جنگ ها و عملیات های نظامی

انقلاب از درون شناور جنگی

انقلاب برای سرنگونی شوروی از درون کشتی نظامی شوروی

مرغ طوفان گریخت

نویسنده :مهرداد زائری

روز هشتم نوامبر سال 1975 است و اتحاد جماهیر شوروی پنجاه و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب کمونیستی خود را جشن گرفته.در بندر ریگا واقع در غرب کشور دسته ای از شناورهای نیروی دریایی پهلو گرفته اند..خدمه ناوها نیز مثل بقیه کشوردر حال نوشیدن و جشن گرفتن هستند .آنها قرار است صبح روز بعد در قالب یک کاروان خلیج ریگا را ترک کرده و به سمت جنوب بروند.

یکی از این شناورها ناوچه BUREVESTNIK( مرغ طوفان) یک شناور 3500 تنی از کلاس KRIVAK است که مجهز به جدیدترین تجهیزات راداری و سیستمهای ضد زیردریایی و همچنین موشکهای ضد کشتی میباشد که در زمان جنگ سرد جزو سری ترین تجهیزات شوروی محسوب میشدند.

ناوچه کلاس کریواک

یکی ازخدمه شناور والری سابلین 37 ساله افسر ارشد ناوچه است که در سلسله مراتب فرماندهی نفر دوم کشتی بعد از فرمانده محسوب میشود. او افسر عقیدتی سیاسی کشتی نیز بود که وظیفه داشت افراد را انقلابی و با انگیزه های کمونیستی تربیت کند.

والری یک کمونیست کمال گرا بود و معتقد بود روزی کمونیسم تمام جهان را فرا خواهد گرفت با این حال وی شدیدا از شیوه مدیریت کشور تحت رهبری برژنف ناراضی بود او معتقد بود وضعیت کشور با چیزی که در خبرها و روزنامه ها گفته میشود به کلی متفاوت است فساد گسترده در رده های بالای مدیریتی بیداد میکرد و تنها دغدغه مسئولین پر کردن جیبهایشان از درامد قراردادهای کلان نفتی و معدنهای الماس بود.

در عوض مردمی که قرار بود بعد از انقلاب از بهشت کمونیسم منتفع شوند روز بروز فقیرتر میشدند.این وضعیت باید تغییر میکرد و او تصمیم داشت شخصی باشد که جرقه یک انقلاب را میزند.

برنامه والری این بود تا کشتی را دزدیده و صبح روز بعد زمانی که کاروان کشتی ها از خلیج ریگا خارج میشدند او بجای تغییر جهت به سمت جنوب مسیر غرب را ادامه داده و وارد آبهای بین المللی شود سپس مسیر شمال یعنی لنینگراد را در پیش بگیرد که حدود 900 کیلومتر با آنها فاصله داشت.در آنجا او میتوانست از طریق یک ایستگاه رادیویی پیام خود را به مردم شوروی برساند و انها را تشویق کند تا برای سرنگونی رژیم قیام کنند.در ساعت 6 بعد از ظهر والری به اناتولی یکی دیگراز افسران شناور که دوست صمیمی او بود گفت که آنها باید تعدادی از خدمه شناور را به بهانه اینکه در حین انجام وظیفه مست هستند و باید تنبیه شوند , زندانی کنند.

والری سابلین

اناتولی و والری تعدادی ازخدمه را به داخل انبار در سینه شناور برده و در آنجا حبس کردند سپس آنها فرمانده شناور را هم به زور اسلحه به داخل انبار فرستاده و او را هم زندانی کردند.

مرحله اول نقشه انجام شده بود. سپس وی بقیه افسران شناور را در داخل سالن جمع کرده و نقشه خود را با آنها در میان گذاشت.در میان خدمه بودند کسانی که با سیاستهای دولت موافق نبودند اما دزدیدن یک کشتی جنگی حرکتی جسورانه بود که تا به حال به ان حتی فکر هم نکرده بودند.از نظر انها این حرکت بیشتر شبیه خودکشی بود تا یک حرکت اعتراضی.

سرانجام تصمیم بر آن شد تا رای گیری انجام شود و از بخت بد والری از 16 نفر افسر 8 نفر موافق و 8 نفر مخالف بودند.اما برای او دیگر راه برگشتی نبود او با پیشنهادی که مطرح کرده بود همین حالا هم حکم اعدام خود به جرم خیانت را امضاء کرده بود.او افسران مخالف را هم داخل انبار حبس کرد و انها هم که نمیخواستند در این ماجرا نقشی داشته باشند اعتراضی نکردند.

حال نوبت این بود تا 150 ملوان شناور را با خود همراه کنند.او ملوانان را روی عرشه شناور به خط کرد و برای انها سخنرانی کوتاهی کرد. والری به انها گفت که انقلابی در حال شکل گیری است و بعدها از انها به عنوان قهرمانان این انقلاب نام خواهند برد.

اکنون تنها کاری که باقی مانده بود این بود تا منتظر صبح مانده تاهمراه کاروان حرکت کنند.

اما در این میان یکی از ملوانان از تاریکی شب استفاده کرده و پنهانی از کشتی خارج شد او به روی اسکله رفته و به سرعت خود را به ایست نگهبانی رساند و موضوع را به نگهبان اطلاع داد.

بقیه ملوانهای کشتی خیلی زود متوجه غیبت او شدند و موضوع را به والری اطلاع دادند.والری و همراهانش دیگر نمیتوانستند منتظر صبح بمانند هر لحظه ممکن بود ماموران امنیتی بندر از راه برسند.او تصمیم گرفت موتورهای کشتی را روشن کرده و در تاریکی شب به سرعت از بندر خارج شود که البته کار اسانی نبود. انها نمیتوانستند چراغهای شناور را روشن کنند همچنین روشن کردن رادار نیز موقعیت انها را لو میداد. انها به سرعت لنگر کشتی را برداشته و حرکت کردند..

ملوانی که از کشتی خارج شده بود هنوز نتوانسته بود نگهبان را قانع کند. داستان او زیادی تخیلی بنظر میرسید و ظاهر نامرتب وی و بوی الکلی که از او احساس میشد کارش را سخت تر میکرد.

کشتی به هر زحمتی که بود توانست از تنگه عبور کرده و از خلیج ریگا خارج شود.

بالاخره نگهبان بندر راضی شد تا با ماموران امنیتی تماس بگیرد و انها را در جریان بگذارد.ماموران که گمان میکردند والری قصد دارد به سمت ابهای سوئد برود و به آنجا پناهنده شود تلاش کردند از طریق بیسیم با شناور تماس بگیرند و به خدمه قول دادند که اگر کشتی را بلافاصله متوقف کنند همگی بخشوده خواهند شد.

اما والری که خود یک افسر امنیتی بود میدانست که در در فرهنگ لغت کا گ ب لغتی بنام بخشش تعریف نشده است بنابر این به حرکت خود ادامه داد.

هنوز برژنف در جریان ماجرا قرار نگرفته بود دیر وقت بود و بیدار کردن وی از خواب باید دلیل موجهی می داشت.از سوی دیگر در سیستم کمونیستی شوروی افسران عالیرتبه هم اختیار عمل چندانی نداشتند و برای تصمیمات اینچنینی دستور مستقیم شخص برژنف نیاز بود.سرانجام کا گ ب با برژنف تماس گرفت و از وی کسب تکلیف کرد.دستور واضح بود به هیچ وجه نباید به کشتی اجازه دهید به آبهای آزاد برسد حتی به قیمت غرق کردن آن.

بلافاصله تعدادی قایق موشک انداز مجهز به موشکهای ssn-2 ترمیت همچنین گروه عظیمی از هواپیماهای گشت دریایی ایلوشین 38 , بمب افکنهای توپولوف 16 مجهز به موشکهای ضد کشتی کومت و جنگنده های یاک 28 هرکدام مسلح به 4 بمب 250 به منطقه اعزام شدند تا در صورت تسلیم نشدن کشتی ان را غرق کند .دریای بالتیک هزاران کیلومتر مربع وسعت داشت و پیدا کردن کشتی که رادارهای خود را خاموش کرده کار اسانی نبود.

ساعت 6 صبح شده بود و والری فقط 2 ساعت دیگر تا خروج از آبهای شوروی فاصله داشت در صورتی که او میتوانست وارد آبهای بین المللی شود امنیتی نسبی بدست می اورد , برژنف اصلا تمایلی نداشت یک کشتی جنگی خود را مقابل چشم کشورهای دیگر هدف قرار دهد.در همین گیر و دار مه غلیظی منطقه را فرا گرفت و دید بشدت کاهش یافت .گرچه این مه پوشش خوبی برای والری بود اما کشتی در نزدیک آبراه تجاری دریایی بود که روزانه ده ها کشتی متعلق به کشورهای مختلف از آن میگذشتند و عبور از این ابراه بدون دید چشمی و رادار بسیار خطرناک بود.

والری تصمیم گرفت برای جلوگیری از تصادف احتمالی با دیگر کشتی ها رادار خود را برای چند لحظه روشن کند و همین چند لحظه برای هواپیماهای گشت دریایی کافی بود تا سیگنال آن را دریافت کرده و موقعیت کشتی لو برود.بلافاصله موقعیت کشتی در اختیار دیگر هواپیماها قرار گرفت .

در سمت غرب نیز سواحل کشور سوئد قرار داشت.رادارهای انها فعالیت زیادی را رصد کردند حرکت یک کشتی با حداکثر سرعت به سمت مرزهای انها و همچنین تعداد زیادی هواپیما که دیوانه وار در منطقه گشت میزدند. حرکت دایره ای شکل هواپیماها نشان میداد که انها به دنبال چیزی میگردند. این فعالیتها آن هم در روز جشن ملی شوروی, سوِئدی ها را سردرگم کرده بود بخصوص اینکه هیچ گونه اطلاع رسانی قبلی در مورد برگزاری رزمایش از سمت روسها انجام نشده بود.اعزام هر نیرویی به سمت مرز نیز میتوانست روسها را تحریک به جنگ کند ,بنابراین سوئدی ها تصمیم گرفتند کاری انجام ندهند .از آن گذشته تجهیزات راداری نصب شده در سواحل سوئد متعلق به امریکا بود که برای زیر نظر گرفتن روسها در انجا نصب شده بود و سوئدی ها و نه امریکاییها اصلا تمایلی نداشتند تا روسها از وجود این تجهیزات در آنجا مطلع شوند بنابراین عاقلانه ترین کار این بود که هیچ کاری نکنند و در سکوت فعالیتهای روسها را زیر نظر بگیرند.

توپلوف ها به مرکز اطلاع دادند که کشتی را در برد موشک خود دارند اما شناور در آبراه بین المللی قرار داشت و در صورتی که موشک هدف خود را گم میکرد ممکن بود به هر هدف دیگری که در برد رادارش باشد حمله کند و در ان منطقه شلوغ هدف قرار دادن یک کشتی دیگر میتوانست عواقب بسیار خطرناکی داشته باشد بنابراین ماموریت به جنگنده های یاک واگذار شد تا کشتی را با پرتاب بمب غرق کند.

جنگنده ها انقدر با عجله اعزام شده بودند که فراموش کرده بودند پیامهایشان را رمزگزاری کنند و هیچ کانال خاصی هم برای ارتباط با یکدیگر در نظر نگرفته بودند به همین دلیل تمام پیامهای انها توسط سوئدی ها شنیده میشد. انها مرتبا روی کانال رادیویی به شناور اعلام میکردند که دستور دارند خائن به کشور را در صورتی که توقف نکند هدف قرار دهند و والری هم پاسخ داد که او یک وطن پرست انقلابی است و خائن نیست, گرچه برای خلبانها تفاوتی نمیکرد, دستور واضح بود ,غرق کردن کشتی با همه 180 نفر خدمه.

یاک 28

با ظاهر شدن هواپیماها بالای سر کشتی والری به توپچی های خود دستور داد موضع بگیرند اما فعلا از شلیک به سمت هواپیماهای خودی خودداری کنند.اولین جنگنده یاک با رگبار مسلسل خود سمت چپ کشتی را هدف قرار داد که چندین سوراخ در بدنه ایجاد کرد. پس از اینکه خلبان متوجه شد کشتی به هشدارها توجهی نمیکند یکی از بمبهای خود را پرتاب کرد .بمب به پاشنه شناور اصابت کرد و منفجر شد.کشتی دچار هرج و مرج شد . ملوانها بشدت ترسیده بودند بخصوص خدمه ای که در داخل انبارها محبوس بودند . انها هیچ راه فراری نداشتند و در صورت غرق شدن شناور همگی به همراه شناور به زیر آب میرفتند.

یکی از ملوانها تصمیم گرفت به این وضعیت خاتمه دهد وی خود را به انبار رسانده و درب ان را باز کرد. فرمانده و افسرها از انبار بیرون امده و بلافاصله مسلح شدند ,سپس به سمت پل فرماندهی شناور رفته و والری و همراهانش را دستگیر کردند. فرمانده شناور از طریق بیسیم به خلبان جنگنده اطلاع داد که همه چیز تحت کنترل است و انها تسلیم میشوند. انها فقط 90 کیلومتر با مرز کشور سوئد فاصله داشتند

مسیر حرکت کشتی از خلیج ریگا تا محل اصابت بمب و در نهایت بندری که برای تعمیرات به آنجا اعزام شد.

با تسلیم شدن کشتی افراد کا گ ب از شناور های دیگر وارد کشتی شده و خدمه را از همدیگر جدا کردند و بازجویی از انها همانجا و بلافاصله شروع شد.

با تمام شدن بحران روسها که نمیخواستند کشورهای دیگر از موضوع مطلع شوند یک شناور بارج را به عنوان هدف تیراندازی رزمایشی در منطقه مستقر کرده و بابت اینکه در مورد این رزمایش به دولت سوئد اطلاع رسانی نشده بود عذرخواهی کردند.

دادگاهی کردن 180 نفر نظامی ممکن بود سروصدای زیادی به پا کرده و روزنامه ها را مطلع کند , لذا کا گ ب از تک تک افراد تعهد گرفت که انها میتوانند به خانه بروند به شرط آنکه دهان خود را بسته نگه دارند و با هیچ کس حتی خانواده خود نیز در اینباره صحبت نکنند در غیر اینصورت دادگاه نظامی در انتظار آنها خواهد بود.

اما وضعیت برای والری فرق میکرد او مخفیانه دادگاهی و به جرم خیانت و تلاش برای پناهنده شدن به یک کشور غربی به مرگ محکوم شد.خانواده او مدتها از او بی خبر بودند تا اینکه برادر و همسر وی از طریق نامه از موضوع مطلع شدند. در نامه نوشته شده بود که او مدتها پیش اعدام شده است.

فیلم سینمایی تعقیب اکتبر سرخ (THE HUNT FOR RED OCTOBER)براساس همین رویداد با کمی تغییر در داستان اصلی ساخته شده است که شان کانری در ان ایفای نقش کرده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن