جنگ ها و عملیات های نظامی

داستان سرنگونی بوئینگ727 لیبی

داستان سرنگونی بوئینگ727 لیبی

میناگلرو

بنغازی ۲۱ فوریه ۱۹۷۳

هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ به شماره پروازی ۱۱۴ پس از فرود در فرودگاه اعلام توقفی کوتاه برای سوار نمودن مسافران خود را نمود

هواپیما متعلق به خطوط هوایی ایرفرانس فرانسه بود که در اجاره شرکت هواپیمایی دولتی لیبی بود هواپیما طبق یک برنامه منظم پروازی از طرابلس عازم قاهره بود و طبق برنامه ریزی قبلی توقف کوتاهی نیز در شهر بنغازی جهت سوار نمودن مسافر داشت

خلبان و سرپرست تیم پروازی جاکوز بروجس فرانسوی بود و ۴ نفر از ۹ خدمه پروازی فرانسوی بودند.هواپیمای بوئینگ بعد از سوار شدن مسافران اماده پرواز میشد

ساعت ۱۰/۳۰ دقیقه هواپیما با ۱۱۳ مسافر و ۹ خدمه پروازی پس از خزشی طولانی به هوا برخاست و شروع به اوج گرفتن نمود و رهسپار قاهره شد روز از نیمه گذشته بود و هواپیما مسیر پرواز را طی میکرد که آرام آرام وزش باد شدیدتر شد و لحظه به لحظه گردو غبار شدتر میشد و این علائم شروع یک طوفان بیابانی بود

وضع هر لحظه بدتر و بدتر میشد بطوریکه کاملا دید هواپیما کور شده بود و خلبان ناچار بود تنها با اتکا به تجهیزات ناوبری هواپیما اتکا کند وضعیت زمانی بدتر شد که خلبان ارتباط رادیویی خود را نیز از دست داد و کاملا ارتباط هواپیما با برج مراقبت قطع شده بود و طوفان نیز لحظه به لحظه شدید تر میشد

دیگر همه چیز در دستان خلبان بود و تجربه او خلبان سریعا اقدام به افزایش ارتفاع نمود تا بتواند از تمرکز طوفان بکاهد ترفند خلبان موثر افتاد و هواپیما از متن طوفان بیرون آمد ولی حالا بحران جدیدتری در حال وقوع بود خلبان قادر به پیدا نمودن برج کنترل ترافیک هوایی نبودو نمیتوانست با قطعیت مکان فعلی هواپیما را تشخیص دهد

واین بمعنای این بود که هواپیما مسیر اشتباهی پیموده و در اسمان گم شده خلبان یکبار دیگر تمامی عملیات انجام گرفته را چک کرد تا بداند کجای کار ایراد دارد و انها چه اشتباهی نموده اند از نظر خلبان همه چیز درست بود و افزایش و کاهش ارتفاع نیز همگی با تجهیزات و نمایشگرهای هواپیما کنترل شده بود و تنها چیزی که به ذهن خلبان میرسید نقص فنی در نمایشگر های هواپیما بود

بوئینگ727 مورد نظر

ولی اصل ماجرا چه بود

زمانیکه هواپیما در ابتدای ورود به منطقه طوفانی بود خلبان اولین اشتباه را انجام داد و موضوع هوای بد را به برج کنترل قاهره گزارش نداد درواقع خلبان فکر نمیکرد هوا انچنان بحرانی شود و بعد از ان هم دیگر ارتباط خود را از دست داد و نتوانست برج کنترل را از وضعیت خود اگاه نماید در همان حال فشار باد و طوفان هواپیما را بسمت شرق کشید و بخاطر طوفان قطب نمای هواپیما نیز از کار افتاده و این هم مزید بر علت شد تا هواپیما بجای قاهره پس از عبور از اسمان سوئز وارد صحرای سینا شود

خلبان هواپیما هنوز نمیدانست در چه منطقه پرخطری وارد شده صحرای سینا ( در شرق کانال) در جنگ شش روزه سال 1967 به اشغال اسرائیلی ها در آمده بود

منطقه در حالت جنگی بود و نیروهای نظامی اسراییل  (IDF) در آماده باش کامل بودند و اسرائیل در آن زمان در حالت جنگی با مصر قرار داشت

با این همه بازهم یک جای کار ایراد داشت و وضعیت مشکوک بود

قاعدتا نیروهای مصری باید نسبت به پرواز هواپیما واکنش نشان میدادند و ان را رهگیری میکردند ولی هیچ موشک مصری به هواپیما شلیک نشد و هیچ میگی نیز برای رهگیری هواپیما اسکرامبل نکرده بود

ماجرا این بود که هواپیما ندانسته به عمق خاک اسراییل نفوذ کرده بود و در مسیر حرکت بسمت نیروگاه هسته ای دیمونا بود

منطقه ای که خط قرمز بحساب می امد و اسراییل بشدت از ان منطقه مراقبت مینمود……

هواپیما بی خبر از همه جا بسمت منطقه ای پرواز مینمود که خط قرمز اسراییل بحساب می آمد و ان مکان شوم نیروگاه اتمی دیمونا بود

منطقه ای که یکی از حساس ترین و سری ترین فعالیتهای نظامی اسراییل در ان مکان مخوف انجام میپذیرفت

واقعیت این بود که اسراییل علیرغم انکار مقامات این کشور و تاکید مکرر بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای این کشور از سالها پیش در حال ساخت کلاهک های هسته ای جهت بالا بردن توان بازدارندگی بود

اسراییل که دریافته بود جهان اسلام حاضر به پذیرش این کشور بعنوان عضوی از جامعه ملل نیستند و همواره در معرض حمله تعداد نسبتا زیادی از کشورهای اسلامی قرار دارد پس از جنگ ۶ روزه بصورت جدی بدنبال ساخت سلاح هسته ای رفت و در اوایل جنگ یوالکیپور نیز که بشدت غافلگیر شده بود و تا مرز شکست رفت   قصد داشت ازاین سلاح با نام رمز معبد سوم بر علیه قاهره استفاده نماید و کارشناسان عقیده دارند که یکی از دلایل سرازیر شدن سیل کمک های نظامی ایالات متحده نیز بخاطر اگاه شدن مسولان کاخ سفید از قصد اسراییل بود و در واقع با کمک های نظامی خود از شکست این کشور و انجام عکس العمل خطرناکی جلوگیری نمودند

بهرحال هواپیمای مسافربری لیبی بی خبر از مسیر شومی که در حال طی نمودن ان است براه خود همچنان ادامه میداد

در ساعت ۱۴ هواپیمای بوئینگ پرواز ۱۱۴ در فضای صحرای سینا در ارتفاع ۲۰۰۰۰ پایی در حال حرکت بود که ناگهان خلبان مشاهده نمود دو هواپیمای فانتوم در حال اسکورت بوئینگ میباشند

هواپیما ارم نیروی هوایی اسراییل را داشت و خلبان فهمید که وارد حریم هوایی اسراییل شده است

در واقع ساعت ۱۳:۵۴ اسراییلی ها که متوجه هواپیمای غریبه در آسمان سینا شده بودند به تصور اینکه یک هواپیما جهت انجام شناسایی میباشد دو جنگنده فانتوم الرت خودرا دستور اسکرامبل و رهگیری هواپیمای ناشناس دادند

جنگنده های اسراییلی زمانی که به نزدیک هواپیما رسیدن سعی نمودند با خلبان ارتباط برقرارکنند و با تکان دادن دست هایشان قصد هدایت و نشاندن هواپیما در پایگاه نظامی رفیدیم را داشتند

 

ولی متاسفانه خلبان بوئینگ در یک حرکت غیر حرفه ای بجای همراه شدن با فانتومهای اسراییلی ناگهان شروع به گردش به سمت غرب نمود

خلبان جنگنده که میدانست هواپیما مسافربری میباشد و نه جاسوسی سعی کرد با انجام مانورهای تهاجمی خلبان را مجبور به اطاعت از دستور خود نماید وای خلبان همچنان از همکاری با جنگنده های اسراییلی سرباز میزد و خلبان جنگنده که این چرخش هواپیمای بوئینگ را تلاش در جهت فرار تعبییر نموده بود اقدام به شلیک تیر اخطار نمود ولی خلبان بوئینگ که تصور نمیکرد جنگنده های اسراییلی بسمت یک هواپیمای مسافربری شلیک کنند بازهم دانسته یا ندانسته براه خود ادامه داد

در این لحظه خلبان اسراییلی با توپ جنگنده هواپیمای مسافربری را به رگبار بست

اصابت گلوله های توپ فانتوم سیستم های هدایتی هواپیما همچنین الات هیدرولیکی بال هواپیما را از کار انداخت و بال هواپیما دچار اتش سوزی شد

خلبان هواپیمای مسافربری سعی نمود دستکم با یک فرود اضطراری هواپیما را در صحرافرود آورد ولی میزان آسیب دیدگی هواپیما بسیار زیادتر از این بود که بشود هواپیما را هدایت نمود و هواپیما با شدت به زمین برخورد نمود و بلافاصله انفجاری مهیب باعث کشته شدن مسافران هواپیما شد

متاسفانه بر اثر سقوط هواپیما ۱۰۸ نفر از سرنشینان هواپیما کشته شدند و کمک خلبان و ۴ نفر دیگر بصورت معجزه آسایی از این حادثه جان سالم بدر بردند

براستی واقعیت ماجرا چه بود ؟

چرا خلبان علیرغم اخطارهای مکرر جنگنده ها از پیروی از دستورات انها سرپیچی نمود؟

کمک خلبان هواپیما بعدها اظهار نمود که خدمه پروازی میدانستند که جنگنده های اسراییلی قصد هدایت انها را به پایگاه جهت فرود دارند ولی بخاطر روابط تیره اسراییل و لیبی انها را مجبور کردند که بر خلاف درخواست خلبانان اسراییلی عمل نمایند و در واقع تمامی سرنشینان هواپیما قربانی دستورات غیر منطقی یک دیکتاتور دیوانه به اسم معمر قذافی شدند

دولت لیبی بلافاصله ادعا نمود که اسراییلی ها بدون هیچگونه هشداری هواپیما را سرنگون نموده اند ولی اظهارات کمک خلبان خلاف این را میگفت

در مقابل دولت اسراییل ادعا نمود که هواپیما یک تهدید امنیتی بود و ممکن بود گروهی خرابکار با انگیزه حمله انتحاری هواپیما را به نیروگاه دیمونا بکوبند

سازمان ملل عکس العمل خاصی انجام نداد و تنها ۳۰ کشور عضو از اسراییل بخاطر سرنگون نمودن هواپیما انتقاد نمودند

اسراییل این حمله را یک واکنش طبیعی و حق خود دانست و حاضر به عذرخواهی نشد البته به خانواده کشته شدگان این واقعه دلخراش غرامت پرداخت نمود

بعدها فاش گردید که برخلاف ادعای اسراییل که این حمله را با دستور مستقیم ژنرال دیوید آلارز(رییس وقت ستاد مشترک)انجام گرفته مشخص شدکه حتی فرمانده نیروی هوایی نیز در این حمله نقشی نداشته وتصیمم سرنگونی هواپیماتوسط افسر جانشین پایگاه گرفته شد

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن