جنگ جهانی دومجنگ ها و عملیات های نظامیناوهواپیمابر

نبرد دریایی میدوی، نبردی که طی ان در یک روز چهار ناو هواپیمابر ژاپنی ها غرق شد

نبرد دریایی میدوی، نبردی که طی ان در یک روز چهار ناو هواپیمابر ژاپنی ها غرق شد

نبرد دریایی میدوی را باید یکی از بزرگترین نبرد های دریایی تاریخ برشمرد ولی تاریخچه ان به کجا بر میگردد

پس از گسترش جنگ در اقیانوس آرام از جمله در غرب اقیانوس ، امپراتوری ژاپن به سرعت به اهداف استراتژیک اولیه خود دست یافت و هنگ کنگ بریتانیا، فیلیپین، مالایا بریتانیا، سنگاپور و هند شرقی هلند (اندونزی فعلی ) را گرفت. ولی منابع نفتی برای ژاپن اهمیت ویژه ای داشت. به همین دلیل، برنامه ریزی اولیه برای مرحله دوم عملیات از ژانویه 1942 آغاز شد.

به دلیل اختلافات استراتژیک بین ارتش امپراتوری (IJA) و نیروی دریایی امپراتوری (IJN) یک استراتژی واحد تا آوریل 1942 شکل نگرفت. دریاسالار یاماموتو فرمانده وقت نیروی دریایی ژاپن سرانجام با تهدیدی مبنی بر استعفا، در مبارزه بوروکراتیک پیروز شد و پس از آن طرح او برای اقیانوس آرام مرکزی پذیرفته شد.

هدف استراتژیک اولیه یاماموتو از بین بردن نیروی دریایی آمریکایی بود که او آن را تهدید اصلی برای عملیات کلی اقیانوس آرام می دانست. از طرفی امریکا فروش نفت به ژاپن را تحریم کرده بود و گسترش توان دریایی امریکا میتوانست باعث مختل شدن رفت امد تانکرهای نفتکش ژاپن در اقیانوس هند و اقیانوس ارام شود.این نگرانی با حمله خلبان مشهور امریکای ها دولیتل در 18 آوریل 1942، که طی آن 16 بمب افکن B-25 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که از ناو هواپیمابر یو اس اس هورنت پرواز کرده بودند ، اهدافی را در توکیو و چندین شهر دیگر ژاپن بمباران کردند، به شدت تشدید شد. این حمله، اگرچه از نظر نظامی ناچیز بود، اما برای ژاپنی ها شوک اور بود و وجود شکاف در دفاع در اطراف جزایر بومی ژاپن و همچنین آسیب پذیری قلمرو ژاپن در برابر بمب افکن های آمریکایی را نشان داد.

این حمله و سایر حملات موفقیت‌آمیز توسط ناوهای آمریکایی در اقیانوس آرام جنوبی، نشان داد که آنها همچنان یک تهدید هستند، اگرچه ظاهراً تمایلی به کشیده شدن به یک نبرد همه جانبه ندارند. یاماموتو استدلال کرد که حمله هوایی دیگر به پایگاه اصلی نیروی دریایی ایالات متحده در پرل هاربر، همه ناوگان آمریکایی را وادار می کند تا برای جنگ حرکت کنند، .با این حال، با توجه به افزایش قدرت نیروی هوایی آمریکا بر روی جزایر هاوایی از حمله 7 دسامبر سال قبل که منجر به اغاز جنگ بین زاپن و امریکا شد ، او میدانست که اکنون حمله مستقیم به پرل هاربر بسیار خطرناک است.

در عوض، یاماموتو منطقه میدوی را انتخاب کرد، یک جزیره مرجانی کوچک در انتهای شمال غربی زنجیره جزیره هاوایی، تقریباً 2100 کیلومتر از هاوایی فاصله داشت . این بدان معنی بود که میدوی تقریباً خارج از برد مؤثر تقریباً همه هواپیماهای آمریکایی مستقر در جزایر اصلی هاوایی بود. میدوی در طرح بزرگتر نیات ژاپن اهمیت خاصی نداشت، اما ژاپنی‌ها احساس می‌کردند که آمریکایی‌ها میدوی را پایگاه حیاتی پرل هاربر در نظر می‌گیرند و بنابراین مجبور می‌شوند به شدت از آن دفاع کنند. و البته ایالات متحده واقعا میدوی را حیاتی می‌دانست زیرا پس از نبرد، ایجاد یک پایگاه زیردریایی ایالات متحده در میدوی به زیردریایی‌هایی که از پرل هاربر عملیات می‌کردند اجازه سوخت‌گیری و تدارک مجدد را می‌داد و شعاع عملیات خود را تا 1200 مایل (1900 کیلومتر) افزایش می‌داد. باندهای هوایی میدوی علاوه بر خدمت به عنوان پایگاه هواپیماهای گشت دریایی، همچنین به عنوان یک نقطه مقدماتی برای حملات بمب‌افکن به ژاپن میتوانستند عمل کنند

نقشه یاماموتو

طرح نبرد یاماموتو برای تصرف میدوی (به نام عملیات MI) بسیار پیچیده بود. این امر مستلزم هماهنگی دقیق و به موقع چندین گروه جنگی در طول صدها مایل در اقیانوس بود. طراحی او همچنین مبتنی بر اطلاعات خوش بینانه بود که نشان می داد ناو های هواپیما بر امریکایی اینترپرایز و هورنت که نیروی با نام نیروی 16 را تشکیل می دهند، تنها ناوهای هواپیما بر امریکا در اقیانوس ارام هستند. در طول نبرد دریای مرجان یک ماه قبل ناو امریکایی USS Lexington غرق شده بود وناو دیگری با نام یورکتاون آنقدر آسیب دید که ژاپنی ها معتقد بودند او نیز غرق شده است. با این حال، به دنبال تعمیرات عجولانه در پرل هاربر، یورک‌تاون اماده شده بود و در نهایت نقش مهمی در کشف و نابودی نهایی ناوهای هواپیمابر ژاپنی در میدوی ایفا کرد. در نهایت، بسیاری از برنامه ریزی یاماموتو، همزمان با احساس عمومی در میان رهبری ژاپن در آن زمان، بر اساس یک قضاوت نادرست فاحش از روحیه آمریکایی بود، که اعتقاد بر این بود که از رشته پیروزی های ژاپنی در ماه های قبل روحیه انها را تضعیف کرده است.

میدوی در سال1941
تصویری از وضعیت فعلی جزیره میدوی که یک چیزیه نظامی است

یاماموتو احساس می کرد که برای فریب دادن ناوگان ایالات متحده به یک عملیات فریب نیاز است. برای این منظور، او نیروهای خود را به گونه‌ای پراکنده کرد که گستره کامل آنها (به ویژه کشتی‌های جنگی او) قبل از نبرد از آمریکایی‌ها پنهان شود. به طور بحرانی، رزمناوها و رزمناوهای پشتیبانی یاماموتو چند صد مایل از نیروهای ، دریاسالار چویچی ناگومو عقب افتادند و نیروی طی این عملیات فریب فاصله بسیار یافته بودند که از فریب امریکا بگذریم برای خود ژاپنیها نیز مشکل ایجاد کرده بود

چیزی که یاماموتو نمی دانست این بود که ایالات متحده بخش هایی از کد اصلی نیروی دریایی ژاپن (که آمریکایی ها JN-25 نامیده بودند) را شکسته است و بسیاری از جزئیات نقشه در اختیار امریکایها بود . تأکید او بر پراکندگی نیز به این معنا بود که هیچ یک از ناوگروه های او در موقعیت حمایت از سایرین نبودند. به عنوان مثال، علیرغم اینکه ناوگان دریادار ناگومو که انتظار می رفت که حملاتی را علیه میدوی انجام دهند و بار ضدحمله های آمریکایی را نیز متحمل شوند، تنها کشتی های جنگی در ناوگان او دوازده ناوشکن دو ناو جنگی سریع کلاس کنگو، دو رزمناو سنگین و یک رزمناو سبک بود.در مقابل دو ناوگروه دریاسالار یاماموتو و دریادار کوندو که نقش عملیات فریب با پخش شدن در اقیانوس را بازی میکردند بین خود دو ناو سبک، پنج نبرد ناو ، چهار رزمناو سنگین و دو رزمناو سبک داشتند که هیچکدام در میدوی عمل نکردند(یعنی سنگین ترین ناوها برای فریب به کار رفته بودند ولی سبک ترین ناوها البته به تعداد بالا برای عملیات اصلی).مورد بعد حتی دو ناو گروه فریب نیز فاصله زیاد با هم داشتند. در ناوگروه یاماتو سه ناو قدیمیتر کم سرعت بود که سرعت گروه را میگرفت .. قرار بود اگر این دو ناوگروه نیز نیاز به کمک داشتند از هم کمک بگیرند ولی در مرحله عمل به دلیل سرعت کم ناوگروه یاماتو این کار محقق نشد

به منظور جلب حمایت ارتش امپراتوری ژاپن برای عملیات میدوی ، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن موافقت کرد از تهاجم آنها به ایالات متحده از طریق جزایر آلوتی آتو و کیسکا، بخشی از قلمرو امریکا در الاسکا را پشتیبانی کند. نیروی زمینی ژاپن این جزایر را اشغال کرد تا جزایر اصلی ژاپن را خارج از محدوده بمب افکن های زمینی ایالات متحده در آلاسکا قرار دهد. به طور مشابه، بیشتر آمریکایی ها نگران بودند که جزایر اشغالی به عنوان پایگاهی برای بمب افکن های ژاپنی برای حمله به اهداف استراتژیک و شهرها امریکا در امتداد ساحل غربی ایالات متحده استفاده شود. عملیات ژاپن در آلوتی ها (عملیات AL) کشتی های بیشتری را حذف کرد که در غیر این صورت می توانست نیروی حمله به میدوی را افزایش دهد. در حالی که بسیاری از گزارش‌های تاریخی قبلی، عملیات آلوتی‌ها را ظاهری برای دور کردن نیروهای آمریکایی می‌دانستند، طبق نقشه اصلی نبرد ژاپن، AL قرار بود همزمان با حمله به میدوی انجام شود. تأخیر یک روزه در کشتیرانی گروه ضربت ناگومو منجر به آغاز عملیات AL یک روز قبل از حمله میدوی شد.

دریاسالار چستر دبلیو نیمیتز، فرمانده ارشد نیروی دریایی امریکا در اقیانوس آرام، برای انجام نبرد با دشمنی که انتظار می‌رفت چهار یا پنج ناو هواپیمابر داشته باشد ، به تمامی ناوهای هواپیما بر امریکایی نیاز داشت . او قبلاً نیروی عملیاتی دو ناو هواپیمابر تحت فرمانده ای فرمانده ویلیام هالسی را در اختیار داشت(که شامل دو ناو اینترپرایز و هورنت میشدند ) ، ولی بد شانسی خود هالسی به بیماری شدید مبتلا شد و مجبور شد دریاسالار ریموند ا. اسپروانس، را جاگزین هالسی کند . نیمیتز همچنین با عجله نیروی عملیاتی دریاسالار فرانک جک فلچر، از جمله ناو یورک‌تاون را از منطقه جنوب غربی اقیانوس آرام را برای عملیات فراخواند

ناو هواپیمابر اکاگی ژاپنیها

علیرغم تخمین‌ها مبنی بر اینکه یورک‌تاون، آسیب‌دیده در نبرد دریای مرجان، به چندین ماه تعمیر در کشتی‌سازی نیروی دریایی Puget Sound نیاز دارد، آسانسورهای او دست نخورده بودند و عرشه پرواز او تا حد زیادی سالم بود.. کشتی‌سازی دریایی پرل هاربر شبانه‌روز کار می‌کرد و در 72 ساعت او را به حالت آماده نبرد بازگرداندند، اگرچه تنها به اندازه کافی دو یا سه هفته عملیات تعمیر شد ولی برای نیمیتز کافی بود . عرشه پرواز او وصله شده بود و بخش های کاملی از قاب های داخلی بریده شده و جایگزین شدند. تعمیرات حتی در زمان جابجایی او ادامه یافت

در میدوی، تا 4 ژوئن، نیروی دریایی ایالات متحده چهار اسکادران PBY که یک هواپیما دو موتوره اب نشین شناسایی بود – در مجموع 31 هواپیما – برای انجام وظایف شناسایی دوربرد، و شش اسکادران بمب افکن شیرجه روی اونجر برای استقرار روی ناو هورنت در اختیار داشت .سپاه تفنگداران دریایی و نیروی هوایی نیز 190 جنگنده و بمب افکن را در جزیره مستقر کرده بودند.دست کم ناو هورنت و یورک تاون نیز روی هم 100 جنگنده داشتند که شامل انواع بمب افکن شیرجه رو نیز میشد

کاستی های ژاپنی

آکاگی، گل سرسبد ناو هواپیمابر ژاپنی ها بود که در آوریل 1942 قبل از نبرد به پرل هاربر و داروین، راباول و کلمبو حمله کرد.

در طول نبرد دریای مرجانی یک ماه قبل، ناوهواپیمابر سبک ژاپنی شوهو غرق شده بود، در حالی که ناو هواپیمابر دیگر ژاپنیها با نام شوکاکو در اثر اصابت سه بمب به شدت آسیب دیده بود و ماه ها در حوض چه خشک بود. اگرچه ناوگروه زوکاکو بدون آسیب از نبرد فرار کرد، اما تقریباً نیمی از گروه هوایی(جنگنده های) خود را از دست داده بود و در بندر کوره منتظر هواپیماها و خلبانان جایگزین بود. این که هیچ کدام فوراً در دسترس نبود، به شکست برنامه آموزشی خدمه نیروی دریایی نسبت داده می شود، که قبلاً نشانه هایی از عدم توانایی جبران خسارات به سرعت را نشان می داد. مربیان سپاه هوایی یوکوسوکا در تلاش برای جبران کمبود به کار گرفته شدند.

مورخان جاناتان پرشال و آنتونی تولی معتقدند که با ترکیب هواپیماهای بازمانده و خلبانان شوکاکو و زوکاکو، احتمالاً زوکاکو تقریباً به یک گروه هوایی ترکیبی کامل مجهز شده است.در هر صورت، ظاهراً ژاپنی ها هیچ تلاش جدی برای آماده کردن زوکاکو برای نبرد پیش رو انجام ندادند.

همچنین دو ناو هواپیمابر پیشرفته کید و بوتای، در دسترس نبود، به این معنی که نایب دریاسالار ناگومو تنها دو سوم توان هوا دریایی خود را در اختیار داشت. با نبود این دو ناو تکیه ناوگروه ژاپنیها به 4 ناو بود که شامل کاگا و آکاگی در کنار هریو و سوریو برای شرکت دراین نبرد بود . این تا حدودی به دلیل خستگی بود. ناوهای ژاپنی از 7 دسامبر 1941 به طور مداوم در عملیات بودند، از جمله حملات به داروین و کلمبو در نهایت این 4 ناو که قرار بود در عملیات به کار رود دارای 248 هواپیمای بودند که 60 فروند در آکاگی، 74 هواپیما در کاگا 57 هواپیما در هیریو و 57 هواپیما در سوریو را شامل میشد

جنگنده زیرو ژاپنیها سریع و چالاک بود ولی خلبان ژاپنیها به اندازه خلبانان امریکا اموزش و تمرین نداشتند

اصلی ترین هواپیمای تهاجمی ناو هواپیمابر ژاپنی بمب افکن شیرچه روی ناکاجیمابی5 ان و اچ دی 3 بود که به عنوان بمب افکن اژدر افکن یا به عنوان بمب افکن سطح استفاده می شد. جنگنده اصلی برای پوشش هوایی جنگنده A6M «زیرو» بود که سریع و چالاک بود. به دلایل مختلف از جمل سرعت تولید پایین بسیار کم تعداد بودند واینگه بخش عمده جنگنده های ژاپنی را دو بمب افکن شیرجه روی کم سرعت تشکیل میداد . علاوه بر این، بسیاری از هواپیماهای مورد استفاده در عملیات ژوئن 1942 از اواخر نوامبر 1941 عملیاتی شده بودند و اگرچه به خوبی نگهداری می شدند، بسیاری از آنها تقریبا فرسوده شده بودند و به طور فزاینده ای غیر قابل اعتماد شده بودند. این عوامل به این معنی بود که چهار ناو هواپیمابر ژاپنی حتی کمتر از میزان قابل پیشبینی هواپیما در اختیار داشتند

مورد بعد این بود که ناوهای هواپیمابر ژاپنی مشکل جدی دفاعی داشتند. انها یا رادار نداشتند و یا رادار برد کمی داشت ولی مشکل اساسی داشتن زره بود به شکلی که امریکا به انها ناو هواپیمابر شیشه ای میگفتند.. همچنین انها شبکه پدافندی زیادی نداشتند و توپ های دفاع هوایی ان کم تعداد بود. نبود جنگنده شکاری زیرو به تعداد کافی و نبود هشدار به موقع انها را بسیار اسیب پذیر کرده بود

همچنین انها توان شناسایی درستی نداشتند. به دلیل اسرار یاماتا برای استقرار سریع زیر دریای ها برای عملیات شناسایی رفت امد به میدوی تعداد کمی زیر دریایی در دسترس بود و انها خط شناسایی خود را کامل نکردند و ارتباط درستی با هم نداشتند و باعث میشد تا ناوگان امریکا بدون شناسایی در میدوی تردد کنند. همچنین تلاش ژاپن برای استفاده از هواپیماهای اب نشین نیز موثر نبود انها از زیر دریایی روی اب امده سوخت میگرفتند تا عملیات برد بلند انجام دهند که چندین بار منجر به کشف زیر دریایی و هواپیمای روی اب شد که باعث نابودی هر دو توسط بمب افکنهای امریکایی شد

شنود رادیویی ژاپنی متوجه افزایش فعالیت زیردریایی آمریکایی و ترافیک پیام های انها شدند. این اطلاعات قبل از نبرد در دست یاماموتو بود ولی برنامه های ژاپن تغییر نکرد زیرا از نظر یاماموتو امریکا بعید بود به عملیت پی برده باشند

رمز شکنی ایالات متحده

دریاسالار نیمیتز یک مزیت مهم داشت: رمزنگاران ایالات متحده تا حدی کد JN-25b نیروی دریایی ژاپن را شکسته بودند.از اوایل سال 1942، ایالات متحده پیام هایی مبنی بر اینکه به زودی عملیاتی در هدف “AF” انجام خواهد شد رمزگشایی می کرد. در ابتدا مشخص نبود که “AF” کجاست، اما فرمانده جوزف روشفورت و تیمش در ایستگاه HYPO توانستند تایید کنند که این هدف میدوی است. کاپیتان ویلفرد هولمز حقه ای ابداع کرد که به پایگاه در میدوی (با کابل امن زیر دریا) بگوید که پیغامی دروغین را پخش کند. یک پیام رادیویی بدون رمز که بیان می‌کرد سیستم تصفیه آب میدوی خراب و میدوی اب اشامیدنی به میزان لازم ندارد. در عرض 24 ساعت، رمز شکن ها پیامی ژاپنی دریافت کردند که “AF کمبود آب دارد “. هیچ یک از اپراتورهای رادیویی ژاپنی که پیام امریکایها را رصد کرده بودند ، به این فکر نکردند که چگونه آمریکایی‌ها بدون رمز درمورد خرابی تاسیسات اب اشامیدنی یک جزیره نظامی به مقامات بالاتر اطلاع میدهند و ممکن است این یک تله باشد

ژاپنی ها کتاب کد جدیدی داشتند ، اما به کارگیری آن به تعویق افتاده بود و این امکان را به سازمان اطلاعات نیروی دریایی امریکا می داد تا پیام ها را برای چند روز حیاتی بخواند. کد جدید، که چند روز طول کشید تا شکسته شود، در 24 مه مورد استفاده قرار گرفت ولی دیگر خیلی مهم نبود زیرا امریکا انچیزی که قرار بود بدانند میدانستند

در نتیجه، آمریکایی‌ها با تصویری خوب از اینکه ژاپنی‌ها کجا، چه زمانی و با چه قدرتی ظاهر می‌شوند، وارد نبرد شدند. نیمیتز می‌دانست که ژاپنی‌ها مزیت عددی خود را با تقسیم کردن کشتی‌های خود به چهار ناو گروه مجزا نفی کرده‌اند. این پراکندگی منجر به این شد که تعداد کمی از کشتی‌های سریع برای اسکورت نیروی ضربتی ناوهای هواپیما بر در دسترس باشند، بنابراین تعداد سلاح‌های ضد هوایی که از ناوها محافظت می‌کردند کاهش یافت. نیمیتز محاسبه کرد که هواپیماهای سه ناوهوایپیمابر او، به اضافه هواپیماهای جزیره میدوی، به ایالات متحده برابری کلی با چهار ناو یاماموتو خواهد، عمدتاً به این دلیل که گروه‌های هوایی ناوهای آمریکایی بزرگتر از ژاپنی ها بودند. در مقابل، ژاپنی ها حتی پس از شروع نبرد تا حد زیادی از قدرت و تجهیزات واقعی حریف خود بی اطلاع بودند.

عرشه ناو هواپیما بر اینترپرایز و بمب افکن های اس بی دی روی ان

حدود ساعت 09:00 روز 3 ژوئن، کاپیتان جک رید، خلبان یک هواپیمای اب نشین گشت دریایی PBY از اسکادران گشتی نیروی دریایی ایالات متحده ، نیروهای اشغالگر ژاپنی را در فاصله 930 کیلومتر در غرب-جنوب غربی میدوی مشاهده کرد. او به اشتباه این گروه را به عنوان نیروی اصلی حمله گزارش کرد. نه فروند B-17 در ساعت 12:30 برای اولین حمله هوایی از میدوی بلند شدند. سه ساعت بعد، ناو گروه ژاپنی تاناکا را در فاصله 1060 کیلومتری به سمت غرب یافتند. گروه مورد نظر گروه تداروکاتی بود و بیشتر کشتیها لجستکی بودند .مزاحمت های آتش سنگین ضد هوایی ژاپنیها باعث شد تا بمب افکنها بمب های خود را رها کرده و برگردند. اگرچه خدمه آنها گزارش دادند که چهار کشتی را مورد اصابت قرار داده اند.هیچ یک از بمب ها در واقع به چیزی اصابت نکرده بود و خسارت قابل توجهی وارد نشد. اوایل صبح روز بعد، نفتکش ژاپنی Akebono Maru اولین ضربه را زمانی که اژدر یک گشت دریایی PBY مهاجم در حوالی ساعت 01:00 به او برخورد کرد، متحمل شد. این تنها حمله موفقیت آمیز اژدر هوایی توسط ایالات متحده در طول کل این نبرد بود.

در ساعت 04:30 روز 4 ژوئن، ناگومو حمله اولیه خود را به میدوی اغاز کرد ، این حمله متشکل از 36 بمب افکن شیرچه روی Aichi D3A و 36 بمب افکن ناکاجیما B5N که با اسکورت 36 جنگنده میتسوبیشی زیرو همراه بود آغاز کرد. در همان زمان، او هفت هواپیمای جستجوی اب نشین خود را به اسمان فرستاد .ترکیب شناسایی هوایی ژاپنی ضعیف بود، با تعداد کمی از هواپیماها که به اندازه کافی مناطق جستجوی تعیین شده را پوشش نمی دادند، در شرایط آب و هوایی نامناسب در شمال شرقی و شرق گروه ضربت کار می کردند. همانطور که بمب افکن ها و جنگنده های ناگومو در حال بلند شدن بودند، یازده فروند اب نشین امریکایی PBY میدوی را ترک می کردند تا الگوهای جستجوی خود را اجرا کنند. در ساعت 05:34، یک PBY گزارش داد که دو ناو هواپیمابر ژاپنی دیده است و دیگر پی بی وای حمله هوایی ژاپنیها را 10 دقیقه بعد گذارش کردند.

رادار میدوی دشمن را در فاصله چند ده مایلی شناسایی کرد. بمب افکن های امریکای بدون اسکورت برای حمله به ناوهای ژاپنی حرکت کردند و اسکورت های جنگنده آنها برای دفاع از میدوی باقی ماند . در ساعت 06:20، هواپیماهای ناو ژاپنی پایگاه آمریکایی را بمباران کردند و به شدت پایگاه ها آسیب دیدند. جنگنده‌های دریایی مستقر در میدوی به رهبری سرگرد فلوید بی پارکس، که شامل 6 فروند جنگنده هلکت و 20 فروند جنگنده بوفالو بود، ژاپنی‌ها را رهگیری کردند و تعداد زیادی از بمب افکن های انها را نیز سرنگون کردند ولی باز تلفاتشان بالا بود. در چند دقیقه اول، دو فروند هلکت و 13 فروند بوفالو منهدم شدند، در حالی که بیشتر هواپیماهای بازمانده ایالات متحده آسیب دیدند و تنها دو فروند آن قابلیت پرواز داشتند. آتش ضد هوایی آمریکا شدید و دقیق بود، سه هواپیمای ژاپنی دیگر را نابود کرد و به بسیاری دیگر آسیب رساند.

از 108 هواپیمای ژاپنی که در حمله به میدوی شرکت داشتند، 11 فروند منهدم شد (از جمله سه فروند جنگنده )، 14 فروند به شدت آسیب دیدند و 29 هواپیما تا حدی آسیب دیدند. حمله اولیه ژاپن با وجود تلفات بالای امریکا در خنثی کردن تهدید میدوی موفق نبود ، بمب‌افکن‌های آمریکایی همچنان می‌توانستند از پایگاه هوایی برای سوخت‌گیری و حمله به نیروی مهاجم ژاپنی استفاده کنند و بیشتر مواضع دفاعی زمینی میدوی به طور کلی دست نخورده باقی ماندند. خلبانان ژاپنی به ناگومو گزارش دادند که اگر نیروها تا 7 ژوئن به خشکی نروند، دومین حمله هوایی به دفاع میدوی ضروری است.

اگرژاپنیها در حمله به میدوی چنان نتوانستند کاری بکنند امریکا نیز با حدود 70 هواپیما تلاش در بمب باران دو ناو هواپیما بر زاپنی کردند ولی در نهایت 11 هواپیما را از دست دادند و بدون نتیجه مثبتی برگشتند

در حالی که حملات هوایی از میدوی در حال انجام بود ، زیردریایی امریکایی ناتیلوس خود را در نزدیکی ناوگان ژاپن یافت و توجه اسکورت ها را به خود جلب کرد. در حدود ساعت 08:20، او یک حمله اژدر ناموفق به یک کشتی جنگی انجام داد و سپس مجبور شد برای فرار از اسکورت ناو هواپیمابر زاپنی به عمق برود. در ساعت 09:10، او یک اژدر را به سمت یک رزمناو پرتاب کرد و دوباره مجبور شد برای فرار از اسکورت به عمق شیرجه بزند، و ناوشکن ژاپنی آراشی زمان قابل توجهی را صرف تعقیب ناتیلوس کرد.

طبق دستور یاماموتو برای عملیات ، دریاسالار ناگومو نیمی از هواپیمای خود را در ذخیره نگه داشته بود. اینها شامل دو اسکادران از بمب افکن های شیرچه رو ازدر افکن بودند بودند

در ساعت 07:15، ناگومو دستور داد تا هواپیماهای ذخیره را با بمب مسلح کننده تا دوباره برای بار دوم به میدوی حمله کند به امید اینکه این بار استحکامات دفاعی این جزیره از بین برود. تسلیح مجدد بمب افکن ها حدود 30 دقیقه در جریان بود که در ساعت 07:40 یک هواپیمای جاسوسی ژاپنیها با تاخیر یک ناوگان بزرگ امریکای را که از شرق می امدند شناسایی کرد ولی خبر تا ساعت 8 به دست دریاسالار ناگومو نرسید

وقتی خبر نزدیک شدن جنگنده های امریکا رسید ناگومو به سرعت دستور خود را مبنی بر مسلح کردن مجدد بمب افکن ها را با بمب را لغو کرد و از هواپیمای جاسوسی خواست که ترکیب نیروهای آمریکایی را مشخص کند. 20 تا 40 دقیقه دیگر گذشت تا اینکه هواپیما شناسایی در نهایت حضور یک ناوهواپیمابر در ناوگروه نیروی آمریکایی را به صورت رادیویی اعلام کرد.

ناگومو اکنون در بلاتکلیفی بود. دریاسالار عقب تامون یاماگوچی توصیه کرد که ناگومو فوراً با نیروهای در دست حمله به ناو های امریکایی را با اژدر دهد . فرصت ناگومو برای ضربه زدن به ناوگان آمریکایی با بازگشت قریب‌الوقوع جنگنده های بیشتر که از بمب باران میدوی برمیگشتند تنگ تر شد زیرا انها بیاد فرود میامدمد و باز مسلح میشدند در خالی که هواپیماهای قبلی هم که فرود امده بودند هنوز تکلیفشان مشخص نبود و حالا تعداد زیادی جنگنده روی دو ناو هواپیما بر ژاپنی فرود امده بودند در حالی که هنوز مسلح نشده بودند و مسلح کردن انها زمان میبرد. ناگومو تعدادی جنگنده ذخیره در زیر عرشه دو ناو خود داشت تا انها را با ازدر به سراغ ناوگروه امریکای بفرستند ولی تصمیم گرفت اول بگذارد هواپیمای برگشتی از میدوی روی ناو فرود اینده و به زیر عرشه منتقل کند و بعد جنگنده های ذخیره را روی عرشه اورده و پرواز دهد که این کار 30 دقیقه از وی زمان گرفت

اگر ناگومو تصمیم می گرفت که هواپیمای موجود در ناو را در ساعت 07:45 به هوا پرتاب کند پتانسیل غرق کردن دو ناو آمریکایی را داشت. ولی وی میترسید جنگنده های برگشتی از میدوی قبل از اینکه گروه تهاجمی از روی ناو برخیزند سوختشان تمام شود . علاوه بر این، هواپیماهای مجهز به سوخت و مسلح در داخل کشتی‌ها خطر بیشتری را از نظر آسیب رساندن به ناوها در صورت حمله ایجاد می‌کردند و نگه داشتن آنها روی عرشه بسیار خطرناک‌تر از به پرواز در اوردن انها بود . به هر حال، در آن نقطه هیچ راهی برای متوقف کردن حمله آمریکایی ها علیه او وجود نداشت، ناو های هواپیما بر اینترپرایز ، هورنت و یورک تاون از ساعت 7 تا9 چندین دسته جنگنده به طرف ناوگروه ژاپنی ارسال کرده بودند که به نعبت در حال نزدیک شدن به ژاپنیها بودند

حملات به ناوگان ژاپنی

اسکادران والدرون برخواسته از ناو هورنت ناو هواپیمابر ژاپنی را مشاهده کرد و در ساعت 09:20 شروع به حمله کرند، سپس در ساعت 09:40 جنگنده ویدکتی که اسکورت بمب افکن های اونجر بود سوختشان ته کشید و مجبور به بازگشت شدند .بدون اسکورت جنگنده، تمام 15 فروند بمب افکن اونجر بدون اینکه قادر به وارد کردن آسیب باشند، سرنگون شدند. جرج اچ. گی جونیور، تنها بازمانده 30 خدمه هوایی این 15 فروند بمب افکن بود. او حمله اژدر خود را به ناو هواپیمابر سوریو قبل از سرنگون شدن کامل کرد، اما سوریو از اژدر فرار کرد. در همین حال دو اسکادران بمب افکن شیرچه روی داوسترتار که یک بمب افکن قدیم تک موتور شیرچه روی ازدر افکن امریکای بود خود را به دو ناو هواپیمابر زاپنی و ناوگروه انها رساندند.انها هم تلفات بالای دادند و از 24 بمب افکن 4 فروند انها سالم ماند و البته این اخرین باری بود که دیگر در جنگ از این مدل بمب افکن استفاده شد

زیرو ها ژاپنی به خوبی از پس بمب افکنهای بدون اسکورت امریکا بر امدند و باقی نیز قربانی پدافند شدند . چند داوسترتار موفق شدند قبل از سرنگونی اژدرهای خود را رها کنند و ناوهای ژاپنی را مجبور به انجام مانورهای فرار تند کنند – اما همه اژدرهای آنها یا به هدف نخورد و یا منفجر نشد. عملکرد اژدرهای آمریکایی در ماه‌های اولیه جنگ بسیار بد بود، زیرا تاکتیک پرتاب درست نبود و باعث میشد یا قبل از رسیدن به هدف منفجر شوند و یا اصلا منفجر نشوند

دفاع سنگین پدافند هوایی برای حفاظت از ناوهای ژاپنی

حملات اژدری آمریکا علیرغم شکست در زدن هیچ ضربه ای، سه نتیجه مهم به دست آورد. اول، آنها ناوهای ژاپنی را از تعادل خارج کردند و قادر به آماده سازی و انجام حمله متقابل نبودند(در شرایط مانور تند خدمه دو ناو هواپیما بر ژاپنی توان مسلح کردند هواپیما های خود را نداشتند). دوم جنگنده های گشت هوایی ژاپنیها طی نبرد سوخت تمام کردند و به ناو برگشتند اینگونه اسمان خالی شد و سوم سوخت و مهمات انهای هم که در اسمان بودند رو به پایان بود . ظهر سومین حمله هواپیمای اژدرافکن امریکایی از جنوب شرقی توسط اسکادران VT-3 از یورک‌تاون، به رهبری لنس ادوارد ماسی در ساعت 10:00 اغاز شد. گشتی های ژاپنی که در هوا بودند به سرعت به طرف جنگندهای امریکا که در حال نزدیک شدن بودند رفتند

به طور تصادفی، در همان زمان که اسکادران VT-3 توسط ژاپنی ها مشاهده و پیگیری شده بود ، سه اسکادران اونجر برخواسته از اینترپرایز و سورک تاون از جنوب غربی و شمال شرقی نزدیک شدند. اسکادران یورک‌تاون (VB-3) درست پشت سر VT-3 پرواز کرده بود، اما مسیر دیگری برای حمله انتخاب کرد . سوخت دو اسکادران اینترپرایز (VB-6 و VS-6) به دلیل زمان صرف شده برای جستجوی دشمن در حال اتمام بود. فرمانده گروه هوایی سی. وید مک کلاسکی جونیور تصمیم گرفت به جستجو ادامه دهد و با اقبال خوب متوجه ناوگروه ژاپنی شد

تصمیم مک کلاسکی برای ادامه جستجو و قضاوت او، به عقیده دریاسالار چستر نیمیتز، “سرنوشت نبرد را تایین کرد ” هر سه اسکادران بمب افکن آمریکایی (VB-6) ، VS-6 و VB-3) تقریباً به طور همزمان در زمان، مکان ها و ارتفاعات عالی برای حمله وارد شدند. بیشتر گشتی های ژاپن توجه خود را به هواپیماهای اژدر از اسکادران VT-3 معطوف کرده بود و از موقعیت خارج شده بود. در همین حال، هواپیماهای تهاجمی مسلح ژاپنی که قرار بود برای موج بعدی حمله به میدوی اماده شوند عرشه‌ و آشیانه دو ناو را پر کردند، شیلنگ‌های سوخت در سراسر عرشه‌ها به سرعت در حال حرکت بود ، و تغییر مکرر مهمات به این معنی بود که بمب‌ها و اژدرها در اطراف آشیانه‌ها انباشته می‌شدند، ناوهای ژاپنی را به طور فوق العاده آسیب پذیر می کرد .

یکی از ناوهای هواپیمابر ژاپنی که در اتش میسوزد

در ساعت 10:22 دو اسکادران به ناو کاگو حمله کردند و دست کم 7 بمب توسط بمب افکن های شیرچه رو به ناو کوبیده شد و باعث انفجار و اتش سوزی متعدد شد.یکی از بمب ها روی پل فرمانده ای خورد و دریاسالار اوکادا فرمانده ناو را کشت. همزمان ناو اکاگی نیز توسط یک اسکادران مورد حملات شدید قرار گرفت. اتش تو پخانه ناو چند بمب افکن را زد ولی در نهایت چند بمب به نزدیکی ناو فرود امد

اگرچه آکاگی تنها یک ضربه مستقیم خورد (تقریباً مطمئناً توسط ستوان بست بمب پرتاب شده )، اما ثابت شد که ضربه مهلکی بود: بمب به لبه آسانسور عرشه وسط کشتی اصابت کرد و به عرشه آشیانه بالایی نفوذ کرد و در میان هواپیماهای مسلح زیر عرشه منفجر شد و سوخت هواپیما در مجاورت انها به اتش کشیده شد اکاگی دچار اتش سوزی غیر قابل کنترلی شده بود و عملا از دست هیچ کس کاری بر نمیامد

همزمان،اسکادران VB-3 از یورک‌تاون، به فرماندهی مکس لزلی، به سمت ناو سوریو رفت و حداقل سه بمب به عرشه زدند و خسارت زیادی به بار آورد. بنزین روی عرشه مشتعل شد و یک “دوزخ” ایجاد کرد، در حالی که بمب ها و مهمات روی هم منفجر میشدند .

در عرض شش دقیقه، دو ناو سوریو و کاگا از جلو تا عقب در آتش سوختند. آکاگی که تنها با یک بمب مورد اصابت قرار گرفته بود، مدت بیشتری طول کشید تا غرق اتش بشود.اما آتش به سرعت گسترش یافت و به زودی خاموش کردن آن غیرممکن شد. اکاگی نیز در نهایت توسط شعله های آتش سوخت خدمه مجبور به رها کردن ان شدند . دریاسالار ناگومو در حالی که به اتش مینگریست در حالت شوک فرو رفته بود . شاهدان میگویند نآگومو نزدیک قطب نما کشتی ایستاده و با گیجی خلسه به شعله های آتش روی ناو اکاگی و دو ناو دیگر نگاه می کند. ناگومو علیرغم اینکه از او خواسته شد کشتی را ترک کند، این کار را نکرد و تمایلی به ترک آکاگی نداشت و فقط زیر لب گفت: «هنوز وقتش نرسیده است». رئیس ستاد ناگومو، دریاسالار ریونوسوکه کوساکا، توانست او را متقاعد کند که آکاگی آسیب دیده را ترک کند. ناگومو، با تکان دادن سر ، با چشمانی اشکبار، موافقت کرد که برود.. در ساعت 10:46، دریاسالار ناگومو پرچم خود را به رزمناو سبک ناگارا منتقل کرد. هر سه ناو به‌طور موقت شناور ماندند، زیرا هیچ‌کدام در زیر خط آب خور آسیبی ندیده بودند.علیرغم امیدهای اولیه مبنی بر اینکه آکاگی می تواند نجات یابد یا حداقل به ژاپن بازگردانده شود، هر سه ناو در نهایت رها و منهدم شدند.

هیریو، تنها ناو هواپیمابر ژاپنی که زنده مانده بود به سرعت دست به ضد حمله زد . اولین موج حمله هیریو، متشکل از 18 بمب افکن شیرچه رو و 6 جنگنده زیرو ، هواپیمای آمریکایی در حال برگشتن را دنبال کرد و به اولین ناو هواپیمابری که با آن برخورد کردند، یورک تاون بود که به ان حمله کردند و سه بمب به او اصابت کرد، که باعث ایجاد سوراخی در عرشه شد ولی اسیب جدی نبود و هواپیماهای این ناو در نهایت با وجود همان سوراخ روی عرشه فرود امدند و تنها دیگ‌های بخار و یک پایه ضدهوایی منهدم شد. این آسیب همچنین دریاسالار فلچر فرمانده این ناو را مجبور کرد که ستاد فرماندهی خود را به رزمناو سنگین آستوریا منتقل کند. عرشه تا چند ساعت بعد ترمیم شد

تقریباً یک ساعت بعد، دومین موج حمله هیریو، متشکل از ده بمب افکن و شش زیرو ، بر فراز یورک تاون رسید. تلاش‌های تعمیر آن‌قدر مؤثر بود که خلبان‌های ژاپنی تصور کردند که یورک‌تاون باید یک ناو هواپیمابر دیگر و بدون آسیب باشد. آنها حمله کردند و یورک تاون را با دو اژدر زدند . او تمام قدرت موتور خود را از دست داد و 23 درجه به چپ کج شد .در این حمله پنج بمب افکن اژدر و دو جنگنده سرنگون شدند.

خبر این دو حمله، با گزارش‌های اشتباه مبنی بر غرق شدن دو ناو هواپیمابر آمریکایی، روحیه ژاپنی‌ها را بسیار بهبود بخشید. تعداد معدودی از هواپیماهای بازمانده همگی در هیریو گرد امدند . علیرغم تلفات سنگین، ژاپنی ها معتقد بودند که می توانند به اندازه کافی هواپیما را برای یک حمله دیگر به آنچه که آنها معتقد بودند تنها ناو آمریکایی باقیمانده است انجام دهند

یورکتاون ناو هواپیمابر امریکا که در این نبرد  عرق شد.. در این تصویر این ناو همچنان سرپا است ولی کج شد

ضد حمله آمریکای ها

اواخر بعد از ظهر، یک هواپیمای جاسوسی یورک‌تاون، هیرو را شناسایی کرد، و سرفرمانده ای اینترپرایز را وادار کرد تا یک حمله نهایی از 24 بمب‌افکن که شامل البته تعدادی از هواپیمهای یورک تاون که در اینترپرایز فرود امده بودند را آغاز کند. با وجود اینکه هیریو توسط پوشش قوی بیش از ده ها جنگنده زیرو دفاع می شد، حمله اینترپرایز و هواپیمای باقی مانده یورک تاون که از اینترپرایز پرواز میکردند موفقیت آمیز بود: چهار بمب (احتمالاً پنج) به هیریو اصابت کرد و او را به آتش کشید و دیگر قادر به عملیات با هواپیما نبود . حمله هورنت که به دلیل یک خطای ارتباطی دیر آغاز شد، بر روی کشتی‌های اسکورت باقی مانده متمرکز شد، اما نتوانست هیچ ضربه‌ای را به ثمر برساند.

پس از تلاش های بیهوده برای مهار آتش، بیشتر خدمه باقیمانده در هیرو تخلیه شدند و بقیه ناوگان در تلاش برای رهگیری ناوهای آمریکایی به حرکت خود در شمال شرق ادامه دادند. علیرغم تلاش یک ناوشکن ژاپنی که با اژدر به او شلیک کرد تا سرعت غرق کردن ان را افزایش دهد ولی هیریو چند ساعت شناور ماند. هیریو در اوایل صبح روز بعد توسط یک هواپیما از ناو اسکورت هوشو کشف شد، و این امید را برانگیخت که بتواند نجات یابد یا حداقل به ژاپن بازگردد. اندکی پس از مشاهده، هیریو غرق شد.

بدین گونه طی یک روز ژاپن چهار ناو هواپیمابر خودرا از دست داد که در تاریخ هرگز پیش و بعد ان چنین تلفاتی تکرار نشد

با فرارسیدن تاریکی در روز اول نبرد ، هر دو طرف خسارت خود را ارزیابی کردند. دریاسالار فلچر که مجبور به ترک ناو یورک تاون بود و احساس می کرد نمی تواند به اندازه کافی از یک رزمناو فرماندهی کند، فرماندهی عملیاتی را به اسپروانس سپرد. اسپروانس می‌دانست که ایالات متحده به پیروزی بزرگی دست یافته است، اما هنوز مطمئن نبود که از نیروهای ژاپنی چه چیزی باقی مانده‌اند و مصمم بود از میدوی و ناوهایش محافظت کند.

در نهایت، از ترس برخورد احتمالی شبانه با نیروهای سطحی ژاپن و با این باور که یاماموتو همچنان قصد حمله دارد و تا حدی بر اساس گذارشات نادرست مبنی بر اینکه سه زیر دریایی ژاپنی به سمت ناوگروه امریکای میاید اسپرانس مسیر خود را تغیر داد و به طرف میدوی رفت .

اما یاماموتو در ابتدا تصمیم گرفت به درگیری ادامه دهد و نیروهای سطحی باقی مانده خود را به جستجوی ناوهای آمریکایی به سمت شرق فرستاد. به طور همزمان، او یک ناوگروه متشکل از چند رزمناو را برای گلوله باران میدوی جدا کرد. نیروهای سطحی ژاپن نتوانستند آمریکایی ها را کشف کنند زیرا اسپروانس تصمیم گرفته بود برای مدت کوتاهی به سمت شرق عقب نشینی کند و یاماموتو دستور عقب نشینی کلی به سمت غرب را صادر کرد

علیرغم جستجوهای گسترده، اسپروانس در 5 ژوئن نتوانست نیروهای یاماموتو پیدا کند. در اواخر روز، او مأموریت جستجو و انهدام را برای یافتن بقایای نیروی حامل ناگومو آغاز کردند. هواپیماهای ضربتی پس از شب به سوی ناوها بازگشتند، و باعث شد اسپروانس به اینترپرایز و هورنت دستور دهد تا چراغ‌های خود را برای کمک به فرودها روشن کنند.

در ساعت 02:15 بامداد 5 ژوئن، یک زیر دریایی امریکایی چهار شناور جنگی را دید ولی نتوانست خودی و یا دشمن بودن انها را مشخص ند. اسپرانس مجبور شد فرض کند “چهار کشتی بزرگ” که توسط نیروی های گشتی گزارش شده است ژاپنی هستند.این چهار کشتی در 160 کیلومتر شمال شرق میدوی بودند.

در حقیقت، کشتی‌هایی که شناسایی شده بودند ، همان چهار رزمناو و دو ناوشکن بودند که یاماموتو برای بمباران میدوی فرستاده بود. فقط در ساعت 04:12 آسمان به اندازه‌ای روشن شد که زیر دریایی مطمئن شد کشتی‌ها ژاپنی هستند، زیر دست به پرتاب اژدر به طرف انها زد . حمله ناموفق بود در همان زمان زیر دریایی سوخت کم داشت و مجبور شد به میدوی برگردد

در طی دو روز بعد، چندین حمله علیه ان چهار کشتی ژاپنی که دوتا انها رزم ناو دو تا ناوشکن بودند انجام شد، ابتدا از میدوی، سپس از سوی ناوهای اسپروانس. رزم ناو میکوما یکی از دو رزم ناو غرق شد ، در حالی که رزم ناو دیگر موگامی از آسیب شدید که دیده بود جان سالم به در برد تا برای تعمیر به خانه بازگردد. ناوشکن‌های آراشیو و آساشیو نیز در حملات هوایی از بین رفتند.

در همین حال، تلاش‌های نجات در ناو هواپیمابر اسیب دیده یورک‌تاون دلگرم‌کننده بود و او توسط ناوگان یدک‌کش USS Vireo به یدک کشیده شد. در اواخر بعدازظهر روز 6 ژوئن، زیردریایی ژاپنی I-168 که توانسته بود از محاصره ناوشکن ها بگذرد (احتمالاً به دلیل وجود مقدار زیادی زباله در آب دیده نشده بود )، یک اژدر پرتاب کرد که دو تای آن به یورک تاون برخورد کرد. . از آنجایی که بیشتر خدمه قبلاً تخلیه شده بودند، تعداد کمی تلفات وارد شد، اما سومین اژدر از این زیر دریایی به ناوشکن هامان برخورد کرد که برق کمکی را به یورک تاون می رساند. هامان به دو نیم شد و با از دست دادن 80 نفر غرق شد.یورک تاون وضعیتش بسیار بد بود برق هم نداشت از این رو خدمه تعمیر باقی‌مانده از یورک‌تاون تخلیه شدند. در طول شب 6 ژوئن و تا صبح 7 ژوئن، یورک تاون شناور بود ولی سرانجام کاملا چپ شد و غرق شد تا یورک تاون تنها ناو هواپیمابر امریکای باشد که در این نبرد غرق شده

تلفات ژاپنی و آمریکایی

ژاپن طی این نبرد4 ناو هواپیمابر خود را با 2181 نفر پرسنل این ناوها را از دست داد . در کنار ان سه رزم ناو سنگین و دو ناوشکن نیز از دست رفت و 3057 نفر از خدمه این شناورها در کنار خلبانان و خدمه هوایی کشته شدند.

ایالات متحده ناو یورک تاون و یک ناوشکن به نام هامان را از دست داد. 307 آمریکایی کشته شدند، از جمله سرلشکر کلارنس ال. تینکر، فرمانده نیروی هوایی هفتم، که شخصاً یک حمله بمب افکن از هاوایی علیه نیروهای ژاپنی را رهبری میکرد . اسپرانس به دلیل اینکه ناوگان باقی مانده ژاپنی را تعقیب نرکد و به انها اجازه فرارداد بسیار تحت سرزنش قرار گرفت حتی بعد از ان پیروزی بزرگ

مردم ژاپن و بسیاری از ساختار فرماندهی نظامی در مورد میزان شکست در این نبرد در بی اطلاعی نگهداشته شدند. اخبار ژاپن از یک پیروزی بزرگ خبر داد. فقط امپراتور هیروهیتو و بالاترین فرماندهی نیروی دریایی به طور دقیق از تلفات مطلع شدند.

در بازگشت ناوگان ژاپنی به هاشیراجیما در 14 ژوئن مجروحان بلافاصله به بیمارستان های نیروی دریایی منتقل شدند. اکثر آنها به عنوان “بیماران مخفی” طبقه بندی شدند، در بخش های بی ملاقاتی قرار گرفتند و از سایر بیماران و خانواده های خود قرنطینه شدند تا این شکست بزرگ را مخفی نگه دارند. افسران و مردان باقی مانده به سرعت به واحدهای دیگر نیروی دریایی پراکنده شدند .اکثر انها به واحدهایی در اقیانوس آرام جنوبی فرستاده شدند، جایی که اکثریت در نبرد کشته شدند.

در نتیجه شکست، رویه های جدیدی اتخاذ شد

هواپیماهای ژاپنی بیشتری در عرشه پرواز سوخت گیری و دوباره مسلح شدند، نه در آشیانه ها.ناوهای جدید در حال ساخت به گونه ای طراحی شدند که تنها دو آسانسور عرشه پرواز و تجهیزات جدید آتش نشانی را در خود جای دهند. تعداد بیشتری از خدمه ناوها در تکنیک های کنترل آسیب و آتش نشانی آموزش دیدند

خلبانان جایگزین برای پاسخگویی به نیازهای کوتاه مدت ناوگان از طریق یک روش آموزشی مختصر تحت اموزش قرار گرفتند. این امر منجر به کاهش شدید کیفیت اموزش شد . این خلبانان بی تجربه به یگان های خط مقدم اعضام می شدند، در حالی که کهنه سربازانی که بعد از میدوی و مبارزات جزایر سلیمانی باقی مانده بودند، مجبور شدند با ناامید شدن از شرایط، حجم کاری فزاینده ای را داشته باشند و به میزان کمی فرصت استراحت در قسمت های عقب جبهه و یا در خانه را داشتند.

نبرد میدوی اغلب “نقطه عطف نبرد های اقیانوس آرام” نامیده می شود.این اولین پیروزی بزرگ دریایی متفقین در برابر ژاپنی ها بود. اگر ژاپن در این نبرد به همان اندازه که ایالات متحده پیروز شد، می توانست جزیره میدوی را فتح و باقی ناوهای هواپیما بر امریکایی را غرق کنند ، ساراتوگا تنها ناو هواپیمابر آمریکایی در اقیانوس آرام میشد ، زیرا هیچ هواپیمای جدیدی قبل از پایان سال 1942 تکمیل نشد. در حالی که ایالات متحده احتمالاً همانطور که یاماموتو امیدوار بود به دنبال صلح با ژاپن نبود و زاپن اگر در میدوی پیروز میشد میتوانست در ادامه فیجی و ساموآ؛ به استرالیا، آلاسکا و سیلان حمله کند ، یا حتی برای فتح هاوایی تلاش کند

کمر نیروی دریایی زاپن ر این نبرد شکست و از ان به بعد زاپنیخا هیچ پیروزی به سدت نیاورده و تمامی مستزات خد را در جنوب شرقی اسیا و اقیاسنو ارام یکی کی یاز دست دادند تا انیکه سرنجام در سال 1945 زاپن ماند خاک اصلیش

واقعیت این است که که تلفات سنگین در ناوها و خدمه کهنه کار پروازی در میدوی برای همیشه نیروی دریایی امپراتوری ژاپن را تضعیف کرد که بشکلی که 25 درصد خلبنان نریوی دریایی زاپن از دست رفتند که این در کنار از دست رفتن40 درصد خدمه تعیر و نگهداری برای زاپنیها یک فاجعه تمام عیار بود

پس از نبرد میدوی ، شوکاکو و زوکاکو تنها ناوهای بزرگ نیروی دریایی زاپن در اقیانوس ارام شدند . از دیگر ناوهای ژاپنی، Taihō، که تا اوایل سال 1944 راه اندازی نشده بود، تنها ناو حامل ارزشمند زاپنیا بود که مشابه 4 ناو هوپیمابر غرق شه کارایی داشت.دو ناو دیگر زاپنیها یعنی Ryūjō و Zuihō ناوهای سبک بودند و دو ناو دیگر یعنی Jun’yō و Hiyō، اگرچه از نظر فنی به عنوان ناوگان هواپیمابر متوسط رده طبقه بندی می شدند ولی کشتی های درجه دو با کارایی نسبتاً محدود بودند که برد کمی داشتند. در زمانی که ژاپن برای ساخت سه ناو هواپیمابر بعد از میدوی زمان صرف کردند ، نیروی دریایی ایالات متحده بیش از 12 فروند ناو هواپیمابر ساخت

هم ایالات متحده و هم ژاپن آموزش خدمه هواپیما را تسریع کردند، اما ایالات متحده سیستم چرخش خلبان موثرتری داشت، که به این معنی بود که کهنه سربازان بیشتری زنده ماندند

میدوی ارزش رمزنگاری و جمع آوری اطلاعات نیروی دریایی قبل از جنگ را نشان داد. این تلاش ها ادامه یافت و در طول جنگ در هر دو اقیانوس آرام و اطلس گسترش یافت. موفقیت ها متعدد و قابل توجه بود. برای مثال، تجزیه و تحلیل رمز، سرنگونی هواپیمای دریاسالار یاماموتو را در سال 1943 ممکن کرد که باعث از میدان به در شدن طرح عملیات در میدوی و هاربر شد

نبرد میدوی همچنین باعث شد که طرح ژاپن و آلمان نازی برای رسیدن به هم در شبه قاره هند کنار گذاشته شود.

نبرد میدوی اهمیت اصلی برتری هوایی را برای باقیمانده جنگ تعریف کرد، زمانی که ژاپنی ها به طور ناگهانی چهار ناو هواپیمابر اصلی خود را از دست دادند و مجبور به بازگشت به خانه شدند. بدون هیچ گونه برتری هوایی، ژاپنی ها دیگر هرگز حمله بزرگی را در اقیانوس آرام انجام ندادند زیرا ناو هواپیمابر نداشتند که به انها برتری بدهد

عبدالحمید تارخ

مقالات مشابه

بمب باران اتمی ژاپن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن