خودروهای رزمی پیاده نظام لینکس(سیاهگوش)
خودروهای رزمی پیاده نظام لینکس(سیاهگوش)
خودروهای رزمی پیاده نظام لینکس(سیاهگوش)
نویسنده: سینا نوریخانی
آیا طرح های کنونی خودروهای زره پوش رزمی (AFV) پاسخگوی نیازهای نیروهای نظامی آینده خواهد بود؟ پاسخ به این سوال اساسی، سرآغازی بر برنامه شرکت راین متال (Rheinmetall) آلمان جهت توسعه خانواده خودروهای سیاه گوش یا Lynx بود. در حالی که بسیاری از کشورها به دنبال ارتقای توان نظامی متعارف خود جهت پاسخگویی به الزامات میادین نبرد کلاسیک هستند، در ناتو بر روی نبرد نامتقارن که چهره جنگ در خاورمیانه را تغییر داده و موازنه ای به نفع خود ایجاد نموده، تمرکز کرده اند. آنچه که همواره ثابت باقی میماند، ماهیت در حال تغییر جنگ است که در طول سالیان با تغییر و تحول همراه بوده و الزامات و نیاز های جدیدی تعریف میکند. هدف از تغییر ماهیت جنگ و تحول در میادین نبرد ایجاد مزیت رقابتی و برتری نسبت به دشمن است، به صورتی که طرف مقابل را به چالش بکشد و نیاز های جدید و بی پاسخ مانده ای برای آن ایجاد نماید.
تغییر در ماهیت و الزامات میادین نبرد، در سطوح مختلفی مطرح است که یک بخش از آن تغییر و تحول در تاکتیک ها و استراتژی جنگ و سوی دیگر آن استفاده از تجهیزات و تسلیحات متفاوت متناسب با الزامات جدید است. وقتی نیازها و الزامات تغییر میکند و دوباره تعریف میشود، باید به ادوات و تجهیزات متناسب با آن ها فکر کرد. در حال حاضر تحولات در حوزه نبرد زمینی در جهان با سرعتی به مراتب بیشتر از گذشته در حال وقوع است. الزامات جدیدی مطرح هستند، برخی الزامات تغییر کرده و به شکل جدیدی مطرح میشوند که نیاز به پاسخ متفاوتی دارند. پاسخ به نیاز های جدید و به روز در حوزه نبرد زمینی، در یک بخش شامل استفاده از ادوات و تجهیزات رزمی به روز است. در اینجا صحبت از نسل جدیدی از خودروهای رزمی مطرح میشود که امکان تامین الزامات حال و آینده را داشته باشند.
در حوزه نبرد زمینی دو نیاز پایه ای و اصلی مطرح است که نخستین آن نیاز به تامین ابزار و ادوات متناسب با طیف مختلفی از شرایط نبرد است. دومین مورد قابلیت پاسخگویی نظیر به نظیر و پایاپای در میدان نبرد در مقابل تهدیدات است. تفاوتی ندارد که میدان نبرد کلاسیک باشد یا در یک نبرد نامتقارن درگیر باشید، نیاز اصلی و مهم ارائه توانایی هایی منطبق با تهدیدات است. در حال حاضر تاثیر تغییر الزامات بر روی طراحی خودروهای زره پوش رزمی فوق العاده زیاد است. چنانچه مولفه های طراحی و ساخت یک خودروی رزمی پیاده نظام (IFV) همچون بقاپذیری و حفاظت، قابلیت تهاجمی، تحرک، ظرفیت حمل، تطبیق پذیری با سیستم ها و شرایط مختلف و در نهایت قابلیت حمل و نقل آن را با الزامات و شرایط روز مقایسه کنیم، در میابیم که خودروهای رزمی حال حاضر و طرح های به روز رسانی شده از این خودروها در میادین جنگی آینده قادر به تامین الزامات نخواهند بود و به سرعت مغلوب شرایط جدید حاکم بر میادین نبرد خواهند شد.
نسل فعلی خودروهای رزمی پیاده نظام و نمونه هایی که در حال حاضر بازاریابی میشوند هر یک دارای ضعف ها و مشکلاتی هستند. برخی از مدل ها از سطح مطلوبی از مولفه تحرک و کشندگی (تحت مقوله قدرت آتش) برخوردار هستند در حالی که در حوزه بقاپذیری (مقوله حفاظت زرهی) و ظرفیت حمل دچار مشکل هستند. در نقطه مقابل در برخی دیگر از مدل ها، مولفه بقاپذیری و ظرفیت حمل تامین شده است اما در کنار آن در حوزه قابلیت حمل و نقل و قدرت آتش ضعف ها و مشکلاتی وجود دارد. در یک کلام اینگونه میتوان گفت که در نسل فعلی خودروهای رزمی پیاده نظام، نمونه کاملی که بخش عمده الزامات میادین حال و آینده را تامین کند وجود ندارد و نیازمند حرکت به سمت تعریف خودروهای رزمی نسل جدید هستیم.
قابلیت به کارگیری در طیفی از منازعات در شرایط گوناگون
اکثر کشورهای غربی نمیتوانند بیش از یک کلاس از خودروهای زره پوش رزمی را برای سناریوهای مختلف عملیاتی به کار بگیرند، نتیجتا خودروی رزمی که انتخاب میشود باید قابلیت به کارگیری در طیفی از منازعات از عملیات صلح بانی تا نبرد شهری و درگیری های معمول نظامی در میادین نبرد باز را داشته باشد. در دو دهه گذشته آنچه که به عنوان هسته شکل دهنده ناوگان خودروهای زره پوش رزمی کشورهای غربی مطرح بوده است، خودروهای رزمی کلاس متوسط و میان وزن بوده اند. چرایی این مسئله به بیان ساده به کاربرد پذیری (utility) خودروهای رزمی کلاس میان وزن یا کلاس متوسط مرتبط است.
یک نیروی متشکل از خودروهای رزمی میان وزن، از نیاز های تدارکاتی و لجستیکی کمتری برخوردار است و در عین حال قابلیت به کار گیری در اکثر محیط های رزمی و شرایط مختلف نبرد را دارد. استفاده از خودروهای رزمی کلاس سنگین با طرح هایی که از گذشته مطرح است، نیاز به سطحی از پشتیبانی و لجستیک دارد که تنها کشورهایی همچون آمریکا از عهده آن بر می آیند در حالی که در نقطه مقابل خودروهای رزمی کلاس متوسط امکان پشتیبانی و کاربری از سوی ارتش های مختلف با سطح توانایی های متفاوت را دارند.
در حال حاضر یک خودروی زره پوش رزمی میبایست از قابلیت دفع و مقابله با تهدیدات مختلف به صورت یکجا برخوردار باشد. برای تامین چنین سطحی از قابلیت ها، باید به سراغ پلتفرم های رزمی سنگین با وزنی بیش از 50 تن رفت یا اینکه تعاریف و فناوری های جدیدی در حوزه بقاپذیری، کشندگی، تحرک و ……. یک خودروی زرهی/رزمی ارائه داد. خودرویی که ارائه میشود باید از امکان به کارگیری در شرابط مختلف از نبرد شهری تا صلح بانی، نبرد کوهستانی تا حضور در میادین نبرد معمول برخوردار باشد.
جهت تامین آنچه که مطرح شد، خودروهای رزمی پیاده نظام کلاس سنگین وزن (Heavy IFV) گزینه های خوبی محسوب میشوند. البته الزامات میادین نبرد آینده به گونه ای است که استفاده از خودروهای رزمی سنگین با طرح گذشته و حال کافی نیست و باید مفاهیم و ویژگی های جدیدی برای این خودروها تعریف شود. دو مفهوم معماری باز (open architecture) و حفاظت ماژولار (modular protection) از مفاهیم اساسی در این حوزه ها هستند.
معماری باز در بخش های مکانیکی، الکتریکی، الکترونیکی و نرم افزاری خودروهای رزمی امکان تطبیق آن ها با طیف گوناگونی از سیستم ها و تجهیزات و امکان به کارگیری در کاربری های مختلف را فراهم میکند. حفاظت ماژولار نیز در حقیقت مقوله حفاظت متغیر است که در آن سطح حفاظت ثابت و یکسان نبوده و منطبق با نیاز ها تعیین میشود. در این مفهوم، امکان افزایش سطح حفاظت خودرو تا میزان مورد نیاز از طریق صفحات زرهی قابل نصب و جدا سازی فراهم میشود. مفاهیم مورد اشاره، تطبیق پذیری و انعطاف پذیری خودروی رزمی در کاربری های مختلف و امکان تامین الزامات متفاوت از سوی آن را ممکن میسازند و در حقیقت دو مفهوم کلیدی در خودروهای رزمی نسل آینده هستند. مفاهیم مذکور مواردی هستند که در حال حاضر در حال توسعه، اصلاح و بعضا باز تعریف میباشند.
خودروهایی با قابلیت به کارگیری در سناریوهای رزمی با پاسخ متناظر به تهدید
دشمنان بلقوه و بلفعل ناتو که ممکن است روزی با این سازمان نظامی درگیر شوند، به صورت فزاینده ای مشغول ارتقای توانایی های رزمی کلاسیک و نامتقارن خود هستند. اکثر ناظران و تحلیل گران بر این باور هستند که برتری ها و مزیت های تکنولوژیکی خودروهای رزمی که ناتو تا کنون از آن ها برخوردار بوده رو به کاستی و تنزل رفته است و این خودروها دیگر قادر به مقابله با تهدیدات روز با استاندارد ها و الزامات مورد نظر نیستند. استراتژی به روزرسانی خودروهای رزمی ایالات متحده که به وضوح مسئله آسیب پذیری و عدم توانایی لازم در تیم های رزمی تیپ های زرهی ایالات متحده در مقابله با چالش و تهدیدات را مشخص کرده، بر مسئله عدم تطبیق قابلیت خودروهای رزمی مورد استفاده ناتو جهت تامین الزامات روز صحه میگذارد و بر ضرورت بازنگری در حوزه طراحی خودروهای رزمی پیاده نظام تاکید دارد. در اینجا تفاوتی ندارد که خودروی رزمی در نبرد کلاسیک یا جنگی نامتقارن مورد استفاده قرار گیرد، بلکه مهم آن است که در هر دو نوع نبرد از قابلیت های متناظر در پاسخ به تهدیدات موجود برخوردار باشد.
تهدیدات شاخص و الزامات مقابله با آن ها
در حال حاضر رقبای ناتو و غرب در چهار حوزه فناوری سرمایه گذاری ویژه ای انجام داده اند که این چهار حوزه، نقاط مرکزی ایجاد تهدید بر علیه خودروهای رزمی نیز هستند. چهار حوزه فناوری عبارتند از :
- سیستم های ضد دسترسی (anti access) با قابلیت مقابله و نقض برتری هوایی ناتو بر میدان نبرد
- سامانه های جنگ الکترونیک (EW) با قابلیت ایجاد اختلال در ارتباطات میدانی و از بین بردن شبکه یکپارچه مدیریت میدان نبرد و ایجاد اخلال در عملکرد سامانه های موقعیت یابی ماهواره ای
- اجرای آتش غیر مستقیم ایضا با استفاده از توپخانه و با پرتاب یا شلیک مهمات خوشه ای با اثر بخشی در سطح وسیع و مهمات خود هدایتگر ضد زره که قابلیت حمل و پرتاب از طریق راکت ها ، پرتابه های توپخانه ای و …. را دارند
- ارائه خودروهای رزمی نسل جدید که میتوانند خودروهای رزمی مورد استفاده در غرب را به چالش بکشند.
اما چهار حوزه فناوری مورد اشاره چگونه میتواند برای خودروهای رزمی ایجاد چالش نماید و الزامات این خودروها را شکل دهد؟ پاسخ به این سوال در مزیت هایی است که حوزه های فناوری مذکور ایجاد میکنند. برتری هوایی (air superiority) یکی از نقاط قوت غرب در جنگ ها است. این برتری از طریق سیستم های ضد دسترسی که در حقیقت سامانه های پدافندی در برد های مختلف هستند، به چالش کشیده میشود. با از بین رفتن برتری هوایی یا عدم امکان ایجاد برتری هوایی به صورت کامل و مطلق، گستره تهدیداتی که بر نیروی زمینی و خودروهای رزمی در میدان نبرد وارد میشود، افزایش میابد. به عنوان مثال در نبود پوشش هوایی و در شرایط فقدان یک برتری هوایی سرکوب کننده، بالگرد های دشمن که مجهز به موشک های ضد زره هوا به سطح هستند میتوانند تهدید قابل توجهی بر علیه خودروهای رزمی خودی اعمال کنند. در یک نمونه دیگر در صورت عدم تامین برتری هوایی، انواع مهمات هواپرتاب از نوع هوا به زمین که از جنگنده های دشمن شلیک میشوند، میتوانند به عنوان یک تهدید مهلک برای خودروهای رزمی خودی محسوب شوند.
جنگ شبکه محور یکی از نقاط قوت غرب در میدان نبرد است که در صورت به کارگیری سیستم های جنگ الکترونیک از سوی دشمن، میتواند به پاشنه آشیل نیروهای عمل کننده غربی تبدیل شود. مجموعه C4I که فرماندهی، کنترل، ارتباطات، محاسبات و …… میدان جنگ را تامین میکند، عناصر اصلی شبکه یکپارچه مدیریت میدان نبرد در ارتش های غربی هستند. جنگ شبکه محور بدون مجموعه C4I معنی پیدا نمیکند و هر یک از عناصر این مجموعه که به نحوی دچار مشکل و اختلال شوند، ممکن است بر روی کلیت شبکه تاثیر گذار باشند. به عنوان مثال ایجاد اخلال در ارتباط واحد ها با یکدیگر در میدان نبرد، اختلال در ارتباط واحد های عمل کننده با سطوح فرماندهی، اخلال در سیستم های ناوبری و موقعیت یابی ماهواره ای و سیستم های پیوند داده رادیویی که جهت تبادل اطلاعات در میدان نبرد مورد استفاده قرار میگیرند. هر یک از موارد فوق میتواند بخش قابل توجهی از شبکه رزمی مورد استفاده در غرب را از کار بی اندازد یا تا سطح مشخصی ناکارآمد کند.
در خودروهای رزمی غربی (به ویژه آمریکایی)، مسئله جنگ شبکه محور و نبرد های جمعی مدیریت شده از اهمیت بالایی برخوردار است. چنانچه با استفاده از سیستم های جنگ الکترونیک، شبکه ارتباطی ایجاد شده مابین خودروها از بین برود، امکان تبادل اطلاعات میدان نبرد مابین خودروها فراهم نباشد و در نهایت قالب نبرد جمعی شکسته شود، خودروهای رزمی میبایست به صورت انفرادی میدان نبرد را مدیریت کرده و با تهدیدات مقابله نمایند. نبود یک شبکه یکپارچه مدیریت میدان نبرد، برای خودروهای رزمی که با جنگ شبکه محور تطبیق پیدا کرده اند، میتواند به ناکارآمدی رزمی و شکست در میدان نبرد منتهی شود. با توجه به آنچه که گفته شد، خودروهای رزمی نسل آینده ضمن برخورداری از قابلیت نبرد در یک چهارچوب شبکه محور، میبایست از توانایی های لازم جهت رزم انفرادی نیز برخوردار باشند. خودروهای رزمی نسل آینده در صورت فروپاشی شبکه یکپارچه مدیریت رزم جمعی، باید امکان ادامه نبرد به صورت مستقل را داشته باشند.
نبرد مستقل در خودروهای رزمی، نیاز ها و الزامات خاص خود را دارد. به عنوان مثال یکی از این الزامات، برخورداری از قابلیت مقابله با اهداف به صورت خارج از خط دید (non-line of sight) است. خودروهای رزمی باید امکان نظارت، کشف و شناسایی اهداف در ماورای خط دید به صورت مستقل و بدون نیاز به پشتیبانی از سوی دیگر واحد ها (از جمله واحد شناسایی زمینی و هوایی) را داشته باشند استفاده از پهپاد ها و خودروهای بدون سرنشین که امکان کنترل توسط خودروهای رزمی را دارند، میتواند سطح پوشش نظارتی محلی را ایجاد نماید و نیاز های یک خودروی رزمی در حوزه شناسایی مستقل میدان نبرد را تامین کند.
در حوزه خودروهای زرهی و رزمی تهدیدات مختلفی وجود دارد. یک مورد متفاوت از این تهدیدات، راکت ها و پرتابه های توپخانه ای حامل مهمات خوشه ای ضد زره یا ریز مهمات خود هدایتگر ضد تانک (self-guided anti-tank submunition) هستند. ریز مهمات ضد زره از طریق آتش غیر مستقیم که عمدتا آتشباری توپخانه ای است بر علیه ادوات زرهی به کار گرفته میشوند. مسئله تهدید مهمات خود هدایتگر ضد تانک از گذشته و به عنوان یکی از روش های مقابله انبوه با ادوات زرهی مطرح بوده است. در حال حاضر نیز استفاده از این نوع مهمات جهت مقابله با زرهی به مراتب بیشتر از گذشته مد نظر قرار گرفته است. با توجه به اینکه ادوات زرهی در بخش فوقانی عمدتا دارای کمترین سطح حفاظتی هستند، هدف قرار دادن آن ها با مکانیزم حمله از بالا (Top Attack) با استفاده از مهمات خود هدایتگر ضد زره یا مهمات خوشه ای ضد زره، یکی از گزینه های مطلوب به شمار میرود. با توجه به آنچه که گفته شد، خودروهای رزمی آینده میبایست در حوزه حفاظت از بخش های فوقانی به سطح قابل ملاحظه ای رسیده و نسبت به تهدید آتش غیر مستقیم توپخانه مقاوم باشند.
تهدید دیگری که بر علیه خودروهای رزمی غربی وجود دارد، ارائه خودروهای رزمی نسل جدید از سوی رقبا است. یک نمونه شاخص، خودروی رزمی سنگین T-15 از پلتفرم زرهی آرماتا است. این خودرو به ترکیبی از سطوح حفاظتی شامل صفحات زره کامپوزیتی، زره واکنشگرو ایضا سیستم حفاظت فعال (APS) مجهز است. سطح حفاظتی این خودرو به مراتب بیشتر از آن چیزی است که خودروهای رزمی غربی قادر به مقابله مستقیم با آن باشند. خودروی رزمی T-15 به عنوان یک خودروی رزمی پیاده نظام سنگین یا Heavy IFV با وزنی در حدود 45 الی 48 تن، از سطح حفاظتی معادل با سطح حفاظتی شاسی یک تانک برخوردار است. توپ های کالیبر متوسط نصب شده بر روی خودروهای رزمی غربی از قابلیت مقابله با این خودرو در یک درگیری رو در رو برخوردار نیستند.
در نقطه مقابل خودروی رزمی T-15 از قابلیت های تهاجمی قابل ملاحظه ای برخوردار است. این خودرو از چهار تیر موشک ضد زره بهره میبرد که از نظر تعداد بیشتر از تعداد موشک های ضد زره مورد استفاده در خودروهای رزمی حال حاضر غربی است. چهار موشک هدایت شونده ضد زره در کنار یک توپ 30 میلیمتری و یک تیربار هم محور، قدرت آتش برتری برای خودروی رزمی T-15 در مقایسه با بسیاری از طرح های عملیاتی غربی ایجاد کرده است. در حال حاضر گزینه نصب توپ کالیبر 57 میلیمتری نیز بر روی این خودروی رزمی مطرح شده که قدرت آتش آن را در صورت ارائه مهمات مناسب تا سطح قابل ملاحظه ای افزایش میدهد. ارائه طرح های برتر از سوی رقبای غرب همچون روسیه، ارائه طرح های جدید در حوزه خودروهای رزمی از سوی کشورهای غربی را به یک الزام گریز ناپذیر تبدیل کرده است.
تعیین دقیق الزامات؛ حصول نتیجه
حاصل آنچه که صنایع راین متال در سال های اخیر به تحقیق بدان دست یافته، طرح خودروی رزمی نسل آینده تحت نام Lynx KF41 است، نسل جدیدی از خودروهای رزمی پیاده نظام که مفاهیم و الزامات میادین نبرد آینده در آن لحاظ شده است. این خودرو که با برجک Lance 2.0 ارائه شده، یک خودروی رزمی ماژولار، تطبیق پذیر و منعطف است که در گستره ای از کاربری های رزمی و محیط های جنگی از جمله نبرد های شهری، رزم کوهستانی، ماموریت های صلح بانی و ….. توانا است. این خودرو گزینه ای چابک و محافظت شده برای نبرد های شهری ارائه میکند، محیطی که تهدیدات مختلف از جمله بمب های کنار جاده ای و شکافنده های شکل یافته انفجاری (EFP) دست ساز از جمله مواردی است که یک خودروی رزمی/زرهی با آن ها رو به رو است.
تنها تضمین عملکرد در میدان نبرد، تحول مداوم فناوری ها، تغییر الزامات متناسب با تهدیدات روز و ارائه طرح هایی منطبق با نیاز ها است و در اینجا سازندگان خودروهای رزمی میبایست طرحی منعطف و تطبیق پذیر ارائه کنند تا امکان توسعه مداوم و منطبق با پیشرفت تهدیدات و تغییر الزامات را داشته باشد. خودروی رزمی Lynx KF41 ساخت صنایع راین متال یک چنین خودرویی است. این خودروی رزمی در حقیقت همان پاسخی است که باید به تهدیدات میدان نبرد در حال و آینده داده شود و همان گزینه ای است که رویارویی با تهدیدات را در سطحی منطبق و هم راستا ممکن میسازد.
خودروی رزمی پیاده نظام Lynx KF41
راین متال استاندارد های جدیدی در حوزه حفاظت، ظرفیت و تطبیق پذیری خودروهای رزمی پیاده نظام ارائه میکند
مسئله تغییر و گسترش سطح و نوع تهدیدات و متعاقب آن تغییر در طراحی خودروهای رزمی، یک چرخه پایان ناپذیر و بدون وقفه است. خودروهای رزمی که در حال حاضر عملیاتی هستند، عمدتا براساس الزامات و تهدیدات دو دهه پیش طراحی و ساخته شده اند. این خودروها در حال حاضر در حد نهایی قابلیت های قابل ارائه هستند و امکان توسعه و گسترش بیشتر در طراحی آن ها به صورتی که پاسخگوی نیاز های آینده باشد وجود ندارد. بی تردید سه مولفه حفاظت (protection) ، ظرفیت (capacity) و تطبیق پذیری یا سازگاری (adaptability)، مولفه های اصلی در تعریف خودروهای رزمی پیاده نظام نسل آینده هستند. این سه مولفه، تعیین کننده قابلیت تامین الزامات رو به گسترش میادین نبرد و حرکت هم راستا با تهدیدات در خودروهای رزمی نسل آینده هستند. در مولفه ظرفیت مسائل مختلفی مطرح است از جمله :
- ظرفیت حمل (Payload capacity) که اجازه افزودن سطوح حفاظتی بیشتر و نصب سیستم های حفاظتی نسل جدید (از جمله حفاظت فعال یا APS) و متعاقب آن ها افزایش وزن خودرو را بدهد.
- ظرفیت در حجم (Volume capacity) که امکان نصب سطوح حفاظتی به صورت داخلی یا خارجی و تعبیه سیستم های مختلف در داخل و خارج خودرو را فراهم کند. این مسئله در حقیقت گویای محدودیت های ابعادی خودرو است و مسئله تطبیق فیزیکی آن.
- ظرفیت مکانیکی (mechanical capacity) جهت حفظ و ارتقای سطح تحرک خودرو متناسب با افزایش وزن آن که شامل قابلیت نصب پیشرانه و اجزای حرکتی جدید بر روی خودرو بدون نیاز به اعمال تغییرات گسترده بر روی آن است
- ظرفیت توان الکتریکی و معماری الکترونیکی (Electronic architecture & electrical power capacity ) خودرو به منظور نصب تجهیزات جدید با افزایش بار و توان مصرفی در خودرو و امکان تطبیق سیستم ها و زیر سیستم های مختلف بسته به نیاز و نوع ماموریت
این ظرفیت ها از ابتدا و به صورت پایه ای باید در طراحی خودروی رزمی پیاده نظام لحاظ شود تا امکان گسترش موفقیت آمیز قابلیت ها و تطبیق با تهدیدات میسر شود. موارد مذکور در خودروی رزمی پیاده نظام Lynx KF41 لحاظ شده است.
خاستگاه
به دنبال طراحی و توسعه خودروی رزمی KF31 و خانواده خودروهای رزمی شنی دار سیاه گوش (Lynx)، طرح مفهومی Lynx KF41 نیز مسیر توسعه را پشت سر گذاشته و آماده تامین نیازهای عملیاتی ارتش های مدرن جهان در سال های آتی است.از آنجایی که یک واحد زرهی مانوری، هسته مرکزی توانایی های ارتش ها در رزم، بقا و پیروزی بر روی زمین است و نظر به اینکه خودروهای رزمی پیاده نظام در کمیت بالا و در کاربری گسترده در واحد های زرهی به کار گرفته میشوند، این خودروها میبایست از سه ویژگی کلیدی حفاظت، تحرک و قدرت آتش بیش از آنچه که در گذشته برخوردار بودند، برای نبرد های آتی برخوردار باشند.
در حال حاضر استفاده از تسلیحات ضد زره انفرادی به صورت روز افزون در حال گسترش است و هر چه میگذرد تنوع بیشتری از سلاح های ضد زره به ویژه در نبرد های نامتقارن مورد استفاده قرار میگرد. این مسئله ضرورت افزایش سطح حفاظت برای دوره زمانی حال و آینده در خودروهای رزمی را مطرح میکند. خودروی رزمی که برای نبرد در میادین آینده ارائه میشود، باید از سطوح حفاظتی بیشتر از گذشته و طراحی حفاظتی پیشرفته تر از قبل برخوردار باشد. در کنار حفاظت، بخش هایی همچون تحرک و قدرت آتش نیز با تغییر الزامات رو به رو هستند. قدرت آتش به شکل فعلی در خودروهای رزمی دیگر پاسخگوی نیاز های آینده نیست و در این حوزه باید تغییرات گسترده اعمال شده، مفاهیم و الزامات جدیدی تبیین شود.
آنچه که برای یک خودروی رزمی نسل آینده بیش از پیش اهمیت دارد، قابلیت تطبیق با شرایط مختلف میدان نبرد است. امروزه یکی از میادین چالش برانگیز برای رزم زرهی، میدان جنگ شهری است. یک خودروی رزمی نسل آینده باید از توانایی حضور موثر در درگیری های شهری برخوردار باشد. حضور در جنگ شهری الزامات خاص خود را دارد به عنوان مثال نظارت در سطحی گسترده باید تامین شود و برای تامین چنین الزامی به سامانه های نظارتی پیشرفته در خودروی رزمی نیاز است. این موارد در خودروی رزمی Lynx KF41 لحاظ شده و امکان ارتقای موثر و توسعه قابلیت ها را نیز دارد.
خودروی رزمی Lynx KF41 به منظور پاسخگویی به نیاز های عملیاتی ذیل طراحی و ساخته شده است :
- قابلیت رزم مشترک در سطح یک جوخه یا گروه رزمی با قابلیت ارتباط شبکه ای یا مستقل با فرماندهی در زمان درگیری
- ارائه سیستم رزم مشترک با قابلیت انجام عملیات در طیف گسترده ای از نبرد ها
- تحرک بالا به منظور ارائه بیشترین سطح از انعطاف پذیری تاکتیکی در زمان درگیری
- برخورداری از سیستم های تطبیق پذیر با امکان تغییر و به روزرسانی جهت افزایش قابلیت ها
- بقاپذیری بالا و قدرت آتش مناسب جهت سرکوب دشمن که دشمن را وادار میکند در محدوده ای فراتر از برد کشف و درگیری خودرو عمل کند
- ارائه سطح بالایی از قابلیت های پایه ای که نیاز به به روزرسانی را تا مدت ها بر طرف میسازد
- برخورداری از طراحی حفاظتی ماژولار یا تغییر پذیر با امکان ترمیم سطوح حفاظتی آسیب دیده و افزایش سطح حفاظت در سریع ترین زمان ممکن
- معماری باز الکترونیکی، الکتریکی، مکانیکی و نرم افزاری که قابلیت نصب و تطبیق انواع سیستم ها و زیرسیستم ها با خودرو را فراهم می آورد
- گسترش قابل توجه ظرفیت حمل و توان تامین الکتریکی نسبت به خودروهای رزمی نسل کنونی
آنچه که در قالب طرح خودروی رزمی Lynx KF41 ارائه شده در حقیقت حاصل سال ها مطالعه بر روی الزامات و نیاز های میادین نبرد و تجربیات مختلفی است که آلمان ها در حوزه خودروهای رزمی کسب کرده اند. این خودرو در میراث دار طرح های گذشته آلمان در حوزه خودروهای رزمی است، از طرح خودروی رزمی Schutzenpanzer 12-13 که در آلمان غربی به عنوان اولین خودروی رزمی پیاده نظام با تعاریف امروزی ارائه شد تا طرح های پیشرفته و مدرنی همچون خودروی رزمی سنگین پوما که در حال حاضر در ارتش آلمان در حال خدمت هستند. خودروی رزمی Lynx KF41 در حقیقت با ترکیب مفاهیم و تجربیات گذشته و حال با نیاز سنجی و الزامات آینده نگرانه ارائه شده است.
خودروهای رزمی که در حال حاضر به کار گرفته شده اند جهت تامین الزامات، نیازمند به روزرسانی در بخش های مختلف هستند. این به روزرسانی تا سطحی خواهد بود که پاسخگوی نیاز باشد اما مسئله مهم در این میان محدودیت هایی است که به روزرسانی خودروهای رزمی فعلی ایجاد میکند. به عنوان نمونه ارتقای سطح حفاظت از جمله موارد مطرح برای خودروهای رزمی فعلی است اما این به روزرسانی حفاظتی با افزایش قابل توجه وزن همراه است در حالی که تغییر و تقویت پیشرانه با محدودیت رو به رو است. وقتی وزن افزایش یابد اما پیشرانه تغییر نکند، نسبت قدرت موتور به وزن که شاخصه اصلی تحرک خودرو است کاهش یافته و نتیجتا از سطح تحرک به میزان قابل ملاحظه ای کاسته میشود. در خودروی رزمی پیاده نظام Lynx KF41 طراحان آلمانی تمامی سعی و کوشش خود را بر این قرار داده اند که به روزرسانی یک بخش از خودرو به ایجاد محدودیت در بخش های دیگر منجر نشود. در اینجا هدف آن است که چنانچه سطح حفاظت خودرو افزایش یافت، از سطح تحرک خودرو کاسته نشود.
در حال حاضر خودروی رزمی Lynx KF41 متعادل ترین خودروی رزمی از نظر ویژگی ها و توانایی ها در جهان است و طرحی با کمترین میزان ریسک محسوب میشود. این خودرو از سطح حفاظت متغیر و قابل انتخاب، سلاح های متنوع شامل توپ های کالیبر 30 ، 35 و 40 میلیمتر، قابلیت حمل 9 سرباز مجهز، نسبت بالای قدرت پیشرانه به وزن خودرو و …….. برخوردار است. به منظور کاهش خطر پذیری در ساخت و افزایش قابلیت اطمینان، در خودروی رزمی Lynx KF41 از برخی سیستم ها و زیر سیستم هایی که کارایی و کیفیت آن ها به تایید و اثبات رسیده، استفاده شده است. برخی از این سیستم ها و اجزا از خودروهای رزمی/زرهی که پیش از سیاه گوش ارائه شده اند، به عاریت گرفته شده. به عنوان نمونه در ساخت خودروی رزمی Lynx KF41 از اجزا و سامانه های ذیل استفاده شده است :
- سیستم تعلیق ساخت شرکت SupaShock
- پیشرانه دیزلی ساخت شرکت Liebherr
- جعبه دنده خودروی رزمی پیاده نظام Puma
- اجزا و سیستم های نصب شده در دهلیز راننده خودروی مهندسی رزمی Kodiak
- سیستم فیلتراسیون شیمیایی، میکروبی و بیولوژیکی (NBC) نصب شده در خودروی زره پوش چرخ دار Boxer
- اجزای سیستم الکتریکی خودروی مهندسی رزمی Kodiak
- شنی های هویتزر خودکششی PzH 2000
حفاظت
حفاظت (PROTECTION) یکی از سه ویژگی کلیدی در ادوات زرهی است و به روزرسانی حفاظتی نیز هسته مرکزی در ارتقای خودروهای رزمی محسوب میشود و امروزه نسبت به دو ویژگی تحرک و قدرت آتش از اهمیت بالاتری برخوردار است. سطح حفاظت خودرو، عامل تعیین کننده در قابلیت بقای آن است.اگر خودرو در میدان نبرد در برابر تهدیدات از قابلت بقای لازم برخوردار نباشد، مشخصا از ویژگی تحرک و قدرت آتش نیز نمیتوان بهره گرفت. وقتی خودرو در برابر تهدیدات آسیب پذیر باشد، اینکه قدرت آتش خودرو یا تحرک آن در چه سطحی است، تفاوت نخواهد داشت چرا که خودرو پیش از آنکه بتوان از سلاح های خود استفاده کند، توسط تهدیدات منهدم خواهد شد.
ارتقای حفاظت مسئله ای توقف ناپذیر است و تا زمانی که سطح تهدیدات و تنوع آن ها افزایش یابد، سطح حفاظت نیز میبایست افزایش پیدا کند. اما در این میان مسئله مهم چگونگی افزایش حفاظت است. در خودروهای رزمی فعلی، با افزایش سطح حفاظت از سطح تحرک خودرو کاسته میشود این مسئله به دلیل افزایش وزن ناشی از افزودن صفحات زرهی و تغییر در نسبت قدرت پیشرانه به وزن خودرو است. حفاظت در خودروهای رزمی نسل آینده باید به گونه ای ارتقا یابد که در دیگر ویژگی ها تاثیر گذار نباشد به عنوان مثال با افزایش حفاظت، ابعاد خودرو افزایش قابل توجهی پیدا نکند و تحرک قربانی حفاظت نشود.
در پلتفرم زرهی سیاه گوش یا Lynx امکان ارائه یک خودروی زره پوش رزمی در بازه وزنی 34 الی 50 تن وجود دارد بدون آنکه در برخی از ویژگی های خودرو از جمله تحرک آن، کاهش قابل ملاحظه ای ایجاد شود و خودرو اصطلاحا اضافه وزن پیدا کند. تغییر در وزن به دلیل ارائه خودرو با سطوح حفاظتی مختلف است. به عنوان نمونه یک خودروی سیاه گوش با وزن 34 تن به عنوان یک نفربر زرهی در عملیات صلح بانی قابل استفاده است که نیازی به سطح حفاظت بالایی نیز ندارد. در نقطه مقابل نمونه ای از سیاه گوش با وزن 48 تن به عنوان یک خودروی رزمی پیاده نظام سنگین (Heavy IFV) با سطح حفاظت بالا جهت به کارگیری در جنگ شهری ارائه میشود. در این نمونه به میزان 2 تن از ظرفیت حمل خودرو به عنوان وزن مازاد در نظر گرفته شده تا امکان افزایش سطح حفاظت به خواست مشتری و نصب سامانه های جدید فراهم باشد.
خودروی رزمی Lynx KF41 در عین برخورداری از سطح بالای حفاظت در برابر تهدیدات انفجاری و بالستیک (اصابت انواع گلوله)، دارای طراحی حفاظتی قابل تغییر و بسته های حفاظتی قابل نصب و جداسازی (ماژولار) است. این خودرو بسته به خواست مشتری و سطح تهدید، به صفحات زرهی متنوعی قابل تجهیز است که هر یک نوع مشخصی از تهدیدات را دفع میکنند. تهدیداتی که در بخش حفاظت خودروی رزمی سیاه گوش برای آن ها تدابیر ویژه ای اندیشیده شده عبارتند از :
- انواع مین ها از جمله نمونه های مجهز به شکافنده شکل یافته انفجاری (EFP)
- شکافنده های شکل یافته انفجاری با تهدید جانبی خودرو (اصطلاحا Side EFP)
- انواع بمب های کنار جاده ای یا دستگاه های انفجاری بهبود یافته (اختصارا IED)
- بمب های دست ساز خودرو سوار (اختصارا VBIED)
- بمبچه ها و ریز مهمات ضد زره با مکانیزم حمله از بالا یا top Attack
- پرتابه های ضد زره دوش پرتاب نظیر آر پی جی 7
خودروی رزمی Lynx KF41 با بسته های حفاظتی مختلفی ارائه میشود. در طراحی حفاظتی این خودرو از صفحات زره سرامیکی، کامپوزیتی یا ترکیبی تا لایه های ترکش گیر (Spall Liner) مورد استفاده قرار گرفته اند. حفاظت در این خودروی رزمی مسئله ای چند جانبه است که یکی از بخش های آن بهره گیری از اجزا و سیستم های حفاظتی نوین است. به عنوان نمونه این خودروی رزمی قابلیت نصب انواع سیستم های حفاظت فعال با مکانیزم مقابله نرم (Soft Kill) و مقابله سخت (Hard Kill) را دارد که از سوی شرکت های آلمانی نیز قابل ارائه هستند یا میتوان پوشش های استتاری همچون سیستم استتار متحرک (MCS) از شرکت ساب سوئد را بر روی آن نصب نمود که یک پوشش استتاری چند طیفی است جهت کاهش اثرات حرارتی خودرو و اختفای آن در دید سیستم های تصویربردار حرارتی.
بسته های حافظتی که برای خودروی رزمی مذکور ارائه میشود بسته به سطح تهدید و نوع کاربری متفاوت بوده و در وزن خودرو نیز تفاوت ایجاد میکنند. به عنوان نمونه میتوان بسته های حفاظتی جهت کاربری های ذیل را ارائه کرد :
- فعالیت های آموزشی و تمرینی با استفاده از خودروی رزمی
- عملیات صلح بانی
- عملیات پشتیبانی از صلح در مناطق شهری
- عملیات رزمی سواره
- عملیات رزمی در شهر یا جنگ شهری
خودروی رزمی Lynx KF41 به صورت پایه ای به سیستم استتاری موسوم به سامانه مبهم سازی سریع اختصارا ROS مجهز است که یک پرتابگر چندگانه نارنجک های دودزای 40 میلیمتری است که علاوه بر ایجاد پرده دود استتاری برای چشم غیر مسلح، امکان مخفی کردن خودرو در برابر سیستم های نظارت حرارتی را نیز دارد. دودی که نارنجک های این سیستم تولید میکنند امکان مخفی سازی اثرات حرارتی خودرو تا سطح و مدت زمان مشخصی را دارد. سیستم مذکور از سوی صنایع راین متال و د کنار دیگر سامانه های حفاظتی ساخت این شرکت ارائه میشود.
مسئله حفاظت در طراحی این خودروی رزمی نیز مد نظر قرار گرفته است. خودروی رزمی Lynx KF41 به گونه ای طراحی شده که سطح دید بصری محدودی در پس زمینه محیطی داشته باشد ضمن انکه انتشار فروسرخ خودرو محدود شده و سطح مقطع راداری آن نیز کاهش یافته است. هدف از این اقدامات، کاهش قابلیت کشف خودرو از سوی دشمن و افزایش قابلیت بقای خودرو در میدان نبرد است. مسئله کشف با سیستم های نظارتی مدرن از جمله رادارها و سامانه های تصویربردار حرارتی، همواره یکی از چالش هایی است که طراحان خودروهای رزمی/زرهی امروزی با آن رو به رو هستند.
هر چه انتشار حرارتی خودرو و بازتاب راداری آن کمتر باشد، شانس بقای بالاتری برای خودرو در میدان نبرد میتوان متصور بود. در پلتفرم زرهی سیاه گوش، پیشرانه در بخش جلویی خودرو قرار گرفته اما اگزوز به عقب منتقل شده و برای خروجی آن یک رادیاتور خنک کننده در نظر گرفته شده تا گازهای داغ خروجی پیشرانه را سرد کرده و به دمای محیط نزدیک سازد. یکی از بخش هایی که خودرو را در معرض نظارت سیستم های تصویربرداری حرارتی قرار میدهد، بخش اگزوز و نواحی داغ اطراف آن است و چنانچه بتوان از انتشار حرارتی این بخش کاست، در پنهان ماندن خودرو در دید سیستم های تصویربردار حرارتی بسیار موثر است.
کشندگی
کشندگی (LETHALITY) یک خودروی رزمی که معمولا از آن با تعریف قدرت آتش یا Fire Power یاد میشود یکی از مولفه های مهم در خودروهای رزمی پیاده نظام است. این مولفه به موارد مختلفی بستگی دارد از جمله تنوع تسلیحات، کالیبر سلاح های مورد استفاده، قابلیت های نظارت و هدفگیری سیستم کنترل آتش و …….. . خودروی رزمی سیاه گوش به جدیدترین نمونه از برجک دو سرنشین موسوم به نیزه (Lance) مجهز است که با نام نیزه 2.0 (Lance 2.0) شناخته میشود. برجک مذکور به صورت ماژولار طراحی شده و به راحتی قابل به روزرسانی است. نمونه های پیشین برجک نیزه عمدتا جهت نصب بر روی خودروهای شناسایی رزمی ارائه شده بودند اما از این جهت که مدل نیزه 2.0 به صورت ویژه برای خودروی رزمی پیاده نظام ارائه شده، از طراحی متفاوت و سطح حفاظتی بالاتری برخوردار است. در این نمونه اجزای برجک از جمله بخش های نظارتی نسبت به نمونه های قبلی از حفاظت بیشتر و بهتری برخوردار هستند.
در طراحی برجک نیزه 2.0، زوایای برجک و ابعاد آن به گونه ای است که کمترین میزان دید بصری و بازتاب راداری را داشته باشد. از آنجایی که در پلتفرم سیاه گوش شاسی ارتفاع قابل توجهی دارد، تمام سعی سازندگان بر این قرار گرفته که ارتفاع برجک تا حد ممکن کاهش یابد تا در ابعاد کلی خودرو نیز اثر گذار باشد. برجک نیزه 2.0 شامل یک ساختار داخلی یا هسته برجک است که از طریق صفحات قابل نصب و جداسازی کامپوزیتی یا ترکیبی پوشش داده شده. این صفحات در حقیقت پوسته محافظ برجک محسوب میشوند و در صورت آسیب دیدگی به راحتی قابل تعویض هستند.
یکی از ویژگی های جالب این برجک نسبت به نمونه های پیشین آن، برخورداری از دو غلاف ماموریت (mission pod) به صورت جمع شونده در کناره های برجک است. غلاف ماموریت شامل یک محفظه نگهدارنده و یک مجموعه جمع شونده پرتابگر است که امکان نصب و پرتاب طیف از سامانه ها را دارد که از جمله آن ها میتوان به موشک های هدایت شونده ضد تانک Spike LR2، موشک های ضد زره اروپایی MMP، انواع پهپاد های کوچک، مهمات گشت زنی سرگردان (loitering munition) و در نهایت موشک های پدافند هوایی برد کوتاه اشاره کرد. مهمات گشت زنی سرگردان که مورد اشاره قرار گرفتند در حقیقت نوعی از پهپاد های انتحاری هستند که امکان گشت زنی بر روی منطقه هدف تا زمان حصول به آن را دارند. برخورداری از غلاف ماموریت، مهمترین ویژگی برجک نیزه 2.0 و یک قابلیت شاخص و ابتکاری است.
سیستم ها و تسلیحاتی که در داخل غلاف ماموریت قرار میگیرند بسته به کاربری و نوع ماموریت انتخاب میشوند. به عنوان مثال میتوان از ترکیب موشک های ضد زره با موشک های پدافندی برد کوتاه استفاده کرد و یک چتر پدافندی کوچک برای خودرو فراهم آورد و در کنار آن قابلیت های ضد زره خودرو را به ویژه در مقابله با ادوات زرهی سنگین همچون تانک ها افزایش داد. در یک نمونه دیگر میتوان از پهپاد ها و مهمات گشت زنی سرگردان بهره گرفت و قابلیت نظارت و تهاجم در ماورای خط دید را برای خودرو فراهم کرد. افزایش قابل توجه برد نظارت و شناسایی خودروی رزمی، امکان تهاجم در برد بلند (به نسبت تسلیحات موجود بر روی خودروی رزمی) و قابلیت شناسایی مستقل خودرو از جمله موارد مهمی هستند که استفاده از پهپاد و مهمات گشت زنی سرگردان به ارمغان می آورد.
برجک نیزه 2.0 به صورت پایه ای و معمول همراه با یک قبضه توپ 30 میلیمتری MK 30-2/ABM ساخت صنایع راین متال آلمان و یک قبضه تیربار هم محور کالیبر 7.62 میلیمتری ارائه میشود. البته توپ مذکور تنها گزینه قابل ارائه نیست و برجک نیزه با توپ هایی در کالیبر بالاتر از جمله توپ 30 میلیمتری سریWotan راین متال یا توپ های کالیبر 40 میلیمتری ساخت شرکت های دیگر قابل ارائه است. زاویه پوشش توپ 30 میلیمتری نصب شده بر روی سیاه گوش از 10- درجه تا 45+ درجه در جهت عمودی است. به جز تیربار هم محور که در کناره توپ نصب شده، بر روی برجک یک جایگاه تسلیحاتی کنترل از راه دور نیز تعبیه گردیده که تحت عنوان سیستم سلاح کنترل از راه دور وابسته به حسگر اصلی (MSSA) شناخته میشود.این جایگاه تسلیحاتی در حقیقت ترکیب یک تیربار کالیبر 12.7 میلیمتری مدل M2QCB با سیستم نظارت و هدفگیری مستقل فرمانده است. از این جهت که هدفگیری تیربار با استفاده از سیستم نظارتی فرمانده خودرو انجام میشود، به جایگاه تسلیحاتی اصطلاحا وابسته به حسگر اصلی اطلاق میگردد و منظور از حسگر اصلی در اینجا همان سیستم نظارتی فرمانده است.
از جمله ویژگی های جایگاه تسلیحاتی نصب شده بر روی برجک نیزه 2.0 میتوان به زوایای پوشش گسترده آن اشاره کرد که به ویژه در جنگ شهری و مقابله با اهداف پناه گرفته در ساختمان ها مورد استفاده قرار میگیرد. یکی دیگر از ویژگی های جایگاه تسلیحاتی مذکور، امکان نصب تسلیحات غیر کشنده (non-lethal) بر روی جایگاه است که در کاربری هایی از جمله مقابله با شورش ها یا درگیری های سطح پایین شهری مورد استفاده است. یکی از کاربردهای MSSA، مقابله با پهپاد ها در ارتفاع پایین است که با اتکا به توان نظارتی بالای سیستم نظارت و هدفگیری فرمانده و زوایای گسترده پوشش آتش تیربار صورت میپذیرد.
بر روی برجک نیزه 2.0، یک سیستم کنترل اتش کامپیوتری دو کاناله تعبیه شده است. سیستم کنترل آتش دوکاناله به معنی وجود دو مجموعه نظارت و هدفگیری برای فرمانده و توپچی به صورتی مستقل از هم است. سیستم مذکور امکان کشف، ردیابی و هدفگیری دقیق اهداف زمینی ایستا یا متحرک در زمان حرکت یا ایستایی خودروی رزمی را در طول روز و شب و در شرایط آب و هوایی مختلف دارد. به صورت خلاصه، حالت های هدفگیری سیستم کنترل آتش مورد اشاره برای هدف و خودرو را میتوان اینگونه برشمرد :
- ثابت-ثابت
- ثابت-متحرک
- متحرک-متحرک
- متحرک-ثابت
سامانه کنترل آتش نصب شده بر روی برجک نیزه 2.0 از اجزای ذیل تشکیل شده است :
- سیستم حسگر الکترواپتیکی پایدار شده (SEOSS) از نوع دید وسیع یا پانورامیک (panoramic) برای نظارت و هدفگیری فرمانده مجهز به کانال تصویربرداری تلویزیونی با حسگر CCD (به صورت انتخابی یا آپشنال)، سیستم تصویربردار حرارتی نسل سوم Saphir و مسافت یاب لیزری از نوع لیزرهای غیر مخرب برای چشم (eyesafe laser)
- سیستم حسگر الکترواپتیکی پایدار شده (SEOSS) از نوع دید ثابت برای توپچی خودروی رزمی با قابلیت هایی مشابه سیستم تعبیه شده برای فرمانده
- پنل کنترل و نمایشگرهای سیستم کنترل آتش جهت نمایش تصاویر دریافتی از سیستم های نظارتی برای فرمانده و توپچی
-
در برجک مذکور سیستم های شناسایی و هشدار دهنده دیگری به جز مجموعه الکترواپتیکی نیز در نظر گرفته شده است از جمله :
- سیستم کشف و موقعیت یابی صوتی تیرانداز، از این سیستم به صورت ویژه جهت کشف و موقعیت یابی تک تیراندازان دشمن میتوان بهره گرفت
- سیستم هشدار قفل لیزری با قابلیت سمت دهی تهدید و تعیین موقعیت حدودی آن
- سامانه آگاهی محیطی با قابلیت دید در شب و روز شامل دوربین های نصب شده در اطراف برجک به منظور نظارت در فاصله نزدیک در کنار سیستم تشخیص خودکار هدف
برخی از تجهیزات نصب شده بر روی برجک برای فرمانده و توپچی به صورت مشترک در نظر گرفته شده اند از جمله سیستم مدیریت یکپارچه میدان نبرد، پنل های کنترل و نمایشگرهای مرتبط با آن که اطلاعات میدان نبرد را در اختیار خدمه قرار میدهد و امکان تصمیم گیری مناسب و به موقع برای فرمانده را براساس شرایط فراهم میکند.
همانگونه که پیشتر نیز مورد اشاره قرار گرفت، بر روی برجک نیزه 2.0، یک سیستم کنترل آتش دو کاناله نصب شده است. در سیستم های کنترل آتش دوکاناله یک قابلیت کلیدی وجود دارد که تحت عنوان شکارچی- قاتل یا Hunter-Killer مطرح است. در این قابلیت فرمانده و توپچی نسبت به جستجو و کشف مستقل اهداف اقدام میکنند و در زمانی که توپچی مشغول مقابله با یک هدف است، فرمانده اهداف جدیدی را از طریق سیستم نظارتی خود مشخص کرده و با اولویت بندی آن ها، مقابله را به توپچی واگذار میکند. در اینجا فرمانده حکم شکارچی را دارد که به دنبال هدف میگردد و توپچی همان قاتلی است که انهدام هدف را بر عهده میگیرد.
در سیستم کنترل آتش تعبیه شده برای خودروی سیاه گوش، از قابلیت شکارچی- قاتل یک مرحله فراتر رفته و به قابلیت قاتل- قاتل یا Killer-Killer تبدیل شده است به این معنی که فرمانده و توپچی به صورت همزمان اهداف مختلفی را کشف کرده و به صورت مستقل از هم هدف قرار میدهند. این اقدام از سوی توپچی با استفاده از توپ صورت میگیرد و برای فرمانده از طریق تیربار 12.7 میلیمتری انجام میشود. مزیت اصلی در اینجا افزایش نرخ مقابله با اهداف است. سیستم های نظارتی تعبیه شده برای فرمانده و توپچی، امکان کشف، شناسایی و ردیابی خودکار اهداف را دارند و به این صورت از بار کاری خدمه نیز تا حد قابل توجهی کاسته میشود و دقت در کار ردیابی و هدفگیری افزایش میابد.
در برجک نیزه 2.0 معماری الکترونیکی باز را شاهد هستیم که قابلیت نصب تجهیزات جدید و تطبیق با سامانه های قابل ارائه در آینده را ایجاد میکند. به این صورت میتوان انواع و اقسام حسگرها، سیستم های مدیریت و کنترل و …….. را بدون نیاز به تغییرات گسترده بر روی برجک نصب کرد. مزیت دیگر این برجک آن است که در دو نوع سرنشین دار و بدون سرنشین ارائه میشود.در نمونه سرنشین دار که توپچی و فرمانده درون برجک قرار میگیرند به منظور افزایش سطح حفاظت خدمه، محفظه مهمات ذخیره به صورت کامل از دهلیز خدمه جدا شده است.
واحد ماموریت (mission module)
انعطاف پذیری، مفهوم «بسته لوازم ماموریت» و ماژولاریتی
در پلتفرم زرهی سیاه گوش آلمانی از مفاهیم مبتکرانه ای بهره گرفته شده. این مفهوم شامل ارائه یک پلتفرم زرهی با دو بخش مجزا با نام های بسته لوازم ماموریت (mission kit) و ماژول راندن (drive module) است. واحد یا ماژول راندن، در حقیقت بخش شاسی پلتفرم زرهی است که اجزای مختلفی شامل پیشرانه، جعبه دنده، سیستم تامین برق و ….. است. بسته لوازم ماموریت که بعضا با نام واحد ماموریت (mission module) یا ماژول رزمی (Combat module) نیز شناخته میشود، شامل یک برجک یا سازه فوقانی است که بر روی شاسی قرار میگیرد و در انواع مختلفی ارائه شده است. هر واحد ماموریت میتواند نقش و کاربری خاصی برای خودرو رقم بزند و از سیستم ها و اجزای متفاوتی تشکیل شده است.
در پلتفرم زرهی سیاه گوش، شاسی تمامی خودروها یا همان واحد راندن یکسان است اما متناسب با نقشی که خودرو قرار است ایفا کند، بسته لوازم ماموریت یا واحد ماموریت متفاوتی روی خودرو نصب میشود. خودروی زرهی Lynx KF41 در انواع برجک دار (turreted) و نمونه های فاقد برجک ارائه میشود. نمونه های برجک دار عبارتند از : مدل رزمی پیاده نظام، مدل فرماندهی، مدل شناسایی مهندسی یا engineer reconnaissance. نمونه های فاقد برجک نیز شامل مدل های آمبولانس زرهی، تعمیر و بازیابی زرهی و مدل مهندسی رزمی است. در تمامی مدل های مذکور شاسی ها یکسان است اما بخش بسته لوازم ماموریت یا واحد ماموریت متفاوت و همین تفاوت است که نقش ها و کاربری های مختلفی برای خودرو ایجاد میکند.
در مدل رزمی پیاده نظام (IFV)، واحد ماموریت یا ماژول رزمی که بر روی شاسی قرار گرفته در حقیقت همان برجک نیزه 2.0 (Lance 2.0) است یا در نمونه آمبولانس زرهی، یک کابین مجهز به امکانات امدادی بر روی شاسی قرار میگیرد. در هر دو مدل، شاسی یا بخش ماژول راندن (drive module) یکسان است اما واحد ماموریت متفاوت است.چنین مفهومی البته چندان جدید نیست و پیش از آن در پلتفرم زرهی چرخ دار بوکسر (Boxer) ارائه شده و مزیت های خود را نیز به اثبات رسانده است اما برای اولین بار است که چنین طرحی بر روی یک پلتفرم شنی دار اجرا میشود و امکان ارائه کاربری های مختلف بر روی یک پلتفرم شنی دار بدون نیاز به تغییرات در شاسی را فراهم میکند. از طریق مفهوم بسته لوازم ماموریت، پلتفرم زرهی سیاه گوش به یک پلتفرم زرهی/رزمی با کاربری گسترده تبدیل شده است.
مزیت مهم استفاده از این طرح در یکسان بودن سیستم ها و قطعات شاسی ها است که هزینه نگهداری را کاهش داده و پشتیبانی و لجستیک را در سطحی به مراتب محدودتر از پلتفرم های زرهی معمول نیاز دارد. در این طرح در صورت وجود محدودیت تامین قطعه در شرایط خاص، میتوان از قطعات و اجزای یک شاسی، برای تعمیر دیگر شاسی ها استفاده کرد بدون اینکه مشکل عدم تطبیق قطعات رخ دهد. بخش شاسی یا واحد راندن در پلتفرم زرهی سیاه گوش در کلاس وزنی 50 تن ارائه شده است به این معنی که امکان نصب و حمل ماژول های ماموریت که وزن مجموع خودرو را به حداکثر 50 تن برسانند را دارد. اما در ماژول های ماموریت یا بسته های لوازم ماموریت، وزن های متفاوتی وجود دارد که وزن مجموع متغیری نیز برای خودرو به دنبال دارد.
به عنوان نمونه با نصب ماژول ماموریت نفربر، وزن مجموع خودرو در نقش یک نفربر زرهی (APC) به حدود 34 تن میرسد در حالی که با نصب ماژول ماموریت رزمی که همان برجک نیزه 2.0 (Lance 2.0) است وزن خودرو در نقش یک خودروی رزمی پیاده نظام سنگین تا 44 الی 48 تن افزایش میابد. سطح حفاظت زرهی در پلتفرم زرهی سیاه گوش بسته به ماژول ماموریتی که بر روی شاسی نصب شود نیز متفاوت است و میتوان متناسب با هر کاربری، سطح حفاظت زرهی را کاهش یا افزایش داد که این مسئله موجبات کاهش یا افزایش وزن مجموع خودرو نیز خواهد شد. در مدت زمانی در حدود 8 ساعت میتوان یک ماژول ماموریت یا بسته لوازم ماموریت را همراه با تغییر در سطح حفاظت بر روی شاسی پلتفرم سیاه گوش نصب نمود. مدت زمان تغییر ماژول ماموریت بدون تغییر در حفاظت حتی کمتر از میزان عنوان شده است. برای نصب و جداسازی ماژول های ماموریت نیز به یک جرثقیل یا یک خودروی تعمیر و بازیابی زرهی مجهز به بازوی بالابر نیاز است و تجهیزات خاص و تخصصی دیگری مورد نیاز نیست.
در طراحی ماژول های ماموریت یا بسته های لوازم ماموریت جهت نصب بر روی شاسی پلتفرم سیاه گوش، به مسئله فضای داخلی ماژول ها توجه ویژه ای صورت گرفته است به نحوی که در حوزه فضای داخلی، پلتفرم سیاه گوش از برترین خودروهای رزمی/زرهی محسوب میشود. این خودرو در مدل رزمی مجهز به برجک دو سرنشین نیزه 2.0، بیشترین فضای داخلی را در میان خودروهای رزمی مجهز به برجک سرنشین دار ارائه میدهد ضمن اینکه در بخش حمل سرباز و کاربری نفربر زرهی نیز از قابلیت حمل 9 نفر برخوردار است که این پلتفرم را به گزینه ای برتر نسبت به بسیاری از پلتفرم های رزمی/زرهی دیگر تبدیل میکند.
در طراحی جزء به جزء بخش داخلی ماژول های رزمی مورد استفاده در سیاه گوش، مسائل و ریزه کاری های مختلفی در مورد توجه قرار گرفته از جمله اینکه در طراحی صندلی ها، تخمین 95 درصدی برای ابعاد لازم جهت یک سرباز مجهز به جلیقه ضد گلوله و تجهیزات انجام شده و براساس آن ابعاد صندلی ها تعیین شده است تا به این صورت مشکلی برای نشستن افراد مجهز به جلیقه ضد گلوله بر روی صندلی ها وجود نداشته باشد و فرد نشسته بر روی صندلی از فضای کافی و راحتی لازم برخوردار باشد. این مسئله، اهمیت ارگونومی و توجه به آن در طراحی و ساخت پلتفرم سیاه گوش از سوی سازندگان را مشخص میسازد.
در واحد یا ماژول راندن پلتفرم سیاه گوش که در حقیقت همان شاسی مورد استفاده در پلتفرم است، در تمامی نقش ها، ویژگی ها و مشخصات شاسی یکسان است و تمامی شاسی ها از پیشرانه دیزلی 1140 اسب بخاری ساخت شرکت Liebherr در کنار یک جعبه دنده خودکار Renk HSWL 256 برخوردارند.پیشرانه و جعبه دنده در قالب یک بسته قدرت یکپارچه یا Power Pack ارائه شده اند. بسته قدرت به سرعت قابل تعویض و جایگزینی است و همین مسئله پایداری میدانی و قابلیت تعمیر خودرو را افزایش میدهد. شاسی ها به سیستم تعلیق قابل تنظیم و پیکربندی مجدد (reconfigurable) ساخت شرکت SupaShock مجهز هستند که بسته به وزن خودرو از امکان تنظیم و تغییر در سطح عملکرد برخوردار است و از این جهت نیازی به تغییر کلی در نوع سیستم تعلیق با افزایش یا کاهش وزن خودرو وجود ندارد.
سلام، این متن خیلی دقیق و مستحکم بود، غلط املایی نداشت اما خسته کننده بود.
با سلام خدمت آقای نوریخانی عزیز اگر در اینستاگرام فعالیت دارین لطفا آدرس پیج رو بذارین با تشکر
بییار زیبا و دقیق عالی بود
بسیار عالی بود آقای نوریخانی ،خسته نباشید.
متشکرم از متن عالیتون …محتوا عالی بود.
سلام، بین این نفربر و تی۱۵ کدوم برتره؟
مثل اینکه بپرسن بین بی ام دبلیو و بنز کدوم بهتر است