عملیات اردوگاه سون تای
مینا گلرو
از عملیاتها پیچیده انجام شده بعد از جنگ جهانی دوم میتوان عملیات اردوگاه سون تای را نام برد که یکی از عملیاتهای بسیار پیچیده و غیر ممکنی بود که در وهله اول انجام ان کاری غیر ممکن بود بویژه اینکه هیچ برنامه ریزی قبلی برای انجام ان وجود نداشت وبسیار تصادفی امریکایی ها ان را شناسایی کردند
بانچه که در انجام این عملیات بسیار شاخص و بچشم می اید برنامه ریزی بالایی بود که در زمان جنگ ویتنام برای انجام ان اجرا گردید ، این عملیات توسط نیروهای ویژه هوابرد و با همکاری واحدها کماندو و رنجرهای ارتش ایالات متحده انجام گرفت
عملیات در عمق خاک ویتنام شمالی و در یک اردوگاه نظامی که بشدت از ان محافظت میشد و در وسط یک منطقه نظامی واقع شده بود که دورتا دور ان توسط پادگانها و دیگر مراکز عمده نظامی احاطه شده بود و مانند یک دژ نظامی بود که ورود به ان غیر ممکن بود از طرفی پایگاه هوایی سایگون در کنار ان واقع شده بود و پایگاه هوایی تان هوا هم بر سر راه ان قرار داشت و یگانهای هوایی بعد از غلبه بر این دو مشکل بزرگ تازه به کمربند پدافندی شمالی ها میرسیدند که از سکوهای موشکی سام و صدها مسلسل و توپ دفاع هوایی تشکیل شده بود که در ادامه به جزئیات و تراکم نیروهای کمونیست در اطراف پایگاه اشاره خواهیم کرد
هدف این ماموریت آزادسازی شصت و یک اسیر جنگی که گمان می رفت در این پایگاه مستقر شده باشند بود
مشکلات این عملیات را اینگونه دسته بندی کرده بودند : اول اینکه این کمپ اسرا در عمق خاک ویتنام ایجاد شده بود و در وهله دوم در مکانی در نزدیکی کمپ زندانیان پادگان بزرگی قرار داشت که شمار زیادی از نیروهای ویتنامی در ان مستقر بودن طبق براورد منابع اطلاعاتی دستکم حدود ۱۲۰۰۰ سرباز در این پادگان وجود داشت سوای از این پادگان یک امادگاه بزرگ در کنار کمپ قرار داشت که بخش مهمی از مهمات و تسلیحات ارسالی از چین و اتحاد شوروی در انجا نگهداری میشد بهمین دلیل شدیدا از ان مکان حفاظت میشد واگر چه چند کیلومتر فاصله تا محل عملیات داشت ولی هرگونه درگیری و تبادل آتش مانند اتش گذاشتن در جلوی لانه زنبورها بود و در وهله سوم تعداد زیادی سامانه های موشکی در اطراف این منطقه وجود داشت که همانگونه که گفته شد جهت حفاظت از آمادگاه قرار داشتند که هرگونه ابتکار عملی را از نیروهای مهاجم سلب مینمودو هر گونه انتقال نیرو و تجهیزات را به این منطقه اگر نگوییم غیر ممکن ، دستکم بشدت دشوار مینمود و احتمال تلفات را بسیار بالا میبرد اعزام نیروها از راه زمینی هم که کاملا غیر ممکن بود چون سوای از اینکه مسافت بسیار زیادی را نیروهای اعزامی در عمق خاک ویتنام باید پیشروی میکردند بعلت وجود پادگان در نزدیکی اردوگاه تحرکات نظامی بشدت بالابود و خصوصا از سرشب تا صبح گشتی های ویتنامی متعددی جهت حفاظت از امادگاه در ان نزدیکی در تردد بودندحال نا آشنایی نیروهای ویژه عمل کننده در عملیات با جغرافیای دقیق منطقه نیز مزید بر علت شده بودبخاطر بالا بودن پیچیدگی و غیر ممکن بودن عملیات ، این اولین عملیات مشترکی بود که در تاریخ ایالات متحده تحت فرماندهی مستقیم رئیس ستاد مشترک ارتش انجام شد
هفدهم می ۱۹۷۰-جنوب شرقی آسیا – سر فرماندهی نیروهای سازمان ملل – تایلند :
سرهنگ فریدمن جکسون با دقت تصاویر را جلوی ژنرال چارتمن گرفته و با هیجان و استرس مطالبی را توضیح میداد وی گفت قربان این همان کمپی است که واحد اطلاعات گفته بود ، ژنرال چارتمن گفت شما اطمینان دارید ؟
سرهنگ فریدمن گفت بله قربان کاملا مطمئن هستم
ژنرال چارتمن گفت خیلی خب من در اولین فرصت این موضوع را گزارش میکنم
یک فروند هواپیمای شناسایی ایالات متحده طی یک عملیات عادی روزانه که جهت شناسایی سایت های پدافندی ویتنام انجام میگرفت ، بصورتی کاملا اتفاقی تصاویری از منطقه گرفته بود که مقدمه ای شد بر یکی از پیچیده ترین و غیر ممکن ترین عملیاتهای قرن بیستم ، پس از دریافت تصاویر یک واحد اطلاعاتی نیروی هوایی به فرماندهی سرهنگ فریدمن جکسون از طریق آنالیز تصاویر متوجه شدند منطقه ای که هواپیما از آن تصاویر را گرفته کمپی است که پیشتر یگان های اطلاعاتی عنوان کرده بودند که تعدادی اسیر امریکایی را در ان مکان نگهداری میکنند و تا بحال محل ان مجهول مانده بود ولی امروز به لطف تصاویری که فانتوم شناسایی تهیه کرده بود و بطرز شگفت اوری از وضوح بسیار بالایی برخوردار بودند کشف شده بود
این مکان در واقع یک مجتمع در نزدیکی شهر سون تای بود که گمان میرفت از اواخر ۱۹۶۸ به عنوان کمپ اسرای جنگی از آن استفاده شده باشد.در آن زمان با توجه به مشخصات و اطلاعاتی که سربازان اسیر ویتنامی بدست امده بود تخمین زده میشد که در این کمپ ۵۵ اسیر آمریکایی نگهداری میشوند که دست کم ۶ نفر از آنها در وضعیت وخیمی بسر میبرند و نیاز فوری به دریافت کمک داشتند
بعد از اظهارات سرهنگ جکسون و بدستور ژنرال چارتمن تحقیقات گسترده ای در مورد صحت اطلاعات سرهنگ فریدمن انجام گرفت وپس از یقین حاصل نمودن از صحت اظهارات او ، به ستاد مشترک گزارشی ارسال شد و قرار بر این شد فرماندهان عالیرتبه در مورد گزینه های در دسترس و چگونگی نجات این اسیران طی جلسه ای به تبادل نظر بپردازند
بسرعت نجات این اسیران در دستور کار قرار گرفت و روی سرعت عمل و زمان کوتاه ان بسیار تاکید شد ، بلافاصله ژنرال جیمز آلن معاون فرماندهی سیاستگذاری و برنامه. ریزی در نیروی هوایی با ژنرال دونالد بلک برن که مسئول امور ضد شورش و عملیات های ویژه وزارت دفاع و از فرماندهان ستاد مشترک بود دیدار کرد
بلک برن مسئول مستقیم ستاد مشترک ارتش و همچنین اولین فرمانده گروه مشاهده و مطالعه نیروهای ویژه در ویتنام بود.طی این دیدار ژنرال بلک برن به سرعت با ژنرال ارله ویلر مسئول عملیات های ستاد مشترک ملاقات کرد و در نهایت پس از بررسی گزینه های مختلف از جمله یک عملیات برق اسا و دیگر راههایی که میتوانست مورد استفاده قرار گیرد در نهایت توصیه کرد که یک عملیات نجات برای اسیران زندان سون تای اجرا شود
تشکیل گروه حلقه قطبی
پس از مشخص شدن تصمیم ، سریعا جهت تحقیق و ارائه راهکارهای مطمئن و قابلیت اجرای حمله ، ویلر به یک گروه پانزده ، نفره تحت کد حلقه قطبی دستور داد که در دهم ژوئن با هم جلسه بگذارند و بدقت مدارک را بررسی و دقیقا عنوان کنند که قطعا اطلاعات رسیده صحیح است یا خیر و نتیجه جلسه را به وی منتقل کنند ، تمامی مراحل بعدی عملیات در گرو نظر مساعد گروه حلقه قطبی قرار داشت مطلب قابل ذکر اینکه اکثر افراد تشکیل دهنده حلقه قطبی از نظامیان بسیار باتجربه و خبره بودند که بعدها هم در هنگام اجرای عملیات از نیروهای شرکت کننده در عملیات بودندبطور مثال یکی از اعضای این جلسه افسری بود که مستقیما به عنوان خلبان هلی کوپتر در عملیات شرکت کردپس از جلسات متعدد و دستیابی به اطلاعات رسیده در نهایت گروه مطالعه بعد از بررسی همه اطلاعات رسیده بیان کرد که در سون تای 61 اسیر جنگی وجود دارند.پس از اطمینان از اینکه اطلاعات رسیده در مورد مکان نگهداری اسرای امریکایی صحت دارد و پس از بررسی شرایط منطقه و تمامی جوانب امر همگی افراد درگیر در این ماجرا متفق القول بودند که تنها راه نجات اسرا اعزام یک گروه ویژه به منطقه و برگرداندن اسرا میباشداما چگونه باید این گروه اعزام میشد زیرا همانگونه که گفته شد تردد نیروهای ویتنامی در ان منطقه بسبار زیاد بود و هیچ یگانی نمیتوانست این مسافت طولانی را بدون اینکه دیده شود در عمق خاک ویتنام پیشروی کنداعزام گروه از راه آسمان نیز بسیار سخت و غیر ممکن بود زیرا یک پادگان بزرگ ویتنامی در نزدیک اردوگاه اسرا بود و علاوه بر ان گروه اعزامی باید از یگانهای موشکی و پدافند هوایی ویتنام نیز عبور میکردبهر صورت تصمیم به انجام مقدمات کار گرفته شد و ژنرال بلک برن تقاضا نمود که وی را بعنوان فرمانده میدانی عملیات منسوب نمایند
ولی این تقاضا بعلت ریسک بالا و خطرات اطراف ان مورد قبول قرار نگرفت و هنگامی که توصیه بلک برن برای اینکه خودش مستقیما فرماندهی ماموریت را بر عهده داشته باشد پذیرفته نشد او از سرهنگ آرتور سیمونز درخواست کرد که فرماندهی نیروهای ویژه را بر عهده بگیردپس از انتخاب فرمانده تلاش همه جانبه جهت تشکیل یگان عملیاتی و دادن اموزش های لازم و کافی به این یگان شروع شدبسرعت پایگاه هوایی اگلین به عنوان مکان آموزش مشترک برای نیروهای شرکت کننده انتخاب شددر انتخاب نیروهای عملیاتی وسواس خیلی زیادی در کار بود و سعی شد از بهترین و نخبه ترین نیروها استفاده شود لذا بسرعت افراد واجد شرایط از نیروهای ویژه معرفی و سپس امتحان و ازمون بسیار سختی از نیروهای معرفی شده گرفته شد تا در نهایت گروهی از نخبه ترین انها این عملیات را انجام دهند ، از الزامات انتخاب نیروها توان جسمانی بالا و سابقه شرکت موفق در عملیاتهای مشابه در نظر گرفته شده بود و انتخاب نیروهای وِیژه را هم بر عهده فرماندهانشان گذاشته شد تا انتخاب ها تنها بر اساس درجه و رسته خدمتی نباشد و مهارت و توانایی خدمتی در جنوب شرق آسیا مورد لحاظ قرار گیرد.دومین مرحله از عملیات که بعدها عملیات ساحل عاج نام گرفت زمانی آغاز شد که فرمانده جدید ستاد مشترک، آدمیرال توماس مورر، ژنرال منور را به عنوان فرمانده و سرهنگ سیمونز را به عنوان معاون وی برای ماموریت انتخاب کردپس از مشورت قرار شد
برای صرفه جویی در وقت تقسیم کار کنند و منور با تشکیل گروه طرح عملیات به انجام کارهای طراحی عملیات بپردازد و معاونش سرهنگ سیمونز شروع به تشکیل یگان عملیاتی از میان داوطلبان حضور در عملیات کرد ، بلافاصله منور یک گروه 27 نفره را که 11 عضو قبلی حلقه قطبی نیز در آن حضور داشتند برای مطالعات اولیه در پایگاه هوایی اگلین جمع کرد. سیمونز نیز 103 نفر را از میان 500 داوطلب که عمدتا از نیروهای وِیژه یگان هوابرد و گروه نیروهای ویژه ششم و هفتم مستقر در فورت براگ بودند انتخاب کردوبرنامه ریزان و فرماندهان عملیات نیروی هوایی نیز فرماندهان اصلی را برای این امر انتخاب کردند که آنها وظیفه انتخاب نیروهای نخبه و مجرب را برای تشکیل خدمه هوایی لازم را برعهده داشتندبسرعت بخش اعظمی از خدمه پروازی مشخص و خدمه هلیکوپتر ها و هواپیمای A-1 Skyraider در این پایگاه شروع به شرکت و انجام کلاسهای توجیهی و تمرینات مشترک برای هماهنگی بیشتر نمودندبلافاصله خدمه هواپیماهای C-130E(I) Combat Talon نیز از آلمان و کارولینای شمالی فرا خوانده شدندتعداد 219 نفرنیز از یگانهای نخبه و ویژه نیروهای مختلف نیز گرداوری شدند و مراحل آزمایشی بسیار سخت و طاقت فرسایی را گذراندند و درنهایت تحت عنوان یگان عملیاتی ویژه احتمالی مشترک (JCTG) به تمرین پرداختند
اگرچه نیروهای ویژه مورد نظر برای شرکت در این عملیات خود از جمله بهترین و با تجربه ترین نیروهای یگان خود بحساب می امدند که هر کدام بارها تجربه انجام عملیات در شرایط سخت را در کارنامه داشتند ولی فرماندهان به اینهم قانع نشده و جهت انتخاب نهایی انها را مورد ازمایشهای بسیار سختی قرار داده و پس از گذشتن از ازمونها و انتخاب زیر نظر چند افسر بسیار خبره هر روز موظف به گذراندن اموزشهای ویژه با شرایط منطقه مورد نظر بودنددر سوی دیگر و همزمان طراحان عملیات با دقت و وسواس بسیار زیادی در حال طراحی یک عملیات دقیق و بی نقص بودند برنامه ریزان پارامترهایی را برای حمله در نظر گرفتند که عبارت بودند از اینکه حمله در شب در حالی که هوا صاف باشد و ماه به صورت قرص ناقص در نقطه ای به فاصله 35 درجه از خط افق قرار داشته باشد انجام شود تا گروه پروازی ، بتواند پرواز بی نقصی را در ارتفاع پایین و با وضوع دید بالا داشته باشند
دو زمان مشخص برای اینکه بتوان چنین پارامترهایی را لحاظ نمود پیدا شد که اولی در 18 اکتبر و دومی در 25 نوامبر بودندهمزمان با فعالیت دیگر گروههای درگیر خدمه پروازی شرکت کننده در عملیات از نیروی هوایی برای بیش از هزار ساعت در جنوب آلاباما ، جرجیا و فلوریدا با فرمیشن های غیر مشابه و متفاوت به پرواز پرداختند
در خلال این تمرینات خلبانان انواع ارایشهای پروازی را که بسته به شرایط منطقه باید انجام میدادند را تمرین نمودند و بارها و بارها جهت هماهنگی بهتر شرایط مختلف منطقه را شبیه سازی و با یکدیگر تمرین نمودند و با هلیکوپترهای UH-1H و HH-3E در شب و ارتفاع پایین به پرواز پرداختند و به کسب تجربه در زمینه ناوبری با دید مقابل به وسیله نور مادون قرمز (FLIR) اقدام کردند که تا پیش از این عملیات هنوز در کمبت تالون ها استفاده نشده بود و برای اولین بار در این عملیات مورد استفاده قرار گرفته بودمسئله این بود که عملیات از اهمیت و حساسیت خیلی زیادی برخوردار بودکوچکترین اشتباهی باعث شکست عملیات میشد و شکست عملیات ممکن بود یک رسوایی بزرگ را به بار بیاوردچون اگر بنا به هر دلیلی عملیات لو میرفت علاوه بر اینکه جان اسرای در بند به خطر می افتاد کمونیست ها این پیروزی را به یک جنگ روانی بر علیه نیروهای امریکایی تبدیل نموده و باعث خدشه دار شدن حیثیت نظامی ایالات متحده میشدجهت سهولت در تمرینات بر اساس عکسهای بدست امده توسط هواپیماهای شناسایی یک ماکت دقیق از اردوگاه اسرا در پایگاه هوایی اگلین در فلوریدا ساخته شد تا نیروهای عملیاتی و گروه پروازی بتوانند بهتر با موقعیت منطقه عملیاتی آشنا شوندآموزش نیروهای مخصوص از نهم سپتامبر آغاز شد که ابتدا بصورت اموزشهای رزمی بود و تا هفدهم سپتامبر تمرینات شبانه و تمرینات مشترک با خدمه هوایی نیز به آن افزوده شد که شامل شش تمرین در روز و سه تمرین در شب بودتا ششم اکتبر گروه عملیاتی در حدود 170 بار تمرین که همه یا بخشی از ماموریت را شامل می شد با ماکت ها انجام شده بوددر زمان تمرین نیز از گلوله واقعی و مهمات جنگی استفاده می شد.
برای اشنایی با اچ اچ3 اینجا را کلیک کنید
در نهایت ششم اکتبر اولین تمرین در مقیاس کامل با استفاده از هلیکوپترهای UH-1H به عنوان هلیکوپتر تهاجمی در شب اجرا شددر این تمرین بالگردهای شرکت کننده مسافتی در حدود ۱۱۰۰ کیلومتر را پرواز کردند که بارها در خلال تمرین مسیر و ارتفاع پروازی و سایر پارمترها مانند سرعت بطور ناگهانی و بدون برنامه ریزی قبلی تغییر میکرد و گروه پروازی موظف بودند که بسرعت با سایر هواگردها و افراد گروه خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند همچنین سرعت عمل بسیار مهم بود پس از ۵ ساعت تمرین مداوم حال نوبت به فرود در محدوده اردوگاه اسیران رسیده بود که توسط یک ماکت کامل شبیه سازی شده بود و بیش از ۳۰ بار گروه پروازی تمرین فرود در این اردوگاه را با بالگردهای HH-1 انجام دادند تا به مرز امادگی کامل دست پیدا کنندطبق برنامه ریزی انجام گرفته قرار بر این شد که نیروهای ویژه شرکت کننده در عملیات به سه تیم تقسیم شوندتیم اول شامل چهارده نفر که یک گروه تهاجمی با نام رمز « بلو ، بوی » بود که وظیفه انها رفتن بسمت اردوگاه و شکستن مقاومت احتمالی و ایجاد فضای امن جهت عملیات گروه دوم و پوشش انها بودگروه دوم که با نام رمز « گرین ، لیف » نام داشت ، تیم امدادی بود که مسول حمله به اردوگاه و ازاد نمودن اسرا و انتقال اسرا به سمت هواگردها بودو در نهایت گروه سوم که بیست نفر بودند با نام رمز « ردواین » یک گروه پشتیبانی بود و وظیفه گروه سوم پوشش محوطه اردوگاه و ایجاد پشتیبانی برای دو گروه دیگر بود…..
پس از انجام مراحل اموزشی و برنامه ریزیهای اولیه عملیات ، قرار بر این شد که یگان هاب عملیاتی جهت آشنایی با جغرافیای منطقه و همچنین انجام اخرین مراحل اماده سازی کمی زودتر از موعد مقرر به جنوب شرق آسیا اعزام شوندبه همین دلیل بین 10 تا 18 نوامبر تیم JCTG به پایگاه تاخی در تایلند اعزام شدند و کمبت تالون ها نیز تا 14 نوامبر در این پایگاه حاضر شدندو بصورت فشرده اخرین مراحل اموزش و توجیهی قبل از عملیات را سپری میکردندظرف روزهای آینده نیز سایر تجهیزات JCTG به همراه هلیکوپترهای UH-1 از پایگاه اگلین نیروی هوایی واقع در فلوریدا به تایلند منتقل شدندو در نهایت در 18 نوامبر پرزیدنت ریچارد نیکسون با انجام ماموریت موافقت کردبعد از جمع شدن نیروها و تجهیزات کل گروه عملیاتی در انتظار هوای مساعد و مورد نظر بودند و همه منتظر اعلام گروه اول هواشناسی مستقر در پایگاه هوایی تان سون نات در ویتنام بودند تا هوای مناسب برای ماموریت پیش بیایداین عملیات به سبب حساسیت بالا و گستردگی پراکندگی نیروهای پشتیبانی تمامی موارد بدقت برنامه ریزی و در نظر گرفته میشد هیچ موردی را به امید شانس و اقبال رها نکرده و روی تک تک جزئیات نیز برنامه ریزی شده بود( حال یک سوال بی جواب برای اینجانب به وجود می اید عزیزان ببینید در خلال این عملیات تمامی موارد بدقت پیش بینی شده بود حتی وضعیت اب و هوایی در روز عملیات پس اینکه تصور کنیم پنتاگون کوچکترین موردی را به امید شانس و اقبال رها میکند مردود است پس چگونه در واقعه طبس نیروهای عملیاتی در طوفان گرفتار شدند؟آیا برای چنان عملیات حساسی پیش بینی وضعیت هوا نشده بود ؟ایا چنین مواردی را در نظر نگرفته بودند؟)در 18 نوامبر طوفان پستی فیلیپین را در نوردید و به سمت هانوی به پیش رفت.
گروه هواشناسی به علت طوفان آب و هوای بدی را برای خلیج تونکین در 21 نوامبر پیش بینی کرد که از پشتیبانی ناو هواپیمابر از گروه ممانعت می کرد. حضور جبهه هوای سرد نیز در منطقه پیش بینی می شد که بیان می کرد شرایط در ناحیه هدف در 20 نوامبر تقریبا خوب خواهد بود و امکان ناوبری از روی لائوس برای پرواز در ارتفاع پایین هواگردهای نفوذی وجود دارد. یک پرواز شناسایی در بعد از ظهر 20 نوامبر که توسط یک RF-4C انجام شد و یکی از سرنشینانش یک متخصص هواشناسی بود نیز این پیش بینی را تایید کرد به همین دلیل منور تصمیم گرفت که ماموریت را 24 ساعت زودتر شروع کند تا اینکه آن را 5 روز به تاخیر بیاندازدآغاز عملیات ژنرال منور در 15:56 به وقت محلی 20 نوامبر فرمان ابتدایی آغاز عملیات را صادر کرد. به دنبال بریفینگ کوتاهی ، منور و کارکنانش به سمت دا نانگ که مقر مرکز کنترل هوایی تاکتیکی نیروی هوایی بود پرواز کردند. سایر خدمه شرکت کننده در ماموریت نیز به سمت مقر هواپیماهایشان حرکت کردنددر ساعت 10 نیمه شب 20 نوامبر 1970 هواپیماها از 5 پایگاه هوایی در تایلند و یک پایگاه هوایی در ویتنام جنوبی برخواستند.اولین دردسر پیش بینی نشده در همان دقایق اول گریبان گروه را گرفت که البته با تلاش گروهی خدمه زمینی رفع شد موضوع از این قرار بود که کمبت تالونی که فرمیشن A-1 ها را اسکورت می کرد از فرودگاه تاخلی در 22:25 دقیقه بلند شد ولی کمبت تالون دوم دچار نقص فنی در یکی از موتورهای خود شد و حتی گروه قصد خارج کردن ان را از عملیات داشتند ولی با تلاش خدمه پشتیبانی نیم ساعت بعد مشکل نقص موتور برطرف و این هواگرد نیز پرواز کردخوشبختانه میزان تاخیر انقدر زیاد نبود که از عملیات جا بماند….
برای جلوگیری از تداخل کار و همچنین هماهنگی و بالا بردن سرعت عمل ، برای گروه پروازی نیز بدقت برنامه ریزی شده بود و وظایف تیم های شرکت کننده در عملیات دقیقا مشخص شده بودوظیفه کمبت تالون ها ناوبری نیروهای نجات، فرماندهی هوایی و درگیری با اهداف بودبالگردهای HH-53C ها وظیفه پشتیبانی تیم ها و خروج زندانیان را داشتند. بالگردهای HH-3E برای انتقال تیم تهاجمی ،هواپیماهای جنگنده اسکای ریدر برای پشتیبانی هوایی نزدیک، در نظر گرفته شده بودندهواپیماهای جنگنده فانتوم بعنوان شکاری پوششی برای گشت زنی و مقابله احتمالی با هواپیماهای دشمن و جنگنده بمب افکن های تهاجمی F-105G Wild Weasel برای سرکوب پدافند زمین به هوای دشمن در نظر گرفته شدند.پس از اماده شدن نیروها و فراهم شدن مقدمات عملیات در بیست و چهارم سپتامبر ژنرال منور برای شروع عملیات تاریخ ماه اکتبر را به وزیر دفاع وقت ملوین لیرد پیشنهاد کرد ولی در کاخ سفید کسینجر با انجام عملیات در این تاریخ مخالفت نمود به دلیل اینکه ریچارد نیکسون در واشنگتن حضور نداشت لذا از تاریخ مشخص شده اکتبر ماموریت به تاخیر افتاد
این وقفه در انجام عملیات بسیار نامطلوب بود واز سویی ریسک بالایی را برای لو رفتن عملیات بهمراه داشت زیرا این تاخیر می توانست محرمانه بودن ماموریت را به خطر اندازد ولی از طرف دیگر فرصت بیشتری را به یگان عملیاتی جهت هماهنگ سازی بیشتر میداد و همچنین می توانست آموزش های بیشتری را به همراه داشته باشد و تجهیزات دید در شب جدید نیز می توانست به ماموریت اضافه شود و شناسایی زندان نیز کامل تر شود…..
برای اشنایی با سی130 هرکولس و مدلهای مختلف ان اینجا را کلیک کیند
پس از انجام مقدمات عملیات برای دریافت اخرین خیرها و تحولات و نقل و انتقال در منطقه مورد نظر جهت عملیات یک هواپیمای شناسایی اعزام گرددید پرواز شناسایی در بعد از ظهر 20 نوامبر توسط یک RF-4C نیروی هوایی انجام گرفت و جهت اطمینان بیشتر یکی از سرنشینان هواپیما را یک متخصص تشکیل میداد که قرار بود اخرین بررسی ها را از شرایط اب و هوایی منطقه انجام داده و نتیجه را به سرفرماندهی عملیات گزارش نمایدکارشناس اب و هوایی اعزامی نیز تایید نمود که در چند روزآینده طوفان بزرگی در راه است و به همین دلیل ژنرال منور یا باید عملیات را ۲۴ ساعت زودتر موعد در نظر گرفته شده انجام میداد که گروه به طوفان بر نخورند و با دستکم ۵ روز باید بتعویق می انداخت تا طوفان فروکش کند منور تصمیم گرفت که ماموریت را زودتر شروع کند تا اینکه آن را ۵ روز به تاخیر بیاندازد.ونهایتا در روز بیستم نوامبر دستور آغاز عملیات صادر گردید و بلافاصله با پرواز گروه پروازی رسما عملیات کلید خورد البته یک فروند از هواپیماهای کمبت تالون دارای نقص فنی شده بود که بسرعت رفع و پرواز نمود خوشبختانه تاخیر هواپیما انقدر زیاد نبود که در زمانبندی عملیات تاثیرگذار باشدساعتی بعد و در ساعت 23:07 هواپیماهای HC-130P برای سوختگیری منطقه ای به همراه هلیکوپترها از اودورن بلند شدند. ودر نهایت دقایقی بعد از نیمه شب اسکای ریدرها از پایگاه هوایی ناخون فانوم تایلند به هوا برخواستند. هوا تقریبا ارام بود البته هلیکوپترها در شمال لائوس با توده ابرهای ضخیمی برخورد کردند و برای سوختگیری هوایی اجبارا به ارتفاع 7 هزار پایی رفتند. مسیر پرواز یک کریدور پروازی به عرض 10 کیلومتر بود. ناوبرهای کمبت تالون بعنوان لیدر پروازی وظیفه داشتند که فرمیشن را در مرکز کریدور نگه دارند.سرعت لازم برای فرمیشن ها برای هلیکوپترها 105 نات (194 کیلومتر بر ساعت) و برای اسکای ریدرها 145 نات (269 کیلومتر بر ساعت) بود که توسط کمبت تالون ها تنظیم می شد. حالت نزدیک به زمین در رادار AN/APQ-115 TF/TA ناوبری کمبت تالون ها تنها تغییرات ارتفاع را در بیشترین سرعت تا 160 نات محاسبه می کرد که خارج از پارامترهای مشخص شده برای ماموریت بود و محدوده نزدیک به زمین در جنگل به راحتی قابل شناسایی نبود.
همه این مشکلات با استفاده از پاد خارجی FLIR نصب شده بر روی کمبت تالون ها که می توانست رودها و دریاچه ها را به راحتی تشخیص دهد حل شد.مشکل عمده دیگری که گروه پروازی را تهدید میکرد خطر کشف و دیده شدن توسط رادارهای ویتنامی بودکه البته طبق برنامه ریزی قبلی که با دقت انجام گرفته بود بر جلوگیری از کشف و لو رفتن گروه پروازی بخش از مسیر را که در معرض دید رادارهای کره شمالی بود را از قسمت کوهستانی عبور داده بودند و گروه پروازی با استفاده از ناهمواریهای منطقه خود را از دید رادارهای دشمن دور نگه داشته و بخش دیگری را نیز با پرواز در ارتفاع پایین که به لطف تجهیز هواگردها به سامانه های دید شبانه امکان پذیر شده بود زیر افق امواج راداری پرواز مینمودنددر همین حال هواپیماهای نیروی دریایی در ساعت یک بامداد 21 نوامبر با بر خواستن از ناوهای هواپیمابر اوریسکانی ( توضیح اینکه این ناو هواپیمابر از کلاس فورستال بود و چند سال قبل در نهایت بازنشسته شد و علیرغم اینکه هند برای خرید ان مبلغ نسبتا بالایی پیشنهاد داد کنگره با فروش ان مخالفت نمود و در سواحل فلوریدا برای تبدیل به صخره های مرجانی و جذب ابزیان غرق شد ) و رنجر اقدام به پرواز کردند که بزرگترین عملیات شبانه هوایی در طول جنگ ویتنام بود. در ساعت دو بامداد جهت انحراف یگانهای پدافندی ویتنام یک عملیات ایذایی با حضور دوازده فروند ای-۷ کروسیر و ای -۶ اینترودر انجام گرفت گروه تهاجمی در سه مسیر وارد آسمان ویتنام شمالی شدند و اقدام به شبیه سازی یک حمله را کردنددر خلیج تونکین ۲۴ فروند هواپیمای دیگر اقدام به پشتیبانی و حفاظت کردندعملیات با اشباع کامل رادارهای ویتنام شمالی ادامه یافت و گروه عملیاتی بدون برخورد و مزاحمت نیروهای ویتنامی به راه خود ادامه دادنددلیل تدارک حملات ایذایی هم این بود که گروه پروازی تمامی مسیر پرواز را با استفاده از ناهمواریهای زمین در مناطق کوهستانی و پرواز در ارتفاع پایین توانستند خود را از دید رادارهای ویتنام مخفی نگه دارند ولی بخشی از مسیر امکان مخفی شدن از دید رادارها وجود نداشت و بیش از ده دقیقه گروه در معرض دید قرار میگرفتند لذا جنگنده های نیروی دریایی با انجام عملیات ایذایی و بر هم زدن تمرکز کنترلر های ویتنامی باید در این مدت کاملا حواس انها را معطوف بخود نمایند و اتفاقا این ترفند بسیار مؤثر افتاد و گروه بدون اینکه لوبروند منطقه خطر را با موفقیت طی کردندبهرحال پس از کش و قوس های فراوان ویک پروازطولانی و دلهره آور در عمق خاک دشمن گروه پروازی وارد منطقه مورد نظر گردید…
برای اشنایی با اسکای ریدر اینجا را کلیک کنید
پس از طی مسافتی طولانی در عمق خاک ویتنام شمالی گروه عملیاتی وارد دره ریور شدند و بخاطر اینکه بتوانند دید خوبی نسبت به منطقه داشته باشن تا ارتفاع ۱۵۰ متری پایین امدند طبق برنامه ریزی دقیقی که طراحان عملیات انجام داده بودند جنگنده های اسکای ریدر نیز اندکی قبل از تیم نجات جهت ایجاد پشتیبانی هوایی وارد منطقه عملیات شده بودندبالگرد اچ اچ -۳ ایی که حامل نیروهای ویژه بود برای تخلیه تیم های عملیاتی خود را اماده فرود کرده بودبه تبعیت از این بالگرد بقیه بالگردهای شرکت کننده در عملیات فرود امدند نزدیک به بیست دقیقه از ساعت ۲ بامداد گذشته بود همگی تیم نجات اماده عملیات بوده و فقط منتظر دستور و رمز شروع عملیات بودنددر این لحظه کمبت تالون اول که لیدر گروه پروازی بود با اعلام رمز آلفا به همه واحدهای شرکت کننده فرمان حمله را صادر نمودو پس از اعلام شروع حمله اقدام به پرتاب دو بمب صوتی در کنار اردوگاه نمودبلافاصله بالگردهای اچ اچ -۳ با مسلسل های مینی گان خود برجک های نگهبانی را به رگبار بست در همین حیت کمبت تالون لیدر سریعا اقدام به پرتاب دو نشانه گذار ناپالم نمود تا علامتی باشد برای جنگنده های اسکای ریدر و خود بسرعت بسمت لائوس تغییر مسیر داده و منطقه را ترک کرد تا با آرامش و از طریق رادیو به هدایت سایر هواگردها بپردازددر همین زمان وزش باد شدید سبب شد بالگردهای تهاجمی موقتا مسیر خود را گم نموده و بسمت یک ساختمان دیگر بروند ولی سریعا به اشتباه خود پی برده و مسیر خود را تصیح کردندبالگردی نیز که حامل تیم ویژه بلو بوی بود نیز بر اثر مکان یابی اشتباه در مکان دیگری فرود امده تیم عملیاتی که پیشتر با ماکت های اردوگاه بخوبی تمرین نموده بودند مشاهده کردند که محوطه فرود بسیار کوچکتر از محوطه مورد نظر است لذا به خلبان اطلاع دادند که اشتباه فرود امده و خلبان نیز سریعا بالگرد را به منطقه عملیاتی صحیح هدایت نمود ولی متاسفانه بعلت درختان بلندی که در اطراف اردوگاه وجود داشت بالگرد ضمن اصابت به درختان بسختی به زمین برخورد نمود و یکی از اعضای تیم پروازی دچار آسیب دیدگی شدیدی شد با این وجود دیگر اعضای تیم نجات همگی سالم بودندطبق برنامه ریزی و تمرینات قبلی تیم تهاجمی به ۴ دسته تقسیم شده و از چهار طرف بسمت ساختمان اردوگاه یورش بردند
بلافاصله درگیری سخت و خونینی بین نگهبانان پر شمار زندان و تیم نجات در گرفت با اینکه سربازان خیلی زیادی در اردوگاه مستقر بودند ولی بخاطر استفاده تیم از اصل غافلگیری محافظان زندان اکثرا در حال استراحت بوده و کاملا غافلگیر شدند پس از قتل عام نگهبانان اردوگاه تیم نجات بسمت ساختمان اصلی که محل احتمالی نگهداری اسیران بود یورش بردندهمزمان کاپیتان ریچارد مندز از افسران تیم نجات با یک بلند گوی دستی حضور نیروهای خودی را اعلام و از اسیران میخواست اماده شوند تا تیم نجات هر چه سریعتر خود را به انان رسانده و ترتیب فرار شان را بدهندتیم دوم نجات یعنی گرین لیف ها که هلیکوپتر اولی را در حال فرود دیده بودند به تبعیت از ان در جنوب منطقه و باز هم در مکانی اشتباه پیاده شدند از بخت بد مکانی که انها فرود امدند سربازخانه زندان بود و وارد درگیری سخت و شدیدی با نگهبانان شدند تیم سوم که متوجه وضعیت بغرنج تیم دوم شده بود بسرعت بکمک انها شتافتند و تیم پشتیبانی با سلاح های سبک و نارنجک به مدت ۸ دقیقه به درگیری با مدافعان پرداختندولی بعلت تعداد زیاد سربازان مستقر در ان مکان کاملا گرفتار شده بودند که در این لحظه هواپیماهای A-1 نیز از راه رسیده و به کمک نیروهای درگیر شتافته و تیم گرین لیف را با استفاده از بمب های فسفر سفید که بر روی آنجا می ریختند پشتیبانی کردندتا تیم تیم گرین لیف دوباره سوار هلیکوپتر خود شد و به مکان صحیح فرود خود برگردند…..
برای اشنایی با اف105 اینجا را کلیک کنید
تیم گرین لیف ها که مسئول پشتیبانی از تیم نجات بلوی بوی بود بعلت اشتباه خلبان در تشخیص منطقه فرود و فرود بالگرد در جلوی سربازخانه زندان و درگیری شدید با نیروهای مستقر در زندان عملا زمین گیر شدند و اگرچه به لطف پشتیبانی هوایی اسکای ریدر ها توانستند از مهلکه نجات پیدا کنند ولی زمان زیادی را از دست داده بودند و قادر به قرار گرفتن در قالب عملیات برنامه ریزی شده نبودندلذا تیم رد واین بسرعت خود را جایگزین تیم گرین لیف نمود و وظیفه پشتیبانی از تیم بلوی بوی را برعهده گرفت بلافاصله گروه بلوی بوی بسرعت شروع به جستجوی ۵ ساختمان اصلی موجود در بلوک اصلی اردوگاه نمود ولی در کمال شگفتی متوجه شدند که هیچ اسیری در ان اردوگاه نگهداری نمیشود و در واقع اردوگاه کاملا خالی میباشد و انجا یک پادگان اموزشی نیروهای ویتنام شمالی است و انها وارد یک پادگان نظامی شده بودند که تصور میکردند اردوگاه اسرا میباشداز این سو نیروهای ویتنامی که شدیدا غافلگیر شده و تلفات بسیار بالایی را بر اثر درگیری شدید با نیروهای ویژه و آتش پشتیبانی بالگردها و بمباران جنگنده های پشتیبانی از دست داده بودند سعی کردند با پادگان مجاور و سایر واحدهای خودی تماس گرفته و در خواست نیروی کمکی کنند در همین هنگام هواپیمای سی -۱۳۰ دوم که در همان حوالی در حال گشت زنی بود اقدام به ارسال پارازیت و قطع تمامی تماسهای رادیویی موجود در منطقه کرد و ضمن ایجاد اختلال در امواج رادیویی دشمن اقدام به ایجاد یک خط امن ارتباطی بین سرفرماندهی و سایر نیروهای عملیاتی نمود
این اقدام موثر هواپیمای سی -۱۳۰ سبب شد که نیروهای ویتنامی علیرغم تلاش زیاد نتوانند با سایر یگانهای خودی تماس برقرار نموده و ضمن گزارش وضعیت بغرنج خود در خواست کمک نمایند و نیروهای ویتنامی که از صدای انفجارها و شلیک سلاحها زمانی متوجه درگیری و اقدام بهاعزام نیرو کردند که گروه عملیاتی به انتهای عملیات رسیده و در حال اماده شدن برای برگشتن بودندهمزمان با عملیات اصلی در اردوگاه سون تای تیم تخریب که مسول انجام عملیات ایذایی و خرابکاری بود موفق به انهدام یک پست توزیع برق شد که با انهدام پست برق کل برق منطقه سون تای قطع شددر حینی که نیروهای خودی در اردوگاه در حال جمع شدن برای انتقال بودند بالگردها گزارش دادند که چند کاروان نظامی در حال حرکت بسمت اردوگاه هستندگروه گرین لیف ها که در واقع جای خود را با رد واین ها عوض نموده بودند در انزمان در حال مراقبت از جاده اصلی ورودی به اردوگاه بودند و به محض مشاهده کاروان نظامی ویتنامی با راکت های ضد زره ام -۸۲ انها را زیر اتش قرار دادند و زمین گیر نمودندسریعا به جنگنده های موجود در اسمان منطقه دستور داده شد که هر کاروان نظامی که در حال حرکت بسمت اردوگاه بود را زیر اتش بگیرند تا گروه بتوانند با ارامش خود را به هواگردها رسانده و سوار شوند
ولی در حالیکه نیروها در حال اماده شدن برای بازگشت بودند مشکل بعدی شروع شددر 2:28 اپراتورهای جنگ الکترونیک کمبت تالون شماره دو دریافتند که رادارهای کنترل آتش فن سانگ سیستم SAM-2 متعلق به ویتنام شمالی در حال فعال شدن است. شلیک موشک های سام به سمت تیم نجات از 2:35 آغاز شد و 36 موشک به سمت تیم هواگردها پرتاب شد. یکی از F-105 های وایلد ویزل بر اثر انفجار موشک در نزدیکی آن دچار صدمه شد و به پایگاه برگشت. جایگزین او نیز 6 دقیقه بعد از آن به علت موشک به شدت دچار صدمه شد. 20 موشک سام نیز به سمت هواپیماهای بلند شده از ناوهای هواپیمابر شلیک شد که همه به خطا رفتند. دو هواپیمای MiG-21 که در پایگاه هوایی پوک ین در حالت آلرت بودند نیز بعلت اختلال در ارتباطات بین نیروهای ویتنامی قادر به انجام واکنشی نشدندهلیکوپترها در ساعت 2:48 آماده سوارکردن تیم ها شدند. حمله تنها 27 دقیقه طول کشیده بود که در برنامه ریزی حدود 30 دقیقه وقت برای آن پیش بینی شده بود. تنها یکی از نیروهای تیم ردواین بر اثر تیراندازی دشمن زخمی شده بود. یکی از هلیکوپترها به اشتباه یکی از هواپیماهای پشتیبانی را میگ فرض کرد که هواپیمای KC-135 به آنها اطمینان داد که هیچ میگی در منطقه حضور ندارد. فرمیشن حمله در ساعت 3:15 از ویتنام شمالی خارج شد و در 4:28 به پایگاه مادر رسید. خدمه F-105 صدمه دیده مجبور به خارج شدن از هواپیما در فضای لائوس شدند و هواپیمای آنها بعد از برخورد با زمین آتش گرفت. سرنشینان هواپیمای سقوط کرده توسط هلیکوپترهای نجات که در حال برگشت بودند نجات یافتنداین عملیات از دو جنبه حائز اهمیت بود از نظر رزمی واقعا یک عملیات بسیار موفق و درخشان بود ولی از نظر اطلاعاتی یک شکست سنگین برای سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده بود با این همه تیم عملیاتی موفق به انجام بک عملیات بسیار ناممکن و پیچیده شده بودند……
پایان
مقالات مشابه
همه ی ملت ایران به اندازه خودشون وظیفه دارن برای نجات کشور و خروج از این بن بست مسئولین کشورو ترغیب کنن که به سمت سلاح هسته ای حرکت کنند . باید این تفکر زهرناک که توسط منافقان،غربگراها و ترسوهای بزدل ترویج میشه که بمب اتم برای ایران یعنی ناامنی و بدبختی (اونوقت برای اسرائیل و امریکا میشود قدرت و امنیت ) مقابله شود و باید این تفکر دور ریخته شود و این جز با روشن گری افراد دلسوز این کشور (حداقل به اعتقاد خودشون) بدست نمی آید و مسئولین هم در این راه باید تسریع کنن چون به احتمال زیاد پس از اطلاع غرب از این موضوع تلاش کنند با بمباران، زیر ساخت های هسته ای ایرانو نابود کنن که جلوگیری از این کار به ناز شست مسئولین نظامی بستگی دارد . حتی میتوانیم برای جلو گیری از این سناریو ابتدا تعدادی سلاح هسته ای به طور آماده از کره شمالی وارد کشور کنیم (اگر موشک چند هزار کیلومتری شده پس بمب اتمیم میشه که بشه ) و حتی یکی از اون ها رو ازمایش کنیم تا ترس پای دشمنان بیفته تا در طی تکمیل چرخه ی داخلی ساخت ،تعرضی به کشور نشه . در زندگی عادیم همینطوره که هر چه بگی یه کار سخته و نشدنی اون ترس بر انسان غلبه میکنه و ناتوان.ولی اگر کمر همت بستی و به خدا توکل کردی بعد انجام کار میبینی که چقدر راحت بود. پس با یک استراتژی کم نقص میشود کشور را زیر چتر بازدارندگی اتمی برد تا آنقدر ملت ایران و محور مقاومت تهدید و تحقیر نشه و انشالله دست دشمنان برای اعمال فشار و زدن ضربه ای مانند شهادت حاج قاسم سلیمانی با این کار تا مقدار زیادی بسته شه . انشالله
با سلام خدمت شما عزیز با این تحلیلتون نمیدونم چی بگم دشمنای ما صدبار گفتن که اینا دنبال سلاح اتمی هستن ما ثابت کردیم نیستیم اونوقت شما چجوری به ذهنت رسید که ماباید برم اونم از کره شمالی بمب اتم خخ انگار کره فنلاندی میخایم وارد کنیم بعد هم موشک چند هزار کیلومتری بگیریم غربیها هم کورن احتمالا ماهواره جاسوسی و خیلی چیزای دیگه ندارن بمب اتم سخت نیست ساختنش نگهداریش خیلی سخته بسیار سخته کلا جای مقامات کره شمالی شما صحبت کردی موافقتشون هم گرفتی خداروشکر غرب بزاره چین وروسیه نمیزارن برادرمن یکمم فکر کن بعد نظزتوبگو لطفا من بعد ممنون
آقا شماهم یکم اطلاعات نظامیتو بیشتر کن اول برو ببین این موشک ها شهاب و خرمشهر و …. از ابتدا فناوری ساختشون از کجا اومدن بعد بیا صحبت از فنلاندو ماهواره جاسوسی کن . در مورد چین و روسیه ام دقیقا به همین دلیل که در مواقع خطر امیدی به اون ها نیست میگم خودمون باید مرد خودمون باشیم و برای کسی که میخواد روی پای خودش باشه نباید براش مهم باشه که کی میزاره یا نمیذاره اگر امریکا و روسیه مثل امثال شما به فکر این بودن که کی خوشش میاد یا نمیاد که الان از ما بدبخت تر بودن (در توان نظامی)
دوستان به نیکی هم میشه باهم صحبت کردا..
بعد از کار تو معدن سخت ترین کار دنیا پیدا کردن یه موضوعیه که یه ایرانی روش بحث نکرده باشه.آخه ما بمب اتم نداشته این همه از هموطنامون رو اشتباهی کشتیم وای به حال این که بمب اتم هم داشته باشیم دیگه باید دنبال سوراخ موش بگردیم.
دوستان اینجا سایت اطلاع رسانی سخت افزار نظامیه.خواهشمندیم سیاسی بازی رو بزارید کنار تا هم بخش نظرات رو اجبارا نبندن هم دوستان بتونن پیرامون مطالب موردنظرشون کامنت بزارن.ممنون
اقای بهادر ایران کشور ماست.هیچ راه فراری هم نیست.ما هستیم که بهش اقتدار و عزت میدیم.و ما هستیم که باعث خفت وخاریش میشیم. وطن واقعا مثل ناموس میمونه.بیایید یه کم هم شده بادید باز به دور از تعصب یه کاری باسه سربلندیش بکنیم.بخدا اگر یه نفر بشه پیدا کرد تو انگلستان ک حاضرباشه حتی با پول بر علیه منافع کشورش قدمی برداره.
کاش شما هرگز صدا و نماینده مردم ایران نباشید و به زودی….
دوستات رعایت قلب منم بکنید
میبینید .واستا الان با حضرت عشق رپتور علیه سلام بهشون حمله میکنم
من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست
دل بسته ام به همهمه لشکری که نیست
در قلعه بی خبر زغم مردمان شهر
سرگرم تاج سوخته ام بر سری که نیست!
جناب تارخ
خانم گلرو در سپهبد سورا از مترجمین دعوت به همکاری کرده بودند. بنده خلبان و ساکن کانادا هستم. ولی هر چه تلاش کردم نتوانستم ایمیل ایشان را پیدا کنم یا در سورا با ایشان تماس بر قرار کنم. لطفاً ایمیل بنده را به ایشان فوروارد کنید تا در صورت نیاز با ایشان همکاری کنم
سلام اگر عضو تلگرام هستید ای دی خودتون بگذارید تا به ایشان بدم
سلام
ممنون از مقاله خوبتون
میشه بگین چرا یک شکست سخت اطلاعاتی برای ایالات متحده بود؟
بخاطر سایت های سام 2؟
سلام نه به خاطر اینکه اصلا اونجا اسیری نگهدای نمیشد
پس خالی برگشتن؟
بله
وقتی رهبری ممنوع و حرام کرده سلاح هسته ای رو راهی جز پذیرش این موضوع نیست
درسته بازدارندگی میاره اما قدرت زیادی نمیاره
اتفاقا ترس زیادی به وجود میاره و تمام کشورهایی عرب منطقه هم برای مقابله با ایران به سمت سلاح هسته ای میرن
و غرب در اختیارشون میذاره تا توازن برقرار بشه
مثل اینکه در جریان نیستید تمام مراجع عظام هرگونه تولید استفاده از بمب های اتمی شرعا حرام اعلام کردن. بعدشم مطمعن باشید با اعلام خبر تلاش برای دستیابی به بمب اتم بهونه دست جهان میدید تا ایران نابود کنن.مطوعن باشید جهان ایران هسته ای هرگز تحمل نمیکنه.
ایه ای از قرآن هست که میگه برای مقابله با دشمن لامذهب به هر قدرت و ساز و برگجنگی خودتون را تجهیز کنید حرف قرآن بالاتره یا این افراد مسن و محافظه کار !!! الان طوری شده ادعیه و احادیث از قران افضله این راه اشتباهه ………..ما بمب اتم میخایم تا لااقل مسئولان ما هم شبیه یه کشور اتمی مدیریت کنند نه یه کشور جهان سومی
الان مثلا کره شمالی و پاکستان خیلی از کشورهای جهان سومی فاصله گرفتند؟
اصلا داشتن سلاح اتمی ربطی به مدیریت کشور ندارد
جواب سوال وسط متن تو خود مقاله وجودداره…..بارها ذکرشده که فلان مورد در عملیات با وجودتمرینهای بسیار و پیشبینی های زیاد با خطا مواجه شده
من چندساله این سایت رو پگیری میکنم یه ایرادی هم که مقاله هاتون داره خیلی طولانیه و حاشیه و جزییات زیادداره و البته غلط املایی…
دقیقاا. منکر زحمت زیادتون نیستم ولی خیلی از بخشها جملات تکراری و هیجان بیش از حد نویسنده باعث دور شدن از بحث اصلی میشه..این هیجان زدگی داخل متنهای سرکار خانم گلرو خیلیی زیاده. برای مثال داخل مقاله کشته شدن بن لادن میزان هیجان زدگی از کارهای اطلاعاتی امریکا دیگه ادم رو کلافه میکنه.. منظورم ابن نیست که امریکاییها کاار کوچیکی کردن و یا نکردن ولی داخل مقاله جای هیجان زدگی به این حد نیست. یکی از کلمه هایی که بارها اشتباه دیدم و درست نشده کلمه ارتقا هست که ارتقاع نوشته میشه.. باز هم میگم خدا قوت. بحث من کوچیک کردن کار شما و یا دایره ی اطلاعاتتون نیست.
اتفاقا خیلی هم کمه میخای پی دی اف یه مطلب از یه سایت مشابه خارجیو براتون بزارم
ادمین جان بهترین جنگنده نسل ۴.۵ در نبرد هوایی کدومه ؟؟ . حالا اگه بین دو تا مردد هستی ، هر دو رو بگو . ممنون
سلام سوپر هورنت و رافال از دید من
یعنی سوپر هورنت و رافال ،، اف شانزده و اف پانزده های پیشرفته اسراییل رو در نبرد هوایی شکست میدن؟؟؟
سلام شانس بالای دارن
چرا ناتو به سلاح های روسی لقب میده و به اسم خودشون صداشون نمیکنه
برای اینکه در مکاتبات و مکالمات یک اسم ساده باشه
سلام
مقاله خوبی بود. اگر امکانش هست در مورد عملیات های کماندویی ارتش ایران هم مطالبی تو سایت بگذارید.
عملیاتی که شکست خورده دیگه ارزش نداره که به خاطرش مقاله می نویسین خانوم گلرو ..
گیرم که امریکایی ها خیلی تمرین میکنن و خیلی هماهنگ هستن خب که چی ..
ایشون داره بدون هیچ پولی برای شما مطلب مینویسه فقط برای اینکه شما این مطلب بخونید و تشکر هم نکنید
اگه یه پولی بهش میدادی شاید چهارتا مقاله بهتر مینوشت این که برای شما مجانی کارمیکنن چه ربطی به خواننده داره که منت شو به ما میزاری تارخ جان میخای به شماره حصاب اعلام کن تا از شون تشکر کنیم
لازم نیست پ.ل پرداخت بکنید..کسی میتواند مقاله بهتر بنویسد یا علی؟
همین که تونستن ی عملیات غیر ممکن رو انجام بدن خودش پیروزی اونم تازه بدون حتی ی کشته
با سلام
خواستم بدونم آيا هواپيماي موتور پيستوني در مقايسه با توربوپراپ مصرف سوختش كمتر است يا بيشتر؟از نظر مداومت پروازي در گشت هاي طولاني مدت كداميك مناسبترند؟همچنين از نظر عمر خدمتي و تعمير و نگهداري چطور؟ لطفا مزايا و معايب هريك را كامل بگوييد
باتوجه به اينكه آمريكا براي مقابله با گروهك هاي جنگجو رو به هواپيماهاي توربو پراپ آورده و با توجه به اينكه دشمنان در حال درگيري با آمريكا اصلا فاقد هواپيما ميباشند آيا احتمال بازگشت هواپيماهايي با وظايف مشابه A1اسكاي رايدر وجود دارد؟
سلام نگاه کنید پیستونی مصرف کمتری داره ولی راندمان و قدرت در حجم توربوپراپ فوقالعاده بالاتر از پیستونی است
باسلام خدمت اقای تارخ
اولا به شما و دیگر دوستانتون بابت اداره خوب این سایت خسته نباشید میگم. ولی یه موردی که در اکثر مقالات مشاهده میشه و اصلا هم در شان این سایت نیست غلطهای املایی زیاد هستش.مثلا همین امروز مقاله ای در مورد قبرستان هواپیما های دیویس مونتان خوندم. غلط املاییش اونقدر زیاده که واقعا اعصاب خوردکن بود.خودتون اگر به اون مقاله مراجعه کنیدمتوجه میشید. لطفا در این مورد هرجورکه خودتون میدونید کاری انجام بدید.
سلام بله کامل حق با شماست واقعا ببخشید
بالاخره اقای تارخ باید یه مقدار هم رعایت حال استادان ادبیات پارسی رو هم بکنید دیگه .دوستان حساسن
سلام اقای تارخ اگه میشه بیشترازعملیات های جنگ جهانی اول ودوم مطلب بذارید
سلام چشم در اینده
سلام وخسته نباشید خدمت استاد تارخه وسرکار خانم گلرو
ممنون میشم مقالاتی راجب ویژگی های اروین رومل وجرج پاتن وتقابل این دو فرمانده بزرگ قرار بدید.
متشکر
مقالات جالبی هستن و استفاده میکنیم یه تعدادی مثل حضرت زین العابدین بیمار عادت دارن به هر چیزی ایراد بگیرن در مجموع از زحمات شما آقای تارخ و خانم گلرو ممنونم