جنگ جهانی دوم

بمب افکن و اژدرافکن ناکاجیما B5N (کِیت) و B6N (جیل)

بمب افکن و اژدرافکن ناکاجیما B5N (کِیت) و B6N (جیل)

بمب افکن و اژدرافکن ناکاجیما B5N (کِیت) و B6N (جیل)

ترجمه و تالیف: محسن هفتانی

پیدایش اژدرافکن ها به دوره جنگ جهانی اول و طی سال های 1914 تا 1918 برمیگردد. هنگامی که ارتش ها به هواپیمایی نیاز داشتند که بتواند یک اژدر سنگین را تا مسافتی دور با خود حمل کند، به برد مناسب علیه شناور دشمن برساند، آن را رها کند و برگردد.

در آن زمان این نقش به عهده هواپیماهای دو باله ی معروف جنگ جهانی اول بود که تا اوایل جنگ جهانی دوم هم هنوز در خدمت برخی نیروها مانند نیروی دریایی سلطنتی انگلستان بودند. اژدرافکن ها می توانستند از روی ناوهواپیمابر بلند شوند و از ارتفاع نسبتا خوبی به شناورهای سطحی و گاهی زیرسطحی دشمن حمله کنند. این باعث می شد ارتش ها مجبور نباشند برای انجام حملات با استفاده از اژدر، ناوهای نیروی دریایی را در میانه جنگ با صرف هزینه و زمان به تیوب اژدر مجهز کنند یا اینکه بخواهند زیردریایی های گران قیمتی که در آن دوران تنها زمان کوتاهی می توانستند زیر آب بمانند را بیش از حد به خطر بیندازند.

شرکت هواپیماسازی ژاپنی ناکاجیما که از سال 1927 سابقه ساخت هواپیمای نظامی (A1N) برای نیروی دریایی امپراطوری ژاپن را داشت، حالا و با نزدیک شدن ارتش این کشور به جنگ جهانی دوم باید با ارائه ی طرحی کارامد، قابلیت خود را نشان می داد.

در سال 1937، نمونه اولیه هواپیمای اژدرافکن و بمب افکن شیرجه رو B5N (کِیت) برای اولین بار پرواز کرد. کمی بعد و در همان اولین هفته های جنگ، این هواپیما وارد خدمت و 1149 فروند از آن ساخته شد. در آن زمان کِیت را بهترین هواپیمای جنگی حامل اژدر در جهان می دانستند.

بمب افکن اژدر افکن کِیت

نیروی هوایی ارتش امپراطوری ژاپن از این هواپیما نهایت بهره را برد و در سرتاسر جنگ از آن در عملیات های سخت و خطرناکی مانند حمله به بندر “پرل” در جزایر “هاوایی” در دسامبر سال 1941 استفاده کرد. در این حمله 144 فروند اژدرافکن و بمب افکن کِیت از نوع B5N2 به ناوها و پرسنل آمریکایی مستقر در بندر حمله ور شدند و تا حد امکان خسارت و تلفات به بار آوردند.

این بمب افکن همچنین در نبردهای “دریای کورال”، “میدوِی”، و “جزایر سانتاکروز” مورد استفاده قرار گرفت و نقش اصلی در انهدام و غرق کردن بسیاری از ناوهای متفقین مثل “یو اس اس هورنت”، “یو اس اس لکسینگتون”، و “یو اس اس یورک تاون” داشت.

کِیت در حال پرواز عملیاتی، سال ۱۹۴۲
در آن دوره محافظت از فضای پشت هواپیما با نصب تیربار مرسوم بود.

اما به مرور اوضاع عوض شد و با اضافه شدن جنگنده های بهتر به نیروی دریایی آمریکا و باتجربه تر شدن خلبان های این نیرو، B5N ها که از کافی نبودن امکانات دفاعی، سنگینی، و عدم چابکی در رزم هوایی رنج می بردند، (اصلا قرار نبود به اندازه “هِل کَت”، “ماستنگ”، یا “کورسِیر” آمریکایی چابک باشند زیرا کِیت یک بمب افکن و اژدر افکن بود و آن ها شکاری؛ پوشش و اسکورت خوب باید می بود که نبود.) تدریجا به شکاری آسان برای خلبان ها و خدمه ضدهوایی آمریکایی تبدیل شدند. به مرور شکست های پی در پی این هواپیما آغاز شد تا جایی که آخرین حضور عمده آن در صحنه نبرد در حوالی فیلیپین در سال 1944 گزارش شد و نسخه های باقیمانده کِیت به دلیل برد عملیاتی بالای آن در سال آخر جنگ فقط برای گشت دریایی، شناسایی، حمله های تک فروندی با اژدر علیه شناورهای دشمن، و نهایتا به عنوان کامیکازه (انتحاری) در ماه های آخر جنگ استفاده شد.

کِیت روی عرشه ناو زویکاکو، دریای کورال

کیت طراحی بدنه عادی و به دور از پیچیدگی خاصی داشت و تنها موتور آن که با جریان هوا خنک میشد در دماغه هواپیما قرار داشت. سه خدمه شامل خلبان، بیسیمچی/افسر اسلحه، و بمبچی/مسیریاب که پشت یکدیگر در درون هواپیما و تحت پوشش یک کانوپی با شیشه ی تا حد امکان محافظت شده که دید خوبی هم به بیرون داشت می نشستند. یک مسلسل 7.7 میلیمتری تایپ 92 در قسمت انتهایی کانوپی برای محافظت از فضای پشت آن نصب شده بود و پایلون نصب اژدر که زیر بدنه قرار داشت. بال ها به قسمت زیرین بدنه متصل بودند و دم به حالت معمول با یک سکان طراحی شده بود.

دو مدل اصلی B5N1 با موتور “هیکاری” و B5N2 با موتور “ساکای 11” ساخته شده بود که نسخه نهایی 378 کیلومتر بر ساعت سرعت و امکان پرواز تا ارتفاع 8260 متر و بُرد 1995 کیلومتر داشت. کِیت در پایلون زیر بدنه خود یک اژدر تقریبا 800 کیلوگرمی تایپ 91 و یا به جای آن 2 بمب سقوط آزاد 250 کیلویی یا 6 بمب 134 کیلوگرمی برای ماموریت های هوا به زمین، ضدسطحی و ضدزیرسطحی حمل می کرد. همچنین درون هر بال یک مسلسل 7.7 میلیمتری تایپ 97 تعبیه شده بود تا حملات این بمب افکن و اژدرافکن را خطرناکتر و مخرب تر کند.

ِیت برفراز پایگاه هوایی “هیکام” در بندر پرل

کِیت به زودی و با شرکت در عملیات های مختلف نیروی دریایی ژاپن و با به نمایش گذاشتن توان تهاجمی بالای خود در میان ارتش های درگیر در جنگ و علی الخصوص آمریکایی ها معروف شد.

با نزدیک و نزدیکتر شدن صدای شیپور جنگ، شرکت ناکاجیما با استفاده از تجربیات طرح قبلی، اژدرافکن تمام فلزی جدید B6N تِن زان به معنای “کوه بهشتی” را طراحی کرد که متفقین به آن “جیل” می گفتند. این هواپیما در سال 1941 اولین برخاست از باند را انجام داد اما با طولانی تر شدن روند تکمیل طراحی، ورود به خدمت این جنگنده تا اواسط سال 1943 طول کشید. 1268 فروند از این اژدرافکن ساخته شد که البته به دلیل برتری هوایی قابل توجه متفقین در سال های آخر جنگ عمرش زیاد قد نداد.

مهندسان شرکت ناکاجیما این هواپیما را با توسعه و بهبود قابلیت های نسخه قبلی یعنی B5N ساخته بودند. هدف این بود که جیل بتواند 815 کیلوگرم تسلیحات را زیر بدنه ی خود با سرعت 370 کیلومتر به برد 1930 کیلومتری برساند. حداکثر سرعت این اژدرافکن چیزی حدود 480 کیلومتر بر ساعت بود که توسط موتور 14 سیلندر “ماموری 11” تامین می شد و خود موتور هم با جریان هوا خنک می شد.

چهارفروند جیل در حال آماده سازی و نصب اژدر برای اعزام به عملیات

هواپیما سه خدمه داشت که شامل خلبان، بیسیمچی/افسر اسلحه، و بمبچی/مسیریاب می شد. ابتدا قرار بود موتور “میتسوبیشی کاسی” روی آن قرار بگیرد اما مهندسان شرکت ناکاجیما بالاخره توانستند مقامات امپراطوری ژاپن را متقاعد کنند تا موتور ساخت خود آن ها روی جنگنده نصب شود. جیل با موتور ساخت ناکاجیما B6N1 نامیده می شد.

درست مانند کِیت، طراحی بدنه جیل هم تقریبا ساده بود، بدنه ای طویل و نسبتا نازک، تنها موتور هواپیما که دارای یک ملخ چهار پره بود، در دماغه آن قرار می گرفت، و سه خدمه که پشت یکدیگر در درون هواپیما و تحت پوشش یک کانوپی با شیشه ی تا حد امکان محافظت شده که دید خوبی هم به بیرون داشت می نشستند. یک مسلسل 7.7 میلیمتری تایپ 92 در قسمت انتهایی کانوپی برای محافظت از فضای پشت آن نصب شده بود و پایلون نصب اژدر که زیر بدنه قرار داشت. بال ها به قسمت زیرین بدنه متصل بودند و دم به حالت معمول با یک سکان طراحی شده بود. بال های آن از وسط تا میشد تا روی عرشه ناوهواپیمابر جای کمتری بگیرد و ابعاد آن نیز به نحوی بود که بتواند روی آسانسور ناوهای هواپیمابر ژاپنی قرار بگیرد. زیر هر بال یک ارابه فرود، و یکی هم زیر دم خودش داشت.

جیل با بال های جمع شده

طی تست های اولیه در سال 1941 مشخص شد که این هواپیما کنترل خوب و توان مانور قابل قبولی دارد اما آنچه که ورود آن به خدمت را تا این اندازه عقب انداخت داغ کردن و لرزش بیش از اندازه موتور آن بود. همین باعث شد که تست های روی ناو در سال 1942 انجام شود. ضمنا جایگاه تیربار 7.7 میلیمتری به نحوی طراحی شده بود که بتوان زمانی که آسمان امن بود آن را جمع کرد تا ایرودینامیک هواپیما را به هم نزند. جالب این بود که هیچ مخزن سوخت خارجی برای حمل توسط این هواپیما در نظر گرفته نشده بود زیرا مهندسان بر این باور بودند که این کار هواپیما را کُند و تبدیل به طعمه ای آسان برای شکاری ها و ضدهوایی های دشمن می کرد.

به مرور و پس از ساخت صد فروند B6N1، تصمیم بر این شد که همان موتور 1850 اسب بخاری میتسوبیشی کاسی روی آن نصب شود تا نسخه B6N2 بدین ترتیب متولد شود. این کار باعث شد تا دماغه هواپیما کمی درازتر و نقطه ثقل آن کمی جا به جا شود. سپس یک رادار سرچ زمینی و سطحی روی این نسخه تعبیه شد تا هر تیم پروازی بتواند به صورت جداگانه اهداف خود را یافته و برای حمله برنامه ریزی کند. در کل 1131 فروند از این مدل ساخته شد. در نسخه تکامل یافته تر که B6N2a نام داشت، مسلسل 7.7 میلیمتری تایپ 92 جای خود را به یک مسلسل 13 میلیمتری تایپ 2 می داد.

طول کلی جیل 10.8 متر، فاصله میان دو سر بال های آن 15 متر و ارتفاع آن 3.8 بود. در حالت خالی و بدون سوخت و تسلیحات کمی بیشتر از 6 تن وزن داشت و وزن برخاست کلی آن در حالت فول لود به بیش از 5 و نیم تن می رسید.

حداکثر ارتفاع پروازی جیل 9037 متر و برد آن هم 3057 کیلومتر بود. می توانست محموله تسلیحات به وزن حدود 800 کیلوگرم را حمل کند که معمولا شامل یک اژدر یا دو بمب می شد. این هواپیما به صورت پیش فرض ناونشین بود اما با پیشرفت جنگ و تحلیل توان دریایی ارتش امپراطوری در پی از دست رفتن چند ناوهواپیمابر، یک نسخه دیگر برای نشست و برخواست از باند پایگاه های هوایی طراحی شد که نام آن را B6N3 گذاشتند. این نسخه موتور 1850 اسب بخاری میتسوبیشی MK4T-C را روی خود داشت و ارابه های فرود آن هم برای نشست و برخاست روی باند زمینی اصلاح شده بود. هرچند این مدل شانس شرکت در جنگ را پیدا نکرد و تنها دو پیش نمونه از آن ساخته شد.

در زمستان 1943، مجمع الجزایر آتشفشانی “تروک” در اقیانوس آرام در نزدیکی “مجمع الجزایر کارولین” منطقه استقرار و حوضه استحفاظیه ناوگان سوم نیروی دریایی امپراطوری ژاپن بود که اژدرافکن های جیل از نوع B6N1 را روی عرشه در اختیار داشت. از جیل ها نخستین بار اطراف جزایر سلیمان و به دنبال افزایش تحرکات متفقین و قصد آن ها برای تصرف “بوگِنویل” استفاده عملی شد. در پاسخ، ژاپنی ها با 173 هواپیمای برخاسته از ناوهای هواپیمابر “زیوکاکه”، “شوکاکو”، و “زویهو” شامل 40 فروند جیل، به علاوه نیروهای کمکی که از پایگاه های زمینی مستقر در رابائول (در نزدیکی پاپوئا گینه نو فعلی) برخاسته بودند به مقابله با ناوگان آمریکایی اعزام شدند.

این دسته پروازی که توسط جنگنده های “میتسوبیشی زیرو” اسکورت می شدند، به ناوهای آمریکایی که در ساحل بوگنویل لنگر انداخته بودند حمله ور شدند. بلافاصله بارش آتش توپ های ضدهوایی ناوها شروع شد و 4 فروند جیل سرنگون شدند، در حالی که هیچ حمله موثری علیه ناوهای آمریکایی انجام نداده بودند. در حالی که خلبان های ژاپنی که از عملیات برگشته بودند مدعی انهدام و غرق یک ناوهواپیمابر بزرگ، یک ناوهواپیمابر متوسط، دو رزمناو سنگین، و دو کشتی دیگر بودند. در حملات بعدی قوای ژاپن متحمل تلفات سنگین شد به طوری که از 173 فروند اعزامی فقط 52 فروند شامل تنها 6 جیل توانستند به تروک برگردند.

در اواسط سال 1944، مجددا از جیل ها در نبرد دریای فیلیپین استفاده شد. در این نبرد که متفقین در آن برتری هوایی کامل داشتند، جنگنده های “اف 6 اف هِلکَت” نیروی دریایی ایالات متحده حسابی از خجالت جیل ها درآمدند، بدون اینکه آسیبی به ناوهای آمریکایی برسد.

وقتی که مدل جدید یعنی B6N2 وارد خدمت شد، دیگر تنها تعداد بسیار محدودی ناوهواپیمابر و خلبان وخدمه باتجربه باقی مانده بود تا درون کانوپی جیل بنشیند و به عملیات اعزام شود. از این رو تا آخر جنگ اکثر پروازهای این هواپیما از پایگاه های زمینی انجام شد که همان هم موفقیت چشمگیری در پی نداشت. در نهایت، پرونده این هواپیما با شرکت در نبرد “اوکیناوا” و به عنوان هواپیمای کامیکازه بسته شد.

عضویت در کانال تلگرامی جنگاوران برای آگاهی از آخرین مقالات و مطالب نظامی

مقالات مشابه

نبرد میدوی

بمب باران اتمی ژاپن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن