عملیات الماس(داستان فرار خلبان عراقی)
عملیات الماس(داستان فرار خلبان عراقی)
عملیات الماس(داستان فرار خلبان عراقی)
میناگلرو
فصل اول : طرح غیرممکن
سال ۱۹۶۶ اوج بحران در ماجرای اعراب و اسراییل بود کشورهای عربی سالها قبل در جنگ استقلال از اسراییل شکست خورده بودند که البته دلیل عمده ان نیز این بود که اغلب کشورهای عربی در طی ان جنگ خود بتازگی استقلال یافته و ارتش آنها نوپا و ضعیف بود و توان شرکت در یک جنگ تمام عیار را نیز نداشت ولی پس از ان جنگ ، کشورهای عربی با نزدیک شدن به اردوی شوروی و با اتکای به این کشور شدیدا اقدام به تقویت ارتش های خود با اخرین فن آوری و تجهیزات تولیدی شوروی کردند شوروی نیز جهت تقویت این کشورها سنگ تمام گذاشته و تجهیزات مدرن و بروزی را روانه این کشورها نمود تا کشورهای عربی نیز پس از تقویت ارتش های خود و با اتحاد با یکدیگر بفکر یک حمله همه جانبه به اسراییل و گرفتن انتقام شکستهای قبلی باشند اوج این تنش ها در سال ۱۹۶۶ بود
در این سال اسراییل نیز ، خود دریافته بود جنگ قریب الوقوعی با اعراب در پیش و غیر قابل اجتناب است و فقط تاریخ آن مشخص نیست لذا با جدیت بدنبال تقویت نیروهای خود وشناسایی نقاط ضعف و قوت رقبا بود در این سالها نیروی هوایی کشورهای عربی به مدرن ترین محصول هوا فضای شوروی یعنی میگ -۲۱ مجهز گردیده بودندکه یک جنگنده ناشناخته و فوق العاده خطرناک در دنیای غرب بشمار می آمد
میگ-21 نسخه اف-13 مهم ترین رقیب جنگند ه های اسرائیلی در آسمان بود و برای اسراییل که بشدت به نیروی هوایی خود متکی بود ، داشتن اطلاعات کافی از این جنگنده نقشی حیاتی داشت
بنابراین واضح بود که اسرائیلی ها می بایست اطلاعات کامل و جامعی از این جنگنده بدست آورده تا با مطالعه و بررسی دقیق آن خلبانان اسرائیلی و جنگنده هایشان را علیه این جنگنده و نقاط ضعف و قوت ان آموزش داده و آماده کنند
طبق روال معمول در اسراییل ، سازمان اطلاعاتی ارتش و موساد ، آژانس اطلاعات خارجی اسرائیل مامور شدند تا با همکاری یکدیگر نقشه ای طراحی و به اجرا گذاشته تا اسراییل بتواندبه اسرار این جنگنده جدید و مرموز دسترسی پیدا نماید در جلسه ای که در دفتر مرکزی موساد با حضور نمایندگان عالیرتبه دو سازمان برگزار گردید در نهایت قرار براین شد که یک فروند هواپیمای میگ ۲۱ را به هر قیمتی شده بدست بیاورند
برای اشنایی با میگ21 اینجا را کلیک کنید
فصل دوم : جلسه درموساد
در دفتر مرکزی آژانس اطلاعاتی اسراییل مایر آمیت (رئیس وقت موساد) ترتیب یک جلسه محرمانه را داده بود و در جلسه ای مشورتی باحضور تعدادی از نظامیان عالیرتبه و عوامل ارشد اطلاعاتی و جاسوسی ، اهداف این سازمان را تشریح کرد و ازحاضران پرسید که بنظر آنان چه چیزی بیش ترین نقش ارزشمند را برای امنیت اسرائیل در بر دارد و بالاترین ظریب اولویت را برای امنیت ملی اسراییل در بردارد
ژنرال موردخای هود فرمانده وقت نیروی هوایی اسرائیل ضمن تشریح بحران با اعراب و قصد غریب الوقوع اعراب به حمله به اسراییل و اهمیت توان نیروی هوایی و تهدیدات موجود برای جنگنده های اسراییلی و اعلام خبر تجهیز اعراب به یک جنگنده فوق العاده چالاک که اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست و بزرگترین خطر برای اسراییل در جنگ احتمالی خواهد بود دراختیارداشتن یک فروند میگ-21 را حیاتی ترین نیاز عنوان داشت
البته حضار اطمینان نداشتند که فرمانده نیروی هوایی این درخواست را جدی عنوان نمود،یا اینکه هدف وی مزاح و گفتن یک لطیفه بود زیرا چنین درخواستی واقعا عجیب بود و تشخیص این که آیا موردخای واقعا باور دارد که قدرت انجام موفق چنین کاری وجود دارد مشکل بود
مدتها بر روی چگونگی بدست آوردن یک فروند میگ بحث گردید ولی به دلایلی که در ادامه ماجرا به ان میپردازیم همه راه حل ها به بن بست ختم میگردید و در نهایت ماجرا مسکوت ماند
تا هود از نیروی هوایی کنار رفته و وایزمن بجای وی عهده دار فرماندهی نیروی هوایی گردید این ایام مصادف شده بود با مدت زمان کمی قبل از جنگ شش روزه و ایزر وایزمن نیز که فرماندهی نیروی هوایی را از هود تحویل گرفته بود خود نیز خطر جنگ قریب الوقوع را میشنید لذا با جدیت تمام همین درخواست را از آمیت کرد
درصورت انجام موفقیت آمیز این مسئله ،اسرائیلی ها به اسرار پیشرفته ترین جنگنده ای که اعراب در آن زمان در اختیار داشتند و به ادعای روس ها پیشرفته ترین جنگنده ضربتی جهان در آنزمان دسترسی پیدا می کردند(البته اگرچه میگ21 جنگنده خوبی بود ولی همزمان با فانتوم وارد خدمت شد که یک سرگردن از ان برتر بود)
تهدید بزرگ
روس ها معرفی میگ-21 را از سال 1961 به کشورهای خاورمیانه شروع کرده بودند وتا 1963 که آمیت موساد را تحویل گرفت این جنگنده بخش اصلی و ضروری زرادخانه نیروی هوایی مصر-سوریه و عراق را تشکیل میداد و بصورت یک خطر بالقوه و ناشناخته برای نیروی هوایی اسراییل تبدیل گردیده بود اسراییل از رویارویی احتمالی نیروی هوایی خود با این پرنده ناشناخته که اطلاعات زیادی از آن در اختیار نداشت و از طرفی شوروی در مورد چالاکی و کارایی بالای آن تبلیغات زیادی انجام میداد نگران و وحشت داشت سوای از اسراییل کشورهای غربی نیز بسیار مشتاق بدست آوردن اطلاعاتی در مورد این جنگنده بودند
البته در نقطه مقابل روس ها نگهداری و عملیاتی نگه داشتن این هواپیما را تحت حداکثردرجه پنهانکاری و امنیت انجام می دادند روسها از ترس لو رفتن اسرار این دردانه نیروی هوایی خود شرط تحویل این جنگنده را اعزام پرسنل فنی خود و همچنین بر عهده داشتن مسولیت نگهداری آن توسط خودشان همچنین بشدت در مورد امنیت و آموزش پرسنل زمینی با وسواس عمل میکردند
در اردوگاه غرب نیز بدلیل پنهانکاری روسها اطلاعات زیادی از این جنگنده در اختیار نداشتند و دانش کمی از میگ-21 داشتند اما تحت تاثیر تبلیغات گسترده شوروی از توانایی فیشبدها واهمه داشتند روس ها نیز بخوبی از عطش غرب برای بدست آوردن اطلاعات هرچند ناچیزی از این جنگنده اطلاع داشتند واز خطر در اختیار گذاشتن میگ-21 درخارج از مرزهای خود و به ارتش کشورهای دیگر آگاه بودند
لذا امنیت در بالاترین درجه خود بود و اغلب مسولیتهای این جنگنده حتی در کشورهای دیگر بر عهده روس هابود.این مساله بخودی خود باعث رنجش بسیاری از خلبانان ، پرسنل زمینی و حتی فرماندهان پایگاهها در کشورهای عربی شده بود زیرا روس ها در پایگاهها،اختیار و قدرت زیادی داشته و اغلب حتی ورای قدرت فرمانده پایگاه بودند لذا افسران عرب از قدرت زیاد روس ها در داخل پایگاه های هوایی متعلق به خود عصبانی بودند
با تمام این اوصاف میگ ۲۱ جنگنده افسانه ای بحساب می امد و برای خلبانان عرب قرار گرفتن در یک اسکادران میگ-21 بالاترین افتخاری بود که می توانست نصیب آنها شود
خلبانان میگ -۲۱ افرادی بودند که از فیلترها و صافی های مختلفی عبور کرده بودند و نمی شد آنان را با رشوه بچنگ آورد یا آزادانه در جمع با آنان صحبت کرد و بشدت از طرف سازمان های اطلاعاتی روسها و ادارات استخبارات کشور خودزیر نظر بوده و کلیه مراودات و تماسهای آنان با اشخاص غریبه کنترل میشدلذا علیرغم تلاشهای متعدد،نه موساد و نه سرویس های اطلاعاتی نظامی نتوانسته بودند که پیشرفتی در این کار داشته باشند و چندین بار تلاش های این سازمانها با شکست مواجه گردید
بطور مثال در اوایل دهه 60 باکمک یک ارمنی به نام جان توماس که در مصر بدنیا آمده بود اسرائیلی ها تلاش کردند که با پرداخت یک میلیون دلار به یک خلبان مصری از او بخواهند که با میگ-21 خود به اسرائیل پناهنده شود ولی در نهایت خلبان از این کار امتناع کرد و تمامی ماجرا را لو داد و جان توماس و تعدادی از همکارانش با اطلاعاتی که خلبان داده بود دستگیر و توماس و دو تن از همدستانش در دسامبر 1962 بدار آویخته شدند
تلاش دیگری نیز اینبار در عراق و در متقاعد کردن دو خلبان عراقی برای پناهنده شدن به اسرائیل نیز شکست خورد فرماندهان نظامی اسرائیلی اصرار زیادی برای بدست آوردن اطلاعاتی در مورد این جنگنده داشتندو بشدت پافشاری میکردند
یکی از اولین کسانی که بر این مطلب پافشاری می نمود ژنرال دان تولکوفسکی فرماندهی بود که در دهه 50 نیروی هوایی را پایه گذاری کرده بود
او بارها و بارها گفته بود که این اصلی بنیادین است که با شناخت تسلیحات دشمن بتوانیم به وی ضربه بزنیم
تولکوفسکی این گونه ایده ها را قاطعانه ابراز می داشت و همان طور که دیدیم جانشینانش موردخای هود و ایزر وایزمن فرماندهان نیروی هوایی اسرائیل نیز همین کار را دنباله روی می کردند
جمع آوری اطلاعات در مورد قابلیت های هواپیماهای دشمن خصوصا میگ های ۲۱ برای دفاع ملی اسراییل حیاتی بود و از اولویت های سازمان اطلاعات ارتش ( امان) و سازمان جاسوسی (موساد) بشمار می امد
سوای از اهمیت این اطلاعات در خود اسراییل در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی میتوانست کالای گرانقیمتی در اختیار اسرائیل برای معامله با ایالات متحده باشد
امریکا ، اسراییل را بعنوان هم پیمانی که اغلب اطلاعات ذی قیمتی را که حتی دقیق تر و عمیق تر از آن چه جاسوسان و سازمان های اطلاعاتی خودشان بدست می آورند را در اختیارش قرار می دهد بخصوص در مورد نفوذ شوروی در خاورمیانه در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی در مقابل دادن این اطلاعات نیز ایالات متحده اسرائیل را با آخرین تجهیزات نظامی خود تجهیز میکرد جنگ افزارهایی که تحت شرایط دیگری بهیچوجه مایل به دادن آن ها نمی بود
غنیمت ارزشمند
در سال 1956 اسرائیلی ها یک فروند هواپیمای جنگنده روسی (میگ17)را پیدا کردند که خلبان مصری آن رهایش کرده بود و مصری ها قبل از رسیدن واحدهای جلودار ارتش اسرائیل فرار کرده بودند
این یک پیروزی بزرگ بود زیرا اسراییلی ها با نگاه کردن به تمام جزئیات آن با تمامی موارد ضعف و قوت آن آشنا شدند و خلبانان خود را برای مقابله با آن اموزش دادند اما با معرفی میگ-۲۱ توسط روس ها به نیروی هوایی اعراب که پیشرفته تر و ناشناخته تر بود این تلاشها از بین رفت
فصل سوم: طراحی عملیات
سازمان اطلاعات اسرائیل انتخابهایش را بررسی کرد رشوه دادن ، رهگیری هواپیما در نقطه ای در خاک کشورهای عرب ، قرار دادن یکی از عوامل خود در یک پایگاه هوایی و…..پس از جلسات متعدد بین سازمان های اطلاعاتی اسرائیل و جمع بندی همه اطلاعات و راهکارها،انتخابهایشان را بررسی کرد:
گزینه هایی مانند رشوه دادن و خریدن یک خلبان میگ ۲۱ عرب که مستعد این کار باشد البته همانطور که گفته شداین کار بسیار مشکل بود نه بدلیل کنترل سازمانهای اطلاعاتی کشورهای عربی بلکه بدلیل وسواس بیش از حد عوامل روس مستقر در پایگاه
گزینه بعدی رهگیری هواپیما در نقطه ای در خاک کشورهای عرب همسایه و نزدیک به خاک اسراییل و هدایت آن به اسراییل بود ولی اینکار نیز عملی نبود چون ممکن بود خود این موضوع عامل یک جنگ تمام عیار شود،از ان گذشته بسیار بعید بود بتوان خلبان را وادار به فرود سالم به پایگاه نمود
گزینه دیگر قرار دادن یک عامل در یک پایگاه هوایی بود اینهم بدلیل بازهم کنترل شدید خلبانان میگ به مشکل میخورد و……..
ولی هر کدام از گزینه ها با مشکلی مواجه میشد
پیدا شدن شاه کلید
موساد سازمانی نبود که کاری را آغاز و نیمه کاره رها کند لذا نهایتا به این نتیجه رسید که بهتر است در جهت تشویق یک خلبان عرب برای پناهندگی به اسرائیل تلاش کندو روی این موضوع تمرکز نماید
در این بین بخت به یاری اسرائیلی ها آمدیک عراقی یهودی بسیار متعصب با نام جوزف طی تماس با عوامل موساد اطلاع داد اگر اسراییل قصد بدست آوردن یک فروند میگ ۲۱ را داشته باشدبه احتمال زیاد وی میتواند ترتیب انجام این کار را بدهد
این موضوع برای اسراییل فرصتی استثنایی بحساب می آمد پس از تشکیل اسراییل اکثر یهودیهای عراق در اوایل دهه ۵۰ میلادی در یک مهاجرت گروهی و دسته جمعی به اسرائیل رفته بودند
شاید کمتراز حتی ۱۰۰۰ نفر یهودی در اوایل دهه پنجاه در عراق باقیمانده بودند جوزف یهودی یتیمی بود که پدر و مادر خود را در کودکی از دست داده و در وضعیتی فقیرانه و فلاکت بار در سن ده سالگی در نزد یک خانواده مسیحی مارونی عراقی به خانه شاگردی و نوکری گماشته شد خانواده ای بسیار خوش قلب و مهربان که جوزف را مانند فرزند خود پذیرفته و با او بسیار مهربان بودند
جوزف نوجوان اگر چه هیچگاه به مدرسه نرفت وخواندن و نوشتن نیاموخت اما از خصایص برجسته خانواده جدید بهره برد
او با گذشت زمان عضوی از خانواده شده بود و هیچ تصمیمی بدون حضور او گرفته نمی شد
جوزف بسیار عاقل و کاردان بود و بصورت ذاتی توان ریسک پذیری بالا و تصمیم گیری های بزرگ در نهادش بود و بمرور تبدیل به مغز متفکر خانواده جدیدش شده بود.وی در همه تجمعات خانوادگی حاضر بود و معمولا حرف آخر را در تصمیمات خانواده میزد
وی بعنوان شخصیتی مرکزی در امور مهم خانواده حضور داشت و همگی ضمن ستایش و احترام به وی اورا دوست داشتندو به رکن و پایه ثقل خانواده مبدل شده بود.زمانی که جوزف ۶۰ ساله بود یک حادثه کوچک مسیر زندگی اورا تغییر داد طی یک مشاجره با یکی از بزرگان خانواده بوی گفته شد که ژوزف انسان بی اصل ونسبی است وبدون حمایت جمع خانوادگی انسانی بی هویتی است که ریشه ای ندارد البته ان پبرمرد مسیحی خیلی زود پشیمان و شدیدا دلجویی و عذرخواهی کرد اما حرف او تاثیر عمیقی بر روی ژوزف گذاشت و وی را عمیقابفکر واداشت او تصمیم گرفت که به هویت واصالت خویش بازگشته و باریشه و اصل خود ارتباطی دوباره برقرار کنداین چیزی بود که درگذشته کمتر به آن فکرکرده بود
وی باجدیت شروع به یادگیری در موردیهودیت و اسرائیل کرد اگرچه او،وفاداریش را نسبت بخانواده حفظ کرداما احساس تعلق خاطربه اسرائیل را نیز درخود احساس میکرد و عرق ملی و تعصب به یهودیت حس جدیدو خوشایندی بود که اورا بجلسه ای خوشایند وارد مینمود و با همه وجود خواستار خدمتی به کشور ابا اجدادی خودبودو احساس میکرد که در این سالهای باقیمانده عمر باید دین خودرا به جامعه یهودیت ادا کنددر اواخر ۱۹۶۴ با سفر به ایران با سفارت اسراییل در تهران ارتباط برقرار کرد تا سال۱۹۷۹ اسرائیل با کشور غیر عربی ایران روابط خوبی داشت او مسائل مهمی برای گفتن داشت
اسرائیل بعنوان یک دولت یهودی درخاورمیانه همیشه با ملت های غیرعرب اطراف خاورمیانه نظیر:
ترک ها وایرانی ها ارتباطات خوبی ایجاد کرده بود
اسرائیل همچنین فعالانه به ایجاد ارتباط و پرورش اقلیت های غیر عرب در میان عرب های مسلمان اقدام می کرد
فصل چهارم: پیدا نمودن شاه ماهی
از طریق جوزف در اوایل سال۱۹۶۴ اسرائیل اقدام به ایجاد ارتباط با یک خلبان مسیحی مارونی که جزوخانواده مسیحی جوزف بود ودر نیروی هوایی عراق خدمت میکرد نمود خانواده خلبان تا حد زیادی از دولت ناراضی بود.پدر خانواده احساس میکرد که بخاطر فشار دولت عراق بر روی او و سایر مسیحی های مارونی زندگی آنها بجایی نمیرسد
برخی از دوستان وی حتی بزندان انداخته شده بودند و اداره امور کسب و کار وی نیز با مشکل مواجه بود.او به جوزف گفت که مایل به ترک کشور است
صید شاه ماهی
از نقاط قوت اسرائیل همواره ایجاد ارتباط با یهودیان ساکن در کشورهای عربی و استفاده از این اشخاص بعنوان عامل اطلاعاتی بوده( یکی از نقاط برجسته دولت اسراییل و موساد پرورش جاسوسانی بسیار بود گلدا مایر نخست وزیر اسراییل خود نیز در دوران جوانی که دارای زیبایی فوق العاده ای بود در نقش یک زن بدکاره اقدام به ایجاد ارتباط با افسران رده بالا و عیاش ارتش اردن در مناطق توریستی نموده و اطلاعات ذی قیمتی را با این روش بدست آورده و به اسراییل ارسال مینمود)
لذا نهایتا پس از سالها تلاش بی وقفه موساد به هدف خود نزدیک شده بود و از طریق جوزف که به یک یهودی متعصب تبدیل شده بود در اوایل سال 1964 اقدام به ایجاد ارتباط با یک خلبان نیروی هوایی عراق کرد
این خلبان یک مسیحی مارونی به نام منیر رئوفه و از وابستگان به خانواده ای بود که جوزف در ان بزرگ شده بود و از خلبانان بسیار خبره و کارازموده به شمار میرفت که در پایگاه خود از جایگاه برجسته ای برخوردار بود
خانواده خلبان تا حد زیادی از دولت ناراضی بود.پدر خانواده بسیار مایوس و به آینده بدبین بود و احساس میکرد که بخاطر فشار دولت عراق بر روی او و سایر مسیحی های مارونی زندگی آنها بجایی نمیرسد
سوای از این برخی از دوستان وی حتی با بهانه های واهی توسط حکومت دیکتاتوری حاکم بر عراق بزندان انداخته شده بودند و اداره امور کسب و کار وی نیز با مشکل مواجه بود او طی میهمانی های خانوادگی و در صحبتهای خصوصی بارها به جوزف گفته بود که در صورتیکه شرایط فراهم شود مایل به ترک کشور است
ژوزف که کیس مورد نظر را یافته بود ، بسرعت با سفارت اسراییل تماس گرفته و موضوع را به اطلاع انان رساند پس از تماس جوزف با اسرائیلی ها آنقدر این پیشنهاد عجیب و غیر واقعی بود که افراد زیادی در اسرائیل ترجیح می دادند این موضوع بعنوان یک مورد غیر واقعی بفراموشی سپرده شود
ولی مایر آمیت رئیس موساد که سالها در تلاش برای بدست آوردن چنین شرایطی بود براحتی حاضر به از دست دادن چنین موقعیتی نمیشد پس از مدتی در تماس بعدی جوزف درخواست مبلغ نسبتا بالایی نمود و همین مورد ظن بسیاری را در اسراییل بر انگیخت که جوزف یک شیاد و کلاهبردار است ولی آمیت به غریزه خود اعتماد کرد و درخواست او را براورده ساخت
آمیت از افراد بسیار نزدیک و اطرافیان اسحاق رابین رییس ستاد نیروهای مسلح اسرائیل قبل و در حین جنگ شش روزه بود لذا تحت هر شرایطی قصد داشت بتواند کمکی به این فرمانده بکند
وی بلافاصله با یکی از ماموران زبده خود در بغداد ارتباط برقرار کردیک شهروند خانم بسیار زیبا و آمریکایی که بصورت داوطلبانه در خدمت موساد بود و با این سازمان همکاری میکرد
آمیت طی این تماس از این زن درخواست نمود با هر طریقی که خود میتواند ترتیب خروج خانواده خلبان مورد نظر را بدهد
مامور موساد تصمیم گرفت که منیر رئوفه خلبان مسیحی عراقی که جزو خانواده ای بود که جوزف در آن بزرگ شده بود را از عراق بیرون بکشد
زن آمریکایی عامل موساد که خود نیز از شهر وندان یهودی امریکایی بود از روابط عمومی بسیار قوی برخوردار بود و بآسانی در حلقه های اجتماعی مخلوط می شد
ترتیب ملاقات وی در یک میهمانی با منیر رئوفه داده شد و این دو پس از اینکه با یکدیگر آشنا شدند بسرعت با یکدیگر صمیمی شده و ارتباط دوستانه عمیقی بین آن دو برقرار گردید وظیفه این خانم در عین حال این بود که با محک زدن رئوفه بفهمد که آیا این خلبان از ضمینه لازم جهت پناهندگی برخوردار است یا خیر و آیا میتوان بر روی فرار وی حساب نمود
در ملاقاتهای انجام گرفته و رفت و امدهای بعدی رئوفه به زن آمریکایی گفت که یک عراقی وطن خواه است که قلبش برای کشورش میتپد ولی از دست حکومت دیکتاتور عراق و اعمال سرکوبگرانه آن به تنگ آمده و بااقدامات دولت عراق بر ضد قبایل واقلیت کردها در شمال عراق بشدت مخالف است و بمباران زنان و کودکان بی دفاع کرد برای وی نوعی شکنجه روحی است و وی را بشدت دچار عذاب وجدان نموده
خصوصا اینکه منیر رئوفه عمیقا دچار این مشکل بود که بعنوان معاون فرمانده یک اسکادران میگ-21 از وی خواسته شده بود که ماموریت های بمباران علیه کردهای بی دفاع را هدایت کند
در خلال رفت و آمدها و برخوردهای رئوفه خلبان عراقی با دختر آمریکایی علاوه بر اینکه رئوفه گفت که از سیاست سرکوب کردهای بی گناه توسط حکومت دیکتاتوری به تنگ آمده و از بمباران این اقلیت و زنان و کودکان آنها دچار عذاب وجدان گردیده بلکه حتی وی به صراحت اعتراف کرد که اسرائیلی ها را که دشمن مسلمانان بودند تحسین میکند
موارد دیگری نیز بود که وی را آزار میداد پس از مشاجره لفظی رئوفه بافرماندهی پایگاه بر سر بمباران غیر نظامیان ، از فرماندهی اسکادران کنار گذاشته شده بود و در بغداد و بدور از خانواده اش خدمت میکردوبعلت مسیحی بودن فقط اجازه پرواز بامخازن کوچک سوخت خارجی راداشت که امکان پرواز محدود را میداد
دیدار جاسوس موساد با رئوفه ادامه داشت و علیرغم این که رئوفه متاهل و دارای چند فرزند بود صمیمیت بین این دو افزایش بشدت یافت…
این جاسوس آمریکایی موساد با بهره برداری از ظرافت های زنانه خود و باسواستفاده از روابط عاطفی هرچه بیشتر به این خلبان نزدیکتر میشد و در نهایت از رئوفه خواست تا تعطیلاتی را در جولای ۱۹۶۶در اروپا با یکدیگر بگذرانند
منیر رئوفه نیز که میتوانست در این فرصت بدور از همسر و فرزندانش در کنار دختر مورد علاقه اش باشدبسرعت موافقت کرد
پس از گذراندن چند روز در اروپا زن آمریکایی از وی خواست که با اتفاق یکدیگر به اسرائیل پرواز کنند و اظهار داشت که وی دوستانی دارد که می توانستند در آن جا به آن ها کمک کنند
سپس پاسپورت و بلیط ها را نشان داد ، اینجا رئوفه دریافت که وارد چه بازی خطرناکی گردیده و متوجه شد که این نقشه ای برای شروع کاریست و زن آمریکایی بهیچوجه عاشق و شیدای وی نبوده و تمام این روزها را در پی فریب وی بوده است ولی از طرفی نیز میدانست که برنامه این زن برای او نیز سودمند است
نه تنها از بمباران هایی که مخالف آن بود بیرون می رفت بلکه اسرائیلی ها وعده پرداخت یک میلیون دلار را نیز داده بودندقضیه همانقدر که جذاب بود خطرناک هم بود
منیر رئوفه بشدت نگران بستگان و اطرافیانش بود و گفت مشروط بر این حاضر به همکاری میباشد که علاوه بر همسر و فرزندان و پدرومادرش بقیه اعضای خانواده و بستگانش را هم ازعراق خارج کنند والبته این خواسته جوزف نیز بود زیرا میدانستندکه بعد از افشا شدن فرار رئوفه دولت دیکتاتور عراق کلیه بستگان وی را که در عراق مانده باشندتیرباران خواهد نمود
از طرفی جوزف نگران بود که خانواده از مقصد اطلاع پیداکنند
زیرا اگر هر یک از اعضای خانواده که بداند که آنها در حال ترک عراق هستند ممکن است ندانسته موضوع را درز بدهد و درکل ماجرا شکست بخورد
بنابراین به عده زیادی از افراد خانواده نگفتند که در حال ترک عراق میباشند ، در مورد شخص منیر رئوفه نیز نه تنها اسرائیلی ها موافقت کردند که پول خوبی بوی بپردازند و حفاظت کاملی نیز از وی بنمایند بلکه به او گفتند که تابعیت اسرائیلی ویک خانه و شغلی برای زندگی نیز دریافت خواهد کرد
ذهنیت منیر رئوفه آماده شد.درملاقاتی با موردخای هودفرمانده نیروی هوایی اسرائیل نقشه فرار مورد بررسی قرار گرفت
وی می بایست مسیر زیگزاگی را بخاطر اجتناب از رادارهای عراقی و اردنی طی کند هود گفت می دانید که چقدر خطرناک است؟900 کیلومتر پرواز است.اگر هم قطارانت حدس بزنند که چه چیز در شرف وقوع است ممکن است هواپیماهایی برای سرنگونی شما بر فراز آسمان اعزام گردند اگر آن ها موفق نشوند اردنی ها این کار را می کنند
تنها امید شما این ست که خونسرد باشید و مسیر را دنبال کنید.آن ها این مسیر را نمی شناسند.هود ادامه داد :اگر بر اعصابت مسلط نباشی یک انسان مرده خواهی بود
منیر رئوفه به اتفاق فرماندهان ارشد اسراییلی بارها و بارها نقشه فرار را بدقت بررسی نمودند
رئوفه جهت پنهان ماندن از دید رادارها می بایست مسیر زیگزاگی را بخاطر اجتناب از رادارهای عراقی و اردنی طی کند
هود بشدت به منیر رئوفه در مورد مشکل بودن عملیات هشدار داد و گفت می دانید که چقدر خطرناک است 900 کیلومتر پرواز تا رسیدن به اسراییل اگر ماجرا بهر شکل لو برود چه فاجعه ای رقم خواهد خورد ؟ نیروی هوایی کشورت به شکاری های گشتی خود دستور رهگیری و شکار جنگنده شما را میدهد و اگر احیانا و بر فرض محال خود نتوانند این کار را انجام دهند از کشور اردن درخواست ساقط نمودن شما را خواهند نمود تنها امید شما این است که کاملا برخود مسلط بوده و جزییات نقشه را مو به مو انجام دهید و مسیر ی را که برایتان درنظر گرفته شده دنبال کنید این مسیر یک از نقاط کور راداری بشمار میرود و از آن گذشته آنها این مسیر را نمی شناسند
هود ادامه داد اگر کوچکترین اشتباهی صورت بگیرد در هرحال شما کشته خواهید شد یا با جوخه تیرباران یا شکار جنگنده خودتان و همچنین اضافه نمود که خروج از کوریدور پروازی معمولتان دیگر راه برگشتی برایتان باقی نمیگذارد
البته رئوفه پیشتر با خودش کنار آمده بود و از همه خطرات نیز آگاهی داشت لذا به سادگی پاسخ داد من قبل از ملاقات با شما تمامی این موارد را بررسی نموده ام و اگر خانواده ام را بسلامت خارج نمایید هواپیما را برای شما می آورم ( مسئله جالبی که در اکثر کشورهای خاورمیانه مکررا اتفاق افتاده و حتی در کشور خودمان نیز در عملیات خوشه چینی شبانه سیا انجام گرفت که منجر به ربودن تامکت مسلح به فونیکس و بردن آن به عراق شد سفرهای خارجی بدون کنترل خلبانان و تماسهای ماموران اطلاعاتی خارجی با ایشان بوده است )
رئوفه در باقیمانده زمان اقامتش در اسرائیل به اتفاق فرماندهان اسرائیلی بارها نقشه فرار را مرور کردند
اشراف اطلاعاتی فرماندهان اسراییل بر پایگاههای عراقی باعث شکفتی رئوفه شده بود وی تعجب زده بود از اینکه می دید که آنها بیش از خود او از آن چه در پایگاه هواییش می گذرد آگاهند
نام کلیه پرسنل چه عراقی و چه روسی را می دانستند و هم چنین نقشه داخلی پایگاه را،روال دقیق پروازهای آموزشی چه پروازهای طولانی در روزهای خاص و چه کوتاه در دیگر روزها.او می بایست روزی را انتخاب می کرد که اجازه پرواز طولانی را داشت باشد
فصل پنجم: اجرای عملیات
رئوفه با مامور زن آمریکایی موساد به اروپا و از آن جا به عراق برگشتند
بسرعت روند خروج اعضای خانواده رئوفه از کشور آغاز گردید.یکی بعنوان توریست ، دیگری بخاطر معالجات پزشکی و غیره و خلاصه هر کدام به عناوین و بهانه های مختلف خارج گردیدند.منیر رئوفه روز فرار را۱۶ آگوست۱۹۶۶ تعیین کرد.نیروی هوایی اسرائیل در یکی از روزهای مقرر منتظر وی بودند.او از خدمه زمینی خواست که تانک هایش را با حداکثر ظرفیت پر کنند البته چنین درخواستی بصورت معمول باید با تایید مستشاران روسی انجام میگرفت
اما نارضایتی پرسنل بومی پایگاه از اختیارات بی حد وحصر روسها بکمک رئوفه آمد ، عراقی ها از مستشاران روس خوششان نمی آمد و بنظرشان می آمد که به آن ها اهانت میکنندو این قضیه بنفع رئوفه بود،از طرفی منیر رئوفه خلبان موفق ومشهوری بود وبسیار مورد احترام خدمه پایگاه و بعنوان یک خلبان تکخال خدمه خوشحال می شدند که دستورات وی را اطاعت کنند تا روس ها را رئوفه مصمم بود اما هنگامی که داخل میگ ۲۱ شماره ۵۳۴ قرار گرفت ناراحت بنظر می رسید
می دانست که این آخرین پروازش با میگ است ۴۹۰ لیتر بنزین که در داخل تانک های اضافی در زیر بدنه هواپیما تعبیه شده بود وی را مطمئن می ساخت که سوخت کافی را برای۹۰۰کیلومتر پرواز تا ساحل مدیترانه در اختیار دارد
خلبان موتور را روشن کرد و پس از برخاستن جهت صرفه جویی در مصرف سوخت به ارتفاع۳۰۰۰۰ پایی اوج گرفت
پس از دور شدن از بغداد جهت را بسمت اسرائیل تغییر دادخدمه رادار زمینی انحراف میگ۲۱ را روی صفحه راداربسمت غرب دیدند و با عصبانیت از وی خواستند که برگردد،آنها بوی هشدار دادند که سرنگونش می کنند،رئوفه جهت حفظ خونسردی و جلوگیری از بهم خوردن آرامش خود رادیو را خاموش کرد،بخت یکبار دیگربه کمک وی آمد و رئوفه حریم هوایی عراق را بدون هیچ مزاحمتی ترک گفت ولی یک مشکل پیش بینی نشده سر راه منیره قرار گرفت
رئوفه با اتکا بر بخت بلند خود حریم هوایی عراق را براحتی ترک کرد ولی پس از ورود به آسمان اردن دو عدد جنگنده هاوکر هانتر نیروی هوایی سلطنتی اردن که در حال گشت هوایی بودند موفق به کشف میگ خارجی شدندکه هیچ هماهنگی در مورد پرواز این جنگنده به آنها داده نشده بود لذا اقدام به رهگیری میگ ۲۱ کردند
ابتدا جنگنده ها ی اردنی تلاش کردندکه با خلبان عراقی ارتباط برقرار کنند ولی با عدم پاسخ جنگنده مواجه شده و با احتیاط به آن نزدیک گردیدند و آرم نیروی هوایی عراق را که از کشورهای دوست و متحد بشمارمیرفت را روی بدنه میگ شناسایی کردند و بدون مزاحمتی با این ذهنیت که جنگنده عراقی درحال انجام یک عملیات محرمانه بر علیه اسراییل میباشد به رئوفه اجازه دادند که براه خود ادامه دهد
صدها مایل دورتر و نزدیک مرزهای اردن اسراییلی ها یک اسکادران جنگنده میراژ خود را برای استقبال و اسکورت این شاه ماهی که بسختی به چنگ آورده بودند گسیل نموده بودند رادارهای اسرائیلی انعکاسی را دریافت کردند
رئوفه با دقت و وسواس نقشه فرار را که به اتفاق مردخای هود طراحی نموده بودند را به ذهن سپرده بود وبا مسیر از پیش تعیین شده را دنبال کرد تا به جنگنده های اسراییلی رسید و نفسی براحتی کشید زیرا با وجود شکاری های اسراییلی خطری وی را تهدید نمی نمود و آن ها نیز بهمراه وی تا پایگاهی در عمق صحرای نقب پرواز کردند
همزمان با اجرای نقشه فرار مامورین موساد هم دو ماشین استیشن بزرگ راکرایه کردند و باقی افراد خانواده خلبان را که ظاهرا درحال ترک بغداد برای رفتن به پیک نیک بودند جمع آوری نمودند
سپس بسمت مرز ایران رفتند و با کمک چریک های کرد مخالف دولت عراق بسلامتی از مرز گذشتند
در ایران هلیکوپتری آن ها را جمع کرد و به یک پایگاه هوایی برد و از آن جا توسط یک هواپیما به اسرائیل برده شدند
صبح روز بعد روزنامه های سراسر جهان داستان جالب توجه پناهندگی خلبان عراقی و میگ-۲۱ به اسرائیل را منتشر نمودند
این شاه ماهی که اسراییل صید نموده بود خواهان زیادی داشت که در صدر آنها رهبران نظامی ایالات متحده فرانسه بریتانیا و سایر قدرت ها قرار داشتندآنان اسرائیل را تحت فشار گذاشتند تا اجازه دهد نگاهی کوتاه نیز به این هواپیما بیندازند که برای نخستین بار در دستان یک ملت با علایق مشابه قرار گرفته بود
از ان طرف شوروی بشدت شوکه شده بود و تا چند روزی در شوک این رودست قرار داشت روس ها بسیار عصبانی شده بودند اسرار قدرت هواییشان بشدت به خطر افتاده بود.آن ها اسرائیل را بشدت تهدید کردند و تقاضای عودت هواپیما را نمودند.اسرائیلی ها ضمن عدم انجام این کار هواپیما را برای مدتی به آمریکایی ها دادند تا خشم روس ها را بیشتر کنند.بعلاوه این مساله باعث کاهش وجهه کا گ ب و استخبارات عراقی ها شد و بشدت کا گ ب این سازمان عریض و طویل تحقییر شده بود
رئوفه افسری استثنائی آن جور که دیگران ترجیح می دادند که باور کنند نبود .اما یکی از بهترین خلبانان کشور بود و قبل از ارتقا به موقعیتش بعنوان یک خلبان نخبه نیروی هوایی توسط سرویس های امنیتی روس ها و عراقی ها کاملا تحت نظر بود.اسرائیلی ها تا مدت زیادی نقش خود را در پناهنده شدن منیر رئوفه انکار می کردند.سال ها طول کشید تا روس ها با کنار گذاشتن وقایع بفهمند که چگونه دزدی میگ ترتیب داده شده بود.آن ها فرض کردند که از ابتدا موساد پشت قضیه بوده والبته این فرضی درست بود.چند ماه بعد نیروی هوایی اسرائیل میگ مزبور را جهت انجام آزمایشاتی به ایالات متحده قرض داد.این بخشی ضروری و مهم در قابلیت های استراتژیک آمریکا بود.نیروی هوایی آمریکا میگ را در داگفایت های شبیه سازی شده مورد استفاده قرار داد .همچنین تا می توانست برای تشخیص قابلیت های هواپیماهای شوروی درون آن را نیز بررسی کرد.برای اسرائیل منافع حاصل از در اختیار داشتن این هواپیما بسبار زیاد بود
بطور مثال در هفتم آپریل ۱۹۶۷ در داگفایت با سوری ها نیروی هوایی اسرائیل شش میگ سوری را در مقابل هیچ تلفاتی ساقط کرد.در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ نیروی هوایی اسرائیل کنترل و برتری هوایی را بر علیه میگ های سوری ومصری کاملا بدست آورد که اینهمه پیروزی به یمن بدست اوردن میگعراقی بود
منیر رئوفه به همراه خانواده اش به اسرائیل آمد و بوی شغلی جدید و زندگی جدیدی داده شد.زن آمریکایی احتمالا بیش از یکبار از زمان ورود به اسرائیل وی را ملاقات نمود اما وی به کارش در موساد ماموریت یافت که نهایت وفاداری را نسبت به آن داشت.یهودی عراقی جوزف به اسرائیل نیامد و ترجیح داد که در وطن خود یک صهیونیست باشد
از قرار معلوم وی با رضایت از کاری که هم برای خانواده ای بود که دوست می داشت و هم برای کشوری که نگاه جدید و محبتش را به آن بخشیده بود بزندگی ادامه داد.میگ۲۱نیز کد ثبت ۰۰۷ را بهمراه نشان و خطوط قرمز اسرائیل دریافت کرد تا از دشمن واقعی قابل تشخیص باشد
فرار رئوفه باعث یک تابو شکنی و سرآغاز فصل جدیدی از فرار خلبان عرب که از دست دولتهای دیکتاتور خود به تنگ آمده بودند شد با دیدن فرار موفقیت آمیز رئوفه ۳ خلبان عراقی دیگر نیز با میگ های-۲۱ خود به اردن فرار کردند
خلبانان عراقی پناهندگی سیاسی گرفتند و هواپیماها به عراق مسترد شدند درواقع مشکل فرار خلبانان ناراضی برای کشورهای عرب که اغلب دارای حکومت های خودکامه و دیکتاتور بودند تبدیل به یک معضل بزرگ شد
در سال ۱۹۹۹ فیلمی به نام دزدی آسمان در مورد این عملیات بنمایش در آمد.