تاریخ

تاریخ روابط ایران روسیه(قسمت نوزدهم)

از مقاومت مبارزان جنوب در برابر بریتانیا تا تشکیل کابینه دولت موقت

با سلام خدمت خوانندگان سایت جنگاوران. شاید برای  خیلی از دوستان از خواندن وقایع مربوط به  جنگ جهانی اول و حضور جاسوسان آلمانی در ایران اون هم در مقاله تاریخ روابط ایران و روسیه ، کمی عجیب بوده باشد  اما از اونجا که در جریان جنگ جهانی اول فجایع فراوانی در سرزمین ما رخ داد و سه کشور روسیه ، عثمانی و انگلستان جزو نیروهای اشغال گر بودند ، ذکر همه وقایع مربوط به این برهه از تاریخ در این مقاله کاملا ضروری است.  این مقاله طولانی  تا فروپاشی دولت روسیه تزاری در سال 1917 ادامه خواهد داشت و بعد از سقوط دولت تزاری و قطع روابط دولت ایران و روسیه به اتمام خواهد رسید و اگر جناب تاریخ اجازه بدند و دوستان همچنان حوصله خوندن مطالب بنده رو داشته باشند مقاله جدیدی تحت عنوان سال های سرنوشت رو آغاز می کنم که وقایع تاریخی ایران از امضای قرارداد 1919 تا کودتای 1299 رو پوشش خواهد داد)

قسمت نوزدهم

اولین حمله  مبارزان تنگستانی به سربازان ارتش بریتانیا

اولین حمله  تنگستانی ها  به نیروهای انگلیس در روز 20 تیر 1294 در اطراف بوشهر رخ داد. در این حمله 2 افسر و چند سرباز هندی کشته شدند. بعد از این حمله نایب السلطنه هندوستان دستور اشغال  بوشهر را صادر کرد. در روز 16 مرداد 1294 مصادف با 8 اوت 1915 نیروهای انگلستان در بوشهر پیاده شده و شهر را به طور کامل تصرف کردند. بسیاری از آزادی خواهان شهر دستگیرشده و به هند تبعید شدند. دو روز بعد از اشغال بوشهر،نیروهای انگلیسی برای اجرای یک رشته عملیات‏ تنبیهی،بوشهر را به قصد دلوار ترک کردند.در این عملیات چهار کشتی انگلیسی به‏ نامهای جونو، پیراموس،  ،لورنس ،و دلوهزی و تعداد زیادی از سربازان انگلیسی شرکت داشتند. اما این بار حریف نیروهای انگلستان رئیس علی دلواری بود. او نیروهایش علی رغم تعداد کمتر مقاومت شدیدی کردند به طوری که در روز نخست 70 سرباز انگلیسی کشته شدند. حمله شکست خورد و انگلیسی ها دست به عقب نشینی زدند.

خبر پیروزی رئیس علی در کل بوشهر و جنوب منتشر شد . واسموس که  مدتی بود کم کار شده بود با شنیدن خبر پیروزی رئیس علی جان دوباره گرفت.  او که مدتی بود در فارس به سرعت می برد به سرعت خود را به بوشهر رساند و در دیداری با زایر خضر خان اهرمی او را به خیزش دیگر و روانه ساختن دو هزار تن به یاری رئیس ‏علی‏ دلواری برای هجومی بزرگ به بوشهر برانگیخت.به نوشته مورخ الدوله سپهر از سوی‏ وزارت جنگ  بریتانیا مقیم بین النهرین اعلامیه ‏ای صادر شد که تلفات انگلیسیها را در نبرد دلوار و بوشهر یکصد و پنجاه نفر تخمین زده بود.

این تنها عکس منتسب به رئیس علی دلواری است. البته برخی مورخان در صحت این عکس تردید دارند
این تنها عکس منتسب به رئیس علی دلواری است. البته برخی مورخان در صحت این عکس تردید دارند

شهادت رئیس علی دلواری

پیروزی نیروهای رئیس علی دلواری روحیه او و یارانش را برای  ادامه جنگ با انگلیسی ها چند برابر کرد. ویلهلم واسموس بعد ها رئیس علی را اینگونه توصیف کرد: تعداد جنگجویان او بین 30 تا 50 نفر بود اما رئیس علی با اتکا به شخصیت و شجاعت خود نفوذ و توانایی بسیار زیادی داشت. منطقه که او اداره می کرد برای قدرت عملی که در ضمیر  این مرد پنهان شده بود خیلی اندک به نظر می رسید.

رئیس علی و افرادش در شب 11 شهریور 1294 تصمیم گرفتند به اردوگاه انگلیسی ها واقع در منطقه تنگک صفر واقع در 10 کیلومتری جنوب شرقی بوشهر شبیخون بزنند. در مورد نحوه شهادت رئیس علی بحث های زیادی انجام شده اما به طور قطع او از پشت سر و از بین نیروهایش مورد اصابت قرار گرفت و قبل از شبیخون کشته شد. از بین رفتن رئیس علی دلواری ضربه بزرگی به جنبش جنوب وارد کرد . تنگستانی ها انگلستان را مسوول مرگ او می دانستند به همین خاطر یک حمله انتقامی گسترده برضد انگلستان ترتیب داده شد. در روز 17 شهریور و در 15 کیلومتری بوشهر معروف به منطقه کوه کزی این حمله سراسری آغاز شد. انگلیسی ها بشدت از میزان گستردگی حمله تنگستانی ها غافل گیر شدند. علی رغم شجاعت فراوان تنگستانی ها آنها به دلیل ضعف تجهیزات و همین طور ورود نیروهای ژنرال براکینگ شکست خوردند. بر اساس گزارش های رسمی دولت انگلستان در نبرد کوه کزی 101 سرباز از واحد های سواره نظام گرفته تا واحد رزمی نیروی دریایی کشته شدند. درگیری های مداوم انگلستان با مبارزان جنوب از تنگستانی ها گرفته تا نیروهای زایر خضرخان و عشایر قشقایی روند تدارکاتی نیروهای بریتانیایی مستقر در عراق را مختل کرد. سر کلارنت مونت اسکرین در این باره می گوید: نبردهای ضد استعماری در جنوب ایران باعث شکست سنگین ارتش انگلستان در نبرد کوت العماره در پاییز آن سال (واقع در خاک عراق )  و اسارت 20 هزار سرباز این کشور شد. برای ختم رییس علی مراسم باشکوهی در مسجد وکیل شیراز برگزار شد. کشته شدن او هیجان عمومی را چند برابر کرد و ایده تشکیل قشون ملی مطرح شد. قرار بود ریاست این نیرو با افسران ژاندارمری و افرادی مثل آقا سید محمد تقی گلستان و پسران ثقه الاسلام باشد. مردم خشمگین شیراز سیم های تلگراف انگلیس را بریده و به کنسول گری انگلیس در شیراز حمله کردند. سرهنگ دوم اوکانر کنسول انگلیس به همراه 11 نفر دیگر به گروگان گرفته شدند. این گروگانها به سرعت نزد زایر خضر خان  در قلعه اهرم فرستاده شدند.

این اسرا در نهایت بعد از مذاکرات طولانی در مرداد 1294  این اسرای انگلیسی با تعدادی از اسیران ایرانی و تجار آلمانی مبادله شدند. در جریان این مبادله کالاهای تجاری زایر خضرخان که توسط انگلستان مصادره شده بود نیز به او پس داده شد.ویلهلم واسموس تنها جاسوس آلمانی حاضر در خاک ایران نبود. در گروهی که به همراه اسکارفن نیدرمایر به ایران آمده بود افرادی مثل زایلر،فوستینگ و والدمان نیدرمایر نیز حضور داشتند. یکی از افرادی که بعدها به این گروه ملحق شد دکتر پوزین بود.

پوزین  در سال های قبل از آغاز جنگ جهانی اول با عنوان نماینده کمپانی آلمانی فابریک در ایران حضور داشت. او در بهمن 1292 اولین اتومبیل را وارد مشهد کرد و تحت عنوان جهانگرد به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرده و اطلاعات زیادی را جمع آوری نمود. پوزین به محض آغاز جنگ جهانی توسط روسها شناسایی و دستگیر شد و به به ترکستان محل نگه داری اسرای آلمان و اتریش منتقل گردید . اما مدتی بعد با کمک چند اسیر اتریشی از اردوگاه گریخت و خود را به اصفهان رساند و به گروه جاسوسان زایلر ملحق شد. این گروه زبده در اوایل آذرماه 1294 از اصفهان خارج شده و خود را از مسیر کویر به یزد رساندند.  چند جاسوس آلمانی دیگر گروه افغانستان به گروه زایلر پیوسته و با پشتیبانی مردم شهر بانک انگلستان و برخی از موسسات انگلیسی دیگر را تصرف کردند. زایلر تمامی ذخیره پولی بانک را مصادره کرده و صرف ادامه عملیات های جاسوسی –نظامی آلمان ها در ایران کرد. با شنیدن خبر آغاز حمله ارتش روسیه از غرب به مرکز ایران زایلر و افرادش در 24 آذر با یک کاروان بزرگ راهی کرمان شده و آن منطقه را تبدیل به محل مبارزه برضد انگلیسی ها کردند. اما یکی دیگر از جاسوسان معروف آلمان ماکس اتوشونه مان بود. شونه مان به عنوان یک صنعتگر و کارآفرین موفق سال ها در ایران مخصوصا شهر اصفهان زندگی کرده بود با آغاز جنگ مسوولیت حوزه کرمانشاه به او سپرده شد. شونه مان در یک کمین در نزدیکی کنگاور به هر دو کنسول روسیه و انگلستان که از یک بازدید نظامی از همدان باز می گشتند حمله کرده و آنها را فراری داد.  این تنها بخشی از فعالیت های گسترده جاسوسان آلمانی به رهبری واسموس در ایران بود. اما در نهایت بعد از شهادت رئیس علی دلواری و تعدادی از مبارزان جنبش جنوب  دولت انگلستان ،در نهایت به حضور احمد خان دریابیگی به عنوان حاکم بوشهر و مناطق جنوبی ایران رضایت داد. در روز 23 مهر ماه 1294 برابر با 16 اکتبر 1916 پرچم انگلستان از دارالحکومه بوشهر پایین کشیده شد. واسموس در تمام سال های جنگ در جنوب ایران مشغول مشاوره و کمک به مبارزان ضد انگلیسی بود و در نهایت زمانی که قرار داد آتش بس بین تنگستانی ها و دولت انگلستان در سال 1295 امضا گردید مجبور به پذیرش آن شد و به کشورش بازگشت.

زایر خضرخان اهرمی. یکی از معروف ترین مبارزان ضد انگلیسی جنوب
زایر خضرخان اهرمی. یکی از معروف ترین مبارزان ضد انگلیسی جنوب

آغاز سال جدید با رای اعتماد به دولت پیرنیا

سال 1294 با رای اعتماد مجلس به دولت حسن پیرنیا در 8 فروردین آغازشد. یک روز بعد علمای نجف برضد نیروهای متفقین اعلام جهاد کردند که این مسئله باعث افزایش اقبال مردم و نیروهای محلی به نیروهای عثمانی و جاسوسان آلمانی گردید. اما پیرنیا در روزهای پایانی سال 1293 دست به یک کار بزرگ زده بود. او در روز 26 اسفند 1293 قانون معروف به 23 جوزا را لغو کرد. با لغو این قانون سلطه بلژیکی ها بر امور گمرکی و مالی ایران پایان می یافت. این اقدام باعث شد تا تقریبا همه گروهها و احزاب سیاسی کشور یکصدا دست به حمایت از نخست وزیر جدید بزنند. این اقدام پیرنیا باعث خشم شدید روسیه و انگلستان شد. در آغاز سال جدید پیرنیا از دو کشور تقاضا کرد نیروهای خود را به سرعت از خاک ایران خارج کنند اما دولت انگلستان از او تقاضا کرد مخبر السلطنه حاکم فارس و همه افسران سوئدی ژاندارمری را که مظنون به حمایت از آلمانی ها بودند از کار برکنار کنند که پیرنیا زیر بار نرفت. همچنین دولت انگلستان از ایران خواست حضور نیروهای روسیه در خاک ایران را به طور رسمی بپذیرد که پیرنیا بازهم مخالفت کرد و به همین خاطر دو کشور متفق تبدیل به دشمن درجه یک نخست وزیر جدید شدند. یکی از اقدامات روسها آوردن سعد الدوله به تهران و رواج شایعه کودتای احتمالی او برضد دولت پیرنیا بود.

شایعه مسلمان شدن امپراتور آلمان

سال 1294 در حالی آغاز شد که شرایط و جو افکار عمومی ایران  کاملا به نفع آلمان و متحدینش بود. اقدامات جاسوسان آلمانی در کل ایران و ضربات آنها به نیروهای انگلیسی یکی از دلایل این محبوبیت بود. اما اصلی ترین دلیل این محبوبیت رواج یک شایعه عجیب و غریب در تهران بود. در اواخر فروردین ماه 1294 بهاء الواعظین سخنران معروف تهران که بشدت طرفدار آلمانی ها بود و هر روز برضد استعمارگران انگلیسی و روسی سخنرانی می کرد خبر از مسلمان شدن امپراتور ویلهلم دوم را به مردم حیرت زده داد. او مدعی بود قیصر بعد از دیدن خوابی مسلمان شده و قرار است به زودی برای زیارت مکه راهی حجاز شود و بعد آن نیز دستور مسلمان شدن کل ارتش آلمان را صادر خواهد کرد. این شایعه به سرعت در تهران و کل ایران منتشر شد و شگفت آنکه مورد پذیرش نسبی مردم قرار گرفت. خبرگزاری رویترز خبر این شایعه را به صورت طنز منتشر کرد و مدعی شد به زودی سربازان آلمانی با بازوبند الله اکبر به میدان خواهند رفت. این کار رویترز تنها اوضاع را بدتر کرد. چرا که بهاء الواعظین در حالی که نسخه چاپی رویترز را دست داشت روی منبر این خبر را خواند و مردم ساده دل نیز شروع به گریه کردند. محبوبیت قیصر آلمان  به جایی رسید که ادیب پیشاوری یک قصیده در مدح ویلهلم دوم سرود و به سفارت آلمان فرستاد. این قصیده به سرعت به آلمان ارسال شده و ترجمه آن مورد توجه ویلهلم قرار گرفت و هدایایی برای ادیب پیشاوری ارسال کرد. اما این شاعر حاضر به پذیرش آنها نشد و مدعی شد تنها به دلیل نفرت از انگلیسی ها آن را سروده است.

این شایعه به قدری مورد پذیرش مردم قرار گرفته بود که  مردم معتقد بودند آلمانی ها دیگر مسلمانند و می توانند با آنها سر یک سفره غذا بخورند و نیازی نیز مثل سایر کفار ظرف های مورد استفاده آنها را آب کشید. دیپلمات های آلمانی به رهبری پرنس هانری فون رویس وزیر مختار این کشور تبدیل به چهره محبوب پایتخت شدند و در بیشتر مساجد و تکیه ها حضور یافتند. بالا گرفتن محبوبیت آلمان خشم دو کشور روسیه و انگلستان را برانگیخت. احمد شاه از شنیدن شایعه مربوط به مسلمان شدن امپراتور آلمان حیرت زده شد و مورخ الدوله سپهر را احضار کرده و از او در مورد حقیقت ماجرا پرسید. سپهر کل ماجرا را شایعه و خبرسازی آلمانی ها دانست.

حسن پیرنیا یکی از نخست وزیران خوشنام و تحصیل کرده دوران قاجار
حسن پیرنیا یکی از نخست وزیران خوشنام و تحصیل کرده دوران قاجار

ادامه درگیری های روسیه و عثمانی در خاک ایران

نبردهای روسیه و عثمانی در خاک ایران با ورود خلیل پاشا و نیروهایش به ارومیه در سال 1294 وارد دور جدیدی شد. ارتش روسیه تا آن زمان در مناطقی مانند در 70 کیلومتری غرب خوی، دیلمقان، شرق دریاچه ارومیه ، مرند،صوفیان و تبریزم ستقر بود. ارتش عثمانی هم اورمیه و مناطق اطراف آن را در دست داشت. ورود خلیل پاشا علاوه بر تقویت نیروهای عثمانی به غارت نیروهای طرفدار آنها در مناطق اشغالی هم پایان داده بود.  خلیل پاشا بعد ازسروسامان دادن به اوضاع مناطق تحت کنترل اش با مجد السلطنه و دیگر متحدان ایرانی اش خود را برای حمله به روسها آماده کردم. در اولین درگیری دو طرف که اوایل اردیبهشت ماه در منطقه دیلمقان رخ داد ترکها پیروز شدند. اما ارتش روسیه به سرعت از جلفا نیروی کمکی فرستاد. در نهایت در دومین نبردی که در روز 15 اردیبهشت رخ داد خلیل پاشا شکست خورد . درگیری های پراکنده تا سه روز بعد ادامه داشت تا اینکه خلیل پاشا مجبور به عقب نشینی شد. ارتش روسیه در این درگیری ها از نیروهای دواطلب ارمنی به فرماندهی آندارنیک اوزانیان استفاده کرد. در تلگرافی که روسها به تهران فرستادند مدعی شدند در کنار ترکها نیروهای آلمانی نیز حضور داشته اند. در حالی که دو کشور در خاک ایران مشغول زور آزمایی بودند  حسن پیرنیا به دلیل مشکلات و فشارهای کشور در 6 اردیبهشت استعفا داد و عین الدوله جایگزین اوشد. دولت عین الدوله کار خود را در 12 اردیبهشت آغاز کرد.

عقب نشینی ترکها از ارومیه

در روز 25 اردیبهشت ماه ارتش عثمانی به طور ناگهانی از ارومیه و دیگر مناطق اشغالی ایران عقب نشینی کرد. ارتش روسیه به سرعت جای آنها را گرفت. با حضور ارتش روسیه در ارومیه نیروهای معروف به جلوها شروع به انتقام گیری از مردم منطقه و آغاز قتل و غارت کردند.

جلوها که بودند

افرادی که با نام جلوها شروع به قتل و کشتار در ارومیه کردند گروهی از آشوری های ساکن در خاک عثمانی بودند. این گروه حدود 25 هزار نفر جمعیت داشتند و تا قبل از آغاز نسل کشی ارامنه در عثمانی در جنوب دریاچه وان زندگی می کردند. با شروع نسل کشی بیشتر آنها به ایران گریختند . رهبری این گروه به عهده پاتریارک بنیامین مارشیمون بود. مارشیمون برای دفاع از افرادش گروه های شبه نظامی تشکیل داد و به سرعت با کشورهای انگلیس و روسیه ارتباط برقرار کرد و حتی یک نماینده به لندن فرستاد. کشتارو یاغی گری جلوها حدودا ده روز طول کشید به گفته فیلیپ پرایس رفتار آنها  اندکی بهتر از دشمنانشان بود . دولت مرکزی  به سرعت عده ای قزاق به فرماندهی اعتماد الدوله  روانه منطقه کرد. اگرچه اعتماد الدوله  به روسها نزدیک بود اما توانست آرامش را به منطقه برگرداند. اگرچه خود اعتماد الدوله  نیز بعد از آرام شدن اوضاع شروع به آزار و اذیت مردم ارومیه کرد.

با وجود عقب نشینی ارتش عثمانی از آذربایجان نیروهای این کشور هنوز در کردستان و دیگر مناطق غربی ایران حضور داشتند. فتوای علمای نجف برضد متفقین به نفع آنها تمام شده و تعداد زیادی از نیروهای محلی و عشایری به آنها پیوسته بودند. نیروهای عثمانی همچنان در مناطقی مثل خانقین و قصر شیرین مشغول تاخت و تاز بودند. در همان حال جنگ در اروپا به اوج خود رسیده بود. متفقین به تازگی یک نبرد فرسایشی و طولانی را در منطقه گالیپولی با عثمانی آغاز کرده بودند. آلمان نیز در خاک لهستان با روسها درگیر بود . با وجود این درگیری های گسترده  هیچ کدام از طرفین حاضر به رها کردن خاک ایران نبودند.  دولت عین الدوله بارها از متفقین تقاضای تخلیه خاک ایران را کرد.  روسها علی رغم درگیری شدید در اروپا از نیروهای مستقر در قفقاز برای ژنرال نظربیگف نیروی کمکی فرستاده و به او دستور تعقیب خلیل بیگ را داده بودند. دو ایل ایرانی کلهر و سنجابی هم هر کدام به نفع و ضرر ترکها با یک درگیر بودند . حسن رئووف بیگ هم در کرند فرمانروایی می کرد و حکم اعدام صادر می نمود. روسها به اعزام نیروهای کمکی همچنان ادامه دادند. دولت روسیه بعد از پیوستن بسیاری از نیروهای ایرانی به ارتش عثمانی تصمیم گرفت یک نیروی کاملا مجهز برای مبارزه با این متحدان روانه ایران کند. وظیفه این کار به عهده ژنرال شارپانتیه و نیروهایش گذاشته شد. نیروهای شارپانتیه در اواسط اردیبهشت ماه وارد ایران شده و به سرعت  پیشروی کردند و موفق شدند  نیروهای عثمانی  را از مهاباد به سمت موصل فراری دهند.در همان حال روسیه و انگلستان  بشدت دولت را به خاطر افسران سوئدی ژاندارمری تحت فشار قرار داده بودند. این دو کشور معتقد  بودند  سوئدی ها از منافع آلمان در ایران دفاع می کنند و از دولت ایران خواستند بودجه ژاندارمری را کاهش دهد.

بحران در دولت جدید

بعد ازفتوای علمای نجف برای حمایت از دولت عثمانی عده ای عشایر کرد و عرب ایران به ارتش عثمانی پیوستند.اما شیخ خزعل و افرادش  در خوزستان بشدت ازانگلستان پشتیبانی می کردند.در نقاط مرکزی ایران هم نایب حسین کاشانی و پسرانش  مشغول تاخت و تاز بودند. در حالی که نایب حسین علی رغم داشتن حکم حکومت کاشان مشغول غارت بود برای او رقیبی به نام  چراغعلی خان بختیاری پیدا شد. نایب حسین به تهران تلگراف زد و برای سرکوبی چراغعلی خان تقاضای اعزام نیروی دولتی کرد. به دلیل همین آشفتگی های داخلی مجلس فرمانفرما وزیر داخله کابینه عین الدوله  را استیضاح کرد و کابینه عین الدوله دچار بحران شد. مدتی بعد ازاین استیضاح عین الدوله  در 11 تیر 1294 استعفا داد.در روز5 مرداد مستوفی الممالک به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب شد و تا27مرداد کابینه اش را به مجلس معرفی کرد.

کمیته دفاع ملی

در تابستان 1294 و یک سال بعد از آغاز جنگ  جهانی اول ، تهران روزهای داغی را می گذراند.در آغاز تابستان آن سال عده زیادی از آزادی خواهان، افسران ایرانی و حتی سوئدی ژاندارمری، امیر حشمت و یارانش  وعده ای از نمایندگان مجلس ایده تشکیل یک کمیته ملی برای مبارزه با اشغالگران بیگانه را مطرح کردند.

امیر حشمت و افرادش. او ایده تشکیل کمیه دفاع ملی را مطرح کرد
امیر حشمت و افرادش. او ایده تشکیل کمیه دفاع ملی را مطرح کرد

این ایده  به سرعت مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفت و انگلستان و روسیه را وحشت زده کرد.مطبوعات روسیه به سرعت این تحرکات را به دولت آلمان  نسبت دادند. خبرنگار رویترز در تهران نیز مدعی شد آلمانها  در تهران مردم را برضد متفقین بسیج کرده اند. حتی شایعه شد سفارت اتریش در حال تهیه تفنگ و فشنگ برای مبارزان احتمالی این کمیته است.دولت روسیه به سرعت واکنش نشان داد و در 13مرداد عده ای از سربازانش را در قزوین مستقر کرد. در نهایت بعد از بحث های بسیار در روز 20 آبان ماه کمیته دفاع ملی تشکیل شد.افرادی مثل آیت الله  آقا میرزا محمد  طباطبایی، سلیمان میرزا اسکندری،قاسم خان صور اسرافیل، رضا قلی خان نظام السلطنه، حسن مدرس  و مخبر السلطنه از اعضای  سرشناس این کمیته بودند. انتقال پایتخت به اصفهان،اعلام جنگ به روسیه و امضای احتمالی پیمان اتحاد با آلمان از اهداف این کمیته اعلام شد. دولت روسیه در واکنش  به تشکیل این گروه باز هم تعداد  سربازان مستقر در قزوین را بیشتر کرد و آن را به 2 هزار نفر رساند.

پایتخت در آستانه تغییر

خبر تقویت پادگان روسها در قزوین و احتمال حرکت قریب الوقوع آنها به سمت تهران هیجان در پایتخت را چند برابر کرد. کمیته دفاع ملی به سرعت خواهان ترک تهران و تغییر پایتخت به اصفهان شد.مستوفی الممالک مخالفت چندانی  با اعضای کمیته نداشت و از تصمیمات آنها نیز حمایت می کرد.به همین خاطر احمد شاه تقریبا برای ترک تهران راضی شد. تا روز 22 آبان حدود300 نفر از سیاستمداران و افراد مهم پایتخت تهران را به سمت قم  ترک کردند.  عده زیادی از نیروهای ژاندارمری هم  راهی قم شدند تا بعد از رسیدن شاه به آنجا راهی اصفهان شوند. 1500 ژاندارم در کنار 700 تفنگدار آزادی خواه نیز در تهران منتظر بودند تا احمد شاه و اعضای دربارش هر چه سریعتر سوار کالسکه شده و راهی  اصفهان شوند.  در حالی که همه  برای ترک تهران آماده می شدند ارتش روسیه به منطقه ینگی امام واقع در منطقه ساوجبلاغ رسیده بود. اما علی رغم تمایل نخست وزیر برای این مهاجرت  افرادی مثل فرمانفرما، سپهدار  و عین الدوله تا آخرین ساعات  سعی داشتند احمد شاه را از ترک پایتخت منصرف کنند. این سه نفر ساعتها در مورد سختی ها و خطرات سفر زمینی به اصفهان و تبعات سیاسی آن با احمد شاه گفتگو کردند. در نهایت بارنفسکی یکی ازدیپلمات های سفارت روسیه به کاخ  گلستان رفت و به شاه اطمینان داد ارتش روسیه از ساوجبلاغ جلوتر نخواهد آمد و دولت این کشور همچنان دوست  و متحد ایران خواهد بود. بدین ترتیب در روز 23 آبان  احمد شاه از ترک تهران و انتقال پایتخت به اصفهان منصرف شد.در همان شب امیر حشمت و یارانش  از پایتخت اخراج شدند. بسیاری از نیروهای ژاندارمری هم از قم به تهران بازگشتند. در روز25 آبان سفیران آلمان،اتریش و عثمانی که در قم به انتظار ورود احمد شاه نشسته بودند نیز به تهران بازگشتند. در حالی که ماجرای انتقال پایتخت منتفی شده بود روسها همچنان مشغول پیاده کردن نیرو در بندر انزلی  و اعزام آنها برای قوای ژنرال باراتف در قزوین بودند. کمیته دفاع ملی  همچنان به دنبال تشکیل یک نیرو برای مبارزه با روسها بود. آنها توانستند در نزدیکی  قم تعدادی نیرو برای نبرد با روسها آماده کنند. اوضاع بحرانی آن روزها تنها به پایتخت  ختم نمی شد.  در اصفهان نیز وضعیت بحرانی بود. این شهر اصلی ترین پایگاه  طرفداران عثمانی و آلمان محسوب می شد.افسران سوئدی  ژاندارمری در اصفهان  مشغول  آموزش مجاهدان بودند. مردم خشمگین اصفهان  نیز به کنسول گری های روسیه و انگلستان حمله کرده و آنها را آتش زدند.در همان روزها خبر پیروزی نیروهای عثمانی به فرماندهی  ژنرال فن گولتز در خاک عراق به ایران رسید  و طرفداران آلمانی ها را خوشحال کرد.

ژاندارم ها در مسیر شیراز. روسیه و انگلستان بشدت به نیروهای ژاندارمری ایران مشکوک بوده و آن را حامی آلمان ها می دانستند
ژاندارم ها در مسیر شیراز. روسیه و انگلستان بشدت به نیروهای ژاندارمری ایران مشکوک بوده و آن را حامی آلمان ها می دانستند

اولین برخورد با روسها

مدتی بعد از شروع آموزش و جمع آوری  نیروهای  کمیته دفاع ملی ، این نیروها راهی همدان شدند تا نیروهای ژنرال باراتف را از آنجا عقب برانند. فرماندهی این نیروها با یاور محمد تقی خان(کلنل پسیان بعدی) بود.همچنین عزیز الله خان ضرغامی و افرادش نیز در کنار نیروهای کمیته  حضور داشتند.

تصرف همدان

اولین برخورد  بین نیروهای ایرانی و روسی در نیمه شب 30 آبان در منطقه مصلی همدان رخ داد. نیروهای یاور محمد تقی خان  در یک نبرد سخت و خونین موفق  شدند تا طلوع آفتاب روسها را فراری دهند. تعدادی از سربازان روس اسیر شدند .بعضی از نیروهای ایرانی قصد داشتند همه را قتل عام کنند که یاور محمد تقی خان جلوی قتل عام آنها را گرفت. بعد از این پیروزی کنسول های روسیه و انگلستان از همدان گریختند.  در شرایط آشفته کشور مجلس سوم نیز در 22  آذرماه  منحل شد. اکنون یک دو دستگی کامل در پایتخت وجود داشت .عده ای به رهبری کمیته دفاع ملی به دنبال اعلام جنگ به روسیه و گروهی دیگر به دنبال اتحاد با متفقین بودند. زمانی که شایعه  مذاکره با دولت روسیه منتشر شد مردم خشمگین کاشان و قم  بازارها را بسته و دست  به تظاهرات زدند.مستوفی الممالک به دلیل تمایلات آلمانوفیلی تقریبا طرفدار کمیته دفاع ملی محسوب می شد.

افزایش فعالیت های کمیته دفاع ملی

کم کم در قم، همدان و اراک دسته های داوطلب مردمی ایجاد شد. حتی گروهی از آذربایجانی ها و نیروهای عشایری طرفدار آلمان نیز به این نیروها پیوستند.نایب حسین کاشانی و پسرانش نیز به آزادی خواهان ملحق شدند.بسیاری از مردم  در شهرهای مختلف به دنبال آموزش نظامی بودند. میزان هیجان عمومی به حدی بود که تعدادی از اعضای قزاق خانه نیز به داوطلب ها پیوستند. عشایر سنجابی و سایر عشایر کرمانشاه نیز به این نیروها ملحق شدند. امیر حشمت و یارانش نیز به نیروهای دفاع مردمی پیوستند. اکنون همدان در دست نیروهای یاور محمد تقی خان بود. او و افرادش تا آوج پیشروی کردند. کمیته دفاع  ملی در ساوه تشکیل شد  و شروع به سازماندهی نیروها کرد.کمیته علاوه بر سازماندهی نیروها شروع به چاپ روزنامه و شب نامه کرد و حتی سازمانی به نام خورشید سرخ تاسیس کرد که بعدها پایه سازمان شیرو خورشید گردید.  دولت ظاهرا به این اقدامات معترض بود و مدعی می شد این کارها بی طرفی ایران را در جنگ نقض می کند. اما در نهایت این کارها ادامه پیدا کرد. در این میان روسها نیز بیکار نماندند و ژنرال باراتف در نیمه آذرماه 1294 دو دسته  سرباز راهی جنگ با نیروهای کمیته کرد. دسته اول راهی همدان شدند تا با نیروهای یاور محمد تقی خان مقابله کنند و گروه دوم هم روانه ساوه شدند.

اولین درگیری در روزهای 16 و 17 آذر در گردنه سلطان بلاغ رخ داد. علی رغم مقاومت دلیرانه نیروهای ژاندارمری و داوطلب آنها شکست خوردند و به همدان عقب نشینی کردند. این نیروها به سرعت با سالار لشکر پسر فرمانفرما و حاکم همدان شهر را ترک کرده و به پل شکسته رفتند. در 23 آذر ارتش روسیه وارد همدان شد و برخلاف تصور مردم شهر روسها دست به آزار و اذیت مردم نزدند. عده ای از سربازان روس هم راهی سنندج و کنگاور شدند. در اعلامیه ایی که دولت روسیه به خاطر فتح همدان در شهر پتروگراد منتشر کرد مدعی شد برای تصرف این شهر یک نیروی مرکب از500 ژاندارم و 1200 نیروی آلمانی و عثمانی را شکست داده است.

یاور محمد تقی خان یا کلنل تقی خان پسیان بعدی. او به عنوان یکی از فرماندهان کمیته مقاومت ملی موفق به تصرف همدان شد
یاور محمد تقی خان یا کلنل تقی خان پسیان بعدی. او به عنوان یکی از فرماندهان کمیته مقاومت ملی موفق به تصرف همدان شد

ژاندارم ها در پل شکسته نیز سه روز بیشتر دوام نیاوردند و بار دیگر مجبور به عقب نشینی به گردنه اسد آباد شدند. با وجود این شکست ها درگیری های پراکنده با روسها در مناطقی مثل کنگاور، گردنه بید سرخ، صحنه و بیستون ادامه داشت و تلفات زیادی به ارتش روسیه وارد کرد.

ماجراهای ساوه

در حالی که نبرد با روسها در غرب ایران ادامه داشت کمیته دفاع ملی در ساوه یک نقشه جسورانه طراحی کرد . قرار بود عده ای از نیروهای کمیته راهی تهران شده و پایتخت را فتح کنند. ماموریت این کار به امیر حشمت و افرادش واگذار شد. نیروهای او با عده ای از سواران امیر مفخم و داوطلبان ساوه ای به دستور کمیته راهی قم شدند. امیر حشمت به قاهان یکی از روستاهای خلجستان قم رفت. قرار بود  بعد از گرفتن پول و اسلحه کافی روانه رباط کریم شده و در آنجا به سردار محیی   و نیروهایش ملحق شوند. امیر حشمت یک شب در قم ماند و دسته ای از ژاندارم ها که 2 هزار نفر بودند به سمت تهران حرکت کردند. در حالی که امیر حشمت ساوه را ترک کرد بود در روز 26 آذر ساوه به دست روسها افتاد و اعضای کمیته راهی قم شدند.

در 27 آذر نیروهای کمیته بار دیگر شکست خورده و این بار اعضای کمیته ازقم به کاشان رفتند. امیرحشمت و امیر محیی از اتفاقات رخ داده هیچ اطلاعی نداشتند و قصد داشتند نقشه تصرف تهران را طبق برنامه پیش ببرند. اما نیروهای سردار محیی در 29 آذر در منطقه کوشک با ارتش روسیه روبه رو شدند که بعد اززخمی شدن سرهنگ ابوالحسن خان ازافسران ژاندارمری مجبور به عقب نشینی شدند. ژنرال باراتف دسته ای ازنیروهایش را در کرج مستقر کرده و انتظار آمدن سردار حشمت را می کشید. امیر حشمت طبق برنامه به رباط کریم رسید و منتظر سردار محیی ماند اما مستشار الدوله از تهران  تلفنی به او خبر شکست سردار محیی را داد و از سردار حشمت تقاضا کرد بازگردد چرا که اکنون نیروهای او برای تصرف تهران و نگه داشتن آن کافی نبود. اما سردار زیر بار نرفت و گفت ما تلاش خود را خواهیم کرد. در بامداد 30 آذر نیروهای روسیه به رباط کریم رسیدند . ارتش روسیه برای این نبرد تجهیزات مفصلی همراه داشت از زره پوش تا توپ و مسلسل بخشی از تجهیزات آنها بود. جنگ نیروهای امیر حشمت و روسیه از صبح آن روز آغاز شد. جنگ بسیار سخت و خونین بود و تا غروب همان روز طول کشید و در نهایت بسیاری از مجاهدان و ژاندارم ها کشته شدند و امیر حشمت و باقی مانده افرادش نیز میدان جنگ را ترک کردند.

مستوفی الممالک معروف به آقا . نخست وزیر ایران در سال 1294. در دوره او درگیری نیروهای کمیته دفاع ملی و بقیه گروهها با سربازان روسی و انگلیسی به اوج خود رسید
مستوفی الممالک معروف به آقا . نخست وزیر ایران در سال 1294. در دوره او درگیری نیروهای کمیته دفاع ملی و بقیه گروهها با سربازان روسی و انگلیسی به اوج خود رسید

عده ای از افراد امیر حشمت مانند نایب حسین کاشی و افرادش از او به کلی جدا شدند. امیر حشمت و باقی مانده نیروهایش به ورامین رفته و چند روزی در آنجا باقی ماندند و بعد از تجدید قوا خود از بیراهه راهی اصفهان شدند. درروز اول دی مستوفی الممالک از نخست وزیری استعفا داد و یکی دو روز بعد و در غیاب مجلس فرمانفرما به عنوان نخست وزیر جدید برگزیده شد.

سقوط مستوفی و روی کار  آمدن فرمانفرما

مستوفی الممالک در روزهای آخر نخست وزیری اش سه نفر از نمایندگان مجلس منحل شده سوم را به ریاست قاسم خان صور اسرافیل راهی  قم کرد تا اعضای کمیته را به تهران بازگرداند. اما این هیئت زمانی به قم رسید که اعضای کمیته  راهی اصفهان شده بودند. در نتیجه  آنها نیز راهی اصفهان شدند. صوراسرافیل در این شهر ماند و به مجاهدان پیوست.در روز 2 دی کابینه فرمانفرما شروع به کار کرد. در بین  وزرای او طرفداران هردو کشور انگلیس و روسیه وجود داشتند. افرادی مثل سردار منصور، سپهدار، علاالسلطنه ،صارم الدوله  و شهاب الدوله از وزرای کابینه فرمانفرما بودند.

اوضاع آشفته کمیته در اصفهان

بعد از شکست نیروهای کمیته در نبردهای ساوه و رباط کریم اوضاع سیاسی به ضرر آنها تغییر کرد. دولت انگلستان تا قبل از این شکست ها به دنبال مذاکره با دولت بود اما بعد از پیروزی های روسها مذاکره را نیمه کاره رها کرد. ورود اعضای کمیته  دفاع ملی و پرنس روییس سفیر آلمان به اصفهان باعث چند برابر شدن هیجان عمومی شد. بخشی از بختیاری ها ، نیروهای طرفدار اتحاد اسلام و امیر حشمت و افرادش نیز به جمع مجاهدان پیوستند. سردار اشجع حاکم شهر بود و کنترل اوضاع شهر را به طور کامل به دکتر پوزن و زایلر دو جاسوس معروف آلمانی ها سپرده بود. در شهر هیجان زده اتفاقات فراوانی در حال رخ دادن بود. ابتدا نیروهای ایرانی زیر نظر آلمانی ها دستگاه تلگراف مستقل ایجاد کردند ، سپس هشت بهشت و مغازه های تجار طرفدار روسیه غارت شد. مکان بعدی که مورد غارت قرار گرفت بانک انگلیس بود. تلاشهایی هم برای ترور گراهام کنسول انگلیس در شهر صورت گرفت که در نهایت با ترک شهر توسط روسها و انگلیسی ها این تلاش ها ناکام ماند. این اقدامات مجاهدان کاملا به ضرر دولت تمام شد چرا که بعدها مجبور شد خسارت آنها را بپردازد. با تصرف قم و کاشان در 14 دی ماه بسیاری از اعضای کمیته به همراه نیروهای طرفدار آنها شهر را ترک کرده و به سمت غرب ایران گریختند. سردار اشجع به فرمانفرما تلگراف زد و از او خواهش کرد جلوی حمله روسیه به اصفهان را بگیرد.

عبدالحسین فرمانفرما. او بعد از استعفای مستوفی حدود یک ماه نخست وزیر ایران بود
عبدالحسین فرمانفرما. او بعد از استعفای مستوفی حدود یک ماه نخست وزیر ایران بود

در حالی که درگیری های پراکنده  کمیته دفاع و روسها در غرب ایران ادامه داشت در اوایل اسفند  چراغعلی خان بختیاری با بعضی از نیروهای آلمانی وارد اصفهان شده و اداره آن را به دست گرفتند. هدف آن ها این بود که از اجازه تصرف شهر را به دست روسها ندهند اما این کار فایده ایی نداشت چرا که ارتش روسیه در 17 اسفند ماه وارد اصفهان شد. چراغعلی خان به مناطق بختیاری گریخت و بسیاری از افرادش هم راهی کرمانشاه و لرستان شدند. تا پیش از فرار این نیروها و در دی ماه همان سال برای حدود 20 روز درگیری های شدیدی بین نیروهای دفاع ملی و روسها در غرب این رخ داد که با پیروزی ارتش روسیه به پایان رسید. یکی از نکات جالب توجه در بین اعضای کمیته دفاع ملی حضور سالار لشکر یکی از پسران فرمانفرما بود. او در حالی در بین نیروهای طرفدار آلمان و عثمانی حضور داشت که کابینه پدرش به ضد بی طرفی معروف شده و سیاستی کاملا برعکس کمیته دفاع ملی داشت.

دخالت های آلمان و عثمانی
درحالی که ارتش روسیه مشغول پیشروی در مناطق مرکزی ایران بود ژنرال فن گولتس علی رغم درگیری در محاصره کوت واحد هایی از نیروهایش را برای جنگیدن با ارتش روسیه روانه ایران کرد. با گذشت یک سال از جنگ جهانی اوضاع در ایران تقریبا تا حد زیادی به نفع متحدین پیش می رفت. تا پایان سال 1915 مصادف با دی 1294 نفوذ آلمانی ها در ایران به اوج خود رسیده بود. از 17 شعبه بانک شاهنشاهی انگلیس 7 شعبه آن به دست آلمانی ها و طرفداران آنها افتاده بود. غارت بانک شاهی شهرهایی کرمانشاه،همدان،اراک،اصفهان،یزد،شیراز و کرمان   حدود 100 هزار لیره پول نصیب آلمانی ها و طرفداران آنها کرد. علی رغم آنکه تعداد نیروهای آلمانی و اتریشی بیش از 300 نفر نبود اما آنها حضور بسیار فعالی در ایران داشتند و همین تعداد اندک توانستند دردسرهای زیادی را برای روسیه و انگلستان ایجاد کنند. در واقع اگر شدت عمل ژنرال باراتف و پیشروی سریع نیروهای او نبود به احتمال زیاد کنترل ایران تا پایان سال 1294 به دست آلمانی ها و طرفداران ایرانی شان می افتاد.

سقوط دولت فرمانفرما
دولت فرمانفرما هم علی رغم طرفداری از روسیه و انگلستان دوام چندانی نیاوردو در 10 اسفند 1294 سقوط کرد. سه روزبعد سپهدار تنکابنی به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب شد.

اوضاع پیچیده کرمانشاه

کرمانشاه در سال های جنگ جهانی اول تبدیل به یکی ازمهمترین و تاثیر گذار ترین شهرهای ایران شد. این ایالت تقریبا اصلی ترین پایگاه جاسوسان آلمانی و نیروهای آنها در غرب ایران بود. بعد از تصرف قم و اصفهان هم تقریبا بیشتر اعضای کمیته ملی به کرمانشاه فرار کردند. مرکز اصلی تجمع آنها شهر بروجرد بود چرا که نظام السلطنه مافی حاکم وقت خوزستان آنجا حضور داشت. کمیته بعد از سازماندهی در بروجرد ، نظام السلطنه را به عنوان رییس جدید خود انتخاب کرد. بعد ازاین ماجرا شهر صحنه به عنوان پایگاه اصلی این کمیته انتخاب گردید. دلیل انتخاب صجنه نزدیکی آن به مرز عثمانی و همچنین حضور آلمانی ها در آنجا بود. شونمان دیپلمات آلمانی در کرمانشاه مامور حل اختلاف عشایر کرد با نیروهای عثمانی به منظور اتحاد آنها با یکدیگر در برابر روسها بود. چرا که ایل سنجابی مدتها بود مانع از ورود رئووف بیگ و نیروهای عثمانی به کرمانشاه می شد. حضور در کرمانشاه تعداد نیروهای وفادار به کمیته را چند برابر کرد. علاوه بر نیروهای قبلی اکنون عده ای از عشایر کرد، ژاندارمری های سلطان آباد،همدان،ملایر،اصفهان ،فوج سیلاخوری خلج مبارزان اصفهانی و سواران بختیاری نیز وفاداری خود را به کمیته و نظام السلطنه اعلام کردند. این نیروها اکنون قوای ملی نامیده می شدند.

اعضای کابینه دولت موقت در کرمانشاه
اعضای کابینه دولت موقت در کرمانشاه

نظام السلطنه از حضور اقبال الدوله به عنوان حاکم کرمانشاه راضی نبود. به همین خاطر او را مجبور به ترک آنجا کردند. در نهایت در 15 بهمن 1294 نظام السلطنه به همراه دکتر راسل دیپلمات آلمانی وارد صحنه کرمانشاه شدند. ورود این افراد به شهر باعث تقویت پایگاه مهاجران در این شهر شد و یک مجلس موقتی به ریاست سید محمد طباطبایی در شهر تشکیل شد.

تشکیل اولین دولت موقت

در حالی که جنگ در غرب ایران همچنان ادامه داشت نظام السلطنه مافی اولین دولت موقت مهاجرین را در کرمانشاه تشکیل داد. این دولت با حضور 6 نفر از نمایندگان سابق مجلس سوم تشکیل شده بود. اما اختلافات شدید داخلی،عدم همکاری بین گروههای رقیب و همچنین تصمیمات اشتباه نظام السلطنه باعث شد تا اولین دولت مهاجرین عملا چیزی جز یک اسم نباشد. در حالی که اختلافات بین اعضای این دولت ادامه داشت در روز 4 اسفند 1294 کرمانشاه به تصرف ارتش روسیه درآمد. مهاجران و اعضای دولت موقت یک روز قبل از سقوط شهر راهی قصر شیرین شدند. اما تعدادی از سران اصلی مهاجرین راهی بغداد شدند. حضور آنها در خاک عراق حدود 6 ماه طول کشید و در طی این مدت مذاکراتی با دولت های آلمان و عثمانی انجام شد. بر اساس برخی اسناد تاریخی نظام السلطنه به طور محرمانه در حرم کاظمین با نمایندگان انور پاشا وارد مذاکره شد و در نهایت موفق به جلب حمایت انور پاشا از دولت موقت آینده گردید. حضور رهبران دولت موقت در خاک عراق تا تابستان 1295 و تصرف دوباره کرمانشاه به دست ارتش عثمانی طول کشید.

تشکیل پلیس جنوب

در حالی که دولت فرمانفرما استعفا داده  و روسها مشغول پاکسازی مناطق غربی ایران از مخالفان خود بودند، دولت انگلستان در 11 اسفند 1294 واحد تفنگ داران جنوب ایران معروف به پلیس جنوب(S.P.R )  را تشکیل داد.  ایده  تشکیل این بازوی نظامی بریتانیا در خاک ایران از مدتها قبل مطرح شده بود. به دنبال حدود یک سال مبارزات پارتیزانی مبارزان جنبش جنوب و حضور پررنگ جاسوسان آلمانی مانند واسموس ، دولت بریتانیا تصمیم به ایجاد یک نیروی نظامی مختلط از افسران انگلیسی، نیروهای مستعمراتی و افراد محلی ایرانی در جنوب گرفت. وظیفه این کار به ژنرال سرپرسی سایکس محول شده بود. سایکس در اوایل اسفند وارد بندر عباس شد . او متوجه شد به دلیل شرایط اسف بار اقتصادی و کمبود آذوقه انگلستان به راحتی می تواند با پرداخت یک حقوق نسبتا مناسب عده زیادی از نیروهای محلی را جذب این نیروی تازه تاسیس خود کند.در اطلاعیه  استخدامی پلیس جنوب برای افراد پیاده نظام صد قران و نیروهای سواره و توپخانه 120 قران حقوق وعده داده شده بود. همچنین قرار بود بعد از پایان دوره آموزشی ده قران به  این مبلغ اضافه شود. دولت انگلستان برنامه مفصلی برای این نیروی جدید داشت و طبق برنامه سایکس قرار بود دو تیپ مختلط از نیروهای مستعمراتی بریتانیا و عده ای از داوطلبان محلی در استان های فارس و کرمان مستقر شوند. قرار بود این دو تیپ به امکاناتی مانند مسلسل، توپخانه و گروهان مهندسی مجهز شوند. همچنین قرار بود نیروهای دو تیپ دیگر در مناطقی مثل یزد، بوشهر، بندرعباس مستقر شوند. فرماندهی کل نیروها به عهده ژنرال سایکس بود . سه سرهنگ،10 سرگرد،33 سروان و 4 ستوان انگلیسی نیز جزو کادر افسری این نیرو بودند. حدود 200 افسر سابق ژاندارمری به همراه 256 درجه انگلیسی و هندی دیگر بخش دیگری از نیروهای درجه دار را تشکیل می دادند. علی رغم ادعای انگلیسی ها مبنی بر تعداد 11 هزار نفره این نیرو، تعداد آن ها هیچ وقت از 6000 هزار نفر فراتر نرفت. با تشکیل پلیس جنوب اکنون انگلستان هم مانند روسها صاحب یک بازوی نظامی مستقیم درایران شده بود که براساس منافع این کشور عمل می کرد.

واحد تفنگداران جنوب در تاریخ بهار 1295. هدف انگلستان از تشکیل این نیرو مقابله غیر مستقیم با مبارزان جنوب بود
واحد تفنگداران جنوب در تاریخ بهار 1295. هدف انگلستان از تشکیل این نیرو مقابله غیر مستقیم با مبارزان جنوب بود

مشکلات دولت سپهدار و کمیته میکس

در 13 اسفند ماه سپهدار تنکابنی مامور تشکیل دولت جدید شد. سپهدارکه  درآغازدوره سوم نخست وزیری اش ازاحمد شاه لقب سپهسالار اعظم گرفته بود(لقب سپهدار بعد ازاین به نصیب فتح الله خان سردار منصورشد) با انبوهی از مشکلات مواجه بود. در دوره نخست وزیری دولت فرمانفرما برخی از کارمندان دولت برای گرفتن حقوق های معوقه خود دست به اعتصاب زدند. سپهسالار اعظم با وعده پرداخت این حقوق های معوقه به نخست وزیری رسیده بود اکنون با بحران مواجه بود. سپهسالار حمایت دولت روسیه را پشت سر خود داشت. در دوره فرمانفرما دو کشور روسیه و انگلستان در مقابل تقاضای دولت برای پرداخت یک وام برای حل مشکلات مالی ایران که ناشی از جنگ جهانی اول بود تقاضای تشکیل کمیسیون میکس را کردند. قرار بود طبق پیشنهاد دو کشور یک کمیسیون مختلط تشکیل شده و بر امرو مالی و نظامی ایران نظارت کاملی داشته باشد. فرمانفرما این پیشنهاد را رد کرد اما سپهسالار آن را پذیرفت.سپهسالار برای حل بخشی از مشکلات مالی امتیاز استخراج نفت در تنکابن، کجور و کلارستان مازندران (در سال 1274 توسط ناصرالدین شاه به او داده شده بود) به یک تبعه گرجی-روسی به نام خوشتاریان واگذار کرد. تشکیل کمیسیون مختلط عملا باعث اعتراض شدید همه گروهها و طیف های سیاسی به دولت سپهسالار گردید.

ژنرال باراتف فرمانده نیروهای روسیه تزاری در ایران. سرعت عمل او باعث شکست نیروهای عثمانی و نیروهای مقاومت ایرانی شد
ژنرال باراتف فرمانده نیروهای روسیه تزاری در ایران. سرعت عمل او باعث شکست نیروهای عثمانی و نیروهای مقاومت ایرانی شد

آغاز سال 1295 با شکست انگلستان

سال 1294 در حالی به پایان رسید که واحد هایی از ارتش عثمانی وارد مناطق غربی ایران شده و مورد استقبال مهاجران قرار گرفتند. اما بهار 1295 در حالی آغازشد که نبردهای ارتش انگلستان و عثمانی در منطقه کوت العماره خاک عراق به اوج خود رسیده بود. ژنرال تاوزند و نیروهایش در کوت  به دست نیروهای فن گولتز کاملا محاصره شده بودند و ارتش انگلستان به هیچ وجه نمی توانست این محاصره را بشکند. در نهایت ارتش انگلستان از ژنرال باراتف تقاضا کرد با همه نیروهای خود راهی عراق شده و محاصره کوت را بشکند. باراتف علی رغم خستگی و بیماری نیروهایش آن را پذیرفت و با با  20 هزار سرباز  به سمت عراق راه افتاد .اما در نهایت در 9 اردیبهشت ژنرال تاوزند بعد از 147 روز  محاصره تسلیم ارتش عثمانی شد. نیروهای باراتف هم ازمیانه راه دوباره به ایران بازگشتند. این پیروزی ارزش و اعتبار نیروهای عثمانی و آلمان را در ایران چند برابر کرد. این پیشروی نصفه و نیمه برای باراتف تبعات زیادی داشت. نیروهای روسی علی رغم پیروزی های فراوان در خاک ایران به دلیل بیماری، خستگی و حملات پراکنده نیروهای ایرانی و محلی در حال تحلیل رفتن بودند و همه این موارد تاثیرات خود را تا تابستان همان سال نشان داد. با پیروزی ارتش عثمانی در کوت العماره اوضاع طرفداران آلمان و عثمانی را بشدت تقویت کرد.ارتش عثمانی توانست بازهم نیروهایی روانه کند. از طرفی ژاندارم ها وم عشایر همچنان مشغول نبردهای پراکنده با روسها بودند. و این وضعیت تقریبا تا تابستان آن سال ادامه یافت.

ادامه دارد

نویسنده:زهرا صادقیان

منابع

تاریخ ایران، سرپرسی سایکس

ایران در جنگ بزرگ،مورخ الدوله سپهر

جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری،علی مراد فراشبندی

ایران و جنگ جهانی اول، تورج اتابکی

گاهشمار ایران در جنگ جهانی اول،تورج اتابکی

تاریخ مشروطه و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری،نورالله دانشوری

تاریخ ژاندارمری از قدیمی ترین ایام تا عصر حاضر،جهانگیر قائم مقامی

کلید خلیج فارس،غلامحسین مقتدر

تجاوز نظامی بریتانیا به بوشهر و مقاومت مردم جنوب،عبدالکریم مشایخی

خاطرات لیتن،ویلهلم لیتن

زیرآفتاب سوزان ایران، اسکار فن نیدرمایر

فعالیت های جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران، کریستوفر سایکس

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن