بررسی کامل و معرفی بزرگترین خمپاره انداز عملیاتی در جهان
مینا گلرو
دیوید کوچک نام مستعار خمپاره بسیار سنگینی بود که در ایالات متحده ساخته شد ، این خمپاره در اواخر جنگ جهانی دوم جهت شکست استحکامات زیگفرید ساخته شد ، خط دفاعی زیگفیرید مجموعه استحکامات دفاعی بود که در دهه 1930 توسط آلمان در مقابل خطوط ماژینو فرانسه ایجاد شد
احداث این خطوط در سال 1936 و بطول 630 کیلومتر آغاز و در امتداد مرزهای هلند کشیده شده بود این استحکامات از شهر ویل آم راین شروع شده بود و تاشهر کلوز در ایالت وستفالن ادامه داشت این استحکامات دارای چند لایه دفاعی بودند از جمله دارای 18000 ایستگاه مسلسل ، و تله های بتنی ضدتانک مشهور به دندان اژدها و و موانع فولادی ضد تانک مشهور به خارپشت بود که تمامی این استحکامات توسط یک شبکه تونل بهم متصل میشد
از سال 1944 این استحکامات مورد حمله ای همه جانبه از سوی متفقین شامل فرانســـــــه ایالات متحــــــــده وبریتانیــــــــاقراد گرفت ارتش ایالات متحده در درگیرهایی که برای شکستن استحکامات زیگفرید رخ داد به تنهـــــــایی 140000 نفر کشتـــــه داد که 88000 نفر در درگیری ها کشتــــــه شدند و 50000 نفر بر اثر بیمــــــاری و سایـــــر مسائل غیر رزمی جان خود را از دست دادند
خطوط زیگفرید دارای چند نوع استحکامات بود کانالهایی که در ان آب میبستند ، موانع ضد تانک دندان اژدهـــــا که پنج ردیف موانع بتنی بودند و پشت سر انها موانع ضـــــد زره جوجه تیغـــــی بودکه هر مانع متشکــــل از چند میله فولادی بود که درمیان شنی تانک وارد میشد و انرا از کار می انداخت و بین هر دو لایه دفاعی مین های ضد نفر و ضد تانک کار گذاشته شده بود و با توجه به جنگل انبوهی که در دو سوی خطوط وجود داشت خود بشکل یک لایه دفاعی بود زیرا دید را شدیدا کاهش میدادو هدف قدار دادن استحکامات از طرق بمباران هوایی را دشوار میکرد و در نهایت یک سازه بتنی سراسری بود که درون ان یک شبکه تونل سراسری قرار داشت که محل اسکان نگهبانان نیز بشمار می آمد که بر روی این شبکه تونلی سازه هایی گنبدی شکل بودند که ایستگاه مسلسل محسوب میشد و با انواع مسلسل سبک تا توپ 20 میلیمتری تجهیز شده بودند
البته این استحکامات در زمان شروع جنگ هنوز نیمه کاره و بسیار ناقص بود و فاقد توانایی رزمی کامل بود، بطور مثال بخش اعظم دیوارهای فولادی و گنبدی های ایستگاه مسلسل که فلزی بودند را رها کردند چون آلیاژ آهن مورد نیاز در دسترس نبود ژنرال آلمانی آلفرد جودل بعد از جنگ گفت این خطوط اندکی از یک ساختمان معمولی بهتر بود و فیلد مارشال فون راندشتت وقتی از ان بازدید کردبخاطر مشکلات و و کمبود تسلیحات و نواقص خطوط انرا به تمسخر گرفت ولی اداره تبلیغات رایش آنچنان این دیوار را پرقدرت و غیر قابل نفوذ جلوه داده بود که متفقین آن را بسیار دست بالا گرفته بودند و به همین دلیل بشدت خود را برای حمله به این استحکامات تجهیز کرده بودند
ایالات متحده در سال 1944 این خمپاره را برای در هم شکستن این خطوط توسعه دادند این خمپاره بزرگترین سلاح توپخانه تاریخ است که تابحال ساخته شده است و حتی از دو توپ گوستاو و دورا که دارای کالیبر 800 میلیمتری بودند قویتر بود
خمپاره انداز بعنوان یک سکوی تست تسلیحات هواپرتاب ایالات متحده هم بخدمت گرفته شد
عزیزان توضیحی که در اینجا بایدذکر کنیم اینکه دوویژگی خمپاره اندازها که که هویتزرها فاقد ان هستند و موجب شد که چنین سلاحی توسعه یابد، اول توان بسیار بالای سلاح در پروفایل حرکت بالستیک مهمات است، که کاملا عمودی است ولی هویتزرها بخاطر ویژگی های حرکت نیمه بالستیک چنین توانی ندارند و دوم سهولت در جابجایی است، چنین خمپاره غول پیکری به سهولت توسط یک کشنده جابجا و بسرعت عملیاتی میشد ولی گوستاو نیاز به ریل گذاری داشت
بهرحال استحکامات زیگفرید بگونه ای طراحی شده بود که امکان هدف قرار دادن مستقیم و افقی آن وجود نداشت و باید بشکل عمودی مورد حمله قرار میگرفت و ابتدا قرار بود آن را بمباران کنند و از آسمان با پرتاب بمب های سنگین این خطوط را در هم بکوبند و منهدم کنند ولی مشکل این یود که متفقین از میزان تجهیزات دفاعی آلمان در طول این خطوط خصوصا توپهای ضدهوایی آلمان اطلاعات دقیقی نداشتند از طرفی بمب افکن ها دید مناسبی برای حمله نداشتند زیرا بخش اعظم دیوار از میان مناطق جنگلی عبور میکرد و از آن گذشته دیوار بخوبی از اصول استتار استفاده کرده بودند و بمب افکن ها ناچار باید ارتفاع خود را بسیار کاهش میدادند و در این صورت حتی با مسلسل هم میتوانستند انها را سرنگون کنند لذا افسران بخش اداره بالستیک ارتش برای جلوگیری از تلفات هواگردها طرحی ارائه دادند که شامل شلیک پرتابه هایی سنگین از یک سلاح توپخانه ای بود که میتوانست این وظیفه را بخوبی انجام دهد ولی برای این منظور توپهای هویتزر خیلی مناسب نبود زیرا اولا ساخت ان زیادی زمان بر میشد و دوما انتقال و جابجا کردن اجزای مختلف ان بسیار دست وپا گیر و پر هزینه بود از طرفی هویتزری به این عظمت باید روی ریل جابجا میشد و با توجه به وضعیت جنگی منطقه احتمال ریل گذاری و استقرار یک توپ امکانپذیر نبود و در کل به اعتقاد انها برای این منظور یک خمپاره انداز کالیبر بالا میتوانست سلاح مناسبی باشد و خیلی سریع آماده شود
ماحصل برنامه یک خمپاره انداز غول پیکر جدید بود که برخلاف کالیبر سنگین ان ، دیوید کوچک ( یا دیوید کوچولو )نام داشت، دیدید کوچک یک خمپاره انداز فوق سنگین با لوله ای قطور بود که قطر داخلی لوله آن 36 اینچ بود این خمپاره با کالیبر 914 میلیمتری بزرگترین جنگ افزاری بود که تا آنزمان ساخت آمریکابود و همچنین تبدیل به بزرگترین سلاح لوله محور در جهان شد که تا به حال ساخته شده است ، این خمپاره انداز با الهام گرفتن از یک خمپاره انداز مشابه بریتانیایی با نام مالت که در انگلیس برای جنگ با امپراطوری روسیه در جنگ کریمه طراحی شد و برای در هم کوبیدن استحکامات بندر سواستوپل قرار بود ساخته شود و از کالیبر مشابهی برخوردار بود ساخته شد ولی مالت هرگز بشکل عملیاتی بخدمت گرفته نشد
تا پیش از ورود بخدمت دیوید کوچک بزرگترین سلاح توپخانه ای تاریخ که بشکل عملیاتی بخدمت گرفته شدند دو توپ مشهور 800 میلیمتری آلمان نازی یعنی خواهران ” کارل دورا” و “کارل گوستاو ” ساخت گروه جنگ افزاری گروپ بود
البته دیوید کوچک نقشی در شکسته شدن استحکامات زیگفرید نداشت و در کل به خطوط مقدم جبهه ها ارسال نشد و بعنوان یک بستر آزمایشی برای تست بمب های هواپایه ایالات متحده بکار گرفته شد و این سلاح برای اولین بار برای شلیک آزمایشی بمب در طول جنگ جهانی دوم مورداستفاده قرار گرفت
در کل از ابتدا قرار بود این سلاح بعنوان یک خمپاره دژکوب عمل کند و بگونه ای برنامه ریزی و طراحی شده بود که تبدیل به یک “سنکر شکن” موثر شود .
خمپاره انداز دیوید کوچک هرگز به جنگ نرسید زیرا زمانی که کامل و عملیاتی شد آلمان تسلیم شد و دیگر گلوله باران سرزمین های این کشور منتفی شد به همین دلیل دیوید کوچک هرگز در یک جنگ واقعی مورد استفاده قرار نگرفت
از نظر توان رزمی و کارایی کلی سلاح همواره مورد نقد بوده و به دلیل برد کم و دایره خطای بالای جنگ افرار آنرا زیر سوال برده اند
اگرچه پرتابه های بسیار قوی و بزرگی را شلیک میکرد که قدرت تخریب زیادی داشت و این میتوانست بخشی از دایره خطای این سلاح را جبران کند ولی با توجه به ویژگی های سلاح های خمپاره ایی و سیستم هدف گیری نچندان دقیق انها میتوانست دایره خطایی بسیار بالا داشته باشد که برای مهمات متعارف بسیار زیاد بود و تنها برای شلیک به اهدافی که نیاز با دقت بالا نداشت مانند حمله به مناطق مسکونی و زیر ساخت های شهری مورد استفاده قرار گیرد
نسبت به سلاحهای توپخانه ای دیگر از جمله هویتزرها این سلاح به سهولت جابجا و در زمان کمی عملیاتی میشد ، خمپاره بر روی یک صفحه فولادی که روی زمین قرار میگرفت و بخشی آز آن در زمین فرو میرفت تا پایه خمپاره محکم شود قرار میگرفت خمپاره میتوانست روی سینی پایه تاشود
و به گونه ای طراحی شده بود که حمل و نقل آن به راحتی انجام میگرفت
این خمپاره متحرک قادر بود یک پرتابه 3650 پوندی ( معادل 1660 کیلوگرم ) را تا مسافت حداکثر 6000 مایل شلیک کند که معادل 9700 متر ، میشد
لوله خمپاره انداز 22 فوت طول داشت (معادل 6/70 متر ) و مکانیزم بارگذاری مهمات هم ، سلاح سرپر بود و مانند سایر خمپاره انداز ها از دهانه لوله بارگیری و مسلح میشد و برای بارگیری مهمات سر لوله پایین آورده میشد و پس از بارگیری مهمات دوباره به جای مناسب برای شلیک بازمیگشت
دیوید کوچولو با تمامی قطعات و تجهیزات جانبی که به سلاح مرتبط بودند جمعاًوزنی معادل 80000 پوند وزن داشت ( معادل 36280 کیلوگرم ) و شامللوله سلاح ، یک پایه متحرک که 180 درجه را پوشش میداد و میتوانست بین زاویه 180 درجه به انتخاب خدمه در زاویه مورد نظر مستقر شود و به زیر لوله متصل بود و یک سینی پایه فلزی خمپاره در زیر لوله که شامل جعبه بزرگ مربع شکلی بود که 93000 پوند بود
در کل وزن کل سیستم و سینی تثبیت کننده 87 تن بود این جعبه برای تثبیت و محکم شدن محل استقرار خمپاره و همچنین ایجاد سطحی تراز قبل از نصب سلاح توسط بولدوزر در زیر زمین
.دفن میشد تا سلاح پایدار بماند
برای جابجایی دیوید کوچولو از دو وسیله نقلیه بهره گرفته میشد که یک خودروی کشنده برای جابجایی سلاح از خودروی تانکبر M26، و یک نیمه تریلر ید ک کش استفاده میشد
و خودروی دوم هم که یک خودروی (Fruehauf (M15، بعنوان خودروی بازیابی و بارگیری استفاده میشد این خودرو از یک موتور خطی بنزینی 6 سیلندر سری هال اسکات تایپ 440 با قدرت 240 اسب بخار نیرو می گرفت
همچنین برای زیر سازی قبل از نصب سلاح بولدوزر و بیل مکانیکی برای حفاری محل استقرار پایه سلاح مورد نیاز بود
زمان مورد نیاز برای استقرار ونصب و آماده شلیک کردن خمپاره دیوید کوچک حداکثر 12 ساعت بود در قیاس با گوستاو که بزرگترین سلاح توپخانه ای بعد از دیوید کوچک است و یک سلاح 800 میلیمتری بود دو تا چهار لوکوموتیو و با استفاده از 200 نفر خدمه سه هفته طول میکشید تا در موقعیت شلیک قرار گیرد و این تحرک پذیری بالا یک ویژگی برجسته برای دیوید بحساب می امد
این جنگ افزار امروزه از خدمت خارج شد و دو نمونه موجود از ان یکی در موزه نظامی هارلینگتون دیگری در محل میدان تست و آزمایش جنگ افزارهای پنتاگون در آبردین، مریلند، ایالات متحده آمریکا در معرض دید علاقمندان به تجهیزات نظامی به نمایش گذاشته شده است
البته یک توضیحی که لازم است ذکر کنیم تمامی سلاح های کالیبر سنگین متعلق به گذشته است زیرا ، پس از ورود موشکها و راکت های توپخانه ای بخدمت وظیفه حمله به اهداف محافظت شده و سنگین دشمن به این موشکها داده شد و از طرفی تجربه اثبات کرد چنین سلاحهای سنگینی تنها از نظر روانی قدری باعث فشار بر دشمن میشد گذشته از ان به عنوان یک سلاح دست و پاگیر و سنگین که بسیار گرانقیمت هم بود هیچ کارایی مفیدی نداشت
اگر به تاریخ سلاحهای بزرگ نگاهی کنیم بعنوان یک سلاح زمین پایه کل تسلیحات کالیبر سنگینی که در جهان توسعه یافته روی هم ۵۰ شلیک موفق نداشته اندبهمین ولیل روند تولید چنین سلاحی کاملا منسوخ شد
دیوید کوچک در یک نگاه
خواستگاه : کشور ایالات متحده
نوع سلاح : سنگر شکن خمپاره ایی
ورود بخدمت : 1944
متعلقات : لوله ، سینی پایه ، و جعبه فلزی تثبیت کننده ، خودروی حمل و نقل ، خودروی بارگذار
وزن گلوله : 1700 کیلوگرم
سیستم بارگذاری : سرپر ( بارگیری مهمات از دهانه لوله )
حداکثر برد : 9700 متر
نوع مهمات : انفجاری ضد استحکامات ( هسته سخت )
وضعیت سلاح : از رده خارج ، در موزه نگهداری میشود
طول : لوله 6/70 متر
قطر : قطر لوله 36 اینچ
کالیبر مهمات : 914 میلیمتری
وزن سلاح : 36280 کیلوگرم بدون جعبه فلزی تثبیت کننده
مقاله مشابه :بزرگترین توپ های تاریخ