تاریخ

جیمز باند در ایران – قسمت اول

بررسی عملیات مخفی بریتانیا درایران و ربودن فرمانده لشگر اصفهان سرتیپ فضل الله زاهدی در جنگ دوم جهانی

نویسنده : امیر کیانی

الف ) مقدمه:

در سالهای جنگ جهانی دوم قدرتهای بزرگ نه تنها در جبهه نبرد و خطوط مقدم رو در روی یکدیگر صف آرایی نمودند بلکه کمتر کشوری در دنیا بود که عرصه تقابل پنهان و یا آشکار منافع متحدین و متفقین نباشد. در این میانه ایران نیز به علت موقعیت ژئوپولتیک ممتاز، منابع فراوان انرژی و دسترسی به آبهای گرم یکی از مهمترین محلهای وقوع این درگیری بود که در نهایت به قیمت اشغال کشور، استعفای شاه، مرگ هزاران ایرانی از گرسنگی و فقر، تضعیف استقلال کشور و افزایش نفوذ بیگانه و وارد آمدن آسیبهای گسترده به اقتصاد کشور تمام شد.
در کنار رخدادهای مهم و روشن تاریخی این دوره نظیر اشغال کشور توسط بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی رخدادهای دیگری که کمتر مورد کنکاش قرار گرفته اند وجود دارد. یکی از این رخدادها عملیات مخفیانه آلمان نازی در ایران و عملیات متقابل متفقین و بازداشت عوامل آلمان نازی در ایران است. در این نوشتار – که بی شک از خطا و نقصان مصون نخواهد بود – نگارنده سعی دارد با نگاهی گذرا به شرایط عمومی کشور و منطقه در این دوره عملیات مخفی اجرا شده توسط بریتانیا با هدف ربودن سرتیپ ( سپهبد بعدی ) فضل الله زاهدی و زمینه های آن را بررسی نماید.
الف – 1 )شرایط عمومی منطقه
از آنجاکه عملیات دستگیری سرلشگر فضل الله زاهدی در سال 1321 (1942) برنامه ریزی و عملی شد بررسی اجمالی وضعیت منطقه در این برهه به روشن تر شدن زمینه ها و شرایط این رخداد کمک خواهد نمود .
در سحرگاه روز سوم شهریور سال 1320 ( 24 آگوست 1941) نیروهای اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا علیرغم اینکه ایران یک روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم و در تاریخ 10 شهریور 1318 اعلام بیطرفی کرده بود وارد خاک ایران شدند. این اعلام بیطرفی کتبا از طرف سفرای بریتانیا و آلمان نازی در ایران موجب خرسندی دولتهای مطبوعشان اعلام شده بود ولی کمتر از 2 سال بعد متفقین تغییر عقیده دادند و دلایل این تغییر عقیده و اشغال ایران عدم پاسخ مثبت دولت ایران به درخواست متفقین برای عبور از خاک ایران جهت کمک به شوروی و همچنین جلوگیری از فعالیت کارشناسان و مستشاران آلمانی که از نظر متفقین ستون پنجم نازیها بودند عنوان شد.
به هر تقدیر ارتش سرخ شوروی در سه محور وارد خاک ایران شد. اول از طریق مرز جلفا و به سمت تبریز، دوم از طریق آستارا و به سمت بندر انزلی ( بندر پهلوی وقت ) و سوم از طریق مرز شمال شرقی استان خراسان و به سوی مشهد . ارتش بریتانیا نیز از دو محور وارد خاک ایران شد یکی از خانقین و از طریق کرمانشاه به سمت همدان و قزوین رهسپار شد و دیگری از طریق خاک عراق وارد خوزستان گردید. الحاق نیروهای اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا در روز نهم شهریور ماه 1320 و در قزوین رخ داد و بخشهایی از خاک کشور تا پنج سال بعد در اشغال ماند. این عملیات نظامی متفقین که با نام رمز Operation Countenance انجام شد و همچنین عملیات کمک رسانی به اتحاد جماهیر شوروی از طریق ایران با نام رمز Persian Corridor پس از اشغال خود نیازمند بررسی مفصل و جداگانه ای است . در نهایت رضا شاه در 25 شهریور 1320 مجبور به استعفا شد و ایران هم در 17 شهریور 1322(9 سپتامبر 1943) رسما به آلمان اعلام جنگ داد تا بتواند ضمن پیوستن به اعلامیه ملل متحد در کنفرانس صلح پس از جنگ شرکت کند.

تانک T-26 لشگر ششم زرهی متعلق به ارتش سرخ شوروی در خیابانهای تبریز در جریان اشغال ایران در آگوست 1941 (شهریور 1320)
تانک T-26 لشگر ششم زرهی متعلق به ارتش سرخ شوروی در خیابانهای تبریز در جریان اشغال ایران در آگوست 1941 (شهریور 1320)
ژنرال نیکونوف (Maj. Gen. Vasily Novikov ) از ارتش قفقاز اتحاد جماهیر شوروی به همراه ژنرال تیارکس ( Brig. Gen. W. R. Tiarks) از تیپ نهم زرهی بریتانیا از نیروهای متفقین در تهران پیش از رژه مشترک در سپتامبر 1941 (شهریور 1320) بازدید می کنند .شوروی در سپتامبر 1941 (شهریور 1320)
ژنرال نیکونوف (Maj. Gen. Vasily Novikov ) از ارتش قفقاز اتحاد جماهیر شوروی به همراه ژنرال تیارکس ( Brig. Gen. W. R. Tiarks) از تیپ نهم زرهی بریتانیا از نیروهای متفقین در تهران پیش از رژه مشترک در سپتامبر 1941 (شهریور 1320) بازدید می کنند .

اما علاوه بر آنچه در بالا آمد یکی از دلایل مهم اشغال ایران در 1320 (1941) جلوگیری از الحاق دو بازوی ارتش آلمان از طریق قفقاز و آفریقا در خاک ایران بود. در این زمان ورماخت و اس اس به سرعت تمام در جبهه شرق در حال پیشرفت بودند و به دروازه مسکو نزدیک میشدند و از سوی دیگر در شمال آفریقا نیز چیزی جلودار پیشروی آلمانها به سمت شرق نبود و روباه صحرا ( لقب متفقین برای فیلد مارشال اروین رومل) به دروازه های مصر رسیده بود. روابط گسترده و حسنه پهلوی اول و آلمان نازی هم بر کسی پوشیده نبود و آلمانها در صنایع و زیرساختهای رو به توسعه و جامعه وقت ایران حضوری گسترده و فعال داشتند.
اگر سال بعد یعنی 1321 (1942) را سال سرنوشت ساز جنگ جهانی دوم بنامیم سخنی به گزافه نبوده است. سالی که در ابتدای آن ارتش آلمان نازی همچنان ارتشی شکست ناپذیر و فولادی به نظر می رسید ولی در پایان این سال زنجیره شکستهایش در حال آغاز شدن بود. در این زمان ارتش آلمان نازی در شرق به حد نهایی پیشروی خود دست یافته بود و نبرد مسکو برای ورماخت به یک افسوس بدل شده بود آنهم درست پس از آن که پیش قراولان واحدهای آلمانی به حومه مسکو رسیده بودند و میدان سرخ و کاخ کرملین در یک قدمی بود . از طرف دیگر سپاه آفریقای مارشال رومل به نهایت پیروزیهای خود در آفریقا دست یافته و بریتانیایی ها را تا مصر عقب رانده بود و از این پس جز عقب نشینی ناشی از عدم وجود پشتیبانی و لجستیک چیزی در انتظار نظامیان آلمانی و ایتالیایی حاضر در آفریقا نبود . در حقیقت این سال نقطه اوج پیشرفت برق آسای قوای مسلح آلمان نازی بود و پس از آن فوارة کشورگشایی رایش سرنگون شد.
در این زمان خطر الحاق ارتش آلمان نازی در خاورمیانه به دو علت افزایش یافته و موجب حساس تر شدن وضعیت ایران در جنگ علیرغم اشغال قبلی آن توسط متفقین شده بود . اول آنکه سپاه آفریقایی متحدین به رهبری رومل در حال تهدید مصر و کانال سوئز بود و نیروهای آلمانی به العلمین مصر رسیده بودند و ممکن بود با پیشروی بیشترخود را به سوئز برسانند که در این صورت تهدید شدن عراق و ایران بسیار محتمل و جدی بود. دومین عامل اما نفوذ عمیق ارتش یکم زرهی به فرماندهی ژنرال پاول فن کلایست (Paul von Kleist ) در جنوب رود دن و شهر استالینگراد به سمت قفقاز و آذربایجان و گرجستان بود. این ارتش زرهی تحت فرمان گروه ارتشهای A به رهبری فیلد مارشال ویلهلم لیست (Wilhelm List) بود. کلایست موفق شد به قصد تصرف منابع نفتی جنوب قفقاز پیشروی خود را تا نزدیکی گروزنی در غرب سواحل خزر ادامه دهد و در صورت ادامه پیشروی ممکن بود با دستیابی به منابع نفتی آذربایجان و رسیدن قوای کمکی به سادگی قادر به پیشروی به سوی ایران باشد . صرف نظر از دلایل عدم موفقیت فیلد مارشال رومل در آفریقا و ژنرال فن کلایست در قفقاز ( که از قضا علت اصلی هر دو دخالتهای مستقیم هیتلر در عدم پشتیبانی از رومل به علت ارسال منابع و نیرو به جبهه شرق و همچنین متوقف کردن پیشروی کلایست در زمان طلایی به منظور برگشتن وکمک به جبهه استالینگراد و سپس دستور مجدد و دیرهنگام پیشروی به جنوب بود ) صرف احتمال الحاق نیروهای آلمان نازی در منطقه خاورمیانه به ویژه ایران و عراق برای متفقین به هیچ روی قابل پذیرش نبود و ممکن بود متوقف ساختن آلمانها را ناممکن کند. نباید فراموش کرد که در سال 1942 و یکسال پس از اشغال ایران هنوز دورنمای امید بخشی برای متفقین به روشنی دیده نمیشد و خطر پیروزی آلمانها در جنگ همچنان بسیار جدی بود .

پیشروی قوای متحدین در ژوئن سال 1942 به رنگ سیاه
پیشروی قوای متحدین در ژوئن سال 1942 به رنگ سیاه
پیشروی قوای متحدین در نوامبر سال 1942 به رنگ سیاه
پیشروی قوای متحدین در نوامبر سال 1942 به رنگ سیاه

الف – 2 )شرایط داخلی کشور و نفوذ عوامل آلمان
کشیده شدن لهیب حریق مهیب جنگ به غرب آسیا تنها یکی از عوامل رخداد مورد بررسی است. حریقی که نخستین اخگرش در اروپا و در 1939 جهیده بود میرفت تا جهان را دگرگون کند.اما بجز رخدادهای پیرامونی وقایعی نیز در خاک ایران در این سال و سالهای قبل در جریان بود که بی شک در دستگیری سرتیپ زاهدی بی تاثیر نبود .
نفوذ بریتانیا و روسیه تزاری ( بعدها اتحاد جماهیر شوروی ) در ایران و حضور دائمی عوامل اطلاعاتی این قدرتها که تاثیر بسزایی در شرایط کشور در دوره قاجار داشت مسلما بر خواننده محترم پوشیده نیست و به کرات در منابع گوناگون نفوذ این دو قدرت در ایران به تفضیل شرح داده شده است اما سکه نفوذ عوامل اطلاعاتی و سیاسی بیگانه در ایران معاصر روی دیگری نیز داشت و آن آغاز بسط و توسعه نفوذ آلمان در ایران بود که به واسطه گذرا بودن و شکست آلمان در جنگ دوم کمتر به آن پرداخته شده است. نزدیکی ایران و آلمان نازی در سالهای سلطنت رضا شاه واقعیتی است که موجب گسترش بی سابقه روابط دو کشور شد و آلمان را به بزرگترین شریک تجاری ایران بدل نمود به گونه ای که حتی بعد از جنگ دوم هم آلمان همواره جز مهمترین شرکای تجاری ایران باقی ماند. هر چند ریشه این نزدیکی را باید در دوران قیصر ویلهلم در قرن 19 و سیاست او در نزدیکی به دنیای اسلام در مقابله با بریتانیا جستجو کرد . قیصرویلهلم در 29 اکتبر 1898 به آرامگاه صلاح الدین ایوبی در دمشق رفت و ضمن ستایش وی اعلام کرد : “به ۳۰۰ میلیون مسلمان جهان اطمینان می‌دهم که قیصر آلمان برای همیشه دوست پیروان محمد خواهد بود.” قیصر ویلهلم همچنین اعلام کرد: “تمام جهان اسلام باید علیه یوغ انگلستان قیام کند.. ”
در دوران پهلوی اول روابط ایران ( نام ایران در آن زمان هنوز Persia بود ) و آلمان رو به توسعه گذاشت . آلمان در بخش نظامی و ساخت چند کارخانه اسلحه و مهمات‌سازی نیز به ایران کمک نمود. در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۰۷ (۱۷ فوریه ۱۹۲۹) سه موافقتنامه : عهدنامه دوستی، قرارداد اقامت و توافق‌نامه بازرگانی و گمرکی به امضا رسید. در ۱۹۳۲ آلمان با در اختیار داشتن ۸ درصد از تجارت خارجی ایران، مقام چهارم را بعد از شوروی، انگلیس و ترکیه کسب کرد. با روی کار آمدن حکومت نازی در آلمان، ایران در معرض توجه بیشتر آلمان‌ها قرار گرفت و با پیشنهاد آلفرد روزنبرگ در ۱۹۳6، حکومت نازی سیاست نزدیکی از طریق حس آریایی‌دوستی و همنژادی با ایرانیان را در پیش گرفت هرچند روزنبرگ اعتقادی به آریایی بودن ایرانیها نداشت و این پیشنهاد صرفا برای بسط نفوذ رایش در ایران بود . طبق قوانین نورنبرگ ازدواج آلمانیها با ایرانیها که دارای “خون خالص آریایی” بودند آزاد بود و نژاد ایرانی پاک شناخته میشد. قانونی که باعث شد در سالهای بعد هزاران یهودی با دستیابی به پاسپورت ایرانی از سرنوشت شوم خود در اردوگاههای آلمانی بگریزند ؛ پاسپورتهایی که از سفارتخانه های ایران به صورت غیر قانونی خریداری میشد و یا به علت نوع دوستی اعضا سفارت در اختیار یهودیان فراری قرار میگرفت. حتی در یک مورد بسیار مشهور عبدالحسین سرداری (دایی امیر عباس هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی ) وزیر مختار ایران در بلژیک و مسئول امور کنسولی پاریس در زمان جنگ دوم با صدور گذرنامه ایرانی و مذاکره با مقامات آلمانی در خصوص تفاوتهای نژادی یهودیان ایرانی موفق به نجات جان هزاران یهودی شد، اقدامی که بعدها مورد تحسین و تمجید واقع شد و او را به “شیندلر ایران” معروف ساخته است. آلمان توانست در سال ۱۹۴۰ رتبه اول را در تجارت خارجی ایران کسب کند. حتی بسیاری معتقدند تغییر نام کشور که تا آن روز در سیاست خارجی ” Persia ” نام داشت به نام ” Iran ” در اول فروردین 1314 (1935) فارغ از تاثیر اندیشه های نژادی آلمانها نبود تا مفهوم نام کشور به ” سرزمین آریاییها ” تغییر یابد.

تصویر آدولف هیتلر در قاب عکس اصلی مخصوص پیشوا با آرم صلیب شکسته و علامت مخصوص آدولف هیتلر که به رضا شاه تقدیم شده است. این عکس در کاخ صاحبقرانیه در مجموعه کاخ موزه نیاوران نگهداری میشود. در قسمت پایین عکس به زبان آلمانی نوشته است: اعلیحضرت همایونی -رضا شاه پهلوی – شاهنشاه ایران – با بهترین آرزوها – برلین 12 مارس 1936 – امضای آدولف هیتلر

در این دوره شاهد گسترش نفوذ فرهنگی آلمانها در ایران و توسعه تبلیغات نازیسم از طرق گوناگون نظیر حزب سومکا و نشریه کاوه (چاپ برلین با هزینه آلمان) و مجله ایران باستان هستیم. بنیانگذار حزب سومکا در ایران داوود منشی زاده از اعضای حزب نازی آلمان و نویسنده روزنامه Das Reich ارگان حزب نازی بود و روابط نزدیکی با اعضا سرشناس حزب نازی آلمان داشت . وی در جریان نبرد برلین همراه واحدهایی از SS جنگید و به شدت زخمی شد .حزب سومکا به صورت غیر رسمی و ناگفته مورد تایید حاکمیت وقت بود و در راه آن برای انتشار عقاید مانعی ایجاد نمیشد و از علائم و پرچم مشابه با حزب نازی آلمان بهره میبرد. در همین دوران رادیو برلین به زبان فارسی آغاز به کار کرد که گوینده آن بهرام شاهرخ پسر کیخسرو شاهرخ بود و منشی زاده نیز در این رادیو با وی همکاری داشت. این رادیو در مدت کوتاهی موفقیت چشمگیری در بین مخاطبان ایرانی داشت. به گمان برخی یکی دیگر از رخدادهای عجیب ناشی از این تبلیغات نامگذاری محله نازی آباد تهران بود. نامی که ناشی از ساخت بخشی از آن محل معروف به ” هزار دستگاه ” توسط آلمانها بود هر چند عده ای نیز ریشه نامگذاری را در مالکیت این منطقه توسط نازخاتون یکی از زنان قاجار میدانند. آنچه خلاصه ای از آن را در بالا دیدید تنها گوشه ای از تلاش آلمان برای نفوذ در جامعه ایران در سالهای قبل و آغازین جنگ جهانی دوم بود اما با رخداد جنگ وجه دیگری از روابط ایران و آلمان پر رنگ تر شد و آن نفوذ ستون پنجم آلمان نازی به ایران بود . آلمانها که در ابتدا امید بیشتری به همکاری و همراهی دولت ایران و روابط گسترده دیپلماتیک داشتند پس از اشغال ایران و برکنار شدن بسیاری از مقاماتی که خط فکری نزدیک به آلمانها داشتند و یا دستگیری برخی مقامات دارای ارتباط پنهانی با آلمان ( نظیر سرتیپ فضل الله زاهدی ) بیش از پیش رو به عملیات مخفیانه و اعزام جاسوسان و خرابکاران ستون پنجم به ایران به منظور اخلال در عملیات Persian Corridor آوردند.
بدیهی است فعالیتهای وسیع آلمان نازی در ایران از چشم بریتانیا و شوروی و عوامل اطلاعاتی و سیاسی آنها که سابقه ای بسیار طولانی و واضح در ایران داشتند پنهان نمیماند و سرتیپ فضل الله زاهدی از نظر بریتانیا یک از مهره های کلیدی مورد توجه آلمان در ایران بود که مظنون به ارتباط با برلین و ستون پنجم آلمان در کشور بود .

حسن اسفندیاری رئیس مجلس و موسی نوری اسفندیاری سفیر ایران در آلمان در دیدار با هیتلر
حسن اسفندیاری رئیس مجلس و موسی نوری اسفندیاری سفیر ایران در آلمان در دیدار با هیتلر
پیام تبریک نوروز آدولف هیتلر به رضا شاه پهلوی
پیام تبریک نوروز آدولف هیتلر به رضا شاه پهلوی

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن