ناوهواپیمابر

ناو های هواپیمابر

ناو های هواپیمابر

ناو های هواپیما بزرگ ،گران و پر دردسر هستند ولی امتیازات بیشمار انها باعث شده که ارتش چون امریکا از بیش از 8 فروند از انها به عنوان یک نیروی تاثیر گزار چه از نظر سیاسی و نظامی استفاده کند. ناوهای هواپیما بر در واقع یک پایگاه هوایی شناورهستند که قابلیت  های بیشماری را بر سطح دریا در اختیار فرمانده هان نظامی قرار می دهد. از همان زمانی که هواپیما در نیروهای نظامی مورد بهره برداری قرار گرفت نیروی های دریایی نمی توانستند از این وسیله جدید و کارامد چشم پوشی کنند .کشورهای چون امریکا و انگلستان به دلیل محیط جغرافیایی خود و قرار داشتن بین دو اقیانوس(برای امریکا) و فاصله بین خاک اصلی اروپا و انکلستان به وسیله دریایی شمال تسلط بر دریا نقش اساسی برای این دو کشور دارد. امپراتوری بریتانیای کبیر که زمانی 5/1 از خشکی های جهان در قرون18 تا اواسط قرن20 را در بر می گرفت نیاز اساسی بر حفظ تسلط بر دریا داشت. استرالیا ،کانادا و هند از انگلستان فاصله زیادی داشتند مشکلات دیرینه این کشور با فرانسه و جنگ های قرن 18 با اسپانیا که عمدتا بر سر مالكيت قاره تازه کشف شده امريكا بود(چه شمالی و چه جنوبی)لزوم داشتن یک نیروی دریایی قدرتمند را توجیه می کرد. ایالات متحده نیز که بین دو اقیانوس اطلس و آرام قرار دارد و از جنگ جهانی اول به صورت  موثر در درگیرهای خارج از قاره امریکا شرکت داشت و به غیر از دشمنانی چون المان در اروپا این کشور همواره با ژاپن دچار مشکل بود(قبل از جنگ دوم جهانی). برای  این دو کشور از دست دادن تسلط بر دریا یعنی شکست در جنگ.

از قرن 18 به بعد و ورود پیشرانه بخار به عرصه دریا نبردی و بعد از ان موتورهای دیزلی باعث به وجود امدن سلاح غول پیکر جدید به ناو رزم ناوها بر سطح دریا شد. این سلاح های جدید مجهز به 6  تا 12 توپ بزرگ بودن و با شلیک این توپ ها به طرف کشتی های دشمن انها را منهدم میکردند. رزم ناوها معمولا بالای 1000 نفر خدمه ، به شدت زره پوش و دارای توپ های ویران گر بود.در چنین حالتی کشوری که تعداد بیشتری رزم ناو با سرعت بیشتر و توپ های قدرتمند تر داشتن در نبرد دریای پیروز بود .توپ ها معمولا بالای 30 کیلومتر برد داشتند و برای گلوله باران اهداف ساحل و پشتیبانی از نیروهای زمینی در حال پیشروی (در برد توپ ها رزم ناو)،مقابله با کشتی های جنگی دشمن،اسکورت ناوگان غیر نظامی،مقابله با حملات هوایی دشمن و… از جمله وظایف این سلاح های قدرتمند بود.ولی بعد از اختراع هواپیما و ورود ان به عرصه نظامی از سال1908 وضعیت تغییر  کرد. نیروی دریایی امریکا و انگلستان به سرعت به دنبال به خدمت گرفتن هواپیما در نیروی دریایی خود شدند ولی برد هواپیماها کم بود و نمی شد از انها به طور موثر استفاده کرد.

تصویری از پرواز اولین هواپیما از عرشه یک نبرد ناو
تصویری از پرواز اولین هواپیما از عرشه یک نبرد ناو

 سالهای 1916 به بعد معلوم شد که می توان از هواپیماهای جنگی دو باله پیستنی ان زمان بمب و مواد منفجره پرتاب کرد و می شد از این رو هواپیمای ها را به جنگ کشتی ها دشمن فرستاد(جالب است بدانید که از سال 1912 بر طبق عهد نامه هاوج پرتاب بمب از هواپیما ممنوع اعلام شد). در آزمایشات انجام شده در سالهای1917 و 1918 در امریکا ثابت شد که هواپیماها به مراتب با سرعت بیشتر،دقت بیشتر و اثر پذیری  بیشتری نسبت به رزم ناوها می تواند با رزم ناوهای و کشتی های دشمن درگیر و انها را منهدم کند ولی برد این هواپیماها کمتر از 400 کیلومتر بود و از این رو نمی شد با به پرواز در اوردن انها از ساحل ، هزاران کیلومتر دریا و اقیانوس را پوشش داد  و از طرفی در ان زمان سیستم سوخت گیری هوایی نیز وجود نداشت.

با وجود این ازمایشات تا زمان غرق شدن 8 ناو جنگی و سه رزم ناو  امریکایی در جریان جنگ جهانی دوم دربندر پل هاربر واقع در اقیانوس ارام که توسط جنگنده های ژاپنی انجام شد نظر فرماندهان نیروی دریایی امریکا عوض نشد. از سال 1911 به بعد نبرد ناوهای بزرگ معمولا دو تا چهار فروند هواپیمای نظامی اب نشین در اختیار داشتند.این هواپیماها برای انجام عمليات هاي شناسایی و گشد هوایی مورد استفاده قرار می گرفتند .این همان نقشی بود که در همان زمان به هواپیما در نیروی زمینی امریکا و انگلستان داده بودند. روش کار این بود که یک بالابر هواپیما را از روی عرشه رزم ناو بلند کرده و در درون اب می گذاشت و یا هواپیما بر روی یک سرسره قرار می گرفت و به درون اب حول داده می شود و بعد از انجام عملیات هوایی دوباره هواپیما به عرشه نبرد ناو منتقل می شد .ولی این روش بسیار وقت گیر بود.بر طبق شواهد در سال 1911 خلبانی به نام یوجین یلای امریکا برای اولین بار توانست از عرشه یک کشتی جنگی امريكايي با هواپیمای  کرتیس به هوا برخیزد .همین خلبان یک سال بعد توانست هواپیمای خود را بر روی رزم ناو پنسیلوانیا فرود اورد .در انگلستان نیز چارلز  تامسون در سال 1912 هواپیمای دو باله خود را از عرشه رزم ناو افریقا به هوا بلند کرد و این اغاز یک عصر جدید برای هوانوردی بود .نخستین ناو هواپیما بر جهان ، ناو هواپیما بر انگلیسی هرموس بود که در سال 1913 ساخته شد(بعدها چند ناو هواپیما بر دیگر نیز به همین نام در نیروی دریایی انگلستان به خدمت گرفته شد).هرموس در واقع یک رزم ناو تعقییر شکل داده شده بود که می توانست تنها سه هواپیما را با خود حمل کند.یک سال بعد هرموس در جریان جنگ جهانی اول توسط یک زیر دریایی المانی غرق شد.

تصویری از کشتی جنگی ارگوس که با نصب یک باند فرود روی سطح کشتی و تغییر روی ان تبدیل به یک ناو هواپیما بر در سال 1918 شده است
تصویری از کشتی جنگی ارگوس که با نصب یک باند فرود روی سطح کشتی و تغییر روی ان تبدیل به یک ناو هواپیما بر در سال 1918 شده است

ولی اولین ناو هواپیما بر ساخته شده برای این منظور  فوریوس انگلیسی بود که در سال 1917 به اب انداخته شد.نخستین ناو هواپیما بر امریکا در سال 1922 با نام لانگلی (cv-1) به اب انداخت شد.تا زمان شروع جنگ جهانی دوم ناوهای هواپیما بر  چندان مورد علاقه نظامیان نبود ولی جنگ سرنوشت دیگری را برای این وسیله رقم زد.  در سال1938 اولین ناو هواپیما بر پیشرفته در انگلستان به اب انداخته شد.ناو هواپیما بر اریک رویال(بعدها چند ناو هواپیما بر دیگر نیز به همین نام در نیروی دریایی انگلستان به خدمت گرفته شد) را باید به ناوهای هواپیما بر امروزه شبیه دانست که مجهز به یک رادار مراقب نیز بود.این ناو مجهز به سیم های کاهنده سرعت هواپیما برای فرود، تور نگهدارنده هواپیما برای محافظت از تصادف هواپیما و افسرانی برای راهنمای خلبان بر روی عرشه در هنگام فرود بود .هنگامی که جنگ جهانی دوم شروع شد امریکا 3 فروند ،انگلستان10 فروند ، ژاپن 11فروند و فرانسه و المان  هر کدام ، یک فروند ناو هواپیما بر در اختیار داشتند. المانها و امریکایها به شدت به رزم ناوهای خود وابسته بودند که البته همان اول جنگ این سلاح های بزرگ قدیمی نشان دادند در مقابل هواپیما و حملات هوایی کارایی چندانی ندارند .بعد از حمله ژاپن به پرل هاربر که طی ان 360 فروند جنگنده ژاپنی که از ناوهای هوا پیما بر ژاپنی برخاسته بودند با انواع بمب و اژدر در عرضه نیم ساعت  هشت ناو ،سه رزم ناو و یک کشتی امریکای را به اعماق اب فرستادند از ان به بعد رزم ناوها هرگز بدون پشتیبانی هوایی وارد عرصه نبرد نشدند. بزرگترین رزم ناوهای جنگ در حملات هوایی نابود شدند.رزم ناو المانی بسمارک با وزن 49360 تن مجهز به 9 توپ 450 میلیمتری در حملات دو رزم ناو انگلیس و هواپیماهای مسلح  در 29 می1941 نابود شد.بزرگترین رزم ناوهای جهان یعنی رزم ناوهای ژاپنی یاماتو و موشاشی هر یک با وزن 64170 تن و مسلح به 9 توپ457 میلیمتری و 12 توپ 152 میلیمتری و 2500 خدمه در حملات هوایی غرق شدند .اژدرهای منهدم کننده این دو رزم ناو از هواپیماهای بلند شده از هواپیما برهای امريكاي به ترتیب در 7 اوریل و 24 اکتبر سال 1945 غرق کرد.

ناو هواپیما بر فوریوس اولین ناو هواپیما بر جهان که در سال 1922 به با انداخته شد و 36 هواپیمای جنگی را حمل میکرد
ناو هواپیما بر فوریوس اولین ناو هواپیما بر جهان که در سال 1922 به با انداخته شد و 36 هواپیمای جنگی را حمل میکرد

رزم ناو شاهزاده ولز افتخار نیروی دریایی بریتانیا که خود در رزم علیه بیسمارک شرکت داشت در 10 دسامبر 1941 توسط یک هواپیمابر ژاپنی(هواپیماهای آن)غرق شد. واقعیت این بود که ناوهای هواپیما بر رزم ناوها را به موزه فرستادند. ارزش ناوهای هواپیما بر را ان زمان بهتر درک می کنیم که هنگامی که در سال 1939 امریکا وارد جنگ شد دارای سه ناو هواپیما بر  بود ولی در طول جنگ 97 ناو هواپیما بر دیگر را ساخت و به خدمت گرفت .ناوهای هوایپما بر  را می توان از هر لحاظ با رزم ناوها مقایسه کرد. وظیفه رزم ناوها حمله به کشتی های دشمن بود این در حالی بود که توپ های رزم ناوها دارای برد حدود 48 کیلومتر بود و با در نظر گرفتن اینکه بسیاری از انها فاقد رادار بودند برد درگیری در برد چشمی کاهش پیدا می کرد.هواپیما های یک ناو هواپیما بر می توانستند کشتی های دشمن را در برد بیش از صدها و حتی یک هزار کیلومتر مورد هدف قرار دهند(بسته به برد هواپیماهای ان).

انهدام اهداف ساحلی و پشیبانی از نیروهای زمینی نیز از جمله از ان کارهای  بود که هواپیماهای ، هواپیما برها به مراتب بهتر ، سریع تر و دقیقتر از رزم ناوها در برد بیشتری انجام می دادند. در دوران جنگ جنگنده های جدید پا به عرشه هواپیما بر ها گذاشتند که توانستند برتری را برای این وسایل جدید ولی پیچیده تضمین  کننده .جنگنده ای چون سی اسپید فایر (نمونه دریای اسپید فایر) در انگلستان و F6 هلکت و F4U کروسیدر با موتورهای قدرتمند با توان بیش از 1800 اسب بخار در امریکا  باعث برتری جنگنده های دریایی بر تمامی انواع تسلیحات دریایی شدند.با پایان  جنگ دوم جهانی و ورود به عصر جت ناوهای هواپیمابر تغییر  بسیاری کردند. ناوهای هواپیما بر امروزه را به شکل عریب می سازند تا بتوان در یک زمان هم هواپیما را بر روی عرشه بلند و هم فرود اورد (البته نه تمامی انها را).در زمان جنگ دوم ناوها شکل مستطیلی داشتند. ناوهای  هواپیما بر امروزه را باید به دو دسته سبک و غول پیکر تقسیم کرد.

ناو هواپیما بر کلاس Essex که 32 فروند ان ساخته شد و طی جنگ جهانی دوم اصلیترین ناوهواپیما بر امریکایها بود
ناو هواپیما بر کلاس Essex که 32 فروند ان ساخته شد و طی جنگ جهانی دوم اصلیترین ناوهواپیما بر امریکایها بود

ناوهای غول پیکر که در ارتش امریکا مورد بهره برداری قرار می گیرند می توانند بین 60 تا 80 فروند هواپیما و بالگرد را با خود حمل کنند و دارای خدمه بین 4500 تا 6000 خدمه هستند.خدمه در این ناوها(و تمامی ناوهای هواپیما بر و یا بالگرد بر)به  دو دسته خدمه خود ناو و خدمه هوایی تقسیم کرد.برای نمونه ناو هواپیما بر انترپرایز دارای 3350 خدمه خود ناو و 2240 خدمه پروازی هستند(شامل هرکسی که با هواگردها سر کار دارد).خدمه برای مدت طولانی حتی گه گاه یک سال در ناو باقی می مانند و البته انها دارای اسایشگاه ها و خوابگاه های مطلوبی هستند.افسران دارای اتاق های جدا از درجه داران هستند ولی درجه داران در خوابگاه های عمومی استراحت می کنند .ورزشگاه های کوچک ،حمام ،توالت ،سینما ،کافی شاپ های کوچک،ارایشگاه،خوش شويي، کتابخانه و جدید کافی نت، سالن غذا خوری ،بیمارستان با تعداد زیادی تخت (در هواپیمابرهای کلاس نیمتز 51 تخت)،تلویزیون های متصل به ماهواره و هر چیزی که شما در خانه خود دارید از جمله تجهیزات یک ناو هواپیما بر برای خدمه هست .خدمه دارای لباسهای مخصوصی هستند که انها را از یکدیگر به راحتی می توان تشخیص داد. برای نمونه لباس های رنگ قرمز: افسران مهمات ،زرد:افسران کاتاپولت و افسران جا به جای هواپیما ،سبز: مسئول تعمیر و نگهداری و فرود بالگرد، قهوه اي :مسئول نیروهای وابسته به اسکادران ها پروازی … برخی از خدمه در درون ناو کار می کنند و هرگز بر روی عرشه ناو در طول ماموریت چند ماه خود قدم نمی گذارند .

به غیر از عرشه سه طبقه  دیگر  در زیر عرشه قرار دارد که در دو طبقه زیر عرشه اشیانه و بخش تعمیر مراقبت هواگردها و بخش زیر این بخشها مربوط به موتور خانه و راکتور هسته ای(برای ناوهای هسته ای)و انبار لوازم یدگی ،سوخت و جنگ افزار است.وزن خالی یک ناو هواپیما بر کلاس انترپرایز 75700 تن و با بار کامل 89600 تن و ناو کلاس نی میتز دارای وزن خالی 81600 تن میباشد .بدنه هواپیما بر معمولا از فولاد چند لایه ساخته می شد و معمولا موشکهای ضد کشتی کوچک و متوسط که می توانند یک ناوشکن را غرق کند تهدید جدی برای ناو هواپیمابر محسوب نمی شوند .

تمامی هواگردهای موجود در یک ناو مانند نی میتز در درون اشیانه قرار نمی گیرد(اصلا تمامی انها در اشیانه جا نمی شوند) و معمولا تعدادی از این هواپیماها بر روی عرشه  ناو پارک می شوند .هر ناو دارای تعداد مشخصی بالابر که معمولا تعداد انها چهار عدد است و در لبه عرشه قرار دارد وظیفه انتقال هواپیماها را از اشیانه به عرشه را بر عهده دارند. وزن قابل حمل توسط این بالابرها متفاوت است ولی در ناوهای کلاس نی میتز 35 تن بار را می توانند بالا و پایین کند .قلب  ناو هواپیما بر را باید ساختمان فرمانده ای نامید که یک ساختمان بزرگ فلزی بر روی عرشه است که به ان جزیره می گویند. جزیره حکم برج مراقبت فرودگاه را دارد و هدایت فرود و نشست هواگردها ،هدایت کشتی،ناوبری کشتی،کنترول تمام نقاط ناو ،رادار و سیستمهای پدافندی ناو ،پرسنل هوا شناسی و سیستمهای کامل ارتباط با تمام بخشها ناو در این مرکز واقع است.

cvn76

افسر عرشه وظیفه فرمانده ای ناو را در جزیره بر عهده دارد که هر 4 ساعت یک بار پستشان عوض می شود. جزیره همواره در سمت راست ناو قرار دارد. طول ناو هواپیما بر در کلاس ناوهای هواپیما بر نیروی دریایی امریکا از همتایان اروپای خود بیشتر است.طول ناو انترپرایز 335.64 متر(منظور متر مربع نیست) می باشد که البته طول باند برخاست و نشست به این اندازه نمی باشد ولی ناو فرانسوی  ژنرال دو گل 261 متر می باشد. پیشرانه ناوهای هواپیما بر تا قبل از ورود ناو هواپیما بر انتر پرایز موتورهای توربین گازی بود ولی از سال 1961 و ورود به خدمت این ناو موتورهای هسته ای جای خود را در هواپیما برها پیدا کردند. پروانه های پیش برند هواپیما برهای هسته ای به توربینی وصل است که توسط بخار ابی که توسط راکتورهای هسته ای ایجاد می شود به گردش در می ایند.

پروانه های این هواپیما برها معمولا بین 6.5 تا 7 متر طول دارند و وزنی برابر با 30 تن که در هواپیمابرهای امریکای چهار پروانه و در انواع اروپای سه پروانه می باشد (البته نه تمامی انها).هر ناو بین 2 تا 8 راکتور هسته ای فشرده دارد.برای نمونه انتر پرایز دارای 8 راکتور اتمی A2W reactor با توان کلی 280000 اسب بخار و یا ناو هسته ای کلاس نیمتز دارای 2 دستگاه راکتور هسته A4W با توان کل 260000 اسب بخار است. نی مینز با وجود داشتن تنها دو راکتور از نظر قدرت تفاوت چندانی با انتر پرایز ندارد اگرچه از انترپرایز کوچک تر است.از جمله مزیت استفاده از موتور هسته ای کاهش فضای مورد استفاده توسط موتور و عدم نیاز به سوخت  و انبار ان برای موتورهای توربین گازی .ناوهای هسته ای تقریبا هر 13 تا 15 سال نیاز به سوخت گیری مجدد دارند ولی ناوهای معمولی هر شش ماه و حتی شاید کمتر. سرعت یک ناو هواپیما بر کمتر از انواع ناوهای جنگی می باشد برای نمونه سرعت ناو هواپیما بر انترپرایز 30 گره دریایی (56 کیلومتر در ساعت) و ناو غیر هسته ای کیتی هاوک دارای سرعت 65 کیلومتر در ساعت است.یک ناو هسته ای ان قدر سوخت (میله های اورانیومی)دارد که می تواند 40 بار دور کره زمین را دور بزند.با وجود ان هزینه ساخت ناوهای هسته ای بسیار بالاست .قیمت ناو غیر هسته ای کلاس فورستال که دیگر خدمت نمی کند 142 میلیون دلار در سال1952 بود ولی قیمت ساخت ناو هسته ای انتر پرایز 220 میلیون دلار در سال 1961 و نیمیتز 2 میلیارد دلار هزینه در بر داشته است.

ناو هواپیما بر اینترپرایز اولین ناو اتمی جهان
ناو هواپیما بر اینترپرایز اولین ناو اتمی جهان

وقتی می گويم ناو کلاس فورستال شامل این ناو و دیگر ناوهای در کلاس این مدل(یعنی تمامی ناوهای ساخته شده در این کلاس مشابه هم هستند و تنها نام انها باهم فرق می کند).برای نمونه ناو کلاس انترپرایز شامل فقط خود ناو CNV-65 انتر پرایز می باشد.ولی ناوهای کلاس نیمتز شامل انواع :CNV-68نیمتز(1967)،CNV69 ایزناهاور(1970)،CNV70 کارل وینسون(1974) و هفت ناو هواپیما بر دیگر که تمامی ناوهای کلاس نیمتز با اسم برخی رئیس جمهورهای امریکا نام گزاری شده است. البته برخی از کلاس ها تنها شامل یک فروند ناو می شود. هر ناو هواپیما بر دارای انواع رادار مراقبت و هدایت تسلیحات می باشد که امروزه رقم 60% از قیمت ناو هواپیما برها را سیستمهای الکتریکی و رادار انها تشکیل می دهد .رادارها و سیستمهای جنگ الکتریک معمولا بر روی سقف جزیره ناو قرار دارد و امروزه ناوهای مدرن هواپیمابر حتی داره پخش کننده پوشاله و شراره(چف و فیلبر)برای انحراف موشک های ضد کشتی هستند(در جنگ فارکلند این سیستم مانع برخورد یک موشک ضد کشتی اگزوسه آرژانتینی به یک هواپیمابر انگلیسی شد).سیستمهای الکتریکی مورد استفاده بر روی یک ناو هواپیما بر مانند ناو هواپیمابر  CNV-71تودور روزولت در کلاس ناو نیمتزاز این قبیل هستند، سیستم های جنگ الکتریک  متقابل (ESSM) SLQ-32A(V)4 ،سیستم فریب دهنده اژدرهای صوتی SLQ-25A  و سیستمهای الکتریکی شامل:رادار مراقبت هواییSPS-48E 3-D و SPS-49(V)5 2-D ،رادار کسب هدف MK23 ،دو رادار کنترول ترافیک SPN-46 و یک رادار کنترول ترافیک SPN-43B و سیستم کمک کننده به فرود خودکار SPN-44 از جمله تجهیزات الکترونیکی است که در یک ناو هواپیما بر مورد استفاده قرار می گیرد.در زمان جنگ جهانی دوم هواپیماهای پیستنی با سرعت کمتر از 100 کیلومتر در ساعت به هوا بر می خاستند و نیازی به استفاده از وسایل کمکی برای برخاستن نبود ولی بعد از جنگ و ورود هواپیماهای جت نتها سرعت برخاستن و طول باند مورد نیاز این هواپیماها افزایش یافت بلکه سنگین تر نیز شدند.

ناوهای امريكایي  برای کمک کردن به هواپیماهای جنگی برای برخاستن از روی ناو در مسافتی برابر با 100 متر از سیستم کاتاپولت (فلاخن) استفاده می کنند.در این سیستم یک گیره(بهتر است بگویم اهروم)را به چرخ جلوی هواپیما وصل می کنند.این اهرم از یک شکافی در وسط عرشه به وسیله دو کابل به دو پیستن در زیر عرشه وصل است .این دو پیستن در زیر عرشه اصلی در درون دو سیلندر قرار دارد که به کمک بخار اب عمل می کند. وقتی همه چیز اماده شد و خلبان موتورهای خود را روش و در حداکثر قدرت قرار داد(در این زمان کابل های جنگنده را بر روی عرشه محکم نگه داشته اند) با علامت خلبان بخار ابی که در پشت پیستنها (در درون سیلندر)قرار دارد را ازاد شده و پیستن با فشار بخار اب را به طرف جلو(انتهای باند) شلیک میشود  و پیستن به کمک کابلی که ان نیز به وسیله اهرمی به چرخ جنگنده وصل است ، جنگنده را پشت سر خود می کشد. البته در یک زمان با حرکت سیلندر به جلو کابل های متصل شده به جنگنده برای نگه داشتن ان بر روی ناو رها می شد.  جنگنده می تواند با این سیستم در عرضه دو ثانیه به سرعت 241 کیلومتر در ساعت برسد و از عرشه بلند شود . اگر فشار بخار اب که پیستن را به جلو حل می دهد کمتر از حد معمول باشد جنگنده به درون اب می افتد و اگر زیاد تر از حد معمول باشد جنگنده صدمه می بیند . بعد از ان دوباره پیستن به وسیله یک ماسوره به ابتدای باند برگردانده می شود تا اماده پرتاب بعدی شود .

تصویری از شکاف کاتاپلت
تصویری از شکاف کاتاپلت

اهروم معمولا به چرخ جلو وصل می شود ولی در هواپیماهای قدیمی به زیر شکم هواپیما متصل می شود .بعد از شلیک پیستن مخازن بخار اب در عرض 20 ثانیه دوباره برای پرتاب بعدی اماده می شوند.با این سیستم می توان چهار هواپیما را با چهار دستگاه فلاخن موجود در یک زمان پرتاب کرد. البته برخی از هواپیما برهای اروپایی و روسی فاقد این سیستم هستند. ناوهای هواپیما بر فرانسه از قبیل فوش  و ژنرال دو گل از همین سیستم استفاده می شود ولی در هواپیما بر های روسی نظیر کیف و مینسک (که دیگر خدمت نمی کنند)و هواپیمابر های انگلیسی از سکوی شیب دار استفاده می شود.از دهه1960 یک فناوریی جدید در عرصه هوا نبردي نظامی ظهور کرد که این فناوری جنگندهای عمود پرواز بودند.اولین این جنگندها جنگنده انگلیسی  هارییر بود و این امکان را داشت تا بصورت عمود از روی ناو بلند شده و بنشیند(مانند یک بالگرد). همچنین این نوع جنگنده ها می توانستند در مسافت کمتر از 50 متر از زمین به هوا برخیزند (معمولا برخاستن عمود باعث افزایش مصرف سوخته شده از این رو معمولا عمود پروازها نیز از سکوی پرش استفاده می کنند)و ناوهای هواپیما بر انگلیسی تنها دارای یک سکوی شیب دار در انتهای عرشه هستند و هواپیما با یک خیزش اهسته از روی این سکوی شیب دار به هوا بر می خیزد

تصویری از رد بخار ابی که از برخاستن هواپیمای قبلی به جای مانده است
تصویری از رد بخار ابی که از برخاستن هواپیمای قبلی به جای مانده است

.انگلیسی ها تا دهه 1980 بر روی ناوهای هواپیمابر خود از جنگنده بوکانیر و نمونه از شکاری F4 فانتوم که برای انگلستان تولید شده بود به روش فلاخن استفاده می کردند ولی امروزه دیگر از انجایی که تنها هواپیماهای نیروی دریایی انگلستان نمونه دریایی جنگنده هارییر با نام سی هارییر است هیچ کدام از ناوهای این کشور داری فلاخن نمی باشند.روسها نیز از دهه 1970 جنگندهای عمود پرواز یاک36 و بعدها نمونه تکامل یافته یاک38 را بر روی هواپیما برهای خود مستقر کردند ولی امروزه این جنگنده دیگر خدمت نمی کنند و بر روی تنها ناو هواپیما بر روسها یعنی ناو  ادمیرال Kuznetsov نمونه های ناو نشین جنگندهای شکاری MIG29K و سوخوی 33 خدمت می کنند که عمود پرواز نیستند ولی هنوز از سکوی شیب دار بر می خیزند. البته   نکته ای در مورد بر خاستن از سکوی شیب دار برای جنگنده های روسی قابل ذکر است که جنگنده برای برخاستن درست است از سیستم فلاخن استفاده نمی کند ولی از اول عرشه تا اخر عرشه(محل سکوی شیب دار)را می پیماید تا سرعت لازم را به دست اورد .در نمونه های امريكاي جنگنده های چون F18 در هر شرایطی از فلاخن برای بلند شدن استفاده می کند ولی جنگنده F14 می تواند به واسطه داشتن بالهای متقییر در حالی که بالهایش در حال باز است بدون فلاخن نیز از ناو برخیزد.ولی برای فرود امادن بر روی ناو به غیر از جنگنده های عمود پرواز ، تمامی هواپیماهای  ناونشین به روش کابل فرود و یا کابل نگه دارند عمل فرود را انجام می دهند.   در این روش چند رشته کابل در اول عرشه یا پاشنه ناو کشیده شده است(معمولا تعداد کابل ها 4 عدد در فاصله 15 متری هم قرار دارند).کابل ها در هر طرف به یک قرقره متصل هستند و هواپیما در هنگام فرود چرخهای خود را باز و قلاب گیرنده کابل که در انتهای هواپیما وصل است را رها کرده و با  برخورد چرخ با ابتدای عرشه ، قلاب به یکی از این چند ردیف کابل گیر کرده و کابل را دنبال خود می کشد .

تصویری از ناو هواپیما بر Admiral Kuznetsov با سکوی پرش شیب دار در جلو ان
تصویری از ناو هواپیما بر Admiral Kuznetsov با سکوی پرش شیب دار در جلو ان

قرقرها که دارای سامانهای هیدرولیک برای کاهش  سرعت هواپیما بوده و با استفاده از ترمزهای مخصوص سرعت قرقرها را کم کرده و در نتیجه جنگنده در عرض 60 متر بر روی عرشه متوقف می شود. همچنین خلبان برای اینکه بتواند در پهنای کم عرشه فرود اید از طرف افسر مخصوص مستقر در عرشه به طرف ابتدا عرشه و محل فرود هدایت می شود . یک ردیف چراغ در سمت چپ عرشه فرود قرار دارد که در صورتی که خلبان بالاتر یا پایین تر از ارتفاع مورد نظر برای فرود پرواز کنند افسر هدایت کننده جنگنده،  برای فرود به کمک این چراغ ها خلبان را هدایت می کند. دو ردیف چراغ سبز بر  روی این تابلوی پر از چراغ قرار دارد که اگر چراغ های بالای روشن شود یعنی خلبان بسیار بالا پرواز می کند ،اگر چراغ های سبز پایینی روشن شود یعنی خلبان پایین تر از حد متعارف در حال پرواز است ،اگر چراغ های زرد وسط تابلو روشن شود یعنی مسیر فرود کاملا صحیح است و اگر چراغ های قرمز دو طرف این تابلو باهم روشن و خاموش شوند یعنی که مسیر فرود خلبان به طور کل اشتباه است و باید دوباره دور زده و برای فرود اقدام کند.همچنین اگر قلاب( کابل گیر) جنگنده نتواند با کابل های روی باند درگیر شود خلبان با افزایش قدرت موتور از روی ناو دوباره برخاسته و اقدام به فرود دوباره می کند. بسیاری معتقد اند که ناوهای هواپیمابر بی دفاع هستند ولی این مسئله اصلا صحت ندارد. یک ناو هواپیما بر دارای تعداد زیادی هواگرد برای ماموریت های مختلف بوده که می تواند  نه تنها از هواپیمابر مادر بلکه از ناوهای جنگی اسکورت کننده هواپیمابر نیز دفاع کند.

گرفتن کابل توسط اف18
گرفتن کابل توسط اف18

تمامی هواپیما برهای خود دارای رادارهای برد بلند برای کشف هر هدف هوایی و دریایی تا فاصله چند صد کیلومتری بوده و به طور معمول به وسیله تعداد زیادی ناو جنگی  با توان مقابله موثر در برابر موشکهای ضد کشتی و هواپیماهای مهاجم اسکورت می شود.خود ناوهواپیما بر نیز دارای سامانهای پدافندی می باشد که معمولا متشکل از ترکیبی از موشک های پدافندی و توپ های ضد هوایی هدایت راداری است. ناو انترپرایز دارای دو لانچر پرتاب موشک های پدافند ارتفاع بالا و متوسط  هدایت رادار نیم فعال اسپارو (نمونه تعقییر یافته موشک هوا به هوای هدایت رادار نیم فعال اسپارو) ، دو توپ 20 میلیمتری شش لول فلانکس (نمونه تعقییر یافته توپ M61)، و دو لانچر موشک ضد موشک سی رام.تمامی ناوهای امریکای دارای این سه رقم سلاح دفاعی هستند که البته در تعداد لانچر و موشک ها با هم فرق می کنند .انواع اروپای نیز از نظر ظرفیت اتش با هواپیما برهای امریکا تفاوت چندانی ندارند ولی در مورد هواپیما برهای روسی این مسئله متفاوت بوده و به طور معمول هواپیما برهای روس به اندازه یک ناو شکن پیشرفته سلاح دفاعی با خود حمل می کنند .روسها در اوائل دهه1990 دارای 5 ناو هواپیما بر بودند ولی بعد از پایان جنگ سرد و دست کشیدن از نبرد با امریکا و تعقییر اساسی در سیاستهای این کشور چهار ناو این کشور بعد از بهسازی به کشورهای چین و هند فروخته شده(البته مسائل اقتصادی نیز موثر بود).

ناو هواپیما بر ادمیرال Kuznetsov که در نیروی دریایی روسیه خدمت می کند دارای تسلیحات دفاعی شامل :هشت قبضه توپ شش لول 30 میلیمتری  هدایت راداری AK-630 با توان 6000 گلوله در دقیقه ویک خشاب 24000 گلوله ای، هشت  سیستم پدافند ارتفاع پایین و بسیار پایین 3K87 شامل توپ دو لول 30 میلیمتری  هدایت راداری  با 48000 گلوله و برد موثر 1.5 کیلومتر و 256 موشک 3K87 .این سیستم در واقع نوع تعقییر یافته سیستم پدافندی زمین سام19 می باشد،12 سیستم اتش شامل موشکهای ارتفاع پایین  3K95 با 18 لانچر پرتاب و 192 موشک . این سیستم نیز نمونه دریایی سیستم موشکی سام15 (تورM1) می باشد. همچنین این هواپیما بر به صورت ویژه مجهز به تسلیحات ضد زیر دریایی می باشد. برای همین هواپیمابر های روسی دارای سیستم کاملی دفاع هوایی و موشکی هستند که انها را در حد یک ناو جنگی ارتقاء داده .هواپیما برهای غیر امریکا تنها می تواند 30 فروند بالگرد و هواپیما با خود حمل کنند و معمولا دارای 1500 تا 2000 خدمه می باشند و در واقع در مقابل هواپیما برهای امریکایی سبک وزن تلقی می شوند.

هواگردهای حامل

هواپیماهای ناو نشین به طور معمول دارای سازه محکم تر و سرعت بلند شدن و برخاستن کمتر و کوچکتر و سبکتر از همتایان نیروی هوایی هستند.ناوهای هواپیما بر دارای محدودیت فضا هستند از این رو هواپیماهای بزرگ نیروی هوایی را نمی توان به سادگی برای انجام عملیات بر روی ناو هواپیما بر تعقییر داد.به دلیل محدودیت فضا اکثر جنگنده های نیروی دریایی دارای بالهای جمع شونده هستند که در هنگام پارک در اشیانه ناو برای اینکه جای زیادی نگیرند بالهای انها جمع می شود .همچنین هواپیماها نیروی دریایی برای برخاستن و نشتن از روی عرشه دارای محدودیت وزنی هستند و برای نمونه یک جنگنده F14 می تواند با شش موشک فونیکس از روی ناو بلند شود ولی تنها می تواند با چهار موشک فونیکس بر روی باند بنشیند.همچنین نیروهای دریایی به طور معمول از هواپیما و بالگردهای دو موتوره استفاده می کنند زیر این هواگردها در صورت از کار افتادن یکی از موتورها می توانند خود را با ان موتور سالم به ناو برسانند.این مسئله در مورد بالگردها از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا بالگرد ها نیروی زمینی بر روی خشکی در صورت از کار افتادن موتور خود می توانند با استفاده از تاکتیک خود چرخی(در شرایط ویژه ای)بر روی زمین با موتور خاموش و با استفاده از برا پروانه فرود ایند ولی بالگردهای نیروی دریایی باید خود را به ناو رساند و بر روی ناو فرود بیایند .

همکنون اف 18 تنها جنگنده ناوهای هواپیما بر امریکا است که تمامی عملیات های رزمی را انجام میدهد
همکنون اف 18 تنها جنگنده ناوهای هواپیما بر امریکا است که تمامی عملیات های رزمی را انجام میدهد

ولی به طور معمول با تعقییر بالگردهای دو موتوره نیروی زمینی می توان انها را بر سطح دریا نیز مورد استفاده قرار داد.در حال حاضر با خروج از خدمت اخرین اسکادران شکاری رهگیرهای مشهور F14 تامکت در سال گذشته در نیروی دریایی ارتش امریکا توان شکاری این نیرو به جنگنده بمب افکن های کارامد F/A18 هورنت معطوف شده .در زمان جنگ خلیج فارس 1(1991) این نیرو از انواع جنگندهای چون بمب افکنهای A6 اینترادر،جنگنده های ضربتی A7کروسیدر،دو اسکادران جنگنده شناسای RF4B فانتوم،شکاری رهگیرهای F14 وf/A18 استفاده می کرد که در نهایت نقش تمامی این جنگنده را نمونه پیشرفته تر F/A-18C/D هورنت یعنی F/A-18E/F سوپر هورنت گرفته است(نمونهای D/F نمونه دو نفره اموزشی با توان رزمی مشابه نمونه های تک نفره رزمی C/E).به طور متوسط هر ناو هواپیما بر دارای 6 تا 10 اسکادران عملیاتی پرواز هستند(یک تیپ پروازی) که در هر اسکادران هواگردهای مختلفی پرواز می کند. برای نمونه ناو هواپیما بر رونال ریگان(CNV-76) از کلاس نیمتز داری هشت اسکادران عملیاتی شامل VFA-115(ایگل)مجهز به جنگنده های F/A-18E ،VFA-22(ریداکس) مجهز به F/A-18E،VFA-113(استینگر)مجهز به F/A-18C ،VFA-25مجهز به جنگنده های F/A18C،VAQ-139 مجهز به هواپیماهای جنگ الکتریک EA-6B پراور،VAW-113(بلک ایگل) مجهز به هواپیماهای پیش اخطار E-2C هاوک ای،HS-4 مجهز به بالگردهای ضد زیر دریایی و جستجو و نجات SH-60F وhh-60H سی هاوک و اسکادران VRC-30 مجهز به هواپیماهای حمل نقل C2A .هواپیماهای E-2C هاوک ای چشمان نیروی دریایی امریکا هستند.

این هواپیماها با داشتن یک رادار بزرگ بر پشت خود می تواند  تا فاصله 450 تا 600 کیلومتری  هر هدفی دریایی و هوایی را رهگیری کند. به طور معمول هر ناو هواپیما بر از چهار فروند از این هواپیماها استفاده می کند .هواپیماهای جنگ الکتریک EA-6B که نمونه تعقییر یافته بمب افکن A6B هستند توان بالای در پشتیبانی الکتریک در اختیار نیروی دریایی امریکا قرار داد ولی البته این هواپیماها در اینده با نمونه جنگ الکتریک F-18 با نام EA-18G جایگزین شوند. بالگردهای SH-60F نیز نمونه تعقییر یافته بالگردهای UH-60 بلک هاوک هستند و دارای سامانهای سونار و انواع اژدر و موشک های ضد کشتی برای نبرد ضد زیر دریایی و ضد کشتی هستند.بر روی هواپیما برهای فرانسه در دهه70 و 80 دو نوع هواپیمای رزمی شامل شکارهای F8  ساخت امریکا و جنگنده دریایی سوپر اتندارد مستقر بود.ولی با خروج از خدمت F8 از ناوگان نیروی دریایی فرانسه هواپیمابرهای فرانسه تنها در عرشه از جنگندهای سوپر اتندارد استفاده می کردند. سوپر اتندار یک جنگنده مادون صوت و کند است و نمی تواند با جنگندهای دشمن مقابله هوایی کند و از این رو ناوهای هواپمابر فرانسه حدود یک دهه بدون هیچ دفاع هوایی موثری در عملیات های نظامی از جمله یورش ناتو به یوگسلاوی در سال1999 شرکت کردند ،اگرچه سوپر اتندارد یک جنگنده ضد کشتی بی نظیر است.

امروزه هواپیمابر دو گل که جدید ترین و تنها ناو هواپیما بر فرانسه است از شکاری های جدید رافائل ساخت داسا استفاده می کند وباید کارایی کلی این جنگنده را حتی از F18 نیز برتر دانست. همچنین این نیرو از هواپیمای پیش اخطار E2C نیز بر روی عرشه ناو خود بهر می گیرد. انگلستان در حال حاضر تنها از جنگنده عمود پرواز هارییر به عنوان شکاری استفاده می کنند و تمامی ماموریت های این نیرو از عمليات هاي ضد سطح و ضد کشتی تا دفاع هوایی بر عهده این جنگنده است.نمونه دریایی هارییر که سی هارییر نام دارد می تواند انواع موشکهای هوا به هوای امرام و ضد کشتی سی ایگل را حمل کند.روسها نیز در حال حاضر از انواع ناو نشین SU-27 با نام SU-33 و MIG29K وسوخوی25 استفاده می کند و همیشه ناوگانی از بالگردهای ضد کشتی و ضد زیر دریایی کاموف27 نیز بر روی عرشه هواپیمابر روسیه  حضور دارند.یکی از طرح های مشترک فعلی جنگنده مدرن F35 ساخت لاکهید است که با همکاری فعال ایالات متحده و انگلستان در حال  تولید می باشد.این جنگنده که در دو نوع فرود برخاست متعارف و عمود ساخته می شود در نیروی دریایی امریکا جایگزین F18 و در نیروی دریایی انگلستان و اسپانیا با سی هارییر جایگزین می شود.

میگ29 کا و هارییر نیروی هوایی هند. در هند میگ29 کا جایگزین ناو هواپیمابر شد
میگ29 کا و هارییر نیروی هوایی هند. در هند میگ29 کا جایگزین ناو هواپیمابر شد

 هواپیمابر ها در واقع حکم یک فرودگاه نظامی و یک مرکز فرماندهی عملیات می باشد که مانند یک پایگاه هوایی ولی در ابعاد کوچک تر و فشرده تر عمل می کند .ناوهای هواپیمابر برای کشورهای چون امریکا و انگلستان که دارای سیاست مداخله جویان می باشند و عادت به مداخله در چهار گوشه جهان دارند مناسب است و یا کشورهای که دارای اقیانوس های پهناور در کنار خود بوده و یا نسبت به کشورهای دشمن خود فاصله دراز دارند. ناو های هواپیمابر  برای کشورهای با بودجه نظامی محدود و یا سیاست دفاعی مناسب نیست زیرا این سلاح های پیچیده حتی در صورت عدم استفاده نیز بسیار پر هزینه هستند که این مسئله خرید و به کار گیری انها را برای قدرت نظامی چون روسیه نیز مشکل کرده است.از طرفی تنها کشورهای چون امریکا و انگلستان به طور گسترده از این ناوها در جنگ استفاده میکند و دیگر کشورها بیشتر ایز این ناوها به صورت نمایشی ان سود می جویند .ناوهای هواپیما بر برای امریکا از این لحاظ اهمیت دارند که در دوران نبرد با دیگر کشورها نیازی به تدارک دیدن پایگاه های هوایی در خاک کشورهای دیگر  را ندارند که ممکن است به انها اجازه استفاده ندهند(در جریان اشغال عراق ترکیه اجازه استفاده از پایگاه های هوایی این کشور را به امریکا ندادند).ولی این ناوها در اب های بین الملل می توانند یک سکوی اتش موثر و ایمن ماشند .جنگ خلیج فارس و درگیری در افغانستان نشان داد که این ناوها برای امریکا چقدر اهمیت دارد و می توان انها را به سرعت به میدان نبرد فرستاد و بدون ملاحظات سیاسی و چانه زدنی با کشورهای دیگر یک قدرت اتش مهیب را در اختیار داشت. از طرفی این جنگ افزارهای بزرگ خود یک سلاح سیاسی بزرگ هستند.تنها فرستادن این ناوها به یک منطقه می تواند هشداری بزرگ برای کشورهای دشمن باشد و این امکان را به کشورها می دهد که نیروهای خود را به هزاران کیلومتر دورتر از خاک اصلی وطن خود برای رساندن یک پیغام سیاسی مقتدر گسیل کنند.

مقاله ای در مورد کشورهای دارای ناو هواپیمابر را اینجا بخوانید

دو هواپیما بر اتمی کلاس نیمتز امریکا (دو ناو چپ و راست تصویر)،ناو هواپیما بر فرانسوی مارشال دو گل(هواپیما بر جلوی)و هواپیما برانگلیسی ای وی سی بل.
دو هواپیما بر اتمی کلاس اینترپرایز امریکا (دو ناو چپ و راست تصویر)،ناو هواپیما بر فرانسوی مارشال دو گل(هواپیما بر جلوی)و هواپیما برانگلیسی ای وی سی بل.
تصویری ناو هواپیما بر دوگل نیروی دریایی فرانسه و یک ناو هواپیما بر کلاس نیمیتز ارتش امریکا
تصویری ناو هواپیما بر دوگل نیروی دریایی فرانسه و یک ناو هواپیما بر کلاس  کیتی هاوک ارتش امریکا
ای وی 8 بی در حال فرود عمود.
ای وی 8 بی در حال فرود عمود.

20

عبدالحمید تارخ

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن