پدافند هوایی

موشک دفاع هوایی استاندارد 174 (SM-6)

موشک دفاع هوایی استاندارد 174 (SM-6)

موشک دفاع هوایی استاندارد 174 (SM-6)

گرداوری: علی محمدی

امروزه تقریبا اکثر موشکهای ضدکشتی شناخته شده بردی کمتر از ۳۰۰ کیلومتر دارند. موشکی مثل پی ۸۰۰ اونیکس در صورتی که تمام طول مسیر را در ارتفاع بالا پرواز کرده و تنها در فاز پایانی پرواز کاهش ارتفاع دهد ، دارای ۳۰۰ کیلومتر برد خواهد بود. ولی اگر تمام مسیر را در ارتفاع پایین پرواز کند ، در آن صورت دارای ۱۲۰ کیلومتر برد خواهد بود. هارپون در دوربردترین مدل خود دارای ۳۱۵ کیلومتر برد است. اگزوسه دارای ۱۸۰ الی ۲۰۰ کیلومتر حداکثر برد است. هارپونسکی دارای ۱۳۰ کیلومتر برد است. RBS-15 دارای ۲۵۰ کیلومتر برد است. همانطور که میبینید برد اکثریت قریب به اتفاق موشکهای ضدکشتی حدودا کمتر از ۳۰۰ کیلومتر است.

نیروی دریایی آمریکا برای مقابله مستقیم و فیزیکی با موشکهای ضدکشتی که به طرف ناوگان آنها شلیک میشوند ، از چندین سلاح استفاده میکند. موشک Rim-7 سی اسپارو (به صورت محدود استفاده میشود) ، موشک Rim-116 RHA ، فالانکس و همچنین موشک Rim-162 ESSM . اما اصلی ترین سلاح مقابله با موشکهای ضدکشتی ، موشک Rim-162 ESSM است. این موشک فوق العاده توانمند با انجام مانورهای با شتاب بیش از 50g مخصوص مقابله با اهداف پرسرعت مثل موشک اونیکس میباشد. در تمرین های انجام شده این موشک توانست اهدافی با سرعت ۲.۵ ماخ را در ارتفاع چند متری از سطح آب هدف قرار داده و نابود کند. نوع طراحی سرجنگی این موشک به گونه ای است که نیازی به اصابت مستقیم ندارد و چنانچه در ۱۰ متری هدف هم منفجر شود ، انفجار قوی سرجنگی ۳۹ کیلوگرمی آن سبب نابودی موشک مهاجم میشود. موشک ESSM یک موشک فوق العاده است. این موشک با دارا بودن ۵۰ کیلومتر برد ، اولین لایه مقابله با موشکهای ضدکشتی دشمن است. در تمرین های داخلی انجام شده این موشک توانست به ضریب موفقیت ۹۰ درصد دست پیدا کند. حال چنانچه موشک دشمن از سد ESSM عبور کند ، در مرحله بعد با موشک Rim-116 RAH مواجه میشود. این موشک ۹ کیلومتر برد دارد و در تمرینات انجام شده به ضریب موفقیت بیش از ۹۵ درصد دست پیدا کرده است. حال اگر موشک دشمن از چنگ این موشک هم فرار کند ، در آخرین مرحله فالانکس انتظار آنرا میکشد.

1614002_10201904445626144_1101915821_o

همانطور که میبینید ناوگان دریایی آمریکا دارای سیستم دفاع موشکی کامل و پیچیده و بسیار کارآمدی است. اما از دهها سال پیش این تفکر در نیروی دریایی ایالات متحده وجود داشت که هرچقدر هم که سیستم دفاع موشکی ناوگان دریایی کامل و کارآمد باشد ، اما بهترین و مطمئن ترین راه برای دفاع در مقابل موشکهای ضدکشتی این است که به جنگنده و یا بمب افکن حامل موشک (و یا موشکهای) ضدکشتی اجازه شلیک موشک به سمت ناوگان خودی داده نشود. به همین دلیل این تفکر همیشه در نیروی دریایی آمریکا وجود داشت که میبایست حتی المقدور اجازه شلیک موشک ضدکشتی به دشمن داده نشود و پلتفرم های حامل موشک ضدکشتی پیش از آنکه موفق به شلیک موشکهای خود شوند ، نابود شوند. بر اساس این طرز تفکر بود که در دوران جنگ سرد همیشه تعداد زیادی آواکس ناونشین دریاپایه از نوع E-2c هاوک آی بر روی ناوهای هواپیمابر حمل میشد. در مناطقی که خطر بمب افکنهای شوروی وجود داشت ، یک یا دو فروند از این آواکسها در فاصله ۳۰۰ کیلومتری ناوگروه گشتزنی میکرد. آواکس هاوک آی با رادار نیرومند خود میتوانست بمب افکن های شوروی را به سادگی در فاصله بیش از ۴۵۰ کیلومتری کشف کند. سپس شکاری رهگیرهای تامکت مسلح به موشک فینیکس برای شکار آنها اعزام میشدند. بدین ترتیب بمب افکن های شوروی پیش از آنکه به برد لازم برای پرتاب موشک های ضدکشتی خود برسند ، توسط ترکیب آواکس های هاوک آی و شکاری های تامکت متوقف میشدند. (دلیل اصلی اینکه شوروی از اواخر دهه ۷۰ و در دهه ۸۰ رزمناوها و زیردریایی های حامل موشکهای ضدکشتی ، مثل رزمناوهای کلاس کایروف و زیردریایی های کلاس اسکار را گسترش داد ، توان بالای هوادریای ناوگروه های دریایی آمریکا بود که توان شلیک موشکهای ضدکشتی بمب افکن های شوروی‌ را در اما و اگر قرار داده بود و معلوم نبود با وجود تامکت و آواکس ، آنها در عمل بتوانند به ناوگروه های آمریکایی نزدیک شوند. پس از روی کار آمدن رزمناوها و زیردریایی های حامل موشک کروز ضدکشتی ، عملا دیگر بمب افکن ها در درجه اهمیت دوم قرار گرفتند و قرار شد هر زمان که رزمناوها و زیردریایی ها اقدام به شلیک موشک ضدکشتی کردند ، این بمب افکن ها هم در کنار آنها اقدام به پرتاب موشکهای ضدکشتی خود کنند)

علیرغم اینکه نیروی دریایی دارای چنین ترکیب قدرتمند و موثری بود ، اما با این حال نیروی دریایی به یک موشک پدآفندی دوربرد نیاز داشت تا در زمانهایی که ترکیب آواکس هاوک آی و شکاری رهگیرهای تامکت در منطقه حضور نداشتند و یا تا زمانی که این ترکیب آماده انجام عملیات شوند ، بتواند بمب افکن های شوروی را از ناوگروه دور نگه دارد و مانع شلیک موشکهای ضدکشتی توسط بمب افکن های شوروی شود. پیش از این در این سایت  موشکهای خانواده استاندارد را معرفی کرده بودیم. یکی از اعضای این خانواده ، موشک Rim-156 است که نمونه دوربرد موشک Rim-67 استاندارد ۲ بود. موشک Rim-156 دارای بیش از ۲۵۰ کیلومتر برد بود.(برای اشنایی با خانواده موشک استاندارد اینجا را کلیک کنید)

شاید تصور کنید که برد این موشک برای این منظور کافی نبود. چون برد موشکهای ضدکشتی شوروی بیشتر از این میزان بود. اینجا لازم است توضیحی درباره چگونگی ساختار بمب افکن های شوروی داده شود. هر اسکادران بمب افکن ضدکشتی شوروی دارای این ترکیب بود: ۸ بمب افکن که هر کدام حامل یک یا دو موشک ضدکشتی بود. دو بمب افکن که از اسکادران پشتیبانی جنگ الکترونیک به عمل میاوردند. چهار بمب افکن مجهز به رادار در دماغه برای کشف مکان دقیق ناوگروه برای هدفگیری و هدایت موشکهای ضدکشتی. دقت کنید که مثلا زمانی که گفته میشود که برد موشک کروز ضدکشتی Kh-22 معادل ۶۰۰ کیلومتر است ، این بدان معنی نیست که بمب افکن مسلح به این موشک میتواند در فاصله ۶۰۰ کیلومتری از ناوگروه ایستاده و با خیالی آسوده موشک خود را به سمت ناوگروه شلیک کند. چون ابتدا میبایست هدف کشف شود و مکان دقیق ناوگروه های آمریکایی مشخص شود ، تا بتوان موشک ضدکشتی را به سمت آن هدایت کرد. در بین بمب افکن های شوروی توپولف ۱۶ باجر و توپولف ۲۲ بلایندر در دماغه خود دارای رادار کشف اهداف دریایی بودند. رادار دماغه این دو بمب افکن میتوانست مکان دقیق ناوگروه را از فاصله ۲۵۰ کیلومتری کشف کند. البته این برد ، برد کشف یک ناوگروه است و یک هدف کوچکتر مثل یک ناوشکن و یا یک رزمناو به تنهایی در برد کمتری تقریبا در ۲۰۰ کیلومتری کشف میشد. در بین بمب افکن های شوروی رادار دماغه توپولف ۹۵ از همه قویتر بود و میتوانست یک ناوگروه را در فاصله ۳۰۰ الی ۳۵۰ کیلومتر کشف کند. تا زمانی که مکان دقیق ناوگروه کشف نشود ، امکان شلیک موشک وجود ندارد. بدین ترتیب بمب افکن های شناسایی میبایست خود را به فاصله ای نزدیک به ناوگروه میرساندند و مکان دقیق ناوگروه را کشف میکردند. سپس مختصات مکان دقیق حضور ناوگروه را به بمب افکنهای حامل موشکهای ضدکشتی که در فاصله دورتری در حال پرواز بودند ، اعلام میکردند و آنها نیز موشکهای ضدکشتی خود را به سمت ناوگروه شلیک میکردند. در تمام طول این مدت تا زمان شلیک و رسیدن موشکهای ضدکشتی به ناوگروه ، آن بمب افکن های شناسایی میبایست در منطقه حضور داشته باشند و ناوگروه را رصد کنند و هرگونه تغییر مسیر آنها را کشف کرده و مسیر پرواز دیگر بمب افکن ها و موشکهای ضدکشتی را تصحیح کنند. یعنی در عمل بدون وجود بمب افکن های شناسایی نزدیک به ناوگروه ، عملا امکان حمله موفق به ناوگروه ها وجود نداشت.

حال نیروی دریایی آمریکا برای مقابله با بمب افکن های شوروی موشک Rim-156 را طراحی کرد که نمونه بسیار دوربرد موشک Rim-67 استاندارد ۲ بود. این موشک دارای بیش از ۲۵۰ کیلومتر برد بود. استراتژی نیروی دریایی این بود که یک رزمناو و یا ناوشکن مجهز به تعداد کافی موشک Rim-156 در فاصله تقریبی ۱۵۰ الی ۲۰۰ کیلومتری از ناوگروه حضور داشته باشد. چنانچه بمب افکن های شناسایی شوروی که به منظور کشف مکان ناوگروه های آمریکا می آمدند ، قبل از آنکه به ناوگروه برسند ، با این یک فروند ناوشکن یا رزمناو مواجه میشدند. همیشه هم برد کشف رادار دماغه بمب افکنهای شناسایی علیه یک ناوشکن کمتر از یک ناوگروه بود.

1280px-f-14a_vf-1_launching_aim-54_phoenix

از سوی دیگر باید به این موضوع نیز توجه داشت که همان گونه که بمب افکن های شناسایی شوروی در دماغه خود مجهز به رادارهای دوربرد برای کشف ناوگروه ها بودند ، ناوهای آمریکایی هم مجهز به رادارهای پیش اخطار و رادار کنترل آتش دوربرد هستند که میتوانند اهداف هوایی از جمله بمب افکن های شوروی را در فاصله ی بسیار دور کشف کنند. در زمان جنگ سرد تقریبا تمامی ناوهای جنگی آمریکا مجهز به رادار پیش اخطار AN/SPS-49 بودند. این رادار یک رادار دو بعدی است که در باند L فعالیت میکند. این رادار در بلندترین نقطه ناوهای نیروی دریایی نصب میشد و قادر بود جنگنده ها را بسته به سطح مقطع راداری شان از فاصله ۳۰۰ الی۴۰۰ کیلومتری کشف کند. از این رو میتوانست بمب افکن های بزرگی مثل توپولف ۹۵ را از فاصله بیش از ۵۰۰ کیلومتری نیز کشف کند. رادار دیگر ناوهای آمریکا ، رادار AN/SPS-48 بود که از نوع آرایه فازی غیرفعال بود و در باند S عمل میکرد. این رادار هم توان کشف بسیار بالایی داشت و به عنوان رادار پیش اخطار از آن استفاده میشد و هم توان رهگیری بالایی داشت. رادار AN/SPS-48 قادر بود بمب افکن های شوروی را در فاصله بیش از ۵۵۰ کیلومتری کشف و در فاصله حدود ۴۲۰ کیلومتری آنها را رهگیری‌ کند. در نهایت هم رزمناوهای تایکاندروگا با رادار نیرومند AN/SPY-1 آمدند که میتوانست هدفی با سطح مقطع راداری 0.001 متر مربع را در فاصله ۱۶۵ کیلومتری کشف و رهگیری کند. اهداف بزرگی مثل بمب افکن ها در فاصله بیش از ۶۰۰ کیلومتری توسط این رادار کشف و رهگیری میشوند. در طول جنگ سرد همیشه

تکنولوژی و کیفیت و کارایی رادارهای دریاپایه ایالات متحده که بر روی ناوهای این کشور نصب میشد، از رادارهای هواپایه شوروی برتر بود. به عنوان مثال تقریبا تمامی شناورهای رزمی ایالات متحده از رادارهای آرایه فازی استفاده میکردند. در حالیکه بمب افکن های شوروی از رادارهای پالس داپلر استفاده میکردند.

پس همانطور که میبینید ، همان طوری که شوروی میتوانست ناوگروه های آمریکا را بوسیله بمب افکن های شناسایی خود کشف کند ، نیروی دریایی ایالات متحده هم بوسیله رادارهای دوربرد نصب شده روی ناوهای خود میتوانست بمب افکن های شوروی را از فاصله دورتر کشف و رهگیری کند. وجود یک موشک سطح به هوا با برد بیش از ۲۵۰ کیلومتر بر روی ناوهای ایالات متحده به شدت بر روی استراتژی حملات هوایی شوروی به ناوگروه های آمریکا تاثیر منفی میگذاشت و توانایی بمب افکن های شوروی را تحت الشعاع قرار میداد. چرا که فوج اول بمب افکن ها که به منظور کشف ناوگروه ها می آمدند ، قبل از آنکه موفق به رصد ناوگروه ها شوند ، در تیررس موشک های سطح به هوای Rim-156 قرار میگرفتند. بدین ترتیب اسکادران قادر به شناسایی ناوگروه نبود و طرح حمله عقیم می ماند.

سیم6
سیم6

موشک Rim-156 علی رغم اینکه در آزمایشات و تمرینات کارایی بسیار خوبی از خود نشان داد ، اما وارد خدمت نشد. چون در همان زمان ایالات متحده به دنبال موشکی پیشرفته تر و تواناتر از موشک Rim-156 بود. یعنی در واقع موشک Rim-156 به نفع موشک جدید وارد خدمت نشد. کار طراحی موشک سطح به هوای جدیدتر و پیشرفته تر در دهه ۸۰ آغاز شد. اما پس از فروپاشی شوروی این دیدگاه بوجود آمد که آیا اصلا نیازی به چنین موشکی با این توانایی است یا خیر. از این رو پروژه طراحی این موشک لغو شد. اما در قرن جدید از یکسو با افزایش‌ توان دریایی چین و عملیاتی شدن موشکهای ضدکشتی چینی با برد ۴۵۰ کیلومتر و گسترده تر و مستقل تر شدن نیروی دریایی آمریکا از یکسو باعث شد مجددا پروژه ساخت موشک سطح به هوای جدید به جریان بیفتد. هم اکنون دیگر ناوگان دریایی آمریکا را خطری مثل موشکهای کروز ضدکشتی اتمی تهدید نمیکند. اکنون بیشتر تهدیدات در قالب جنگنده های حامل موشک های ضدکشتی با برد متوسط کمتر از ۳۰۰ کیلومتر است. نیروی دریایی نیازمند یک موشک سطح به هوای دوربرد است تا ناوشکن ها و رزمناوها بوسیله آن ، جنگنده حامل موشک ضدکشتی را پیش از آنکه موفق به شلیک موشک خود شود را هدف قرار داده و سرنگون کند. بدین ترتیب جنگنده دشمن اصلا فرصت نمی کند و یا بهتر است بگوییم اصلا به برد کافی برای شلیک موشک های ضدکشتی خود نمیرسد.

موشک جدید با نام Rim-174 ERAM و با کد SM-6 و یا موشک استاندارد شش شناخته میشود. موشک استاندارد ۶ یک موشک سطح به هوا است که مخصوص مقابله با هرگونه هواگرد اعم از موشک های کروز ، هواپیماها ، جنگنده ها ، بالگردها ، پهپادها طراحی شده است. این موشک توانایی محدودی در مقابله با موشکهای بالستیک تاکتیکی هم دارد. شکل ظاهری و آیرودینامیک این موشک مشابه دیگر موشکهای خانواده استاندارد میباشد. موشک استاندارد شش از یک پیشران دو مرحله ای سوخت جامد بهره میبرد. مرحله اول آن حکم بوستر را دارد و پس از آنکه موشک را از سیلو خارج کرد و آنرا به سرعت و ارتفاع کافی رساند از موشک جدا میشود. موتور اصلی موشک پس از روشن شدن ، موشک را به سرعت ثابت ۱۲۰۰ متر بر ثانیه رسانده و با همین سرعت به سمت هدف پیش میرود. در سالهای ۲۰۰۵ الی ۲۰۰۹ برد این موشک ۲۴۰ کیلومتر عنوان شده بود.

سیم6
سیم6

موشک استاندارد ۶ دارای سیستم هدایت چندگانه است. موشک دارای سیستم خلبان خودکار است که سیستم کنترل آتش ناو بخشی از مسیر را برای موشک تعیین میکند و موشک به صورت خودکار به نزدیکی هدف میرسد. در مرحله پایانی می توان موشک را به صورت نیمه فعال به سمت هدف هدایت کرد. همچنین موشک استاندارد ۶ دارای یک جستجوگر فعال راداری است. این جستجوگر فعال راداری همان جستجوگری است که بر روی موشک AIM-120C7 آمرام سی ۷ نصب شده است. این مدل آمرام پیشرفته ترین مدل آمرام است که بر روی رپتور استفاده میشود. بدین ترتیب میتوان موشک را مثلا تا فاصله ۵۰ کیلومتری هدف شلیک کرد. پس از آن موشک به وسیله جستجوگر فعال راداری خود ، هدف را یافته و بر روی آن قفل کرده و به آن حمله میکند. در این وضعیت مثل آن است که یک موشک آمرام را به سمت هدفی در فاصله ۴۶۵ کیلومتری شلیک میکنیم. موشک استاندارد ۶ توانایی کامل نبرد شبکه محور را دارا است. میتوان توسط رزمناو و یا ناوشکن چندین موشک استاندارد ۶ را به نزدیکی چندین هدف شلیک کرد و در لحظه آخر توسط رادار آرایه فازی فعال APG-79 سوپرهورنت ، هدف را برای موشک مشخص ساخت. بدین ترتیب از آنجایی که هیچگونه قفل راداری بر روی هدف صورت نمیگیرد و تنها در لحظه پایانی تعیین هدف میشود ، به همین خاطر هدف اصلا متوجه موشک نمیشود و یا اگر هم متوجه شود ، برای مقابله با آن کاری نمی تواند انجام داد. نه تنها توسط رادار سوپرهورنت ، بلکه توسط هر منبع راداری دیگر می توان این موشک را در فاز پایانی هدایت کرد. مثلا توسط آواکس های E-2D ادونسد هاوک آی و یا یک ناوشکن دیگر میتوان در فاز پایانی موشک استاندارد ۶ را به سمت هدف هدایت کرد. آواکس های ادونسد هاوک آی می تواند دهها موشک استاندارد ۶ را به طور همزمان به سمت هدف هدایت کنند. در یکی از آزمایش های موشک استاندارد ۶ ، یک موشک تاماهاوک بدون کلاهک جنگی در ارتفاع بسیار پست به سمت یک ناوشکن شلیک شد. آواکس ادونسد هاوک آی تاماهاوک را در فاصله ۳۵۰ کیلومتری کشف کرد. سپس ناوشکن اقدام به شلیک یک موشک استاندارد ۶ به سمت تاماهاوک کرد. آواکس ادونسد هاوک آی موشک استاندارد ۶ شلیک شده از سوی ناوشکن را به سمت تاماهاوک هدایت کرد و آنرا در فاصله تقریبی ۳۰۰ کیلومتری از ناوشکن هدف قرار داد و نابود کرد.

موشک استاندارد ۶ از سیلوی لانچرهای عمودی Mk-41 VLS نگهداری و شلیک میشود. تمامی رزمناوها ، ناوشکن ها و ناوچه های مجهز به لانچرهای عمودی Mk-41 قابلیت استفاده از این موشک را دارند. موشک استاندارد ۶ امروزه تبدیل به یکی از اصلی ترین عوامل حفظ امنیت و مقابله با تهدیدات هوایی در نیروی دریایی ایالات متحده شده است. هم اکنون رزمناوهای کلاس تایکاندروگا و ناوشکن های کلاس آرلی بروک به این موشک مجهز میباشند. این موشک می تواند جنگنده های حامل موشکهای ضدکشتی را پیش از آنکه به برد لازم برای شلیک موشک ضدکشتی برسند ، هدف قرار داده و نابود کند. بدین ترتیب جنگنده ها و بمب افکن های دشمن اصلا به برد لازم برای شلیک موشکهای ضدکشتی خود نمیرسند. به جز آمریکا ، نیروی دریایی ژاپن ، استرالیا و کره جنوبی نیز از کاربران این موشک توانمند به حساب می آیند.

aee94-sm-6 rim-174a

موشک استاندارد ۶ کاملا منحصر بفرد است و هیچگونه مشابهی در جهان ندارد. موشک 40N6 در سامانه اس ۴۰۰ نیز به هیچوجه قابل قیاس با موشک استاندارد ۶ نیست. این موشک مثل یک موشک بالستیک به شکل قوسی به سمت هدف شلیک میشود و زمانی که موشک در حال شیرجه زدن رو به پایین است ، موشک اقدام به هدفیابی بوسیله جستجوگر فعال راداری خود میکند. این موشک با این روش هدایتی بیشتر برای هدف قرار دادن هواپیماهای بزرگ مثل آواکس و تانکر سوخترسان کاربرد دارد و توانایی مقابله با دیگر انواع اهداف را ندارد. ضمن اینکه قابلیت نبرد شبکه محور را ندارد. موشک 40N6 به جز برد ، در هیچ مورد دیگری قابل قیاس با موشک استاندارد ۶ نیست. موشک استاندارد ۶ به خوبی میتواند استراتژی حمله با بمب افکن های دوربرد را بی اثر کند.

نوشته های مشابه

‫2 نظرها

  1. سلام آقای تارخ پس یعنی در حال حاضر این موشک دوربردترین موشک در جهانه که میتونه .جنگنده.پهپاد یا موشک کروز رو هدف قرار بده چون موشک 40N6 فقط میتونه هواپیماهای غول پیکر رو بزنه.و موشک 48N6E3 رو میشه با اون مقایسه کرد که اونم 250 کیلومتر برد داره که تقریبا میشه نصف 460 کیلومتر.

    1. سلام نگاه کنید زدن یک پهپاد و یا یک هواپیمای ترابری در برد بالا ممکن است ولی نه یک جنگنده که صد هشدار دهنده داره… موشک تا برسه به این برد بیش از 2 دقیقه در راه است و خلبان جنگنده کلی هشدار دریافت میکنه و میتونه تغییر اساسی در مسیر حرکتش بده

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن