فلاک تاور ها (برج های پدافندی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم)
نویسنده: طاها بهیج
در طول جنگ جهانی دوم آلمان نازی دست به ساخت برج های پدافندی غول پیکری به اسم «فلاک تاور» زد. این سازه های بتنی عظیم در پاسخ به تهدیدات فزاینده بمباران های هوایی به ویژه بعد از بمب باران برلین توسط بریتانیا، ساخته شدند.
۲۵ اوت ۱۹۴۰ اولین بمب باران شبانه علیه برلین توسط بریتانیا صورت گرفت. بعد از این حمله آدولف هیتلر که از هدف قرار گرفتن پایتختاش توسط بریتانیا خشمگین شده بود، در واکنش مستقیم به این حملات شخصاً دستور ساخت برجهای دفاعی عظیم موسوم به “FlaK-Türme” را صادر کرد. دستور رسمی ساخت اولین برجها دراکتبر ۱۹۴۰ صادر شد. ایدهی ساخت فلاک تاورها نخستین بار توسط آلبرت اشپیر، وزیر تسلیحات رایش و معمار شخصی هیتلر، مطرح شد اما طراحی فنی و اجرایی این برجها توسط ژنرال فریدریش تامس، افسر مهندسی ارتش تحت نظارت مستقیم هیتلر صورت گرفت. کار ساخت اولین مجموعه در پارک Tiergarten برلین در ژانویه ۱۹۴۱ آغاز گردید، ساخت این برج ها با استفاده از هزارن کارگر و با سرعتی حیرت انگیز در مدتی کمتر از شش ماه به پایان رسید.
هر مجموعه فلاکتاور معمولاً از دو برج مجزا تشکیل میشد:
G-Turm (Gefechts-Turm) که برج اصلی و جنگی بود و توپهای ضد هوایی روی آن نصب میشد و L-Turm (Leit-Turm) برج فرماندهی و دیدهبانی که شامل تجهیزات راداری، ارتباطی و سامانه کنترل آتش بود و ارتباط این برج ها توسط تونل های زیر زمینی انجام میشد.
این برجها دارای دیوارهایی با ۲.۵ تا ۳.۵ متر ضخامت و سقف هایی با ۵ متر ضخامت بودند که از بتن مسلح ساخته شده و تقریباً در برابر اکثر بمبهای متفقین نفوذ ناپذیر بودند.
برج اصلی یا G-Turm دارای ابعاد ۷۰ ×۷۰ با ارتفاع ۴۰ تا ۴۱ متر در نسل اول، ابعاد ۵۷ × ۵۷ با ارتفاع ۳۸ تا ۴۰ متر در نسل دوم و ابعاد ۴۳ × ۴۳ با ارتفاع ۴۷ تا ۵۷ متر در نسل سوم بود و بعضی مدل ها تا ۱۳ طبقه داشتند. در ابتدا این برج ها بسیار بزرگ ساخته شدند اما در سال های بعد به دلیل فشار اقتصادی، کاهش منابع بتن و فولاد، و تمرکز بیشتر بر کارایی دفاعی و تهویه، طراحی نسلهای بعدی فشرده تر و بهینه تر شد، بدون آنکه کار کرد دفاعی شان کاهش یابد. در بعد تسلیحات هر برج دارای چهار قبضه توپ دو لول ۱۲۸ میلی متری بود که جمعا قادر به شلیک تقریبا ۹۶ گلوله در دقیقه و برد موثر ۱۴۰۰۰ متر بودند. همینطور در بحث دفاع هوایی نزدیک دارای ۸ قبضه توپ ۳۷ میلی متری و ۸ قبضه ۲۰ میلی متری چهار لول در نسل اول و سوم و ۴ تا ۶ قبضه از هر کدام در نسل دوم بودند.
تعداد خدمه هر برج اصلی ۳۵۰ نفر نیروی فنی و عملیاتی بود و هر برج دارای بیمارستان کوچک، منبع برق مستقل، چاه آب مستقل، تهویه مطبوع، انبار مهمات و دارو و غذا برای روزها بود.
نمایی از توپ های ۱۲۸ میلی متری بر روی فلاک تاور ها
در برج های دیدهبانی یا L-Turm، نیز طراحی به مرور تغییر کرد و کوچکتر و عمودی تر شدند. این برج های کوچک تر و در نسل اول با ابعادی در حدود ۵۰ متر طول، ۲۳ متر عرض و ۳۹ متر ارتفاع بودند و در برخی نسخه ها تعداد طبقه های شان از جمله طبقه های زیرزمینی به ۹ طبقه نیز میرسید. همانند برج های اصلی این برج ها هم دارای بیمارستان کوچک و بقیه امکانات بودند. تعداد خدمه به ۵۰ تا ۱۰۰ نفر میرسید و هر برج دارای یک رادار (Würzburg‑Riese)، یک دستگاه کنترل آتش ضد هوایی (Ansbah) و یک کامپیوتر آنالوگ Kommandogerät 40 بود.
کامپیوتر آنالوگ Kommandogerät 40 و رادار Würzburg‑Riese
دستگاه Ansbach معمولا با رادارها ترکیب میشد و مختصات دقیق هدف هوایی (زاویه سمت، زاویه ارتفاع، فاصله) را اندازهگیری میکرد، اطلاعات به دست آمده به Kommandogerät 40 ارسال میشد تا مسیر شلیک ضد هوایی محاسبه شود و بعد مسیر شلیک ضد هوایی به برج اصلی ارسال میشد. همینطور برای دفاع هوایی نزدیک این برج ها هر کدام مسلح به ۲ تا ۴ قبضه توپ ۲۰ میلی متری چهار لول و ۱ تا ۲ قبضه توپ ۳۷ میلی متری بودند.
یک برج دیده بانی
برج های برلین در قالب سه مجموعهی کامل (هر مجموعه شامل دو برج یکی برج آتش (G-Turm) و دیگری برج کنترل (L-Turm) بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ ساخته شدند.
اولین این برج ها سال ۱۹۴۰ در پارک تیرگارتن (Tiergarten) درست در قلب شهر در محوطه باغ وحش و نزدیک به ساختمان رایشتاگ و دروازه براندنبورگ ساخته شد. این مجموعه به علت مجاورت با مناطق دیپلماتیک و دولتی، نقشی حیاتی در دفاع از مرکز سیاسی رایش داشت.
مجموعه دوم سال ۱۹۴۱ در منطقه فریدریشزهاین (Friedrichshain) منطقهای صنعتی و پرجمعیت که به پناهگاه و حفاظت بیشتری نیاز داشت ساخته شد.
سومین مجموعه سال ۱۹۴۲ در هومبولدهاین (Humboldthain) شمال برلین، ساخته شد و هنوز هم بخشی از آن باقی مانده است.
سه مجموعه فلاک تاور برلین از نسل اول بودند و در نقاطی پیرامون مرکز شهر قرار گرفتند تا با ایجاد یک مثلث حفاظتی، تیراندازی متقاطع گسترده را فراهم کنند. این الگو باعث تضمین پوشش کامل مرکز شهر از حملات هوایی میشد.
فلاک تاور نسل اول
در سال ۱۹۴۲ کار ساخت اولین مجموعه در هامبورگ نیز شروع شد و در ضلع غربی میدان Heiligengeistfeld در غرب مرکز هامبورگ ساخته شد، این برج از نسل اول بود.
مجموعه دوم در هامبورگ اواخر سال ۱۹۴۲ کار ساخت آن آغاز گردید و تا سال ۱۹۴۳ پایان یافت این برج که از نوع نسل دوم بود در محله Wilhelmsburg در جنوب مرکز شهر ساخته شد.
فلاک تاور نسل دوم
سه مجموعه دیگر از این توپ ها نیز ساخته شدند البته خارج از آلمان و در وین اتریش.
اولین مجموعه که از نسل سوم بود کار ساختش در جنوب شرقی مرکز شهر در دسامبر ۱۹۴۲ آغاز و تا اکتبر ۱۹۴۳ پایان یافت.
مجموعه دوم که آنهم از نسل سوم بود از اکتبر ۱۹۴۳ تا ژوئیه ۱۹۴۴ در جنوب غربی مرکز وین ساخته شد.
همینطور کار ساخت مجموعه سوم که از نسل دوم بود در شمال شرق مرکز وین از جولای ۱۹۴۴ تا ژانویه ۱۹۴۵ صورت گرفت.
فلاک تاور نسل سوم
فلاک تاورها در دفاع از مرکز شهرها موثر بودند، چنانچه بمبافکنهای متفقین کوشش میکردند وارد ساحهٔ برد این برجها نشوند. نیروی هوایی بریتانیا (RAF) در طراحی مسیرهای حمله شبانه، معمولاً طوری برنامه ریزی میکرد که از نزدیک شدن به نواحی پوشش داده شده توسط Flaktürme خود داری شود. این برج ها با توپ های ضدهوایی ۱۲۸ میلیمتری، میتوانستند تا ارتفاع بیش از ۱۴ هزار متر را پوشش دهند و تهدیدی برای بمبافکن های سنگین محسوب میشدند.
فرماندهان عملیات هوایی به خوبی میدانستند که ورود مستقیم به محدودهٔ این برجها میتواند به افزایش تلفات بمبافکن ها منجر شود. از همینرو، در بسیاری از عملیاتها، هواپیماها یا در خارج از شعاع مؤثر این برج ها پرواز میکردند، یا سعی میکردند با تغییر ارتفاع و مسیر پرواز، از اصابت گلولههای ضدهوایی آنها در امان بمانند.
در اسناد و گزارشهای جنگی آمده است که مأموریت هایی که به ناچار از نزدیکی فلک تاورها عبور میکردند، با تلفات بیشتر و دقت پایینتر همراه بودند؛ چرا که آتش متمرکز این برجها، علاوه بر انهدام مستقیم هواپیماها، باعث اختلال در تمرکز خلبانان و افزایش احتمال خطای بمباران میشد.
هدف اصلی آتش فلاک تاور ها فقط سرنگونی نبود، بلکه جلوگیری از دقت بمباران با مجبور کردن آنها به پرواز در ارتفاع بیشتر و اجباری کردن تغییر مسیرها بود.
اما فلاک تاورها تنها وظیفه محافظت از آسمان شهر ها را نداشتند، این برج های چند طبقه علاوه بر نقش نظامی خود به عنوان پناهگاه های ضد هوایی برای غیرنظامیان نیز عمل میکردند. برج های اصلی قادر به جای دادن ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر غیر نظامی و برج های دیدهبانی تا ۷۰۰۰ نفر در خود جای میدادند.
در جریان نبرد برلین نیروهای ارتش سرخ با تانک های سنگین و توپخانه سنگین ۲۰۳ میلی متری نتوانستند به این برج ها نفوذ کنند و هر گونه حمله مستقیم به این برج ها با شکست مواجه شد. به عنوان مثال برج Zoo در جریان این نبرد توانست حمله سربازان شوروی از پل مولتکه را به کلی دفع کرده و تعداد زیادی از تاک های شوروی را بر روی این پل منهدم کند، سربازان شوروی مجبور شدند این برج را دور بزنند و پل مولتکه را رها کنند. این برج که در نزدیکی رایشتاگ قرار داشت توانست پوشش ضد تانک خوبی برای آن فراهم کند و تصرف رایشتاگ توسط سربازان شوروی را به تاخیر بیاندازد. در نهایت این برج ها که در شرایط اضطراری برلین تا ۳۰۰۰۰ غیر نظامی را در خود جای داده بودند با مذاکره وادار به تسلیم شدند.
برجهای فلاک بدون شک ساختارهایی مستحکم و بیسابقه در زمینه پدافند هوایی بودند، اما بسیاری از تحلیلگران نظامی پس از جنگ، بر این باور بودند که هزینه ساخت آنها بسیار بالا بود، هر برج به قدری بزرگ و پیچیده بود که منابع عظیمی از بتن، فولاد، نیروی کار ماهر و زمان را میطلبید. این در حالی بود که میشد با همان منابع، دهها سکوی ضدهوایی متحرک یا پایگاههای هواپیمایی ساخت.
همینطور توانایی مقابله کامل با حملات هوایی را نداشتند اگرچه Flakturm ها محدودهای از شهر را به شدت محافظت میکردند، اما در مقابل هزاران بمبافکن متفقین، نتوانستند از نابودی زیرساختهای کلیدی شهرها به طور مؤثر جلوگیری کنند.
این برجها به نوعی تبدیل به نماد آلمان نازی بعد از جنگ شدند. و ثابت کردند تخریب آنها ساده نیست. برج باغ وحش برلین (Zoo Flakturm) در اولین اقدام تخریب توسط نیروهای بریتانیایی، با استفاده از ۲۵ تن دینامیت منفجر گردید، اما کاملاً پابرجا ماند و تنها بخشهایی از آن ترک برداشت. در نهایت، در سومین تلاش و با استفاده از بیش از ۳۵ تن مواد منفجره توانستند آن را ویران کنند.
برجهای دیگر نیز سرنوشتی گوناگون یافتند. برخی مانند برجهای Friedrichshain به صورت کامل نابود شدند (یکی در جریان جنگ و دیگری پس از آن توسط شوروی) در حالی که برخی دیگر با تغییر کاربری، به بخشهای فرهنگی یا صنعتی شهرها پیوستند. برای نمونه در هامبورگ، برج بزرگ Heiligengeistfeld نه تنها تخریب نشد، بلکه در دهه های بعدی به عنوان مرکز داده، پناهگاه، انبار، و نهایتاً آکواریوم و مرکز فرهنگی بازسازی شد.
برخی از برجهای وین نیز هنوز پابرجا هستند، هرچند بسیاری از آنها متروکه اند یا تغییر کاربری یافتهاند؛ یکی از آنها بعدها به نیروگاه برق اضطراری تبدیل شد.
برخی از این برجها، به دلیل ساختار ضخیم و غیرقابل نفوذشان، به عنوان پناهگاه های بحران در دوران جنگ سرد نیز باقی ماندند یا برنامه ریزی برای استفاده مجدد از آنها در بحرانهای احتمالی آینده صورت گرفت.
استحکام افسانهای این برج ها، چنان بود که پس از جنگ نیز تخریب کامل آنها برای متفقین چالشی عظیم محسوب میشد. آنها عملاً آنقدر مقاوم طراحی شده بودند که حتی با تجهیزات سنگین مهندسی نیز بهراحتی از بین نمیرفتند، و در نهایت نیز برخی به عنوان یادمانهای تاریخی و نشانههایی از مهندسی نظامی آلمان نازی حفظ شدند.
مقالات مشابه
سد شکنان(عملیات بمب باران سدها المانی)
بزرگترین بمب باران هوایی تاریخ
منابع
Michael Foedrowitz – Flak Towers: The Defence of the Reich
Allied Intelligence Reports on Berlin and Vienna Flak Towers (1945)
Ian Hogg – German Artillery of World War Two
Michael Foedrowitz – Flaktürme (Osprey Series)
German Federal Archives – Baupläne der Flaktürme
Deutsches Technikmuseum Berlin – Archive
Berliner Unterwelten e.V. – Humboldthain Flak Towe