تاریخ

تاریخ روابط ایران و روسیه (قسمت پنجم)

از مرگ مشکوک سپهسالار تا سفرهای سه گانه ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه

قسمت پنجم

بازگشت سپهسالار

برکناری مشیرالدوله چندان به درازا نکشید و در 21 مهر دوباره میرزا حسین خان را به عنوان وزیر امورخارجه منصوب کرد.  یک سال بعد در آبان 1253  مجددا او را به عنوان وزیر جنگ منصوب و عنوان سپهسالار اعظم را به او باز گرداند. اگرچه مستوفی الممالک به عنوان وزیر داخله امور اداری و مالی کشور را اداره می کرد اما سپهسالار بار دیگر تبدیل به شخص دوم ایران شد.

جنایت هولناک پیش از سفر دوم به اروپا

اولین سفر اروپایی ناصرالدین شاه آنقدر برای او لذت بخش بود که بعد از بازگشت به ایران مدام  به دنبال فراهم کردن مقدمات دومین سفر اروپایی خود بود.  اما در روزهای دل انگیز بهار 1256 مصادف با 1878 یک اتفاق هولناک در تهران رخ داد. ناصرالدین شاه در حال بازگشت از خانه تازه ترین همسر خود لیلی خانم بود که تعدادی از سربازان به جان آمده فوج اصفهان در راه کالسکه او تجمع کردند و  به خاطر عدم دریافت ماه ها حقوق خود به اعتراض پرداختند. در گیر و دار این اعتراض چندین سنگ به کالسکه شاه خورد و ناصرالدین شاه هراسان شده و دستور دستگیری یاغیان را داد. شاه در شهرری نزد پسرش شاهزاده ظل السلطان رفت. ظل السلطان از پدرش خواهش کرد سربازان معترض را با پرداخت مبلغی از خدمت مرخص کرده  و پی زندگی خود بفرستد اما شاه خشمگین  دستور دستگیری را علاالدوله داده بود. علاالدوله هم در یک اقدام عجیب ده سرباز جوان بی تقصیر دیگر را دستگیر کرد و به ارگ سلطنتی آورد. شاه خشمگین بلافاصله  با زدن برچسب بابی به سربازان نگون بخت حکم مرگ آنها را صادر کرد. طبق دستور شاه قرار شد به سرعت میر غصب ها این سربازان نگون بخت را طناب کش کنند. اعتراضات و حتی

گریه های میرزا حسین خان سپهسالار برای عفو این سربازان هیچ اثری نداشت و حتی خواهش او برای اینکه دستکم سربازان را تیرباران کند نه طناب کش هم اثری نکرد. تنها یک نفر از سربازان که از بقیه جوان تر بود با پادرمیانی یکی از درباریان نجات یافت و 9 نفر باقی مانده در یک مراسم هولناک که با حضور همه درباریان  ،شاهزادگان و حتی زنان دربار در کاخ  گلستان انجام شد همگی با طناب خفه شدند. خبر این جنایت هولناک بلافاصله به روزنامه های اروپایی رسید و تبلیغات وسیعی برضد شاه قاجار به راه افتاد.

میرزا حسین خان سپهسالار تمامی اخبار مربوط به این کشتار را برای شاه قاجار بازگو کرد و ناصرالدین شاه تازه متوجه شد در آستانه دومین سفرش چه اشتباهی مرتکب شده است. ناصرالدین شاه ابتدا سعی کرد با گفتن اینکه این سربازان بابی بوده و قصد ترور او را داشته اند خود را مبرا کند اما در نهایت تسلیم نظرات وزیر خود شد. ابتدا قرار شد از متهم اصلی یعنی علاالدوله که ترتیب دستگیری سربازان نگون بخت را داده بود 18 هزار تومان غرامت گرفته شد و به عنوان خون بها به خانواده سربازان مقتول پرداخت شد. همچنین برای آرام کردن اوضاع سپهسالار اندکی مسافرت شاه را به تعویق انداخت. همچنین مشیرالدوله  به بهانه این ماجرا به طور مفصل از ضرورت تشکیل یک پلیس مدرن در کشور تعریف کرد.

دومین سفر اروپایی

در نهایت ناصرالدین شاه به بهانه بازدید از نمایشگاه بین المللی پاریس(سومین دوره از نمایشگاه های اکسپو که به مناسبت تاسیس جمهوری سوم فرانسه تشکیل شد) در آخرین روزهای فروردین 1257  مصادف با آوریل 1878 راهی دومین سفر اروپایی خود شد. برخلاف سفر اول کشورهای اروپایی علاقه چندانی به پذیرایی از شاه قاجار نداشتند.

برخورد سرد روسها

عده همراهان ناصرالدین شاه در سفر دوم بسیار کمتر از دفعه قبل بود. استقبال روسها اگرچه از شاه قاجار تا حدی باشکوه بود اما اخبار طناب کش کردن سربازان ایرانی به سنت پترزبورگ هم رسیده بود. شخص تزار الکساندر دوم علاقه بسیار زیادی به سربازان داشت و بارها به اینکه یک سرباز روس است افتخار کرده بود. به همین خاطر شنیدن خبر کشتار وحشیانه سربازان توسط شاه ایران باعث خشم او شد. ناصرالدین شاه 5 روز بیشتر در سنت پترزبورگ نماند و روسها به او برای بیشتر باقی ماندن در این کشور اصراری نکردند. تزار الکساندر شاید برای تنبیه ناصرالدین شاه دستور داد 30 هزار سرباز سواره و پیاده پادگان سنت پترزبورگ  در میدان  شان دومارس این شهر برابر او رژه بروند. ناصرالدین شاه از دیدن این ارتش منظم و مجهز شگفت زده شد. کاروان قاجار بعد از 5 روز به ورشو و سپس به برلین رفتند.

از نکات جالب توجه سفر به آلمان ترور قیصر ویلهلم اول بود. هنوز ناصرالدین شاه به دیدار امپراتور آلمان نرفته بود که ویلهلم در خیابان های برلین مورد سو قصد قرار گرفت و به شدت زخمی شد.  ناصرالدین شاه  بعد از یک دیدار کوتاه با قیصر ویلهلم در روز 10 خرداد 1257 مصادف با 31 مه 1878 راهی فرانسه گردید. برخلاف سفر قبلی دولت انگلستان حاضر به ارسال دعوت نامه رسمی و دعوت از پادشاه ایران نشده بود.  مطبوعات انگلستان بشدت برضد شاه قاجار تبلیغ می کردند. اشعار مستهجنی در مورد ناصرالدین شاه و خوش گذرانی های در بین نشریات طنز بریتانیا نظیر مجله پونچ چاپ می شد. به  دلیل همین جو بشدت منفی دولت انگلستان هیچ دعوتی از شاه قاجار به عمل نیاورده بود.

نقاشی از سفر ناصرالدین شاه به فرانسه. در سفر دوم شاه قاجار برخلاف سفر اول از پذیرایی های مفصل خبری نبود.
نقاشی از سفر ناصرالدین شاه به فرانسه. در سفر دوم شاه قاجار برخلاف سفر اول از پذیرایی های مفصل خبری نبود.

کاروان شاه قاجار در روز 18 خرداد به پاریس رسید. بهانه ناصرالدین شاه برای دومین سفرش بازدید از نمایشگاه بین المللی پاریس بود. این نمایشگاه از از اردیبهشت همان سال آغاز شده بود. گشت و گذار در فرانسه سه هفته طول کشید  و در نهایت در روز 13 تیر مصادف با 14 جولای  1878 به شهر وین رسید . امپراتور فرانتس ژوزف این بار هم  با تشریفات کامل میزبانی شاه قاجار را به عهده گرفت و شخصا در ایستگاه قطار وین به استقبال او رفت. دکتر پولاک پزشک اتریشی ناصرالدین شاه که 18 سال قبل پزشک شخصی او بود در آن زمان در وین حضور داشت اطلاعات مفصلی در مورد شاه قاجار و اطرافیانش در اختیار دولت اتریش گذاشته بود.در برنامه گشت گذار شاه قاجار حضور در اپرای وین و دیدن رقص باله زنان و دختران بالرین این شهر پیش بینی شده بود. ناصرالدین شاه بشدت مجذوب رقص باله این دختران  مخصوصا شلوارها و شلیته های چسبان آنها شد . شاه قاجار به حدی از اجرای باله خوشش آمد که  چند بار خواست از کنت کرانویل که مهماندار او در وین بود بپرسد آیا می تواند چند تن از این دختران خوشگل و چالاک بالرین را صیغه کرده و با خود به ایران ببرد.

وقتی شاه این تقاضا را همان شب با میرزا حسین خان سپهسالار مطرح کرد او برآشفته شد و بشدت شاه را از دادن چنین پیشنهادی بر حذر داشت. سپهسالار برای ترساندن شاه مدعی شد در صورت دادن چنین پیشنهادی مطبوعات اتریش هم مانند انگلستان شاه را مسخره خواهند کرد و حتی ممکن است روابط دو کشور تحت تاثیر این مسئله بهم بریزد. ناصرالدین از صیغه چند دختر کوتاه آمد اما به سپهسالار گفت حداقل یکی شان را راضی کن با ما به تهران بیاید. چه اشکالی دارد در حرم ما علاوه بر دهها زن ترک ،کرد،اصفهانی،ارمنی  و گرجی یک زن اتریشی هم باشد. اما سپهسالار بازهم زیر بار نرفت و به شاه گفت قربان برای استخدام افراد مهمتری به اتریش آمده ایم. سپهسالار برای پرت کردن حواس شاه از این موضوعات حاشیه ای او را به آرسنال(اسلحه سازی وین ) و کارخانه  معروف توپ سازی اوچایتوس برد. شاه قاجار در این کارخانه با سرتیپ اوچاتیوس دیدار کرد. ناصرالدین شاه بشدت تحت تاثیر کارخانه اسلحه سازی اتریش و خط تولید انواع اسلحه و توپخانه قرار گرفت و سفارش های زیادی برای خرید اسلحه از این کشور داد.

توپ اوچاتیوس اتریش. ناصرالدین شاه و بعد از آن پسرش مظفرالدین شاه توپخانه مفصلی از اتریش و آلمان خریداری کردند که در جریان حوادث مشروطه نقش مهمی بازی کرد
توپ اوچاتیوس اتریش. ناصرالدین شاه و بعد از آن پسرش مظفرالدین شاه توپخانه مفصلی از اتریش و آلمان خریداری کردند که در جریان حوادث مشروطه نقش مهمی بازی کرد

بنیان گذاری پلیس ایران

یکی از مهمترین اقدامات شاه قاجار در دومین سفر او که البته با تلاش سپهسالار انجام شد تحقیق و جستجو برای استخدام یک  افسر باسابقه پلیس به منظور راه اندازی پلیس مدرن ایران بود. در واقع شاه قاجار از امپراتور اتریش تقاضای معرفی یک افسر باسابقه و با تجربه برای ایجاد واحد نظمیه یا پلیس در ایران را کرد. بنا به توصیه امپراتور کلنل کنت آنتوان دومونت فور  به ناصرالدین شاه معرفی شد. ناصرالدین شاه شخصا با سپهسالار به خانه این افسر چندان بلند پایه اتریشی – ایتالیایی رفت  و او و خانواده اش را برای سفر به ایران راضی کرد. علاوه بر استخدام  کنت دومونت فور سپهسالار توانست موافقت دولت اتریش را برای فرستادن یک هیئت نظامی مستشاری 14 نفره به ایران را بگیرد. این 14 افسر قرار بود آموزش  فنون پیاده نظام گرفته تا توپخانه و مخابرات را در ارتش بی سروسامان ایران به عهده بگیرند .  از دیگر نکات جالب توجه سفر شاه قاجار به اتریش  آهنگ سازی یوهان اشتراوس، آهنگساز نامدار اتریشی بود ، او  قطعه محبوب خود را به هنگام ورود شاه اجرا کرد. این آهنگ یکی از قطعه‌های معروف اشتراوس است و در آثارش با عنوان «مارش ایرانی» مانده است.سفر کوتاه اما پربار ناصرالدین شاه به اتریش در روز 25 تیر 1257 مصادف با 16 جولای 1878 پایان یافت و با قطار به سمت قفقاز رفت و تا روز 25 مرداد به ایران بازگشت. ناصرالدین شاه علاوه بر خرید های نظامی تعداد زیادی شلوار چسبان مخصوص باله و شلیته های کوتاه خرید و برای زنان خود به سوغات آورد.

آمدن مستشاران اتریشی به ایران

کنت دومونت فورت و خانواده اش که به منظور بنیان گذاری پلیس مدرن ایران استخدام شده بودند در اوایل پاییز سال 1257 به تهران آمدند.  هیئت نظامی 14 نفره اتریشی ها هم دو ماه بعد یعنی در بهمن ماه همان سال مصادف با ژانویه 1879 به ایران رسیدند.      . هیئت نظامی اتریش به سرعت شروع به کار آموزش ارتش نامنظم ایران کرد. بلافاصله 8 فوج سرباز در اختیار آنها قرار گرفت و تعدادی از معلمان و فارغ تحصیلان ایرانی دارالفنون نیز به کمک آنها آمدند. سربازان بشدت نامنظم و تقریبا بیسواد ایرانی در عرض چند ماه زیر دست فرمانده هان اتریشی خود تبدیل به سربازانی منظم و منضبط شدند. کنت دومونت فورت هم به سرعت مقدمات تشکیل اداره نظمیه را فراهم کرد و در آبان همان سال اداره جلیله  پلیس دارالخلافه  با حضور ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار افتتاح شد. رییس اتریشی اداره نظمیه به کمک همکاران ایرانی خود یک کتابچه قانون برای فعالیت نیروهایش نیز تدوین کرد که اولین مجموعه قوانین پلیسی ,شهری مدرن ایران بود. کار کنت دومونت فورت تنها به ایجاد اداره پلیس و تنظیم قوانین شهرداری محدود نشد و به زودی با بودجه 20 هزار تومانی که شاه قاجار در اختیارش گذاشت شبکه وسیعی از اداره جاسوسان نظمیه را تشکیل داد. این جاسوسان در مورد زندگی  تمامی  بزرگان و سران مملکت به شاه گزارش می دادند. یکی از این افراد شخص میرزا حسین خان سپهسالار بود. یکی از این گزارش های  جاسوسی که جنجال بزرگی به پا کرد در مورد شاهزاده ظل السلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه بود. او  به دلیل اینکه مادر قاجاری نداشت ولیعهد نشد اما حاکم اصفهان و 44 شهر دیگر ایران بود . پسر بزرگ شاه  به فنون نظامی علاقه فراوانی داشت و جاسوسان نظمیه به شاه گزارش دادند که پسر ارشد او یک ارتش 25 هزار نفره فوق العاده مجهز در اصفهان تشکیل داده و روابط خوبی با خوانین بختیاری ایجاد کرده است. ناصرالدین شاه هراسان شد و بلافاصله ظل السلطان را به تهران احضار کرد و به او دستور داد ارتش خصوصی خود را منحل کند و از آن تنها یک گارد شخصی 500 نفره برجای بگذارد.

سرباز ایرانی بعد از آموزش و تعویض لباس توسط افسران اتریشی
سرباز ایرانی بعد از آموزش و تعویض لباس توسط افسران اتریشی

برکناری سپهسالار

میرزا حسین خان سپهسالار علی رغم تمام مخالفت هایی که از جانب علمای مذهبی گرفته تا شاهزادگانی مانند کامران میرزا و ظل السلطان تا تقریبا یک سال نیم بعد از بازگشت از اروپا در سمت وزیر جنگ و امورخارجه در دستگاه قاجار دوام آورد اما  فریب بزرگ دولت انگلستان باعث برکناری او گردید. ماجرا از این قرار بود که میرزا حسین خان سپهسالار بعد از مذاکرات مفصل با دولت انگلیس آنها را راضی کرده بود که در ازای گرفتن امتیازاتی در منطقه سیستان و کلات و گرفتن حق کشتیرانی در رودخانه کارون شهر هرات را که در جریان معاهده پاریس به افغانستان بخشیده بودند به ایران بازگردانند. سپهسالار تمامی تعهدات را انجام داد و حتی قرار دادی با تامسون وزیر مختار انگلستان در آذر 1258 مصادف با دسامبر1879  تنظیم کرد . طبق این قرارداد قرار بود استرداد هرات در روز 14 بهمن 1258 انجام شود. اما همه بزرگان قاجار مخالف امضای این قرار نامه بودند. در حالی که مشیرالدوله داشت سعی می کرد شاه آن را امضا کند دولت محافظه کار انگلستان کنار رفت و حزب لیبرال یک دولت جدید تشکیل داد و هیچ کدام از قرار نامه های امضا شده قبلی با دولت ایران را نپذیرفت. این ماجرا ضربه نهایی را به سپهسالار وارد کرد و ناصرالدین شاه خشمگین از این اتفاق او را در فرودین 1259 با یک فرمان تحقیر آمیز به عنوان حاکم زادگاهش قزوین (انتصاب صدراعظم،وزیر امورخارجه و جنگ به عنوان حاکم شهر کوچکی همچون قزوین تحقیر کامل سپهسالار محسوب می شد) روانه این شهر کرد.

کنت دومونت فورت که همچنان به سپهسالار وفادار بود در آخرین لحظات حرکت  به سمت قزوین به او گفت که کامران میرزا در راه با غذای مسموم قصد کشتن او را دارد و بهتر است در راه غذای مشکوکی را صرف نکند.

شورش عبیدالله خان و بازگشت سپهسالار

اما دوری سپهسالار از قدرت چندان به درازا نکشید . در ماه های آخر سال 1258 مصادف با 1879 یک شورش عظیم به دست عبیدالله خان نهری در منطقه غرب ایران و مناطق مرزی عثمانی آغاز شد. شورش عبیدالله خان به سرعت گسترش یافت نیروهای محلی آذربایجان به سرعت شکست خوردند و حتی تبریز در آستانه سقوط قرار گرفت. وزیر جنگ بی لیاقت جدید یعنی کامران میرزا عملا هیچ کاری از دستش برنمی آمد. به دلیل در خطر قرار گرفتن تبریز شاهزاده مظفرالدین میرزا ولیعهد دستور داده شد برای ترک تبریز به سمت تهران آماده شود. در این شرایط ناصرالدین شاه متوجه شد گره این کار تنها به دست میرزا حسین خان سپهسالار باز می شود.به همین خاطر او را موقتا از شهر قزوین احضار کرد و در مهر ماه 1259 دوباره در  راس وزارت جنگ قرار داد. سپهسالار به دلیل سال ها کار دیپلماتیک در عثمانی آشنایان فراوانی در این کشور داشت و از طریق دوستان خود متوجه شد شورش عبیدالله از طریق برخی از بزرگان عثمانی حمایت می شود و قصد آنها تجزیه بخش غربی ایران و ایجاد یک کشور جدید در این منطقه تحت نفوذ عثمانی است. سپهسالار بلافاصله دست به کار شد و او تمامی افسران اتریشی و نیروهای آموزش دیده آنها را برای شرکت در یک مانور نظامی احضار کرد و در اطراف تهران یک مانور نظامی واقعی با حضور شاه و شاهزادگان پرمدعای قاجار اجرا کرد. ناصرالدین شاه بعد از دیدن عملکرد خوب توپخانه اتریشی تازه خریداری شده و سربازان آموزش دیده بشدت خوشحال و حیرت زده شد. در این مانور علاوه بر پیاده نظام اتریشی  واحد سواره نظام قزاق خانه روسها هم برای اولین بار شرکت کرد.

مناطق درگیر شورش عبیدالله خان. ناصرالدین شاه برای سرکوبی این شورش گسترده دوباره دست به دامان میرزا حسین خان سپهسالار شد
مناطق درگیر شورش عبیدالله خان. ناصرالدین شاه برای سرکوبی این شورش گسترده دوباره دست به دامان میرزا حسین خان سپهسالار شد

ناصرالدین شاه به قدری از دیدن مانور جنگی خوشحال بود که بلافاصله خنجر جواهر نشان خود که ده هزار تومان ارزش داشت را به سپهسالار بخشید. همزمان نیروهای عبیدالله خان در مناطقی مانند میانه و ارومیه کشتارهای وحشتناکی انجام داده و باعث ترس مردم شده بودند. سپهسالار در راس نیروهای آموزش دیده اتریشی و سواره نظام قزاق راهی غرب کشور شد و به سرعت نیروهای عبیدالله خان را تارومار کرد. تعداد زیادی از آنها کشته شدند و شورش سرکوب شد و غرب کشور از خطر تجزیه و غارت نجات یافت. عبیدالله خان با تعدادی از همراهانش به عثمانی گریخت اما به دلیل اقدامات دیپلماتیک سپهسالار از حمایت های قبلی از او خبری نبود و در نهایت در آذرماه 1259 مصادف با دسامبر 1880 از نیروهای عثمانی هم شکست خورد و به کلی سرکوب گردید . سپهسالار حدود دو ماه در آذربایجان باقی ماند و توانست شورش عبیدالله خان را سرکوب کند. بعد از گریختن او به عثمانی سپهسالار  و نیروهایش به تهران بازگشتند. بسیاری از درباریان قاجار تصور می کردند که میرزا حسین خان مشیرالدوله دوباره  به مقام های سابق خود باز خواهد گشت. اما یک اتفاق وحشتناک همه چیز را عوض کرد.

ترور تزار الکساندر دوم

در حالی که هنوز خستگی سپهسالار از ماموریت جنگی در آذربایجان به در نرفته بود که  خبر ترور تزار الکساندر دوم به تهران رسید.  این تزار روسیه در روز 22 اسفند 1259 مصادف با 12 مارس 1881 در حالی که از یک مراسم نظامی  در سنت پترزبورگ به نزد همسر خود باز می گشت با پرتاب بمب توسط تروریست های نهیلیست-آنارشیست روسیه ترور شد و بلافاصله به قتل رسید. جزییات این ترور هولناک به سرعت در روزنامه های اروپا چاپ شد و محمد حسن خان صنیع الدوله گزارش های مفصل آن را برای ناصرالدین شاه وحشت زده ترجمه کرد و خواند. شاه در دو سفر قبلی خود با این تزار نگون بخت روسیه دیدار کرده بود و خاطرات بسیار خوبی از او داشت. شاه قاجار که از اجرای یک ترور مشابه در ایران وحشت زده بود بلافاصله کنت دومونت فورت را احضار و 2500 تومان بودجه ویژه به منظور تقویت امور جاسوسی و امنیتی اختصاص داد. ناصرالدین شاه سپهسالار را مامور شرکت در مراسم تدفین تزار الکساندر دوم کرد. سپهسالار در سخت ترین شرایط آب و هوایی ممکن به  روسیه رفت. سفر روسیه میرزا حسین خان سپهسالار را بشدت بیمار کرد . در حالی که به تازگی از سفر روسیه بازگشته بود و قصد استراحت را داشت در یک اقدام عجیب به عنوان حکمران ایالت پرآشوب اما پهناور خراسان منصوب شد.  این دستور عجیب در حالی صادر شد که   برای دستیابی به حکومت ایالت های وسیع و ثروتمندی مانند خراسان بین درباریان قاجار رقابت شدیدی وجود داشت و هر کدام با پیشکش مبالغ زیادی پول به شاه سعی می کردند حکومت بر این مناطق را به دست آوردند. اما انتصاب میرزا حسین خان خسته و بیمار در حالی که خودش درخواستی برای حکومت در منطقه ای مانند خراسان نداشت بسیار عجیب بود. این دستور باعث خشم شدید سپهسالار شد اما در نهایت آن را پذیرفت. او قبل از عزیمت به مشهد نزد کنت دومونت فورت رفت و از او خواهش کرد به زودی با خود یا تعدادی از معاونان لایق خود را به خراسان بفرستد تا وضعیت نظمیه و قشون این ایالت را سرو سامان دهند.

ناصرالدین شاه دستورهای عجیب خود را با فرمان اسکورت سپهسالار  تا مشهد ،توسط کامران میرزا نایب السلطنه تکمیل کرد. همچنین به کنت دومونت فورت دستور داد جاسوسان ویژه ای برای میرزا حسین خان سپهسالار در نظر بگیرد. اعزام تبعید گونه سپهسالار به مشهد در حالی صورت می گرفت که کارخانه چراغ گاز تهران که با تلاش های مداوم میرزا حسین خان سپهسالار خریداری  شده بود در روز 14 مهر 1260 مصادف 6 اکتبر 1881 با حضور مهندس فابیوس بوتال فرانسوی افتتاح شد. طبق برنامه قبلی قرار بود ناصرالدین شاه و جمعی از بزرگان در مراسم افتتاحیه این کارخانه حاضر شوند اما شاه به بهانه تهدیدهای امنیتی تروریستی از حضور در این مراسم خودداری کرد. این اتفاق نشان داد که ستاره بخت میرزا حسین خان سپهسالار در دولت قاجار رو به افول است و به زودی از صحنه سیاسی حذف خواهد شد. در نهایت میرزا حسین خان  سپهسالار بعد از این واقعه عازم مشهد شد و بعد از 12 روز به این شهر رسید.

افسران نظمیه یا پلیس ایران. استخدام کنت دومونت فورت از اتریش و ایجاد نظمیه یکی از مهمترین اقدامات میرزا حسین خان سپهسالار بود
افسران نظمیه یا پلیس ایران. استخدام کنت دومونت فورت از اتریش و ایجاد نظمیه یکی از مهمترین اقدامات میرزا حسین خان سپهسالار بود

مرگ مشکوک سپهسالار در مشهد

میرزا حسین خان سپهسالار اگرچه از حضور در استان خراسان به عنوان حاکم راضی نبود اما به محض رسیدن به مشهد کارش را با جدیت آغاز کرد. او درهمان آغاز متوجه سواستفاده های مالی گسترده در آستان قدس رضوی شد. بلافاصله برخی از متولیان سودجو را برکنار کرد و اوضاع آستان را سروسامان بخشید. مشکل بعدی خراسان نبود یک نیروی نظامی منظم و لایق بود. سپهسالار متوجه شد سربازان پادگان مشهد تعدادی از درویشان و گدایان هستند که فرمانده هان آنها برای صحنه سازی در نزد حاکم جدید وارد پادگان کرده اند. سپهسالار بلافاصله فرمانده قشون خراسان را عزل کرد و تصمیم به احیای آن گرفت. همچنین در نامه ای به کنت دومونت فورت تقاضا کرد نسخه ای کتابچه قانون نظمیه را برای او به مشهد بفرستد. همزمان در نامه از ناصرالدین شاه تقاضا کرد بعد از سرو سامان دادن به اوضاع خراسان به او اجازه سفر به آمریکا را بدهد.20 روز بعد از این نامه فرستاده مخصوص شاه یعنی شاهزاده مسرور میرزا قاجار به سمت مشهد حرکت کرد. مسرور میرزا با نشان و خلعت شاهانه از سوی شاه به مشهد رسید. سپهسالار بازهم درخواست استعفای خود را مطرح کرد و گفت دوست دارد در سال های آخر عمر خود راهی آمریکا شود تا علاوه بر استراحت  در مورد دلایل ترقی آمریکا مطالعه کند. اما شاهزاده مسرور میرزا مدعی شد به زودی حاج عباسقلی خان (یکی از دشمنان قدیمی سپهسالار) به زودی مهمان او خواهد بود. چند روز بعد از رسیدن عباسقلی خان نزد سپهسالار رفت به او پیشنهاد کرد یک قهوه برزیلی که اخیرا وزیر مختار اتریش برای دربار سوغاتی آورده دم کند و بنوشد. مشخص نشد در این روز 23 آبان 1260 مصادف با 14 نوامبر 1881 در آن مهمانی دوستانه دقیقا چه اتفاقی رخ داد اما  میرزا حسین خان سپهسالار در حالی که از نظر جسمی سالم بود و تنها بیماری اش سرما خوردگی بود در ساعت یک نیمه شب در سن 54 سالگی در گذشت. خبر مرگ به سرعت به تهران مخابره شد. در عرض یک هفته شاه اموال هنگفت سپهسالار را مصادره کرد(او فرزندی نداشت) و همسر او که عمه خود شاه بود را از عمارت سپهسالار در تهران بیرون کرد.

ماجرای سپهسالار و اتفاقات بعد از آن آنقدر عجب بود که یوشیدا ماساهیرو اولین  وزیر مختار امپراتوری ژاپن که در تهران به سر می برد در خاطرات خود به طور مفصل به آن اشاره کرده است. طبق خاطرات ماساهیرو  ارازل و اوباش به اشاره دربار پارک و قصر سپهسالار را غارت کردند. او همچنان در گزارش خود به امپراتور ژاپن  نوشت که سپهسالار به قتل رسیده است.  سپهسالار به سرعت شاهزاده محمد تقی میرزا رکن الدوله که فردی خرافاتی و نادان بود به جای او به عنوان حاکم خراسان منصوب شد.

سومین سفر ناصرالدین شاه

بعد از مرگ میرزا حسین خان سپهسالار ناگهان چهره جدید،جوان و فرصت طلبی در دربار قاجار به نام میرزا علی اصغر خان امین السلطان پیدا شد. امین السلطان جوانی زیرک بود به طوری که در سن 28 سالگی صدراعظم شد.در سال 1268  شمسی مصادف با 1889 میلادی ناصرالدین شاه برای سومین بار هوس سفر به اروپا کرد. اما خزانه خالی بود و امین السلطان با کمک دوستانی نظیر میرزا ملکم خان زمینه امضای قرارداد رژی را با جرالد تالبوت فراهم  کرد. قرار بود تالبوت با تاسیس کمپانی رژی انحصار توتون و تنباکو ایران را برای 50 سال در دست بگیرد. طبق این قرار داد کمپانی  رژی سالی 15 هزار پوند به اضافه یک چهارم درآمد خود را به دولت ایران می پرداخت. همچنین این کمپانی علاوه بر پرداخت یک رشوه 25 هزار لیره ای متعهد شد سالی 15 هزار لیره هم به ناصرالدین شاه حقوق پرداخت کند. ناصرالدین شاه بخشی از مبلغ قرار داد را دریافت کرد  و در  فروردین 1268 مصادف با 1889 عازم سومین سفر اروپایی خود شد. این بار از فرد سختگیری مثل میرزا حسین خان سپهسالار خبری نبود و شاه ترجیح داد در کنار صدراعظم جوانش انواع تفریحات را تجربه کند.اگرچه سومین سفر اروپایی بنا به دعوت رییس جمهور فرانسه به منظور شرکت در نمایشگاه بین المللی پاریس بود، اما طبق معمول سفرهای قبلی شاه قاجار ابتدا به روسیه رفت بعد از آن عازم بلژیک و سپس انگلستان شد.دولت انگلستان این بار به طور رسمی از ناصرالدین شاه برای سفر به این کشور دعوت کرد . ناصرالدین شاه در 10 تیر 1268 مصادف با1  جولای 1889 وارد انگلستان شد. او   در این سفر مهمان رسمی ملکه ویکتوریا  بود و از اسکاتلند تا نیوکاسل سفرها و بازدید های فراوانی را انجام داد. خاندان سلطنتی انگلستان پذیرایی های مفصلی از ناصرالدین شاه انجام داد که شاید بی ربط به گرفتن امتیازات نبود.  اما بخش اصلی سفر ناصرالدین شاه مسافرت به فرانسه بود. او تقریبا یک ماه بعد یعنی در 8 مرداد راهی فرانسه شد.

ناصرالدین شاه در سومین سفر اروپایی خود در لندن. شاهزاده ادوارد ولیعهد انگلستان(ادوارد هفتم بعدی) اولین نفر از سمت چپ و همسر ملکه الکساندرا دومین نفر از سمت راست
ناصرالدین شاه در سومین سفر اروپایی خود در لندن. شاهزاده ادوارد ولیعهد انگلستان(ادوارد هفتم بعدی) اولین نفر از سمت چپ و همسر ملکه الکساندرا دومین نفر از سمت راست

شاه قاجار برای بازدید از دهمین دوره نمایشگاه جهانی (اکسپو) به پاریس دعوت شده بود. یکی از نکات جالب توجه مسافرت ناصرالدین شاه به فرانسه دیدار با او با لویی پاستور دانشمند معروف فرانسوی است . شاه قاجار در خاطراتش در مورد لویی پاستور می نویسد: امشب پاستور معروف را که برای آدمِ سگِ هار گاز گرفته، معالجه و علاج پیدا کرده است، دیدم، شرح احوال او را در روزنامجات خوانده بودم، حالا هم او را دیدم و با او خیلی صحبت کردم، می‌گفت معالجه این کار را خیلی خوب پیدا کرده‌ام، امّا باید آدمِ سگِ هار گرفته را زود بیاورند که معالجه شود، اگر طول بکشد و دیر بیاورند، خیلی معالجه‌اش مشکل است حالا پاستور در اینجا مدرسه دارد و درس می‌گوید و مردم مشغول تحصیل این کار هستند. حقیقت این پاستور خیلی خدمت به انسانیت کرده است. سومین سفر اروپایی ناصرالدین شاه صد روز طول کشید و  در مسیر بازگشت از اتریش بازدید کرد و از طریق خاک عثمانی به ایران بازگشت. ناصرالدین شاه  مدتی بعد از بازگشت با اعتراضات شدید مردم و البته دولت روسیه به امتیازات انحصار تنباکوی کمپانی رژی مواجه شد و در نهایت این امتیاز را لغو کرد.

ترور ناصرالدین شاه

چهارمین پادشاه قاجار در پنجاهمین سالگرد آغاز سلطنت خود و در روز جمعه 12 اردیبهشت 1275 مصادف با اول مه 1896 به دست میرزا رضای کرمانی ترور شد و در سن 64 سالگی به قتل رسید.(جالب اینکه ناصرالدین شاه بعد از ترور تزار الکساندر دوم بشدت از ترور خودش هراسان بود اما دقیقا همین بلا برسر خودش هم آمد)

تشیع جنازه ناصرالدین شاه در میدان توپخانه تهران
تشیع جنازه ناصرالدین شاه در میدان توپخانه تهران

آغاز حکومت مظفرالدین شاه

با مرگ ناصرالدین شاه تاج تخت  قاجار به مظفرالدین میرزا چهارمین پسر و چهارمین ولیعهد ناصرالدین (سه ولیعهد قبلی در کودکی مرده بودند) رسید.  ولیعهد مسن قاجار در تمام عمر تحت سایه وزرای قدرتمندی نظیر حسن علی خان امیر انتظام که وزارت او را در آذربایجان به عهده داشتند زندگی کرد ه بود . مظفرالدین میرزا از همان آغاز ولیعهدی اش  یک رقیب قدرتمند به نام شاهزاده مسعود میرزا ظل السلطان داشت. او پسر ارشد شاه و عملا حاکم نیمی از ایران بود. اما به دلیل اینکه مادرش از قاجاریه نبود شانسی برای ولیعهدی پدرش نداشت. با این حال ظل السلطان حامی بسیار قدرتمندی مانند انگلستان داشت تا جایی که در سال های آخر عمر ناصرالدین شاه یک بار روزنامه تایمز انگلیس یک مطلب مفصل در مورد شایستگی های ظل السلطان برای تصدی مقام ولیعهدی و نقاط ضعف مظفرالدین شاه نوشت و خشم ناصرالدین شاه را برانگیخت. ظل السلطان علی رغم تمام تحقیرها و تبلیغاتی که علیه برادر کوچکتر خود انجام داد نتوانست جای او را بگیرد. چرا که مظفرالدین شاه حامی قدرتمند به نام امپراتوری روسیه داشت. به دلیل حمایت های همه جانبه روسیه از مظفرالدین میرزا او از همان آغاز به این کشور علاقه قلبی و وفاداری کاملی پیدا کرد. مظفرالدین میرزا در اطراف تبریز در حال شکار بود که تلگراف ترور پدرش به او رسید. شاه جدید به صورت تلگرافی امین السلطان را در مقام خود ابقا کرد و به سرعت و به طور ناگهانی در روز 18 خرداد 1275 مصادف با 7 ژوئن 1896 با تعداد زیادی از نوکران تشنه پول و قدرت خود وارد تهران شد. شاه جدید برخلاف اجداد خود حرمسرای مفصلی نداشت و تنها 6 زن عقدی در حرم او بودند که بزرگترین و مهمترین آنها ام خاقان دختر امیر کبیر و مادر محمد علی میرزا ولیعهد او بود. با این حال به دلیل ضعف و سستی و بیماری های مداوم این شاه 47 ساله خزانه پدرش به سرعت خالی شد. در واقع شاه جدید به راحتی به  پول و جواهرات فراوانی به زیر دستان خود بخشید .

مظفرالدین شاه جانشین ناصرالدین شاه. او برخلاف پدر خود فردی بشدت بیمار و ساده لوح بود
مظفرالدین شاه جانشین ناصرالدین شاه. او برخلاف پدر خود فردی بشدت بیمار و ساده لوح بود

مظفرالدین شاه بشدت خرافاتی بود به طوری که یک روحانی به نام سید بحرینی همیشه در کنار شاه بود و مواقعی مانند وقوع رعد برق به زیر عبای این روحانی شیاد پناه می برد و بعد از پایان رعد وبرق به مناسبت رفع خطر به او پول می پرداخت. با این حال برخی از مورخان در مورد او قضاوت های جالبی داشته اند. عبدالله مستوفی او را آدمی بسیار خوب و پادشاهی بسیار بد می داند. احمد کسروی درباره او می نویسد:تنها نیکی این پادشاه همراهی با مشروطه بود و تا می توانست جلوی مخالفت های درباریان مخالف مشروطه را گرفت.

برکناری امین السلطان

شاه جدید قاجار با همه بی حالی و سستی خود از اتابک  متنفر بود و به همین خاطر کمتر از یک سال بعد از آغاز سلطنت خود یعنی در آبان 1275 او را برکنار کرد. امین الدوله که به هواداری از انگلستان معروف بود به جای او انتخاب شد.  اتابک حدود یک سال نیم را به صورت یک تبعیدی و با حضور دائمی ده سرباز قزاق و یک افسر روس در قم سپری کرد اما شاه به زودی دوباره دست به دامان او شد. مظفرالدین شاه مانند پدر خود هوس سفر به اروپا کرده بود اما خزانه دولت کاملا خالی بود.اتابک با وعده تامین مخارج اولین سفر اروپایی شاه دوباره در 19 مرداد 1277 به عنوان صدراعظم جدید انتخاب شد.

میرزا علی اصغرخان امین السلطان معروف به اتابک. او صدراعظم سه شاه قاجار بود
میرزا علی اصغرخان امین السلطان معروف به اتابک. او صدراعظم سه شاه قاجار بود

جنایت هولناک امین السطان و ولیعهد

در دوره دوم صدارت اتابک یک اتفاق وحشتناک رخ داد  که در تاریخ ایران ماندگار شد. سه نفر از روشنفکران ایرانی و از نزدیکان سید جمال الدین اسد آبادی بودند در کشور عثمانی دستگیر شدند. علاالملک سفیر وقت ایران در عثمانی که به دنبال خوش خدمتی به شاه جدید بود در تلگرافی به تهران مدعی شد این سه نفر طراح اصلی ترور ناصرالدین شاه بوده اند.(میرزا رضا کرمانی هم در بازجویی های خود به  آشنایی با این افراد اشاره کرده بود) دولت عثمانی این سه تن با نام های  میرزا آقاخان کرمانی ،میرزا حسن خراسانی و احمد روحی  را در تاریخ جمعه 27 تیرماه 1275 مصادف با 17 ژوییه 1896  به ایران فرستاد. اتابک در تلگرافی به محمد علی میرزا ولیعهد از  دستور مرگ این سه نفر را صادر کرد. داستان مرگ این سه آزادی خواه جزو سیاه ترین فصل های تاریخ معاصر ایران است. محمد علی میرزا شخصا با میر غصب نزد این سه نفر رفت و دستور سربریدن آنها را پای بوته های نسترن کاخش صادر کرد. اما این پایان کار نبود. سر هر سه نفر از بدن جدا و پر از کاه شده  و برای مظفرالدین شاه به تهران فرستاده شد.

میرزا آقاخان کرمانی. او به همراه دو آزادی خواه دیگر با دستور اتابک و به دست محمد علی شاه به طرز فجیعی سر بریده شدند
میرزا آقاخان کرمانی. او به همراه دو آزادی خواه دیگر با دستور اتابک و به دست محمد علی شاه به طرز فجیعی سر بریده شدند

گرو گذاشتن ایران برای وام

امین السلطان برای تامین هزینه های اولین سفر اروپایی شاه  ابتدا قصد دریافت وام از انگلستان و بلژیک  را داشت که این کشور مخالفت کرد و در نهایت دست به دامن روسیه تزاری شد. دولت روسیه در ازای گرو گرفتن تمامی درآمدهای گمرکات کشور(به غیر از بنادر جنوب که در ازای دریافت وام از انگلستان نزد این کشور گرو بود) یک وام 24 میلیون  روبلی به ایران پرداخت کرد. بهره این وام 6 درصد و بازپرداخت آن 50 ساله بود و بر اساس بندی که در قرارداد آن گنجانده شده بود دولت ایران حق نداشت بدون اجازه از دولت روسیه وام خارجی دیگری بگیرد.دریافت این وام عجیب و سنگین باعث اعتراضاتی شد. امین السلطان مدعی شد با استفاده از این وام قرار است بدهی ایران به بانک شاهی(متعلق به انگلستان) پرداخت می شود، یک سد بر روی رودخانه کارون احداث و آب مورد نیاز مردم قزوین تامین خواهد شد. اما در عمل  به غیر از پرداخت وام بانکی هیچ کدام از این وعده ها محقق نشد. نیمی از این مبلغ صرف ریخت  و پاش درباریان  و اطرافیان شاه گردید و بقیه پول هم صرف  اولین مسافرت اروپایی  مظفرالدین شاه گردید.

اولین سفر اروپایی

اولین سفر اروپایی مظفرالدین شاه در روز 23 فروردین 1279 مصادف با 12 آوریل 1900 میلادی آغاز شد. بهانه اصلی شاه قاجار برای انجام این سفر معاینه بیماری های بی شمارش بود. اولین مقصد او طبق معمول کشور روسیه بود. این بار نوبت تزار نیکلای دوم بود تا مهماندار شاه قاجار شود. اتریش،آلمان،سوییس،بلژیک میزبان مظفرالدین شاه شدند. شاه قاجار در ضرابخانه بروکسل سفارش ساخت یک قالب برای ضرب سکه با تصویر خود را داد. علاوه برساخت این قالب ضرابخانه بروکسل یک مدال یادبود به افتخار این بازدید ضرب کرد . فرانسه آخرین مقصد اروپایی مظفرالدین  شاه بود.

این مسافرت هفت ماه طول کشید. اما  مهم ترین اتفاق سفر در فرانسه رخ داد. جایی که شاه قاجار مورد سوقصد یک جوان 24 ساله فرانسوی به نام فرانسوا سالسو قرار گرفت. او از فرقه آنارشیست بود و    به دلیل تنفر از شاهان قصد ترور مظفرالدین شاه را داشت که ناکام ماند. تنها دستاورد سفر اروپایی شاه قاجار خرید دو اتومبیل رنو(اولین ماشین های سواری ایران) با دو شوفر فرانسوی به همراه تعداد زیادی لوازم پرزرق  برق و بیهوده دیگر بود.

دستاوردهای این مسافرت به قدری احمقانه و پوچ بود که صدای تاج السلطنه خواهر مظفرالدین شاه راهم درآورد. این زن روشنفکر درباری در خاطراتش می نویسد: از این مسافرت قصه های عجیب زیاد نقل می کنند. از جمله خرید درخت های قوی هیکل که هرکدام به مبلغ زیادی خریداری شده و همه آنها به مرز ایران نرسیده خشک می شوند. یا خرید لوله های آهنی،اسباب بازی های بی ربط که همه عاطل و باطل در فرح آباد افتاده است. مخارج گزافی در این سفر به وسیله امثال حسام السلطنه وصدیق السلطنه مصرف شد بدون اینکه در عوض یک دانه تفنگ یا فشنگ برای استقلال و نگه داری این ملت بیچاره آورده باشند یا اسباب مفیدی برای ترقی یا تسهیل تجارت و فلاحت.

مظفرالدین شاه و تزار نیکلای دوم در جریان اولین سفر شاه قاجار به اروپا
مظفرالدین شاه و تزار نیکلای دوم در جریان اولین سفر شاه قاجار به اروپا

سریال واگذاری امتیازات

در سال های آخر سلطنت ناصرالدین شاه و تقریبا کل دوران ناصرالدین شاه یک مسابقه دائمی بین روسیه و انگلستان برای کسب امتیازات مختلف از دولت ناتوان قاجار آغاز شد. ناصرالدین شاه و فرزندش که برای تامین هزینه های زندگی پرخرج خود به پول زیادی نیاز داشتند به راحتی بسیاری از امتیازات اقتصادی را به این دو کشور استعمارگر  و گاهی هم  فرانسه واگذار کردند. یکی از شوم ترین و سنگین امتیازات خارجی این دوره امتیاز نامه لیانازوف بود. لیانازوف یک خانواده ثروتمند روس-ارمنی بودند که در در بیست سال آخر زندگی ناصرالدین شاه موفق به گرفتن انحصار صید ماهیان دریای کاسپین و حتی رودهای اترک و ارس شده بودند. این امتیاز ابتدا تنها در ازای 41 هزار تومان به لیانازوف ها واگذارشد. اما نهایتا امین السلطان در دوره اول صدارتش در دوره مظفرالدین شاه بهترین فرصت را برای بالا بردن مبلغ این امتیاز به دست آورد. در آبان 1275 استپان لیانازوف رییس این خانواده درگذشت و امین السلطان به بهانه همین اتفاق قرار داد شیلات را به مبلغ 480 هزار فرانک طلا افزایش داد و مدت اجاره نامه را ده سال دیگر تمدید کرد. روسها همچنین امتیاز ساخت راه انزلی و قزوین را هم به دست گرفته بودند. امتیاز استخراج معادن قراجه داغ که تقریبا شامل معادن کل آذربایجان می شد در یک امتیاز نامه 70 ساله به یک شرکت روسی واگذار شده بود . قبل از اولین سفر اروپایی مظفرالدین شاه و در سال 1277 مصادف با 1897 امتیاز کاوش و اکتشاف آثار باستانی در سراسر   ایران به دولت فرانسه واگذار گردید. یکی از پرسود ترین قرارداد ها با دولت انگلستان به منظور احداث یک شبکه تلگراف بین تهران تا بلوچستان در سال 1280 مصادف با 1901 امضا گردید.

امتیاز دارسی

یکی از جنجالی ترین امتیازات دوره قاجار که مسیر تاریخ ایران را تغییر داد و آثار آن تا حداقل 50 سال بعد باقی ماند امتیاز اکتشاف نفت دارسی بود. در سال های آغازین سلطنت مظفرالدین شاه یک باستان شناس فرانسوی به نام کنت دمورگان که برای اکتشاف آثار باستانی به خوزستان آمده بود متوجه وجود نفت در این منطقه شد و در مورد این موضوع مقاله مفصلی در مجله معدن پاریس نوشت. یک ایرانی به نام آنتوان خان کتابچی که متصدی گمرک بود این مقاله را خواند و در مورد این موضوع با هنری دورموند ولف وزیر مختار سابق انگلستان در ایران مذاکره کرد. کتابچی خان از ولف خواست این فرصت را به سرمایه گذاران انگلیسی معرفی کند.

آنتوان خان کتابچی دلال ایرانی قرارداد نفتی دارسی
آنتوان خان کتابچی دلال ایرانی قرارداد نفتی دارسی

ولف در لندن این ماجرا را با ویلیام ناکس دارسی سرمایه دار انگلیسی در میان گذاشت. کتابچی خان به لندن آمد و به دارسی معرفی شد. او زمین شناسی به نام اچ. تی برلز را به فردی به نام دالتون به ایران فرستاد. دارسی بعد از خواندن گزارش برلز هیجان زده شد و نماینده خود به نام ماریوت را به همراه کتابچی خان در سال 1279 مصادف با 1900 به ایران فرستاد. در نهایت قرارد اد امتیاز نامه دارسی در 18 ماده و در تاریخ 7 خرداد 1280 مصادف با 28 مه 1901 بین امین السلطان،مهندس نظام الدین غفاری و نماینده دارسی امضا شد. براساس این قرار داد امتیاز استخراج و بهره برداری نفت به استثنای ایالات شمالی ،خراسان و آذربایجان به شرکت دارسی واگذار شد. او متعهد شد ظرف دو سال شرکت های بهره بردار را تاسیس کند. دارسی باید در ازای این امتیاز سالانه 20 هزار لیره و معادل همین مبلغ سهام به اضافه 16 درصد از منافع خود را به دولت ایران پرداخت می کرد. دارسی تا سال 1282 مصادف با 1903  پانصد هزار پوند برای اکتشاف نفت در ایران هزینه کرد. در حالی که او تا سال 1287 مصادف با 1908 به مرز ورشکستگی رسیده بود بالاخره در مسجد سلیمان به نفت رسید و مسیر زندگی شرکت خود و ایران را تغییر داد.

ویلیام ناکس دارسی. سرمایه دار و کارآفرین انگلیسی. او امتیاز نفت ایران را گرفت و با کشف نفت تاریخ ایران و خاورمیانه را به کلی تغییر داد
ویلیام ناکس دارسی. سرمایه دار و کارآفرین انگلیسی. او امتیاز نفت ایران را گرفت و با کشف نفت تاریخ ایران و خاورمیانه را به کلی تغییر داد

فریب روسها توسط امین السلطان

امضای قراردادی مانند دارسی  بدون اطلاع کشوری مثل روسیه تزاری امکان نداشت. اما امین السلطان صدراعظم باهوش و البته فاسد مظفرالدین شاه راه حل این مشکل را به سرعت پیدا کرد.  او در نامه ای به سفارت انگلستان از آنها تقاضا کرد جزییات این قرارداد را با خط فارسی شکسته نوشته و به دربار بفرستند. امین السلطان به خوبی می دانست که آرگو روپولو سفیر روسیه در تهران سواد خواندن خط فارسی آنهم از نوع شکسته اش را ندارد. در واقع تنها فردی که در سفارت روسیه توانایی خواندن این خط را داشت موسیو اشترتر دبیر شرقی سفارت بود. طبق اطلاعات امین السلطان  او در آن روزها برای تفریح و شکار به حوالی جاجرود رفته بود. در نقشه صدراعظم درست پیش رفت و تا روسها بتوانند متن این قرارداد را بخوانند یک هفته طول کشید و آن موقع هم کار از کار گذشته بود. مظفرالدین شاه از امضای این معاهده به دلیل خشم احتمالی روسها هراسان بود اما با اصرار صدراعظم خود آن را امضا کرد. طبق اسناد تاریخی اتابک اعظم سهامی معادل ده هزار لیره،میرزا نصرالله خان5 هزار و مهندس الممالک غفاری هم 5 هزار لیره سهام شرکت دارسی را به صورت رشوه دریافت کردند.

دومین سفر اروپایی

هنوز آثارمالی زیان بار اولین سفر اروپایی مظفرالدین شاه از بین نرفته بود که شاه قاجار دوباره هوس سفر کرد. بهانه او معالجه در چشمه های آب معدنی اروپا بود. مشخصا باز هم هیچ پولی در خزانه موجود نبود و بازهم امین السلطان وارد عمل شد. این بار در سال 1281مصادف با 1902 دولت روسیه وامی معادل ده میلیون روبل طلا به دولت ایران پرداخت کرد. در ازای دریافت این وام  که بانک استقراضی روسیه در تهران آن را پرداخت حق تعیین تعرفه های گمرکی به روسها واگذار شد. دومین سفر اروپایی از 17 فروردین 1281 مصادف با 7 آوریل 1902 آغاز شد و 6 ماه طول کشید.

مظفرالدین شاه در این سفر از کشور های آلمان ،بلژیک،فرانسه و ایتالیا بازدید کرد و مقصد نهایی او انگلستان بود. چرا که در جریان سفر اول به اروپا به دلیل فوت پسر ملکه ویکتوریا یعنی  پرنس آلفرد نتوانسته بود به این کشور سفر کند. سفرهای اروپایی مظفرالدین شاه حتی از سفرهای پدرش ناصرالدین شاه نیز فاجعه بار تربود. چرا که دستکم در دوره ناصری خود شاه و افرادی مانند میرزا حسین خان سپهسالار به آداب دیپلماتیک و زبان های اروپایی مسلط بوده و آداب و رسوم دربارهای اروپایی تا حدی رعایت می شد. اما در جریان سفرهای مظفرالدین شاه  نه کسی در کاروان عریض و طویل به زبان های خارجی مسلط بود ونه حتی آداب رسوم تشریفاتی رعایت شد. یکی از افتضاحات سفر دوم در جریان مسافرت شاه قاجار به آلمان رخ داد. احتشام السلطنه سفیر وقت ایران در آلمان در خاطراتش می نویسد:  آلمان مانند انگلیس و روسیه و حتی به اندازه فرانسه و بلژیک در ایران منافعی نداشت. به همین خاطر علاقه چندانی به پذیرایی از شاه نداشتند. با اصرارهای فراوان بالاخره موافقت کردند اما حضور 100 نفر از درباریان  از نوکر و دلقک گرفته تا روشه خوان مشکلات زیادی ایجاد می کرد چرا که دولت آلمان می بایست برای همه   آنها هتل و کالسکه فراهم می کرد. احتشام السلطنه در ادامه می گوید از صدراعظم تا پسر سید بحرینی همه از دولت آلمان تقاضای مدال و نشان افتخار داشتند.

مظفرالدین شاه در دومین سفر اروپایی خود
مظفرالدین شاه در دومین سفر اروپایی خود

دیدار با پی یر کوری
سفر شاه قاجار به فرانسه اتفاقات جالب و خنده داری را رقم زد. جدای از ترس شاه قاجار از سوار شدن به آسانسور برج ایفل یکی از جالب ترین ماجراها دیدار با پی یر کوری دانشمند معروف فرانسوی بود. گزاویه پائولی مهماندار فرانسوی شاه قاجار در خاطراتش می نویسد:
شاه را به زحمت راضی به آمدن به زیر زمین و آزمایشگاه پی یر کوری کردم. کوری قصد داشت قطعه رادیوم را برای شاه ایران به نمایش بگذارد. او برق ها را خاموش کرد و قطعه رادیوم را روی میز گذاشت. ناگهان فریاد وحشتی شبیه نعره گاو بلند شد و دویدیم و چراغها را روشن کردیم و دیدیم که همه ایرانیان زانو به زمین زده اند . شاه دست ها را به دور گردن صدراعظم انداخته و در حالی که چشمهایش از ترس از کاسه بیرون زده بود می گفت از اینجا بیرون برویم. این اتفاق موسیو کوری را ناامید کرد. شاه بعد از چند دقیقه متوجه رفتار اشتباه خود شد و خواست برای جبران به پی یر کوری نشان افتخار بدهد که نپذیرفت.
مقصد نهایی
مقصد نهایی سفر مظفرالدین شاه انگلستان بود. شاه قاجار در وهیئت همراهش در روز 25 مرداد 1281 مصادف با 17 اوت 1902 وارد لندن شدند. سفر شاه ایران به انگلستان یک بحران سیاسی ایجاد کرد. چرا که او توقع داشت مانند پدرش نشان زانو بند یا گارتر را دریافت کند. اما شرایط سیاسی اصلا برای این کار مناسب نبود. در واقع این نشان مخصوص پادشاهان مسیحی بود و اگر مظفرالدین شاه آن را دریافت می کرد آن وقت سلطان عبدالحمید امپراتور وقت عثمانی نیز توقع دریافت آن را داشت. اما عبدالحمید در سال های پایانی قرن 19 دست به کشتار وسیع ارامنه زده بود و دادن نشانی که مظهر فتوت و جوانمردی مسیحی بود به قاتل مسیحیان عقلانی نبود.  به هرحال نشان گارتر به مظفرالدین شاه داده نشد و او را ناراحت کرد. اما رفتار خودمانی ادوارد هفتم  پادشاه جدید انگلستان و همسرش ملکه الکساندرا دلخوری شاه قاجار را برطرف کرد.

مظفرالدین شاه در کنار ادوارد هفتم و همسرش
مظفرالدین شاه در کنار ادوارد هفتم و همسرش

مظفرالدین شاه از سفر دوم نیز انبوهی سوغاتی آورد. لابه لای بسیاری از وسایل  بی فایده لوازمی مانند وسایل عکاسی، تلفن با برد صد فرسخ، ماشین بستنی سازی صنعتی،ماشین آب پاشی،ماشین آلات راه سازی هم بود. همچنین یک کشتی جنگی کوچک برای نیروی دریایی خریداری شد. حکیم الملک وزیر دربار 126 صندوق از اروپا آورد که داخل آنها لوازم یک کارخانه برق و آجرسازی هم قرار داشت.

ادامه دارد

نویسنده: زهرا صادقیان

توضیح ضروری: تصویر شاخص پرچم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار است که تا پایان دوره قاجار به همین شکل حفظ شد

منابع

پادشاهان سرخ تراژدی رومانف ها نوشته میشل دوسن پیر

تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی

روزگاران تاریخ ایران از آغاز تا پایان پهلوی نوشته عبدالحسین زرین کوب

سفرها و سفرنامه های ناصرالدین شاه قاجار

شرح زندگانی من عبدالله مستوفی

آدم ها و آیین ها در ایران نوشته مادام  کارلاسرنا

ایران و ایرانیان نوشته ویلر بنجامین

اندیشه ترقی و حکومت قانون نوشته فریدون آدمیت

تاریخ و جغرافیای تبریز نوشته نادر میرزا

تاریخ مشروطه نوشته احمد کسروی

نوشته های مشابه

‫41 نظرها

  1. سلام خدمت استاد تارخ
    یک سوال داشتم شاید زیاد مربوط نباشه ولی لطفا جواب دهید. به نظر شما اگر ایران در شرایطی قرار بگیره که بین دو جنگنده MIG 35 و J10 یکیشو انتخاب کنه کدوم مناسب‌تره؟

  2. مرسی از زحمات شما.
    اون وسایل کارخانه برق که در صندوق آورد را برای یادگاری برداشت؟ اگر نه، پس به چه دردش می‌خورد؟

    1. خیر در اون دوران ابزار وسایل هر کارخونه صنعتی رو که نیاز داشتند باید همین جوری می خریدند و وارد ایران می کردند. کارخونه چراغ گاز تهران هم در جریان سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا توسط میرزا حسین خان سپهسالار خریداری شد. البته منظور از کارخونه مجموعه های عظیم صعنتی که ما امروز داریم نیست. نهایتاد چند عدد موتور برق و تجهیزات ابتدایی متناسب با همون 120 سال پیش هست

    2. چیزی رو‌ که ما امروزه میگیم دستگاه یا ماشین، اون‌موقع، کارخونه میگفتن، مثلا به یک عدد ماشین پارچه بافی و چند تا ابزار همراهش میگفتن کارخانه..

  3. سلام
    میرزا اقاخان نوری از پیروان بهاییت بوده وشیخ احمد روحی هم همینطور والبته نیویسنده کتاب هشت بهشت از کتب بهاییت

    1. کلا به هیچ وجه قرار نبود در مقاله وارد بحث مذهب افراد و سیاست مداران بشم. چون واقعا ربطی نداشت

  4. سلام تشکر از مقاله بسیار مفید ولی بهتر بود اسمشو میزاشتید بی لیاقتی های دولت قاجار

    1. دوست عزيز لياقت قاجار و پهلوي تقريبا به اندازه سلسله هاي قبلي بود نه كمتر و نه بيشتر منتها در گذشته تهديد استعمار وجود نداشت وگرنه وقتي به تاريخ نگاه كنيد مي بينيد 80 درصد سلاطين ما نيمه ديوانه بودند و گاهي چنان كارهاي محيرالعقولي انجام ميدادند كه دست شاهان قاجار را از پشت بودند تنها فرقش اين بود كه در زمان آنها بلاد ديگر هم چندان پيشرفته تر و بهتر نبودند كه بخواهند ما را استعمار كنند اما در دوران معاصر اروپا كه پيشرفت كرد نه فقط ايران بلكه از امريكاي جنوبي گرفته تا چين را به خاك سياه نشاند يكي از آن سرزمين ها هم ايران بود

  5. سلام چرا وب سایت بزرگ و مهمی مثل جنگاوران هیچ واکنشی نسبت به اتفاقات اخیر از جمله ترر شهید سلیمانی و در گیری های ایران و امریکا نداشته و حتی یک بخش اخبار هم به اون اشاره نکرده

    1. سلام این خبر انقدر رسانه ای است که واقعا نیاز نیست روش کار کنیم اگرچه هر روز تو کانالمون تو تلگرم درموردش میگیم

      1. سلام جناب تارخ
        در حمله دیشب سپاه به پایگاه اسد به نظرتان سیستم پاتریوت خاموش بوده یا توان مقابله نداشته ؟!

          1. ببخشید چی نداشت ؟ توان مقابله نداشت یا سیستم پاتریوت نداشت ؟!

          2. پاتریوت نداشتن فقط رادار اخطار داشتند که از قرار اخطار هم داده بوده همه رفتند پناهگاه

          3. پناهگاه ها‌ در برابر حملات خمپاره ی وراکت تقریبا محافظت میکنه نه دبرابر موشک بالستیک!!سپاه عمدا پناهگاه هارو نزده

  6. سلام میشه ایا درباره اقدامات سپاه قدس مطلب نوشت یا امکانش نیست اگه میشه انجام بشه جالبه در نوع خودش

  7. البته مظفرالدین شاه دوربین فیلمبرداری و تجهیزات ضبط صدا رو هم با خودش اورد. عکاسی زمان ناصرالدین شاه وارد ایران شد

  8. با سلام
    به نظر من مشيرالدوله آدم بزرگي بود كه ميتوانست منشا خدمات بسياري در حد امير كبير باشداما در آن دوره مورد دشمني افراد منفعت طلب قرار گرفت و دست آخر به سرنوشت اميركبير دچار شد. شگفت اينكه بر خلاف اميركبير هنوز هم اين شخص مهجور است و نه تنها او را به عنوان قهرمان ملي نميشناسند بلكه بخاطر اصلاحاتي كه ميخواست انجام دهد او را خائن خود فروخته و عامل بيگانگان ميدانند. هفته قبلي ديدم كه در يك سخنراني بخاطر رفتار او با سوگلي ناصرالدين شاه(برگرداندن او از مسكو به ايران) در سفر فرنگ بدون در نظر گرفتن تمامي ابعاد ماجرا او را شخصي بي دين و خود فروخته معرفي كردند!

    1. اگه منظورتون میرزا حسین خان سپهسالار معروف به مشیرالدوله هست بله می شه گفت بعد از امیر کبیر بهترین صدارعظم قاجار بود. چون به نسبت فرصت بیشتری برای انجام کارهاش داشت. کما اینکه یک سری اقداماتشم نیمه تمام موند. جالب اینکه زمانی که مسجد و مدرسه سپهسالار رو می ساخت به اطرافیانش گفته بود دور نیست روزی که اینجا محل انقلاب و مشروطه بشه که همونم شد. بله روحانیون وتقریبا همه اشراف قاجار باهاش مخالف بودند. تقریبا از طبقه پایین جامعه زمان بود و صرفا به خاطر ازدواج با دختر مظفرالدین شاه به جمع اشراف رسیده بود. برای همین قاجارها و خود ناصرالدین شاه مدام ازش با عنوان بچه دلاک قزوینی یاد می کردند.

      1. با سلام
        در مقاله زن مشير الدوله را عمه ناصرالدين شاه معرفي كرديد (قسمت مصادره اموال پس از مرگ)

        1. بله اشتباه از من بود. معذرت می خوام. میرزا حسین خان سپهسالار شوهر عمه ناصرالدین شاه بود. که اتفاقا از همسرش هم صاحب فرزندی نشد و به همین خاطر شاه بعد از مرگ مشکوکش همه اموالش رو مصادره کرد

  9. سوالي هم خدمتتان داشتم كه شك و شبه هايي هم وجد دارد كه امير كبير وابسته به روسيه بوده و ميخواسته با يك كودتا شاه جوان را بركنار نموده و برادرش كه بي اراده تر بوده را بر تخت نشاند و اعتراض روسيه به اين قضيه هم بي ارتباط نبوده نظر شما چيست؟

    1. راستش این هم جزو ابهامات تاریخ مون هست. چون روسها برای حفاظت از خونه امیر کبیر سرباز فرستادند. اما نمی شه قطعا گفت امیر کبیر مامور روسها بود. چون اگه این طور بود قطعا برای شفاعت و نجات جون اش اقدامی می کردند. بحث برادر جوون تر منتفی هست چون ناصرالدین شاه تنها پسر محمد شاه از یک زن قاجاری بود و بقیه برادرانش همگی غیرقاجاری بودند و عملا به خاطر وصیت آغا محمد خان امکان اینکه یک پسر غیرقاجاری شاه بشه نبود. حتی در اواخر دوره ناصرالدین شاه هم پسر بزرگ و مقتدرش ظل السلطان فقط به همین دلیل که مادرش قاجاری نبود نتونست جای مظفرالدین شاه رو بگیره. در مورد امیر کبیر بیشتر شایعه این بود که خودش قصد سلطنت داره

      1. ببخشید این مقاله در رابطه با روابط ایران و روسیه بود یا تاریخ ایران در زمان سلطنت قاجار

        1. قسمت اول در مقدمه توضیح دادم تاریخ روابط ایران و روسیه هست از ابتدا. اگه قسمت اول رو خونده باشید از دوره شاه عباس دوم صفوی شروع شده به روابط ایران و روسیه در اون دوران تا دوره افشاریه و بعد هم قاجاریه پرداخته شده.

  10. سلام استاد تارخ و تشکر از تمامی زحماتی که در عرصه آگاه سازی نظامی انجام میدهید. استاد لطفا اگر خبر دارید در مورد نتیجه خریدهای ایران از روسیه مخصوصا سوخو30های خریداری شده بفرمایید . من در سایت سوخو پکفا دیدم که برای سال 2020 ایران سفارش 20 عدد پکفا با استتار خاکی داده آیا این مطلب صحیح است یا به نوعی میخواهند ایران را ترغیب به این گونه سفارشها بکنند و به نوعی بازار گرمی بکنند. چون تا اونجا که من میدونم پکفا هنوز هم کاملا عملیاتی نشده.
    ممنون

    1. سلام ایران هیچ سفارشی نداده تا کنون و با در نظر گرفتن داستان برجام داستان تحریم ها همچنان سر جاش میمونه

  11. آقای تارخ درباره شناورهای پشتیبانی و لجستیکی نیروی دریایی هم مقالا منتشر کنید چون تقریبا هیچ اطلاعاتی دربارشون هیچ جایی وجود نداره الخصوص ناوهای پشتیبانی کلاس تنب که حتی درباره تناژ و اندازشون هم چیزی نمیشه پیدا کرد چه به رسد به توانایی هایش.

  12. جناب تارخ سلام خسته نباشی برای سایت بسیار جامع و ارزشمند تون
    خواستم درخواست کنم مقاله ای هم درمورد استعداد پدافند هوایی کشور و نقاط ضعف و قوت ان تهیه کنید

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن