تاریخ

امپراتوری عثمانی از آغاز تا سقوط(قسمت هجدهم)

ازشکست های ارتش بریتانیا در خاورمیانه تا آغاز مقدمات تشکیل دولت یهودی

تاثیر شورش اعراب بر عملیات صحرای سینا

آغاز شورش بزرگ اعراب اوضاع عملیات صحرای سینا را پیچیده تراز قبل کرد. چرا که با رسیدن تقریبی نیروهای هاشمی به شمال شبه جزیره عربستان اوضاع دولت عثمانی برای پشتیبانی نیروهایش سخت تر می شد. با پایان نبرد رمانه به نفع بریتانیا پاکسازی باقی مانده نیروهای عثمانی در صحرای سینا و تصرف شهر العریش در شمال صحرای سینا در دستور کار قرار گرفت. یکی از اصلی ترین مراکز تجمع نیروی ارتش عثمانی در شهر العریش قرار داشت که بارها مورد حمله هوایی نیروی هوایی بریتانیا قرار گرفت. اما حضور هواپیماهای آلمانی و ترک در منطقه کار بمباران آن را سخت کرده بود. نیروی واکنش سریع مصر باردیگر شروع به تهیه تدارکات نظامی ،پشتیبانی برای انجام عملیات جدید در سینا کرد. به دلیل نبود هیچ گونه جاده و خطوط آهن مناسب دوباره ساخت این خطوط آغاز شد و تا اواسط ماه اوت طول کشید. در این فاصله نیروهای آنزاک با وجود استراحت و تجدید قوا از جمع آوری اطلاعات و انجام گشت های شناسایی دست نکشیدند.

شورشیان عرب در شمال شبه جزیره عربستان. نزدیک شدن شورش اعراب به میدان های جنگ عثمانی و انگلستان ترکها را با دردسرجدی مواجه کرد
شورشیان عرب در شمال شبه جزیره عربستان. نزدیک شدن شورش اعراب به میدان های جنگ عثمانی و انگلستان ترکها را با دردسرجدی مواجه کرد

در جریان یکی از این گشت ها در 19 ماه اوت سربازان آنزاک به یک گروه 68 نفره از سربازان ترک برخوردند که به خاطر تمام شدن آب آشامیدنی خود درحال مرگ بودند. تمام این سربازان اسیر و به پشت جبهه منتقل شدند.

شروع پاکسازی صحرای سینا
عملیات جاده سازی در صحرای سینا همچنان ادامه پیدا کرد و جاده های فراوانی برای عبور مرور وسایل نقلیه مانند ماشین های نظامی و آمبولانس توسط کارگران مصری ساخته شد. درحالی که ارتش بریتانیا خود را برای ادامه نبرد آماده می کرد روابط نظامی آلمان و عثمانی بیش از پیش گسترش یافت. سربازان آلمانی و اتریشی بیشتری در منطقه فلسطین مستقر شدند. همچنین هواپیماهای آلمانی دایره بمباران های هوایی خود را تا روز اول سپتامبر تا شهر پورت سعید گسترش دادند. البته جنگنده های انگلیسی و استرالیایی هم بیکار نمانند و بارها مواضع نظامی عثمانی و آلمان را بمباران کردند. شرایط جبهه ها در صحرای سینا به دلیل وجود جاده ها و خطوط راه آهن و همچنین حضور واحدهای پزشکی در پشت جبهه از بسیاری از خطوط درگیری جنگ جهانی اول بهتر و پیشرفته تر انجام می شد. البته شرایط سخت آب و هوایی صحرای سینا باعث مرگ صدها حیوان بارکش ارتش بریتانیا شد. در طول تابستان به طور متوسط در طول یک هفته ، 640 اسب و قاطر ارتش بریتانیا به دلیل سختی شرایط و بیماری های مختلف تلف می شدند.

نیروهای آلمانی در شهر العریش. خاورمیانه تبدیل به صحنه نبرد نیروهای متحدین و متفقین تبدیل شده بود
نیروهای آلمانی در شهر العریش. خاورمیانه تبدیل به صحنه نبرد نیروهای متحدین و متفقین تبدیل شده بود

واحدهای پزشکی ارتش بریتانیا مدام در حال سوزاندن اجساد این حیوانات به خاطر جلوگیری از شیوع بیماری بود.

شورش سنوسی ها دردسر جدید بریتانیا

در ماه سپتامبر ژنرال موری مجبور شد ستاد مرکزی فرماندهی خود را از اسماعیلیه به قاهره منتقل کند. نبردهای پارتیزانی گروه سنوسی در منطقه مرزی مصر و لیبی بشدت گسترش پیدا کرده بود. با رفتن موری به قاهره فرماندهی نیروهای مستقر در صحرای سینا به ژنرال دابل رسید. از ماه اکتبر تدارکات آغاز عملیات پاکسازی کامل صحرای سینا رنگ جدی تری به خود گرفت. در واقع ارتش بریتانیا قصد داشت علاوه بر پاکسازی کامل صحرای سینا از نیروهای ترک و آلمانی مقدمات حمله به فلسطین و شام را نیز فراهم کند. ساخت راه آهن سینا توسط کارگران مصری همچنان ادامه داشت . با وجود ساخت خطوط راه آهن نیروهای شترسوار همچنان نقش بسیار مهمی در عملیات سینا داشتند. نیروهای عثمانی نیز بیکار نبودند و گاهی اوقات با انجام عملیات های پارتیزانی برای ارتش بریتانیا دردسر ایجاد می کردند.

شورش سنوسی ها در لیبی انگلستان و متحد جدیدش ایتالیا را دچار دردسر کرد
شورش سنوسی ها در لیبی انگلستان و متحد جدیدش ایتالیا را دچار دردسر کرد

در ماه اکتبر 1916 پروازهای شناسایی نیروی هوایی بریتانیا نشان می داد هواپیماهای آلمانی دیگر در العریش حضور ندارند. ازسوی دیگر اسکادران شناسایی استرالیا هم گستره پروازهای شناسایی خود را تا خان یونس و رفح گسترش داد.

پیش زمینه های نبرد مجدباء
نبرد مجدبا بخشی از عملیات صحرای سینا بود که در دسامبر 1916 رخ داد. این نبرد بخشی از عملیات پاکسازی صحرای سینا از سربازان ارتش عثمانی بود. فرماندهی نیروهای این نبرد به عهده ژنرال هنری کاول بود. با این حال بخش عمده نیروهای کاول از سربازان استرالیایی و نیوزلندی آنزاک تشکیل شده بود. تا پیش از آغاز این عملیات ، ساخت خطوط خط آهن در صحرای سینا همچنان ادامه داشت. تا دسامبر 1916 ، 156 هزار سرباز نیروی واکنش سریع و 13 هزار کارگر مصری در سینا مستقرشده بودند. در طرف مقابل باقی مانده سربازان ترک و آلمانی تحت فرماندهی ژنرال فون کرسنشتاین همچنان در منطقه حضور داشتند و می توانستند علاوه بر ایجاد خطر برای این نیروها ، می توانستند مسیر پیشروی ارتش بریتانیا به سمت فلسطین را نیز تهدید کنند.
یکی از پایگاه های مهم ارتش عثمانی در منطقه اعوجه الحفیر قرار داشت. این ناحیه در شرق صحرای سینا و 60 کیلومتری نوار غزه قرار داشت یکی از مراکز مهم پشتیبانی از نیروهای ترک در منطقه بود. اما نیروهای بریتانیایی دهها کیلومتر با پایگاه اصلی خود فاصله داشتند و پیشروی در این شرایط برای آنها بشدت خطرناک بود. به همین خاطر لازم بود برای انجام هر عملیاتی تدابیر کافی اندیشیده شود.

ساخت راه آهن در صحرای سینا توسط کارگران مصری یکی از مهمترین عوامل ادامه نبرد در این منطقه بود
ساخت راه آهن در صحرای سینا توسط کارگران مصری یکی از مهمترین عوامل ادامه نبرد در این منطقه بود

در ماه های پایانی 1916 ارتش بریتانیا وضعیت شکننده ای در تمام جبهه های جنگ جهانی داشت. شکست های خونین در مناطقی مثل گالی پولی و پیروزی خونین در نبرد سم که منجر به کشته شدن حدود 500 هزار سرباز انگلیسی شده بود باعث شد تا دولت لوید جرج در لندن تحت شدیدترین فشارهای سیاسی ممکن قرار بگیرد. به همین خاطر نخست وزیر بریتانیا به ژنرال موری دستور داده بود با همین نفرات و تجهیزات موجود در جبهه شرق به پیروزی برسد و حتی فلسطین و شام را تصرف کند. به زودی نیروهای گشتی اعزام شده از العریش متوجه تحرکات و جابه جایی نیروهای بریتانیایی در منطقه شدند. از روز 20 دسامبر پیشروی نیروهای کاول آغاز شد. شهر العریش به سرعت و در 22 دسامبر توسط نیروهای کاول اشغال شد. نیروهای انگلیسی به سرعت شروع به تحکیم مواضع خود در شهرکردند و یک روز بعد نیز اولین کشتی تدارکاتی ارسالی از پورت سعید به بندر العریش رسید.

پیروزی های پیاپی ارتش بریتانیا در صحرای سینا

ژنرال کاول به زودی متوجه شد نیروهای ترک بعد از عقب نشینی از العریش به منطقه مجدبا رفته اند. تعداد این سربازان حدود 2 هزار نفر تخمین زده می شد . فون کرسنشتاین درآ ن زمان در فلسطین به سر می برد و به هیچ وجه تصور نمی کرد نیروهای بریتانیایی با چنین سرعتی بتوانند نیروهای فراری ترک را تعقیب کنند. کاول به سرعت خود را به منطقه مجد با رساند. در این بین پروازهای شناسایی استرالیایی ها کمک زیادی به نیروهای کاول کرد.

طرحی از نیروهای شترسوار بریتانیایی در نبرد مجدبا
طرحی از نیروهای شترسوار بریتانیایی در نبرد مجدبا

نبرد در روز 23 دسامبر آغاز شد و بار اصلی آن بر دوش نیروهای نیوزلندی و استرالیایی بود. با وجود آتش سنگین توپخانه نیروهای ترک نیروهای بریتانیایی از پا ننشستند. نبرد تا ساعت 12 ظهر به اوج خود رسید و تا ساعت 16 همان روز شکست ترکها قطعی شده بود. تلفات بریتانیایی ها تنها 22 کشته و 124 زخمی بود. در طرف مقابل 300 سرباز عثمانی کشته و 1200 نفر دیگر نیز گریختند. با این پیروزی شهر العریش در امنیت کامل قرار گرفت . العریش نخستین شهر ساحلی عثمانی در دریای مدیترانه بود که به دست ارتش بریتانیا می افتاد. به زودی این شهر تبدیل به پایگاه اصلی ارتش بریتانیا در عملیات های حمله به فلسطین و شام گردید.

ژنرال کاول فاتح شهر العریش. او و نیروهایش یک تنه پیروزی های زیادی را در صحرای سینا به دست آوردند
ژنرال کاول فاتح شهر العریش. او و نیروهایش یک تنه پیروزی های زیادی را در صحرای سینا به دست آوردند

نبرد رفح
تصرف شهر العریش ارتش بریتانیا را یک گام دیگر به حمله به فلسطین نزدیک تر کرد. ساخت خطوط راه آهن در سینا همچنان ادامه داشت و در 4 ژانویه 1917 خط آهن به شهر العریش هم رسید. با حضور نیروی دریایی انگلستان در این شهر بندری امکان پشتیبانی دریایی از نیروهای زمینی هم فراهم شد و اکنون زمینه برای انجام عملیات های بعدی کاملا آماده بود. در روز 28 دسامبر 1916 ژنرال هنری کاول فرمانده سواره نظام آنزاک به نیروهای خود دستور داد مسیر پیشروی زمینی به سمت شهر رفح را بررسی کنند. قرار بود بررسی وضعیت جاده و جغرافیای منطقه میزان نیروهای دفاعی عثمانی هم تخمین زده شود. گروه های گشتی مواضع دفاعی عثمانی را در 16 کیلومتری شهر رفح شناسایی کردند. نیروی هوایی استرالیا برای شناسایی دقیق مواضع نیروهای ترک دست به کار شد و در روز 5 ژانویه توانست 3 هزار سرباز ترک را در اطراف شهر رفح شناسایی کند. در این بین نیروی هوایی آلمان دست بردار نبود و در روز 7 ژانویه در دو نوبت صبح و عصر شهر العریش را بمباران کرد.

نیروی هوایی سلطنتی در فرودگاه اسماعیلیه. این هواپیماها نقش زیادی در شناسایی وبمباران مواضع عثمانی و آلمان ایفا کردند
نیروی هوایی سلطنتی در فرودگاه اسماعیلیه. این هواپیماها نقش زیادی در شناسایی وبمباران مواضع عثمانی و آلمان ایفا کردند

نیروی هوایی سلطنتی برای دفاع از شهر حضور نداشت و به منظور شناسایی به شهر رفح رفته بود.

از تصرف رفح تا پاکسازی صحرای سینا

ژنرال فیلیپ چتوود در ساعت 4 بعد از ظهر 8 ژانویه دستور پیشروی به سمت رفح را صادر کرد. جاده چندان مناسب استفاده وسایل نقلیه و توپخانه نبود و نیروهای انگلیسی به سختی موفق به انتقال تجهیزات خود شدند. نیروی هوایی سلطنتی هم مدام در حال گشت زنی بود و پوشش هوایی برای نیروها را فراهم کرده بود. با نزدیک شدن به شهر رفح بسیاری از سربازان آنزاک استرالیایی و نیوزلندی بعد از ماه ها زمین های سرسبز و جلگه ای را دیدند. قرار بود شهر رفح در روز 9 ژانویه مورد حمله قرار بگیرند. نیروهای ترک مواضع بسیار محکمی داشتند و به خوبی آماده مقاومت شده بودند. ژنرال چتود متوجه شد ذخیره مهمات نیروهایش چندان زیاد نیست و ارسال مهمات اضافی هم برای نیروهایش زمان بر خواهد بود. به همین خاطر بخشی از نیروهایش را با یک ذخیره مهمات در منطقه شیخ زوایید باقی گذاشت. این اولین بار بود که نیروهای بریتانیایی به مرز مستعمرات آسیایی عثمانی رسیده بودند. نیروهای نیوزلندی به عنوان پیش قراول حمله به سنگرهای دفاعی ارتش عثمانی را آغاز کردند. هرقدر پیشروی در سمت شرق رفح نسبتا ساده بود اما در سمت غرب شهر وجود توپخانه و سلاح های سنگین آلمانی کار را برای نیروها آنزاک سخت کرد.

یکی از پایگاه های ارتش عثمانی در صحرای سینا
یکی از پایگاه های ارتش عثمانی در صحرای سینا

تا ساعت ده صبح تعداد زیادی از سربازان و افسران ترک در روستاهای اطراف رفح اسیر شدند. مقاومت نیروهای عثمانی تا بعد از ظهر یافت و ژنرال چتوود متوجه شد ذخیره مهمات سربازانش رو به پایان است. چتوود قصد داشت به حمله پایان دهد که به طور اتفاقی 4 سرباز ترک و یک افسر آلمانی اسیر نیروهای آنزاک شدند و اعتراف کردند نیروهای مدافع هم مهمات چندانی برای شان باقی نمانده است. چتوود در ساعت 15:30 دستور یک تهاجم سراسری را صادر کرد. نیروی هوایی با بمباران مواضع نیروهای عثمانی نقش بسیار مهمی در درهم شکسته شدن مقاومت آنها داشت. برای اولین بار هواپیماهای نیروی هوایی سلطنتی به بی سیم مجهز شده بودند و با نیروهای زمینی و ستاد فرماندهی ارتباط داشتند و به خوبی توانستند با هدایت آنها مواضع دشمن را بمباران کنند. در نهایت مقاومت نیروهای عثمانی درهم شکسته شد و شهر رفح به دست نیروهای بریتانیایی افتاد. تلفات سربازان بریتانیایی تنها 71 کشته و 415 زخمی بود و در مقابل 200 سرباز عثمانی کشته و 1400 نفر دیگر هم اسیر شدند. سواره نظام عثمانی در هنگام انتقال زخمی ها و اسرا به کاروان نظامیان انگلیسی حمله کرد اما بعد از یک درگیری نسبتا شدید با دادن 14 اسیر مجبور به عقب نشینی شد.

پاکسازی صحرای سینا
در شب 19 ژانویه نیروی هوایی آلمان و عثمانی یک حمله بسیار سنگین برعلیه نیروهای انگلیسی مستقر در منطقه انجام دادند. آلمانی ها از جنگنده های جدید اریش تابه استفاده کردند. این حمله تلفات سنگینی به نیروهای بریتانیایی وارد کرد. با پیروزی در نبرد رفح عملیات صحرای سینا که از ماه اوت 1916 آغاز شده بود ، با اخراج نیروهای عثمانی پایان یافت. ساخت خطوط راه آهن و لوله های آب رسانی در پیروزی نیروی های بریتانیایی بسیار موثر بود. تا روز 19 ژانویه تمام پایگاه های ارتش عثمانی در صحرای سینا تخریب شده بودند. دولت بریتانیا سربازان بیشتری به همراه هواپیماهای جنگنده به صحرای سینا فرستاد و نیروهای خود را برای حمله به فلسطین تقویت کرد.

بعد از پاکسازی صحرای سینا عملیات شناسایی هوایی متفقین بر روی شهرهای بیت لحم، اورشلیم و اریحا آغاز شد. این پروازها از 19 تا 27 ژانویه طول کشید. نیروی هوایی آلمان در این فاصله بیکار نماند و همچنان به بمباران العریش ادامه داد. نیروی هوایی آلمان قصد داشت با بمباران خطوط راه آهن صحرای سینا روند پیشروی به سمت فلسطین را مختل کند. دولت عثمانی هم همزمان مشغول ساخت خطوط سبک راه آهن در خط دفاعی غزه – بئرشبع بود. در فوریه 1917 منطقه نغال که آخرین نقطه باقی مانده صحرای سینا بود به تصرف ارتش بریتانیا درآمد و احتمال حمله ارتش بریتانیا به فلسطین قوت گرفت. ژنرال موری مدعی بود عملیات تصرف فلسطین در بهار 1917 آغاز خواهد شد اما تصرف فلسطین تنها یک عملیات ساده نبود در واقع بازی های سیاسی برسر تصرف فلسطین و سایر مستعمرات آسیایی عثمانی در ماه ها قبل در اروپا آغازشده بود.

سربازان استرالیایی مستقر در صحرای سینا. سربازان آنزاک که در کوره نبرد گالی پولی آبدیده شده بودند در صحرای سوزان سینا بارها ارتش عثمانی را درهم کوبیدند
سربازان استرالیایی مستقر در صحرای سینا. سربازان آنزاک که در کوره نبرد گالی پولی آبدیده شده بودند در صحرای سوزان سینا بارها ارتش عثمانی را درهم کوبیدند

آغاز بازی های سیاسی برسر فلسطین
دولت انگلستان در هنگام آغاز جنگ جهانی اول به هیچ وجه چشم اندازی بلند مدتی برای ادامه جنگ و اجرای سیاست های خود در منطقه خاورمیانه نداشت. در واقع دولت وقت انگلیس به نخست وزیر هربرت اسکوییت تصور می کرد جنگ جهانی نهایتا در عرض شش ماه تا یک سال آینده به پایان خواهد رسید. تنها فردی که با این چشم انداز ساده لوحانه مخالف بود ژنرال کیچنر بود. در واقع کیچنر یکی از قهرمانان معروف جنگی در انگلستان بود و سوابق درخشانی در فرماندهی نیروهای انگلیسی در خاورمیانه داشت. به همین خاطر در همان ماه های آغازین جنگ به عنوان وزیر جنگ برگزیده شد. کیچنر برعکس بسیاری از سیاست مداران وقت انگلستان ارزش فراوانی برای تشکیل کشورهای متحد عرب و تحریک اعراب به شورش قائل بود و طبیعتا یکی از مخالفان سرسخت تشکیل دولت یهودی که ایده آن در سال های پایانی قرن 19 مطرح شد، بود.

ژنرال کیچنر معروف ترین قهرمان جنگی امپراتوری بریتانیا بود . او در مقام وزیر جنگ بشدت مخالف تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه بود
ژنرال کیچنر معروف ترین قهرمان جنگی امپراتوری بریتانیا بود . او در مقام وزیر جنگ بشدت مخالف تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه بود

درواقع به دلیل علاقه فراوان کیچنر به شورش اعراب برضد عثمانی بود که دولت وقت انگلستان با اعزام دهها مستشار نظامی و صرف میلیون ها پوند قیام بزرگ اعراب در سال 1916 را آغاز کرده بود. اما شورش اعراب به نتیجه دلخواه دولت انگلستان هنوز نرسیده بود به همین خاطر کیچنر مخالفان بسیار سرسختی داشت. اما دو سال جنگ خونین و شکست های تلخ ارتش انگلستان زمینه را برای برکناری کیچنر از سمت وزارت جنگ فراهم کرد. در دوم ژوئن 1916 کیچنر مامور مذاکره با دولت تزاری روسیه در مورد ادامه جنگ جهانی گردید. او درهمان روز در اسکاتلند سوار رزم ناو همپشایر شد و رهسپار این ماموریت تبعید گونه گردید. اما نیروی دریایی آلمان با شنود مکالمات انگلیسی ها متوجه مسیر حرکت همپشایر شد و زیردریایی های خود را مامور مین ریزی در مسیر آن کرد. در نهایت در ساعت 4 بعد از ظهر روز 5 ژوئن 1916 رزم ناو همپشایر به مین آلمانی ها برخورد کرد. کیچنر علی رغم اینکه فرصت فرار داشت کشتی را ترک نکرد و به همراه آن غرق شد و جنازه اش نیز هرگز پیدا نشد. با مرگ کیچنر عملا یکی از اصلی ترین مخالفان تشکیل دولت یهودی در فلسطین حذف شد.

ناوشکن همپشایر که با ژنرال کیچنر توسط زیردریایی های آلمان غرق شد
ناوشکن همپشایر که با ژنرال کیچنر توسط زیردریایی های آلمان غرق شد

آغاز به کار دولت لوید جرج و مقدمات تشکیل دولت یهودی

حضور لوید جرج در راس دولت بریتانیا عملا سیاست های خاورمیانه ای این کشور را عوض کرد. لوید جرج برخلاف بسیاری از سیاست مداران وقت انگلستان که وابسته به کلیسای پروتستان و مخالف سفت و سخت بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس بودند، جرج کاملا موافق این نظریه بود. در واقع تبار جرج به پیوریتن های قرن 17 می رسید. پیوریتن ها گروهی از متفکران اروپایی بودند که با استناد به کتاب مقدس موافق بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس بودند. آن ها معتقد بودند تنها در صورت بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس زمینه ظهور مجدد عیسی مسیح فراهم خواهد شد. لوید جرج هم بنا به سوابق خانوادگی اش بشدت از این نظریه دفاع می کرد. درواقع تشکیل دولت یهودی می توانست منجر به بروز درگیری های گسترده در بین متفقین شود چرا که طبق معاهده سایکس – پیکو قرار نبود در فلسطین یک دولت مستقل یهودی ایجاد شود و مسلما روسیه تزاری و فرانسه مخالف این طرح بودند. دولت لوید جرج علی رغم مهار نسبی مخالفان داخلی خود همچنان دچار مشکلات فراوانی درطی جنگ جهانی اول بود. اما با آغاز انقلاب روسیه در فوریه 1917 مشکلات لوید جرج به طرز وحشتناکی چند برابر گردید.

لویدجرج. حضور او درراس دولت بریتانیا باعث شروع شکل گیری دولت یهودی در خاورمیانه شد
لویدجرج. حضور او درراس دولت بریتانیا باعث شروع شکل گیری دولت یهودی در خاورمیانه شد

وقتی فروپاشی دولت تزاری معادلات جنگ جهانی را عوض می کند

فروپاشی دولت تزار در فوریه 1917 عملا تمام معادلات نظامی و سیاسی متفقین را برهم زد و باعث حیرت همه سیاست مداران اروپایی گردید.شوک بعدی به دولت مردان بریتانیایی وارد شد وقتی در اکتبر 1917 دولت موقت کرنسکی توسط انقلاب بلشویکی سرنگون شد. درواقع برخلاف برخی افسانه های تاریخی که در آن ها سیاست مداران بریتانیایی در پشت پرده همه وقایع سیاسی آن سالها نشان می دهد، دولت بریتانیا درک چندانی از انقلابیون روس خصوصا بلشویکها نداشت. در واقع به دلیل ارتباطات تنگاتنگ لنین و بسیاری از رهبران حزب کمونیست با آلمانی ها در لندن انقلاب بلشویکی توطئه دولت امپراتوری آلمان برای تضعیف جبهه متفقین فرض می شد. امضای پیمان صلح برست لیتوفسک به نفع آلمان و کنار کشیدن روسیه از جنگ جهانی اول هم این شک را تقریبا به یقین تبدیل کرده بود.

شورای کارگری ولگاگراد در 1917. انقلاب بلشویکی در روسیه باعث حیرت دولت بریتانیا و بهم ریختن سیاست های این کشور گردید
شورای کارگری ولگاگراد در 1917. انقلاب بلشویکی در روسیه باعث حیرت دولت بریتانیا و بهم ریختن سیاست های این کشور گردید

با خروج روسیه از جنگ حالا جبهه متفقین بشدت به کمک های مالی آمریکا وابسته شده بودند. اما دولت وودرو ویلسون هیچ تمایلی برای ورود به جنگ خونین اروپایی ها نداشت. بی میلی آمریکایی ها تا جایی بود که حتی فون بتمان هولوک صدراعظم وقت آلمان به دولت ویلسون پیشنهاد اتحاد داد. اما دولت انگلستان تحرکات وسیعی را برای کشاندن آمریکا به دایره جنگ آغاز کرده بود. در 17 مارس 1917 خوش شانسی به متفقین رو کرد و زیردریایی های آلمانی سه کشتی تجاری آمریکا را غرق کردند . غرق کشتی های آمریکایی در کنار ماجرای افشای تلگراف زیمرمن(ماجرای مربوط به تلگراف محرمانه آرتور تسیمرمان وزیر امورخارجه وقت آلمان به دولت وقت مکزیک بود که از این کشور درخواست می کرد به طور ناگهانی به نفع آلمان به آمریکا حمله کند و ایالت های تگزاس،نیومکزیکو و آریزونا را تصرف کند. این تلگراف توسط سازمان جاسوسی بریتانیا لو رفت و خشم آمریکای ها را برانگیخت) این دو ماجرا باعث شد تا دولت آمریکا در نهایت وارد معرکه جنگ جهانی اول شود و در نهایت در ماه آوریل به دولت آلمان اعلام جنگ داد. علی رغم ورود به جنگ دولت آمریکا به عثمانی اعلام جنگ نداد و درواقع بازهم نبرد با عثمانی بر دوش انگلستان و فرانسه باقی ماند.

متن تلگراف رمز زیمرمن. افشای این تلگراف خشم دولت آمریکا را برضد آلمان برانگیخت
متن تلگراف رمز زیمرمن. افشای این تلگراف خشم دولت آمریکا را برضد آلمان برانگیخت

در آن روزها ویسنتون چرچیل که بعد از عملیات ناموفق گالی پولی مورد غصب دولت و افکار عمومی قرار گرفته بود با دعوت لوید جرج دوباره سمت وزیر تسلیحات را به عهده گرفت.چرچیل به محض بازگشت به دولت بازهم طرح یک عملیات نظامی برضد ترکها را ریخت و به نخست وزیر گفت در صورت حمله به بندر اسکندرون و تصرف آن می توان مسیر تدارکاتی نیروهای عثمانی در خاورمیانه را قطع کرد. اما فرمانده هان نظامی بشدت با طرح چرچیل مخالفت کردند.

مذاکرات محرمانه انگلستان با انور پاشا
لوید جرج در حالی که زیر فشارهای شدید داخلی و خارجی قرار داشت در سال 1917 مذاکرات محرمانه ای را با شخص انور پاشا در شهر استانبول آغاز کرد. واسطه این مذاکرات وینسنت کایار مدیرعامل شرکت اسلحه سازی ویکرز بود که سالها به عنوان مستشار نظامی در استانبول خدمت کرده بود. کایار برای مذاکره معاون اش دلال اسلحه معروف بازیل زاخاروف را روانه استانبول کرد. لوید جرج به انور پاشا و سایر دوستانش پیشنهاد پرداخت یک رشوه هنگفت داده بود.

محصولات شرکت ویکرز در جنگ جهانی اول. در اواسط جنگ مدیرعامل این شرکت تسلیحاتی مامور مذاکره محرمانه با دولت عثمانی شد
محصولات شرکت ویکرز در جنگ جهانی اول. در اواسط جنگ مدیرعامل این شرکت تسلیحاتی مامور مذاکره محرمانه با دولت عثمانی شد

علاوه براین رشوه، استقلال عربستان،خودمختاری ارمنستان و سوریه در چهارچوب قوانین دولت عثمانی،قیمومیت انگلستان بر بین النهرین و فلسطین، لغو معاهده کاپیتولاسیون اتباع خارجی در خاک عثمانی به همراه پیشنهاد کمک های مالی فراوان برای نجات اقتصاد بحران زده عثمانی جزو پیشنهادات لوید جرج برای تسلیم عثمانی امضای قرار صلح جداگانه با بریتانیا بود. درواقع با این پیشنهادات حیرت انگیز لوید جرج عملا معاهده سایکس- پیکو را به یک برگه کاغذ بی ارزش تبدیل می کرد.علاوه بر فرانسه و روسیه دولت بریتانیا به ایتالیایی ها هم قول سهمی از خاک عثمانی را داده بود. اما درصورت قبول این پیشنهادات از سوی انور پاشا عملا تمام توافق های قبلی دولت بریتانیا با متحدان اش زیر سوال می رفت. در نهایت انور پاشا بعد از تعلل فراوان این پیشنهادات را رد کرد.

توافق نامه ژان دومورین
در گرماگرم نبردهای عثمانی و بریتانیا در خاورمیانه متفقین بار دیگر برای تقسیم منافع خود در خاورمیانه سر یک میز نشستند. در واقع به بن بست رسیدن مذاکرات محرمانه عثمانی و انگلستان نقش مهمی در شروع این مذاکرات داشت این بار از روسیه درگیر آشوب و انقلاب خبری نبود و انگلستان و فرانسه ایتالیای عضو دولت های محور را با وعده تصرف مناطقی از خاورمیانه به جبهه متفقین کشانده بودند. دولت ایتالیا به شدت به دنبال کسب منافع تصرف سرزمین های جدید خصوصا در خاک عثمانی بود. این توافق نامه در 26 آوریل 1917 بین سه کشور بریتانیا،فرانسه و ایتالیا امضا شد. طبق تصمیمات این توافق نامه بخش های زیادی از سواحل و جزایر جنوبی عثمانی و شهرهای مانند آنتالیا بعد از پایان جنگ نصیب ایتالیایی ها می شد.

نقشه تقسیم جدید خاورمیانه براساس موافقت نامه ژان دمورین. مناطق سبز رنگ قرار بود به ایتالیا واگذارشود
نقشه تقسیم جدید خاورمیانه براساس موافقت نامه ژان دمورین. مناطق سبز رنگ قرار بود به ایتالیا واگذارشود

طرح تشکیل دولت یهودی از سوی دولت بریتانیا

با رد پیشنهادات لوید جرج از سوی عثمانی بازهم بازی های سیاسی نظامی دولت وقت بریتانیا به نفع یهودیان آغاز شد. جرج در جلسه ای که در مه 1917 در مجلس عوام برگزار شد رسما اعلام کرد دولتش به هیچ وجه اجازه تسلط عثمانی بر بین النهرین و فلسطین را نخواهد داد. درواقع لوید جرج بشدت با معاهده سایکس – پیکو که یک سال پیش بشدت مخالف بود و قصد نداشت هیچ کدام از سرزمین های قول داده شده را به دولت فرانسه واگذار کند. دولت جرج اولین حکومت انگلستان بود که به طور رسمی به دنبال تشکیل کشور یهودی در سرزمین فلسطین بود. قبل از به قدرت رسیدن لوید جرج هربرت سمویل رییس کل اداره پست بریتانیا که اولین عضو یهودی دولت هم نیز بود در ژانویه 1915 ایده تشکیل حکومت یهودی را در فلسطین مطرح کرده بود. همزمان با مرگ کیچنر میزان حمایت از ایده تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه بیشتر شد. مارک سایکس علی رغم اینکه هنوز عقیده چندانی به تشکیل دولت یهودی نداشت اما بشدت از سرازیر شدن ارتش آلمان به خاورمیانه و تصرف مسیر هند هراسان بود. همزمان با افزایش علاقه دولت انگلستان به یهودیان سرهنگ دوم هری پاترسون یک فوج از سربازان داوطلب یهودی انگلیسی را در گالی پولی رهبری کرد. در واقع تا آن زمان یهودیان ساکن در امپراتوری بریتانیا حق ثبت نام در ارتش را نداشتند. تشکیل این فوج داوطلب ایده تشکیل یک نیروی نظامی یهودی را نیز مطرح کرد. با وجود علاقه مقامات نظامی سیاسی انگلستان هنوز بسیاری از رهبران رسمی جامعه یهودیان مخالف تشکیل یک کشور یهودی و انجام عملیات نظامی برضد دولت عثمانی و آلمان بودند. سرانجام کابینه لوید جرج اجازه ثبت نام افراد یهودی را در ارتش بریتانیا صادر کرد. لوید جرج با خوشحالی به دولت اش وعده داد به زودی یهودیان به نیروی موثرتر از اعراب برضد عثمانی تبدیل خواهند شد.

اما بسیاری از سران سیاسی دولت انگلیس هنوز با دیده تردید به تشکیل دولت یهودی می نگریستند. چرا که تصور می کردند برای تشکیل یک کشور کاملا یهودی باید کاملا اعراب را از آن بیرون راند و این مسئله می تواند باعث شورش اعراب برضد انگلستان در خاورمیانه شود. اما آرون آرونسون افسر اطلاعاتی اداره عربی ، که در زمینه کشاورزی و گیاه شناسی تخصص داشت این تفکر را تغییر داد. درواقع آرونسون در راس یک گروه از جاسوسان یهودی زبده(معروف به گروه نیلی) چند سال در فلسطین زندگی کرده بود. او معتقد بود با استفاده از فنون نوین کشاورزی و زیر کشت بردن بسیاری از سرزمین های بیابانی آن کشور می توان علاوه بر جمعیت عرب 600 هزار نفری آن یک میلیون یهودی دیگر را در آن اسکان داد.
همزمان با دنبال کردن ایده تشکیل یک حکومت یهودی در فلسطین دولت وقت بریتانیا ایده تشکیل حکومت یک حکومت ارمنی را نیز در منطقه ارمنستان و ایالت های ارمنی نشین عثمانی دنبال می کرد. اما در سر راه آن یک مانع جدی وجود داشت. در طی سال های طولانی یهودیان روس در امپراتوری تزاری در شرایط بسیار سختی زندگی کرده بودند و از نظر سیاسی یهودیان در نقطه مقابل دولت روسیه قرار داشتند. اما از سوی دیگر روسیه اصلی ترین حامی تشکیل حکومت مستقل ارمنی نیز بود. به همین خاطر در آغاز سال 1917 مارک سایکس با جیمز مالکوم بازرگان ارمنی در مورد تاسیس یک دولت مستقل ارمنی گفتگو کرد. او از مالکوم خواست تا او را با رهبران صهیونیست آشنا کند. سایکس قصد داشت با مذاکره با یهودیان و ارامنه جلوی برخورد منافع هر دو گروه مورد حمایت با همدیگر را بگیرد.

آرون آرونسون . گیاه شناس و افسر اطلاعاتی انگلیسی که شبکه جاسوسی قدرتمندی در خاک فلسطین ایجاد کرده بود
آرون آرونسون . گیاه شناس و افسر اطلاعاتی انگلیسی که شبکه جاسوسی قدرتمندی در خاک فلسطین ایجاد کرده بود

نهایتا سایکس با دکتر وایزمن (بعدها تبدیل به اولین رییس جمهور اسرائیل گردید )یکی از رهبران فدراسیون صهیونیسم آشنا شد. وایزمن در آن زمان هنوز از تصمیم دولت بریتانیا برای تشکیل دولت یهودی اطلاعی نداشت. درنهایت هردو طرف این مذاکره متوجه اهمیت فراوان همدیگر شدند. سایکس پیشنهاد داد دولت یهودی تحت حاکمیت فرانسه و انگلستان تشکیل شود. اما دولت فرانسه به هیچ وجه موافق تشکیل دولت یهودی مستقل در فلسطین نبود. در مذاکرات دو طرف ،ژرژ پیکو به سایکس گفت 95 درصد مردم فرانسه خواهان الحاق فلسطین به خاک فرانسه اند.
با ورود آمریکا به جنگ جهانی شرایط بین فرانسه و انگلستان در خاورمیانه هم تغییر کرد. جرج تقریبا توانسته بود فرمانده هان ارتش را برای حمله به فلسطین راضی کند. اما دولت فرانسه به سرعت پیکو را برای جلوگیری از این اتفاق روانه قاهره کرد. پیکو به دولت فرانسه گزارش داد لندن اکنون ذره ایی به موافقت نامه یک سال پیش با ما پای بند نیست و فصد دارد به زودی با تصرف فلسطین وارد خاک سوریه شود. لوید جرج بشدت از این موضع گیری فرانسوی ها عصبانی شد و گفت آینده فلسطین تنها بین انگلستان و یهودیان رقم خواهد خورد . سایکس در آوریل 1917 به دفتر نخست وزیری احضار شد در آنجا لوید جرج و لرد کرزن با سایکس مذاکراتی را در مورد فلسطین انجام دادند. سایکس پیشنهاد کرد همزمان با آغاز حمله به فلسطین یک آشوب سراسری توسط اعراب در سرزمین های عثمانی ایجاد شود. اما کرزن و جرج بشدت مخالفت کردند. نخست وزیر بشدت به اهمیت الحاق فلسطین به خاک انگلستان تاکید کرد و از سایکس خواست به هیچ وجه در مورد فلسطین وعده ای به اعراب ندهد. سایکس در سر راه سفرش به خاورمیانه دوباره به پاریس رفت و مذاکراتی را با پیکو آغاز کرد. او به پیکو گفت دولت فرانسه باید مسیر سیاسی خود را عوض کند.

مارک سایکس. او مذاکرات مفصلی با دولت فرانسه برای راضی کردن آنها به تشکیل دولت یهودی انجام داد
مارک سایکس. او مذاکرات مفصلی با دولت فرانسه برای راضی کردن آنها به تشکیل دولت یهودی انجام داد

سایکس در نامه ای که روز 8 آوریل برای آرتور بالفور وزیر امور خارجه بریتانیا نوشت یاد آور شد که با ورود آمریکا به معرکه تشکیل دولت یهودی بشدت مخالف است چرا که می تواند آمریکا را به رقیب منطقه ای فرانسه و انگلستان تبدیل کند. سرانجام دولت فرانسه با ایده تشکیل دولت یهودی موافقت کرد و سایکس در روز 9 آوریل خبر موافقت دولت فرانسه را برای لندن فرستاد. اما همچنان یک جناح سیاسی فرانسوی که بشدت طرفدار استعمار بود با تشکیل دولت یهودی در فلسطین مخالف بود. موافقت دولت فرانسه پایان کار نبود و این بار نوبت ایتالیایی ها بود که به تشکیل دولت یهودی در فلسطین معترض شوند. سرانجام سایکس پیکو را با خود به قاهره و دیدار با سران عرب برد. پیکو حتی به عربستان نیز رفت و با شریف حسین دیدار کرد. در واقع هدف از این دیدارها این بود که سو تفاهم بین فرانسویان و اعراب برسر منطقه سوریه و لبنان برطرف شود.مارک سایکس در آن سال های پرآشوب خاورمیانه عملا قصد پیاده کردن یک سیاست غیرممکن را داشت. او قصد داشت علاوه بر ایجاد تفاهم بین اعراب و فرانسویان طرح ایجاد دولت یهودی را نیز بدون ایجاد برخورد بین اعراب و یهودیان را هم پیش ببرد. درحالی که سایکس به دنبال حل این اختلافات بود اداره عربی به او هشدار داد که سیاست های دولت فرانسه به زودی در خاورمیانه دردسرساز خواهد شد.

آغاز طراحی عملیات تسخیر فلسطین

سرانجام بعد از انجام یک سلسله مذاکرات سیاسی پیچیده بین کشورهای متفقین ارتش انگلستان مقدمات آغاز عملیات تصرف فلسطین را آغاز کرد. تامین مقدمات این عملیات در ماه های آغازین سال 1917 توسط آرچیبالد موری فرمانده نیروهای مستقر در مصر آغاز شد. اما نقشه های طراحی شده و تدارکات موری برای تصرف فلسطین به هیچ وجه کافی نبود. سربازان آنزاک هنوز از نبرد ده ماهه و طاقت فرسای صحرای سینا فرسوده و خسته بودند و نیروی کمکی چندانی هم از سوی لندن برای آنها ارسال نشده بود. درحالی که نیروهای آنزاک خود را برای حمله به فلسطین آماده می کردند اداره اطلاعات ارتش خبر از ورود واحد های سواره و پیاده نظامی کمکی ترک از منطقه قفقاز به فلسطین را داد. نیروهای ترک تحت فرماندهی ژنرال فون کرسنشتاین یک خط دفاعی 30 کیلومتری را در حد فاصل غزه تا بئرشبع ایجاد کرده بودند و در 18 هزار سرباز مجهز و آماده در آن مستقر کرده بودند.

ژنرال موری فرمانده نیروهای بریتانیا در مصر مامور تصرف فلسطین شد
ژنرال موری فرمانده نیروهای بریتانیا در مصر مامور تصرف فلسطین شد

همچنین مقادیر زیادی سلاح های سنگین توسط نیروی هوایی آلمان به فلسطین منتقل شده بود. طبق ارزیابی اداره جاسوسی بریتانیا حدود هفت هزار انواع توپ سبک و سنگین در فلسطین وجود داشت.

پیش زمینه های نبرد اول غزه

این عملیات اولین بخش از تحرکات ارتش بریتانیا برای تسخیر فلسطین بود. درحالی که سران بلند پایه ارتش معتقد بودند هرگونه عملیات برای تسخیر فلسطین باید تا ماه سپتامبر عقب بیفتند اما با فشارهای دولت لوید جرج در 26 مارس 1917 اولین عملیات ارتش برای تصرف فلسطین آغاز شد.مثلث فرماندهی ژنرال موری، ژنرال چتوود و ژنرال دابل هدایت و فرماندهی عملیات تسخیر فلسطین را برعهده داشت. ژنرال دابل تصور می کرد مانند عملیات صحرای سینا می تواند با پشتیبانی از سوی مصر به راحتی از شهر العریش به سمت سواحل فلسطین حرکت کرده و آن را تصرف کند. اولین شهر در مسیر حرکت ارتش بریتانیا شهر مهم غزه بود. غزه یکی از 5 شهر بزرگ فلسطین و یکی از مراکز عمده کشاورزی منطقه بود. نبرد اول غزه در حالی آغاز شد که کابینه جنگی دولت بریتانیا معتقد بود هرگونه عملیات نظامی در منطقه فلسطین باید تا ماه سپتامبر به تعویق بیفتد. اما ژنرال موری و دابل تصور می کردند با پشتیبانی از سوی مصر می توانند به راحتی عملیات تصرف العریش در سواحل فلسطین هم پیشروی کنند.

نقشه اولین حمله ارتش بریتانیا به منطقه غزه
نقشه اولین حمله ارتش بریتانیا به منطقه غزه

درواقع ژنرال دابل معتقد بود باید بلافاصله بعد از پیروزی در نبرد رفح به سمت غزه حمله کرد. بخش جاسوسی ارتش بریتانیا به طرز عجیبی در ارزیابی خود از وضعیت استحکامات دفاعی غزه آن را ضعیف ارزیابی کرده بود. اما ژنرال فون کرسنشتاین به سرعت غزه را با واحد های کمکی ارتش چهارم تقویت کرده بود. نیروی هوایی بریتانیا هم در شهر العریش مستقر شده بود و برای پشتیبانی هوایی از نیروها کاملا آماده بود. نیروی هوایی پیش از آغاز نبرد اول غزه بمباران خطوط دفاعی عثمانی را آغاز کرد. نیروی دریایی فرانسه هم شهر یافا را گلوله باران کرد. راه آهن فلسطین هم چندین بار مورد حمله هوایی قرار گرفت. در واقع ژنرال موری و افسرانش تصور نمی کردند بیش از 12 هزار سرباز ترک در غزه مستقر باشند.اما فون کرشنشتاین علاوه بر تقویت شهر با نیروهای کمکی و سنگر بندی اطراف شهر ، توپ خانه آلمانی ها هم در غزه و اطراف آن مستقر کرده بود. ژنرال موری هدایت حمله به غزه را به ژنرال دابل سپرده بود. طرح ارتش بریتانیا برای تصرف غزه تقریبا شبیه به نبرد مجدبا بود. در روز 22 مارس پیشروی به سمت غزه آغاز شد. سربازان بریتانیایی که 5 سال تمام در صحراهای خشک و بی آب و علف خاورمیانه جنگیده بودند با دیدن مناطق سرسبز و زمین های کشاورزی اطراف غزه شگفت زده شدند.

ژنرال فون کرسنشتاین در فلسطین. او به خوبی برای نبرد با ارتش بریتانیا آماده شده بود
ژنرال فون کرسنشتاین در فلسطین. او به خوبی برای نبرد با ارتش بریتانیا آماده شده بود

آغاز نبرد اول غزه
حمله در سحرگاه مه آلود روز 26 مارس 1917 آغا زشد. نیروهای دابل از همان ابتدا با هم هماهنگ نبودند و توپخانه نیز دیر به صحنه نبرد رسید. در نهایت توپخانه در ساعات نزدیک به ظهر به میدان نبرد رسید اما بسیار دیر شده بود چرا که پیاده نظام تا آن زمان تلفات سنگینی داده بود. در طی نبرد سربازان انگلیسی موفق به اسیر کردن 40 سرباز اتریشی و آلمانی شدند و بعد از بازجویی از آنها تازه متوجه شدند که فون کرسنشتاین چه تدارکات مفصلی برای دفاع از غزه تدارک دیده است. نبرد تا ساعت 19:00 و شروع تاریکی هوا ادامه داشت. اگرچه در برخی محورها ترکها عقب نشینی کرده بودند اما تلفات ارتش بریتانیا بسیار زیاد بود. نزدیک به 4000 سرباز بریتانیایی در این نبرد کوتاه مدت کشته شدند. 2900 نفر زخمی و 3000 اسیر تنها بخشی از تلفات ارتش بریتانیا در نبرد اول غزه بود. در مقابل ترکها تنها 1300 کشته و 1000 زخمی داشتند. 16 سرباز آلمانی هم در این نبرد کشته شدند. نبرد اول غزه یک شکست تمام عیار برای نیروهای ژنرال موری بود.

نیروهای عثمانی مدافع غزه در جنگ اول
نیروهای عثمانی مدافع غزه در جنگ اول

موری و دابل سعی کردند این فاجعه را به عنوان پیروزی ترسیم کنند. در گزارش این نبرد که برای کابینه جنگی دولت بریتانیا فرستاده شده بود موری و دابل مدعی نبرد با 30 هزار سرباز ترک و پیشروی تا 5 کیلومتری شهر غزه بودند. این فریب تا جایی پیش رفت که مطبوعات انگلستان هم از نبرد اول غزه به عنوان یک پیروزی یاد کردند. بلافاصله مطبوعات عثمانی با تمسخر حماقت دولتمردان و مطبوعات انگلیسی مدعی شدند ارتش بریتانیا تنها در صفحات روزنامه های لندن به پیروزی رسیده است.

ژنرال موری به دنبال جبران شکست غزه

اگرچه ژنرال موری مدعی پیروزی در نبرد اول غزه بود اما به خوبی می دانست در غزه به مانع بسیار سختی برخورد کرده است. به همین خاطر بلافاصله نیروهای کمکی را از مصر به فلسطین روانه کرد. برای نبرد دوم غزه تدارکات وسیع تری انجام شد. از جمله ساخت خطوط راه آهن تا محل درگیری ادامه یافت. ژنرال چتوود با نیروهای کمکی به دابل پیوست.

نبرد بر روی آسمان
دو طرف با اعزام مداوم گروه های شناسایی سعی در ارزیابی توان یکدیگر داشتند. شناسایی هوایی همچنان ادامه داشت. نیروی هوایی بریتانیا جنگنده های مارتین خود را که بسیار سریع تر از جنگنده های آلمانی و ترک بود وارد منطقه کرده بود که این هواپیماها موفق به سرنگونی چند هواپیمای آلمانی شدند. در 7 آوریل نیروی هوایی استرالیا موفق به بمباران فرودگاه غزه شد. آلمانی هم برای تلافی در 12 آوریل در دو نوبت رفح را بمباران کردند. نیروی هوایی سلطنتی هم در واکنش به این حمله با 17 جنگنده اطراف غزه و بئرشبع را بمباران کرد و 1000 پوند بمب بر سر نیروهای عثمانی فرو ریخت. حملات نیروی هوایی در روزهای آغاز نبرد دوم غزه هم ادامه داشت و نیروی هوایی سلطنتی به 63 هدف در خط دفاعی عثمانی حمله کرد اما به دلیل گرد و غبار و عدم شناسایی مناسب تنها 27 هدف از بین رفت.

هواپیمای نیروی هوایی سلطنتی بعد از بمباران مواضع نیروهای ترک در اطراف غزه
هواپیمای نیروی هوایی سلطنتی بعد از بمباران مواضع نیروهای ترک در اطراف غزه

تقویت نیروهای ترک در غزه

بعد از پیروزی در نبرد اول غزه ارتش عثمانی بازهم نیروهای مدافع این شهر را تقویت کرد و دو گردان نیروی کمکی شامل واحدهای توپخانه و سواره نظام به غزه فرستاد. بر اساس برآوردهای ارتش بریتانیا 25 هزار سرباز آلمانی و ترک در منطقه غزه –بئرشبع مستقر بودند. نیروهای بریتانیایی هم که به دلیل نبرد اول بشدت از نظر نفرات کمبودهای را داشتند به سرعت تقویت شدند. ژنرال موری در ارسال تجهیزات به هیچ وجه کوتاهی نکرد و علاوه بر فرستادن توپخانه و سلاح های سنگین از طریق هوایی ، تعدادی تانک مدل مارک 1 از جبهه فرانسه به غزه منتقل کرد. تانک سلاح کاملا جدیدی در تاریخ جنگ های مدرن محسوب می شد و علی رغم فناوری بسیار ابتدایی آن در زمین های شنی خاورمیانه بسیار خوب عمل کرد. اگرچه عملکرد تانک های انگلیسی خوب بود اما تعداد زیادی از آنها توسط توپخانه ترک ها شکار شد.

یکی از تانک های مارک -1 آسیب دیده بریتانیا در اطراف غزه
یکی از تانک های مارک -1 آسیب دیده بریتانیا در اطراف غزه

آغاز نبرد دوم غزه
ژنرال دابل برای تسخیر غزه یک عملیات دو مرحله ایی را پیش بینی کرده بود. تا روز 16 آوریل تدارکات ارتش بریتانیا تکمیل شد و نبرد دوم غزه در ساعات نیمه شب 17 آوریل 1917 آغاز شد. قرار بود تانک های جدید نیروی زمینی سلطنتی مواضع دفاعی ارتش عثمانی را درهم بشکنند اما به زودی خود تبدیل به شکار توپخانه ترکها شدند. در روز دوم نبرد دوم غزه نیروی دریایی بریتانیا هم سعی کرد با آتش توپخانه ناوشکن های خود از نیروی زمینی پشتیبانی کند. به زودی نبرد به روی دریا هم کشیده شد و کشتی های فرانسوی و بریتانیایی در حد فاصل سواحل العریش تا غزه با زیر دریایی های آلمانی درگیر شدند که دستکم یک کشتی متفقین غرق شد. سه روز نبرد سخت و خونین در اطراف شهر غزه ادامه پیدا کرد اما بازهم یک شکست سنگین نصیب ارتش بریتانیا و نیروهای ژنرال موری شد. تلفات نیروهای بریتانیایی بازهم به طرز سرسام آوری زیاد بود. در طی روزهای 17 تا 20 آوریل 509 نفر کشته، 4300 نفر زخمی و 1500 نفر هم اسیر یا مفقود شدند. اما ارتش عثمانی تنها 400 کشته و 1300 زخمی داشت.

نیروهای ترک با مسلسل های کروپ در نبرد دوم غزه. در این جنگ هم صدها سرباز بریتانیایی کشته شدند
نیروهای ترک با مسلسل های کروپ در نبرد دوم غزه. در این جنگ هم صدها سرباز بریتانیایی کشته شدند

دو پیروزی پیاپی در اطراف شهر غزه روحیه نیروهای ارتش عثمانی مستقر در فلسطین را بشدت تقویت کرد. نیروهای ژنرال فون کرسنشتاین که کارایی و ارزش بالای خود را اثبات کرده بودند بازهم با اعزام نیروهای کمکی تقویت شدند.

روزهای سخت دولت بریتانیا و متفقین

شکست مفتضحانه در نبرد دوم غزه باعث تغییرات وسیع در سطح فرماندهی ارتش بریتانیا در خاورمیانه گردید. ژنرال موری وژنرال دابل هر دو محترمانه برکنار و به لندن فرستاده شدند و به زودی کابینه جنگی بریتانیا ژنرال آلنبی را برای فرماندهی نیروهای خاورمیانه عازم مصر کرد. دو شکست پیاپی در خاک فلسطین باعث وحشت مارک سایکس گردید. او گمان می کرد دولت عثمانی با استفاده از فرصت به دست آمده به زودی شروع به قتل عام اعراب ،یهودیان و ارامنه بکند. به همین خاطر طی تلگرافی به وزارت خارجه خواستار حمایت از این اقوام شد. اما در نهایت اوضاع دولت بریتانیا آشفته تر از آنی بود که کسی به تقاضای سایکس توجهی بکند. درواقع سال 1917 برای متفقین یک مصیبت کامل بود. سالی که با انقلاب مردم روسیه و سرنگونی سلسله رومانف آغاز شد و با شکست های تلخ ارتش بریتانیا در خاک فلسطین ادامه پیدا کرد. در جبهه اروپا هم اوضاع چندان مساعد نبود و به دلیل شکست های ارتش فرانسه در منطقه شامپانی نیروهای این کشور دست به شورش زدند. در این اوضاع آشفته سایکس امیدوار بود بین انگلستان و فرانسه یک تفاهم در مورد سرنوشت اعراب، یهودیان و ارامنه در خاورمیانه شکل بگیرد.سایکس معتقد بود اگر بریتانیا از این اقوام در برابر عثمانی حمایت نکند به زودی با افزایش گرایش های پان اسلامیستی توسط ترکها و حمایت آلمان از آنها روزهای سختی برای دولت بریتانیا در خاورمیانه رقم خواهد خورد.

پیش زمینه های اعلامیه بالفور
در فوریه 1917 خائیم وایزمن به عنوان رییس فدراسیون صهویونیستی بریتانیا انتخاب شد. او بعد از این انتصاب رسما از دولت این کشور تقاضای تشکیل کشور یهودی در فلسطین را کرد. وایزمن حامیان دولتی خود را هم داشت. لرد رابرت سیسل معاون پارلمانی وزارت خارجه بشدت از این نظریه حمایت می کرد اما مخالفت دولت فرانسه یکی از اصلی ترین موانع اقدام دولت بریتانیا برای تشکیل یک دولت یهودی در خاورمیانه بود. دولت فرانسه بشدت از افزایش نفوذ بریتانیا در خاورمیانه واهمه داشت و علاقه ای هم به تقسیم غنائم بعد از جنگ خود با دولت یهودی جدید را نداشت. بخش قابل توجهی از افکار عمومی فرانسه هم بشدت با تشکیل یک دولت یهودی در خاورمیانه مخالف بودند. لرد بالفور وزیر امورخارجه اصرار فراوانی برای صدور اعلامیه حمایت از دولت یهودی در فلسطین را داشت. بالفور از وایزمن برای نوشتن این اعلامیه دعوت کرد. نوشتن این اعلامیه کل تابستان 1917 طول کشید. صدور این اعلامیه آرزوی دیرینه بالفور وایزمن بود. درواقع برخلاف سال های آغازین جنگ جهانی اول اکنون بسیاری از سیاست مداران دولت بریتانیا هوادار تشکیل دولت یهودی در فلسطین بودند. با این حال صدور اعلامیه بالفور مخالفان سرسختی داشت. در کمال تعجب بسیاری از رهبران سنتی جامعه یهودیان انگلستان با تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه مخالف بودند. یکی از سرسخت ترین این افراد لرد ادوین مانتگیو وزیریهودی امور هند بود. مانتیگو در راس مخالفان صدور نظریه بالفور و تشکیل دولت یهودی قرار داشت.

خاییم وایزمن رهبر وقت فدراسیون صهیونیستی. او تلاش زیادی برای راضی کردن دولتمردان انگلیسی برای تشکیل دولت یهودی انجام داد
خاییم وایزمن رهبر وقت فدراسیون صهیونیستی. او تلاش زیادی برای راضی کردن دولتمردان انگلیسی برای تشکیل دولت یهودی انجام داد

او علی رغم یهودی بودنش صهیونیسم را خطری برای موقعیت خانوادگی خود می دانست و معتقد بود یهودیت دین است و ملیت و نمی توان یهودیان کل دنیا را در یک کشور جمع کرد. در واقع مانتگیو به هیچ وجه اعتقاد دینی سرسختی به یهودیت نداشت اما با این حال از سوی سیاستمداران سنت گرای بریتانیایی همواره یک وزیر یهودی خوانده می شد. طبق شواهد تاریخی نظر مانتگیو مطابق نظر بسیاری از یهودیان دنیا بود. چرا که تا سال 1913 تنها یک درصد از یهودیان با تشکیل دولت یهودی موافق بودند. درواقع نظریه تشکیل کشور یهودی و قدرت گیری صهیونیست ها از سال های پایانی قرن نوزده و اوایل قرن بیستم آغاز شد. زمانی که بدرفتاری های دولت تزاری با یهودیان مقیم روسیه و لهستان به اوج خود رسیده بود.
لرد گراهام یکی از دست اندرکاران اعلامیه بالفور بعدها در گزارش خود نوشت مانتگیو نماینده قشری از یهودیان ثروتمندی است که تصور می کنند قرار است آنها را از انگلستان بیرون بیندازند و به فلسطین بفرستند تا درآنجا کشاورزی کنند!

لرد مانتیگو وزیر هند و رهبر مخالفان تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه
لرد مانتیگو وزیر هند و رهبر مخالفان تشکیل دولت یهودی در خاورمیانه

مخالفان تشکیل کشور یهودی
طرفداران اعلامیه بالفور سعی کردند با گفتن این که نظریه تشکیل کشور یهودی در درجه اول شامل یهودیان کشورهایی مثل روسیه و لهستان که از حقوق شهروندی محرومند خواهد شد و قرار نیست یهودیان انگلیسی به زور به فلسطین فرستاده شود، سعی کردند از هراس جامعه یهودیان بریتانیا کم کنند.
به غیر از مانتگیو لرد کرزن سیاستمدار معروف بریتانیایی هم مخالف تشکیل کشور یهودی بود. کرزن عقیده داشت کشور کوچکی مثل فلسطین آنقدر منابع طبیعی و زیز زمینی در اختیار ندارد تا بتواند رویای صهیونیست ها را محقق کند. اندرو بونارلا رهبر حزب ائتلافی دولت لوید جرج هم جزو مخالفان تشکیل کشور یهودی در فلسطین بود. از نکات جالب توجه حمایت آمریکایی ها از لرد مانتگیو بود. وودر ویلسون رییس جمهور وقت آمریکا علی رغم اینکه به تشکیل حکومت یهودی در فلسطین نظر مساعدی داشت اما به خوبی می دانست که قرار است یک دولت فلسطین انگلیسی در خاورمیانه تشکیل شود نه یک کشور یهودی.
دولت بریتانیا از ویلسون نظر مشورتی خواست . در واقع انگلیسی ها سعی داشتند به آمریکایی ها اثبات کنند هدف آنها از صدور اعلامیه بالفور فقط به منظور همدردی با یهودیان بوده است. اما سرهنگ هاووس مشاور سیاست خارجی ویلسون به رییس جمهور آمریکا گفت: طبیعی است انگلیسی ها بخواهند راه هندوستان و مصر بسته شود و لوید جرج هم کسی نیست که نخواهد از ما برای پیشبرد نقشه اش استفاده کند.

ادامه دارد

تهیه و گردآوری : زهرا صادقیان
منابع

صلحی که همه صلح ها را برباد داد ،فروپاشی عثمانی و شکل گیری خاورمیانه مدرن نوشته دیوید فرامکین

خاورمیانه در قرن بیستم نوشته مارتین سیکر

تاریخ ارتش عثمانی در جنگ جهانی اول نوشته ادوارد جریکو

آخرین جنگ صلیبی ،نبرد برسر فلسطین در جنگ جهانی اول نوشته آنتونی بروس

دایره المعارف جنگ های استرالیا نوشته کلارک کولترارد

عملیات نظامی مصر و فلسطین از آغاز تا ژوئن 1917 نوشته سیریل فالز

از نبرد رفح تا عبور از مرز فلسطین نوشته چارلز گای پائولز

تجربه آنزاک (نیروهای نیوزلند و استرالیا) در جنگ اول نوشته کریستفر پگسلی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن