تاریخ

نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ (قسمت سوم)

فراز و فرود 1600 ساله نیروی دریایی ایران

در این بخش از مقاله نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ ،تاریخچه این نیرو از اواخر دوره ساسانی تا آخر سلسله افشاریه مورد بررسی قرار می گیرد. دورانی که به دلیل آشوب و تهاجم خارجی فراوان این نیرو فرصت چندانی برای فعالیت پیدا نکرد و عملا در بسیاری از قرون وجود خارجی نداشت.

قسمت سوم

تصفیه حساب خسرو با دشمنان

شروع مجدد سلطنت خسرو دوم هم با دشواری های فراوانی مواجه بود. خسرو به محض بازگشت به دوستانش پاداش داد دایی اش ویستهم را مرزبان تمام نواحی شرقی ایران از قومس تا گرگان و پارت کرد. اما بعد از مدتی به فکر افتاد به منظور ترمیم وجهه اش بین افکار عمومی متهمین به قتل پدرش هرمز را مجازات کند. هر دو دایی او گستهم و ویستهم در قتل پدرش و حتی شروع شورش برضد او مقصر بودند. خسرو متوجه شد تازمانی که دایی هایش زنده باشند در نظر بزرگان و مردم یک پادشاه دست نشانده است. خسرو بعد از مدتی دایی اش گستهم را به جرم تعلل در پرداخت خراج به مرگ محکوم کرد. ویستهم که مرزبان ایالات های شرقی بود بعد ازمرگ برادرش سر به شورش برداشت ویستهم حتی سکه هایی را به نام خود ضرب کرد و خود را پیروز ویستهم خواند. شورش او تا سال 597 طول کشید و حتی در شورش خود از کمک های پادشاهان کوشانی همسایگان شرقی ایران نیز برخوردار شد.در بین نیروهای ویستهم برخی از لشکریان بهرام چوبین و خواهر او گردیه نیز بودند. گردیه با ویستهم ازدواج کرده بود. جنگ و ستیز بین ویستهم و خسرو 6 سال به طول انجامید در نهایت ویستم با لشکر عظیمی که فراهم کرده بود به غرب امپراتوری ساسانی حمله کرد. خسرو لشکرش را تا شهر همدان عقب کشید در گیر دار این تعقیب گریزها تلفات سنگینی به دوطرف وارد شد. در نهایت به گفته برخی مورخان خسرو به صورت پنهانی گردیه را تطمیع کرد و او ویستهم را در خواب به قتل رسانید. گردیه به پاداش این اقدام به همسری خسرو درآمد و شورش شش سال او در سال 597 پایان یافت.
شورش ویستهم خسارات مالی و انسانی جبران ناپذیری به خزانه دولت ساسانی وارد کرد. خسرو که از این همه نافرمانی خسارت خشمگین بود قصد داشت برخی از شهرهای شورشی را برای عبرت با خاک یکسان کند. یکی از این شهرها ری بود که با پادرمیانی موبدان منصرف شد اما در عوض آنچنان مالیات های سنگینی بر نواحی شورشی وضع کرد که به سرعت خسارات وارده به خزانه اش جبران شد.

نقشه مناطق شورشی در زمان خسرو پرویز. نکته جالب وجود رودخانه و دریاچه های فراوان در کویر مرکزی ایران است
نقشه مناطق شورشی در زمان خسرو پرویز. نکته جالب وجود رودخانه و دریاچه های فراوان در کویر مرکزی ایران است

شروع اقتدار خسرو

خسرو بعد از پایان شورش تصمیم به ترمیم ویرانی ها گرفت یکی از اقدامات او خوش رفتاری با پیروان دین مسیحیت در ایران بود(بعد از گرویدن امپراتوران بیزانس به دین مسیحیت ساسانیان پیروان این دین را به چشم جاسوسان روم می نگریستند) . البته این اقدام خسرو به خاطر معاهده اش با امپراتور موریس بود. تا زمانی که موریس امپراتور بیزانس و پدر زن خسرو زنده بود روابط بین دو امپراتوری بشدت حسنه و مسالمت آمیز بود. خسرو حتی یک دسته هزار نفری از سربازان رومی که با خود به ایران آورده بود به عنوان گارد محافظش برگزید. روابط دو کشور تا حدی خوب بود که حتی در سال 600 که دسته ایی از اعراب بیابانگرد با تحریک برخی سرداران رومی به مرزهای ایران حمله کردند خسرو واکنش شدیدی نشان نداد.

امپراتور به قتل می رسد

درسال 602 کودتایی خونین در امپراتوری بیزانس رخ داد. امپراتور موریس و کل اعضای خانواده اش در یک شورش که به تحریک افسری به نام فوکاس روی داد کشته شدند. فوکاس خود را امپراتور بیزانس خواند و هیئتی برای اعلام حکومتش به تیسفون فرستاد. اما خسرو پرویز که بشدت از قتل پدرزن و اعضای خانواده اش عصبانی بود سفیر فوکاس را به زندان انداخت و شروع جنگ بین دوکشور را به منظور خون خواهی موریس اعلام کرد.

شروع جنگ جهانی دنیای باستان

کشته شدن موریس و اعلام جنگ خسروپرویز به امپراتوری بیزانس باعث شروع نبردی بیست ساله بین ایران و بیزانس شد که علاوه بر دو قدرت بزرگ دنیای باستان کشورهای نظیر خاقان های ترک شرقی و غربی نیز وارد معرکه شدند. ارتش ساسانیان در زمان شروع نبرد با بیزانس تحت فرماندهی فرماندهان معروف لایقی مانند شهربراز و شاهین قرار داشت. ارتش ایران به با هدایت خسروپرویز و فرماندهان لایقش بلافاصله قلعه مستحکم دارا را بعد از سه ماه محاصره تصرف کرد. فتوحات ارتش ساسانیان آنقدر سریع پیش رفت که تقریبا کاری از فوکاس امپراتور بیزانس برنیامد. در این بین اختلافات داخلی در بیزانس به اوج خود رسید و هراکلیوس با حمله به کنسانتینوپل و کشتن فوکاس به عنوان امپراتور جدید روم شرقی به تخت نشست. اما حتی کشته شدن فوکاس باعث توقف حملات ارتش ساسانیان نشد. چرا که خسرو پرویز مدعی بود سلطنت روم شرقی باید به پسر امپراتور مقتول یعنی موریس برسد.

صلیب راستین که صلیب حضرت عیسی که در جریان تصرف اورشلیم به دست ساسانیان افتاد
صلیب راستین که صلیب حضرت عیسی که در جریان تصرف اورشلیم به دست ساسانیان افتاد

قدرتنمایی به سبک ساسانیان

به هرحال شهربراز به سرعت در منطقه شام پیشروی کرد . او شهرهای انطاکیه و افامیه و سپس دمشق را در سال 614 تصرف کرد. شهربراز به تصرف سوریه قناعت نکرد. و در سال 615 اورشلیم یا بیت المقدس را تصرف کرد. با سقوط شهر مقدس بیت المقدس صلیب تاریخی حضرت عیسی معروف به صلیب راستین به دست ارتش ساسانی افتاد و موجی از ترس نگرانی جامعه مسیحیان دنیا را فراگرفت. به دستور خسرو پرویز این صلیب مانند شی بسیار گران بها به تیسفون فرستاده شد. شهربراز به فتح فلسطین اکتفا نکرد و به فرمان خسرو پرویز به مصر هم حمله کرد و آن کشور را در سال 616 میلادی فتح کرد.

وضعیت استراتژیک کنستانتینوپل در هنگام محاصره توسط ساسانیان
وضعیت استراتژیک کنستانتینوپل در هنگام محاصره توسط ساسانیان

فتح مصریک اتفاق فوق العاده بود چرا که بیش از 900 سال و از زمان سقوط سلسله هخامنشیان از گستره قلمرو ایران خارج شده بود. اما این تمام کشور گشایی های خسرو پرویز نبود. بخش دیگر ارتش ساسانیان به فرماندهی شاهین در سال 617 وارد منطقه آسیای صغیر شد و کاپادوکیه را تصرف کرد. ایالات بیزانس در آسیای صغیر یکی پس از دیگری به دست شاهین و ارتشش افتاد وحتی نیروی دریایی ایران جزیره رودس را هم اشغال کرد. با این لشکرکشی ها برای اولین بار در عمر سلسله ساسانیان وسعت مرزهای ایران به دوره هخامنشیان رسید.

گستره قلمرو ساسانیان که در زمان خسرو پرویز به اوج خود رسید
گستره قلمرو ساسانیان که در زمان خسرو پرویز به اوج خود رسید

بخش دیگر ارتش ساسانیان به فرماندهی شاهین در سال 617 وارد منطقه آسیای صغیر شد و کاپادوکیه را تصرف کرد. شاهین از خاندان قدیمی ومعتبر سورن بود. ایالات بیزانس در آسیای صغیر یکی پس از دیگری به دست شاهین و ارتشش افتاد وحتی نیروی دریایی ایران جزیره رودس و چند جزیره دیگر در دریای اژه را هم اشغال کرد. همچنین سه هزار نفر از سربازان آوارها از متحدان ساسانیان توسط نیروی دریایی به تنگ بسفر منتقل شدند. با این لشکرکشی ها برای اولین بار در عمر سلسله ساسانیان وسعت مرزهای ایران به دوره هخامنشیان رسید.

جنگجویان آوار که متحدان ساسانیان در حمله به بیزانس بودند
جنگجویان آوار که متحدان ساسانیان در حمله به بیزانس بودند

ترکان وارد معرکه می شوند

هراکلیوس که از نابودی امپراتوری بیزانس وحشت داشت. سعی کرد دو کشور خاقان شرقی و غربی ترکان را بر ضد ایران با خود متحد کند. اما خاقان های غربی به دلیل دشمنی با چین از اتحاد خارج شدند اما در نهایت با اضافه شدن چین به خاقان های شرقی ترک و امپراتوری بیزانس یک اتحاد جهانی برضد ساسانیان شکل گرفت. اما دولت ساسانی با اتحاد با آوارها و خانات شرقی آن را مهار کرد.

وقتی همه چیز عوض شد

ارتش ایران به پشت دروازه های کنستانتینوپل باستانی(استانبول فعلی) که پایتخت بیزانس بود رسید.آوارها هم در این محاصره به عنوان متحدایران حضور داشتند. شهر کنستانتینوپل از سه طرف به دریا محدود می شد و متاسفانه ضعف نیروی دریایی ایران در این محاصره کاملا سیر تحولات نبرد را عوض کرد. هراکلیوس که تقریبا امپراتوری بیزانس را از دست رفته می دید ابتدا سعی کرد پایتخت خود را به کارتاژ در شمال آفریقا منتقل کند. اقدام بعدی او فرستادن سفیری نزد خسرو پرویز برای امضای پیمان صلح بود که با مخالفت خسروپرویز به جایی نرسید. در نهایت بامشاوره فرماندهانش تصمیم جالبی توجهی گرفت. امپراتور بیزانس به جای حمله مستقیم به حلقه محاصره ارتش ایران سوار بر کشتی شد و به سمت شرق حرکت کرد و به راحتی خود را به ارمنستان رساند

از آنجا که قسمت اعظم ارتش ایران در محاصره کنستانتیپول و تصرف مصرو فلسطین پراکنده شده بود بلافاصله واحد های جنگی جدیدی تشکیل شد. این ارتش جدید از مجموع هنگ های خسرویگتای و پیروزیتای تشکیل شده بود و فرماندهی آنها به عهده شهراپلاکان یکی از فرماندهان ارتش ساسانی گذاشته شد. وظیفه آنها بیرون کردن سربازان هراکلیوس از ارمنستان و جلوگیری از هجوم آنها به خاک آذربادگان بود.

مسیر لشکرکشی ایران ساسانیان و بیزانس در خاک یکدیگر ساسانیان با فلش قرمز و ارتش هراکلیوس با فلش آبی مشخص شده اند
مسیر لشکرکشی ایران ساسانیان و بیزانس در خاک یکدیگر ساسانیان با فلش قرمز و ارتش هراکلیوس با فلش آبی مشخص شده اند

اگرچه این ارتش نوین در باز پس گیری بسیاری از شهرها موفق عمل کرد و شهراپلاکان موفق شد رومی ها را تا شهر سیونیک ارمنستان عقب براند. این ارتش نوین از رویارویی مستقیم با ارتش بیزانس پرهیز می کرد و با شیوه جنگ و گریز آنها را عقب می راند. در نهایت شهراپلاکان توانست قوای خود را به نیروهای شهربزار برساند و دو ارتش با یکدیگر متحد شدند. اما تا الحاق ارتش سپهبد شاهین به نیروهای خود صبر نکردند و به ارتش هراکلیوس حمله کردند که نتیجه ایی جز شکست نداشت. شهراپلاکان و نیروهای اندکش نیز در نهایت در جریان سقوط تفلیس کشته شدند.
شهربراز سردار فاتح مصر در نبرد ایسوس درسال 622از هراکلیوس شکست خورد. و ارتش 120 هزار نفری روم از رودخانه ارس عبور کرد و و ارد خاک ساسانیان شد.بیزانس در این حمله از کمک اقوام خزر هم استفاده کرد. هراکلیوس در سال 623 شهرگنرک را تصرف کرد و به تلافی اهانتی که خسرو پرویز به معابد اورشلیم کرده بود آتشکده بزرگ آذرگشنسب که آتشکده مخصوص شاهان ساسانی بود را ویران و خزانه آن را غارت کرد. شاهین هم در محاصره پایتخت بیزانس شکست خورد و کنستانتینوپل نجات یافت. در سال 627 هراکلیوس و ارتش ایران در منطقه دستگرد در نزدیکی تیسفون با یکدیگر روبه رو شدند. اگرچه بسیاری از فرماندهان کشته شدند اما با رسیدن نیروی کمکی ارتش ایران توانست جلوی هجوم ارتش روم را به تیسفون بگیرد. اما خسروپرویز ارتش را رها کرد و به تیسفون رفت.

نقاشی صحنه نبرد بین ارتش خسروپرویز و هراکلیوس اثر فرسکو پیرو دلافرانچسکا در دوره رنسانس
نقاشی صحنه نبرد بین ارتش خسروپرویز و هراکلیوس اثر فرسکو پیرو دلافرانچسکا در دوره رنسانس

در تیسفون نیز اوضاع بشدت بحرانی بود. هراکلیوس بار دیگر پیشنهاد صلحی به خسروپرویز داد که شامل بازگشت مرزهای طرفین به مواضع قبل از جنگ بود اما پادشاه مغرور ایران در کمال شگفتی این پیشنهاد را رد کرد. همین ماجرا باعث شورش سرداران وبزرگان شد. در همین ایام ظاهرا شاهین سپهبد شایسته ارتش ایران به دلیل بیماری درگذشت که البته برخی مورخان در مرگ او خسروپرویز را دخیل دانسته اند. شهربراز هم بشدت مورد سوظن شاه بود و از سمت خود استعفا داد. خسروپرویز در این ایام بشدت بیمار بود و دستور زندانی کردن بزرگان پایتخت را داد. همچنین سعی داشت به جای پسر بزرگش شیرویه یا قباد پسر که پسر مریم دختر امپراتور روم بود، پسر خردسالش مردانشاه که ازدیگر همسر مسیحی اش شیرین داشت جانشین خودش کند.اما در نهایت هواداران شیرویه این اخبار را به او رساندند و اوهم بلافاصله با شورش برضد پدرش در روز 5 اسفند سال 628 او را از سلطنت خلع کرد. و به نام قباد دوم به تخت سلطنت رسید.

قتل خسروپرویز

چند روز بعد از شروع سلطنت خسرو قباد دوم دستور قتل حدود هجده نفر از برادارانش را داد که به گفتی برخی مورخان همه آنها در مقابل چشمان خسروپرویز به قتل رسیدند. همچنین از محاکمه خسروپرویز هم منابعی در تاریخ طبری ،بلعمی و شاهنامه فردوسی موجود است که برطبق آنها خسروپرویز به قسمتی از اتهامات وارد شده به خود پاسخ داد. 5 روز بعد از زندانی شدن خسرو در 10 اسفند سال 628 به دست مهر هرمز پسر میرانشاه به قتل رسید. مهر هرمز فرزند یکی از مرزبانان ایران در ناحیه نیمروز بین النهرین بود که خسرو دو سال براساس پیش بینی منجمان که مرگ او را از ناحیه نیمروز می دانستند کشته شد. در نهایت مهر هرمز هم انتقام خون پدرش را با کشتن خسروپرویز گرفت.

مینیاتور قتل خسروپرویز به دست مهر هرمز در شاهنامه
مینیاتور قتل خسروپرویز به دست مهر هرمز در شاهنامه

آغاز سقوط ساسانیان

سلطنت 38 ساله خسرو پرویز تجسم کامل یک حکومت استبدادی و خودکامه بود. امپراتوری ساسانیان بر اساس جنگ های بیهوده و طولانی او تقریبا ویران شد. بدگمانی او به مرزبانان مرزهای جنوبی مانند سلسله لخمی های حیره و کشتن پادشاهان آن کشور که همواره مانند یک سد دفاعی در برابر هجوم اعراب به ایران عمل می کردند مرزهای جنوبی ایران در برابر اعراب را تقریبا بی دفاع باقی گذاشت. منجمان وغیب گویان در دوره سلطنت خسرو پرویز جای بزرگان و رایزنان واقعی را گرفتند و وضع مالیات های سنگین و تجمل گرایی او یکی دیگر از عوامل فروپاشی امپراتوری ساسانیان در برابر هجوم اعراب مسلمان بود.سلطنت قباد دوم یا شیرویه علی رغم عمر یک ساله اش بسیار پرماجرا بود . قساوت او در کشتارتمامی برادران و برادر زادگانش باعث اعتراض های خواهرانش پوراندخت وآزرمی دخت شد. شیرویه بلافاصله نامه ایی به هراکلیوس نوشت و خواستار امضای صلح شد. هراکلیوس هم کاملا جوانمردانه از متصرفاتش در خاک ایران چشم پوشید و وضعیت مرزهای دو کشور به قبل از جنگ باز گشت. اگرچه امضای این پیمان با اعتراض فرماندهانی مثل شهربراز مواجه شد. شیرویه سه سال مالیات به مردم ایران بخشید و زندانیان پدرش را آزاد کرد. همچنین شیرویه صلیب راستین را به بیزانس پس داد. اما بازگشت لشکریان ایران از نبرد طولانی در شام ،فلسطین و آسیای صغیر یک پیامد شوم برای ایران داشت و آن بروز بیماری هولناک طاعون بود. بیماری که در نهایت باعث مرگ شیرویه در سال 628 شد.
با مرگ شیرویه سلطنت به پسر هفت ساله او یعنی اردشیر سوم رسید. اما اوضاع کشور آنچنان آشفته بود که به تخت نشستن پادشاه جدید هم تغییری ایجاد نکرد. در این میان شهربراز به بهانه اینکه با او مشورت نشده و با تحریک هراکلیوس به تیسفون حمله کرد. پس از مرگ قباد دوم، هراکلیوس نامه‌ای برای شهربراز فرستاد که در آن گفته بود:حال که شاه ایران مرده، تخت و پادشاهی برایت فراهم شده است. من آن را به تو و فرزندانت ارزانی می‌دارم. اگر ارتشی نیاز داری، هر اندازه که بخواهی برایت نیرو می‌فرستم.
شهربراز شاه خردسال و نایب السلطنه اش را کشت و خود را در سال 630 پادشاه خواند. اما سلطنت او دو ماه هم دوام نداشت و قساوت او در کشتن شاه خردسال باعث شورش شد.پشتیبانی هراکلیوس از شهربراز به خاطر این بود که نیکوس فرزند شهربراز مسیحی بود و هراکلیوس امید داشت یک پادشاه مسیحی بر تخت سلطنت ایران بنشیند.
اما شهربراز 40 روز بعد از آغاز حکومتش در یک مراسم توسط نیزه فردی به نام فرخ هرمزد کشته شد. جنازه شهربراز به طناب بسته شد و جسد او را با خواری در تمام تیسفون چرخاندند.
از آنجا که تقریبا تمامی اعضای ذکور سلسله ساسانی کشته شده بودند پوراندخت دختر خسروپرویز به عنوان اولین پادشاه زن ایران در سال 629 به تخت سلطنت نشست.
او دختر مریم همسر مسیحی خسروپرویز و نوه امپراتور مقتول بیزانس بود. پوران دخت کمتر از دو سال حکومت کرد. اگرچه تمامی تلاش خود را برای رفع اختلافات بین بزرگان کشور به کار گرفت اما به جایی نرسید در نهایت در سال 630 به دلیل شورش شاهپور شهربراز فرزند شهربراز از حکومت برکنارشد. اما هیچ کدام از بزرگان حاضر به پذیرش سلطنت او نشدند و تخت سلطنت این بار به آذرمی دخت رسید. آذرمی دخت به محض جلوس سلطنت با پیشنهاد ازدواج فرخ هرمزد پدر رستم فرخزاد مواجه شد.. اما آذرمی دخت که در حیله گری تقریبا شبیه پدرش خسرو پرویز بود با کمک سیاوخش رازی نوه بهرام چوبین فرخ هرمزد را به قتل رساند.
اما رستم فرخراد که در این زمان یکی از سپهبدان ارتش ایران بود از خراسان به تیسفون آمد و قوای آذرمی دخت را شکست داد و او و سیاوخش را کشت و پوراندخت را باردیگر به تخت سلطنت نشاند.
اما پوران دخت هم یکسال بعد در تخت خوابش مرده پیدا شد. اوضاع سلسله ساسانی بشدت بعد از مرگ خسروپرویز در هرج و مرج کامل بود. به طوری که بعد از مرگ خسرو در سال 623 تا سال 628 ده نفر به سلطنت رسیدند.بعد از آزرمی دخت پادشاهانی مانند پیروز دوم، فرخ زاد خسرو پنجم، به تخت سلطنت رسیدند تا اینکه نوبت به حکومت یزدگرد سوم رسید.

رستم فرخزاد آخرین سپهسالار ارتش ساسانیان
رستم فرخزاد آخرین سپهسالار ارتش ساسانیان

سقوط ساسانیان به دست مسلمانان

یزدگرد سوم که در سال 632 به تخت سلطنت رسید از نوه های خسرو پرویز بود که از کشتارهای درون خانوادگی ساسانیان بعد از مرگ خسروپرویز جان سالم به در برده بود. البته یزدگرد در آغاز سلطنت خود کودکی بیش نبود و بسیاری از امور کشور به عهده رستم فرخ زاد بود. در دوران او علی رغم بسیاری از کاستی ها توانست کشور تقریبا چند پاره را بار یکدیگر متحد کند. بسیاری از دهقانان و کشاورزان بار دیگر به محل زندگی خود برگشتند و امید می رفت وضعیت امپراتوری ساسانی بعد از ده سال جنگ داخلی خانمان سوز بهبود پیدا کند.
اما هجوم اعراب مسلمان با نیروهای تازه نفس و جنگجو به مرزهای جنوبی ایران همه معادلات را برهم زد. ظهور اسلام در اواخر سلطنت خسروپرویز رخ داد اما ساسانیان اعتنایی به این آیین جدید نداشتند.

فیل های جنگی ساسانیان که موجب هراس اعراب مسلمان شده بود
فیل های جنگی ساسانیان که موجب هراس اعراب مسلمان شده بود

در نهایت در سال 633 ودر زمان خلافت ابوبکر اولین برخود نظامی ساسانیان و مسلمانان در نبرد زنجیر رخ داد که با شکست ایران همراه بود.. در همان سال اعراب تحت فرماندهی خالد بن ولید سرزمین حیره که از سرزمین های مرزی ایران بود فتح کردند. در سال 634 ارتش ساسانیان با هدایت رستم فرخزاد در نبرد جسر یا پل اعراب را شکست دادند. این نبرد در کرانه رود فرات رخ داد. ارتش ساسانی در این نبرد از فیل های جنگی استفاده کرد که باعث ترس وحشت اعراب شد. این تنها پیروزی ایرانیان در مقابل مسلمین بود. در سال 635 میلادی خلافت به عمربن خطاب رسید و او سعد ابن ابی وقاص را با لشکری به سمت ایران فرستاد. سعد قبل از آغاز این نبرد با فرستادن پیکی نزد رستم فرخزاد خواستار واگذاری سرزمین های آنسوی دجله به اعراب مسلمان شد اما رستم فرخزاد با تحقیر و توهین سفیر مسلمین آن را رد کرد.
در سی آبان ماه سال 15 قمری مصادف با 21 نوامبر سال 636 میلادی نبرد بین ارتش ساسانی و اعراب مسلمان آغاز شد.
از بخت بد در آغاز نبرد رستم فرخزاد بیمار بود و 4 هزار نفر از لشکر ساسانیان باگرفتن ضمانت اینکه بعد از جنگ هرجا که حق دارند می توانند بروند به لشکر اعراب پیوستند. اگرچه فیل های جنگی ایران در روز نخست جنگ تلفاتی را به لشکر مسلمین وارد کرد اما فراریان ایرانی به اعراب نقاط ضعف این فیل ها را آموختند و این تاکتیک ارتش ساسانی خنثی شد

نبرد قادسیه
نبرد قادسیه

در نهایت در روز پایانی نبرد طوفان شنی رخ داد که کار را برای سربازان ساسانی در میدان نبرد بسیار سخت کرد چرا که اعراب به جنگیدن در این شرایط آب هوایی عادت داشتند. در نهایت با کشته شدن رستم فرخزاد ارتش ساسانی ار هم فروپاشید و شکست خورد. درفش کاویانی به همراه غنائم بسیاری به دست ارتش سعدبن ابی وقاص افتاد.
لشکر مسلمانان که از پیروزی خود و کشته شدن فرمانده ارتش ایران اعتماد به نفس فراوانی یافته بودند به داخل خاک ایران پیشروی کردند و به مدائن رسیدند. منطقه مدائن در آن سال ها از هفت شهر زیبا تشکیل شده بود که باشکوه ترین آنها تیسفون پایتخت 400 ساله امپراتوری ساسانی بود.یکسال بعد از شکست قادسیه تیسفون به دست سعد بن ابی وقاص محاصره شد. بلافاصله یزدگرد سوم خزانه را بین بزرگان کشور تقسیم کرد و دفاع از تیسفون را به فرخ زاد هرمز برادر رستم فرخزاد سپرد و خودش به سمت شرق کشور گریخت. لشکریان مسلمین از راه آبی دجله که شب ها آب آن کم میشد به داخل شهر نفوذ کردند و پایتخت ساسانیان نیز به دست اعراب افتاد.یزدگرد سوم در جنوب شهر همدان و حوالی شهر نهاوند به جمع آوری سپاه پرداخت و آخرین نبرد بزرگ بین دو طرف در این مکان شکل گرفت. در 25 بهمن سال 21 قمری مصادف با فوریه سال 642 میلادی نبرد نهاوند رخ داد. تدارکات یزدگرد برای این نبرد بسیار عظیم بود و توانست حدود صد هزار سرباز از ایالات های باقی مانده ایران نیرو جمع آوری کند. فرماندهی نیز به بهمن جارویه سپرده شد. اگرچه آغاز نبرد به نفع ایرانیان بود اما مسلمانان از تاکتیک جنگ گریز استفاده کردند. بدین وسیله که ابتدا شایعه کردند خلیفه مسلمانان مرده و لشکر اعراب قصد بازگشت دارند. بدین ترتیب سربازان ایرانی از سنگرهای خود بیرون آمدند اما با هجوم غیر منتظره اعراب مواجه شدند و شکست خوردند.
این نبرد آخرین تلاش ساسانیان و یزدگرد برای مقاومت در برابر هجوم اعراب مسلمان بود. اگرچه یزدگرد بار دیگر از معرکه گریخت و به ایالات مرو در شرق ایران رسید . اگرچه اسپهبد ماهوی از خاندان سورن در مرو از او استقبال کرد اما کار دوطرف به اختلاف درگیری کشیده شد.در نهایت در یزدگرد در جنگی که بین اقوام بیابانگرد هپتالی در گرفت با خیانت ماهوی شکست خورد و به آسیابی در حوالی مرو پناهنده شد و آسیابان به طمع جواهرات یزدگرد او را در سال 652 میلادی مصادف با 29 قمری کشته شد و سلسله 426 ساله ساسانیان منقرض شد. با انقراض ساسانیان بتدریج کل ایران به دست اعراب افتاد و مسیر تاریخ ایران به کلی تغییر کرد.

ایران بعد از اسلام

با مرگ یزدگرد سوم در اگرچه سلسله 420 ساله ساسانیان منقرض شد اما تسلط اعراب مسلمان بر کل گستره وسیع امپراتوری ساسانیان به راحتی صورت نگرفت. بسیاری از شهرها نظیر سپاهان یا اصفهان امروزی مدتها در برابر مهاجمین مقاوم کردند و ایالات شمالی ایران که آن زمان طبرستان ،دیلمان وگرگان نامیده می شد تا قرن ها توسط هیچ یک از سرداران خلفای بنی امیه و عباسیان فتح نشد. به دلیل دلاوری مردم این خطه و همچنین اقلیم پوشیده از جنگل و کوهستان های رفیع بارها و بارها دربرابرمهاجمان عرب مقاومت کرد. در طی فاصله 2 قرن یعنی از انقراض ساسانیان تا که تا سال 209 قمری مصادف با 203 شمسی سرزمین ایران شاهد دهها شورش برضد حکام عرب خود بود. اصلی ترین جنبش ضد عربی در آن سالها قیام ابومسلم خراسانی بود که با استقبال فراوان بسیاری از ایرانیان مواجه شد. ابومسلم در ذ یحجه سال 132 قمری مصادف با تیرماه 129 شمسی (برای درک بهتر مخاطبان از سیر تاریخی حوادث تمامی تاریخ های این مطلب به شمسی تبدیل شده اند) موفق به سرنگونی سلسله بنی امیه شد. قیام ابومسلم خراسانی اولین جنبش اعتراضی برضد اعراب بود که به پیروزی رسید . اگرچه متاسفانه این قیام به استقلال ایران منتهی نشد و با مرگ ابومسلم به دست ابومنصور سفاح خلیفه دوم عباسی در سال 133 که به طرز ناجوانمرانه ایی مسموم شد این جنبش ناکام ماند.

ابومسلم خراسانی
ابومسلم خراسانی

دومینوی شورش در ایران
مرگ ابومسلم جرقه ایی برای شروع دهها شورش به خوانخواهی او بود. شورش زرتشتی سنباد در خراسان،استاسیس در خراسان و سیستان،المقنع در خراسان و ماورالنهر،قیام خرمدینان به رهبری بابک در آذربایجان،شورش طوایف لر در سه نوبت از سال های 157 تا 186، قیام مازیار در طبرستان و بسیاری از شورش های دیگر در فاصله دویست ساله تسلط خلافای بنی امیه و بنبی عباس بتدریج پایه های حکومت اعراب مسلمان در ایران را بسیار سست و ضعیف کرد تا جایی که در نهایت در سال آبان ماه سال 201 طاهربن حسن سردار معروف سلسله بنی عباس در مسجد جامع شهر مرو اعلام حکومت مستقل از خلیفه عباسی را کرد. اگرچه طاهر یک روز بعد به طرز مرموزی درگذشت اما طاهریان به عنوان اولین سلسله ایرانی بعد از اسلام در بخش های وسیعی از ایران از خراسان ،سیستان و کرمان گرفته تا فارس و اصفهان و حتی طبرستان به حکومت پرداختند.

طاهریان در اوج قدرت
طاهریان در اوج قدرت

ظهور سلسله جدید در طبرستان
در حالی که حکام طاهریان با اطاعت ظاهری از خلفای عباسی بر بخش های وسیعی از ایران تسلط داشتند فردی به اسم حسن بن زید که تبار خود را به علویان می رساند در طبرستان قیام کرد و در نهایت آبان ماه سال 243 مردم شهر آمل با اون با لقب داعی کبیر بیعت کردند. حسن بن زید موسس سلسله علویان طبرستان شد که در زمان اوج قدرتش علاوه بر کل ایالات شمالی ایران بسیاری از نواحی مرکزی ایران مثل ری، سمنان و دامغان را هم زیر سلطه خود داشتند.از نکات جالب توجه حکومت علویان طبرستان حمله اقوام مخوف وایکینگ به سواحل شمالی ایران بود.

قلمرو علویان طبرستان که مورد هجوم وایکینگ های مخوف قرار گرفت

وایکینگ های مخوف به ایران می آیند
اقوام دریانورد و جنگجوی وایکینگ از سال 739 میلادی مصادف با 172 شمسی با هجوم به انگلستان دوران مهیب شورش های خود به اروپا و کل دنیا را آغاز کردند. وایکینگ ها دریانوردان بی نظیری بودند و در سال های بعد توانستند با دور زدن اسپانیا حتی به سواحل ایتالیا آن روزگار نیز حمله کنند.حتی بیزانس نیز از هجوم این قوم دریانورد در امان نماند. اما نفوذ وایکینگ ها به دریاچه بسته مازندران و سواحل ایران از طریق هجوم به روسیه و سرزمین اوکراین فعلی رقم خورد. آنها در مسیر خود تمامی حکومت های اقوام اسلاو آن ناحیه را از بین بردند. در نهایت با تاسیس پادشاهی کیف با کشتی های خود برای اکتشاف سرزمین های جدید راهی رود ولگا شدند و سپس به دریاچه مازندران رسیدند. هجوم این اقوام در همان سال نخست شروع حکومت داعی کبیر باعث وحشت مردم ساحل نشین طبرستان شد. برای قرن ها بود هیچ مهاجمی از راه دریا به شهرهای ایران حمله نکرده بود. در واقع آخرین هجوم از سرزمین های شمالی دریای کاسپین به هجوم اقوام وحشی خزر در زمان ساسانیان باز می گشت.اولین حمله به جزیره آبسکون صورت گرفت(این جزیره در حال حاضر وجود ندارد) داعی کبیر بلافاصله با فرستادن لشکری مهاجمان مخوف وایکینگ را از آبسکون فراری داد.

کشتی وایکینگ ها که برای سه قرن باعث وحشت جهان شدند و حتی ایران هم از دست آنها در امان نماند
کشتی وایکینگ ها که برای سه قرن باعث وحشت جهان شدند و حتی ایران هم از دست آنها در امان نماند

هجوم بعدی وایکینگ ها در سال 289 رخ داد. این بارهم هدف آنها جزیره آبسکون بود و با 16 کشتی به این جزیره حمله کردند. علویان طبرستان که هنوز قدرت را در آن ناحیه در دست داشتند بلافاصله واکنش نشان دادند. احمد بن القسم حاکم ساری بلافاصله خود را به شبه جزیره میانکاله رساند و با کمک نیروهای طبرستان موفق به شکست وایکینگ ها در یک نبرد دریایی شد.شورش سوم وایکینگ ها چندان طولانی نشد و آن ها سال بعد در سال 290 به شهر بزرگ ساری حمله ور شدند.اگرچه بلافاصله بعد از غارت روستاهای آن ناحیه به دو دسته تقسیم شدند و به سمت دیلمان یا گیلان امروز گریختند. گروهی از آنها بار دیگر در دریای کاسپین به راهزنی پرداختند و دسته ایی دیگر در روستاهای دیلمان به قتل و غارت پرداختند. اگرچه این گروه به سرعت توسط مردم دیلمان از بین رفتند. وایکینگ های کشتی سوار هم توسط شروانشاهان شکست خوردند و از بین رفتند.
اما این شکست اقوام وایکینگ را ناامید نکرد. در سال 292 آنها با نیروی عظیم و با حدود 500 کشتی به سواحل طبرستان حمله ور شدند. اگرچه در مسیر خود قبل از رسیدن به طبرستان با اقوام خزر ساکن شرق دریای مازندران درگیر شدند، اما بازهم در شهر ساری از علویان شکست خوردند.. اما دومین هجوم وایکینگ ها در سال 322 رخ داد. ایگور یکم پادشاه معروف پادشاهی کیف با یک نیروی عظیم راهی سواحل جنوبی دریای کاسپین شد. آنها ابتدا شهر بردع واقع در جمهوری آذربایجان فعلی را تصرف کردند و کل مردم شهر نیز قتل عام شدند.اما جنگهای همزمان آنها با خزرها و علویان آنها را دچار دردسر کرد. و در نهایت از بین رفتند.

مسیر لشکرکشی های وایکینگ ها در قاره اروپا و دریای شمال دریای کاسپین
مسیر لشکرکشی های وایکینگ ها در قاره اروپا و دریای شمال دریای کاسپین

یکی از آخرین هجوم های وایکینگ ها در سال 419 رخ داد. اینگوار جزو مشهورترین ماجراجویان وایکینگ بود. این ماجراجوی غارتگر به طمع یافتن طلا بسیاری از شهرهای طبرستان و سرزمین های اران و باکو را غارت کرد. ظاهرا این آخرین هجوم ثبت شده اقوام دریانورد وایکینگ به مردم سرزمین های اطراف دریای کاسپین بود. چرا که به تدریج به گرویدن وایکینگ های پادشاهی کیف به آیین مسیحیت ارتدوکس دوران غارتگری آنها نیز تمام شد.
(توضیح ضروری: در تهیه مطالب مربوط به حملات وایکینگ ها مجله شماره 191 دانستنی های همشهری منبع اصلی بوده است)

از طاهریان تا صفویان
از زمان به قدرت رسیدن سلسله طاهریان که سنگ بنای حکومت های مستقل بعد از ظهور اسلام در ایران گذاشته شد. گستره وسیع ایران شاهد ظهور سقوط سلسله های زیادی بود . گاهی همزمان دو یا حتی 4 سلسله در کنار یکدیگر به جنگ جدال مشغول بودند. خاندان هایی مانند سامانیان، آل زیار، آل بویه، علویان طبرستان،صفاریان و بسیاری حکومت های محلی دیگر به طور همزمان با یکدیگر مشغول رقابت و نبرد بودند و گاهی هم سلسله هایی مانند سلجوقیان و خوارزمشاهیان کل گستره وسیع خاک ایران زیر یک پرچم متحد می کردند. گستره جغرافیایی حکومت های ایرانی بسیار فراتر از مرزهای امروزی بود. از شبه قاره هند تا ماورالنهر ،سرزمین های قفقاز ،آسیای صغیر همچنین عراق فعلی بارها صحنه ظهور حکومت های ایرانی بسیاری بودند. اما در این دوران بسیار طولانی علی رغم نبردهای فراوان هیچ گاه مانند دوران پیش اسلام نیروی دریایی مورد استفاده قرار نگرفت. شاید به دلیل اقلیم خاص این منطقه وسیع بود که هیچ کدام از سلسله ها دلیلی برای احیای نیروی دریایی ندید. البته در تمام این سال ها تجارت دریایی و کشتیرانی تجاری همچنان پررونق بود و تجار ایرانی از زنگبار در کشور آفریقا تا سری لانکا ،مالزی،چین و هند مشغول تجارت و دریانوردی بودند. اما دریانوردی نظامی وساخت کشتی های جنگی هیچ گاه در طی این سال ها رخ نداد.

با حمله مغول و تیمورلنگ ایران و کل کشورهای همسایه عملا دچار رکوردی طولانی در همه زمینه ها شدند. با تاجگذاری شاه اسماعیل یکم در سال 879 شمسی بالاخره بعد از حدود هفتصد سال ایران صاحب یک حکومت واحد و متحد شد. دوران شاه اسماعیل مصادف با اولین برخورد ایرانیان با کشتی های جنگی مدرن مجهز به توپ اروپایی ها بود. در سال 855 استعمارگران پرتغالی در به جزیره هرمز رسیدند و با گذاشتن نام اکتشاف بر ماموریت خود بتدریج بسیاری از سواحل و جزایر جنوبی ایران را تصرف کردند. شاه اسماعیل که درگیر نبرد با ازبکان و عثمانی ها و سرکوب شورش های داخلی بود نتوانست اقدام موثری در برابر این تجاوز انجام دهد . در دوران سلطنت شاه عباس الله وردی خان سردار و حاکم لایق ایالت فارس برای آزادی سواحل جنوبی ایران دست به کارهای جالبی زد. از آنجا که ارتش ایران هیچ کشتی جنگی و توپداری برای بیرون راندن پرتغالیان از خلیج فارس نداشت الله وردی خان شروع به فرستادن ماموران مخفی و تفنگداران کارآزموده به جزایر و سواحل تحت اشغال پرتغالی ها کرد. این افراد به تدریج زمینه شورش برضد حکام دست نشان ده پرتغالی ها را فراهم کردند. یکی از این شورش ها در سال 980 در جزیره بحرین رخ داد و ماموران الله وردی خان موفق به بیرون راندن حکام پرتغالی از این جزیره شدند. در نهایت با آمدن امام قلی خان فرزند الله وردی خان زمینه آزادی سواحل و جزایر اشغالی ایران فراهم شد. اما بازهم نیروی دریایی ایران برای این کار تشکیل نشد. در نهایت با امضای موافقت نامه بین ایران و امپراتوری انگلیس کشتی های نیروی دریایی انگلستان نقش پشتیبانی دریایی را به عهده گرفتند. باوجود نقش انکار ناپذیر نیروی دریایی در شکست استعمارگران پرتغالی پادشاهان صفوی هیچ کدام علاقه ایی به احیای نیروی دریایی نشان ندادند . آنهم در حالی که توپ تفنگ و تمامی تسلیحات مورد نیاز برای یک کشتی جنگی در زراد خانه های ارتش صفوی موجود بود و حتی دریانوردان و ملوانان قابلی نیز در جنوب ایران بودند که می توانستند به به تشکیل نیروی دریایی ایران در آن دوران کمک کنند اما این اتفاق هرگز نیفتاد.

از طاهریان تا صفویان

از زمان به قدرت رسیدن سلسله طاهریان که سنگ بنای حکومت های مستقل بعد از ظهور اسلام در ایران گذاشته شد. گستره وسیع ایران شاهد ظهور سقوط سلسله های زیادی بود . گاهی همزمان دو یا حتی 4 سلسله در کنار یکدیگر به جنگ جدال مشغول بودند. خاندان هایی مانند سامانیان، آل زیار، آل بویه، علویان طبرستان،صفاریان و بسیاری حکومت های محلی دیگر به طور همزمان با یکدیگر مشغول رقابت و نبرد بودند و گاهی هم سلسله هایی مانند سلجوقیان و خوارزمشاهیان کل گستره وسیع خاک ایران زیر یک پرچم متحد می کردند. گستره جغرافیایی حکومت های ایرانی بسیار فراتر از مرزهای امروزی بود. از شبه قاره هند تا ماورالنهر ،سرزمین های قفقاز ،آسیای صغیر همچنین عراق فعلی بارها صحنه ظهور حکومت های ایرانی بسیاری بودند. اما در این دوران بسیار طولانی علی رغم نبردهای فراوان هیچ گاه مانند دوران پیش اسلام نیروی دریایی مورد استفاده قرار نگرفت. شاید به دلیل اقلیم خاص این منطقه وسیع بود که هیچ کدام از سلسله ها دلیلی برای احیای نیروی دریایی ندید. البته در تمام این سال ها تجارت دریایی و کشتیرانی تجاری همچنان پررونق بود و تجار ایرانی از زنگبار در کشور آفریقا تا سری لانکا ،مالزی،چین و هند مشغول تجارت و دریانوردی بودند. اما دریانوردی نظامی وساخت کشتی های جنگی هیچ گاه در طی این سال ها رخ نداد.
با حمله مغول و تیمورلنگ ایران و کل کشورهای همسایه عملا دچار رکوردی طولانی در همه زمینه ها شدند. با تاجگذاری شاه اسماعیل یکم در سال 879 شمسی بالاخره بعد از حدود هفتصد سال ایران صاحب یک حکومت واحد و متحد شد. دوران شاه اسماعیل مصادف با اولین برخورد ایرانیان با کشتی های جنگی مدرن مجهز به توپ اروپایی ها بود. در سال 855 استعمارگران پرتغالی در به جزیره هرمز رسیدند و با گذاشتن نام اکتشاف بر ماموریت خود بتدریج بسیاری از سواحل و جزایر جنوبی ایران را تصرف کردند. شاه اسماعیل که درگیر نبرد با ازبکان و عثمانی ها و سرکوب شورش های داخلی بود نتوانست اقدام موثری در برابر این تجاوز انجام دهد . در دوران سلطنت شاه عباس الله وردی خان سردار و حاکم لایق ایالت فارس برای آزادی سواحل جنوبی ایران دست به کارهای جالبی زد. از آنجا که ارتش ایران هیچ کشتی جنگی و توپداری برای بیرون راندن پرتغالیان از خلیج فارس نداشت الله وردی خان شروع به فرستادن ماموران مخفی و تفنگداران کارآزموده به جزایر و سواحل تحت اشغال پرتغالی ها کرد. این افراد به تدریج زمینه شورش برضد حکام دست نشان ده پرتغالی ها را فراهم کردند. یکی از این شورش ها در سال 980 در جزیره بحرین رخ داد و ماموران الله وردی خان موفق به بیرون راندن حکام پرتغالی از این جزیره شدند. در نهایت با آمدن امام قلی خان فرزند الله وردی خان زمینه آزادی سواحل و جزایر اشغالی ایران فراهم شد. اما بازهم نیروی دریایی ایران برای این کار تشکیل نشد. در نهایت با امضای موافقت نامه بین ایران و امپراتوری انگلیس کشتی های نیروی دریایی انگلستان نقش پشتیبانی دریایی را به عهده گرفتند. باوجود نقش انکار ناپذیر نیروی دریایی در شکست استعمارگران پرتغالی پادشاهان صفوی هیچ کدام علاقه ایی به احیای نیروی دریایی نشان ندادند . آنهم در حالی که توپ تفنگ و تمامی تسلیحات مورد نیاز برای یک کشتی جنگی در زراد خانه های ارتش صفوی موجود بود و حتی دریانوردان و ملوانان قابلی نیز در جنوب ایران بودند که می توانستند به به تشکیل نیروی دریایی ایران در آن دوران کمک کنند اما این اتفاق هرگز نیفتاد.

وقتی نادرشاه متوجه اهمیت نیروی دریایی می شود

با سقوط سلسله صفوی و روی کار آمدن نادرشاه در سال 1114 شمسی دوران جدیدی برای نیروی دریایی ایران آغاز شد. نادرشاه قسمت دوباره ایران را که با سقوط صفویه چندپاره شده بود متحد کرد. اصلی ترین دغدغه نادر و سردارانش تعقیب افغان های فراری از خاک ایران بود. بعد از شکست نیروهای اشرف افغان در سال 1108 در نبرد مورچه خورت بسیاری از آنها به نقاط مختلف گریختند. بخشی از این نیروهای فراری راهی بنادر و جزایر خلیج فارس شدند. و نادر لطیف خان سردار خود را برای تعقیب آنها به جنوب فرستاد. .

تصویر نادرشاه در دوره این پادشاه نیروی دریایی ایران بعد از قرن ها جانی دوباره گرفت
تصویر نادرشاه در دوره این پادشاه نیروی دریایی ایران بعد از قرن ها جانی دوباره گرفت

لطیف خان اولین دریا سالار عصر نادری

لطیف خان بعد از رسیدن به جنوب متوجه شد بدون داشتن کشتی های جنگی مناسب نمی تواند شورشیان افغان در جزایر جنوب تعقیب کند. علاوه بر افغان ها محمد خان بلوچ یاغی معروف دوره نادر نیز به جزیره کیش گریخته بود. از آنجا در که در سواحل جنوبی ایران امکانات لازم برای ساخت کشتی های جنگی وجود نداشت لطیف خان بلافاصله با کمپانی های هند شرقی انگلیس و هندشرقی هلند برای خرید یا اجاره کشتی وارد مذاکره شد. اما این دو قدرت استعمارگر که به هیچ وجه راضی به ایجاد قدرت دریایی از سوی ایران در خلیج فارس نبودند شرایط بسیار سختی برای اجاره این کشتی ها تعیین کردند. یکی از این موارد که لطیف خان به ناچار با آن موافقت کرد عدم نبرد با ترکان بصره و به طور کلی تمامی طرف های تجاری هلند و انگلستان بود. در نهایت لطیف خان با اجاره دو کشتی از هرکشور صاحب چهار کشتی جنگی شد و در سال 1112 در تعقیب بلوچ خان یاغی معروف جزیره کیش را محاصره و بلوچ خان را دستگیر و به اصفهان فرستاد. باوجود دستگیری یاغیان فراری از سوی لطیف خان اون از تلاش برای تشکیل نیروی دریایی ایران در خلیج فارس دست نکشید. در نهایت در همان سال دو تاجر به نام های ودل و کوک دو کشتی بزرگ به لطیف خان فروختند. این اتفاق بشدت باعث وحشت انگلیسی ها شد. در همان زمان نماینده کمپانی هند شرقی در بندرعباس نوشت:امید است این اقدام وحشیانه این دو فروشنده کشتی از طرف نادرشاه برای ما زحمتی برای ما تولید نکند زیرا قبلا برای خرید کشتی به ما مراجعه کردند و موافقت نکردیم.

کشتی های نیروی دریایی ایران در دوره افشاریه
کشتی های نیروی دریایی ایران در دوره افشاریه

لطیف خان در راه تشکیل نیروی دریایی از پشتیبانی همه جانبه محمد تقی خان شیرازی حاکم فارس و نواحی جنوبی برخوردار بود. سرانجام لطیف خان از فردی به نام شیخ رشید دو کشتی دیگر خرید و نیروی دریایی ایران صاحب 4 کشتی بزرگ شد. لطیف خان بنا به دستور نادرشاه یکی از اسکله های کهنه پرتغالی ها در بندرگاه موسوم به بندرنادری(بوشهر فعلی) ترمیم کرد و آنجا را تبدیل به پایگاه اصلی نیروی دریایی ایران نمود. بنا به گفته نمایندگان کمپانی هند شرقی پرچم نیروی دریایی ایران یک پرچم با زمینه سفید و یک شمشیر ایرانی قرمز رنگ درمیان آن بود.
در سال 1113 لطیف خان با استفاده از نبردی که بین اعراب صحرا نشین و ترکان عثمانی رخ داده بود از مسیر شط العرب یا اروند رود به بصره حمله کد. ولی نیروی دریایی کمپانی هند شرقی انگلیس به کمک ترکان عثمانی آمدند و لطیف خان شکست خورد.نادرشاه از این شکست عصبانی شد و لطیف خان را از فرماندهی نیروی دریایی ایران برکنار کرد اما مدتی بعد اورا دوباره به سمت قبلی منصوب کرد. لطیف خان همچنان به توسعه نیروی دریایی ایران ادامه دادو این بار دوکشتی جنگی که هرکدام دارای بیست توپ و 400 تن ظرفیت بودند به قیمت گزاف هشت هزار تومان(باتوجه به شرایط اقتصادی آن روز) خریداری کرد. اندکی بعد هم یک کشتی جنگی هلندی را به زور و مبلغ 5 هزار تومان برای نیروی دریایی ایران خرید. از آنجا که نیروی دریایی ایران تجهیزات مناسبی داشت لطیف خان از فرصت استفاده کرد و بعد از محاصره جزیره بحرین آن را تصرف کرد.

قلمرو ایران در دوره افشاریه
قلمرو ایران در دوره افشاریه

بعد از مدتی نیز نادر به لطیف خان و نیروی دریایی ایران ماموریت داد تا سیف بن سلطان دوم حاکم عمان را سرکوب کنند این ماموریت نیز با موفقیت انجام شد و عمان نیز به دست نیروی دریایی ایران تصرف شد. در جریان فتح عمان ماجرای جالبی رخ داد.
محمد تقی خان حاکم ایالت فارس در ابتدای در جریان لشکرکشی به عمان کمک چندانی به لطیف خان نکرد که به شدت مورد خشم نادرشاه قرار گرفت. محمد تقی خان بلافاصله برای جلوگیری از خشم نادر و برای رفع کدورت لطیف خان تمام کشتی های هلندی و انگلیسی مستقر در بنادرایران را مجبور به همکاری با نیروی دریایی ایران کرد. بعد از فتح عمان رقابت بین لطیف خان و محمد تقی خان بالا گرفت و لطیف خان دریا سالار شایسته نیروی دریایی ایران به وسیله معاون خود محمد تقی خان مسموم شد و درگذشت. بعد از مرگ لطیف خان شهر مسقط بار دیگر از کنترل ایران خارج شد. محمد تقی خان که فرمانده جدید نیروی دریایی ایران نتوانست کار زیادی از پیش ببرد . عدم شایستگی او باعث شورش چند باره کارگران و ملوانان شد. .

دریاسالارهایی که کشته شدند

در هنگام لشکرکشی نادرشاه به هند نادرتقی خان مامور شد از مسیر دریا از ارتش ایران پشتیبانی کند اما محمدتقی خان در مکران شکست خورد. نادر بعد از محمد تقی خان میرعلیخان را به فرماندهی منصوب کرد که او در سال 1118 در شورش ملوانان کشته شد. اما وردی خان فرمانده بعدی نیروی دریایی بود که سردار لایق و کاردانی بود اما در سال 1119 در اثر اشتباه سربازان خود و انفجار توپ درنزدیکی اش به قتل رسید.
سرانجام بعد از مدتها نادرشاه تصمیم به ایجاد کارگاه کشتی سازی در در بوشهر گرفت. اما مشکل اصلی نبود چوب مناسب در سواحل خلیج فارس بود.برای همین قرار شد مقدار زیادی الوار از مازندران به سمت جنوب حمل شود. اما به دلیل مشکلات فنی فراوان و فقدان تجربه ایرانیان در کشتی سازی و همین طور کارشکنی های خارجی این کارگاه کشتی سازی نتوانست کارچندانی انجام دهد. اما نادر از پای ننشست و با روش هایی مانند توقیف ،هدیه و خرید توانست حدود بیست کشتی جنگی برای نیروی دریایی ایران فراهم کند.

مسقط تصرف می شود

سرانجام شهر مسقط در سال 1120 شمسی با حیله و نیرنگ محمد تقی خان به دست ایران افتاد. محمد تقی خان از علاقه فراوان امام مسقط به می خوارگی سواستفاده کرد و با مست کردن او صدور فرمان های متناقض نیروهای عمانی را پراکنده کرد و سرانجام شهر به دست نیروی دریایی ایران افتاد.در سال های آخر عمر نادرنیروی دریایی ایران مدام در حال نبرد با دزدان دریایی خلیج فارس و دریایی عمان بود.

نمایی دیگر از کشتی های نیروی دریایی ایران در دوره نادرشاه
نمایی دیگر از کشتی های نیروی دریایی ایران در دوره نادرشاه

نیروی دریایی ایران در دریای مازندران

ژنرال سرپرسی سایکس نویسنده و مورخ انگلیسی قرن نوزدهم روایت جالبی از تلاش های نادرشاه در ایجاد نیروی دریایی در سواحل شمالی ایران دارد. او در کتاب تاریخ ایران خود نوشته :
نادردر ژانویه 1743 مصادف با دی ماه 1121 شمسی فردی انگلیسی به نام جان التون را که برای تجارت به ایران آمده بود با لقب جمال بیگ به عنوان مسوول کشتی سازی ایران منصوب کرد. جان التون تنها به کشتی سازی اکتفا نکرد و به دستور شاه سواحل شرقی دریایی مازندران تا جزیره چلکن را بررسی کرد و اندازه گرفت. منظور نادر جلوگیری از راهزنی ترکمن ها و تاسیس استحکامات ساحلی برای حفظ حقوق ایران در آن جهات بود. به علاوه او امیدوار بود ایجاد نیروی دریایی در دریای مازندران دشمنان او را هراسان کند و این نیرو بتواند در جنگ با لزگی ها به او یاری برساند. گذشته از این نادر قصد تجارت و استوار کردن حاکمیت ایران در دریای مازندران را داشت. از نکات جالب توجه انتخاب مکان مناسب از سوی التون برای ساخت پایگاه نیروی دریایی بود. منطقه ایی که التون برای ساخت کشتی انتخاب کرد تقریبا منطبق با منطقه چهارم فعلی نیروی دریایی است.
التون نابغه بود او لنگرود و بندر لاهیجان را مرکز فعالیت خود قرار داد و به رغم بدی آب و هوا شروع به کارکرد. الوار از جنگل ها برید،بادبان ها را از پنبه بافت و ریسمان از کنف رشته شد. لنگر در ایران پیدا نمیشد و از ته دریا و کشتی های غرق شده آن را پیدا کرد. البته مردم محلی از این کار بی مزد بشدت ناراحت بودند. ولی بالاخره التون موفق به ساخت یک کشتی در دریای شمالی ایران شد. این کشتی مجهز به 20 توپ های 23 پوندی بود. او سپس دو ناوچه و چهار کشتی کوچک دیگر ساخت. چهار قایق دیگر نیز در دست ساخت بود که یکی از آنها به دست روسها که از فعالیت جان التون در سواحل شمالی ایران ناراضی بودند در سال 1128 به آتش کشیده شد.
از نکات جالب توجه وفاداری فراوان التون انگلیسی به دولت ایران و شخص نادرشاه بود. بعد از مدتی شروع فعالیت های او در سواحل شمالی ایران وزیر مختار انگلستان در سنت پترزبورگ که از قدرت گیری نیروی دریایی ایران نگران بود مبالغ هنگفتی به التون پیشنهاد کرد تا او را راضی به ترک نیروی دریایی سلطنتی ایران کند. اما این انگلیسی لجوج حاضر به ترک ایران نشد. نادر که بخوبی از فـشارها بـر التـون آگـاه بـود حکمی صادر کرد که نشان از قدرشناسی وی از اقدام‌های این مرد انگلیسی‌تبار داشت: «شایسته‌ترین مرد اجازه ندارد ایران را ترک کند، چون لازم است در نوروز آینده در دربار ما حضور یابد و کارهای ناوگان ما را بر مبنای صحیحی سرو صـورت دهـد.»
جان التون بعد از کشته شدن نادر هم در سمت خود باقی ماند و در نهایت در جریان یک شورش در سال 1129 تیر خورد و کشته شد و نیروی دریایی ایران در دریای مازندران به حال خود رها شد. در نهایت با کشته شدن نادر در 30 خرداد 1126 نیروی دریایی ایران بار دیگر به حال خود رها شد.

تهیه و گرد آوری:زهراصادقیان

ادامه دارد

منابع:

روزگاران،تاریخ ایران از آغاز تا سقوط پهلوی ،نوشته دکترعبدالحسین زرین کوب

تاریخ ایران ،ازآغاز تا انقراض قاجاریه،نوشته عباس اقبال آشتیانی و حسن پیرنیا

نادرشاه،بازتاب حماسه و فاجعه ملی ،نوشته احمد پناهی سمنانی

دریانوردی ایرانیان،نوشته اسماعیل رایین

تاریخ ایران،نوشته سرپرسی سایکس

نادرشاه آخرین فرمانروای آسیا،نوشته لارنس لاکهارت

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن