تانک

وجه تمایز تانک های غربی و شرقی در دوره نوین

وجه تمایز تانک های غربی و شرقی در دوره نوین

وجه تمایز تانک های غربی و شرقی در دوره نوین

نویسنده : سینا نوریخانی

زرهی نوین به چه معنی است؟

در ابتدای امر و به عنوان ضرورتی در درک مطلب، میبایست از آنچه که تحت عنوان”زرهی نوین” بیان میشود تعریفی داشته باشیم و سپس، انواع و اقسام گرایش ها در این حوزه را تعریف کنیم. آنچه که تحت عنوان”زرهی نوین” مطرح میشود در حقیقت بازه زمانی پسا جنگ جهانی دوم از اواخر دهه 40 میلادی تا دوران جنگ سرد و در نهایت زمان حال را شامل میشود.

به طور کلی زرهی را میتوان به چهار دوره تقسیم بندی کرد که عبارتند از : دوره تعریف حفاظت متحرک در پیش از جنگ جهانی اول (که دوره ای با پیشینه تاریخی قابل توجه است و به چند قرن پیش باز میگردد)، دوره پیداش مفهوم تانک در جنگ جهانی اول، دوره تعریف و توسعه مفاهیم جدید در پیش و در جریان جنگ جهانی دوم و دوره بلوغ و تکامل مفاهیم در پسا جنگ جهانی دوم (که در بر گیرنده دوره زمانی جنگ سرد تا امروز است).

در این میان کشوری نظیر بریتانیا تقریبا در تمامی هر چهار دوره حضور دارد هر چند که امروزه این حضور کم رنگ و کم رنگ تر میشود و چندان به چشم نمی آید. کشوری همچون چکسلواکی در دوره پیش از جنگ جهانی دوم به ایفای نقش میپردازد اما در نهایت این نقش در طول جنگ جهانی و به ویژه پس از آن کمرنگ میشود به صورتی که ما در دوره پسا جنگ جهانی دوم و دوره زرهی نوین اسمی از چکسلواکی به عنوان کشوری صاحب سبک در زرهی نمیشنویم. فرانسه نیز از جمله کشورهایی است که در عمده دوران زرهی، حضور خود را به ثبت رسانده و از کشورهای صاحب سبک و از توسعه دهندگان مهم مفاهیم زرهی غربی است.

تانک مارک 1 بریتانیایی در نزدیکی منطقه تیپوال در شمال فرانسه به تاریخ 25 سپتامبر سال 1916 (در حدود 106 سال پیش)
تزار، طرح آزمایشی روس ها از مفهوم خودروی زره پوش در سال 1914. این طرح بعد ها با نام تانک تزار شناخته شد

تزار، طرح آزمایشی روس ها از مفهوم خودروی زره پوش در سال 1914. این طرح بعد ها با نام تانک تزار شناخته شد

در مقطع زمانی زرهی نوین، بسیاری از فناوری ها و مفاهیم حوزه زرهی که امروزه میشناسیم به ویژه آن مواردی که در طول جنگ جهانی دوم ارائه شده، توسعه یافته و در حد کمال ارائه میشوند. در کنار این مسئله شاهد تعریف مفاهیم و قابلیت های جدیدی در حوزه زرهی هستیم که بخش عمده ای از آن حاصل رقابت کشورهای صاحب نام در زمان جنگ سرد به ویژه سه کشور شوروی، ایالات متحده آمریکا و آلمان غربی است علاوه بر این برخی دیگر از کشورها نیز در کنار این دو اما در سطوحی پایین تر به ایفای نقش پرداختند که از جمله آن ها میتوان به بریتانیا، فرانسه و ….. اشاره کرد.

در دوره جنگ سرد، دو گرایش شرقی و غربی در حوزه زرهی به صورت پر رنگ و متمایز از هم مطرح میشوند در حالی که تا پیش از آن و در دوره جنگ های جهانی تقریبا از وجه تمایزی تا این سطح برخوردار نبودند. پرچم دار گرایش شرقی در حوزه زرهی نوین اتحاد جماهیر شوروی است و دو کشور آلمان غربی و آمریکا نیز در کنار فرانسه و بریتانیا، عمده گرایش غربی را تعریف میکنند.

عکس کمیابی از تانک سبک TNH در خدمت ارتش شاهنشاهی ایران. این تانک از تولیدات چکسلواکی بود که در دهه 30 میلادی از جمله کشور های صاحب نام و سبک در حوزه زرهی محسوب میشد که با آغاز دهه 40 میلادی رو به افول رفت

عکس کمیابی از تانک سبک TNH در خدمت ارتش شاهنشاهی ایران. این تانک از تولیدات چکسلواکی بود که در دهه 30 میلادی از جمله کشور های صاحب نام و سبک در حوزه زرهی محسوب میشد که با آغاز دهه 40 میلادی رو به افول رفت

انتخاب میان گرایش ها

در طول جنگ سرد کشورها از نظر گرایش زرهی در سه دسته قابل تقسیم بندی بودند، دسته نخست کشورهایی که یکی از دو گرایش شرقی یا غربی در زرهی را دنبال کردند، دسته دوم کشورهایی که از ترکیب شرقی و غربی در قالب انشعابی استفاده میکردند و در نهایت کشورهایی که از یکی از دو گرایش استفاده کرده، مفاهیم و طراحی مختص خود را در آن ترکیب کرده و محصولی با الزامات مد نظر خود ارائه کردند. این نکته را میبایست مد نظر قرارداد که گرایش زرهی هم در حوزه کاربری مطرح است و هم در حوزه طراحی و ساخت به عنوان یک کشور صاحب سبک و فناوری.

به عنوان نمونه ایران در دهه پنجاه شمسی در حوزه کاربری زرهی سنگین یا تانک های اصلی میدان نبرد (MBT) گرایش غربی را دنبال میکند در حالی که در حوزه نفربرهای زرهی از هر دو گرایش شرقی و غربی در ترکیب با هم بهره میگیرد (ترکیب بی تی آر روسی با ام 113 آمریکایی). در یک نمونه دیگر کشور فنلاند در حوزه اسکاندیناوی در یک مقطع زمانی به دنبال هر دو گرایش در حوزه زرهی است و به عنوان مثال از پلتفرم های زرهی شرقی نظیر BMP و MT-LB در کنار ادوات غربی بهره میگیرد.

همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، انتخاب گرایش های زرهی در دو مقوله 1- ساخت و تولید و 2- کاربری قابل طرح است. برای برخی کشورها، مسئله عمدتا انتخاب گرایش در حوزه کاربری است (به عنوان خریدار و کاربر ادوات) اما برای کشوری همچون آمریکا یا شوروی سابق، انتخاب گرایش هم در ساخت و تولید و هم در حوزه کاربری است (به عنوان سازنده و ایضا کاربر). در این مطلب عمدتا به دنبال تعیین و تعریف گرایش در حوزه طراحی و ساخت هستیم و گرایش در حوزه کاربری در این مطلب جایگاهی ندارد.

گرایش زرهی چگونه و بر چه اساس تعریف میشود؟

گرایش های حوزه زرهی براساس آنچه که از مفاهیم، ویژگی ها، قابلیت ها و ……. مطرح است از یکدیگر متمایز میشوند هر چند که در برخی دوره های تاریخی، ویژگی ها و مفاهیم مشترکی در بین آن ها وجود دارد. به عنوان نمونه امروزه هم در گرایش شرقی و هم در گرایش زرهی غربی، استفاده از بسته قدرت یکپارچه (Power Pack) وجه اشتراک و نقطه تلاقی است، هر چند که این مفهوم در غرب به مراتب زودتر از شرق مورد توجه واقع شد و به مراتب بیش از شرق مورد استفاده قرار گرفت.

نقاط اشتراک در گرایش زرهی شرقی و غربی از جهت بهره گیری از ویژگی هایی است که مزیت ساز و ایجاد کننده برتری هستند. بسته قدرت یکپارچه به معنی مجموعه ای یکپارچه از اجزای تولید و انتقال قدرت (پیشرانه، جعبه دنده و اجزای مرتبط همچون سیستم خنک کننده) است که به صورت یکجا قابل نصب و تعویض هستند.

چنین مفهومی در زرهی مزیت مهم تسهیل در تعمیرات و افزایش پایداری میدانی را ایجاد میکند چرا که در صورت بروز مشکل برای هر یک از اجزای مجموعه تولید و انتقال قدرت، امکان تعویض در سریع ترین زمان فراهم است در حالی که در حالت کلاسیک کار، پیشرانه و جعبه دنده اجزای مرتبط از جهت کارکرد اما مستقل از هم از جهت تعمیر محسوب میشوند و برای جداسازی هر یک از آن ها و خارج کردن آن ها از محفظه موتور میبایست زمان قابل توجهی صرف کرد.

دو تکنسین تعمیر از سپاه تفنگداران دریایی آمریکا در جریان تعمیر میدانی بسته قدرت یکپارچه تانک M60A1 Rise

در یک نمونه دیگر میتوان استفاده از واحد قدرت کمکی (APU) در میان تانک های شرقی و غربی را مثال زد که وجه مشترک گرایش زرهی شرقی و غربی در دوره فعلی است. واحد قدرت کمکی نیز همچون بسته قدرت یکپارچه مزیت ها و ویژگی هایی دارد که شرق و غرب را در استفاده از آن به یک نقطه اشتراک رسانده است. واحد قدرت کمکی به صورت ویژه برای تامین برق سیستم های تانک در زمانی که پیشرانه خاموش است، مورد استفاده قرار میگیرد تا به این صورت تانک در یک موضع دفاعی از اختفای صوتی و حرارتی به مراتب بیشتری برخوردار باشد در ضمن اینکه ذخیره سوخت آن حفظ شود.

مزیت دیگر این سیستم افزایش ظرفیت تامین برق در ادوات زرهی و فراهم کردن امکان نصب انواع تجهیزات و سیستم هایی است که تامین برق ان ها از طریق باتری چندان میسر نیست. به طور کلی وقتی از زرهی صحبت به میان می آید منظور زنجیره ای در هم پیوسته از ادوات مختلف است که تنها یک مورد آن تانک ها یا زرهی سنگین است اما از این جهت که تانک ها در بالاترین جایگاه زرهی قرار میگیرند و بیشترین وجه تمایز در شرق و غرب را دارند، به عنوان نقطه مقایسه گرایش های زرهی در شرق و غرب انتخاب میشوند.

گرایش شرقی

  • اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
  • فدراسیون روسیه و اوکراین در دوره پسا شوروی

ابعاد و حجم متریال مورد استفاده یکی از مهمترین وجوه تمایز گرایش شرقی با غربی در زرهی مدرن محسوب میشود. در شوروی عقیده بر این بود که تانک میبایست از بیشینه قابلیت تولید انبوه برخوردار باشد از این رو باید راه حل هایی ارائه میشد تا از طریق آن ها تولید انبوه تسهیل شود. ب رهمین اساس بر روی میزان متریال مورد استفاده در ساخت تانک و کاهش قابل توجه آن تمرکز شد. برای کاهش میزان متریال مورد استفاده، اولین راه حل کاهش ابعاد تانک است که به صورت ویژه در ابعاد برجک تانک های روسی دیده میشود.

کاهش ابعاد خود به معنی حصول به نتایج دیگری است از جمله کاهش سطح نیاز به حفاظت (چه در بخش زره همگن نورد شده از نوع فولادی و چه زره ترکیبی یا کامپوزیتی)، کاهش وزن و در نهایت نیاز کمتر به افزایش توان پیشرانه برای حفظ تحرک تانک. وقتی برجک کوچک میشود، به دنبال آن حجم زره لازم برای پوشش بخش های مختلف آن کمتر میشود و این مسئله به کاهش هزینه تمام شده در بخش حفاظتی تانک منتهی میگردد. پس در نگرش شرقی به زرهی نوین، تانکی با ابعاد کوچکتر به معنی متریال کمتر، هزینه تولید پایین تر، نیاز به سطوح حفاظتی کمتر، کاهش وزن، حفظ تحرک و عدم نیاز به افزایش قابل توجه قدرت پیشرانه و …………. است

مقایسه ابعادی مابین تی 62 و ام 60 از نمای جانبی
سه تانک چلنجر 1، چیفتن و تی 62 جهت مقایسه ابعاد

البته کاهش ابعاد به نسبت مزیت هایی که دارد معایبی هم دارد از جمله محدودیت در فضای داخلی تانک و از بین رفتن ارگونومی آن. در اتحاد جماهیر شوروی، در یک مقطع زمانی قد استاندارد برای خدمه تانک در حدود 155 الی 160 سانتی متر تعیین شد و از این جهت افراد قد بلند امکان کاربری تانک های روسی را نداشتند. با کاهش فضای داخلی، مسئله کاهش خدمه مطرح شده و به عنوان یک راه حل نوین، از سیستم های بارگذار خودکار به جای خدمه بارگذار در تانک های روسی استفاده شد.

البته پیش از این روس ها مسئله استفاده از سیستم های کمکی در بارگذاری را امتحان کرده بودند. به عنوان نمونه مسئله استفاده از سنبه خودکار برای بارگذاری مهمات به توپ و یا استفاده از مکانیسم پوکه پران که در تانکی همچون تی 62 مورد استفاده قرار گرفت هر چند این تانک دارای خدمه بارگذار است و این سیستم تنها کار خدمه را تسهیل میکند. از تانک تی 64 به بعد، روس ها در تمامی طرح های عملیاتی از سیستم بارگذار خودکار برای تانک های خود استفاده کردند و بدین صورت خدمه این تانک ها به سه نفر کاهش یافت.

تا امروز صرف نظر از طرح های آزمایشی سه نمونه سیستم بارگذار خودکار برای تانک های روسی مورد استفاده قرار گرفته که نوع اول (مورد استفاده در تانک های تی 64 و تی 80) نوع دوم (مورد استفاده در تی 72 و تی 90) و نوع سوم (مورد استفاده در آرماتا) را شامل میشود. هر سه نوع از این بارگذارها از نوع چرخ فلکی هستند و تفاوت آن ها در نحوه قرارگیری مهمات (پرتابه و خرج های پرتاب) است.

بخش هایی از مکانیسم پوکه پران در تانک تی 62 در این عکس قابل رویت هستند. این تانک فاقد بارگذار است اما به پوکه پران به عنوان یک سیستم کمک بارگذار مجهز شده است.

حفاظت، نقطه تمایز مهم

از مهمترین تفاوت هایی که میان گرایش شرقی و غربی در حوزه زرهی وجود دارد در بخش حفاظت است. پس از پایان جنگ جهانی تا دهه 60 میلادی عمده طرح های زرهی شوروی و ایضا بلوک غرب در بخش حفاظت، براساس صفحات زرهی همگن از جنس فولاد و امثالهم است، از دهه 60 تا دهه 80 میلادی که شامل ارائه طرح هایی همچون تی 64 به عنوان اولین تانک روسی عملیاتی شده با زره کامپوزیتی است، همچنان در غرب و شرق از نظر طراحی حفاظتی تفاوت زیادی دیده نمیشود به ویژه که در همین دوره در غرب نیز به مسئله ارائه تانک هایی با زره کامپوزیتی توجه میشود.

ساختار برجک تانک تی 64 مجهز به زره ترکیبی یا کامپوزیتی در بخش جلویی برجک. تانک T-64B مجهز به زره کامپوزیتی در دورانی ارائه شد (سال 1976) که هیچ یک از تانک های عملیاتی غربی از زره کامپوزیتی برخوردار نبودند. به طور کلی تانک تی 64 نه تنها اولین تانک ساخت اتحاد جماهیر شوروی مجهز به زره کامپوزیتی مدرن بود بلکه اولین تانک عملیاتی جهان مجهز به زره ترکیبی یا کامپوزیتی نیز محسوب میشود. لئوپارد 2 نیز در اواخر دهه هفتاد با زره کامپوزیتی ارائه شد.

در این مقطع زمانی، فولاد به عنوان پوسته و شکل دهنده بدنه تانک های شرقی و غربی مطرح بود و زره کامپوزیتی یا ترکیبی بخش داخلی و اصلی حفاظت را تشکیل میداد. اما از اواسط دهه 80 میلادی با ارائه تانک T-80U و استفاده گسترده از زره واکنشگر انفجاری کنتاکت 5، تمایز یا تفاوت مهم مابین زرهی شرقی و غربی در بخش حفاظت شکل گرفت. تا پیش از ارائه کنتاکت 5، استفاده روس ها از زره واکنشگر (کنتاکت 1) عمدتا به عنوان یک تقویت کننده و افزایش دهنده سطح حفاظت و ارائه دهنده حفاظت ثانویه مطرح بود.

تانک T-55AMV مجهز به بلوک های زره واکنشگر نسل اولی کنتاکت 1

با ارائه تانک تی 80 در مدل U و استفاده از زره کنتاکت 5، زره واکنشگر انفجاری به عنصری به مراتب مهمتر در حفاظت تانک های روسی تبدیل شد به صورتی که بیش از 40 درصد از سطح حفاظت تانک از طریق بلوک های این زره تامین میشد و مابقی از طریق زره کامپوزیتی فراهم میگردید. در اینجا مفهوم حفاظت ترکیبی در تانک های روسی به شکلی که امروزه میشناسیم شکل گرفت. در تعریف حفاظت ترکیبی، زره واکنشگر یک عنصر ثانویه حفاظتی نیست بلکه نیمی از حفاظت اصلی را شکل میدهد و در صورت نبود آن (آسیب دیدگی یا انفجار بلوک های واکنشگر) تقریبا نزدیک به نیمی از حفاظت تانک کاهش میابد.

تانک T-80U اولین تانک عملیاتی شوروی مجهز به زره واکنشگر نسل دومی کنتاکت 5

در غرب اما تا امروز مسئله استفاده از زره های واکنشگر همچنان به عنوان یک عنصر تقویت کننده و ثانویه حفاظتی مطرح است و عمده سطح حفاظت و بخش اصلی حفاظت توسط زره کامپوزیتی تامین میشود. به عنوان نمونه در بسته ارتقای نبرد شهری تانک آبرامز موسوم به تاسک یا TUSK برای تقویت سطح حفاظت جانبی از زره های واکنشگر استفاده میشود اما بخش اصلی حفاظت تانک همچنان همان زره کامپوزیتی توکار در درون محفظه های برجک است.

با توسعه فناوری و افزایش سطح حفاظت زره های واکنشگر از نسل ابتدایی همچون کنتاکت 1 به نسل های پیشرفته تر از جمله کنتاکت 5 و رلیکت، استفاده از این نوع زره در طراحی حفاظتی تانک های روسی تا به امروز ادامه یافت به صورتی که حتی در جدیدترین طرح های روسیه همچون تانک آرماتا، همچنان نزدیک به نیمی از حفاظت توسط بلوک های زره واکنشگر با نام مرمر سبز یا مالاخیت تامین میشود. در حال حاضر روس ها همچنان به بهبود قابلیت های زره های واکنشگر میپردازند و امروزه طرح هایی در این حوزه ارائه میشود که از شدت و حساسیت انفجاری کمتر، پایداری بالاتر، حفاظت بیشتر در برابر مهمات انرژی جنبشی و ……. برخوردار هستند.

تانک T-90M روسیه مجهز به زره واکنشگر رلیکت که به تعبیری نسل سوم زره های واکنشگر عملیاتی در زرهی سنگین روسی محسوب میشود. این زره از نظر سطح حفاظت بالاتر از کنتاکت 5 و از نظر حساسیت انفجاری و واکنش پذیری نسبت به تهدیدات سطح پایین بهتر از کنتاکت 5 است.

در اینجا یک نکته را میبایست مد نظر قرار داد اینکه روس ها به موازات کار بر روی زره های واکنشگر و ارتقای فناوری آن ها به صورت پیگیر در حوزه طراحی و توسعه زره های کامپوزیتی یا ترکیبی نیز کار کرده اند و طرح های بسیاری از دهه 60 تا امروز توسط روس ها ارائه شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. شماری از این زره های کامپوزیتی را نیز میتوان در طرح های عملیاتی زرهی شوروی/روسی دید از جمله در تانک های تی 64، تی 72، تی 80 و ………… که هر کدام در این بخش ویژگی خاص خود را دارند (در عین وجود شباهت هایی در زره کامپوزیتی برخی از این تانک ها)

کاهش خدمه و بارگذار خودکار چرخ فلکی

از مهمترین شاخصه های تانک های روسی نظیر تی 64، تی 72، تی 90 و آرماتا برخورداری از سیستم بارگذار خودکار چرخ فلکی است. سه نمونه سیستم بارگذار چرخ فلکی روسی مطرح است که عبارتند از :

  1. نوع اول مورد استفاده در تی 64 و تی 80
  2. نوع دوم مورد استفاده در تی 72 و تی 90
  3. نوع سوم مورد استفاده در آرماتا

اما پیش از اینکه روس ها استفاده عملیاتی از سیستم بارگذار خودکار را از تانک تی 64 آغاز کنند، زمینه چینی هایی برای آن صورت گرفته است از جمله طراحی و ساخت سیستم های کمک بارگذار. به عنوان مثال میتوان از سیستم کمک بارگذار مهمات در تانک T-10 نام برد که یک سیستم الکترومکانیکی با سنبه زنجیری بود و یا آنچه که تحت عنوان مکانیسم پوکه پران در تانک تی 62 تعبیه شده. سیستم کمک بارگذار برای حذف خدمه بارگذار نیست بلکه برای تسهیل و کاهش بار کاری خدمه بارگذار ارائه شده که پیشتر در مطلب مورد اشاره قرار گرفت.

همانطور که پیشتر گفته شد استفاده عملیاتی از سیستم بارگذار خودکار در دوره زرهی نوین شوروی به دوران ارائه تانک تی 64 یعنی به دهه 60 میلادی باز میگردد. این تانک به سیستم بارگذار چرخ فلکی نسل اول روسی مجهز بود که برای جایگزینی خدمه بارگذار و کاهش تعداد خدمه به سه نفر در نظر گرفته شده بود. کاهش خدمه از چند جهت برای روس ها اهمیت داشت. نخست آنکه با کاهش ابعاد تانک، فضای داخلی به شدت محدود میشد و نتیجتا امکان قرارگیری خدمه بارگذار در تانک وجود نداشت و از طرفی کاهش ابعاد از جمله گزینه های غیر قابل چشم پوشی برای روس ها بود.

شیوه قرارگیری پرتابه ها و خرج های پرتاب در محفظه ذخیره سازی مهمات سیستم بارگذاری خودکار تانک تی 64 و در جایگاه های ذخیره سازی خارج از این سیستم در شاسی و برجک

در زمانی که تی 64 ارائه شد، تانک هایی با ابعاد کوچکتر، اهدافی سخت تر برای مقابله بودند (از جهت دقت سیستم های کنترل آتش آن زمان) و در کنار آن متریال کمتری برای ساخت آن ها نیاز بود و در مواردی همچون حفظ تحرک نیازمند پیشرانه هایی با توان بسیار زیاد نبودند (به جهت ابعاد کوچک تر تانک و به دنبال آن سبک شدن وزن آن). مورد دوم اما مرتبط با کمیت زرهی شوروی بود.

با وجود تعداد بالای ادوات زرهی در شوروی و اقمار آن از طریق کاهش تعداد خدمه، امکان حل و فصل مسئله نیاز به نیروی انسانی بیشتر و تلفات در این بخش وجود داشت. چنانچه از هر تانک روسی یک خدمه کاسته میشد، در نهایت از طریق کسر سه خدمه بارگذار از سه تانک امکان تامین نیروی انسانی برای تانک چهارم فراهم میشد و از این طریق قابلیت افزایش کمیت زرهی و تامین خدمه مورد نیاز برای شوروی همچنان حفظ میشد. مسئله بعدی کاهش تلفات بود.

تانک های روسی پس از تی 64 از یک خدمه کمتر نسبت به تانک های غربی برخوردار بودند و در صورت انهدام تانک مجموع تلفات وارد بر خدمه زرهی شوروی مشخصا کمتر از طرف های غربی میبود. فرض کنید برای هر 100 تانک غربی 400 خدمه نیاز بود در حالی که این میزان در تانک های روسی نظیر تی 64 و تی 72 به 300 نفر کاهش میافت (به شکل خلاصه تفاوت 100 نفری در تعداد خدمه برای 100 دستگاه تانک شرقی و غربی).

دو نوع از بارگذارهای خودکار چرخ فلکی در تانک های روسی و تفاوت های آن ها (به صورت ویژه در نحوه قرارگیری مهمات)

مسئله استفاده از بارگذار چرخ فلکی تا امروز در زرهی روسیه ادامه داشته و در در تانک آرماتا نیز از بارگذار چرخ فلکی استفاده شده با این تفاوت که پرتابه ها و خرج های پرتاب به صورت ایستاده قرار میگیرند. در صورت هدف قرار گرفتن این بخش همچنان شاهد پریدن برجک خواهیم بود با این تفاوت که تهدید به سمت کپسول زرهی خدمه هدایت نشده و به سمت بالا (به سمت برجک و خارج از شاسی) خواهد بود. البته قرارگیری مهمات به صورت عمودی این مشکل را دارد که سطح تهدید (احتمال هدف قرار گرفتن مهمات) را افزایش میدهد، مسئله ای که در تانک تی 80 یا تی 64 نیز به صورتی مطرح است (در بارگذار این تانک ها نیز خرج های پرتاب به صورت ایستاده قرار گرفته اند). به طور کلی برخورداری از بارگذار خودکارچرخ فلکی هم از مزیت های تانک های شرقی محسوب میشود و هم از معایب حفاظتی آن ها.

کالیبر استاندارد توپ و مهمات مورد استفاده

از دهه 40 تا دهه 70 میلادی مابین افزایش کالیبر توپ مورد استفاده در تانک ها و مسئله سطح حفاظت ادوات زرهی یک رقابت تنگاتنگ وجود داشت. از دهه 80 و 90 میلادی البته این رقابت به جای افزایش کالیبر توپ به تمرکز بر روی ارتقای طراحی مهمات و ارائه مهماتی با اثر بخشی بالاتر تبدیل شد. تعریف کالیبر استاندارد یکی از نقاط تمایز بین زرهی شرقی و غربی است (همانگونه که در توپخانه شرقی و غربی نیز چنین است).

اگر تانک های شرقی و غربی در مقاطع زمانی مختلف از دهه 50 تا 80 میلادی را در نظر بگیریم و مقایسه کنیم، در بخش کالیبر توپ و افزایش آن در عمده این دوران، روس ها جلوتر از غربی ها عمل کرده اند و زودتر به سراغ توپ هایی با کالیبر بالاتر رفته اند از استفاده توپ 100 میلیمتری در امثال تی54/ 55 تا توپ 115 میلیمتری مورد استفاده در تی 62 و در نهایت به کارگیری توپ 125 میلیمتری. به عنوان مثال در زمانی مشابه در غرب از توپ های 90، 105 و 120 میلیمتری استفاده شده است. پس یکی از مشخصه های زرهی شرقی به نسبت غربی، کالیبر استانداردی است که برای آن انتخاب شده است.

استفاده از توپ 100 میلیمتری خان دار در امثال تی 54/55

در حوزه سلاح اصلی یا توپ مسئله دیگری نیز وجود دارد که حرکت به سمت استفاده از توپ های بدون خان یا اصطلاحا smoothbore به جای توپ های خان دار یا rifled است. در این بخش اینگونه میتوان گفت که تقریبا شرق و غرب مسیری موازی یا حداقل نزدیک به یکدیگر را طی کردند که به یک نتیجه نهایی مشترک رسیده است. در حال حاضر در هر دو کالیبر 125 شرقی و 120 غربی مورد استفاده در تانک ها عمدتا از توپ های بدون خان استفاده میشود (به جز چلنجر بریتانیایی که از توپ خان دار بهره میبرد و در نهایت در ارتقای آن به توپ بدون خان مجهز خواهد شد)

از دوره جنگ جهانی دوم تا دهه 60، روند توسعه مهمات مورد استفاده در تانک ها در شرق و غرب، نقاط اشتراک و شباهت زیادی دارد اما از دهه 60 تا امروز است که تفاوت های مهمی در این بخش ایجاد شده و بیانگر دو گرایش متفاوت است. با طرح مسئله استفاده از سیستم بارگذار خودکار و به دلیل محدودیت ذخیره سازی و بارگذاری مهمات با طول بالا توسط این سیستم ها، طراحان روس نوع جدیدی از مهمات را ارائه کردند که در آن به جای یک مهمات یکپارچه با پوکه ای بزرگ، مهمات دو تکه یا دو بخشی ارائه میشد که شامل دو قسمت جداگانه پرتابه یا Projectile و خرج پرتاب یا Propelling charge بود. این مسئله تا امروز نیز ادامه دارد و مهمات تانک های روسی عملیاتی از جمله تی 90، تی 72، تی 80 و ……. از این نوع است.

سه نمونه مهمات با طراحی به سبک شرقی (ترکیب دو قسمت جدا از هم پرتابه و خرج پرتاب)

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در طرح های غیر عملیاتی غربی از جمله به کارگیری توپ 140 میلیمتری که در کشورهای مختلفی دنبال شد، مسئله استفاده از مهمات دو تکه برای کاهش وزن مهمات 140 میلیمتر و امکان بارگذاری آن توسط خدمه بارگذار مطرح شده اما همانگونه که عنوان شد هیچگاه به مرحله عملیاتی نرسیده است. نتیجتا در حال حاضر مهمات مورد استفاده در تانک های غربی (مهمات یکپارچه یا یک تکه) و شرقی (مهمات دو تکه یا دو بخشی) یکی از نقاط تفاوت آن ها محسوب میشود.

سیستم سوخترسانی و مخازن سوخت خارجی

یکی از نقاط تمایز زرهی شرقی یا مشخصا روسی با زرهی غربی در طراحی و اجزای سیستم سوخترسانی است. در تانک های روسی برای افزایش میزان ذخیره سازی داخلی سوخت از یک طرح ابتکاری و البته مشکل ساز استفاده شده که شامل بهره گیری از مخزن سوخت به عنوان قفسه ذخیره سازی مهمات است. در این طرح در درون محفظه سوخت داخلی شاسی، محل هایی برای قرارگیری مهمات تعبیه میشود که البته امنیت تانک را در صورت اشتعال سوخت به خطر می اندازد.

دومین مورد تاکید روس ها بر استفاده از مخازن سوخت خارجی از نوع بشکه ای است. از تانک های تی 34 در طول نبرد های جنگ جهانی دوم تا تانک تی 80 یو که در اواسط دهه هشتاد میلادی ارائه شد و در نهایت تانک آرماتا که امروزه روس ها در تلاش برای تولید انبوه آن هستند، استفاده از مخازن سوخت خارجی برای افزایش ظرفیت حمل سوخت و به دنبال آن افزایش مسافت حرکتی تانک مورد تاکید قرار دارد. تمامی طرح های عملیاتی حوزه زرهی سنگین یا تانک های اصلی میدان نبرد شوروی پس از جنگ جهانی دوم دارای قابلیت حمل مخازن سوخت خارجی هستند.

مخازن سوخت بشکه ای تانکT-72B3 هر کدام به ظرفیت حدودا 200 لیتر

البته این قابلیت مختص تانک های شرقی نیست اما در غرب به مراتب کمتر مورد استفاده قرار گرفته و در نقطه مقابل در شرق بیش از پیش مورد تاکید و استفاده بوده و امروزه روس ها طرح هایی برای اضافه کردن مخازن سوخت خارجی نیز در دست بررسی دارند. به عنوان نمونه در حال حاضر دو تانک چلنجر بریتانیایی و لکلر فرانسوی از این قابلیت برخوردارند. کشور شوروی پهناورترین کشور جهان بود و روسیه امروزی نیز چنین است، از این جهت مسئله افزایش مسافت حرکت تانک در کنار بهره گیری از تعداد بیشتری از تانکبرها در دستور کار روس ها قرار داشته و همچنان نیز قرار دارد. در غرب اما برای حرکت تانک در مسافت های طولانی عمدتا بر استفاده از تانکبر تاکید میشود مگر در شرایط خاصی که میدان نبرد گسترده باشد و امکان استفاده موثر از تانکبرها نیز فراهم نشود (مشابه آنچه در نبرد با عراق در طول جنگ خلیج فارس برای زرهی نیروهای ائتلاف رخ داد)

در حال حاضر استفاده از مخازن سوخت خارجی در تانک های روسی حتی بیش از گذشته مطرح است و در برخی طرح ها از جمله تانک به روزرسانی شده T-90M مسئله استفاده از سه مخزن سوخت خارجی به جای طرح دو مخزنی مطرح است که برد تانک را بیش از پیش افزایش میدهد.

نمونه آزمایشی و بهبود یافته از تانک T-90M مجهز به سه مخزن سوخت بشکه ای

تجهیزات و قابلیت های جانبی

به عنوان مثال برخورداری از تیغه خود سنگر سازی (self entrenching blade) یا دستگاه خود سنگر ساز (Self-entrench device) که در تانک های روسی از تی 64 تا آرماتا تعبیه شده و برای ایجاد سنگر و خاکریز توسط تانک به صورت مستقل از یگان های مهندسی مورد استفاده قرار میگیرد. البته تیغه مهندسی یا تیغه خودسنگر سازی بر روی تانک های غربی همچون آبرامز و لئوپارد نیز قابل نصب است اما این حرکت در قالب کیت تجهیزات اضافه شونده به تانک صورت میگیرد و همچون تانک های روسی به صورت یکپارچه شده و با نصب دائمی بر روی تانک نیست نتیجتا چنین جزئی در تانک های غربی همیشه در دسترس نمیباشد.

گرایش غربی

وقتی از گرایش غربی در زرهی نوین صحبت میکنیم بیشترین بخش کار معطوف به سه کشور آلمان، بریتانیا و آمریکا است. عمده آنچه که در حال حاضر از زرهی غربی و ویژگی های آن میشناسیم حاصل همکاری این سه کشور در مقاطع زمانی جنگ سرد است. هر چند البته در این سه کشور نیز تفاوت هایی در بخش زرهی سنگین دیده میشود اما فناوری ها و مفاهیم مشترک بسیاری وجود دارد. یکی از مهمترین همکاری هایی که موجبات تحول در زرهی غرب و تعریف مجدد زرهی سنگین در دوره نوین پسا جنگ جهانی را فراهم کرد، پروژه MBT-70 مابین آلمان و آمریکا بود. این پروژه هر چند در نهایت به محصول عملیاتی ختم نشد و هر کدام از این دو کشور راه خود را در پیش گرفتند اما مفاهیم و فناوری هایی در طی آن تعریف شده و به اثبات رسید که در هر دو پروژه آبرامز آمریکا و لئوپارد 2 آلمان مورد استفاده و توجه قرار گرفت.

MBT-70 - Wikipedia

از نمونه های آزمایشی پروژه مشترک آلمان و آمریکا موسوم به MBT-70

طراحی، ابعاد و شیوه تولید

طراحی از مهمترین جنبه های تمایز میان زرهی شرقی و غربی است. تعیین الزامات و تعریف قابلیت های مشخص، اساس تفاوت طراحی غربی و شرقی است. در غرب تانک هایی با ابعاد بزرگتر، متریال مورد استفاده بیشتر، هزینه تولید بالاتر و صد البته فضای داخلی و راحتی بیشتر خدمه را میبینیم که نقطه مقابل زرهی با گرایش شرقی است. در بخش ابعاد تانک، تفاوت میان زرهی شرقی و غربی در بخش برجک و ابعاد آن بیش از پیش دیده میشود.

یک جنبه مهم تفاوت نیز شیوه تولید است. از دهه 70 به بعد در غرب عمدتا به سراغ استفاده از ساختار های جوشکاری شده در برجک و شاسی رفته اند در حالی که در شرق تا دهه 90 میلادی و تا آستانه فروپاشی شوروی، تولید با روش ریخته گری در اولویت قرار داشت و اکثریت تانک های تولیدی در زمان شوروی نیز با برجک های ریخته گری شده ارائه شدند. هر چند امروز در شرق نیز از برجک هایی با ساختارهای جوشکاری شده در تانک ها استفاده میشود اما این استفاده به مراتب محدودتر و عقب تر از غرب صورت گرفته است. تقریبا پس از فروپاشی شوروی بود که روس ها به فکر تغییر روش های تولید و ساخت هر چه بیشتر تانک هایی با برجک جوشکاری شده افتادند. برجک های چند ضلعی بزرگ با ساختار جوشکاری شده، یکی از نماد های گرایش غربی در زرهی سنگین محسوب میشوند و در نقطه مقابل برجک های کوچک ریخته گری شده از نشانه های گرایش زرهی شرقی هستند.

Tank plant, JSMC over the years - The Lima News

ارگونومی و راحتی خدمه

ویژگی مهم تانک های غربی فضای قابل توجه داخلی است که علاوه بر امکان نصب انواع سیستم ها و تجهیزات و اجرای چینش های مختلف در اجزای داخلی، راحتی و جای مانور خدمه را نیز فراهم می آورد، مسئله ای که امروز بخشی از مقوله “ارگونومی” در زرهی است. ارگونومی به تعریف ساده به معنی در نظر گرفتن رابطه مابین انسان و محیط کار او و شیوه بهبود این رابطه است. ارگونومی اهداف مختلفی را دنبال میکند که در بخش زرهی دو هدف مهم راحتی خدمه و افزایش بهره وری است.

به عنوان مثال در تانک های روسی به دلیل محدودیت فضای داخلی و ارتفاع این فضا در برجک، قد خدمه باید به میزان مشخصی محدود شود و به عنوان نمونه فردی با قد 180 سانتی متر قادر به کاربری صحیح این تانک ها نخواهد بود، مسئله ای که در غرب به صورتی کاملا متفاوت مطرح است و محدودیت ها به مراتب کمتر میباشد. براساس علم آنتروپومتری یا انسان سنجی (Anthropometry) که یکی از شاخه های مورد استفاده در بحث ارگونومی است، تانک های غربی با فضای داخلی که دارند، گزینه هایی به مراتب بهتر برای خدمه ای با ابعاد جسمانی متفاوت محسوب میشوند. یکی از زمینه های کاربرد آنتروپومتری در تطبیق و تناسب ماشین با انسان در جهت راحتی و افزایش راندمان کاربر است که در اینجا خدمه زرهی هستند.

فیزیک محیطی یا Environmental physics یکی دیگر از شاخه هایی است که در ارگونومی ادوات زرهی بازتاب قابل توجهی دارد. فیزیک محیطی به صورت ساده و خلاصه به مواردی همچون گرما، سرما، ارتعاشات و .. میپردازد که بخش مهمی از آن ها در راحتی خدمه زرهی موثر است. از چند دهه گذشته در غرب مسئله استفاده از سیستم های تهویه مطبوع در ادوات زرهی مطرح بوده و مسائلی همچون کاهش سطح ارتعاش منتقل شده به بدنه و خدمه زره پوش مد نظر قرار گرفته است. در نقطه مقابل در زرهی شرق عمده گزینه های راحتی خدمه شامل یک گرم کن برای فصل سرما و یک پنکه کوچک برای محیط گرم است که به هیچ وجه پاسخگوی نیاز راحتی خدمه نیست. تانک های شرقی تحت خدمت کاربران کشورهای گرم و خشک عموما به عنوان تابوت های داغ شناخته میشوند (به خصوص امثال تی 55 و تی 62)

تنها در چند سال اخیر است که روس ها به صورت فعالانه به دنبال افزایش سطح راحتی خدمه رفته و سیستم های مورد نظر در این بخش را بر روی ادوات زرهی خود نصب کرده اند. البته این اقدام محدود به شمار ناچیزی از ادوات زرهی عملیاتی ارتش روسیه از جمله تانک های T-90M است و مواردی همچون تانک آرماتا که مجهز به امکانات رفاهی مناسبی هستند همچنان عملیاتی نشده اند (تا زمان تالیف این مقاله در سال 1400 شمسی یا 2022 میلادی). به هر جهت یکی از مهمترین تفاوت هایی که گرایش زرهی شرقی و غربی را در چند دهه اخیر از یکدیگر جدا کرده، مسئله توجه به راحتی خدمه و مقوله ارگونومی است.

جایگاه فرمانده تانک T-90M، در سمت راست بخش زیرین نمایشگر فرمانده خروجی سیستم تهویه مطبوع دیده میشود

این مسئله را میبایست در نظر داشت که راحتی خدمه اثر مستقیم و مهمی بر روی عملکرد آن ها خواهد داشت. یک توپچی به هر میزان که آموزش دیده و با تجربه باشد، در شرایطی که درون تانک همچون یک کوره گرم است، عملکرد بهینه و بهترین میزان کارایی خود را نخواهد داشت. هر چه شرایط اقلیمی که تانک در آن مورد استفاده قرار میگیرد سخت تر باشد، به مسئله راحتی خدمه میبایست توجه بیشتری نشان داد. به عنوان یک نمونه نزدیک میتوان از کشور هندوستان نام برد که کاربر تانک های تی 90 است و مسئله نبود سیستم تهویه مطبوع بر روی این تانک ها گریبان گیرش شده است.

الکترونیک دیجیتال، سیستم فرماندهی و کنترل تانک و جنگ شبکه محور

اتحاد جماهیر شوروی به عنوان پرچم دار شرق در دوران جنگ سرد از کشورهای صاحب سبک در حوزه الکترونیک آنالوگ بود و طرح های قابل ملاحظه ای نیز در این بخش ارائه داد (چه در سیستم های پدافندی چه الکترونیک هوایی و …….) اما در حوزه الکترونیک دیجیتال مشخصا روس ها عقب تر از غرب حرکت کرده اند. انقلاب فناوری های دیجیتال در غرب که از دهه 50 آغاز شد، موجبات ارائه فناوری هایی را فراهم آورد که در نهایت در دهه 90 میلادی زرهی غرب را نیز به عرصه دیجیتال وارد کرد. تانک هایی همچون لکلرک فرانسوی، آبرامز در مدل M1A1D و مدل های ارتقا یافته تانک لئوپارد 2 همچون مدل سوئدی Strv-122 از جمله تانک هایی با الکترونیک دیجیتال بودند که در دهه 90 میلادی ارائه شدند.

نمایشگر و پنل کنترل سیستم مدیریت و فرماندهی تانک Strv-122

لئوپارد سوئدی که در ابتدا با نام لئوپارد 2 اس نام گذاری شد، در نهایت به صورت رسمی Stridsvagn 122 یا Battle Tank 122 به اختصار Strv-122 نام گرفت، اولین تانک اروپایی است که به سیستم پیشرفته فرماندهی و کنترل تانک (اختصارا TCCS) به صورت فراگیر و عملیاتی تجهیز شد و پس از این تانک، لکلرک فرانسوی و آبرامز آمریکایی به سیستم مشابهی تجهیز شدند. سیستم فرماندهی و کنترل امکان نمایش لحظه ای پارامتر های مختلف و وضعیت عملکردی سیستم ها و زیر سیستم های تانک را دارد. از طریق این سیستم فرمانده از وضعیت بخش های مختلف تانک آگاه شده و امکان تصمیم گیری متناسب با آن را خواهد داشت. در تانک Strv-122 مجموعه فرماندهی و کنترل به واحد ناوبری و ارتباطات نیز مجهز است.

با توسعه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری (نرم افزاری و سخت افزاری) در دهه هشتاد و نود میلادی، امکان ارائه سیستم های پیشرفته مدیریت و فرماندهی (C2) برای تانک های غربی فراهم شد. توسعه فناوری این سیستم ها با اضافه شدن عناصر و قابلیت های جدید به ارائه نمونه های جدیدتر منجر شد که از جمله آن سیستم C3I در تانک Strv-122 سوئدی و سیستم هایی همچون C4I در تانک آبرامز آمریکایی و لکلرک فرانسوی بود. ارائه سیستم های پیشرفته کنترل و فرماندهی، امکان به کارگیری تانک ها در یک مجموعه یکپارچه رزمی در قالب جنگ شبکه محور را فراهم کرد. از دهه 80 و 90 میلادی آمریکایی ها به دنبال مفهوم رزم مشترک زمینی- هوایی- دریایی با مدیریت و فرماندهی یکپارچه بودند که هر کدام از عناصر آن قادر به برقراری ارتباط موثر در سطحی فراتر از ارتباط صوتی بوده و امکان تبادل موثر داده و اطلاعات کسب شده در میدان نبرد را داشته باشد.

این مسئله در ابتدا در نیروی هوایی به صورت گسترده به اجرا در آمد و در نهایت در دهه 90 میلادی ارتش آمریکا شبکه یکپارچه مدیریت میدان نبرد خود در بخش زمینی را نیز ایجاد نمود. به صورت خلاصه میتوان گفت که آمریکایی ها از دهه 90 میلادی در بخش زمینی جنگ شبکه محور را در قالب عملیاتی و گسترده اجرا کرده اند. یکی از مهمترین عناصر این شبکه بر روی زمین، تانک های آبرامز بودند که با استفاده از سیستمی موسوم بهFBCB یا FBCB-2 امکان برقراری ارتباط در سطح ماهواره ای و تبادل داده با دیگر تانک ها و ادوات فراهم شد. بعد ها نمونه های به روزرسانی شده و جدیدتری نسبت به این سیستم نیز در تانک های آبرامز مورد استفاده قرار گرفت (همچون JBC-P)

این سیستم ارتباط لحظه ای عناصر مختلف در رزم زمینی از جمله تانک های آبرامز، خودروهای رزمی برادلی، هویتزر های ام 109، زره پوش های استرایکر (در نقش های مختلف) با یکدیگر و با هواگرد های رزمی همچون بالگرد های آپاچی را ممکن میسازد. امکان اطلاع از موقعیت دشمن بر روی نقشه توسط واحد های دیگر، تعیین تهدیدات مختلف موجود در میدان نبرد و تصمیم گیری صحیح برای چگونگی مقابله از جمله مزیت هایی است که استفاده از این سیستم برای انتقال داده و اطلاعات به دنبال دارد. در سایر کشورهای غربی نیز جنگ شبکه محور زمینی به اجرا گذاشته شده هر چند در گستردگی کار با آمریکا قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال در ارتش سوئد امکان ایجاد شبکه، ارتباط موثر و تبادل اطلاعات و داده ها مابین تانک های StrV-122 و خودروهای رزمی CV-90 وجود دارد.

در حوزه استفاده از الکترونیک دیجیتال روس ها در بخش زرهی چند دهه از غرب عقب تر عمل کرده اند. از حدود یک دهه پیش که تانک های T-90AM (یا نمونه ارتقا یافته از T-90A مورد استفاده ارتش روسیه) و T-90MS (یا نمونه ارتقا یافته از T-90S صادراتی) ارائه شدند، روس ها به سراغ استفاده از سیستم فرماندهی و کنترل تانک رفتند، حرکتی که در نهایت با عملیاتی شدن تانک T-90M (ارتقایی مشابه AM و MS) چند دهه پس از غربی ها به نتیجه رسید.

جایگاه راننده تانک T-90M و پنل های کنترل و نمایشگرهای آنالوگ جایگزین شده با داشبورد و پنل های دیجیتالی

با وجود اینکه تانک T-90M به سیستم فرماندهی و کنترل تانک مجهز است اما امکان به کارگیری در شبکه یکپارچه مدیریت میدان نبرد را ندارد چرا که همچنان نیروی زمینی ارتش روسیه فاقد زیر ساخت های لازم برای اجرای جنگ شبکه محور بوده و به جز تانک های T-90M مابقی تجهیزات و ادوات فاقد سیستم های لازم برای به کارگیری در چنین شبکه ای هستند. تانک آرماتا نیز تا امروز که این مقاله نوشته میشود همچنان عملیاتی نیست و در کنار آن دیگر عناصر جدید زرهی روسیه از جمله پلتفرم بومرنگ و کورگانتس 25 نیز همچنان به تولید انبوه نرسیده اند. نتیجتا در حالی که در آمریکا از دهه 90 میلادی جنگ شبکه محور زمینی به صورت گسترده اجرا شده، در سال 2022 میلادی در روسیه همچنان چنین قابلیتی به صورت عملیاتی وجود ندارد.

بسته قدرت یکپارچه

بسته قدرت یکپارچه یا Power Pack مجموعه ای از تجهیزات و سیستم های تولید و انتقال نیرو (پیشرانه ، خنک کننده ، جعبه دنده و ……..) است که به صورت یکپارچه و واحد درامده اند و به صورت یکپارچه و یکجا قابلیت نصب یا جداسازی دارند. بزرگترین مزیت استفاده از بسته قدرت امکان تعویض سریع آن و افزایش پایداری خودروی زرهی در میدان نبرد است. اگر قرار باشد به صورت ریشه ای و بنیادین به مسئله نگاه کنیم میتوان گفت که در غرب تعریف و توسعه مفهوم بسته قدرت یکپارچه بیش از نیم قرن قدمت دارد. نمونه هایی از چنین سیستم هایی را میتوان در تانک های سری پتن (Patton) ملاحظه کرد یا در یک نمونه شاخص تانک آبرامز که مجهز به پیشرانه توربینی در قالب بسته قدرت یکپارچه ارائه شد. به طور کلی در تمامی تانک های نسل سوم غربی مسئله استفاده از بسته قدرت یکپارچه دیده میشود از جمله در لئوپارد چلنجر، لکلرک و ……….

این مسئله در حالی است که در دوره زرهی نوین در شوروی هیچگاه تانکی با بسته قدرت یکپارچه به صورت عملیاتی ارائه نشد و هیچ یک از تانک های تی 64، تی 72، تی 80 و تی 90 ارائه شده در زمان شوروی مجهز به بسته قدرت یکپارچه نبودند. حتی در دوره زرهی روسیه نیز تا مدت ها بسته قدرت یکپارچه برای تانک ها ارائه نشد تا اینکه در نهایت در طرح آرماتا از این گزینه استفاده شد. زرهی شرقی در بخش استفاده از بسته قدرت یکپارچه و مزیت های آن بیش از نیم قرن از زرهی غربی عقب تر است. در کشوری همچون اوکراین نیز که بسته های قدرت مختلفی برای تانک ها ارائه کرده، استفاده از این نوع سیستم رانشی به ندرت جنبه عملیاتی پیدا کرده است (عمدتا در معدود تانک های صادراتی اوپلوت که البته به نسبت تولیدات زرهی شوروی، نمونه ای به مراتب جدیدتر محسوب میشود و از این جهت اوکراین نیز در استفاده از بسته قدرت یکپارچه به مراتب عقب تر از رقبای غربی است).

بسته قدرت تانک لکلر فرانسوی در جریان تعویض

طراحی حفاظتی، سطح استفاده از زره کامپوزیتی و نوع نگاه به زره واکنشگر انفجاری

همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، تانک های غربی نسبت به نمونه های شرقی هم نسل خود از ابعاد بزرگتری در بخش شاسی و برجک برخوردار هستند. ابعاد بزرگتر به معنی سطوح بیشتر برای حفاظت است که خود موجبات افزایش وزن و افزایش هزینه ساخت تانک میشود. در تانک های شرقی همچون تی 72، تی 80 یا تی 90، دو محفظه زره کامپوزیتی در برجک تعبیه شده که عمدتا اصابت از بخش جلویی را پوشش میدهند و نیمی از حفاظت جانبی برجک و بخش کامل حفاظت قسمت عقبی برجک از طریق یک پوسته فولادی با ضخامت مشخص تامین میشود.

در تانک های غربی اما علاوه بر قسمت جلویی برجک و شاسی، قسمت های جانبی برجک و در برخی تانک ها بخشی از قسمت جانبی شاسی (پوشش دهنده دیواره محفظه راننده تانک) توسط بلوک زره کامپوزیتی پوشش داده میشود که بر وزن تانک می افزاید. از این جهت تانک های غربی نسبت به نمونه های شرقی از حفاظت جانبی بهتری برخوردار هستند. مسئله دیگر این است که در طراحی حفاظتی تانک های غربی در دوره مدرن، زره کامپوزیتی بخش اصلی حفاظت را تامین میکند و نگاه به زره واکنشگر به عنوان یک عنصر ثانویه و تقویت کننده است، دقیقا برعکس نگاه شرقی که زره واکنشگر عنصری مکمل و امروزه تامین کننده نزدیک به نیمی از حفاظت تانک است ( حدود 40 درصد از حفاظت در تانک هایی همچون تی 72 بی 3 یا تی 90 ام و ……..).

نمونه ای از محفظه زره کامپوزیتی تعبیه شده در بخش جلویی برجک تانک های روسی که بخش کوچکی از ناحیه جانبی برجک را پوشش میدهد و مابقی حفاظت برجک توسط لایه فولاد زرهی تامین میگردد که آسیب پذیری قابل توجهی دارد
نقاط وجود زره کامپوزیتی در بخش جلویی و جانبی برجک تانک آبرامز که با رنگ خاکستری مشخص شده است

نوع نگاه به زره واکنشگر موجب شده تا در تانک های غربی این نوع زره در قالب بسته ارتقای حفاظت ارائه شود در حالی که در زرهی شرقی این زره از اساس و پایه همراه تانک و بخشی از طراحی حفاظتی اصلی آن است. به عنوان نمونه در تانک آبرامز، بسته ارتقای نبرد شهری موسوم به TUSK ارائه شده که یکی از گزینه های آن استفاده از بلوک های زره واکنشگر برای تقویت حفاظت بخش جانبی شاسی است. مورد دیگری که میتوان برای تانک های غربی در بخش حفاظتی برشمرد، طراحی حفاظت ماژولار است. در اینجا منظور استفاده از بلوک های زره از انواع مختلف با قابلیت نصب و جداسازی است.

بلوک زره واکنشگر ARAT I که در زمان توسعه XM19 نام داشت و در نهایت نیز با نام M19 بر روی ابرامز عملیاتی گردید، یک زره واکنشگر انفجاری است که توسط بخش سیستم های زمینی جنرال دینامیکز امریکا و براساس زره های واکنشگر طراحی شده برای خودروهای رزمی ام 2 و ام 3 برادلی ساخته شده است. در بسته تاسک 1 تانک آبرامز به 64 بلوک از این نوع زره تجهیز میشود که شامل نصب 32 بلوک در دو ردیف 16 تایی در کناره شاسی است.

در حالی که در تانک های شرقی نظیر تی 90، تنها بلوک های زره واکنشگر امکان نصب و جداسازی دارند در برخی تانک های غربی همچون لکلرک یا لئوپارد، بلوک های زره کامپوزیتی نیز به صورت ماژولار با قابلیت نصب و جداسازی آسان و سریع طراحی شده اند. حتی در تانک هایی نظیر چلنجر 2 که به نظر دارای زره کامپوزیتی یکپارچه هستند، بلوک کامپوزیتی بخش هایی از بدنه از جمله جلوی شاسی قابل نصب و جداسازی است (هر چند این جدا سازی بر خلاف امثال لئوپارد 2 چندان آسان و سریع نیست)

تاکید بر بارگذار انسانی در کنار استفاده از سیستم بارگذار خودکار زنجیری

در دوره پسا جنگ جهانی دوم و زرهی نوین، غرب همچنان بر استفاده از کاربر انسانی برای انجام عمل بارگذاری مهمات در تانک ها تاکید داشت البته این مسئله به معنی توسعه طرح های آزمایشی و اثبات گر فناوری در حوزه سیستم های کمک بارگذار و بارگذار خودکار نیست و طرح هایی در این حوزه در کشورهای غربی به صورت آزمایشی ارائه گردید. در زمان ارائه تانک های نسل سوم همچون لئوپارد 2، آبرامز، چلنجر 2 و امثالهم تاکید عمده کشورهای غربی همچنان بر تانک هایی با چهار خدمه و بارگذار انسانی قرار داشت. البته کشورهایی نظیر فرانسه و سوئد مسیر دیگری را طی کردند که استفاده عملیاتی از بارگذار خودکار در گرایش زرهی غربی را به پیش برد. در اینجا مهمترین تحول، استفاده از سیستم بارگذار خودکار زنجیری بود.

در ابتدا ذکر این نکته لازم است که وقتی از بارگذار زنجیری صحبت میشود منظور سیستم بارگذار خودکار قابل نصب در محفظه عقبی برجک است که تحت عنوان Bustle از آن نام برده میشود. این سیستم با بارگذار خودکار چرخ فلکی روسی تفاوت های زیادی دارد اما مهمترین تفاوت در سطح امنیت آن است. بارگذار زنجیری به سبک غربی به مراتب ایمن تر از بارگذار چرخ فلکی روسی است به ویژه در مقابل تهدیدات انفجاری که شاسی را هدف قرار میدهد در حالی که برجک تا حد زیادی در برابر چنین تهدیداتی ایمن است. بخش عقبی برجک معمولا از جمله قسمت هایی از تانک است که کمترین احتمال اصابت در نبرد در میادین باز را دارد (بر خلاف نبرد شهری که تانک به صورت 360 درجه تهدید میشود).

Leclerc Series 1 - General & Upcoming - War Thunder - Official Forum

محل قرارگیری بارگذار خودکار تانک لکلر فرانسوی در محفظه عقبی برجک این تانک (بارگذار به رنگ زرد)

یک تفاوت مهم در بارگذار زنجیری امکان تفکیک کامل آن از فضای سرنشین دار است در حالی که در بارگذار چرخ فلکی روسی عملا امکان تفکیک این فضا وجود ندارد و خدمه در حقیقت بر روی مجموعه ذخیره سازی مهمات سیستم بارگذار خودکار قرار گرفته اند. در غرب از زمان ارائه تانک لکلرک در دهه 90 از سیستم بارگذار خودکار زنجیری به صورت عملیاتی استفاده شده و هر چند تانک هایی نظیر آبرامز به این سیستم مجهز نشده اند اما طرح هایی برای تجهیز آن ها نیز ارائه شده است. مسئله دیگر بهره گیری از این نوع بارگذار در کشورهایی است که از گرایش زرهی غربی پیروی میکنند که دو نمونه شاخص آن کره جنوبی و ژاپن هستند (لازم به ذکر است که استفاده از بارگذار خودکار به صورت عملیاتی در کشورهای غربی به تانک Strv-103 سوئدی در دهه 60 میلادی باز میگردد که مدت ها قبل از امثال لکلرک به بارگذار خودکار مجهز بود اما نوع این سیستم Bustle نیست و تانک Strv-103 نیز اصولا برجکی ندارد که در محفظه عقبی آن سیستم بارگذاری نصب شود، از این جهت لکلرک اولین تانک غربی است که در دهه 90 به صورت عملیاتی به سیستم بارگذار زنجیری در عقب برجک مجهز شده است).

براساس آنچه که گفته شد در گرایش زرهی غربی در بخش بارگذاری مهمات، دو مسیر متفاوت مطرح است که یکی امثال آمریکا ، آلمان و بریتانیا هستند که به دنبال بارگذار انسانی و حفظ تعداد خدمه رفته اند و دیگری امثال فرانسه و سوئد که سیستم بارگذار خودکار را جایگزین خدمه انسانی کردند. امروزه البته این دو جریان مختلف انتخاب های متفاوتی در پیش روی خود دارند. به عنوان مثال در قالب آنچه که بسته ارتقای تانک چلنجر 2 مطرح شده و بعضا تحت نام چلنجر 3 و مجهز به توپ 130 میلیمتری عنوان میشود، گزینه پیشنهادی استفاده از سیستم بارگذار خودکار مطرح است که چنانچه اجرایی شود بریتانیا نیز به دسته کشورهایی با تانک های اصلی میدان نبرد مجهز به سیستم بارگذار خودکار خواهد پیوست (به عنوان یک احتمال).

Compact autoloader - Meggitt Defense Systems

طرح پیشنهادی بارگذار خودکار تانک آبرامز از شرکت Meggitt Defense Systems

گرایش های انشعابی

در ابتدای امر میبایست به تعریف مفهوم گرایش انشعابی در حوزه زرهی سنگین بپردازیم. در اینجا منظور کشورهایی هستند که از شرق، غرب یا همزمان از هر دو گرایش در بخش زرهی سنگین بهره برده اند و محصولاتی را ارائه کرده اند که در ضمن استفاده و الگوبرداری از مفاهیم و فناوری های زرهی شرقی و غربی، دارای ویژگی های خاص و انحصاری نیز هستند. مورد دیگر این است که این کشورها معمولا سازندگانی با محصولات عملیاتی و به تولید رسیده محسوب میشوند و نه کشورهایی که صرفا طرح های آزمایشی و غیر عملیاتی ارائه داده اند (که اهمیت چندانی در این بحث ندارند). برخی کشورها نیز در حقیقت به روزرسانی کننده طرح های شرقی و غربی محسوب میشوند تا سازنده محصولاتی براساس گرایش شرقی یا غربی در حوزه زرهی.

کشورهایی که میتوان آن ها را در ذیل گرایش های انشعابی در حوزه زرهی سنگین دسته بندی کرد عبارتند از :

  • کره جنوبی
  • ژاپن
  • هندوستان
  • اسرائیل
  • چین

سه کشور کره جنوبی، ژاپن و اسرائیل در ذیل گرایش انشعابی از زرهی غربی قرار میگیرند. استفاده از توپ 120 میلیمتری بدون خان، بارگذار زنجیری، بسته قدرت یکپارچه، تاکید بر طراحی حفاظتی ماژولار و استفاده گسترده از زره کامپوزیتی و …….. مشخصا گرایش غربی در محصولات زرهی این سه کشور محسوب میشود. اما در نقطه مقابل موارد متمایز کننده و منحصر به فردی نیز وجود دارد از طراحی تانک ها تا مواردی همچون قرارگیری پیشرانه در جلو و امکان حمل پیاده نظام در سری مرکاوا، وجود سیستم تعلیق فعال در تانک های ژاپنی و کره جنوبی که امکان تغییر ارتفاع و گسترش زوایای اجرای آتش تانک در محیط های کوهستانی را فراهم میکند و ………….. همانطور که گفته شد گرایش انشعابی شامل الگوبرداری در کنار وجود ویژگی های اختصاصی است.

DAPA announces delay in K2 MBT production | Jane's 360 | Tanques, Caballeria, Heroe

تانک K2 کره جنوبی نمونه ای شاخص از گرایش انشعابی زرهی غربی است

دو کشور هندوستان و چین نیز تا امروز در حوزه زرهی سنگین از ترکیب گرایش شرقی و غربی بهره برده اند. تانک آرجون نمونه ای شاخص از ترکیب طراحی، فناوری و مفاهیم زرهی شرقی و غربی با یکدیگر است. زرهی سنگین چین در مقطع زمانی دهه 50 تا 70 میلادی شامل الگوبرداری و کپی کاری از طرح های زرهی شوروی بود. از دهه 70 اما مفاهیم و فناوری غربی نیز وارد زرهی چین شد که شامل بخش های مختلفی از تانک ها از جمله سیستم کنترل آتش ساخت بریتانیا، پیشرانه دیزلی آلمانی و ….. بود. پروژه تانک جگوار که در دهه 80 به صورت مشترک با آمریکا اجرا شد، به درک بهتر چین از شیوه طراحی و مفاهیم زرهی غربی کمک کرد.

تانک آرجون ترکیبی از فناوری ها و اصول طراحی غربی و شرقی در زرهی هند

این همکاری ها البته در اواخر دهه هشتاد به پایان رسید اما تا پیش از توقف و پایان، به حدی انجام شد که شناخت قابل توجهی از زرهی غربی در چین ایجاد کرد، شناختی که در بهبود و اصلاح طرح های زرهی چین در دهه های بعدی بسیار موثر بودند. امروزه نیز بخش عمده زرهی چین براساس مفاهیم و آموزه های شرقی است اما در موارد مختلف از جمله در استفاده از بسته قدرت یکپارچه و امثالهم با الگوبرداری از غرب جلو رفته است. در حال حاضر چینی ها هم در حوزه سیست مبارگذار چرخ فلکی روسی و هم در حوزه سیستم بارگذار خودکار زنجیری سبک غربی محصولاتی ارائه کرده اند که نشان از الگوبرداری همزمان از غرب و شرق عالم دارد.

گرایش سوئدی، موردی ویژه

یکی از گرایش های زرهی غرب که البته دیگر وجود خارجی ندارد، گرایش سوئدی است. این گرایش در حقیقت حاصل ارائه تانک Strv-103 یا همان S-Tank در دهه 60 میلادی است. در این طرح بر خلاف طرح های عملیاتی هم دوره خبری از برجک گردان نبود و طراحی این تانک به زره کوب های جنگ جهانی دوم شباهت داشت. بهره گیری از ترکیب پیشرانه دیزلی و توربینی، سیستم تعلیق فعال، بارگذار خودکار با طراحی خاص، طراحی خاص حفاظتی از جمله استفاده از زره دندانه دار یا آج دار اصطلاحا ribbed armor که مشابه طرح مورد استفاده در بخش جلویی شاسی خودروی رزمی BMP شوروی است و …….. از جمله مواردی بوند که اس تانک را به گزینه ای خاص و ویژه در زرهی غرب تبدیل میکردند. در دهه 90 با خروج آخرین تانک Strv-103 از خدمت، گرایش سوئدی در حوزه زرهی سنگین نیز عملا به پایان رسید و دیگر وجود خارجی ندارد. در حال حاضر سوئد از نمونه ای از تانک لئوپارد 2 آلمانی بهره میگیرد که منطبق با نیاز های خود تغییر یافته و با نام Strv-122 شناخته میشود.

تانک T-80U در کنار Strv-103 سوئدی.تانک سوئدی از خاص ترین طرح های زرهی ارائه شده در زمان جنگ سرد بود

وجوه مشترک

در حقیقت شامل مفاهیم، فناوری ها، تجهیزات، سیستم ها و زیر سیستم ها و ………. هستند که هم در زرهی غربی و هم در گرایش شرقی مورد استفاده قرار گرفتند با این تفاوت که گاهی در ابتدا شرق پیشگام آن ها بوده و گاهی غرب و یا حتی در مسیری نزدیک یا مشترک توسط شرق و غرب دنبال شده است. به عنوان مثال شوروی اولین کشوری است که از سامانه حفاظت فعال با مکانیسم مقابله سخت بهره گرفته است.در 12 سپتامبر سال 1983 تانک T-55AD به عنوان اولین تانک جهان مجهز به سامانه حفاظت فعال موسوم به Drozd یا مجموعه حفاظت فعال 1030M جهت خدمت در ارتش شوروی مورد تایید قرار گرفت.

تولید انبوه این تانک از یکسال پیش از تایید آن برای خدمت یعنی در سال 1982 آغاز شده بود و تا پایان تولید در حدود 258 دستگاه از این تانک به تولید رسید. روند طراحی و توسعه سامان حفاظت فعال برای این تانک در بازه ای از 1977 الی 1982 صورت پذیرفت. اما در نهایت این تانک بعد از مدتی به فراموشی سپرده شد و تا زمان فروپاشی شوروی نیز هیچ تانک دیگری در ارتش شوروی مجهز به سیستم حفاظت فعال به صورت گسترده عملیاتی نشد.

T-55AD equipped with Drozd, the worlds first operational active protection system : r/TankPorn

تانک T-55AD مجهز به سیستم حفاظت فعال Drozd

حتی امروزه در زرهی روسیه نیز تانکی در حالت عملیاتی گسترده مجهز به حفاظت فعال یافت نمیشود (آرماتا نیز که تا زمان تالیف مقاله تولید و به کارگیری انبوه نشده است). از دهه 90 تا سال 2009 بازه ای است که دیگر هیچ کشوری به صورت عملیاتی به دنبال حفاظت فعال با مکانیسم مقابله سخت یا Hard Kill نمیرود اما در نهایت از سال 2009 به بعد اسرائیل پرچم دار استفاده از حفاظت فعال میشود و سامانه تروفی را عملیاتی میکند.

در حوزه طرح های آزمایشی همچون استفاده از توپ های کالیبر بالا، برجک های بدون سرنشین و ……… نیز در شرق و غرب در دوره های مختلف مسیر مشابهی طی شده است. در بخش سیستم ها و زیر سیستم ها نیز موارد متعددی را میتوان مثال زد. در حوزه استفاده از سیستم دید در شب شوروی با ارائه تانک تی 62 به عنوان کشوری پیشرو در این بخش در دوره زرهی نوین مطرح میشود اما پس از چندی، غرب گوی رقابت از شرق را ربوده و در حوزه سیستم های تصویربردار حرارتی به برتری فناوری میرسد.

در بخش مفاهیم و اساس کار نیز غرب و شرق مسیر تقریبا مشترکی را طی کرده اند از استفاده زره زاویه دار یا شیب دار تا زره فاصله دار، رژیم زره با سختی دوگانه، استفاده از متریال های مختلف برای تقویت حفاظت (از جمله انواع فولاد زرهی با ویژگی های مختلف) و …………. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که وجوه مشترک شامل مواردی است که به صورت کلی قادر به ایجاد تمایز در دو گرایش شرقی و غربی نیستند، این موارد شاید در یک دوره زمانی خاص تفاوتی ایجاد کرده باشند اما در کلیت ماجرا چندان ویژگی متمایز کننده ای نیستند

Is the merkava 4 a good tank? - Quora

تانک مرکاوا مارک 4 مجهز به سامانه تروفی، تانکی که از سال 2009 به بعد پرچم دار استفاده از سامانه حفظت فعال است

سخن پایانی

آنچه که در این مطلب بیان شده، صرفا بخشی از مسائل و مباحث مرتبط با گرایش های حوزه زرهی در دوره نوین است و تاکیدی بر کامل بودن آن وجود ندارد. در بخش گرایش های زرهی مسائل و مطالب مختلف و متفاوتی وجود دارد که بیان تمامی آن ها در حوصله مطلب و مخاطب آن نمیگنجد از این رو سعی نگارنده بر این بوده تا بر مهمترین مسائل تاکید کرده و آنچه که به صورت پر رنگ و اساسی بیانگر تمایز زرهی غربی و شرقی در دوره نوین خود است، بیان گردد.

برای عضویت در اینستاگرام جنگاوران اینجا را کلیک کنید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن