قسمت 20
بتدریج نیروهای ارتش بریتانیا به شهر اورشلیم می شدند و در راه رسیدن به شهر مقدس چندین نبرد کوچک و بزرگ درگرفت. یکی از این نبردها نبرد ایان کرا بود.
نبرد ایان کرا
این نبرد نسبتا کوچک در روز 14 نوامبر بین نیروهای نیوزلندی آنزاک و بخشی از ارتش 22 و ارتش 8 عثمانی تحت فرماندهی ژنرال فون کرسنشتاین در منطقه ریشون یسیتون رخ و در 14 کیلومتری جنوب یافا رخ داد. 1500 سرباز ترک که با 18 توپ سنگین حمایت می شدند شروع به ایستادگی در برابر نیروهای نیوزلندی کردند. توپخانه سنگین ترکها در ابتدا کار را برای نیروهای نیوزلندی سخت کر د. همچنین حضور دهکده های کوچک یهودی نشین در منطقه به نفع بریتانیایی ها تمام شد چرا که کم کم داوطلبانی از این مهاجرنشین ها عازم کمک به نیروهای ارتش بریتانیا شدند. این نبرد علی رغم کوتاه بودنش بسیار شدید و پرتلفات دنبال شد. توپخانه ارتش عثمانی تلفات شدیدی به نیوزلندی ها وارد کرد. اما در نهایت بعد از 4 ساعت نبرد متوالی مقاومت ترکها تحلیل رفت و در نهایت این نبرد یک روزه به نفع نیروهای نیوزلندی به پایان رسید. در نیمه شب 14 نوامبر ژنرال فون فالکنین دستور عقب نشینی سراسری نیروها را به سمت اورشلیم صادر کرد. ارتش 7 به سرعت به سمت اورشلیم بازگشت. در این عقب نشینی ده هزار سرباز ترک اسیر و 100 توپ به دست نیروهای بریتانیایی افتاد. یک روز بعد از پیروزی در نبرد ایوان کارا نیروهای استرالیایی شروع به پیشروی در مسیر جاده یافا به اورشلیم کردند. این نیروها در روز 16 نوامبر وارد یافا شدند و شهر به دست آنها افتاد اما به زودی نبردهای شدیدی برسر این شهر آغاز می شد.
نبرد اورشلیم
بعد از شروع دور جدید نبرد در فلسطین ژنرال آلنبی به شاهزاده فیصل و نیروهای شورشی عرب تحت فرمانش ماموریت داده بود تا با بمب گذاری در مسیرهای ریلی منتهی به اورشلیم ارتباط این شهر را با بقیه نقاط فلسطین قطع کنند. اما فیصل و ادوارد لارنس نتوانستند این ماموریت را به خوبی انجام دهند. ژنرال آلنبی معطل عملیات شورشیان عرب نماند با پیشروی به سمت یافا جناح راست ارتش بریتانیا را به عقب راند و از مسیر تپه های یهودیه خود را به شهر مقدس نزدیک کرد. وظیفه تصرف این شهر استراتژیک به عهده ارتش های 20 و 22 بریتانیا بود . ارتش نهم ایلدیریم و ارتش 8 عثمانی هم بعد از عقب نشینی سریع خود از یافا مسوول دفاع از اورشلیم بودند.
وضعیت پیچیده قبل از آغاز نبرد
نبرد اورشلیم در حساس ترین شرایط سیاسی ممکن در جنگ جهانی اول رخ داد. کابینه جنگی بریتانیا به آلنبی هشدار داده بود تا هر چه سریعتر اورشلیم و کل خاک فلسطین را تصرف کند. چرا که از 8 نوامبر همان سال مذاکرات صلح بین دولت جدید بلشویکی روسیه و امپراتوری آلمان آغازشده بود و هرلحظه امکان می رفت با امضای معاهده صلح بین دو کشور و خروج نیروهای آلمانی از جبهه روسیه تمامی این سربازان زبده به خاورمیانه سرازیر شوند. اما تصرف اورشلیم به این سادگی نبود. آلنبی نقشه های دقیق نظامی از منطقه کوه های یهودیه را در اختیار نداشت. اما به سرعت تصمیم به بررسی وضعیت شهر گرفت. این مشکلات باعث شد تا آغاز حمله به اورشلیم تا روز 17 نوامبر به تعویق بیفتد. اما این تعویق حمله باعث شدت تدارکات ارتش بریتانیا کامل شود. به دلیل مشکلات نبود راه های ارتباطی مناسب ارسال تدارکات کمی بیشتر از حد معمول زمان برد چرا که بیشتر خطوط راه آهن و مسیرهای ارتباطی از بین رفته بود. در واقع تنها وسیله مناسب کامیون های محدود ارتش و شترهای مصری بودند.
بخشی از تدارکات مورد نیاز هم از طریق دریا منتقل شد. ارتش 7 عثمانی به سرعت سنگرهای دفاعی در اطراف شهر ایجاد کرد.با توجه به عکسهای هوایی گرفته شده آلنبی تصمیم گرفت از همان تپه های یهودیه وارد عمل شود. در واقع آلنبی سعی داشت به خاطر جنبه تقدس شهر اورشلیم از کشاندن نبرد به داخل آن اجتناب کند.
آغاز نبرد اورشلیم و درگیری در روستای ساموئل نبی
در هنگام حمله به اورشلیم یا بیت المقدس شرایط آب و هوایی منطقه کاملا عجیب و غریب بود . روزها بشدت گرم و شبها بارش باران و رعد برق باعث آزار سربازان دو طرف می شد. بارش باران زمین را لغزنده کرده و انتقال تجهیزات نظامی را بسیار سخت کرده بود.
ژنرال فون فالکنین دستور ایجاد سنگرهای دفاعی در بیرون شهر را داده بود اما حملات مداوم سربازان هندی و گورخا کار را برای نیروهای عثمانی بسیار سخت کرده بود. برخلاف نبردهای قبلی رخ داده در فلسطین ، این بار تعداد سربازان عثمانی بیشتر از ارتش بریتانیا بود. ارتش عثمانی 25 هزار سرباز برای دفاع از شهر در اختیار داشت در حالی شمار نیروهای آلنبی تنها 18 هزار نفر بود. از 21 نوامبر 1917 درگیری های پراکنده در اطراف اورشلیم آغاز شد. در ابتدا به دلیل لغزنده بودن زمین و دفاع و ضد حمله های سرسختانه ترک ها کار برای نیروهای آنزاک بسیار سخت دنبال می شد. به دلیل وضعیت آب و هوایی امکان پشتیبانی هوایی وجود نداشت در خلال نبرد اورشلیم یک عملیات توسط نیروهای متفقین تحت عنوان عملیات ساموئل نبی هم انجام شد.
نبرد ساموئل نبی
عملیات تسخیر اورشلیم بسیار سخت و نفس گیر بود و به همین خاطر علاوه بر تلاش برای تصرف این شهر مهم نبردهای دیگری هم در اطراف شهر رخ داد که یکی از آنها به نام ساموئل نبی معروف است. این نبرد از 17 تا 24 نوامبر طول کشید. این عملیات اولین تلاش ارتش بریتانیا برای تسخیر اورشلیم بود. این نبرد در اطراف روستای ساموئل نبی آغاز شد. تصرف این منطقه برای رسیدن به اورشلیم کاملا حیاتی بود. تلفات نیروهای بریتانیایی در این عملیات بالا بود و به همین خاطر ژنرال آلنبی مجبور به اعزام نیروهای کمکی شد. اگرچه نتایج این عملیات برای نیروهای آلنبی چندان قابل قبول نبود اما ارتش از فرصت ایجاد شده برای بهبود جاده ها و انتقال تجهیزات جنگی بیشتر استفاده کرد. در مقابل ارتش عثمانی برای اولین بار از تاکتیک های جنگی ارتش آلمان که از آنها در جبهه اروپا استفاده می کرد بریتانیایی ها را شگفت زده کرد و چندین ضد حمله برعلیه ارتش بریتانیا انجام داد. نیروهای آلنبی در این عملیات بیشتر از 2 هزار نفر تلفات دادند.
نبرد یافا
بندر یافا قبل از آغاز نبرد اورشلیم در 16 نوامبر توسط تفنگ داران نیوزلندی تصرف شد. اگرچه نیروهای عثمانی به سرعت از شهر عقب نشینی کرده بودند اما در همان نزدیکی بندر یافا سنگر گرفته بودند. باقی مانده نیروهای ارتش 8 و ارتش ایلدیریم در 5 کیلومتری بندر یافا موضع گرفته و با توپخانه خود شهر را تهدید می کردند. به دلیل حضور این نیروها عملا نیروی دریایی بریتانیا نمی توانست از این بندر مهم استفاده کند. از طرفی ژنرال آلنبی از همان آغاز عملیات در فلسطین یک هدف مهم داشت و آن هم ایجاد یک خط دفاعی سراسری در سواحل مدیترانه بود.
اولین نبرد شبانه در فلسطین و پیروزی در نبرد یافا
نیروهای عثمانی در نزدیکی رودخانه یارکون یا نهر عوجا موضع گرفته بودند. اگر نیروهای ترک در مواضع خود رها می شدند هر لحظه امکان می رفت دوباره یافا به دست آنها بیفتد. به همین خاطر دستور پاکسازی اطراف یافا صادر شد. در طی شب های 24 و 25 نوامبر دو گردان از پیاده نظام انگلیسی و نیوزلندی شبانه سعی در عبور از رودخانه یارکون و حمله به مواضع عثمانی را داشتند که توسط مدافعان به عقب رانده شدند. در روز 7 دسامبر سه گردان پیاده نظام تحت فرماندهی سرهنگ ادوارد بولفین تصمیم به یک حمله دیگر گرفت. این حمله تا روز 11 دسامبر طول کشید و بازهم ناکام ماند. در روز 14 دسامبر ژنرال جان هیل فرمانده لشکر 52 یک نقشه برای انجام یک حمله سراسری در کل طول رودخانه یارکون ارائه داد. طبق نقشه ژنرال هیل قرار بود توپخانه در امتداد رود مستقر شود و نیروها به طور همزمان با استفاده از قایق های بزرگ و پل های شناور یا پانتون ایجاد شده توسط واحد مهندسی ارتش شبانه از رود عبور کنند. البته ژنرال هیل پیشنهاد کرده بود در ابتدای عملیات توپخانه هیچ شلیکی را انجام ندهد تا اصل غافل گیری نیروهای بریتانیایی حفظ شود.
در طول شب های 18 و 19 دسامبر سربازان بریتانیا در تمام طول رودخانه مستقر شدند. با وجود همه تلاش هایی که برای انجام سریع عملیات انجام شد اما بازهم روزهای آغازین آن با بارش شدید باران مواجه و کار را برای نیروها بسیار سخت تر کرد. با وجود این بارندگی درطی شب های 20 و 21 دسامبر هم تدارکات عملیات ادامه یافت. قایق های حمل و نقل و پل های موقت به روی رودخانه یارکون احداث شد. اولین واحد در شب 21 دسامبر از یک مایلی دهانه رود عبور کرد. پل های موقت احداث شده یکی بعد از دیگری به روی رودخانه زده شد و تا ساعت 23 سه گردان نیرو را به آن سوی نهر العوجا عبور کردند. ترکها که از این حمله سریع غافل گیر شده بودند شروع به شلیک با توپخانه خود کردند. اما مقاومت سرسختانه گروهان 155 اسکاتلندی ها فرصت جابه جایی برای سایر نیروها را فراهم کرد. تقریبا همه نیروها با کمک تاریکی و پل های موقت به آن سوی یرکون منتقل شدند. این سرعت عمل و انتقال نیروی شبانه در طول عملیات های فلسطین و خاورمیانه بی سابقه بود و ترکها را شگفت زده کرد. به سرعت مواضع ارتش 8 درهم شکسته و بسیاری از آنها فرار کردند. در طی این عملیات 52 سرباز ترک کشته و 400 نفر دیگر اسیر شدند. این پیروزی باعث شد تا موقعیت ارتش در شمال فلسطین کاملا مستحکم شود. لشکر 52 بعد از این پیروزی خیره کننده با حمایت سه ناوشکن که در سواحل مدیترانه حضور داشتند به پیشروی خود ادامه داد و تا 13 کیلومتری شمال یافا را پاکسازی و تصرف کرد. تصرف یافا نقش بسیار مهمی در تکمیل عملیات فلسطین داشت. عبور از نهر العوجا به عنوان یکی از شاهکارهای ارتش بریتانیا در جنگ جهانی اول ثبت شد. مهارت مهندسان ارتش در ساخت سریع قایق و پل های موقت هم نقش تعیین کننده ایی در این پیروزی داشت . فرماندهی ارتش هم به بسیاری از نیروهای حاضر در نبرد یافا مدال لیاقت اعطا کرد. لشکر 52 هم بعد از این پیروزی ها کمتر از دو ماه بعد یعنی در مارس 1918 به جبهه فرانسه منتقل شد. تصرف یافا به نوعی باعث تکمیل زنجیره محاصره اورشلیم هم شد.
تصرف شهر مقدس بعد از 670 سال به دست مسیحیان
ادامه نبرد اورشلیم
از روز 25 نوامبر درگیری ها در اطراف شهر شدت گرفت. ارتش 7 عثمانی ضد حمله های شدیدی را برضد نیروهای بریتانیا انجام داد. در دره و رودخانه قیدرون یا وادی الجوز در شرق اورشلیم یکی از شدیدترین درگیری ها در روز 25 نوامبر رخ داد. در این ناحیه هم نیروهای آلنبی سعی کردند با زدن پل موقت از روی رودخانه عبور کنند که به دلیل هوشیاری نیروهای ترک ناکام ماندند. نبرد در این منطقه تا ساعت 11 صبح روز بعد طول کشید و در نهایت تلاش نیروهای اسکاتلندی بی نتیجه بود و مجبور به عقب نشینی از این منطقه شدند. در حالی که مبارزه بر روی منطقه پل هادرا شدیدا ادامه داشت 2000 سرباز ترک دست به یک ضد حمله به نیروهای نیوزلندی زدند. در منطقه دره قیدرون نیروهای عثمانی حتی موفق به پیشروی یک کیلومتری هم شدند اما در نهایت دو طرف به دلیل تلفات شدید مجبور به توقف شدند. از روز 25 نوامبر تا اول دسامبر دو طرف مواضع خود را حفظ کردند. در روزهای اول ماه دسامبر بخشی از نیروهای بریتانیا موفق به تصرف تپه یهودا در شمال شهر شدند. در حالی که نبرد در اورشلیم به اوج خود رسیده بود یک بخت غیر منتظره به انگلیسی ها روی آورد. ژنرال فون کرسنشتاین فرمانده سرسخت و کهنه کار آلمانی ها که از سال 1914 به عنوان فرمانده نیروهای دفاعی صحرای سینا و فلسطین بارها باعث شکست نیروهای بریتانیایی شده بود از خدمت در فلسطین فراخوانده شد. در واقع ارتش آلمان با حضور ژنرال فون فالکنین در فلسطین احساس می کرد نیاز چندانی به فون کرسنشتاین ندارد و از طرفی درگیری و جناح بندی های سیاسی در منطقه قفقاز به اوج خود رسیده بود. به همین خاطر به این ژنرال کارکشته دستور داده شد بلافاصله فلسطین را ترک و خود را به گرجستان برساند و با نیروهای بلشویکی وارد نبرد شود.
تصرف اورشلیم
ارتش عثمانی سعی کرد از خستگی و تلفات بالای ارتش بریتانیا به نفع خود استفاده کند. اما ژنرال آلنبی به سرعت با اعزام نیروهای کمکی خط مقدم خود را تقویت کرد. از روز 27 نوامبر ارتش عثمانی با استفاده از نیروهای پیاده خود سعی در شکستن خطوط محاصره اطراف شهر را داشت. تمرکز اصلی نیروهای ترک در منطقه ساموئل نبی ، تپه های یهودیه و فلات زیتون بود. شدیدترین ضد حمله در ساعت 17 روز 27 نوامبر انجام شد. اما مقاومت نیروهای بریتانیایی آنها را ناکام گذاشت. این پاتک تلفات زیادی برای ترکها به همراه داشت و آنها 4 افسر ،147 سرباز و چهار توپ سنگین خود را از دست دادند. در روز 28 نوامبر نیروی هوایی بریتانیا دست به بمباران گسترده اورشلیم زد. اما نیروهای عثمانی قصد تسلیم نداشتند و دوباره دست به یک ضد حمله دیگر زدند که این پاتک حاصلی جز صد کشته برای آنها نداشت. ارتش بریتانیا هیچ مشکلی با تلفات نداشت و به سرعت نیروهای از دست رفته خود را جبران می کرد. نیروهای زرهی استرالیایی در جاده هبرون به اورشلیم شروع به پیشروی کردند و گزارش دادند هیچ نیروی عثمانی در این مسیر وجود ندارد. به همین خاطر ژنرال چتوود به سرعت بخشی از نیروهایش را به جنوب فلسطین فرستاد.تا روز 8 دسامبر حملات بریتانیا به شهر اورشلیم به اوج خود رسید تا جایی که در روز 9 دسامبر نیروهای عثمانی مستقر در شهر اورشلیم خود را تسلیم ارتش بریتانیا کردند.
در روز 11 دسامبر 1917 ژنرال آلنبی و افسران ستادش از دروازه یافا با پای پیاده وارد شهر شدند. این حرکت آلنبی به خاطر ادای احترام به به شهر مقدس اورشلیم انجام شد. ژنرال آلنبی به لوید جرج قول داده بود تا قبل از جشن های کریسمس اورشلیم را تسخیر کند که با تصرف اورشلیم در موعد مقرر آن وعده را عملی کرد.فتح اورشلیم از نظر سیاسی نظامی و حتی تاریخی اهمیت بسیار زیادی داشت. تا جایی که بسیاری از مورخان و صاحب نظران سیاسی فتح این شهر را به عنوان پایان جنگ های صلیبی اعلام کردند.
تلفات بریتانیا و عثمانی در نبرد اورشلیم
با وجود نبردهای شدید و حجم وسیع عملیات تلفات سربازان انگلیسی و ترک چندان بالا نبود. 1600 سرباز بریتانیایی در برابر 1800 سرباز ترک تلفات نیروهای دو طرف در این نبرد بود. تا قبل از تصرف شهر اورشلیم فرمانده هان بلند پایه ارتش بریتانیا نسبت به توانایی های نظامی آلنبی تردید های جدی داشتند. اما در نهایت با موفقیت او بالاخره نظرات نسبت به آلنبی مثبت شد. فتح اورشلیم یا بیت المقدس باعث شد چهارمین شهر مهم مسلمانان به دست بریتانیایی ها بیفتد. پیش از این شهرهای مکه ،مدینه و بغداد به تصرف ارتش بریتانیا در آمده بود. لوید جرج در خاطراتش نوشت تصرف اورشلیم مشت ترکها را باز کرد و بی کفایتی نظامی آنها را برای متفقین رو کرد.
موفقیت های ارتش بریتانیا در فلسطین باعث شد تا کابینه جنگی این کشور به پایان دادن جنگ امیدوار شود. دولت بریتانیا در روز 18 دسامبر طی تلگرافی به آلنبی از او تقاضای دو طرح یا نقشه نظامی را کرد.
1.طراحی یک نقشه نظامی برای تسخیر باقی مانده خاک فلسطین و حمله به سوریه
2.ادامه جنگ از طریق خاک فلسطین و سوریه به منظور اعمال فشار بر دولت عثمانی برای مجبور کردن این کشور به تسلیم
ژنرال آلنبی در پاسخ به این تلگراف تقاضای 60 هزار سرباز تازه نفس و همچنین بازسازی سریع خطوط راه آهن منطقه را کرد. آلنبی مدعی بود در صورت آغاز آب و هوای زمستانی و بدتر شدن شرایط زمین ممکن است اجرای ادامه عملیات دستکم دو ماه به تعویق بیفتد.
پاکسازی اطراف اورشلیم
با وجود تصرف شهر اورشلیم این منطقه همچنان زیر آتش توپخانه عثمانی قرار داشت. به همین خاطر از روز 27 دسامبر تعدادی از یگان های مستقر در اورشلیم به سمت مناطق اطراف شهر روانه شدند. مناطقی مانند الحب، ارام رفعت،بیونیا روانه شدند. این نیروها در یک خط 19 کیلومتری با انجام نبردهای پراکنده با ارتش عثمانی اطراف شهر را به طور کامل پاکسازی کردند. در جریان این نبردها 1000 سرباز ترک کشته و 750 نفر دیگر اسیر شدند.
درحالی که آلنبی قصد داشت به سرعت باقی مانده فلسطین و سوریه را تصرف کند اما اوضاع جنگ جهانی اول در جبهه اول بار دیگر به طور کامل بهم ریخت. دولت بلشویکی روسیه با امضای پیمان آتش بس برست لیتوفسک با امپراتوری آلمان عملا به نبرد در جبهه شرقی اروپا پایان داد مارشال لودندورف فر مانده ارتش آلمان به سرعت هزاران سر باز آلمانی را از جبهه روسیه عازم روانه جبهه های غربی نظیر فرانسه و بلژیک کرد. به همین خاطر ارتش بریتانیا مجبور شد تقریبا تمام سربازان انگلیسی خود را از خاورمیانه به جبهه اروپا منتقل کند. ژنرال آلنبی برای جلوگیری از شورش در اورشلیم حکومت نظامی اعلام کرد و به پیکو نماینده دولت فرانسه گفت اورشلیم اکنون یک منطقه نظامی است و اختیار اداره آن به عهده خودش خواهد بود و دستکم تا زمانی که اوضاع جنگی در منطقه به پایان نرسد اجازه تشکیل دولت غیر نظامی را نخواهد داد. با این شرایط عملا اجرای قرار سایکس پیکو منتفی گردید.
اقدامات آلنبی در فلسطین
ژنرال آلنبی به محض تصرف اورشلیم اقدامات و تدارکات گسترده خود برای ادامه عملیات در خاورمیانه را آغاز کرد. او فلسطین را به چهار منطقه یافا،اورشلیم،بئرشبع و مجدال تقسیم کرد. به سرعت مواد غذایی و آذوقه زیادی برای جلوگیری از قحطی و مرگ مردم وارد کرد. همچنین سیستم بانکداری فلسطین هم اصلاح و در اختیار ارتش بریتانیا قرار گرفت. در 15 ژانویه 1918 آلنبی در نامه به لندن هشدار داد ممکن است به زودی اوضاع بین یهودیان و مسلمان بحرانی شود. در نامه فرمانده ارتش بریتانیا در خاورمیانه آمده بود اگرچه نیروهای طرفدار شریف حسین مشکل چندانی با یهودیان ندارند اما مسلمانان دیگر بشدت از حضور یهودیان و مسیحیان در اماکن مقدس خود ناراضی اند.
فشارهای سیاسی آغاز می شود
آلنبی اگرچه با فتح فلسطین گام مهمی در تسریع شکست عثمانی برداشته بود اما بعد از تصرف فلسطین اختلاف و درگیری های متحدین اروپایی آغاز شد. دولت فرانسه به همراه ژرژ پیکو بشدت به دنبال اجرای قرارداد سایکس پیکو و سهیم شدن فرانسه در اداره فلسطین بودند. حتی متحد جدید بریتانیا یعنی ایتالیا هم از حکمرانی بریتانیا در فلسطین ناراضی بود. کلیسای کاتولیک مستقر در شهر رم با اشاره دولت ایتالیا شروع به آغاز فشارهای سیاسی به دولت بریتانیا و ژنرال آلنبی کرد. بهانه آنها ضرورت حضور دولت ایتالیا و سران مذهبی برای اداره اماکن مذهبی مقدس مسیحیان در فلسطین بود. با وجود این فشارها ژنرال آلنبی ذره ای از مواضع خود عقب نشینی نکرد و اعلام کرد تنها دولت نظامی او صلاحیت اداره فلسطین را داراست.
نقشه های بریتانیا برای خاورمیانه
بعد از تصرف فلسطین فشارهای شدید ارتش آلمان که تلاش می کرد کار جنگ در جبهه اروپا را یکسره کند آغاز شد. به همین دلیل آلنبی عملا از نیروهای کمکی انگلیسی و اروپایی کارآزموده محروم شد. آلنبی از این فرصت برای بازسازی مسیرهای ارتباطی و تدارکاتی فلسطین استفاده کرد. او در طی فاصله کریسمس 1917 تا تابستان 1918 را صرف بازسازی مسیرهای جاده ای و ریلی منطقه کرد. اگرچه گه گاه نبردهای محدودی هم با سربازان ترک انجام داد. در ماه های ژانویه و فوریه خطوط راه آهنی که چند ماه قبل به دست سربازان بریتانیایی و مبارزان عرب نابود شده بود دوباره بازسازی شد. در طی این مدت ژنرال آلنبی از آموزش سربازان تازه کار هندی خود نیز غافل نشد. ارتش بریتانیا بعد از تصرف فلسطین اکنون به دنبال اشغال منطقه شام و خصوصا شهر دمشق بود. دمشق به عنوان قدیمی ترین شهر جهان که هیچ وقت متروکه نشده بود اهمیت فوق العاده ای داشت و بریتانیا می توانست با تصرف آن سیطره خود بر سرزمین های عربی عثمانی را تکمیل کند.
ژنرال آلنبی از نقش مهم مبارزان عرب نیز غافل نبود. به سفارش سر مارک سایکس یک پرچم با رنگ های سیاه ،سفید،سبز و قرمز برای آنها طراحی شد. قرار بود این پرچم یاد آور شکوه گذشته امپراتوری های مسلمان عربی باشد.این پرچم به سرعت تولید و در اختیار مبارزان عرب قرار گرفت. در واقع آلنبی امیدوار بود با تحریک احساسات ناسیونالیستی اعراب همچنان از کمک های آنها در نبرد با ارتش عثمانی بهره مند باشد. از نکات جالب توجه آن روزها نگاه واقع گرایانه مارک سایکس به اختلاف مسلمانان و یهودیان در آینده خاورمیانه بود.
گام های ارتش بریتانیا برای تصرف بقیه خاورمیانه
علاوه بر بازسازی سریع راه های ارتباطی فلسطین هواپیماهای گشتی استرالیایی هم تحرکات ترکها را زیر نظر داشتند. آلنبی به غیر از نقشه برای تصرف شام به دنبال پیشروی به سمت منطقه دره رود اردن و شهر امان نیز بود. او پایگاه های در مناطقی مانند دیر البلح و رام الله ایجاد کرد و ارتش را آماده ادامه نبرد در منطقه کرد. آلنبی از وضعیت بهداشتی سربازانش نیز غافل نماند و دهها دستگاه واگن قطار را به بیمارستان صحرایی تبدیل کرد. پیروزی در فلسطین به نحو بی سابقه ای روحیه مردم و افکار عمومی انگلستان را بالا برده بود. نخست وزیر یعنی لوید جرج امیدوار بود این شکست باعث تسلیم دولت عثمانی در سال 1918 شود. دولت بریتانیا بشدت نگران ادامه جنگ جهانی اول و آغاز شورش های احتمالی در مستعمرات خود نیز بود. اما در دولت و ارتش بریتانیا یک نظریه دیگر هم وجود داشت. برخی از سیاست مداران و ژنرال های بلند پایه بریتانیا معتقد بودند صرفا تصرف مستعمرات آسیایی عربی ترکها منجر به تسلیم عثمانی نخواهد شد. آنها عقیده داشتند تنها تصرف استانبول می تواند منجر به تسلیم امپراتوری پیر و سمج ترکها شود(نظریه که بعدها درستی آن اثبات شد) به دلیل این اختلاف عقیده ستاد ارتش بریتانیا برای اعزام نیروهای کمکی بیشتر برای ژنرال آلنبی با تردید های جدی مواجه بود. در نهایت در روزهای پایانی سال 1917 کابینه جنگی بریتانیا به آلنبی دستور داد کل خاک فلسطین را به علاوه شعاع 160 کیلومتری از این کشور را تصرف کند و مسیر نیروهای عثمانی با بین النهرین را از بین ببرد.اگرچه آلنبی به کابینه گزارش داد به دلیل شرایط سخت آب و هوایی امکان شروع سریع این پیشروی وجود ندارد.تصمیم دیگر کابینه بریتانیا ممنوعیت اعزام سربازان کمکی انگلیسی به خاورمیانه بود. چرا که به دلیل آغاز عملیات گسترده ارتش آلمان به این نیروها در خاک فرانسه نیاز بود.
اما در فوریه 1918 ژنرال جین کریستین سمتس به آلنبی اطمینان داد که برای تقویت نیروهای EEF به زودی بخشی از سربازان هندی مستقر در خاک فرانسه به همراه سه لشکر نیروی اعزامی از بین النهرین، به همراه تعدادی توپ و جنگنده برای او ارسال خواهد شد. همچنین سمتس پیشنهاد کرد با حرکت به سمت شهر امان و بمباران راه آهن حجاز مسیر تدارکاتی شهر دمشق را قطع و آن را تصرف کنند.
نبرد جریکو (اریحا)
درز مستان 1918 ارتش بریتانیا مستقر در خاک فلسطین چندان هم بی کار نبود و چندین نبرد بین آنها و ارتش عثمانی و متحدان آلمانی آنها رخ داد. اولین عملیات جنگی گسترده بعد از تصرف اورشلیم نبرد جریکو یا اریحا بود که در فاصله روزهای 19 تا 21 فوریه 1918 در حدفاصل شرق اورشلیم تا شهر اریحا و شمال دریای مرده رخ داد.
یکی از اهداف ارتش بریتانیا در این عملیات تخریب کامل راه آهن حجاز و قطع مسیر ارتباطی تدارکاتی ترک ها در منطقه بود. تا ماه فوریه تدارکات لازم برای انجام این عملیات تکمیل شد و ژنرال آلنبی مسوولیت هدایت این نبرد را به ژنرال چتوود و سربازان استرالیایی و نیوزلندی آنزاک سپرد. در طرف مقابل هنوز واحدهای از ارتش های 4،7 و 8 عثمانی در منطقه دره رود اردن مستقر بودند. اما یک ماه پیش از آغاز این عملیات و در ماه ژانویه نیروی هوایی استرالیا مقدمات این نبرد را با پرواز های شناسایی گسترده برفراز دریای مرده و شرق اردن آغاز کرده بود. با شروع این پروازها نیروی هوایی متوجه نقل انتقال گسترده تدارکات و آذوقه از طریق قایق های عثمانی در شمال دریای مرده شد. در روز 10 ژانویه 48 هواپیما با حمله به ایستگاه راه آهن شهر امان راه آهن حجاز را تا حد زیادی نابود کردند. پروازهای شناسایی و گشتی برفراز محل استقرار نیروهای عثمانی اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ژنرال های بریتانیایی قرار داد.
آغاز نبرد جریکو
در روز 19 فوریه درگیری دو طرف در منطقه المنتار عراق آغاز شد و در همان ابتدا 300 سرباز عثمانی به اسارت درآمدند. اما در سایر مناطق درگیری ها بشدت ادامه یافت. در روز 20 فوریه پیاده نظام بریتانیا موفق به تصرف جاده اریحا – اورشلیم گردید. اگرچه ترک ها با یک پاتک سنگین قصد باز پس گیری آن را داشتند اما ناکام ماندند. با پیشروی های نیروهای ژنرال چتوود کم کم نبرد به مناطق کوهستانی کشیده شد و در نهایت توپخانه عثمانی مستقر در مناطق کوهستانی کار را برای نیروهای مهاجم بسیار سخت کرد. به دلیل گلوله باران سنگین روزانه نیروهای نیوزلندی در نیمه شب 21 فوریه شروع به پیشروی کردند و در نهایت در ساعت 8 عصر همان روز اولین واحد از نیروهای بریتانیایی به شهر اریحا رسیدند. نیروی هوایی استرالیا و انگلستان با بمباران مداوم مواضع نیروهای عثمانی نقش بسیار مهمی در این پیروزی داشت. پیروزی در این نبرد تلفات سنگین برای نیروهای بریتانیا به همراه داشت و 550 سرباز کشته شدند در حالی تلفات عثمانی تنها 144 کشته بود.
اگرچه این نبرد با پیروزی بریتانیا به پایان رسید اما آنها موفق به حفظ خط آهن حجاز شدند. بعد از این شکست انور پاشا ژنرال فون فالکنین را برکنار و ژنرال اتو فن ساندرز را جایگزین او کرد. در 6 مارس کابینه جنگی بریتانیا به به ژنرال آلنبی برای انجام تحرکات نظامی اختیار تام داد و او در روز 21 مارس یک لشکر جدید به نام ارتش 22 به فرماندهی ژنرال پرسیوال واول تاسیس کرد. در روزهای پایانی ماه مارس هم تلاش های ارتش بریتانیا برای نابودی کامل خط آهن حجاز آغاز شد.
نبرد تورموس آیا یا تل اسور
این عملیات در فاصله روزهای 8 تا 12 مارس در امتداد خط ساحلی مدیترانه تا لبه غربی رود اردن رخ داد. هدف اصلی این عملیات آغاز تصرف کامل دره رود اردن بود. ارتش های 20 و 21 بریتانیا مامور انجام این کار بودند که باید در برابر ارتش های 7 و 8 عثمانی قرار می گرفتند. عملیات از نیمه شب 2 مارس در غرب جاده نابلس آغاز شد. دفاع سرسختانه ترکها ، وجود صخره های فراوان و گودال های عمیق کار را برای پیشروی سخت کرد. البته ارتش 21 به دلیل حضور در دشت های کرانه رود اردن کار سختی برای پیشروی نداشت. در نهایت این نبرد در روز 21 مارس با پیروزی بریتانیا تمام شد. آنها برای 23 کیلومتر پیشروی 1300 کشته داده بودند . مناطق تصرف شده به سرعت تبدیل به پایگاهی برای حمله های آینده ارتش بریتانیا به منطقه اردن و شهر امان شد.
عملیات تسخیر اردن
این نام عملیات گسترده و طولانی بود که از فوریه 1918 آغاز و تا روزهای آخر سپتامبر همان سال طول کشید. ژنرال آلنبی قصد داشت با پیشروی به سمت شرق اورشلیم و تا دریای مرده و ورود به دره رود اردن علاوه بر تخریب کامل راه آهن حجاز راه را برای تصرف دمشق و منطقه شام نیز هموار کند. اما ارتش عثمانی خود را کاملا برای این نبرد آماده کرده بود. حضور ژنرال فون ساندرز در راس نیروهای مدافع باعث تغییر سیستم دفاعی ترکها شده بود.ارتش عثمانی واحد های توپخانه قدرتمندی در شمال و شرق دره اردن مستقر کرده بود و با انتقال جنگنده های آلمانی به منطقه بمباران هوایی نیروهای مهاجم نیز آغاز شده بود. عملیات تصرف دره اردن تقریبا همزمان با آخرین حمله بزرگ و سراسری ارتش آلمان در خاک اروپا همزمان بود.به همین خاطر ارتش بریتانیا در حساس ترین روزهای خود قرار داشت. به دلیل همزمانی این دو عملیات فرمانده هان ارتش بریتانیا تقریبا از شکست سریع ترکها ناامید بودند. اما تصرف دره اردن اهمیت استراتژیک بسیار مهمی برای آنها داشت. چرا که علاوه بر وجود راه آهن حجاز که تا دمشق امتداد داشت، حضور نیروهای زبده آلمانی و ترک در این منطقه بشدت خطرناک بود. با لشکر کشی بریتانیا به سمت اردن بار دیگر مبارزان عرب شاهزاده فیصل اهمیت زیادی پیدا کردند. سررینالد وینگات فرماندار وقت مصر و سودان از دولت لندن تقاضای 500 هزار پوند بودجه اضافی برای ادامه نبرد در خاورمیانه را کرده بود. قرار بود بخشی از این پول به عنوان دستمزد به مبارزان فیصل و قبایل عرب شورشی پرداخت شود. در منطقه رود اردن و نواحی اطراف آن حدود 68 هزار سرباز عثمانی مستقر بودند. آلنبی به خوبی می دانست در صورت شکست در این منطقه ممکن است تمام مناطق اشغالی در فلسطین هم در معرض خطر قرار گیرد. ژنرال کاوول مسوولیت هدایت نیروها را برعهده داشت اما اوضاع برای کاوول بسیار سخت تر از ماه های قبل بود. هزاران سرباز زبده بریتانیایی که حدود 4 سال در خاورمیانه جنگیده بودند راهی جبهه غربی در اروپا شده بودند و قرار بود سربازان هندی بی تجربه جایگزین آنها شوند. ارتش بریتانیا از حدود دو گردان نیروی یهودی داوطلب ساکن فلسطین هم استفاده می کرد. عملیات تصرف دره رود اردن از اول فوریه 1918 آغاز شد و و حدود 8 ماه به درازا کشید و یکی از سخت ترین عملیات های ارتش بریتانیا در خاورمیانه را رقم زد.
پیش زمینه های اولین نبرد امان
بعد از پیروزی در نبرد تل اسور نیروهای بریتانیایی خود را برای حمله به شهر امان آماده کردند. تا اوایل ماه مارس جابه جایی نیروها انجام شد و سربازان هندی جایگزین نیروهای انگلیسی شدند. همچنین کابینه به آلنبی قول استقرار 4 اسکادران جنگنده و تکمیل خط آهن فلسطین را تا تابستان داده بود.همچنین ژنرال سمتس از لندن به خاورمیانه آمد تا بر کار آلنبی نظارت کند. فرمانده نیروهای بریتانیا قصد داشت از مبارزان عرب به طور گسترده ای استفاده کند. در واقع بریتانیایی ها با زرنگی خاصی اعلامیه بالفور را در خاورمیانه منتشر نکرده بودند.بریتانیا علاوه بر اعلام حمایت از تشکیل دولت یهودی به طور همزمان مشغول پرداخت پول به قبایل عرب و تشویق آنها به فرمانبرداری از خاندان هاشمی بود. در اوایل ماه مارس هم عملیات پارتیزانی اعراب با فرماندهی شاهزاده فیصل و سرهنگ لارنس آغاز شد.نیروهای آنها قبل از بریتانیایی ها شروع به حمله به مواضعی در جنوب شهر امان کردند. اما واکنش عثمانی بسیار سریع بود. ترکها بلافاصله یک گردان از سربازان آلمانی را روانه منطقه درگیری یعنی معان کردند. که باعث عقب نشینی فوری مبارزان عرب شد. در و اوایل ماه مارس هواپیماهای استرالیایی موفق به شناسایی یک کمپ بزرگ از ترکها در منطقه ال کوترین شدند. این اردوگاه طی روزهای 4 و 6 مارس بشدت بمباران گردید.
اولین نبرد امان
این نبرد به اولین حمله بریتانیا به شهر امان یا اولین نبرد اردن معروف است. این عملیات بین روزهای 21 مارس تا 2 آوریل 1918 انجام شد. با دستور آلنبی از روز 21 مارس پیشروی به سمت شهر امان آغازشد. یکی از اهداف اولیه این عملیات نابودی تونل های طولانی راه آهن حجاز در نزدیکی امان بود. ستاد فرماندهی عثمانی که متشکل از ارتش های 4،7و 8 بود در شهر امان مستقر بود اما فرماندهی کل نیروها در منطقه ناصره مستقر بود.به غیر از سربازان ترک بین 4 تا 5 هزار سرباز آلمانی تحت فرماندهی کلنل آسیم حضور داشتند. سربازان آلمانی در طی مدت حضور خود در امان تعدادی از سربازان ترک را در قالب گردان های 350 نفره ضربتی به سبک سربازان اشتروم تروپر آموزش داده بودند. علاوه بر این نیروها اسکادران جنگنده های آلمانی آلباتروس و هواپیماهای عثمانی هم آماده دفاع از شهر بودند. این جنگنده ها بارها نیروهای در حال پیشروی عثمانی را بمباران کردند. ارتش عثمانی سعی داشت با انفجار برخی از پل ها مسیر پیشروی بریتانیایی ها را مختل کند. در این شرایط حتی اوضاع جوی هم به نفع ترکها بود. چرا که در روزهای آغازین ماه ماه بارش باران سنگین طی چند روز باعث طغیان رودخانه های منطقه و گل آلود شدن زمین شده بود. ژنرال چتوود فرمانده ارتش 20 در روز 18 مارس طی نامه ای به آلنبی مدعی شد ممکن است به دلیل طغیان رود اردن کل عملیات متوقف شود. در نهایت بعد از دو روز و بهبود نسبی شرایط آب و هوایی طغیان رود فروکش کرد. در روز 21 مارس در نبردی که به نام هجلا معروف شد نیروهای دو طرف در چند ین مایل بالاتر از دریای مرده و منطقه ای که امروز به کرانه غربی معروف است درگیر شدند.نیروهای بریتانیایی قصد عبور از رودخانه و نفوذ به خاک اردن را داشتند. بخش مهندسی ارتش هم برای ساخت پل موقت معروف به پل پنتون تلاش کرد. اما بسیاری از این نیروها به دست ترکها کشته شدند. در نهایت در نیمه شب 21 مارس چند گردان استرالیایی شبانه شروع به عبور از رود اردن کردند و تعداد زیادی از آنها به همراه مهندسان ارتش خود را شنا کنان به سمت دیگر رودخانه رساندند. به دلیل آتش سنگین ترکها امکان استفاده از قایق وجود نداشت. در نهایت ژنرال واتسون به همراه نیروهایش موفق به ساخت یک پل موقت در منطقه ماتاکت هجلا شد. صبح روز 21 مارس با استفاده از این پل واحد های سواره نظام آنزاک به سمت دیگر منتقل شدند. و در روز 22 مارس موفق به ساخت یک قلعه موقت شدند. بیشتر نقل انتقال نیروها در تاریکی شب انجام شد.اگرچه این نقل انتقال تلفات زیادی به نیروهای بریتانیایی وارد کرد اما در نهایت موفق به عبور از رود اردن گردیدند.
ژنرال فون زاندرس به سرعت نیروهای کمکی برای مبارزه با نیروهای بریتانیا اعزام کرد. طغیان های مداوم رود اردن هم کار را برای بریتانیا سخت کرده بود . به دلیل شرایط خاص منطقه نیروهای متفقین عملا بدون پشتیبانی توپخانه می جنگیدند. به دلیل شرایط زمین حتی امکان کندن سنگر برای نیروها هم فراهم نبود و سرمای هوا در شب باعث بروز بیماری شده بود. نیروهای آلمانی و ترک شروع به عقب راندن نیروهای ژنرال چتوود کردند. در نهایت چتوود در نیمه شب 30 مارس فر مان عقب نشینی نیروهایش را صادر کرد. در نبرد اول امان 1200 سرباز بریتانیا کشته شدند. به دلیل تعداد زیاد کشته و زخمی ها عقب نشینی بسیار کند و دشوار انجام می شد. در حالی که نیروهای بریتانیا در حال عقب نشینی به سمت غرب رود اردن بودند 2000 سرباز ترک به عبور از رود اردن دست به یک ضد حمله ناگهانی زدند. نیروهای چتوود به سختی این حمله را دفع کردند.
با نزدیک شدن ارتش بریتانیا به منطقه شام صدها نفر از تبعیدیان ارمنی خود را به نیروهای متفقین در فلسطین و اردن رساندند. (شام یا سوریه برای چندین سال محل اردوگاه های تبعیدیان ارمنی از خاک عثمانی بود)اوضاع ارتش بریتانیا بعد از اولین شکست در نبرد امان مانند روزهای سخت بعد از شکست های غزه بود. اما ژنرال آلنبی بیکار ننشست و سعی کرد با تصرف پادگان ها و مناطق مهم اطراف شهر آن را محاصره کند که در نهایت باعث شروع دومین نبرد امان گردید.
دومین تهاجم به اردن
برای این عملیات از مبارزان عرب ملک فیصل به طور گسترده ای استفاده شد. این نبرد از 30 آوریل آغاز شد. بازهم وضعیت جاده ها و آب و هوا به شدت خراب و نابسامان بود. یکی از اصلی ترین متحدان بریتانیا در این نبرد قبیله بنی صخر بود که قرار بود با 7 هزار سوار به نیروهای بریتانیا در نبرد دوم امان کمک کند. ترکها و آلمانی به طور گسترده ای در این نبرد هم از توپ خانه و سلاح های سنگین خود استفاده کردند . اما این بار ژنرال کاوول سرسختانه نبرد را اداره کرد و نیروهای ترک و آلمانی را به دردسر انداخت. بعد از یک ماه نبرد خونین بازهم نیروهای بریتانیا کاری از پیش نبردند و مجبور به عقب نشینی شدند. این نبرد تا 4 مه طول کشید این بار 1600 کشته روی دست ارتش بریتانیا گذاشت. ارتش عثمانی هم 800 نفر تلفات داد. اما نیروهای کاوول علی رغم شکست خود موفق به اسارت گرفتن 2000 سرباز عثمانی شدند. با شکست دوباره بریتانیا در تسخیر امان تصرف شام و شهر دمشق هم به تعویق افتاد و آلنبی متوجه شد همچنان به تدارکات و نیروهای بیشتری نیاز دارد. دو شکست پی در پی در امان نشان داد در آخرین ماه های جنگ جهانی اول هم نیروهای متحدین همچنان توان شکست ارتش بریتانیا را دارند. البته کمک های قبایل عرب هم در حد وعده باقی ماند و از آنها خبری نشد.
نبرد ابوتالول
این نبرد در منطقه استراتژیک غرب رود اردن اتفاق افتاد. نیروهای بریتانیا بعد از دو شکست پیاپی در امان مورد حملات مداوم نیروهای ترک قرار گرفته بودند . آنها قصد داشتند بریتانیا را به طور کامل از منطقه اردن بیرون برانند. یکی از نکات جالب توجه این روزها آغاز اختلافات شدید بین آلمان و عثمانی بود. با شروع عملیات عثمانی در منطقه قفقاز باعث بروز درگیری دومتحد قدیمی گردیده بود. در واقع انور پاشا و یارانش به دنبال احیای حکومت ترکی در قفقاز و پاکسازی نژادهای غیر ترک در آن منطقه بودند که منجر به کشتارهای خونین ارامنه گردید. اما دولت آلمان برعکس ترکها یکی از اصلی ترین متحدان دولت های نو پای ارمنستان و گرجستان در منطقه بود به همین خاطر در قفقاز رودروی روی ترک ها قرار گرفت. دولت آلمان بلافاصله تعداد زیادی از سربازان و افسران کار آزموده خود را از خاورمیانه و جبهه اردن به منطقه قفقاز منتقل کرد و در هنگام شروع نبرد ابوتالول تنها 1000 سرباز آلمانی برای کمک به ارتش عثمانی وجود داشت. اگرچه هواپیماهای آلمانی همچنان در منطقه حاضر بودند و طی یک عملیات هوایی که با 17 جنگنده انجام شد در روز 14 جولای بشدت مواضع بریتانیا در غرب اردن را بمباران کردند.این نبرد در همان روز 14 جولای آغاز شد . اگرچه تعداد سربازان آلمانی کمتر بود اما به خوبی پیشروی کردند اما نیروهای عثمانی نتوانستند از آنها پشتیبانی کنند. در نتیجه این نبرد یک روزه به سود ارتش بریتانیا به پایان رسید.
تلفات آلمانی ها سنگین بود و 380 سرباز کشته و 200 نفر دیگر اسیر شدند. بازهم سواره نظام استرالیا عملکرد درخشانی از خود بر جای گذاشت. در روزهای رکود نبرد در اردن نیروهای آنزاک چندین پادگان نظامی در غرب رود اردن تاسیس کردند و نیروی هوایی سلطنتی هم مدام در حال بمباران و انجام پرواز های شناسایی در منطقه بود. اما شیوع مالاریا باعث بیماری صدها سرباز و انتقال آنها به اورشلیم گردید. در این روزهای به ظاهر آرام جبهه جنگ در خاورمیانه ژنرال آلنبی در روز3 جولای به مناسبت تولد جرج 5 یک مراسم رژه نظامی مفصل در اورشلیم برپا کرد و قدرت خود را به رخ ارتش عثمانی و حتی دیگر متحدان بریتانیا کشید.
وضعیت نیروهای دو طرف در آخرین سال جنگ جهانی
4 سال نبرد فرسایشی و خونین تلفات و خسارات سنگینی روی دست هر دو طرف گذاشته بود. در این میان وضع ارتش عثمانی به مراتب بدتر از طرف مقابل بود. ارتش ایلدیریم که برای دفاع از خاورمیانه تاسیس شده بود تا آغاز سال 1918 تلفات سنگینی داده بود. این نیروها تا آغاز سال آخر جنگ 110 افسر و 1800 سرباز آن کشته، 5400 نفر زخمی و صدها نفر از نیروهای آن زخمی شده بودند. علاوه بر آن صدها عراده توپ و صدها اسلحه سبک و سنگین دیگر یا از بین رفته بود یا به دست نیروهای دشمن افتاده بود. البته این تلفات تنها مربوط به ارتش ایلدیریم بود و کل ارتش عثمانی مستقر در خاورمیانه تا پایان سال 1917 25 هزار نفر تلفات داده بود. اگرچه تلفات ارتش بریتانیا هم 18 هزار نفر بود اما همچنان از نظر توپخانه،لجستیک و پشتیبانی دریایی و هوایی برتری قابل ملاحضه ای داشت. با وجود این تلفات سنگین ارتش ایلدیریم همچنان به مقاومت خود ادامه می داد. ارتش بریتانیا برای کامل کردن برتری هوایی خود در سال پایانی جنگ جنگنده های S.E.5 بریستول خود را در خاورمیانه مستقر کرد که به برتری جنگنده های آلمانی آلباتروس پایان داده بود.
نبرد مگیدو یا مجدو
یکی از بزرگترین عملیات های نظامی ارتش بریتانیا در خاورمیانه با نام مگیدو در شمال فلسطین و طی روزهای 19 تا 25 سپتامبر 1918 انجام شد. منطقه مگیدو از نظر تاریخی اهمیت فراوانی داشت و طی هزاران سال شاهد نبرد های فراوانی از جنگ فراعنه مصر با هیتی ها گرفته تا لشکرکشی ناپلئون بود. تا قبل از آغاز این عملیات گسترده امپراتوری عثمانی وضعیت نسبتا خوبی در جبهه های جنگ جهانی داشت. اوضاع در جبهه عراق کاملا راکد بود و در منطقه قفقاز هم نقشه انور پاشا و دوستانش برای تصرف و پاکسازی این مناطق کاملا خوب پیش می رفت. ژنرال فون زاندرس در اردن کاملا مراقب اوضاع بود و امیدوار بود در صورت شروع نبرد جدید از سوی بریتانیا بار دیگر بتواند حماسه نبرد گالیپولی را رقم بزند.
عملیات فریب ژنرال آلنبی
با وجود آرام بودن اوضاع در روزهای آخر تابستان 1918 ژنرال آلنبی نقشه های مفصلی برای ارتش عثمانی داشت. او در طی ماه های اخیر کاملا نیرو های خود را تجدید سازماندهی کرده بود. همچنین با توزیع 220 هزار پوند بین قبایل عرب وفاداری آنها را به طور کامل کسب کرده بود. اما این تمام نقشه این ژنرال کار کشته نبود او برای فریب نیروهای عثمانی بازهم برنامه داشت. در واقع ژنرال فون زاندرس تصور می کرد آلنبی قصد دارد مانند عملیات تصرف فلسطین تظاهر به حمله از سمت دریا کرده و از خشکی حمله کند اما در واقع برنامه کاملا متفاوت بود. آلنبی این بار قصد داشت تظاهر به حمله از سمت خشکی کرده و سپس از دریا وارد عمل شود. بلافاصله نقشه فریب آغاز شد. واحدهای کوچکی از سربازان انگلیسی شروع به اجرای تاخت و تاز در نواحی مرزی اردن و فلسطین کردند. این تاخت و تازها باعث ایجاد گرد و غبارهای فریبنده ای گردید که نشان از حضور یک نیروی عظیم را می داد. همچنین اردوگاه های بزرگی در شرق فلسطین و غرب اردن ایجاد شد و نیروهای ارتش بریتانیا شروع به خرید علوفه در این مناطق کردند. این کارها نتیجه داد و فون زاندرس فریب خورد . بخش زیادی از نیروهای خود را در غرب اردن و مناطق مرزی با فلسطین مستقر کرد. نیروی هوایی سلطنتی هم زمان با گرفتن کنترل کامل آسمان اجازه انجام پروازهای شناسایی به متحدین را نداد.
شاهکار نیروی هوایی در روز نخست عملیات مگیدو رقم خورد. جایی که یک بمب افکن هندلی400 بریتانیا یک رکورد جالب توجه در بمباران های هوایی به جای گذاشت. این جنگنده در این روز با حمل 16 بمب به وزن 112 پوند(معادل 51کیلوگرم) به هوا برخاست و ایستگاه راه آهن اصلی ال فوله را کاملا منهدم کرد. با این بمباران مسیر ارتباطی ستاد فون زاندرس با نیروهای ارتش 7و8 عثمانی کاملا قطع گردید. آلنبی برای انجام این عملیات گسترده 69 هزار نفر نیرو در اختیار داشت و بر ای اولین بار نیروهای آفریقای جنوبی به ارتش آنزاک افزوده شده بودند. همچنین مبارزان عرب شاهزاده فیصل و واحدهایی از ارتش فرانسه هم تحت فرماندهی آلنبی حضور داشتند. ارتش عثمانی تنها 36 هزار سرباز در اختیار داشت که بخش اعظم آن طی عملیات فریب ارتش بریتانیا به منطقه غربی اردن منتقل شده بودند. آلنبی برای عملیات مگیدو دست به یک ریسک بزرگ زد و یک خط 105 کیلومتری در خاک فلسطین را بدون دفاع رها کرده بود.
آغاز نبرد مگیدو
در ساعت 4:30 صبح روز 19 سپتامبر 1918 با شلیک همزمان 400 توپ این نبرد آغاز شد. توپخانه بریتانیا حدود ده دقیقه مناطق شمال فلسطین را درهم کوبید و سپس پیشتر وی پیاده نظام در برابر چشمان حیرت زده نیروهای عثمانی آغاز شد. در واقع تنها 8 هزار سرباز عثمانی در این منطقه حضور داشتند. با شکاف در خطوط دفاعی ترکها نیروهای سواره نظام آنزاک هم وارد عمل شدند. با روشن شدن هوا بمباران شدید هوایی هم آغاز شد. سواره نظام آنزاک بلافاصله 50 کیلومتر در امتداد ساحل پیشروی کرد. نیروهای عثمانی بعد از مختصری مقاومت شروع به عقب نشینی و فرار بسیار سریع کردند. اما پیشروی نیروهای بریتانیا آنقدر سریع بود که از نیروهای عثمانی در حال عقب نشینی هم جلو زده و بسیاری از آنها را کشته و به اسارت گرفتند. به سرعت مسیر عقب نشینی به سمت دمشق هم قطع شد.
نبردهای حاشیه ایی مگیدو
عملیات مگیدو تنها به یک نبرد محدود نماند وبه دلیل گستردگی منطقه عملیات و همچنین عقب نشینی سریع عثمانی و ده نبرد کوچک و بزرگ دیگر هم در کنار آن اتفاق افتاد. نبردهایی مثل تبسور،تل کرم،آرارت(با حضور و پیروزی ارتش فرانسه)،شارون،ساما، ناصره، حیفا ،طبریه ،نابلس ومحاصره های الفعوله،بیت شئان و جنین تنها بخشی از نبرد بسیار گسترده مگیدو را شامل می شدند. تمامی این نبردها در فاصله روزهای 19 تا 25 سپتامبر رخ داد که همگی با پیروزی ارتش بریتانیا به پایان رسید. یکی از نکات جالب توجه حضور مصطفی کمال (آتاتورک آینده) در نبرد نابلس بود. در واقع این فرمانده کارکشته ترکها قصد داشت دوباره در کنار ژنرال فون زاندرس خاطرات روزهای خوش گالیپولی را زنده کند که کاملا ناکام ماند.
ادامه پیروزی های سریع متفقین
با پیشروی سریع نیروهای بریتانیا و متحدان اش بلافاصله نیروهای ترک و آلمانی مستقر در خاک اردن نیز محاصره شدند. آلنبی از این فرصت استفاده کرد به سرعت نیروهای خود را برای تصرف کامل اردن روانه کرد. لژیون های داوطلب یهودی موفق به تسخیر قلعه مهم ام الشریعت در کرانه رود اردن شدند و نیروهای استرالیایی هم شبانه وارد خاک اردن شدند و عملیات محاصره نیروهای باقی مانده را آغاز کردند. با این پیشروی ها یکی از پادگان های مهم عثمانی در منطقه معان که یک سال گذشته در محاصره نیروهای شاهزاده فیصل قرار داشت و مقاومت کرده بود به تصرف نیروهای استرالیا درآمد.
نبرد نابلس
یکی از مهم ترین نبردهای عملیات مگیدو در منطقه نابلس رخ داد. نابلس محل تقاطع راه آهن فلسطین و حجاز بود و خط آهن بندر حیفا را با راه آهن حجاز و دمشق مربوط می کرد. همچنین ستاد اصلی ارتش 7 عثمانی که مصطفی کمال و ژنرال فون سندرز در آن مستقر بودند نیز در این شهر بود. این نبرد هم همزمان با مگیدو در روزز 19 سپتامبر آغاز شد . سرعت عمل نیروها،پشتیبانی سنگین توپخانه و کنترل و تسلط نیروی هوایی در منطقه وجه شباهت های نبرد نابلس با مگیدو بود. ارتش 20 به فرماندهی ژنرال چتوود مامور تسخیر نابلس بود. همچنین یک لشکر جدید به نام نیروی چیتور تحت فرماندهی ژنرال ادوارد چیتور که برای تصرف مناطق باقی مانده اردن و فلسطین تاسیس شده بود به ارتش 20 کمک می کرد. از ساعت 4:30 این عملیات با بمباران شدید توپخانه آغاز شد. ازن آنجا که نابلس دقیقا در کرانه باختری رود اردن قرار داشت همزمان با این نبرد سومین تهاجم سر اسری به اردن نیز آغاز گردید. علی رغم مقاومت شدید نیروهای بریتانیا به سرعت پیشروی کردند. علی رغم اسیر شدن صدها سرباز ترک نیروهای مخصوص آسیا کورپس آلمان به هیچ وجه قصد تسلیم شدن نداشتند. طبق نامه های ژنرال آلنبی در پایان نبرد نابلس 18000 سرباز عثمانی اسیر نیروهای بریتانیایی شدند. در روز 21 سپتامبر باقی مانده ارتش ایلدیریم به همراه ارتش 8 تسلیم شد. اما فون ساندرز دست بردار نبود و در طول همان شب در غرب نابلس نیروهای باقی مانده خود را به همراه نیروهای آسیا کورپس یکپارچه کرد. باقی مانده ارتش 7 به 13 کیلومتری شمال نابلس عقب نشینی کردند. تا روز 25 سپتامبر این نبرد پایان یافته بود. ژنرال ساندرز و مصطفی کمال هم با زحمت و با 6000 هزار سرباز باقی مانده خود به دمشق فرار کردند.
سومین تهاجم به اردن و تصرف امان
همزمان با نبرد مگیدو در روز 19 سپتامبر اغاز شد. وظیفه اصلی در این عملیات به عهده لشکر چیتور قرار داشت و قبیله بنی صخر هم به عنوان متحدان محلی کمک می کردند. اگرچه ترکها در خاک اردن نیروی قابل توجهی داشتند اما آغاز عملیات مگیدو مسیر ارتباطی لشکر های عثمانی را قطع کرده بود. حملات نیروی چیتور موفقیت آمیز بود و عقب نشینی ترکها از شب 23 سپتامبر آغاز شد. این سریع باعث آغاز دومین نبرد امان گردید. نیروهای چیتور در روز 25 سپتامبر به امان رسیدند و با دادن تنها 200 کشته موفق به تصرف شهر شدند. نیروهای باقی مانده عثمانی به سمت شمال گریختند.
ادامه دارد
تهیه و گرد آوری :زهر صادقیان
منابع
صلحی که همه صلح ها را برباد داد، فروپاشی عثمانی و تشکیل خاورمیانه مدرن . نوشته دیوید فرامکین
آخرین جنگ صلیبی ، مبارزه در فلسطین در جنگ جهانی اول نوشته آنتونی بروس
شیاطین اسب سوار آنزاک در خاورمیانه، نوشته تری کیلویک
جهنم در سرزمین مقدس نوشته دیوید وودوارد
از هواپیماهای دوباله تا اسپیت فایر ، تاریخچه هواپیماهای جنگی نوشته آن بیکر
آرماگدون نوشته سیرول فالز
تاریخ جنگ بزرگ ،بر اساس اسناد پزشکی نوشته جان ویکفیلد و لایتون بلنک شاپ
تاریخچه ارتش عثمانی در جنگ جهانی اول نوشته ادوارد اریکسون
از سوئز تا حلب نوشته جوان گراهام و جی آی کیوج