تاریخ

نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ(قسمت اول)

نیروی دریایی ایران در گذر تاریخ(قسمت اول)

نیروی دریایی ایران عظمتی به قدمت تاریخ

نیروی دریایی ایران تاریخی با قدمتی حدود سه هزار سال می توان از قدیمی ترین نیروهای دریایی جهان دانست. به دلیل دنبال آغاز حکومت کوروش بزرگ در سال 558 ق.م(توضیح ضروری: تمام تاریخ های ذکر شده در این مقاله متعلق به دوره قبل از میلاد مسیح است و براساس تاریخ گذاری آن دوران عدد سال ها از زیاد به کم پیش می رود) دوره شکوه امپراتوری هخامنشی آغاز شد. البته هخامنشیان تجربه چندانی در ساخت کشتی و دریانوردی نداشتند. کوروش در سال 539 بابل را فتح کرد و وارث کل متصرفات بابل تا نواحی دریای مدیترانه شد که مناطق سوریه و فینیقیه(لبنان) شامل این سرزمین ها بود. اهالی فینیقیه تبحر خاصی در دریانوردی،تجارت و حتی ساخت کشتی های جنگی داشتند. به خاطر رفتار مناسب کوروش با اهالی این منطقه باعث شد تا کشتی سازان و ملوانان فینیقی در به عنوان یک متحد نیرومند در اختیار ارتش هخامنشی قرار بگیرند. از زمان اضافه شدن فینیقی ها به ارتش ایران نیروی دریایی ایران هم به نوعی تشکیل شد و تبدیل به بازوی اصلی ارتش هخامنشی در تصرف سرزمین های زیادی شد. البته به غیر از فینیقی ها بعدها مصری و اهالی کیلیکیه نیز به آن پیوستند. البته فرماندهی این ملوانان با افسران پارسی ارتش هخامنشیان بود.

پرچم ایران در دروه هخامنشیان
پرچم ایران در دروه هخامنشیان

شروع دریانوردی ایرانیان
اگرچه در دوره حکومت کوروش جنگ دریایی رخ نداد. اما دوره سلطنت جانشین کوروش یعنی کمبوجیه اولین حضور جدی نیروی دریایی ایران در میدان نبرد بود. کمبوجیه در سال 526 خود را برای حمله به مصر آماده می کرد. آمازیس پادشاه وقت مصر برای کمک دست به دامن یونانی ها شد و از آنها درخواست کشتی کرد. اما کمبوجیه هم بیکار ننشست و به سرعت نیروی دریایی شامل دریانوردان فینیقی و یونانیان متحد ایران تشکیل داد. پادشاه مصر منتظر حمله ایرانیان از راه دریا بود اما ارتش ایران از راه زمینی به مصر حمله کرد. اگرچه کشتی های نیروی دریایی ایران در مسیر ساحلی دریایی مدیترانه کنار نیروهای زمینی حرکت می کردند و دراین نبرد نقش پشتیبانی داشتند. کمبوجیه بعد از فتح مصر لیبی را هم تسخیر کرد و قصد حمله به قرطاجنه یا کارتاژ که از قدرت های دریایی دنیای آنروز بود را داشت اما ملوانان متحد ایران به دلیل وابستگی نژادی با کارتاژی ها زیر بار نرفتند حمله زمینی به کارتاژ هم بی نتیجه بود و 50 هزار سرباز ارتش ایران در بیابانهای لیبی در اثر گم شدن و تشنگی از بین رفتند. کمبوجیه به کمک کشتی های نیروی دریایی در مسیر رود نیل به سمت جنوب مصر رفتحتی به پونت (اتیوپی امروزی) و ناپاتا(سودان) هم رسید اما به دلیل شرایط جوی و گرمای فوق العاده هوا ارتش ایران توان پیشروی در این مناطق را پیدا نکرد. کمبوجیه کماکان در مصر بود و قصد گسترش متصرفات خود در آفریقا را داشت که با خیر شنیدن شورش برادر کوچکترش بردیا به سرعت تصمیم به بازگشت گرفت. اگرچه در خرداد ماه سال 522 به طرز مشکوکی در راه بازگشت به ایران درگذشت. با فوت کمبوجیه و بروز شورش ها و اختلافات داخلی مانند ماجرای بردیای دروغین و تلاش داریوش اول برای برکناری این فرد کشورگشایی پادشاهان هخامنشی برای چند سالی به تعویق افتاد.

مسیر لشکرکشی های کمبوجیه در مصر
مسیر لشکرکشی های کمبوجیه در مصر

آغاز فتح اروپا
داریوش بعد از سرکوب شورش های فراوان داخلی و مستحکم کردن وضعیت دولت هخامنشیان به فکر توسعه متصرفات ایران افتاد سکاها یکی از اقوام بیابانگرد و همیشه مزاحم آن روزهای هخامنشیان بودند. گاه وبیگاه با حمله به شهرهای مرزی ایران باعث دردسر می شدند. ارتش ایران به منظور تنبیه و تطمیع کردن این اقوام سرکش و همچنین تسخیر سرزمین های جدید در قاره اروپا با یک لشکر عظیم در سال 515 از تنگه بسفر گذشت و قدم به خاک اروپا گذاشت. در روزگار باستان هیچ پلی بر روی تنگه های بسفر و داردانل وجود نداشت و ارتش ایران دریک اقدام جالب توجه فنی منهدسی به وسیله کشتی های بی شمار نیروی دریایی روی این تنگه پلی ایجاد کرد. بدین ترتیب جدود 300 کشتی پهلو به پهلوی هم درعرض تنگه قرار گرفتند سر کشتی ها در جهت جریان آب بود تا با تعدیل فشاری که بر کابل ها وارد می شد پلها از دو طرف نگهداری شوند لنگرهای شرقی برای حفاظت پل در قبال بادهایی که از سمت دریای سیاه می وزید و باقی در سمت دیگر و دریای اژه ، به منظور نگاهداری در مقابل بادهای غرب و جنوب بو د کشتی ها را با کابلها را با دستگیره های چوبی به دو ساحل بستند. جنس و ضخامت این کابل ها یکسان بود ولی رشته الیاف از ریسمان های محکم تر پاپیروس بود . سپس الوارهایی به عرض و طول پل شناور بریده از یک سو به سویی دیگر با طناب سخت بسته به قسمت بالایی بند و بست کردند. آنگاه خاک و خاشاک برای همواری بر کف آن ریخته و با افزودن لایه خاک آن را سفت و محکم کوبیدند.و در دو طرف با . روی کشتی ها با تخته پوشانده شد تا عبور سربازان آسان تر شود همچنین برای جلوگیری از رم کردن اسب ها و سایر چهارپایان ارتش دو طرف کشتی ها با پارچه پوشانده شد تا این حیوانات در هنگام عبور از روی دریا رم نکنند.

محل تنگه داردانل که ارتش ایران روی آن پل زد
محل تنگه داردانل که ارتش ایران روی آن پل زد

فتح جنوب اروپا به کمک نیروی دریایی
هزاران سرباز ایران از روی این پل عبور کردند. سکاها و متحدانشان که توان درگیری مستقیم با ارتش ایران را نداشتند و به شیوه نبرد تعقیب و گریز روی آوردند. عقب نشینی های مداوم سکاها ارتش ایران را به رود دانوب رساند. عبور از روی این رود هم به همان شیوه پل زدن با کشتی ها انجام شد و نیروهای ایران تا رود تانائیس یا دن پیشروی کردند. اگرچه شیوه جنگ سکاها پارتیزانی بود اما به دلیل شمار فراوان نفرات ارتش ایران کاری از پیش نمی بردند. داریوش که نیروی قابل اعتنایی مقابل خود نمی دید80 هزار سرباز به فرماندهی مگابیز در خاک اروپا باقی گذاشت بعدها هم آریا منه ساتراپ کاپادوکیه در اروپا دست به پیشروی زد و حتی به نواحی جنوب روسیه در شبه جزیره کریمه رسید و شکست های سختی به سکاها وارد کرد. داریوش در مسیر بازگشت هم تاسواحل دریای آدریاتیک پیشروی کرد. در آن زمان ایران بیشتر نواحی جنوب اروپا به زیر سلطه ایران رفت. اما این پایان کار نبود.

امپراتوری هخامنشیان در دروه داریوش شاه و محل نبردهای ایران در قاره اروپا
امپراتوری هخامنشیان در دروه داریوش شاه و محل نبردهای ایران در قاره اروپا

آغاز نبردهای ایران و یونان
در سال 510 زمزمه های شورش در نواحی ایونی واقع در آسیای صغیر به گوش داریوش رسید و دوران نبردهای سلسله هخامنشیان با دولت شهرهای یونانی اندک اندک آغازشد.در سال 493 مردونیه اولین دریاسالار ایرانی و داماد داریوش برای سرکوبی شورش های آسیای صغیر راهی این منطقه شد.
.در سال 498 شورشیان اهل ملیطه به تحریک نیروهای آتن شهر سارد ثروتمندترین شهر امپراتوری هخامنشیان را آتش زدند. در سال 493 مردونیه اولین دریاسالار ایرانی و داماد داریوش برای سرکوبی شورش های آسیای صغیر راهی این منطقه شد. ناوگان مردونیه شامل 300 کشتی بود بعد از عبور از تنگه داردانل با ملحق شدن کشتی ها به ارتش سی هزار نفر زمینی جزیره تاسوس اشغال شد.

در سال 491 سرداری به نام آرتافرن که والی شهر سارد بود با کمک ناوگان دریایی ایران جزایر یونانی مانند ناکسوس، و دلوس را تصرف کرد و در جنگ لاده آخرین شورشیان اهل میلتوس را هم در هم کوبید. بعد از فتح آرتریا ارتش ایران به نزدیکی آتن رسید که زمینه ساز نبرد ماراتن شد. اما مردونیه اولین دریاسالار ایران سرنوشت خوبی نداشت. در جریان سرکوب شورش های آسیای صغیر در جریان یک طوفان بسیاری از کشتی های نیروی دریایی از بین رفت و مردونیه به دستور داریوش برکنار شد.

نقشه و محل درگیری های ایران و یونان در زمان داریوش شاه
نقشه و محل درگیری های ایران و یونان در زمان داریوش شاه

نبرد ماراتن
نبرد ماراتن تقریبا آخرین جنگ ارتش هخامنشی در زمان حیات داریوش اول بود. نبردی که به قرن ها با اغراق های فراوان مورخان یونانی تبدیل به نبردی حماسی و عظیم در دنیای باستان شد اما واقعیت چیز دیگری است. ارتش ایران در جریان سرکوبی شورش های آسیای صغیر و همچنین لشکرکشی به اروپا بسیاری از شهرهای یونان و تراکیه و مقدونیه را تصرف کرد و در نهایت به شهر آتن رسید. دو طرف در دشت ماراتن به مدت 8 روز انتظار شروع نبرد از سوی یکدیگر را کشیدند. دشت ماراتون زمینی است کم وسعت به طول ۹ کیلومتر و عرض تقریباً ۲ کیلومتر محصور بین دو رودخانه‌ای که به دریا می‌ریزد. در اطراف این دشت زمین‌ها اکثراً باتلاقی است و ساحل باریک آن نیز از ماسه پوشیده شده‌است چنین منطقه ایی برای مانور سواره نظام و همچنین پهلوگیری کشتی های جنگی چندان مناسب نبود. یونانی ها به دلیل کم بودن نفرات از شروع جنگ هراس داشتند و داریوش هم درگیرشورش های در مصر شده بود و بنا به اطلاعات جاسوسانش آتنی ها نقش اصلی را در تحریک این شورش داشتند. به همین دلیل ارتش ایران خود را برای عقب نشینی آماده کرد.

نقشه آرایش نیروهای ایران و آتن در نبرد ماراتن
نقشه آرایش نیروهای ایران و آتن در نبرد ماراتن

در نبرد ماراتون چه گذشت
علی رغم اینکه یونانی ها در شروع حمله تردید داشتند اما میلیتاد فرمانده نیروی های آتن سایر فرماندهان را برای حمله قانع کرد. پیاده نظام یونانی ها به صورتی کامل غریب برای ایران یعنی در 16 ردیف پشت سرهم و با نیزه های بلند به میدان نبرد آمدند این سبک آرایش بعدها به فالانژ معروف شد. هرقدر جناح چپ و راست آتنی ها قدرتمند بود در مرکز سپاه دچار ضعف بودند. میلیتاد که از قدرت تیراندازان پارسی خبر داشت دستور داد به جای پیش روی آهسته سربازان به سرعت بدوند و به سمت نیروهای ایرانی بتازند. این حرکت توان واکنش سریع از تیراندازان ایرانی را گرفت.اما در مرکز میدان گارد قدرتمند جاویدان به همراه سواره نظام یونانی ها را به عقب راند. اما در جناحین ارتش ایران دست به عقب نشینی زد. نیروهای ایرانی به سرعت خود را به کشتی های خود رساندند ااگرچه میلیتاد دست به حمله زد و6 کشتی باری نیروی دریایی به دست یونانی ها افتاد که البته در برابر کشتی های موجود ایران عدد بسیار کوچکی بود اما همین پیروزی کوچک مقابل امپراتوری قدرتمند ایران باعث خوشحالی فراوان یونانی ها شد. میلیتاد که به دلیل کسب این پیروزی اعتماد به نفس فراوانی پیدا کرده بود به قصد تصرف سایر مستعمرات ایران به شهر پاروس حمله کرد اما در این نبرد شکست خورد و کشته شد.

طرح خیالی از کشتی های نیروی دریایی ایران در دروه هخامنشیان
طرح خیالی از کشتی های نیروی دریایی ایران در دروه هخامنشیان

از ساخت کانال سوئز تا لشکرکشی به یونان
نیروی دریایی ایران در جریان حمله به اروپا و همچنین سرکوب شورش آسیای صغیر نقش مهمی داشت . به دلیل اقلیم خاص منطقه و جزیره های فراوان تسخیر جزایر دریایی اژه و حمله به خاک اصلی یونان بدون پشتیبانی یک نیروی دریایی قدرتمند امکان پذیر نبود.اگرچه به دلیل آب و هوای خاص آن منطقه و همین طور بزرگ بودن کشتی های ایرانی در طوفان ها مدام این نیرو تلفات زیادی می داد اما در کل نقش فراوانی در تثبیت اقتدار امپراتوری هخامنشیان در قاره اروپا داشت.
اگر چه کشتی ها در آن دوران توانایی چندانی در شلیک به سمت خشکی و حتی یکدیگر را نداشتند اما در انتقال نیرو به جزایر مناطق مختلف، حمل تدارکات و همچنین نبرد رودر رو در مقابل کشتی های یونانی نقش مهمی داشت. برای درک بهتر از وضعیت کشتی های نیروی دریایی ایران در آن دوران دانستن سبک نبرد و مدل کشتی های آن روزگار جالب توجه به نظر می رسد.نیروی دریایی ایران در دوره هخامنشی ازسه مدل کشتی استفاده می کرد. دسته اول:کشتی های جنگی که در آن پاروزنان در سه ردیف بر روی یکدیگر قرار می گرفتند.
دسته دوم: کشتی های دراز که برای حمل نقل سواره نظام و اسبها از آن استفاده می شد.
دسته سوم: کشتی های باری که برای حمل و نقل آذوقه استفاده می شد. سبک نبرد هم به طوری بود که کشتی ها سعی می کردند به یکدیگر نزدیک شوند با سوراخ کردن بدن کشتی دشمن و شکستن پاروهای کشتی مقابل آنها را غرق کنند. نبرد تن به تن نیز به وسیله شمشیرزنان و تیراندازان روی کشتی ها صورت می گرفت.

نمونه ایی دیگر از کشتی های نیروی دریایی ایران
نمونه ایی دیگر از کشتی های نیروی دریایی ایران

داریوش به فکر ساخت کانال سوئز
اولین اقدام برای ساخت کانال سوئز در قرن هفتم قبل از میلاد توسط فرعون نخائو انجام شد. البته این اقدام عظیم به دلیل مشکلات فراوان این طرح به سرانجام نرسید. مورخان دربار داریوش با استفاده از کتبیه های قدیمی مصری مسیر قدیمی کانال نیمه کاره که اکنون با شن پرشده بود را پیدا کردند.
در نهایت به فرمان داریوش تعداد زیادی از مهندسان ایرانی که در حفر چاه و زدن قنات مهارت داشتند برای ساخت ادامه مسیر کانال راهی مصر شدند. کار احداث این کانال ده سال طول کشید و در نهایت در سال 497 در حضور داریوش و درباریانش افتتاح شد. بنا به گفته هردوت مورخ معروف مصری طول این کانال به اندازه 4 روز دریاپیمایی بود و عرض آن نیز به اندازه ایی بود که دو یا سه کشتی بزرگ با سه ردیف پارو زن می توانستند از کنار یکدیگر حرکت کنند. البته آن کانال فرق اساسی با کانال سوئز فعلی داشت و آنهم نقطه شروعش بود. مسیر کانال نه از دریایی مدیترانه بلکه از رود نیل و کنار بوباستیس در شمال قاهره فعلی آغاز می شد و بعد از دور زدن یک دریاچه بزرگ به سمت دریای سرخ می رسید. از این مسیر مصری ها برای فرستادن باج و خراج سالانه به مقر امپراتوری هخامنشیان و همین چنین تجارت با شرق دور استفاده می کردند. همچنین این کانال در افزایش سرعت نقل و انتقال نیروهای ارتش ایران برای در گستره وسیع قلمرواش نقش داشت. همچنین کتیبه معروفی به منظور معرفی اقدام مهم داریوش شاه در ساخت این کانال در مصر نقش شد که متن آن بدین شرح است:
من داریوش ،شاه بزرگ ،شاه شاهان،شاه کشورهای دارای همه گونه مردم،پسرویشتاسب هخامنشی داریوش شاه گوید: من پارسی هستم. از پارس مصر را گرفتم. فرمان کندن این ترعه را دادم. از رودخانه ایی به نام نیل که در مصر جاری است تا دریایی که از آن به پارس می رود. پس از آن این ترعه کنده شد. چنان که فرمان دادم وشکتی ها را از مصر از میان این جوی به سوی پارس روانه شدند چنان که میل من بود.

نقشه کانالی که در دروه داریوش شاه کنده شد.
نقشه کانالی که در دروه داریوش شاه کنده شد.

ایجاد راه های آبی جدید در دوره داریوش شاه تنها به مصر ختم نشد.داریوش یک یونانی را مامور اکتشاف در سواحل خلیج فارس و دریای عمان کرد تا بتواند راههای کوتاه تر و کم هزینه تری برای رسیدن تجار به هند و چین پیدا کند.همچنین به یک دریانورد ایرانی به نام ساستاسپ مامورشد تا از طریق دریای مدیترانه تا تنگه جبل طارق رفته واز آنجا از طریق اقیانوس اطلس راهی برای رسیدن و بازگشت به دریایی عمان پیدا کند. . همچنین در ایالت هیرکانیه یا گلستان امروزی هم دریچه هایی بین رودخانه و ها و دریاچه های ایجاد شد تا اراضی قابل کشت را افزایش دهند.

امپراتوری هخامنشیان در زمان خشایارشاه
امپراتوری هخامنشیان در زمان خشایارشاه

خشایارشاه به دنبال جبران شکست ماراتون
عمر داریوش به تلافی شکست در نبرد ماراتون کفاف نداد و در سال 486 درگذشت. بعد از او پسرش خشایارشاه به سلطنت رسید. البته خشایارشاه هم مانند اوایل سلطنت پدرش چند سالی درگیر سرکوب شورش های داخلی بود. همچنین تهیه تدارکاتی مثل آموزش و جمع آوری سربازان از اقصی نقاط امپراتوری، ساخت کشتی های فراوان و تهیه بقیه تدارکات حمله به اروپا چند سالی به طول انجامید. البته خشایارشاه در ابتدا چندان مایل به شروع نبرد با یونانی ها نبود اما اتحاد آتن با کشور کارتاژ که ابرقدرت دریایی آن زمان بود و هچنین هشدارهای مداوم یونانی های تبعید شده و فراری به ایران او را صدور فرمان آغاز لشکرکشی به یونان تحریک کرد. سرانجام لشکرکشی تاریخی خشایارشاه به سمت یونان در سال 481 آغازشد. اگرچه مورخان یونانی شماره نفرات نیروی زمینی و دریایی ایران را حدود یک میلیون نفر برآورد کرده اند اما مسلما تشکیل چنین ارتشی آنهم در دنیای باستان اغراق آمیز است. شاید در خوشبینانه ترین حالت شمار نفرات ارتش ایران به 400 هزار نفر می رسید که البته این رقم هم در آن زمان بسیار عظیم بود. نیروی دریایی ایران هم 1200 کشتی جنگی به همراه سه هزار کشتی مخصوص حمل و نقل در اختیار داشت. این نیروی مهیب باعث وحشت بسیاری از دولت شهرهای یونانی شد.

این نیروی مهیب باعث وحشت بسیاری از دولت شهرهای یونانی شد. میزان ترس از ارتش عظیم ایران به حدی بود که دولت شهرهای قدرتمندی مثل آرگوس ،تسالی و حتی معبد معروف دلفی با تقدیم آب و خاک وفاداری خود را به خشایارشاه و امپراتوری هخامنشیان اعلام کردند.

ارتش ایران و چهرهٔ سپاهیان هخامنشی در زمان خشایارشا، از راست به چپ: سرباز پیاده آشوری، کمان‌دار بابلی، سرباز پیاده پارسی، سرباز پیاده کلدانی.
ارتش ایران و چهرهٔ سپاهیان هخامنشی در زمان خشایارشا، از راست به چپ: سرباز پیاده آشوری، کمان‌دار بابلی، سرباز پیاده پارسی، سرباز پیاده کلدانی.

نبردترموپیل
برای عبور این ارتش عظیم از تنگه هلسپونت یا داردانل امروزی مانند لشکرکشی دوره داریوش یک پل عظیم از کشتی ها ساخته شد و عبور کل ارتش ایران از این پل 7 روز طول کشید. همچنین با عبور راحتتر کشتی ها به سمت یونان مهندسان ارتش ایران یک آبراهه جدید در دماغه آتوس حفر کردند. با ادامه پیشروی مقدونیه و تسالی بدون خونریزی تسلیم ایران شدند.

اولین رویارویی بین ارتش هخامنشی و نیروهایی یونانی در بهار سال 480 در تنگه ترموپیل روی داد. لئونیداس حاکم مشهور اسپارت فرمانده نیروی زمینی یونان و واوری بیاد فرمانده نیروی دریایی بود. کشتی های ایران ونیروهای مشترک آتن و اسپارت با یکدیگر درگیر شدند البته درگیری چندان طول نکشید و نیروهای متحد یونانی به سرعت گریختند. نیروی دریایی ایران هم به دلیل طوفان نتوانست آنها را تعقیب کند. اما در بخش نبرد زمینی ارتش عظیم ایران در تنگه باریک ترموپیل به مشکل برخورد. به دلیل کم عرض بودن محیط و مقاومت لئونیداس به همراه سه هزار نفر از سربازانش( برخلاف افسانه سازی یونانی ها همراهان لئونیداس سیصد نفر نبود) ارتش هخامنشی چند روزی در این تنگه معطل شد اما در نهایت با دور زدن تنگه سربازان ایرانی از پشت سر به افراد لئونیداس حمله کردند و همه آنها را کشتند.

مسیرلشکرکشی های ارتش خشایارشاه در خاک یونان
مسیرلشکرکشی های ارتش خشایارشاه در خاک یونان

. با عبور از تنگه ترموپیل بخش مرکزی یونان به طور کامل به تصرف ایران درآمد. ارتش ایران وارد آتن شد و به بنا بر نقل قول برخی از مورخان شهر به خاطر گرفتن انتقام آتش زدن سارد به آتش کشیده شد البته اکثر یونانی های ساکن شهر آن را ترک کرده بودند. علی رغم پیروزی درخشان نیروی های زمینی نیروی دریایی وضعیت چندان مناسبی نداشت.خشایارشاه قصد داشت در آتن منتظر حمله باقی مانده نیروهای یونانی باقی بماند . نیروی دریایی یونان هنوز دست نخورده بود و به سمت تنگه سالامیس عقب نشینی کرد.البته این یک نقشه از سوی تمیستوکلس فرمانده یونانیان بود تا کشتی های ایران به سالامیس کشانده شوند.تمیستوکلس نامه به خشایارشاه نوشت و گفت یونانی ها قصد فرار دارند و خشایارشاه هم دستور داد نیروی دریایی به حوالی جزیره سالامیس برود. محاصره این جزیره باعث تهییج نیروهای باقی مانده یونانی شد. تمیستوکلس به آنها گفت دیگر راه فراری باقی نمانده و باید تا آخرین نفس مقابله کنیم. آرتمیس بانوی دریاسالار معروف نیروی دریایی بشدت مخالف شروع نبرد در اطراف جزیره سالامیس بود(برخلاف برخی روایات آرتمیس فرمانده تنها 5 کشتی بودو البته جزو متحدان ایونی ایران بود).محل نبرد به دلیل کوچک بودن فضای چندانی برای مانور کشتی های بزرگ نیروی دریایی ایران باقی نگذاشت به همین خاطر کشتی های ایرانی به جای آرایش صفی همیشگی خود به صورت ستونی و پشت سرهم وارد میدان نبرد شدند.

جزییات نبرد سالامیس. آرایش نیروی دریایی ایران با رنگ قرمز و یونان با رنگ آبی مشخص شده
جزییات نبرد سالامیس. آرایش نیروی دریایی ایران با رنگ قرمز و یونان با رنگ آبی مشخص شده

آرتمیس علی رغم مخالف با شروع جنگ در نوک پیکان حمله قرار داشت و شجاعانه جنگید. در نهایت نیمی از کشتی های ایرانی و دوسوم کشتی های یونانی از بین رفتند.متاسفانه به دلیل بزرگ نمایی مورخان یونانی این نبرد هم پیروزی بزرگ یونانی ها قلمداد شد اما واقعیت آنجا بود که نیروی دریایی ایران هنوز هم قدرت عظیمی داشت در حالی که توان چندانی برای نیروی دریایی یونان باقی نمانده بود. خشایارشاه که تقریبا به تمامی هدف خود که تسخیر آتن و تنبیه یونانی ها بود رسیده بود دستور بازگشت به ارتش ایران داد. باقی مانده نیروی دریایی برای محافظت از پل تنگه هلسپونت به آنجا رفتند. اگرچه یونانی ها هیچ گاه جرات حمله به پل و از بین بردن مسیر بازگشت ارتش ایران را نیافتند. چرا که برخی از فرماندهان یونانی معتقد بودند اگر مسیر بازگشت ارتش ایران بسته شود ارتش عظیم زمینی و دریایی باقی مانده ایران می تواند هرآن چه از یونان باقی مانده را از بین ببرد. البته مردونیه سپهسالار و شوهر خواهر خشایارشاه با صد هزار سرباز در یونان باقی ماندند. مردونیه تا سال 479 در یونان باقی ماند اما در نهایت در نبرد پلاته کشته شد.

نقاط ضعف ارتش ایران در نبرد با یونان
اگرچه ارتش هخامنشیان در حمله به یونان به بیشتر اهداف خود دست پیدا کرد اما شکست هایی مانند سالامیس و پلاته از نقاط ضعف این حمله بود. ارتش زمینی ودریایی ایران برای نبرد در خاک تقریبا کوچک و کوهستانی یونان بیش از حد بزرگ و گسترده بود. به همین دلیل در برخی معابر و تنگه های باریک مثل ترموپیل با مشکلاتی مواجه میشد. کشتی های نیروی دریایی هم برای سواحل صخره ایی و تنگ یونان بیش از حد بزرگ بود و قدرت مانور چندانی در هنگام نبرد نداشت
همچنین فریب خوردن از تمیستوکلس و انتخاب سالامیس به عنوان محل نبرد از سوی فرماندهان ارتش هم از دیگر اشتباهات بزرگ ایران در حمله به یونان بود. شاید اگر ارتش ایران در همان آتن باقی ماند بعد از مدتی باقی مانده نیروهای یونان خود را مانند دیگر شهرها تسلیم می کردند. خشایارشاه بعد از بازگشت از یونان به غیر از سرکوب چند شورش در نبرد عمده دیگری شرکت نکرد و در سال 465 درگذشت و سلطنت طی حوادثی به پسر کوچکش اردشیر اول رسید.

پناهنده شدن تمیستوکلس به دربار اردشیر اول
پناهنده شدن تمیستوکلس به دربار اردشیر اول

شورش در مصر
مصر در تمام سال هایی که جزوی از امپراتوری ایران بود هر چند سال یک بار دچارشورش وطغیان می شد. بیشتر این شورش ها با تحریک و فعالیت های جاسوسان یونانی رخ میداد. یونانی ها که حریف قدرت امپراتوری هخامنشیان نبودند سعی می کردند با ایجاد شورش در ایالات تابعه ایران را تضعیف کنند.شورش مصر در سال 460 آغازشد. یونانی ها دویست کشتی برای کمک به قیام مصری ها فرستادند. البته این کشتی های یونانی سر راه خود جزیره قبرس که جزویی از قلمرو ایران بود راهم غارت کردند. هخامنش عموی اردشیر علی رغم مقاومت فراوان در این شورش گسترده کشته شد. کشتی های یونانی هم ناوگان ایرانی مستقر در رود نیل را از بین بردند. اردشیر بلافاصله مگابیز سردار باتجربه ارتش ایران را برای سرکوبی شورش به مصر فرستاد.مگابیز برای سرکوبی شورش مصر از نیروی دریایی در کنار نیروی زمینی استفاده کرد. واکنش ارتش ایران آنقدر سریع بود که نیروهای مشترک مصری و یونانی متوجه رسیدن ناوگان ایران به مصر نشدند. کشتی های ایرانی در سال 454 یکی از شاخه های نیل را بستند تعداد زیادی از شورشیان به جزیره پروسوپی در حوالی تبس گریخته بودند. بلافاصله نیروی دریایی با احداث سد تمام جریان آب اطراف این جزیره را خشک کردند و سربازان به راحتی از راه زمین به شهر حمله کردند و بسیاری از سران شورشی دستگیر شدند.. در ادامه نبرد 50 کشتی آتنی بدون اطلاع از حضور نیروی دریایی ایران در شاخه شرقی نیل لنگر انداخته بودند که نیروی دریایی ایران در یک حمله غافلگیرانه تمام این کشتی ها را غرق کرد. ایناروس رهبرمصری شورش اما دست از مقاومت نکشید.در جریان این شورش یونانی ها سیمون یکی از سرداران معروف خود را برای محاصره قبرس به این جزیره فرستادند. یونانی ها قصد داشتند با محاصره طولانی مدت جزیره از ایران امتیازاتی بگیرند اما سیمون در جریان محاصره درگذشت و این محاصره نیمه تمام باقی ماند.مگابیز به تدریج تمام نیروهای مصری و یونانی را در مصر شکست داد. بسیاری از کشتی ها و نیروهای یونانی در جریان این شورش از بین رفتند و به نوعی انتقام نبرد سالامیس از نیروی دریایی یونان گرفته شد. تقریبا کل مصر به تصرف ایران درآمد اما در ناحیه مردابی دلتای غربی تائیوس همچنان با پشتیبانی یونانی ها مقاومت می کرد.یونانی ها بازهم 60 کشتی برای کمک به تائیوس به دلتای غربی فرستادند. اما مگابیز که در سوریه مستقر بود نیروهای فراوانی را به همراه کشتی های نیروی دریایی برای خنثی کردن این توطئه فرستاد. البته حضور یونانی ها در آن منطقه چندان طولانی نشد و آتنی ها به دلیل درگیری با اسپارت در یک جنگ دیگر شهر کیتون مرکز ناحیه دلتای غربی را رها کردند و گریختند.

طرحی از شورش مصریان در زمان اردشیراول
طرحی از شورش مصریان در زمان اردشیر اول

تلاش هخامنشیان برای تصرف مصرو سرکوبی یونان
علی رغم سرکوبی شورش مصر حرکات تحریک آمیز یونانی ها در منطقه آسیای صغیر همچنان ادامه داشت. اکثر شهرهای این ناحیه علاقه چندانی به زندگی زیر پرچم یونانی ها را نداشتند. چرا که یونان کشور واحدی نبود و مدام دولت شهرهای آن با یکدیگر درگیر بودند. نیرو های ایرانی مستقر در آسیای صغیر در یک حمله مشترک با اهالی این شهرها چندین جزیره اشغال شده را از یونان پس گرفتند. در نهایت در سال 449 کالیاس سردار معروف آتنی ها به شوش آمد و پیمان صلح کالیاس به امضای دو طرف رسید. بر اساس این پیمان در ازای عقب نشینی یونانی ها از جزیره قبرس و خودداری از تحریک مصری ها نیروی دریایی ایران از دریایی اژه خارج می شد. اگرچه در نهایت این پیمان مورد اعتراض دو طرف قرار گرفت و حتی کالیاس بعد از بازگشت به یونان به خاطر آن محاکمه شد.در سال 411 آتن باردیگر با اسپارت وارد جنگ شد و نیروهای ایرانی برخی از متصرفات قبلی خود را پس گرفتند. حتی نیروی دریایی ایران باردیگر در دریایی اژه حاضر شد و آتنی ها نتوانستند اعتراضی به این موضوع داشته باشند. پیمان صلح کالیاس اگرچه مورد اعتراض های فراوانی قرار گرفت اما یک صلح تقریبا 60 ساله را برای دو طرف به ارمغان آورد. در طول ایام صلح به تدریج جزیره قبرس و شهرهایی شورشی مانند کیتون به دست فینیقی های متحد ایران افتاد.اردشیر در طی سال های باقی مانده از سلطنتش به جای ادامه جنگ سیاست تفرقه اندازی بین دولت شهرهای یونانی را در پیش گرفت.

مرگ اردشیر اول و سرآغاز سقوط امپراتوری هخامنشی
اردشیر اول 42 سال سلطنت کرد و در سال 424 درگذشت.بعد از مرگ اردشیر اول پسرش داریوش دوم بعد از یک سری کشتار درون خانوادگی به سلطنت رسید. دوره داریوش دوم مصادف با شروع انحطاط سلسله هخامنشی بود. داریوش علاقه ایی به فرستادن نیروی زمینی ودریایی برای سرکوبی شورش ها و اختلافات یونانی ها را نداشت و ترجیح می داد با صرف سکه های طلا اختلافات بین دولت شهرهای یونانی را تشدید کند. در این دوره جنگهای پلوپونز یا همان جنگهای داخلی یونان مابین اسپارت و آتن به اوج خود رسیده بود و داریوش مخفیانه از اسپارت حمایت می کرد. اگرچه ارتش ایران در دوره سلطنت داریوش دوم فعالیت چندانی نداشت اما بیشتر جزایری و شهرهایی که در طی پیمان صلح کالیاس از کنترل ایران خارج شده بود به دلیل اختلافات داخلی یونانی ها به امپراتوری ایران پیوستند. استفاده مداوم داریوش از دیپلماسی ارتش ورزیده هخامنشی را تنبل و بیکار باقی گذاشت و در نهایت در دوران حمله اسکندر همین ارتش باشکوه اما کم خاصیت کار دست سلسله هخامنشی داد.

نبرد کوناکسا که اولین جنگ داخلی هخامنشیان بود
نبرد کوناکسا که اولین جنگ داخلی هخامنشیان بود

اردشیر دوم و مشکلی به نام جنگ داخلی
در دوره داریوش دوم و در سال 411 مصر اعلام استقلال کرد و پادشاه وقت ایران اقدامی برای بازپس گیری آن انجام نداد. داریوش در سال 404 مرد و پسرش اردشیر دوم به سلطنت رسید. اردشیر دوم از همان روز نخست تاجگذاری با توطئه های مادرناتنی اش پروشات و برادر کوروش کوچک مواجه شد. یونانی ها که از دخالت های مداوم دولت هخامنشی به تنگ آمده بودند فرصت را برای گرفتن انتقام مناسب دیدند و ده هزار سرباز زبده یونانی را برای کمک به شورش کوروش کوچک به ایران فرستادند. این شورش خطرناک در سال 393 در نبرد کوناکسا به دست تیسافرن سپهسالار ارتش ایران سرکوب و کوروش کوچک کشته شد.

اردشیر از که از اختلافات داخلی رها شده بود باردیگر متوجه اختلافات درونی یونانی ها شد. در جریان جنگ های داخلی تمام نشدنی یونان هم بعد از سال ها نیروی دریایی ایران وارد معرکه شد و با کمک به دولتشهر اسپارت آتن را در سال 387 شکست داد. بعد از این وقایع معاهده آنتالکیداس امضا شد و برطبق آن نیروی دریایی ایران بار دیگر مقتدارنه در دریای اژه مستقر شد. اردشیر همچنین به کمک نیروی دریایی شورش در جزیره قبرس را هم سرکوب کرد. در سال 385 فرناباذ فرمانده وقت ارتش ایران به دستور اردشیر دوم ماموریت یافت مصر را بار دیگر به متصرفات امپراتوری هخامنشی اضافه کند. فرناباذ فلسطین را به عنوان پایگاه لجستیکی خود انتخاب کرد و هزاران سرباز و کشتی در آن منطقه گرد آوری کرد. اما مصری ها از حمله ارتش ایران مطلع بودند و در ناحیه دلتا استحکامات زیادی ایجاد کرده بودند. فرناباذ با مقاومت بسیار سختی مواجه شد و دستور عقب نشینی داد اما نبرد فرسایشی در شهرهای مصر بین دو کشور کماکان ادامه داشت. تا اینکه در نهایت اردشیر دوم فرمان عقب نشینی از مصر را صادر کرد.

نقشه ایران و یونان در زمان اردشیر دوم
نقشه ایران و یونان در زمان اردشیر دوم

ازکشورگشایی های اردشیرسوم تا ظهور اسکندر مقدونی
اردشیر دوم در سال 358 در سن 87 سالگی درگذشت و پسرش اردشیر سوم به سلطنت رسید. اردشیر سوم یکی از بی رحم ترین پادشاهان هخامنشی بود اما در عین حال همین بی رحمی او در سرکوب شورش های داخلی و خارجی مانع از سقوط سلسله هخامنشی در آن سال ها شد. اردشیر سوم هم شورش ها و مشکلات فراوانی را از پدرش به ارث برد. او در سال 351 به مصر حمله کرد اما ناکام ماند. همچنین در فینیقیه که اصلی ترین پایگاه نیروی دریایی ایران بود شورش هایی در شهر صیدا رخ داد. به دستور اردشیر شورش سرکوب و کل شهر صیدا در آتش سوزانده شد. بسیاری از شهرهای شورشی با دیدن شدت عمل و قساوت پادشاه جدید ایران از شورش دست کشیدند و تسلیم شدند. اردشیر سوم که نمی خواست مصر را از دست بدهد در سال 343 بار دیگر به مصر حمله کرد. اردشیر سوم این بار با اتخاذ سیاست های جنگی مناسب و استفاده همزمان از نیروی دریایی و زمینی نکتابو فرعون وقت مصر را در پلوزیوم شکست داد. فرعون به نوبه گریخت . مورخان مصری از اردشیر سوم به عنوان موسس سلسله سی و یکم فراعنه مصر نام برده اند. یکی از اصلی ترین عوامل پیروزی اردشیر سوم استفاده از چریک های اهل ایونیه بود.

منطقه آسیای صغیر که اردشیرسوم اداره آن را به منتور سردار لایق یونانی خود واگذار کرده بود
منطقه آسیای صغیر که اردشیرسوم اداره آن را به منتور سردار لایق یونانی خود واگذار کرده بود

فرمانده شجاع این چریکها منتور نام داشت و علی رغم تبار یونانی اش بشدت به اردشیر و سلسله هخامنشی وفادار بود.بدین ترتیب مصر بعد از 60 سال دوباره جزو امپراتوری هخامنشیان شد. منتور فرمانده چریک های ایونی هم به عنوان پاداش به عنوان حاکم آسیای صغیر منسوب شد. دوران حکومت منتوردر آسیای صغیر مصادف با شروع تحرکات فیلیپ پادشاه مقدونیه و پدر اسکندر مقدونی در مقدونیه و یونان بود. دربار فیلیپ در آن سال ها به مرکز توطئه علیه ایران تبدیل شده بود. اما منتور به شدت فیلیپ را زیر نظر داشت و حتی هرمیاس یکی از مشاوران نزدیک فیلیپ را دستگیر کرد. آتنی ها در آن روزها بشدت ازنقشه های فیلیپ که شامل سلطه مقدونیه به یونان می شد هراسان بودند وبارها به اردشیر سوم در مورد پادشاه جاه طلب مقدونیه هشدار دادند.اما اردشیر از سر غرور فراوان اهمیتی به این حرفها نداد.

وضعیت امپراتوری ایران یونان و کشور تازه قدرت گرفته مقدونیه در اواخر دوران اردشیر سوم
وضعیت امپراتوری ایران یونان و کشور تازه قدرت گرفته مقدونیه در اواخر دوران اردشیر سوم

در سال 338 منتور سردار لایق اردشیر سوم درگذشت و زمینه برای جاه طلبی های فیلیپ مقدونی فراهم شد. در همان سال اردشیر سوم به دست باگواس خواجه قدرتمند دربار هخامنشی کشته شد و او پسر خردسال اردشیر به نام ارشک را به سلطنت رساند. اما همینکه ارشک قصد برکناری باگواس را داشت به دست او کشته شد. باگواس که به دنبال شاهی ضعیف برای تخت سلطنت ایران بود به سراغ کودمان نبیره داریوش دوم رفت و او را با نام داریوش سوم انتخاب کرد. داریوش سوم در سال 336 به قدرت رسید اگرچه در نهایت پادشاه جدید 45 ساله هخامنشی بازیچه باگواس نشد و او را به قتل رساند. در همان سال به قدرت رسیدن داریوش سوم فیلیپ مقدونی به طرز مشکوکی مرد وسلطنت به پسر نوجوان و هجده ساله اش اسکندر مقدونی رسید.
داریوش سوم در سال 334 شورش در مصر را سرکوب کرد. در بهار همان سال ارتش مقدونی به فرماندهی اسکندر از تنگه داردانل عبور کرد و وارد امپراتوری هخامنشیان شد. اوضاع نابسامان نیروی دریایی ایران اجازه عبور راحت و بی دردسر به ارتش 40 هزار نفری مقدونیه را داد. اولین نبرد کنار رود گرانیک رخ داد. ارتش ایران تنها 16 هزار سرباز داشت که نیمی از آنها مزدور بودند .نیروهای ایران به سختی شکست خوردند. اگرچه در همین گیرودار ممنن سردار یونانی داریوش سوم در تدارک حمله دریایی به یونان و مقدونیه بود. ممنن با 300 کشتی به سمت یونان رفت و قصد داشت آتن و اسپارت را برای شورش بر ضد اسکندر مقدونی تهیج کند اما از بخت بد ایران و داریوش سوم ممنن به طور ناگهانی مرد.

نقشه ایران در زمان حمله اسکندر مقدونی و مسیر لشکرکشی های او
نقشه ایران در زمان حمله اسکندر مقدونی و مسیر لشکرکشی های او

از قدرتنمایی اسکندر مقدونی تا ظهور اشکانیان
بیشتر شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر بدون مقاومت تسلیم شدند. اسکندر به سوریه رسید و دومین نبرد در کنار خلیج اسکندرون رخ داد که به نبرد ایسوس معروف شد. دشت نبرد تنها 2500 متر پهنا داشت و کار را برای ارتش عظیم ایران مشکل کرد. اگرچه چیزی نمانده بود اسکندر در نبرد کشته شود اما بازهم شکست سختی نصیب داریوش سوم شد و خانواده اش اسیر اسکندر شد. شهر غزه به کمک ناوگان نیروی دریایی مستقر در آن هفت ماه مقاومت جانانه در برابر اسکندر انجام داد در نهایت اسکندر با عصبانیت دستور آتش زدن و قتل عام مردم شهر را صادر کرد. مصر بدون دردسر به دست اسکندر افتاد و در نهایت بعد از شکست گوگمل در سال 332 طومار امپراتوری هخامنشی در هم پیچیده شد. . اسکندر عمر طولانی نداشت و در سال 323 در بابل درگذشت. در نهایت قسمت اعظم قلمرو هخامنشیان به غیر از مصر به دست سلوکوس یکی از فرماندهان اسکندر افتاد و او سلسله سلوکیان را بنا نهاد. دوره سلوکیان حدود 200 سال طول کشید وبیشتر دوران سلطنت پادشاهان سلوکی به سرکوب شورش های داخلی ایرانیان و همچنین درگیری با سایر همسایگان یونانی شان درگذشت. به همین دلیل در تمام این سال ها نیروی دریایی چندان نمودی نداشت.

میراث تقسیم شده اسکندر مابین سردارانش. منطقه زرد رنگ همان امپراتوری سلوکیان است
میراث تقسیم شده اسکندر مابین سردارانش. منطقه زرد رنگ همان امپراتوری سلوکیان است

ظهور اشکانیان
در سال 247 ارشک فرمانروای قوم پارت شد و با کمک عشایر محلی خراسان فعلی را از دست سلوکیان خارج کرد. آغاز فعالیت ارشک منجر به استقلال ایران از زیر سلطه شاهان یونانی شد. در نهایت استقلال واقعی و کامل ایران در زمان سلطنت اشک پنجم یا فرهاد اول رخ داد. اما بزرگترین فاتح و پادشاه اشکانیان مهرداد اول یا اشک ششم بود که در سال 171 به سلطنت رسید. مورخان فرهاد اول را همتای کوروش هخامنشی می دادند. در دوره سلطنت او سلوکیه پاییتخت سلسله سلوکیه به دست اشکانیان افتاد. در سمت شرق هم مهرداد امپراتوری یونانی باختر را از بین برد. او اولین شاه اشکانی بود که لقب شاه شاهان گرفت چرا که تقریبا تمامی متصرفات سلسله هخامنشی را باردیگر تصرف کرد. مهرداد دوم هم که در سال 124 به سلطنت رسید یکی دیگراز پادشاهان بزرگ سلسله اشکانی بود که ایران در دوره او به اوج قدرت رسید. او سکاها ،اعراب را شکست داد ارمنستان را تسخیر کرد و تا نزدیکی هند پیش رفت.

نقشه جهان در دوران ظهور پارتیان. امپراتوری اشکانی با رنگ بنفش مشخص شده
نقشه جهان در دوران ظهور پارتیان. امپراتوری اشکانی با رنگ بنفش مشخص شده

اگرچه اشکانیان و به طور کلی پارتیان جنگاورانی نام آور و کارآزموده بودندو بارها اقوام مختلفی از یونانی ها،سلوکیان، اعراب تا رومیان را شکست دادند اما اتکای آنها بیشتر به نیروی سواره نظام تیراندازشان بود و محل نبردهای آنها هم به ندرت نیاز به پشتیبانی نیروی دریایی داشت. در واقع برخلاف دوره هخامنشی ایران نتوانست آسیای سغیر و جزایر آن را تسخیر کند و از این رو نیاز به نیروی دریایی چندان حس نشد. حتی حملات مدوام سرداران رومی نام آوری مثل کراسوس و مارک آنتونی از راه بین النهرین و ارمنستان به ایران صورت گرفت.
در نهایت سلسله اشکانی نه به دست مهاجم خارجی و رومیان بلکه به دست قیام داخلی اردشیر بابکان در سال 224 میلادی منقرض شد.
ادامه دارد

منابع:
روزگاران،تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلسله پهلوی نوشته عبدالحسین زرین کوب
تاریخ ایران:نوشته حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی
تاریخ شاهنشاهی هخامنشیان ن:نوشته آلبرت اومستد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن