موشک های دوش پرتاب در سیر زمان (1)
موشک های دوش پرتاب در سیر زمان (1)
با رشد روزافزون صنایع پدافندی و سامانه های مدرن تر, تهدید استفاده سامانه های حمل شونده و کوچک توسط تروریست نیز به رشد خود ادامه داد. در گذشته سامانه های پدافندی اغلب نیاز به تجهیزات و حامل های بسیار بزرگ داشتند و دستیابی تروریست ها به آنها تقریبا غیرممکن و دور از انتظار بود در حالی که با ورود سامانه های دوش پرتاب, خطر استفاده از آن توسط گروه های مخرب و یا سربازان دشمن همواره هواگردهای کوچک را تهدید می کند. این گونه سامانه ها که هدف را توسط جستجوگرهای حرارتی خود تشخیص می دهند برای هواگردهای پر تحرک نظیر جنگنده ها خطری ایجاد نمی کنند ولی می توانند اهداف کم تحرک و یا بسیار بزرگ را نظیر هواپیماهای باربری و یا مسافربری و همچنین پهپادها و بالگردها را تهدید کنند. لازم به ذکر است که نسخه های ابتدائی این سامانه های شانس بسیار پایینی در انهدام اهداف داشتند ولی با ورود سامانه های مدرن تر به بازارهای تسلیحاتی امکاناتی نظیر جستجوگرهای مدرن تر مجهز به تصویرساز فروسرخ جهت تشخیص شراره ها از حرارت موتور اصلی و برد و سرعت بیشتر شدند.
اولین نوع از این تسلیحات دوش پرتاب که توسط ایالت متحده در اوایل دهه 60 میلادی ساخته شدند؛ FIM-43A نام داشتند و تولید آنها تا اواخر دهه 70 میلادی ادامه داشت. از طرفی روس ها نیز با توسعه سامانه سام-7 از همتایان غربی خود عقب نماندند. سام-7 به سرعت به کشورهای مختلف صادر شده و توسط ملل های گوناگون به خدمت گرفته شد و از این رو در بازارهای سیاه نیز در اختیار تروریست ها قرار گرفت و اولین تهدیدات دوش پرتاب ها از جهت تروریست ها حس شد. این سامانه دوش پرتاب که استرلا-2 نیز نامیده می شد, شباهت های بسیار زیادی به (FIM-43A (RedEye داشت. استرلا-2 حدود 3 کیلومتر برد مفید داشت و با حمل 1.8 کیلوگرم مواد با قابلیت تبدیل به ترکش (جهت انفجار در کنار هواگردها) و همچنین 0.4 کیلوگرم آلمینیوم و RDX می توانست هر هواگردی را تهدید کند. ولی می توان مشکل اصلی دوش پرتاب های اولیه را در جستجوگرهای فروسرخ آنان دانست. این دوش پرتاب ها به راحتی هدف را در آسمان گم می کردند و در برابر شراره ها مقاوم نبودند. از دیگر مشکلات این جستجوگرهای اولیه ناتوانی در تشخیص گرمای موتور هواگرد از گرمای خورشید و یا گرمای بازتاب شده از ابرها بود. مزیت اصلی این موشک ها علاوه بر توانایی حمل و نقل آسان, سرعت بالای موشک ها (حدود 360 متر بر ثانیه) می باشد که می تواند هر گونه اقدام متقابل از طرف خلبان را خنثی سازد.
اولین استفاده از دوش پرتاب ها را در جنگ باید در جنگ اعراب و اسرائیل و در کانال سوئز در سال 1971 میلادی جستجو کرد. شلیک یک موشک سام-7 علیه یک جنگنده اسرائیلی که هر چند بدلیل عمل نکردن کلاهک جنگی موشک باعث انهدام آن نشد ولی به دم این جنگنده اسرائیلی آسیب جدی وارد آورد. پس از آن در طی جنگ ویتنام در سال 1972 میلادی با شلیک 500 موشک سام-7, حدود 45 جنگنده آمریکایی به زیر کشیده شدند. روس ها احتمال برخورد موشک های استرلا-2 را با اهداف حدود 33% پیش بینی کرده بودند و این به منزله این بود که می بایست با شلیک هر 3 موشک حداقل یکی از آنان به هدف اصابت کند. ولی این میزان به دلیل بکارگیری شراره ها و مانورهای مختلف از سوی خلبانان آمریکایی به زیر 10% رسید! اغلب قربانی های دوش پرتاب ها بالگردها و هواگردهای کم تحرک و پشتیبانی نزدیک بودند.
سام-7 در جنگ یوم الکیپور نیز بسیار ضعیف عمل کرد. البته لازم به ذکر است که در طی این جنگ تمام اهداف این سامانه در دسته اهداف پر سرعت و پر تحرک طبقه بندی می شدند و این سامانه شانس زیادی در برابر آنان نداشت. در مجموع می توان بهترین عملکرد این سامانه را در فاز نهایی جنگ ویتنام در سال 1975 میلادی دانست که با انهدام چند فروند هواپیمای پشتیبانی و مسافری توانستند بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند. ولی می توان بهشت دوش پرتاب ها را در طی جنگ افغانستان جستجو کرد. طالبان که به هر دو سامانه دوش پرتاب سام-7 و استینگر مجهز بودند توانستند آمار تلفات نسبتا بالایی را از شوروی و آمریکا بگیرند. اکثر این تلفات در برابر هواپیماهای پشتیبانی نزدیک, بالگردها و پهپادها بودند. البته هر دو کشور با بکارگیری خوب شراره ها و همچنین سامانه های اخلالگر فروسرخ توانستند از میزان این آمار بکاهند.
گردآوری و تالیف : مهدی زمانی
سلام لطفا مقاله ایی در مورد سلاح های دوش پرتاب مورد استفاده یا ساخته شده توسط نیرو های مسلح ایران هم بنویسید.
سلام ما هنکنون از میثاق استفاده میکنیم که در مقاله محصولات دفاعی ساخت ایران است