تاریخ

نیروی دریایی ایران در گذرتاریخ (قسمت دوم)

نیروی دریایی ایران بعد از 600 احیا می شود

توضیح ضروری: در قسمت دوم مقاله نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ بیشتر به سیرحوادث و وقایع تاریخی ایران از سقوط اشکانیان تا اوایل دوران خسرو پرویز پرداخته شده، برای درک بهتر سیر تحولات ارتش و همچنین نیروی دریایی ایران ذکرسیر تاریخی حوادث ضروری بود.

قسمت دوم
از انقراض اشکانیان تا احیای نیروی دریایی ایران به دست اردشیربابکان
باکشته شدن اردوان پنجم در سال 224 میلادی طومار سلسله 471 ساله اشکانیان درهم پیچیده شد.(در اوایل سلطنت اشکانیان حضرت عیسی مسیح در سرزمین فلسطین فعلی ظهور کرد به همین خاطر دوران پیش از میلاد مسیح با سبک تاریخ نگاری خاصش به پایان رسید و از این به بعد هرتاریخی در مقاله ذکر می شود متعلق به دوره بعد از میلاد مسیح است) اشکانیان اگرچه نتوانستند حدود مرزهای ایران را به مرزهای امپراتوری هخامنشی برسانند اما طولانی ترین سلسله تاریخی ایران به نام خود ثبت کردند. اصلی ترین دلیل تداوم سلسله اشکانی وجود مجلس مهستان در کنار قدرت شاه بود که به نوعی اولین سلطنت مشروطه دنیا رو پدید آورد. مجلس مهستان بارها در طول تاریخ خود از اختیاراتش مبنی بر برکناری پادشاهان بی کفایت استفاده کرد. همچنین سیستم حکومت فدرالی و استقلال ایالات در امور داخلی خود تاحد زیادی تعداد شورش های داخلی را کاهش داد. اشکانیان علاوه بر آزاد کردن ایران از زیر سلطه اشغالگران یونانی و سلوکی برای صدها سال جلوی هجوم امپراتوری قدرتمند روم را به خاک ایران گرفتند و در دنیای باستان به تنها دولت دنیا تبدیل شدند که توان شکست امپراتوری قدرتمند روم را داشت.

نقشه ایران در دوران سلطنت اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی
نقشه ایران در دوران سلطنت اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی

ظهور ساسانیان

اردشیربابکان جان تازه به نیروی دریایی می دهد

اردشیربابکان از خاندان پادشاهان محلی پارس موسوم به بازرنگی بود که با استفاده از درگیری های اردوان پنجم با رومیان توانست حدود متصرفات خود را در کل ایران گسترش دهد. بعد از قتل اردوان پنجم اردشیر بابکان تصمیم به فتح ایالات دیگر را گرفت. البته بسیاری از ایالات امپراتوری اشکانی برای قرن ها در امورداخلی خود مستقل بودند و به این راحتی تسلیم اردشیر بابکان نشدند. به هرحال اردشیر بعد ازیکپارچه کردن امپراتوری نوپای ساسانی در ایران به خود لقب شاه شاهان داد و برای تصرف سرزمین های جدید راهی بین النهرین و سپس شام شد. امپراتور وقت روم الکساندر سه وروس که توان مقاومت مقابل خود نمی دید عقب نشینی کرد و کل شام و عراق امروزی را تصرف کرد. اردشیر بابکان از شرق هم غافل نشد و با شکست پادشاهان کوشانی در شرق ایران بر متصرفات خود افزود. از نکات جالب توجه لشکرکشی های اردشیر بابکان تصرف مجددهر دو ساحل شمالی و جنوبی خلیج فارس بود که باردیگر این سرزمین ها به قلمرو ایران اضافه شد. در واقع بعد از قرن ها باردیگر نیروی دریایی مورد توجه ارتش ایران قرار گرفت.

مسیر لشکرکشی های اردشیر بابکان در سال های آغازین سلطنت
مسیر لشکرکشی های اردشیر بابکان در سال های آغازین سلطنت

همچنین بنا به نقل برخی مورخان یک دانشگاه دریایی نام ناوارتشتارستان به منظور آموزش و پرورش افسران نيروي دريايي ايران محل فعلی بندر هرمز در جنوب ایران برای تربیت نیروهای مورد نیاز نیروی دریایی و همچنین ساخت کشتی تاسیس شد.سرفرماندهی نیروی دریایی در بندر سیراف فعلی قرار داشت .هرکشتی نیروی دریایی ساسانیان توانایی حمل یکصد مرد جنگی را داشت و هشت فروند از این کشتی ها در دوره اردشیر بابکان در خلیج فارس ساخته و به کار گرفته شد. فرمانده هرکشتی ناوبان و همچنین فرمانده نیروی دریایی در آن زمان ناوبد سالار نامیده می شد. بتدریج این نیروی دریایی تازه جان گرفته علاوه بر سرکوبی اعراب متجاوز به مرزهای جنوبی و دزدان دریایی خلیج فارس توانست امنیت راه های دریایی به طرف هند و چین را نیز تامین کند و بدین ترتیب تجارت دریایی ایران با این دو کشور به اوج خود رسید.
در نهایت اردشیر بابکان بعد از 14 سال سلطنت در سال 240 میلادی از حکومت کناره گرفت و سلطنت را به پسرش شاپوراول سپرد.

شاپوراول ساسانیان را قدرتی جهانی می کند
شاپور اول جانشین شایسته ایی برای پدرش بود و توانست بار دیگر باشکست رومی ها ارمنستان و بین النهرین یا عراق فعلی را به قلمرواش اضافه کند.اما بزرگترین دستاورد نظامی دوره سلطنت شاپور اول در سال 257 رخ داد. والریانوس امپراتور روم برای تصرف شهرهای از دست داده رومی ها وارد آسیای صغیر شد و شهر انطاکیه را هم تصرف کرد اما در نهایت در در نبرد ادسا به سختی از ارتش ساسانی شکست خورد و والریانوس و سردارانش اسیر شاپور اول شدند. اسارت امپراتور روم به دست امپراتوری نوپای ساسانی در دنیای آن روز بشدت باعث تعجب و وحشت سایر کشورها شد. چرا که امپراتوری روم به کشور شکست ناپذیر معروف بود و بر نیمی از دنیای آن روز حکومت می کرد اما اسارت والریانوس افسانه شکست ناپذیری روم را از بین برد و اعتبار امپراتوری ساسانی را چند برابر کرد.

زانو زدن امپراتور والریانوس در برابر شاپور اول در نقش رستم
زانو زدن امپراتور والریانوس در برابر شاپور اول در نقش رستم

شاپور دوم پادشاهی که در شکم مادر تاجگذاری کرد

بعد از مرگ شاپور در سال 273 تا زمان آغاز سلطنت شاپوردوم در سال 309 میلادی امپراتوری ساسانی وضعیت چندان مناسبی نداشت درگیری های داخلی و قدرت گیری موبدان قدرت ساسانیان را بشدت کاهش داد. شاپور دوم یک استثنا در تاریخ ایران است. هنگامی که پدر او هرمز دوم در سال 309 در نبرد با اعراب کشته شد حکومت به پسرش آذرنرسی رسید اما بزرگان اورا به خاطر قساوت بلافاصله برکنار کردند. تنها پسر باقی مانده هرمز دوم در شکم مادرش بود. بزرگان کشور تاج به نوزاد در شکم مادر تقدیم کردند و بدین ترتیب سلطنت شاپور قبل از تولدش آغازشد. شاپور به محض رسیدن به بلوغ شروع به بازسازی اوضاع ویران کشور کرد.شاپور دوم در اولین اقدام انتقام مرگ پدرش از اعراب مهاجم را گرفت . در سال 325 و در حالی که 16 سال بیشتر نداشت به بحرین وقطر امروزی را تصرف کرد. او در این لشکرکشی مهاجمانی که سواحل خلیج فارس را چراگاه خود کرده بودند تارومارکرد بسیاری از چاه های آب آنها را با خاک انباشت. سرکوبی اعراب مهاجم در دوره شاپور دوم چنان بود که اعراب به او لقب ذوالاکتاف یا سوراخ کننده شانه ها دادند.شاپور برای جلوگیری از هجوم مجدد اعراب به بنادر و سواحل ایران یک زنجیره دفاعی ایجاد کرد. بدین ترتیب که برخی از قبایل عرب متمدن تر و وفادار به ایران را برگزید و به مرزهای جنوبی ایران کوچاند و وظیفه حراست از سواحل جنوبی را به آنها سپرد. قبیله تغلب در بحرین، بنی حنظله در حوالی خوزستان، قبیله عبدالقیس و بنی تمیم در هجر مستقر شدند. این سیستم دفاعی دیوار تازیان یا خندق شاپور نام گرفت و توانست برای مدتها حملات اعراب مهاجم دیگر را دفع کند.

مسیر لشکرکشی ها و نبردهای ایران و روم در دوران شاپور دوم
مسیر لشکرکشی ها و نبردهای ایران و روم در دوران شاپور دوم

حمله دریایی روم به ایران

از نکات جالب توجه دوران شاپور دوم اتحاد ساسانیان با هون ها (اقوام همسایه شرق ایران) برای لشکرکشی به سوریه مرکز مستعمرات آسیایی رومی ها بود. نیروی مشترک شاپوردوم و گرومباتس شاه هون ها در سال 359 شهر آمد را تصرف کردند. اما یولیان امپراتور جدید روم در سال 361 برای تلافی این حمله به سوریه لشکر کشید. یولیانس در ابتدای ورود به سوریه تمام کشتی های جنگی رومی ها را سوزاند و به سربازانش گفت راهی برای بازگشت ندارند. با همین ترفند ارتش روم به رهبری یولیانس تا محاصره تیسفون پاییتخت ساسانیان هم پیش رفت. امپراتور روم در این حمله از مشاوره و کمک هرمز برادر بزرگ تر شاپور دوم که سال ها در روم زندگی می کرد بهره می برد. همچین یک شاهزاده اشکانی به نام ارشک نیز همراه یولیانس بود. او قصد داشت هرمز و ارشک را به عنوان شاهان دست نشانده خود در ایران و ارمنستان به تخت بنشاند. شاپور دوم با استراژی زمین سوخته ابتدا تامین آذوقه برای رومیان را مشکل کرد و در حالی که ارتش روم بیرون دیوارهای تیسفون چادر زده بود ارتش ساسانیان با هدایت سواره نظام سنگین اسلحه و مشهور خود(کاتافراکت ها) و با استفاده گسترده از فیل های جنگی ارتش روم را به سختی در بیرون تیسفون شکست داد. یولیانس امپراتور روم هم در حمله سواره نظام سنگین اسلحه ساسانیان بشدت زخمی شد و درنهایت درگذشت.

تصویر خیالی از کاتافراکت ها یا سواران سنگین اسلحه ساسانی که برای قرن ها کابوس امپراتوری بیزانس بودند
تصویر خیالی از کاتافراکت ها یا سواران سنگین اسلحه ساسانی که برای قرن ها کابوس امپراتوری بیزانس بودند

روم تسلیم می شود

یوویانوس امپراتور جدید روم در سال 363 مجبور به پذیرش پیمان صلحی شد که سنای روم تا سال ها آن را ننگین و شرم آور می دانست.براساس این پیمان کل خاک بین النهرین شرقی ،ارمنستان قفقاز گرجستان و شهر نصیبن به همراه 15 دژ محکم مرزی به ایران واگذار شد. هم چنین امپراتوری روم متعهد شد هرساله مبلغی به منظور نگهداری ایران از تنگه معروف دربندخزر و تنگه داریال بپردازد(این دو تنگه تنها سد بین امپراتوری های ساسانی و روم با اقوام وحشی ساکن سرزمین روسیه فعلی بود. در نهایت هم امپراتوری روم نتوانست به دلیل درگیری با دیگر دشمنان خارجی پاسخ موثری به این پیمان بدهد و این پیمان حدود سی سال پابرجا باقی ماند.

محدوده تنگه دفاعی داریال که در زمان ساسانیان به طور مشترک توسط ایران و امپراتوری بیزانس اداره می شد
محدوده تنگه دفاعی داریال که در زمان ساسانیان به طور مشترک توسط ایران و امپراتوری بیزانس اداره می شد

پادشاه صلح دوستی به اسم یزدگرد اول

شاپور دوم در طی سلطنت هفتاد ساله اش شکوه از دست رفته سلسله ساسانیان را احیا کرد.او در سال 379 درگذشت و باردیگر دوره از هرج و مرج در سلطنت ساسانیان آغاز شد.
از نکات جالب توجه فاصله دوران شاپور دوم تا به تخت نشستن یزگرد اول تقسیم امپراتوری روم درسال 395 بود. امپراتوری های اشکانیان و ساسانیان تا آن سال همواره با کشور واحدی به نام امپراتوری روم درگیر بودند اما در سال 395 به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و ساسانیان از آن سال به بعد تنها با امپراتوری روم شرقی در حال نبرد های مداوم بودند. یزدگرد اول در سال 399 به سلطنت رسید. دوران سلطنت او مصادف با اوج درگیری های داخلی رومی ها بود.یزدگرد برخلاف اجداد جنگجوی خود اخلاقی به شدت صلح طلب داشت تا جایی که علی رغم اینکه روم بشدت درگیر مشکلات فراوان از درگیری های داخلی گرفته تا تهاجم اقوام وحشی اروپایی بود به روم حمله نکرد. صلح طلبی یزدگرد کار را به جایی رساند که حتی بسیاری از لژیون های رومی را که به دست هون ها اسیر شده بودند آزاد کرد و به خانه فرستاد. در نهایت در سال 409 بین یزدگرد و آرکادیوس امپراتور وقت روم پیمانی به امضا رسید.. آرکادیوس به حدی به یزدگرد اول اطمینان داشت که در وصیت نامه اش قیمومیت و سرپرستی پسر و جانشین خردسالش یعنی تئودوسیوس دوم را هم به او سپرد.یزدگرد هم به خوبی این کار را انجام داد و بعد از مرگ آرکادیوس بلافاصله حمایت خود را از امپراتور بسیار جوان روم اعلام کرد. دوره یزدگرد بعد از مدتها آزاد و اذیت دیگر مذاهب مانند مسیحیان و یهودیان نیز پایان یافت. یزگرد ابتدا پسرش بهرام را به جانشینی برگزید اما به دلایلی او را به حیره نزد پادشاهان لخمی که مرزبانان ایران مقابل اعراب بودند تبعید کرد. یزدگرد بعد از بیست و یک سال سلطنت صلح آمیز در سال 420 به طرز مرموزی به دست یک اسب آبی کشته شد!

امپراتوری ساسانیان در دوره یزدگرد اول
امپراتوری ساسانیان در دوره یزدگرد اول

مسابقه ای برای سلطنت

بهرام گور علی رغم مخالفت بزرگان کشور و در یک مسابقه افسانه ایی و شاید تخیلی تاج سلطنت را به دست آورد.
بر این اساس تاج سلطنت ساسانیان بین دو شیر قرار می گرفت و هرکسی که هر دوشیر را کشته و تاج را برمی داشت پادشاه ایران بود. خسرو دیگربرادر بهرام از مسابقه سرباز زد اما بهرام با کشتن شیرها تاج را به دست آورد بدین ترتیب با نام بهرام پنجم که به بهرام گور معروف است پادشاه ساسانیان شد.
بهرام چندان دخالتی در امور سلطنت نداشت و زمام امور را به مهرنرسی وزیر اعظم شایسته خود که جزو یکی از هفت خاندان نجیب زاده ساسانیان بود سپرده بود. در سال 421 باردیگر آتش جنگ بین ایران و امپراتوری بیزانس شعله ور شد. نبرد در حوالی شهر نصبین روی داد و مهر نرسی به عنوان ایران سپاهبد یا فرمانده کل ارتش هدایت سربازان را به عهده داشت. نبردی که دو سال طول کشید و بسیار سخت و پرتلفات بود در نهایت بدون نتیجه برای طرفین پایان یافت. بهرام همچنین قوم هیاطله یا هون های سفید را که مدام به مرزهای شرقی ایران حمله می کردند به سختی شکست داد تا جایی که برای سال ها دیگر مزاحم ساسانیان نشدند. همچنین در لشکر بهرام به هند ارتش ایران تا حدود شهر کراچی امروزی را تصرف کرد.بهرام در سال 438 درگذشت.

تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی
تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی

وقتی ایران در آستانه فروپاشی قرار می گیرد

یزدگرد دوم جانشین بهرام گورهم در دوران سلطنت خود هم با رومیان و هم با هجوم خیون ها درگیر بود. او در سال 442 در یک هجوم غافلگیرانه بیزانس را غافلگیر کرد و امپراتور وقت روم را وادار به پذیرش پیمان صلح جدید کرد. همچنین برای تعقیب اقوام مهاجم خیون در سال 443 با مشاوره مهرنرسی نیروهای ارتش ایران را در نیشاپور مستقر کرد و بعد از چند رشته عملیات مداوم به سرزمین های ماورالنهر از رود جیحون عبور کرد و این طوایف متجاوز را به عقب نشینی به دل کویرهای آسیای مرکزی وادار کرد.

پیروز اول شوربخت ترین پادشاه ساسانیان

بعد از مرگ یزدگرد دوم در سال 457 دور تازه ایی از هرج و مرج در ایران آغاز شد. هرمز سوم بعد از دو سال سلطنت به دست اسپهبد رهام از نجبای خاندان معتبر مهران از سلطنت خلع شد و پیروز اول به تخت نشست. از نکات جالب توجه این دوران حکومت ملکه دینک همسر یزدگرد دوم و مادر هرمز سوم و پیروز اول در تیسفون بود. پیروز با وساطت مادرش ملکه دینک از خون برادرش هرمز سوم گذشت اما سلطنت 25 ساله پیروز اول به معنی واقعی کلمه فلاکت مطلق بود. دوران او ابتدا با خشکسالی و قحطی گسترده در ایران آغاز شد این خشکسالی هفت سال طول کشید. اگرچه پیروز سعی کرد با کاهش مالیات و توزیع غله دولتی بین مردم از میزان تلفات این خشکسالی کم کند.
در نهایت در دوره پیروز اول هجوم اقوام وحشی هیاطله به ایران بار دیگر آغاز شد. در حالی که پیروز همچنان با مشکلات خشکسالی و درگیری های داخلی دست به گریبان بود هجوم این قوم وحشی به مرزهای ایران آغاز شد.هپتالیان، کیداریان دیگر قوم همسایه ایران را از جای خود رانده بودند و بعد شروع به تاخت و تاز در مرزهای شرقی ایران کردند. در نهایت پیروز برای سرکوب این قوم وحشی به مرزهای شرقی لشکر کشید اما در اثر فریب و خیانت به دست هپتالی ها محاصره و به دست آنها اسیر شد. اسارت پادشاه ایران در حالی روی داد که برای قرن ها هیچ گاه پادشاهان ایرانی به دست دشمنان خود اسیر نشده بودند. اخشنواز پادشاه هپتالی ها پیروز را در قبال دریافت غرامت هنگفتی در ازای به اسارت گرفتن قباد ولیعهد ایران آزاد کرد.

نیروی دریایی ایران در گذرتاریخ (قسمت دوم)
قلمرو هپتالیان در اوج قدرت،آنها برای چند دهه ضربات سنگینی به پیکره امپراتوری ساسانی وارد کردند

پادشاه هپتالیان برای آزادی قباد هم غرامت سنگینی تعیین کرد. با اینکه پیروز به سختی این غرامت را نیز پرداخت اما قباد آزاد نشد. وضعیت مالی خزانه ساسانیان به حدی بد بود که پیروز برای پرداخت این غرامت از امپراتوری بیزانس هم کمک گرفتدر نهایت پیروز تصمیم به ادامه جنگ باهپتالیان گرفت.
پیروز در فاصله هجوم های وحشتناک این قوم وحشی و متجاوز تصمیم به احداث دیواری در مرزهای شمالی ایالات طبرستان یا گرگان امروز گرفت. دیواری که قرار بود مانند دیوار چین شمال و شمال شرق ایران را از هجوم های مداوم اقوام وحشی حفظ کند و بعدها به دیوار بزرگ گرگان معروف شد. البته بنای این دیوار در زمان پیروز به اتمام نرسید و نیمه کاره ماند.
پیروز و سربازانش راهی مرزهای شرقی شدند.اخشنواز پادشاه قوم وحشی هپتالی تاکتیک زمین سوخته و عقب نشینی مداوم را در پیش گرفت و ارتش ایران را به صحراهای بی آب و علف کشاند. در نهایت پیروز درون خندقی که هیاطله برسر راه ارتش ایران کنده بودند افتاد و در سال 484 کشته شد. غنایم فراوانی به دست هیاطله افتاد و حتی جنازه این شاه نگون بخت ساسانی نیز پیدا نشد.با مرگ پیروز هرج و مرج کاملی در سراسر امپراتوری ساسانی حکمفرما شد.بهترین نیروهای ارتش ایران به همراه پادشاهش از بین رفته بودند ولیعهد نیز در دست هون ها اسیر بود.

مسیر دیوار دفاعی بزرگ گرگان که قرار بود جلوی هجوم اقوام وحشی از آسیای مرکزی را بگیرد
مسیر دیوار دفاعی بزرگ گرگان که قرار بود جلوی هجوم اقوام وحشی از آسیای مرکزی را بگیرد

بازی تاج و تخت به سبک ساسانیان

در حالی که به نظر می رسید عمر امپراتوری ساسانیان به سر رسیده است. اسپهبد زرمهر معروف به سوخرا از خاندان قارن با لشکر تحت فرمانش بلافاصله خود را از ارمنستان به تیسفون رساند. او ابتدا بلاش برادر پیروز را به تخت سلطنت نشاند و به سختی جلوی ادامه پیشروی هپتالیان در خاک ایران را گرفت. زرمهر هم چنین موفق شد بخش زیادی از غنایم و دفاتر و همچنین حرم سرای پیروز که به دست هپتالی ها افتاده بود نیز بازپس بگیرد اما قباد همچنان اسیر باقی ماند.
زرمهر در دوره سلطنت بلاش بلافاصله شروع به حل وفصل مشکلات داخلی ساسانیان کرد. او برای حل مشکل با روم رفتار بسیار خوبی با ارمنی های مسیحی پیش گرفت. در نهایت در سال 488 بلاش اول درگذشت و قباد یکم ولیعهد اسیر پیروز بعد که بعد دادن تعهد مبنی بر پرداخت غرامت به هپتالیان آزاد شده بود در سن 39 سالگی بالاخره به تخت سلطنت نشست.

شروع قدرت طلبی های قباد یکم و ظهور مزدکیان

قباد نیز امور را به سپهبد زرمهر سپرد. و البته همچنان به پرداخت غرامت به هیاطله ادامه داد. قباد بلافاصله برای قلع وقمع اقوام وحشی خزر راهی آذربایجان شد و بعد از یک نبرد سخت موفق به شکست خزرها شد.(توضیح ضروری: شاید طرح این مطلب به مقاله کانال بی ربط باشد اما متاسفانه سال هاست در بین مردم و مطبوعات دریاچه شمالی ایران به نام دریای خزر معروف شده. متاسفانه این نام نه از نظرتاریخی ونه از نظر جغرافیایی صحیح نیست. طبق بسیاری از شواهد تاریخی خزرها اقوام وحشی ساکن غرب و شمال دریاچه بودند بارها به خاک ایران و حتی روم حمله ور می شدند استحکامات دربند به منظور جلوگیری از هجوم این قوم ساخته شد. اما نام کاملا بی ربط آنها امروزه به عنوان یک نام مصطلح در نقشه های جغرافیایی ما هنوز هم وجود دارد. علی رغم اینکه در نقشه های بین المللی دریاچه شمالی ایران کاسپین نامیده می شود اما خود ما همچنان به استفاده از نام خزر برای این دریاچه اعتقاد داریم)

حدود سرزمین های اقوام خزر در شمال دریای کاسپین
حدود سرزمین های اقوام خزر در شمال دریای کاسپین

در این نبرد غنایم فراوانی نصیب قباد شد. این پیروزی اعتماد به نفس فراوانی نصیب قباد کرد و در نهایت با حمایت پدرزنش اسپهبد شاهپور که رییس قوم مهران بود اسپهبد زرمهر را برکنار کرد.در اواسط سلطنت قباد مزدک با آیین جدیدی در ایران ظهور کرد قباد که مزدک و عقاید او را راهی مناسب برای کم کردن قدرت و نفوذ خاندان های قدرتمند ساسانی می دانست در ابتدا بشدت از جنبش او حمایت کرد. در نهایت قباد در سال 496 از سلطنت خلع و دژ انوشبرد معروف به زندان فراموشی فرستاده شد و برادرش جاماسپ به جای او به تخت نشست. این کودتای سلطنتی از طرف بزرگان وحشت زده خاندان ساسانی طراحی شده بود و قصد آنها جلوگیری از تسلط آیین مزدکی در ایران بود. اگرچه مزدک هم دستگیر شد اما جاماسپ از قتل برادرش و مزدک سرباز زد.قباد به کمک برخی از بزرگان و دوستانش از زندان مخوفش گریخت و راهی سرزمین هیاطله شد. پادشاه آن قوم قباد را به گرمی پذیرفت و حتی دختر خود را به ازدواج او درآورد. در نهایت قباد با کمک لشکری از هپتالی ها راهی ایران شد. جاماسپ به محض نزدیک شدن برادرش به تیسفون بدون هیچ مقاومتی تسلیم شد و سلطنت را به او واگذار کرد وبدین ترتیب قباد اول باردیگر درسال 498 به تخت نشست. در نهایت قباد تنها به تبعید برادرش اکتفا کرد و حتی نجبای متهم در کودتا را نیز عفو نمود. سیاوش همان کسی که در فرار از زندان به قباد کمک کرده بود نیز به مقام ارتشتاران سالار ارتقا یافت. قباد به سرعت شورش های رخ داده را سرکوب کرد. اما مشکل اصلی او پرداخت پولی بود که تعهد پرداختش به هپتالیان را داشت.

قباد اول ایران را از نو می سازد

رومی ها چند سالی بود که خراج مربوط به حفاظت از تنگه دربند را نپرداخته بودند قباد خواستار پرداخت این مبلغ شد که رومی ها از آن سرباز زدند در نهایت قباد در سال 502 به بیزانس حمله کرد. او دیاربکر را بعد از 81 روز محاصره تسخیر کرد. در نهایت رومی ها که توان ادامه نبرد را نداشتند به پرداخت مبلغ مورد نظر قباد راضی شدند و پیمان صلح در سال 506 امضا شد. براساس این قرار داد دولت بیزانس علاوه بر پرداخت 500 کیلو طلا متعهد شد سالانه 250 کیلوگرم دیگر به منظور هزینه های حفاظت از سد دربند به ایران بپردازد.

قباد از فرصت پیش آمده برای بازسازی کشور استفاده کرد. نقشه برداری از زمین های کشاورزی و تنظیم یک نظام مالیاتی جدید از جمله اقدامات دوران سلطنت قباد یکم بود. همچنین نواحی مرزی مانند عمان با کمک نیروی دریایی و گرجستان بار دیگر به دست ایران افتاد.
همچنین قباد با طرفداران آیین مزدکی نیز مدارا می کرد. تجار ایرانی نیز از طریق مسیرهای دریایی تجارت خود را با چین و هند نیز گسترش دادند تا حدی که سکه های مربوط به سلطنت قباد در چین نیز پیدا شده که نشان دهنده گسترش تجارت بین دو کشور در آن زمان بود.

نقشه مناطق درگیری ایران و بیزانس در دوره قباد اول

اگرچه رومیان بیکار ننشستند.در سال 518 یوستین امپراتور جدید بیزانس شروع به تحریک در مرزهای ایران کرد. او ابتدا از پرداخت هزینه نگه داری از تنگه دربند خودداری کرد. با تحریکات رومی ها در سرزمین لازیکا(بخش شرقی گرجستان)فعلی شورش هایی برضد ایران رخ داد. قباد که برای سرکوبی شورش به سواحل دریای سیاه رفته بود یوستین از فرصت استفاده کرد و به بین النهرین و ارمنستان حمله ور شد. جنگ بین دو طرف تا سال 525 طول کشید و در نهایت طرفین حاضر به مذاکره شدند. یکی از موارد عجیب این قرارداد تقاضای قباد از امپراتور روم به منظورتربیت و نگه داری از پسر کوچکش خسرو بود. قباد دو پسر دیگر که هیچ کدام صلاحیت سلطنت نداشتند.قباد در پسر کوچکترش خسرو تمام صفات یک پادشاه بزرگ را می دید. سیاوش و مهبود از خاندان سورن هردو مامور مذاکرات صلح بودند.در نهایت سیاوش یار قدیمی قباد در این مذاکرات متهم به خیانت و جانب داری از مزدکیان شد.قباد بلافاصله طرفداران مزدکیان در دربار را به همراه سیاوش دستگیر و اعدام کرد.در نهایت مزدک هم بعد از یک مباحثه دینی با موبدان زرتشتی در سال 529 اعدام شدتا دستکم از بروز یک جنگ مذهبی در ایران جلوگیری شود. با این روند مذاکرات صلح با رومی ها هم برهم خورد و یوستی نیانوس امپراتور جدید به نبرد ادامه داد.در نهایت در سال 530 بلیزاریوس سردار نامی بیزانس در حوالی شهر نصبین باردیگر از ایران شکست خورد.در این نبرد منذر امیر عرب حیره و متحد ایران در به دست آمدن این پیروزی نقش مهمی داشت. یک سال بعد در سال 531 قباد یکم بعد از 43 سال سلطنت در سن هشتاد و یک سالگی در گذشت.

شکوه ساسانیان با خسرو انوشیروان

خسرو با اینکه با تایید وصیت قباد یکم به سلطنت رسیده بود اما شروع حکومتش با دردسر همراه بود. طرفداران برادر بزرگتر اون زاماسپ که از یک چشم نابینا بود قصد داشتند فرزند خردسال او را به تخت سلطنت برسانند. اما این توطئه افشا شد و خسرو بلافاصله تمام توطئه گران از جمله برادرش را کشت. این قتل عام که تقریبا در خاندان ساسانی بی سابقه بود باعث شد تا بزرگان و مخالفان خسرو تا مدتها دست از ابزار مخالفت علیه او بکشند. خسرو یکم بلافاصله در سال 533 پیمان صلحی را با بیزانس امضا کرد و به دوره نبردهای سی ساله ایران و روم پایان داد. یوستی نیان امپراتور روم نیز از این فرصت برای سرکوبی اقوام وحشی اروپایی استفاده کرد. برطبق این عهدنامه بیزانسی ها تمامی شهرهای تصرف شده ایران را پس دادند.پرداخت مخارج سد دربند نیز باردیگر برقرار شد. اگرچه به نظر می رسید معاهده صلح پابرجا بماند اما یوستی نیان از قدرت گیری خسرو بشدت احساس خطر کرد. خسرو نیز به لشکرکشی های بیزانسی ها مشکوک بود.در نهایت خسرو یکم در سال 539 با یک لشکر عظیم راهی سوریه شد.شهر معروف انطاکیه به طور کامل ویران شد و ساکنان آن به ایران کوچانده شدند و شهر جدیدی برای آنها در ایران ساخته شد.بلافاصله بقیه شهرها مانند ادسا، افامیه نیز تسلیم ایران شدند. خسرو در ادامه لشکرکشی هایش به لازیکا رفت وشورش این سرزمین را نیزسرکوب کرد. در نهایت در سال 545 پیمان صلح 5 ساله ایی بین دو کشور امضا شد.اگرچه رومی ها بازهم از پای ننشتند. سرزمین لازیکا که امروز در کنار دریایی سیاه قرار دارد برای رومی ها اهمیت فوق العاده ایی داشت.چرا که این سرزمین نقش زیادی در توسعه تجارت دو کشور داشت. در نهایت در سال 549 تائوس سردار رومی به شهر پترا که دژ دریایی ایران در کنار دریایی سیاه بود حمله کرد. اگرچه این دژ بشدت مقاومت کرد اما در نهایت به دست رومی ها افتاد. اگرچه ارتش ایران دوباره شورش هارا سرکوب کرد. اما خسرو دریافت که نگه داشتن لازیکا برای او غیرممکن است.در نهایت در سال 556 مذاکرات صلحی بین دو طرف امضا شد. خسرو از لازیکا صرف نظر کرد اما روم باردیگر متعهد شد سی هزار سکه طلا بابت حفاظت سد دربند بپردازد.

منطقه لازیکا در کنار دریای سیاه که برای چند دهه محل درگیری ایران و روم بود

سرکوبی هپتالیان

خسرو بعد از آسوده شدن از نبرد با رومی ها به جنگ با هپتالی ها رفت. همان قومی که پدر بزرگ او پیروز اول را در میدان نبرد کشته بودند. خسرو با هماهنگی با خاقان های ترک به سرزمین هپتالیان حمله کرد. در نهایت سرزمین این قوم بین ایران و خاقان های ترک تقسیم شد و ولایت بلخ به تصرف ایران درآمد.رود جیحون به عنوان مرز ایران و ترکان انتخاب شد و انتقام خون پیروز اول ازهپتالیان گرفته شد.

تصویری ازواحد های مختلف ارتش ساسانیان
تصویری ازواحد های مختلف ارتش ساسانیان

تجدید سازمان ارتش ایران در زمان انوشیروان
ساسانیان اولین سلسله ایرانی بودند که یک سلسله مراتب منظم و دقیق را به سبک امروزی در ارتش ایران به وجود آوردند.تا قبل ازانوشیروان ارتش ساسانیان یک آران سپهبد یا ایران سپهبد داشت که به عنوان فرمانده کل ارتش اعم از نیروهای زمینی و دریایی فرمان می راند. اما در زمان انوشیروان این سازماندهی تغییر کرد. انوشیروان مقام آران سپهبدی را از بین برد. انوشیروان کل امپراتوری ساسانی را به 4 بخش تقسیم کرد. و هرمنطقه تحت نفوذ یک اسپهبد بود. اين چهار ناحيه عبارت بودند از پارس به مركزيت تيسفون، خراسان (پارت) به مركزيت مرو، آذربايجان (ماد) و نيمروز به مركزيت اصفهان، نیروی دریایی نیز تحت فرماندهی ناوبدسالار ايران سپهبد نيمروز قرار داشت. نگهبانان درياي مازندران تحت فرمان سپهبد آذربايجان قرار داشتند. اسپهبدان مأمورین مهم دولت به‌شمار می‌رفتند و هر کدام در قلمرو خود صاحب اختیار بودند و بر یک ربع مملکت حکومت می‌کردند و معاونی در اختیار داشتند موسوم به مرزبان. مرزبانان فرمانفرمای ایالت‌ها بودند. همچنین هر اسپهبد همواره یک پاذگوسیان یا فرمانده لشکر را زیر دست خود داشت.
وظيفه جنگجويان و ارتشيان كه در مراسمي هر سال نوروز به آن سوگند وفاداري تا پاي جان مي خوردند، حفاظت از كشور و مردم آن بود، اينكه به مردم ستم و آزار نرسانند و پيمان شكن نباشند. ارتش به دو واحد اصلي سواره نظام، اسواران، و پيادگان تقسيم مي شد. افسران اين ارتش ها مي بايد آموزش نظامي مي ديدند و فنون و علوم جنگي را مي آموختند. كتاب هاي درسي نظامي و هم نوعي دانشكده افسري به نام ارتشتارستان براي تربيت افسران وجود داشته است. واحد نخبگان ارتش هنگ جاويدان (گارد جاويدان) نام داشت و فرمانده آن هنگ، پشتيبان سالار ناميده مي شد. در كنار اين ارتش، سازمان لجستيك عظيمي وجود داشت تا به امور خوراك، زخميان، چادر زدن و… بپردازد.

از فتح یمن تا نبرد با ترکان
با از دست رفتن سرزمین لازیکا اوضاع تجارت ایران متزلزل شده بود وخسرو انوشیروان به دنبال انتقام آن شکست و به نوعی کنترل تجارت دریایی رومیان بود. در سال 569 سیف بن بی یزن یکی از شاهزادگان حمیری یمن به دربار انوشیروان پناهنده شد چرا که سرزمینش به دست امپراتوری مسیحی حبشه که مورد حمایت رومی ها بود اشغال شده بود. انوشیروان ازفرصت برای ضربه زدن به روم استفاده کرد. انوشیروان اسپهبد وهرز دیلمی از فرماندهان شایسته ارتش ساسانی را برای حل فصل مشکل به یمن فرستاد.طبق برخی از روایات تاریخی وهرز برادر زاده قباد یکم و پسرعموی انوشیروان بود . البته وهرز مقام نظامی بود که انوشیروان به او داد و نام او در برخی منابع تاریخی فرزخ زاد نامیده شده است. وهرز به همراه هشت کشتی راهی یمن شد که 6 کشتی موفق به رسیدن به این سرزمین شدند. سرزمینی که تقریبا فراتر از مرزهای آن زمان امپراتوری ساسانی بود. نیروی دریایی ایران با دور زدن شبه جزیره عربستان نیروهای ارتش ساسانی را در یمن پیاده کرد. وهرز به عنوان اولین اقدام و در یک دستور غیر متعارف فرمان آتش زدن کشتی های نیروی دریایی را داد و به سربازانش فهماند هیچ راهی برای فرار و بازگشت وجود ندارد. همین تاکتیک موثر واقع شد و نیروی های ارتش ساسانی علی رغم نفرات کمتر خود موفق به شکست ارتش پرشمار حبشه در یمن شدند. وهرز بعد از پیروزی همچنان با نیروهای خویش در یمن باقی ماند و بعد از مرگ اون نیز تا 50 سال آینده هفت اسپهبد دیگر در یمن به عنوان ایالات تابعه ایران حکومت کردند. تصرف یمن و تسلط ایران بر راههای آبی دریای سرخ بشدت امپراتوری روم شرقی را خشمگین کرد و زمینه برای شروع نبردهای آینده دو کشور آغاز شد.

امپراتوری ساسانی در سال 600 میلادی و بعد از فتح یمن
امپراتوری ساسانی در سال 600 میلادی و بعد از فتح یمن

شروع نبردهای خاقان ترک با ساسانیان

خسرو انوشیروان بعد از منقرض کردن دولت هپتالیان با دولت خاقان های ترک همسایه شد. سین جیبو خاقان وقت ترکان در سال 569 با یوستی نیان امپراتور بیزانس معاهده همکاری مشترک امضا کرد و به تحریک این کشور در همان سال از رود جیحون عبور و به دژهای مرزی ایران حمله کرد. اما استحکامات قدرتمندی که خسروانوشیروان در آن منطقه ساخته بود جلوی هجوم ترکان را گرفت. در نهایت هرمزد پسر انوشیروان برای دفع حمله ترکان به آن منطقه لشکرکشید و ترکان را شکست داد و آنها هم به آنسوی رود جیحون گریختند.

شروع نبردهای ایران روم

یوستی نیان که تصور می کرد خسرو انوشیروان به دلیل بالا رفتن سن تمایلی برای نبرد با بیزانس ندارد در سال 571 تصمیم گرفت تلافی تصرف یمن را با شروع جنگ جدیدی انجام دهد. انوشیروان براساس طبق معمول فرستاده ایی برای دریافت خراج مورد تعهد بیزانس به کنستانتینوپل پایتخت بیزانس فرستاد اما یوستی نیان با توهین تحقیر سفیر خسرو انوشیروان را بازگرداند و سپس به سمت بین النهرین لشکر کشید. شهر نصبین به محاصره رومی ها درآمد. اما انوشیروان هم بلافاصله واکنش نشان داد و در راس ارتش ایران عازم بین النهرین شد. ارتش ساسانی علاوه بر رفع محاصره نصبین شهر آپامه و قلعه دارا را هم تصرف کرد. پیروزی ارتش ساسانی آنقدر سریع بود که کار یوستی نیان به جنون کشیده شد و در نهایت در سال 574 مجبور به استعفا شد. البته تیبریوس امپراتور جدید هم راه جنگ را پیش گرفت و بلافاصله ارتش انبوه اما درهم برهمی که از گوشه کنار امپراتوری اش جمع آوری کرده بود به جنگ فرستاد.
تیبریوس قصد تصرف ارمنستان را داشت و در سال 576 به آنجا لشکر کشید. اما تهم خسرو سردار ارتش انوشیروان امپراتور روم را شکست داد.اما در نهایت نبرد دو کشور فرسایشی شد و طرفین در سال 578 تصمیم به امضای معاهده صلح گرفتند. اما با درگذشت خسرو انوشیروان در سال 579 میلادی مذاکرات صلح معلق ماند.

سلطنت انوشیروان 47 سال طول کشید و از به خاطر شایستگی اش در اداره حکومت و وضع قوانین فراوان به انوشیروان دادگر معروف شد. در اجرای احکام بشدت سخت گیر بود تا جایی که شورش پسرش نوشزاد را بشدت سرکوب و اورا کور کرد تا کسی حتی فکرشورش در زمان سلطنت انوشیروان را به مخیله اش راه ندهد. در دوران سلطنت انوشیروان علی رغم سختگیری او در اجرای احکام بسیاری از دانشمندان رومی و سوری ویونانی برای تدریس در دانشگاه معروف جندی شاپور و دیگر دانشگاه های آن زمان به ایران آمدند.

ایوان مدائن یا طاق کسری یکی از باشکوه ترین بناهای تیسفون در زمان آبادانی
ایوان مدائن یا طاق کسری یکی از باشکوه ترین بناهای تیسفون در زمان آبادانی

شروع سلطنت هرمز چهارم و ظهور نابغه نظامی به نام بهرام چوبین

هرمز چهارم بعد از مرگ پدرش بدون هیچ دردسری به سلطنت رسید. او مادرش دختر خاقان ترک بود و به هرمز ترکزاد معروف شد. هرمز علی رغم اینکه اعلام کرده بود همان سیاست های پدرش را ادامه خواهد داد اما یکی از اولین پادشاهان ساسانی بود که به حقوق طبقات پایین و محروم جامعه توجه کرد. هرمز تاجایی پیش رفت که بنا به گفته بلعمی مورخ معروف بیش از پدرش شایسته لقب عادل است.هرمز حتی در برابر درخواست موبدان مبنی برآزار اذیت مسیحیان و یهودیان ایستادگی کرد این رفتارها باعث خشم شدید موبدان زرتشتی برضد او شد. هرمز حتی طی فرمانی ارتش ساسانی را از آزار اذیت مردم در هنگام لشکر کشی ها نیز بازداشت.

هجوم همه جانبه دشمنان به ایران

با شروع سلطنت هرمز در سال 579 معاهده صلح با بیزانس از سوی او رد شد و جنگ بین دو کشور ادامه یافت. در همین گیر دار ارتشی عظیم از خاقان های ترک غربی به رهبری رهبر خود شائو شاه به شهرهای بلخ،هرات و بادغیس حمله کردند، قبایل عرب نیز به حیره دولت دست نشانده ایران در مرزهای جنوبی حمله ور شدند و خزرها شروع به تاخت تاز در حوالی آذربایجان کردند.هرمز که درگیر نبرد با بیزانس بود سردار خود بهرام پسر وهرام گشنسب معروف به بهرام چوبین را از خاندان بزرگ مهران بود برای مقابله با سابه شاه فرستاد.

خانات ترک غربی که بعد از نابودی هپتالیان و گرفتن سرزمین آنها به ایران حمله کردند
خانات ترک غربی که بعد از نابودی هپتالیان و گرفتن سرزمین آنها به ایران حمله کردند

نبرد با ارتش عظیم ترکان بیابانگرد

لشکر سابه شاه بیش از هفتاد هزار نفر نیرو داشت و در صورت شکست بهرام چوبین این لشکر می توانست خطر جدی برای ساسانیان ایجاد کند. این جنگ به نخستین نبرد ایران و ترکان معروف است. بهرام چوبین در یک اقدام عجیب دوازده هزار سوار نخبه که همگی زیر 40 سال سن داشتند برای نبرد برگزید به نظر می رسد این رقم دوازده برای ایرانیان آن روز جنبه تقدس داشته، براساس گفته های برخی مورخان بهرام چوبین دراین نبرد از راکت های آتشزای نفتی برای ضربه زدن به ترکان استفاده کرد. همچنین خود او با سواران برگزیده اش مستقیما به محل اسکان شائو شاه حمله ور شد.شابه شاه در این هجوم کشته شد و پسرش نیز به اسارت بهرام چوبین درآمد. نبرد بهرام چوبین و شابه شاه یکی از شگفتی های جنگ های باستانی دنیا محسوب می شود. این پیروزی عظیم اعتبار بهرام در نزد ارتش ساسانی و مردم را چند برابر کرد و هرمز چهارم را نیز بشدت هراسان کرد.

تصویری خیالی از نبرد بهرام چوبین با ترکان سابه شاه
تصویری خیالی از نبرد بهرام چوبین با ترکان سابه شاه

آغاز شورش بهرام چوبین

هرمز که به دنبال بهانه ایی برای خلع بهرام بود بلافاصله او را برای نبرد با رومیان به منطقه لازیکا فرستاد. اما این بار بخت با بهرام چوبین یار نبود او از رومیان شکست خورد. هرمز که بشدت از این اتفاق خوشحال بود برای تحقیر سپهبد شایسته اش برای او لباس زنانه فرستاد و او را از فرماندهی ارتش خلع کرد. این اقدام نسنجیده هرمز چهارم باعث خشم شدید سربازان و افسران ارتش و حتی مردم عادی شد.بهرام نیز بلافاصله در نامه ایی که برای هرمز فرستاد او را دختر خسرو انوشیروان نامید. همین اختلافات باعث بروز شورش معروف بهرام چوبین شد. اگرچه موبدان وبزرگان ناراضی از اصلاحات هرمز نیز در تحریک هر دوطرف یعنی هرمز و بهرام بی تقصیرنبودند. شورش عظیمی برپاشد. شورشیان گستهم برادرزن هرمز و دایی خسرو او را که ولیعهد هرمز بود از زندان آزاد کردند. هرمز را در سال 590 از سلطنت خلع کرد. اگرچه هرمز در ابتدا گریخت اما در نهایت بندوی برادر گستهم در آذربایجان او را دستگیر و کور کرد. در نهایت خسرو ولیعهد هرمز که از تیسفون گریخته بود به پایتخت بازگشت و با نام خسرو پرویز به تخت سلطنت نشست.بلافاصله بعد از به تخت نشستن خسرو گستهم و بندوی دایی های شاه جوان هرمز چهارم شاه کور وبرکنار شده را به قتل رساندند.اگرچه مورخان معتقدند خسرو ولیعهد جوان هرمزچهارم نقش چندانی در قتل پدر یا حتی شورش برضد هرمزچهارم نداشت.

سنگ نگاره خسروپرویز در حال دریافت حلقه پادشاهی در طاق بستان

براساس بسیاری از منابع تاریخی معتبر دایی های خسرو یعنی وستهم و گستهم که از دودمان بزرگ اسپهبدان طبرستان بودند نقش اساسی در سرنگونی هرمز چهارم و حتی قتل او داشتند. روابط هرمز چهارم و پسرش خسرو به خاطر تحریکات گستهم و ویستهم برهم خورد. حتی بعد از به تخت نشستن خسرو نیرو قتل هرمز چهارم که از سلطنت کناره گرفته بود نیز بدون دستور پادشاه و با خودسری این دو نفر انجام شد.

آغاز دشواری های خسروپرویز

خسرو دوم که در آغاز سلطنتش هنوز به لقب خسرو پرویز ملقب نشده بود در سال 590 به تخت نشست اما سلطنت او با انبوهی از دشواری ها و مشکلات آغازشد. خسرو علی رغم بیگناهی در قتل پدرش در نظر بزرگان و مردم به عنوان قاتل هرمز چهارم شناخته می شد. اصولا پدرکشی برای رسیدن به سلطنت در سلسله ساسانی امری بسیار مذموم و نکوهیده بود و متهم شدن خسرو به قتل پدرش باعث شد تا پایه های سلطنت او از همان ابتدا لرزان باشد. خسرو علاوه بر دایی های قدرت طلب خود با شورش فرمانده نابغه اما یاغی ارتش ساسانی یعنی بهرام چوبین هم مواجه بود.

تاج و تخت خسرو از کف می رود

بهرام خود را از نوادگان پادشاهان اشکانی می دانست و به محض به تخت نشستن خسرو دوم حاضر به پذیرش سلطنت او نشد. بزرگان کشور هم حمایت چندانی از خسرو نمی کردند . پادشاه جوان ایران با لشکر خود راهی نبرد با ارتش قدرتمند شورشی بهرام چوبین شد. در منطقه حلوان نبرد بسیار زود تمام شد چرا که قسمت اعظم ارتش خسرو به بهرام چوبین پیوستند. خسرو بلافاصله تیسفون را رها کرد و به امپراتوری بیزانس نزد امپراتور موریس پناهنده شد. بهرام چوبین فاتحانه وارد تیسفون شد و با نام بهرام ششم تاجگذاری کرد. خسرو امید چندانی به گرفتن کمک از امپراتور بیزانس نداشت چرا که ساسانیان اصلی ترین دشمن امپراتوری روم شرقی بود. اما اوضاع چندان به میل بهرام چوبین پیش نرفت. برخلاف انتظار امپراتور موریس حمایت همه جانبه خود را از پادشاه فراری ساسانی اعلام کرد. گستهم و وستهم دایی های خسرو هم به آذربایجان گریختند و با کمک پادشاه ارمنستان لشکر تازه ایی برای حمایت از خسرو فراهم کردند. در برخی ایالات مانند نصبین هم شورش هایی به نفع خسرو شکل گرفت. در نهایت بهرام چوبین که از همه طرف با دشمنان متعددی مواجه بود مجبور به قتل برخی از مخالفانش شد. خسرو در کنستانینوپل با شاهزاده مریم دختر امپراتور موریس ازدواج کرد و با یک ارتش هفتاد هزار نفره که موریس در اختیارش گذاشت راهی ایران شد. خسرو برای گرفتن حمایت امپراتور روم قول واگذاری ارمنستان و قلعه دارا را به امپراتور این کشور داد.

قلعه بهرام چوبین در پلدختر که بعد از شورش بر ضد خسرو پرویز مدتی به آنجا پناه برد
قلعه بهرام چوبین در پلدختر که بعد از شورش بر ضد خسرو پرویز مدتی به آنجا پناه برد

لشکر خسرو در شهرهای در مسیرش با استقبال گسترده مردم مواجه شد. در نهایت در طرف در منطقه گنزک آذربادگان(آذربایجان فعلی) در سال 591 نبرد سختی بین دو طرف رخ داد و بهرام چوبین بشدت شکست خورد.
بهرام به همراه لشکریانش ابتدا به حدود ری و قومس پناهنده شد اما در نهایت به بلخ و نزد خاقان ترکان شرقی گریخت.در نهایت با توطئه پنهانی خسرو و ملکه خاقان بهرام چوبین در شهر بلخ کشته شد. بعد از کشته شدن بهرام گردیه خواهر بهرام پیشنهاد ازدواج خاقان را نپذیرفت و با باقی مانده لشکریان بهرام به ایران بازگشت و به خسرودوم نامه نوشت و از او تقاضای عفو کرد. خسرو نیز با عفو او ولشکریانش موافقت کرد اما به زودی بابت این عفو ملوکانه بهای سنگینی پرداخت.

ادامه دارد
منابع:
روزگاران،تاریخ ایران از آغاز تا سقوط پهلوی نوشته دکتر عبدالحسین زرین کوب

تاریخ ایران،از آغاز تا انقراض قاجاریه نوشته حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی

تاریخ طبری ،نوشته محمد بن جریرطبری

دریانوردی ایرانیان،نوشته اسماعیل رابین دینکرد

شاهنشاهی ساسانیان،نوشته تورج دریایی

فرهنگ دریایی خلیج فارس،نوشته حسین نوربخش

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن