جنگ جهانی دوم

شکاری پی51 ماستانگ

شکاری پی51 ماستانگ

شرکت   هواپیما سازی امریکای شمالی (North American Aircraft)در سال 1934 با 75 کارمند تاسیس شد.  اولین  هواگرد این شرکت  هواپیما اموزشی ای تی 6 تگزان بود که شهرت زیادی به دست اورد ولی  سفارش اولیه کمی داشت تا اینکه  با شروع جنگ جهانی دوم و سفارش بزرگی از سوی انگلستان و امریکا  همه چیز تغییر کرد.

انگلستان طی  اوائل جنگ اگرچه در حال  تولید هاوکر هاریکن و اسپید فایر بود  ولی نیاز به تعداد بیشتری جنگنده داشت از این رو دست به دریافت جنگنده های امریکایی چون پی 40 و پی 39 زدند  که البته چندان از دو محصول داخلی سر تر نبودند . دولت انگلستان خواهان تولید پی 40  که در اصل  ساخت شرکت Curtiss-Wright  در شرکت نروث امریکن  بود تا سرعت تولید بالا برود ولی  این شرکت پیشنهاد تولید یک جنگنده جدید  بر اساس موتور الیوسن وی -1710  را به انگلیسیها داد

شرکت هواپیما سازی نروث در سال 1940 طرحی را به مقامات انگلیسی نشان داد که چند ماه بعد دوت انگلستان خواهان تولید ان برای نیروی هوایی سلطنتی شد و قرار شد  این جنگنده در سپتامبر سال بعد تحویل ارتش انگلستان شود. این جنگنده جدیدNA-73X نامیده شد

در همان زمان شرکت Curtiss-Wright سازنده جنگنده پی 40  در حال توسعه طرحی با نام ایکس پی 46 بر مبنای پی 40 بود و نیروی هوایی نیز به دنبال  جنگنده جدید  بود زیرا عملا در حال ورود به جنگ جهانی دوم بود. نیروی هوایی  ایکس  پی 46 و ان ای 73 ایکس را  بررسی کرد و طرح ان ای 73 را انتخاب کرد ولی در ان زمان شرکت  Curtiss-Wright از شرکت نروث امریکن  به دلیل دزدیدن  طرح شکایت کرد ولی به زودی طرح دعوا رد شد زیرا شرکت نروث امریکن قبل از خلق ایکس پی 46 طرح را به انگلیسیها نشان داده بود

شرکت به سرعت دست به کار ساخت ان ای 73 شد و در ساخت ان از اخرین فناوری های سازمان  تحقیات هوانوردی امریکا یا ناکا استفاده کرد که نشان می داد هر چه بال نازکتر  باشد ، هوا با مقاومت کمتری روبرو  شده و سرعت افزایش می یابد. همچنین رادیاتور  و مخزن مایع خنک  کننده  موتور  پایین بدنه پشت  کابین کار گذاشته شد تا دماغه را تا جایی  که میشود باریکتر ساخت تا مقاومت کمتری ایجاد کند . همچنین  در یک طرح ابتکاری برای کاهش پسا جلوی بدنه به جای کار گذاشتن  لوله های  هوا کاربراتور روی دماغه ، یک دریچه برامده زیر بدنه تعبیه شد که یکی از ویژگی ها ماستانک بود  و همچنین این ورودی ، هوایی  لازم برای خنک  کردم رادیاتور که پشت کابین خلبان قرار داشت را نیز تامین  میکرد . در کل ماستانک از نظر ایرودینامکی بهترین طرح زمان خود بود

NA-73X
NA-73X

بدنه از الومنیوم  و هواپیما  تمام فلزی بود  و دارای دریچه های بزرگ برای  دستراسی خدمه تعمیرات  بود از این رو در بین جنگنده های زمان خود به خوش تعمیری  بسیار مشهور بود . حتی برای  انتقال سریع هواپیما ، هواپیما طوری طراحی شده بود که دو بال را بشود جدا  کرد و از پشت کابین  تنها با باز کردن  چند پیج و مهره قسمت جلو عقب را نیز از هم جدا کرد و هواپیما  را به چهار بخش تقسیم کرد. تنها 20 دقیقه برای سر هم کردن یک ماستانگ وقت لازم بود

در طرح ان ای 73  پیش بینی نصب دو مسلسل  12.7 م م برونینگ ام3 در دماغه شده بود ولی قرار بود هواپیما به یک مسلسل 12.7 م م و دو مسلسل 7.62 م م در هر بال مجهز شود و به دلیل نازک بودن بال نصب سلاح و مهمات در درون ان مشکلات زیاد داشت. همچنین یک جایگاه زیر هر بال برای حمل  یک بمب های 225  کیلوگرمی نیز در نظر گرفته شده بود

کابین خلبان بسیار جادار بود و دید بدی نداشت  و البته  رو به پشت دیدش دست کم نسبت به اسپید فایر خوب نبود و از یک زره 8 م م فولادی  در پشت کابین خلبان بهره می برد که از برخورد گلوله به خلبان  از عقب در داگ فایت جلوگیری کند. شیشه در برابر مهمات های 7.62 م م مقاوم بود

هواپیما دارای  سه  ارابه فرود یکی زیر هر بال و یک ارابه فرود در عقب بود که همگی جمع شونده بود و در مجموع 681 لیتر سوخت درون مخازن درون بال  و  درون بدنه حمل می کرد که دو برابر میزان سوخت قابل حمل توسط اسپید فایر بود

تنها 102 روز بعد از امضا قرار داد بین نروث امریکن و دولت انگلستان ، اولین نمونه ان ای 73 تحویل شد  و در 26 اکتبر سال 1940 اولین پرواز خود را به خلبانی پل بالفرد انجام داد و ارتش انگلستان به سرعت  خواهان دریافت 320 فروند شد و سفارش  دیگری برای 620 فروند دیگر داد. ولی  متاسفانه این برنامه  چند روز بعد با تاخیر مواجه شد زمانی که اولین پیش نمونه ار دست رفت و بالفرد نیز کشته شد. در بررسی های مشخص شد که در لوله تامین  هوایی موتور در زیر بدنه مشکل دارد  و در زاویه حمله بالا نمی تواند  هوایی لازم را تامین کند و موتور خفه میشود

mustang-3

پرنده در سال 1940 توسط  نیروی هوایی انگلستان ماستانگ خوانده شد که یک نام و لقب محبوب در دهه 1930 به هر وسیله سریع بود .تا مه سال 1941  در مجموع  دو پیش نمونه اصلاح شده دیگر اماده شد  و سومین پیش نمونه  در 24 اکتبر  راهی انگلستان شد و در انجا به سایت اتش انگلیسی و رادویی وی اچ اف مجهز شد . تا ژانویه سال 1942 در مجموع 20 ماستانگ  در انگلستان عملیاتی شده و تست های مورد نظر را گذراند

خلبانان انگلیسی با ماستانک در برابر  اسپید فایر 4 پرواز کردند از برخی لحاظ  از ان برتر بود.ماستانگ  به شکل قابل ملاحظه ای سریعتر بود  و در ارتفاع پایین بسیار خوش دست تر بود و از همه مهمتر دو برابر اسپید فایر برد داشت و در هنگام فرود ایمنی بیشتری داشت  با وجود این مشکلاتی نیز داشت.

 مهمات 7.62 م م مسلسل های ماستانگ  با مهمات 7.9 م م انگلیسی ها  جور در نمی امد  و کابین اسپید فایر دید بهتری دشت  و همچنین موتور 12 سیلندر  الیسون وی 1710-10 با توان 1150 اسب بخار قدرت کمتری نصبت به موتور مریلند 45  اسپید  فایر 4 با قدرت  1180 اسب بخار  داشت  ، اگرچه اختلاف این دو موتور تنها 30 اسب بخار بود ولی ماستانک 30 % سنگینتر  از اسپید فایر  بود. همچنین در طراحی  موتور الیسون ، عملیات در ارتفاع پایین اهمیت بیشتری داشت  ولی در ارتفاع بالا دچار کاهش قدرت میشد

بدینسان در نهایت به دلیل اینکه ماستانگ  چندان نیروی هوایی انگلستان را تحت تاثیر قرار نداد  توسط نیروی هوایی انگلستان رد شد . ولی ایا این پایان کار ماستانگ بود؟

تا پایان سال 1941 نیروی هوایی سلطنتی 32 فروند ماستانک برای ازمایش تحویل  گرفته بود که انها را برای  استفاده رزمی تغییر داد و  از انها در نقش شناسایی  با نصب یک دوربین در کابین عقب استفاده کرد و در نبرد نشان داد به دلیل سرعت بالا  به خوب می توانست در ارتفاع پایین از دست میشراسمیت  109 المانها فرار کند

نیروی  زمینی  امریکا(در ان زمان ارتش امریکا نیروی هوایی نداشت و قدرت هوایی دست هواپیمایی نیروی زمینی  امریکا بود ) ماستانک را با کد پی 51 شناخته  و دو پیش نمونه را با کد ایکس پی 51 ازمایش کرد ولی چندان به ان راقب   نبود و ترجیه  میداد جنگنده دو موتوره جدید پی 38 را دریافت کند و ماستانگ را به متحدیدن خارجی خود بفروشد. واقعیت این بود که ارتش امریکا هنوز در جنگ درگیر نشده  بود و نیازی به ماستانگ نیز نداشت  و به ان بی علاقه بود و از طرفی نروث  نیز به قول معروف “از  این اینجا مانده  و از انجا رانده شده” بود و جنگنده ان را نه نیروی هوایی سلطنتی میخواست و نه نیروی زمینی  امریکا

P-51A
P-51A

ولی روزولت رییس  جمهور امریکا برای کمک به انگلستان 150 ماستانگ را سفارش داد  که قرار بود به چهار توپ 20 م م در ریشه بال مجهز شوند  ولی بال ماستانک نازک بود در نهایت به جای   ان دو توپ 20 م م  در هر بال سه مسلسل  7.92 انگلیسی در مجموع شش مسسلسل روی ماستانک نصب شد

نیروی زمینی   امریکا  در سال 1942  به یکباره  با در نظر گرفتن پیشروی  نازی ها  در اروپا و شمال افریقا تعداد زیادی  شکار و جنگنده تهاجمی  سفارش داد ولی در همان زمان  ارتش ترجیه  داد تا ماستانگ  را در نقش حمله به زمین  به خدمت بگیرد

A-36A

ای 36 ای نسخه تهاجمی ماستانگ بود که در ارتش  امریکا همان ماستانگ  خوانده می شد و نیروی زمینی  500 فروند ان را سفارش داد . این نسخه در 21 دسامبر سال 1942 پرواز کرد و دارای  موتور الیوسن 1710-87 با توان 1325 اسب بخار بود که بسیار قویتر  از نسخه تحویلی به انگلستان بود و به جای سه مسلسل 7.92 م م در هر بال دارای دو مسلسل 12.7 م م برونینگ در هر بال و دو مسلسل در دماغه در مجموع با شش مسلسل بود و در زیر هر  بال یک تیرک  برای حمل یک بمب 225 کیلوگرمی ویا به جای ان مخزن سوخت 284 لیتری بود . از 500 فروند تولید تعداد توسط امریکا و تعدادی توسط انگلستان  استفاده شد.این نسخه به اپاچی نیز شهرت داشت

در اوت سال 1942 ارتش امریکا بودجه بیشتری دریافت کرد و تصمیم  به سفارش نسخه شکاری ماستانک نیز گرفت . از این رو 310 فروند نسخه شکاری با نام پی 51 ای را سفارش داد

A-36A
A-36A

P-51A ماستانگ

این نسخه بسیار شبیه ای 36 بود با این تفاوت که ای 36 دارای  دو ترمز هوایی  کنار فلاپ های بال  برای  تعادل در بمب باران شیرجه ای بود ولی در نسخه شکاری حذف شد  و همچنین مجهز  به موتور سوپر شارژ الیسون 1710-81 شد که عملکرد بهتری در ارتفاع بالا داشت

این نسخه می توانست   با سرعت 628 کیلومتر بر ساعت پرواز کند و برد مسلح ان 2000 کیلومتر با مخازن سوخت زیر بال بود

با ورود پی51 ای ماستانگ به سرعت پتانسیل خود را نشان داد و ارتش  امریکا به ان علاقمند شد . در سال 1943 با درگیر شدن امریکا  در شمال افریقا 300 فروند ای 36 در کنار تعداد پی 51 در شمال افریقا ارسال شد    و بعد از شکست المانها در افریقا برای  حمله به خاک اصلی ایتالیا  استفاده شد.پی 51 ای و ای 36 هر دو در نقش جنگنده تهاجمی ویا بمب افکن  شیرجه رو به کار رفتند و کارایی انها مطلوب  بود اگرچه  در نقش شکاری  نیز از هر دو استفاده شد. انگلیسیها   حتی به جای مسلسل های بال هشت مسلسل 7.62 م م روی ان نصب کردند و زیر  بال چندین پرتاب کننده راکت بازوکا نصب شد . در نهایت هر دو با پی 51 بی جایگزین شد

پی 51 بی

مشکلات ای 36 ای و P-51A موتور الیسون بود زیرا این موتور در ارتفاع بالا قدرت زیادی نداشت. الیسون تلاش در بهبود عملکرد  موتور 1710 کرد و تلاش کرد با نصب دو توربوشاژ و همچنین میلنگ  ارتقا یافته کارایی موتور را افزایش دهد ولی موتور بسیار بزرگ شد

در همن زمان کمپانی رولز ریس در  حال تست  نسخه جدید از سری  موتور های مرلین بود که با نام مرلین ایکس ایکس مشهور شده بود و بعدها با نام پاکارد وی 1659-1 شناخته شد. خود رولز ریس یک ماستانگ را به موتور مرلین مجهز کرد و یکی از خلبانان  ازمایشگر نیروی هوایی انگلستان  را که با پی 51 ای پرواز کرده بود دعوت کرد تا با این نسخه پرواز کند. خلبان  بسیار تحت تاثیر کارایی نسخه جدید قرار گرفت و ان را از هر لحاظ برتری از اسپید فایر دانست .

پی 51 بی
پی 51 بی

رولز ریس با همکاری شرکت هاوکر یک ماستانگ دیگر  به به موتور مرلین  65 مجهز کرد که دارای ملخ چهار تیغه متغیر بود و به راحتی به سرعت 710 کیلومتر بر ساعت رسید تا رکورد سرعترین  موتور پیستونی دوران خود را به دست  اورد.  به سرعت نروث  امریکن  سازنده ماستانگ  متوجه   کارایی بالای موتور انگلیسی شد و خواهان تحویل چند موتور پاکارد 1650-3 که نسخه بهبود یافته ازمایشی در انگلستان بود  برای نصب روی چند ماستانگ شد. تا میانه سال 1942 در امریکا ماستانگ  با موتور مرلین  جدید پرواز کرد و به زود هر دو طرف اقیانوس از ترکیب ماستانگ و موتور جدید رضایت پیدا   کردند . ارتش امریکا  طی ازمایشان نشان داد که ماستانک با موتور مرلین تنها دو سوم زمان لازم نسبت به ماستانگ با موتور الیوسن برای رسیدن  به بیشترین سرعت ممکنه،  زمان لازم دارد.

نسخه جدید با موتور  جدید پی 51 بی نامیده شد  و نیروی هوایی انگلستان 1000 فروند و نیروی زمینی  امریکا 500 فروند انها را سفارش داد(این نسخه در انگلستان ماستانک ایکس هم خوانده میشد)

 در کنار پی 51 بی ، پی 51 سی نیز وارد خدمت شد این نسخه  با پی 51 بی هیچ فرقی نداشت و در واقع به  پی 51  تولید در دالاس تگزاس پی 51 سی گفته شد. هر دو مدل دارای  بال تقویت  شده نیز بودند که توان حمل یک بمب 450 کیلوگرمی زیر هر بال  را میداد که  سنگین تر از بمب  225 کیلوگرمی در پی 51 ای بود. همچنین  زیر هر بال  میشد تا سه لوله برای پرتاب راکت ام8 با برد 3 کیلومتر نیز جای بمب نصب کرد . سلاح  ثابت این هواپیما  شامال دو مسلسل 12.7 م م در هر بال بود که یک مسلسل 350 گلوله و یک مسلسل  250 گلوله  حمل میکرد که در مجموع  1200 گلوله در هر  دو بال حمل میکرد

نسخه تولید اولیه پی 51 بی از موتور پاگارد 1650-3 با توان 1450 اسب بخار بهره می برد ولی بعد از مدتی مجهز به موتور پاگارد 1650-7 با توان 1400 اسب بخار بود که  البته روش بهتری در تزریق سوخت داشت و دارای سوپر شارژ  دو  مرحله ای بود که بسته به ارتفاع هواپیما به صورت خودکار وارد عمل میشد

این نسخه دارای بیشترین سرعت 708 کیلومتر بر ساعت و برد پروازی 2575 کیلومتر با دو مخزن سوخت خارجی بود که نزدیک سه برابر اسپید  فایر بود

پی 51 بی و سی از روز اول باز به عنوان یک جنگنده حمله به زمین  بکار  رفتند ولی وقتی از میانه  سال 1943 حملات هوایی  بمب افکنها متفقین به المان افزایش یافت  ، نبود اسکورت مناسب و رها شدن بمب افکن های ب17 و لنکاسترها در اسمان المان و فرانسه ان هم بدون پشتیبانی باعث شد تا ارتش به دلیل برد بیشتری پی 51 بی، از این جنگنده به عنوان جنگنده اسکورت استفاده کند. بدینسان نیروی هوایی هشتم و نهم امریکا با حدود 400 ماستانگ وظیفه جدید را بر عهده گرفتند

به سرعت میدان جنگ دچار تحولی  بزرگ شد . تا پیش  از این بمب افکنها به تنهایی به المان می رفتند  و توسط شکاری های المانی  شکار میشدند. برای نمونه در  اوت سال 1943 بیش از 370 فروند ب17  توسط شکارهای المانی به راحتی شکار شدند   و یا در یک روز در همان ماه 77 فروند  ب17 که 26% نیروی های حمله کننده  بود را از دست داد  ولی برد بیشتر ماستانگ به ان اجازه میداد تا حتی بر فراز برلین بمب افکنها را اسکورت کند.  به سرعت وضعیت  تغییر کرد به صورتی که هفت ماه بعد  در زمستان سال 1944   طی یک ماه درگیر بی وقفه  نیروی هوایی المان تنها 142 بمب افکن را سرنگون کرد  ولی 312 جنگنده از دست رفت و 17% خلبانان  موثر این نیرو کشته شدند و عملا از زمستان  سال 1944 برتری هوایی   از دست المانها در رفت . گورینگ فرمانده نیروی هوایی المان زمانی که دست ماستانگ ها برفراز برلین را دید گفت “پایان کار ما نزدیک  است”

فیلیکس گوزاجکا که بیش از 15 شکاری المانی را با پی 51 بی سرنگون کرد
فیلیکس گوزاجکا که بیش از 15 شکاری المانی را با پی 51 بی سرنگون کرد

به سرعت میشراسمیت 109 قربانی ماستانگ شد ولی در براورد اولیه معلوم شد هنوز برتری کامل نیست و میشراسمیت  در ارتفاع بالا کارایی کلی  بهتری دارد . ماستانگ نیز مشکلات خود را داشت. پی 51 بی و سی هنوز در زمینه موتور مشکلاتی  داشتند از جمله اینکه  موتور برای  عملکرد مطلوب در سرعت بالا ساخته شده بود و وقتی کار به درگیر در سرعت زیر 500 کیلومتر می کشیده موتور رفتار جالبی نداشت ، همچنین  دو مسلسل  12.7 م م  دارای  خزانه فشنگ در کنار هم و نزدیک هم بودند  که در چرخش پشت سر هم ممکن بود باعث از جا در رفتن نوار فشنگ و گیر کردن دو نوار فشنگ دو مسلسل در یک دیگر شود

همچنین کابین دارای  تاجی هم سطح با پشت  جنگنده بود و خلبان دید کمی رو به عقب بود  و دست کم نسبت  به اسپید فایر در داگ فایت کارایی کمتری در این زمینه  داشت. مشکل بعدی این بود که هنوز با وجود تانکرهای سوخت خارجی برد ماستانگ کم بود. ماستانک  مسلح با 1200 گلوله و دو مخزن سوخت اگر از انگلستان بر می خواست  می توانست  بمب افکنها را تا برلین  اسکورت کند ولی مشکل این بود که زمان درگیر کم بود زیرا در ارتفاع بالا در هنگام اسکورت سوخت زیادی مصرف نمی شد ولی زمانی  که با شکاریهای المانی درگیر می شدند  مصرف سوخت به شدت بالا می رفت

مهندسان نروث امریکن به سرعت یک مخزن سوخت 322 لیتری بین کابین و رادیاوتور (پشت کابین) اضافه  کردند و مخازن  خارجی نیز  بزرگتر شد و ظرفیت انها به  409 لیتری  رسید  تا خلبان اول دست به مصرف مخزن سوخت خارجی بزنند و در هنگام اغاز درگیر انها را رها کنند

در کل با وجود پاره ای از مشکلات ، با وجود اینکه  یک خلبان تا به هدف های اصلی می رسید  چند ساعت در اسمان بود  ولی در کل کارایی پی 51 بی بسیار مناسب بود و دست کم 11 خلبان با بیش از 15 پیروزی در سال 1943 و 1944 در یگان  های این نسخه ماستانگ سربراوردند

در مجموع 3738 فروند پی 51 بی و سی ساخته شد

پی 51 سی
پی 51 سی

نروث امریکن با  مشاهده برخی مشکلات  نسخه  پی 51 بی و سی دست به کار توسعه نسخه جدید  زد که تبدیل  به بهترین جنگنده در تمان طول تاریخ هوانوردی شد

پی 51 دی ماستانگ

نسخه جدید دارای یک کابین حبابی بود و خلبان عملا در بالاتر از پشت جنگنده  قرار میگرفت و کافی بود کمی  به عقب برگردد تا پشت سر خود را به خوبی ببیند. همچنین برای مشکل نوارهای مهمات نیز تغیراتی  به خود دید. در مرحله اول سه مسلسل درون هر بال کار گذاشته شد  و نوار های فشنگ  در سه طبقه روی هم به  صورت جداگانه ذخیره شدند و در مجموع 1840 گلوله را با خود حمل میکرد که شامل  320 گلوله برای یکی از مسلسل های و 270 گلوله برای هر یکی از دو مسلسل دیگر. عملکرد مسلسل  12.7 م م برونینگ  همواره مطلوب  بود زیرا هم  از پس زره تمامی جنگنده های المانی  بر می امد(البته در مورد فوک ولف 190 داستان فرق دارد) و هم انقدر گلولها بزرگ نبود که مهمات کمی حمل شود. همچنین سرعت اتش و سرعت گلوله بالا بود و در سرعت بالا در رزم هوایی بسیار دقیق بود. در کل مسلسل 12.7 م م بسیاری بهتر از توپ 20 و یا 30 م م نصب شده المانی و انگلیسی بود که یا  سرعت اتششان  کم بود،  یا سرعت گلوله کم بود ویا به دلیل بزرگی مهمات کم بود. این مسلسل توان اتش 850 گلوله بر دقیقه را داشت که برای ماستانگ 5100 گلوله بر دقیقه میشد. البته خلبانان ماستانگ با در نظر گرفتن حجم اتش رگبارهای 2 تا 3 ثانیه ای شلیک میکردند

همچنین این نمونه می توانست  در کل زیر   بال  یک بمب  450 کیلوگرمی  ویا شش راکت 128 م م را حمل کند و یا به مخازن سوخت خارجی 409 لیتری تجهیز  شود

همچنین این نسخه  مجهز به موتور پوگارد 1650-7  بود که دارای  رانش 1490 اسب بخار بود و دارای ارتقائاتی برای افزایش  کارایی در سرعت کم بود و از یک پروانه متغیر  چهار تیغه استفاده میکرد

پی 51 دی
پی 51 دی . کابین حبابی از جمله ویژگی  این نسخه است

 با ورود پی 51 دی  وضیعت  شکاری های المانی بدتر نیز شد  نرخ تلفات در روزهای اول 5 به یک بود   یعنی  در ازاء از دست رفت سه جنگنده المانی  یک ماستانگ  از دست می رفت  ولی با کشته شدن خلبانان با تجربه تر المانی  و روی کار امدن  خلبانان جوانتری که طی چهار ماه از هیچ ، خلبان شده بودند  امار 11 به یک شد. المانها برای مقابله با ماستانگ  ، فوک ولف 190 را به میدان فرستاند. فوک ولف 190 یک شکاری بمب افکن بود و در واقع میشراسمیت 109 شکاری اصلی المانها بود ولی از انجایی که طی حملات  به بمب افکن های به شدت مسلح  ب17  و   ماستانک زره میشراسمت مقاومت چندانی نداشت ، فوک ولف به میدان فرستاده شد زیرا زرهش  حتی گلوله 12.7 م م را از برخی نقاط دفع می کرد. اگرچه فوک ولف 190 مورد احترام ترین جنگنده  المانها در جنگ بود ولی برای مقابله با ماستانگ  توان لازم  را نداشت زیرا به عنوان یک جنگنده بمب افکن چالاکی کمی داشت

در میانه سال 1944 مشکل دیگری نیز به وجود امد. روزی 50 ماستانگ  تولید میشد ولی عملا در المان بمب باران متفقین باعث شده بود که روی هم 50 جنگنده نیز تولید  نشود .. این برتری عددی  به زودی کمر المانها را شکست زیرا انها چیزی را که از دست می دادند به سختی به دست میاوردند

در اوریل سال 1944 نیروی هوایی امریکا با کمک برد زیاد ماستانک و تاندربلت دست به حملات هوایی برضد پایگاه های هوایی المان  زد تا ان چیزی را که روی زمین  نیز باقی مانده جمع کند  البته در این نقش ماستانگ نشان داد به خوبی  تاندربلت  زره پوش شده  نیست

در حالی که میشراسمت 109 به دلیل زره کم و البته چالاکی  کمتر در ارتفاع بالا  و فوک ولف به دلیل چالاکی کم از پس ماستانگ  بر نمی امدند  یک رقیب جدی در اواخر سال 1944 وارد میدان شد.. این جنگنده جدید میشراسمیت 262 اولین جت المانی(برای اشنایی با  ام ایی 262 اینجا را کلیک کنید)

سه مسلسل 12.7 م م برونینگ در بال ماستانگ
سه مسلسل 12.7 م م برونینگ در بال ماستانگ

در ان دوران جت راکتی میشراسمیت 163 نیز بود ولی این هواپیما با مدت کوتاه پرواز اصلا برای درگیر با ماستانگ  ساخته نشده بود قرار بود بمب افکنها را سرنگون کند و اصلا خطری برای همان بمب افکنها نیز نبود  ولی ام ایی 262 خطر بزرگی بود.

برای درک بهتر باید به این مسئله توجه کرد که ماستانگ  در حالت مسلح دست کم 100 کیلومتر در ساعت سریعتر از میشراسمیت 109 و 80 کیلومتر سریعتر از فوک ولت 190 بود ولی در مورد ام ایی 262 دست کم 150 کیلومتر در ساعت سرعتر از ماستانگ بود . همچنین ماستانگ  از هر دو پرنده پیستونی المانی سریعتر اوج می گرفت  ولی ام ایی 262 یک جت بود و اصلا قابل قیاس با ماستانگ نبود. در مرحله نخست خلبانان  ماستانگ  نگران بودند انها به سرعت محو سرعت ام ایی 262 بود ولی از عیوب ان اگاه نبودند  البته در مرحله نخست  خلبانان ام ایی 262 نیز مشکلان موتور جونکرز این جنگنده را نمی دانستند

مشکل سر این بود که به عنوان اولین نسل جتها موتور حساس بود در یک مانور تند حرکت سریع دست گاز باعث  واماندگی موتور  میشد.. خلبانان  ماستانگ به سرعت فهمیدند  که  به گرد پایی ام ایی 262 نمی رسند  ولی ام ایی 262 برای یک درگیر داگ فیات باید سرعتش را کم می کرد و وارد یک درگیری  نزدیک میشد. البته زمانی که ماستانگ  از پشت به ام ایی 262 نزدیک میشد ، ام ایی 262 به سرعت فرار می کرد (همان کاری که خلبانان  ماستانگ  با دیگر جنگنده های  به دلیل سرعت بالا می کردند) ولی در یک درگیری    پیچ درپیچ ام ایی 262 چالاکتر از ماستانگ نبود.  البته در نهایت نیروی هوایی امریکا با حملات به پایگاه های هوایی ام ایی 262 این جنگنده را فلج کرد زیرا درگیری با این جت واقع در اسمان دشوار بود. خلبانان  ماستانگ تلاش می کردند در لحظه فرود و یا  برخاست به ام ایی 262 درگیر شوند  زیرا در ان زمان بسیار اسیب پذیر بود. همچنین خلبانان  ماستانگ فهمیدند که به دلیل مصرف بالای سوخت ام ایی 262 این جنگنده خیلی  زود از نبرد دست می کشد و به پایگاه بر میگردد

در نهایت  ارتش امریکا مدعی نابودی 4950 جنگنده و بمب افکن دشمن توسط ماستانگ از سال 1943 تا پایان جنگ در اسمان و 4131 جنگنده روی زمین  شد که نیمی  جنگند های دشمن که توسط ارتش امریکا در هوا و زمین  نابود  شده در کل کار ماستانگ بوده است و البته 2520 فروند  ماستانگ نیز از دست رفته که 17 % بر اثر حوادث غیر رزمی 62% بر اثر پدافند و مابقی رزم هوایی بوده و در اوج قدرت به تبادل اتش 22 به 1 رسید رکورد تاریخی و فراموش نشدنی

البته ماستانگ از سال 1944 در جبهه اقیانوس ارام نیز استفاده شود و  از  هند و بعد از ازادی  بخش های از چین  به عملیات می پرداخت و در اواخر جنگ حتی بمب افکن های  را تا فراز ژاپن اسکورت میکرد… عملا هیچ رقیبی  در اسمان ژاپن  برای مقابل  با ماستانگ وجود نداشت

یکی از اخرین نسخه  های ماستانک پی 51 اچ بود. این نسخه  دیر به جنگ رسید و عملا در جنگ  حضور نداشت . این نمونه دارای موتور قوی وی 1650 -9 به توان 2218 اسب  بخار بود و به سرعت 726 کیلومتر بر ساعت  دست یافت  و سرعت اوجگیری بیشتری داشت. سفارش اولیه 2000 فروند بود ولی  بعد از تولید  550 فروند  به دلیل پایان جنگ مابقی سفارشات لغو شد

همچنین نسخه  ای با نام  پی 51 کا نیز وجود داشت که در واقع همان پی 51 دی تولید در دالاس بود. 1500 فروند نیز از این مدل  در کنار 8012 فروند پی 51 دی تولید شد

تمامی ماستانگ های نسخه بی و سی تا سال 1947 یا بازنشسته و یا به کشورهای دیگر فروخته شدند . با شروع جنگ کره  در نقش هوا به زمین  مورد استفاده قرار گرفت و بسیار هم موثر بود  زیرا برد زیادی  نسبت به نسل نخست جتها داشت  و می توانست  مدت بیشتری بر فراز هدف درنگ کند. در نهایت این جنگنده با اف84 جایگزین  شد و در سال 1956 از خدمت ارتش امریکا خارج شد

به غیر از امریکا و انگلستان  کشورهای دیگری هم از ماستانک بهره بردند

اسرائیل از این جنگنده در جنگ سال 1956 کانال سوئز به خوبی استفاده کرد  و استرالیا و کانادا نیز از ماستانگ در کره استفاده کردند. ماستانگ در 13 کشور جهان به خدمت گرفته شد

ماستانگ بهترین جنگنده تمام دوران ها است. این عنوان را به راحتی به دست نیاورده زیرا در زمان خودش از همه رقیبانش  برتر بود و نمی شد یک جای کارش عیب گذاشت از اکثر جنگنده های زمان خود سریعتر بود و از همه چالاکتر و تقریبا هیچ شکاری برد پروازی ان را نداشت  و دید رو به بیرون ان از هر جنگنده ای عالیتر بود،شش مسلسل12.7 م م  هم قدرت مناسب داشتند و هم سرعت اتش بالا و  همچنین مهمات  به میزان لازم و البته سرعت بالای دهانه برای دگیری در سرعت بالا . شاید این لقب را نیز بدین  جهت گرفت که زمانی که وارد جنگ شد ورق جنگ برگشت  زیرا دیگر  بمب افکنهای متفقین با خیال راحت به هر جا می خواستند می رفتند و بمب باران میکردند و همچنین به این دلیل که در یک مقطعه  از زمان به انچنان تبادل اتشی رسید که بعدها تکرار نشد(البته اف15 این رکورد را شکست ولی اف15 ایگل  هرگز در جنگی همچون جنگ دوم جهانی  که غولان زیادی در ان بودند نجنگید )

گرداوری:عبدالحمید تارخ

منبع:

http://www.mustangsmustangs.com/p-51

پی 51 دی
پی 51 دی
ماستانگ تک سرنشینه است ولی برخی پی 51 دی بعد از جنگ با تغییر در
ماستانگ تک سرنشینه است ولی برخی پی 51 دی بعد از جنگ با تغییر در

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن