جنگ ها و عملیات های نظامی

جنگ 33 روزه

جنگ 33 روزه

مینا گلرو

توجه توجه

این مقاله بر اساس یک منبع بی طرف خارجی ترجمه شده…مواردی که در این مقاله به نقل از مقامات مختلف امده صحیح است ولی مورد تائید و یا رد جنگاوران نیست

جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ میان اسراییل و حزب الله در گرفت از این جنگ به عنوان جنگ ژوئیه و در بین اعراب به ((حرب تموز )) و در اسراییل بعنوان جنگ دوم لبنان نام برده میشود

این درگیری در کل ۳۴ روز به طول انجامید و محل وقوع درگیری شمال اسراییل وبین نیروهای نظامی اسراییل از یک طرف و‌ جنبش حزب الله لبنان بهمراه شبه نظامیان فلسطینی متحد ان و دیگر گروه های متحد حزب الله از سوی دیگر درگرفت

این درگیری در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ آغاز و در صبح روز ۱۴ اوت ۲۰۰۶ به پایان رسید هرچند به طور رسمی در ۸ سپتامبر ۲۰۰۶ و پس از دست برداشتن اسراییل از محاصره دریایی لبنان پایان یافت و‌طی آتش بسی که به دعوت و ابتکار عمل سازمان ملل بین طرفین به اجرا گذارده شد متارکه درگیری نمودند در این جنگ ایران بصورت گسترده و با تمام توان به حمایت از حزب پرداخت این حمایت انچنان گسترده بود که در واقع ایران بصورت غیر مستقیم وارد جنگ با اسراییل شده بود و این مسئله سبب شد اغلب تحلیلگران و کارشناسان ان را اولین دور جنگ ایران و اسراییل بدانند بجای اینکه آن را جنگ اعراب و اسراییل بخوانند

کشمکش و چالشی که مدتها بود میان رژیم صهیونیستی و حزب الله در گرفته بود در سال ۲۰۰۶ به اوج خود رسیده و منطقه را شدیدا ملتهب و آبستن حوادث ناگواری نموده بود

در این سال جنبش مقاومت حزب الله ضمن گسترده کردن دامنه حملات خود بر حجم این حملات نیز به میزان چشمگیری اضافه نموده بود البته این کشمکش مدت زیادی بود که درگرفته بود ولی در این سال نوع آن تفاوت نمود

رزمندگان جنبش حزب الله بصورت دائم و متناوب با عبور از منطقه مرزی و با ورود به منطقه تحت کنترل اسراییل اقدام به کار گذاردن بمب های کنارجاده ای و ایجاد کمین های مرگباری بر سر راه گشتی های اسراییلی میکردند که باعث تحمیل تلفات جانی و مالی فراوانی بر نیروهای مرزی اسراییلی میشد و در طرف دیگر اسراییل هم به تلافی اینگونه شبیخون ها و حملات حزب الله روستاهای مرزی و مناطق استقرار نیروهای حزب الله را با توپخانه هدف قرار میداد ولی در سال ۲۰۰۶ با دستیابی حزب الله به موشک و راکت های برد بلندی که از ایران دریافت نموده بودند این گروه نیز اقدام به حمله به شهرهای اسراییل مانند حیفا میکردند و همچنین شهرک های مرزی یهودی نشین میکردند و این باعث شده بود که تلفات غیر نظامی اسراییل بالا رفته و افکار عمومی دولت اسراییل را برای انجام عکس العمل قاطعی زیر فشار قرار داده بود

متاسفانه اینگونه حملات مانند شمشیری دو سر برنده بود که برخی مواقع بدلیل بی برنامه بودن و بی دقتی عوامل در چگونگی انتخاب اهداف باعث تحمیل هزینه ها و تبعات سنگین بین المللی به حزب الله و البته دو چندان آن برای ایران شد بطور مثال در یکی از حملات موشکی که حماس انجام داد موشک دقیقا به نزدیک هتلی که اقامتگاه نخست وزیر انگلیس در اسراییل اصابت کرد روز بعد دیوید کامرون نخست وزیر اسبق بریتانیا در یک مصاحبه گفت که خود از نزدیک شاهد حملات به مناطق مسکونی اسراییل بوده و درواقع شاهد بوده که حملات اسراییل در حکم دفاع از خود است در حالیکه همه میدانیم که واقعا اصابت یک راکت حماس یا حزب الله در مقابل حجم حملات هوایی و کشتار و جنایاتی که نیروهای اسراییلی انجام میدهند قابل قیاس نیست ولی مسئله این است که صهیونیستها با حیله گری از این فرصت ها به نفع خود و جهت مظلوم نمایی بهره برداری میکنند ای بسا اسراییل توان انهدام ان موشک را قبل از اصابت توسط سامانه گنبد آهنین داشت ولی عمدا اجازه اصابت را داد و این موضوع شرایط را ملتهب تر میکرد در روز ۱۲ ژوئیه بحران و کشمکش به اوج خود رسید ، در این روز رزمندگان حزب الله با طرح یک عملیات و با نفوذ به منطقه تحت کنترل اسراییل در نزدیکی یکی از شهرک های مرزی و ایجاد کمین یک خودروی اسراییل را غافلگیر نموده و‌پس از حمله به خودروی آنها سه سرباز اسراییل را کشته و دو درجه دار آنها را نیز به اسارت گرفته و به لبنان بردند.(البته در ان زمان گنبد اهنین در حال توسعه بود و جنبه عملیاتی نداشت)

البته درگیری بین حزب الله و اسراییل خصوصا این اواخر یک پدیده عادی و روزمره بود ولی آنچه این ماجرا را شاخص میکرد این بود که رزمندگان حزب الله بداخل خاک اسراییل نفوذ کرده و در نزدیکی شهرکی مسکونی موفق به اسیر گرفتن اسراییلی ها کرده بودند که این به نوعی قدرتنمایی حزب الله بود که باعث از بین رفتن وجهه نظامی اسراییل شده بود.در این داستان دو سرباز اسرائیلی ربوده شدند

بلافاصله عملیاتی برای نجات سربازان اسراییلی طراحی و اجرا گردید که ضمن شکست عملیات ۵ سرباز دیگر اسراییلی کشته شدند

شهر حیفا لحظاتی پس از اصابت موشک حزب الله

حزب الله خواستار آزادی زندانیان لبنانی که در اسراییل بودند در ازای آزادی این دو سرباز بود لذا بلافاصله مقامات اسراییلی جهت بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند در این جلسه عنوان شد که بزرگترین مشکل حزب الله در حال حاضر حمله به شهرک های اسراییلی است و اخیرا آنچنان رزمندگان این جنبش جسور شده اند که با نفوذ به خاک اسراییل اقدام به ربودن شهروندان اسراییلی مینمایند لذا هر تصمیمی که اتخاذ میگردد باید اولا به قطع حملات موشکی و راکتی حزب الله به شهرک های اسراییلی شود زیرا بر اثر اینگونه حملات شهرک نشینان که احساس امنیت نمیکردند در حال ترک منازل خود و پناه بردن به مناطق امن تر بودند و دوم باید از نفوذ و حملات نیروها به داخل خاک اسراییل بصورت دائم جلوگیری گردد لذا با توجه به این دو موضوع شروع به ارائه راه حل نمودند که در نهایت اغلب افراد حاضر در جلسه با یک حمله نظامی به لبنان جهت از بین بردن پایگاههای حزب الله  در مناطق مرزی که این حملات از آنجا سازماندهی و مدیریت میگردد موافق بودند لذا اسراییل ضمن رد درخواست حزب الله اعلام نمود که این سربازان به اسارت گرفته نشده اند بلکه ربوده شده اند و در واقع اسیر نیستند بلکه گروگان هستند و حزب الله بدون هیچ قید و شرطی و هر چه سریعتر باید نسبت به آزادی انها اقدام کند در غیر اینصورت اسراییل حق هرگونه برخورد و واکنش متقابل را برای خود محفوظ میداند و بدین سان منطقه جنوب لبنان آبستن حوادثی خونین شد …..

تاریخچه تشکیل حزب الله

خب پیش از اینکه به ادامه بحران سال ۲۰۰۶ جنوب لبنان بپردازیم بخاطر درک بهتر موضوع ابتدا به ضمینه های شکل گیری و تشکیل جنبش حزب الله میپردازیم

پس از نبرد کرامه که با موفقیت نسبی سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۶۸ این سازمان موفق به ایجاد وجهه ای برای خود شد و نگاه فلسطینی ها معطوف این سازمان شد تا پیش از ان سازمان خیلی جدی و شناخته شده نبود و یک سازمان کوچک در اردن بودبتدریج سازمان آزادیبخش فراخوانی جهت جذب نیرو اعلام نمود و سیل فلسطینی های اواره  از اقصی نقاط عربی بسوی مرکز این سازمان که در امان پایتخت اردن بود سرازیر شد در زمانی کوتاه شهر شکلی فلسطینی بخود گرفته بود و بخش مهمی از جمعیت آن را فلسطینی هایی که به تازگی به این شهر مهاجرت کرده بودند تشکیل میداد در این بین هرچقدر بر تعداد فلسطینی ها اضافه میشد به همان میزان سازمان آزادیبخش نیز احساس قدرت بیشتری میکرد و در پاییز سال ۱۹۶۸ این سازمان دارای دستکم ۶۰۰۰ نیروی نظامی آموزش دیده و جنگی بود که همواره بصورت مسلح و بدون هیچ گونه ابایی در شهر تردد میکردند و در واقع یک کشور کوچک فلسطینی در امان پایتخت اردن به وجود آمده بود که با گذشت زمان شروع به وضع و اجرای مقررات مختص به خود نمودند و رفته رفته خود را مقید به قوانین داخلی اردن نمیدیدندو در واقع انتظار داشتند به عنوان یک بخش فلسطینی آزادی عمل و خودمختاری داشته باشند بتدریج این موضوع به شکل یک دولت در دل دولتی دیگر درامده بود و در اکثر موارد سازمان آزادیبخش خود را مقید به قوانین اردن نمیدانست و در عوض طبق مقررات داخلی خود عمل میکرد که این باعث شروع تنش بین سازمان آزادیبخش و پلیس و دستگاه امنیتی اردن شد بارها پیش می آمد که پلیس اردن شخصی را مجرم و جهت بازداشت وی مراجعت میکرد ولی وی از اعضای سازمان آزادیبخش بود و این سازمان از تحویل وی خودداری میکرد و یا اینکه سازمان انتظار داشت فرد خاطی طبق مقررات آنها محاکمه و تنبیه شود.

از طرفی با گذشت زمان و قدرت گرفتن بیشتر سازمان وارد موضوعات سیاسی اردن شد و در تحولات سیاسی اردن علنا مداخله و خواستار داشتن تاثیر پذیری بیشتردر تحولات سیاسی اردن بود و این زنگ خطر را برای رهبران اردن بصدا درآورده بود منتها پادشاه اردن بازهم با این سازمان از در مدارا وارد شد چون مایل نبود دست به اقدامی بزند که باعث دلخوری دیگر رهبران دنیای عرب شود و در نهایت سازمان آزادیبخش حماقتی انجام داد که شاه حسین را متقاعد نمود که اگر این سازمان بحال خود رها شود زمان زیادی نخواهد گذشت که وی را برکنار و قدرت را به یکی از عوامل مرتبط با خود خواهد داد واین اشتباه سازمان این بود که باب دوستی و صمیمت را با سلیمان نابلسی که پیشتر نخست وزیر اردن بود و به تازگی برکنار شده بود و جزو اپوزیسیون اردن بحساب میامد و انتقادات تند و تیزی بر علیه رهبر اردن انجام میداد گشوده بود و این باعث نگرانی و احساس خطر شاه اردن شده بود

از طرف دیگر بر خلاف گذشته که سازمان کاملا هماهنگ با دولت اردن پیش میرفت و تمامی برنامه های جنگی و عملیاتهای خود را با دولت اردن هماهنگ میکرد بدلیل اینکه رهبران سازمان ظن خیانت به پادشاه اردن پیدا نموده بودند تمامی برنامه های نظامی خود را کاملا محرمانه و بدون اطلاع دولت اردن انجام میدادند و در این اواخر دست به عملیاتهایی میزدند که کاملا در تضاد با سیاست و منافع ملی اردن بود ولی شاه حسین تلاش میکرد که مشکل را با گفتگو و دوستانه حل و فصل نماید ولی در اواخر سال ۱۹۶۹ سازمان آزادیبخش حملات پر تعداد و بی امانی را از خاک اردن به اسراییل انجام میداد و گاها در یک روز ۶ عملیات حمله و گلوله باران نیروهای صهیونیستی را اجرا میکردند و دولت اردن از طرف اسراییل هم بشدت زیر فشار قرار گرفته بود چون رژیم صهیونیستی این حملات را از خاک اردن میدانست و دولت این کشور را مسئول حملات و تبعات آن میدانست ودست به حمله انتقامی گسترده ای زد که تمامی مرزهای شرقی اردن اماج حملات جنگنده های اسراییلی و بمباران توسط بمبهای ناپالم شده بود

پس از جنگ ۶ روزه و شکست سنگین اعراب شاه حسین بسمت پذیرش قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل رفت که در آن از اسراییل خواسته شده بود بسرعت مناطقی را که در خلال جنگ اشغال کرده را آزاد و کشورهای عربی نیز به حالت جنگی خود با اسراییل پایان دهند و شاه حسین در سخرانی که در ۱۰ اوریل ۱۹۶۹ انجام داد رسما اعلام نمود که منافع ملی اردن ایجاب میکند که قطعنامه ۲۴۲ را قبول کنند و این موضوع خشم شدید سازمان آزادیبخش را بدنبال داشت

سازمان آزادیبخش که پس از حمایت حافظ اسد شدیدا پایه های خود را در اردن محکم میدید شاه حسین را یک رهبر خائن میدانست که باید باوی برخوردی جدی شود و به این ترتیب سناریوی ترور شاه حسین را تدوین نمودند و در اول سپتامبر ۱۹۷۰ چریکهای این سازمان خودروی حامل وی را در مسیر فرودگاه امان به رگبار بستند ولی شاه حسین بصورت معجزه آسایی از این سوقصد جان سالم بدر برد و وی ۳ روز به سازمان آزادیبخش فرصت داد تا سلاحهای خود را تحویل دهند و یا از اردن خارج شوند ولی سازمان آزادیبخش زیر بار این ضرب الاجل نرفت تا ارتش اردن و در شمال اردن یعنی شهرهای اربد ، لسلط ،زرقاع و جرش عملا اقدام به تشکیل یک شورای خودمختار برای اداره این منطقه نمود و نهایتا در تاریخ ۶ سپتامبر عناصر این سازمان دست به یک هواپیما ربایی گسترده زده و با ربودن ۴ هواپیمای مسافربری آنها را به اردن منتقل کردند که یکی از هواپیماها متعلق به بریتانیا بود که دارای روابط بسیار گسترده ای با اردن بود و جالب تر اینکه این مسائل بدون اطلاع دولت اردن انجام گرفته بود

انگلیس تهدید به قطع روابط دیپلماتیک خود با اردن در صورت عدم تحویل سریع و بی قید و شرط هواپیما کرد بلافاصله شاه حسین که بشدت خشمگین بود سپهبد عمر داود یکی از ژنرال های ارشد فلسطینی الاصل ارتش اردن را احضار و با وی مشورت کرد و در نهایت قرار شد برای جلوگیری از ایجاد هر گونه شک و شهبه ای بر علیه فلسطینیها یک حکومت نظامی موقت به ریاست ژنرال عمر تشکیل شود

بلافاصله روز ۱۶ سپتامبر رادیو امان اعلام نمود که یک کابینه نظامی تشکیل شده و ژنرال جاسم عمر المجالی بعنوان رییس ستاد مشترک اداره دولت را بدست گرفته و این دولت از همه گروههای خارج از بدنه ارتش اردن خواسته سلاحهای خود را تحویل ارتش اردن دهند

در همان روز شورای رهبری سازمان آزادیبخش تشکیل و دستور بسیج کلیه رزمندگان فلسطینی را اعلام و حدود ۴۰ هزار نفر نیروی نظامی خود را به حالت آماده باش در آورد….

وقوع سپتامبر سیاه

ارتش اردن یکبار دیگر به یاسر عرفات هشدار داد که اگر قصد دارد در اردن بمانند باید سلاحهای خود را تحویل ارتش داده و به تمامی مقررات اردن پایبند باشند درغیر اینصورت باید خاک اردن را ترک و به سوریه یا هر کشور دیگری عزیمت کنند

در مقابل یاسر عرفات که بر روی حمایت سوریه و حافظ اسد حساب ویژه ای باز نموده بود ضمن رد در خواست ارتش اردن ۴۰ هزار نیروی تحت  امر خود را بحالت آماده باش درآورد

ارتش اردن با استعداد ۵۵ هزار نیروی نظامی و پشتیبانی ۳۰۰ تانک ساعت ۵ بامداد روز ۱۷ سپتامبر دستور حمله را دریافت نمود و و حمله همه جانبه ای را در امان پایتخت و شهرهای شمالی که تحت سیطره سازمان آزادیبخش فلسطین بود را آغاز نمود ولی با مقاومت شدید رزمندگان  فلسطینی مواجه شد و با تغییر تاکتیک اقدام به گلوله باران چریک های فلسطینی توسط گلوله های توپ و تانک گرفت بدلیل اینکه چریکهای سازمان آزادیبخش در بین غیرنظامیان پخش شده بودند غیر نظامیان زیادی کشته شدند ( متاسفانه همواره این تاکتیک استفاده از سپر انسانی و غیر نظامیان یکی از استراتژی های اصلی مقاومت فلسطینی ها بوده که همواره باعث کشته شدن غیر نظامیان بی گناه خصوصا زن و بچه های زیادی در جریان مناقشات این سازمان شده است )

در روز ۱۹ سپتامبر اولین تیپ نیروهای زرهی سوری جهت کمک به سازمان آزادیبخش با ۵۰ تانک وارد اردن شد وبا تیپ ۴۰ ام زرهی اردن وارد درگیری سنگینی شدند با درگیر شدن این تیپ بلافاصله سوریه اقدام به اعزام یک لشکر دیگر زرهی به سمت اردن نمود که با ۲۰۰ تانک تی -۵۵ و تی -۶۲ مجهز بودند و عملا سوریه نیز برعلیه اردن وارد جنگ گردید

در این کشمکش طی طرحی که به ابتکار سفیر ایالات متحده در اردن طراحی گردید قرار شد که نیروی هوایی اردن به کمک یگانهای زرهی اردنی پرداخته و چون نیروی هوایی کوچک اردن توان مقابله با نیروی هوایی قدرتمند سوریه را ندارد در صورت مداخله نیروی هوایی سوریه جنگنده های اسراییلی نیز وارد میدان شوند و عمدا ماجرای این هماهنگی و طرح را علنی کرده تا رهبران سوریه در جریان طرح قرار بگیرند و بلافاصله نیروی هوایی اردن اقدام به بمباران یگانهای زرهی اعزامی سوریه نمود و همزمان در یک طرح نمایشی نیروی هوایی اسراییل بحالت آماده باش در امد طرح سفیر امریکا جواب داد و رهبران سوریه از ترس عکس العمل رژیم صهیونیستی از اعزام جنگنده های خود خودداری کرد و نیروی هوایی کوچک اردن در غیاب نیروی هوایی سوریه موفق به درهم کوبیدن واحدهای زرهی اعزامی از سوریه شد پس از شکست واحدهای سوری و تلفات سنگین آنها که بالغ بر ۱۰۳ تانک و ۱۷۰ خودروی خود را از دست دادن ارتش اردن که تابحال از سوریه میترسید دچار اعتماد به نفس زیادی شده و به سرکوب شدید نیروهای فلسطینی پرداخت جنگ خیابانی تا ۲۵ سپتامبر به طول انجامید تا درنهایت جعفر نمیری رییس جمهور سودان وارد میانجگیری شده و در نهایت فلسطینی ها به لبنان نقل مکان کردند  تا لبنان که تا آنزمان به عروس خاورمیانه معروف بود به کانون اصلی بحران تبدیل شده و در آینده تبدیل به کشور جنگ زده و ویران شود

بازدید ملک حسین در جریان نبرد کرامه از مناطق جنگی

ورود فتح به لبنان و تبدیل این کشور به کانون بحران

پس از اخراج یاسر عرفات و سازمان فتح از اردن بخشی اعظم نیروهای ان در لبنان متمرکز واین کشور از سال ۱۹۷۱ به بعد به محل استقرار نیروهای فتح و بالطبع مرکزی برای انجام عملیات بر علیه اسراییل شد و نیروهای سازمان آزادیبخش با عبور از مرز به انجام عملیات بر علیه اسراییل میپرداختند ادامه این حملات سبب خشم اسراییل شده بود خصوصا که نیروهای سازمان آزادیبخش شیوه جدیدی را ابداع نموده بودند و با استفاده از قایق و از طریق دریا خود را به سواحل و شهرکهای مسکونی اسراییل میرساندند و در آنجا اقدام به انجام عملیات نموده و یا شهروندان اسراییلی را به گروگان گرفته و در ازای آزادی انها آزادی نیروهای در بند خود را طلب میکردند

ادامه این وضعیت باعث خشم اسراییل شده بود ، دو حادثه سبب جرقه ای شد تا خشم اسراییل مانند آتشفشانی فوران کرده و بهانه لازم را جهت حمله اسراییل هموار کند

عملیات دلال المغربی

تعداد زیادی از نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین که در عملیات های مختلف دستگیر شده بودند در زندانهای رژیم صهیونیستی بودند لذا این سازمان عملیاتی طرح نمود تا در جریان آن رزمندگان این نیرو تعدادی از شهروندان اسراییلی را ربوده و با خود به لبنان بیاورند تا این سازمان انها را با اسرای خود مبادله کند برای این عملیات تعدادی از بهترین رزمندگان این سازمان به فرماندهی دختر جوانی بنام دلال المغربی با استفاده از قایق و از طریق مدیترانه خود را به مناطق مسکونی صهیونیستها رسانده و در آنجا با ایجاد کمین یک اتوبوس مملو از شهروندان اسراییلی را که اغلب زنان و بچه ها بودند را انتخاب کرده و آنرا متوقف نمودند چریکهای فلسطینی عمدا اتوبوس حامل زنان و بچه ها را انتخاب کردند که با مقاومت کمتری مواجه و بی دردسر بتوانند ماموریت خود را انجام دهند ولی روند عملیات به شکل دلخواه پیش نرفت و عملیات لو رفت و به یک تعقیب و گریز بین خودرو های گشتی اسراییل و اتوبوس مملو از غیر نظامیان تبدیل شد

در نهایت نیروهای اسراییلی اتوبوس را متوقف و با چریکهای فلسطینی درگیر شدند و چریکها اتوبوس را همراه با سرنشینان که ملتمسانه از نیروهای اسراییلی میخواستند که اجازه دهد گروگان گیران بروند منفجر نمودند و همه مسافران  زنده زنده در آتش سوختند همزمان با این عملیات سازمان آزادیبخش در یک عملیات بی برنامه اقدام به ترور سفیر اسراییل در لندن نمود که پس از ان اسراییل دست به یک هجوم گسترده به جنوب لبنان زد که پس از ورود سوریه به مناقشه در سال ۱۹۸۲ تبدیل به یک جنگ تمام عیار بین اسراییل و سوریه شد که در عملیات مشهور دره بقا نیروهای سوریه متحمل یک شکست تحقیر آمیز و مفتضحانه شده و لبنان به اشغال اسراییل درآمد تا ضمینه ساز تشکیل سازمانهای مبارزه با اسراییل شود

تشکیل جنبش حزب الله

پس از شکست و خروج نیروهای سوری از لبنان این کشور مبارزه با اسراییل را از نبرد رودرو به جنگ نیابتی تبدیل و با حمایت گسترده سوریه جنبش امل تشکیل شد به موازات فعالیت سوری ها جمهوری اسلامی نیز اقدام به اعزام مستشارانی از سپاه پاسداران به لبنان نمود که در سال ۱۹۸۵ و با حمایت و کمک گسترده ایران جنبش حزب الله نیز تشکیل و رسما اعلام موجودیت نمود که اساس و پایه خود را برمبارزه با اسراییل اعلام نمود….

اخراج سازمان آزادیبخش از لبنان

همانگونه که گفته شد حملات بی محابا و بدون برنامه ریزی و اغلب کور سازمان آزادیبخش بهانه لازم را جهت یورش همه جانبه اسراییل به لبنان در سال ۱۹۸۲ به دست این رژیم داد

اگرچه رژیم صهیونیستی بهانه حمله به لبنان را ترور سفیر خود در لندن اعلام میکرد ولی واقعیت این بود که این رژیم از ماههای قبل تصمیم حمله به لبنان را داشت و اریل شارون یک عملیات گسترده به لبنان را طراحی کرده بود و تنها منتظر مجوز کابینه بود در واقع از سه ماه قبل از حمله اریل شارون مانند سگ شکاری شده بود که بر او قلاده زده اند و بزور مهارش کرده اند

در سوی مقابل سازمان آزادیبخش هرگز تصور نمیکرد که با بودن نیروهای حافظ صلح یونیفل در مرز اسراییل و لبنان اسراییل جسارت حمله زمینی را داشته باشد به همین دلیل اقدام به انجام عملیاتهای بی مهابا علیه اسراییل میکردند

بازدید امام موسی صدر از اردوگاه نظامی امل

پس از ترور سفیر اسراییل در لندن فرماندهان اسراییلی میدانستند که با کمی تحریک سازمان آزادیبخش این سازمان خود مجوز و بهانه لازم را به آنها هدیه میکند لذا پس از ترور سفیر به بهانه تنبیه سازمان اقدام به بمباران برخی مواضع سازمان آزادیبخش نمود و دقیقا همانطور که اسراییلی ها پیش بینی کرده بودن سازمان حماقتی را که آنها نیاز داشتند را انجام داد تا بهانه لازم برای یک لشکر کشی کم سابقه و گسترده را به خاک لبنان به اسراییل دهد

سازمان آزادیبخش که فکر نمیکرد اسراییل توان تحرک زمینی داشته باشد و نیروهای یونیفل جلوی حملات زمینی انها را سد نموده اند و تهدیدی از این ناحیه انها را تهدید نمیکند پس از بمباران اسراییلی ها تصمیم به یک عکس العمل شدید و کوبنده گرفتند تا اولا تلافی حملات اسراییل را کرده باشند و دوم با یک عملیات بسیار پرحجم و کوبنده توان بازدارندگی خود را به رخ اسراییل کشیده و با تحمیل هزینه ای سنگین به اسراییل این پیام را ارسال کنند که هر حمله اسراییل را با حمله ای دو چندان کوبنده پاسخ میدهند تا توان بازدارندگی خود را به رخ اسراییل بکشند

لذا سازمان دست به یک حمله گسترده راکتی و موشکی به شهرکهای اسراییلی زد و این همان حماقتی بود که اسراییل بی صبرانه منتظر آن بود تا دست به یک حمله زمینی گسترده و اشغال لبنان بزند

پس از اشغال لبنان سازمان آزادیبخش مکان استقرار خودرا از دست داد و از لبنان نیز اخراج و به تونس در شمال آفریقا نقل مکان نمود تا اسراییل به تمامی اهداف خود از این حمله رسیده باشد برخی از عمده ترین اهداف اسراییل از حمله به لبنان این بود که اولا خروج نیروهای سوری از خاک لبنان بود که با حضور گسترده خود در لبنان عملا لبنان را به حیاط خلوت و مستعمره خود تبدیل نموده بودند دوم تشکیل یک حکومت دست نشانده و تحت نفوذ خود زیرا تا پیش از آن تمامی دولتهای لبنان غیر مستقیم توسط سوریه و با اعمال نفوذ این کشور انتخاب میشدند و گوش به فرمان این کشور بودند و سوم اخراج سازمان آزادیبخش از لبنان که این کشور را به کانون عملیاتهای خود تبدیل کرده بود و چهارم ایجاد یک کمربند حائل و نظامی در جنوب لبنان که تقریبا تمامی خواسته های این رژیم محقق شد

شکل گیری گروههای شبه نظامی لبنانی

اسراییل تصور میکرد که با اخراج سازمان آزادیبخش از لبنان به حملات ضد صهیونیستی از خاک لبنان خاتمه دهد ولی همانطور که پیشتر گفته شد خروج فتح از لبنان و ادامه اشغال این کشور توسط اسراییل سبب تشکیل گروههای شبه نظامی لبنانی بر پایه مبارزه با اسراییل شد که عمده ترین انها جنبش حزب الله تحت حمایت و پشتیبانی ایران بود که از جنبش امل که تحت حمایت سوریه بود جدا شده و اعلام موجودیت کرد

در واقع جنبش امل که توسط امام موسی صدر در دهه ۱۹۷۰ تشکیل شده بود جزو قدیمی ترین گروههای مسلح لبنان بود که پس از شهادت امام موسی صدر ، رهبری جریان امل را شهید مصطفی چمران بدست گرفت و پس از ان نیز سید عباس موسوی و در نهایت نبیه بری به رهبری جنبش امل منسوب گردید

پس از بدست گرفتن رهبری این جنبش توسط نبیه بری وی با تغییر مشی جنبش امل ان را بسمت خروج از یک سازمان نظامی و داخل شدن در یک فرایند سیاسی برد موضوعی که به مذاق گروهی از افراد بلند پایه و فرماندهان میدانی ان خوش نیامد تا این گروه که تحت حمایت جمهوری اسلامی قرار داشتند از این گروه جدا و سازمانی جداگانه با نام حزب الله را تشکیل دادند دلیل عمده بعدی که میتوان گفت بزرگترین دلیل این انشقاق بود مایل شدن جنبش عمل بسمت سوریه و کم شدن نفوذ جمهوری اسلامی در این سازمان بود که در نهایت فرماندهانی که وابستگی فکری به ایران داشتند اقدام به تشکیل حزب الله نمودند

در نهایت پس از ۱۰ سال اشغال لبنان اسراییل از این کشور خارج شد ولی همچنان جنوب لبنان در اشغال این رژیم بود تا رسما در سال ۲۰۰۰ این رژیم به مرزهای بین المللی بازگشت پس از خروج اسراییل بدلیل یکسری اختلافات و تنش های فکری و عقیدتی جنبش امل و حزب الله وارد یک جنگ تمام عیار شدند که هزینه های گزافی بر هر دو طرف وارد نمود و نقطه سیاهی در کارنامه این دو سازمان بشمار می رود که در نهایت با میانجگری برخی طرفهای ذی نفوذ با پایان رسید

از آن پس جنبش عمل بیشتر معطوف به فعالیت های سیاسی شد و رهبر ان نبیه بری مناصب مختلفی مانند وزارت و ریاست مجلس لبنان را بدست گرفت و حزب الله معطوف به جنوب لبنان و مبارزه با اسراییل شد

پس از خروج سال ۲۰۰۰ اسراییل حزب الله فعالیت های گسترده ای را برعلیه اسراییل پایه ریزی نمود طی سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۶ بیش از ۲۰۰ عملیات  حزب الله بر علیه اسراییل  انجام داد که اغلب انها موشک باران شهرکهای صهیونیست نشین و انجام کمین با عبور از مرز و در عمق خاک اسراییلی شدند

مدتی بعد حزب الله با تغییر استراتژی عملیاتی خود اقدام به نفوذ به خاک اسراییل و ربودن شهروندن و نظامیان اسراییلی جهت معاوضه با اسرای لبنانی مینمود موضوعی که خشم اسراییل را بدنبال داشت

در اخرین حمله ای که واکنش اسراییل را بهمراه داشت طی حمله حزب الله ۳۱ شهروند اسراییلی کشته و ۱۰۴ نفر زخمی شدند و پس از این ماجرا اسراییل چراغ سبز امریکا را برای حمله به لبنان دریافت کرد و فقط منتظر بهانه ای برای شروع حمله بود که این بهانه نیز در نهایت با ربودن دو سرباز اسراییلی توسط حزب الله به وجود آمد….

سیمون هرش خبرنگار روزنامه نیویورکر((سیمون هرش یکی از جنجالی ترین خبرنگاران ایالات متحده میباشد که برخی از محرمانه ترین اطلاعات دولتی را فاش کرده، کاربران عزیزی که مقالات قبلی ما را پیگیری میکنند و ماجرای شکار بن لادن را مطالعه کرده باشند در آن مقاله در مورد سیمون هرش کامل توضیح داده شد زیرا ماجرای کشته شدن بن لادن و ناگفته های پیرامون آنرا برای اولین بار سیمون هرش فاش نمود [مترجم] )) برای اولین بار در مقاله که در  اگوست ۲۰۰۶ منتشر کرد فاش نمود که کاخ سفید دو ماه پیش از یورش گسترده اسراییل چراغ سبز را جهت حمله به رژیم صهیونیستی داده بود و در واقع پس از ان اسراییل منتظر بهانه ای بود که حمله خود را توجیه کند که این بهانه پس از ربودن دو سرباز اسراییلی توسط حزب الله بدست اسراییل افتاد.

پس از موشکباران شهرکهای اسراییلی توسط حزب الله که به کشته شدن دهها شهروند یهودی و مجروح شدن بیش از ۱۰۰ نفر انجامید کاخ سفید در ملاقات های متعددی که بین مقامات دو کشور برگزار شده بود موافقت خود را با انجام حمله اسراییل اعلام نموده بود ، البته کاخ سفید این ادعای سیمون هرش را رد کرده و هر گونه دخالت خود را در این بحران تکذیب نموده

بهر حال پس از اگوست ۲۰۰۶ ارتش اسراییل خود را آماده حمله ای همه جانبه به جنوب لبنان نموده بود یکی از اهداف اصلی عملیات از بین بردن توان موشکی حزب الله یا دستکم از بین بردن تهدید این گروه بر علیه شهرکهای مرزی رژیم صهیونیستی عنوان شده بود.

سال ۲۰۰۵ – جنوب لبنان_مزارع شعبا

در ژوئن سال ۲۰۰۵ تفنگداران نیروی دریایی دفاعی اسراییل در نزدیکی مزارع شعبا سه لبنانی را که عضو نیروهای ویژه حزب الله بودند و جهت انجام عملیات بر علیه پایگاه تفنگداران دریایی اسراییل به پایگاه نزدیک شده بودند را طی یک درگیری کشتند این تفنگداران تمامی مراحل عملیات شناسایی و درگیری را فیلمبرداری کرده بودند و مستند آن را در رسانه ها بعنوان سند حملات حزب الله بر علیه مواضع اسراییل نمایش دادند

نمایش این فیلم باعث خشم حزب الله و اقدام این جنبش برای تلافی کشته شدن نیروهایش شد و طی ۱۲ ماه بعد حزب الله اقدام به طراحی ۳ عملیات نفوذ به خاک اسراییل جهت ربودن نیروهای اسراییلی نمود که هر ۳ عملیات انجام گرفته با شکست مواجه شد و حزب الله تعداد دیگری از نیروهای ویژه خود را طی این عملیاتهای ناکام از دست داد

در ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ دهها نفر از نیروهای ویژه حزب الله برای حمله به یک پایگاه نیروهای اسراییل در روستای قجر که یک روستای مرزی بین لبنان و ارتفاعات جولان است حرکت کردند

پس از حرکت نیروهای حزب الله بسمت پاسگاه نیروهای اسراییلی توسط عوامل نفوذی خود از قصد نیروهای حزب الله آگاه شده و بحالت آماده باش در آمدند

اسراییلی ها دست به یک ضد حمله بر علیه نیروهای مهاجم زدند و در یک کمین که بر سر راه نیروهای حزب الله زدند موفق به انداختن آنها در دام کمین خود شدند در این عملیات دیوید مارکوویچ تک تیرانداز اسراییلی موفق به شکار چهار نفر از نیروهای حزب الله با تیر مستقیم و ۳ نفر دیگر را نیز با هدف قرار دادن نفری که قصد پرتاب نارنجک را داشت و پس از اصابت گلوله نارنجک از دستش افتاده و با انفجار آن کشته شدند.

و در واقع این نفوذ نیروهای حزب الله هم مبدل به یک شکست سنگین برای این نیروها شد

اینگونه درگیریهای پراکنده رفته رفته منطقه را آبستن حوادث خونباری میکرد

حمله حزب الله و ربودن سربازان اسراییلی

حزب الله لبنان که بعد از چند حمله ناموفق به پایگاههای اسراییلی که همه آنها ناکام مانده بودند و اسراییل با رسانه ای کردن این حملات و نشان دادن کشته های بجا مانده از حزب الله شدیدا باعث از بین رفتن وجهه نظامی این گروه شده بود شدیدا خشمگین و بدنبال زدن یک ضربه کاری به رژیم صهیونیستی بود

در حدود ساعت ۹ به وقت محلی در ۱۲ جولای سال ۲۰۰۶ حزب الله دست به یک حمله نسبتا بزرگ موشکی به سمت مواضع ارتش اسراییل در نزدیکی شهر شالومی اسراییل و همچنین روستاهای مرزی منطقه زاریت در خاک اسراییل زد

بر اثر این حمله پنج غیر نظامی زخمی و ۶ نفر دیگر کشته شدند همچنین دوربین های نظارتی مرزی نیز از کار افتاد ، نیروهای ویژه حزب الله با استفاده از خلا امنیتی بوجود آمده از غیر فعال شدن دوربین ها وارد خاک اسراییل شده و با ایجاد یک کمین بر سر راه نیروهای اسراییلی با استفاده از موشک های ضد تانک موفق به انهدام خودروی گشتی اسراییلی شدند

در این عملیات دو خودروی جیپ نیروهای اسراییلی منهدم و ۳ سرباز اسراییلی کشته شدند ، دو نفر شدیدا زخمی شده و دونفر دیگر توسط نیروهای حزب الله به اسارت گرفته شدند

نیروهای اسراییلی بعد از چند بار که تلاش در گرفتن تماس با گشتی مزبور نمودند متوجه غیر عادی بودن شرایط و به دردسر افتادن نیروها شده و بلافاصله اقدام به اعزام نیروهای امداد و نجات کردند پس از رسیدن نیروهای امدادی سربازان زخمی بجا مانده ضمن شرح ماجرا اطلاع دادند که نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ دقیقه از رفتن نیروهای حزب الله میگذرد فرمانده نیروهای امدادی در یک تصمیم عجولانه ، احساسی و شتاب زده بدون اینکه نیروهایش از تجهیزات کافی برخوردار باشند تصمیم میگیرد هر چه سریعتر نیروهای مهاجم را تعقیب و نیروهای اسیر خودی را آزاد کند لذا نیروهایش را به دو دسته تقسیم میکند و یک دسته را جهت انجام عملیات امداد و نجات و انتقال کشته ها و زخمی ها در آنجا گذاشته و با گروه دوم برای جلوگیری از خروج نیروهای حزب الله و آزادی نیروهای خودی به تعقیب آنها میپردازد ولی پس از رسیدن به مرز متوجه میشوند که پیش از رسیدن آنها نیروهای مهاجم از مرز گذشته و وارد لبنان شده اند فرمانده گروه تصمیم به نفوذ به خاک لبنان و تکمیل عملیات خود میگیرد این تصمیم را در حالی اتخاذ میکند که نه از تجهیزات لازم برای انجام چنین ماموریتی برخوردار هستند و نه تعداد آنها برای انجام چنین کار خطرناکی کافی هست بهرحال پس از عبور از مرز موفق به رسیدن به نیروهای مهاجم میشوند و بین آنها و نیروهای مهاجم درگیری سنگینی در میگیرد.بلافاصله نیروهای کمکی حزب الله از راه رسیده و هر ۵ نیروی اسراییلی کشته میشوند

پس از این عملیات سید حسن نصرالله با اعلام دستگیری نیروهای اسراییلی وعده میدهد آنها را با لبنانی های در زندان اسراییل معاوضه نماید

لیست این زندانی ها به شرح بود:

سامیر کونتار : یک شهروند لبنانی طرفدار حزب الله که در سال ۱۹۷۹ به جرم قتل یک شهروند اسراییلی و یک افسر پلیس دستگیر شد

نصیم ناصر : که یکی از عوامل اطلاعاتی حزب الله بود که حین نفوذ در خاک اسراییل برای جمع اوری اطلاعات دستگیر گردید

یحیی اسکف : نیروی انتحاری حزب الله که جهت انجام یک عملیات انتحاری بر علیه یک پایگاه اسراییلی وارد این کشور شده بود ولی پیش از انجام عملیات شناسایی شده بود البته اسراییل ادعا میکرد وی در درگیری کشته شده است ولی حزب الله مدعی بود وی دستگیر شده است

علی فرطان : دیگر نیروی حزب الله که جهت نفوذ به شهرکهای اسراییلی و ربودن شهروندان اسراییلی با قایق از طریق دریا به سمت اسراییل رفته ولی در بین راه به گارد ساحلی اسراییل برخورد کرده و دستگیر شده بود البته اسراییل مدعی بود وی نیز در درگیری با گارد ساحلی کشته شده است

شیخ حسن اعلام نمود که پیشتر مذاکراتی برای آزادی انها انجام گرفته که به جایی نرسیده ولی اینبار انها با دست پر به مذاکره برای آزادی انها اقدام خواهند نمود ….

واکنش اسراییل

اسراییل بلافاصله اعلام نمود که مسولیت حمله حزب الله بر عهده دولت لبنان است و این حمله از خاک این کشور انجام گرفته و دولت لبنان در مقابل ان مسول و تبعات ان بر عهده این کشور است ….

اسراییل تهدید نمود که لبنان هزینه سنگینی بابت این عملیات حزب الله پرداخت خواهد نمود ، بسرعت فؤاد سینیوره نخست وزیر وقت لبنان تشکیل جلسه فوق العاده برای بررسی اوضاع و بحران بوجود آمده داد .

در انزمان جنبش حزب الله لبنان نیز در کابینه مشارکت داشت و دارای دو وزیر بود فؤاد سینیوره پس از تشکیل جلسه و رایزنی اعلام نمود مسؤلیت اعمال حزب الله با خود این گروه میباشد و دولت لبنان هیچ تاثیری در روند عملیات حزب الله نداشته و اصلا در جریان چنین عملیاتی قرار نداشته و از حزب الله نیز درخواست نمود با رایزنی و مذاکره بحران بوجود آمده را حل و فسخ نمایند تا غیر نظامیان و شهروندان عادی در خطر نیفتند ، در واقع فؤاد سینیوره واقعیت را میگفت و دولت لبنان به هیچوجه موافق ادامه حضور نظامی حزب الله در لبنان نبود و همواره با این جنبش مخالف بود حتی یکی از توافقاتی که دولت وقت لبنان با ارتش اسراییل جهت خروج این ارتش از جنوب لبنان نمود خلع سلاح تمامی گروههای شبه نظامی لبنان بود ولی مسئله اینجا بود که دولت لبنان از اهرمهای لازم جهت مهار و مقابله با گروههای شبه نظامی لبنان برخوردار نبود ، ارتش لبنان یک ارتش نوپا و شکننده بود که بهیچوجه توان تحمیل سیطره خود بر تمامی لبنان را نداشت خصوصا در مقابل شبه نظامیانی چون حزب الله که از نظر سازماندهی ، اموزش ، و تدارکات گسترده بسیار قویتر از ارتش لبنان بودند

بلافاصله المرت نخست وزیر اسراییل دستور تشکیل کابینه برای اتخاذ تدابیر مناسب را صادر نمود و در جلسه کابینه تمامی اعضا متفق القول بودند که برای جلوگیری از حملات موشکی حزب الله باید اقدامی عاجل انجام گیرد

در واقع هدف اصلی تهاجم اسراییل جلوگیری از حملات راکتی حزب الله به خاک این کشور بود

بلافاصله دستور طراحی و اجرای یک عملیات همه جانبه جهت تضعیف و از بین بردن تحرکات حزب الله به ارتش اسراییل صادر شد ، پس از دریافت مجوز حمله ارتش اسراییل دست به یک حمله گسترده هوایی و توپخانه ای بر علیه مواضع ، اهداف و انبارهای دپو مهمات این جنبش زد در همان ساعات اولیه حمله فرودگاه رفیق حریری لبنان دچار خساراتی سنگین گردید و باند فرودگاه غیر عملیاتی شد در این حمله ۴۴ غیر نظامی که اغلب کارکنان فرودگاه بودند کشته شدند نیروی هوایی اسراییل از مدتها پیش خود را اماده چنین حمله ای نموده بود لذا از مدتها پیش توسط تصاویر ماهواره های جاسوسی خود و همچنین پروازهای شناسایی که توسط پهپادها انجام داده اغلب دپو های مهمات انبارهای موشکی و پایگاههایی که موشکهای حزب الله اغلب از انجا شلیک میشد را شناسایی نموده بود و در همان موج اول در ساعات نخست حمله ضربات سنگینی به انبارهای مهمات حزب الله وارد آمده و رژیم صهیونیستی با استفاده از مهمات سنگرشکن برخی از این انبارها را منهدم نمود ((البته بسرعت از طریق سوریه جهت جایگزین نمودن مهمات از دست رفته تدارکات و مهمات در حجم گسترده ای اعزام گردید که علیرغم تلاش اسراییل جهت حمله به کاروانهای حامل تسلیحات بخش اعظم محموله های ارسالی سالم به مقصد رسید و اینجاست که اهمیت سوریه مشخص میشود و این موضوع عیان میشود که چرا دلتمردان ایران برای حفظ نفوذ خود در سوریه حاضرند هزینه های سنگینی بپردازند زیرا اگر سوریه بنا به هر دلیلی از محور مقاومت خارج شود آنوقت ادامه حیات حزب الله نیز با اما و اگرهای فراوانی مواجه شده و ارسال تدارکات برای این گروه اگر نگوییم غیر ممکن ولی بشدت سخت میشود [مترجم] ))

در روز بعد یعنی ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ کابینه اسراییل تشکیل یک جلسه جنگی جهت بررسی اوضاع و اتخاذ تصمیم بعدی را داد ، ابتدا نخست وزیر اولمرت از میزان بالای تلفات غیرنظامیان در روزهای گذشته ابراز ناراحتی نموده و به وزیر دفاع مواکدآ دستور داد که ارتش تمامی تلاش خود را جهت جلوگیری از ایجاد خسارت و تلفات به غیرنظامیان بکار گیرد ، دون هالوتز رئیس ستاد مشترک ابراز داشت که یک ضرب الاجل جهت برگرداندن سربازان اسراییلی اعلام گردیده که ساعت ۲۰ همین روز به پایان میرسد ما منتظر دستورات جهت اقدامات بعد از ضرب الاجل در صورت عدم تحویل سربازان ربوده شده هستیم

نخست وزیر المرت نگران تبعات بین المللی یک حمله زمینی به لبنان بود زیرا دولت لبنان عملا اعلام نموده بود که هیچ نقشی در بوجود امدن بحران ندارد و ضمن انتقاد شدید از مواضع هجومی حزب الله ابراز امیدواری نموده بود که تبعات این بحران دامن لبنان را نگیرد به همین دلیل نخست وزیر بر سر دوراهی یک حمله گسترده از زمین و هوا و دریا و یا یک حمله تلافی جویانه محدود توسط نیروی هوایی بر علیه مواضع و اهداف مرتبط با حزب الله مردد بود

ژنرال اودی آدم سرفرماندهی منطقه شمال ارتش اسراییل گفت : دولت لبنان چه بپذیرد و چه نپذیرد سهم بزرگی از این بحران بر گردن این دولت است و با انتشار یک اعلامیه و اعلام بی طرفی نمیتواند مسولیت و نقش خود را انکار کند تمامی این حملات از خاک این کشور انجام گرفته و مسولیت مستقیم حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از حملات تروریستی از خاک این کشور وظیفه ارتش و دولت لبنان است اگر این کشور از توانایی لازم برای ایجاد نظم و امنیت مرزها و مقابله با گروههای شبه نظامی برخوردار نیست عملا اعلام کند تا ارتش اسراییل خود راسا اقدامات لازم را انجام دهد

در این میان دولت لبنان هر زمان که اسراییل شکایت میکند و از دولت لبنان میخواهد که تدابیری اتخاذ کند دولت لبنان به بهانه عدم توانایی لازم و نداشتن ابزار لازم جهت خلع سلاح گروههای شبه نظامی از خود رفع مسولیت میکند ولی زمانیکه نیروهای ارتش اسراییل جهت مقابله با این گروهها وارد خاک این کشور میشود با جار وجنجال و اعلام اینکه تمامیت ارضی لبنان توسط اسراییل نقض گردیده و ارتش اسراییل به خاک لبنان تجاوز نموده به سازمانهای بین المللی شکایت میکند و اقدام به جار و جنجال و مخدوش نمودن چهره اسراییل میکند.اودی آدام اضافه نمود بهرحال این حملات از خاک لبنان انجام گرفته و از نظر حقوقی و بین المللی حق پاسخ مقتضی برای اسراییل محفوظ است

یکی دیگر از فرماندهان ارشد اسراییلی ابراز داشت که یک حمله گسترده و موثر بر علیه لبنان و تحمیل تلفات به این کشور باعث خشم مردم لبنان از حزب الله میشود و این موضوع باعث بسته شدن دست حزب الله برای حملات اینچنینی در آینده میشود در نهایت پس از بحث و بررسی ماجرا المرت علیرغم اینکه به حمله زمینی راغب نبود ولی به اصرار فرماندهان حاضر در جلسه پذیرفت و خروجی جلسه کابینه اعلام آماده باش به ارتش بود

پس از پایان جلسه سخنگوی دولت اسراییل در کنفرانس رسانه ای در مورد تصمیمات دولت در مورد بحران بیانیه صادر شده توسط پولت را قرائت  نمود: و گفت دولت اسراییل امیدوار است که این بحران با مذاکره و بدون تحمیل هزینه به پایان برسد معذالک در صورت عدم همکاری حزب الله  ارتش اسراییل حق هرگونه واکنشی را برای خود محفوظ میداند

وی اضافه نمود اگرچه دولت اسراییل وارد عملیات نظامی شده که در داخل خاک لبنان انجام میگیرد معذالک جنگ اسراییل با دولت لبنان نیست  و اسراییل بهیچوجه بر علیه دولت مرکزی لبنان اقدامی انجام نخواهد داد ، این جنگ در اصل مبارزه اسراییل با تروریسم سازمان یافته است که در قالب ان گروهی شبه نظامی با نام حزب الله هر از گاهی اقدام به انجام حملات تروریستی بر علیه اسراییل و شهروندان غیر نظامی ان میکنند از عملیات آدم ربایی تا بمب گذاری در اماکن عمومی و مناطق مسکونی و موشک باران شهر ها و روستاهای ما و در واقع به بازوی منطقه ای ایران و سوریه جهت پیشبرد سیاست و اهداف انها مبدل شده است نخست وزیر در این بیانیه اضافه نموده بود که این بحران و جنگ نه بخاطر کشته شدن هشت سرباز یا ربوده شدن دو سرباز دیگر ما به وجود امده بلکه بعلت راکت باران مناطق مسکونی شمال اسراییل و ایجاد رعب و وحشت بین غیر نظامیان و زنان و کودکان است

وی گفت هیچ کشوری در اروپا یا هر جای دیگر نمیتواند به اندازه اسراییل صبر و تحمل و مماشات کند متاسفانه ما بارها به مجامع بین المللی هم شکایت نموده ایم لیکن نتیجه ای عاید اسراییل نشده و متاسفانه چاره ای جز انجام اقدامات مقتضی توسط خودمان نمانده

و بازهم متاسفانه باید بگوییم که بازنده اصلی در این میان مردم لبنان هستند که هزینه ای بسیار سنگین و تبعات زیادی بابت این اقدامات حزب الله خواهند پرداخت و بدون اینکه خود بخوا هند هزینه های ماجرجویی این گروه شبه نظامی را میپردازند

پس از اعلام این بیانیه فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان که بشدت نگران و وحشت زده بود و نگران تبعات حمله اسراییل بود برای بررسی بحران و دستیابی به راه حلی که بتواند از حمله اسراییل جلوگیری نماید بلافاصله تشکیل جلسه داد ، در کابینه حزب الله دارای دو وزیر بود و در این جلسه حضور و مشارکت داشت

تا همین جا هم حملات سنگین هوایی اخیر اسراییل تلفات و خسارات بسیار سنگینی بر زیر ساخت ها و تاسیسات زیر بنایی لبنان وارد نموده بود ، فرودگاه رفیق حریری بیروت که بطور کل غیر عملیاتی شده بود شهر ها و روستاهای جنوب لبنان نیز که منطقه تحت کنترل حزب الله بود نیز بشدت بمباران و دچار خسارات زیادی شده بود…..

بهرحال تلاش دولت لبنان جهت میانجگری ودرخواست از حزب الله برای آزاد نمودن دو سرباز ربوده شده اسراییل بجایی نرسید، در واقع از ابتدا هم کاملا مشخص بود که دولت لبنان از اهرمهای لازم و موردنیاز جهت اعمال فشاربر حزب الله و جلوگیری از جنگ برخوردار نیست و کسی هم از دولت لبنان انتظار بدست گرفتن ابتکار عمل و جلوگیری از آغاز جنگ‌را نداشت

مناطقی از لبنان که از ۱۲ ژوئیه تا ۱۳ اوت مورد حملات هوایی ارتش اسراییل قرار گرفتند در نقشه گستردگی و حجم بالای این حملات کاملا مشخص است،حملاتی که عملا بخش مهمی از زیرساختهای لبنان رانابود کرد
عکس ماهواره ای از یک منطقه تحت نفوذحزب الله در ضاحیه منطقه ای در جنوب بیروت، لبنان، قبل و بعد از 22 ژوئیه 2006 میزان تخریب گسترده و انهدام مناطق مسکونی در ان کاملا مشخص است و نشاندهنده عمق فاجعه

بهرحال پس از سماجت رهبران حزب الله و اصرار بر خواسته خود که فقط آن دو سرباز را در مقابل آزادی چهار نفر از اعضای خود آزاد میکند که هر کدام با جرائم بسیار سنگینی روبرو بوده و با توجه به استراتژی اسراییل در چنین عملیاتهایی مشخص بود که به هیچ عنوان اسراییل با آزادی این چهار عضو حزب الله که جرائم سنگینی مانند ربودن شهروندان اسراییلی قتل نظامیان اسراییلی و سوابق متعدد بمب گذاری و شرکت در عملیاتهای نفوذی به خاک اسراییل و ایجاد کمین های مرگبار بر سر راه گشتی های اسراییلی در پرونده داشتند و مرتکب شده بودند موافقت نخواهد کرد و از همان روز اول شروع ماجرا کاملا قبل پیش بینی بود که این بحران به یک عملیات نظامی منجر خواهد شد فقط شدت و ضعف و کیفیت آن قابل پیش بینی نبود

پس از اتمام ضرب الاجل اسراییل ارتش اسراییل دست به یک حمله همه جانبه و گسترده هوایی و توپخانه ای به اهداف و مواضع گروه حزب الله عمدتا در جنوب لبنان زد همزمان نیروی دریایی اسراییل نیز به بیش از ۱۰۰ هدف که عمدتا مراکز استقرار نیروهای حزب الله در نوار ساحلی و همچنین بندرگاههای کوچک محلی که این جنبش از آن برای حمل و نقل دریایی خود توسط قایقهای باری و بعضا مسلح استفاده میکرد بود از جمله این اهداف که برای حزب الله مهم و راهبردی بودند مقر اصلی این جنبش در منطقه یطار که کاملا منهدم و تخریب شده بود ، ۵ پل بزرگ و راهبردی که بر روی رودخانه های لیتانی و زآهرآنی بود و ارتباط دو بخش دو طرف رودخانه توسط این پلها برقرار میشد و بعد از جنگ بلافاصله جمهوری اسلامی این پلها را که بخشی از برنامه بازسازی جنوب لبنان توسط ایران بود را مرمت و بازسازی نمود(( پس از اتمام جنگ بعلت حجم گسترده خرابی ها و عجز دولت لبنان از بازسازی مناطق جنگ زده جمهوری اسلامی ایران جهت جلوگیری از فشار دولت و افکار عمومی مردم لبنان بر حزب الله که از طرف گروههای مخالف بعنوان عامل شروع جنگ و ایجاد ضمینه این خرابیها معرفی شده بود پذیرفت بخش اعظم هزینه های بازسازی و خسارت مناطق جنگی را پرداخت کند مشروط بر اینکه از ایجاد جنگ روانی و فشار سیاسی بر جنبش حزب الله جلوگیری شود ))

در روز بعد فشار حملات اسراییل افزایش یافت و عملا از هوا و دریا اکثر مناطق و اهداف لبنان را زیر آتش بی امان خود گرفته بود که این حملات توسط آتش توپخانه سنگین ارتش صهیونیستی کامل میشد

از جمله اهداف مهم و راهبردی که در روز دوم جنگ منهدم شد ستاد و دفتر مرکزی حزب الله در حومه جنوبی بیروت و‌نیز دفاتر و منازل مسکونی رهبران این جنبش همگی تخریب و از بین رفتند ، از دیگر اهداف میتوان به ساختمان اصلی و مرکزی تلویزیونی المنار و ایستگاه رادیویی النور و مخازن سوخت و ترمینال اصلی فرودگاه رفیق حریری که البته پیشتر هم چند بار مورد حمله قرار گرفته و تقریبا غیر فعال بود همچنین تعداد بسیاری از پایگاههای حزب الله دفاتر تبلیغاتی و سیاسی ، انبارهای ها مهمات و پایگاههای موشکی این جنبش از اهداف روز دوم حمله بودند سوای از اهداف نظامی حزب الله تعدادی از جایگاههای عرضه سوخت و پمپ بنزینها ، مراکز عمده خرید و پاساژهای اصلی و‌پل ها ی مهم و جاده های اصلی آماج حملات ارتش اسراییل قرار گرفته و متاسفانه تلفاتی بسیار سنگین بر مراکز شهری و زیر ساخت های لبنان خصوصا در بیروت وارد شد که در همین روز صدها نفر کشته و زخمی شدند

در نیمه شب ۱۳ جولای نیز نیروی هوایی اسراییل در یک عملیات اطلاعاتی محل نگهداری ۵۹ راکت  فجر و و تقریبا همین میزان راکت  زلزال ۲  و صدها موشک و راکت کوچکتر  را در جنوب لبنان شناسایی و طی حمله ای گسترده باعت انهدام تمامی موشکها و همچنین مقادیر زیادی مهمات دپو شده در آن آمادگاه شد ، حجم انفجار آنچنان مهیب بود که تا دهها مایل دورتر زمین لرزه ناشی از انفجار براحتی احساس میشد ظاهرا این عملیات کل زمان آن ۳۴ دقیقه طول کشید در حالیکه بعدها موساد اعلام نمود این عملیات نتیجه شش سال برنامه ریزی و کار اطلاعاتی بوده است که تقریبا دو سوم توان موشکی حزب الله در انزمان که توسط IDF تخمین زده میشد بر اثر این حمله از بین رفت

بخورد یک راکت به یک خانه در اسرائیل

به گفته روزنامه نگاران اسراییلی ، آموژ هارل و آوی ایساکاروف این حمله ضربه کاری بر توان موشکی حزب الله وارد آورد و‌سبب شد حزب الله نتواند از ظرفیتهای موشکی خود بر علیه اسراییل خصوصا شهرها و مناطق دور از دسترس اسراییل بهره ببرد

هولتز رئیس اداره کارکنان دولت اسراییل گفت تمامی موشکهای دوربرد حزب الله نابود شده بود

مناطقی از لبنان که از ۱۲ ژوئیه تا ۱۳ اوت مورد حملات هوایی ارتش اسراییل قرار گرفتند در نقشه گستردگی و حجم بالای این حملات کاملا مشخص است،حملاتی که عملا بخش مهمی از زیرساختهای لبنان رانابود کرد

در واقع اسراییل تا همان زمان هم پیروزی درخشان و چشمگیری را بدست آورده بود و تقریبا توان موشکی برد بلند حزب الله که توان راهبردی و اهرم بازدارنده این جنبش محسوب میشد از بین رفته بود حزب الله در آنروزها سکوت کرده بود و از اظهار نظر در مورد این واقعه خودداری میکرد ، البته سالها بعد و در ششمین سالگرد جنگ ۳۳ روزه شیخ حسن نصرالله ادعا کرد که حزب الله متوجه شده بود که اسراییلی ها اطلاعات مربوط به موشکها و لانچرهای پرتاب را بدست آورده اند لذا ساعاتی پیش از حمله بدون ایجاد شک و تردید آنها را جابجا و به مکان دیگری منتقل نموده اند،بنابراین در زمان حمله نیروی هوایی اسراییل آنجا خالی بود.

البته نکته ای بی پاسخ میماند شدت انفجار مهیب انبار بود که باعث ایجاد زمین لرزه ای شد که تا دهها مایل احساس میشد که در اثر انفجار مقادیر زیادی مهمات ایجاد شده بود حال اگر صحبت های شیخ حسن نصرالله صحت داشته باشد این سوال مطرح میشود که پس این انفجار بر اثر انهدام چه چیزی بوجود آمد ؟

یکی از بزرگترین اشتباهات ارتش اسراییل در جنگ ۳۳ روزه دستکم گرفتن دشمن و عدم اشراف کامل اطلاعاتی بر نقاط ضعف و قوت حزب الله بود که این ضعف اطلاعاتی نیز خود معلول دستکم گرفتن شدید دشمن بود

رژیم صهیونیستی حساب ویژه ای بر روی نیروی هوایی خود باز کرده بود و امیدوار بود با اتکا به توانایی این نیرو که همواره بازوی قدرتمند این رژیم بوده بتواند بر حزب الله چیره شود ، در صورتیکه از نظر نظامی این استراتژی مناسبی برای این جنگ نبود

زیرا اولا حزب الله یک گروه شبه نظامی بود که بصورت نامتقارن میجنگید در چنین نبردهایی نیروی هوایی خیلی نمیتواند تاثیر گذار باشد زیرا دشمن فاقد اهداف راهبردی و حیاتی میباشد که با حمله به آنها بتوان ضربات کاری و خرد کننده ای به آن زد از آن گذشته در جنگهای نامتقارن نیروهای دشمن محل استقرار مشخصی ندارند که بتوان با بمباران آن تلفات انسانی دشمن را بالا برد در چنین نبردهایی معمولا نیروهای متخاصم در گروهها و دسته های کوچک پراکنده هستند و از شیوه بزن و در رو استفاده میکنند و در نهایت جنوب لبنان پوشیده از ناهمواریها و کوه ها و تپه های زیادی است که به همراه پوشش گیاهی جنگلی مکان ایده آلی برای اختفای دشمن است.

در مقابل نیروی هوایی اسراییل برای نبردهای کلاسیک تجهیز شده بود و این نیرو فاقد هواگردهای مناسبی برای مقابله با دشمن بود هواپیماهایی مانند ای سی ۱۳۰ یا ای ۱۰ تاندربولت که قادر باشند با سرعتی پایین و مداومت پروازی بالا گروههای پراکنده دشمن را کشف و زیر آتش پر حجم خود بگیرند

در واقع هر چقدر اسراییل لبنان را بمباران نمود به این کشور خسارت وارد آمد و نه به گروه حزب الله

در طول جنگ ۳۳ روزه نیروی هوایی اسراییل تعداد ۱۱۸۹۷ پرواز رزمی داشت که بیش از که بیشتر از تمامی پروازهای رزمی این نیرو در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ بود ((در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ نیروی هوایی اسراییل تعداد ۱۱۲۳ پرواز رزمی انجام داده بود [ مترجم] )) و تقریبا دو برابر تعداد سورتی پروازهای عملیاتی جنگ ۱۹۸۲ دره بقا بود (( در جنگ سال ۱۹۸۲ دره بقا از ابتدای شروع جنگ از لبنان تا ورود سوریه به جنگ و پایان ان نیروی هوایی اسراییل ۶۰۵۲ پرواز رزمی انجام داده بود [ مترجم ] ))

توپخانه این رژیم نیز تعداد ۱۷۰۰۰۰ گلوله به اهداف مختلف شلیک نمود که این میزان گلوله باران بیش از دو برابر تعداد مهمات توپخانه ای بود که در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ توسط توپخانه اسراییل شلیک شد

تصویری از نقشه چینش نیروهای حزب الله و مواضع دفاعی انها

یکی از افسران عالیرتبه یگان زرهی اسراییل بعدها به هاآرتض گفت که وی خیلی شگفت زده میشود اگر بشنود که این همه گلوله شلیک شده باعث کشته شدن حتی ۵ نفر از نیروهای حزب الله شده باشد که این نشان از عدم اشراف اطلاعاتی بر اهداف حزب الله پیش از شروع جنگ دارد

نیروی دریایی اسراییل نیز که در جنگ ۳۳ روزه حضوری بسیار پر رنگ و فعال داشت ۲۵۰۰ گلوله ناوچه ها و شناورهای خود به اهداف ساحلی شلیک نمود

اشتباه دیگر اسراییل عدم برآورد دقیق از میزان سلاح و مهمات دشمن و نداشتن اطلاعات کاملی از توانایی های حزب الله ، در واقع اسراییل بعد از حمله به انبارهای موشکی حزب الله و انهدام راکت های  زلزال و فجر تصور میکرد که موفق به از بین بردن توان موشکی حزب الله شده

ولی حزب الله دارای تعداد زیادی پرتابگر راکت های گراد  بود که همگی متحرک بوده و پس از هر شلیک بسهولت میتوانست آنها را جابجا نماید و در واقع چالش اصلی اسراییل این راکت اندازها بودند و نه موشک های دوربرد حزب الله

بعلت عدم اطلاع کافی از تعداد لانچرها و پرتابگرهای موشک کاتیوشا اسراییل در برآورد تعداد عملیاتی لانچرهای حزب الله سردرگم شده بود

در واقع همین ضعف اطلاعاتی باعث به دردسر افتادن اسراییل شده بود بطور مثال ژنرال آدام فرماندهی منطقه شمال ارتش اسراییل پیش از جنگ از منابع اطلاعاتی اسراییل درخواست نمود آمار دقیقی از جنگ افزارهای راهبردی حزب الله تهیه نمایند.

طبق لیستی که ادام از سازمانهای اطلاعاتی دریافت نمود حزب الله دارای  ۸۳ لانچر موشکی بود پس از شروع جنگ ادام دستور نابودی تمامی این لانچرها را صادر نمود و در همان روزهای اول تمامی ۸۳ هدف نابود شد ولی با کمال شگفتی ادام میدید که همچنان حزب الله دارای توان شلیک راکت  آنهم در حجمی گسترده میباشد و بعد از جنگ مشخص شد اطلاعات دریافتی ناقص بوده و تسلیحات حزب الله بسیار بیشتر از آن تعدادی بوده که منابع اطلاعاتی اسراییل شناسایی نموده واین باعث سردرگمی فرماندهان نیز شده بود

پس از شروع جنگ مناطق مسکونی و شهرک های اسراییلی خصوصا در مناطق شمالی نزدیک به مرز لبنان زیر اتش حزب الله قرار گرفت اسراییل انتظار چنین حمله ای را از سوی حزب الله داشت لذا پیش از شروع جنگ استراتژی اسراییل از بین بردن توان موشکی حزب الله بود ولی پس از گذشت ۳ روز ابتدایی جنگ فرماندهان اسراییلی بلافاصله متوجه شدند که اطلاعات آنها ناقص میباشد زیرا پس از گذشت ۳ روز از ابتدای جنگ تمامی اهدافی که آنها در اختیار داشتند نابود شده بود ولی آتش پرحجم حزب الله روی مناطق مسکونی و شهرکهای اسراییلی همچنان ادامه داشت لذا فرماندهان اسراییلی مجبور به تغییر استراتژی خود شده و برای جلوگیری از ادامه موشکباران حزب الله دست به حملات متقابل به مناطق شهری لبنان نمودند که باعث نابودی ۴۰۰ کیلومتر از جادهای اصلی لبنان ،۷۳ پل اصلی و مهم لبنان ۳۱ هدف راهبردی دیگر مانند فرودگاهها ، بنادر اصلی ، تاسیسات تصفیه آب ، نیروگاه های برق ، ۲۵ انبار سوخت  ، ۹۰۰ کارخانه و مراکز تولیدی ، ۳۵۰ مرکز آموزشی و ۱۵۰۰۰ باب منزل مسکونی بطور کامل تخریب شد و به ۱۳۰۰۰۰ با خانه نیز خسارات قابل توجهی وارد شد

در جبهه مقابل حزب الله در طول جنگ ۴۰۰۰ تا ۴۲۲۸ راکت بر روی اهداف اسراییلی شلیک نمود که چنین حجمی از حملات راکتی از زمان جنگ ایران و عراق بی سابقه بود از مجموع تمامی راکت های شلیک شد حدود ۹۵ درصد راکت های ۱۲۲ میلیمتری بود که دارای کلاهکی ۳۰ کیلوگرمی است و دارای ۳۰ کیلومتر برد است(راکت 122 م م گراد) حدود ۳۳ درصد از راکت ها  شلیک شده توسط حزب الله به مناطق مسکونی شهری شلیک شد و باقی به زیر ساخت ها و تاسیسات شهری و اهداف نظامی شلیک شدند

نیروهای تیپ ناحال اسراییل در جنوب لبنان جنگ -۲۰۰۶

البته هنوز هم اسراییل و حزب الله وارد جنگ زمینی نشده بودند و حملات اسراییل به شکل گلوله باران توپخانه ای و حملات هوایی بود و حزب الله هم با شلیک موشک.

در ۱۶ ژوئن اصابت یک راکت  به ایستگاه قطاری در حیفا باعث تلفات جانی سنگینی به شهروندانی که در ایستگاه قطار بودند شد

شیخ حسن نصرالله به دفاع از حملات حزب الله پرداخت و گفت که در ابتدا حزب الله راکت های  خود را برای حمله به اهداف نظامی در نظر گرفته بود ولی چون اسراییل به زیر ساخت های لبنان مانند پل ها و جاده های مواصلاتی حمله کرد حزب الله هم تلافی را حق خود میداند و به مناطق شهری حمله میکند

و پس از آن روند حملات حزب الله به مناطق شهری ادامه پیدا نمود

اسراییل ضمن رد ادعای رهبر حزب الله اعلام نمود که اسراییل در حملات خود فقط به اهدافی حمله کرده که کاربرد نظامی داشته اند و بهیچوجه منازل و مناطق مسکونی در لیست اهداف اسراییل نبوده اند پل ها و جاده هایی هدف بمباران قرار گرفته اند که جهت حمل و نقل سلاح و مهمات مورد استفاده قرار گرفته اند

در روزهای بعد شبکه تلویزیونی المنار که پس مقداری وقفه بر اثر بمباران اولیه اسراییل فعالیت خود را از سر گرفته بود اقدام به دادن هشدار به ساکنان شهرک های و مناطق مسکونی اسراییل جهت تخلیه منازل خود و رفتن به مناطق امن تر جهت در امان ماندن از حملات موشکی حزب الله به دو زبان عبری و عربی میکرد

در حملات حزب الله شهرهای حیفا ، خدرا ، ناصری ، طبریه ، ناهاریا، شاگور ،عفولا ، کریات ، شمونا ، بیسان ، کارمیل ، عکا و دهها روستای دروزی نشین دچار آسیب دیدگی شدند

امیر پرز ، وزیر دفاع اسراییل دستور آماده سازی برنامه های پدافند غیر نظامی را داد

یک میلیون نفر از شهروندان اسراییلی مجبور بودند در نزدیکی و یا در پناهگاه ها بمانند و ۲۵۰ هزار غیر نظامی نیز به مناطق دیگر اسراییل منتقل شدند.

مشکل دیگری که گریبان اسراییل را گرفته بود قوانین و کنوانسیونهای بین المللی بود

اسراییل بعنوان یک کشور عضو سازمان ملل متحد به تمامی قوانین و کنوانسیونهای بین المللی تعهد داشت و باید پاسخگوی تخطی از این قوانین باشد ولی در جبهه مقابل حزب الله چنین معذوراتی نداشت و هیچ تعهدی به هیچ مجمع یا سازمانی نداشت لذا پس از سپری شدن چند روز اولیه جنگ مجامع بین المللی بشدت بر اسراییل برای حملات هوایی به مناطق غیر نظامی لبنان فشار وارد میکردند و این فشارها در نهایت آنچنان شدید شد که اسراییل مجبور به قطع یکطرفه حملات هوایی خود شد و عدم حضور جنگنده های اسراییلی باعث آزادی عمل بیشتر حزب الله شد و این سازمان دیگر عملا بدون نگرانی از کشف و هدف قرار گرفتن‌ لانچرهای خود در غیاب نیروی هوایی اسراییل حجم حملات خود را به شهرهای اسراییلی بیشتر کرد …..

اوایل ماه اوت بر اثر حملات راکتی حزب الله یک محله عرب نشین حیفا مورد هدف راکتهای حزب الله قرار گرفت که تعدادی شهروند عرب کشته و مجروح شدند

بلافاصله شیخ حسن نصرالله ضمن شرکت در یک برنامه تلویزیونی از جامعه اعراب درخواست کرد مناطق درگیری را ترک کنند که خسارتی به ایشان وارد نشود.

در همان زمان طبق دستورالعمللی که کابینه اسراییل به رسانه ها و مطبوعات  ابلاغ نمود تمامی رسانه های این کشور اعم از دیداری ، شنیداری و مطبوعات موظف میشدند تمامی اخباری که در مورد جنگ منتشر میکردند ابتدا با نمایندگی دولت هماهنگ کرده و قبل از انتشار مجوز دریافت کنند درواقع این دستور به منظور سانسور بخش هایی بود که دولت اسراییل علاقه ای به انتشار آنها نداشت

خصوصا در بخش تلفات وارده بر شهروندان کابینه اسراییل حساسیت خیلی زیادی از خود نشان میداد ، بطور مثال در حمله راکتی که در ۶ اوت به شهرک کفر گیلادی انجام گرفت ۱۲ سرباز اسراییلی کشته و تعدادی مجروح شدند ، ولی در ابتدا اسراییل تایید نکرد که قربانیان حمله نظامیان بوده اند ، اتخاذ چنین سیاستی از طرف کابینه اسراییل با واکنش تند و اعتراضی رسانه های اسراییل روبرو شد و در روزهای بعد اکثر رسانه ها بدون توجه به این قانون اخبار جنگ را پوشش میدادند.

پس از سپری شدن روزهای اولیه جنگ و حملات گسترده هوایی اسراییل ، که تصور میرفت بر اثر این حملات توان نظامی حزب الله متحمل ضربات مهلکی شده باشد ولی حزب الله همچنان به تبادل آتش با اسراییل ادامه میداد و این‌موضوع اسراییل را ناچار میساخت که از طریق حملات زمینی کاری را که نیروی هوایی ان نتوانسته بود بصورت کامل انجام دهد کامل کند.

در واقع اسراییل بزرگترین ضربه ای که خورد نه از طریق حزب الله بلکه از عوامل سازمانهای اطلاعاتی خود و گزارش ها و برآوردهای غلطی بود که این سازمانها از توانایی نظامی حزب الله ارائه داده بودند.

روزنامه هاآرتض اسراییل حزب الله را به عنوان یک پیاده نظام آموزش دیده و ماهر که بخوبی سازماندهی شده و نیروهای آن بسیار متعهد هستن و با سلاحهایی بسیار مدرن ساخت چین و روسیه که از زرادخانه های ایران و سوریه تامین میشد تجهیز شده بود پس از حملات اولیه اسراییل که موجب انهدام برخی از انبار مهمات های حزب الله شده بود و این سازمان با راکت های کوتاه برد خود به اسراییل حمله میکرد با گذشت چند روز و پس از اینکه اسراییل حملات هوایی خود را بخاطر فشارهای مجامع بین المللی قطع نمود ،رفته رفته مناطق دوردست و در عمق خاک اسراییل نیز هدف موشک های دوربرد قرار میگرفتند که طبق اعلام تلویزیون المنار از نوع فجر ۳ و رعد بودند که هر دو موشک سوخت جامد و ساخت ایران بودند و این موضوع نشان میداد که حزب الله با بهره گیری از عدم مزاحمت جنگنده های اسراییل موفق به بازسازی زرادخانه های خود و جایگزین نمودن موشکهایی که در حملات اولیه از بین رفتن با موشکهای جدیدی که توسط ایران و از طریق سوریه ارسال شده بود نموده اند.

سربازان حزب الله بر خلاف دیگر گروههای مبارز مانند حماس هم برای نبرد در جنگهای کلاسیک آموزش دیده بود و برای جنگهای چریکی ‌و خیابانی از آن گذشته به آخرین فن آوری های نظامی تجهیز شده بودند سربازان حزب الله از عینک های دید در شب جلیقه و تجهیزات انفرادی ضد گلوله ، تجهیزات ارتباطی بسیار پیشرفته مجهز شده بودند.

یکی از سربازان اسراییلی که در جنگ حضور داشت بعدها اعلام کرد که سربازان حزب الله کاملا آموزش دیده و حرفه ای بودند و اصلا مانند حماس یا فلسطینی ها نبودند سلاحها و سطح بالای  تجهیزات نظامی آنها بشدت ما را شگفت زده کرده بود بدون اغراق در زمینه تجهیزات انفرادی اگر نگوییم از ما مجهز تر بودند یقینا در سطح سربازان اسراییلی بودند و این چیزی بود که ما اصلا انتظار آن را نداشتیم و بشدت غافلگیر شده بودیم

شروع جنگ زمینی

پس از گذشت مدتی از کشمش بین حزب الله و اسراییل طی جلسات متعددی که بین فرماندهان اسراییلی برگزار شد در نهایت تصمیم بر شروع یک حمله زمینی گرفتند ، در واقع اسراییل در ابتدای حمله تصور بر یک پیروزی سریع و کوتاه مدت داشت ولی همانگونه که گفته شد بخاطر ضعف اطلاعاتی از میزان توانایی و آمادگی دشمن وارد نبرد دراز مدت شده بود که ادامه آن هر روز بیشتر از قبل بر ضرر اسراییل میشد

اسراییل بشدت زیر فشار مجامع بین المللی و حتی کشورهای دوست و متحد خود مانند امریکا ، آلمان ، بریتانیا و فرانسه بود با گذشت زمان افکار عمومی اسراییل نیز تحریک شده بود

شهروندان اسراییلی میدیدند که هیچ تحولی در انجام نشده و هر روز یک سناریوی راکت باران آنها توسط حزب الله ادامه دارد ، از طرفی روزهای اول جنگ بخاطر حملات گسترده هوایی اسراییل و انهدام بخش مهمی از زیر ساخت های حزب الله این سازمان در واقع دچار یک ضربه مهلک شده بود که ابتکار عمل را از دستش خارج نموده بود ، دومین اشتباه اسراییل قطع حملات هوایی بخاطر فشار مجامع بین المللی بود که این فرصت را در اختیار حزب الله قرار داد که با خارج شدن از شوک سنگین اولیه و با بازسازی سریع زرادخانه های از دست رفته خود حال با تمام ظرفیت به موشکباران مناطق مسکونی اسراییل پرداخته و در واقع استراتژی که در ابتدا اسراییل قصد استفاده از آن را داشت یعنی با ایجاد رعب و وحشت و تحمیل خسارات سنگین به لبنان افکار عمومی و شهروندان این کشور را بر علیه حزب الله تحریک کند مانند شمشیر دو لبه ای شده بود که حال بدست حزب الله افتاده بود و این سازمان با حملات گسترده که حال به شهرهای دور دست اسراییل هم کشیده شده بود باعث وحشت و خشم شهروندان اسراییلی شده بود و ادامه این وضعیت و فرسایشی شدن جنگ  باعث پیروزی قاطع حزب الله میشد زیرا همانگونه که گفته شد اسراییل بعنوان یک کشور باید در قبال تمامی تصمیمات خود پاسخگو بود ولی حزب الله این معذورات را نداشت و با خیال راحت و دست باز هر استراتژی را که صلاح میدانست انجام میداد.(اگرچه اسرائیل نیز هرگز حکومت پاسخگویی نبوده است)

بهمین دلیل فرماندهان تصمیم گرفتند با یک حمله زمینی و پیشروی در خاک لبنان دستکم یک نوار حائل در جنوب لبنان ایجاد کنند تا شهرک ها پگو مناطق مسکونی مرزی خود را از تیرس راکتهای حزب الله خارج کنند

ولی مشکل این بود که فرماندهان اسراییلی به نوعی دچار سردرگمی شده بودند اطلاعاتی که در اختیار آنها بود کاملا اشتباه و غیر قابل استناد بود و بدون اطلاع کافی از میزان توانایی دشمن امکان طرح یک عملیات موفق نبود

آنها نمیدانستند که چه میزان نیرو و تجهیزات را باید بخدمت بگیرند و یا در کدام مناطق نیروهای حزب الله تمرکز بیشتری دارند و در کدام مناطق حضور کمتری دارند ،از طرفی امکان اینکه از ابتدا شروع به انجام کار اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات کنند نبود زیرا اولا وقت کافی در اختیار نداشتند و دوما جبهه مخالف در شرایط جنگی قرار گرفته بود و در چنین وضعیتی امکان جمع آوری اطلاعات وجود نداشت ، لذا فرماندهان اسراییلی باید عملیاتی را طراحی میکردند که هیچ اطلاع درستی از کماکیف نیروهای دشمن نداشتند

بنابراین صلاح را در این دیدند که بیشتر از یگانهای زرهی استفاده کنند و با بعنوان پیشرو از تانکها استفاده و نیروهای پیاده و مکانیزه را بعد از نفوذ تانکها وارد کنند

در اینجا هم عدم اطلاع فرماندهان از سلاحهای در اختیار حزب الله کار دست ارتش اسراییل داد و این ارتش در ابتدا از نسخه های پایین تر شامل اغلب مرکاوا مارک ۲ و تعدادی هم مارک ۳ استفاده نمودند که از حفاظت زرهی کمتری برخوردار بود در واقع فرماندهان اسراییلی اطلاع نداشتند که حزب الله به موشکهای ضد تانک مدرن و پیشرفته ای تجهیز شده اند ، در مقابل حزب الله استراتژی خود را بر جلوگیری از نفوذ تانکها و زمین گیر نمودن آنها با استفاده از تیمهای شکارچی تانک که با موشک های ضد زره تجهیز شده بودند

پس از ورود تانکهای اسراییلی به خاک لبنان و آغاز عملیات زرهی ضربات مهلکی بر پیکره نیروهای زرهی وارد شده به جنوب لبنان وارد شد همانگونه که گفته شد تانکهای شرکت کننده در عملیات عموما از تانکهای پایه مرکاوا و ماگاچ بودند که در مقابل موشک های پیشرفته ضد تانک آسیب پذیر بودند و در کل ۴۵ تانک اسراییلی دچار آسیب دیدگی شد

بلافاصله فرماندهان با اشراف بر اشتباه خود اقدام به اعزام نسخه پیشرفته مرکاوا کردند که بطور شگفت آوری باعث کاهش تلفات زرهی اسراییلی ها شد ۲۲ تانک مورد اصابت موشک قرار گرفتند در حالیکه ۵ دستگاه دچار آسیب دیدگی شد که یک دستگاه از آنها برروی یک بمب قدرتمند کنار جاده ای رفته بود و دو دستگاه از این تانکها نیز دچار آسیب دیدگی جزئی شده بودندو پس از تعمییرات بلافاصله وارد خدمت شدند و در واقع عملکرد تانک های مرکاوا مارک ۴واقعادرخشان بود و این تانکها توانستند باعملکرد عالی خود جبران بخشی ازاشتباهات فرماندهان رابکنند….

استراتژی مؤثر حزب الله

پس از شروع جنگ زمینی و ورود یگانهای زرهی ارتش اسراییل به جنوب لبنان ، حزب الله که استراتژی اسراییل را پیش بینی میکرد دست به اجرای استراتژی منحصر به فردی زد که احتمالا با الهام از جنگ ویتنام ابداع نموده بود

پیش از شروع جنگ حزب الله در جنوب لبنان تونل های زیر زمینی فراوانی حفر کرده بود که اکثر مناطق پرخطر را پوشش میداد پس از ورود تانکهای اسراییلی تیمهای شکارچی تانک این گروه با استفاده از این تونل ها که ورودی آنها بخوبی استتار و اختفا شده بودند بصورت غافلگیرانه و ناگهانی ظاهر میشدند و پس از شلیک موشک خود به همان سرعت ناپدید میشدند و انجام چنین استراتژی بسیار موثر و کارا بود.

زیرا اگر این تیمها بصورت کلاسیک در مقابل تانکها می ایستادند توسط بالگردهای اسراییلی شناسایی و شکار میشدند از آن گذشته تانکهای مرکاوا یکی از بهترین تانکهای اصلی میدان نبرد هستند حتی بهتر از تانک تی ۹۰ روسی و موشکهای ضد تانک در خدمت حزب الله از روبرو هیچ شانسی برای انهدام این تانکها حتی مارک ۳ آن نداشتند و الزاما باید از بغل و یا پشت به تانک شلیک میشد و در حالت کلاسیک نیروهای حزب الله هیچ شانسی برای رساندن خود به پهلوهای تانک نداشتند

ولی با استفاده از این روش هم میتوانستند از فواصل نزدیکتر به تانک شلیک کنند و هم بسرعت خود را از منطقه خطر دور کنند از آن گذشت اجرای این استراتژی باعث ایجاد فشار روانی بیشتری بر خدمه تانکها شده بود زیرا هر لحظه ممکن بود از یک گوشه مورد حمله قرار بگیرند.

از طرف دیگر حزب الله به خوبی بر این مسئله اشراف داشت که مناطق تجمع نیروهای این گروه بسرعت شناسایی و زیر آتش قرار میگیرد لذا یکی دیگر از استراتژی های حزب الله جابجایی سریع و مداوم نیروهای خود بود پس از هر درگیری سریعا نیروهای این جنبش به جای دیگری جابجا میشدند و با اجرای چنین تاکتیکی از بالا رفتن تلفات انسانی خود به نحو چشمگیری کاسته بودند

در ۱۹ ژوئیه یکی از ناوچه های ساعر5 اسراییلی که جهت حمله به سواحل لبنان به این کشور نزدیک شده بود هدف یک فروند موشک ضد کشتی ایرانی قرار گرفت و دچار خساراتی شد ولی غرق نشد  در نهایت به بندرگاه برگشت

در همان زمان امیل لهود رییس جمهوری لبنان با شرکت در یک برنامه تلویزیونی شدیدااز اسراییل انتقاد کرد و ضمن حمایت از حزب الله از نقش این گروه در جنوب لبنان قدردانی نمود

در مقابل اسراییل نیز ضمن یادآوری این موضوع که اسراییل شروع کننده جنگ نبوده و این حزب الله بوده که با اقدامات غیر قانونی و تحریک آمیز خود مانند تجاوز به خاک اسراییل و ربودن شهروندان این کشور و همچنین ایجاد مزاحمت و ناامنی در مرزهای اسراییل باعث شروع جنگ بوده و از دولت لبنان بخاطر بی توجهی و عدم اجرای قطعنامه ۱۵۵۲ شورای امنیت و عدم جلوگیری از حملات حزب الله از خاک این کشور مسؤل شناخت.

نخست وزیر لبنان نیز ضمن رد ادعای اسراییل گفت که این اسراییل بوده که همواره قطعنامه های سازمان ملل را نادیده گرفته

برگشتن ورق جنگ

اسراییل ضمن درخواست آتش بس شروطی را نیز برای حزب الله مانند تعهد به عدم تجاوز به خاک اسراییل و استرداد دوسربار اسراییلی بود

ولی حزب الله که برخلاف تمامی تصورات مقاومت خوبی در مقابل ارتش اسراییل نشان داده بود و تا به اینجا به نسبت دست برتر را از آن خود کرده بود و دچار اعتماد بنفس بالایی شده بود ضمن رد در خواست اسراییل اعلام نمود که اگر قرار به تنظیم آتش بسی باشد این حزب الله است که باید شرایط خود را برای آتش بس اعلام نماید و این اسراییل است که باید این شرایط را قبول نماید و این رد کردن درخواست آتش بس اسراییل توسط حزب الله و دادن شرط و شروط برای اسراییل اشتباهی بود که حزب الله انجام داد و اسراییل که تا اینجا در یک منجلاب خود را گرفتار کرده بود و تمامی راهها برای خروج مسدود بود بالاخره یک راه مطمئن بدست آورد

واقعیت این بود که تا به اینجا همه مجامع و سازمانهای بین المللی و کشورهای صاحب نفوذ غربی اسرابیل را بعنوان کشور شروع کننده جنگ معرفی میکردند وضمن ابراز همدردی با دولت لبنان با تمام ظرفیت خود به اسراییل فشار می آوردند هر حمله اسراییل به مناطق شهری با موجی از محکومیت و تهدید به تحریم این کشور روبرو میشد و این سبب شده بود اسراییل نتواند از ظرفیت نظامی خود بهره ببرد و اسراییل را محدود به درگیری های زمینی در جبهه ها نموده بود در حالیکه حزب الله با تمام ظرفیت خود اسراییل را زیر آتش گرفته بود و این باعث شده بود فرماندهان اسراییلی که بشدت دستشان بسته شده بود عصبی شده و شروع به انجام عملیاتهای احساسی و خارج از منطق نموده و مدام زیر فشار مسولان اسراییلی برای جلوگیری از تلفات غیر نظامی لبنان باشند ولی این درخواست آتش بس اسراییل و عدم پذیرش آن از طرف حزب الله به طور غیر قابل تصوری ورق را به نفع اسراییل برگرداند

پس از رد درخواست اسراییل از طرف حزب الله ، اسراییل در یک حرکت نمایشی ضمن مظلوم نمایی بیشتر به دولت لبنان اعتراض نمود که حزب الله را ترغیب به پذیرش آتش بس کند ، فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان هم ضمن دفاع تمام قد از حزب الله اعلام نمود که حزب الله بازوی نظامی لبنان در جنوب این کشور است و اسراییل باید نقش این جنبش را به رسمیت بشناسد

پس از اظهارات دولت لبنان اسراییل ضمن عوض کردن استراتژی خود با تمام ظرفیت لبنان را زیر آتش سنگین از هوا ، دریا و زمین گرفت و دست به یک محاصره شدید هوایی و دریایی لبنان زد ، اسراییل اکنون تصورات جهانی را عوض نموده بود و دیگربا خیال راحت به زیر ساخت ها و تمامی مناطق جنوب لبنان حمله میکرد به سرعت تلفات مادی و جانی در لبنان شدیدا بالا رفت و بسیاری از مردم و شهروندان جنوب لبنان از ترس حملات سنگین هوایی اسراییل مجبور به فرار از منازل خود شده بودند و تعداد آوارگانی که منازل خود را ازدست داده و یا مجبور به ترک شهر و روستای خود شده بودند به سرعت بالا میرفت فشار اسراییل آنچنان سنگین شده بود که فوآد سینیوره درخواست آتش بس اسراییل را پذیرفت ولی اسراییل اعلام نمود حزب الله باید تمامی شرایط اسراییل را قبول کند ولی حزب الله اعلام نمود بدون پیش شرط آتش بس را میپذیرد ، اسراییل که میدید استراتژی جدید مؤثر افتاده و بر خلاف قبل دولت لبنان مستعصل شده فشار خود را لحظه به لحظه بیشتر میکرد و وضعیت وحشتناکی را در لبنان به وجود آورده بود مردم لبنان شدیدا دچار رعب و وحشت شده بودند و اکثر زیرساخت های شهری و مناطق مسکونی خصوا در جنوب لبنان منهدم شده بود اکثر مناطق جنوب لبنان با قطعی آب وبرق مواجه بودند و ادامه زندگی با این شرایط امکان پذیر نبود درمناطق جنگی نیز صهیونیست ها پس ازخارج شدن از شوک اولیه و سنگینی که حزب الله به انها وارد کرده بود وبا بررسی استراتژی های مورد استفاده توسط حزب الله اقدام به اصلاح استراتژی های خود نموده و همین مسئله سبب بدست گرفتن ابتکار عمل در مناطق جنگی شده بود ارتش صهیونیست ها با آوردن بولدوزرهای کاملا زره پوش شده اقدام به تخریب تونلها و سنگرهای نیروهای حزب الله بر سر نیروهایی که در آن پناه گرفته بودن میکردندو با کشیدن یگانهای زرهی به عقب تر اقدام بگلوله باران مناطق تحت کنترل حزب الله باآتش سنگین توپخانه میکردند ونیروی هوایی این رژیم نیز تمامی جاده های مواصلاتی بین جنوب وشمال لبنان را با بمباران سنگین قطع نموده بود با پیاده نمودن استراتژی جدید ازحجم شلیک موشک ها و راکت های مقاومت نیز بصورت چشمگیری کاسته شده بود بالگردهای این رژیم نیز بادستور آتش به اختیار به عملیات جستجو کن و نابود کن پرداخته وهر خودرو و یا کاروان نظامی راشدیدا زیر آتش خود قرار میدادند

پس ازسپری شدن چندروز و فشار بیشتراسراییل فؤاد سینیوره ضمن شکایت به ایالات متحده از جرج دبلیو  بوش رئیس جمهور این کشور درخواست نمودضمن فشار براسراییل جهت متوقف کردن حملات خود این کشور رامجبور به پذیرفتن آتش بس کنند و ازشورای امنیت هم خواست ضمن ورود به بحران از انهدام بیشتر زیرساخت ها ومراکز اقتصادی و مناطق شهری لبنان جلوگیری کنند واز تحمیل خسارات بیشتر به لبنان جلوگیری شود و روز بعد نیز سینیوره ضمن شرکت دریک کنفرانس  رسانه ای که با حضور رسانه های بین المللی خواستار ایجاد یک اتش بس فوری با حمایت سازمان ملل متحد شد و از کشورهای دنیا نیز خواست با اعمال فشار بر اسراییل این کشور را مجبور به پذیرش آتش بس کنند…..

مطلب دیگری که باعث شد اسراییل دست برتر را در مقابل حزب الله بگیرد ، عوض نمودن استراتژی خود در مناطق جنگی بود که با اجرای یک شیوه موثر و با گلوله باران سنگین مواضع حزب الله و پیشروی در سایه تانکهای مرکاوای ۴ که موشکهای حزب الله توان نابودی آنها را از روبرو نداشت و همچنین وارد عمل نمودن نیروهای ویژه اسراییل مانند تیپ گولانی ، تیپ ناحال و سایر نیروهای خبره زمینی اسراییل حزب الله ناچار به عقب نشینی به عمق خاک لبنان شد ،

با پیشروی نیروهای اسراییلی و مجبور نمودن حزب الله به عقب نشینی فاصله مقاومت تا مرزهای اسراییل بیشتر شد و بسیاری از شهرک ها و مناطق راهبردی اسراییل از تیرس راکت های حزب الله خارج شد و این جنبش شیعه که تنها نیروی توانمند در مقابل رژیم اشغالگر قدس بود بخش اعظمی از اهرم فشار خودرا از دست داد و هر چقدر توان حزب الله برای فشار به اسراییل کمتر میشد اسراییل با اعتماد بنفس بیشتری به جنایت و کشتار در جنوب لبنان ادامه میداد

متاسفانه وضعیت حزب الله در بیرون از جبهه پگو در سطح بین المللی و در جامعه لبنان هم هر روز بیشتر در فشار و هجمه قرار میگرفت

کشورهای قدرتمند حامی رژیم اشغالگر با استفاده تواناییو قدرت رسانه ای یهودیان و استکبار رسانه ای چنین القا میکردند که اسراییل مظلومانه زیر راکت باران حزب الله قرار گرفته و تقاضاهای مکرر ایجاد آتش بس این رژیم توسط حزب الله و دولت لبنان رد شده و طوری القا میکردند که رژیم صهیونیستی مدافع از حق خود است و حزب الله متجاوز به اسراییل ودرواقع حزب الله مظلومانه در دو جبهه به نبرد مشغول بود نبرد با توان نظامی اسراییل و در جبهه دیگر نبرد رسانه ای

در این میان رفتار دوگانه غرب کاملا قابل توجه بود و علیرغم اینکه ژست بی طرفی گرفته بودند ولی کاملا در راستای منافع اسراییل عمل میکردند تا زمانیکه اسراییل در فشار قرار داشت یک ابتکار عمل بین المللی برای میانجیگری و ایجاد آتش بس به راه افتاده بود ولی به محض اینکه حزب الله شرایط رژیم صهیونیستی را نپذیرفت و  اسراییل دست برتر را در جنگ گرفت و از فشار اولیه خارج شد تمامی تلاشهای بین المللی فروکش و تعمدا طوری عمل میکردند که جنگ به درازا کشیده و اسراییل حزب الله را بطور کامل شکست دهد

از طرفی اسراییل پس از ماجرای پیشنهاد آتش بس و رد آن از طرف مقاومت با تغییر استراتژی خود حتی به مدارس هم رحم نمیکرد و با تمام قوا و با خشونت کامل مناطق بر سر راه خود را با بیرحمی آماج گلوله باران قرار میداد این شیوه خشن و ناجوانمردانه اسراییل باعث ایجاد رعب و وحشت در جنوب لبنان و فرار مردم از خانه و کاشانه خود شده بود و موج عظیمی از اوارگان بسمت مناطق امن تر لبنان براه افتاده بود و مدیریت این وضعیت برای دولت کوچک و کم امکانات لبنان ناممکن بود ودر داخل نیز عوامل نفوذی وابسته به اسراییل آوارگان را بر علیه حزب الله تحریک و این جنبش را عامل دردبدری و آوارگی آنها معرفی میکردند لذا در داخل لبنان نیز موج منفی بر علیه حزب الله براه افتاده بود که احزاب مخالف حزب الله و عوامل نفوذی صهیونیستها بر آتش آن دمیده و هر لحظه شعله ان را بلند تر میکردند

در چنین وضعیتی فواد سینیوره بصورت متعدد از ایالات متحده خواستار میانجگری و فشار بر اسراییل برای ترک مخاصمه را داشتند ولی جان بولتون نماینده ایالات متحده در شورای امنیت گویا عجله ای برای اتمام این بحران و ورود سازمان ملل نداشت در نهایت فؤاد سینیوره به نشانه اعتراض به عدم واکنش امریکا دیدار خود را با کاندولیزا رایس وزیر خارجه ایالات متحده لغو نمود

در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان طی بیانیه ای از طرح جرج دبلیو بوش برای آماده نمودن یک طرح آتش بس خبر داد ، و روز بعد نیز دریک مصاحبه تلویزیونی خواستار یک آتش بس فوری با حمایت سازمان ملل شد

طرح پیشنهادی آمریکا و فرانسه که تحت تاثیر برنامه سینیوره نخست وزیر لبنان آماده شده بود و شامل مقررات مربوط به خروج اسراییل از جنوب لبنان ، آزادی زندانیان توسط هر دو طرف متخاصم که علاوه بر اسیران در اختیار حزب الله شامل تمامی زندانیان اسراییلی و یهودی در زندان دولت لبنان نیز میشد توسط اسراییل رد شد تا اسراییل همچنان به کشتار و جنایات خود در جنوب لبنان ادامه داده و به بهانه ایجاد منطقه امن و حائل هر روز مقدار بیشتری از خاک لبنان را به اشغال خود درآورد

نقش ارتش لبنان در جنگ

ارتش لبنان را باید یک نیروی دفاعی کوچک بحساب آورد که از حیث تجهیزات نظامی نیز در سطح ارتش های دیگر منطقه نبوده و عمدتا با کمکهای دیگر کشورهای عرب و همچنین کشورهای غربی و امریکا تجهیز و اداره میگردد

این ارتش فاقد نیروی هوایی میباشد و محدود به یگانهای زمینی و تعداد محدودی بالگرد است البته اخیرا ایالات متحده تعدادی هواپیمای جنگنده سبک توربوپراپ در اختیار این ارتش قرار داده

در زمان جنگ ۲۰۰۶ این ارتش بصورت مستقیم در جنگ حضور نداشت ولی بصورت کامل از حزب الله حمایت میکرد

یگان های دفاع هوایی ارتش لبنان با تمام توان به مقابله با هواپیماهای جنگنده و بخصوص بالگردهای تهاجمی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و در برخی از شهرهای مورد حمله قرار گرفته پرداختند ، در برخی جبهه ها نیز یگانهای منطقه ای ارتش لبنان اقدام به انجام عملیات مشترک با حزب الله نمودند ولی بصورت رسمی و مستقیم وارد جنگ با اسراییل نشد در ابتدای جنگ که حزب الله موفق به ایجاد ضربات کاری به ارتش اسراییل شده بود ، الیاس مور ، وزیر دفاع لبنان اعلام نمود که ارتش لبنان کاملا اماده و در کنار حزب الله آماده دفاع از کشور میباشد اگر ارتش اسراییل اقدام به تجاوز به خاک لبنان کند ما در آمادگی کامل برای دفاع هستیم و در صورت تجاوز پاسخ ان را خواهیم داد ولی پس از ورود واحد های زرهی اسراییل  ارتش اسراییل هیچ دفاعی از طرف ارتش لبنان انجام نگرفت و تنها در ۷ اوت ۲۰۰۶ ارتش لبنان ۱۵۰۰۰ سرباز را بین نیروهای یونیفل و لبنان قرار داد

آتش بس و خاتمه جنگ

همانگونه که پیشتر گفته شد با افتادن ابتکار عمل به دست اسراییل کشورهای با نفوذ که همگی بنوعی حامی صهیونیست ها بودند به بهانه های واهی مانع از میانجگری احزاب و کشورهای بی طرف میشدند و مدام شرایط تنظیم یک آتش بس برای اعلام به طرفین را به تعویق می انداختند تا اسراییل موفق شود با استفاده از موقعیت در اختیار خود به حیات حزب الله خاتمه دهد و ارتش رژیم صهیونیستی هم از هیچ اقدامی بر علیه حزب الله و لبنان فروگذاری نمیکردند

این رژیم دست به یک محاصره گسترده هوایی و دریایی لبنان زده بود و روند عبور و مرور کشتی های تجاری را با مشکل مواجه نموده بود و عملا بنادر مهم لبنان را غیر فعال نموده بود ادامه این وضعیت هر روز بیشتر از روز قبل باعث ایجاد فشار کمرشکنی بر اقتصاد کوچک لبنان میشد و اغلب شهروندان لبنان کسب و کار خود را از دست داده بودند و شرایط زندگی عادی در لبنان مختل شده بود در جنوب لبنان هم به موازات پیشروی صهیونیست ها شهروندان عادی لبنان برای نجات جان خود و خانواده اشان مجبور به ترک خانه و کاشانه و فرار به سمت شهرهای شمالی میشدند شمار آوارگان و بی خانمان ها بشدت بالا رفته بود

نیروی هوایی رژیم صهیونیستی هم مواضع حزب الله را آماج بمباران های سنگین با استفاده از بمب خوشه ای و ناپالم کرده بودند

در واقع اشتباه بزرگ حزب الله که باعث برگشتن ورق و افتادن ابتکار عمل بدست اسراییل شده بود عدم قبول آتش بس پیشنهادی بود که توسط امریکا و اسراییل پیشنهاد شده بود در آنزمان حزب الله مسلط برجنگ شده بود و اسراییل زیر فشارهای بین المللی و افکار عمومی داخلی مستأصل شده بود در جبهه ها هم روند جنگ بسود حزب الله در جریان بود و یگانهای پیشرو زرهی اسراییل متحمل خسارات زیادی شده بودند پذیرش آتش بس در ان شرایط علاوه بر اینکه با توجه به میزان تلفات و خسارات دو طرف یک پیروزی تمام عیار برای حزب الله بحساب می آمد از نظر روانی نیز باعث  از دست دادن اعتماد بنفس ارتش اسراییل در مقابل حزب الله و یک وحشت دائمی از قدرت نظامی مقاومت بین سربازان اسراییلی میشد ولی متاسفانه بخاطر اعتماد بنفس بالاو غرور زیادی که پس از پیروزیهای اولیه به حزب الله دست داده بود و عدم قبول آتش بس باعث برگشتن ورق و جبران شکستهای سنگین اولیه توسط اسراییل و بدست گرفتن ابتکار عمل جنگ شده بود و اکنون با تمام اصرار و فشاری که دولت لبنان و برخی دیگر از دول عربی به سازمان ملل و شورای امنیت می آوردند این شورا تحت تاثیر برخی کشورها در ایجاد روند آتش بس کارشکنی میکردند به امید اینکه اسراییل موفق به نابودی حزب الله شود

از آنطرف حزب الله علیرغم برخی ناکامی های اخیر همچنان با تمام قدرت مقاومت میکرد و جنگ همچنان در جریان بود و نشان داد که اسراییل قادر به از بین بردن این گروه نیست و ادامه جنگ فقط باعث بالا رفتن تلفات شهروندان و غیر نظامیان لبنان و نابودی زیر ساخت های این کشور کوچک میشد کمااینکه تا آن زمان ۱۳۰ هزار خانه مسکونی یا کاملا منهدم شده بودند و یا دچار خسارات زیادی شده بودند

در ۱۱ اوت ۲۰۰۶ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۱۷۰۱ را تصویب و تلاش کرد که به درگیریها پایان دهد ، دولت لبنان و حزب الله بدون هیچ پیش شرطی و بلافاصله پس از صدور قطعنامه آنرا پذیرفته و آمادگی خود را جهت اجرای مفاد آن اعلام کردند ولی اسراییل از قبول آن طفره رفته تا ذات متجاوز و خوی درنده خود را نشان دهد ولی نهایتا اسراییل نیز زیر فشار شورای امنیت و مجامع بین المللی در ۱۳ اوت قطعنامه را پذیرفت تا در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ ساعت ۸ صبح جنگ متوقف شود

پس از توقف جنگ ، دو وزیر کابینه لبنان که از اعضای حزب الله بودند اعلام نمودند علیرغم خواست شورای امنیت و سازمان ملل این گروه شبه نظامیان خود را جنوب لبنان خلع سلاح نمیکنند و اسراییل نیز اعلام کرد تا مفاد کامل قطعنامه های سازمان ملل اجرا نشود جنوب لبنان را ترک نخواهد کرد

تاکتیکهای طرفین

در طول جنگ متأسفانه دو طرف هیچکدام از موازین بین المللی را رعایت نکردند

هر دو طرف اقدام به استفاده از مهمات خوشه ای نموده بودند ، حزب الله باراکت و موشک های مجهز به کلاهک های خوشه ای یا اصطلاحا بارانی شهرکها و مناطق مسکونی اسراییل را مورد حمله قرار میداد ، اسراییل نیز با بمب های خوشه ای از آسمان به بمباران مواضع حزب الله و همچنین جنوب لبنان میپرداخت(ا

مطلب جالب و قابل ذکر اینکه نود درصد حملات طرفین با استفاده از مهمات خوشه ای یعنی ۹۶۲ حمله در سه روز آخر جنگ‌ و در بحبوحه ایجاد آتش بس انجام گرفت یعنی همان زمانی که شورای امنیت درحال حل و فصل بحران بود

حزب الله عمدتا جهت جبران دایره خطای نسبتا بالای راکت ها خود اغلب این موشک ها را به کلاهک خوشه ای که تولید چین و روسیه بودند تجهیز میکرد

اسراییل نیز در این عملیات بمب های خوشه ای قدیمی را که در اوایل دهه ۱۹۷۰ از ایالات متحده خریداری نموده بود استفاده میکرد همچنین برخی از مهماتهای خوشه ای خود را با استفاده از توپخانه سنگین شلیک میکردند همچنین پس از متارکه جنگ تا مدتها مین های بجا مانده از جنگ تلفات میگرفت و بیش از ۲۰۰ نفر بعد از جنگ بر اثر انفجار مین ها کشته شدند.

حزب الله در کل ۴۴۰۷ فروند راکت به مناطق غیر نظامی و شهرکهای اسراییلی شلیک نمود که باعت کشته شدن یک نفر غیر نظامی و دوازده نفر مجروح بجا گذاشت

پس از پایان جنگ بخش بزرگی از جنوب لبنان بخاطر بمب ها و ریزه مهمات های عمل نکرده غیر قابل سکونت شد

در این جنگ طبق گفته دیده بان سازمان ملل اسراییل اقدام به استفاده از بمب های فسفری نموده بود که باعث مرگی دردناک برای افراد میشود

جنگ روانی

در طول جنگ اسراییل بیش از ۷۰۰ هزار اعلامیه روی شهرهای لبنان ریخت که در بسیاری از آنها تصاویری از شیخ حسن نصرالله و رهبران حزب الله به شکل عروسکهایی که بند آنها بدست ایران و سوریه است کشیده شده بود و در آنها به مردم لبنان گفته شده بود که باعث شروع جنگ در لبنان حزب الله بوده و مسولیت آوارگی و رنج مردم لبنان بر عهده این گروه است و از شهروندان لبنانی خواسته شده بود برای حذف حزب الله کمک کنن و این جنبش را فریبکار و دروغگو شمرده بود که از احساسات مردم سو استفاده میکردند

همچنین در بروشورهای اسراییل نوشته بود که شیخ حسن نصرالله خود در یک پناهگاه امن حضور دارد وغیرنظامیان و شهروندان لبنانی را قربانی تمایلات و بلند پروازیهای خود میکند

در ۱۱ اوت تکنیسن های اسراییلی با هک کردن تلویزیون المنار اقدام به انتشار و پخش پیامهای انتقاد از شیخ حسن نصرالله و همچنین تحریک مردم برعلیه وی کردند

میزان تلفات و خسارات

میزان برآورد دقیق تلفات غیر نظامیان لبنانی بسیار  دشوار است همچنین بدست آوردن آماری دقیق از تلفات نظامیان حزب الله نیز بسیار مشکل است زیرا جهت در امان ماندن از حملات هوایی اسراییل یکی از استراتژی های حزب الله پراکنده شدن نیروها در مناطق مسکونی و غیر نظامی بود که کمتر مورد حمله قرار میگرفتند و اغلب رزمندگان حزب الله در میان غیر نظامیان و شهروندان عادی پخش شده بودند و بدلیل اینکه برخی از نیروهای حزب الله لباس نظامی به تن نداشتند لذا مشکل میشد تشخیص داد که جسد متعلق به یک نظامی است یا غیر نظامی ….

قدر مسلم اینکه اکثر تلفات انسانی در لبنان را غیر نظامیان تشکیل میدادند ، یونیسف تخمین زده است که بیش از ۳۰ درصد کشته شده های لبنانی کودکان زیر ۱۳ ساله هستند و این سازمان وابسته به مجمع ملل متحد نقش هر دو طرف جنگ را در بالا رفتن تلفات غیر نظامی و شهروندان عادی غیر قابل انکار میداند

این سازمان اعلام نمود نقش حزب الله در بالا رفتن آمار کشته های غیر نظامی به این دلیل که از غیر نظامیان بعنوان یک سپر انسانی استفاده میکرد در این جنگ‌ یکی از استراتژی های حزب الله خصوصا در اواخر جنگ که فشار حملات هوایی اسراییل زیاد شده بود پراکنده شدن نیروهای این سازمان خصوصا رده های فرماندهی و مسولان این جنبش در مناطق شهری و مسکونی بود و این سازمان رژیم صهیونیستی را هم مسول میداند زیرا بی محابا و بدون در نظر گرفتن افراد عادی و غیر نظامیان ساکن در منطقه دفاتر و اماکن و نقاط استقرار نیروهای وابسته به مقاومت حزب الله را آماج بمباران قرار میداد

اسراییل در اوایل جنگ و زیر فشارهای خارجی از بمباران مناطق شهری و مسکونی خودداری میکرد ولی در اواخر جنگ هر چه بیشتر حزب الله نیروهای خود را روانه مناطق شهری میکرد به همان میزان اسراییل هم بی محابا تر مناطق مسکونی را آماج حملات خود نموده بود

دفتر پلیس عالی لبنان و وزارت بهداشت این کشور با اشاره به بیمارستانها ، گواهی های فوت ، مقامات محلی و شاهدان عینی شمار تلفات لبنان را ۱۱۱۲ نفر کشته اعلام میکند که از این گروه ۳۳۷ نفر ماموران دولتی ، پلیس و نظامیان لبنانی تشکیل میدهند و مابقی غیر نظامیانی هستند که اغلب کشته ها را زنان و کودکان تشکیل میدهند همچنین از این تعداد ۸۹۴ مورد قربانیان شناسایی و ۱۹۴ نفر قابل شناسایی نبودند ، آسو شیتد پرس رقم کشته ها را ۱۰۳۵ نفر برآورد کرده است ، در فوریه ۲۰۰۷ لس آنجلس تایمز گزارش داد که حداقل ۸۰۰ نفر غیر نظامی لبنانی در جنگ جان سپردند و دیگر منایع این رقم را حداقل ۸۵۰ نفر برآورد کرده است

هچنین وزارت بهداشت لبنان آمار غیر نظامیان زخمی را ۴۴۰۹ مورد اعلام نموده که ۱۵ درصد آنها از این تعداد در وضعیت بسیار وخیمی قرار داشتند البته سوای این آمار که مربوط به تلفات در مدت زمان درگیری میباشد بعد از پایان جنگ نیز تا مدتها بخاطر پخش بودن ریزه مهمات های عمل نکرده اسراییل و مین هایی که توسط حزب الله کار گذاشته شده بود باعث کشته و زخمی شدن غیرنظامیان میشد که آمار تلفات اینگونه حوادث هم بالغ بر ۳۱۰ نفر کشته و زخمی را شامل میشد

تلفات مقاومت حزب الله

در زمان جنگ ۳۳ روزه حزب الله آمار تلفات خود را هرگز منتشر نکرد وآنرا محرمانه تلقی میکرد و به همین دلیل آمار مشخص و دقیقی از میزان تلفات حزب الله که تایید شده باشد در دست نیست

خبرگزاری ایسنا خبر از کشته شدن ۷۰ نفر از رزمندگان این جنبش منتشر کرد که مشخص نیست این امار از کجا امده ، در روز ۶ اوت ارتش اسراییل تعداد نظامیان کشته شده از حزب الله را ۴۰۰ نفر اعلام نمود

روزنامه دیلی تلگراف در شماره ۴ آگوست ۲۰۰۶ خود از قول مقامات وزارت بهداشت لبنان که با این خبرنگار صحبت کرده بودند آمار تلفات حزب الله را ۵۰۰ کشته و ۱۵۰۰ زخمی عنوان نمود

در این مقاله عنوان شده بود که اغلب مجروحین حزب الله که دچار مجروحیت های عمیق شده بودند بصورت مخفیانه و محرمانه از گذرگاه مرزی الریسا عبور داده شده و به بیمارستان های سوریه بستری شده اند این مقام لبنانی به خبرنگار دیلی تلگراف فاش نموده بود که مراسم خاکسپاری افراد کشته شده حزب الله را به بعد از جنگ موکول کردند و شدیدا کوشش کردند که مراسم خاکسپاری محرمانه برگزار شود که آمار واقعی تلفات آنها فاش نشود

اقای کافلین یکی از مقامات عالیرتبه امنیتی لبنان به نقل از یکی از اعضای کابینه لبنان عنوان کرد که دلیل اینکه حزب الله امار تلفات خود را محرمانه نگه داشته این است که قصد دارد این تصور را بوجود بیاورد که پیروز جنگ بوده است

وی گفته بود تنها مرجعی که آمار دقیقی از تلفات حزب الله دارد جمهوری اسلامی ایران است زیرا شورای عملیاتی حزب الله برای پرداخت تسهیلاتی به خانواده شهدای خود آمار دقیقی از تعداد و مشخصات شهدای خود برای ایران ارسال نموده تا طبق امار ارسالی تسهیلات اعطا شود ، همچنین حزب الله به روزنامه های لبنانی فشار آورد که در مورد تلفات و خسارات این جنبش بهیچوجه مقاله یا مطلبی منتشر نکنند

بعدها آمارهای دیگری نیز منتشر شد که در همگی آنها تعداد شهدای حزب الله را بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ نفر برآورد نموده بودند

ژنرال یواکو آمیدور از افسران بلند پایه IDF اعلام نمود که IDF تعداد ۴۴۰ رزمنده حزب الله را که در جنگ‌کشته شده اند را شناسایی کرده است بر این اساس وی اعلام نمود که امار شهدای حزب الله تا ۷۰۰ نفر حداکثرمیباشد

بعدها رژیم صهیونیستی ادعا نمود که ۵۳۲ نفر از شهدای حزب الله را شناسایی نموده و تخمین زدن که غیر از این ۵۳۲ نفر ۲۰۰ نفر دیگر هم کشته شده باشند

در نهایت چهار ماه پس از پایان جنگ معاون سیاسی حزب الله محمود قوماتی برآورد رسمی تعداد تلفات حزب الله را بطور قابل توجهی افزایش داد او اعلام نمود که ۲۵۰ نفر از رزمندگان حزب الله شهید شده اند ، این در حالی است که پیشتر این سازمان آمار شهدای خود را ۷۰ نفر اعلام کرده بود

سه سال پس از پایان جنگ وزارت امورخارجه اسراییل خلاصه ای از جنگ را منتشر نمود که در ان آمار شهدای حزب الله ۶۰۰ نفر قید شده بود

حزب الله اعلام کرد که بسیاری از کشته های حزب الله رزمندگان محلی و روستایی این جنبش بوده اند

با این. حال به گفته یکی از تحلیلگران نظامی تلفات حزب الله بالغ بر ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر از نیروهای سازمانی این جنبش و تا ۱۵۰۰ نفر از رزمندگان محلی ، و دیگر عوامل این جنبش بوده است این تحلیلگر اذعان میدارد این میزان تلفات برای یک گروه شبه نظامی غیر متقارن آمار سنگین و کمرشکنی میباشد و علیرغم تبلیغات حزب الله و نشان دادن توانایی بالای این جنبش ولی آمار تلفات بسیار سنگین بود و ادعا کرد که حزب الله تا مدتها در تلاش برای جایگزین نمودن تلفات خود بود

درنهایت همانگونه که گفته شد بخاطر پنهانکاری شدید حزب الله آمار دقیقی که از طرف حزب الله هم تایید شده باشد منتشر نشد

تلفات دیگر گروه های لبنانی به این شرح بود :

جنبش عمل ( یک گروه شبه نظامی وابسته به سوریه که موسس ان امام موسی صدر است ) ۱۷ کشته  ، شاخه نظامی حزب کمونیست لبنان ۱۲ کشته  ، جبهه خلق برای آزادی فلسطین ۲ کشته ، و همچنین گزارش شده که تعداد نامعلومی از اعضای سپاه پاسداران ایران هم در این جنگ به شهادت رسیده اند

فرماندهان شهید

شیخ حسن نصرالله ، دبیرکل حزب الله در مصاحبه ای با تلویزیون نیویورک در اگوست یعنی مدت کمی بعد از جنگ ، گفت بین ۱۰ تا ۱۲ فرمانده حزب الله در جنگ به شهادت رسیده اند ، ولی هیچکدام از این فرماندهان متعلق به سطوح اول یا دوم رهبری نبوده اند اما ۳ نفر از شهدا مربوط به سطح ۳ فرماندهان عالی بوده اند، یک افسر عملیاتی در محور ، بنت جبیل ، یک افسر تدارکاتی ، و یک فرمانده ۳ شهید عالیرتبه جنبش بوده اند علاوه بر این سه یا چهار فرمانده شهری و چهار یا پنج فرمانده روستایی در جنگ به شهادت رسیده اند

شیخ حسن هیچ نامی را ذکر نکرد ولی برخی از انها بعدا شناسایی شدند مانند فرمانده ارشد حزب الله «محمد دیماشق» در روز ۲۱ ژوئیه توسط یک تک تیرانداز صهیونیست در نبرد مورون آراس مورد اصابت قرار گرفت

دو فرمانده حزب الله نیز در روز ۲۹ ژوئیه در یک حمله هوایی به شهادت رسیدند «خالد بازکی » فرمانده کل حزب الله در منطقه بنت جبیل بود

مورن الصدر و محمد ابوطمیم از فرماندهان شهری حزب الله بودند و نکته گفتنی اینکه هر دو اینها در ماجرای ربودن سربازان اسراییلی در عملیات شرکت داشتند در اواخر جنگ نیز « محمد قنصف » فرمانده نیروی های ویژه حزب الله در حمله هوایی دیگری در بیروت به شهادت رسید

علی محمد صالح فرمانده نیروهای ضد تانک که تیم های شکارچی زیر مجوعه وی نقش زیادی در ضربات اولیه به زرهی اسراییل داشتند وی توسط یک پهپاد انتحاری بشدت زخمی شد و مدتی بعد به شهادت رسید

ارتش لبنان نیز علیرغم اینکه به ندرت در جبهه ها درگیر بود ۴۳ سرباز این ارتش در جنگ با اسراییل در مناطق درگیری کشته شدند ….

تلفات غیرنظامیان اسراییل

راکت ها حزب الله در طی این درگیری باعث کشته شدن ۴۶ غیرنظامی که عمدتا ساکن شهرهای شمالی اسراییل بودند شد

از میان این آمار یک نفر درحیفا مجروح شده بود ولی پس از یکسال از خاتمه جنگ بر اثر جراحات وارده جان خود را از دست داد ، ۴ نفر نیز که سالمند بودند بر اثر وحشت از حملات موشکی سکته کرده و جان خود را از دست دادند

دستکم ۱۹ نفر از این تعداد اعراب مسلمان ساکن در مناطق اسراییلی بودند ، آخرین قربانی غیر نظامیان نیز یک مرد عرب اسراییلی بود که در روز ۳۰ اوت ۲۰۰۷ بر اثر حمله راکتی به حیفا جان خود را از دست داد

علاوه بر این ۴۲۶۲ غیر نظامی به بیمارستان منتقل شدند ، که۳۳ نفر دچار جراحات عمیق شده بودند ، ۶۸ نفر بصورت متوسط زخمی شده بودند ، ۳۸۸ نفر درمان سرپایی شده و ۲۷۷۳ نفر بر اثر رعب و وحشت حاصل از حملات دچار شوک زدگی شده بودند

۳۵۰۰۰۰ نفر نیز مجبور به رفتن به مناطق امن تر شده یا در پناهگاه ها بسر میبردند

تلفات نظامی اسراییل

در مجموع ۱۲۱ سرباز و نظامی اسراییلی در این جنگ کشته شدند که شامل دو سربازی نیز که حزب الله ربوده بود و جنگ بخاطر آنها شروع شده بود نیز میشود

سرنوشت آنها تا سال ۲۰۰۸ در هاله ای از ابهام بود تا اینکه اجساد آنها با زندانیان لبنانی مبادله شد

تلفات زرهی اسراییل نیز شامل ۲۲ تانک بود که ۱۷ دستگاه از آن پس از تعمیرات بخدمت بازگشت و ۵ تانک قابلیت بازسازی نداشت که هر ۵ دستگاه از نسخه مرکاوا مارک ۲ بودند که اغلب از پهلوها مورد اصابت قرار گرفته بودند

تعداد ۵۰ دستگاه خودرو و نفربر نیز دچار آسیب دیدگی هایی شده بودند که اغلب بخدمت بازگشتند

یک فروند بالگرد نیز در حین انجام ماموریت سرنگون گردید

یک فروند جنگنده اف -۱۶ نیز دچار آسیب دیدگی شد ولی خلبان موفق به فرود جنگنده در پایگاه شد

در مقابل حزب الله ادعا میکند که ۲۰ تانک اسراییلی بصورت کامل منهدم شده اند

در ۱۴ ژوئیه نیز یک ناوچه ساعر اسراییلی که جهت محاصره دریایی اعزام شده بود پس از اینکه بیش از حد معمول به ساحل نزدیک شده بود هدف اصابت یک فروند موشک کوثر و یا نصر  حزب الله قرار گرفت که کشتی متحمل خساراتی گردید و ۴ ملوان بر اثر این حمله کشته شدند

خسارات زیست محیطی و تخریب آثار باستانی

در ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۶ نیروگاه جیه در ۳۰ کیلومتری جنوب لبنان مورد حمله هوایی رژیم صهیونیستی قرار گرفت ، این نیروگاه یک نوبت دیگر در ۱۴ ژوئیه مورد بمبارنی سنگین قرار گرفت ، بر اثر بمباران سیل عظیمی از نفت به دریای مدیترانه جاری شد ، مخازن آسیب دیده حاوی بیش از ۴ میلیون گالن نفت بودند که حدود ۱۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ تن نفت وارد مدیترانه شد بر اثر این حادثه یک خط نفتی به عرض ۱۰ کیلومتر و به طول ۱۷۰ کیلومتر خط ساحلی را در بر گرفت و آلودگی ان ترکیه و قبرس را نیز مورد تهدید قرار داد

برخی از نادرترین گونه های جانوری بر اثر این حادثه در خطر نابودی قرار گرفتن مانند ماهی آبی که گونه ای نادر و در خطر انقراض است و زیستگاه ان در دریای مدیترانه است همچنین زیستگاه لاک پشت های دریایی نیز آلوده به نفت شد

سوای از آن بر اثر سوختن ۲۵۰۰۰ تن نفت دیگر در نیروگاه باعث بوجود آمدن ابرهایی شد که باعث بارش بارانی نفتی شد و آسمان بشدت آلوده شد طوری که درصد بروز سرطان را بشدت بالا برد مدت ۱۰ سال طول کشید تا این خسارات زیست محیطی اثر خود را از دست دهد

سازمان ملل میزان پاکسازی محیط را ۶۴ میلیون دلار برآورد نمود

حملات راکتی  حزب الله نیز باعث ایجاد آتش سوزی های وسیعی در مناطق جنگلی شمال اسراییل به ویژه در محدوده کوه نفیلی در نزدیکی شهر کیریت شمونا

براثر این حملات ۱۶۵۰۰ هکتار معادل ۶۷ کیلومتر مربع از اراضی جنگلی دچار حریق شده و از بین رفتند ، صندوق ملی یهود برآورد میکند حدود ۵۰ تا ۶۰ سال برای بازسازی این جنگل ها زمان لازم است

مراکز و آثار تاریخی و باستانی زیادی نیز در لبنان بر اثر حملات هوایی اسراییل تخریب و منهدم شدند از جمله یک مقبره باستانی رومی ، مقادیر زیادی آثار باستانی و نقاشی های نفیس در موزه بیبولوس ، یک برج قرون وسطی و بناهای دوره ونیزی بجا مانده در نزدیکی بندر ، و معبد باکوس مربوط به دوره بابل نیز بصورت کامل از بین رفتند

آسیب به مراکز صنعتی

متاسفانه بر اثر بمباران گسترده جنگنده های رژیم صهیونیستی اغلب کارخانجات ، مراکز اقتصادی و زیر ساخت های شهری در شهرهای لبنان یا کاملا نابود شدند و یا دچار آسیب دیدگی شدند از جمله بزرگترین مجموعه و مزرعه لبنی خاورمیانه که در لبنان قرار داشت ، یک کارخانه عظیم تولید منازل پیش ساخته ، کارخانه مونتاژ ماشین آلات صنعتی ، مخازن عظیم سوخت ، نیروگاه ها ، پست های توزیع برق شهرها و طبق آمار ارائه شده توسط دولت لبنان ۹۰۰ کارخانه صنعتی کوچک و بزرگ دیگر دچار انهدام و یا آسیب دیدگی شدند همچنین خسارات وارده بر زیر ساخت های لبنان مانند جاده ها ، پل ها ، و غیره بالغ بر ۳ میلیارد دلار برآورد شده بود ، همچنین ۲۰۰ میلیون دلار نیز خسارت به شرکت های خارجی فعال در لبنان وارد گردید که سبب شد اکثر شرکت های خارجی با لغو قرارداد های خود اقدام به خارج نمودن سرمایه های خود از لبنان کنند که کشور لبنان بر اثر جنگ با یک فرار کم سابقه سرمایه های خارجی مواجه شد که آثار و تبعات کمرشکنی بر وضعیت اقتصادی لبنان گذاشت

سایر هزینه های جداگانه که ناشی از خسارات وارده از جنگ بود به این شرح بود

مبلغ ۲۰۸ میلیون دلار خسارت به منابع انرژی ، ۹۹ میلیون دلار به خطوط مخابرات ، ۷۷ میلیون دلار مراکز تامین آب ۱۶ میلیون دلار تاسیسات نظامی و غیره

صنعت توریسم که یکی از منابع درآمد اصلی کشور لبنان بود دچار رکود شدیدی شد و سال ۲۰۰۶ برآورد گردید حدود ۳ میلیون دلار از ناحیه عدم ورود گردشکران به لبنان خسارت وارد آمد

بیش از ده هزار هکتار از اراضی کشاورزی خصوصا در جنوب لبنان بر اثر جنگ و خسارت به شبکه آبیاری و لوله های انحرافی زیر زمینی که آب رودخانه لیتانی را به این اراضی انتقال میداد از بین رفتن

بر اثر شکستن سد لیتانی که بر اثر بمباران جنگنده های اسراییلی منهدم شد شمار زیادی از مناطق مسکونی و مراکز دولتی در پایین دست سد به زیر آب رفته و کاملا نابود شدند….

واکنش های بین المللی به جنگ ۳۳ روزه

کشورهای بریتانیا ، استرالیا ، آلمان و کانادا ضمن حمایت از حمله اسراییل اعلام نمودند که اسراییل ازحق دفاع از مرزها و شهروندان خود برخوردار است و طبیعی است در موقع احساس خطر از این حق طبیعی خود استفاده کند

دولت ایالات متحده بلافاصله با تقاضای اسراییل برای تحویل و خرید بمب های هدایت دقیق و همچنین بمب های ضد استحکامات موافقت نمود ولی این تصمیم را بطور عمومی اعلام نکرد ، جرج دبلیو بوش اعلام نمودکه حزب الله یک گروه شبه نظامی و تروریست است و جنگ اسراییل بخشی از نبرد بین المللی با پدیده تروریست است موضع کشورش را به نفع اسراییل اعلام کرد

در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۶ کنگره ایالات متحده  با اکثریت قاطع به حمایت از حق دفاع از خود رژیم صهیونیستی رای داد

در میان کشورهای دنیا ایران و سوریه ضمن اعلام حمایت همه جانبه خود از حزب الله حمله اسراییل را محکوم کردند ، این درحالی بود که اتحادیه عرب ضمن انتقاد شد و محکوم کردن حزب الله این کشور را به تحریک اسراییل و ایجاد جنگ و ویرانی در لبنان بخاطر پیشبرد اهداف ایران و سوریه متهم کردند و حمایت خود را از لبنان اعلام کردند ، عربستان سعودی حزب الله را عامل شروع جنگ معرفی و مسولیت تمامی ویرانی ها و خسارات وارده بر لبنان را برعهده این جنبش گذاشته و بشدت آن را محکوم کرد ، مصر ، اردن ، کویت ،عراق ، تشکیلات خودگردان فلسطین ،امارات و بحرین ضمن حمایت از موضع عربستان و تایید آن اعلام کردند که اقدامات حزب الله غیر منتظره ، نامناسب ، تحریک آمیز و غیر مسؤلانه است و این سازمان خود را مقید به قوانین داخلی لبنان نمیداند و در واقع یک دولت نامشروع در داخل لبنان تشکیل داده و ضمن محکوم نمودن اقدامات این گروه خواستار خلع سلاح بدون قید و شرط این جنبش شدند

بدنبال شروع جنگ تمامی کشورهای خارجی بسرعت اقدام به خارج نمودن اتباع و شهروندان خود از لبنان کردند و شرکت های خارجی نیز ضمن لغو قردادهای خود اقدام به خارج نمودن تجهیزات و کارکنان خود از لبنان کردند که در ادامه عواقب و تبعات سنگین آن را برای کشور لبنان بررسی خواهیم نمود

اقدامات غیرقانونی و جنایات جنگی در طول جنگ ۳۳ روزه

تحت قوانین و کنوانسیونهای بین المللی در طول جنگ طرفین متخاصم باید مرز نیروهای نظامی را از غیر نظامیان مشخص نموده و از بروز حملات و ایجاد خسارت به غیر نظامیان جلوگیری کنند

همچنین حملات عمدی و اگاهانه به مناطق غیر نظامی خصوصا مناطق مسکونی مصداق بارز جنایات جنگی هست و باید تحت پیگرد قرار گیرد

سازمان عفو بین الملل از هردو طرف جنگ بارها درخواست نمود از حمله به مناطق مسکونی خودداری کنند

این سازمان مراتب نقض قوانین را برای هر دو طرف جنگ بصورت متعدد ثبت کرده بود ، در گزارش این سازمان قید شده اسراییل در اوایل شروع جنگ بصورت نسبی ضمن رعایت قوانین از حمله به مناطق مسکونی خودداری میکرد ولی از اواسط جنگ و پس از رد در خواست آتش بس این کشور توسط حزب الله بی مهابا به تمامی اهداف در لبنان حمله میکرد و هیچ مرز مشخصی برای حملات خود قائل نبود ، این سازمان اضافه میکند اسراییل بشکل گسترده ای از سلاحهای فسفری استفاده نموده است

در مورد حزب الله هم اعلام کرد که این سازمان از شهروند و غیر نظامیان لبنان به عنوان سپر انسانی جهت نظامیان خود بهره گرفته و از زنان و کودکان بعنوان ابزار جنگی استفاده نموده  همچنین این سازمان از ابتدای شروع جنگ کشتن غیر نظامیان و شهروندان عادی اسراییلی را بعنوان یک استراتژی جنگی در دستور کار خود داشته و با ادامه این اقدام و تحریک اسراییل به تلافی باعث براه افتادن موج گسترده ای از کشتار غیرنظامیان شده است

جان اگلند دیدبان سازمان ملل در گزارش خود عنوان کرد که در این جنگ موارد متعدد و بسیار زیادی از وقوع جنایت جنگی آنهم بصورت اگاهانه و تعمدی هستیم وی از استفاده اسراییل از بیش از ۱۰ هزار مهمات خوشه ای که برخی در نزدیکی مناطق غیر نظامی اصابت نمود بعنوان یک جنایت بیرحمانه نام برد و حزب الله را نیز متهم به استفاده از غیرنظامیان بعنوان سپر انسانی خصوصا از نیمه دوم جنگ به بعد که فشار حملات بر حزب الله سنگین شد و استفاده از جان زنان و کودکان برای حفظ جان نظامیان خود بعنوان یک جنایت بزدلانه عنوان نمود

به گفته اگلند ۹۰ درصد بمبهای خوشه ای اسراییل در ۳ روز آخر جنگ که مجامع بین المللی در حال فشار به اسراییل برای پذیرش آتش بس بودند پرتاب شد

اسراییل در پاسخ دیده بان حقوق بشر اعلام نمود که این رژیم بارها از طریق اعلامیه و دیگر وسایل ارتباطی از شهروندان جنوب لبنان درخواست نموده که با رفتن به مناطق امن و تخلیه مناطق جنگی از استفاده از ایشان بعنوان سپر انسانی جلوگیری کنند

متاسفانه شبکه المنار که وابسته به مقاومت بود یک اشتباه مبتدیانه انجام داد که باعث ایجاد یک هجمه بین المللی برعلیه جنبش حزب الله شد و به نوعی مهر تایبدی بر گزارش دیده بان حقوق بشر سازمان ملل شد

این شبکه قصد نمایش توان و اقتدار حزب الله را در طول جنگ داشت ولی متاسفانه باعث ایجاد یک واکنش منفی بین المللی شد

المنارفیلمهایی را به نمایش گذاشت که در ان رزمندگان حزب الله از داخل روستاها و داخل مناطق شهری اقدام به شلیک موشک و راکت بسمت شهرک های اسراییلی میکردند که دستگاه تبلیغاتی و امپراطوری رسانه ای غرب از این فیلمها بعنوان سند استفاده حزب الله از غیر نظامیان و مناطق مسکونی بعنوان سپر انسانی استفاده کردند….

در گزارش سازمان عفو بین الملل قید شده بود که جنبش حزب الله جهت جلوگیری از انهدام تجهیزات نظامی خود نیروها و تجهیزات نظامی خود را در اماکنی مانند مدارس ، بیمارستانها و سایر اماکن غیرنظامی نگهداری میکرد و در واقع با استفاده ابزاری از این اماکن از آنها بعنوان انبار مهمات و آسایشگاه نیروهای نظامی خود بهره گرفته و عملا این اماکن را به مناطق نظامی تبدیل نموده بود و اسراییل هم بدون توجه به اینکه به جز نیروهای نظامی و تجهیزات جنگی غیرنظامیان نیز در این اماکن استقرار دارند تعدادی از این اماکن را بدون توجه به مقررات بین المللی آماج حملات خود قرار داده که هر دو طرف مستحق پیگرد هستند همچنین این سازمان اسراییل را متهم نمود که عمدا زیر ساخت های غیر نظامی مانند پل ها و جاده ها را هدف قرار داده و با این وسیله شرایط بسیار سختی را بر شهروندان عادی تحمیل نموده.

تصاویری که توسط هرالد تریبون منتشر گردید نیروهای حزب الله را نشان میداد که از داخل مناطق مسکونی پرجمعیت اقدام به شلیک راکت میکردند و تمامی سربازان حزب الله لباسهای شخصی و محلی پوشیده بودند تا در صورت احساس خطر بسرعت داخل مردم عادی خود را استتار کنند

این تصاویر نشان میداد که کامیونهای حامل لانچرهای موشکی از حیاط مدارس و دیگر اماکن مشابه در حال شلیک موشک بسمت اسراییل هستند

البته مجامع حقوق بشری سازمان ملل اسراییل را هم محکوم نمودند که جهت حمله به این بدون در نظر گرفتن اینکه این اهداف در مناطق پرجمعیت شهری هستند با استفاده از بمب های قدرتمند باعث کشتار غیر نظامیان خصوصا زنان و کودکان میشده

در گزارش سازمان ملل ضمن رد توجیه اسراییل اعلام شده که عدم تشخیص نظامیان از غیر نظامیان عمل جنایتکارانه اسراییل را توجیه نمیکند زیرا در چنین مواقعی که مشخص نیست که فرد نظامی است یا غیر نظامی باید فرز را بر غیر نظامی بودن او گذاشت

پوشش رسانه ای

در روزهای ابتدایی جنگ طبق دستورالعملی کلیه رسانه ها باید اخبار جنگ را با هماهنگی دولت منتشر میکردند ولی بخاطر اعتراض گسترده رسانه ها این قانون لغو گردید معذالک تمامی رسانه های اسراییل سعی میکردند اخبار را طوری پوشش دهند که بنفع ارتش و دولت اسراییل باشد

مدیر روزنامه معاریو بعد از جنگ گفت :

ما با جلسه ای که با دیگر همکارانمان داشتیم قرار شد برخی از واقعیات را که باعث تزلزل روحیه نظامیان و شهروندان میشود را حذف کنیم و امروز هم بابت این کار پشیمان نیستیم و نیازی به عذرخواهی از کسی را لازم نمیدانیم چون بهرحال ما هم باید به نوعی دین خود را به وطنمان ادا میکردیم و این کاری هست که هر یهودی وطن پرستی باید انجام میداد

بهرحال موضوعی که قطعیت دارد اکثر اخبار ناقص و در مواردی نادرست منتشر گردیدند

نظر طرفین در مورد پیروز

پس از آتش بس هر کدام از طرفین خود را پیروز جنگ میدانست ، ایران و سوریه ضمن معرفی حزب الله بعنوان پیروز جنگ ، بر روی این موضوع تبلیغات میکردند که اسراییل نتوانست این سازمان را از بین ببرد ، این در حالی بود که دیوید المرت نخست وزیر اسراییل ارتش این کشور را پیروز جنگ میدانست و اظهار کرد که ما به بخش اعظم اهداف خود که همانا جلوگیری از پرتاب راکت و موشک به مناطق مسکونی اسراییل و جلوگیری از تجاوزات مکرر حزب الله به شمال اسراییل و حمله به گشتی های اسراییلی و ربودن غیر نظامیان بود رسیدیم‌(در نهایت هم از ان به بعد از این جنگ  حزب الله دیگر دست به پرتاب راکت نزد در حالی که طی شش سال پیش ان همواره این کار را میکرد)

پس از جنگ در بین سیاستمداران لبنان در مورد حزب الله اختلافات فاحشی قرار داشت ، در حالیکه فواد سینیوره از حزب الله حمایت نمود امین جمیل گفت حزب الله اقدامات خودسر و یک جانبه ای را انجام داد که پیامد آن بر کل کشور لبنان تاثیر گذاشت

پس از جنگ شکاف بسیار عمیقی بین جامعه لبنان افتاد گروهی حزب الله را تحسین میکردند و از آن حمایت میکردند و اقدامات ضد اسراییلی ان را قهرمانانه میدانستند ، در مقابل گروهی دیگر آن را یک گروه شبه نظامی خطرناک و خودسر میدانستند که به هیچکدام از قوانین لبنان پایبند نیست و ادامه فعالیتهای آن کشور لبنان را با چالش های زیادی مواجه خواهد نمود و به عنوان اثبات گفته های خود فرار سرمایه ها و تبعات اقتصادی آن بر لبنان را عنوان میکردند ، شیعیان جامعه لبنان حامیان حزب الله بودند ، درحالیکه سنی ها ، مسیحیان و دروزی های لبنان مخالف آن بودند…..

در ۲۷ اکتبر ۲۰۰۶ شیخ حسن نصرالله در مصاحبه ای با تلویزیون نیویورک گفت که ربودن دو سرباز توسط حزب الله باعث این جنگ نبود ، در واقع این یک نبرد برنامه ریزی شده از طرف اسراییل بود که بهانه آن اسیر کردن دو سرباز اسراییلی بود و اسراییل بدنبال بهانه ای برای شروع آن بود و حتی اگر این دو سرباز توسط ما به اسارت گرفته نمیشد اسراییل موضوع دیگری را بهانه جنگ قرار میداد

وی در پاسخ مجری برنامه که از وی سوال نمود که اگر یک در صد احتمال میدادید عملیات ۱۱ ژوئیه شما منجر به چنین جنگ گسترده ای میشود ، آیا بازهم ان را انجام میدادید؟

شیخ حسن پاسخ داد : خوب این‌وظیفه هر انسانی هست که از جنگ و خونریزی جلوگیری کند و اگر ما احتمال میدادیم که جنگ بدنبال عملیات ما شروع خواهد شد سعی در بازنگری در انجام عملیات میکردیم.

در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶ ، حزب الله طرفداران خود را دعوت به یک راهپیمایی به شکرانه « پیروزی الهی و استراتژیک » خود کرد و دهها هزار نفر از طرفداران حزب الله در خیابانهای بیروت به راهپیمایی و تظاهرات پرداختند

المرت در مجلس کنست پذیرفت که اشتباهات در جنگ بوده است ، هرچند او قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت را بعنوان دستاوردی برای اسراییل دانست ، در روز ۱۵ اوت دولت اسراییل و مقامات دفاعی خواستار استعفای دان هالوتز رییس ستاد ارتش اسراییل شدند ، وی در تاریخ ۱۷ ژانویه ۲۰۰۷ استعفا داد.

مریتان ون کراولد ، کارشناس نظامی اسراییل خطاب به کنست اظهار داشت : اگر چه برخی اشتباهات و مشکلات خصوصا در اوایل شروع جنگ گریبانگیر اسراییل شده بود و این برای ارتش منظم و قدرتمندی مانند ارتش دفاعی اسراییل که کارنامه رزمی بسیار درخشانی دارد باعث از دست رفتن وجهه میشود ولی بهرحال نمیتوان منکر دستاوردهای اسراییل در این جنگ شد ، صدها نظامی و جنگجوی حزب الله در این جنگ کشته شدند و این میزان تلفات انسانی برای یک گروه شبه نظامی که میتوان گفت تقریبا ۲۰ تا ۳۰ درصد رزمندگان خود را در این جنگ از دست داد ضربه ای بسیار سنگین است از آن گذشته ما برای اولین بار از دهه ۱۹۶۰ تا بحال در مرز لبنان شاهد آرامش بوده ایم و از آن گذشته جلوی موشک پرانی و تجاوزات روزانه حزب الله و ایجاد کمین بر سر راه گشتی ها و خرابکاری در مناطق دیگر گرفته شد او همچنین این موضوع را که حزب الله از مرز اسراییل بیرون رانده شده و ارتش لبنان و نیروهای یونیفل جایگزبن حضور آنها شده اند را از دیگر اهداف محقق شده این جنگ دانست

توماس فریدمن کارشناس نظامی و از فرماندهان یونیفل میگوید این جنگ یک شکست بزرگ استراژیک برای حزب الله بود. لبنان میلیاردها دلار متحمل خسارت شد که مسئولیت آن را همگان متوجه حزب الله میدانند ، خسارات و تبعات این جنگ بسیار گسترده تر و عمیق تر از آن چیزی است که ما بعد از جنگ میبینیم زیرا بسیاری از این خسارات دراز مدت بوده و تبعات آن تا سالها بر دوش لبنان سنگینی خواهد نمود مانند ضربات مهلکی که به صنعت توریسم بعنوان یکی از مهمترین منابع درآمد دولت لبنان و فرار سرمایه گذارن خارجی که در دراز مدت باعث شکستن کمر اقتصاد لبنان خواهد شد ، وی اظهار داشت اگرچه کشورهای حامی حزب الله مانند ایران با تخصیص بودجه های سنگینی برای بازسازی خرابی های جنگ کوشیدند که از بار فشار بر حزب الله کاهش دهند ولی تمام کاری که ایران توانست بکند بازسازی خرابی های جنگ بود ولی جبران برخی از تبعات این جنگ از عهده ایران هم خارج است مانند فرار سرمایه داران خارجی و لغو صدها قرار داد کوچک و بزرگ اقتصادی که آثار سو آن تا سالها بر اقتصاد لبنان سنگینی خواهد کرد و بهانه خوبی بدست مخالفین داخلی حزب الله برای محکوم کردن و حمله سیاسی به این گروه میدهد

وی اظهار مینماید شاید حزب الله هرگز تصور نمیکرد که عملیات آنها در ربودن ۲ سرباز اسراییلی باعث وقوع چنین جنگ گسترده و خسارت باری شود ، این گروه به کرات عملیاتهای مشابهی را انجام داده بود و نهایتا اسراییل به تهدید و یا اعتراض به دولت لبنان بسنده میکرد

این جنگ بیش از ۵۰ سال اقتصاد لبنان را به عقب برگرداند و میتوان اذعان کرد که خسارات آن بیش از تمام ضد و خوردهایی بوده که از ابتدای پیدایش اسراییل بین دو کشور درگرفته

حجم مهماتی که اسراییل در این جنگ استفاده کرد به تنهایی به اندازه مهماتی بود که این کشور در جنگ یوم الکیپور استفاده کرد واین نشان میدهد که این حجم از حملات بر کشور کوچکی مانند لبنان چه تاثیرات دهشتناکی داشته

او اضافه میکند در طرف مقابل بخاطر استراتژی حزب الله که آوردن فشار حداکثری به اسراییل جهت متارکه جنگ بود اغلب حملات این گروه به مناطق مسکونی انجام میگرفت و در این جنگ خسارات انچنانی به مراکز اقتصادی اسراییل وارد نشد ضمن آنکه اکثر مراکز اصلی اقتصادی اسراییل دور از مرز و خارج از تیرس راکت های حزب الله واقع شده بود و از آن گذشته بمباران و نابود شدن بخش مهمی از موشک های دور برد حزب الله برای این گروه یک فاجعه بزرگ بود زیرا بخش اعظم توان بازدارندگی این گروه که هدف قرار دادن اهداف راهبردی اسراییل در مناطق دور از مرز بود را از دست دادند و اغلب حملات حزب الله حملات راکتی به مناطق مرزی بود که اسراییل شهروندان خود را از آن مناطق جابجا کرده بود

کدام طرف جنگ پیروز واقعی جنگ شد؟

در مورد این موضوع باید بگوییم در این جنگ هیچکدام از طرفین را نمیتوان پیروز مطلق جنگ دانست ولی قدر مسلم کشور و دولت لبنان را باید بازنده اصلی و بزرگ این جنگ دانست

جنبش حزب الله اگرچه متحمل خسارات سنگینی شد ولی همین که توانست مدت ۳۳ روز در مقابل یکی از ارتشهای قدرتمند جهان مقاومت کند بخودی خود برای این گروه یک پیروزی بحساب می آید اگرچه بعد از اتمام این جنگ حزب الله با تغییر راهبرد خود نشان داد که تبعات جنگ خارج از تصور آنها بوده است ، تا پیش از جنگ حزب الله بی مهابا بر اسراییل حمله میکرد و نفوذ به داخل خاک صهیونیست ها و ایجاد کمین بر سر راه گشتی های اسراییلی و یا خرابکاری و حمله به اهدافی در عمق خاک رژیم صهیونیستی تقریبا به‌یک برنامه روزانه برای حزب الله تبدیل شده بود و به بهانه مختلف به حملات راکتی بر علیه اهداف و مناطق اسراییلی میپرداخت ولی بعد از جنگ ۳۳ روزه این گروه تقریبا هیچ حمله راکتی بر روی اسراییل انجام نداد و بدقت همواره مراقب بوده که با اسراییل وارد تنش نشود….

بعد از جنگ ۳۳ روزه یکی از ویژگی هایی که بسیار بارز و برجسته میباشد حس مسولیت پذیری حزب الله بود پیش از جنگ ۳۳ روزه این جنبش ضمن دادن شعارهایی بسیار افراطی حملات پر تعدادی را بصورت تقریبا روزانه انجام میداد و بهیچوجه دغدغه این جنبش محکومیت های بین المللی و سمت و سوی افکار عمومی چه داخلی لبنان و چه بین المللی نبود و از انظر ساختاری و عملکرد در قالب یک گروه شبه نظامی تندرو و بدون تشکیلات منسجم قرار داشت ولی پس از جنگ ۳۳ روزه حزب الله سعی نمود سوای از اینکه یک گروه نظامی میباشد رفته ، رفته به سمت افزودن بر مشارکت خود در تحولات سیاسی لبنان و بازنگری در تشکیلات خود رفت و تعامل نسبی با گروههای سیاسی داخل لبنان سعی در از بین بردن چهره ای که پیش از این از این جنبش بعنوان یک سازمان شبه نظامی صرف و خشن که تمامی عملکرد ان به عملیاتهای خرابکاری ، بمب گذاری و ترور خلاصه میگردد نمود و سعی کرد با تقویت بخش سیاسی و تشکیلات حزبی خود ضمن شرکت در فرایند سیاسی لبنان و مشارکت در دولت هم سهمی از قدرت در لبنان داشته باشد و هم بتواند نقش راهبردی در آینده لبنان داشته باشد که البته تا حد بسیار زیادی هم موفق بوده است

در مقابل اسراییل نیز بعد از جنگ ۳۳ روزه با استقبال از آرامش و سکونی که در مرزهای این رژیم با لبنان بوجود آمده بود از تنش و ایجاد بحران در مرزهای شمالی خود با لبنان جلوگیری کند

اسراییل زمان حمله به جنوب لبنان اهداف خود را از این حمله آزادی گروگانهایی که توسط حزب الله ربوده شده بودند ، و جلوگیری از حملات راکتی حزب الله با ایجاد یک کمربند امنیتی حائل در عمق خاک لبنان و همچنین جلوگیری از نفوذ این گروه به داخل خاک خود و انجام عملیاتهای خرابکارانه که به کررات در داخل خاک اسراییل انجام میگرفت

البته در پشت این اهداف ظاهری و اعلام شده رژیم صهیونیستی نیم نگاهی نیز به نابود نمودن حزب الله و یا دستکم از بین بردن توانایی رزمی این گروه داشت

با نگاهی به سیر تحولات و روند جنگ خصوصا در نیمه دوم که اسراییل توانست ابتکار عمل را بدست بگیرد بیشتر متوجه قصد و نیت اسراییل میشویم ، در این مقطع ایالات متحده و کشورهای غربی با کارشکنی در روند ایجاد آتش بس سعی در گرفتن زمان بیشتر بنفع اسراییل داشتند تا رژیم اشغالگر بتواند در زمان باقیمانده تشکیلات سازمانی حزب الله را منهدم نماید و تنها پس از اینکه ثابت شد که اسراییل قادر به نابودی کامل حزب الله نیست و این جنبش علیرغم حملات همه جانبه اسراییل هنوز هم در حال مقاومت و جنگ هست در نهایت با ایجاد یک آتش بس موافقت نمودند

و در نهایت هیچگاه اسراییل به هدف اصلی خود که انهدام حزب الله و نابودی این جنبش بود دست نیافت و در نهایت با دست یافتن به چند هدفی که در ابتدا بعنوان اهداف خود عنوان نموده بود بصورتی آبرومند این جنگ را به خاتمه برساند ( البته همانطور که پیشتر گفته شد اسراییل به ان اهدافی که در ابتدای جنگ اعلام نموده بود رسید یعنی آزادی دو سربازی که در دست حزب الله بود ، عقب راندن نیروهای نظامی حزب الله از مرزهای خود ، که همانطور که قبلا گفته شد نیروهای یونیفل و ارتش لبنان در مرزهای مشترک مستقر شدند و همچنین جلوگیری از شلیک راکت های حزب الله به مناطق صهیونیست نشین ، که همانطور که دیدیم از جنگ ۳۳ روزه به بعد دیگر ما شاهد حملات راکتی حزب الله به رژیم صهیونیستی نبودیم جز مواردی خاص که طرفین در آستانه درگیری بوده اند ) و اسراییل دستیابی به این دستاوردها را بعنوان سند پیروزی خود در جنگ میداند

در طرف مقابل حزب الله نتوانست از تمامی اهرمها و برگهای در اختیار خود به نحو احسن استفاده کند ، این جنبش برای اولین بار موفق شد اسراییل را وارد یک منجلاب بزرگ کند و با کمی درایت میتوانست یک اتش بس را به اسراییل تحمیل کند که در واقع یک شکست کامل و مفتضحانه بود

اسراییل در ابتدای جنگ این جنبش را بسیار دستکم گرفته بود و تصور میکرد طی چند روز به چالشی به نام حزب الله پایان میدهد از طرف دیگر در این جنگ منابع اطلاعاتی و سازمان های اطلاعاتی این رژیم که همواره در نوع خود از بهترین سازمانهای اطلاعاتی در جهان بودند و همواره نقطه اتکا و دست برتر اسراییل در جنگهای گذشته بودند در این جنگ عملکردی بسیار ضعیف و بد از خود نشان دادند تمامی اطلاعات و امار و ارقامی که اسراییل در اختیار داشت ناقص و اصلا حتی نزدیک به آمار اصلی نداشت که این مورد را یا باید از توانایی بالا و اشراف کامل حزب الله بر اسناد محرمانه و موفقیت بالای این گروه در جلوگیری از لو رفتن اطلاعات کلیدی خود دانست و یا از ضعف مفرط و عدم کفایت و توانایی سازمانهای اطلاعاتی اسراییل دانست

پس از شروع جنگ تمامی امار و اطلاعات در اختیار واحدها و یگانهای رزمی اسراییلی غلط بودند و این موضوع باعث سردر گمی و آشفتگی ارتش اسراییل شده بود و فرماندهان اسراییلی توان طرح و اجرای استراتژی و تاکتیکهای نظامی را از دست داده بودند

بطور مثال در ابتدای جنگ زمینی ارتش اسراییل بخاطر عدم اطلاع از توان ضد زره حزب الله و تسلیحات در خدمت انها و با دستکم گرفتن این توان حزب الله اقدام به اعزام تانکهای مرکاوا مارک ۲ و ۳ نمودند بدون اطلاع از اینکه حزب الله به مدرنترین موشک های ضد تانک روسی تجهیز شده و نتیجه شد اینکه پس از نفوذ تانکهای اسراییلی منطقه تبدیل به قتلگاه تانکهای اسراییلی شد و فرماندهان بناچار و با سراسیمه گی اقدام به عقب کشیدن تانکهای خود و اعزام تانکهای مارک ۴ نمودند

یا اینکه اسراییل توان راکتی و موشکی حزب الله را کمتر از ۲۰۰ پرتابگر براورد نموده بود و تمامی پرتابگرهایی که اسراییل اطلاعات ان را در اختیار داشت ظرف همان چند روز اول جنگ از بین رفت ولی هیچ تاثیری در توان حزب الله نداشت و اتش پر حجم حزب الله بر مناطق مسکونی اسراییل فرود می امد

از طرفی اسراییل خود را برای یک پیروزی چند روزه اماده کرده بود مقاومت کامل حزب الله و فرسایشی شدن جنگ شرایط بسیار نامطلوبی را برای اسراییل به دنبال داشت حملات هوایی این رژیم با موجی از محکومیت و مخالفت افکار عمومی در دنیا روبرو شد و انقدر فشار بر روی این رژیم بالا گرفت که در مقطعی دستور قطع حملات هوایی در خاک لبنان داده شد که همین عامل سبب شد حزب الله از شوک اولیه و فشار روانی سنگین اوایل جنگ بیرون آمده و با بدست آوردن اعتماد بنفس خود کاملا ارتش اسراییل را در منطقه جنگی زمین گیر کند و انچنان بر اسراییل فشار وارد نمود که ایالات متحده جهت بیرون کشیدن آبرومندانه اسراییل از این باتلاق پیشنهاد آتش بسی را داد که حزب الله ان را رد نمود و اعلام کرد که شروط این جنبش هم در آتش بس باید در نظر گرفته شود

و عملا رد آتش بس اشتباهی بود که حزب الله انجام داد تا ناخواسته  راه خلاصی اسراییل را تقدیم این رژیم کند و اسراییل با مظلوم نمایی دست به فجیع ترین جنایات و حملات هوایی بزند…..

پیامدهای سیاسی و مالی جنگ ۲۰۰۸ برای دولت لبنان

همانگونه که پیشتر گفته شد در واقع بازنده بزرگ این جنگ را باید کشور لبنان دانست ، جنبش حزب الله و اسراییل در قبال تبعاتی و هزینه هایی که دادند ، دستاوردهایی داشته و به اهدافی کمابیش رسیدند ، حزب الله توانست موجودیت خود را تثبیت و آوازه خود را جهانی کرده و همچنین قابلیت های خود را به جهانیان نشان دهد ، رژیم صهیونیستی نیز علاوه بر ایجاد آرامش در مرزهای خود توانست بصورت دائمی خود را از حملات موشکی و راکتی حزب الله خلاص کرده  و پس از جنگ‌ آرامشی کامل را در مرزهای خود با لبنان را مشاهده کند ولی در این میان کشور لبنان که میزبان جنگ و به میدان اصلی نبرد تبدیل شده بود ، دچار خساراتی شد که اثرات ان تا سالها بر پیکره آن کشور سایه انداخت

این جنگ باعث یک بحران وحشتناک مالی برای لبنان شد طبق بر آورد بانک مرکزی و دیگر سازمانهای مسؤل رشد اقتصادی این کشور از ۸ درصد به ۲ درصد کاهش یافت و میزان ۵ میلیارد دلار خسارت های رکود اقتصادی بر اثر جنگ برابر با ۲۲ درصد تولید ناخالص ملی این کشور شد این در حالی بود که کل خسارت جنگ برای اسراییل ۳/۵ میلیارد دلار براورد گردید همچنین  ۰۹. ۰/° درصد باعث کم شدن رشد اقتصادی اسراییل گردید ، عماد سالمی از سیاستمداران لبنان تلفات اصلی این جنگ از میان رفتن اتحاد شکننده میان گروههای فرقه ای و هچنین سیاسی لبنان بود

نظر مقامات عالیرتبه و کارشناسان بین المللی در مورد جنگ

جرج دبلیو بوش اعلام کرد که با جان سالم بدر بردن حزب الله در این جنگ دنیا شاهد بوجود آمدن یک چالش عمده و اساسی در آینده خواهد بود وی اظهار کرد که حزب الله مسول شروع جنگ بوده و ضمن رد پیروزی مورد ادعای رهبران جنبش گفت چگونه میتوانید ادعا کنید که پیروز شده اید تا قبل از این جنگ حزب الله یک دولت مستقل و خود گردان شده بود در جنوب لبنان،ولی پس از این جنگ از جنوب لبنان عقب رانده شد و جای خود را به نیروهای سازمان ملل و ارتش لبنان داد و زیر فشارهای داخلی مجبور به گردن نهادن به مقررات دولت و کشور لبنان شد

بوش در خاطرات خود که در سال ۲۰۱۰ در اظهار نظری بسیار مرموز و پر رمز و راز و عجیب نوشت «علیرغم اینکه اسراییل حزب الله را شدیدا تضعیف نمود و امنیت مرزهای شمالی خود را تظمین کرد ولی در یک عملکرد مرموز و مشکوک علیرغم اینکه فرصت نابودی و انهدام این سازمان را در اختیار داشت ولی تعمدا اجازه داد این سازمان باقی بماند خصوصا در اواخر جنگ

که البته اسراییل این تصمیم را با بهای از دست دادن وجهه نظامی خود گرفت و هر منطق و دلیلی پشت آن است ولی قطع یقین اسراییل سالهای بعد بابت این تصمیم اشتباه خود را ملامت خواهد نمود و بابت حماقت فاحشی که انجام داد خود را ملامت خواهد نمود»

بشار اسد ، رییس جمهوری سوریه در سخنرانی خود در ۱۵ اوت ۲۰۰۶ ادعا کرد مقاومت عربی در برابر اسراییل همچنان قویتر میشود و گفت « سلاحهای شما ، جنگنده ها و موشک ها و حتی سلاحهای اتمی شما را حفظ نخواهد کرد و من شاهد روزهایی خواهم بود که جشن نابودی شما را به پا خواهیم کرد »

مجله اکونومیست در مقاله جامعی که در رابطه با جنگ ۲۰۰۸ منتشر کرد نتیجه گیری نمود که حزب الله به طور موثری توانست با پیروزی نظامی و سیاسی از این جنگ بیرون برود و دلیل آن را نیز مقاومت این جنبش در مقابل حمله اسراییل و حفظ توان خود در حملات موشکی به شهرکها و شهروندان رژیم صهیونیستی تا اواخر جنگ عنوان نمود

مت .م.متیوز مورخ نظامی در موسسه مبارزه با تروریسم ستاد مشترک ایالات متحده ، از رزمندگان حزب الله ستایش نمودو عملکرد آنها را فوق العاده عنوان نمود

بخش تحقیقاتی کنگره امریکا نیز در گزارشی به کنگره اعلام نمود اگرچه حملات اسراییل در جنگ ۲۰۰۸ باعث تضعیف بسیار زیاد حزب الله شد ولی پتانسیل آن در درازمدت به عنوان یک گروه چریکی و شبه نظامی باقیماند و در مورد بخش های آسیب دیده و خسارت سنگین تحمیل شده به این گروه نیز بسرعت توسط حامی آن یعنی ایران جبران خواهد شد

این گروه فاش نمود که ایران برای کاستن از فشار افکار عمومی و جلوگیری از کاهش محبوبیت و وجهه حزب الله بسرعت بخش اعظمی از خسارات وارده را جبران و خرابی های جنگ را نیز بازسازی کرد و به این طریق توانست از آن بخش از مردم و دولت لبنان که حزب الله را مسول شروع جنگ معرفی میکردند دلجویی کند

ژیورا ایلند ، تحلیلگر نظامی و ژنرال سابق ارتش اسراییل نیز گفت هرچند که خسارات و تلفات وارده به حزب الله بسیار سنگین بود معهذا این گروه توانست ماشین جنگی مدرن و پیشرفته اسراییل را متوقف نماید و ولو بصورت موقت و مقطعی برتری خود را به اسراییل تحمیل کند

وی اظهار داشت قابلیت ها و توانایی های حزب الله در سالهای بعد از جنگ افزایش بسیار زیادی داشته و توانایی خسارت وارد کردن این گروه بر اسراییل بسیار بیشتر از سال ۲۰۰۸ است

امکا انوون کارشناس بی بی سی در سال ۲۰۰۷ در بررسی و تحلیل جنگ ۲۰۰۶ عنوان نمود این جنگ به نماد تحقیر ارتش مدرن اسراییل بدل شد و توانست از حزب الله یک قهرمان بسازد وی تلفات اسراییل را بیشتر از آنکه مادی باشد از نقطه نظر سیاسی و اعتبار و جایگاه جهانی میداند

جان کیگان ، نویسنده و مورخ نظامی سرشناس بریتانیایی اعلام کرد چند عامل دست بدست هم دادند تا شرایط پایان جنگ آنگونه رقم بخورد. وی گفت در جنگ سال ۲۰۰۶ در بدو شروع جنگ بصورتی بسیار شگفت انگیز یک جو یهود ستیزی در افکار عمومی بوجود آمد و بصورت عجیبی فشار سنگینی از طرف افکار عمومی و باالطبع آن برخی کشورهای صاحب نفوذ بر علیه اسراییل براه افتاد که باعث گرفتار شدن در یک منجلاب و درمانده شدن اسراییل شد هر حرکت اسراییل موجی از محکومیت و حمله افکار عمومی را در پی داشت در حالیکه حزب الله کاملا آزادنه و بدون قید وبند استراتژی های خود را انجام میداد و به لطف این موج منفی افکار عمومی توانست خود را از فشار و شوک اولیه حمله اسراییل نجات دهد و در مرحله بعدی در اواخر جنگ که حزب الله شدیدا تضعیف شده بود و تا شکست کامل فاصله ای نمانده بود باز هم این افکار عمومی و مجامع بین المللی بودند که تحت فشار دولت لبنان با ارائه یک ضرب الاجل برای پذیرش آتش بس به یاری این گروه آمدند و نتیجه گیری نمود آتش بس کمی شتاب زده و در زمان بسیار بدی تحمیل شد

در کل اظهار نظرات بیشتر بسمت حزب الله گرایش داشته و این جنگ را نوعی پیروزی برای حزب الله میدانند هرچند روزنامه نگار لبنانی میکل توتن در مقاله ای نوشت در واقع اگرچه حزب الله از این جنگ بسلامت بیرون آمد ولی از آنزمان بشدت مراقب است که وارد تنش با اسراییل نشود و اختلافات و درگیری های خود را از حد لفظی فراتر نبرد و در واقع حمله اسراییل علیرغم ادعای های رهبران این گروه در کسب پیروزی ولی توانست اعتماد بنفس از آنها بگیرد تا پیش از جنگ حزب الله به هر بهانه ای که بدست می آورد اسراییل را آماج حملات خود قرار میداد ، حتی برخی مواقع این بهانه زد و خورد پلیس اسراییل با نمازگزاران فلسطینی بود ولی بعد از جنگ دیگر حزب الله هیچگاه وارد درگیری با اسراییل نشد حتی در سال ۲۰۰۸ که اسراییل حماس و نوار غزه را آماج حملات وحشتناک خود قرار داد عکس العملل حزب الله به بیانه ای در محکومیت اقدام اسراییل و اظهار همدردی لفظی با فلسطینی ها غزه محدود شد که واقعا عجیب و شگفت انگیز بود……

تحولات پس از جنگ ۳۳ روزه

در روزهای پس از ۱۴ اوت ۲۰۰۶ و اعلام آتش بس ، حزب الله چندین موشک انداز و خمپاره به جنوب لبنان منتقل کردند که اسراییل به آن واکنشی نشان نداد هرچند که در چندین حادثه مشابه نیروهای اسراییلی اقدام به اعلام هشدار نمودند

جنگنده های اسراییلی همچنان به ادامه پرواز و انجام مانور در جنوب لبنان ادامه دادند هرچند که اسراییل اعلام نمود به آتش بس متعهد میباشد و آن را نقض نمیکند ، علیرغم اینکه خود این اقدام نقص صریح آتش بس بود

در ۱۹ اوت ۲۰۰۶ اسراییل در منطقه دره بقا واقع در لبنان شرقی حمله سنگین و گسترده هوایی انجام داد که بعد از حمله هدف از اجرای آن را جلوگیری از رسیدن محموله های تسلیحاتی ارسالی از سوریه برای حزب الله عنوان کردند

چند روز پس از آنهم اسراییل اقدام به بمباران یک مدرسه در لبنان نمود که به گفته مقامات لبنانی اسراییل به بهانه اختفا رزمندگان حزب الله در این مدرسه و استفاده از آن بعنوان محل دپوی مهمات آنرا هدف قرار داده است

عملیاتهای هوایی پیاپی اسراییل کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل را به واکنش واداشت و او اعلام کرد که تحرکات و حملات اسراییل نقض موارد اتش بس است و شدیدا از اسراییل انتقاد کرد

پس از حملات متعدد اسراییل به جنوب لبنان فرانسه ، رهبری نیروهای یونیفل را برعهده گرفت و تهدید نمود که در صورت ادامه حملات جنگنده های اسراییلی یونیفل به واکنش میپردازد ، ولی اسراییل گفت حملات این رژیم در چهارچوب قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل که در آن هرگونه فروش و تحویل سلاح به حزب الله ممنوع است انجام گرفته ولی کوفی عنان گفت که این مورد از وظایف یونیفل است از آن گذشته اسراییل برخی محموله های تسلیحاتی ارتش لبنان را هدف قرار داده است

در ۸ سپتامبر ۲۰۰۶ در نهایت اسراییل پذیرفت به محاصره دریایی و هوایی لبنان پایان دهد

در تاریخ ۳ اکتبر جنگنده های اسراییلی به یک ناوچه فرانسوی حمله کردند که باعث ایجاد یک بحران دیپلماتیک شد

در ۲۴ اکتبر جنگنده های اسراییلی بر فراز یک کشتی نیروی دریایی آلمان پرواز کرده ، وزارت دفاع المان اعلام کرد هواپیماهای اسراییلی بسمت ناو آلمانی شلیک اخطار کردند ولی امیر پرتز وزیر دفاع اسراییل ضمن تماس با فرانتس جوزف همتای آلمانی خود ضمن عذرخواهی گفت که احتمالا اشتباهی پیش امده ، شایان بذکر است المان نیز از اعضای نیروهای یونیفل واقع در جنوب لبنان بود

در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۰۶ کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل در گزارشی به رییس شورای امنیت گزارش داد که هیچ درگیری و یا مشکل جدی در طول ماههای اخیر رخ نداده و تنها موضوع قابل ذکر پرواز روزانه جنگنده اسراییلی بر فراز لبنان است

در همان زمان نیروهای یونیفل موفق و کشف و توقیف یک محموله نسبتا بزرگ سلاح که برای حزب الله ارسال شده بود شدند و فرمانده یونیفل به دولت لبنان اطلاع داد که در این مورد ۳ نفر نیز بازداشت شده اند

پس از آن نیز ۱۳ مورد دیگر گزارش شده که نیروهای یونیفل موفق به توقیف سلاح و مهمات ارسالی برای حزب الله شدند از جمله کشف ۱۷ راکت  انداز کاتیوشا و چندین فروند موشک میانبرد در منطقه بورخوز شدند

ماههای پس از جنگ با موجی از برکناری و استعفای اجباری گسترده فرماندهان و مقامات عالیرتبه نظامی و سیاسی مقارن بوداز جمله استعفای رییس ستاد کل ارتش اسراییل دان هالوتز همچنین مردم خواستار استعفای اغلب اعضای کابینه از جمله ایهود اولمرت بودند

فواد سینیوره نخست وزیر لبنان از گزارش ویونگارد در مورد رد تخریب کامل جنوب لبنان در ماه ژوئیه ۲۰۰۶ بشدت انتقاد کرد

پس از جنگ ارتش لبنان ۱۵۰۰۰ نیروی نظامی با حمایت یک نیروی ۱۲۰۰۰ نفری یونیفل در جنوب لبنان و در امتداد رودخانه لیتانی در منطقه ای که پیشتر در کنترل حزب الله بودمستقر کرده و حزب الله مجبور به خارج نمودن نظامیان خود از ان منطقه شد هرچند که دولت لبنان علیرغم تعهد خود به شورای امنیت گفت به زور نمیتواند حزب الله را خلع سلاح نماید

در ۷ فوریه ۲۰۱۰ ارتش لبنان بسمت یک بولدوزر ارتش اسراییل آتش گشودند که از میزان تلفات احتمالی گزارشی منتشر نشد ، ارتش لبنان مدعی بود که بولدوزر اسراییلی از مرز عبور کرده و وارد خاک لبنان شده

در ۲۱ فوریه ۲۰۰۷ هم دفاع هوایی نیروهای ارتش لبنان اقدام به شلیک به جنگنده های اسراییلی که وارد حریم هوایی لبنان شده بودند کرد

در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ عماد مغنیه فرمانده شاخه نظامی حزب الله توسط یک خودروی بمب گذاری شده در دمشق ترور شد ، اعتقاد گسترده بر این است که موساد پشت این ترور قرار دارد ، هرچند که اسراییل هرگونه مداخله در این ترور را رد کرد و آن را یک تسویه حساب درون حزبی دانست

در روز ۱۴ زوئیه ۲۰۰۹ یک انفجار عظیم در روستای خیرپات سلیم لبنان در نزدیکی مرز اسراییل و لبنان هشت تن از نیروهای حزب الله کشته و جمع زیادی مجروح شدند سازمان ملل اعلام کرد که این انفجار دریک انبار مهمات مخفی حزب الله به وقوع پیوسته و بشدت حزب الله را بخاطر انچه که نقض قطعنامه ۱۷۰۱ نام میبرد محکوم کرد ، دولت لبنان اعلام کرد که انفجار بر اثر حمله اسراییل به این انبار به وقوع پیوسته ، روزنامه کویتی السیاسه گزارش داد که در این انبار سلاحههای شیمیایی ارسالی از سوریه ذخیره شده بود

در ۴ نوامبر ۲۰۰۹ کماندوهای اسراییلی به یک کشتی با نام MV Francop در دریای مدیترانه شرقی حمله کرده و ۵۰۰ تن سلاح و مهمات را که از ایران به عنوان کالای تجاری و کشاورزی برای لبنان ارسال شده بود را توقیف کردند ( انسان یاد عملیات آنادایر شوروی که تراکتور به کوبا فرستاد می افته ?) حزب الله هرگونه ارتباطی با سلاحها را رد کرد و اقدام اسراییل را دزدی دریایی تشبیه کرد

در سال ۲۰۱۰ فرانسه بعنوان فرمانده نیروهای یونیفل تهدید کرد که اگر اسراییل همچنان به نقص حریم هوایی لبنان ادامه دهد برای مقابله با آنها از موشکهای دفاع هوایی استفاده خواهد کرد

در تاریخ ۴ اوت ۲۰۱۰ درگیری شدیدی در مرز بین نیروهای لبنان و اسراییل به وقوع پیوست ، لبنان اسراییل را متهم به تجاوز به خاک این کشور کرد و اسراییل گفت برای قطع کردن یک درخت که جلوی دوربین های نظارتی را گرفته بود اقدام کرده درگیری پس از کشته شدن یک سرباز اسراییلی و دو سرباز لبنانی و یک روزنامه نگار پایان گرفت در این درگیری شمار زیادی از سربازان دو طرف به علاوه تعداد زیادی خبرنگار مجروح شدند

معاوضه زندانیان

در روز چهارشنبه ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۸ و طبق قطعنامه ۱۷۰۱ حزب الله تابوت دو سرباز اسیر اسراییلی ، اهود گولدواسر و الداد رگو ، را در ازای در ازای سمیر قنطار و ۲۰۰ نفر دیگر از زندانیان فلسطینی و لبنانی معاوضه کردند

پایان

مقالات مشابه

جنگ سال 1956 کانال سوئز

جنگ شش روزه (جنگ سال1966)

جنگ سال 1973 یا جنگ یوم الکیپور

جنگ سال1982 سوریه و اسرائیل یا همان عملیات دره بقاء

 

https://en.wikipedia.org/wiki/2006_Lebanon_War

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن