مصاف، یک اسلحه تهاجمی، بهره برنده از کالیبر 5.56 ناتو و سیستم گازی فشار غیر مستقیم گاز باروت با استفاده از پیستون کورس کوتاه (short stroke gas piston)، ساخت سازمان صنایع دفاع جمهوری اسلامی ایران می باشد.
این سلاح اولین بار در پاییز سال ۱۳۹۵ و در نمایشگاه بین المللی لوازم و تجهیزات پلیسی، امنیتی و ایمنی (IPAS 2016) در معرض دید عموم قرار گرفت.

نسخه اولیه سلاح مصاف، در ظاهر بیشترین شباهت را به نسخه های ابتدایی اسلحه تهاجمی HK 416 ساخت شرکت آلمانی هکلر اند کخ دارا بود؛ بدنه تحتانی این سلاح مشابه بدنه سلاح ام 4 آمریکایی که کپی آن با نام های فجر و تک224 پیش تر در ایران تولید شده بود می باشد ولی در بدنه فوقانی آن و به خصوص قسمت روپوش لوله یا هندگارد تفاوت هایی نسبت به ام4 دیده میشود که واضح ترین آن ها ارتفاع بیشتر روپوش لوله، به خاطر اضافه شدن پیستون کورس کوتاه در بالای لوله است.

اسلحه HK416 سلاحی است که در اواخر قرن بیستم میلادی، به درخواست نیرو های عملیات ویژه آمریکایی (به طور بخصوص دسته اول عملیاتی نیرو های ویژه دلتا) با تمرکز بر افزایش دوام پذیری و اطمینان در عملکرد سلاح ام4 به خصوص در طول لوله کوتاه توسعه پیدا کرد.
(در آن زمان نیرو های ویژه آمریکایی بخاطر محدودیت های مسلسل های دستی 9 میلیمتری نظیر MP5، به سراغ نمونه های لوله کوتاه سلاح های تهاجمی و نمونه لوله کوتاه سلاح ام4 یعنی MK.18 CQBR رفته بودند که در نسخه های اولیه، این سلاح از دوام پذیری دلخواه در میدان نبرد برخوردار نبود.)
در توسعه این سلاح، شرکت HK از پیستون کورس کوتاهی که در گذشته تجربه بکارگیری آن در سلاح G36 را داشت استفاده کرد.
مدتی بعد از HK416، شرکت بلژیکی بزرگ FN نیز اسلحه SCAR را ارائه کرد که این سلاح نیز از سیستم گازی پیستون کورس کوتاه بهره میبرد.

دو سلاح HK416 و اسکار در میادین تست و نبرد بسیار موفق و دوام پذیر ظاهر شدند، موفقیتی که باعث الگوگیری بسیاری از دیگر کشور ها از این دو سلاح شده و باعث شدند که تا مدت ها بعد شاهد طرح های مختلف سلاح های تهاجمی بهره برنده از پیستون کورس کوتاه باشیم. سلاح هایی که از جمله آن ها میتوان به ARX 160 ایتالیایی، CZ 805 bren چکی، MPT-76 ترکی و حتی کاراکال 816 اماراتی اشاره کرد.
الگو برداری از اسلحه HK416 و بکارگیری پیستون کورس کوتاه بر روی بدنه هایی با کنترل های شبیه به خانواده AR که از نظر ارگونومی فعلا برترین در دنیا هستند، برای اکثر طرح های فوق نسبتا موفقیت آمیز ظاهر شد و به عنوان مثال هر چهار سلاحی که در بند بالا به آن ها اشاره شد در کشور خود به عنوان سلاح سازمانی برگزیده شدند.
اسلحه ARX به سبب کیفیت بالا و شهرت شرکت سازنده خود، برتای ایتالیا، در بازار جهانی نیز با استقبال خوبی مواجه شد، اگرچه دو سلاح cz 805 و mpt 76 با اقبال کمتری در این بازار مواجه شدند.

سلاح های HK416 و اسکار اما سراسر خوبی و خوشی نبودند و دو محصول ارائه شده توسط شرکت های HK و FN قیمت های بسیار بالا و برای بسیاری کشور ها سرسام آوری را به همراه داشتند. موضوعی که در عدم بکارگیری آن ها به عنوان سلاح سازمانی در بسیاری از کشور ها بزرگترین تاثیر را داشت.
یکی از دلایلی که شرکت ها و کشور های دیگر به سراغ توسعه طرح های خودشان بر پایه پیستون کورس کوتاه رفتند نیز همین هزینه بالا برای خرید این دو سلاح بود. این کشور ها امیدوار بودند که با هزینه های کمتر سلاحی با توانایی های مشابه را به دست بیاورند.
این مسئله به عنوان مثال در اسلحه CZ 805 تا حدی به دست آمده و حتی این سلاح لقب اسکار ارزان را در بازار غیرنظامی به دست آورد، اما خیلی زود مشخص شد که این تفاوت قیمت بین این سلاح و سلاحی مانند اف ان اسکار بی جهت نیست.
به عنوان مثال، سلاح اسکار شهرت بالایی در دقت خود دارد. این سلاح حتی در نسخه های معمولی، در صورت استفاده از مهمات مناسب قابلیت ارائه دقت نزدیک به یک MOA را دارا می باشد. این قابلیتیست که به سادگی از سلاح های CZ 805 bren و MPT 76 ترک بر نمی آید، اگرچه که فرمول ساخت ممکن است بسیار شبیه به نظر برسد.
مسئله این است که پیستون کورس کوتاه به تنهایی و به خودی خود یک فرمول جادویی برای موفقیت نمی باشد و در واقع این سیستم گازی یکی از قدیمی ترین سیستم های گازی به کار رفته بر روی سلاح های اتوماتیک می باشد، در حالی که عملکرد های فشار مستقیمی مثل عملکرد DI در خانواده AR 15 و عملکرد قفل غلطکی در سلاحی مانند ژ3 عملکرد هایی به نسبت جدید و نوین تر می باشند.
اینکه چطور این سیستم با پلتفرم های جدید درآمیخته شده و با ظرافت و کیفیت بالا بکارگیری شده است، رمز اصلی موفقیت و دوام پذیری افسانه ای دو سلاح Hk416 و اسکار می باشد.
در شهادت این گفته جالب است بدانید که گرچه سیستم گازی این سلاح ها همان پیستون کورس کوتاهی هست که در bren و MPT نیز به کار برده شده است، در جریان تست های برنامه جایگزینی سلاح سازمانی ارتش پاکستان در سال 2016، سلاح های MPT 76، سی زی 807 (نسخه کالیبر 7.62 اسلحه برن) ، ARX 200 و حتی چند سلاح دیگر بهره برنده از پیستون کورس کوتاه همگی در کنار اسلحه FN SCAR به رقابت پرداختند. اما در نهایت تنها سلاحی که با موفقیت تست ها را پشت سر گذاشته و برنده مسابقه اعلام شد، SCAR بلژیکی بود. (اگرچه بعدا بخاطر هزینه بالا برای پاکستان، خرید این سلاح انجام نشد.)

در خصوص اسلحه ایرانی مصاف، به نظر میرسد که با فرمول مشابهی با سلاح های MPT ترکیه و 805 جمهوری چک مواجه هستیم. در واقع با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و همچنین بودجه های ضعیف نیرو های مسلح، صرف نظر از وجود توانایی و امکانات، تلاش برای توسعه ی سلاحی در سطح و با کیفیت سلاح های اسکار و HK416، منطقی به نظر نمیرسد.
اگرچه برای بدنه نیرو های مسلح که در سطح گسترده ای از سلاح های منسوخ مانند ژ3، آکا 103، تایپ 56 و… استفاده می کند، قطعا سلاحی مانند CZ 805 هم گزینه مناسب و دست کم رفع کننده نیاز خواهد بود.
البته باید در نظر داشت شرکت و صنایع CZ ازجمله پر سابقه ترین و برترین شرکت های تسلیحاتی دنیا می باشد و حتی رقابت با محصولات این شرکت نیز کار آسانی نمی باشد.
بپردازیم به خود طرح اسلحه مصاف
طرح سلاح مصاف اگرچه در ظاهر ساده و شبیه به سلاح های M4 و HK416 به نظر میرسد، در واقع نکات جالب زیادی را در خود نهفته دارد.

بدنه فوقانی
از ابتدای لوله که شروع کنیم، اسلحه مصاف از یک شعله پوش چهار شعبه به عنوان ابزار دهانه اصلی بهره می برد. این طراحی شعله پوش عملکرد بسیار خوبی در کاهش نور و شعله حاصل از شلیک داشته و در کنار شعله پوش سه شعبه و A2 استاندارد، گزینه مناسبی برای سلاحی نظیر مصاف و در کالیبر 5.56 می باشد.
این شعله پوش از نسخه اولیه تا نهایی بر روی سلاح ثابت بوده است، تنها با این تفاوت که در نسخه اولیه این شعله پوش از سطح آجدار برخوردار بود که در مراحل بعدی به سطح صاف تغییر پیدا کرد.

کمی عقب تر که می آییم به خود لوله سلاح میرسیم، سلاح مصاف در نسخه اصلی همانند سلاح ام4 از طول لوله 14.5 اینچی بهره میبرد. اگرچه نسخه های با طول لوله های کوتاه تر و بلندتر نیز از این سلاح به نمایش درآمده اند که از روی تصاویر به نظر لوله 20 اینچی در نسخه بلند و لوله 13 اینچی در نسخه کوتاه به کار برده شده است.


در لوله اسلحه مصاف یک نکته بسیار جالب دیگر نیز نهفته است که کمتر در سلاح های تهاجمی دیگر دنیا دیده می شود؛ اگر در تصاویر بالا به سطح لوله دقت کنید متوجه وجود شیار هایی روی لوله خواهید شد. این شیار ها حاصل انجام فرایند آرایش شیاری یا فلوتینگ (fluting) روی لوله می باشند.
فلوتینگ در لوله سلاح ها، در واقع برش و جداسازی قسمت هایی از سطح لوله سلاح است، اینکار عموما به قصد کاهش وزن لوله انجام می شود و از دیگر خواص آن افزایش سطح تماس لوله با هوا و نتیجتا تا حدی سریعتر خنک شدن لوله می باشد.
در تسلیحات نظامی اینکار گاها بر روی برخی سلاح های تک تیرانداز سنگین و برخی تیربار ها (نظیر نسخه اولیه تیربار PK) انجام می شوند، اگرچه این فرایند به ندرت بر روی سلاح های تهاجمی سبک بکار گرفته می شود و به عنوان مثال خود اسلحه HK416 نیز از لوله صاف بهره میبرد.
علت عدم استفاده از این فرایند بر روی سلاح های تهاجمی نظامی عمدتاً عدم صرفه هزینه انجام فلوتینگ نسبت به کارایی آن، کاهش دوام پذیری و استحکام لوله و همچنین امکان تاثیر منفی آن بر روی دقت سلاح می باشد.

بر روی سلاح مصاف نیز از فلوتینگ به صورت شیار مستقیم بر روی لوله استفاده شده است، انجام این کار در صورت اجرای دقیق و ظریف و همچنین استفاده از لوله های پر کیفیت، می تواند مفید واقع شود و البته این احتمال نیز وجود دارد که نسبت به هزینه و کاهش استحکام لوله صرفه نداشته باشد، موضوعی که مشخص شدن آن نیازمند انجام تست های آزمایشگاهی و میدانی دقیق و مناسب دارد.
لوله سلاح مصاف بنابر روایت های غیررسمی با طی فرایند چکش کاری سرد تولید شده و از نرخ چرخش یک در هفت اینچی (1:7) بهره میبرد که نرخ چرخش متداولی برای سلاح های کالیبر 556 نظامی بوده و برای استفاده از مهمات 62 تا 80 گرینی مناسب می باشد.
کمی عقب تر از لوله به بلاک گاز سلاح و پیستون کورس کوتاه میرسیم. درخصوص رگولاتور گاز توضیح خاصی ارائه نشده است اما از ظاهر آن به نظر میرسد که دارای سه یا دست کم دو حالت تنظیم دستی می باشد. در اکثر سلاح های مدرن این حالت گاز اضافی جهت استفاده از صدا خفه کن یا سوپرسور بر روی سلاح اضافه می شود، اما به طور کلی از تنظیم رگولاتور میتوان برای کم و زیاد کردن مقدار گاز بازگشتی به عملکرد سلاح استفاده کرد.

پس از بلاک گاز نیز پیستون کورس کوتاه سلاح است، این پیستون پس از شلیک و ورود گاز باروت با طی یک مسیر کوتاه به سمت عقب، به آلات متحرکه تغییر یافته سلاح در محل کلید پیستون ضربه زده و آن را به عقب باز می گرداند تا عملیات مسلح سازی خودکار سلاح انجام شود.
پس از پیستون و بلاک گاز به روپوش لوله یا هندگارد سلاح میرسیم. هندگارد سلاح مصاف از جمله قسمت هایی است که در نسخه نهایی سلاح نسبت به نسخه اولیه تغییر کرده است.
در هر دو این نسخه ها، سلاح از هند گارد های فری فلوت (بدون تماس با لوله)، مجهز به ریل های پیکاتینی در بالا و پایین (موقعیت های ساعت 6 و 12) و طرح شکاف های نصب تجهیزات با طرح ام لاک شرکت آمریکایی مگپول بهره می برد که از جمله انتخاب های خوب انجام شده در طراحی این سلاح می باشند.
تفاوت روپوش سلاح در نسخه اولیه و نهایی این است که در نسخه اولیه شکاف های نصب تجهیزات ام لاک در 6 موقعیت قرار داشتند که در نسخه نهایی به حضور این شکاف ها در 2 موقعیت 3 و 9 اکتفا شده و در عوض دیگر قسمت های هندگارد با برش های بزرگ هواخور مواجه شده اند. این تغییر نیز به نظر در راستای کاهش هزینه و وزن انجام شده است و البته داشتن امکان نصب تجهیزات در 4 زاویه نیز کافی و قابل قبول می باشد.

یکی از نکات مهم در خصوص هندگارد مصاف، برش های بزرگ هواخور می باشند که اگرچه وزن بسیار کمی به سلاح میدهند، اما این احتمال وجود دارد که باعث تاثیر منفی در استحکام و دوام این قسمت شوند، موضوعی که به خصوص در هنگام استفاده از ماژول های نشانه روی لیزری بر روی سلاح مشکل ساز بوده و می تواند باعث بهم خوردن هم محوری و صفر تجهیزات شود.
اما بزرگترین نقطه ضعف سلاح مصاف در قسمت ریل و هندگارد، طول بسیار کم این قسمت است. هندگارد این سلاح در نسخه اصلی تنها حدود نیمی از لوله سلاح را پوشش می دهد، موضوعی که برای یک سلاح مدرن یک ضعف در ارگونومی محسوب شده و علاوه بر حفاظت پایین از لوله سلاح، کاربر را در حالت های دست گرفتن سلاح و همچنین فضای در اختیار برای نصب تجهیزات محدود می کند.

نکته آخری که در هندگارد سلاح مصاف دیده میشود در اتصال بین ریل های فوقانی سلاح است که در محل اتصال، دو شکاف پیکاتینی از دست رفته است که البته موضوع بزرگی نیست و در نسخه اولیه سلاح HK416 نیز این مورد دیده میشد، اما از مواردیست که در نسخه های بعدی این سلاح رفع شده است و میشد که در سلاح مصاف نیز از آن جلوگیری شود.

بعد از روپوش لوله به بدنه اصلی میرسیم که نکات خاصی نداشته و به نوعی همان بدنه متناسب شده AR 15 به همراه ریل پیکاتینی در بالای آن می باشد.
در ادامه بدنه اصلی، به قطعات داخل سلاح میرسیم که البته تصویری از این قسمت در دسترس نیست اما طبیعتا انتظار می رود آلات متحرکه و گلنگدن این سلاح مشابه سری AR با کمی تغییر به خصوص در محل gas key برای استفاده از پیستون باشد.
کمی عقب تر آخرین قسمت از بدنه فوقانی سلاح، دستگیره آتش (charging handle) سلاح قرار دارد که در واقع تنها قسمت از کنترل های سلاح است که برای استفاده دو دست و اصطلاحا آمبیدکسترس طراحی شده است.

بدنه تحتانی
سلاح های خانواده AR به دو قسمت بدنه فوقانی یا آپر رسیور و بدنه تحتانی یا lower receiver تقسیم میشوند.
سلاح مصاف در بدنه تحتانی خود در واقع از همان رسیور قدیمی ام4 بهره میبرد که انتخابی سوال برانگیز بوده و استفاده از آن یکی از نقاط ضعف این سلاح محسوب میشود.
در کشور ما سلاح ام4 و ام16 (غیر از یک مدل چینی که بخاطر کیفیت پایین در واقع حتی از بدنه تحتانی آن سلاح نیز استفاده نشده) هرگز در سطح بزرگی استفاده و تولید نشده اند و در واقع تصمیم گیری به تولید و استفاده از طرح رسیور بسیار قدیمی سلاح ام4 توجیه اقتصادی و آموزشی خاصی ندارد.
حال اگرچه بدنه تحتانی و کنترل های اسلحه ام 4 علیرغم قدیمی بودن کماکان بسیار ارگونومیک و قابل قبول هستند، نکات زیادی نظیر امکانات آمبیدکسترتی و استفاده با هر دو دست (وجود کنترل های مهم سلاح یعنی برگه ناظم آتش، دکمه ضامن خشاب، ضامن گلنگدن (ضامن تیر آخر) در هر دو طرف)، در این بدنه جای پیشرفت دارند که در سلاح مصاف به آن ها پرداخته نشده است.
استفاده از قنداق و قبضه قدیمی ام4 که طی سال های اخیر جایگزین های بسیار مناسب تر و ارگونومیک تری برای آن ها ارائه شده اند نیز از دیگر نقاط ضعف حاصل از این تصمیم می باشد.
لازم به ذکر است قنداق سلاح نیز از جمله قسمت هایی است که از نسخه اولیه تا نهایی دچار تغییر شده است و در در نسخه اولیه با ایجاد شیاری در قنداق تصمیم به نصب یک قطعه اصطلاحا چیک پیس (تکیه گاهِ گونه) وجود داشت که در نسخه نهایی حذف شده است.

دیگر نکات قابل توجه
با گذر از قسمت های اصلی بدنه سلاح مصاف، یکسری نکات جانبی در خصوص این سلاح قابل ذکر هستند.
اولین نکته در بحث سایت های نشانه روی سلاح می باشد. سلاح مصاف از ابزار نشانه روی اختصاصی مکانیکی استفاده نکرده و درواقع امکان نصب این سایت ها با استفاده از ریل های پیکاتینی سلاح فراهم شده است.
حال اگرچه در نسخه های اولیه مدل های مختلفی از سایت های مکانیکی تاشونده بر روی سلاح نصب شده بود، در نسخه نهایی سلاح و نسخه تحویلی به برخی واحد های نیرو های مسلح، سایت های مکانیکی ثابت به سبک نسخه های اولیه HK416 بر روی سلاح نصب شده اند که احتمالا در راستای کاهش هزینه انجام شده است اما جا داشت که گزینه های بهتر و مدرن تری استفاده شود.

نکته قابل توجه دیگر که در سلاح مصاف دیده میشود، عدم تعبیه نقاط اتصال بند سلاح (غیر از نقطه اتصال قنداق ام4) می باشد که به عنوان یک سلاح مدرن تا حدی یک نقطه ضعف محسوب می شود. اگرچه لازم به ذکر است به لطف وجود ریل های نصب تجهیزات، امکان استفاده از نقطه اتصال های خارجی به سلاح فراهم می باشد و در تصاویر منتشره نیز سلاح مصاف از یک نقطه اتصال خارجی متصل شده به وسیله ریل پیکاتینی در ریل تحتانی هندگارد برای اتصال بند سلاح بهره می برد. (در تصویر بالا تر از نمونه لوله کوتاه این سلاح این نقطه اتصال به خوبی مشخص است.)

آخرین نکته جانبی در خصوص سلاح مصاف که در خصوص آن زیاد نیز سوال می شود، بحث استفاده ی از خشاب 20 تیری در این سلاح است که حتی در نسخه تحویلی به تیپ 65 ارتش نیز این خشاب ها دیده میشوند. در این خصوص نیز باید در نظر داشت که قاعدتا سلاح مصاف قابلیت استفاده از خشاب 30 فشنگی استاندارد را نیز دارا می باشد اما خط تولید این خشاب ها در کشور ما پیش تر راه اندازی نشده است و خشاب های 20 تیری موجود نیز حاصل خرید سلاح های چینی CQ 5.56 می باشد.
از این رو به احتمال زیاد در صورت بکارگیری گسترده تر سلاح مصاف در نیرو های مسلح شاهد تولید خشاب های 30 تیری برای این سلاح و بکارگیری آن ها نیز خواهیم بود.
جمع بندی:

صنایع دفاعی کشور ما طی 40 سال اخیر در حوزه تجهیزات زمینی و به خصوص تسلیحات انفرادی خیلی سابقه جالبی نداشته و طی سال ها علیرغم توسعه و معرفی تعداد زیادی از طرح های مختلف، تقریباٌ هیچ یک از طرح های بومی به تولید و استفاده انبوه نرسیده اند. با توجه به این سابقه، درخصوص سلاح مصاف نیز معمولا با شک و تردید پرسیده میشود که آیا این سلاح طرح خوب و موفق خواهد بود یا خیر؟
برای پاسخ به این سوال باید در نظر داشت سلاح های AR بهره برنده از پیستون کورس کوتاه از دهه 80 میلادی و حتی قبل از اسلحه HK416 حضور داشته و تا به امروز نیز ده ها شرکت مختلف (حتی شرکت های تسلیحات غیرنظامی) دست توسعه مدل های مشابه، در رده های قیمتی متفاوت و با کیفیت متفاوت زده اند. این سلاح ها اگرچه همگی روی کاغذ به یکدیگر شبیه هستند، در میدان عمل برخی از آن ها نسبت به ام4 معمولی نیز عملکردی ضعیف تر داشته اند، برخی از آن ها عملکرد های قابل قبول اما نه به صرفه نسبت به هزینه داشته و برخی نیز مانند 416، علیرغم قیمت نسبتا بالا عملکردی فوق العاده و پر ارزش داشته اند. لذا پاسخ مطمئن به این سوال زمانی امکان پذیر است این سلاح در میدان تست و عمل حاضر شده و امکان بررسی نتایج این حضور وجود داشته باشد.
متاسفانه تا به امروز که حدود 4 سال از معرفی شدن سلاح مصاف می گذرد، تنها سندی که باعث میشود ما بدانیم آیا اصلا این سلاح شلیک می کند یا خیر، یک فیلم کوتاه بی کیفیت منتشر شده از نمایشگاهی در عراق است و لذا با توجه به عدم دسترسی به بازخورد ها و عملکرد سلاح مصاف امکان اظهار نظر مطمئن نسبت به این سلاح وجود ندارد.
اما تا جایی که در مورد طرح کلی سلاح مصاف میتوان نظر داد، این طرح در صورت تولید با کیفیت مناسب، نسبت به سلاح های تهاجمی فعلی در اختیار نیرو های مسلح کشورمان یک پیشرفت بوده و برخلاف تعداد زیادی از طرح های قدیمی دیگر صنایع دفاع و جهاد های خودکفایی که طی سال ها مطرح شده اند، نگاهی واقع گرایانه و بهتر نسبت به میادین نبرد مدرن را داراست.
حال اگرچه برای نیرو های مسلح کشور ما چنین سلاحی پیشرفتی بزرگ میتواند محسوب شود، آیا این سلاح به عنوان یک اسلحه مدرن، ارائه شده در اواخر دهه دوم قرن 21، همچون سلاح هایی نظیر MCX و HK433 جایگاه مناسبی در سطح جهانی را داراست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت خیر.

فارغ از اینکه سلاح مصاف آیا اصلا کیفیت و عملکردی در سطح سلاح آلمانی HK416 را دارا خواهد بود یا خیر، باید در نظر داشت اسلحه HK416 محصول توسعه در دهه 90 میلادی است و طرحیست که قریب به 15 سال از به کارگیری نظامی آن می گذرد، 15 سالی که پیشرفت های زیادی در دنیای تسلیحات صورت گرفته اند و باعث شده اند خود شرکت هکلر اند کخ نیز بروزرسانی هایی برای سلاح Hk416، نظیر HK416A5 را انجام دهد و در واقع سلاح HK416 اولیه ای که سلاح مصاف از روی آن الگو گرفته شده است، چند سالی است که از خط تولید خارج شده است.

البته این نکته را در نظر داشته باشید که سلاح مصاف حدودا بر اساس نیاز در داخل کشور ما توسعه یافته است و نه رقابت در بازار جهانی و به عنوان مثال، جو فعلی سلاح های مدرنی نظیر MCX یکسری قابلیت های فوق العاده ماژولار نظیر تعویض سریع طول لوله و تغییر سریع کالیبر بین 5.56 و 300 بلک اوت را دارا هستند که خب این کالیبر در کشور ما اصلا موجود نیست…
در حال حاضر به نظر میرسد که سلاح مصاف به عنوان سلاحی مدرن برای یگان های اصطلاحا نمونه بخشی از نیرو های مسلح از جمله تیپ 65 نوهد در نظر گرفته شده است. گزینه ای که در صورت عدم امکان خرید خارجی و وجود کیفیت و دوام مناسب در محصول نهایی انتخاب خوبی برای این نیرو ها می باشد، اما موارد زیاد دیگری غیر از خود سلاح در میزان تاثیرگذاری مثبت یا منفی مصاف در توان رزمی نیرو ها تاثیر گزار هستند. از جمله این موارد استفاده از تجهیزات جانبی مدرن و تجهیزات اصطلاحا “فورس مولتیپلایر” یا چند برابر کننده قدرت می باشد.
اگرچه سلاح مصاف با استفاده از ریل های پیکاتینی امکان بهره از انواع تجهیزات اپتیکی مدرن را فراهم می آورد، تا بحال روی این سلاح تنها نمونه هایی از سایت های رد دات بی کیفیت تک لنزی چینی دیده شده اند که در واقع مناسب استفاده در بازی های تفریحی ایرسافت هستند و نه استفاده نظامی. در مدل های تحویلی این سلاح به نیرو های تیپ 65 نیز هیچ تجهیزات جانبی بر روی سلاح دیده نمیشود که قطعا محل نیاز هستند.

موضوع دیگری که در کارایی این سلاح تاثیر بسیار بالایی خواهد داشت، آموزش مناسب نیرو ها با توجه به تازه ورود بودن این پلتفرم به بسیاری از یگان ها و نبود پیش زمینه مناسب کار با آن است.
و البته مهم ترین قسمتی که میتواند در بکارگیری موفق و تولید انبوه سلاح مصاف تاثیر بگذارد، کنترل کیفیت یاquality control خط تولید سلاح در تولید انبوه خواهد بود. مسئله کنترل کیفیت چیزیست که در اکثر تولیدات انبوه صنایع دفاع میتوان گفت غایب است و در برخورد با ظرافت و کیفیت مورد نیاز در طرح مصاف، نبود کنترل کیفیت مناسب می تواند فاجعه بار باشد.
در آخر در نظر داشته باشید علیرغم اینکه امروزه در اکثر کشور های دنیا در بحث بکارگیری سلاح های نظامی به خصوص در امور تست و هزینه، برای جلوگیری از فساد های احتمالی و دریافت بهترین نتیجه، مسیر شفافیت در اطلاعات پیش گرفته شده است، در کشور ما متاسفانه اطلاعات زیادی از مراحل بکارگیری سلاح ها منتشر نمی شود.
به عنوان مثال اگرچه سلاح مصاف در تست های میدانی (در سطح بسیار کوچک) تیپ 65 ارتش شرکت کرده است، نتایج این حضور رسما اعلام نشده است و در واقع تنها اطلاعات در دسترس، گفته های غیررسمی نقل شده از اعضای تیپ 65 در خصوص این سلاح است که بر مبنای آن ها به نظر میرسد این نیرو ها رضایت بالایی از این سلاح نداشته اند و علیرغم این موضوع این سلاح در سطحی کوچک تحویل این تیپ داده شده است. (صد البته این روایت ها اگرچه از منابعی معتبر هستند، اما غیر رسمی بوده و قابل استناد نیستند).
از هزینه ی تحقیق و توسعه این سلاح، هزینه نهایی تولید هر قبضه، سازمان ها و شرکت های دخیل در توسعه و تولید و بسیار دیگر موارد این چنینی نیز اطلاعاتی در دست نیست که همگی باعث سخت تر شدن داشتن نظر قطعی نسبت به این سلاح شده و البته در مواردی این شدت در عدم شفافیت باعث بروز شک و شبهه هایی می شوند.
نهایتا امید آن است که مصاف سلاحی مناسب و در شان نظامیان کشورمان ظاهر شود و در صورت وجود نقاط ضعف و کاستی ها نیز با کسب تجربه و پذیرش انتقادات هرچه سریعتر بهبود های مورد نیاز و طرح های پیشرفته تر ارائه شوند.
بروزرسانی:

با توجه به تعداد زیاد سوالات ارسال شده درخصوص نقش موسسه فرهنگی مصاف در رابطه با سلاح مصاف لازم به ذکر است که این سلاح هیچ گونه ارتباطی با این موسسه فرهنگی نداشته و با کانسپت سلاح ذولفقار که توسط این موسسه رونمایی شده است کاملا متفاوت است.
[author title=”نویسنده: سید محمد صالح هاشمی” image=”http://”]امیدواریم که مطالب فوق برایتان مفید واقع شده باشد.[/author]
[button color=”red” size=”small” link=”https://www.jangaavaran.ir” icon=”” target=”false” nofollow=”false”]نوشته شده برای وب سایت جنگاوران[/button]



