تسلیحات نیروی های پیاده و سلاح های انفرادیمقایسه

کلاشنیکف یا ام16، کدام یک برتر است؟

مقایسه و بررسی کلاش در برابر ام16

نویسنده: محمد صالح هاشمی

AK 47 در مقابل M16 یکی از پر تکرار ترین بحث های عرصه نظامی است که در حدود 50 سال اخیر همواره مطرح بوده و کمتر پاسخ قانع کننده ای به آن داده شده است.

سلاح AK 47 نام نخستین سلاح توسعه یافته توسط میخائیل کلاشنیکف، در اتحاد جماهیر شوروی و پس از جنگ جهانی دوم است و M16 نام نسخه نظامی بکارگیری شده توسط ارتش ایالات متحده از اسلحه AR-15 شرکت آرمالایت و توسعه یافته به رهبری یوجین اشتونر می باشد.

نیاز به مقدمه چینی زیادی نیست و اکثر ما با پلتفرم AK و همچنین AR 15 آشنا هستیم. هر دو پلتفرم در واقع از اولین سلاح های تهاجمی جهان هستند و تا به امروز نیز نماینده های نمادین سلاح های شرق و غرب محسوب میشوند که در جبهه های مختلفی در مقابل یکدیگر قرار دارند.

نکته مهم هنگام قیاس این دو پلتفرم اما آن است که در نظر داشته باشیم، هر دوی آن ها بیشتر یک خانواده تسلیحاتی هستند تا یک سلاح بخصوص و در واقع اگر قرار بر مقایسه جزئیات با ریزبینی باشد، باید به صورت دقیق مدل مورد بررسی از سوی هر خانواده را مشخص و معرفی کنیم.

به عنوان مثال هنگام مقایسه ممکن است بخواهیم نخستین مدل های توسعه یافته از هر سلاح را بررسی کنیم تا بیشتر دیدگاه سازندگان سلاح را با هم مقایسه کنیم، برای اینکار فارع از پیش نمونه ها، باید مدل تایپ 1 از AK 47 را در کنار AR-15 قرار دهیم. یا اگر بخواهیم نسخه های بیشتر توسعه یافته به همراه بهبود های مد نظر ارتش های شوروی و آمریکا با هم مقایسه کنیم باید مدل تایپ 2 و 3 از AK 47 و XM16E1 را با هم مقایسه کنیم و نهایتا اگر بخواهیم در حوزه ای مانند جنگ ویتنام و رودررویی مستقیم دو سلاح بایکدیگر به مقایسه بپردازیم باید مدل های تایپ 3 از AK 47 و بیشتر از آن، اسلحه تایپ 56 را با اسلحه M16A1 مقایسه کنیم.

برای کمک در فهم بهتر پاراگراف بالا جا دارد درخصوص مدل های مختلف از دو پلتفرم AK و AR کمی توضیح دهیم:

ماجرای مدل های AK 47

AK 47، از پیش نمونه های اولیه شرکت کننده در تست های ارتش شوروی تا نخستین نسخه تولیدی، AK 47 type 1

سلاح AK 47 خود چندین مرحله توسعه و تولید را گذارنده و آن چیزی که درواقع در دهه 50 به صورت انبوه تولید و بکارگیری شد مدل AK 47 type 3 بود.

بر خلاف تصور عموم این سلاح غیر از روسیه توسط کشور های دیگری تولید نشده و تا حد دانش نگارنده، غیر از خود شوروی و آلمان شرقی، تنها در کشور چین بود که روس ها خط تولید سلاح AK 47 را به راه انداختند که با نام تایپ 56 تولید می شد.

در اواسط دهه 50 میلادی اما طرح مدرنیزه شده سلاح کلاشنیکف، با نام AKM ارائه شد، طرحی که بخاطر آسانی بیشتر تولید نسبت به AK 47 اصلی، خیلی سریع توسط اتحاد جماهیر شوروی و همچننین کشور های هم پیمان (تمام اعضای پیمان ورشو به غیر از چکسلواکی) تولید انبوه و به عنوان سلاح سازمانی بکارگیری شد. سلاح AKM با نام های مختلف توسط کشور های مختلف تولید شده و طولی نینجامید که این کشور ها بر اساس نیاز های خود و ترجیحاتشان دست به تغییر در طرح اصلی زدند، مدتی بعد هم کشور های دیگری که رابطه خاصی با شوروی نداشتند نیز دست به الهام گیری و کپی برداری از این سلاح زده و اینگونه ده ها مدل متفاوت از خانواده سلاح کلاشنیکف ظهور کردند. (سلسله پست هایی درخصوص این مدل های مختلف را می توانید در کانال جنگاوران مطالعه کنید)

چین نیز با تاریک شدن روابطش با روسیه سلاح تایپ 56 خود را با ایجاد تغییرات در خط تولید بدون اجازه روس ها در دهه 60 تحت همان نام تولید کرد.

اما در سوی دیگر جهان، ماجرای مدل های M16

حدود ده سال پس از توسعه اولیه سلاح کلاش و همزمان با موفقیت AKM در شوروی، تیم توسعه شرکت نه چندان بزرگ آرمالایت به رهبری یوجین اشتونر سلاح سبک بسیار جالب AR 15 را در آمریکا تولید کردند.

مدل اصلی آرمالایت AR 15

این سلاح مسیر پر پیچ و خمی را تا بکارگیری توسط ارتش ایالات متحده طی کرد و در ابتدا توسط نیروی هوایی این کشور و سپس نیرو های عملیات ویژه با نام AR 15 و M16 بکارگیری شد. در این زمان حق تولید این سلاح نیز توسط آرمالایت به شرکت بزرگتر کلت فروخته شد.

نهایتا این سلاح با ایجاد تغییراتی، گاها خلاف میل اشتونر، طراح اصلی سلاح، توسط ارتش ایالات متحده با نام XME16E1 وارد خدمت آزمایشی و در مدل نهایی M16A1 به عنوان سلاح سازمانی در اواخر دهه 60 و در بحبوحه جنگ ویتنام وارد خدمت شد.

ام16آ1 در اختیار سرباز هوابرد ارتش آمریکا در ویتنام

بر خلاف AKM، سلاح ام 16 ابتدائاً مورد استقبال آنچنانی توسط هم پیمانان آمریکا واقع نشد (البته آمریکا هم علاقه چندانی نداشت که اجازه تولید به بقیه بدهد)، اگرچه نهایتا کالیبر نوین مورد استفاده آن، کالیبر 5.56 با فشار آمریکا و ابراز تمایل از سوی برخی دیگر کشور ها به عنوان کالیبر سازمانی کشور های ناتو انتخاب شد.

در دهه 70-80 میلادی حقوق شرکت کلت نسبت به طرح و نام AR-15 منقضی شده و بدین ترتیب شرکت های دیگر نیز دست به تولید این سلاح و در آینده نزدیک، انواع مدل های متفاوت از این خانواده برای بازار نظامی و غیرنظامی زدند.

اما مقایسه علمی:

حال که متوجه شدیم بحث مقایسه بین این دو  پلتفرم بسیار گسترده تر از صرفا دو سلاحی که در ذهن ما است می باشد می توانیم با ریز شدن در جزئیات و به صورتی عینی مقایسه ای روی کاغذ داشته باشیم. برای اینکار به مقایسه علمی سه عامل مهم مهمات، عملکرد سلاح و نهایتا کنترل و ارگونومی می پردازیم.

کالیبر و مهمات

از چپ به راست گلوله کالیبر 7.62*39-5.45*39 و 5.56*45

مهمات کلاش و ام16 اگرچه هر دو در رده مهمات متوسط سلاح های تهاجمی قرار میگیرند، فاصله بزرگی باهم داشته و یکی از بزرگترین تفاوت های دو پلتفرم هستند. از آنجا که تمرکز اصلی مقاله بر خود سیستم های تسلیحاتی می باشد، به صورت متخصر خدمتتان عرض کنم که روی کاغذ می توان کالیبر 5.56 را نسبت به 7.62 روسی برتر دانست.

کالیبر 556 نسبت به 7.62*39 از وزن کمتر مهمات، سرعت دهانه بیشتر و حفظ اثر بالستیک بیشتر در برد های معمول برخوردار بوده و در اصابت با اهداف انسانی از درصد کشندگی مقداری بالاتر برخوردار است.

در مقابل نیز قدرت نفوذ بالاتر در اشیاء سخت و سنگر های غیر مستحکم (نظیر دیوار خانه ها) برتری قابل توجه ایست که می توان برای 762 نسبت به 556 نام برد (در ادامه و در بررسی عملی بیشتر به ابعاد دیگر مقایسه دو کالیبر خواهیم پرداخت).

احتمالا موضوعی که در اینجا به آن فکر می کنید، بحث کالیبر نوین تر ارائه شده برای پلتفرم کلاش و کالیبر 5.45*39 است، درخصوص مقایسه این کالیبر با کالیبر 556، روی کاغذ می توان هر دو را باهم برابر و بدون برتری خاصی نسبت به هم دانست.

سیستم های گازی

یکی از تفاوت های اصلی بین دو پلتفرم AK و AR، بحث سیستم های مسلح سازی گازی آن ها می باشد. هر دو سلاح از سیستم های گازی پیش تر اختراع شده اما با تغییرات و بهبود های مد نظر توسعه دهنده شان بهره می برند. در پتلفرم AK ما با سیستم گازی فشار غیر مستقیم پیستون کورس بلند و در پلتفرم AR با سیستم گازی فشار مستقیم DI روبرو هستیم.

برای آشنایی کامل با سیستم گازی پیستون بلند می توانید ویدیوی زیر، ارائه تیم جنگاوران را ملاحظه کنید:

نحوه کار عملکرد گازی DI یا دیرکت ایمپینجمنت (ضربه مستقیم) نیز در تصویر زیر نمایش داده شده است.

نحوه عملکرد گازی فشار مستقیم DI

لازم به ذکر است، تصویر فوق اگرچه نمایش صحیحی از عملکرد دیرکت ایمپینجمنت است که پیش از سری AR نیز در سلاح هایی نظیر ماس فرانسوی استفاده شده است، در واقع با آنچه در سلاح AR 15 جناب اشتونر استفاده شده تفاوت کوچکی دارد و سلاح های AR از یک بهبود کوچک هنگام رسیدن گاز به آلات متحرکه بهره میبرند که به نوعی خود آلات متحرکه را به یک پیستون کوچک تبدیل می کند.

اگرچه که دوست داریم چند صفحه ای از نکات مختلف هر کدام از این پیستون های گازی بنویسیم و به بررسی جزئی آن ها بپردازیم، برای حفظ اختصار و خوانایی مقاله و دور نشدن از موضوع اصلی، صرفا به قیاس این عملکرد ها بین دو پلتفرم مورد بحث می پردازیم.

سیستم گازی DI یک عملکرد بسیار روان و بدون فشار بیش از اندازه گاز، قابلیت روانکاری خودکار آلات متحرک سلاح به واسطه گاز برگشتی به درون عملکرد و وزنی بسیار کم به خصوص در جلوی سلاح را به M16 اهدا می کند.

از سوی دیگر اما، بازگشت گاز به درون عملکرد سلاح به مرور زمان به کثیف شدن آلات متحرکه انجامیده و در ترکیب با عدد شلیک بالا و شرایط سخت آب و هوایی، در صورت بی توجهی از سوی کاربر و عدم تنظیف می تواند به گیر در سلاح بیانجامد. این سیستم همچنین نسبت به کیفیت مهمات مورد استفاده حساس بوده و استفاده از مهمات بی کیفیت و غیر استاندارد نیز می تواند به گیر در عملکرد سلاح بیانجامد. (همانند اتفاقی که در جنگ ویتنام افتاده و به سبب تغییر کامل شارژ مهمات مورد استفاده توسط ارتش آمریکا، بدون هماهنگی و تست مناسب با سازندگان سلاح، ام16 دچار مشکلات شدید دوام پذیری شد.)

در آن سوی میدان و در پلتفرم کلاشنیکف، سیستم پیستون گازی بلند، عملکردی نه چندان روان و با شدتی بالاتر از حد ضروری به سلاح AK 47 می بخشد، این عملکرد خشن اما بار ها و بار ها ثابت کرده است که شرایط آب و هوایی حریفی برای دوام پذیری آن نبوده و همچنین نسبت به کثیف شدن سیستم و استفاده از مهمات کم کیفیت بسیار مقاوم می باشد (طبیعتا نمیتوان انتظار داشت که سلاح با مهماتی بدون فشار مناسب عملکرد اطمینان پذیر داشته باشد اما سطح حساسیت نسبت به مهمات در مقایسه با DI پایین تر است).

کنترل ها و ارگونومی

از آنجا که هنوز به قسمت عملی مقایسه نرسیده ایم، بر روی کاغذ کنترل های M16 برتری کاملی نسبت به کنترل ها و ارگونومی کلاشنیکف دارند. در این سلاح برگه ناظم، جلوی شصت راست تیرانداز، ضامن خشاب جلوی محافظ ماشه و در دسترس انگشت اشاره و دکمه ضامن گلنگدن (ضامن تیر آخر) در سمت چپ سلاح و در دسترس دست چپ تیرانداز هنگام جاگذاری خشاب جدید می باشد.

کنترل های پلتفرم AR 15

دستگیره آتش را اما باید غیر ارگونومیک ترین کنترل M16 دانست که بالای قنداق و مقابل گونه تیرانداز قرار دارد.

در سلاح کلاشنیکف برگه ناظم در سمت راست سلاح و بالای قبضه اما با فاصله ای نسبتا زیاد قرار دارد به گونه ای که برای استفاده از آن تیرانداز اصطلاحا باید قبضه خود را بشکند، ضامن خشاب این سلاح نیز در دسترس دست راست قرار نداشته و لازم است که از دست مخالف برای رها سازی خشاب استفاده شود، (البته حالات ریلود دیگری نیز برای کار با این سلاح امکان پذیر است)، این سلاح از ضامن گلنگدن استفاده نکرده و دستگیره آتش آن نیز با حالت ایده آل برای افراد راست دست فاصله زیادی دارد.

کنترل های AK در کل برخلاف AR، بسیار ساده و زمخت می باشند، اما این کنترل ها در بحث استفاده عملی خیلی بهتر میدرخشند.

کنترل ها و ارگونومی در عمل

بررسی طراحی ارگونومیک دو سلاح بدون توجه به کاربر، امری جاهلانه است و در اینجاست که علت سادگی و زمختی کنترل ها در سلاح AK مشخص می شود.

رویکرد اتحاد جماهیر شوروی علیه ایالات متحده در دوران جنگ سرد به خصوص در حوزه زمینی همواره کمیت منکوب کننده در برابر رویکرد تخصص و کیفیت گرای آمریکا و ناتو بوده است. ارتش بزرگ شوروی امکان ارائه آموزش سطح بالا و تمرین مدام تیراندازی به همه نیرو های خود را نداشت، این کشور همچنین به واسطه وسعت بالای خود و وجود شرایط آب و هوایی بسیار متفاوت در نقاط مختلف، نیاز به یک سلاح سازمانی واحد داشت که توانایی رزم در همه این شرایط آب و هوایی را داشته باشد، موضوعی که ممکن است در نگاه اول به نظر هرکسی نرسد، اهمیت طراحی کنترل ها بدین مقصد است.

به عنوان مثال مناطق سردسیر بخش بزرگی از قلمرو شوروی را تشکیل می دادند، حال اگرچه هر دو پلتفرم AR و AK قابلیت عملکرد مطمئن در دمای بسیار پایین را دارند، در هنگام یخ زدگی شدید، مشکل جالبی که برای کاربران پلتفرم AR پیش می آید آن است که کنترل های ظریف این سلاح دچار یخ زدگی شده و درگیر کردن کنترل هایی نظیر ضامن خشاب و ناظم آتش به خصوص با دستکش های کلفت بسیار مشکل می شود، ضامن خشاب و ناظم اتش بزرگ و ساده AK اما بسیار در دسترس بوده و با مقداری فشار وظیفه خود را انجام می دهند.

در بحث کنترل های M16 نیز کاملا موارد روی کاغذ در دنیای واقعی اعمال شده و برتری این کنترل ها در آسانی کار و سرعت بالاتر نسبت به AK کاملا مشهود می باشند، اگرچه که نیاز به سطح آموزش و تمرین مناسبی برای کاربری صحیح از این سلاح می باشد.

مورد دیگری در ارگونومی و کاربری سلاح برتری قابل توجهی به M16 می بخشد، تفاوت وزنی حدود نیم کیلویی دو سلاح می باشد که در حالت خشاب پر، این تفاوت وزن بیشتر نیز میشود.

دوام پذیری و سیستم گازی در عمل

معمولا سیستم گازی مهم ترین عامل در دوام پذیری و عملکرد مطمئن سلاح هستند، اما در هر سلاحی نکات ریز و درشتی هستند که از حساس ترین سیستم های گازی نیز حمایت کرده و یا بهترین سیستم ها را نیز به دردسر می اندازند.

در خصوص بحث دوام پذیری بحث و جدل زیادی بین طرفداران دو پلتفرم AK و AR وجود دارد، اما تصور عموم آن است که AK در سخت ترین شرایط ها دوام پذیر ظاهر خواهد شد و AR بیشتر در شرایط عادی و مناسب مطمئن ظاهر می شود، باوری ای که ابتدائا من نیز به آن معتقد بودم، اما با مطالعات بیشتر آزمایشات و برخی بازخورد ها در سال های اخیر عقیده ام آن است که مقایسه دوام پذیری این دو سلاح کمی پیچیده تر از این صحبت ها است.

این پیچیدگی به رفتار متفاوت دو پلتفرم در شرایط سخت متفاوت بر می گردد. در واقع صرف گفتن عبارت شرایط سخت به مقدار کافی برای انجام مقایسه ای دقیق کافی نیست.

برای فهم آسان تر این موضوع دو مثال از شرایطی سخت برای سلاح ها میزنیم:

  1. فرو رفتن در آب

یکی از تست های در ظاهر ساده اما در حقیقت سخت برای بسیاری از سلاح ها، فرو رفتن کامل سلاح درون آب و ماندن در این حالت برای چند ثانیه می باشد، حال اکثر سلاح های مدرن در صورتی که کاربر فرصت برای خالی کردن آب از درون سلاح را داشته باشد، با کمی رطوبت درون سلاح بدون مشکل خاصی شلیک و مسلح سازی خودکار انجام خواهد شد، مسئله اما آنجایی پیچیده میشود که کاربر نیاز به شلیک بلافاصله پس از بیرون آمدن از آب را داشته باشد.

اگرچه انجام اینکار با هر پلتفرمی خطرناک می باشد، در پلتفرم AR به واسطه سیستم فشار مستقیم DI تقریبا تضمین شده است که اگر فرصت خروج آب از عملکرد سلاح را ندهید، با بازگشت گاز به آلات متحرکه و انبساط آن برای انجام عملکرد مسلح سازی، سلاح تقریبا منهدم شده و کاملا از سرویس خارج می شود، در حالی که در پلتفرم AK، بخاطر استفاده از پیستون گازی، چنین خطری وجود ندارد (کماکان شلیک بلافاصله با وجود آب درون لوله بسیار خطرناک می باشد).

2. غرق شدن در گل و خاک

شرایط سخت دیگری که برای بسیاری از پلتفرم ها کشنده میباشد، قرار گرفتن سلاح درون گل و خاک می باشد، حال درواقع عبارت گِل نیز برای مقایسه دقیق بسیار کلی بوده و نوع خاک، میزان غلظت و رطوبت هوا همگی باعث رفتاری متفاوت در سلاح ها میشوند. در برخورد با گل های رقیق با ذرات خاک ریز که قابلیت نفوذ زیادی به داخل سلاح داشته باشند شاید متعجب شوید که بدانید، شانس گیر کردن سلاح کلاشنیکف نسبت به M16 بسیار بالاتر است.

فارغ از بحث ورود گل و خاک زیاد به داخل لوله سلاح که در هر سلاحی منجر به انفجار لوله خواهد شد، پلتفرم AR به واسطه بسته بودن عملکرد و نبود راه های نفوذ بزرگ، نسبت به عوامل خارجی نظیر گل و خاک بسیار مقاوم بوده و درواقع به جای سر و کله زدن سیستم سلاح با عوامل خارجی، از ورود این عوامل پیشگیری می کند.

در پلتفرم AK اما میزان چفتی یا اصطلاحا فیت بدنه بسیار پایین تر بوده و در واقع محافظ اصلی عملکرد این سلاح نسبت به عوامل خارجی، صرفا یک روپوش فلزی نازک می باشد که به وسیله قطعه انتهایی فنر ارتجاع در جای خود باقی مانده و لقی و امکان نفوذ بالایی دارد. همچنین بخاطر سخت تر بودن کار با برگه ناظم در AK، اکثر افراد در شرایط رزمی سلاح خود را از حالت ضامن خارج کرده و در حالت رگبار یا تک تیر نگه می دارند. انجام اینکار پشت عملکرد و حتی قسمت گروه ماشه سلاح را کاملا نسبت به ورود عوامل خارجی  آزاد می گذارد که در برخورد با شرایط گل و لای شدید شانس بسیار بالایی برای گیر در سلاح بوجود می آورد.

بنابراین هر دو سلاح در شرایط مختلف نقاط ضعف و قدرت خود را در بحث دوام پذیری دارند و لزوما برتری آنچنانی دیده نمیشود.

نکته دیگری که در بحث سیستم گازی DI سلاح M16 در عمل قابل ذکر است، بحث روانکاری خودکار سلاح به واسطه بازگشت گاز درون عملکرد سلاح است که ابتدائا موجب این تفکر شده بود که سلاح ام16 نیاز به تمیزکاری نداشته و این سلاح بدون کیت تنظیف در اختیار نیرو ها قرار میگرفت. در کنار مشکل مهمات اما در جنگ ویتنام خیلی زود مشخص شد که این موضوع صحیح نبوده و اگرچه نمیتوان منکر خاصیت روانکاری خودکار در این سلاح تا حدی شد، دوده گرفتن بیش از حد سلاح چیز جالبی برای عملکرد آن نبوده و این سلاح نیز مانند هر سلاح دیگری به تنظیف نیاز دارد.

درخصوص سلاح AK نیز این باور گاها مطرح است که این سلاح نیاز به هیچ تنظیفی ندارد، اگرچه باید گفت AK های پرکیفیت تا مدت های بسیار طولانی بدون هیچ تنظیفی به شلیک و کار کردن ادامه خواهند داد، عدم رعایت تنظیف، سلاح را از شرایط ایده آل خود خارج کرده و میتواند حتی مسلح سازی را برای کاربر مشکل کند.

در آخر یک تفاوت عملی مهم دو سیستم گازی در دست تیرانداز خود را بروز خواهد داد و آن نیز تفاوت زیاد وزنی است که در این حوزه M16 دست بالا را دارد و در مقایسه با کلاش، وزن کمتری را به جلوی سلاح تحمیل می کند.

مهمات و کشندگی در عمل

همانطور که پیش تر در مقاله گفته شد، روی کاغذ کالیبر 5.56 برتری قابل توجهی را نسبت به 7.62*39 داراست و البته شاهد بزرگی بر این موضوع حرکت خود شوروی به کالیبر 5.45 برای جایگزینی 7.62 می باشد. در بحث میدان عمل اما یک برتری بزرگ برای مهمات 7.62*39، این موضوع ساده است که انباری تمام نشدنی از این مهمات در سراسر جهان وجود دارد و به خصوص زمانی که بحث مناطق پر درگیری نظیر خاورمیانه مطرح باشد، تا زمانی که کاربر سلاح کلاش در این کالیبر باشید بعید است که با مشکلی از نظر کمبود مهمات دچار شوید. این مهمات و خشاب های آن بسیار ارزان و در دسترس بوده و تا وقتی بحث کیفیت تولید و شرایط نگهداری غیر استاندارد مطرح نباشد، انواع مهمات استیل و برنجی این کالیبر و انواع خشاب های فلزی و پلاستیکی آن در تمام مدل های پر کیفیت کلاشنیکف قابل استفاده می باشند.

تا بحث خاورمیانه و به طبع آن جنگ های شهری مطرح است، قابلیت مهم دیگری که 7.62*39 نسبت به 5.56*45 به شما می دهد بحث نفوذ به دیوار خانه ها می باشد. طبیعتا بسته به جنس و ضخامت هر دیواری مقدار این موضوع متفاوت می باشد، اما 7.62*39 از قدرت نفوذ قابل توجهی نسبت به 5.56 برخوردار است.

در بحث کشندگی اما تا وقتی مقایسه بین AK 47 و M16 مطرح است، کاپ را باید به 5.56 داد، البته این موضوع را باید در نظر داشت که 5.56 از درون ام16 برتری طول لوله بیشتر را نسبت به کلاشنیکف دارد که موجب سرعت دهانه بالاتر، ترجکتوری صاف تر و نهایتا اثر بالستیک ترمینال و کشندگی بیشتر می شود. لذا این موضوع جای اشاره دارد که درواقع وقتی درخصوص مدل هایی از این دو پلتفرم با طول لوله های کوتاه تر صحبت میکنیم، خواص بالستیک 5.56 به نسبت 7.62 دچار کاهش شدید تری شده و وقتی به طول لوله های بسیار کوتاه میرسیم، کالیبر 7.62*39 در کشندگی نسبت به 5.56 برتر ظاهر می شود.

یک نکته جالب نهایی که در بحث عملی بین دو کالیبر قابل توجه است، اثر طراحی گلوله بر روی خشاب دو سلاح می باشد. گلوله 7.62*39 به واسطه درصد بیشتر حالت مخروطی پوکه، نیاز به استفاده از خشاب های با انحنای بیشتر (اصطلاحا خشاب های موزی شکل دارد)، موضوعی که به خصوص در خشاب های ظرفیت بالا مانند 40 تیره قابل توجه است.

میزان مخروطی بودن پوکه اما در 5.56 بسیار کمتر بوده و به همین علت خشاب های صاف تری برای این فشنگ قابل استفاده هستند که خود نقاط قوتی را به همراه دارد.

تیراندازی و دقت عملی

آخرین قسمت مقایسه عملی، بحث آن است که این دو پلتفرم در دست یک تیرانداز و در میدان نبرد چگونه ظاهر می شوند؟

ابتدائا لازم به ذکر است که نگارنده تجربه تیراندازی با پلتفرم 15 AR را نداشته و موارد مورد اشاره در خصوص این سلاح حاصل مطالعه تجربیات و بازخورد های تیراندازان حرفه ای و سربازان کاربر آن می باشد.

در بحث دقت بدیهیست که مهارت تیرانداز نقش اصلی را در میدان نبرد خواهد داشت، اما با فرض شرایط برابر، می توان نکاتی را در خصوص دو سلاح مطرح کرد که در تجربه تیراندازی نقش بزرگی دارند.

یکی از این عوامل سایت نشانه روی سلاح می باشد.

کلاشنیکف از تصویر نشانه روی ساده مشابه حرف E انگلیسی به صورت خوابیده و ام16 از سایت حفره ای بهره میبرد.

هر دوی این سایت ها مناسب و کاربردی هستند ولی برتری کلی در تصویر نشانه روی را باید به سایت های مکانیکی M16 داد، اگرچه در اینجا نیز کمی بحث طول لوله بلند تر ام16 در میان بوده و شعاع سایت بیشتر این پلتفرم به برتری این سایت کمک شایانی می کند.

مورد دیگری که هر تیراندازی اهمیت بالای آن را می داند، ماشه سلاح است، در این خصوص هر دو سلاح ماشه های نظامی قابل قبولی دارند، اما در سلاح کلاش بسته به مدل و محل تولید حتی گاها در یک مدل میزان فشار ماشه متفاوت بوده و یکسان نمی باشد.

در بحث کنترل پذیری هنگام شلیک، ام 16 برنده بی شک رقابت است و ترکیب سیستم گازی DI، مهمات 5.56 و نهایتا طراحی کلی سلاح که لگد حاصل از شلیک را مستقیما به شانه تیرانداز منتقل می کند، این سلاح را به یکی از کنترل پذیر ترین سلاح های نظامی تاریخ تبدیل می کند.

AK 47 اما به واسطه زاویه اهرمی که قنداق و مسیر بازگشت آلات متحرکه نسبت به هم دارند تمایل حرکت رو به بالای بیشتری داشته و این موضوع در کنار کالیبر 7.62 و عدم بهره گیری از ابزار دهانه (چه شعله پوش و چه ترمز دهانه) در مدل اصلی AK 47 باعث میشود این سلاح در شلیک های ممتد حتی در حالت تک تیر از دقت و کنترل جالبی برخوردار نباشد (با اضافه کردن ترمز دهانه زاویه دار AKM این موضوع در حد کمی بهبود میابد).

درخصوص دقت محض لوله، کیفیت تولید و مهمات مورد استفاده نقش بسیار کلیدی در مقایسه بین دو سلاح خواهند داشت و در شرایط کاملا برابر معمولا M16 در حدود نیم MOA دقیق تر از کلاش گروپ تیر خواهد داد، اما در بحث دقت عملی در فواصل کوتاه تا متوسط علیرغم برخی باور های منفی نسبت به AK، هر دو سلاح از دقت کاملا مناسب بهره می برند که در اکثر شرایط از دقت خود تیرانداز بالاتر خواهد بود.

در تیراندازی در فواصل بالاتر از 300 متر کمی قضیه باز به نفع ام16 تغییر می کند. ترکیب تصویر نشانه روی بهتر، مسیر بالستیک صاف تر و افت گلوله کمتر کالیبر 5.56 انجام تیراندازی دقیق در این فواصل را عملی تر می کنند، اگرچه که با عبور از محدوده 450 متر و وارد شدن فاکتور محدودیت های انسان و سایت های مکانیکی عملا هر دو سلاح از برد مفید خود خارج می شوند.

مقایسه افت مرمی در گلوله های مختلف کالیبر 7.62*39 و 5.56*45

کلاشنیکف و AR 15 در گذر زمان

بافت اصلی مقاله تا به اینجا متمرکز بر مقایسه M16 و AK 47 بود، هر دو این سلاح ها اما در طول سال ها نوادگانی را برای ارتش های روسیه و آمریکا آورده اند، که نهایتا امروز سلاح AK-12 از خانواده کلاش را دربرابر M4A1 از خانواده AR قرار داده است.

علیرغم علاقه شخصی نگارنده به پلتفرم کلاشنیکف، باید گفت که اگرچه M16 و AK 47 دو رقیب همتا برای همدیگر بودند، در نسل های بعدی دو سلاح، برتری نوادگان M16 بارز و بارز تر شده است. این موضوع ارتباط مستقیمی با طراحی اولیه این سلاح ها نداشته و درواقع چیزی از ارزش طراحان دو سلاح، کم و زیاد نمی کند. اما بر حسب اتفاق، برخی نقاط قوت در پلتفرم AK، تبدیل به پاشنه آشیل در عصر مدرن شدند که بروزرسانی این پلتفرم، مناسب با نیاز های مدرن را بسیار مشکل کرده است.

نمونه ای از این موارد بحث ظهور تجهیزات جانبی مدرن، سامانه های نشانه روی اپتیکی نوین و نیاز به ماژولاریتی در سلاح است، مواردی که هیچ کدام در زمان توسعه دو سلاح به صورت جدی مطرح نبودند.

روپوش سلاح کلاش، که یک لایه فلزی بسیار نازک، غیرمستحکم و سبک بود، در زمان توسعه، باعث سبک و ارزان شدن تولید بدنه سلاح شده بود، اما وقتی که بحث نیاز به یک پایه مستحکم برای قرار گیری ریل پیکاتینی و نصب سایت های اپتیکی مطرح شد، این روپوش بسیار نامناسب ظاهر شده و باعث شد که تا سال ها پلتفرم کلاش برای بهره گیری از سایت های اپتیکی، از یک افزونه ریل جانبی استفاده کند که با ریل ایده آل فاصله بسیار زیادی دارد.

نحوه اتصال ریل و سایت رد دات روی پلتفرم های قدیمی AK با استفاده از ریل از بغل (side mount)

در پلتفرم AR اما بدنه آلومینیومی یک تکه فوقانی، کاندید مناسب نصب هرگونه ریل بود که در دهه نود با نسخه A4 سلاح ام16 در سطح گسترده توسط ارتش ایالات متحده بکارگیری شد.

مورد دیگری نظیر دو تکه بودن بدنه ام16، خود به موضوعاتی مانند قابلیت حفظ بدنه تحتانی و بروزرسانی بدنه فوقانی و توسعه بدنه های فوقانی متفاوت مدرن حتی با بهره گیری از کالیبر ها و سیستم های گازی متفاوت و افزایش هرچه بیشتر ماژولاریتی با فراهم شدن امکان دستکاری لوله و ریل ها در این قسمت شد که مدل های نظامی نهایی خانواده ام16، نظیر M4 URGI و MK18 block 3 (که به تازگی در اختیار کلاه سبز های ارتش ایالات متحده قرار گرفته اند) را به یکی از بهترین سلاح های مدرن تبدیل کرده است. موضوعی که به سختی میتوان مشابه آن را برای AK 12 روسی، علیرغم تمام پیشرفت های صورت گرفته بر روی آن بیان کرد.

اعضای تیپ سوم نیرو های ویژه ارتش ایالات متحده و M4a1 URGI

جمع بندی:

اگر تجربه مطالعه دیگر مطالب نوشته حقیر را داشته باشید، احتمالا با روند معمول و تکراری جمع بندی مطالب آشنا هستید. از آنجا که در انتهای هر مطلبی معمولا این پرسش مطرح میشود که در آخر کدام چیز برتر است، آیا فلان بهترین در دنیا هست؟ و… بنده همواره این پاسخ تکراری را قرار میدهم که تشخیص بهترین بودن یک سلاح، یک کالیبر، یک ابزار جانبی و… منوط به دو مولفه مهم ماموریت مد نظر و کاربر ابزار می باشد.

با در نظر داشتن این فرمول همیشگی پاسخی که درخصوص دو سلاح کلاشنیکف و ام16 می توان داد این است که هر دو طرح تیم میخائیل کلاشنیکف و تیم یوجین اشتونر به طرز شگفت انگیزی بهترین بوده و با توجه به شرایط دو ارتش شوروی و ایالات متحده در زمان خود، قریب به ایده آل ترین طرح هایی هستند که کاملا پاسخگوی نیاز ماموریت ها و کاربران خود بودند.

نوشته شده برای وب سایت جنگاوران

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن