نویسنده: علی محمدی
گاهی اوقات در جهان اتفاقاتی می افتد که باور کردن آن کمی دشوار می نماید و انسان نمی تواند برای آن دلیل و یا توجیهی بیابد. روز 28 مه در شوروی سابق روز ملی مرزبانان است که در این روز در شوروی از تلاش های نیروهای مرزبانی که مرزهای عریض و طویل هوایی و زمینی شوروی را با هوشیاری کامل از گزند نفوذ عوامل دشمن حفظ می کنند ، تجلیل می شود. این روز به مناسب هوشیاری مرزبانان شوروی در مقابله با ورود تهدیدات زمینی و هوایی و عوامل جاسوسی به خاک شوروی به این نام نامگذاری شده بود. در سال 1987 و در ساعات ابتدایی بامداد در چنین روزی که همه سیاسیون شوروی برای بزرگداشت و تجلیل مرزبانان این کشور خود را آماده می کردند ، ناگهان اتفاقی غیر منتظره و دور از باور رخ داد. مردم شوروی دیدند که یک هواپیمای کوچک سسنا 172 بر فراز میدان سرخ و کاخ کرملین چند دور چرخ زد و به معنای واقعی کلمه حریم هوایی کاخ کرملین را نقض کرده و سپس در همان میدان سرخ بر زمین نشست. مردم مسکو مات و مبهوت به هواپیمای سسنا 172 نگاه می کردند که ناگهان درب کابین هواپیما باز شد و یک نوجوان از آن بیرون آمد. این نوجوان که هنوز پشت لبش سبز نشده بود و تنها 19 سال سن داشت ، ماتیوس روست نام داشت. این واقعه بلافاصله توسط مردم به نیروهای پلیس اطلاع داده شد و پلیس بلافاصله در محل حاضر شده و ماتیاس روست را بازداشت کرد. در بازجویی های ابتدایی مشخص شد که این نوجوان ماجراجو با یک هواپیمای اجاره ای سسنا 172 ابتدا از آلمان غربی به مقصد هلسینکی در فنلاند به پرواز در آمد و پس از آنکه در فرودگاه هلسینکی سوختگیری کرد و باک هواپیمای خود را کاملا پر کرد ، هواپیمای خود را به پرواز در آورد و چند ساعت بعد با طی کردن مسافتی بالغ بر 640 کیلومتر در داخل حریم هوایی شوروی ، هواپیمای خود را در قلب شهر مسکو و در میدان سرخ و در کنار کاخ کرملین به زمین نشاند. ماتیوس روست ابتدا تصمیم داشت که هواپیمای خود را بر روی بام کاخ کرملین فرود بیاورد که به خاطر شیبدار بودن سطح بام این کار امکانپذیر نشد و او به ناچار هواپیما را در میدان سرخ و در نزدیکی کاخ کرملین به زمین نشاند.
ماتیوس روست یک خلبان آماتور و تازه کار به شمار می رفت و هنوز 3 ماه از دریافت گواهینامه پرواز وی نگذشته بود که این ماجرا را ترتیب داد. همه کس در شوروی شوکه شده بودند. جهانیان از این واقعه شگفت زده شده بودند. چگونه ممکن است دفاع هوایی شوروی با این همه سر و صدا و ادعاهای سنگین که دفاع هوایی اش نفوذ ناپذیر است ، اینگونه شکست بخورد و نتواند یک هواپیمای ملخی و کم سرعت را رهگیری کند؟ چگونه ممکن است یک هواپیمای سسنا 172 توسط یک خلبان 19 ساله آماتور که هنوز 3 ماه هم از دریافت گواهینامه اش نگذشته بود ، مسافتی بالغ بر 640 کیلومتر در حریم هوایی شوروی به پرواز درآید و پدآفند هوایی شوروی متوجه این موضوع نشده باشد؟ چه اتفاقی افتاده بود که شوروی که نیمی از جهان آن روز را تحت سلطه خود داشت ، و زمانی ادعای انقلاب جهانی می کرد و ادعا می کرد روزی تمام جهان را تحت سلطه خود در خواهد آورد ، به این گونه تحقیر و لجن مال شده بود؟ مسکو و کرملین که قلب کمونیسم و بلوک شرق بودند ، به قدری ضعیف شده بودند که یک هواپیمای ملخی کوچک بر روی این قلب تپنده به پرواز درآمده و زهر چشمی از آنها گرفته و سرانجام نیز در میدان سرخ فرود آمده بود و بدین ترتیب کل ارتش شوروی را به باد تمسخر و ریشخند گرفت. رسانه های غربی این ماجرا را در مقیاس وسیعی پوشش خبری دادند. بدتر از همه این است که این اتفاق دقیقا در روز ملی مرزبانان شوروی رخ داده بود که این ماجرا سبب تحقیر و تمسخر شوروی در مجامع بین المللی شد. یعنی روزی که همه مردم شوروی به پاس قدردانی از هوشیاری مرزبانان این کشور ، از آنها تقدیر و تجلیل به عمل می آوردند. اما این اتفاق دقیقا در چنین روزی افتاد و سبب شد که رسانه های غیر شوروی ، بخصوص رسانه های غربی این موضوع را دستمایه خود قرار داده و رخ دادن این اتفاق در روز ملی مرزبانان را به باد تمسخر بگیرند. رسانه های غربی با پوشش این موضوع به شدت شوروی را تحقیر و تمسخر کردند که چنین اتفاقی در چنین روزی افتاد.
ماتیوس روست ، نوجوان ماجراجو که این اقدام متهورانه را انجام داده بود ، در روز دوم سپتامبر محاکمه شد و به جرم نقض حریم هوایی شوروی به چهار سال زندان محکوم شد و البته پس از 432 روز از آغاز حبس ، وی به صورت مشروط آزاد شد. البته آزاد شدن یک زندانی خارجی در شوروی آنهم به صورت مشروط نیز تاکنون به ندرت رخ داده بود و سابقه نداشت یک زندانی خارجی از شوروی به صورت مشروط آزاد شده باشد. بنا به گفته خودش ، ماتیوس روست در آن دوران بسیار شور سیاسی داشت و تمایل به ارتباط دادن شرق و غرب داشت. ماتیاس روست هدف خود را از این اقدام ، آشتی دادن شرق و غرب اعلام کرده بود و امیدوار بود که بتواند با این اقدام خود باب دوستی بین شرق و غرب را باز کند. پدر و مادر ماتیوس روست هر دو ماه یکبار به مسکو می رفتند تا با پسرشان ملاقات کنند. ماتیوس روست در کمپ کارگران محبوس شده بود و در طول مدت 432 روز حبس خود در کمپ کارگران 10 کیلوگرم وزن کم کرده بود. او پس از آزادی از حبس در شوروی به آلمان غربی بازگشت و البته به محض ورود وی به آلمان غربی ، بلافاصله بازداشت شد و مورد محاکمه قرار گرفت و گواهینامه پرواز وی لغو شد و چند ماهی نیز در آلمان غربی در زندان به سر برد. ماتیاس روست در آلمان غربی چندین بار قوانین این کشور را نقض کرد. یک بار یک دختر پرستار را با چاقو زخمی کرد و رفتارهای ناهنجار این چنینی که تا مدتها از وی سر می زد. خود او گفته که این رفتارها بیشتر ناشی از فشارهای عصبی بود که شکنجه گران و زندان بانان شوروی در کمپ کارگران بر وی وارد آورده اند. او هم اکنون ۴۸ سال دارد و زندگی آرامی را در کنار خانواده خود سپری می کند. او گفته است ایکاش می شد که خاطرات آن روز را از ذهنم بزدایم. به هیچوجه مایل نیستم کسی درباره آن روزها با من صحبت کند.
اما این اتفاق در داخل شوروی نیز همانند زلزله ای مهیب ، تمام شوروی را تکان داد و ارکان کاخ کرملین را به لرزه درآورد. میخائیل گورباچف ابتدا مارشال سرگئی سوکولف ، وزیر دفاع شوروی ، را از کار برکنار کرد و پس از او نیز فرمانده کل پدافند هوایی شوروی را از کار برکنار کرد. اما این دو نفر تنها قربانیان این ماجرا نبودند. 2000 نفر از کارکنان و افسران بلند پایه پدافند هوایی شوروی نیز از کار برکنار شدند.
درباره این واقعه نظریه های زیادی مطرح شده است. از جمله اینکه این اتفاق ، توطئه ای کودتا گونه بود که از جانب گورباچف برنامه ریزی شده بود. و یا اینکه نیروی هوایی و پدآفند شوروی از همان ابتدای ورود این هواپیما به حریم هوایی شوروی آنرا شناسایی کرده بود. اما آن را مورد رهگیری قرار نداد. و یا اینکه این پرواز توطئه ای از جانب ناتو بود. و … . برای پی بردن به اصل این ماجرا لازم است ابتدا یک چهارچوب فکری و یک ذهنیت کلی از اوضاع داخلی شوروی در زمان وقوع این حادثه داشته باشیم. این اتفاق در سال ۱۹۸۷ یعنی ۴ سال پیش از فروپاشی اتحاد شوروی رخ داد. در این سال رهبر شوروی ، میخاییل گورباچف بود. در آن زمان شوروی شرایط سیاسی و اقتصادی بسیار بغرنجی را تجربه میکرد. فساد گسترده و همه جانبه همانند موریانه ای کالبد شوروی را خورده بوده و این کشور را از درون پوسانده بود و گورباچف تلاش میکرد که با سیاست های اصلاحاتی و ترمیمی ، موسوم به پروسترویکا و گلاسنوست ، جامعه فرسوده و ساختار سیاسی و اقتصادی فاسد این کشور را بهبود بخشد. (که البته آب در هاون میکوبید. چون ساختار سیاسی این کشور فاسدتر از آنی بود که بتوان آنرا اصلاح کرد) در آن زمان در جامعه شوروی دودستگی و اختلاف رخ داده بود. دسته اول گورباچف و دار و دسته اش که به دنبال اصلاحات در تمامی ساختارهای شوروی بودند و در تلاش برای عادی سازی روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شوروی با جهان غرب بودند و به دنبال از بین بردن فساد در شوروی بودند و کاری به کمونیسم نداشتند. آنها به دنبال اصلاحات بودند ، ولو به شرط حذف سیستم کمونیستی از شوروی. دسته دوم سیاسیون قدیمی شوروی بودند که به شدت به آرمانهای کمونیسم وفادار بودند و مخالف شدید گورباچف و برنامه های اصلاحاتی وی بودند. این افراد در واقع همان عاملان و بوجود آورندگان فساد در شوروی بودند که در قالب ایدئولوژی مارکسیسم و دشمنی با غرب ، اختلاس های میلیاردی میکردند و جامعه شوروی را به فساد کشیده بودند و همانند زالو خون مردم شوروی را می مکیدند. این افراد در واقع بیشتر از آنکه به آرمان های مارکسیسم وفادار باشند ، کاسبان کمونیسم بودند و منفعت شخصی این افراد در این بود که سیستم کمونیسم با قدرت هرچه تمام تر در جامعه شوروی حاکم باشد. این افراد به بهانه مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری غرب ، ثروت ملی شوروی را چپاول میکردند.
کمونیست ها این اقدام ماتیوس روست را توطئه ای از جانب گورباچف میدانند و معتقدند گورباچف این دسیسه را طرحریزی کرده تا به وسیله آن دستاویزی برای حذف افراد بانفوذ و پرقدرت شوروی که مخالف او بودند ، از سیستم اداری این کشور داشته باشد. پس از این ماجرا گورباچف هزاران نفر از افراد بانفوذ سیاسی از جمله سوکولف وزیر دفاع وقت را از کار برکنار کرد و در واقع بخش عمده ای از مخالفان خود را کنار زد. اما این فرضیه چند ابهام دارد. فرضا که این توطئه از جانب گورباچف سازماندهی شده باشد. پس چرا نیروی هوایی و پدآفندی شوروی با هواپیمای ماتیوس روست مقابله نکرد تا بهانه ای دست گورباچف نداده باشد؟ چرا باید یک هواپیما که ماهیت آن نامشخص است ، بدون کمترین مزاحمتی ۶۴۰ کیلومتر به خاک شوروی نفوذ کرده و خود را به کرملین برساند؟ برخی دیگر از منابع قائل به هیچ توطئه ای نیستند و اعتقاد دارند که در این ماجرا هیچ توطئه ای صورت نگرفته است و ماتیوس روست براساس انگیزه شخصی اقدام به این کار کرده بود. این افراد اعتقاد دارند که پدآفند شوروی هواپیمای ماتیوس روست را شناسایی کرد. حتی در سه مرحله شکاری های شوروی اقدام به رهگیری و اسکورت هواپیمای روست کردند. اما چون هواپیمای روست را بدون خطر تشخیص دادند ، کاری به کار او نداشتند. این استدلال هم ضعیف است. چگونه ممکن است یک هواپیمای بیگانه و ناشناس که ماهیت آن معلوم نیست ، از مرزهای اروپای غربی وارد آسمان شوروی شده و تا قلب سیاسی بلوک شرق ، یعنی کاخ کرملین نفوذ کند و نیروی هوایی شوروی هیچ اقدامی جهت متوقف ساختن آن نکند؟ شوروی چندین بار بالگردهای ایران را که اشتباها در حد چند کیلومتر وارد آسمان شوروی شده بودند را بلافاصله با اعزام چند رهگیر و شکاری منهدم ساختند. دفاع هوایی شوروی چندین بار هواپیماهای مسافربری را که مسیر خود را گم کرده بودند و اشتباها در حد کمتر از یک کیلومتر از کریدور بین المللی پرواز فاصله گرفته بودند و در حالیکه صدها مسافر نیز داشتند ، را نیز سرنگون کرده اند و حتی به هواپیماهای مسافربری و افراد غیر نظامی هم رحم نکردند. چگونه ممکن است یک هواپیمای ناشناس و بیگانه سر خود را پایین انداخته و بدون هیچ گونه مزاحمتی تا قلب مسکو و کاخ کرملین نفوذ کند و پدآفند آنرا شناسایی کرده ولی هیچ اقدامی جهت متوقف کردن آن نکنند؟
اینکه ماهیت واقعی این ماجرا چیست ، کماکان نامشخص باقی مانده است و ما چاره ای جز این نداریم که گفته شخص ماتیوس روست را باور کنیم. چرا که بیش از دیگر نقل قولها معتبر و منطقی به نظر میرسد. البته شاید هم واقعا هیچ توطئه ای در پس پرده این ماجرا وجود ندارد و این ماجرا صرفا ماجراجویی شخص ماتیوس روست بوده است.
هرچند یک سری ابهامات درباره این ماجرا وجود دارد ، اما نکته قابل توجه اینجاست که پدآفند هوایی شوروی و نیروی هوایی شوروی نتوانست نسبت به پرواز یک پرنده خارجی واکنش مناسب نشان دهد. سران شوروی (و حتی روسیه فعلی) همیشه ادعا داشته و دارند که پدآفند این کشور بسیار مستحکم و غیرقابل نفوذ است. اما معلوم نیست که چرا یک هواپیمای سسنا ۱۷۲ مسافتی بیش از ۴۰۰ مایل را در ارتفاع پست در آسمان شوروی طی کرد و خود را به کاخ کرملین رسانیده و چند دور به افتخار سران کرملین چرخ زد و پس از ریشخند کردن سران آنها ، هواپیما را در کنار آن و در میدان سرخ به زمین نشاند. اگر پدآفند هوایی شوروی هواپیمای ماتیوس روست را کشف کرده بود ، پس چرا هیچ اقدامی در برابر آن نکرد؟ و اگر کلا در طول این مسافت متوجه هواپیمای روست نشده بود ، پس معلوم میشود ادعاهای دیوار آهنین پدآفندی آنها کاملا پوچ و توخالی بوده است.
اما در پایان به نظر بنده صرفا با این اتفاق نمی توان کل ساختار پدآفندی ارتش سرخ شوروی و یا روسیه فعلی را زیر سوال برد. این اتفاق در زمانی رخ داد که کمونیسم در شوروی بی حال شده بود و نفس های آخرش را میکشید و دیگر کسی مثل سابق برای کشور دل نمیسوزاند و زیردست از فرمانده اطاعت نمی کرد. نمی توان با استناد به این واقعه اینطور استنباط کرد که اگر بین شوروی و ناتو هم جنگی رخ میداد ، جنگنده ها و بمب افکن های ناتو هم مثل هواپیمای سسنا ۱۷۲ ماتیوس روست سرشان را پایین می انداختند و بدون هیچگونه مزاحمتی خود را به قلب مسکو میرساندند. اما به هر حال نشان داد که شبکه پدآفند هوایی شوروی و روسیه آن طوری هم که خود روسها ادعا میکنند نیز نفوذ ناپذیر نیست. تجربه جنگ های مختلف در عراق و لیبی و سوریه نشان داد که پدآفند شوروی هم شکست ناپذیر نبود. این کشورها دارای شبکه پدآفند هوایی مشابه شوروی بودند که درواقع شبکه های پدآفندی این کشورها اکثرا توسط مستشاران شوروی برپا شده بود و شوروی خود نیز از همین تجهیزات که در اختیار این کشورها قرار داده بود ، استفاده میکرد. اما غرب به راحتی شبکه پدآفندی این کشورها را نابود میکرد. یک کلام..!! درصورت جنگ احتمالی بین ناتو و شوروی ، پدآفند شوروی به آسانی قابل سرکوب نبود و سرکوب پدآفند هوایی شوروی تلفات زیاد و هزینه های سنگینی بر روی دوش ناتو میگذاشت. اما اینطور هم نبود که به کلی شکست ناپذیر و غیرقابل نفوذ باشد.