جنگنده میگ3
میناگلرو
تا ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ و در آغاز عملیات باربادوس حدود ۱۲۰۰۰ فروند جنگنده در خدمت نیروهای هوایی شوروی شامل نیروی هوایی ، نیروی دفاع هوایی و یگان هوایی نیروی دریایی قرار داشت که شامل هواپیماهای پولیکاروف ال -۱۵۳ ، پولیکاروف ال-۱۵۲ و ال-۱۱۶ میشد که جدیدترین و پیشرفته ترین جنگنده در خدمت این نیروها، میگ -۱ بحساب میامد که بتازگی طراحی و وارد خدمت شده بود و این نیرو شدیدا نیازمند تحویل هواپیماهای جنگنده پیشرفته و جدید بود
در آنزمان میگ -۱ اولین تجربه دفتر میگویان و گروویچ که بعدها میگ نام گرفت و در آنزمان OKB نام داشت در خدمت بود
جنگنده میگ -۱ در زمان صلح طراحی شده بود و تجربه شرکت در جنگ را نداشت این هواپیما بعنوان یک شکاری بلند پرواز جهت رهگیری جنگنده های دشمن در ارتفاع بالا طراحی شده بود و در نبردهای هوایی ارتفاع بالا کارایی کلی بسیار خوبی داشت ولی مشکل این بود که در جبهه های شرقی نبردهای هوایی اغلب در ارتفاع پایین انجام میگرفت و جنگنده میگ -۱ در نبردهای ارتفاع پایین دچار عدم مانورپذیری مطلوب میشد همچنین در سرعتهای پایین هواپیما دچار لرزشهای شدیدی میشد که کار هدف گیری و شلیک را بسیار مشکل میکرد
تا ماه مارس ۱۹۴۱ چندین درگیری هوایی بین جنگنده های میگ شوروی با هواپیماهای شناسایی یونکرس جی یو -۸۶ آلمان درگرفت و ضعف این جنگنده در ارتفاعات پایین در مقابل جنگنده های آلمانی کاملا محرز شده بود و این در حالی بود که رقیب المانی ان یعنی مستر اشمیت بی اف -۱۰۹ یکه تازی میکردو حتی جنگنده یاکولوف یاک -۱ هم نمیتوانست با آن برابری کند.
نقطه ضعف بعدی میگ -۱ عدم توان حمل مهمات بالای آن بود زیرا در آن زمان نیاز نیروی هوایی شوروی به یک شکاری بمب افکن معطوف گردیده بود که از توانایی حمل مهمات بالایی برخوردار باشد و علاوه بر شرکت در عملیات دفاع هوایی توان نفوذ در خط دشمن و بمباران ان هم برخوردار باشد در حالیکه میگ -۱ بعنوان یک شکاری رهگیر صرف طراحی شده بود و توانایی این جنگنده در عملیات هوا به زمین بسیار نامطلوب بود سوای از توان حمل مهمات پایین جنگنده ، زمانیکه هواپیما در ارتفاع پایین و سرعت کم پرواز میکرد بعلت نوع طراحی بدنه هواپیما شروع به لرزشهای شدیدی مینمود از آن گذشته بخشهایی از بال جنگنده از چوب ساخته شده بود و در کل بدنه جنگنده بسیار ضربه پذیر بود و این جنگنده مناسب نبردهای ارتفاع پایین و یا عملیات تهاجمی که جنگنده در معرض آتش مسلسل های زمینی قرار میگرفت نبود البته همه این تقصیرات گردن میگ هم نبود زیرا این جنگنده از روز اول به سفارش نیروی دفاع هوایی شوروی طراحی شده بود و از ابتدا بعنوان یک شکاری رهگیر جهت انجام دفاع هوایی طراحی شده بود و اصلا قرار نبود در حملات تهاجمی شرکت کند این جنگنده قرار بود با جنگنده و بمب افکن های مهاجم دشمن خصوصا بمب افکن های دو موتوره و بلند پرواز مقابله کند خب البته میگ -۱ هم جنگنده ای سبک ، چالاک ، و پرسرعت بود که در عملیاتهای پدافندی و درگیری های هوایی در ارتفاع بالا عملکرد قابل قبولی داشت و برخی ضعف های اولیه آن نیز در خط تولید برطرف گردید
ولی نیروی هوایی به جنگنده ای نیاز داشت که علاوه بر مقابله با جنگنده های مهاجم توان شرکت در عملیاتهای تهاجمی را هم داشته باشدو پشتیبانی از نیروهای پیاده خودی را هم داشته باشد و از طرفی برای تحویل جنگنده جدید نیز بشدت عجله داشت
در نهایت در پاسخ به نیاز نیروی هوایی شوروی دفتر میگ دست به طراح جنگنده جدیدی زد و به خاطر صرفه جویی در وقت و هزینه جنگنده میگ -۱ را بعنوان پایه طراحی جنگنده جدید انتخاب نمودند بخاطر فشار نیروی هوایی و کمبود وقت ابتدا تصمیم بر این بود که با انجام ارتقا و انجام برخی اصلاحات بر روی جنگنده میگ -۱ آنرا تبدیل به یک شکاری بمب افکن کنند ولی مشکل این بود برخی از نواقص جنگنده به چگونگی طراحی بر میگشت و برای رفع آن باید بخش های زیادی از بدنه و سازه جنگنده اصلاح میشد و عملا جنگنده از نو طراحی میشد لذا در نهایت تصمیم به طراحی یک جنگنده جدید گرفته شد که در کنار میگ -۱ که بعنوان شکاری در خدمت بود نقش شکاری بمب افکن را ایفا نماید
جنگنده میگ -۱ سوای از نواقصی که داشت جنگنده تقریبا موفقی بود و دستکم در نقش یک شکاری رهگیر و همچنین در نبردهای هوایی در ارتفاع بالا بسیار موفق بود و تنها کاستی هایی در ارتفاع پایین داشت که باید برطرف میشد دفتر او کا بی که از این به بعد ما آن را بعنوان کمپانی میگ میخوانیم تصمیم گرفت این جنگنده را بعنوان پایه جهت طراحی هواپیمای جدید خود قرار دهد به همین منظور بلافاصله تیم طراحی به بسرعت سعی در شناسایی نواقص و تلاش در برطرف نمودن آن کردند
یکی از مشکلات اساسی در جنگنده میگ -۱ بالهای جنگنده بود که باید اصلاح میشد زیرا بخشهایی از بالاها از چوب ساخته شده بود که هم توان بارگذاری محموله را محدود میکرد و هم آن را در مقابل آتش پدافند ضربه پذیر میکرد لذا در جنگنده جدید جهت افزایش توان حمل مهمات بیشتر بالها تقویت شد و همچنین جهت افزایش استحکام بالها اقدام به افزایش سطح خارجی روکش بالها و زره پوش نمودن آن نمودند و برای حملات هوا به زمین یک لایه بعنوانزره به بدنه هواپیما اضافه نمودند
میگ -۱ در سرعت های بالا و چرخش های ناگهانی دچار عدم مانورپذیری مطلوب میشد و کنترل هواپیما توسط خلبان بسیار سخت میشد همچنین هواپیما در شیرجه های تند دچار مشکل میشد و در ارتفاع پایین و سرعت های کم دچار لرزشهای شدیدی میشد برای رفع این اشکال دماغه هواپیمای جدید کشیده تر طراحی شد و اقدام به جابجا کردن موتور و انتقال مرکز ثقل به سمت جلوی هواپیما شد مشکل دیگر میگ -۱ دید کم خلبان خصوصا رو به عقب و دیگر مشکلات کابین بود که در طراحی کابین جنگنده جدید تلاش شد که خلبان دارای دید مناسبی باشد
در جنگنده جدید از موتور میکولین ای ام -۳۷ استفاده گردید که ابتدا قرار بود موتور میگ -۱ باشد ولی در زمان تولید میگ -۱ در دسترس نبود این موتور از توانایی کلی بسیار بهتری برخوردار بود و موتور پرقدرتی بحساب می امد و یکی از بهترین موتورهای خطی تولید شوروی بحساب می آمد که بر روی هواپیماهای دیگری نیز مانند ایلیوشین -۲ نیز استفاده شد و به این صورت جنگنده جدید با نام میگ -۳ تولید شد تا در کنار برادر بزرگتر خود میگ -۱ امید اول نیروی هوایی شوروی جهت دفاع از مرزهای شرقی شود و تا مارس ۱۹۴۱ تعداد فراوانی از آن تولید و رهسپار مرزهای شرقی میشد که تا ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ بیشتر بار نیروی هوایی شوروی را میگ های -۳ بدوش میکشیدند و پایگاههای شرقی عمدتا با تولیدات میگ تجهیز گردیده بودند در آنزمان پایگاه منطقه نظامی لنینگراد ۱۶۴ فروند بخش نظامی بالتیک ۲۳۳ فروند ، ناحیه ویژه نظامی غربی ۱۹۰ فروند و ناحیه نظامی کیف ۱۹۵ فروند جنگنده میگ-۳ در اختیار داشتند علاوه براینها دفاع هوایی ۶۴۴ فروند یگان هوایی نیروی دریایی در بالتیک ۳۸ فروند و یگان هوایی نیروی دریایی مستقر در دریای سیاه ۲۶۶ فروند در اختیار داشتند البته این جنگنده ها خیلی بیکار نماندند چون جنگ با آلمان لحظه به لحظه نزدیکتر میشد
مشکل بعدی نیروی هوایی عدم وجود خلبانان آموزش دیده بود اکثر خلبانان نیروی هوایی خلبان جنگنده های سری پولیکاروف بودند و جهت پرواز با جنگنده های میگ که از نظر فنی کاملا با جنگنده های پولیکاروف فرق میکرد باید آموزش میدیدند
بیشترین ناوگان جنگنده های میگ -۳ به بخش نظامی اودسا اختصاص یافته بود و اولین شکار ثبت شده توسط جنگنده میگ -۳ توسط جنگنده های در خدمت این منطقه رقم خورد که طی آن یک فروند بمب افکن شناسایی بریستول بلینگهام رومانیایی توسط یک فروند جنگنده میگ -۳ رهگیری و سرنگون گردید
قربانی بعدی میگ -۳ یک فروند بمب افکن یانکولس اچ -اس ۱۲۶ آلمانی بود که توسط جنگنده های میگ -۳ شوروی سرنگون گردید البته شوروی تعداد بمب افکن های ساقط شده آلمان را سه فروند اعلام نمود ولی آلمان فقط سقوط یک فروند را تایید نمود
در نهایت میگ -۳ بر پایه میگ -۱ طراحی گردیده بود و اگر چه تلاش زیادی شد که کاستی های آن خصوصا در نبردهای ارتفاع پایین و حملات تهاجمی رفع شود ولی همچنان بخشی از اشکالات پدر خود را به ارث برده بود و در نبردهای ارتفاع بالا بسیار توانا بود این جنگنده این جنگنده برای یک چرخش کامل دایره ای تنها به ۵ ثانیه زمان نیاز داشت که رکوردی قابل توجه بود ولی در نبردهای ارتفاع پایین هرگز رقیب قدرتمندی برای جنگنده های آلمانی نبود
و در نهایت از بهار سال ۱۹۴۲ این جنگنده ها از خط مقدم به دفاع هوایی منتقل گردیدند و در نهایت تعداد بسیار کمی از آنها همچنان در مناطق جنگی به انجام خدمت پرداختند
در بخش جنگ افزاری میگ -۳ مسلح به دو مسلسل ۱۲/۷ م م و توان حمل دو بمب ۱۰۰ کیلوگرمی در مجموع ۲۰۰ کیلوگرم محموله را دارا بود