثمانی خبر داشت اما از لشکرکشی ناگهانی سلیم به سمت ایران شوکه شد. شاه اسماعیل در آن سال تنها 27 سال داشت و علی رغم شجاعت فراوان خود و سربازان قزلباشش به هیچ وجه آماده جنگ با ارتش تادندان مجهز و اروپایی عثمانی را نداشت. ارتش عثمانی به سرعت و در اوایل رجب 920 مصادف با اوت 1514 خود را به دشت چالدران در نزدیکی ماکو رساند. تعداد ارتش قزلباش شاه اسماعیل در این نبرد تنها 60 هزار نفر بود. پیش از شروع جنگ دوتن ازسرداران قزلباش به نام های خان محمد استاجلو و نورعلی خلیفه که مدتها در عثمانی زندگی کرده بودند به شاه اسماعیل در مورد شیوه نبرد ارتش عثمانی هشدار دادند. آنها به شاه گفتند اصلی ترین بخش قدرت ارتش عثمانی توپ خانه آن است و قبل از استقرار توپ ها باید از پشت به آن حمله کرد. اما درویش خان شاملو که مغز متفکر ارتش قزلباش بود این نظریه را رد کرد و گفت صبر می کنیم تا آنها تمام نیروی خود را مستقر کنند بعد با نیروی شجاعت به آنها حمله می کنیم. جنگ چالدران نقطه عطف تاریخ نظامی ایران بود. تا پیش از این نبرد سرداران و سربازان ایرانی استفاده از سلاح آتشین مانند توپ و تفنگ را به دور از شجاعت و جوانمردی می دانستند و معتقد بودند با ترکیب سلاح هایی مثل شمشیر،نیزه ،تیرکمان با شجاعت می توان برهردشمنی غلبه کرد. حتی خود شاه اسماعیل هم شخصا با استفاده از هر نوع سلاح آتشینی مخالف بود ، اما جنگ خون بار چالدران همه چیز را عوض کرد.
تاکتیک جنگی ینی چری ها در این نبرد ساده اما موثر بود. توپخانه مانند زنجیری به دور سربازان ینی چری قرار می گرفت و آنها در پناه آتش توپخانه به راحتی به سمت سربازان ایرانی شلیک می کردند. جنگ در 2 رجب 920 مصادف با 31 مرداد 893 شمسی با حمله نیروهای شاه اسماعیل به سمت دشمن آغازشد.برد توپخانه عثمانی کوتاه بود و سلطان سلیم قصد داشت ابتدا سواران ایرانی را به سمت توپ های خود بکشاند بعد به سمت آنها آتش کند اما شاه اسماعیل متوجه نقشه شد و به سواران قزلباش دستور داد از جناحین به دشمن حمله کنند. سواران قزلباش علی رغم ضعف تجهیزاتی خود رشادت فوق العاده ای نشان دادند و حتی شخص شاه اسماعیل با حمله به توپخانه هفت عراده از توپ ها از کار انداخت. در واقع حمله سواران قزلباش آنقدر شدید و برق آسا بود که سلطان سلیم تصور کرد در همان لحظات ابتدایی شکست خورده اما با شروع تیراندازی سربازان ینی چری و توپخانه به سرعت اوضاع تغییرکرد. شاه اسماعیل چند بار به محاصره سربازان عثمانی درآمد اما با فدارکاری سربازان قزلباش نجات یافت. در نهایت شاه اسماعیل به سختی نجات پیدا کرد و سربازان عثمانی اشتباها سلطان علی افشار را به جای شاه دستگیر کردند. در پایان نبرد بسیاری از زبده ترین سرداران قزلباش مانند محمدخان استاجلو حاکم دیاربکر، حسین الله بیگ، و حدود 40 هزار نفر از سربازان ارتش ایران کشته شدند. ارتش عثمانی هم حدود 40 هزار نفرتلفات داد. درفش و پرچم ارتش ایران به دست سلطان سلیم افتاد وبا عقب نشینی نیروهای قزلباش او به سرعت عقب نشینی کردند. این شکست لطمه جبران ناپذیری به روحیه شاه اسماعیل وارد کرد و او تاپایان عمر به گوشه نشینی پرداخت و دیگر فرماندهی لشکریانش را به عهده نگرفت. با پیروزی در چالدارن بخش اعظم کردستان به دست عثمانی افتاد. سلطان سلیم سرمست از پیروزی وارد شهر تبریز شد وقصد داشت تا نابودی حکومت صفوی پیش روی کند. اما شش روز بعد از ورود ارتش عثمانی به تبریز مبارزه دلیرانه مردم برضد اشغالگران آغازشد. در عرض یک ماه اوضاع چنان آشفته شد که سلطان سلیم دستور عقب نشینی از شهر تبریز را صادر کرد. یک سال بعد سلطان سلیم درگیر شورش های داخلی و همین طور جنگ با سلطان قانصوه پادشاه مصر بود اما روحیه شاه اسماعیل آنقدر درهم شکسته بود که نتوانست از این فرصت برای بازپس گیری مناطق اشغالی استفاده کند.

فتح مصروعلام خلافت

2 سال بعد از جنگ چالدران سلطان سلیم برای نبرد با ممالیک راهی مصر شد. سلیم قانصوه را به ارتباط پنهانی با شاه اسماعیل متهم کرد. سلطان سلیم در سال 922 مصادف با اوت 1516 با ارتش 60 هزار نفره خود به شام که جزو حوزه قلمرو ممالیک بود لشکرکشید. دو طرف در روز 24 اوت در منطقه مرج دابق در نزدیکی شهر حلب با یکدیگر روبه رو شدند. ا تعداد سربازان سلطان قانصوه هشتاد هزار نفر و ارتش عثمانی 50 هزار نفر بود. سلطان قانصوه در این نبرد برخلاف سایر دشمنان سلیم توپخانه خوبی داشت و در راه رسیدن به میدان نبرد شاهزاده احمد برادرزاده سلیم که مدعی سلطنت بود نیز به لشکر مصر پیوست.اما خیانت خیر بیگ حاکم حلب به سلطان قانصوه معادله جنگ را عوض کرد. سلطان مصر باوجود اینکه به حاکم حلب مشکوک بود اما فرماندهی جناح چپ لشکرش را به او سپرد اما خیر بیگ به محض آغاز جنگ با نیروهایش از میدان گریخت .

نبرد مرج دابق بین ممالیک و دولت عثمانی
نبرد مرج دابق بین ممالیک و دولت عثمانی

ارتش عثمانی با تجهیزات مدرن خود به راحتی ارتش مصر را تارومارکرد. اگرچه سواران عرب نیز مانند سواران قزلباش شجاعت بی نظیری در میدان نبرد به خرج دادند اما بازهم حریف ارتش عثمانی نشدند. سلطان قانصوه پادشاه هفتاد وپنج ساله ممالیک در حین نبرد از اسب افتاد و در اثر سکته مرد. با شکست ممالیک شهر دمشق و تمامی منطقه شام به دست عثمانی افتاد و تا 400 سال بعدی نیز جزوی از عثمانی باقی ماند. یک سال بعد و در فوریه 1517 ارتش عثمانی با پیروزی در نبرد رودانیه شهر قاهره را نیز فتح کرد وبه دستورسلیم تومان بیگ آخرین پادشاه مصر نیز به دارآویخته شد. (البته ممالیک به طور کامل منقرض نشدند و تا زمان حمله ناپلئون بناپارت به مصر جز بازیگران سیاسی مصر بودند)
با شکست ممالیک شهرهای مقدس مکه و مدینه به دست عثمانی افتاد. همچنین درشهر قاهره سلطان متوکل عباسی که آخرین خلیفه عباسیان(شاخه ای خاندان عباسی از حمله هلاکو خان به بغداد جان به در برد و به مصرگریخت) نیز به دست سلیم اسیر شد. به دستورسلیم متوکل سوم به استانبول فرستاده شد و بلافاصله خبراستعفای خلیفه به نفع سلیم اعلام شد. شریف مکه نیز کلید های حرمین شریفین به همراه پرچم ورادی منتسب به پیغمبر مسلمین را به سلیم تسلیم کرد. با این پیروزی سلطان سلیم به اولین امپراتور عثمانی تبدیل شد که رسما از عنوان خلیفه مسلمین در لقب خود استفاده می کرد. با این اتفاق اختیارات مذهبی کل جهان اسلام(بنای به ادعای عثمانی ها) به دست سلاطین عثمانی افتاد.

امپراتوری ممالیک. با فتح این کشور سلیم خود را خلیفه مسلمین نامید
امپراتوری ممالیک. با فتح این کشور سلیم خود را خلیفه مسلمین نامید

مرگ سلیم

سلطان سلیم اول به دلیل بی رحمی و قاطعیت فراوانش از سوی ترکها یاووز یعنی برنده و قاطع و اروپایی ها نیز به او لقب سهمناک داده بودند. . اگرچه سلیم برخلاف اجداد خود به کشورگشایی در اروپا علاقه ای نداشت و بیشتر عمر خود را صرف سرکوبی شورش های داخلی و تصرف خاورمیانه وشمال آفریقا کرد. او علی رغم سنگدلی وقساوت خود به زبان فارسی شعر می سرود و حتی درنامه های که برای شاه اسماعیل می نوشت از زبان فارسی استفاده می کرد. حتی دیوان اشعاری شامل دوهزار بیت شعر فارسی از این سلطان عثمانی به جای مانده است. سلیم در نهایت بعد از تنها هشت سال سلطنت کوتاه اما خون بار در 22 سپتامبر 1520 در سن 50 سالگی درگذشت.
سلطان سلیم اولین امپراتوری بود که به جای کشورگشایی در اروپا سراغ لشکر کشی به سمت کشورهای مسلمان و همسایه خود رفت. عثمانی در دوره سلیم عراق، منطقه شام ،مصر و شبه جزیره حجاز را تصرف کرد و برای اولین بارخود را به عنوان قدرت برتر در بین کشورهای مسلمان به دنیا معرفی کرد.

سلیمان اول آغاز نفوذ زنان در امپراتوری عثمانی

بعد از مرگ سلیم اول تاج و تخت بدون دردسر و مدعی به تنها پسر26 ساله اش سلطان سلیمان اول رسید. سلیمان فرزند عایشه حفصه سلطان شاهزاده احتمالا اهل کریمه بود. نام حفصه سلطان در تاریخ عثمانی اهمیت فراوانی دارد. تا پیش از او مادران امپراتوران عثمانی هیچ نقشی در حکومت و امور داخلی این کشور نداشتند اما حفصه سلطان که همسر محبوب امپراتور خونریز عثمانی یعنی سلیم بود توانست در دوران سلطنت پسرش به اولین سلطان والده امپراتوری عثمانی تبدیل شود. اگرچه حفصه سلطان زن بسیار باکفایت و لایقی بود اما نهادی که او درون حرمسرا و دولت عثمانی پایه گذاری کرد بعدها به یکی از اصلی ترین عوامل انقراض این امپراتوری تبدیل شد. چراکه از سال 1520 تا آخرین سال های انقراض عثمانی مادران امپراتوران عثمانی به یکی از اصلی ترین وزنه های تصمیم گیری کشور تبدیل شدند و همین نفوذ عملا ریشه های این امپراتوری را خشکاند.

مجسمه حفصه سلطان اولین سلطان والده امپراتوری عثمانی و مادر سلیمان اول
مجسمه حفصه سلطان اولین سلطان والده امپراتوری عثمانی و مادر سلیمان اول

سلیمان اول درشرایطی به سلطنت رسید که پدرش دو برادر و هشت برادر زاده خودش را کشته بود. سلیم اگرچه پادشاه سنگدلی بود اما در تربیت تنها پسر و وارث اش بهترین عملکرد را داشت. او از سنین کودکی سلیمان به مدت شانزده سال برای حکومت به شهرهای مختلف عثمانی فرستاده بود. بخت و اقبال سلیمان از همان دوران نوجوانی درخشان بود چرا که در آن سال ها با یک یونانی مسیحی به اسم ابراهیم دوست شد و این شخص بعدها تبدیل به صدراعظم لایق و مقتدر امپراتوری عثمانی شد. ابراهیم در کودکی درشهر پارگا در کنار دریای ایونی متولد شده بود اما در همان کودکی توسط دزدان دریایی ربوده و به عثمانی ها فروخته شد.ابراهیم یکسال از سلیمان بزرگتر بود. روابط بین این دو نفر به حدی بهم نزدیک بود که بعدها توسط مورخان متهم به داشتن روابط غیرمتعارف با یکدیگر شدند!

سلیمان اول معروف به باشکوه
سلیمان اول معروف به باشکوه

سلیمان اول کابوس اروپا می شود

سلیم اول اگرچه هیچ وقت فرصت نکرد به سمت اروپا لشکر بکشد اما همواره آرزو داشت در شهر مقدس رم مسجد بسازد. همین آرزوی او تبدیل به هدف اصلی سلطنت پسرش سلیمان شد.
سلطان سلیمان زمان بسیار خوبی را برای حمله به قاره اروپا انتخاب کرده بود. چرا که در آن سالها مارتین لوتر پیشوای آیین لوتری و بنیان گذارعصیان مذهبی پروتستانی برضد حکومت پاپ های کاتولیک روم تازه در آلمان ظهور کرده بود. لوتر به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی به سرعت دارای پیروان فراوانی بین شاهزاده نشین های آلمانی و بسیاری از مناطق اروپا شد. این اختلافات مذهبی به نفع سلیمان تمام شد. چرا که به محض آغازلشکرکشی های اولوتر به پیروانش دستور داد از کمک به کشورهای مانند مجارستان خودداری کنند چرا که ترکان را ناجی مذهب لوتری می دانست!

مارتین لوتر. ظهور او سرآغاز جنگ های مذهبی در اروپا شد
مارتین لوتر. ظهور او سرآغاز جنگ های مذهبی در اروپا شد

یکی دیگر از خوش شانسی های سلیمان آغاز رقابت شدید بین فرانسوای اول پادشاه فرانسه و کارل پنجم امپراتور اسپانیا و خاندان هاپسبورگ ها در اروپا بود. البته فرانسوا تا پیش از آغاز جنگ های خانمان سوزش با اسپانیا معتقد بود باید عثمانی توسط کشورهای اروپایی تصرف و منقرض شود اما اسارت فرانسوا در 1525 در نبرد پاویا به دست کارل پنجم او را به متحد درجه یک عثمانی در اروپا تبدیل کرد. فرانسوا از زندان برای سلیمان نامه نوشت و ضمن پیشنهاد اتحاد به او از او خواست با حمله به مجارستان و ایجاد درگیری با خاندان هاپسبورگ زمینه آزادی او را از چنگال کارل فراهم کند. البته سلیمان برای حمله به مجارستان نیازی به دعوت فرانسوا نداشت اما اتحادش با پادشاه فرانسه یکی از عوامل پیروزهای او در اروپاشد.سلطان سلیمان برخلاف پدرش تمایلی برای لشکرکشی به سمت شرق نداشت. بعد از سرکوب شورش فرماندار دمشق در سال 1521 سلطان سلیمان خودش را برای کشورگشایی در خاک اروپا آماده کرد.

فرانسوای اول پادشاه فرانسه اتحاد او با سلیمان معادله سیاسی اروپا را عوض کرد
فرانسوای اول پادشاه فرانسه اتحاد او با سلیمان معادله سیاسی اروپا را عوض کرد

فتح بلگراد سرآغاز فتوحات سلیمان در اروپا
هدف اول سلطان سلیمان فتح بلگراد بود. شهری که از زمان سلطان محمد فاتح علی رغم بارها حمله ارتش عثمانی مقاومت کرده بود. در آن زمان بلگراد جزوی از پادشاهی نوپای مجارستان بود و مجارها تنها دشمن سرسخت وباقی مانده عثمانی در این قسمت از اروپا بودند. محاصره شهر بلگراد از 25 ژوییه 1521 در حالی آغاز شد که در این شهرتنها 700 سرباز وجود داشت. شهربلگراد علی رغم نداشتن قوای کافی تقریبا یک ماه زیر بمباران شدید توپخانه عثمانی مقاومت کرد اما در نهایت در در 29 اوت شهر بلگراد سقوط کرد و شهر به دست ارتش سلیمان افتاد. سقوط بلگراد باعث بروز موجی از ترس و وحشت در قاره اروپا شد. سقوط بلگراد آنقدر مهم بود که سفیر امپراتوری مقدس روم در شهر استانبول برای دولتش نوشت: فتح بلگراد سرآغاز بلایایی است که می تواند منجر به نابودی پادشاهی مجارستان و کل فرهنگ مجارها شود.

ادامه دارد
تهیه و گردآوری: زهرا صادقیان

منابع
تاریخ تمدن نوشته ویل دورانت

فرمانروایان خلیج شاخ زرین نوشته نوئل باربر

شاه اسماعیل صفوی مرشد سرخ کلاهان نوشته احمد پناهی سمنانی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن