مینا گلرو
دوره جنگ سرد را باید دوره اوج سرعت توسعه و پیشرفت تجهیزات نظامی دانست در این دوره دو ابرقدرت امریکا و شوروی با تمام توان صنعتی خود سعی در پیشی گرفتن از رقیب و یا دستکم جبران عقب ماندگی در هر بخش را داشتند
در این دوره جنگ افزارهایی مانند ابر ناوهای هواپیمابر در غرب پا به عرصه رقابت گذاردند که شوروی علیرغم اینکه تمام تلاش خود را برای جبران این عقب افتادگی نمود ولی هرگز نتوانست چنین شناور قدرتمند و غول پیکری بسازد و در نهایت به ساخت ناوهای آدمیرال کوزینتسف رضایت دادند تا این واقعیت را نشان دهند که زیر ساخت های عظیم صنعتی و توان بالای فن اوری غرب بر اقتصاد دولتی و کمونیستی شرق چیره میشودو دست بالاتر را دارد
در بخش هوایی هم بمب افکن های غول پیکر و بلند پروازی چون بی -۵۲ و تی یو -۹۵ پا به عرصه گذاشته و با اوج گرفتن رقابت هرکدام از دو ابرقدرت بدنبال تولید بمب افکنی پیشرفته تر رفتند تا در نهایت شوروی تی یو -۱۶۰ بلک جک را تولید کنند و ایالات متحده بمب افکن مخوف و پنهانکار بی -۲ اسپریت را
ولی بی شک دو جنگنده رهگیر را باید سمبل و نماد جنگ سرد دانست که با ورود خود بخدمت تحول بزرگی در قدرت دفاعی دو ابرقدرت به وجود آوردند
دو شکاری رهگیر اف -۱۴ تامکت و میگ -۳۱ فاکس هاوند در اوج کشمکش جنگ سرد و بالا بودن تهدید وارد عرصه شدند و هر دو دارای ماموریتی تقریبا مشابه بودند ما در این مقاله ابتدا نگاهی به هر دو جنگنده انداخته و ابتدا با هر دو جنگنده آشنا میشویم و بعد به بررسی نیاز و تفکری که پشت ورود به خدمت دو شکاری رهگیر قرار داشت نگاهی می اندازیم و در انتها هم به قیاس دو جنگنده خواهیم پرداخت ، تا با دادن امتیاز به هر ایتم در نهایت جنگنده برتر را انتخاب کنیم و در انتها هم طبق روال همیشگی به جمع بندی و نتیجه گیری از مقاله میپردازیم
اشنایی با دو جنگنده
خب ابتدا نگاهی به تفکری که پشت ورود بخدمت جنگنده اف -۱۴ بوده می اندازیم با این توضیح که بعلت اینکه در مقالات قبلی و در قیاس جنگنده اف -۱۴ مشهور به گربه تیرانداز با سلطان اف -۱۵ مشهور به عقاب ، این جنگنده بصورت کاملی معرفی گردیده از معرفی مجدد ان خودداری و به چگونگی ورود به خدمت ان میپردازیم
تاکتیک شوروی در نبردهای دریایی در اوائل دهه 1960 از نبرد ناو با ناو به شلیک موشک کروز از هواپیما به طرف ناو گروه امریکا ها تغییر کرد.
ولی شوروی در جریان بحران موشکی کوبا متوجه شد در برابر نیروی رو سطحی(شناورهای رزمی) ارتش امریکا روی دریا هیچ شانسی ندارد. انها پرتعداد تر و بزرگتر بودند. در دهه 1950 و 1960 شوروی بر ناوچه ها و قایق های موشک انداز متکی بود توان نبرد در اقیانوس را نداشت. ارتش امریکا بیش از15 ناو هواپیمابر در ان زمان داشت ولی شوروی حتی یک ناو هواپیما بر در دهه 1960 نداشت . نبرد با این شناور های کوچک در دریای سیاه ویا مدیترانه و یا بالتیک تقریبا ممکن بود ولی در اقیانوس ارام و اطلس خیر
شوروی بعد از شکست در بحران کوبا تدابیر زیادی اندیشید که شامل ساخت زیر دریایی اتمی، شناورهای رزمی بزرگ و حملات هوایی بود. با وجود اینکه شوروی در ساخت زیر دریایی موفق بودولی در توسعه شناورهای بزرگ موفق نبود. بیشتر از جنبه تکنولوژی مشکل بودجه بود. شوروی از نظر اقتصادی و بودجه دفاعی قابل قیاس با امریکا نبود و باید چاره ای ارزانتر برای نبرد در اقیانوس می یافت
شوروی می دانست یک ناو گروه هواپیما بر امریکا متشکل از یک ناو هواپیما بر با بیش از 70 هواپیما و تا ده شناور رزمی هستند که از ان دفاع می کنند و توسعه تعداد زیادی شناور برای درگیری با آنها هزینه بر بود ولی توسعه بمب افکن برای پرتاب موشک کروز اسان بود زیرا در همان زمان نیروی هوایی چنین بمب افکنهای را تولید میکرد و هزینه ساخت ده فروند از این بمب افکنها تنها با یک شناور بزرگ برابر می کرد
شوروی به سرعت دست به توسعه موشک های کروز مادون صوتی چون ای اس -5 و مافوق صوتی چون ای اس 4 یا خا22 با سرعت بیش از 3 ماخ و برد 600 کیلومتر زد . برای رساندن این موشک ها به ناو گروه دشمن شوروی به سرعت دست به تغییر نسخه هایی از بمب افکنها توپلوف16 ،22 و 95 زد که با برد های مختلف از دریای سیاه تا عمق اقیانوس ارام را پوشش میداد. این بمب افکنها برای نیروی هوایی ساخته شده بودند ولی با نصب رادار جستجو و درگیری و موشک های ضد کشتی توان ضد کشتی یافتند و در نیروی دریایی نیز خدمت کردند
در واقع بحران موشکی یک واقعیت تلخ را در برابر چشمان جهانیان عیان کرد و آن اینکه شوروی در خارج از مرزهای خود قدرت چندانی ندارد در واقع اصرار بر رقابت با آمریکا در کوبا بزرگترین اشتباه راهبردی خروشچف رهبر وقت شوروی بود که سبب شد وجهه نظامی و ابهت ابر قدرت شرق فرو بریزد و برای شوروی این واقعیت تلخ را بهمراه داشت که در دریا توان برابری با غرب راندارد شوروی در جریان این کشمکش متوجه شد در برابر نیروی رو سطحی(شناورهای رزمی) ارتش امریکا روی دریا هیچ شانسی ندارد. انها پرتعداد تر و بزرگتر بودند. و به همین دلیل اقدام به عوض کردن استراتژی خود نمود
مقاله ای کامل در مورد اف14 تامکت را اینجا بخوانید
تاکتیک دریایی از روی ناچاری
تاکتیک شوروی مشخص بود.پرواز ده ها بمب افکن و شلیک ده ها موشک کروز به طرف ناوگروه امریکایی ها.
این روش بسیار موثر می نمود زیرا در ان دوران به غیر از سامانه جنگ الکترونیک ناوها دفاع موثری نداشتند. البته امریکایی ها هم بی کار نشدند و دست به طراحی اف4 فانتوم و اواکس ایی2 هاوک ای زدند . فانتوم وظیفه این را داشت که به سرعت بعد از اولین هشدار توسط اواکس و نزدیک شدن بمب افکن ها برخاسته و به آنها اجازه شلیک موشک ضد کشتی را ندهد. تا میانه دهه 1960 توپلوف 16 و 95 هم کم سرعت بودند و هم برد موشک های ضد کشتی روسها حدود 200 کیلومتر بود و سرعت مادون صوت انها (منظور بمب افکن ها) نیز باعث شده بود تا فانتوم در صورت هشدار به موقع بتواند از ناوگروه دفاع کند ولی با ورود توپلوف 22 با سرعت صوت و موشک ضد کشتی چون خا22 با برد بیش از 500 کیلومتر و سرعت بالای سه ماخ مشخص شد که دیگر فانتوم جوابگو نیست و امریکا اف14 و فونیکس را به این امید که از فاصله بیشتری بمب افکن را کشف و شکار کند ویا در صورت نیاز موشک ضد کشتی را نیز به زیر بکشد وارد خدمت کرد
یکی از دلایلی که ارتش امریکا هرگز موشک ضد کشتی با برد بیش از 200 کیلومتر توسعه نداد و در کل در حالی که شوروی ده ها موشک ضد کشتی ساخت ولی امریکا تنها هارپون را، به این مسئله بر میگشت که امریکا روی آب تهدید جدی نداشت و شناورهای شوروی در اندازه نبودند که خطر جدی را ایجاد کنند زیرا خط دفاعی اول در برابر شناورهای روسی جنگنده های ناو نشینی چون ای 7 ، ای 6 و اف18 بود که میتوانستند حملات مرگباری به نیروی دریایی بی دفاع و بدون پوشش هوایی شوروی دست کم در اقیانوس انجام دهند و از طرفی توسعه شکاری چون اف14 نیز به توان بالای بمب افکنهای دریایی شوروی بر میگشت … اگرچه زیر دریای ها شوروی خطر جدی باقی ماند.
در دهه 1980 شوروی چندین شناور بزرگ را توسعه داد و دست به تولید چهار ناو هواپیما بر زد در آن زمان امریکا حتی نسخه ضد کشتی کروز موشک تاماهاوک را با برد بیش از هزار کیلومتر ساختند ولی با فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر این نسخه نیز از خدمت خارج شد….
البته تجربه بعدها ثابت کرد که اگرچه ترکیب تامکت و فونیکس فوق العاده بود ولی اگر تامکت بمب افکن را قبل از شلیک موشک شکار می کرد ، که هیچ در غیر این صورت احتمال شکار موشک های کروز از دست تامکت خارج بود . امریکا در دهه 1970 دست به توسعه سامانه های ضد موشکی مانند فلانکس و بعدها سی رم زدند و حتی تلاش در افزایش برد سامانه های پدافند تا 200 کیلومتر و تغییر در تاکتیک حفاظت از ناو با افزایش ساعت گشت زنی شکاری ها در برد بالا زدند. شوروی نیز با ساخت زیر دریایی با توان شلیک موشک کروز چون پی 700 از زیر دریایی کلاس اسکار که دارای سیلوی ویژه برای شلیک 24 موشک پی 700 بود سلاح جدید را وارد کردند و شلیک همزمان از زیر دریایی و بمب افکن بر سکوهای آتش خود افزودند.
خب حال نگاهی به جنگنده میگ -۳۱ می اندازیم
در دهه 1960 غرب دست به ساخت جنگنده هایی برای توان نفوذ در ارتفاع پایین در سیستم پدافند هوایی شوروی زد . جنگنده ای چون اف111 و تورنادو دارای توان پرواز خودکار در ارتفاع پایین در شب و روز و هر آب و هوایی بودند.
واگر تا آنزمان چالش شوروی مقابله با هواپیماهای بلند پرواز غرب چون بمب افکن های بی -۵۲ ، ولکان و هندلی پیچ ویکتور و همچنین پرنده های شناسایی غرب چون یو -۲ و افسانه سیاه غرب یعنی بلک برد بود حال غرب با استراتژی جدیدی بمیدان آمده بود که فوق العاده مؤثر بود و آنهم جنگنده های ارتفاع پایین بود که بخوبی از دید رادارهای پیش اخطار مخفی میماندند و بخوبی با پرواز در زیر افق رادارهای شوروی قادر به انجام عملیات و برگشت به پایگاه بودند از این رو شوروی دست به سرمایه گذاری سنگین بر روی توان کشف در ارتفاع پایین زد ولی مشکل این بود که کشف چنین پرنده هایی با رادارهای زمینی اگر نگوییم غیر ممکن بود ولی بسیار دشوار بود زیرا همانگونه که گفتیم این پرنده ها با استفاده از رادار تعقیب پستی بلندی های زمین و پرواز خودکار در ارتفاع پایین بخوبی زیر افق رادارها خود را از دید این رادارها مخفی مینمود لذا شوروی چاره را در توسعه تجهیزات هواپایه دید و در این راستا تلاش در توسعه نسخه هایی از میگ 25 با توان نگاه به پایین و شلیک به پایین داشت. حتی طرحی بر اساس میگ 25 با بال دلتا مورد بررسی قرار گرفت ولی در اواخر دهه 1960 میگ به دنبال طرحی دیگر رفت که چندان نیز دور از میگ 25 نبود.
واقعیت این بود که میگ -۲۵ پلتفرم مناسبی بود هم از سرعت فوق العاده و هم رادار قدرتمند با خروجی فوق العاده آن و فقط باید بر روی سیستم سلاح و افزودن یک کابین دیگر جهت کاربر دوم که افسر رادار و اسلحه بود و برخی ضعف های دیگر آن کار نمود.
اولین اطلاعات غرب از پرنده جدید بعد از فرار بلینکو به غرب در اختیار آنها قرار گرفت ، زمانی که ویکتور بیلینکو خلبان میگ 25 پی نیروی هوایی شوروی با جنگنده خود به به ژاپن گریخت(سال 1976) در مورد یک سوپر فاکس بت صحبت کرد که دارای دو کابین و راداری پیشرفته با توان نگاه به پایین و شلیک به پایین است و موشک های با دوبرابر برد موشک ار 40 جنگنده میگ 25 است .دست کم هشت فروند پیش نمونه تا سال 1979 ساخته شد و در سال 1981 خط تولید آن اغاز و از سال 1983 عملیاتی شد. در مرحله نخست ناتو نام میگ 25 ام پی را به آن داد ولی به زودی مشخص شد جنگنده جدید میگ 31 نام دارد و ناتو لقب فاکس هاوند را به آن داد
مقاله ای کامل در مورد میگ31 فاکس هاوند اینجا بخوانید
[در واقع دو خطر شوروی را وادار به ساخت فاکس هاوند کرد.]
اول برای مقابله با پرنده بلند پرواز اس ار 71 بلک برن که با سرعت بیش از 3/3 ماخ پرواز میکرد که اگرچه توسط رادار های شوروی دیده میشد ولی میگ25 در حالت مسلح توان درگیری با آن را نداشت زیرا نه به سرعت آن می رسید و هم برد کمینه موشک ار 40 برای نابودی اس ار 71 از جمله در زمان شلیک از پشت سر کم بود زیرا تا موشک می خواست خود را به ارتفاع اس ار 71 برساند بردش تمام شده بود و موشک سام 5 نیز کارایی چندانی بر ضد آن نداشت ولی فاکس هاوند قرار بود با رادار ارایه فازی خود و موشک ار 33 ، که هم رادارش سرعت پردازش بالایی داشت و هم موشک ار33 برد و سرعت لازم برای شکار بلک برد را داشت به جنگ این پرنده افسانه ای برود.
و دوم برای نابودی موشک های کروز و هواپیماهای تهاجمی ارتفاع پایین در دهه 1970 سر کله اولین موشک های کروز که در فاصله چند ده متری زمین پرواز میکردند پیدا شد از جمله موشک تاماهاوک .البته شوروی از اواخر دهه 1960 با تهدید اف111 که یک بمب افکن نفوذ کننده در ارتفاع پایین با پرواز خودکار در ارتفاع چند متری زمین را داشت روبرو بود ولی شوروی عملا هیچ جنگنده ای با رادار مناسب با توان پایین نگری مناسب در اختیار نداشت ولی میگ31 توان کشف اهداف حتی در ارتفاع 25 متری سطح زمین را داشت
میگ 31 از نظر پیکر بندی شباهت بسیاری به پدر خود یعنی میگ -۲۵ دارد .هر دو دارای دو سکان عمودی دو موتور و ورودی هوایی شیب دار هستند ولی تفاوت های زیاد نیز با هم دارند.اولین تفاوت این است که میگ 31 از همان اول دارای دو کابین بود.همچنین در میگ 31 تاکتیک نیز تغییر کرد. در حالی که تا قبل از این تاکتیک شکاری روسها استفاده از کنترل زمینی و فرمان دادن از ایستگاه زمینی به خلبان برای عملیات بود و خلبان همواره تحت کنترل رادار زمینی پرواز میکرد ولی در مورد میگ 31 داستان فرق داشت و میگ 31 دارای رادار دوربرد بود و استقلال عمل بسیاری داشت.هر دو خدمه درون دو کابین با زاویه دید بسته قرار داشتند که دید خوبی نداشت از جمله در کابین عقب و هر دو کابین دارای یک سایه بان اتوماتیک بود.بر روی صندلی صفر صفر قرار داشتند و صندلی آنها دارای ماساژور برای راحتی بیشتر بود.با در نظر گرفتن دید کم کابین عقب یک پیرسکوپ جمع شوند برای دید رو به جلو در میگ 31 نصب شده بود. در نسخه میگ 31 ای اولین نسخه تولیدی، کابین کاملا آنالوگ بود و فاقد هر گونه نمایشگر و تنها اچ یو دی بود که اطلاعات پرواز را در اختیار خلبان قرار می داد و در کابین عقب نیز یک نمایشگر گرد تک کاره سی ار تی و دو نمایشگر مربعی تک رنگ قرار داشت.
بال جنگنده نیز با میگ 25 تفاوت داشت و دارای پس گرایی 70 درجه در ناحیه ریشه بال است . بدنه دوباره طراحی شده بود و دارای سوخت داخلی بیشتری است و دارای چرخ های فرود دو تایی پشت سر هم در قسمت زیر جنگنده است.دارای دو چتر ترمز بوده که محفظه آن در میان دو غلاف موتور عقب جنگنده قرار داشت .بدنه از دو الیاژ تیتانیوم و الومینیوم ساخته شده بود البته درصد کمی نیز مواد کامپوزیت در آن وجود دارد…
نکته گفتنی اینکه این دو جنگنده در زمان ورود بخدمت موجب شکستن رکوردهایی شدند که برخی تا سالها همچنان با برجا بود و در زمان ورود بخدمت یک شاهکار صنعتی هوا ، فضا بحساب می آمدند و انبوهی از فن آوری های جدید و پیشرفته را در خود جمع نموده بودند و جالب اینجاست که هر دو جنگنده علیرغم توانایی بسیار بالا هرگز در بازار صادراتی و جهانی موفقیتی نسبت به دیگر جنگنده های کشور تولید کننده بدست نیاوردند بطور مثال جنگنده میگ -۲۱ محصول دیگر کمپانی میکویان رکورد بیشترین تیراژ تولید را شکسته و توسط نیروی هوایی دهها کشور بخدمت گرفته شد ولی میگ -۳۱ علیرغم اینکه روسها نسخه صادراتی ان را نیز توسعه دادند ولی هرگز به کشور دومی صادر نشد که یکی از دلایل آن پیچیدگی فوق العاده زیاد جنگنده و قیمت بالای آن بود که کشورهای دیگر رقبتی برای خرید آن نداشتند ، زیرا کشورهای عربی که عمده خریداران محصولات روسی بودند پس از خرید میگ -۲۵ که در واقع باید از آن بعنوان یک ببر کاغذی نام برد خیلی از قابلیت های آن خصوصا در مقابل قیمت بالای ان راضی نبودند میگ -۲۵ یک جنگنده تک منظوره بود که هم قیمت نسبتا بالایی داشت و هم هزینه عملیاتی نگه داشتن آن بسیار کمرشکن بود خصوصا برای اغلب مشتریان جنگ افزارهای روسی که بودجه نظامی محدودی داشتند بهمین دلیل میگ -۳۱ نیز علیرغم شایستگی های خود نتوانست در بازار خارجی موفقیتی بدست آورد و تنها مشتری عمده ای که برای بخدمت گرفتن ان ابراز علاقه نمود کشور چین بود که طی قراردادی با روسها مشروط بر انتقال فن آوری وتولید جنگنده بصورت بومی ۲۰۰ فروند خریداری نمود ولی بدلایل نامعلومی هیچگاه این قرارداد به سرانجام نرسید و بعد ها چین نیز ترجیح داد بجای میگ -۳۱ جنگنده سوخو-۲۷ خریداری کند تا همچنان میگ -۳۱ در کنار سوخو-۱۵ جزو معدود جنگنده های روسی باشند که هرگز صادر نشد
در مقابل جنگنده اف -۱۴ هم کمابیش سرنوشتی شبیه به رقیب روسی خود داشت در ایران شایعه ای وجود دارد که میگویند بدلیل تکنولوژی برتر این جنگنده اجازه صدور آن با کنگره بوده و ایالات متحده آن را به هیچ کشوری بجز ایران نفروخت که البته این موضوع اصلا صحت ندارد و شاید طرف امریکایی هم برای بازار گرمی به این شایعات دامن بزند ، ولی اولا در ایالات متحده تمامی قرارداد های تسلیحاتی باید تایید کنگره را بگیرد و این موضوع مختص به اف -۱۴ بتنهایی نبود از آن گذشته ایالات متحده این جنگنده را به ژاپن ، استرالیا ،کانادا و اسراییل پیشنهاد داد و حتی خلبانان اسراییلی برای انتخاب یکی از دو جنگنده تامکت و ایگل با هر دو جنگنده پرواز کردند و علیرغم اینکه تامکت را جنگنده شایسته ای معرفی کردند ولی در نهایت اف -۱۵ ایگل را انتخاب کردند ، ژاپن نیز مثل اسراییل ترجیح داد اف -۱۵ را که هم جنگنده ارزانتری بود و هم از این جهت که پیشتر کاربر محصول دیگر داگلاس یعنی فانتوم بودند واین موضوع هزینه های ایجاد تاسیسات و زیر ساخت های لازم برای کاربری جنگنده را کمتر میکرد انتخاب کردند و کانادا نیز در نهایت اف -۱۸ هورنت را که هم ارزانتر بود و هم توان چند منظورگی بیشتری داشت را انتخاب کرد و استرالیا هم در نهایت با موافقت امریکایی ها با فروش اف -۱۱۱ ترجیح داد یک بمب افکن با برد بالا را خریداری کند تا تنها کشور خارجی خریدار تامکت ایران باشد
تامکت جنگنده بسیار توانا و شایسته ای بود و تنها دلیل اینکه مشتریان زیادی نتوانست دست و پا کند این بود که این جنگنده همزمان با اف -۱۵ ایگل تولید شد و ازیکطرف بخشی از مشتریان جنگنده های امریکایی که وضعیت مالی مساعدی داشتند مانند انگلیس ، آلمان و ایتالیا بدنبال طراحی جنگنده بومی رفتند و از طرف دیگر کشورهای خریدار نیز ایگل را به تامکت ترجیح میدادند زیرا اولا همانطور که گفته شد اکثر کشورهای خریدار پیشتر کاربر فانتوم دیگر محصول شرکت مک دانل بودند و در صورت خرید ایگل هزینه های ایجاد زیرساخت کاربری کمتری باید هزینه میکردند و در وهله بعد ایگل جنگنده ارزانتری بود هزینه های جانبی آن نیز کمتر از تامکت بود
در واقع تامکت بعنوان یک جنگنده ناونشین توسعه یافته بود و خریدار بهای بالای برخی از تکنولوژی هایی را پرداخت میکرد که در پایگاههای زمینی کاربردی نداشت ، خوب به ادامه قیاس دو جنگنده بر میگردیم و طبق روال همیشگی خودمان از پیشرانه شروع میکنیم
ابتدا نگاهی به میگ -۳۱ می اندازیم فاکس هاوند از دو دستگاه موتور توربوفن دی 30 اف6 بهره میبرد ، که موتوری فوق العاده پرقدرتی هست وهر کدام از موتورهادارای قدرت 20900 پاوند بدون پس سوز و 34172 پاوند با پس سوز بود تا زمان ورود به خدمت اف22 رپتور هیچ شکاری در جهان چنین قدرت موتوری نداشت [ کلا روسها موتورهای پرقدرتی تولید میکنند و اغلب موتورهای روسی اگرچه پر مصرف هستند ولی نیروی زیادی تولید میکنند ] اگرچه این موتور هم مانند سایر موتورهای روسی مصرف بالایی دارد ولی مشکلات موتورمیگ 25 را ندارد که در صورت پرواز با سرعت بالا نیاز به تعویض موتور بود(سریعتر از 2.8 ماخ)موتور دارای قدرت بسیاری است به صورتی که جنگنده میتواند در حالت مسلح به خوبی در ارتفاع پایین دست به پرواز مافوق صوت بزند [ علیرغم اینکه میگ -۳۱ جنگنده ای درشت جثه و سنگینی هست ، یکی از مشکلات روسها این است که علیرغم اینکه جنگنده ها از موتور پر قدرتی استفاده میکنند ولی همواره وزن هواپیما هم بسیار بالا است که در آیتم رانش به وزن این قدرت بالای موتور را بی اثر میکند و در این آیتم جنگنده های غربی پیشی میگیرند ] در حالت مسلح میگ-۳۱ با چهار موشک ار-33 درارتفاع بالا دارای سرعت 2.3 ماخ است که بیشتر از هر جنگنده غربی است
حال به اف -۱۴ نگاهی می اندازیم تامکت از دو نوع موتور بهره میبرد نسل اول تامکت یا همان نسخه ، ای و پایه مجهز به موتور پرات و ویتنی تی اف- ۳۰ پی -۴۱۲ میباشد که نسل اول موتور توربوفن غرب بود و نسخه های مختلف ان بر روی جنگنده های غربی نصب شده است و بمب افکن اف -۱۱۱ نیز مجهز به نسخه ای از این موتوربود ، در واقع تی اف30 اولین نسل موتور های توربوفن پس سوز دار نظامی جهان بود و در اوائل دهه 1950 توسعه یافت. زمانی که قرار بود اف111 توسعه یابد به دلیل مصرف کم سوختش بهترین گزینه بود ولی از نظر قدرت اصلا راضی کننده نبود ولی در آنزمان نیز تنها موتور مناسب در دسترس بود.
تی اف30 بزرگترین نقطه ضعف تامکت بود به صورتی که فرمانده نیروی دریایی امریکا در زمان دولت ریگان تی اف30 و اف14 را ضیعفترین ترکیب یک موتور با بدنه در تاریخ هوانوردی می دانست
مشکل موتور مربوط به شکل تیغه های کمپرسور بود که به شکلی ساخته شده بود که اگر هوا به شکل مناسب به ان نمی رسید موتور دچار واماندگی میشد و از دست می رفت
در تامکت در طراحی ورودی موتور تلاش شد که نحوه رسیدن هوا به موتور را به شکل مناسبی تنظیم کند و موفقیت هم به دست آمد و کارایی تی اف30 روی اف14 بسیار برتر از تی اف30 روی اف111 بود ولی این مشکل هرگز برطرف نشد و دست کم 30% از حوادث تامکت های نیروی دریایی امریکا به دلیل واماندگی موتور بود. جالب اینکه در تامکت از دست رفتن یک موتور باعث خاموش شدن موتور دیگر نیز میشد حالت واماندگی موتور برای تامکت در شرایط مختلف پیش می آمد ولی از جمله موارد ان میتوان به حرکت سریع دست گاز چه برای کاهش قدرت موتور و چه افزایش قدرت موتور ویا پرواز با زاویه حمله زیاد با قدرت کم و یا پرواز طولانی با سرعت بالا و یا تاخیر در روشن شدن پس سوز موتور که باعث جمع شدن و انفجار سوخت در درون موتور(به شکل کوچک) باعث واماندگی موتور میشد.
تی اف ۳۰ دارای قدرت ۲۰۸۸۴ پاوند در حالت پس سوز بود که با توجه به اینکه تامکت جنگنده سنگین وزنی بود مشکل دیگر موتور قدرت کم آن بود. با در نظر گرفتن وزن تامکت رانش به وزن پایینی داشت و در بین جنگنده های نسل چهارم از همه رانش به وزن و سرعت اوجگیری کمتری برای تامکت به جا گذاشت. حتی رانش به وزن تامکت از فانتوم هم در نسخه F-14A کمتر بود که البته کمپانی گرومن بادرک مشکلات موتور در اواخر دهه ۱۹۷۰ اقدام به تعویض موتور تامکت نمود و تمامی تامکت های نسخه دی مجهز به موتور جنرال الکتریک اف -۱۱۰ جی ایی -۴۰۰ شدند که توان فراهم شده توسط موتور در حالت خشک ۱۳۸۱۰ پاوند و در حالت پس سوز ۲۷۸۰۰ پاوند بود
خوب پس در اولین آیتم یعنی قدرت فراهم شده توسط موتور از ۱۰ امتیاز میگ -۳۱ صاحب 9 امتیاز و تامکت صاحب 5 امتیاز میشوند…..
حال به آیتم بعدی یعنی رانش به وزن میرسیم خب ابتدا نگاهی به رانش به وزن موتور تامکت میکنیم
متاسفانه تامکت علیرغم تمامی شایستگی ها و بهره بردن از الکترونیک فوق العاده پیشرفته دارای موتوری با کارایی کم و ناکارآمد بود و آیتم موتور همواره ضعف تامکت بحساب می آمد همانگونه که پیشتر هم گفتیم موتور تامکت در نسخه های پایه که جنگنده های در خدمت ایران نیز از این نسخه بودند کارایی کلی خوبی نداشت و موتور پرات اند ویتنی تی اف -۳۰ این جنگنده فوق العاده مستعد واماندگی و خفگی بود ، همچنین تمامی سیستم هیدرولیک هواپیما وابسته به موتور چپ هواپیما بود و هر گونه آسیبی به موتور چپ هواپیما باعث از کار افتادن کل سیستم هیدرولیک هواپیما میشد اگر عزیزان سلسله مقالات خانمهای نظامی سرشناس و تاثیر گذار نوشته اینجانب را مطالعه کرده باشند در آن مقاله هم در قسمتی که مختص به خانم سرگرد کارا اسپیرز خلبان تامکت نیروی دریایی ایالات متحده بود توضیح دادم که علت سقوط تامکت سرگرد کارا نیز تورم موتور چپ هواپیما بود که پس از اختلال در موتور سیستم هیدرولیک هواپیما نیز از کار افتاده و عملا کنترل هواپیما از دست خانم سرگرد کارا خارج و ایشان کشته شدند مشکل دیگر موتور قدرت کم آن بود در مقابل توان کم ایجاد شده توسط موتور وزن هواپیما بسیار سنگین بود
مشکل دیگر کیفیت موتور بود ، سازنده خود نیز بر مشکلات موتور تی اف -۳۰ واقف بود ولی چون در آنزمان تنها موتور توربوفن در دسترس بود قرار بر این بود که نسخه های اولیه به این موتور تجهیز شده و بعدا و در ارتقای بعدی تمامی جنگنده هابه موتور مطلوب تری تجهیز شوند که جنگنده های ایرانی هم مشمول این مورد میشدند که البته با وقوع انقلاب ارتقای تامکت های ایران نیز هرگز انجام نشد علیرغم اینکه بخشی از بهای پشتیبانی فنی و موتور پرداخت شده بود تا همچنان تامکت های ایرانی با همان موتور ضعیف و مشکل دار تی اف -۳۰ پرواز کنند ولی طبق برنامه تامکت های ایالات متحده به نسخه دی ارتقا یافته و به موتور جنرال الکتریک جی ایی -۴۰۰ با توان ۲۷۸۰۰ پاوند تجهیز شدند که توان موتور به شکل چشمگیری افزایش یافته بود و مشکلات آن نیز تا حد زیادی رفع شده بود
با توجه به وزن جنگنده که در وزن سبک ۱۸۱۹۱ کیلوگرم و در حالت پرواز و حداکثر وزن ۳۳۷۲۴ کیلوگرم رانش به وزن در مدل ای ۰/۵۸ و درنسخه دی ۰/۷۳ بود که واقعا رقم خیلی پایینی است و همانگونه که گفته شد در میان جنگنده های نسل چهارم از همه ضعیف تر بود و این درحالیست که رانش به وزن سلطان اف -۱۵ ایگل ۱/۰۲ است حال به رانش به وزن رقیب روسی میپردازیم
مطلب جالب این است که میگ -۳۱ نیز از وضعیت کمابیش مشابه اف -۱۴ برخوردار است و جنگنده ای درشت جثه و فوق العاده سنگینی است
فاکس هاوند همانگونه که پیشتر گفتیم و عزیزان مستحضرند از دو دستگاه موتور توربوفن دی 30 اف6 بهره میبرد هر کدام دارای قدرت 20900 پاوند بدون پس سوز و 34172 پاوند با پس سوز بود که فی الواقع نیروی بسیار چشمگیری تولید میکرد و در میان تمامی جنگنده های شکاری تنها اف22 از قدرت بیشتری برخوردار است ، ولی علیرغم نیروی بالای موتور وزن سنگین جنگنده موجب کمرنگ شدن توان بالای موتور شده بود البته آنقدر موتور قدرتمند بود که جنگنده در حالت مسلح با چهار موشک ار 33 درارتفاع بالا دارای سرعت بیش ۲/۵ ماخ است که بیشتر از هر جنگنده غربی است
ولی مسئله این است که جنگنده با وزن برخاستن 46200 کیلوگرم سنگین ترین شکاری موجود نیز هست (برای نمونه اف15 سی دارای وزن برخواستن 30000 کیلوگرم است) و با در نظر قرار گرفتن قدرت موتور دارای رانش به وزن ۰/۸۵ است که واقعا رقم خیلی بالایی نیست
وزن زیاد باعث شده علیرغم قدرت بالای موتور ولی میگ 31 دارای رانش به وزن پایین و سرعت اوجگیری پایینی شود
خوب دوستان تامکت نسخه دی که فرگیرترین نوع تامکت است دارای رانش به وزن ۰/۷۳ و میگ -۳۱ دارای رانش به وزن ۰/۸۵ است که هر دو واقع رقم خیلی بالایی نیست و هر دو جنگنده سنگین بوده و چالاکی کمی داشتند
پس در این آیتم به تامکت نمره 5 و به میگ -۳۱ نمره 6 تعلق میگیرد ….
حال به هزینه های جانبی و تعمیر و نگهداری دو جنگنده میرسیم ، خوب در این آیتم هر دو جنگنده از شرایط مشابهی برخوردارند میگ -۳۱ موتور بسیار پر مصرفی داشته و همانطور که گفتیم در بخش تعمیر و نگهداری نیز فوق العاده پیچیده و تعمیر و نگهداری آن برای خدمه زمینی کاری بسیار دشوار بود در طرف مقابل جنگنده اف -۱۴ تامکت نیز در میان جنگنده های نسل چهارم جنگنده ای فوق العاده پیچیده ای بود که طیف گسترده از فن آوری های جدید را در خود داشت به همین خاطر از نظر قطعات یدکی و تجهیزات آن ، بسیار گرانقیمت بود ، و هزینه تعمیر و نگهداری بسیار بالایی داشت، این موضوع آنقدر برای نیروی دریایی ایالات متحده مشکل ساز بود که ترجیح داد تمامی تامکت های خود را علیرغم اینکه جوان بودند و با ارتقا تا سالها میتوانستند در خدمت بمانند ، را از خدمت خارج نموده واز جنگنده ارزانتری چون اف -۱۸ هورنت استفاده کنند ( در کشور ما دلیل از خدمت خارج کردن تامکت های ایالات متحده را در خدمت داشتن این جنگنده توسط ایران عنوان میکنند ، در صورتیکه این موضوع بهیچوجه صحیح نیست ، در واقع نیروی دریایی جنگنده های تامکت را همانگونه که گفتیم بخاطر هزینه تعمییر و نگهداری سنگین از خدمت خارج نمود از طرفی این جنگنده ها همانگونه که در ابتدا گفتیم بخاطر مقابله با بمب افکن های مسلح به موشک های کروز شوروی سابق بخدمت گرفته شدند با فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر بمب افکن های این کشور دیگر تهدید جدی ناوگروه ایالات متحده را تهدید نمیکرد لذا این کشور تصمیم گرفت این جنگنده گرانقیمت و پیچیده را که یک شکاری رهگیر صرف را با یک جنگنده چند منظوره و ارزانتر چون هورنت جایگزین کند ، لذا در این آیتم هر دو رقیب از شرایط مشابه ای برخوردار بوده و جزو جنگنده های بسیار پیچیده و پر هزینه بوده به همین دلیل به هر دو جنگنده امتیاز ۴ تعلق میگیرد …..
خب به راحتی خلبان و دید کابین میرسیم : اف -۱۴ دارای کابین حبابی و با دید بسیار خوبی رو به بیرون بود و هر دو خلبان دید مناسبی به بیرون داشتند و یکی از از نقاط قوت تامکت و در کل اغلب جنگنده های غربی دید عالی و کابین حبابی آنها است در مقابل میگ -۳۱ از نظر کابین طراحی مناسبی ندارد و دید بسیار محدود است خصوصا کابین عقب که بسیار بسته و دید آنچنانی به بیرون وجود ندارد الن موضوع زمان نشست و برخواست جنگنده و زمان درگیری های تن به تن واقعا مهم است ، هر دو جنگنده خلبانها از صندلی پرتاب شونده صفر صفر بهره میبرند با این تفاوت که صندلی میگ دارای ماساژور است
در این بخش اف -۱۴ از ۱۰ امتیاز 8 امتیاز و میگ 5 امتیاز را دریافت میکنند
در ادا مه به امکانات کابین میپردازیم
ابتدا نگاهی به اف -۱۴ می اندازیم در تامکت خلبان بر روی پنل اصلی خود دارای VDI بود که کاری مشابه اچ یو دی را انجام می داد و نشانگر های مختلف پرواز را برای خلبان نشان میداد . در کابین جلو دو نمایشگر تک رنگ قرار داشت که بر روی هم قرار گرفته بوند و تصاویر رادار ویا کاونده فروسرخ ویا بعدها دوربین اپتکی را به خلبان نشان میداد.همچنین اطلاعات سامانه ناوبری،اطلاعات سامانه های پروازی نیز در این نمایشگرها دیده میشد و در کابین عقب تنها یک نمایشگر تک رنگ گرد برای نشان دادن تصاویر رادر بود. تنها کابین جلو توان هدایت هواپیما را داشت و از تجهیزات هدایت پرواز برخوردار بود و در واقع در تامکت وظایف کاملا تفکیک شده بود خلبان هدایت هواپیما را بر عهده داشت و افسر اسلحه مسئول کاربری رادار و استفاده از جنگ افزارهای هواپیمابود در کل از نظر امکانات کابین تامکت کابینی تقریبا آنالوگ با فن آوری دهه ۱۹۷۰ در اختیار داشت البته یک موضوع را نیز باید تذکر بدهم و آن اینکه اگرچه امروزه کابین تامکت در مقایسه با جنگنده های امروزی کابینی آنالوگ بحساب می آید ولی این جنگنده در زمان خود جنگنده ای فوق العاده مدرن و پیشرفته بحساب می آمد جنگنده از هشدار دهنده راداری بهره میبرد که قفل راداری دشمن و شلیک موشک بجنگنده را اخطار میداد و نسبت به دیگر جنگنده های نسل چهارم کابین مطلوبی داشت
حال به میگ -۳۱ نگاهی می اندازیم میگ -۳۱ در نسخه های اولیه کابین بسیار شلوغ و آنالوگ بود و در کابین خلبان فاقد هرگونه نمایشگری بود و تنها از یک اچ یو دی بهره میبرد که برخی از اطلاعات را برای خلبان نمایش میداد و کابین عقب تقریبا مشابه کابین عقب رقیب غربی بودو کابینی نیمه آنالوگ و با امکاناتی متعلق به دهه ۱۹۷۰ برخوردار بود ولی میگ -۳۱ یک تفاوت اساسی با اف -۱۴ دارد و آن اینکه اف -۱۴ خیلی زود از خدمت خارج شد و به همین دلیل ارتقاهای آنچنانی در خدمت ندید شاید اگر آنقدر زود اف -۱۴ از خدمت خارج نمیشد مانند اف -۱۵ ایگل در نسخه های آخر تامکت ، ما با جنگنده ای کاملا متفاوت و دگرگون شده در قیاس با نسخه های اولیه جنگنده مواجه بودیم
اینجانب بارها گفته ام همواره در قیاسهای اینچنینی در واقع به تامکت ظلم میشود زیرا جنگنده ای را که نزدیک به دو دهه است از خدمت خارج شده را با جنگنده ای که هم اکنون هنوز هم در خدمت است و بارها در خدمت بروز رسانی شده و حتی کشور سازنده بدلایل مشکلات مالی و عدم توانایی بخدمت گرفتن جنگنده های جدید قصد در خدمت نگه داشتن و ارتقای چند باره آن را دارد قیاس کنیم ، در مقابل میگ -۳۱ در نسخه بی -ام که در حال حاضر در خدمت است در کابین عقب به ۳ نمایشگر چند منظوره تجهیز شده است که تقریبا از نظر امکانات الکترونیکی و تجهیزات کابین میگ -۳۱ را در حد یک جنگنده ۴/۵ ارتقا داده
پس اگر بخواهیم قیاس ما عادلانه باشد باید تامکت را با نسخه بی میگ -۳۱ قیاس کنیم که در این صورت هر دو جنگنده تقریبا در یک سطح قرار داشته و از ۱۰ امتیاز نمره ۵ به میگ -۳۱ و نمره ۶ به تامکت تعلق میگیرد…..
خب به آیتم رادار و الکترونیک دو جنگنده میرسیم
یک توضیحی که دادن آن را لازم میدانم اینکه هر دو جنگنده در بخش رادار واقعا در زمان خود بی نظیر بودند و از رادار بسیار قدرتمندی بهره میبردند و دستکم در زمان خود بی رقیب بودند و نکته بعد اینکه خب میگ -۳۱ و تامکت هر دو در یک زمان توسعه نیافتند و تامکت دستکم بیش از یک دهه زودتر از میگ -۳۱ وارد خدمت شد و همانطور که پیشتر هم گفتیم بدلیل اینکه خیلی زود هم از خدمت خارج شد هرگز ارتقای سنگین و آنچنانی را دریافت نکرد دقیقا بر خلاف رقیب هم وطن خود یعنی اف -۱۵ ایگل که بارها ارتقا دادن شد و از نظر رادار و سیستم سلاح تقویت شد در مقابل میگ -۳۱ هنوز هم در خدمت است و طبق اعلام سازنده دستکم تا سال ۲۰۲۸ هم در خدمت خواهد ماند هر چند که با معضلات مالی روسها بعید نیست بیشتر هم در خدمت بماند خب به ادامه مبحث میرسیم:
اف14 ای ، دارای ، رادار ای دبیلو جی 9(AWG-9) ساخت شرکت هیوز است. در واقع زمانی که نیروی دریایی رادار ای پی کیو 81 با برد 220 کیلومتر ساخت وستینگهاس را دیده بود خواهان نصب سامانه مشابه روی طرح اف111 بی شد. هیوز نیز ای دبلیو جی 9 را پیشنهاد داد.
ای دبلیو جی 9 یک رادار پالس داپلر است که بر روی باند ایکس کار میکند و 600 کیلوگرم وزن داشت این رادار در زمان خود انقلابی در صنایع الکترونیک نظامی بحساب می آمد و بی نظیر بود و یک شاهکار فن آوری بحساب می آمد.
رادار دارای برد کشف حداکثر تا 314 کیلومتر است ولی در واقع برد کشف بسته به اندازه هدف داشت(در تمامی هواگردها اینچنین است). گفته شده برد کشف این رادار برضد بمب افکن بزرگی چون توپلوف 16 باجر حدود 220 کیلومتر و بر ضد یک جنگنده در ابعاد فانتوم حدود 175 کیلومتر بود(بر اساس میزان خروجی رادار ای دبلیو جی 9 ،برد کشف یک جنگنده مانند اف35 باید بین 30 تا 60 کیلومتر باشد و البته بدون جنگ الکترونیک). رادار توان پوشش 65 درجه در هر سمت را داشت و دارای توان رهگیری همزمان 24 هدف و درگیر با 6 هدف بود و دارای پایین نگری بود و میتواند در حین رهگیری اهداف دست به جستجوی آسمان نیز بزند.با وجود این پردازنده ای دبلیو جی9 آنالوگ بود و اینکه گفته میشود میتوانست در یک زمان با شش هدف درگیر شود روی کاغذ بود زیرا در شرایط جنگی با اهدافی که جنگ الکترونیک قوی داشتند درگیر با شش هدف ممکن نبود و این رقم دور از ذهن بود و برای همین در رادار بعدی که روی اف14 دی نصب شد این میزان واقعی تر شد. با وجود اینکه دست کم در ای دبلیو جی 9 تلاش شد تا بتواند با موشک های کروز نیز درگیر شود ولی این امکان هرگز به صورت واقعی دست کم برای موشک های ضد کشتی سینه مال مافوق صوت حتی در تمرینات نیز به دست نیامد.
حالا به میگ -۳۱ میپردازیم به واقع شاهکار فاکس هاوند در رادار، یعنی رادار ان 007 زاسلون پنهان است.زاسلون یک رادار ارایه فازی غیر فعال است. رادار دارای دیش ثابت و بر روی آن تعداد زیادی فرستنده و گیرنده است که دست به اسکن آسمان میزند. عدم تحرک دیش به این معنی است که اسکن الکترونیک انجام می شود و تغییر حالت اسکن از بالانگری به پایین نگری بسیار سریع انجام میشود.این اولین رادار آرایه فازی نصب شده بر روی یک جنگنده در جهان بود که به میگ 31 اجازه درگیر در یک زمان با چند هدف را در فاصله بسیار دور از هم را میداد.رادار توان اسکن هدف در زاویه های 70 درجه در سمت و70 درجه در ارتفاع است.رادار میتواند در ۱/۲ میلی ثانیه تغییر حالت داده و مثلا از اسکن روبرو دست به اسکن پایین جنگنده بزند. این ویژگی رادار های اریه فازی است . یک رایانه دیجیتال ارگون 15 رادار را پشتیبانی میکند که ۲/۵ برابر سریعتر از رایانه تی اس 100 سوخوی27 است. تا سال 2000 و ورود به خدمت سوخوی 30 ارتش هند میگ 31 تنها جنگنده عملیاتی با رادار اریه فازی بود
برد رادار بر ضد یک هدف بسته به اندازه 200 تا130 کیلومتر است. برد رادار بر ضد یک هدف در ابعاد 16 متر مربع 200 کیلومتری (جنگنده ای به اندازه اف4 فانتوم) و یک هدف در ابعاد یک موشک کرزو تاماهاوک عدد 70 کیلومتری است .رادار توان رهگیری ده هدف و اتش همزمان به چهار هدف را دارد . رادار اولین بار درسال 1974 تست شد و در سال 1978 بر روی میگ 31 نصب شد. داستان که گفته میشود زاسلون از روی ای دبلیو جی 9 جنگنده اف14 ایرانی ساخته شده که بعد از انقلاب در ایران به شوروی تحویل داده شده صحیح نیست و از این رو شایع است که رادار زاسلون در سال 1974 یعنی زمانی که اف14 حتی توسط ایران سفارش داده نشد بود در شوروی تست شد. شوروی همواره مدعی بود این رادار از توان کشف اف117 برخوردار بود که البته هرگز این دو با هم روبرو نشدند
خب همانطور که میبینیم هر دو جنگنده از رادار خوب و قدرتمندی برخوردارند ولی رادار میگ -۳۱ یک نسل برتر از رادار اف -۱۴است هر چند رادار تامکت هم از برد کشف بالا و خروجی بسیار بالایی برخوردار است پس در این بخش از ۱۰ امتیاز میگ -۳۱ حائز ۸ امتیاز و اف -۱۴ از10 امتیاز ۶ را دریافت میکنند…..
حال به سایر تجهیزات الکترونیکی میپردازیم و ابتدا نگاهی به تامکت می اندازیم:
اف14 در نسخه های اولیه دارای یک کاونده فروسرخ ای ال ار-23 در زیر دماغه بود که از نظر کیفیت و کارایی در سطح خوبی نبود و در کل این کاونده کارایی کلی خوبی نداشت و دستکم خلبانانی که با نسخه های اولیه پرواز کردند از کارکرد آن راضی نبودند و عملا استفاده چندانی از آن نمیشد و یک وسیله اضافه و بی استفاده بحساب می آمد لذا در نهایت مهندسان گرومن ترجیح دادند که در خط تولید آن را برداشته و به جای ان یک دوربین اپتیکی ای ایکس ایکس-1 تی سی ار قرار دهند و جایگزین کنند
این دوربین دارای برد 153 کیلومتر بر ضد یک هدف به اندازه کی سی10 ، 72 کیلومتر بر ضد یک اف111 و 18 کیلومتر بر ضد یک اف5 است و هدفی که توسط رادار کشف میشد توسط این دوربین نیز خودکار رهگیری میشد و با رادار جنگنده هماهنگ بود و بیشتر برای شناسایی دوست از دشمن از آن استفاده میشد این سامانه اپتیکی زاویه 30 درجه جلوی تامکت را پوشش می دهد ولی در کل یک سیستم اپتیکی ساده بحساب می آید که در روز و شرایط جوی مساعد میتوان از آن بهره گرفت
از دیگر سامانه هایی که تامکت به آن تجهیز شده ، میتوان به سامانه هشدار دهنده راداری ای پی ار 45 که بعدها با ای پی ار 50 ارتقا یافت،پرتاب کننده شراره و پوشاله ای ال ایی 39 که در قسمت عقب تامکت هست اشاره کرد
خب حالا نگاهی به تجهیزاتی که فاکس هاوند به آن مجهز است نگاهی می اندازیم میگ 31 دارای یک سامانه انتقال داده ای جی دی 518 است که میتوانست اطلاعات رادار خود را به اشتراک بگذارد و یا از منابع دیگر اطلاعات دریافت کند این سیستم توانایی بسیار زیادی به فاکس هاوند میداد ، این اشتراک میتواند شامل دریافت تصاویر رادار میگ های دیگر ویا رادار های زمینی و یا ارسال تصاویر رادار خود به آنها باشد .از این رو با درنظرگرفتن برد بالای رادار و پرواز دست جمعی 4 فروند میگ در سازمانده ای ارتش روسیه باعث پوشش منطقه ای وسیعی با محدوده 800 تا 900 کیلومتر توسط این جنگنده خواهد شد به طور مثال در کشور ما ایران پرواز ۴ فروند میگ -۳۱ و به اشتراک گذاشتن اطلاعات رادار ۴ میگ بصورت همزمان با یکدیگر و یا با مرکز کنترلر زمینی به راحتی تمام فضا و حریم هوایی کشورمان را پوشش میدهد و با این روش و با استفاده از ۴ فروند میگ -۳۱ هیچ نقطه کور راداری از دید رادار جنگنده ها مخفی نمی مانداین سیستم برای کشورهای وسیعی مانند ایران که فاقد هواپیمای آواکس است بسیار کارایی میتواند داشته باشد و از این رو میتوان از پرواز دست جمعی میگ 31 به عنوان آواکس بهره برد
به غیر از رادار میگ 31 دارای یک کاونده فروسرخ 8 تی پی در زیر دماغه در جلو چرخ جلو است که دارای زاویه جستجوی 60 درجه در دو طرف ، 13 رو به پایین و 6 درجه رو به بالا است و برد ان برد 50 کیلومتر بر ضد یک جنگنده با پس سوز روشن است.این سامانه میتواند به صورت غیر فعال دست به جستجوی هدف و کشف موقعیت هدف برای شلیک موشک های فروسرخ به خلبان کمک کند و در واقع این سامانه در تمامی جنگنده های نسل ۴/۵ وجود دارد ولی میگ -۳۱ جزو اولین جنگنده های نسل چهارمی است که به این سامانه تجهیز شده است و توسط آن میتوان بدون روشن کردن رادار و بصورت پسیو هدف را کشف نمود
هواپیما دارای سامانه رهگیری و درگیری خودکار اس ای یو 155 ام پی است و از دو سامانه ناوبری ان کا 25 بر اساس ژیروسکوپ حلقه لیزری بهره می برد که توسط یک رایانه دیجیتال پشتیبانی می شود . همچنین هواپیما دارای هشدار دهنده راداری و هشدار دهند لیزری و فروسرخ برای هشدار در مورد قفل رادار و یا شلیک موشک است همچنین فاکس هاوند نیز مجهز به پرتاب کننده شراره و پوشاله نیز هست
خب عزیزان همانطور که بررسی کردیم در ایتم دیگرتجهیزات الکترونیکی میگ -۳۱ برتری کاملی برتامکت دارد ، تامکت بجز یک دوربین اپتیکی ساده که آنهم کارایی خیلی زیادی به جنگنده نمیدهد وهمانگونه که گفته شد بیشتر بدردشناسایی دوست از دشمن میخورد آنهم در آنزمان که تجهیزات الکترونیکی ساده و اولیه بودند وچنین کاری بصورت چشمی انجام میپذیرفت ونه امروزه که اکثر جنگنده ها مجهز به سیستم شناسایی دوست ازدشمن هستند
ولی درمقابل فاکس هاوند مجهز به کاونده فروسرخ است که حتی شب و در شرایط جوی نامساعد بدون روشن کردن رادار میتوان بوسیله ان دست به جستجو و کشف هدف زد و اگرچه برد آن نسبت به کاونده جنگنده های امروزی کمتر است ولی بهرحال توانایی بالایی به جنگنده میداد
خب در این آیتم اگر بخواهیم امتیاز دهیم امتیاز میگ -۳۱ عدد ۷ میشود درحالیکه امتیاز تامکت عدد ۴ میشود
به آیتم مانور پذیری و میزان چالاکی دو جنگنده میپردازیم خب اول نگاهی به تامکت می اندازیم
اف -۱۴ جنگنده با شکوهی بود دست کم در قیاس با جنگنده های قبلی نیروی دریایی همچون اف4 فانتوم و اف8 جنگنده ای پیشرفته و مدرن بحساب می آمد
تامکت جنگنده ای سنگین بود و این موضوع بر روی رانش به وزن جنگنده اثر منفی گذارده بود و در نسخه های اولیه ضعف موتور نیز مزید بر علت شده بود تا تامکت سرعت اوجگیری پایین و رانش به وزن واقعا نامطلوبی داشته باشد ولی در ارتقاهای بعد و در نسخه دی با جایگزین نمودن موتور جنرال الکتریک وضع تا حد زیادی بهبود پیدا نمود و در نسخه دی توان انجام مانورهایی را داشت که خلبان فانتوم در خواب هم نمی دیدند که البته این مانورپذیری مطلوب علیرغم جثه درشت و سنگین خود مدیون سیستم بال متغیر خود بود که تا حد زیادی توانسته بود سنگینی وزن تامکت را کمرنگ کند اگرچه مشکلات موتور تی اف30 همواره کارایی تامکت های نسخه های اولیه را که تامکت های ایران هم از این نسخه هستند را به چالش کشیده بود و خلبانان از این وضعیت ناراضی بودند
در کل تامکت شکاری رهگیری بود که از ابتدا برای درگیری برد بلند طراحی شده بود و در طراحی تامکت این جنگنده قرار بود با استفاده از رادار قدرتمند خود جنگنده های مهاجم را در برد بالا کشف و با موشک توانمند فونیکس این جنگنده ها را شکار کند بخاطر همین هم چالاکی این جنگنده اولویت اول سازندگان نبود و حتی در کشور ما نیز با درک این موضوع قرار بر این بود که تامکت ها تحت اسکورت اف -۱۶ به ماموریت بپردازند که با وقوع انقلاب این مسئله تحقق نیافت و در کل تامکت در جنگ ایران و عراق نشان داد که چالاکی بسیار کمی داشته و اگر جنگنده های دشمن بتوانند خود را به تامکت نزدیک کنند این جنگنده به مشکل بر میخورد حتی در مقابل جنگنده های نسل دومی همچون میگ -۲۱ ولی درکل اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم نسبت به وزن بالای خود به لطف سیستم بال متغیر خود از مانور پذیری نسبتا خوبی برخوردار بود و از طرفی به لطف دید عالی کابین به بیرون میتوانست وارد درگیری های داگفایت نیز بشود
خوب حال به بررسی رقیب روسی میپردازیم
در زمان جنگ سرد در شوروی یک استراتژی در تولید هواپیماهای جنگنده حاکم بود که هر جنگنده ای برای ماموریتی خاص طراحی میگردید و در واقع برخی الزامات در این استراتژی نادیده گرفته شده و یا بنفع برخی اولویت های دیگر کنار گذاشته میشدند این استراتژی سبب شده بود که جنگنده های روسی در برخی ویژگیها بسیار خوب عمل میکردند و در برخی ویژگیهای دیگر بسیار بد بودند بطور مثال میگ -۲۱ بعنوان یک شکاری کوتاه برد طراحی شده بود این جنگنده در چالاکی و سرعت واقعا کم نظیر بود ولی برد رزمی آن بسیار کم و توان حمل مهمات آن نیز واقعا پایین بود ، در میگ -۲۳ چالاکی فدای برد بالا و توان حمل مهمات بیشتر شد ، میگ -۲۹ بعنوان یک شکاری نقطه ای توسعه یافت و این جنگنده در مانور پذیری و سرعت اوج گیری بسیار عالی بود ولی در مقابل برد کم وتوان حمل مهمات کمی داشت و این دلیل شده بود که در جنگنده های روسی همه چیز یکجا جمع نشود و یک جنگنده از راداری بسیار عالی برخوردار است ولی چالاکی کمی دارد آن یکی برد بالا دارد ولی رادار خوبی ندارد و به ترتیب همیشه در جنگنده های روسی یک جای کار ایراد دارد
ولی اگرچه این جنگنده ها دارای نواقص بزرگی بودند ولی در کشور سازنده جنگنده ایده ال و بی نقصی بحساب می آمدند زیرا جوابگوی نیازی که بر پایه آن طراحی شده را بود از طرفی این جنگنده ها برای کشورهای فقیر با بودجه نظامی محدود که مجبور به استفاده از یک نوع جنگنده بودند ایجاد مشکل میکرد ولی در شوروی که از تعداد بالا و متنوعی از جنگنده ها بهره میبرد بسیار ایده ال بود مثلا در یک حمله دشمن ابتدا جنگنده های دشمن با خط مقدم روسها که تشکیل شده بود از موشکهای پدافندی مانند اس -۳۰۰ و شکاری رهگیرهایی مانند میگ -۳۱ و سوخو-۲۷ بود مواجه شده و در صورت عبور از این سد مستحکم آنگاه شکاری های میگ -۲۹ و تجهیزات پدافندی کوتاه برد روبرو می شدند
در این میان میگ -۳۱ نیز از این قاعده مستثنی نیست این جنگنده بعنوان یک شکاری رهگیر برد بلند توسعه یافت در استراتژی روسها این جنگنده در برد بالا و با استفاده از رادار قدرتمند خود جنگنده های مهاجم را کشف و با استفاده از موشک آر -۳۳ خود آن را مورد هدف قرار میداد بهمین علت این جنگنده واقعا از چالاکی پایینی برخوردار بود حتی از رقیب خود اف -۱۴،بسیار تنبل تر بود.اگر جنگنده ای میتوانست خود را به میگ -۳۱ برساند واقعا میگ -۳۱ به مشکل میخورد چون اصلا شرایط این جنگنده مناسب ورود به یک درگیری تن به تن نبود ، این جنگنده بسیار سنگین بود و مانور پذیری بسیار بدی داشت که این ویژگی ها را از پدر خود میگ -۲۵ به ارث برده بودعلاوه بر ان دید خدمه واقعا نامطلوب بود که تمامی این شرایط دست به دست هم داده بود تا این جنگنده در نبرد های نزدیک در وضعیت مطلوبی قرار نگیرد
خب اگر بخواهیم امتیاز بدهیم خب هر دو جنگنده جزو جنگنده های سنگین با چالاکی پایین قرار میگیرند ولی در این میان اف -۱۴ به لطف سیستم بال متغییر خود نسبت به رقیب روسی وضعیت بسیار بهتری دارد
خب در این ایتم اف -۱۴ صاحب امتیاز ۶ میشود و میگ -۳۱ حائز امتیاز ۳ میشود…..
به آیتم به سقف پرواز ، برد رزمی و حداکثر سرعت دو جنگنده میپردازیم
خب ابتدا به توانایی های تامکت در این ضمینه نگاهی میکنیم
در زمینه حداکثر سرعت قابل دستیابی تامکت در نسخه دی قادر به دستیابی به سرعت ۲/۲ ماخ بود در مقابل میگ -۳۱ یکی از پرسرعت ترین هواپیماهای جنگنده بحساب می آمد این جنگنده سقف پرواز بالا و سرعت بالای خود را از پدر خود میگ -۲۵ به ارث برده بود هرچند در این ضمینه ها میگ -۲۵ رکوردار میباشد و سازندگان میگ -۳۱ مجبور شدند بخاطر پوشش برخی از ضعف هایی که میگ -۲۵ داشت از این دو آیتم اندکی چشم پوشی کنند ، میگ -۳۱ توانایی رسیدن به سرعت ۲/۸ ماخ تقریبا نزدیک به ۳۰۰۰ کیلومتر را داشت که واقعا برای یک هواپیمای جنگنده رقم چشمگیری است و در حال حاضر هم از تمامی جنگنده های موجود پر سرعت تر است که به یمن بهره بردن از یک موتور قدرتمند میسر شده
خب در این آیتم میگ -۳۱ از ده امتیاز ۸ امتیاز دریافت میکندو جنگنده تامکت ۶ امتیاز دریافت میکند
حال به آیتم بعدی یعنی سقف پرواز قابل دستیابی توسط دو جنگنده میرسیم و ابتدا نگاهی به سقف پرواز تامکت می اندازیم
حداکثر سقف ارتفاع قابل دستیابی برای اف -۱۴ تامکت عدد ۱۶۰۰۰ متر است
حال نگاهی به سقف پروازی رقیب روسی میکنیم ، خب همانگونه که پیشتر هم گفتیم دو ویژگی برجسته میگ -۳۱ سرعت بالا و سقف پروازی فوق العاده ان بود که از میگ -۲۵ به ارث برده بود خب حداکثر ارتفاع قابل دستیابی برای این جنگنده ۲۰۵۰۰ متر است که واقعا رقم بسیار بالایی هست و در این زمینه فاصله خیلی زیادی با اس ار -71 ندارد ( برای اطلاع عزیزان سقف پرواز اس ار -71 عدد ۲۴۶۰۰ متر بود)
خب پس در این آیتم هم امتیاز میگ -۳۱ عدد ۹ امتیاز است در حالیکه اف -۱۴ عدد ۷ است
حال نوبت به برد رزمی دو جنگنده میرسد ابتدا نگاهی به جنگنده تامکت میکنیم برد انتقالی جنگنده اف -14 عدد ۳۲۵۰ کیلومتر است (برد انتقالی جنگنده به مسیر یکطرفه ای که جنگنده از یک پایگاه به پایگاه دیگری بدون مهمات و در ارتفاع بالا پیموده میشود برد عبوری میگویند در حالیکه برد رزمی به حداکثر مسافتی که یک جنگنده با مهمات طی و پس از عملیات به پایگاه خود بر میگردد اطلاق میشود ) برد رزمی اف -۱۴ تقریبا ۱۰۰۰ کیلومتر بود که البته نسبت به دیگر جنگنده های امریکایی رقم پایینی بود
خب حال نگاهی به برد میگ -۳۱ میکنیم ، برد انتقالی فاکس هاوند ۳۳۰۰ کیلومتر است که خب در این ضمینه با اف -۱۴ در یک حد هستند البته میگ -۳۱ با رقم جزیی برتری کوچکی به تامکت دارد ولی این رقم آنچنان بالا نیست که در امتیاز دهی تاثیری بنماید و هر دو جنگنده بخاطر وزن سنگین خود جزو جنگنده هایی بودند که برد رزمی پایینی داشتند در این آیتم به هر دو جنگنده امتیاز ۶ تعلق میگیرد…..
به میزان فشار جی وارده بر هر هواپیما هر دو جنگنده را مورد قیاس قرار میدهیم با این توضیح که همانطور که پیشتر هم گفته شد این دو جنگنده دو شکاری رهگیر برد بلند بودند و جهت نبردهای تن به تن و مانورهای سنگین و چرخش های ناگهانی طراحی نشده بودند لذا نسبت به جنگنده هایی مانند سوخو-۲۷ یا اف -۱۶ آنچنان فشار بالایی را تحمل نمیکردند
خب در این قسمت برتری با جنگنده اف -۱۴ تامکت است ، این جنگنده تا بیش از ۸ جی فشار وارده را میتوانست تحمل کند این در حالیست که این عدد برای میگ -۳۱ تقریبا ۵ جی میباشد که واقعا رقم پایینی است ، میگ -۳۱ این ویژگی منفی خود را از پدر خود میگ -۲۵ به ارث برده بود
در این آیتم امتیاز تامکت ۶ و امتیاز میگ -۳۱ عدد ۴ میباشد
خب به بخش سلاح میپردازیم
سلاح ثابت اف14 تامکت توپ گاتلینگ 6 لوله 20 م م والکان است این توپ یکی از بهترین ها در نوع خود بود که که بر روی اکثر جنگنده های ارتش امریکا نیز نصب شده است این توپ در زیر کابین سمت چپ نصب شده و دارای 675 گلوله است
عمر این توپ 150000 گلوله است و عمر لوله ان 20000 گلوله.سرعت آتش تا 6000 گلوله بر دقیقه است ولی میتواند با نرخ اتش کمتری نیز آتش کند این توپ برای یک جنگنده شکاری رهگیر بسیار ایده آل بود زیرا برای درگیری های هوایی کالیبر بسیار مناسبی بود و از نرخ آتش بسیار خوبی برخوردار بود ، البته بعدها بر روی جنگنده های امریکایی از کالیبر ۲۵ میلیمتری استفاده شد در اینجا جهت اطلاع دوستان یک توضیح میدهم شاید برخی دوستان علت جایگزین نمودن کالیبر بالاتر در جنگنده های امریکایی را ندانند ، کالیبر ۲۰ میلیمتری از نرخ آتش بالا ولی از توان تخریب کمتری برخوردار بود
برای یک شکاری رهگیر مانند تامکت که ماموریت آن دفاع هوایی است این کالیبر بسیار ایده آل بود ولی از دهه ۱۹۸۰ به بعد عصر جنگنده های تک منظوره به سر آمده و جنگنده هایی با توان چند منظورگی وارد عرصه شدند و کالیبر ۲۰ م م اگر چه برای درگیری های هوایی کالیبر ایده آلی بود ولی برای حمله به اهداف زمینی کم بود لذا کالیبر ۲۵ م م جایگزین توپهای ۲۰ م م شد
با این اوصاف ولکان توپ بسیار اعتماد پذیر و کارایی بود و بر روی طیف گسترده ای از جنگنده های امریکایی نصب گردید
حال به سلاح ثابت میگ 31 نگاهی می اندازیم فاکس هاوند دارای یک توپ ثابت گاتیلینگ 6 لول 23 م م با 260 گلوله است
این گاتیلینگ که سریعترین گاتلینگ جهان است دارای سرعت اتش 10000 گلوله در دقیقه است
و جالب اینجاست که نصب این توپ بر روی فاکس هاوند در حالیست که اکثر جنگنده های روسی از توپ تک لوله استفاده میکنند و تنها در مواردی بسیار نادر روسها از گتلینگ استفاده کردند ، روسها پیش از میگ -۳۱ اقدام به نصب توپ گاتلینگ بر روی میگ -۲۳ کردند که البته تجربه ناموفقی بود زیرا در میگ -۲۳ روسها از گاتلینگ ۳۰ م م بهره بردند ، توپ اگرچه قدرت تخریب بسیار بالایی داشت ولی لگد توپ بسیار زیاد بود و خلبانانی که تجربه شلیک با این توپ را داشتند از آن بعنوان تجربه ای ناخوشایند یاد میکردند و گزارش نموده بودند که پس از شلیک توپ لگد توپ آنچنان هواپیما را تکان میدهد که هر لحظه نگران و منتظر از هم فروپاشیدن هواپیما بودند و در برخی مدل های بعدی میگ -۲۳ گاتلینگ ۳۰ م م برداشته شد لذا روسها با توجه به تجربه ناموق نصب گاتلینگ با کالیبر بالا بر روی میگ -۲۳ اینبار و در میگ 31 از کالیبر ۲۳ م م بهره بردند و اگر چه توپ کارایی بسیار خوبی داشت ولی به واقع برای جنگنده ای مانند میگ -۳۱ مناسب نبود زیرا این جنگنده از ابتدا اصلا برای داگفایت و نبردهای تن به تن طراحی نشده بود و اصلا تصور اینکه این جنگنده وارد داگفایت و نبرد تن به تن شود بسیار دور از ذهن بود و فاکس هاوند در حالی مسلح به توپ گاتلینگ ثابت است که میگ 25 توپ ثابت نداشت و میگ -۲۹ که متخصص در داگفایت میباشد از توپ تک لوله بهره میبرد و نکته تعجب آور این است که چرا روسها از یک گتلینگ با سرعت آتش بالا بر روی میگ -۲۹ که اصلا از ابتدا بعنوان شکاری نقطه ای جهت استقرار در آخرین حلقه دفاع هوایی روسها وظیفه درگیری تن به تن و داگفایت با جنگنده های مهاجم را داشت نصب نشد ( این همان واقعیتی هست که در قسمتهای پیشین هم به آن اشاره کردم که در جنگنده های روسی هیچگاه همه تجهیزات ایده ال یکجا جمع نمیشود و هر کدام از جنگنده ها مشکلی دارند ، یکی مانور پذیری بالایی دارد ولی رادار خوبی ندارد ان یکی رادار توانمندی دارد ولی سیستم سلاح خوبی ندارد و …..) و جالب اینجاست که روسها بر روی دیگر جنگنده های خود بعد از فاکس هاوند از توپ گاتلینگ بهره نبردند در حالیکه این توپ برای میگ -۲۹ واقعا ایده ال بود و ترکیب خوبی میتوانست داشته باشد
خب در مقام قیاس ، یک موضوع را که باید بگویم اینکه ولکان میدانی تر بوده و بدلیل اینکه بر روی جنگنده های متعددی در امریکا نصب شد در جنگهای واقعی متعددی آزمایش خود را پس داد و واقعا یک توپ کارا و قابل اعتماد بود ولی در مقابل توپ گاتلینگ ۲۳ میلیمتری میگ -۳۱ بر روی جنگنده های میدانی تر روسی مانند سوخو-۲۷ یا میگ -۲۹ نصب نشد و میگ -۳۱ هم هرگز در یک میدان جنگ واقعی محک نخورد که بتوان ارزش و توانمندیهای توپ آن را محک زد هر چند که با توجه به نقش این جنگنده هم واقع توپ یک سلاح اضافه بر روی این جنگنده بود و اصلا این جنگنده نمیتوانست وارد یک نبرد نزدیک شود که بتواند از توپ خود استفاده کند و در صورت بروز چنین شرایطی خیلی بعید بود بتواند توپ این جنگنده کمک زیادی به میگ -۳۱ بکند حتی اگر حریف این جنگنده یک اف -۵ و یا حتی جنگنده سنگینی مثل تامکت بود شانس میگ -۳۱ برای پیروزی بسیار ناچیز بود و در چنین شرایطی میگ -۳۱ بیشتر باید روی سرعت بالا و سقف ارتفاع بالای خود حساب میکرد تا روی توپ گاتلینگ خود
خب در امتیاز دهی هر دو توپ روی کاغذ از شرایط نزدیک و مشابهی برخوردارند هر چند که در نبردهای مختلف این گاتلینگ ولکان بوده که خوش درخشیده و توپ میگ تنها باید به ویژگی هایی که سازنده اعلام نموده بسنده کرد پس با کمی ارفاق به توپ میگ -۳۱ امتیاز ۸ را به هر دو جنگنده در این بخش میدهیم…….
در ادامه قیاس دو جنگنده شکاری رهگیر اف -۱۴ تامکت با شکاری رهگیر روسی میگ -۳۱ به توانایی دو جنگنده در نبردهای فراتر از میدان دید میپردازیم
در نبردهای میانبرد تا دوربرد سلاح اصلی فاکس هاوند موشک ار -۳۳ است که در زیر بدنه لود میشود و فاکس هاوند توانایی حمل چهار فروند از این موشک را دارد که در زیر بدنه میگ -۳۱ لود میشد و ویژه میگ -۳۱ طراحی شده بود و و بعنوان سلاح اختصاصی میگ -۳۱ در ارتفاع بالا تولید گردید. حالا نگاهی از نظر فنی به این موشک برد بلند می اندازیم و نقاط ضعف و قوت آن را مورد بررسی قرار میدهیم
موشک ار 33 یک موشک رادار نیم فعال است که جهت مقابله با اهداف بلند پروازی مانند بمب افکن های استراتژیک و هواپیماهای جاسوسی غرب طراحی گردید و موشکی با برد بسیار زیاد بود که تا حدود ۱۶۰ کیلومتر نیز میرسید از نظر مشخصات و ویژگی های ظاهری ، ار -۳۳ دارای طول ۴٫۱۵ متر و وزن پرتاب ۴۹۰ کیلوگرم بود که یک موشک سنگین وزن بحساب می آمد
برد این موشک تقریبا ۱۳۰ تا ۱۶۰ کلیومتر بود که برد فوق العاده ای در آنزمان برای یک موشک هوا به هوا بود.موشک مانند دیگر موشکهای هدایت راداری روسی در آنزمان دارای سامانه هدایت رادار نیم فعال بود و از نظر سرعت حداکثر سرعت قابل دستیابی برای این موشک عدد ۴٫۵ ماخ بود که در مجموع یک موشک سنگین با چالاکی نسبتا پایین بحساب می آمد. همانگونه که گفته شد میگ ۳۱ تنها پرتاب کننده این موشک است و فاکس هاوند در کل می تواند چهار تیر از این موشک را در زیر بدنه در جایگاه های نیم پنهان حمل کند
رادار جنگنده میگ -۳۱ یک رادار آرایه فازی غیر فعال است نصب این رادار بر روی جنگنده میگ -۳۱ واقعا یک طرح انقلابی و فوق العاده بود تا آنزمان تمامی جنگنده های مدرن از رادار پالس داپلر استفاده میشد و نصب رادار زاسلون بر روی فاکس هاوند برای اولین بار بود که در جهان بر روی یک هواپیمای جنگنده رادار آرایه فازی نصب میشد. رادار از کارایی کلی فوق العاده و برد کشف بسیار بالایی برخودار بود این رادار توان درگیری همزمان با چند هدف جداگانه را در برد بلند به جنگنده میداد ، رادار از توان پایین نگری خوبی برخوردار بود و جنگنده براحتی قادر به کشف و درگیری با اهداف ارتفاع پایین بود برد رادار بر علیه یک هدف در ابعاد اف -۱۶ عدد ۲۰۰ کیلومتر بود و رادار ارایه فازی جنگنده به ان اجازه می داد تا چهار موشک را بر علیه چهار هدف در فاصله دور از هم شلیک کند ( نکته عجیب اینجاست که درحالیکه روسها بر روی میگ-۳۱ از رادار آرایه فازی بهره گرفتند بر روی سوخو-۲۷ که بعد از این جنگنده وارد خدمت شد از رادار پالس داپلر بهره بردند و این گواه همان حرف ماست که در جنگنده های روسی هرگز همه ویژگی ها در یک مجموعه جمع نشده و بهرحال یک جای کار ایراد داشت )
مطلب گفتنی در مورد موشک آر-۳۳ این بود که در جایگاه های زیر بدنه فاکس هاوند به غیر از ار 33 موشک دیگری نصب نمیشد
اما اگر بخواهیم از نقاط ضعف جنگنده در نبردهای برد بلند بگوییم ، اینکه همانگونه که گفتیم موشک آر-۳۳ از جثه بزرگ و وزن سنگینی برخوردار بود و این عوامل باعث کاهش چالاکی این موشک شده بود از طرف دیگر موشک آر-۳۳ یک موشک نیمه راداری است اینگونه شیوه هدایتی امروزه کاملا منسوخ شده و دیگر موشک هوا به هوا با این سیستم هدایتی تولید نمیشود زیرا موشک های نیمه رادار فعال بشدت مستعد اختلال توسط تجهیزات جنگ الکترونیک هستند و شاید دلایل عدم استفاده ان بر روی جنگنده دیگری وزن سنگین و سیستم هدایتی آن بود، بهر حال این موشک در زمان خود موشک مدرن و توانمندی بحساب می آمد که ترکیب ان با رادار توانمند میگ -۳۱ کابوس هر جنگنده ای در غرب بحساب می آمد.امروزه موشک های هوا به هوای رادار فعال که یک نسل جلوتر وبرتر است جایگزین موشک های نیمه رادار فعال شده اند و این موشکها امروزه منسوخ بحساب می آیند
حال به سیستم تسلیحاتی رقیب غربی و توانایی این جنگنده در نبردهای فراتر از میدان دید نگاهی می اندازیم مطلب جالب اینجاست که در سیستم سلاح نیز دو جنگنده از ویژگی های مشترک و مشابه ای برخودار بودند به این معنی که موشک آر-۳۳ اختصاصا برای میگ -۳۱ توسعه یافته و تولید گردید و در غرب هم موشک فونیکس اختصاصا برای تامکت طراحی گردید
خب تامکت نسبت به فاکس هاوند از لیست تسلیحاتی متنوع تری برخوردار بود و اگر فاکس هاوند برای درگیری های میانبرد تا برد بلند متکی به موشک آر -۳۳ بود تامکت میتوانست در جایگاه های زیر بخش ثابت بال تا شش موشک رادار نیم فعال اسپارو شامل یکی زیر هر بال و چهار عدد در زیر بدنه بهره ببرد که یک موشک نیمه رادار فعال بود که برای نبردهای میانبرد میتوانست بکار برود و یا میتوانست تا شش موشک فونیکس را حمل کند.
تامکت ترکیب بسیار متنوعی برای رزم هوایی دارد برخی از این ترکیبات به صورت واقعی عبارتند از
2 سایندوندر و 6 فونیکس(تنها در نمایش های هوایی کاربرد دارد زیرا وزن تامکت را بالا برده و بشدت بر مصرف سوخت و چالاکی تاثیر دارد)
2 سایندوندر، 2 فونیکس و 3 اسپارو ترکیبی که در جنگ سرد مورد استفاده بود
2 سایندوندر، 4 فونیکس و 2 اسپارو:این ترکیب نیز کمتر دیده شده
2 سایندوندر و شش و یا 4 اسپارو
خب در مقام قیاس گذشته از تنوع تسلیحاتی تامکت ، موشک فونیکس یک موشک رادار فعال و انقلابی بود و در زمان خود با ترکیب شدن با تامکت تشکیل حریفی زهردار و فوق العاده خطرناک را میداد ، از ان گذشته موشک فونیکس یک موشک رادار فعال و یک نسل جلوتر و برتر از موشک آر-۳۳ است و در واقع اولین موشک رادار فعال عملیاتی جهان است که سرعت ان بیش از ۵ ماخ هست و در تمامی ویژگی ها نسبت به موشک آر -۳۳ برتر است
نکته بعد اینکه موشک فونیکس یک موشک میدانی هست و در جنگ ایران و عراق سابقه رزمی درخشانی از خود برجا گذاشت و حتی خلبانان ایرانی سابقه شکار ۳ جنگنده را با یک موشک فونیکس ثبت کرده اند که این نشان از کلاهک جنگی قدرتمند و توان بالای موشک دارد ، در مقابل موشک آر -۳۳ هرگز در هیچ جنگی شرکت نداشته و هیچگاه توان واقعی آن به اثبات نرسیده است
پس اگر بخواهیم در این آیتم امتیاز دهیم تامکت صاحب امتیاز ۷ میشود و فاکس هاوند صاحب امتیاز ۵
به نبرد هوا به هوای نزدیک میپردازیم
سلاح اصلی تامکت در درگیری های نزدیک موشک فروسرخ سایدوایندر بود که تامکت میتواند تا چهار موشک فروسرخ سایدوایندر را در جایگاه های زیر بخش ثابت بال حمل کند
موشک ایم-۹ سایدوایندر نوعی موشک حرارتیاب کوتاهبردهوابههوا است که از دهه ۱۹۵۰ تا به امروز موشک هوا به هوای کوتاه برد تمامی جنگنده های ساخت ایالات متحده آمریکا است که اخیراً بر روی تعدادی از بالگردهای تهاجمی ، نیز نصب میگردد. این موشک در اوایل دهه ۱۹۵۰ وارد ارتش آمریکا شد و مدلهای جدیدو ارتقا یافته آن همچنان در خدمت میباشد
سایدوایندر یکی از بهترین ، کاراترین و اعتماد پذیر ترین موشک های هوا به هوای جهان است که بار ها در طول مدت طولانی خدمت خود مورد ارتقا قرار گرفته و از زمان ورود بخدمت تقریبادر تمامی نبردهای عمده حضور داشته و بواقع کارنامه درخشانی از خود ارائه داده و تا به امروز بیش از دهها هزار تیر از آن تولید شده که به غیر از آمریکا در ۲۷ کشور دیگر نسخه های مختلفی از ان بصورت تحت لیسانس یا بصورت مهندسی معکوس تولید شده است در واقع این موشک قدیمیترین، ارزانترین، و میدانی ترین موشک هوابههوا است که تا به امروز بیش از ۲۷۰ جنگنده با آتش آن سرنگون شده اند سایدوایندر بهگونهای طراحی شده که قابلیت و پتانسیل بالایی برای ارتقا و بهینهسازی دارد و نسخه های متعدد و مدلهای مختلفی از آن با قابلیتهای متفاوت تولید شدهاند.
این موشک با وزن تقریبا ۸۶ کیلوگرم از یک کلاهک ۹/۵ کیلویی بهره میبرد که برای سرنگون نمودن هرگونه هواپیمایی کافی است سایدوایندر موشکی بسیار چالاک و با دقت بسیار بالایی است و میتوان از آن بعنوان یک موشک موثر و بی نقص نام برد لازم به ذکر است که نسخه های قدیمی تر این موشک از سیستم هدایت فروسرخ بهره میبردند ولی نسخه ایکس این موشک دارای هدایت تصویر ساز حرارتی است برد موشک سایدوایندر بسته به نوع از ۱۵ تا ۳۵ کیلومتر است
خب حال نگاهی به سلاح میگ -۳۱ می اندازیم میگ -۳۱ در جایگاههای زیر بال خود قادر به حمل و شلیک موشکهای فروسرخ است زیرا جایگاههای زیر بدنه تنها جهت نصب موشک آر -۳۳ طراحی شده
سلاح میگ -۳۱ در نبردهای هوایی نزدیک موشکهای فروسرخ بود که در چهار بالچه در زیر بال(دو عدد زیر هر بال ) توان حمل تا دو موشک ار 40 تی دی نسخه فروسرخ ار 40 را با برد 30 کیلومتر را داشت این موشک در واقع برای میگ -۲۵ طراحی شده بود و البته خیلی موشک اعتماد پذیری نبود و از قرار معلوم از سال 2010 دیگر این موشک از خدمت خارج شده است بر خلاف ایالات متحده که ترجیح داد از یک نوع موشک فروسرخ بهره ببرد و سیاست تسلیحاتی آن ارتقا و بهبود آن بود در شوروی اغلب برای هر جنگنده موشک اختصاصی طراحی میشد و بهمین دلیل انواع متعددی از موشکهای فروسرخ و رادار نیمه فعال درخدمت داشت که هیچکدام آنها همه شرایط ایده ال را نداشتند و مثل جنگنده های روسی بود که هیچگاه همه چیز یکجا جمع نمیشد در موشکهای روسی نیز یکی برد بالا داشت جستجو گر ناکارآمدی داشت آن یکی دقت بالایی داشت ولی از برد کم رنج میبرد البته از دهه ۸۰ به بعد موشک آر -۷۳ بعنوان موشک فروسرخ تمامی جنگنده های روسی وموشک آر -۷۷ بعنوان موشک برد بلند این نیرو بخدمت گرفته شد
در کل سلاح میگ -۳۱ در نبردهای نزدیک موشک آر -۶۰ بود و این جنگنده توان حمل تا چهار فروسرخ کوتاه برد آر ۶۰ را در جایگاه زیر بال خود دارد
آر-۶۰ آفید، یک موشک هوابههوای کوتاهبرد و سبک است که تولید آن از سال ۱۹۷۳ برای خدمت در ارتش سرخ آغاز شد.
آر -۶۰ در واقع سبکترین موشک هوا به هوا بحساب می آید که تنها ۴۳ کیلوگرم وزن دارد برد موشک ۸ کیلومتر و از یک کلاهک ۳ کیلوگرمی بهره میبرد از ویژگی های مثبت آر -۶۰ دقت بالا و چالاکی بسیار زیاد موشک بود جستجوگر موشک از دقت بسیار خوبی برخوردار بود
خب در مقام مقایسه باید بگوییم ار ۶۰ اگرچه موشک نسبتا چالاک و با دقتی بود ولی در قیاس با آمرام در رتبه بسیار پایین تری قرار میگیرد این موشک برد بسیار کمی داشت که این نقیصه بزرگی برای موشک بحساب می آمد از طرفی کلاهک این موشک بسیار سبک بود و در مقابل هواگردهای متوسط و سنگین از کشندگی لازم برخوردار نبود و برخی مواقع هواپیمای جنگنده ای که توسط آر-۶۰ هدف قرار گرفته بود اگرچه دچار صدمه و آسیب جدی شده بود ولی موفق شده بود خود را به پایگاه برساند در مقابل موشک سایدوایندر از برد تقریبا ۳ برابر ار-۶۰ برخوردار بود و کلاهک ۹ کیلوگرمی آن برای انهدام هر جنگنده ای کفایت میکند
البته سوای از موشک خود جنگنده میگ-۳۱ نیز جنگنده مناسب نبردهای نزدیک نیست و اصلا برای چنین هدفی طراحی نشده بود
خب اگر بخواهیم امتیازات را تقسیم کنیم اف -۱۴ در نبردهای نزدیک صاحب ۶ امتیاز و میگ -۳۱ صاحب ۳ امتیاز میشوند…..
در این قسمت بسراغ توان ارتقاپذیری و توانایی چند منظورگی دو جنگنده میرویم
خب هر دو کشور سازنده سعی نمودند در نسخه های آخر جنگنده را بتوان چند منظورگی ارتقا دهند که البته این دو جنگنده سرنوشت متفاوتی پیدا نمودند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت ولی مسئله ای که برای هر دو جنگنده مشترک بود اینکه هیچگاه این دو جنگنده بصورت فراگیر توان چند منظورگی پیدا نکرده و در حد تست برخی سلاحها و انجام آزمایشات خصوصا در میگ -۳۱ باقی ماند که میتوان دلایلی چند برای آن پیدا نمود
اول اینکه هر دو جنگنده از ابتدا بعنوان شکاری رهگیر برد بلند طراحی شدند و از ابتدا طراحی آنها مناسب ارتقا به یک جنگنده چند منظوره مناسب نبود ، هر دو جنگنده بسیار جثه ای بزرگ و سنگین داشتند که این مسئله بر روی برد رزمی و چالاکی جنگنده اثر منفی گذارده بود و بی اغراق چالاکی میگ -۳۱ در حد یک بمب افکن سنگین بود ، چنین جنگنده ای برای نفوذ به عمق خاک دشمن هم برد رزمی پایینی داشت و هم چالاکی پایین
از آن گذشته هر دو جنگنده بسیار گرانقیمت بودند و چنین جنگنده هایی بهیچوجه مناسب اعزام به منطقه پر خطر پدافندی دشمن نبودند
مسئله دیگر این بود که تامکت علیرغم اینکه نسبتا ارتقا پذیری خوبی داشت و قابلیت تبدیل به یک جنگنده چند منظوره را داشت لکن بسیار زود از خدمت خارج شد و علیرغم پیشنهاد گرومن برای ارائه یک نسخه کاملا چند منظوره ولی بخاطر هزینه سنگین این جنگنده نیروی دریایی از ادامه در خدمت نگه داشتن تامکت منصرف شده بود
از آن طرف روسیه نیز با داشتن یک شکاری بسیار ارتقا پذیر مانند سوخو-۲۷ ترجیح داد روی این جنگنده سرمایه گذاری کند تا میگ -۳۱
حال به بررسی نسخه های چند منظوره دو جنگنده میپردازیم
از سال 2000 به بعد روسیه تصمیم به ارتقاع میگ 31 بی خود به نسخه بی ام گرفت
این نسخه در واقع نسخه چند منظوره میگ -۳۱ است که توان عملیات سرکوب پدافند هوایی را نیز دارا میباشد
نسخه بی ام دارای رادار ارتقاء یافته زاسلون ای ام با برد 320 کیلومتر بود و میتواند با 6 تا 8 هدف درگیر شود.این نمونه اولین بار در سال1998 به نمایش در آمد و دارای پردازشگر های سریعتر بود که آن را تبدیل به آواکسی کوچک کرده بود. همچنین برای افزایش قدرت آتش در این نمونه جایگاه های زیر بال به ریل پرتاب موشک ار 77مجهز شدند. از این رو میگ ۳۱ بی ام می تواند تا چهار موشک ار 77 رادار فعال را با خود حمل کند.همچنین کابین در این مدل ارتقاء یافت و مجهز به یک نمایشگر رنگی چند کاره در کابین جلو و سه نمایشگر رنگی چندکاره در کابین عقب شد . برای انجام نقش ضد پدافند این مدل ارتقا یافته و دارای سامانه هشدار دهنده راداری پیشرفته با توان مشخص کردن محل دقیق رادار دشمن است و میتواند موشک ضد رادار خا 31 پی و یا خا 58 را برای عملیات ضد رادار حمل کند.
این نسخه برای انجام ماموریت تهاجمی دارای یک سامانه نشانگذار لیزری نیز است از این رو توان پرتاب بمب لیزری را دارد اگرچه روی آن دیده نشده است همچنین این نسخه توان حمل و شلیک موشک کیچن را نیز دارد
در کل میگ -۳۱ بخاطر نوع طراحی و مانور پذیری بسیار پایین جنگنده بهیچوجه مناسب نقش ورود به عمق خاک دشمن و انجام عملیات تهاجمی نیست
حال به جنگنده تامکت میپردازیم از همان اول F14 توانایی حمل و پرتاب بمب های معمولی سقوط آزاد یا همان General purpose را داشت و تامکت های ایران نیز برای حمل و پرتاب بمب های سقوط آزاد سیم کشی شده بودند و این موضوع که در ایران چنین توانی به این جنگنده اضافه شد صحت ندارد
در عملیات توفان صحرا تامکت این عملیات را انجام میداد اما این کار به صورت عملیاتی محدود انجام میشد زیرا تامکت جنگنده رهگیر سنگین و گران قیمتی بود و ارزش به خطر افتادن آن برای انجام عملیات بامبینگ را احساس نمیشد و کلاوظیفه دیگری داشت و این عملیات ها اکثرا توسط A7 و A6 و هورنت انجام میشد و البته تامکت برای عملیات دیگری طراحی شده بود گرچه خلبانان تامکت نیروی دریایی امریکا تماما آموزش های مربوط به بمباران زمینی را میدیدند و در عملیات ها و آموزش های مختلفی اقدام به بمباران واقعی یا آموزشی اهداف میکردند و لود بمب های سقوط آزاد بر روی تامکت امر عجیبی نبود پس از عملیات توفان صحرا اف۱۴ های مدل ای و بی در زمینه اویونیک و نمایشگر ها و کلا کاکپیت ارتقا پیدا کردند و به سیستم های جدید دفاعی مجهز شدند و ساختار بدنه آن ها نیز تقویت شد در حدی که قابل مقایسه با مدل دی بودند همچنین تامکت مجهز به پاد لانترین شد که میتوانست به انجام عملیات های ضد اهداف سطحی بپردازد لانترین خود از دو بخش AAQ13 و AAQ14 تشکیل میشد که ای ای کیو ۱۳ پاد ناوبری و تعقیب عوارض زمین بود و پاد دیگر قابلیت دید در شب و نشان گذار لیزری را دارا بود و توان پرواز در ارتفاع پایین را نیز بخوبی به تامکت میداددر سال 2001 لانترین ارتقا پیدا کرد که نام آن LANTRIN 40K نام گرفت که تامکت هم متعاقبا از آن استفاده میکرد این پاد توانایی انجام عملیات در ارتفاع بالا تا 40000 پایی را داشت و میتوانست تصاویر را با دیگر جنگنده ها در پرواز به اشتراک بگذارد همچنین در سال 2005 سوپر تامکت به فرستنده ROVER III تجهیز شد که به آن اجازه میداد تصاویر فوقالعاده با کیفیت را با هر مرکزی بر روی زمین به اشتراک بگذارد با نصب پاد ناوبری و نشان گذار لیزری لانترین تامکت توانایی پرتاب بمب لیزری را پیدا کرده بود بنابراین نیروی دریایی شروع به استفاده از بمب های لیزری بر روی پلتفرم تامکت کرد و در تمامی جنگ هایی که نیروی دریایی از آن پس در آن شرکت کرد(یوگوسلاوی،عراق و افغانستان) تامی هم به نوبه خود دست به هدف قرار دادن اهداف با بمب های لیزری میکرد که نتیجه آن انجام 3600 ساعت پرواز بمباران لیزری در این جنگ ها بود
مجموعا 75 پاد لانترین به ناوگان اف۱۴ تعلق گرفت که توانایی های زیادی به آن بخشید که بخشی کوچکی از آن شامل دادن توانایی پرتاب بمب های لیزری،GBU10,12,16 24 بودبعد از عملیات طوفان صحرا و مشخص شدن ضعف های سلاح های لیزری و اپیتکی(برای مثال در آب و هوای بد) وزارت دفاع توسعه بمب های هدایت ماهواره ای را شروع کرد و نتیجه آن بمب های سری JDAM بود که با اضافه شدن یک کیت به بمب های سقوط آزاد هدایت میشدند و برد آن ها نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرده بود و میتوانستند اهداف ثابت رو در هر شرایط آب و هوایی با دایره خطا زیر ۶ متر هدف قرار دهند این بمب ها توسط مختصات ماهواره ای که جنگنده مادر به بمب میداد به سمت هدف روانه میشدند و در طول مسیر توسط ماهواره تصحیح مسیر میشوند
این سری بمب ها هم بر روی تامکت نصب و عملیاتی شد و توانایی استفاده هر مهمات ماهواره ای را بدست آورد
اولین پرتاب بمب های جیدم توسط تامکت در 15 فوریه سال 2001 در مرکز تسلیحات نیروی دریایی در China lake به صورت واقعی انجام شد که جنگنده هایی از سه اسکادران VF-143 و VX-9 و VF-11 با بمب های 2000 پوندی ماهوارهای جیدم اهداف خود را با موفقیت کامل منهدم کردند
از دیگر تغییرات تجهیز تامکت به رادار ای پی جی -۷۱ بود که از فن آوری مشترکی با رادار اف -۱۵ برخوردار بود لازم به ذکر است که هم رادار AWG9 و هم APG71 توانایی کامل پایین نگری داشتند پس از عملیات توفان صحرا اف۱۴ های مدل ای و بی در زمینه اویونیک و نمایشگر ها و کلا کاکپیت ارتقا پیدا کردند
در بعد از ظهر 11 مارس سال 2002 اف۱۴ برای اولین بار یک جیدم 2000 پوندی را بر ضد تروریست هایی در افغانستان پرتاب کرد و اولین پرتاب عملیاتی جیدم از تامکت رقم خورد هم اف۱۴ مدل D و هم مدل B توانایی پرتاب جیدم های 2000 پوندی را داشتند ولی مدل D در آخرین ارتقا خود از اسکادران های VF-31 و VF-213 توانایی پرتاب نسخه ۵۰۰ پوندی جیدم را نیز بدست اورد و در عراق و افغانستان پرتاب های زیادی توسط اف۱۴ علیه اهداف مختلف انجام شد
آخرین عملیات رسمی اف۱۴ در سال 2006 پرواز دو سوپر تامکت بر فراز عراق و بمباران اهدافی در خاک این کشور بوداز دیگر کلاس بمب هایی اف۱۴ به آن ها تجهیز شد بمب های کلاس CBU یا همان کلاستر بود.بمب های GBU100 و GBU99 و GBU78 و GBU20 از جمله این بمب ها بودند که عملیاتی و حتی پرتاب هم شدند
این سری بمب ها دارای توانایی ها و ویژگی های منحصر به فردی هستند که یکی از عمده دلایل برای نصب بر روی تامکت بود
یکی از این توانایی ها توانایی ضد تانک و هدف قرار دادن تجمع تجهیزات زرهی و اهداف محافظت شده سبک و توپخانه بود که به وسیله تعداد زیادی بمبچه های هوشمند انجام میشد(پیشنهاد میشود حتما در مورد توانایی های منحصر به فرد این نوع بمب ها مطالعه کنید) از دیگر سلاحهایی که بر روی تامکت ها نصب گردید موشک ماوریک و موشک هارپون بود که توانایی بسیار بالایی به تامکت داده بود
خب حال به تقسیم امتیازات دو جنگنده میرسیم
خب در مقام امتیاز دهی در این مرحله تامکت امتیاز ۷ تعلق میگیرد و به میگ -۳۱ امتیاز ۳ تعلق میگیرد…
به جمع بندی مقاله ، نتیجه گیری و شمارش امتیازات دو جنگنده میپردازیم
البته توضیحی را که لازم میدانم بدهم اینکه این دو جنگنده را بر خلاف روال تمامی قیاسهایمان از نظر سطح مقطع راداری بررسی و قیاس نکردیم که دلیل آن این است که هر دو جنگنده طراحی و توسعه یافته در دهه ۱۹۷۰ هستند
در آنزمان بحث پنهانکاری جنگنده ها مطرح نبود و چنین ویژگی مد نظر سازندگان نبود حال بخشی از آن بدلیل نبود فن آوری و ابزار لازم جهت کمک به پنهانکاری جنگنده بود و بخش دیگر هم اینکه این ویژگی اولویت اول سازندگان نبود
از طرفی هر دو جنگنده بسیار درشت جثه بوده و دارای سطح مقطعی بسیار بالایی هستند به همین دلیل در این مقاله دیگر در این آیتم هر دو جنگنده مورد بررسی و قیاس قرار نگرفتند
خب ابتدا امتیازات هر دو جنگنده را جمع میزنیم
در کل دو جنگنده در ۱۶ مرحله و آیتم مورد بررسی و قیاس قرار گرفتند که در هر آیتم حداکثر امتیاز ما ۱۰ امتیاز بوده و هر جنگنده در هر آیتم از مجموع ۱۰ امتیاز بسته به توانایی خود امتیاز دریافت مینمود
جمع کل امتیازات ۱۶۰ بوده و از این مجموع امتیازات میگ -۳۱ فاکس هاوند موفق به کسب ۹۴ امتیاز شد و جنگنده اف -۱۴ صاحب ۱۰۰ امتیاز شد و عنوان جنگنده برتر را از آن خود نمود
خب پیشتر هم چند بار برخی سایت ها اقدام به قیاس این دو جنگنده نموده بودند که اولا در قیاس آنها میگ -۳۱ حائز رتبه بهتر شده بود و دوما در قیاس که این رسانه ها انجام داده بودند دو جنگنده در چند آتیم محدود مورد قیاس قرار گرفته و جالب اینجا بود نویسنده محترم سهوا و یا عمدا آیتمهایی را موارد قیاس قرار داده بودند که بنوعی میگ برتری نسبی بر تامکت داشت
بهرحال تمامی تلاش ما این بود که اولا در این قیاس هر دو جنگنده تا حد ممکن در تمامی ویژگی ها مورد قیاس و بررسی قرار گیرند و دوما امتیازات بر پایه توانایی جنگنده و عادلانه تقسیم شود حال تا چه حد موفق شده ایم این را دیگر کاربران عزیز و گرامی باید نظر بدهند
خب امیدوارم این مقاله مورد رضایت و پسند شما عزیزان قرار گرفته باشد
با این توضیح که اگر تامکت به این زودی از خدمت خارج نمیشد و در آینده مورد ارتقا قرار میگرفت شاید امروز ما بایک جنگنده کاملا چند منظوره ، متفاوت و نسل ۴/۵ این جنگنده روبرو بودیم و سرنوشتی مانند استرایک ایگل پیدا مینمود ولی همانگونه که پیشتر نیز توضیح دادیم این جنگنده بخاطر پیچیدگی بالا و هزینه های تعمیر و نگهداری سنگین از خدمت خارج شد و این شایعه که نیروی دریایی ایالات متحده بخاطر در خدمت بودن این جنگنده و ترس از افشای اسرار آن توسط ایران آن را از خدمت خارج نمود بهیچوجه صحت نداشت زیرا همانگونه که دیدیم این جنگنده تا پایان جنگ سرد در خدمت بود و پس از فروپاشی شوروی و از بین رفتن تهدید این کشور دیگر نگهداری از چنین رهگیر گرانقیمتی توجیه پذیر نبود