تاریخ

تاریخ روابط ایران و روسیه(قسمت دوم)

تاریخ روابط ایران و روسیه(قسمت دوم)

قسمت دوم

اوضاع جنگ بعد از قتل سی سیانف

مرگ ژنرال سی سیانف معادلات جنگ های ایران و روسیه را برای مدت کوتاهی به نفع ایران تغییر داد.یکی از مهمترین اتفاقات ابراز پشیمانی و تقاضای عفو ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم وقت قراباغ از عباس میرزا بود. ابراهیم خلیل خان  به دعوت دخترش که همسر شاه بود و پسرش که در اردوی عباس میرزا حضور داشت پذیرفت از عباس میرزا تقاضای عفو کند عباس میرزا بار دیگر ابراهیم خلیل خان را عفو کرد  و تصمیم خود را به اطلاع حکام زیر دست خود در قفقاز اعلام کر د. بعد از اعلام این خبر عباس میرزا به سمت قره باغ حرکت کرد. چرا که یک پادگان روس در شهر شوشی حضور داشت و ممکن بود این پادگان برضد ابراهیم خلیل خان دست به اقدامی بزند. فرمانده روس این پادگان توسط نوه ابراهیم خلیل خان از اعلام وفاداری او به شاه ایران و حرکت عباس میرزا اطلاع پیدا کرد و شبانه به قصر او حمله کرد و ابراهیم خلیل خان به همراه  31 نفر از بستگانش را قتل عام کرد.

نبرد خانشین

در سال 1186 شمسی (1807 میلادی) عباس میرزا در منطقه قره باغ با باقی مانده نیروهای ژنرال سی سیانف رو به رو شد. این نبرد در منطقه خانشین در توابع قره باغ انجام شد و در آن ارتش ایران باقی مانده نیروهای بدون فرمانده روسیه را در هم کوبید. اعزام نیروهای کمکی از تفلیس هم فایده نداشت و روسها بار دیگر از عباس میرزا شکست خوردند. با این پیروزی ها مناطق اران،شروان و وشوشی دوباره به دست ایران افتاد.

چند ماه بعد از مرگ ژنرال تسی یانف ،تزار الکساندر بلافاصله ژنرال گوودویچ را که به مراتب لایق تر و خشن تر ازسی سیانف بود به قفقاز فرستاد .فرمانروای جدید  قفقاز به خوبی می دانست که نمی تواند به سرعت با ارتش ایران وارد جنگ شود به همین خاطر به دست آوردن فرصت مناسب برای تهیه نیرو و تجهیزات کافی از دولت ایران تقاضای صلح موقت کرد و بدین ترتیب جنگ های ایران و روسیه موقتا تا سال 1187(1808 میلادی) به تعویق افتاد.

گرم تر شدن روابط ایران و فرانسه

در حالی که نبردهای ایران و روسیه در قفقاز ادامه داشت روابط دیپلماتیک ایران و فرانسه با ورود آمده ژوبر در خرداد 1185 (ژوئن 1806) خورشیدی به ایران وارد مرحله جدیدی شد. ژوبر برای چند ماه با توطئه دولت بریتانیا در زندان های  عثمانی زندانی بود اما با پادرمیانی دربار قاجار وشخص عباس میرزا نزد سلطان محمود دوم امپراتور وقت عثمانی ژوبر آزاد شده وبه ایران رسید. ژوبر مدتی بعد از رسیدن به تهران بیمار شد و  فتحعلی شاه که از تکرار سرنوشت تلخ رومیو در تهران هراس داشت به سرعت پاسخ نامه ناپلئون را داده و ژوبر را به کشورش باز گرداند. شاه قاجار در نامه خود ضمن پذیرش پیشنهادات ناپلئون از او تقاضای تجهیزات نوین جنگی مثل تفنگ ،توپ  اعزام افسران فرانسوی برای آموزش نیروهای ایرانی را کرده بود. این نامه نگاری مقدمات امضای معاهده تاریخی فین کنشتاین را فراهم کرد.

یکی از مهم ترین عوامل علاقه شدید دولت قاجار برای خرید سلاح های جدید جنگی فرسودگی شدید تجهیزات ارتش ایران بود. ارتش قاجار به دلیل نداشتن کارخانه ساخت توپ و تفنگ(کارخانه های توپ ریزی دوره صفوی از بین رفته بود) همچنان از توپ های باقی مانده از دوره صفویه تا افشاریه استفاده می کرد. سربازان همگی از تفنگ هایی بسیار کهنه استفاده می کردند و  بعد از رویارویی با ارتش روسیه  عباس میرزا فهمید که سربازانش به هیچ وجه با جنگ های نوین اروپایی آشنا نیستند.

به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت در فرانسه و آغاز توجه او به مشرق زمین تاثیر بسیار زیادی در جنگ های ایران و روسیه داشت

معاهده فین کنشتاین

فتحعلی شاه همراه با ژوبر محمد رضا خان قزوینی حاکم قزوین   را روانه اروپا کرد تا مقدمات امضای معاهده با فرانسه را هرچه زودتر فراهم کند.

زمانی که محمد رضا خان قزوینی و عسگر خان افشار رومی به همراه سایر اعضای هیئت دیپلماتیک ایران  در را در بهمن 1185( فوریه 1807)   به اروپا رسیدند امپراتور فرانسه در اردوگاه فین کنشتاین واقع در لهستان حضور داشت. به همین خاطر مذاکرات در همین اردوگاه ارتش فرانسه برگزار شد. هیئت ایرانی هدایایی به ارزش پانصد هزار تومان برای ناپلئون پیشکش آورده بودند. بعد از انجام مذاکرات مفصل سرانجام در  در 13 اردیبهشت 1186 مصادف با 4 مه 1807 معاهده فین کنشتاین در 14 ماده توسط ناپلئون بناپارت و محمد رضا خان قزوینی نماینده دولت ایران به امضا رسید.

دیدار محمد رضا قزوینی فرستاده فتح علی شاه قاجار با ناپلئون بناپارت در کاخ فین کنشتاین
دیدار محمد رضا قزوینی فرستاده فتح علی شاه قاجار با ناپلئون بناپارت در کاخ فین کنشتاین

مواد معاهده

تعهدات ایران در این معاهده عبارت بود:

  1. قبول اعلان جنگ فوری به انگلیس
  2. قطع روابط سیاسی و تجاری به انگلیس
  3. احضار وزیر مختار از بمبئی
  4. اخراج کنسول و نمایندگان کمپانی انگلیس از خاک ایران
  5. بستن سرحدات زمینی و دریایی بر روی عمال انگلیس
  6. عقد اتحاد با افغان‌ها و قبایل هرات و قندهار و شوراندن آنها علیه انگلیس
  7. جلب رضایت افغان‌ها برای عبور ارتش فرانسه از راه ایران و افغانستان به سوی هندوستان
  8. قرار دادن بنادر ایران واقع در خلیج فارس برای ناوگان فرانسه و مرتفع ساختن کلیه احتیاجات فرانسه در ایران

تعهدات فرانسه درمعاهده فین کن اشتاین به ایران از این قرار بود:

  1. ضمانت استقلال تمامیت ارضی ایران
  2. شناختن حق ایران بر گرجستان
  3. وعده بذل مساعی کامل در مجبور ساختن روسیه به تخلیه گرجستان و اراضی اشغالی ایران
  4. دخالت فرانسه در عقد عهدنامه صلح میان ایران و روسیه
  5. تعهد تدارک توپ و تفنگ و سلاح‌های دیگر به قدر لزوم به قیمت بازارهای اروپا به ایران
  6. اعزام عده ای افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تقویت و تعلیم ارتش ایران به سبک اروپایی.

ورود هیئت نظامی ژنرال گاردان به ایران

بعد از  امضای معاهده فین کنشتاین ناپلئون ژنرال کلودیو کنت گاردان را در راس یک هیئت زبده نظامی راهی ایران کرد.ژنرال گاردان در مقام وزیر مختار در راس یک گروه 27 افسر و 50 همراه به ایران فرستاد. این افراد در دسامبر 1807 به ایران رسیدند و بلافاصله در کمال صداقت و جدیت مشغول تجدید سازمان ارتش ایران شدند. یک کارخانه توپ ریزی در اصفهان ایجاد شد و یک گروه توپ خانه صحرایی مجهز به 20 توپ نیز شکل گرفت. بلافاصله چهار هزار سرباز با لباس های یکسان و مناسب با آب هوای ایران  در تبریز تربیت و آماده شدند.

اگرچه تمام این پیشرفت های سریع در ارتش ایران با موافقت و مذاکره فتح علی شاه شکل گرفت اما دو نفر نقش بسیار مهمی در این  تغییرات سریع داشتند. اولین نفر عباس میرزا ولیعهد محبوب شاه بود و دومین شخصیت موثر میرزا عیسی قائم مقام اول معروف به میرزا بزرگ وزیر عباس میرزا بود. هر دو نفر به خوبی متوجه ضرورت انجام  تغییرات بنیادین در ارتش و نظام آموزشی ایران شدند و توانستند آن را عملی کنند.هر قدر فرانسوی ها در انجام وظایف خود جدیت و صداقت به خرج می دادند جاسوسان  و عوامل مزدور انگلستان که تعدادشان در ایران کم هم نبود سعی در انجام کارشکنی در کار آنها را داشتند .حاجی محمد حسین اصفهانی حاکم اصفهان و پسرش عبدالله خان از جمله عوامل خائن داخلی بودند که هر دو حقوق بگیر انگلستان بودند. کاپیتان فابویه مامور ایجاد کارخانه توپ ریزی اصفهان بود  که این دو مزدور بارها در کار او اختلال ایجاد کردند.حضور افسران فرانسوی در ایران همزمان با دوران اوج نبردهای روسیه در قاره اروپا بود روس ها به سرعت متوجه شدند نمی توانند به طور همزمان با ایران  و فرانسه در دو جبهه بجنگند به همین خاطر یک هیئت به سرپرستی اسپتانف به منظور امضای پیمان صلح به ایران فرستادند که شاه قاجار کوچکترین اهمیتی به این پیشنهاد نداد.افسران فرانسوی در طول  یک سال دو ماهی که در ایران بودند 4 هزار سرباز به سبک جدید آموزش دادند.  سه مرکز آموزشی به سبک جدید در تهران،تبریز و اصفهان ایجاد شد.

وضعیت سرباز ایرانی بعداز تغییر لباس و آموزش به دست افسران فرانسوی
وضعیت سرباز ایرانی بعداز تغییر لباس و آموزش به دست افسران فرانسوی

ساخت کارخانه توپ ریزی در اصفهان

ارتش آن روزهای ایران بشدت فرسوده بود خصوصا توپخانه که هنوز بسیاری از توپ  های غنیمتی پرتغالی که دوره شاه عباس به دست ایرانی ها افتاده بود در خدمت بودند. کلنل فابویه مامور اصلاح این بخش از ارتش ایران بود  و در گزارش خود نکات جالبی را ذکر کرده است . او در ابتدا می گوید: توپخانه ارتش ایران قابل اصلاح نیست و باید از نو ایجاد شود. فابویه در ادامه می نویسد: می نویسد که این توپهای فاقد چرخ و عراده را بالای دیوار برخی از قلاع روی خاک گذاشته بودند و دور آنها را سنگ چیده بودند و هیچ پایه و تکیه گاه محکمی  هم نداشتند.یگانه توپی  که می توانست حرکت کند در دربار شاه بود و آن را در جنگ از روسها گرفته بودند و شاه خیلی آنرا دوست می داشت چون در روزی شاه با آن نشانه گرفته بود و خود شخصا توپ را «در» کرده بود ، گلوله به هدف خورده بود.  علاوه بر اینها توپخانه ایران عمدتا متشکل از زنبورک بود که دارای لوله های کوتاه و گلوله هایی با وزنی حدود 250 گرم بود که در پشت شتر یا قاطر حمل می شد .

کارشکنی های حاکم اصفهان

حاجی محمد حسین خان  صدر حاکم اصفهان و پسرش عبدالله که از جاسوسان دولت بریتانیا بودند در کارشکنی برای فابویه لحظه ای از پا ننشستند. حاکم اصفهان و پسرش در همان ابتدا با نوشتن یک نامه بلند بالا به شاه مدعی شدند که این افسران فرانسوی به هیچ وجه از توپخانه و توپ ریزی هیچ سر رشته ای ندارند. توطئه بعدی زمانی رقم خورد که فابویه از  محمد حسین خان تقاضای فلز مس برای ساخت توپ را کرد. حاکم اصفهان به جای تحویل شمش های مس از مردم خواست تا ظروف و هر چه که از مس دارند به حکومت تحویل دهند.مردم با چشمان اشک الود و نالان دیگهای خود را آورده اند. فابویه از این کار عصبانی شده و نایب الحکومه را تهدید کرد که به طهران برمی گردد و کارشکنی  های او را به شاه خواهد گفت. ظاهرا وی مرعوب شده و فردای ان روز چند شمش مس برای فابویه می فرستد و توپ ریزی آغاز می شود. بعد شکست این توطئه محمد حسین خان چندین نفر از کارگران توپ ریزی فابویه را با پول فریب داد و آنها را وادار  کرد تمام تجهیزاتی را که تاکنون ساخته بودند خراب کرده و از کارگاه توپ ریزی فرار کنند.سرانجام فابویه بهر مصیبتی بود توانست بیست قبضه توپ سنگین بسازد. در روز ۱۵ اوت ۱۸۰۸ بم مناسبت جشن تولد ناپلئون طی مراسمی توپها را به غرش درآوردند.

در اکتبر همان سال فتحعلی شاه فرمان داد تا بیست عراده توپ را که ساخته بودند به تهران بفرستد. وبدین ترتیب تکنولوژی مدرن توپ ریزی در ایران نهادینه و بومی شد.

بعد از این موفقیت ارزشمند شاه قاجار به کلنل فابویه نشان دوم شیر و خورشید داد.  همچنین سروان وردیه هم موفق به آموزش چهار  هزار سرباز جدید شده بود. تفنگ و سایر تجهیزات نظامی آنها از روی نمونه های فرانسوی که به ایران آورده بودند ساخته شده بود.

هیئت نظامی فرانسه به سرپرستی ژنرال گاردان. این افراد در طی مدت کوتاه حضور خود در ایران منشا خدمات ارزشمندی شدند
هیئت نظامی فرانسه به سرپرستی ژنرال گاردان. این افراد در طی مدت کوتاه حضور خود در ایران منشا خدمات ارزشمندی شدند

همچنین عباس‌ میرزا تقریبا صد و پنجاه سرباز فراری روس را که به او پناه آورده بودند و یک سرگرد با ایشان بود، در زمره لشکریان خود پذیرفته و آنها را زیر دست وردیه به‌کار گماشته بود. در آن زمان حتی لباس‌های پیاده و سوار توپخانه ایران را از روی لباس‌های ارتش ناپلئون تقلید کردند و صفوف مختلف نظام را از روی سازمان ارتش فرانسه ترتیب دادند. درجات نظامی از آن زمان در ایران معمول شد و این درجات از «تابینی» تا «سرداری» بود. جنگ با سرنیزه را در ایران رواج دادند و «لامی» افسر فرانسوی در لشگرگاه عباس‌ میرزا یک مدرسه مهندسی نظام ترتیب داد. شاگردان این مدرسه از خانواده‌های ثروتمند بودند و سن آنان بین ۱۸ تا ۲۴ سال تعیین شده بود. تقسیمات «رژیمان» و «بریگاد» و «دیویزیون» در سپاه ایران معمول شد. فابویه هم در نوامبر همان سال توسط گاردان پس از یکسال و اندی به تهران فرا خوانده شد تا تدارک مراجعت به فرانسه را ببیند .

اتحاد عجیب ایران و عثمانی

امپراتوری عثمانی یکی از بازیگران سیاسی مهم نبردهای بیست ساله ایران و روسیه بود. مسئله ایی که اگرچه در تاریخ ما بندرت به آن اشاره شده اما ضعف مفرط ارتش ایران  در مقابل ارتش روسیه کار را به جایی رسانده بود که فتحعلی شاه  برای اتحاد و کمک دست به دامن  همسایه به ظاهر قدرتمند و دشمن قدیمی خود یعنی امپراتوری عثمانی شد.

امپراتوری عثمانی در سال های  آغازین سلسله قاجار درحال تبدیل شدن به مرد بیمار اروپا بود(لقبی که دشمنان اروپایی عثمانی به آن داده بودند). اگرچه عثمانی ظاهرا قلمرو وسیع تری از ایران دوره قاجار داشت  و ارتش آن از ایران کارآزموده تر بود اما  به دلیل به تخت نشستن سلاطین خوشگذران،خون ریز و حتی دیوانه حتی سایه ایی از آن ابرقدرت قدیمی و افسانه ایی نبود. . دوران سلطنت فتحعلی شاه مصادف با دوران سلطنت 4 سلطان عثمانی  از  عبدالحمید اول تا محمود دوم  بود. عثمانی در دوران سلطنت عبدالحمید تقریبا تمامی متصرفات خود در سواحل دریای سیاه را طی جنگ های خونینی به روسیه واگذار کرد و شاید اگر اخطار شدید قدرت های اروپایی نبود روسها به راحتی استانبول پایتخت عثمانی را هم تصرف می کردند. به خاطر همین جنگ های خانمان سوز دولت عثمانی نیز دل خوشی از امپراتوری رومانف ها نداشت و به دنبال فرصتی برای انتقام می گشت. در سال 1789 تاج و تخت به سلطان سلیم سوم امپراتور روشنفکر و نسبتا لایق عثمانی رسید. سلیم برخلاف جانشینان قبلی خود بشدت به انجام اصلاحات اساسی در کشورش اعتقاد داشت و  برای انقلاب فرانسه احترام فراوانی قائل بود. تا حدی که حتی بعد از حمله ناکام ناپلئون بناپارت به مصر و سوریه که مستعمرات عثمانی بودند روابط خوب دو کشور چندان به هم نخورد. سلطان سلیم و فتحعلی شاه هر دو تقریبا در یک زمان به فرانسه نزدیک شدند و هر دو هم به دنبال باز پس گیری سرزمین های از دست رفته خود از روسیه بودند.

همزمان سلطان سلیم سوم  هم مانند ایران با کمک گرفتن از فرانسوی ها مشغول آموزش سربازان جدید به نام نظام جدید شد. اقدامی که بعدها به بهای جان او تمام شد. قبل از امضای پیمان مشترک  قرار شد دو کشور ایران و عثمانی در یک  برنامه مشترک قرار بود در دشت آرپاچای از دو جهت شرق و غرب به گرجستان حمله کنند.سپاه عثمانی کاملا ناشیانه و قبل از رسیدن عباس میرزا به روسها حمله کرد اما ژنرال گودوویچ بلافاصله ارتش عثمانی را شکست داد  و پیمان صلح بین دو کشور در سال 1807 امضا شد.

سلطان سلیم سوم. او همزمان با آغاز جنگ های ایران و روسیه به قدرت رسید و بعد از اتحاد با فرانسه و ایران به دنبال جنگ با روسها بود که در یک انقلاب خونین سرنگون شد
سلطان سلیم سوم. او همزمان با آغاز جنگ های ایران و روسیه به قدرت رسید و بعد از اتحاد با فرانسه و ایران به دنبال جنگ با روسها بود که در یک انقلاب خونین سرنگون شد

پیروزی های نسبی ایران علی رغم خیانت ناپلئون در تیسلیت

اگرچه این شکست نیز باعث ناامیدی سلطان سلیم از اتحاد با ایران نشد  و قصد ادامه نبرد با روسها و اتحاد با ایران را داشت  اما در 28 جولای 1808 سلطان سلیم سوم با شورش عظیم سربازان ینی چری که از اصلاحات سلطان ناراضی بودند به طرز وحشیانه ایی در کاخ خود به قتل رسید. به همین خاطر دو کشور در سال 1809 میلای و در زمان سلطنت محمود دوم پیمان اتحاد در برابر روسیه را امضا کردند.

آغاز دوباره جنگ های ایران و روسیه به اصرار ناپلئون

درحالی که تا سال 1807 جنگ بین ایران و روسیه راکد شده بود  به اصرار ناپلئون بناپارت که برای درهم شکستن قوای روسیه و تسریع حمله به هند عجله زیادی داشت آتش جنگ دوباره شعله ور شد. ژنرال گودویچ هم که به تازگی ارتش عثمانی را درهم شکسته بود با روحیه و اعتماد به نفس فراوان از شروع دوباره جنگ استقبال کرد. نیروهای گودویچ در یک تلاش ناموفق سواحل غربی دریای خزر را گلوله باران کردند. ژنرال گاردان که به تازگی آموزش ارتش ایران را آغاز کرده بود سعی کرد با میانجی گری یک آتش بس موقت دیگر ایجاد کند اما دولت روسیه میانجی گری دشمن سرسخت اروپایی خود یعنی فرانسه را رد کرد. با وجود این شرایط نیروهای ایرانی همچنان اوضاع بسیار خوبی در میدان جنگ داشتند اما چرخش عجیب ناپلئون بناپارت به سمت روسیه و خیانت او به معاهده فین کنشتاین مسیر جنگ های ایران و روسیه را به کلی تغییر داد.

معاهده تیسلیت

درحالی که ارتش روسیه برای نیروهای ایرانی یک حریف سرسخت و قدرتمند محسوب می شد اما اوضاع نیروهای الکساندر اول در جبهه اروپا به کلی متفاوت بود. در واقع از زمان به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت در فرانسه روسها شکست های بسیار سخت و خونینی مقابل ارتش فرانسه تجربه کرده بودند. از سال 1806 و رسیدن نیروهای فرانسوی به پروس شرقی و سپس خاک لهستان برخورد مستقیم نیروهای روسی و فرانسوی باردیگر آغاز شده بود. اگرچه نبرد ایلو با تلفات سنگین فرانسه همراه شد اما ناپلئون در جولای 1807 ارتش روسیه را در نبرد فریدلند درهم کوبید. هزاران سرباز ارتش روسیه کشته شدند. میزان تلفات به قدری زیاد بود که امپراتور الکساندر اول از ناپلئون تقاضای آتش بس کرد و در منطقه تیسلیت  به دیدار امپراتور فرانسه رفت.

معاهده تیسلیت

مذاکرات صلح دو امپراتور در حالی آغاز شد که کمتر از سه ماه قبل دولت فرانسه با امضای معاهده فین کشتاین پذیرفته بود به دولت ایران برای جنگ به روسیه کمک نظامی کند.در نهایت بعد از مدتی مذاکره بین ناپلئون و الکساندر اول  در 8 جولای 1807 یک پیمان صلح امضا کردند. هدف امپراتور فرانسه از این پیمان تبدیل کردن روسیه از دشمن به یک متحد درجه یک برای جنگ با انگلستان بود. بر اساس این پیمان که به پیمان اتحاد دو امپراتور معروف شد، روسیه و فرانسه متعهد شدند در صورت حمله کشور سوم به  خاک آنها، یکدیگر را یاری کنند. همچنین ناپلئون برای جلب رضایت و دل جویى از تزار روسیه، ایالات مولداوی و والاشی در شرق روسیه را به روس‌ها واگذار کرد و متعهد شد که اگر سلطان عثمانی با این امر مخالفت کند کشورش بین روسیه و فرانسه تقسیم خواهد شد!

دیدار ناپلئون و الکساندر اول در منطقه تیسلیت. امپراتور فرانسه با امضای این پیمان عملا به ایران و عثمانی خیانت و آن ها رو مقابل روسیه رها کرد
دیدار ناپلئون و الکساندر اول در منطقه تیسلیت. امپراتور فرانسه با امضای این پیمان عملا به ایران و عثمانی خیانت و آن ها رو مقابل روسیه رها کرد

همچنین ناپلئون حق حاکمیت روسیه بر گرجستان ،قره باغ و اران را به رسمیت شناخته بود. در واقع امپراتور فرانسه با امضای این پیمان نه تنها به ایرانیان ساده دل خیانت کرده بود بلکه زمینه نابودی امپراتوری عثمانی و تقسیم آن بین روسیه و فرانسه نیز فراهم شد.

پیروزی های ارتش ایران بعد از خیانت ناپلئون

با امضای تیسلیت عملا ارتش روسیه از نبرد در جبهه اروپا رها شد و هزاران سرباز روس برای حضور در قفقاز آماده شدند.  امضای قرارداد تیسلیت آنقدر عجیب  و ناگهانی رخ داد که حتی ژنرال گاردان و تمام افسران فرانسوی حاضر در ایران را نیز شگفت زده کرد. ناپلئون بناپارت بعد از این خیانت آشکار فورا به ژنرال گاردان دستور بازگشت به فرانسه را داد. ژنرال گاردان در آخرین روز های حضورش در تهران سعی کرد با وساطت بین ایران و روسیه  آتش جنگ را خاموش کند اما جواب ژنرال گودوویچ به این پادرمیانی تنها به گلوله باران سواحل غربی  ایران در دریای کاسپین منجر شد.

براساس معاهده فین کن اشتاین فرانسه متعهد شده بود بیست هزار قبضه  تفنگ جنگی به ایران بفروشد که با خیانت امپراتور فرانسه این سلاح ها نیز هیچ وقت به دست ایران نرسید.

در زمستان سال 1223 مصادف با 1808 ژنرال گودوویچ با دو لشکر به طور همزمان به ایروان و نخجوان و همین طور منطقه قارص که متعلق به عثمانی بود حمله کرد.دولت عثمانی دقیقا همان روزها درگیر شورش ینی چری ها که منجر به کشته شدن سلیم سوم شده بود و نتوانست واکنش موثری انجام دهد در نتیجه ارتش ایران به تنهایی وارد جنگ شد.

اما در جبهه قفقاز اوضاع برای ارتش روسیه چندان مساعد پیش نرفت در ایروان ارتش ایران بعد از یک مقاومت جانانه موفق به فراری دادن ارتش روسیه شد و سلاح های فراوانی به دست ارتش ایران افتاد. در نخجوان عباس میرزا علی  رغم شکست اولیه موفق به فراری دادن سربازان روسیه شد. گودوویچ به تفلیس گریخت و بسیاری از سربازانش در اثر سرمای شدید کشته شدند.این شکست های مفتضحانه باعث برکناری ژنرال گودوویچ از سمت فرماندهی ارتش قفقاز شد و بلافاصله ژنرال تورماسف به عنوان فرمانده جدید ارتش روسیه در قفقاز عازم تفلیس شد. پیروزی های نسبی ارتش ایران بشدت باعث هراس انگلستان شد و تصمیم گرفت بلافاصله از خلا به وجود آمده در سیاست خارجی ایران استفاده کند.

ژنرال تورماسف. بعد از شکست های پی در پی گوودویچ از ارتش ایران تزار او را به جای گوودویچ به فرماندهی ارتش قفقاز برگزید
ژنرال تورماسف. بعد از شکست های پی در پی گوودویچ از ارتش ایران تزار او را به جای گوودویچ به فرماندهی ارتش قفقاز برگزید

وقتی عهدنامه مجمل زمینه ساز نفوذ شوم انگلستان شد

در روز 30 ژانویه 1809 مصادف با سال 1224 قمری ژنرال گاردان و همراهانش در فضای آکنده از اندوه و سرخوردگی تهران را به مقصد پاریس ترک کردند.با رفتن افسران فرانسوی عملا برنامه نوسازی ارتش ایران نیز به حال خود رها شد  و بابا خروج  فرانسه از صحنه بازی سیاسی ایران بار دیگر دربار ایران بازیچه دست دیپلمات های مکار انگلستان شد.سر هارفورد جونز کهنه کار ترین دیپلمات وقت انگلستان در خاورمیانه  سابقه ای بسیار طولانی در خدمت خود داشت و از زمان جنگ های لطفعلی خان زند و آغا محمد خان قاجار! به خوبی در جریان حوادث و اتفاقات روز سیاسی ایران قرار داشت. جونز به راحتی فارسی صحبت می کرد (او نویسنده ایی توانمند بود بعدها کتابی مفصل به نام تاریخ قاجاریه نوشت)  و بلافاصله برای  گرفتن جای فرانسه در ایران به تهران اعزام شد. شرایط برای امپراتوری بریتانیا  آن روزها بشدت خطرناک بود چرا که طبق معاهده تیسلیت قرار بود ناپلئون و الکساندر در بهار سال 1810 به طور مشترک به متصرفات انگلستان حمله کنند. به همین خاطر انگلستان عملا در شرایط آن روزهای اروپا هیچ متحدی نداشت قرار بود سر هارفورد جونز با تقدیم هدایای چشم نواز و دادن وعده اتحاد  و فروختن اسلحه نظر ایران را برای اتحاد جلب کند.

سر هارفورد جونز در28 بهمن 1187 مصادف با  17  فوریه 1809  در تهران طی یک تشریفات مفصل به حضور فتحعلی شاه قاجار رسید. درباریان و حتی شاه قاجار عاشق جواهرات  چشم نواز ساخت اروپا بودند و جناب جونز هم با تعداد زیادی گردنبند های الماس نشان و جعبه های ساخته شده از عاج فیل به راحتی توانست نظر دربار ایران را به خود جلب کند.اما دولت بریتانیا  تنها به دنبال اتحاد با ایران نبود. طبق نقشه ناپلئون و الکساندر اول قرار بود بهار همان سال حمله مشترک روسیه و فرانسه به مستعمرات بریتانیا خصوصا هند آغاز شود. به همین خاطر همزمان با سر هارفورد جونز به تهران،الفینستون راهی افغانستان شد تا شجاع الملک درانی نوه احمد خان درانی را بر علیه ایران به اتحاد دعوت کند. همچنین متکالف هم  در مناطق سیک نشین هند مشغول  تشکیل یک اتحاد برضد ایران بود.میرزا شفیع مازندرانی نماینده ایران در مذاکرات با هارفورد جونز بود. مذاکره بسیار جالب برگزار شد بر طبق اسناد باقی مانده جناب جونز از گنجاندن برخی مطالب در  عهدنامه بشدت عصبانی شد و با زدن لگد به چراغی که در اتاق می سوخت عصبانی شد و محل مذاکره را ترک کرد!

عهدنامه مجمل

در نهایت در 19 مارس 1809  عهدنامه مجمل یا قرارداد جونز بین میرزا شفیع  خان مازندرانی و سر هارفورد جونز به امضا رسید.

مفاد عهد نامه

1- دولت ایران کلیه قراردادهایی که با کشورهای اروپایی بسته و به آنها اجازه عبور از خاک خود برای حمله به هندوستان را داده بود لغو کرد.

2- انگلستان  حاکمیت ایران بر کل خلیج فارس را به رسمیت شناخت و متعهد شد هر زمان دولت ایران در خلیج فارس به کمک نیاز داشته باشد ناوگان دریایی خود را در اختیار دولت قاجار قرار دهد

3-دولت انگلستان قول داد  زمانی که ایران با دولت فرانسه در حال جنگ باشد سالیانه 120 هزار تومان(معادل صد هزار لیره انگلیسی) به خزانه دولت ایران واریز کند و در صورت بروز جنگ با هر کشور اروپایی انگلستان می بایست تمامی اسلحه که شامل سی هزار اسلحه و بیست توپ به طور سالیانه بود را تامین کند.

4-دولت امپراتوری بریتانیا قول داد  با اعزام افسران انگلیسی آموزش سربازان و افسران ایرانی را که نیمه تمام ماند بود ادامه دهد.

این معاهده در حالی امضا شد که سر هارفورد جونز مبالغ فراوانی از کمپانی هند شرقی برای رشوه دادن به مقامات ایرانی در اختیار داشت.

سر هارفورد جونز . ورود این دیپلمات کارکشته به صحنه سیاسی ایران و امضای عهدنامه استعماری مجمل زمینه ساز نفوذ انگلستان در دربار قاجار شد
سر هارفورد جونز . ورود این دیپلمات کارکشته به صحنه سیاسی ایران و امضای عهدنامه استعماری مجمل زمینه ساز نفوذ انگلستان در دربار قاجار شد

عهدنامه مجمل به ظاهر مفاد بسیار مفیدی برای ایران داشت اما عملا انگلستان به هیچ کدام وفادار نماند و بسیاری از افسرانی که به ظاهر برای آموزش سربازان ایرانی آمده بودند تبدیل به منبع جاسوسی برای ارتش روسیه شدند.در واقع عهدنامه مجمل  برای اولین بار به طور جدی پای انگلستان را به ایران دوره قاجار باز کرد و زمینه ساز بسیاری از اتفاقات شوم در سال های آینده شد.

مدتی بعد از امضای قرارداد در پرداخت پول مورد تعهد بریتانیا به دولت ایران مشکلاتی پیش آمد. جونز برای حل مشکل تصمیم به اعزام یکی از منشیان خود جیمز موریه به لندن گرفت. فتحعلی شاه هم که موقعیت را مناسب می دید برای اینکه اطلاعات بهتری از مواضع دولت بریتانیا پیدا کند میرزا ابوالحسن خان شیرازی را با عنوان ایلچی کبیر به همراه موریه راهی لندن کرد ابوالحسن خان آنقدر در طی 9 ماه سفارت خود در لندن ماجراهای عجیب و غریبی را رقم زد که  تا  مدتها حکایت عاشقانه او با زنان انگلیسی تا مدتها نقل محافل لندن بود. جیمز موریه بعد ها بر اساس زندگی  پرماجرای ابوالحسن خان در لندن کتاب معروف حاجی بابای اصفهانی را نوشت .اما این پایان شهرت سفیرکبیر شاه قاجار نبود و چند سال بعد داستان های عجیب و غریب زندگی او به اثر معروف دیوان شرقی گوته نیز راه یافت!

سفارت در لندن مسیر زندگی ابوالحسن خان شیرازی را تغییر داد و او به زودی به یکی از حقوق بگیران و جاسوسان سرسپرده دولت بریتانیا تبدیل شد که بابت خدماتش به این کشور سالی 1500 تومان حقوق می گرفت.

ادامه جنگ در جبهه قفقاز

حمله ژنرال گودوویچ در سال سال 1808 به ایروان باعث بروز جنگ های در سال های آینده شد. در حالی که  سیاست مداران دولت ایران در گیر رفتن ژنرال گاردان و سروکله زدن سر هارفورد جونز دیپلمات مکار انگلستان بودند عباس میرزا فرمانده ارتش ایران درگیر و دار نبردهای گاه بیگاه با ارتش همیشه متجاوز روسیه بود.بعد از شکست ژنرال گودوویچ اعتماد به نفس ارتش ایران چند برابر شده بود به همین خاطر تنور نبرد همچنان داغ باقی ماند . ابتدا محمد علی میرزا دولتشاه بنا به فرمان شاه قاجار به شهر گنجه را داد. محمد علی میرزا موفق به شکست قوای مشترک روسیه و ارمنی ها در منطقه بزچلو شد. تزار الکساندر بشدت نگران اوضاع قفقاز بود . به همین خاطر ژنرال ترموسوف فرمانده ارتش روسیه در قفقاز را مامور مذاکره صلح با ایران کرد مذاکرات در اول مه 1810  در نخجوان آغاز شد.

در  اول مه 1810 مصادف با 11 اردیبهشت 1189 ژنرال تورماسف فرمانده جدید ارتش روسیه بلافاصله بارون  ویردی را به منظور انجام مذاکرات صلح به تهران فرستاد. میرزا

عیسی معروف به قائم مقام اول نماینده ایران در این مذاکرات بود. یکی از موارد که روسها به آن اصرار داشتند عدم مداخله و کمک ایران به دولت عثمانی و هم چنین  صدور اجازه از خاک ایران برای حمله به عثمانی بود، اما دولت ایران به تازگی با عثمانی پیمان همکاری امضا کرده بود  و همچنین ایران هم تقاضای تخلیه کامل ایالات قفقاز را داشت. به دلیل این اختلافات و همچنین اقدامات مکارانه سر هارفورد جونز در نهایت عباس میرزا دستور قطع مذاکرات صلح را صادر کرد.

عباس میرزا فرمانده ارتش ایران در میدان نبرد. او با همه خیانت ها و کمبودها به خوبی جنگ با روسیه را اداره می کرد
عباس میرزا فرمانده ارتش ایران در میدان نبرد. او با همه خیانت ها و کمبودها به خوبی جنگ با روسیه را اداره می کرد

روسها برای پاسخ منطقه ارس- لنکران را گلوله باران کردند بلافاصله افسران و مهندسان انگلیسی در این منطقه استحکامات جدیدی ساختند.انگلستان از طریق هند مقداری اسلحه  و توپ را به ایران فرستاد و افسران انگلیسی هم بنا به تعهدات شان در عهدنامه مجمل به آموزش سربازان ایرانی مشغول شدند و جنگ دو کشور ایران و روسیه در جبهه های قره باغ،شروان و پنبک  ادامه یافت. ارتش روسیه در این نبردها تلفات سنگینی را متحمل شد.در نهایت ارتش ایران موفق به باز پس گیری شهر گنجه شد.در سال 1811 جنگ جنبه تدافعی پیدا کرد. ارتش عثمانی هم تعدادی برای تحکیم روابط تعدادی افسر توپخانه برای آموزش سربازان ایرانی فرستاد.ارتش ایران در جنوب قره باغ موفق به پیشروی شد اما سرمای شدید هر دو طرف را متوقف کرد.

وضعیت بد روسیه

در آغاز سال 1812 ارتش ایران بعد از مدتها وضعیت بسیار بهتری نسبت به ارتش روسیه داشت اگرچه روسها  لنکران و قره باغ را با توپخانه گلوله باران کردند.اما شرایط در جبهه های نبرد اصلا به نفع روسیه نبود. شرایط سخت آب هوایی جابه جایی توپ و تجهیزات سنگین را ممکن می کرد ،شیوع بیماری های مختلف  و  کمبود آذوقه در منطقه قفقاز عملا توان انجام حمله گسترده را از روسها گرفته بود و به همین خاطر مناطق مرزی مدام بین دو کشور دست به دست می شد. کار برای روسیه به حدی در این سال سخت شد که بسیاری از سربازان روس از خدمت ارتش گریختند.

آخرین پیروزی های ارتش ایران در قفقاز

طی یک سال آخر دوره اول جنگ های ایران و روسیه اوضاع کاملا به نفع سربازان عباس میرزا پیش می رفت. شکست های مداوم ،سرمای بسیار سخت و کمبود آذوقه باعث فرار تعدادی از سربازان و افسران روس به اردوی ارتش ایران شد. تعداد فراریان به قدری بود که  تا جایی که عباس میرزا در نبرد اصلاندوز یک واحد دویست نفره از سربازان فراری روس تشکیل داد. عباس میرزا و بسیاری از فرماندهان ایرانی بعد از 12 سال  جنگ طاقت فرسا بسیار کارآزموده شده بودند. و سربازان ایرانی هم به کمک آموزش های افسران فرانسوی و انگلیسی بسیار بهتر می جنگیدند و تعداد نفرات ارتش ایران نیز بیشتر از روسها بود.

حسینقلی خان حاکم ایروان و صادق خان قاجار فرمانده پیاده نظام دو فرمانده معروف این روزهای ارتش ایران بودند. صادق خان در همین سال با کمک افسران انگلیسی موفق به تسخیر منطقه طالش شد و حتی چند ماه بعد موفق شد با تنها 2500 سرباز از شهر لنکران در برابر حمله روسها دفاع کند.اگرچه ظاهرا ارتش ایران وضعیت بهتری داشت اما در واقع هنوز بسیاری از سربازان ایرانی به سبک ایلی عشایری دوره صفوی می جنگیدند. به جز  چند هزار سرباز تازه آموزش دیده بقیه سربازان تفنگ های بسیار قدیمی و فرسوده داشتند. توپ خانه ساخت فرانسوی ها و اهدایی انگلستان بسیار ناچیز بود و  عملا در برابر توپخانه ارتش روسیه شانسی نداشت.

از پیمان شکنی عثمانی تا شکست مذاکرات صلح

در حالی که  دو سال پیش و در سال 1810 ایران به خاطر اتحاد با عثمانی امضای پیمان صلح با روسیه را رد کرده بود در سال 1227 مصادف با ماه مه 1812 الکساندر اول و سلطان محمود دوم پیمان صلح بخارست را امضا کردند. با این پیمان عملا بخش زیادی از سربازان روسیه از جبهه نبرد با عثمانی آزاد و به جبهه قفقاز اعزام شدند. درحالی که عثمانی با ایران معاهده همکاری برضد روسها امضا کرده بود در بخارست متعهد شد اجازه عبور اسلحه از خاک خود برای ادامه جنگ با ایران را بدهد.معاهده صلح بین روسیه و عثمانی در حالی امضا شد که  اوضاع سیاسی در اروپا بشدت دگرگون شده بود به دنبال تحرکات ناپلئون بناپارت برای جمع آوری ارتشی عظیم به منظور حمله به روسیه تقریبا تمامی کشورهای اروپایی با روسیه متحد شده بودند بشدت استقلال امپراتوری روسیه را تهدید می کرد. حمله ناپلئون به روسیه دقیقا یک ماه بعد از امضای معاهده صلح بخارست یعنی در 24 ژوئن 1812 آغاز شد.  با وجود اینکه بخش اعظم ارتش روسیه درگیر نبرد ملی میهنی با ارتش ناپلئون در خاک این کشور بود . دولت ایران نتوانست از این موقعیت به  نفع خود استفاده کند.

ادامه نبرد در قفقاز

همزمان با جنگ روسیه و فرانسه نبرد در قفقاز نیز ادامه داشت. در جبهه شوره گل حسین خان سردار به منطقه گوگچه گل حمله کرد و در قره باغ ،طالش ،شکی و کر نیز نبردهای سختی در گرفت.  نبرد ایران و روسیه در حالی بالا گرفته بود که ارتش روسیه به دلیل احتمال حمله ناپلئون نمی توانست  چندان از سربازانش پشتیبانی کند. تزار الکساندر بشدت نگران اوضاع قفقاز بود .برای مذاکرات فرصتی چهل روزه تعیین شد در همین ایام اسکندر میرزا شاهزاده معروف گرجی در گرجستان شورشی عظیم برضد روسیه برپا کرد که باعث بدگمانی ژنرال ترموسوف به عباس میرزا شد.

شاهزاده اسکندر میرزا. شورش این شاهزاده گرجی برضد روسها در حالی که جنگ با ایران جریان داشت اوضاع را برای آنها سخت تر کرد
شاهزاده اسکندر میرزا. شورش این شاهزاده گرجی برضد روسها در حالی که جنگ با ایران جریان داشت اوضاع را برای آنها سخت تر کرد

در حالی که روسیه در موضع ضعف قرار داشت مذاکرات بازهم به دلیل عدم کاردانی نمایندگان سیاسی ایرانی و موش دوانی های سر گور اوزلی سفیر وقت بریتانیا به جایی نرسید. دولت روسیه بار دیگر تمام درخواست ایران مبنی بر تخلیه مناطق اشغالی قفقاز را نپذیرفت.

افسران بریتانیایی ارتش ایران

بعد از قطع رابطه ایران و فرانسه و بازگشت افسران و مستشاران فرانسوی به دستور ناپلئون بناپارت دولت بریتانیا به خاطر تعهداتی که بابت عهدنامه مجمل به دولت قاجار داشت تعدادی از افسران انگلیسی را برای آموزش سربازان ایرانی در سال 1810 به ایران اعزام کرد. سر جان ملکم دیپلمات و نظامی معروف انگلیسی به همراه تعدادی از مستشاران نظامی به ایران رسیدند. نام دو نفر از این نظامیان در تاریخ نظامی ایران ماندگار شد. سرگرد کریستی و ستوان لیندسی هر دو از ارتش هند برای آموزش سربازان عباس میرزا وارد ایران شدند. این دو بلافاصله در بین نیروهای محبوب شدند و حتی لیندسی به دلیل قامت بلند خود لقب رستم را از سوی سربازان خود گرفت. سرگرد کریستی مامور آموزش پیاده نظام و ستوان لیندسی مامور آموزش و اصلاح توپخانه گردید. از بین گروه نظامی بریتانیا این دو نفر به سرعت شیفته عباس میرزا و سربازانش شدند. یکی از حکایت های جالب تاریخ نظامی ایران به یکی از مشکلات اساسی ستوان لیندسی با توپچیان ایرانی است. لیندسی به محض ورود به ارتش ایران متوجه شد اکثر سربازان و افسران بنا به تقلید از فتحعلی شاه و عباس میرزا ریش های بسیار بلندی دارند. لیندسی بعد از اولین تمرینات توپخانه متوجه شد ریش بلند سربازان ایرانی در هنگام شلیک توپخانه بسیار خطرناک است و هر لحظه ممکن است در جریان شلیک توپ ها آتش بگیرد. او بلافاصله نزد عباس میرزا رفت و تقاضای صدور  دستور تراشیدن ریش سربازان ایرانی را کرد اما عباس میرزا به هیچ وجه زیر بار نرفت. تا اینکه یک روز در جریان یکی از تمرینات توپخانه در حضور ولیعهد، ریش یکی از توپچی ها آتش گرفت و مشکلاتی را به وجود آورد. عباس میرزا که تازه متوجه خطر ریش! برای سربازانش شده بود دستور تراشیدن ریش های بلند سر بازانش را صادر کرد.

نقش شوم انگلستان در زمینه سازی برای امضای گلستان

در حالی که مذاکرات با روسها در جریان بود ،سر گور اوزلی (اولین سفیر بریتانیا در ایران) به  طور پنهانی مشغول تحریک افسران انگلیسی حاضر در ایران به منظور ترک نیروهای ایرانی و تضعیف ایران در برابر روسیه بود در نهایت سرسختی  دو طرف و موش دوانی های سر هارفورد جونز باعث شکست مذاکرات صلح شد. شاید اگر این مذاکره به نتیجه می رسید  کار به  عهدنامه افتضاح گلستان نمی رسید.

هیچ کدام از سیاست مداران آن روزهای ایران به هیچ وجه  از سیاست های مکارانه انگلستان سر در نمی آوردند.  انگلستان در حالی که در جنگ های ناپلئون متحد  درجه یک روسیه بود اما در  درگیری های ایران و روسیه عملا نقشی متفاوت ایفا می کرد. اصلی ترین سیاست انگلستان در آن سال ها حفظ امنیت مستعمره زرخیز هندوستان بود. پیروزی  سریع ایران و روسیه در جنگ های قفقاز می توانست  برای امنیت هند خطر آفرین باشد. از همین رو انگلستان تمام تلاش خود را می کرد تا اوضاع   کمابیش جنگی در بین دو کشور همچنان ادامه داشته باشد.  جونز دیپلمات ارشد انگلستان در  آن سالها در باره وضعیت ایران و روسیه گفته بود: هرگاه روسیه به انعقاد قرار داد صلح با ایران موفق گردد این صلح به برتری ما در تهران و قسطنطنیه لطمه خواهد زد.  با خروج سر هارفورد جونز اکنون کنترل سیاست بریتانیا در ایران به عهده سر گور اوزلی سفیر این کشور واگذار شده بود. اوزلی روابط بسیار نزدیکی با ابوالحسن خان شیرازی داشت. او موفق شد به راحتی به درباریان ایرانی نزدیک شده و زمینه های امضای قرار داد استعماری مفصل را فراهم کند.

قرارداد مفصل

درحالی که اوضاع جنگ بین روسیه و ایران نامشخص بود سر گور اوزلی با کمک میرزا ابوالحسن خان ایلچی موفق به جلب نظر دربار قاجار برای  امضای یک عهدنامه استعماری دیگر شد. اوزلی برای راضی کردن فتحعلی شاه یک الماس گرانبهای 25 قیراطی را به عنوان هدیه جرج سوم پادشاه بریتانیا تقدیم شاه قاجار کرد.همسر اوزلی هم یک گردنبند الماس بسیار گرانبها  از سوی ملکه انگلستان به ملکه وقت ایران! هدیه کرد. ورود این هدیه باعث دعوای مفصلی بین زنان حرم شاه شد و در نهایت قرار شد این گردنبند گرانبها نصیب آغا بیگم دختر ابراهیم خلیل خان شوشی حاکم کشته شده شوشی شود. در نهایت در تاریخ 23 اسفند 1190 مصادف با 14 مارس 1812 قرارداد استعماری مفصل بین ایران و بریتانیا امضا شد.

موارد قرارداد

1-     به موجب این قرارداد دولت ایران همه معاهداتی که با دول اروپایی دشمن انگلیس بسته لغو نماید.

2-     اجازه عبور به هیچکدام از دشمنان انگلیس جهت حمله به هند ندهد .

3-     دولت انگلیس نیز قبول کرد در صورت بروز دشمنی بین ایران و دول دیگر اروپائی در رفع اختلاف آن بکوشد.

4-     در صورت جنگ بین ایران و دول اروپائی از هندوستان به ایران لشکری بفرستد و یا ا،که سالی 000/200 تومان   معادل 150 هزار لیره به ایران کمک کند.

5-     در صورت اختلاف بین ایران و افغانستان ، دولت انگلیس بی طرف بماند.

این معاهده یکی از بدترین معاهدات تاریخ ایران است این کشور را از لحاظ روابط سیاسی کاملا تحت نظر انگلیس قرارداد و زمینه ساز قراردادهای شوم دیگری نظیر گلستان و پاریس فراهم شد.

سر گور اوزلی. نفوذ و قدرت این دیپلمات بریتانیایی حتی از سرهارفورد جونز نیز فراتر رفت و عملا نقش بسیار پررنگی در عهدنامه ای نظیر گلستان ایفا کرد
سر گور اوزلی. نفوذ و قدرت این دیپلمات بریتانیایی حتی از سرهارفورد جونز نیز فراتر رفت و عملا نقش بسیار پررنگی در عهدنامه ای نظیر گلستان ایفا کرد

نبرد اصلاندوز

بعد از امضای معاهده مفصل دولت بریتانیا آماده تضعیف ارتش ایران شد. ابتدا اطلاعات و آمارهای محرمانه سربازان ایرانی توسط برخی از افسران انگلیسی که برای آموزش سربازان به ایران آمده بودند به دست روسها رسید سپس سر گور اوزلی دستور ترک خدمت تمام افسران و مربیان بریتانیایی ارتش ایران را صادر کرد.عباس   میرزا با اصرار فراوان توانست 13 افسر را در ایران نگه دارد . دو نفر از این افسران سرگرد کریستی و ستوان لیندسی به طور داوطلبانه در خدمت ارتش ایران باقی ماندند.

به دلیل حملات گاه بیگاه ارتش روسیه به منطقه لنکران عباس میرزا نیروهای خود را در منطقه اصلاندوز واقع در کناره رود ارس مستقر کرد.ژنرال ترموسوف سرهنگ کوتلیاروسکی با حدود 2500 سرباز به سمت  اردوگاه ارتش ایران فرستاد.

کوتلیاروسکی با کمک مراد خان دلاغرده که ایلش در آن حوالی سکونت داشتند مخفیانه با نیروهایش به نزدیکی اردوگاه ارتش ایران رسید. سربازان روسی بلافاصله تمامی قراولان ارتش ایران را دستگیر کردند و شبانه ارتش ایران به محاصره نیروهای کوتلیاروسکی در آمد.

در صبح روز 9  آبان 1191 مصادف با 31 اکتبر 1812 گلوله باران نیروهای ایرانی آغاز شد . پیش از نبرد اصلاندوز تعداد زیادی از سربازان روس از ارتش این کشور گریخته و به جمع نیروهای ایرانی پیوسته بودند. عباس میرزا یک گروهان دویست نفره  از این سربازان فراری تشکیل داده بود. به محض آغاز حمله این سربازان به نیروهای  کوتلیاروسکی پیوستند و به راهنمای آنها در حمله به اردوگاه ایران تبدیل شدند.اوضاع به هم ریخت و  اردوگاه در آشوب فرو رفت. وقتی خبر به عباس میرزا رسید وحشت زده شد و تصور کرد نیروهای مهاجم پیش قراول ارتش پرتعداد روسیه باشند. در شورای جنگی ولیعهد سرگرد کریستی که  فرماندهی بخشی از پیاده نظام ایران را به عهده داشت  به کم بودن سربازان روس اشاره کرد و سعی کرد عباس میرزا را عقب نشینی منصرف کند. ستوان لیندسی هم بلافاصله با توپخانه خود سربازان روس را گلوله باران کرد و بدین ترتیب پیشروی مهاجمان روس را کند کرد. با وجود اینکه ارتش ایران کاملا توان دفع این تهاجم را داشت اما در شورای جنگ بین فرماندهان اختلافات شدیدی رخ داد. به دلیل این اختلافات عباس میرزا هم نتوانست واکنش مناسبی از خود نشان دهد.سرهنگ کوتلیاروسکی فرمانده سربازان روسیه حملات را روز بعد هم ادامه داد بار دیگر هرج و مرج بین نیروهای ایرانی حاکم شد تا جایی که بخشی از نیروها به دست سربازان خودی کشته شدند.سرگرد کریستی به عنوان فرمانده پیاده نظام مامور مقاومت دربرابر این هجوم شد. کریستی و سربازانش با رشادت تمام مبارزه کردند و همگی کشته شدند و باقی مانده ارتش ایران به   همراه عباس میرز ا به سمت تبریز عقب نشینی کردند. دو هزار سرباز ایرانی در این نبرد کشته شدند و 12 توپ نیز از دست رفت. تا سه ماه بعد جنگ گریز های پراکنده همچنان ادامه داشت و ایروان نیز به محاصره ارتش روسیه درآمد. کوتلیاروسکی در ژانویه 1813 به منطقه لنکران حمله کرد و آنجا را تصرف کرد. با تصرف لنکران تمام سواحل غربی دریای کاسپین به دست روسها افتاد.

سرهنگ کوتلیاروسکی. در حالی که ژنرال های کارآزموده ای مثل گوودویچ و ترموسف در برابر ارتش ایران شکست خورده بودند او با یک حمله ناگهانی به اصلاندوز روند جنگ را به نفع روسها عوض کرد
سرهنگ کوتلیاروسکی. در حالی که ژنرال های کارآزموده ای مثل گوودویچ و ترموسف در برابر ارتش ایران شکست خورده بودند او با یک حمله ناگهانی به اصلاندوز روند جنگ را به نفع روسها عوض کرد

آذربایجان در معرض تهدید

با تصرف لنکران اکنون آذربایجان از دو سو مورد تهدید قرار گرفته بود. فتحعلی شاه دوباره دستور بسیج نیروهای جدید را برای باز پس گیری مناطق اشغالی بسیج کرد. اما همزمان اقوام ترکمن در خراسان دست به شورش زدند و شاه قاجار نتوانست این نیروها را راهی آذربایجان کند. از طرفی عباس میرزا به خوبی می دانست که دولت روسیه بشدت درگیر تهاجم فرانسه به این کشور است و به احتمال فراوان نیرویی برای تقویت سربازان روس مستقر در قفقاز ندارد. اما جاسوسان ایرانی دولت های روسیه و انگلستان در اطراف ولیعهد بشدت سعی در انصراف او در ادامه جنگ داشتند. همچنین سر گور اوزلی هم در تهران شاه را برای آغاز مذاکرات صلح تحریک می کرد. درحالی که تحریک دولت ایران برای صلح ادامه داشت نیروهای ژنرال ترموسوف خود را برای عبور از رود ارس و حمله به آذربایجان آماده می کردند.

عهدنامه گلستان

تلاش دولت بریتانیا برای مجبور کردن دولت ایران به صلح به خاطر آن بود که دولت روسیه روزهای بسیار سخت و دشواری را در جریان حمله ناپلئون به روسیه می گذراند و درصورت ادامه جنگ در جبهه قفقاز روسیه با مشکلات بسیار خطرناکی مواجه می شد.

سر گور اوزلی علی رغم تلاش برای امضای آتش بس بین ایران و روسیه تمایلی به واگذاری منطقه قفقاز به روسیه نداشت. سفیر بریتانیا تلاش کرد تمام منطقه مسلمان نشین قفقاز را تحت الحمایه انگلستان قرار دهد. او حتی پیشنهاد کرد منطقه گرجستان در ازای پرداخت مبلغی غرامت از سوی کمپانی هند شرقی به ایران بازگرداند.

در واقع انگلستان تلاش می کرد موازنه قدرت بین دو کشور ایران و روسیه حفظ شود.

تقاضای صلح دولت ایران روسها را بشدت خوشحال کرد چرا که آنها بشدت درگیر جنگ با فرانسه بودند و عملا توانی برای ادامه جنگ با ایران نداشتند.

عباس میرزا هرچه تلاش کرد نتوانست بر این حلقه جاسوسان و سفرای مکار استعمارگران انگلیسی غلبه کند و ناچار به پذیرش فرمان پدرش مبنی بر امضای معاهده  ننگین گلستان امضا شد.عهدنامه گلستان بعد از تقریبا یک سال مذاکره در 20 مهرماه 1192 شمسی مصادف  با 12 اکتبر 1813 در قریه گلستان از توابع منطقه قره باغ بین ابوالحسن خان شیرازی و تزاروویچ نیکلای ولیعهد روسیه بین دو طرف امضا شد . سر گوراوزلی هم به عنوان میانجی در این جلسه حضور داشت.

معاهده گلستان یکی از شوم ترین عهدنامه های تاریخ ایران بود که در 11  فصل به امضا رسید.

متن عهدنامه گلستان
متن عهدنامه گلستان

مفاد عهدنامه

1- پادشاه ایران ضمن ابراز دوستی با امپراتور روسیه تمامی ولایات قره باغ،گنجه،شکی،شیروان،گنجه، خانات شکی و شیروان، قبه، دربند و ماکو،داغستان، باکو، ایالات های شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی و هرجا از منطقه طالش که در تصرف دولت روسیه است به این کشور واگذار کرد.

2- تردد کشتی های تجاری و جنگی روسیه بر روی دریای کاسپین به طور کامل آزاد شد و هیچ کشوری (آن سال ها عملا کشوری به جز ایران و روسیه در حاشیه کاسپین وجود نداشت!)  حق داشتن کشتی جنگی به جز روسیه در این دریاچه نداشت.

3- تمامی اسرای دو طرف صرف نظر مذهب شان و یا حتی فراری بودن شان می بایست به کشور خودشان بازگردند.

4- تجار روس از پرداخت تمامی عواید گمرکی  مربوط به صادرات و واردات اجناس به ایران معاف شدند( دریافت حقوق گمرکی از تجار خارجی از زمان شاه تهماسب صفوی برقرار شده بود و بیشتر این درآمد صرف نیروهای نظامی  و ارتش ایران می شد)

5-  دولت روسیه تعهد کرد از سلطنت  عباس میرزا و فرزندانش در ایران حمایت کند (این ماده از معاهده گلستان زمینه ساز نفوذ وحشتناک و تمام کمال روسیه در سال های باقی مانده سلسله قاجار در ایران شد.

ادامه دارد

نویسنده : زهرا صادقیان

منابع

پادشاهان سرخ ،تراژدی رومانف ها نوشته میشل دوسن پیر

فرمانروایان  خلیج شاخ زرین نوشته نوئل باربر

تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی

روزگاران، تاریخ ایران از آغاز تا سقوط پهلوی نوشته عبدالحسین زرین کوب

فتحعلی شاه قاجار سقوط در کام استعمار نوشته احمد پناهی سمنانی

تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر نوشته سعید نفیسی

نوشته های مشابه

‫18 نظرها

  1. هرچند که تجزیه کشور چیز ناراحت کننده ایه اما با توجه به شرایط کشور من که به شخصه خوشحالم حداقل مردم باکو و گنجه و ایروان الان آزاد هستند و زندگی و آینده درخشانی برای خود و فرزندانشان قابل تصور هست

    1. دوست گرامی تجزیه یک کشور شاید در نقطه ای مثل اروپا باعث افزایش امنیت و رشد اقتصادی بشه اما در خاورمیانه هزار رنگ و هزار قوم مذهب دقیقا عکس این ماجرا رخ میده. در مورد قفقاز البته این منطقه از کنترل ایران خارج شد رفت زیر پرچم روسیه تزاری و البته تا اواخر دوران تزاری هم وضعیت آرام و نسبتا باثباتی داشت اما با شروع جنگ جهانی اول وسست شدن کنترل روسها روی قفقاز این منطقه تبدیل به میدون جنگ انگلیس، آلمان عثمانی و روسها شد و فجایعی مثل نسل کشی باکو رخ داد که در مقاله عثمانی بهش مفصل اشاره شده. بعد از استقلال کشورهای این منطقه هم تقریبا منطقه قفقاز تنش های نظامی سیاسی زیادی رو تجربه کرده که یک نمونه اش جنگ قره باغه و هنوزم این وضع ادامه داره.

  2. ای کاش در مورد روابط ایران و انگلیس و ایران و امریکا هم مقالاتی نوشته بشه.البته به شرط بیطرفی.
    قلم خوب و جذابی دارید، برای همین مقالات در مورد روابط ایران و دو کشور دیگه، میتونه جالب باشه.

    1. در مورد روابط ایران و انگلستان در همین دو قسمت و قسمت های آینده به طور کامل به قراردادها و تنش هایی بین طرفین اشاره میشه. در مورد آمریکا فعلا منبع قابل قبولی ندارم. در مورد بی طرفی هم باید بگم منابع هر بخش مشخصه من فقط از اونا استفاده می کنم

      1. مقاله شما جوابی هست برای کسانی که قاجارهاراخائن می دانند .درصورتی که دراین مقاله هم اشاره شد که باجان ودل بادشمن جنگیدند ولی مثل اغلب اوقات بدون تجهیزات مدرن آن روز وصدالبته بسیارتلاش کردند برای آوردن تسلیحات و بروز کردن ارتش ولی قربانی سیاست های اروپاییان وسازش های آنان بودند

        1. البته در خائن بودن سیاست مدارانی مثل اللهیار آصف الدوله و میرزا ابوالحسن خان شیرازی شکی نیست . اما هر دو دوره جنگ های ایران و روسیه تقریبا ارتش نامنظم و غیر مجهز ایران پا به پای روسها جنگید و تقریبا 20 سال این درگیری ها طول کشید . اصولا هیچ پادشاهی حاضر نیست قلمرو خودشو به راحتی تسلیم کنه

  3. بند ۳ عهدنامه مجمل رو که دیدم ۱۲۰۰۰۰ تومان ایران برابره ۱۰۰۰۰۰ لیره انگلیس بود آهی کشیدم که پول ایران از کجا به کجا رسیده و الان چقدر بی‌ارزش شده.

  4. قرارداد های ننگین ایران و روسیه هیچ گاه از بین نخواهد رفت بلکه از قرنی به قرن دیگر منتقل می شود.(استعمار ادامه دارد…)

  5. یه جایی خونده بودم سالانه دنیا نزدیک به دوتریلیون دلار صرف توسعه و خرید تجهیزات نظامی میکنند اما تنها با دویست میلیاردلار میشه کل فقر جهان رو ریشه کن کرد.حالا ربطی به موضوع مربوطه نداره ولی بدبختی کل جهان زیر سر دولت های استعمارگری چون روسیه آمریکا و چین هستش

  6. این روزا ایران خودشو انداخته تو بغل کمونیست ها ادم میدونه همشون خیانت میکنن فقط قد یه بند انگشت اهدافشون مشترک شده پشت ایران دراومدن ولی ادم نمیخواد قبول کنه:(
    ولی خوب عوضش برادران حشدالشعبی هستن? دلمون رو ب حذب الله و حشدوالشعبی خوش کنبم حداقل تنها نیسیم?

  7. خیلی ممنون از مقاله جامع ومفیدتون.بنظرمن شما نویسنده توانایی هستید البته اگر کمی درمسائل تاریخی عرق ملی رو کمتر دخالت بدین!بهرحال تبریک میگم ومنتظر ادامه کار هستم.

    1. میشه بفرمایید عرق ملی رو کجا دخالت دادم! جز شرح جنگها، معاهده ها و اتفاقات کار دیگه ای انجام ندادم منابع هر مقاله هم کاملا مشخص و واضحه

  8. مقداری انتقاد پذیر باشید دوست عزیز.لحن مقاله زیبای شما کاملا به ادم میرسونه که نویسنده مقاله یک ایرانی هست.

    1. دوست گرامی انتقادی دارید دقیق و با جزییات بفرمایید. کجای مقاله جانبدارانه است؟ در ضمن لازمه چند نکته رو برای شما و دوستانی که نظر مشابه دارند یاد آوردیی کنم.
      1. منابع مربوط به هر قسمت در قسمت پایانی اون اومده. این یعنی که بنده هیچ چیزی رو از خودم درنیاوردم. شما اگه شک یا تردیدی دارید می تونید منابع رو تهیه کنید مطالعه کنید و بخونید.
      2.تابه حال خیلی از ما در مورد جنگ های ایران و روسیه در کتاب های مدارس خونده بودیم یا فیلم هایی که در مورد اون دوران ساخته بودند دیدیم. در کدوم اونها اشاره می شد که دوره دوم جنگ های ایران و روسیه با تحریک مستقیم خود ایران وفتوای روحانیون انجام شده! در کدوم منبع خونده بودید که شهر تبریز توسط میرفتاح تبریزی تسلیم روسها میشه؟ در روایاتی که در مورد ماجرای گریبایدوف شنیدین کی بهتون گفته بودند که گریبایدوف قربانی تعصب مذهبی مردم تهران و البته تحریکات میرزا مسیح مجهتد شد و زنان گرجی با پای خودشون به سفارت روسیه پناهنده شده بودند؟ حتی درمورد کشتارها و جنایات آغامحمدخان قاجار که عاملی بود برای پیوستن گرجستان به روسیه هم در مقاله به طور کامل توضیح داده شد.
      پس خواهشا اگه واقعا دنبال انتقاد سازنده هستید با ذکر دقیق بگید کجای مطلب جانبدارانه است

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن