تاریخ

امپراتوری عثمانی از آغاز تا سقوط(قسمت هفتم)

سلطان محمود دوم سلطنتی سرشار از شکست و پیروزی

قسمت هفتم
(قسمت هفتم مقاله تاریخ امپراتوری عثمانی به طور کامل تنها به دوران سی و یک ساله سلطنت سلطان محمود دوم پرداخته می شود. چرا که دوران حکومت این سلطان سرشار از اتفاقات مهم تاریخی مانند جنگهای استقلال یونان، ظهورمحمدعلی پاشا در مصر جنگ با روسیه و ایران و بسیاری از وقایع مهم تاریخی دیگر بود)

روزهای خونین سلطان محمود و مصطفی پاشا بیرق دار

باوجود مرگ سلیم سوم و برکناری مصطفی پنجم روزهای خونین خاندان سلطنتی عثمانی هنوز تمام نشده بود. محمود دوم تنها 23 سال داشت که به عنوان امپراتور جدید عثمانی به تخت نشست. بی تجربگی محمود و قدرت روز افزون مصطفی پاشا بیرق دار منجر به حوادث خونین آینده شد. بیرق دار به دلیل کشته شدن سلیم بشدت از مصطفی پنجم متنفر بود و قصد کشتن او را داشت اما محمود دوم با کشتن پسرعموی برکنار شده اش مخالفت کرد.
بیرق دار اگه چه نتوانست از مصطفی انتقام بگیرد اما دیگر خیانتکاران و شورشیان را به حال خود رها نکرد. او به پشتوانه قدرت تمام کمال خودش بسیاری از سران شورشی یماک و ینی چری را اعدام کرد. در حالی که بیرق دار مشغول کشت و کشتار مخالفان بود محمود راه دیگری در پیش گرفت. او بسیاری از اموال مصادره شدن سیاستمداران اصلاح طلب دوران سلیم سوم را به آنها بازگرداند و سعی کرد و با انتصاب سیاستمداران روشنفکر باقی مانده روند اصلاحات سلیم سوم را از سرگیرد.با این وجود بیرق دار به سرعت به اصلی ترین مانع و دشمن محمود تبدیل شد.

مصطفی پاشا بیرق دار و طرفدارانش در ماه های اول سلطنت سلطان محمود دوم قدرت بی رقیب عثمانی بودند
مصطفی پاشا بیرق دار و طرفدارانش در ماه های اول سلطنت سلطان محمود دوم قدرت بی رقیب عثمانی بودند

او ارتش شخصی خود را داشت و هر بار که سلطان او را احضار می کرد برخلاف قوانین موجود با محافظان مسلح خود به کاخ سرای می رفت. کشتار فرماندهان ینی چری باعث بروز یک شورش جدید در شهر استانبول شد. بیرق دار که تصور شورش از جانب سربازان ینی چری را نداشت بیشتر سربازانش را برای سرکوبی شورش های متعدد به منطقه بالکان و بلغارستان اعزام کرده بود. سربازان ینی چری از این فرصت استفاده کردند و در 15 نوامبر 1808 یک شورش گسترده برضد بیرق دار از سوی سربازان ینی چری آغاز شد. بیرق دار حاضر به ترک شهر و فرار به سمت اردوگاه سربازان وفادارش نشد و ینی چری ها به سرعت کاخ دژ مانند او را محاصره کردند. هزار سرباز ینی چری به خانه وزیر اعظم مقتدر عثمانی حمله ور شدند . در جریان درگیری ها آتش به انبار مهمات داخل خانه وزیر اعظم رسید و یک انفجار مهیب علاوه برکشتن بیرق دار و خانواده اش باعث مرگ نیمی از سربازان ینی چری هم شد. با این وجود هیچ کس مرگ وزیر اعظم را باور نکرد. به سرعت شایع شد بیرق دار از شهر گریخته و به زودی با سربازان نظام جدید وفادار به خود وارد استانبول خواهد شد. قاضی پاشا فرمانده سربازان نظام جدید به سرعت به سلطان محمود دوم پیشنهاد سرکوبی و کشتار تمامی سربازان یاغی ینی چری را داد. اما محمود بازهم مخالفت کرد. قاضی پاشا حتی پیشنهاد کشتن سلطان مصطفی برکنار شده را هم به محمود داد که بازهم نپذیرفت. در نهایت سلطان با سرکوب ینی چری ها موافقت کرد. اگرچه سربازان قاضی پاشا به سرعت ینی چری ها قتل عام کردند اما بلافاصله خود به یاغیان جدیدی تبدیل شدند و شروع به غارت وقتل مردم عادی استانبول کردند. این کار باعث شد تا مردم استانبول که تا آنزمان در برابر این حوادث بی طرف بودند به مقابله با سربازان نظام جدید سلطان بروند. همین باعث بروز یک جنگ داخلی خونین درون پایتخت عثمانی شد. در گیرودار شورش سربازان ینی چری جنازه بیرق دار و همسرش را میان ویرانه های خاکش پیدا کردند و با انتشار خبر مرگ وزیر اعظم روحیه سربازان شورشی چند برابر شد. قاضی پاشا و سربازانش به داخل مجموعه سرای عقب نشینی کردند و بار دیگر محل اقامت سلطان عثمانی به دست سربازان ینی چری محاصره شد. وقتی سربازان ینی چری زیر دیوارهای سرای نام سلطان مصطفی پنجم برکنار شده را فریاد زدند سلطان محمود دوم متوجه شدت خطر این شورش شد. در نهایت سلطان محمود دوم در 17 نوامبر 1808 دستور قتل سلطان برکنارشده را صادر کرد. جنازه سلطان مقتول روی دیوارهای سرای برای سربازان یاغی به نمایش درآمد. با کشته شدن سلطان مصطفی عملا محمود به تنها مرد زنده خاندان عثمانی تبدیل شد و شورش جنگ داخلی هم پایان یافت. محمود علی رغم پیروزی در این شورش مجبور به عفو تمامی شورشیان و پذیرش شرایط سربازان سنت گرای ینی چری شد.

هیولایی به نام خاندان رومانف در کمین عثمانی

از آغاز قرن 18 میلادی و ظهور پترکبیر در روسیه امپراتوری رومانف به اصلی ترین دشمن اروپایی امپراتوری عثمانی تبدیل شده بود. به قدرت رسیدن کاترین کبیرهمزمان با روزهای ضعف وسراشیبی دولت عثمانی همراه شده بود و به همین خاطر روسها در طی چند دهه جنگ مداوم بسیاری از مناطق تحت کنترل عثمانی از کریمه گرفته تا اوکراین را به تصرف خود درآورده بودند. مرحله جدید جنگ های دو کشور از 1806 آغازشد. الکساندر اول امپراتور وقت روسیه ارتشی را برای تصرف موالداوی و والاشیا فرستاد. ناپلئون بناپارت که آن روزها رابطه خوبی با دولت عثمانی داشت سعی کرد ترکها را به مقاومت و آغاز جنگی جدید با روسها تحریک کند.

الکساندراول امپراتور وقت روسیه او به خوبی از سال های آشفته عثمانی استفاده کرد
الکساندراول امپراتور وقت روسیه او به خوبی از سال های آشفته عثمانی استفاده کرد

در واقع در آن سال های آغازین قرن نوزدهم میلادی امپراتوری رو به زوال عثمانی نقش مهمی در روابط دولت های فرانسه و روسیه ایفا می کرد. در ژوئن 1807 ارتش روسیه وارد والاشیا شد و و آنها ارتش 20 هزار نفره عثمانی را در آرپاچای نابود کردند. در 18 ژوئن هم نیروی دریایی روسیه تنگه داردانل را مسدود کرد.در حالی باز عثمانی در شرایط خطرناکی قرار گرفته بود ناپلئون به تزار برای پایان جنگ فشار آورد. باوجود فشارهای دولت امپراتوری فرانسه الکساندر به جنگ با عثمانی همچنان ادامه داد.
در حالی که امپراتوری عثمانی درگیر شورش ینی چری ها برضد سلیم و به تخت نشستن مصطفی پنجم و محمود دوم بود روسها از فرصت استفاده کردند.در اوت 1809 پرنس باگراتیون ژنرال مشهور روسها با یک ارتش عظیم از رود دانوب عبور کرد و شهر سیلیسترا درخاک رومانی را محاصره کرد. اما با شنیدن نزدیک شدن ارتش 50 هزار نفر عثمانی به شهر به سرعت دست به عقب نشینی زد. در نهایت در سال 1810 منطقه بسارابی واقع در خاک رومانی به تصرف روسها درآمد و شهر سلیسترا نیز در 20 مه همان سال تسلیم شد. در 26 اکتبر ژنرال کافسکی ارتش عثمانی را در منطقه وینین شکست داد. باوجود این پیروزهای پیاپی روسها تا 4 فوریه 1811 هنوز دستاورد چشم گیری به دست نیاورده بودند. اوضاع روابط فرانسه و روسیه هم با پایان روزهای خوش عهدنامه تیسلیت بین دو کشور به سرعت به شرایط جنگی نزدیک می شد.

عثمانی و روسیه بعد از جنگ 1812
عثمانی و روسیه بعد از جنگ 1812

ژنرال کوتوزوف فرمانده کارکشته روسها به سرعت متوجه شد که در صورت ادامه جنگ بی فایده با عثمانی و آغاز حمله احتمالی فرانسه به خاک روسیه این کشور در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت. به همین خاطر به آرامی شروع به عقب نشینی از مواضع خود در منطقه بالکان کرد. ترکها به سرعت متوجه عقب نشینی ارتش روسیه شدند و احمد لازیز پاشا وزیر اعظم وقت عثمانی با 60 هزار سرباز به سمت مناطق مورد درگیری دو کشور حرکت کرد.باوجود عقب نشینی کوتوزوف در 22 ژوئن در منطقه روست شکست سختی به ارتش عثمانی وارد کرد. با این وجود کوتوزوف پیشروی نکرد و دستور ادامه عقب نشینی را داد. تزار الکساندر دوم از عقب نشینی کوتوزف بشدت عصبانی شد و از او توضیح خواست. در آن سوی میدان هم ترکها به تصور پیروزی یک جشن مفصل برپا کردند. صدراعظم عثمانی بار دیگر از فرصت استفاده کرد و با 70 هزار سرباز از رودخانه دانوب عبور کرد. در حالی که کوتوزوف در بهترین حالت تنها 40 هزار سرباز در اختیار داشت دست به یک نقشه متهورانه زد. او شبانه به محل تدارکات و استراحتگاه عثمانی حمله کرد و 9 هزار نفر از سربازان ترک در این حمله کشته شدند. کوتوزوف به سرعت دست به محاصره ارتش عثمانی زد و از آنجا که به خوبی متوجه خطر حمله ناپلئون به خاک روسیه شده بود برای وزیر اعظم محاصره شده عثمانی پیام صلح فرستاد. کوتوزوف برای اثبات حسن نیت خود حاضر به فرستادن آذوقه برای سربازان محاصره شده عثمانی هم شد. در نهایت وزیر اعظم با آغاز مذاکرات صلح موافقت کرد و در 28 مه 1812 مذاکرات صلح بخارست آغاز شد. در حالی که جنگ روسیه وعثمانی روزهای پایانی خود را می گذراند ناپلئون بناپارت برای سلطان محمود دوم پیامی مبنی بر اتحاد برای حمله به خاک روسیه فرستاد. اما محمود بعد از مذاکره با مشاورانش پیشنهاد ناپلئون را نپذیرفت.

مناطقی که طبق عهدنامه بخارست نصیب روسها شد. در واقع با هوشیاری ژنرال کوتوزوف جنگ بیهوده با عثمانی به پایان رسید و ارتش روسیه راهی جنگ با ناپلئون شد
مناطقی که طبق عهدنامه بخارست نصیب روسها شد. در واقع با هوشیاری ژنرال کوتوزوف جنگ بیهوده با عثمانی به پایان رسید و ارتش روسیه راهی جنگ با ناپلئون شد

در واقع یک روز مانده به آغاز حمله بزرگ ارتش فرانسه به خاک روسیه جنگ با عثمانی تمام شد و کوتوزوف موفق شد هزاران سرباز را از این جبهه برای جنگ با ارتش فرانسه به مرکز روسیه منتقل کند. در نهایت عهدنامه بخارست در 28 ژوییه 1812 بین دو کشور امضا شد. روسیه نیمی از خاک مولداوی و منطقه بسارابی رومانی که جمعا 45 هزار کیلومتر وسعت داشت را تصاحب کرد و حق آزادی تجارت در رود دانوب را نیز به دست آورد.

شورش در صربستان

سلطان محمود دوم مانند اجداد خود وارث شورش ها و مشکلات بسیاری بود که یکی از آنها شورش صربستان بود. شورش در این منطقه از سال 1804 آغاز شده بود . استقلال طلبان صرب با تشکیل مجلس سنا در سال 1808 کاراژرژ را به عنوان رهبر کشور خود انتخاب کردند. سلطان محمود در سال 1813 لشکر عظیمی را برای سرکوبی شورش صربستان فرستاد. کاراژرژ و هزاران تن از طرفدارانش به خاک اتریش گریختند اما شورش دیگری به رهبری میلوش اوبروونویچ آغاز شد و سلطان محمود دوم را مجبور به پذیرش خودمختاری صربستان کرد و در نهایت این کشور تا سال 1830 مستقل شد.

میلوش اوبروونویچ رهبر استقلال طلبان صربستان. او پایه گذار استقلال این کشور درقرن نوزدهم میلادی شد
میلوش اوبروونویچ رهبر استقلال طلبان صربستان. او پایه گذار استقلال این کشور درقرن نوزدهم میلادی شد

طاعون مهیب استانبول

مشکلات عثمانی تنها به شورش های داخلی و خارجی مربوط نمی شد. در حالی که در سال های آغازین قرن بیستم تقریبا بسیاری از کشورهای اروپایی دانشگاه های پزشکی مدرن داشتند عثمانی از این امکان بی بهره بود و معمولا بروز بیماری های واگیر دار هر چند سال یک بار در خاک این کشور منجر به مرگ هزاران نفر می شد. در سال 1812 شیوع طاعون از شهر استانبول آغاز شد. در عرض تنها چند هفته 125 هزار نفر فقط در شهر استانبول کشته شدند. ابعاد بیماری به حدی گسترده بود که دوتن از پسران خردسال سلطان محمود دوم را نیز به کام مرگ کشاند. بروز این بیماری باعث شد تا سلطان به فکر تاسیس یک دانشکده پزشکی با کمک پزشکان فرانسوی بیفتد.

محمد علی پاشا ناپلئون شرق

سال های پرآشوب امپراتوری عثمانی دقیقا مصادف با ظهور یکی از قدرتمند ترین فرمانروایان مسلمان در قاره آفریقا و آسیا به نام محمد علی پاشا در کشور مصر بود. محمد علی پاشا متولد کاوالا در خاک مقدونیه بود اما جزو افسران آلبانیایی تبار ارتش عثمانی محسوب می شد که در سال 1799 به همراه ارتش عثمانی در نبرد آبی خاکی ابوقیر حضور یافت که البته حاصلی جز شکست نصیب محمد علی سی ساله که آن روزها تازه به درجه بیک باشی یا سرهنگی رسیده بود نشد. در نهایت و درسال 1801 با اتمام اشغال مصر توسط فرانسه محمد علی جوان باردیگر با کمک ارتش انگلستان و سایر سربازان ارتش عثمانی خاک مصر را فتح کرد. اگرچه محمد علی درجه نظامی چندان بالایی نداشت اما به شدت باهوش و موقعیت سنج بود و آرام آرام روند قدرت گیری خود را در خاک مصر آغاز کرد. محمد علی بین سربازان آلبانیایی تبار مستقر در مصر بشدت محبوب بود و از همین محبوبیت برای اهدافش استفاده کرد. اوضاع مصر در آن روزها بشدت آشفته بود. اگرچه اسما این کشور زیر پرچم امپراتوری عثمانی قرار داشت اما در واقع ترکیب ناهماهنگی از گروه های مختلف و قدرت های خارجی بود. ارتش انگلستان به دلایل مختلف استعماری اش قصد تخلیه خاک مصر را نداشت.

محمد علی پاشا بنیان گذار سلسله خدیوی و بانی تاسیس مصر نوین
محمد علی پاشا بنیان گذار سلسله خدیوی و بانی تاسیس مصر نوین

نیروهای افسار گسیخته ممالیک عملا از هیچ کسی تبعیت نمی کردند، فرمانداران منصوب عثمانی هم به فکر منافع خود بودند. محمد علی به سرعت متوجه نفوذ فراوان علمای مذهبی الازهر در جامعه سنتی مصرشد. او به سرعت به دیدن علمای الازهر رفت و رضایت آنها را برای پشتیبانی از خودش گرفت. محمد علی در گام بعدی بخ سراغ تصرف شهرهای مصر رفت و به برکت سربازان کارآمدش موفق به فراری دادن حکام منصوب شده از سوی استانبول شد. در نهایت در ده ژوئن 1803 خسروپاشا حاکم وقت قاهره را فراری داد و شهر را تصرف کرد. تا اینجای کار محمد علی یک یاغی بیشتر نبود. اما به دلیل پیشرفت سریع قدرت و نفوذش در مصر دولت عثمانی در فوریه همان سال او را با عنوان محمد علی پاشا به فرمانداری مصر منصوب کرد. مصر اگرچه یکی از ایالات تابعه عثمانی بود اما به دلایل مختلف از نظر علمی و صنعتی چیزی از دولت عثمانی کم نداشت. در واقع لشکرکشی ارتش فرانسه به خاک مصر به غیر مصیبت های فراوان پیامدهای مثبتی هم برای مصریان داشت.

ناپلئون در زمان حضور خاک مصر کارخانه های متعددی در خاک این کشور تاسیس کرده بود و حضور باستان شناسان مختلف باعث کشف های گسترده و شگفت انگیز در این کشورشده بود. محمد علی به خوبی اهمیت استفاده از علوم فنون جدید را درک کرده بود و از همان روزهای آغازین حکومتش در مصر شروع به اصلاحات و تغییرات گسترده در این کشور زد. با این حال خطر ارتش انگلستان برای محمد علی پاشا هنوز وجود داشت. در واقع دولت امپراتوری بریتانیای کبیر به سرعت متوجه خطر حکومت مقتدر محمد علی پاشا در خاک مصر شد و به همین خاطر تصمیم به حمله به خاک این کشور گرفت. در 19 مارس 1806 حمله ارتش انگلستان به شهر اسکندریه آغازشد. در 30 مارس سربازان انگلیسی به منطقه رشید حمله کردند که به دلیل تلفات فراوان مجبور به عقب نشینی شدند.در نهایت محمد علی پاشا در 10 آوریل با 6000 هزار سرباز به طرف مناطق اشغالی کرد. ا در 21 آوریل نیروهای انگلیسی مستقر در رشید را شکست داد و متواری کرد. در نهایت به دلیل پیروزی های حاکم مقتدر مصر ارتش انگلستان مجبور به تخلیه بندر اسکندریه شد. محمد علی در 20 سپتامبر همان سال فاتحانه وارد اسکندریه شد و عقب نشینی کشتی های نیروی دریایی انگلستان از بندر اسکندریه را نظاره کرد.
محمد علی پاشا بعد از به چنگ آوردن مصر دریک جمله معروف گفت: من به خوبی می دانم امپراتوری عثمانی در حال تخریب است به همین خاطر خود پادشاهی بزرگی تا رودخانه دجله و فرات خواهم ساخت.

اصلاحات محمد علی پاشا

در حالی که امپراتوری عثمانی درگیر یک جنگ داخلی بی حاصل و خونین بود محمد علی پاشا به سرعت اصلاحات مورد نظر خودش را در خاک مصر آغاز کرد. یکی از اصلی ترین اقدامات او انجام اصلاحات مالی گسترده در این کشور بود. او تمامی ثروتمندان را موظف به پرداخت مالیات کرد و تمامی زمین های کشاورزی مصر را نیز در انحصار خود درآورد. اگرچه این اقدام باعث اعتراضات شدیدی شد اما به دلیل مدیریت و برنامه ریزی مناسب دولت مصر تولید محصولات کشاورزی مانند پنبه چند برابر شد و درآمد مصر نیز افزایش یافت تا جایی که تا سال 1808 مصر با درآمد سالی بیست میلیون لیره تبدیل به ثروتمندترین ایالت امپراتوری عثمانی شد.
محمد علی بشدت به نیروهای ممالیک بی اعتماد بود و حفاظت و امور نظامی خود را به سربازان آلبانیایی تبارش واگذار کرده بود. او قبایل بدوی مصر که برای قرن ها مشغول غارت و راهزنی در خاک مصرعادت کرده بودند سرکوب کرد و 500 نفر از صنعت گران سوری را برای کار به مصر دعوت کرد. محمد علی پاشا در یک دستور بلند پروازانه دستور کاشت یک میلیون درخت توت در ایالت شرقیه که منطقه ایی بیابانی بود راصادر کرد. به دلیل کاشت این درختان و ایجاد مزارع جدید سیستم آبیاری مصر اصلاح شد و هزاران هکتار زمین زیر کشت رفت. اصلاحات محمد علی پاشا در مصر دقیقا مصادف با اوج جنگهای ناپلئون در اروپا بود و حاکم لایق مصر به خوبی ازاین وضعیت اروپا برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرد. در حالی که امپراتوری عثمانی درگیر مشکلات داخلی خودش بود و انگلستان هم به سختی با امپراتوری فرانسه درگیر بود او از این اختلافات برای خرید و ورود صنایع جدید به مصر استفاده کرد. حاکم مصربا وجود سابقه درگیری با فرانسویان در بسیاری از کارها به سراغ آنها رفت. او مدارس فراوانی به سبک جدید در مصر ایجاد کرد و در سال 1809 سفارش سی کشتی جنگی مدرن را به کشور فرانسه داد. محمد علی پاشا در ادامه اقدامات اصلاحی اش آزادی کامل مذهبی را در خاک این کشور برقرار کرد و به پیروان مذاهب مختلف اجازه فعالیت آزادنه در خاک این کشور را داد. استفاده پاشای مصر از تمامی اقوام و مذاهب ساکن در مصر ازیکی از جالب ترین نکات حکومت او بود که این کشور را به یک ایالت پیشرو در عثمانی تبدیل کرد.

محمد علی پاشا در حال بازدید از نیروی دریایی مصر. او اهمیت زیادی برای این نیرو قائل بود
محمد علی پاشا در حال بازدید از نیروی دریایی مصر. او اهمیت زیادی برای این نیرو قائل بود

درگیری با حکومت سعودی-وهابی در خاک حجاز

خاک حجاز و شهرهای مقدس آن از زمان حکومت سلطان سلیم اول جزوی از خاک امپراتوری عثمانی بود . حکمرانی امپراتور عثمانی برشهرهای مقدس مکه و مدینه از نظر دینی و مذهبی اهمیت و ارزش فراوانی برای این کشور داشت. اما از سال 1766 و با ظهور حکومت الدرعیه در منطقه حجاز این حاکمیت به خطر افتاده بود.
خاندان سعودی از آن سال ها تبدیل به اصلی ترین دشمنان امپراتوری عثمانی در منطقه حجاز شده بودند. محمد بن سعود اولین حاکم این طایفه در سال 1765 درگذشت و قدرت به پسرش عبدالعزیز به محمد سپرد. شاید تا اینجای کار زیاد برای دولت عثمانی خطری ایجاد نمی کرد اما عبدالعزیز بن سعود به سرعت با افکارمحمد عبدالوهاب بنیان گذار مذهب وهابیت اوضاع به سرعت تغییر کرد.

روند گسترش پادشاهی درعیه از 1744 تا 1816 . این حکومت به نوعی جد عربستان سعودی فعلی به حساب می آید و دردسرهای زیادی برای مصر و عثمانی ایجاد کرد
روند گسترش پادشاهی درعیه از 1744 تا 1816 . این حکومت به نوعی جد عربستان سعودی فعلی به حساب می آید و دردسرهای زیادی برای مصر و عثمانی ایجاد کرد

سربازان عبدالعزیز به سرعت تبدیل به دشمنان اماکن مذهبی تبدیل شدند. نیروهای یاغی عبدالعزیز در سال 1801 به شهر کربلا حمله و هزاران نفر از مردم این شهر را کشتند. تمامی شهرهای مذهبی جهان اسلام به دست آنها افتاده بود و همین باعث شد تا امپراتوری عثمانی به فکر یک راه حل برای سرکوب آنها بیفتد. البته سرکوب این حکومت برای عثمانی به دلایل مختلف به شدت دشوار بود و به همین خاطر در سال 1805 دولت عثمانی به محمد علی پاشا و دولت مصر ماموریت سرکوبی سربازان عبدالعزیزسعودی را داد. دولت عثمانی برای راضی کردن محمدعلی پاشا لقب پاشای جده را به القاب او اضافه کرد و بدین ترتیب پاشای مصر در صورت سرکوبی شورش در عربستان می توانست این منطقه را نیز به قلمرو خود اضافه کند. با این حال محمد علی پاشا برای حمله به منطقه حجاز عجله نکرد. نیروهای مصری هنوز برای یک جنگ خارجی در خاک یک کشور بیگانه آمادگی نداشتند و او تا سال 1811 به تقویت و نوسازی ارتش مصر پرداخت.

قتل عام ممالیک

پاشای مصر ترجیح می داد قبل از حمله به خاک حجاز ابتدا مشکل نیروی خطرناکی به نام ممالیک را برطرف کند. ممالیک علی رغم تضعیف شان بعد از پایان جنگ با فرانسه و انگلستان هنوز هم مهره خطرناکی برای پاشای مصر به شمار می رفتند به همین خاطر محمد علی پاشا نقشه شومی برای آنها کشید. پاشای مصر پسرش طوسون را به فرماندهی نیروهای اعزامی به حجاز برگزید و به بهانه بدرقه پسرش و ارتش مصر برای حضور در خاک حجاز یک مهمانی مفصل در روز اول مارس 1811 برگزار کرد. تمامی سران ممالیک درشهر قاهره به این میهمانی دعوت شدند. در ایالت های دیگر هم فرمانداران به دستور پاشای مصر مهمانی های مشابهی را با حضور ممالیک برگزار کردند. در نهایت در ساعات پایانی شب با خروج پاشای مصر و اطرفیانش از مهمانی بدرقه کشتار بی رحمانه ممالیک به دست سربازان آلبانیایی محمد علی پاشا آغازشد. در این کشتار هزاران نفر از ممالیک قتل عام شدند و بدین ترتیب دوران 600 ساله خاندان ممالیک در تاریخ مصر به پایان رسید . خاندانی که از زمان جنگ های صلیبی در قرون وسطی بازیگر اصلی صحنه سیاست مصر بود به دست محمد علی پاشا برای همیشه محو شد.

قتل عام ممالیک در قاهره . محمد علی پاشا برای همیشه مشکل ممالیک را حل کرد
قتل عام ممالیک در قاهره . محمد علی پاشا برای همیشه مشکل ممالیک را حل کرد

آغاز جنگ حجاز

تابستان 1811 ارتش مصر برای جنگ با جنگجویان وهابی و سعودی راهی حجاز شد. آنها به راحتی بندر ینبع را فتح کردند اما در نزدیکی شهر مدینه ارتش مصر شکست سختی خورد و عقب نشینی کرد. در نهایت طوسون یک سال بعدی را صرف تقویت نیروهای خود کرد و در سال 1812 موفق به فتح شهرهای مکه،مدینه،طائف و جده شد. باوجود این عملکرد درخشان هنوز خطر سربازان سعوی باقی مانده بود. چرا که بسیاری از قبایل و مناطق دیگر حجاز از خاندان سعودی حمایت می کردند. محمدعلی پاشا به سرعت متوجه وخامت اوضاع شد و در سال 1813 شخصا عازم بندر جده که در آن زمان مقر ارتش مصر بود گردید. محمد علی پاشا به سرعت سران قبایل بدوی را احضار و آنها را به اطاعت از خود راضی کرد.

مسیر حرکت ارتش مصر در عربستان
مسیر حرکت ارتش مصر در عربستان

در سال 1814 عبدالعزیز بن سعود حکمران سرسخت سعودی درگذشت و پسرش عبدالله جایگزین او شد. در 7 ژانویه 1815 محمد علی پاشا با ارتش سی هزار نفره وهابیان روبه رو شدو آنها را شکست داد. این پیروزی در 20 ژانویه تکمیل شد بیشتر شهرهای عربستان به دست مصر افتاد.
ضربه آخر در سال 1818 به سعودی ها وارد شد. ابراهیم پاشا در این سال موفق به تسخیر درعیه پایتخت آنها و دستگیری عبدالله بن سعود شد. آنها عبدالله را به استانبول فرستادند و درآنجا هم سلطان محمود به جرم کفر وارتداد حکم مرگ او را صادر کرد.

کشورگشایی در آفریقا

فتح حجاز و شکست نیروهای سعودی اعتماد به نفس ارتش مصر و محمد علی پاشا را چند برابر کرد. او در سال 1820 به فکر تسخیر همسایه جنوبی اش یعنی سودان افتاد. این بار نوبت پسرسوم محمد علی پاشا یعنی اسماعیل بود که برای کشورگشایی راهی سرزمینی دیگر شود. باوجود اینکه ارتش مصر از تجهیزات و سلاح های مدرنی استفاده می کرد اما پادشاهی سیصد ساله سنار در سودان مقاومت سختی از خود نشان داد. با این وجود ارتش مصر به کمک سلاح های مدرن خود موفق به فتح کامل سرزمین سودان شد. با فتح سودان مصر عملا به یک امپراتوری کوچک در دل امپراتوری عثمانی تبدیل شده بود. در روزهایی که سربازان مصری مشغول کشورگشایی در قاره آفریقا بودند ارتش عثمانی بشدت درگیرشورش های اروپایی خصوصا در خاک یونان بود.

نقشه گسترش قلمرو مصر از زمان آغاز حکومت محمد علی پاشا تا سال 1914
نقشه گسترش قلمرو مصر از زمان آغاز حکومت محمد علی پاشا تا سال 1914

سلطان محمود دوم به خوبی می دانست ارتش عثمانی به تنهایی توانایی سرکوب شورش یونان که از طرف کشورهای اروپایی حمایت می شد را ندارد و به همین خاطر با اعطای جزیره کرت به محمد علی پاشا حمایت او را برای جنگ در یونان به دست آورد.محمد علی پاشا به کرت اکتفا نکردو درخواست اضافه شدن سوریه و لبنان به مناطق تحت حکومتش بود که امپراتور عثمانی ناچارا موافقت کرد. در نهایت در سال 1821 محمد علی پاشا 16 هزار سرباز به همراه 63 کشتی جنگی تحت فرماندهی پسرش ابراهیم روانه خاک یونان کرد.

جنگ استقلال یونان

یونان یکی از مهم ترین مستعمرات اروپایی امپراتوری عثمانی در سال 1452 به تصرف این کشور درآمده بود. یونان علی رغم حکومت طولانی مدت عثمانی در این کشور مانند بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی تحت سلطه عثمانی به هیچ وجه تحت تاثیر فرهنگ و مذهب ترکها قرار نگرفت. یونانی ها به دلیل پشتوانه فرهنگی و غرور تاریخی شان یکی از دردسرساز ترین اقوام تابعه عثمانی ها بودند. تازمانی که جمهوری ونیز وجود داشت بارها مردم این کشور با کمک دولت ونیز دست به شورش برضد عثمانی زده بودند . آغاز انقلاب کبیر فرانسه و شعارهای آزادی خواهانه انقلابیون فرانسوی تاثیر عمیقی بر آزادی خواهان یونانی گذاشت. از سال 1797 انجمن های آزادی خواهی یونانی ها به طور مخفیانه شکل گرفت. بسیاری از نویسندگان یونانی با نوشتن آثار حماسی و استقلال طلبانه سعی در تحریک مردم به شورش برضد امپراتوری رو به زوال عثمانی را داشتند.

نقشه یونان یکی از مشکل ساز ترین سرزمین های زیر سلطه عثمانی .
نقشه یونان یکی از مشکل ساز ترین سرزمین های زیر سلطه عثمانی .

وقتی یک شاعر انگلیسی رهبرانقلاب می شود

لرد بایرون شاعر معروف انگلیسی یکی از اصلی ترین طرفداران انقلاب استقلال یونان در اروپا بود. در واقع تا پیش طرفداری علنی و آشکار بایرون و انتشار آثار او در مورد یونان در لندن جنبش استقلال طلبانه مردم یونان چندان اهمیتی برای مردم اروپا نداشت. لرد بایرون تا پیش از سفر به یونان هیچ شیفتگی به این کشور نداشت اما رسیدن بایرون در 29 سپتامبر 1809 به خاک یونان باعث مسیر زندگی خودش و انقلاب یونان را عوض کرد. بایرون در آن سال ها در کل اروپا معروف بود و علی پاشا حاکم یونان هم به گرمی از او استقبال کرد . اما بایرون به جای اقامت در کاخ های فرماندار منصوب عثمانی بین مردم عادی و استقلال طلبان یونانی رفت و به سرعت شیفته آنها شد.

لردبایرون شاعر معروف انگلیسی او شیفته یونان و تمدن گذشته اش بود
لردبایرون شاعر معروف انگلیسی او شیفته یونان و تمدن گذشته اش بود

شاعر انگلیسی در سال 1812 به کشورش بازگشت و در سال 1813 آثاری را با تم و موضوع استقلال یونان منتشرکرد. آثار بایرون با استقبال بی نظیر مردم مواجه شد. و تاثیر عمیقی برمردم انگلستان و حتی کل اروپا گذاشت.تا پیش از چاپ آثار افرادی مانند لرد بایرون در مورد یونان دولت های اروپایی توجه چندانی به اتفاقات این کشور نداشتند. تا جایی که مترنیخ صدراعظم اتریش در سال 1821 نوشت: برای ما اهمیت چندانی ندارد که در آن سوی مرزهایمان سیصد یا چهارصد هزار نفر همدیگر را بکشند یا خفه کنند یا به میخ بکشند.اما به تدریج صدها نویسنده ،شاعر و دانشمند اروپایی با اشاره مدام به افتخارات یونان باستان و تجلی استقلال طلبی مردم یونان برضد سلطان محمود باعث افزایش توجه قدرتهای اروپایی به یونان شدند.

ورود لرد بایرون به یونان. او شیفته این کشور بود و می خواست برای استقلال آن بجنگد که در اثر بیماری در این کشور درگذشت
ورود لرد بایرون به یونان. او شیفته این کشور بود و می خواست برای استقلال آن بجنگد که در اثر بیماری در این کشور درگذشت

با شروع زمزمه های انقلاب یونان بایرون در ژوییه 1822 خود را به یونان رساند. او بلافاصله هزینه یک گروه هزارنفری از جنگجویان یونانی را داشت که به دلیل بیماری موفق به این کار نشد و در 24 ژانویه 1824 درگذشت. مرگ بایرون بلافاصله تبدیل به یک افسانه شد و به نوعی تبدیل به رهبر معنوی شورشیان یونانی شد.

آتش انقلاب یونان شعله ور می شود

اولین شورش های انقلابیون یونانی در 6 مارس 1821 در شمال این کشور آغازشد. تا 25 مارس انقلاب تبدیل به یک شورش همه گیر شده بود. انقلابیون یونانی علی رغم مشکلات و دشواری ها فرماندهان نظامی نخبه و نیروی دریایی نسبتا مناسبی داشتند. در واقع یونان برای قرن ها اصلی ترین تامین کننده سربازان ینی چری برای کشورعثمانی بود و سربازان یونانی همواره جزو بهترین نیروهای امپراتوری بودند. به همین خاطر شورشیان یونانی از نظر جنگی بسیار باتجربه بودند. تا اکتبر 1821 نیروهای یونانی به فرماندهی تئودوروس کولوترونیس موفق به تسخیر منطقه تریپولی شدند.

استقلال طلبان یونانی با پرچم این کشوردر حال محاصره تریپولی
استقلال طلبان یونانی با پرچم این کشوردر حال محاصره تریپولی

نیروی دریایی عثمانی هم نتوانست از پس کشتی های یونانی در دریای اژه بربیاید. آتش این انقلاب به یونان محدود نماند و جزیره کرت،قبرس و مقدونیه نیز به پا خواستند. شورش کرت به حدی وسیع بود که در 22 مه 1822 بخشی از ناوگان مصری به فرماندهی حسن پاشا در این جزیره لنگر انداخت و شروع به سرکوب این قیام کرد.
در این بین دولت عثمانی دست به یک کار احمقانه زد و تصمیم به دستگیری و قتل عام یونانیان و مسیحیان ارتدوکس ساکن در این کشور گرفت. بلافاصله بسیاری از تجاریونانی تبار و حتی رهبران مسیحیان ارتدوکس ساکن در استانبول دستگیر شدند. اعدام پاتریارک گریگوری رهبر مسیحیان ارتدوکس عثمانی آنهم در روز عید پاک باعث خشم افکار عمومی اروپا برضد ترکها شد. بلافاصله در بسیاری از کشورهای اروپایی انجمن هایی برای کمک به استقلال طلبان یونانی تشکیل شد. حتی از کشور آمریکا نیز داوطلبانی خود را برای جنگ به اروپا رساندند. در کشور روسیه مردم و اشراف میلیونها روبل برای کمک به جنگجویان یونانی فرستاندند.

صحنه اعدام وحشیانه پاتریارک گریگوری. این اتفاق باعث نفرت شدید افکار عمومی اروپا از دولت عثمانی شد
صحنه اعدام وحشیانه پاتریارک گریگوری. این اتفاق باعث نفرت شدید افکار عمومی اروپا از دولت عثمانی شد

اما اختلافات داخلی شورشیان یونانی کار دست آنها داد. بسیاری از یونانی ها به تزار روسیه به عنوان نجات دهنده خود نگاه می کردند و برخی دیگر به دنبال کمک گرفتن از اروپایی ها بودند. در این گیرودار امپراتور عثمانی بلافاصله از کشور مصر کمک خواست. ابراهیم پسر محمد علی پاشا در فوریه 1825 در شهر پلوپونز پهلو گرفت و تا پایان سال این شهر را تصرف کرد. ترکها با بهره‌گیری از توان دریایی دولت مصر ، موفق شدند ارتش خود را در پلوپونزی پیاده کنند. آتن در اوت ۱۸۲۶ و آکروپولیس در ژوئن ۱۸۲۷ سقوط کرد.

یک کشتی آتش گرفته مصری در سواحل یونان. ورود ارتش مصر معادله جنگ استقلال یونان را به نفع عثمانی عوض کرد
یک کشتی آتش گرفته مصری در سواحل یونان. ورود ارتش مصر معادله جنگ استقلال یونان را به نفع عثمانی عوض کرد

قتل عام ینی چری ها توسط سلطان محمود
در روزهای پر آشوب جنگ های استقلال یونان سلطان محمود از فرصت استفاده کرد و تصمیم به سرکوبی همیشگی سربازان خطرناک و یاغی شده ینی چری گرفت. ینی چری ها طی 460 سال اصلی ترین بازوی نظامی امپراتوران نظامی بودند. این سربازان نخبه که ازبین کودکان مسیحی ساکن در خاک عثمانی انتخاب و پرورش پیدا می کردند در قرون 15 و 16 میلادی یکی از قدرتمندترین واحد های نظامی اروپا و حتی دنیا بودند و بارها با شکست دادن ارتش های اروپایی ارزش خود را اثبات کردند. اما رفته رفته این سربازان نخبه تبدیل به یک طبقه اشرافی شدند. معافیت از پرداخت مالیات و مجازات باعث شد تا بسیاری از اشراف فرزندان خود را جایگزین آن کودکان مسیحی کنند. در نتیجه رفته رفته ینی چری از یک واحد نظامی نخبه به یک نهاد یاغی و شورشی تبدیل شد. آنها بارها برضد سلاطین عثمانی شوریدند و چندین تن از امپراتوران و حتی وزرای اعظم دولت عثمانی را به قتل رساندند. آخرین شورش موثر آنها در ابتدای سلطنت سلطان محمود دوم رخ داده بود که او به دلیل ضعف مفرط اش در برابر ینی چری ها نتوانست کاری از پیش ببرد. شکست های تلخ ینی چری ها در جنگ های متوالی با روسیه،ایران و حتی یونان و ناکامی های ارتش عثمانی در سرکوبی شورش های مختلف بهترین بهانه را برای سلطان محمود دوم فراهم کرد. او در ماه ژوئن 1826 دیوان همایون یا اجلاس وزیران و بزرگان عثمانی را در استانبول برگزار کرد. سلطان در این مجلس بشدت ازسربازان ینی چری انتقاد کرد و بی لیاقتی های آنها در طی سال های گذشته را برشمرد.

وضعیت سربازان عثمانی و ینی چری تا پیش از قتل عام آنها
وضعیت سربازان عثمانی و ینی چری تا پیش از قتل عام آنها

. سلطان برای اثبات مدعای بی لیاقتی ینی چری ها از شجاعت و لیاقت سربازان مصری در جنگ یونان استفاده کرد. او گفت سربازان مصری که با سبک اروپایی تربیت شده بودند بسیار بهتر از سربازان ینی چری در یونان جنگیده اند . با این حال سلطان محمود با زرنگی از اعلام انحلال سربازان ینی چری خودداری کرد و عوض پیشنهاد کرد سربازان ینی چری به واحد نظام جدید بپوندند و تحت آموزش های آنها قرار بگیرند. سلطان محمود علاوه بر تلفیق ینی چری ها با نظام جدید به طور محرمانه یک ارتش شخصی چهارده هزار نفره مخوف تحت فرماندهی فردی به نام قره جهنم تاسیس کرده بود تا درصورت شورش ینی چری ها از آنها استفاده کند. دیوان بدون اطلاع از وجود چنین نیرویی به سلطان برای هر تصمیمی اختیارات کامل داد. سلطان محمود بلافاصله فرمان انحلال ینی چری ها را صادر کرد. سربازان ینی چری باردیگر با وارونه کردن قابلمه های خود شورش را آغاز کردند و شعار مرگ برسلطان مسیحی کافر سر دادند.محمود دوم ابتدا به ینی چری ها پیشنهاد تسلیم داد که بلافاصله رد شد.آنها هر چهار قاصد سلطان را کشتند. سلطان محمود بلافاصله نمایش خود را آغاز کرد. او سوار براسب سفید باشکوهی با لباس نظامی در میدان حاضر شد. در دست راستش پرچم منصوب به حضرت محمد قرار داشت و با صدای بلند از ینی چری ها خواست با سلطان و خلیفه مسلمین بیعت کنند. ینی چری ها بلافاصله تحت تاثیر قرار گرفتند و به طرف سلطان رفتند. با اشاره قره جهنم بلافاصله شلیک به سوی ینی چری ها آغاز شد. آنها سعی کردند ازمهلکه فرار کنند اما تمام راه توسط سربازان محمود بسته شده بود.
صدها نفر از سربازان ینی چری بلافاصله قتل عام شدند وبقیه در سرباز خانه های خود سنگرگرفتند. اما قره جهنم از حمله مستقیم به سرباز خانه اصلی ینی چری ها خودداری کرد. او توپخانه صحرایی را در مقابل سربازخانه مستقر کرد و آنجا را به توپ بست.تمام مجموعه عظیم ینی چری ها برای چندین ساعت زیر آتش توپخانه قرار داشت.بسیاری از آنها در هنگام فرار کشته شدند اما با این حال صد نفر از آنها موفق به فرار به آب انبار هزار ستون استانبول شدند. سلطان محمود بلافاصله افرادی را برای دستگیری آنها فرستاد و تا آخرین نفر آنها را کشت.برخی مورخان معتقدند در آن روز خونین بیست هزار نفر از سربازان ینی چری به دستور سلطان محمود دوم قتل عام شدند. هزاران جنازه ینی چری به تنگه بسفر انداخته شد و به همین خاطر تا ماهها رنگ و طعم آب سواحل استانبول تغییر کرد. قبل از آغاز این شورش تعداد ینی چری ها به 135 هزار نفر رسیده بود اما در پایان این شورش همه آنها یا به قتل رسیده بودند و یا دستگیر و به زندان فرستاده شده بودند.

نبرد ناوارینو

با بالا گرفتن انقلاب کشورهای اروپایی تصمیم به دخالت در این ماجرا گرفتند. با این حال انگلستان بشدت از افزایش نفوذ روسیه در یونان در هراس بود. با ورود کشورهای اروپایی به معرکه محمد علی پاشا متوجه وخامت اوضاع شد. او به خوبی می دانست در صورت ورود روسیه ، انگلستان و فرانسه به میدان جنگ یونان کشورش شانسی برای پیروزی نخواهد داشت به همین خاطر سعی کرد سلطان محمود دوم را به مذاکره با اروپاییان راضی کند. کشورهای اروپایی بعد از مدتی کش و قوس اختلافات را کنار گذاشتند و در 6 ژوییه 1827 پیمان لندن بین سه کشور روسیه ،انگلستان و فرانسه امضا شد. هر سه کشور تعهد کردند با همه توان ازیونان پشتیبانی کنند. آنها به سلطان عثمانی پیشنهاد کردند سرکوب مردم یونان را متوقف و به این منطقه خودمختاری کامل اعطا کند و در عوض این کشور همچنان زیر پرچم عثمانی باقی بماند. اما سلطان محمود نپذیرفت و اوضاع به سمت جنگ عثمانی و متحدان اروپایی اش پیش رفت. بلافاصله یک ناوگان متحد دریایی از سه کشور تحت فرماندهی دریاسالار کاردینگتون انگلیسی تشکیل و در آگوست 1827 عازم سواحل یونان شد.

آتش گرفتن ناوگان عثمانی در ناوارینو. این نبرد یک فاجعه دریایی تمام عیار برای مصر و عثمانی بود
آتش گرفتن ناوگان عثمانی در ناوارینو. این نبرد یک فاجعه دریایی تمام عیار برای مصر و عثمانی بود

ناوگان متحدین در نزدیکی سواحل یونان لنگر انداخت و قصد داشت با نمایش قدرت عثمانی و ومصر را وادار به عقب نشینی از یونان کند.علی رغم هشدارهای متحدین ابراهیم پاشا تا 8 سپتامبر ناوگان خود را به خلیج کوچک ناوارینو رساند. این پایگاه اصلی نیروی دریایی عثمانی در سرکوبی مردم یونان بود. علی رغم هشدارهای دریاسالار کاردینگتون نیروهای عثمانی به سرکوب و گلوله باران مردم یونان ادامه دادند. در نهایت در 30 سپتامبر برخی از کشتی های اروپایی خودسرانه به جنگ عثمانی ها رفتند که باعث عصبانیت کاردینگتون شد. در بین ناوگان دریایی متحدین یونانی ها با کشتی های بخار کوچک شان حضور موثری در نبرد داشتند. اگرچه تعداد کشتی های عثمانی و مصر تقریبا دو برابر ناوگان اروپایی ها بود اما کشتی های اروپایی به وضوح پیشرفته تر بودند و قدرت آتش بهتری در اختیار داشتند. در این بین ناوگان مصر وضعیت بهتری از ناوگان عثمانی داشت. کشتی های آنها ساخت کشورفرانسه بود و ملوانان آن هم توسط افسران فرانسوی آموزش دیده بودند. دریاسالار کاردینگتون تا 20 اکتبر 1827 آرایش ناوگان خود در خلیج ناوارینو را تکمیل کرد. کشتی های جنگی متحدین در سه صف پیشت سرهم موضعگیری کردند. در نهایت انگلیسی ها به بهانه تحرکات مشکوک ناوگان مصر و عثمانی جنگ را آغاز کردند. نتیجه جنگ کاملا قاطع و خردکننده بود. علی رغم شجاعت مصری ها 60 ناو ترک و مصری از بین رفت و 4000 هزار نفر از نیروهای آنها کشته شدند. و تلفات اروپایی ها تنها 172 نفر بود.

نیروی دریایی روسیه در نبرد ناوارینو
نیروی دریایی روسیه در نبرد ناوارینو

زمینه آغاز جنگ با روسیه
باوجود شکست عثمانی و مصر در نبرد دریایی ناوارینو عثمانی هنوز 40 هزار سرباز در خاک یونان در اختیار داشت و سلطان عثمانی به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی نبود. سلطان محمود سعی کرد با اعلام جهاد برضد کفار مردم را برای جنگ با کشورهای اروپایی تهییج کند. سلطان محمود برای تلافی کمک روسها به یونانی ها عهدنامه های مربوط به تجارت آزادنه روسها در دریای سیاه را لغو کرد. در این بین کشورهای اروپایی سعی کردند محمد علی پاشا را به خروج از جبهه عثمانی ترغیب کنند.

جنگ با روسیه و معاهده آدریانوپ

اقدامات سلطان محمود دوم باعث تحریک تزار جدید روسیه یعنی تزار نیکلای اول شد. او در 18 آوریل 1828 به دولت عثمانی اعلام جنگ داد و شخصا هدایت ارتش روسیه را در میادن جنگ به عهده گرفت. این بار روسیه از به طور همزمان در دو منطقه بالکان و قفقاز برضد ترکها وارد جنگ شده بود و همین آنهارا دچار دردسر کرد.در ماه های ابتدایی نبرد ارتش روسیه در منطقه بالکان به دلیل شرایط آب و هوایی و شیوع بیماری هایی مانند تیفوس دربین سربازان وضع چندان مناسبی نداشت.

محاصره کارس درنبرد روسیه و عثمانی
محاصره کارس درنبرد روسیه و عثمانی

اما در نهایت تا 28 سپتامبر قلعه وارنا سقوط کرد و تا سال 1829 شهرهای آدرنه،کارس و ارزروم نیز سقوط کرد و در نهایت سلطان محمود دوم وادار به انجام مذاکرات صلح با روسیه شد. در سپتامبر 1829 معاهده صلح آدریانوپل بین دو طرف به امضا رسید که بر اساس آن روسها ساحل چپ دانوب و ساحل شرقی دریای سیاه را تصرف کردند و مولداوی و والاشیا نیز از عثمانی جدا و تحت نظارت روسیه قرار گرفتند. همچنین تنگه های بسفر و داردنل نیز بر روی کشتی های جنگی اروپایی بازشد.

مناطق از دست رفته برطبق معاهده آدریانوپ
مناطق از دست رفته برطبق معاهده آدریانوپ

نسل کشی های جنگ استقلال یونان
آغاز انقلاب یونان در سال 1821 باعث شروع یک نسل کشتی و کشتار احمقانه ازطرف هر دو طرف این جنگ شد. البته اولین بار این دولت عثمانی بود که به منظور انتقام گیری شروع به کشتار اتباع یونانی تبار در خاک خود کرد. اعدام حیرت انگیز پاتریارک گریگوری رهبر مسیحیان اتدوکس عثمانی تنها نقطه آغاز این کشتار جنون آمیز بود. در عرض سه ماه به دستور سلطان عثمانی بسیاری از رهبران مذهبی و سایر یونانی تبارهای ساکن در استانبول اعدام شدند. به تدریج دامنه این کشتارها به پلوپونز،آناتولی،جزیره کرت،مقدونیه، جزایر دریای اژه،قبرس و شهر اسمیرنا رسید. این کشتار تنها به مسیحیان یونانی تبار ختم نشد و یهودیان یونانی نیز از آن در امان نماندند. به دنبال آغاز این کشتار رهبران کلیساهای یونان نیز دستور حمله به روستاهای مسلمان نشین را دادند. تنها در منطقه تریپولیزا هشت هزار مسلمان قتل عام شدند. این کشتارهای متقابل در سال های بعد همواره از سوی دولت های یونان و عثمانی تکذیب شد اما این نسل کشی های خونین و ماجراهای مربوط به یونان زمینه ساز جنگ های بعدی دو کشور شد . این اختلافات عمیق اکنون نیز کماکان بین دو کشور یونان و ترکیه وجود دارد.

"نسل

استقلال یونان
بعد از پیروزی متحدین اروپایی در نبرد ناوارینو اوضاع برای شورشیان یونانی تغییر کرد. بعد از چندین سال نبرد چریکی و پارتیزانی یونانی ها برای اولین بار تبدیل به یک ارتش منظم شدند و در 12 سپتامبر 1829 این ارتش یونانی در نبرد پترا دربرابر ارتش عثمانی قرار گرفت و پیروز شد. اصلان بی فرمانده ارتش عثمانی تسلیم شد و بخش های زیادی از مرکز یونان به دست استقلال طلبان افتاد. دمیتریوس یپسیالنیس رهبر یونانی ها در این پیروزی قاطع بود.

باوجود این شرایط و شکست ها سلطان محمود دوم همچنان حاضر نبود از نبرد برسر یونان دست بکشد. در همان روزها دولت روسیه به فشارهای خود به کشورهای اروپایی برای استقلال یونان ادامه داد و در نهایت در متحدین اروپایی تا مارس 1829 به استقلال یونان رضایت دادند. اما کماکان فرانسه و انگلستان از نفوذ روسیه دریونان هراس داشتند.در نهایت سه کشور تا 3 فوریه 1830 تمامی اختلافات خود را حل کردند. کشورهای اروپایی بدون توجه به جمهوری خود خوانده یونان که در سال 1822 اعلام موجودیت کرده بود سیستم سلطنتی را برای این کشور درنظر گرفتند!

تاج و تخت کشور تازه تاسیس یونان ابتدا به شاهزاده لئوپولد ساکس کوبورگ که دایی ملکه ویکتوریا (ویکتوریا در آن تاریخ هنوز در انگلستان به سلطنت نرسیده بود) پیشنهاد شد. اما آن روزها کشور جدید دیگری در قاره اروپا به نام بلژیک در حال متولد شدن بود و لئوپولد به همین خاطر علاقه ایی به کشور جدید یونان نداشت. لئوپولد یک سال بعد به عنوان اولین پادشاه بلژیک انتخاب شد . انقلاب 1830 برضد لویی فیلیپ پادشاه وقت فرانسه و انصراف لئوپولد موقتا استقلال یونان را به تعویق انداخت.

شاهزاده آلمانی اتو به عنوان اولین پادشاه یونان انتخاب شد
شاهزاده آلمانی اتو به عنوان اولین پادشاه یونان انتخاب شد

در ماه مه 1832 لردپالمرستون وزیر امورخارجه انگلستان کنفرانس لندن را با حضور متحدان اروپایی برگزار کرد. این بار شاهزاده اوتو از باواریا به عنوان پادشاه یونان برگزیده شد که این بار اتو این پیشنهاد راپذیرفت(سرزمین های آلمانی نشین در قرن 18 و 19 شاهزادگان بسیار زیادی داشتند و هر کشوری که دچار کمبود پادشاه یا رهبر می شد از بین این شاهزادگان آلمانی یک نفر را انتخاب می کردند) کشورهای اروپایی قول دادند 60 میلیون فرانک وام بلاعوض در اختیار دولت جدید یونان قرار دادند وقرار شد وام دوم نیز به مبلغ 2.4 میلیون پوند به این کشور پرداخت شود. در 21 ژوییه 1832 سفیر بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی برای راضی کردن امپراتور عثمانی راهی استانبول شدند که در نهایت با امضای معاهده استانبول کشور یونان رسما شکل گرفت. امپراتوری عثمانی با خوش شانسی توانست مناطق مقدونیه، کرت وقبرس را از کماکان در قلمرو خود نگه دارد. (البته کرتف و قبرس بعدها و به تدریج از عثمانی جدا شدند)

پادشاهی یونان از 1832 تا 1947. این حکومت به سرعت تبدیل به اصلی ترین دشمن عثمانی شد
پادشاهی یونان از 1832 تا 1947. این حکومت به سرعت تبدیل به اصلی ترین دشمن عثمانی شد

سرکوبی شورش های عثمانی
در دوران سلطنت سلطان محمود یکی از طولانی ترین شورش های تاریخ عثمانی سرکوب شد. علی تبلن پاشا از سال 1788 و در زمان سلطنت سلطان سلیم سوم شورش خود را در منطقه یانیا (منطقه ایی وسیع شامل شمال یونان ،مقدونیه و آلبانی) آغاز کرده بود. سلیم سوم نتوانست این پاشای یاغی را مهار کند و به نوعی سعی کرد با اعطای لقب پاشایی این شورشی را تبدیل به یک یار وفادار کند.علی پاشا در طی سی و چهارسالی که در منطقه یانیا حکومت کرد گاهی به امپراتوران عثمانی وفادار و بیشتر اوقات هم یاغی بودبه دلیل ذات استقلال طلبانه علی تبلن اکنون از او به عنوان یکی از بانیان آلبانی در این کشور یاد می شود.سلطان محمود دوم بعد ازکمتر شدن دردسرهایش در سپتامبر 1820 یک ارتش برای سرکوبی علی تبلن روانه کرد.از آنجا که این یاغی پیر توان رویارویی با ارتش عثمانی را نداشت با گروهی از یونانیان ساکن منطقه به نام سیلویتس ها برضد سلطان محمود دوم متحد شد. ابتدا این اتحاد موفق بود اما به محض اینکه اخبار شورش یونان به علی تبلن رسیداز اتحاد به یونانی ها برضد سلطان دست کشیدودر نهایت علی تبلن ادر سال 1822 از نیروهای سلطان شکست خورد و به همراه همسرش به یک صومعه کوچک به نام سنت پانیلیمون در جزیره دریاچه پاموتیدا گریخت.

سرعلی تبلن پاشا به سلطان محمود تقدیم می شود
سرعلی تبلن پاشا به سلطان محمود تقدیم می شود

سلطان محمود برای بیرون کشیدن علی تبلن از مخفی گاهش به او پیشنهاد عفوداد. علی تبلن باور کرد از صومعه بیرون آمد اما به سرعت توسط سربازان ارتش عثمانی سر از تنش جدا شد و بدین ترتیب شورش 34 ساله علی تبلن پاشا پایان یافت. همچنین سلطان محمود در سال 1831 شورش مملوکها را در عراق سرکوب کرد.

جنگ های ایران و عثمانی

آتش جنگ بین ایران و عثمانی که 75 سال بود خاموش مانده بود از اواخر دوران سلطنت سلطان سلیم سوم در عثمانی و فتحعلیشاه قاجار دوباره شعله ور شد. اختلافات دو کشور از سال 1220 قمری مصادف با 1805 میلادی برسر انتصاب حاکم قلعه سلیمانه آغازشد. ارتش ایران در آن سال ها وضعیت نسبتا بهتری نسبت به نیروهای عثمانی داشت. چرا که چند سالی بود با تلاش های عباس میرزا افسران انگلیسی و فرانسوی مشغول آموزش سربازان ایرانی بودند. نخستین درگیری دو کشور درسال 1806 ارتش ایران به رهبری محمد علی میرزا دولتشاه پسر دوم فتحعلیشاه در نبرد مریوان لشکر علی پاشا را شکست داد و چهار هزار نفر از سربازان عثمانی را اسیر کرد.اسرا با پادرمیانی آزاد شدند و حاکم دست نشانده در شهر سلیمانیه به حکومت رسید. با این حال حملات گاه وبیگاه ارتش عثمانی به بهانه سرکوب شورش به داخل خاک ایران همچنان ادامه داشت.
با آغاز سلطنت سلطان محمود دوم در عثمانی این اختلافات ابعاد وسیع تری به خود گرفت. عباس میرزا و ارتش ایران در کوره جنگ های متوالی با روسها به خوبی آبدیده و کارآزموده شده بودند و به همین خاطر دور جدید نبردهای دو کشوربا پیروزی های ایران آغازشد. در تلافی حملات عثمانی عباس میرزا هم منطقه آناتولی شرقی را مورد تاخت و تاز قرار داد. در سال 1821 نبرد ارزروم در حوالی دریاچه وان بین نیروهای ایران و عثمانی رخ داد. فرماندهی ارتش سی هزار نفره ایران به عهده عباس میرزا بود. اگرچه ارتش عثمانی 50 هزار سرباز نیرو در اختیار داشت اما در برابر ارتش به تازگی آموزش دیده ایران کاری از پیش نبرد و به سختی شکست خورد. پیروزی در نبرد ارزروم باعث افزایش اعتماد به نفس ارتش ایران شد.

 محمد علی دولتشاه پسر بزرگ فتحعلیشاه. او نقش مهمی در پیروزی های ایران در جنگ با عثمانی داشت
محمد علی دولتشاه پسر بزرگ فتحعلیشاه. او نقش مهمی در پیروزی های ایران در جنگ با عثمانی داشت

ایرانیان اگرچه در نبرد با ارتش روسیه تزاری بارها شکست خورده بودند اما در مصاف با دشمن قدیمی غربی خود به راحتی پیروز شدند.
در سپتامبر 1821 داوود پاشا حاکم بغداد، محمود پاشا بابان حاکم سلیمانیه و محمد آقا کهیا وزیر سلطان به درخواست محمود دوم و به منظور پاسخ به حملا عباس میرزا به آناتولی آماده حمله به خاک ایران شدند. بلافاصله خبر این آمادگی عثمانی برای حمله به محمد علی میرزا دولتشاه حاکم غرب ایران رسید. او برادر بزرگتر عباس میرزا بود و در کفایت و جنگاوری چیزی ازبرادرش کم نداشت. محمد علی میرزا بلافاصله با 15 هزار جنگجوی از ایل خمیس و بختیاری به طرف عثمانی راه افتاد. او در 16 سپتامبر به پای دیوارهای سلیمانیه رسید و شهر را محاصره کرد. محمود پاشا حاکم شهر که توان مقابله در خود نمی دید برای محمد علی میرزا پیام فرستاد که در صورت امان دادن به او فردا در میدان جنگ با سربازانش به ارتش ایران خواهد پیوست. اما محمد علی میرزا به این پیشنهاد مشکوک بود و آن را نپذیرفت. درمیدان نبرد ارتش ایران به کمک توپخانه ایی که افسران انگلیسی آن را هدایت می کردند ارتش عثمانی را قلع و قمع کرد و محمود پاشا و و محمود کحیا وزیر سلطان به سمت کرکوک گریختند.

عباس میرزا درجنگ با عثمانی. ارتش ایران در جنگ با ترکها به دلیل آموزش بهتر و سرداران لایق موفق بود
عباس میرزا درجنگ با عثمانی. ارتش ایران در جنگ با ترکها به دلیل آموزش بهتر و سرداران لایق موفق بود

تمام توپخانه و تجهیزات نظامی عثمانی به دست محمد علی میرزا افتاد او عبدالله پاشا را که به دولت ایران وفادار بود به عنوان حاکم سلیمانیه منصوب کرد و خود به سمت بغداد حرکت کرد. او در مسیر خود شهرهای کرکوک و سامرا را نیز تصرف کرد. در اکتبر 1821 نیروهای ایران بیرون شهر بغداد چادر زدند. اما به دلیل فرا رسیدن ماه محرم که برطبق اصول اسلام در آن جنگ حرام بود شاهزاده قاجار موقتا از جنگ دست کشید. در 28 اکتبر 1821 ماه محرم تمام شد و محمد علی میرزا قصد حمله به بغداد را داشت.فتحعلیشاه هم قوای تقویتی برای نیروهای پسرش فرستاد. در حالی که همه چیز برای فتح دوباره بغداد آماده بود در 22 نوامبر شاهزاده جنگاور محمد علی میرزا دولتشاه بیمارشد و در منطقه طاق کسری درگذشت.

نبرد توپراق قلعه
نبردهای ایران و عثمانی تنها به منطقه عراق محدود نمی شد. در همان سال سلطان محمود لشکری عظیم را به فرماندهی محمد امین پاشا به منطقه ارمنستان که تحت تسلط ایران بود فرستاد. عباس میرزا بلافاصله برای نجات دادن سربازان ایرانی در توپراق قلعه به آن سمت حرکت کرد. توپراق قلعه در مسیرورودی شهر تفلیس قرار داشت و به دست ارتش عثمانی محاصره شد. عباس میرزا به سرعت خود را برای کمک رسانید. علی رغم اینکه تعداد سربازان ایرانی کمتر بود شجاعت و رشادت فوق العاده ای از خود نشان دادند و علاوه بر شکستن خط محاصره تمامی توپخانه و مهمات عثمانی را به تصرف درآوردند. عباس میرزا برای اینکه نشان دهد قصد ادامه جنگ را ندارد سفیری برای صلح نزد عثمانی فرستاد. اما فتحعلیشاه طی فرمانی دستور ادامه جنگ را صادر کرد.

عهدنامه ارزنه الروم اول
شاه قاجار باوجود مرگ پسرش محمد علی میرزا دولتشاه در حین محاصره بغداد تعدادی از حکام غرب را مامور ادامه فتح بغداد و تصرف شهرهای مقدس کربلا و نجف کرد. خود شاه نیز به منظور زیارت این شهرها حرکت کرد.در نهایت بیماری وبا جنگ را متوقف کرد. شیوع این بیماری باعث کشته شدن بسیاری از سربازان ایرانی شد . شاه قاجار بلافاصله به تهران بازگشت و رئوف پاشا نیز درخواست صلح خود را به دربار تهران فرستاد که پذیرفته شد. مذاکرات صلح ارزنه الروم در سال 18 جولای 1823 پایان گرفت و معاهده اول صلح بین دو کشور امضا شد. باوجود دست برتر ایران درجنگ توطئه های انگلستان وروسیه در این مذاکرات عملا باعث شد چیزی نصیب دولت ایران نشود. براساس این معاهده دولت ایران تمامی مناطق تصرف شده را در ازای آزادی زائران ایرانی برای زیارت شهرهای مقدس عراقبه دولت عثمانی پس داد!
در این معاهده خطوط مرزی دو کشور براساس قرارداد 1639 قصر شیرین همچنان مبهم باقی ماند و زمینه برای جنگ بعدی دو کشور فراهم شد.

محمد شاه قاجار. دوره دوم جنگ های ایران و عثمانی در دوران سلطنت او رخ داد. او به دلیل درگیری درهرات نتوانست واکنش موثری نشان دهد
محمد شاه قاجار. دوره دوم جنگ های ایران و عثمانی در دوران سلطنت او رخ داد. او به دلیل درگیری درهرات نتوانست واکنش موثری نشان دهد

دوره دوم جنگ های ایران و عثمانی دردوره سلطان محمود دوم

صلح بین دو کشور چندان به درازا نکشید. با مرگ فتحعلیشاه و عباس میرزا این بار نوبت محمد شاه قاجار بود که با دولت عثمانی درگیرشود. در پایان دوره اول جنگ های ایران و عثمانی دولت وقت ایران تسهیلات فراوانی برای برای تجاری که در بندر محمره(خرمشهرفعلی) فعالیت می کردند در نظر گرفت و در نتیجه آن رونق این بندر ایرانی چند برابر شد و در عوض بندر بصره که متعلق به عثمانی بود از رونق و اعتبار افتاد. درآمد علیرضا پاشا حاکم بغداد که بصره جزو قلمروش بود کاهش یافت و به همین خاطر دنبال بهانه ایی برای ضربه زدن به محمره می گشت.
در سال 1838 محمد شاه در حال محاصره شهر هرات بود که حاکم بغداد از فرصت استفاده کرد و به بندر محمره یا خرمشهر حمله کرد.حاکم و پادگان محلی شهر به همراه طایفه بنی کعب مردانه از شهر دفاع کردند اما در برابر هجوم دریایی وزمینی کاری از پیش نبردند. شهر غارت شد و بسیاری از زنان و دختران به اسارت برده شدند.
خبر این هجوم ناجوانمردانه به محمد شاه رسید و او در اکتبر 1838 میرزا جعفرخان مشیرالدوله را برای مذاکره با دولت عثمانی به استانبول فرستاد. مشیرالدوله در ماه دسامبر به دیدار سلطان محمود دوم رفت و به او هشدار داد در صورت عذرخواهی دولت عثمانی و نپرداختن خسارت دولت ایران دست به برخورد جدی خواهد زد.
اندکی قبل از مرگ سلطان محمود دوم عبدالله پاشا حاکم دست نشانده ایران شروع به سرپیچی از دولت مرکزی کرد وبه تاخت و تازدر نواحی مرزی پرداخت. محمد شاه رضا قلی میرزا حاکم کردستان را مامور سرکوبی عبدالله پاشا کرد. رضا قلی میرزا در نزدیکی سلیمانه بخشی از نیروهای عبدالله پاشا را شکست داد اما به دلیل جوانی به سرعت مشغول جشن گرفتن وخوش گذرانی کرد و در همین حین نیروهای عبدالله پاشا براو تاختند و بسیاری از سربازان ایرانی کشته شدند. در همین حین دولت انگلستان به هر دو کشور برای انجام مذاکرات صلح فشار آورد که با مرگ سلطان محمود دوم در سال 1839 امضای معاهده صلح به چند سال بعد موکول شد.

آغاز عصر تنظیمات

در حالی که جنگ استقلال یونان به روزهای پایانی خود نزدیک می شد سلطان محمود دوم به دنبال انجام اصلاحات بسیار عمیق و تاثیر گذار در این کشور بود. بعد از کشتار ینی چری ها که نماد بی قانونی در این کشور بودند سلطان محمود دوم مخالف قدرتمند دیگری دربرابر خود نداشت. در واقع سلطان محمود دوم به خوبی می دانست که بسیاری از نهادهای اقتصادی،سیاسی ،اجتماعی و حتی نظامی این کشور به هیچ وجه پاسخگوی نیاز های این کشور در قرن نوزدهم میلادی نخواهند بود و به منظور جلوگیری از سقوط سریع عثمانی نیازمند اصلاحات فوری و عمیق است.سلطان محمود اصلاحات خود را ابتدا از لباس های دولتمردان اشراف و کارمندان آغاز کرد. پوشش مرسوم مردم عثمانی تا آن زمان شلوارهای گشادو پف دار به همراه لباده های بلند با پوست خز و عمامه های نیم متری بود اما در سال 1826 به دستور سلطان محمود دوم در عرض یک شب تمامی این پوشش از فرهنگ عثمانی محو شد و جای خود را به شلوارهای تنگ، کت های بلندسیاه مشهور به استانبولی و کلاه فینه قرمزداد(جالب اینکه چند سال بعد این پوشش بین مردم ایران هم رواج یافت)

سلطان محمود دوم قبل از تغییر لباس
سلطان محمود دوم قبل از تغییر لباس

استراتفورد کینگ کارمند وقت سفارت انگلستان در مورد این انقلاب ناگهانی پوشش می نویسد: اگرکسی مدتی از عثمانی دور بوده و به این کشور بازگردد متوجه تغییرات شگفت انگیزی که صورت گرفته می شود و به این ترتیب در چند سال آینده حتی یک فرد عمامه ای در سراسر عثمانی وجود نخواهد داشت. تغییر پوشش مردم بشدت با عث عصبانیت سنت گرایان مرتجع درعثمانی شد. در واقع انقلاب ظاهری سلطان محمود دوم هم مانند پترکبیر در روسیه مخالفان فراوانی داشت. بعد از تغییر لباس های مردم محمود دوم به سراغ دیگر امور رفت.

سلطان محمود دوم بعد ازتغییر لباس و ظاهر
سلطان محمود دوم بعد ازتغییر لباس و ظاهر

او صدها دانشجو را برای تحصیل به اتریش ،انگلستان و خصوصا کشور فرانسه فرستاد و یک سیستم بهداشتی قرنطینه و دانشگاه پزشکی باکمک فرانسویان تاسیس کرد. همچنین برای اولین بار یک پل بر روی خلیج شاخ زرین ساخته شد که دو سوی استانبول را به یکدیگر متصل می کرد. جالب اینکه این اصلاحات سودمند مخالفان فراوانی بین مردم عادی داشت و به کفر وارتداد تعبیر می شد. تا جایی که یک روز که سلطان سوار براسب به نماز جمعه می رفت یک درویش جلوی او را گرفت وفریاد زد: ای سلطان کافر خداوند تو را به خاطر اعمال خلاف دینت مجازات خواهد کرد.

سلطان محمود از گسترش و رشد رشته تیراندازی درسرتاسر عثمانی به شدت حمایت می کرد و احتمالا قصد داشت با این کار مهارت نظامی بین مردم را افزایش دهد.
بعد از شکست تلخ عثمانی درنبرد ناوارینو سلطان محمود دوم به خوبی متوجه ضعف شدید نیروی دریایی عثمانی شد. در واقع از ناوگان مخوف عثمانی که در قرون گذشته باعث وحشت کشورهای اروپایی می شد هیچ خبری نبود و کشتی های عثمانی حتی از نیروی دریایی نوپای کشور مصر که تابع سلطان بود نیز عقب افتاده بودند. به همین خاطرسلطان دستور ساخت کشتی های جنگی جدید را صادر کرد. در نهایت در سال 1828 اولین کشتی جنگی بخار عثمانی به نام کشتی عثمانی محمودیه به آب انداخته شد که با 128 توپ تا سال ها بزرگترین کشتی جنگی دنیا بود.

کشتی جنگی محمودیه اولین کشتی بخارعثمانی و تا سالها بزرگترین کشتی جنگی دنیا بود
کشتی جنگی محمودیه اولین کشتی بخارعثمانی و تا سالها بزرگترین کشتی جنگی دنیا بود

سلطان محمود در سال 1831 اولین روزنامه رسمی دولت عثمانی را به دو زبان ترکی و عربی تاسیس و منتشر کرد. در سال 1833 اداره زبان و ترجمه دولتی ایجاد شد و بعد از آن سلطان به دنبال تاسیس سفارت خانه های دائمی در قاره اروپارفت و در سال 1834 اولین سفارت دائمی عثمانی در کشور فرانسه تاسیس شد. در همان سال سیستم مالیات گیری سنتی قدیمی لغو شد. همچنین سلطان در ادامه اصلاحات نظامی اش یک واحد نظامی جدید به نام اسکیرمنصوری محمود(سربازان پیروزمند محمود)را جایگزین ینی چری ها کرد. همچنین برای از بین سیستم فئودالی بسیاری از فرماندهان نظامی قدیمی را که در مناطق مختلف برای خود حکومت های محلی فئودالی تشکیل داده بودند از بین برد.

نیروهای عساکر محمودیه واحد جدیدی که جایگزین ینی چری ها شدند
نیروهای عساکر محمودیه واحد جدیدی که جایگزین ینی چری ها شدند

همچنین یک سیستم بانکداری مدرن برا مبنای بانک مرکزی و اوراق خزانه داری ایجاد شد و سکه های جدید نیز ضرب شد. همچنین در سال 1838 دو موسسه دولتی و آموزشی جدید برای تربیت نسل جدید کارمندان و دانش آموزان تاسیس شد. سلطان محمود دوم قصد داشت با انجام این اصلاحات گسترده علاوه بر نجات کشورش از روند سریع زوال و سقوط نظر مثبت کشورهای اروپایی را نیز به خود جلب کند. این اصلاحات در تاریخ عثمانی به تنظیمات معروف شد .
سلطان محمود دوم در انجام این اصلاحات تنها نبود سیاست مدارانی مانند فوادپاشا، مصطفی رشید پاشا، محمد امین پاشا یار و همراه سلطان محمود در این اصلاحات بودند. اصلاحات دامنه دار دولت عثمانی تا سال 1876 ادامه یافت. در واقع پسران سلطان محمود دوم یعنی عبدالحمید و عبدالعزیز تمامی برنامه های اصلاحی پدرشان را پیش بردند.

مصطفی رشید پاشایکی از یاران سلطان محمود در انجام اصلاحات
مصطفی رشید پاشایکی از یاران سلطان محمود در انجام اصلاحات

سلطان محمود دوم در ماه های آخر عمرش سعی کرد با دادان حقوق برابر به اتباع امپراتوری عثمانی مانند یونانی ها، کردها ،اعراب و اقلیت های مذهبی مانند مسیحیان و یهودیان اختلافات مذهبی و قومی در این امپراتوری را تا حد زیادی کاهش دهد.

وقتی متحد قدیمی تبدیل به یک دشمن خطرناک می شود

در دوران سلطنت سلطان محمود دوم کشور مصر و محمد علی پاشای مقتدر عملا یک امپراتوری کوچک درون عثمانی تشکیل داده بودند و فقط اسما و ظاهرا جزوی امپراتوری عثمانی بود. محمود دوم در جریان سرکوبی قیام استقلال یونان از محمد علی پاشا و ارتش مصر کمک خواست. سلطان در ازای کمک مصر جزیره کرت را به مصر واگذار کرد وقول داد در پایان جنگ سوریه (سوریه آن زمان از کشورهای فلسطین،لبنان،سوریه فعلی و اردن تشکیل شده بود) را به مصر واگذار کند. باوجود نابودی ناوگان دریایی مصر و کشته شدن صدها سرباز مصری در جریان انقلاب یونان ،محمد علی پاشا هیچ نفعی از کمک به سلطان نبرد. محمد علی پاشا بعد از پایان درگیری ها در یونان از امپراتور عثمانی درخواست واگذاری سوریه را کرد. سوریه در آن زمان منطقه ایی ثروتمند با منابع طبیعی و تجاری فراوان بود. اما سلطان محمود با تمسخر جواب محمد علی پاشا را داد و از بخشیدن سوریه به مصر سرباز زد.

حمله فرانسه به الجزایر در 1830 سرآغاز حضور استعماری این کشور در آفریقا بود
حمله فرانسه به الجزایر در 1830 سرآغاز حضور استعماری این کشور در آفریقا بود

در این بین اتفاق دیگری دو کشور مصر وعثمانی را به جنگ نزدیک ترکرد. در 14 ژوییه 1830 ارتش فرانسه در خاک الجزایر که آن زمان مانند مصر جزوی از خاک عثمانی بود پیاده شد. دولت فرانسه در آن سال ها اصلی ترین دوست اروپایی محمد علی پاشا بود. آنها به حاکم مصر وعده دادند در صورت پشتیبانی از فرانسه برای تسخیر الجزایر از استقلال مصر و تصرف سوریه توسط این کشور حمایت خواهند کرد. در نهایت فرانسه الجزایر را تصرف کرد و این منطقه بعد از 400 سال از کنترل عثمانی خارج شد. اما هیچ کدام از وعده های فرانسویان عملی نشد. در واقع دولت لویی فیلیپ در اروپا قدرت چندانی نداشت و تابع بی چون چرای کشور انگلستان بود و این کشور نیز طبیعتا به هیچ وجه راضی به استقلال مصر با حاکم نیرومندی مثل محمد علی پاشا نشد. حاکم مصر خسته از وعده های تو خالی متحدات اروپایی دستور صدور جنگ را به پسر جنگاورش ابراهیم پاشا داد . ارتش مصر در 14 اکتبر 1832 ارتش مصر قاهره را ترک کرد. اولین هدف مصر شهر سن ژان داکر یا عکا بود. شهری که ناپلئون بناپارت معروف را ناکام گذاشته بود تنها 6 ماه در برابر ارتش مصر مقاومت کرد و در نهایت به دست مصر افتاد.

محمد علی پاشا پسرش ابراهیم و سرهنگ سو. او مسوول آموزش ارتش مصر بود
محمد علی پاشا پسرش ابراهیم و سرهنگ سو. او مسوول آموزش ارتش مصر بود

ابراهیم پاشا بعد از فتح عکا به سراغ دمشق رفت و این شهر را در 13 ژوئن تصرف کرد. در 7 ژوییه ارتش عثمانی با هشت پاشا به بیرون دروازه های شهر حمص رسید. (کلا منطقه سوریه از ابتدای تاریخ بشری منطقه درگیری و روکم کنی قدرت های منطقه ایی بوده) در حالی که پاشاهای ترک برسر نحوه شروع جنگ اختلاف داشتند ابراهیم پاشا به طور ناگهانی به آنها حمله کرد و در عرض یک ساعت ارتش عثمانی را شکست داد و حمص نیز به دست مصر افتاد.پیروزی های پیاپی ارتش مصر کشورهای اروپایی را وحشت زده کرد. چرا که تمامی قدرت های اروپایی براساس یک توافق پنهان به هیچ کشوری اجازه تصرف خاک عثمانی و فتح استانبول را نمی دادند. ژنرال آلمانی فون مولتکه به خوبی دلیل این توافق را روشن کرده، او مورد حمله به عثمانی می گوید: تجزیه عثمانی مانند قطعه قطعه کردن یک انگشتر الماس است و معلوم نیست که استانبول که بزرگترین و گرانبها ترین قطعات آن به شمار می رود نصیب چه کسی خواهد شد.
از این رو دولت های انگلستان ور روسیه فشارهای خود بر مصر را چند برابر کردند. سلطان محمود به سرعت یک ارتش هشتاد هزار نفری را تحت فرماندهی رشید پاشا روانه منطقه آناتولی کرد. علی رغم نفرات بیشتر عثمانی ارتش مصر در 21 نوامبر 1832 در نبرد کونیا به پیروزی رسید. اکنون ارتش مصر تنها 600 کیلومتر با استانبول فاصله داشت و عملا هیچ قدرتی نمی توانست جلوی فتح پایتخت عثمانی را توسط ابراهیم پاشا بگیرد.

ابراهیم پاشا پسرلایق و نخبه محمد علی پاشا. او امپراتوری عثمانی را تا مرز فروپاشی پیش برد
ابراهیم پاشا پسرلایق و نخبه محمد علی پاشا. او امپراتوری عثمانی را تا مرز فروپاشی پیش برد

دولت فرانسه سعی کرد با استفاده از نزدیکی خود به دولت مصر استفاده کند.آنها از ابراهیم پاشا خواستند به تمامیت ارضی عثمانی احترام بگذارد. محمد علی پاشا به پسرش دستور داد بیش از این پیشروی نکند اما از قدرت های اروپایی خواست تصرف سوریه و استقلال مصر از عثمانی را به رسمیت بشناسند.اما واکنش دولت های اروپایی کاملا متفاوت بود. دولت انگلستان اعلام کرد به زودی بخشی از ناوگان دریایی خود را برای دفاع از استانبول به دریای سیاه خواهد فرستاد. سلطان محمود هم در 8 ژوییه 1833 پیمان خونکار اسکله سی که یک پیمان دوجانبه دفاعی بود را با دولت روسیه امضا کرد. برطبق این پیمان دولت روسیه متعهد میشد در صورت حمله کشور سوم از عثمانی حمایت نظامی کند. بدی آب و هوا وفشارهای بین المللی وحشتناک از سوی قدرت های اروپایی دولت مصر را وادار به عقب نشینی از خاک عثمانی کرد. در نهایت کل منطقه سوریه نصیب مصر شد و ابراهیم پاشا به عنوان فرماندار آن برگزیده شد.

مرگ سلطان محمود دوم

مرحله دوم جنگ های مصر وعثمانی در سال 1839 برسر سوریه بار دیگر آغازشد. اما عمر سلطان محمود دوم به دیدن پایان نبرد کفاف نداد و سلطان محمود دوم به دلیل افراط در مصرف مشروبات الکی در 1 ژوییه 1839 بعد از سی و یک سال سلطنت درگذشت.

ادامه دارد

تهیه و گرد آوری: زهراصادقیان

منابع

فرمانروایان خلیج شاخ زرین نوشته نوئل باربر

تاریخ تمدن ویل دورانت

پادشاهان سرخ نوشته میشل دوسن پیر

دخترنیل نوشته ژیلبر سینوئه

فتحعلیشاه قاجار سقوط در کام استعمار نوشته احمد پناهی سمنانی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن