
حمید اسماعیل پور (دانشجوی سال چهارم کارشناسی علوم سیاسی)
کل نیرو های مسلح ایالات متحده ی آمریکا شامل هفت سازمان نظامی میباشد که چهار سازمان آن متعلق به ارتش بوده و شامل 1-نیروی زمینی ، 2-نیروی هوایی ، 3-نیروی دریایی و 4-سپاه تفنگداران دریایی میباشد و زیر نظر وزارت دفاع و ستاد مشترک کل ارتش ایالات متحده ی آمریکا اداره میشوند.(پیام نویسنده: دوستان همونطور که اطلاع دارین آمریکا یه قاره ست که کشور های زیادی هم داره و این مقاله در مورد یک سازمان نظامی کشور ایالات متحده ی آمریکا ست. پس من برای اینکه کلمات “ایالات متحده ی آمریکا” پشت سر هم تکرار نشه فقط مینویسم آمریکا و ایالات متحده رو نمینویسم)سپاه تفنگداران دریایی آمریکا از 30 ژوئن 1834 در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تشکیل شد و زیر نظر نیروهای دریایی آمریکا فعالیت میکرد. امروزه این نیرو یعنی USMC کاملا مستقل شده و سازمان عظیمی را تشکیل داده که هزاران ملوان ، تفنگدار ،سرباز ، خلبان و پرسنل بسیاری را در خدمت دارد. این نیرو تاسیسات و تجهیزات بسیار زیادی در اختیار دارد که شامل پایگاه های بزرگی در سر تا سر جهان ،ناو های جنگی بزرگ و کوچک ، جنگنده ها تاکتیکی عمود پرواز ، لشکر های زرهی ، هلیکوپتر های مختلف ، توپخانه و… میشود.تاریخ سپاه تفنگداران دریایی آمریکا زمانی آغاز شد که دو گردان از ملوانان نیروی دریایی در تاریخ 10 نوامبر 1775 در فیلادلفیا به عنوان یک شاخه خدمتی دوره های آموزشی جنگ در ساحل را گذراندند.
آموزش آن ها بسیار ابتدایی بود. آنها می آموختند که با قایق های کوچک از کشتی های نیروی دریایی جدا شوند و به سمت ساحل حرکت کنند و ساحل یا جزایر را تسخیر کنند و اطمینان حاصل نمایند که در ساحل توپخانه ی دشمن مستقر نیست که در صورت نزدیک شدن کشتی به آن آسیبی برساند و در صورتی که توپخانه ی دشمن در ساحل مستقر بود آن را تسخیر کرده و توپخانه را خاموش میکردند تا ناو های نیروی دریایی بتواند به ساحل رسیده و تخلیه ی نیرو و تجهیزات کند.
در جنگ جهانی دوم سپاه تفگداران دریایی ایالات متحده آمریکا بزرگترین عملیات های آبخاکی (آبی خاکی) را در اقیانوس آرام انجام داد و با تسخیر جزیره به جزیره، خود را به خاکی اصلی ژاپن رساند.
همکنون سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده ی آمریکا دارای حدود دیویست هزار نفر (200,000) تفنگدار و حدود چهل هزار نفر (40,000) پرسنل (ملوان، خدمه فنی، خلبان جنگنده و بالگرد و…) فعال است. سپاه تفنگداران دریایی با مجموع دیویست و چهل هزار (240,000) نفر نیرو کوچکترین سازمان نظامی تحت امر وزارت دفاع ایالات متحده است.

1-دفاع از پایگاه های نیروی دریایی و انجام عملیات های تخصصی آبخاکی برای حمایت از نیروی دریایی و سایر نیروهای ارتش ایالات متحده ی آمریکا.
2-توسعه ی تاکتیک ها، تکنیک ها و تجهیزات مدرن برای تفنگداران دریایی و سایر نیروهای ویژه ی کل ارتش ایالات متحده ی آمریکا.
3-وظیفه ی سوم شامل اطاعت از هر دستوری میشود که رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا یا وزیر دفاع ایالات متحده صادر کند.(پیام نویسنده: دوستان به نظرم بهتره در مورد هر یک از وظایف سه گانه یه توضیح خیلی مختصری بدم؛
توضیح وظیفه ی اول ، نیروی دریایی ایالات متحده ی آمریکا بزرگترین، قدرتمند ترین و پیشرفته ترین نیروی دریایی در جهان است و در زمان جنگ وظایف حساس، سخت و خطیری را بر عهده دارد. پس در زمان نبرد نمیتواند نگران دفاع از خودش هم باشد به عبارتی دیگر بخشی از توان عملیاتی خویش را برای دفع حمله ی احتمالی دشمن صرف کند پس این وظیفه یعنی دفاع از نیروی دریایی در هر زمان و مکانی به سپاه تفنگداران نیروی دریایی سپرده شده است.
توضیح وظیفه ی دوم ، سپاه تفنگداران دریایی بهترین و نخبه ترین تکاوران آمریکا را در اختیار دارد به عبارت دیگر شاید شخصی بتواند در نیروی زمینی آمریکا تکاور شود اما همان شخص نتواند در سپاه تفنگداران قبول شده و تفنگدار دریایی شود پس میتوان نتیجه گرفت که تکاوران سپاه تفنگداران واقعا نخبه و ویژه هستند. بنابر این ستاد مشترک کل ارتش آمریکا وظیفه ی توسعه ی تاکتیک ها و تکنیک ها و انتخاب و سفارش تجهیزات نیرو های ویژه یا تکاوران کل ارتش را به تفنگداران دریایی سپرده است به عبارت دیگر کتاب ها و آموزش هایی که سایر تکاوران ارتش آمریکا مثلا در نیروی زمینی میبینند نوشته شده توسط سپاه تفنگداران دریایی میباشد.
توضیح وظیفه ی سوم ، بند آخر پس از کش و قوص های فراوان بعد از چهار سال بالاخره توسط کنگره ی ایالات متحده ی آمریکا برای سازماندهی بهتر سپاه تفنگداران دریایی در سال 1951 تصویب شد. نماینده گان پس از برسی های بسیار بر عملکرد سپاه تفنگداران دریایی در جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیدند که این نیرو برخی مواقع از انجام وظیفه ی اصلی خود دور میشده و به کارهای حاشیه یی میپرداخته به عنوان مثال در برخی از شهر های اروپا بجای حمایت از ارتش ایالات متحده تبدیل به پلیس ضد شورش شده بود و مردم عادی طرفدار آلمان و هیتلر را سرکوب میکرده. بنابراین نماینده گان خواستند که در صورت بروز جنگ دستور کتبی و رسمی از طرف رئیس جمهور صادر شود و تفنگداران فقط از آن دستور اطاعت کنند و وارد فعالیت های حاشیه یی نشوند.)
هلیکوپتر وی آی پی رئیس جمهور ،خلبان ، خدمه ی فنی و تعمیر و نگهداری آن نیز توسط سپاه تفنگداران دریایی تامین میشود. تفنگداران دریایی همچنین وظیفه ی حفاظت و جابجایی وی آی پی معاونین ریاست جمهوری و وزیران کابینه را نیز بر عهده دارند.
بین بالگرد های انتقال وی آی پی و دو هواپیمای مخصوص ریاست جمهوری یعنی “Marine One” و “Marine Two” یک خط تماس امن ماهواره یی برقرار است. برخی رسانه ها ادعا میکنند که حفاظت از دو هواپیمای ریاست جمهوری نیز در اختیار سپاه تفنگداران دریایی بوده و آنها اجازه ی پرواز و یا عدم پرواز را به این هواپیماها میدهند.در قوانینی که در سال 1946 تصویب شد وظیفه ی تامین امنیت سفارتخانه ها ، کنسولگری ها و سایر اماکن متعلق به دولت ایالات متحده ی آمریکا به سپاه تفنگداران دریایی محول شد. بنابراین در سال 1948 تفاهم نامه یی بین وزیر امور خارجه و فرمانده سپاه تفنگداران دریایی به امضا رسید و در 15 دسامبر همان سال (1948)برای اولین بار 83 نفر از تفنگداران دریایی برای حفاظت از اماکن سیاسی آمریکا به 36 کشور خارجی اعزام شدند. و تا به امروز که در 140 کشور امنیت سفارتخانه و کنسولگری های ایالات متحده را تامین میکنند.
با در اختیار داشتن هواپیما های ترابری در کمتر از یک روز به هر نقطه یی از کره ی زمین اعزام میشوند و دست به پشتیبانی از سایر نیروهای مختلف عمل کننده ی ارتش ایالات متحده ی آمریکا میزنند.
اگر نیروی دریایی نیاز به پشتیبانی داشته باشد، با شناور های بزرگ و کوچکی که در اختیار دارند از آنها پشتیبانی میکنند. اگر نیروی زمینی درخواست کمک کند با قوای زرهی ، توپخانه و تکاوران به یاریشان میروند. و اگر نیروی هوایی از آن ها یاری بخواهد با جنگنده های نسل پنجم اف 35 بی از آنها حمایت خواهند کرد.
یکی از بهترین ویژگی های سپاه تفنگداران دریایی این است که برای پشتیبانی هر نیرویی که اعزام شوند تحت امر آن نیرو قرار میگیرند. مثلا اگر تانک ها و توپخانه هایش برای کمک به نیروی زمینی ارسال شود به محض رسیدن تحت امر لشکر های زرهی یا توپخانه یی نیروی زمین قرار میگیرد و از دستور فرماندهی نیروی زمینی تبعیت میکند.نیروی زمینی اعتقاد دارد شما اگر یک کشور را هم با موشک باران و بمباران نابود کنید و تمام پادگان ها و پایگاه ها را در هم بکوبید ، بازهم در نهایت برای تسخیر آن کشور باید با نیروی زمینی و نیروی پیاده شهر به شهر پیشروی کنید و کوچه به کوچه خیابان ها و کوچه ها به تصرف خود در بیاورید. آنها قلباً اعتقاد دارند که این پوتین های سربازان پیاده نظام است که شهر ها و کشور ها را فتح میکند و نیروی زمینی وظیفه ی اصلی را در فتح یک جنگ بازی میکند.
نیروی دریایی اعتقاد دارد که فقط یک سوم سطح کره ی زمین خشکی است و دو سوم سطح جهان را آب تشکیل داده، پس نیروی دریایی باید دو برابر از نیروی زمینی قوی تر و بزرگتر باشد و کشوری که نیروی دریایی قدرتمند نداشته باشد هر جنگی را شروع کند بازنده خواهد بود.
نیروی هوایی هم میگوید که یک سوم جهان را خشکی تشکیل داده! دو سومش را هم آب! اما تمام سطح کره ی زمین را آسمان و هوا احاطه کرده پس ارزش نیروی هوایی بیش از هر دو نیروی دیگر است.اما سپاه تفنگداران دریایی دقیقا برخلاف هر سه ی اینها فکر میکند. فرهنگ سازمانی آنها به هر سه نیرو به یک اندازه بها میدهد. آنها اعتقاد دارند که هر یک از قوای سه گانه ضعیف عمل کند هم خودش را به نابودی میکشاند و هم باعث شکست هر دو نیروی دیگر میشود.هرچند که آنها اعلام میکنند که به هر سه نیرو به یک اندازه اهمیت میدهند اما با این حال تمرکز اصلیشان بر نیروی زمینی میباشد.
فرمانده هان سپاه تفنگداران آموزش های ملوانی نمیبینند بلکه آموزش های پیاده نظام را میگذرانند.
مدت زمان زیادی نگذشته بود که وزارت دفاع ایالات متحده ی آمریکا دریافت سپاه تفنگداران دریایی از وظیفه ی اصلی خود منحرف شده اند و بجای ورود به نبرد های زمینی از روی دریا نیروی زمینی را کنترل میکنند. بدین ترتیب وزارت دفاع دستور داد که سپاه تفگداران دریایی حق ندارد که در فرماندهی نیروی زمینی دخالت کند و حتی در صورت پیوستن به نیروی زمینی باید تحت امر نیروی زمینی باشد نه فرمانده هان سپاه تفنگداران. بدین ترتیب وظایف سنتی سپاه تفنگداران دریایی احیا شده و دوباره تمرکز سپاه تفنگداران بر عملیات های تخصصی آبخاکی معطوف شد نه فرماندهی نیروی زمینی از دریا.سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده ی آمریکا یک نیروی واکنش سریع است و همتنطور که از اسمش مشخص است باید به سرعت و در کمترین زمان ممکن در هر نقطه یی از زمین حظور یابد اما انتقال بوسیله ی کشتی ها از آمریکا تا نقاط عملیاتی چند روزی طول میکشد و این برای یک نیروی واکنش سریع یک عیب محسوب میشود بنابراین وزارت دفاع تصمیم گرفت که قسمتی از پایگاه های نیروی دریایی در سرتاسر جهان را به سپاه تفنگداران تحویل بدهد تا در تمام قاره ها و دریاها مستقر باشند برای مثال ناوگان سوم نیروی دریایی ایالات متحده در کشور ژاپن قرار دارد و وزارت دفاع بخشی از پایگاه دریایی ناوگان سوم نیروی دریایی را به سپاه تفنگداران تحویل داده که در منطقه ی شرق آسیا یک نیروی واکنش سریع آماده داشته باشد. این موضوع که سپاه تفگداران بتواند از پایگاه های نیروی دریایی استفاده کند باعث شده که سپاه تفنگداران تصمیم بگیرد که ناو های لجستیکی خود را تا سال 2025به نصف کاهش دهد زیرا که دیگر نیازی به حمل و نقل های عظیم از خاک آمریکا به سایر نقاط جهان ندارد.
جنگ داخلی آمریکا
سپاه تفنگداران دریایی در جنگ داخلی آمریکا که از سال 1861 تا سال 1865 به طول انجامید نقش کمی داشت. مهمترین وظیفه آنها محاصره ی دریایی یا زمینی بود نه شرکت در نبرد های خونین. اما با گذشت زمان و نزدیک شدن به پایان جنگ داخلی آمریکا سپاه تفنگداران دریایی در نبرد های ویژه و سختی شرکت کرده و خوش درخشیدند. به طوری که با اطمینان میتوان گفت تصرف نیواورلئان و اشغال بوتون روژ و لوئیزیانا بدون سپاه تفنگداران دریایی بسیار سخت و یا حتی به قول برخی کارشناسان غیر ممکن بود. همچنین سپاه تفنگداران دریایی تامین امنیت حوزه رودخانه ی میسیسیپی را بر عهده داشت و در این ماموریت بود که نشان داد نیرویی نخبه و کاربلد است که مسئولین کشور میتوانند عملیات های بسیار دشوار را به آنها بسپارند.
بعد از پایان جنگ داخلی آمریکا ، قدرت سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده تحلیل رفته بود. حدود یک سوم از نیرو هایش را در نبرد های دشوار پایانی از دست داده بود و بخشی اعظمی از نیرو هایش هم که مخالف قوانین ایالت های شمالی بودند از سپاه تفنگداران دریایی جدا شده بودند. عملیات های خاصی که بسیاری از ژنرال های ارتش ایالت های شمالی آنها را غیر ممکن میدانستند توسط سپاه تفنگداران دریایی انجام شده و البته پیروز هم شده بودند. شایستگی هایی که سپاه تفنگداران از خود نشان دادند سیاستمدار ها را مجاب کرد که توجه ویژه یی به این نیروی نخبه بکنند. بدین ترتیب کشتی های بادبانی آنها از خدمت خارج شده و کشتی های با قدرت بخار جایگزین آنها شدند. مجلس تصویب کرد که سپاه تفنگداران دریایی میتواند تا دو برابر نیرویی را که در جنگ از دست داده را دوباره جذب کند. نماینده گانی که کوچکترین تخصص نظامی داشتند میدانستند که سپاه تفنگداران عملیات های غیر ممکن را ممکن کرده است، پس هر چقدر که بودجه برای تجهیز و تامین نیروی آن هزینه کنند ارزشش را دارد و در نهایت آمریکا صاحب یک نیروی نخبه خواهد شد که امنیت ش را به طور کامل تامین میکند.
از پایان جنگ داخلی تا پایان قرن نوزدهم در این سی و خورده یی سال سپاه تفنگداران دریایی در 28 مداخله ی نظامی شرکت داشتند که اغلب آنها در داخل ایالات متحده و برای سرکوب اغتشاشات سیاسی ، ایالتی و اعتراضات خشونت آمیز کارگری بود.
در دوران فرماندهی ژاکوب زیلین، فرهنگ و سنت های دریایی سپاه تفنگداران شکل گرفته و قوانین و مقررات مخصوص این نیرو تهیه و تصویب شد. در دهه ی 1880 سپاه تفنگداران دریایی برای خود پرچم مخصوص تهیه کرده و سرود مخصوص این نیرو را با نام “سرود دریانوردی” نواخته و به تصویب رساندند. و شعار مشهور خود را نیز “Semper Fidelis” در این دهه تصویب کردند.
سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم جنگ های بسیاری را در فیلیپین، کوبا ، پورتوریکو ، قیام بوکسر در چین (1901-1899)، پاناما، ماجرای پیکاسای کوبایی، حادثه پردیکاریس در مراکش، درگیری وراکروز ، سانتو دومینگو ، و جنگ های هائیتی و نیکاراگوئه که به جنگ های موز نیز شهرت یافت شرکت کرد. اما مهمترین این جنگ ها ، جنگ اسپانیا-آمریکا در سال 1898 بود. و جنگ مهم دیگر جنگ 1899 خلیج گوانتانامو، بین آمریکا و کوبا بود. تفنگداران دریایی ایالات متحده یک پایگاه دریایی پیشرفته را که امروزه نیز از آن استفاده می شود در آن جنگ به دست آورد.
تجربیات به دست آمده در این عملیات ها و جنگ ها که از انواع جنگ های منظم و نامنظم و گاه چریکی و حتی عملیات های ضد شورش را شامل میشد اولین بار به رشته ی تحریر در آمده و به شکل کتاب هایی برای تدریس در پادگان های سپاه تفنگداران دریایی در اختیار این نیرو ها قرار گرفت.

جنگ جهانی اول
در طول جنگ جهانی اول سپاه تفنگداران آمریکا به عنوان بخشی از نیروی دریایی ایالات متحده تحت فرماندهی ژنرال پرشینگ خدمت می کردند. زمانی که ایالات متحده ی آمریکا در روز 6 آوریل 1917 وارد جنگ شده و در جبهه های غربی فرانسه حضور یافت ، فرمانده هان و افسران فرانسوی در شوک فرو رفتند آنها تا به امروز نیروی هایی با این توانایی ندیده بودند. سطح آمادگی و نحوه ی فرماندهی و انجام عملیات توسط این نیروهای نخبه موجب دردسر هایی برای فرمانده هان و افسران جزء ارتش فرانسه شده بود چرا که ژنرال های فرانسوی قدرت تفنگداران دریایی را همواره بر سر آنها میکوبیدند. مدت زیادی از حضور سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده در جبهه ها نگذشته بود که سربازان آلمانی به آن ها لقب”Teufelshunde” به معنای “شوالیه ی شیطان” یا “ستیزه جویان شیطان” را دادند. مدارک باقی مانده از جنگ جهانی اول نشان میدادند که آلمانها برای مقابله با سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده دو برابر آن ها نیرو به خط مقدم اعزام میکردند به عبارتی برای یک گروهان از تفنگداران دریایی دو گروهان سرباز آلمانی اعزام میشدند یا برای یک تیپ تفنگدار دریایی دو تیپ سرباز آلمانی به جبهه اعزام میشدند. این موضوع اصلا عجیب نبود زیرا که اغلب فرمانده هان سپاه تفنگداران دریایی در جنگ جهانی اول بیش از 20 جنگ رسمی و بزرگ را در طول دوران خدمت 30 ساله خود پشت سر گذاشته بودند و کوهی از تجربه بودند. به جرئت میتوان گفت تفنگداران دریایی ایالات متحده در جنگ جهانی اول با تجربه ترین نیرو های درگیر در این جنگ بودند.
برخی از عملیات هایی که سپاه تفنگداران دریایی در جنگ جهانی اول انجام دادند به قدری مهم و پیچیده بوده است که تا به امروز در دانشگاه های نظامی سرتا سر جهان تدریس میشوند برای مثال “نبرد بللو وود” که در اواسط سال 1918 تحت فرماندهی سپاه تفنگداران بوقوع پیوست.
در پایان جنگ جهانی اول نیروی دریایی آمریکا تقریبا 500 کشته و 13000 ملوان مجروح داشت، در مقابل سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده 2400 کشته و 70000 تفنگدار مجروح داشت. به وضوح میتوان دید که تعداد کشته ها ی سپاه تفنگداران تقریبا 5 برابر و تعداد زخمی هایش نیز تقریبا 6 برابر نیروی دریایی میباشد و این آمار خود گویای سختی وظایف و دشواری شرایط برای سپاه تفنگداران نسبت به نیروی دریایی میباشد.
یکی از اتفاقات جالبی که در جنگ جهانی اول برای اولین بار در سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده اتفاق افتاد استخدام زنان در این نیرو بود. خانم “اوگا می” اولین زنی بود که به نیروی دریایی پیوسته بود و در جنگ جهانی اول پس از اینکه آمار کشته ها ی سپاه تفنگداران دریایی بالا رفت در سال 1918 به صورت داوطلبانه از نیروی دریایی به سپاه تفنگداران دریایی منتقل شد و تبدیل به اولین تفنگدار دریایی زن تاریخ ایالات متحده شد. پس از اینکه خبر استخدام یک زن در سپاه تفنگداران دریایی در ایالات متحده پیچید زنان دیگری نیز برای خدمت در این نیرو داوطلب شدند و در نهایت 305 زن تا پایان جنگ جهانی اول در سپاه تفنگداران دریایی استخدام شده و در جنگ شرکت کردند.
بین جنگ های جهانی اول و دوم سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده توسط ژنرال “جان اِی لژیون” فرماندهی میشد. در زمان رهبری وی سپاه تفنگداران دریایی مورد مطالعه بسیاری قرار گرفت و تکنیک ها و تاکتیک های جنگی زیادی توسعه یافته و آموزش های فشرده و سخت تئوری و عملی به تفنگداران داده شد. اهمیت این همه مطالعه و هزینه برای تحقیق و توسعه ی تجهیزات و استراتژی های جنگی در جنگ جهانی دوم معلوم شد زمانی که سپاه تفنگداران دریایی عملیات هایی را انجام دادند که خوشبین ترین فرمانده هان نیز به پیروزی آنها امیدوار نبودند اما آنها پیروز شدند.
بسیاری از افسران بلند پایه ی سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده از جمله سرهنگ “ارل هانکاک” و ژنرال “پیت الیس” وقوع یک جنگ در اقیانوس آرام با کشور ژاپن را پیشبینی کرده بودند بنابر این سپاه تفنگداران را برای این جنگ آماده کردند. ارتش به ادعای سپاه تفنگداران اعتنای زیادی نمیکرد اما سپاه تفنگداران شدیدا ارتش را در تنگنا قرار داده و تجهیزات بسیاری را دریافت میکند و به زور هزینه ی چندین رزمایش آبخاکی را نیز از ارتش گرفته و رزمایشات را اجرا میکند تک تک این اتفاقات در عملکرد درخشان سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده در جنگ با ژاپن موثر بود.
جنگ جهانی دوم
در جنگ جهانی دوم سپاه تفنگداران دریایی به همراه سایر نیروهای ارتش ایالات متحده (زمینی،دریایی،هوایی) نقش مهمی در جنگ های اقیانوس آرام داشتند. جنگ های گوادالکانال ، بوژینویل ، تاراوا ، گوام ، تینیان ، کیپ گلاوستر ، سایپان ، پیللیو ، ایوویما و اوکیناوا ، نبرد های خونباری را میان تفنگداران دریایی ایالات متحده و ارتش ژاپن رقم زدند.
نبرد اویو جیما که از 19 فوریه 1945 آغاز شد، مسلما معروف ترین نبرد دریایی در این جنگ و یکی از بزرگترین جنگ های آبی تاریخ بود. ژاپنی ها از شکست های خود در عملیات ماریانا چیزهای زیادی آموختند و تاسیسات مستحکم زیادی در این جزیره از جمله سنگر ها و شبکه ی تونل های زیرزمینی را تهیه کردند. ژاپنی ها مقاومت شدیدی را از خود نشان دادند اما نیروهای آمریکایی در 23 فوریه به قله کوه سوربیچی رسیدند. این نبرد خونین با تلفات زیادی برای هر دوطرف همراه بود بطوری که 26000 آمریكایی و 22000 ژاپنی قلع و قعم شدند.

سپاه تفنگداران دریایی هم در اقیانوس آرام و هم در اروپا میجنگیدند اما تمرکز اصلی شان بر اقیانوس آرام بود و جنگ با ژاپن بود. زیرا که وزارت دفاع نقش نیروهای ویژه و تکاور را در اروپا را به لشکر های هوابرد و چترباز سپرده بود. با این حال سپاه تفنگداران همچنان وظایف مهمی را در اروپا بر عهده داشت. دفاع از کشتی های غیر نظامی در آب های اطراف اروپا از جمله کشتی های حاظر در اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه. تامین امنیت سفارت خانه ها و کنسولگری های ایالات متحده در خاک اروپا. سازمان اطلاعاتی آمریکا معروف به سیا عملیات های ویژه و ماموریت های خاص و خطرناکی را در خاک اروپا تحت عنوان “دفتر برنامه های خدمات راهبردی” انجام میداد که برای این کار نیرو های ویژه ی و کار آزموده یی نیاز داشت بنابر این تیم های ویژه ی کوچک و بزرگی از تفنگداران دریایی را در اختیار خود (سیا) داشت.
با اینکه سپاه تفنگداران توجه خود را در جنگ با ژاپن متمرکز کرده بود اما همچنان عملیات های بزرگی و شگفت انگیزی پپکه در تاریخ جنگ های عصر جدید ماندگار شده اند را در اروپا به نمایش گذاشت که بزرگ ترین آنها عملیات فرود آبخاکی در ساحل نرماندی میباشد.
در پایان جنگ جهانی دوم، تعداد لشکر های سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده از 2 لشکر (قبل از جنگ) به 6 لشکر (در پایان جنگ) افزایش یافته بود. که در مجموع شامل حدود پانصد هزار نفر (500.000) تفنگدار دریایی بود. لشکر های جدید شامل 20 گردان مختلف همچون گردان پدافند ، گردان چتر باز ، گردان امداد و نجات ، گردان توپخانه و … بود.
در طول جنگ جهانی دوم حدود 87،000 تفنگدار دریایی مجروح و قطع عضو ، و نزدیک به 20،000 نفر از آنها کشته شدند. و در پایان جنگ 82 مدال افتخار به اعضا ی سپاه تفنگداران دریایی اهدا شد.
گوردون اِل روتمن ( Gordon L. Rottmann) مورخ سرشناس تاریخ نظامی آمریکا اعتقاد دارد که پس از اینکه هر دو فرمانده نیروی دریایی و فرمانده سپاه تفنگداران دریایی کنگره را ترک کردند کنگره پس از چندین ساعت مذاکره بین نماینده گان تصویب کرد که سپاه تفگداران باید از نیروی دریایی جدا شده و مستقل شود اما نه در این زمان که کشور درگیر یک جنگ جهانی است. اکثر نماینده گان بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که سپاه تفنگداران باید سازمان نظامی مستقل و مختص به خود را داشته باشد بنابر این از همان سال (1942) سپاه تفنگداران نظام آموزشی مستقل از نیروی دریایی برای خود تشکیل داده و لباس یونیفورم خاص خود را به تن کردند و پرچم و سلسله مراتب فرماندهی مستقل از نیروی دریایی را تشکیل دادند.
بالاخره پس از کش و قوس های فراوان فرمانده نیروی زمینی موافقت کرد که بخش اندکی از تجهیزات نیروی زمینی در اختیار سپاه تفگداران دریایی ایالات متحده قرار بگیرد. بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند که یکی از بهترین و تاثیر گذار ترین اقدامات کنگره در جنگ جهانی دوم همین کار یعنی مستقل کردن سپاه تفگداران از نیروی دریایی و تجهیز آن با ادوات جنگی نیروی زمینی بود که تاثیر زیادی در پیروزی آمریکا داشت.
بالاخره در سال 1947 یعنی دو سال پس از جنگ “قانون امنیت ملی” آمریکا تصویب شد و در آن سپاه تفنگداران به عنوان یک سازمان نظامی کاملا مستقل شناخته شد. سپاه تفنگداران نیز طی پنج سال اساسنامه و سلسله مراتب و نظام سازمانی خود را تدوین کرده و در سال 1952 به مجلس بردند. پس از چندین تغییر بزرگ و کوچک سرانجام قانون داگلاس منسفیلد تصویب شده و سپاه تفگداران به عنوان یکی از سازمان های مستقل تحت امر ستاد مشترک ارتش ایالات متحده ی آمریکا شناخته شد. طبق همان قانون سپاه تفنگداران میتوانست نیروی دریایی ، نیروی زمینی و نیروی هوایی مستقل و مختص به خود را داشته باشد. قانونی که تا به امروز پابرجاست.
شبه جزیره ی کره از سال 1905 تا 1945 در اشغال ژاپن بود اما پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم ارتش ژاپن از شبه جزیره ی کره خارج شده و این شبه جزیره بین طرفین پیروز جنگ تقسیم شد. بطوری که قسمت جنوبی این شبه جزیره به آمریکا و قسمت شمالی آن به شوروی رسید. اما طولی نکشید کره ی شمالی با تحریک چین و پشتیبانی شوروی به کره ی جنوبی حمله کرد. پس از تشکیل شورای امنیت سازمان ملل و رای به دخالت نظامی در شبه جزیره ی کره ارتش آمریکا وارد این جنگ شد. ارتش خلق کره (کره ی شمالی) تقریبا تمام خاک جمهوری کره (کره ی جنوبی) را اشغال کرده بود به جز منطقه ی ساحلی پوسان که در جنوب شرق این کشور واقع شده بود. ژنرال پنج ستاره “داگلاس مک آرتور” که یک کهنه سرباز جنگ جهانی بود و فرماندهی قوای آمریکایی و نیرو های سازمان ملل (ترکیه،آلمان،انگلیس،هند،نیوزلند،سوئد،فرانسه،استرالیا و…) را بر عهده داشت. به خوبی میدانست که سپردن آغاز عملیات آزاد سازی کره به نیرویی به غیر از سپاه تفگداران دریایی اشتباهی غیر قابل جبران خواهد بود. بنابراین شروع عملیات را با دو عملیات آبخاکی که تخصص سپاه تفگداران بود شروع کرد. عملیات اول تخلیه ی نیرو در سواحل شبه جزیره ی پوسان کره ی جنوبی بود (که هنوز توسط کمونیست های کره ی شمالی اشغال نشده بود). عملیات دوم در ۱۵ سپتامبر ۱۹۵۰ انجام شد و سپاه تفنگداران با یک عملیات آبخاکی عظیم توانستند در بندر اینچهاون یعنی ۱۶۰ کیلومتر پشت خطوط ارتش کره شمالی پیاده شده و این شهر را به تصرف خود درآوردند و ۱۰ روز بعد سئول دوباره به دست قوای آمریکایی افتاد. سپاه تفنگداران دریایی سه عملیات بزرگ ارتش خلق کره (کره ی شمالی) را با تلفات بسیار اندک خنثی کردند. اگرچه با گذشت زمان و نزدیک شدن به پایان جنگ تلفات سپاه تفنگداران بالا رفت بطوری که در عملیات رودخانه یالو (مرز چین) تقریبا دو لشکر سپاه تفنگداران تقریبا نابود شد (که دلیلش بی لیاقتی ژنرال داگلاس مک آرتور و ورود ارتش کمونیست خلق چین به جنگ برای حمایت از ارتش خلق کره ی شمالی بود). سپاه تفنگداران عملیات های آبخاکی کم نظیر و یا حتی بی نظیری را برنامه ریزی و اجرا کرده و حتی لیاقتش را در فرماندهی نیروهای دیگر (زمینی،هوایی،دریایی) به اثبات رسانده بود اما بی برنامه گی های و حماقت های ژنرال مک آرتور باعث وارد شدن تلفات بسیاری به تمام قوای درگیر در جنگ از جمله ارتش آمریکا و قوای سازمان ملل شد.
آمریکا تقریبا 600.000 نفر نیرو به کره فرستاده بود که از این میزان حدوداً 250.000 نفر آن تفنگدار دریایی بود. در نهایت سپاه تفنگداران دریایی این جنگ را با 75.000 نفر مجروح و مسدوم و 30.000 نفر کشته به پایان برد. و 42 مدال افتخار نیز دریافت کرد. در نهایت جنگ کره پس از سه سال (1950-1953) تمام شد.
جنگ ویتنام
در طول جنگ ویتنام سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده ی آمریکا، در عملیات های مختلفی همچون نبرد کالور و نبرد خنشان که در سال 1968 به وقوع پیوست نقش تاثیر گذاری داشتند. نیروهای سپاه تفنگداران عموما در شمال منطقه ی جنگی فعالیت داشتند به عبارت دیگر نزدیک ترین نیروها به ویت کنگ ها افراد سپاه تفنگداران بودند. سپاه تفنگداران دریایی دو وظیفه ی ناهماهنگ بر عهده داشتند، وظیفه ی اول آنها مقابله با حملات نامنظم و چریکی ویت کنگ ها و وظیفه ی دوم مقابله با ارتش منظم و حملات ویتنام شمالی بود.

سپاه تفنگداران دریایی در ویتنام وظایف دشوار بسیاری بر عهده داشت. وظیفه ی آموزش پلیس، نیرو های ضد شورش، ارتش و تکاوران ویتنام جنوبی هم در بحبوحه ی جنگ بر عهده ی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا گذاشته شده بود. سپاه تفنگداران دریایی بیشترین تلفات را از جنگ های نامنظم و چیریکی متحمل میشدند.
ویتنام طولانی ترین جنگ برای سپاه تفنگداران دریایی بود. در پایان این جنگ فرسایشی سپاه تفگداران با بیش از پنجاه و یک هزار (51.000) مجروح و معلول و بیش از سیزده هزار (13.000) کشته به آمریکا بازگشتند و مفتخر به دریافت 57 مدال افتخار شدند.
جنگ ویتنام ضربات مهلکی بر پیکر سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده وارد کرده بود. کارشناسان ارتش آمریکا پس از مطالعات و برسی های بسیار به این نتیجه رسیدند که سپاه تفنگداران فعلی با تجهیزات و فرمانده هان به جای مانده از جنگ جهانی دوم دیگر نمیتواند پیروز هر جنگی باشد بنابراین تصمیم به بازسازی اساسی توان سپاه تفنگداران دریایی (و همچنین کل ارتش) گرفتند. اصلاحات و بازسازی های سپاه تفنگداران از اواخر دهه 1970 آغاز شده و سبب بهبود اوضاع این نیرو شد بطوری که کیفیت تجهیزات و آموزش ها شدیداً بالا رفت. پس از آن دوران فرماندهی سپاه تفنگداران تمرکز خود را بر تربیت نیروهای ویژه و تامین برترین تجهیزات جنگی برای آنها متمرکز کرد.
سپاه تفنگداران دریایی همیشه به عنوان یک نیروی واکنش سریع دست بلند ارتش ایالات متحده ی آمریکا در هر نقطه یی از جهان است. پس در هر جنگی که آمریکا نیز یک طرف آن باشد سپاه تفنگداران دریایی جزء اولین نیرو های ورود کننده به آن جنگ یا درگیری میباشد.
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی انقلابیون به سفارت آمریکا یورش برده و آن را به اشغال خود درآورده و افراد حاظر در آن را نیز گروگان گرفتند. همانطور که قبلا نیز اشاره شد وظیفه ی تامین امنیت اماکن سیاسی ایالات متحده در خارج از آن کشور بر عهده ی سپاه تفنگداران دریایی میباشد. همچنین عملیات های ویژه و طبقه بندی شده نیز باید توسط سپاه تفنگداران انجام پذیرد. بنابراین سپاه تفنگداران دریایی مامور نجات گروگان ها از دست مومنین انقلابی شدند و خلاصه به وسیله ی دست خدا شکست خوردند. در این عملیات که با نام عملیات پنجه ی عقاب شناخته میشود 8 نفر از نیروهای ویژه ی آمریکایی در صحرای طبس کشته شدند که 3 نفر از آنها عضو سپاه تفنگداران دریایی بودند.
از دیگر عملیات هایی که سپاه تفنگداران دریایی در آنها حضور داشتند میتوان به “حمله به گرانادا” و “حمله به پاناما” اشاره کرد.
در 23 اکتبر سال 1983 ساختمان مرکزی نیروی دریایی در بیروت (پایتخت لبنان) هدف یک بمبگذاری قرار گرفت که طی این حمله 220 تفنگدار و ملوان و 21 نفر پرسنل دیگر نیروی دریایی کشته شدند (این بیشترین تلفات سپاه تفنگداران دریایی در زمان صلح بود). که در نهایت موجب خروج آمریکا از لبنان شد.
در سال 1990 سپاه تفنگداران دریایی با انجام بزرگترین عملیات تخلیه و نجات، هزاران نفر از شهروندان آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی را از خشونت جنگ داخلی لیبریا نجات داده و آنها را به کشور هایشان بازگرداندند.
در طول جنگ خلیج فارس، سپاه تفنگداران دریایی از سال 1990 تا 1991 مسئول عملیات سپر صحرا بود. و سرانجام پس از تشکیل ائتلاف جهانی به همراه ارتش سایر کشور های این ائتلاف در عملیات طوفان صحرا شرکت کرده و کویت را آزاد کردند.
تفنگداران دریایی در عملیات های جنگی سومالی (1992-1995) نیز شرکت داشتند. و در عملیات های بازگشت امید1 و بازگشت امید 2 نیز حضور یافتند.
در سال 1997 نیز با انجام یک عملیات تخلیه و نجات به نام عملیات “سیلور ویک” ، تخلیه شهروندان آمریکایی از سفارت ایالات متحده در تیرانا (آلبانی) را بر عهده داشتند.
اعلام جنگ جهانی علیه تروریسم
پس از حملات 11 سپتامبر سال 2001 به برج های دوقلوی تجارت جهانی واقع در نیویورک که در آن حملات تقریبا سه هزار (3000) نفر از مردم ایالات متحده ی آمریکا کشته شدند، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش اعلام یک جنگ جهانی علیه تروریسم را کرد. هدف وی از اعلام جنگ جهانی علیه تروریسم شکست القاعده و تمام زیر شاخه های آن اللخصوص مهمترین زیرمجموعه القاعده یعنی طالبان بود (القاعده ده ها زیر شاخه در کشورهای مختلف دنیا دارد و مهمترین آنها؛ بوکوحرام، الشباب، انصار الشریعه، ابوسیاف، امارت قفقاز، جیش محمد، لشکر طیبه، طالبان و ده ها گروه دیگر میباشد. اما طالبان مهم ترین متحد و یار غار القاعده است).
رئیس جمهور جورج دبلیو بوش اعلام کرده بود که در این راستا (نابودی القاعده) تمام کشور ها و حکومت هایی که به هر نحو از این گروه تروریستی حمایت های گوناگون میکنند را نیز نابود خواهد کرد. از آن زمان سپاه تفنگداران دریایی همراه با سایر نیروهای مسلح ایالات متحده در حمایت از این عملیات جهانی بر علیه تروریسم در سراسر جهان مشغول به انجام ماموریت های گوناگون بوده است.
در بهار سال 2009 رئیس جمهور باراک اوباما برای کاهش هزینه های پنتاگون از وزیر دفاع “رابرت گیتس” خواست که تغییراتی در بودجه و برنامه های سپاه تفنگداران اعمال کند. بنابر این بودجه ی سپاه تفنگداران دریایی در سال 2010 به میزان قابل توجهی کاهش یافت. این کار باعث اعتراض فرمانده سپاه تفنگداران دریایی شد، وی با حضور در کمسیون امنیت ملی مجلس اظهار داشت که سپاه تفنگداران بسیار تضعیف شده و توانایی شرکت در هیچ عملیات بزرگ جنگی را ندارد. پس از این ماجرا دولت تحت فشار های مجلس و افکار عمومی مجبور شد که بودجه ی سپاه تفنگداران دریایی را در سال 2013 به شدت افزایش دهد.
جنگ افغانستان
سپاه تفنگداران دریایی قبل از سایر نیروهای آمریکایی در اواخر اکتبر سال 2001 برای آماده سازی عملیات “آزادی افغانستان” در پاکستان و ازبکستان که هم مرز افغانستان بودند مستقر شدند. واحد های 15 و 26 سپاه تفنگداران دریایی از اولین نیروهایی بودند که در نوامبر سال 2001 جنگ افغانستان را شروع کرده و وارد افغانستان شدند. و از آن زمان تا سال 2008 در حال جنگ با طالبان و القاعده بودند.
در روز 29 آوریل سال 2008 بود که 24 واحد از سپاه تفنگداران دریایی به ولایت هلمند افغانستان اعزام شدند. وظیفه ی آنها پاکسازی ولایت هلمند از گروه های تروریستی مختلف بود و مقر سرفرماندهی،پشتیبانی و تمام نیرو ها در شهر “طومار” این ولایت مستقر شدند. در ماه ژوئن سال 2009 هفت هزار نفر (7000) از تفنگداران دریایی با همراهی “تیپ دوم امداد و نجات” مستقر در افغانستان در تلاش برای بهبود امنیت استان هلمند عملیات “شمشیر” را آغاز کردند.
در فوریه سال 2010 نیز دومین تیپ از تفنگداران دریایی یک عملیات بزرگ دیگر را برای از بین بردن طالبان در ولایت هلمند به راه انداخت که در طی این سلسله عملیات ها شهر های بسیاری از دست گروه تروریستی طالبان آزاد شد. سپاه تفنگداران دریایی تا سال 2014 در ولایت هلمند باقی ماندند.
(توضیح؛ هلمند مهمترین مرکز فرماندهی و مستحکم ترین قلعه ی نفوذ ناپذیر این گروه تروریستی بود).
جنگ عراق
سپاه تفنگداران دریایی آمریکا در نبرد عراق پا به پای سایر نیروهای مسلح ایالات متحده جنگیدند. افراد سپاه تفنگداران دریایی، همراه با لشکر سوم پیاده نظام ارتش ایالات متحده اولین نیروهای آمریکایی بودند که در سال 2003 وارد عراق شدند.
سپاه تفنگداران دریایی، عراق را در تابستان سال 2003 پس از یک تسخیر سریع ترک کرده و به افغانستان بازگشتند اما به دلیل تشدید بحران و مقاومت نیروهای وفادار به صدام حسین و حزب بعث در ابتدای سال 2004 به عراق بازگشتند. آنها مسئول تامین امنیت استان الانبار و مناطق بیابانی غرب بغداد بودند. تفنگداران دریایی در ماه آوریل و نوامبر سال 2004 شهر های فلوجه، الرمادی ، القائیم و حیتت را از دست نیروهای طرفدار صدام حسین و حزب بعث پاکسازی کردند.
سپاه تفنگداران دریایی تا سال 2007 درگیر شدیدترین نبردها با نیروهای طرفدار صدام حسین بود اما پس از این سال (2007) درگیری ها کمتر شده و سطح خشونت علیه نیروهای آمریکایی کاهش یافت و سپاه تفنگداران دریایی تشخیص داد که از این پس نیروی زمینی ارتش میتواند امنیت خود و تمام نقاط عراق را تامین کند. بنابراین سپاه تفنگداران دریایی در تاریخ 23 ژانویه 2010 به طور رسمی نقش خود را در عراق به پایان رساند و تامین امنیت مناطقی را که در اخیار داشت را به نیروی زمینی ارتش ایالات متحده واگذار کرد. با استقرار ارتش در استان الانبار سپاه تفنگداران دریایی به طور کامل از عراق خارج شد.
در اواخر تابستان سال 2014 با توجه به ظهور داعش یک ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده ی آمریکا تشکیل میشود که مسئولیت نابودی داعش را بر عهده میگیرند. و با توجه به اینکه سپاه تفنگداران دریایی برترین نیروها و تکنیک ها را برای جنگ های نامتقارن و چریکی و نبرد علیه تروریست ها را در اختیار دارد دوباره در سال 2014 به عراق بازمیگردند.

ساختار سپاه تفنگداران دریایی
وزارت نیروی دریایی به فرماندهی وزیر نیروی دریایی، یکی از بخش های نظامی وزارت دفاع ایالات متحده در کابینه است که فرماندهی نیروی دریایی و سپاه تفنگداران دریایی را بر عهده دارد. یکی از ارشد ترین ژنرال های نیروی دریایی یا سپاه تفنگداران دریایی فرمانده کل و وزیر نیروی دریایی میشود و بر سازماندهی، استخدام، آموزش، و تجهیز سپاه تفنگداران دریایی نظارت میکند و تمام دستورات سپاه تفنگداران توسط وی صادر میشود.
سپاه تفنگداران دریایی به چهار بخش اصلی تقسیم شده است؛
سپاه تفنگداران مرکزی (HQMC).
نیروهای عملیاتی(USMCR).
تامین نیرو و پشتیبانی از تاسیسات، تجهیزات و آموزش نیروی دریایی (MARFORRES).
ستاد مشترک نیروی دریایی (HQMC).

