جنگ سال 1973 یوم کیپور.مصر و سوریه بخش های از خاک خود را در جنگ شش روزه از دست دادند.انها چوب بی کفایتی خود در عرصه نظامی خوردند ولی این شکست بدان معنا نبود که ان ها بخواهد همچنان دست روی دست گذاشته و بگذارند که صحرای سینا و بلندی ها جولان در دست اسرائیل باقی بماند.انها از سال 1967 به سرعت دست به بازسازی ارتش خود به کمک ، کمکهای مالی و فنی شوروی کردند به امید انکه بتوانند بلندی های جولان و سینا را پس بگیرند ولی بازهم درنهایت قربانی عدم فرمانده ای خود شدند.
مصر و سوریه بعد از جنگ سال 1967 هر گونه مذاکره صلح با اسرائیل را به پس گرفتن این دو بخش از خاک خود منوط کرده بودند.در مصر غرور ملی مصری ها بخاطر اینکه کشورشان دوباره یکی در جنگ سال 1956 کانال سوئز و دیگری در جنگ 1967 صحرای سینا را از دست داده بودند بشدت جریه دار شده بود.در اجلاسی در سال 1971 در خارطوم(پایتخت سودان) مصر و سوریه توافق کردند به هر قیمتی این دو بخش از خاک کشورشان را از دست اسرائیل در بیاورند.
اسرائیل نیز در صحرای سینا استحکامات بسیار مفصلی و پیچیده ای را در ان زمان به قیمت 500 میلیون دلار ایجاد کرده بود تا جلوی حمله مصری ها را به سینا بگیرد . این خطوط دفاعی،خط دفاعی برلو نام داشت. انور سادات که از سال 1970 بعد از جمال عبدالناصر بر قدرت در مصر تکیه زده بود هنگامی که دید اسرائیل به هیچ حرفی برای پس دادن سینا به مصر راضی نمیشد تا حدی توجه اش به یک عملیات نظامی جلب شد.ولی نظریه جنگ علیه اسرائیل برای پس گرفتن مناطق اشغال شده در سال 1967 به حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه بر می گردد. اسد هیچ علاقه ای به مذاکره با اسرائیل ها نداشت. وی از جنگ سال 1967 با کمک روسها ارتش بزرگی را جمع کرده و در خطوط مرزی با اسرائیل گرد اورده بود. وی که امید داشت بزرگترین ارتش عربی را تشکیل دهد می خواست با تحت فشار گذاشتن اسرائیل از راه نشان دادن چنگ و دندان انها را راضی به پس دادن بلندی ها جولان کند و حتی اگر شده برای پس گرفتنش به جنگ نیز تن دهد.ولی سادات چندان تمایلی به جنگ نداشت.وضعیت سیاسی مصر طی سه سال گذشته که وی به قدرت رسیده بود چندان مناسب نبود و از طرفی اقتصاد مصر نیز به این کشور اجازه نبرد بزرگی را نمی داد .ولی سادات چهره سیاسی بدی بین جمعیت روشن فکر مصر از جمله دانشجویان داشت.وی می دانست با به راه انداختن یک جنگ علیه اسرائیل و پس گرفتن سینا میتواند دهن تمام مخالفان خود را یکجا ببندد. دیگر کشورهای عربی نیز تمایلی به جنگ نداشتند. شاه حسین پادشاه ترسوی اردنی هنگامی که شکست در کرانه باختری رود اردن را درسال 1967 دید انقدر خود را باخت که گهگاهی شایعاتی از مذاکرات پنهانی بین اردن و اسرائیل به گوش می رسد. لبنان نیز دیگر ارتشی برای جنگ نداشت و عراق نیز زیاد دور بود. از این رو در این میدان سوریه و مصر تنها بودند.
هنگامی که سادات تصمیم خود را برای جنگ گرفت دست به دریافت و اسقرار تعداد زیادی سامانهای پدافند هوایی ساخت شوروی مانند سام2/3/6/7 و جنگنده میگ 21 برای دفاع از اسمان مصر زد. همچنین به دلیل نتایج ضعیف نیروی زمین مصر در نبردهای زرهی در جنگ سال 1967 مصر تعداد زیادی تانک تی55 وتی62 دریافت کرد و نیروی های نظامی خود را بطور گسترده ای به موشک های ضد تانک مالیوتکا و راکت ضد زره ار پی جی7 کرد.همچنین به کمک روسها تا حد زیادی تاکتیک های نظامی این ارتش مورد بازنگری قرار گرفت.
حکومت شوروی در ان زمان نسخه های پست تر و ضعیفتر شده تجهیزات در خدمت خود را به دیگر کشورها از جمله مصر صادر می کرد.بعد از جنگ سال 1967 جمال عبدالناصر شوروی را متهم کرد که تجهیزات بنجل در اختیار مصر گذاشته. سادات بعد از به قدرت رسیدن توانست روسها را متقائد کند تا تجهیزات پیشرفته تری را در اختیار مصر قرار دهد و مصر نیز در عوض تعداد بیشتری مستشار روس را خواهد پذیرفت(جمال عبدالناصر در سال 1970 بر اثر سکته قلبی در گذشت و سادات در جایگاه او قرار گرفت).در ان زمان طرح مصری ها برای حمله به سینا این بود که ان ها به صورت مخفیانه بر روی کانال سوئز پل موقت بزنند و با عبور از پل به سینا یورش ببرند.در ان زمان مستشاران روس تا حدی به این نقشه پی بردند و سادات از ترس لو رفتن این طرح 20000 مستشار روس را اخراج کرد . نام عملیات حمله مشترک سوریه و مصر به اسرائیل عملیات بدر بود که به نام یکی از نبردهای پیامبر اسلام اشاره داشت.
سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل درباره احتمال شروع جنگ این گونه تفکر میکرد که 1- سوریه تمایلی برای جنگ با اسرائیل ندارد تا زمانی که از ورود مصر به جنگ اطمینان نداشته باشد 2- اینکه نیروهای مصر تا دریافت اخرین محصول هوا فضای روس ها یعنی شکاری رهگیری میگ23 جنگ را اغاز نخواهد کرد.اسرائیلی ها معتقد بودند که مصر می خواهد با دریافت میگ23 نیروی هوایی اسرائیل را مهار کند و از طرفی ارتش مصر برای ضربه زدن به اهداف زیر بنایی اسرائیل به دنبال دریافت موشک های بالستیک اسکاد بود . ارتش اسرائیل در سال 1973 اعتقاد داشت حداقل دریافت و عملیاتی شدن این تجهیزات یک سال طول خواهد کشید . از طرفی دستگاه امنیتی اسرائیل و امریکا معتقد بودند که با اخراج مستشاران روس از مصر ارتش مصر توان بالایی را در بعد فنی از دست داده است . البته مصری ها نیز با زیرکی خاصی اخبار گمراه کننده ای را درباره نبودن قطعات حساس تجهیزات پیشرفته و نبودن نیروهای اموزش دید مناسب پخش می کردند تا اسرائیل را از عدم حمله مطمئن کنند.طی دو ماه مانده به اغاز جنگ مصر دوبار تمرینات نظامی پر خرج و مفصلی را در نزدیکی کانال سوئز اجرا کرد . از انجایی که قرار حمله مصریها برای روز مقدس یهودیان یا یوم الکیپور گذاشته شده بود هنگامی که مصرهای طی دو هفته مانده به روز اغاز عملیات نیروهای خود را در نزدیکی کانال سوئز گرد اوردند موساد اعلام کرد این تجمع نیز مانند دو ماه قبل تنها یک تمرین نظامی هست(یومکیپور یا یوم کیپورکه معنی واژه به واژه آن روز بخشایش گناهان است و به نام روز آمرزش نیز شناخته میشود؛ مهمترین جشن مذهبی یهودیان است که یادبود بازگشت موسی از کوه سینا است.).البته در ان زمان تجمع نیروهای سوریه در مرز تا حدی برای اسرائیلی ها گیج کننده بود ولی از انجایی که ان ها معتقد بودند سوریه بدون مصر وارد جنگ نمیشود چندان به این تجمع نیرو توجه نکردند.یوم الکیپور یا روز انجام عملیات که در اسرائیل تعطیل عمومی بود در تاریخ 6 اکتبر قرار داشت.10 روز قبل از این تاریخ یعنی در 27 تا 30 سپتامبر ارتش مصر در کنار کانال سوئز تمریناتی انجام داد.بعد از ان برای اینکه اسرائیل ها شک نکنند 20000سرباز و افسر خود را برای حج از خدمت مرخص کرد.
جالب اینکه اسرائیل خبر احتمال حمله مصر و سوریه را از یک منبع موثق عربی دریافت کردند.از انجای که احتمال ورود اردن به جنگ نمی رفت و از انجای که نه سادات و نه اسد به ملک حسین اعتماد نداشتند ان را در جریان کلی عملیات نگذاشتند ولی تنها به ملک حسین درباره غریب الوقع بودن جنگ هشدار دادند.ملک حسین خائنانه در شب 25سپتامبر طی یک پرواز مخفیانه به تلاویب رفت و با گلدن مایر نخست وزیر وقت اسرائیل(اولین و تنها نخست وزیر زن اسرائیل)اعلام کرد که مصر و سوریه در حال برنامه ریزی برای یک حمله غریب الوقع در اینده نزدیک به اسرائیل هستند.گلدن مایر و بر اساس گزارشات موساد چندان حرف ملک حسین اردنی را باور نکرد.در نهایت خود رئیس وقت موساد در شب 4 و 5 اکتبر هشدارهای زیادی از کشورهای اروپای درباره غریب الوقع بودند حمله دریافت کرد که باعث شد در نهایت تنها چند ساعت قبل از اغاز جنگ در اسرائیل اماده باش همگانی اعلام شود که البته دیر شده بود.
در اسرائیل بر طبق قانون نظامی ارتش برای اینکه بتواند در برابر حملات دشمن امادگی لازم را کسب کند باید در بدترین حالت 48 ساعت قبل از اغاز جنگ از حمله اطلاع داشته باشد . هنگامی که گلدان مایر از حتمی بودن جنگ اطلاع پیدا کرد بلافاصله فرماندهان ارتش از جمله ژنرال موشه دایان و دیوید الزار را احضار کرد.جلسه در ساعت 8:05 صبح یعنی شش ساعت قبل از شروع جنگ در 6 اکتبر تشکیل شد.موشه دایان خواهان این شد قبل از اغاز جنگ اسرائیل دست به بمب باران پایگاه های هوایی سوریه بزند . وی می خواست پیش گیرانه وارد جنگ شود ولی گلودن مایر کمی دو دل بود.هنگامی که در سال اسرائیل 1967 بخشی از کشور های عربی را اشغال کرد کشورهای عرب تولید کننده نفت با کاهش تولید روزانه نفت ضربه بزرگی به اقتصاد کشور های اروپای زدند به طوری که فرانسه که تا قبل از سال 1967 از تامین کنندگان تسلیحات اسرائیل بود این کشور را تحریم کرد و اسرائیل نیز رو به امریکا اورد.گلدون مایر خواهان این بود که اول با دولت امریکا درباره این موضوع یعنی حملات پیش گیرانه صحبت شود.در سال 10:30 صبح گولدون مایر به سفیر وقت امریکا در تلاویب اطلاع داد که اسرائیل نمی خواهد وارد جنگ دیگری شود واز امریکا خواست تا برای توقف جنگ وارد عمل شوند.سفیر امریکا در تلاویب بلافاصله با هنری کیسنجر وزیر امور خارجه امریکا تلگراف زد و وی نیز تلاش کرد با وزیر امور خارجه شوروی برای متقاید کردن مصر به دست کشیدن از جنگ صحبت کند ولی دیگر دیر شده بود و اسرائیلی ها برای اولین بار به شدت غافلگیر شدند.
اغاز معرکه
دوباه سینا مانند جنگ سال 1956 و 1967 تبدیل به یک میدان جنگ بین مصر و اسرائیل شده بود.مصری ها برای این حمله نیروی بسیار بزرگی را متشکل از صد هزار سرباز،1350 تانک و 2000 توپ تهیه دیده بودند در حالی که تنها 290 تانک اسرائیلی در سینا مستقر بودند.مصری ها نمی خواستند به یکباره و با سرعت یورش برده و در سینا پیشروی کنند زیرا ان ها طی چهار سال گذشته تعداد زیادی سامانه ای پدافند موشکی سام از شوروی دریافت کرده بود و می خواستند که نیروهای زمین زیر سایه سامان های سام به پیشروی ادامه دهند.ان ها نمی خواستند دوباره مورد حملات بی امان نیروی هوایی اسرائیل در سینا قرار بگیرند. از طرفی مصری ها که پیش بینی میکردند اسرائیل ها مانند جنگ سال 1967 دست به حملات زرهی گسترده بزنند با تجهیز نیروهای خود به راکتهای ارپی جی7 و موشک های ضد تانک هدایت شوند می خواستند هر حرکت زرهی اسرائیل را در نطفه خفه کنند.از این رو مصری ها امید داشتند با کمک سپر دفاع هوای موشکی سام روسی و موشک های ضد تانک جلوی ضد حملات شدیداسرائیل را بگیرند که البته بعدها خواهید دید در روزهای اول انها عملا تا حدی زیادی نیز موفق بودند.
از طرفی مصری ها با یک مشکل روبرو بدند.اسرائیل خطوط دفاعی مستحکمی را در سینا سرهم کرده بود که از دیوارهای با بتن های مصلح با شیب مناسب ساخته شده بود . مهندسین مصری استفاده از مواد منفجره و بلدیزر را برای نابودی این استحکامات پیشنهاد کردند.
در ساعت 2 بامداد روز 6 اکتبر سال 1973 عملیات بدر اغازشد . حملات با یک حمله گسترده نیروی هوایی مصر با 200 جنگنده اغاز شد.حملات خطوط دفاعی اسرئیل در سینا را هدف قرار گرفته بود که با اتش 2000 توپ در 53 دقیقه اتش همزمان بخشی از خطوط دفاعی اسرائیل در ساحل شرقی کانال سوئز را در هم کوبید. دور دوم حملات هوایی در نظر گرفته شده بود ولی در همان حملات اول نیروی هوایی اسرائیل بلافاصله واکنش نشان داد و در رزم هوایی 8 تا 15 جنگنده مصری را در مقابل هیچ و یا دو فانتوم اف4 اسرائیلی به زیر کشید که باعث لغو دور دوم حملات هوایی مصر شد.
تحت گلوله باران شدیدی توپخانه ای مصر 32000 سرباز در پنچ نقطه از کانال سوئز با کمک پل های موقت شروع به یورش به ساحل شرقی سوئز کردند.این پنج نقطه از شمال تا جنوب کانال را پوشش میداد و نیرو های مصری را در تمام طول کانال با نیرو های اسرائیلی درگیر میکرد.در ساعت 14 تا 17:30 نیروهای مصری که نیروهای اسرائیلی را در ساحل از پا در اورده اقدام به حمله به استحکامات اسرائیل در سینا نمودند.نیروی هوایی اسرائیل تلاش کرد با حملات هوایی پل های موقت مصری نسب شده بر روی کانال سوئز را از بین ببرد ولی این تلاش با موفقیت کمی همراه بود و انها با مقابله شدید سامانهای پدافند هوایی مصری روبرو شدند.
خطوط دفاعی اسرائیل در سینا بارولو نام داشت . بارلو نام مهندس اسرائیلی بود که این خطوط را ایجاد کرده بود.مصری ها تلاش زیادی برای سقوط پادگان های مختلفی که در طول این خط دفاعی با سینا قرار داشت کردند والبته موفقیت نسبی نیز به دست اوردند و در طول روز اول حداقل 15 پادگان سقوط و به دست مصری ها افتادند.در ساعت 20:30 دقیق هنگامی که خط دفاعی بارو در سینا در چند نقطه نقض شده بود تانک های مصری وارد سینا شدند. همچنین در روز اول مصری ها تلاش کرد با بالگرد کوماندوهای خود را در نقاطی از عقبه نیروهای اسرائیلی در سینا پیاده کنند که اسرائیل ها نتوانند به نیروهای خود تدارکات برسانند ولی این عمل یک قتل عام دست جمعی برای کماندوهای مصری به وجود اورد.20 یا به قولی14 بالگرد میل8 مصری که در حال حمل نقل کماندو های اسرائیلی بودند بدون پوشش هوایی نیروی هوایی مصر یکباره بر سر راه جنگنده های فانتوم اسرائیل قرار گرفتند و همه انها به راحتی سرنگون شدند.این حادثه باعث کشته شدند بهترین کماندوهای مصری شد و ضربه بزرگی به مصر بود.البته اسرائیلها فهمیدند که بیاد از نقاط حساس سینا محافظت بیشتری انجام دهند.
نیروهای مصری توانستند در روز اول 4 تا 5 کیلومتر درسینا پیشروی کنند.با ورود تمامی نیروهای مصری به این سوی کانال (یا همان سینا)این نیروها به دو سپاه تقسیم شدند که هر سپاه شامل 2 لشکر پیاده و یک لشکر زرهی بود. سپاه دوم در قسمت جنوب سینا و سپاه سوم در قسمت شمال سینا مستقر شدند.تا فردا صبح یعنی7 اکتبر مصر 850 تانک را از کانال رد کرده بود.20 تانک 180 سرباز نیز در هنگام عبور از کانال از بین رفتند.با کم شدن شدید فعالیت نیروی هوایی اسرائیل به دلیل پوشش موشک های سام مصری ارتش مصر مواضع خود درسینا در 7 اکتبر تثبیت کردند .
اسرائیلی ها باید دفاع میکردند تا مصری ها بیشتر از این پیشروی نکنند.دویت الزار از منطقه جنوبی سینا بازدید کرد.وی فرمانده نیروهای اسرائیلی برای دفاع در برابر سپاه 2 ارتش مصر در جنوب بود.اسرائیلها برنامه برای حمله با کمک لشکر 162 زرهی به نیروهای موضع گرفته مصری در جنوب سینا داشت.ولی این عملیات روز 8 اکتبر لغو شد زیرا الزار معتقد بود این عملیات بسیار خوش بینانه است.لشکر 162 دارای سه تیپ با 183 تانک بود که یک سوم تانک های مصری موجود در منطقه بود و از طرفی یک تیپ این لشکر همچنان در راه بود و به منطقه نرسیده بود. در تمام روز 8 اکتبر مصریها توانستند پیشروی در تمام طول جعبه انجام دهد در حالی که حملات اسرائیلی ها برای پس گرفتم مناطق از دست رفته بی نتیجه بود.تنها حمله موثر و پیروز اسرائیل حمله لشکر 143 زرهی تحت رهبری ژنرال اریل شارن بود که در شب 8 اکتبر توانست در بخش جنوبی سینا طی یک حمله زرهی جلوی پیشروی نیروهای مصری را برای اولین بار بگیرد.
در 9 اکتبر با تثبیت نهایی خطوط دفاعی مصر ،نیروها مصری دست به یورش به مرکز سینا زدند.انها تا فردا یعنی 10 اکتبر توانستند چند حمله سنگین زرهی اسرائیل را دفن کنند.اگرچه مصری ها نیز نتوانستند در مرکز سینا پیشروی چشمگیر کنند ولی نیروی هوایی اسرائیل نیز نتوانست با بمب باران هوایی به انها ضربه بزرگی بزند زیرا تعداد از جنگنده های انها بر اثر اتش موشک های سام از بین رفتند.
ورق جنگ بر میگردد
در ان زمان بحث در اسرائیل سر این بود که چگونه باید جلوی پیشروی نیروهای ارتش مصر را در سینا گرفت.در ان زمان ژنرال اریل شارون تصمیمی تاریخ برای انجام یک عملیات متهورانه گرفت.ولی می خواست تا با رد کرد نیروهای خود از شمال دریاچه ای در مرکز کانال سوئزخود را به ان ور کانال سوئز(غرب کانال) یا در واقع خاک اصلی مصر برساند.این کار به معنی دور زدن و یک عملیات گازانبری بود که نیروهای مصری از جمله سپاه دوم مصر را پشت سر گذاشته و یکباره در خاک اصلی مصر پشت سر دو سپاه اصلی ارتش مصر در سینا سر در می اوردند.فرمانده هان اسرائیل معتقد بودند شمال این دریاچه بهترین نقطه برای عبور از کانال است.در 9 اکتبر یک واحد شناسایی اسرائیل عملا این کار را کرد و از بین دو سپاه مصری گذشته و خود را به ان طرف کانال رساند بدون اینکه کسی بفهمد.در واقع مصریها توانسته بودند در شمال و جنوب سینا پیشروی کنند ولی در مرکز سینا همچنان در ساحل درگیر بودند از این رو بین نیرو های مصری در شمال و جنوب شکاف بزرگی ایجاد شده بود بدون اینکه کسی در مصر به ان فکر کند.ولی با وجود این واحد شناسایی اسرائیل گزارش داد برای رد کردن تعداد زیادی نیرو به دلیل حجم عظیم نیروهای زرهی مصری در ان سوی کانال فعلا وقت مناسب نیست و باید صبر پیشه کرد تا این نیروها برای عملیات در آینده از غرب کانال به شرق کانال نقل مکان کنند.در 12 اکتبر فرصت پیش امد .مصریها می خواستند دست به یک حمله بزرگ بزنند از این رو نیرو های خود را جلو کشیده بودند.هنگامی که به شارون ثابت شد که نیرو های زرهی ان سوی کانال به سینا منتقل شدند امده حرکت به ان سوی کانال با کمک نیرو های زرهی خود شد.
بین 15 تا 24 اکتبر ارتش مصر دست به یک حمله همه جانبه زد.انها با در نظر گرفتن تثبیت نسبی میدان خواهان راندن تمام نیرو های اسرائیل از سینا بودند.حمله در شش نقطه توسط دو سپاه مصری اغاز شد.مصر در این عملیات 800 تا 1000 تانک بهره می برد ولی برخلاف عملیات اولیه که برای گذر از کانال و ورود به سینا بود در این عملیات از پوشش موشک های سام دیگر خبری نبود.از این رو دفاع هوایی بر عهده نیروی هوایی مصر بود.در 14 اکتبر نیروهای مصری با اتش توپخانه بر 700 تا 750 تانک اسرائیل تاختند.ولی عملیات به سرعت طی دو روز به شکست انجامید.در مرحله اول مصر تلاش کرد با پیاده کردن کماندوهای خود درعقبه نیرو های اسرائیلی را بر نیرو های تدارکاتی اسرائیلی ببندد که این بار نیز مانند دفع اول با قتل عام کماندو های مصری توسط کماندو های اسرائیلی در کمین ماجرا تمام شد.دوم مصر اینکه به جای تمرکز نیروها در یک یا دو جبهه مشخص نیروهای خود را پخش و دست به درگیری تیپ به تیپ و لشکر به لشکر با نیروهای اسرائیلی زد که در حال دفاع بودند.سوم عدم وجود پوشش موشک های سام برای نیروهای مصری و از طرفی دریافت ضربتی سامانها جنگ الکترونیک از امریکا توسط اسرائیل باعث ایجاد اختلال گسترده بر روی سامانه های سام ارتش مصر شد به طوری که ارتش اسرائیل که طی یک هفته 109 جنگنده را از دست داد طی هفته دوم تنها 19 جنگنده خود را دست داد.از این رو نیرو های زره مصری دوباره زیر اتش شدید نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفتند.حملات مصر طی دو روز به شکست انجامید و حدود 250 تانک و 200 نفر بر مصری در ازاء40 تانک اسرائیلی نابود شد و حملات ان ها به سرعت دفع شد . شاید بزرگترین دلیل شکست در دور دوم عملیات مصری ها تاخیر بیش از حد ان ها بود. ان ها از زمان تثبیت میدان جنگ در 9 و 10 اکتبر چهار روز طلایی را از دست دادند که به نفع اسرائیلی ها در جمع اوری تدارکات تمام شد.با متوقف کردن حرکت ارتش مصر در 14 اکتبر نیروهای اسرائیلی بلافاصله دست به ضد حمله متقابل زدند.شارون لشکر زرهی را میان شکاف ارتش 2 و3 مصر رد کرد و خود را به ان سوی کانال رساند.این اقدام به سرعت ارتش دوم مصر را که در جنوب قرار داشت به محاصره کشاند.سپاه دوم مصر که در حال نبرد سخت با نیروهای اسرائیلی در جنوبی شرقی سینا بود ناگهان یک لشکر اسرائیلی را پشت سر خود دید.این عملیات اسرائیل ها با کد عملیات دلیرانه انجام شد.این نیرو به سرعت با یک گروه 750 نفری از چتربازان تحت رهبری ژنرال مت تقویت شدند انها در شب15 اکتبر ان سوی کانال به خطوط تدارکاتی،سکوهای پدافند هوایی سام و هر چیز با ارزش نظامی یورش بردند. با از بین رفتن تعدادی از سکوهای سام در غرب سوئز نیروی هوایی اسرائیل حملات هوایی خود را به خطوط تدارکاتی مصر در سینا در خاک اصل مصر از سر گرفت.نیروی هوایی مصر هنگامی که دید دیگر از دست موشک های سام کاری بر نمی اید دست به پرواز برای مقابله با خلبانان اسرائیلی زد ولی به زودی در نبردهای هوایی داگ فایتر خلبان مصری مقلوب خلبانان اسرائیلی شدند.
اسرائیل تلاش کرد تا جاده تدارکاتی نیروهای خودکه به غرب کانال رفته بودند را امن کند . اگر این جاده قطع میشد شارن و نیرو هایش در ان سوی کانال تحت محاصره قرار می گرفتند.شارون می خواست تا در ان سوی کانال پیشروی کند پیشروی در ان سوی کانال یعنی اینکه شهرهای مهم مصر در خطر اشغال بود از این رو مصرهای مجبور بودند نیروهای خود را از سینا بیرون کشیده و به ان سوی کانال ببرند . در نهایت حمله در 16 اکتبر اغاز شد . نیروهای اسرائیلی به چند جاده مهم مصری یورش بردند که اکثر ان ها به کانال ختم میشد و راه تدارکاتی برای نیروهای مصری در سینا بود درگیری سه روز طول کشید.اگرچه نیروهای شارون محدود بودند و در برابر خیر عظیم نیروهای مصری کوچک ولی توانستند از پس نبرد بر ایند. مصری ها از پس ضد حملات اسرائیل بر امدند ولی انها نتوانستند در خاک اصلی خود به ضد حمله برای فرستادن نیروهای اسرائیلی به ان سوی کانال دست بزنند.دلیل عدم موفقیت مصری ها در بیرون راندن نیرو های اسرائیلی از غرب کانال درک نادرست فرمانده هان مصری از هدف اصلی اسرائیل ها بود.حمله اسرائیل به ان سوی کانال دور زدن نیروهای ارتش مصر و همچنین کاهش فشار بر روی نیروهای اسرائیل درسینا برای اینکه انها بتوانند خود را برای یک نبرد بزرگ اماده کنند.در حالی که مصری ها فکر میکردند شارون قصد حمله به عقبه سپاه دوم مصر که در جنوب سینا مستقر بود را دارد.البته یکی از اهداف شاروان این بود.در نهایت هنگامی که نبرد در غرب کانال تمام شد و نیرو های مصری از پس نیروهای اسرائیلی بر نیامدند مصری ها تلاش کردند تا عقبه نیروهای شارون را قطع کنند از این رو لشکر 21 زرهی مجهز به تانک های تی62 متعلق به سپاه دوم رو به شمال(یا همان مرکز سینا) گذاشتند و به مرکز سینا که عقبه نیرو های شارون بود حمله کردند.ولی جالب اینکه سازمان اطلاعات اتش مصر اصلا متوجه وجود یک لشکر زرهی اسرائیل در این منطقه نشد و لشکر 21 مصر به یکباره در سر راهش با لشکر زرهی 162 روبرو شد و در یک درگیری زرهی با وجود برتری تانک های تی62 مقلوب شد و 60 تانک خود را از دست داد . لشکر زرهی 162 تحت فرمانده ای ژنرال ادوین نقش بسیار در حفظ عقبه نیروهای شارون در غرب کانال داشت و تا پایان جنگ مواضع خود را حفظ کرد.یک بار دیگر مصری ها قربانی عدم اطلاع خود از شرایط میدان نبرد شدند.بعد از شکسته ضد حمله مصر در 17 اکتبر ،در 18 اکتبر فرماندهان نظامی مصر از جمله وزیر دفاع مصر از سادات خواستند تا نیروهای زرهی مصر را از سینا خارج کرده و به غرب کانال بفرستد تا نیروهای شارون را بیرون کنند ولی سادات نه تنها مخالفت کرد بلکه انها را به دادگاه نظامی نیز تهدید کرد.سادات می خواست اسرائیل را تحت فشار بگذارد تا ان ها مجبور به دادن در خواست اتش بس شوند.
در ان زمان نیروهای اسرائیلی با ایجاد دو پل در حال تقویت خود در غرب کانال بودند و می خواستند به طرف قاهره و جنوب قاهره حرکت کنند.ولی مشکل این بود که تعداد نفرات اسرائیل ها در غرب کم بود و با مقاومت نیروهای مصری موجه و تلفات سنگینی دادند.مسئله این بود که اسرائیل ها نمی توانستند به دلیل محدودیت نفرات در غرب سوئز دست به عملیات بزنند و از طرفی مصریها نیز به دلیل عدم برنامه ریزی نمی توانستند اسرائیلی ها را از غرب کانال برانند. بهترین حالت نیروهای شارون 101 کیلومتر با قاهره فاصله داشتند.هنگامی که شارون فهمید فکر پیشروی به سوی قاهره خطرناک است به طرف شمال کانال پیشروی کرد با اشغال جاده های منتهی به کانال عقبه سپاه سوم مستقر در شمال سینا را قطع و این سپاه را به محاصره بکشاند.مصر دو سپاه با 70000 سرباز و 750 تانک در سینا داشت که عقب انها همکنون توسط دو لشکر اسرائیل در غرب کانال به شدت تهدید میشد.
شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 22 اکتبر طی قطنامه 338 خواهان اتش بس بین دو طرف درگیرشد.قرار شد که اتش بس در ساعت 12:00 شب به اجرا در اید.هر دو طرف رازی بودند زیرا دیگر خسته شده بدند.ولی اتش بس به همین سادگی ها به صورت واقعی عملی نشد.نیروهای شارون تقریبا تمام جاده های بین قاهره تا کانال را اشغال کرده بوند و تنها چند کیلومتر تا یکی از بزرگترین جاده های باقی مانده بود که وی می خواست ان را اشغال کند.شارون خوب میدانست با اشغال این جاده سپاه سوم در محاصره خواهد افتاد.از طرفی نیروهای اسرائیلی در جنوب سینا(لشکر 162) در زد خورد دائم با مصری ها بودند و اصلا خط مقدمی مشخص نبود که انجا را خط اتش بس اعلام کنند.بعد از اعلام اتش بس در سال 12:00 نیروهای مصری به دستور سادات دست به انجام عملیات بر پس گرفتن حداقل بخشی از مناطق اشغالی درسینا و غرب کانال زدند.هنگامی که شارون این وضعیت را دید از دایان خواستار پاسخ به مصری شد که دایان موافقت کرد و اسرائیل نیز دست به ضد حمله زد.سادات اسرائیل و اسرائیلی ها سادات را متهم به نقض اتش بس می کردند.
با این پیش امد دیگر کسی به اتش بس اهمیت نمی داد از این رو نیرو های اسرائیلی در جنوب سینا دست به یورش به نیروهای سپاه دوم در جنوب زدند.از طرفی با پیشروی نیروهای شارون در غرب کانال به سوی شمال در 23 اکتبر این یقین در امریکا به وجود امد که به احتمال زیاد اسرائیل طی چند ساعت اینده با قطع کامل عقبه نیروهای سپاه سوم مصر در شمال سینا نیرو های مصری را محاصره کامل خواهد گرفت.در ان زمان هنری کسینجر وزیر انور خارجه امریکا این مغز هیلگر سیاسی غرب به فکر افتاد تا با یک مانو سیاسی برای همیشه مصر را از چنگال شوروی رانده و به سوی امریکا جذب کند.وی می خواست تا امریکا در مقابل اسرائیل بایستد تا انها دست از محاصره ارتش سوم مصر برداشته تا بدین گونه با حفظ ابروی سادات بتوانند وی را به سوی امریکا جذب کنند.
سادات بسیار ترسیده بود و کار سپاه سوم را تمام شده میدید.ولی امروزه بسیار معتقدن با وجود محاصره سپاه سوم این به معنی فروپاشی کامل سپاه سوم مصر نبود.درست است که در ان زمان نیرو های ژنرال ادوین در مرکز سینا بین دو سپاه مصری شکاف ایجاد کرده بود و از طرفی شارون نیز پشت سپاه سوم قرار داشت ولی اسرائیلی ها برای در محاصر نگه داشتن سپاه سوم مصر باید اول از عقبه نیروهای شارون در غرب کانال حفاظت کامل میکردند این در حالی بود که نیروهای شارون نیز استحکامات درستی در غرب برای خود دست و پا نکره بودند.به هر حال سپاه سوم مصر به شدت در مخمصه افتاده بود به طوری که به این مسئله لقب مخمصه سپاه سوم داده بودند.
در نهایت فشار امریکا بر اسرائیل مبنی بر قطع حمایت این کشور در جنگ با مصر باعث شد تا اسرائیل کوتاه بیایید و به اتش بس تن دهد.
و حالا بیاد رفت بر سر بلندی های جولان
در بلندی های جولان در روز6 اکتبر سوریه حمله خود را با 5 لشکر اغاز کرد. حمله با حمله هوایی 100 جنگنده و گلوله باران 50 دقیقه توپ خانه همراه بود.بلافاصله یورش سوریه با کمک نیروهای زرهی اغاز شد. نیروهای سوریه در این نبرد شامل 28000 سرباز،800 تانک و 600 توپ بود در حالی که نیروهای مدافع اسرائیلی در بلندی های جولان شامل 3000 سرباز ،180 تانک و 60 توپ بودند. نیروی های سوریه در روز دوم توسط نیروهای بیشتری تقویت شدند. ان ها با کمک بالگردها و سلاح های ضد تانک نیروهای اسرائیلی را زیر اتش گرفتند و اسرائیل تلاش در ضد حمله کردند ولی با شکست مواجع شدند.
جنگ در بلندی های جولان از نظر فرماندهان اسرائیلی اولویت اول را نسبت به نبرد در سینا را داشت.بلندی های جولان به طور خطرناکی به مناطق پر جمعیت اسرائیل نزدیک بود در حالی که سینا به اندازه کافی از مناطق حیاطی دور بود.اشغال جولان مناطقی مانند حیفا و نتانیا را به شدت تحدید میکرد.انقدر نبرد در بلندی های جولان مهم بود که اسرائیل بلافاصله نیروهای ذخیره خود را احضار و تانک های ذخیر شده در انبار را به خدمت گرفت .انها حتی نگذاشتند تا سلاح های تانک ها در انبار سرویس شوند بلکه انها را راهی بلندیها جولان کردند تا طی مسیرسرویس انجام شود.سوریه نیز به طور چشمگیر به موشک های سام روسی برای دفاع از اسمان میدان نبرد وابسته بود. در دو روز اول جنگ سوریه توانست در بلندهای جولان پیش روی کنند.ان ها این بار تا حدی از اتش هوایی اسرائیلی ایمن بودند. طی روز اول حداقل 40 جنگنده اسرائیلی سرنگون یا صدمه دیدند.ولی بلافاصله خلبانان اسرائیلی فهمیدند که پرواز در ارتفاع کم در بلندی های جولان تا حد زیادی می توان ان ها را از خطر موشک های سام رها کند.از طرفی ان ها با پرواز در ارتفاع کم برفراز اردن خود را به بلندی ها جولان می رساندند و سامانه های موشکی سوریه ها را غافلگیر می کردند. در شروع روز سوم سام های سوریه دیگر نتوانستند کار زیادی بکنند. خلبانان اسرائیل به سرعت با کمک بمب های ناپالم شروع به بمب باران ارتفاع پایان کردند و تلافات بسیاری به سوریه ها وارد کردند و ان ها را زمین گیر کردند. روز اول نیمه شب سوریه ها تلاش کرد دست به حمله شبانه بزنند.ارتش سوریه تعداد زیادی تانک تی62 از شوروی دریافت کرده بود. تانک تی62 در ان زمان برترین تانک جهان بود. این تانک مجهز به توپ115 میلیمتری و زره بسیار بود. از نظر کارایی این تانک برتر از تانک های ام48 و سنترین اسرائیلی بود. سوریه ها بسیار بر روی توان این تانک حساب باز کرده بود.از جمله امکانات این تانک نورافکن های فروسرخ برای رزم شبانه بود.این توان به سوری ها امکان داد تا دست به پاتک شبانه بزنند. اول اسرائیلی ها تا حدی در حمله شبانه 7 اکتبر دست پای خود را گم کرده و بخشی از مناطق اشغالی سال 1967 را واگذار کردند ولی به زودی خود را جمع جور کرده و دست به ضد حمله زدند و این مناطق را پس گرفتند. یکی از افسران اسرائیلی در خاطرات خود می گوید: تانک های ما توان رزم شبانه نداشت هنگامی که سوریه ها دست به حمله زرهی شبانه زدند ما مجبور شدیم با استفاده از پرتاب منور و راکت های ضد تانک لاو به جنگ تانک ها برویم. در روز دوم سوریه دوبار شروع به حمله کردند.انها حدود 800 تانک داشتند و با اجرای اتش گسترده توانستند ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیل بزنند. اسرائیل می خواست در برابر نیروهای زرهی ارتش سوریه از نیروی هوایی استفاده کند ولی سامانه های سام به ان ها چنین اجازه ای نمی دادند. از این رو در 8 اکتبر نیروی هوایی تلاش کرد طی عملیات گسترده این سامانه ها را سرکوب کند تا بعد به نیروهای زرهی سوریه بپردازد ولی این تلاش باعث از دست رفتن 6 جنگنده در ازاء نابودی یک سامانه سام انجامد.
طی چهار روز اول جنگ اسرئیل توانست با کمک 7 تیپ زرهی به فرمانده ای ژنرال بن گال از تا مرکز جولان برای خود خطوط دفاعی خوبی دست و پا کند و به سوریه خسارات زیادی وارد کند.ان ها با وجود اینکه یک چهارم سوریه ها بودند ولی از روحیه بالای برخوردار بودند و از تسلیحات خود به خوبی استفاده میکردند. ولی این 7 تیپ زرهی تنها 182 تانک در روز اول داشت که در 9 اکتبر بعد از چهار روز به 9 تانک کاهش پیدا کرده بود.ان ها تن ها کارایی که می توانستند بکنند این بود که وقت تلف کنند تا نیروهای ذخیره بیشتر به ان ها برسد.از انجایی که سوریه ها دست به حملات شبانه میزدند و اسرائیلی ها توان فنی این کارا را نداشتند ان ها دست به مین گذاری و تله گذاری و به هرکاری دیگر دست میزدند تا سوریه ها نتوانند شب دست به عملیات بزنند.
وضعیت در بلندی های جولان اصلا خوب نبود. موشه دایان می دانست اگر نیروهای ذخیره به سرعت خود را به جولان نرسانند و سوریه ها دست به یک تهاجم همه جانبه زرهی بزنند کار زیادی از دست نیرو های فعلی بر نمی اید.در نهایت تا روز 8 اکتبر نیروهای ذخیره به جولان رسیدند.اگر چه این نیروها از تجهیزات قدیمی تر مثل تانک های سوپر شرمن بهره می بردند ولی ان ها توانستند دست به حملات خورد کننده ای بر ضد سوریه بزنند و در نهایت تا 10 اکتبر تمامی مناطق از دست رفته دوباره به چنگ اسرائیل افتاد . بلندی های جولان به اسرائیل تلفات زیادی وارد کرد. این منطقه مانند سینا نبود که باز و بدون مانع باشد . موانع زیاد اگرچه به نفع نیروهای پیاده اسرائیلی بود ولی به نفع سوریه ها نیز بود.ان ها با کمک ارپی چی7 خود تانک های اسرائیلی را منهدم می کردند در حالی که توانسته بودند خود را به خوبی در مناطق طبیعی بلندی های جولان استتار کنند.به هر حال اسرائیلی ها تا روز 10 اکتبر پیروزی چشمگیری را به دست اورده بودند.
در ان زمان اسرائیل در شمال یعنی جولان پیروزی بزرگی بدست اورده بود ولی هنوز در سینا نتوانسته بود به فتوحات بزرگ دست یابد.این خود یک انگیزه سیاسی برای اسرائیلی ها شد تا در سرزمین سوریه بیشتر نفوذ کنند. بین 11 تا 14 اکتبر اسرائیلی ها با وجود مقاومت شدید سوریه ها 50 کیلومتر در غرب جولان پیشروی کردند.پیشروی تا انجا ادامه داشت که ان ها در روز 14 اکتبر به 40 کیلومتری دمشق پایتخت سوریه نیز رسیدند و می توانستند حومه دمشق را با توپ های سنگین 175 میلیمتری ام107 مورد هدف قرار می دادند. با رو به وخامت گذاشتن وضعیت بلندی های جولان اعراب ملک حسین اردنی را تحت فشار گذاشته تا به کمک سوریه وارد جنگ شود ولی وی این درخواست را برای در امان ماندن از خشم اسرائیل رد کرد. عراق نیز بلافاصله یک نیروی شامل دو لشکر زرهی با استعداد 30000 سرباز و 250 تا 500 تانک و 750 نفر بر زرهی به سوریه اعزام کرد.حضور این نیرو ها باعث این شد که اسرائیل از پیش روی وا بماند. نیروی هوایی سوریه نیز شروع به حملات هوایی به نیروی زمین اسرائیل کرد اگر چه تعدادی از جنگنده های خود را در نبرد هوایی داگ فایتر از دست داد. در22 اکتبر اسرائیل تلاش کرد با کمک کماندوهای خود تلاش کرد تا با اشغال ارتفاعات در غرب جولان فشار را از روی نیروهای خود که توسط لشکرهای عراقی تحت فشار بودند را کم کند ولی با وجود دو روز درگیری و چند بار دست به دست شدن این بلندها اسرائیل ها کار زیادی از پیش نبردند.هنگامی که اسرائیل برای سومین بار تلاش کردند با هلیکوپتر نیرو پیاده کنند با موج حملات بالگردها و میگ های سوری مواجه شدند که مجبور به عقب نشینی شدند.
این درگیرها نشان میداد که جبهه در شمال قفل شده است.سوریه تصمیم داشت تا در روز 23 اکتبر این بن بست را شکسته و جنگ را به پیش ببرد و تمام غرب و جنوب جولان را پس بگیرد.روز 23 اکتبر با یک درگیری هوایی بزرگ در نزدیکی دمشق شروع شد که هر دو طرف ادعای سرنگونی 10 جنگنده طرف مقابل را کردند. ولی این تنها درگیر بزرگ در ان روز بود. 5 لشکر سوریه در این نبرد حضور داشتند. ولی مشکل این بود که روز قبل حمله 22 اکتبر مصر با اسرائیل به اتش بس رسیده بودند.این اتش بس اسد را به شدت کلافه کرده بود.ان ها نه تنها بلندی های جولان را بعد دو هفته پس نگرفته بودند بلکه غرب این منطقه را نیز از دست داده بودند. برخی در سوریه معتقد بودند که اگر ان ها حمله خود را انجام دهد و بر ارتش اسرائیل ضربه جدی وارد کنند ممکن است فشار بر روی ارتش در محاصر سوم مصر کم شده و مصری ها را تشویق به جنگ کند ولی اسد می ترسید که با اتش بس میان مصر و اسرائیل و باز شدن دست ان ها در سینا اسرائیل تمام نیروهای خود را به جولان فرا خواند و نه تنها 5 لشکر ارتش مصر را در هم بکوبد بلکه دست به اشغال دمشق نیز بزند از این رو اسد دستور لغو عملیات را داد.وی همچنین دستور داد تا نیروها عراقی به خانه برگردند.
نبرد در دریا
نبرد های دریایی جنگ یوم الکیپور بسیار انقلابی بودند و در نوع خود اولین بود. در این جنگ اولین نبردهای دریای بین ناوچه های موشک انداز اتفاق افتاد.نبرد مشهور دریایی لاذقیه بین نیروی دریایی سوریه و اسرائیل یک نبرد دریایی سرنوشت ساز بود که در روز 7 اکتبر روز دوم جنگ اتفاق افتاد و در ان نقش سامانه ها جنگ الکترونیک در نبرد دریایی مشخص شد.در این نبرد ناوچه موشک انداز کلاس اوسا ساخت شوری در اختیار نیروی دریایی سوریه با وجود شلیک پیاپی موشک های ضد کشتی کروز پی15 ترمیت به طرف 6 ناوچه موشک انداز اسرائیلی ،ان ها موفق به غرق هیچکدام از ناوچه های اسرائیلی نشدند.دلیل این کار این بود که ناوچه های اسرائیلی از سامانه ها جنگ الکترونیک بهره می بردند و توانستند با ایجاد پارازیت موشک های سوریه را فریب دهد ولی هنگامی که ناوچه های سوری به برد موشک های گابریل اسرائیل رسیدن انها نتوانستند موشکهای را فریب دهند زیرا ناوچه های اوسا سوری تجهیزات جنگ الکترونیک موثری نداشتند.این نبرد نشان داد که می توان با کمک سامان ها جنگ الکترونیک به جنگ موشک های کروز پیشرفته ضد کشتی رفته.البته درگیری ها به نیروی دریایی مصر نیز اسیب رساند.در روز 7 اکتبر نیروی دریایی اسرائیل نیروی دریایی مصر را در نبردی که بعدها به نبرد مارسا تالامات مشهور شد شکست داد.در این نبرد در این روز دو قایق موشک انداز کلاس دابر اسرائیل طی یک گشت دریایی با قایق ها مسلح مصری در خلیج سوئز روبرو شودند که در حال حمل کماندوهای مصری به ان سوی سوئز بود در این درگیری کشتی های اسرائیلی قایق های مصری را غرق کردند و تعدادی از کماندو های مصری را کشتند.همچنین یک تیم از کماندوهای اسرائیلی در شب 9 و 10 اکتبر با نفوذ به بندر مصری ناوچه کلاس کومار نیروی دریایی مصر را غرق کردند ولی بعد انها چهار بار در نفوذ به این بندر برای تکرار کار خود ناموفق ماندند ولی انها در شب 21 اکتبر دوباره بازگشته و با پرتاب راکت های ضد تانک لاو به شدت به یک قایق موشک انداز اسیب وارد کردند.کماندوهای اسرائیلی همچنین عملیات های مشابه را در بندر پور سعید تکرار کردند که چند قایق گشتی و یک قایق تدارکاتی را غرق کرند.
شارژ از بیرون
در تمام طول این جنگ هر دو طرف درگیر جنگ به طور دائم از طرف متحدین خود تجهیز میشدند.
در شروع جنگ غرب فکر میکرد که اسرائیل طی 72 تا 96 ساعت در سینا شکست خواهد خورد به طوری که طی یک جلسه فوری در کاخ سفید در روز اول جنگ سیاستمداران امریکا درباره اینکه باید تسلیحات بیشتری برای اسرائیل فرستاده شود به گفتگو نشستند .تقریبا همه در امریکا با ارسال سلاح برای اسرائیل مخالف بودند و تنها هنری کیسنجر وزیر امور خارجه که با ارسال سلاح به اسرائیل دفاع کرد وی معتقد بود که اگر به اسرائیل کمک نشود دیگر بعد از جنگ نمی توان از پیروی وی از امریکا اطمینان داشت.اگر چه وی به این مسئله نیز معترف بود که این کار بر رابطه امریکا با جهان عرب سایه خواهد انداخت.
در امریکا تردید جدی وجود داشت و کسی فعلا از کمک فوری حرفی به میان نمی اورد تا ببیند فرایند جنگ به کدام سو خواهد رفت.در 8 اکتبر وضعیت اسرائیل در دو جبهه بسیار بد بود . مصریه ها از کانال رد شده و درسینا نفوذ کرده بوند و اسرائیل در نبرد های زرهی مقلوب شده بود و در بلندهای جولان نیز موشک های سام تلفات بالای از نیروی هوایی اسرائیل گرفته بود.در 9 اکتبر تلفات اسرائیل بیش از انتظار بود.
در شب 8 و 9 اکتبر موشه دایان به گلدونن مایر نخست وزیر اسرائیل درباره معبد سوم صحبت کرد.معبد سوم کد استفاده از سلاح اتمی بود.موشه دایان فکر میکرد اگر کار این چنین پیش رود اسرائیل شکست خواهد خورد و خطر اشغال کامل وجود دارد.اسرائیل چند کلاهک 20 کیلوتنی اتمی داشت که از فعالیت های زیر زمینی در نیروگاه اتمی دیمونا به دست اورده بود که می توانست ، توسط جنگنده های اف4 فانتوم و موشک های بالستیک جریکا1 به طرف اهدافی در مصر و سوریه پرتاب کند. هنگامی که این خبر به واشنگتن رسید کیسنجر و نیکسن بلافاصله برای اینکه از چنین اتفاقی جلوگیری کنند دستور عملیات ترابری و بزرگ با نام نیکل را دادند . این عملیات که در نوع خود در تاریخ بی نظیر است هرچه اسرائیل برای پیروزی در جنگ نیاز داشت به طور مستقیم از ارتش امریکا دریافت کرد.اسرائیل در مجموع 22395 تن تسحیلات را دریافت کرد که 8755 تن از ان قبل از پایان جنگ به اسرائیل رسید.برای انتقال این میزان تسحیلات 577 سرتی پرواز توسط هواپیماهای ترابری سی141 و سی5 ارتش امریکا به اسرائیل انجام شد.همچنین اسرائیل 90000تن سوخت نیز از امریکا با 16 کشتی دریافت کرد.اقلام دریافتی اسرائیل طی عملیات نیکل به شرح زیر بود
نام | تعداد | کاربرد |
اف4 فانتوم2 | 34 تا 40 فروند | جنگنده بمب افکن |
ای4 اسکای هاوک | 46فروند | جنگنده سبک تهاجمی |
سی130 | 12 | هواپیمای ترابری |
سی اچ 53 | 8 | بالگرد سنگین ترابری |
خودروی ارتباطی | 40 | |
تانک ام60 و ام48 | 200 عراده | تانک ام بی تی |
نفرربر زرهی | 250 عراده | اکثرا نفربرها زرهی ام113 |
خودرئوی چنمد منظوره | 220 عراده | |
اتش بار چاپارل | 12 | پدافند هوایی ارتفاع پایین |
اتش بار هاوک | 3اتش بار | پدافند هوایی ارتفاع متوسط |
توپ های 155 و 175 میلیمتری | 40عراده |
همچنین اسرائیل تعداد زیادی موشک ضد زره ماوریک و تاو و تجهیزات فراوانی جنگ الکترونیک برای نیروی هوایی بود که تاثیر زیادی در خنثی سازی توان پدافند هوایی مصر و سوریه داشت.قیمت این تجهیزات که یک چهارم ان ها در زمان جنگ تحویل اسرائیل شد 800 میلیون دلار به سال 1973 بود. امریکا حتی با کمک هواپیمای پیشرفته اس ار71 دست به شناسایی هوایی برای اسرائیل زد تا اتم ها بتوانند اطلاعات دقیق تری از جبهه سینا داشته باشند.
البته این تنها اسرائیل نبود که تجهیزات شد مصر و سوریه نیز توسط شوروی تجهیز شدند. از روز 9 اکتبر شوروی شروع به تجهیز مصر و سوریه از طریق دریا و هوای کرد.6000تن به مصر،3750 تن به سوریه و 575 تن به عراق این تسحیلات به طور مستقیم از انبارهای ارتش سرخ از شوروی و اروپای شرقی با استفاده از 900 سورتی پرواز با کمک هواپیما های انتونف 12 و22 به مصر وسوریه انتقال یافتند.63000 تن دیگر نیز به سوریه انتقال یافت که تا 30 اکتبر دست سوریه ها بود .این تسحیلات شامل 400 تانک تی55 و تی62 بود که برای جبران تلفات سوریه در بلندی های جولان به انها داده شد.سوریه کمک بیشتری دریافت کرد در حالی که گفته شده مصر هیچ تانکی از شوروی تحویل نگرفت.البته نیرو های درگیر کشورهای عربی نیز به طور غیر مستقیم به این جنگ درگیر بودند. الجزیره و لیبی تجهیزاتی همچون میگ21 و سوخوی7 ویا میراز3 تحویل مصر و سوریه دادند.عربستان و کویت نیز سرباز به سینا و بلندهای جولان اعزام کردند حداقل 8500 سرباز از سودان،عربستان،کویت ،پاکستان ولیبی و مراکش نیز منطقه اعزام شدند اگرچه بسیاری از انها دیر به میدان جنگ رسیدند.حتی کوبا و کره شمالی نیز به خواست شوروی خلبان و جنگنده به منطقه اعزام کردند.
پایان یک اشتباه
مصر و سوریه یک جنگ پر هزینه را راه انداختند تا مناطق اشغالی سال 1967 را از اسرائیل پس بگیرند ولی در نهایت چه شد.شورای امنیت در 24 اکتبر طی قطعنامه 339 اتش بس بین طرفین درگیر ایجاد کرد اگرچه تا 30 اکتبر حملات هوایی و زد و خورد پراکنده بسیار بود.از انجایی که اسرائیل طی قطعنامه 339 به اتش بس پایبند نبود و نیرو های شارون همچنان ان سوی کانال در حال زد و خورد بودند کسینجر اسرائیل را تهدید به قطع حمایت امریکا کرد و بدین سان اسرائیل کوتاه امد .سرانجام طی قطعنامه 340 هر دو طرف اتش بس را قبول کردند تا چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل به پایان برسد.در 18 ژوئن اسرائیل طی توافقی نیروهای خود را به شرق کانال برگرداند و حق تسلط مصر بر سوئز را پذیرفت.در جبهه جولان نیز اسرائیل 31 مه سال 1974 از مناطق جدید که اشغال کرده بود بیرون کشید و تا به همان مرز قبل جنگ برسد.بدین سان مصر و سوریه بعد از دو هفته جنگ بدون هیچ گونه دستاوردی شکست خورده و سرشکسته به اتش بس تن دادن.اسرائیل تلفات زیادی در این جنگ داد ولی بازهم کمتر از مصر و سوریه بود.اسرائیل 2800 کشته داد و 8800 سرباز نیز زخمی شدند.400 تانک نابود و 102 هواپیما سرنگون شدند که نیمی از اینها در سه روز اول جنگ از دست رفتند.تلفات نیروی هوایی اسرائیل شامل 32 فروند اف4 فانتوم، 53 فروند ای4 اسکای هاوک، 11 فروند میراژ3 و 6 فروند سوپر میسترال.دو هلیکوپتر نیز باید به این لیست اضافه گردد.لیست تلفات دو طرف در زیر بدین شرح است
شرح | اسرائیل | مصر | سوریه |
کشته | 2800 | 5000 | 3000 |
مجروح | 88000 | 15000 | 3500 |
تانک نابود شده | 400عراده | 2250 عراده | |
هواپیماهای سرنگون شده | 102 فروند | 341 تا 540 فروند |
نیروی هوایی اسرائیل تنها20 تا 30 جنگنده را در رزم هوایی از دست داد.حداقل 344 فروند جنگنده نیروی هوایی عرب در رزم هوایی سرنگون شد تا نیروی هوایی اسرائیل با سرنگونی بیش از 500 هواپیما در رزم هوایی(در جنگ های سال 1958،1967،1973و 1982)بیشترین میزان پیروزی هوایی را در در بین کشورهای جهان بعد از جنگ دوم داشته باشد.برای نمونه یک فروند میراژ3 در موزه ارتش اسرائیل نگهداری می شود که 13 پیروزی هوایی در این جنگ دارد.همچنین میزان نابودی تانک های دو طرف نشان دهنده برتری اموزش در اسرائیل است تا تانکها.سوریه از تانک های پیشرفته تی62 بهره می برد که از همه لحاظ از تانک های ام60 و ام48 و سنتروین اسرائیلی برتر بود ولی مانند همیشه بیکفایتی کار دست عراب داد.نیرو های نظامی اسرائیل به طور چشم گیر برتر بودند.انها خوب اموزش دیده بودند و انگیزه زیادی داشتند در حالی که اعراب فقط دل به تجیهزاتی خوش کرده بودند که به درستی نمی توانستند از انها بهره برند.
جالب اینکه بعد از این همه خون ریزی بر سر سینا درسال 1978 طی مذاکرات صلح میان اسرائیل و مصر در کمپ دیویت اسرائیل سینا را به مصر پس داد تا بدینسان سینا که محور سه جنگ سال 1958،1967 و 1973 بود بدون خونریزی پای میز مذاکره به مصر برگردد.انور سادات با رفتن سر میز مذاکره با اسرائیل خشم جهان عرب و اسلام را به جان خرید و در سال 1981 ترور شد تا جای ان را حسنی مبارک بگیرد.انور سادات و بیگن(نخست وزیراسرائیل )هردو بخاطر این مذاکرات که به جنگ اعراب اسرائیل پایان داد جایزه صلح نبل را گرفتند . ولی همچنان مناطق اشغالی دیگر در سال 1967 مانند بلندی های جولان و کرانه باختری رود اردن در دست اسرائیل باقی مانده.
گرداوری و ترجمه:مهندس عبدالحمید تارخ
چاپ شده در شماره 70 و 80 ماهنامه جنگ افزار