جنگ جهانی دومجنگ ها و عملیات های نظامی

نبرد کورسک

نبرد کورسک

نبرد کورسک

گرداوري و ترجمه:عبدالحميد تارخ

 چاپ شده در ماهنامه جنگ افزار  فروردین 89

نبرد کورسک نام بزرگترین نبرد زرهی تاریخ طی جنگ جهانی دوم است که بین ارتش سرخ شوروی و ارتش المان نازی در نزدیکی شهر کورسک در ژوئیه و اوت سال 1943 اتفاق افتاد.اين نبرد را بايد به نوعي نيز از اين لحاظ بزرگترين نبرد تاريخ دانست كه تاكنون در هيچ نبردي اين همه ميزان تسليحات و سرباز طي مدت كوتاه اي از بين نرفتند.این نبرد اخرین نبرد بزرگ ارتش المان در جبهه شرق با روسها بود و پیروزی ارتش سرخ در این نبرد باعث پیروی نهايي ان و فتح برلین توسط این ارتش شد.این نبرد بعد از شکست سنگين در استالینگراد بود و در ان زمان هیتلر عقيده داشت به دلیل برتری زرهی ارتش المان مي تواند با پيروزي در کورسک آبرويي برای خود دست پا کند.تصمیم بر ان بود که ارتش المان طی یک عملیات گاز انبوری با استفاده از برامدگی زمین در نزدیکی کورسک و طی یک حمله از جناحین ارتش سرخ كورسك را محاصره و ارتش شوروي را  در هم کوفته  وپیروز جنگ شوند ولی این نقشه لو رفت.از طرفی المانها برای دریافت تعداد بیشتری از تانک های جدید تایگر و پنتر عملیات را به تاخیر انداخت که مثل مسکو و استالینگراد باعث شد که روسها دست به ساخت استحکامات مورد نیاز بزنند.

از انجای که ارتش المان در استالينگراد خسارت بسیار شدید به خود دیده بود قصد داشت تا کمی تجدید قوا کند .ولی برای این کار باید جلوی حملات رو به رشد روسها گرفته می شد.ارتش المان در سال 1917 در غرب یک خط دفاعی با نام خط دفاعی لیندبورگ ایجاد کرده بود که شامل تعداد زیادی استحکامات بتونی با کمک سنگر تیربار و توپ های ثابت بود.ارتش المان قصد داشت همین نقشه را در شوروی نیز پیاده کند ویک خط دفاعی با نام پانتدروتان ایجاد کند تا نیرویها روس را از حرکت بازدارد تا زمان مناسب فرا رسد.این خط از يك طرف از لنينگراد یعنی شمالیترین نقطه موجود روسيه در اختيار المانها تا دریای سیاه در جنوب ادامه داشت. در فوریه سال 1943 فیلد مارشال مانستین که در نبرد سوم خارکف برای المانها پیروی به دست اورده بود یک خط دفاعی از از لنینگراد  تا شمال رستو برای ارتش ایجاد کرده بود.بسیاری از فرمانده هان ارتش المان با تقویت این خط دفاعی برای جلوگیری از حملات روسها تا تجدید قوا بیشتر موافق بودند و جالب اینکه بر خلاف همیشه هیتلر نیز با نظر فرمانده هانش موافق بود.ولی مانستين مخالف بود و معتقد بود که باید طی یک حمله پیش گیرانه زود هنگام به کورسک قبل از اینکه روسها در جنوب به پيروزي هاي  بیشتری دست يابند توان انها را در هم کوبید.با وجود این هیتلر به دلیل نابساماني در لشکرهای زرهی ارتش المان این درخواست حمله را تا ژوئیه و رسیدن تانک های پیشرفته تر تایگر  و پنتر به عقب انداخت.فرمانده هان ارتش المان  به این نقشه بسیار امید بسته بودند زیرا امید بود دوباره برتری در شرق با این عملیات به دست اید.

تانك تايگر نقش عمدهاي در نبرد داشت و تعدادش بسيار كم بود.در اينجا يك تانك تايگر در كورس در حال شليك به يك هدف در فاصله 250 متري
تانك تايگر نقش عمدهاي در نبرد داشت و تعدادش بسيار كم بود.در اينجا يك تانك تايگر در كورس در حال شليك به يك هدف در فاصله 250 متري

نقشه المانها

دو طرح یکی توسط مانستین و دیگری توسط ژنرال هریس داده شدولی در نهایت هیتلر که بعد از استالینگراد هدایت کارهای روزمره ارتش را به دست گرفته بود نقشه خود را جانشین این دو نقشه کرد.طرح حمله این بود که از ارتش نهم المان كه در شمال شهر قرار داشت  به طرف جنوب حركت کرد و با عبور از رودخانه اورال خود را به پشت شهر برساند و از طرفی نیز ارتش چهارم به فرمانده ای ژنرال هوت  از طرف خارکوف به طرف شمال حرکت کرده و از طرف جنوب شهر خود را به پشت شهر رسانده و با الحاق به ارتش نهم که از روبروی می امد ارتش شوروی در کورسک را محاصره کند.قرار شود این دو سپاه در شرق کورس با هم ملاقات کنند ولی اگرنقشه خوب پيش می رفت این دو سپاه اجازه داشتند که به تنهایی دست به تعقیب نیروهای روس به سمت شرق بزنند.اول قرار بود عمليات در 5 می سال1943 انجام شود ولی این تاریخ به 12 ژوئیه به عقب افتاد،پیاده کردن نیرو در جنوب ایتالیا باعث شد این تاریخ دوباره به عقب بیفتد و به 20ژوئیه موکول شد.المانها به این حمله بسیار امید داشتند.حمله از دو جناه به عقبه نیروهای روسی مستقر در کورسک باعث میشد که ارتش شوروی به سرعت یا عقب بنشيند ویا محاصره شود(شبیه ارتش ششم المان در استالینگراد)از طرفی چون المانها قصد داشتند برای این عملیات از تانک های خود به عنوان نوك  خط حمله ارتش استفاده کنند که یاد اور حملات برق اسای ارتش المان تا قبل از باطلاق روسیه بود اميد بود که یک پیروزی بزرگ بدست ايد.با وجود این برای بسیاری از فرمانده هان الماني  این سئول مطرح بود که با در نظر گرفتن پیاده شده نیروهای متفقین در جنوب اروپا و به احتمال زیاد در اینده نچندان دور در فرانسه اصلا چه اهمیتی دارد که ما به کورسک که نه شهر مهمی بود ونه راهبردی حمله کنیم.

نیروی عمل کننده در این عملیات شامل پنجاه لشکر ارتش المان بود که شامل 17 لشکر زرهی و مکانیزه که شامل لشکرهای مشهور اس اس وافن،لشکر ادولف هیتلر،داس ریچ و توتنکوپف بودند که در قالب دو سپاه گرد هم امده بودند.این نیرو ها از تانک های مدرن تایگر و پانتر و زره کوب های جدید فردینانت مجهز به توپ 88 میليمتری بهره می بردند.این تانکها را تعداد زیادی توپ که حجم اتش مخوفی را به ارتش المان میداد همراهي میکردند.ارتش المان برای اینکه بتواند ارتش شوروی را سردرگم کند تا انها از ارایش نیروهای المان سردرنیاورند صدایی تانک را ضبط کرده و از بلنگو برای خطوط روسها پخش می کردند تا انها متوجه جابجای یا عدم جابجای المانها نشوند اگرچه این تاکتیک عموما بی ثمر بود.

نقشه روسها

روسها نیز در حال برنامه ریزی برای یک حمله از کورسک و یورش به خطوط دفاعی المان در خارکوف و اورال و شکستن این خطوط دفاعی بودند.روسها به خوبی متوجه حمله اینده المانها بودند.یک حلقه از زبده ترین جاسوسان روس در سوئیس از نقشه حمله غافلگیر کننده المانها به کورسک پرده برداشته بودند.از طرفی جا به جای های زیاد و افزایش تانک های المانی در کناره رود اورال و خارکوف خود برای روسها زنگ خطر یک حمله غافلگیر کننده بود.ژنرال ژکوف که در مسکو و استالینگراد سر المانها را به سنگ کوفته بود معتقد بود که حمله المان ا در تاریخ 8 اوریل انجام خواهد شد.در شوروی همه می دانستند که یکی از دلایل عدم موفقیت المانها در استالینگراد و مسكو تا حدی زمستان و سرما بود ولی عملیات جدید المانها در تابستان انجام میشد.ان به این معنا بود که عملیات رعد اسای المانها اينبار مزاحمان کمتری(شامل برف و باران)دارد.استالین معتقد بود که با در نظر گرفتن لو رفتن عملیات المانها ،انها (روسها)باید پیش دستی کنند و با حمله به خطوط  المانها انها را به هم بریزنند ولی ژنرال ژکوف نظر دیگری داشت و طی نامه ای در 8 اوریل 1943 به استالین می نویسد”من صلاح نمی بینم که ما نیروهای خود را با یک حمله به المانيها به خطر بیندازیم.بهتر است انهابه خطوط دفاعی ما حمله کرده و تانک های خود را از دست دهند وبعد ما یک ضد حمله انجام دهیم”

تاخیر چهار ماه ارتش المان در اغاز عملیات بازهم ب روسها این فرصت را داد تا در دو طرفی که المانها قصد حمله داشتند یعني صاحل رود اورال در شمال کورسک و منطقه خارکوف در جنوب کورسک دست به ساخت استحکامات بزنند.ده ها هزار شهروند روس دست به کندن خندق و چاله های بسیار بزرگ زدند که تانکها نمی توانستند از انها رد شوند.از طرفی ارتش سرخ بلافاصله دست به گرداوری تعداد زیادی نیرو، شامل یک میلیون و سیصد هزار نفر سرباز،3600 تانک،20000 توپ و 2796 هواپیما گرديد تا بتواند حمله المانها را مهار کند.البته این یک میلیون و سیصد هزار سرباز روس تنها 26% ارتش سرخ را شامل مي داد كه براي ديگر تجهيزات نيز شامل تنها 46% تانکها،35%هواپیماها و 26% توپ های در خدمت ارتش سرخ بود که خود نشان دهنده این بود که روسها تبديل به چه ارتش عظم الجثه شده بودند.مشکل المانها این بود که انها می خواستند تا زمان به خدمت گرفتن تعداد کافی از دو تانک تایگر و پنتر اغاز نبرد به عقب بیفتد ولی وضعیت بد اقتصادی المان باعث میشد که هر بار اغاز عملیات به عقب بیوفتد.بخش از نیروهای ارتش شوروي را مردانی تشکیل میدادند که در استالینگراد جنگيده بودند ولی حدود یک میلیون از سربازان تازه به خدمت ارتش سرخ  گرفته شده بودند.این مسئله به دلیل تاخیر بسیار المانها در اغاز عملیات از زمان لو رفتن عملیات تا زمان اغاز ان بود.ارتش سرخ یک خط دفاعی محدبی شکل را در مقابل حرکت نیروهای المانها در شمال  که قرار بود از رود اورال رد شوند ایجاد کرده بودند.تعداد زیادی توپ در این خط دفاع مستقر بودند که وظیفه این را داشت که با اتش غیر مستقیم جلوی حرکت نیروهای المان را که از اورال عبور کردند را بگیرد.همچنین تعداد زیادی توپ23 و57 میليمتری ضد تانک برای جلوگیری از پیشروی ارتش نهم المان که بیشترین یگان زرهی را داشت در خط مستقر شده بود.ارتش المان این بار میخواستد خطوط ارتش سرخ را با تانک های جدید پانتر و تایگر در هم بريزد از این رو مهندسين ارتش سرخ نیز یک خط دفاعی کاملا ضد تانک را اماده کرده بودند.امار نشان میدهد که 503000 مین ضد تانک و 439000  گودال مین  برای کاشت مین به خدمت گرفته شده بود که با در نظر گرفتن طول این خط محدبی شکل به ازاء هر کیلومتر 1500 مین و 1700 گودال مین.تمامی طول این خط را گودال های ضد تانک و همچنین موانع بتنی بلندی که تانک نمي توانستند از ان رد شوند و یک عدد نجومی به متر از سیم خاردار شاهکار مهندسی دفاعی روسها را تشکیل میداد.حتی بدون اینکه در نظر بگیریم عمليات حمله به کورسک توسط جاسوسان شوروی لو رفته بود،مسئله این بود که المانها با سر صدای بسیار در حال تجمع نیروها برای حمله بودند و فریب کارهای اینها نیز اصلا کار به جای نمی برد و حتی بدون جاسوسان نیز شوروی می توانست بفهمد که المانها خیالی در سر دارند.ولی برعکس ارتش شوروی به خوبی پنهانكاري کرد.استحکامات روسها به خوبي استتار می شد و معمولا کارگران در تاريكي شب کارهای اساسي را انجام میدادند.هواپيما ها به فرودگاهای نامرغوب و با وظعیت بد عملياتي در پشت خط اعزام مي شدند و به خوبی استتار شده بودند به طوری که کمتر کسی از المان فکر میکرد که این فرودگاه های قراضه اصلا به کار ایند.تا زمان حمله المان و انهدام نیروهای شان انها اصلا متوجه لو رفتن عملیات نشدند. از طرفی نیروي هوایی شوروی خود را برای یک رویایروی بزرگ با المانها اماده میکرد.انها برای اولین بار قدرتی به مراتب بیشتری از المانها داشتند و از جنگنده های جدید میگ3،لا5 و یاک 1 و7 بهره مي بردند که توان مشابه با جنگنده های المانی  بی اف109 و فوک ولف190 را داشتند.از طرفی تعداد زیادی از با تجربه ترین خلبان المان از دست رفته بودند در حالی که روسها خلبانان با تجربه را به خدمت گرفته بودند که در مسکو و استالینگراد جنگیده بودند. روسها تنها طی سال 1942 حدود 13000 خلبان تربیت کرده بودند که به طور متوسط هر کدام در 13 تا 15 نبرد شرکت داشتند.از طرفی نیروی هوایی سرخ بر خلاف تمام جنگ این بار به طور چشمگیری برتر از نیروی هوایی المان بود و دیگر تنها دفاع نمی کرد بلکه به طور مرتب بر ضد پایگاه های هوایی ارتش المان عملیات انجام میداد.در بقی شاخه ها نیز شوروی دیگر ان شوروی سال 1942 نبود در عرض شش هفته اکثر تجهيزات باقی مانده از نبرد استالینگراد تعمیر شده بود و انها در حال تولید تانک جدید و كارامد تی34 بودند.تولید این تانک به طور فزاينده ای رو به افزایش بود و 2851 عراده در سال 1943،3619 عراده در سال 1944 و 3255 عراده در سال 1945 از این تانک تولید شد.

از طرفی مانستین چهار ماه قبل از اجازه هیتلر برای حمله 90 تانک سنگين الفینت،79 فروند هواپیمای حمله به زمین هنشل 129،270 عراده تانک تایگر1،و دو جین تانک به غنیمت گرفته شده تی34 به خدمت داشت.در مجموع مانستین 3000 تانک،2110هواپیما و نهصد هزارسرباز برای نبرد در کورسک گرد اورده بود که بزرگترین تجمع نیروهای المانی از اول جنگ در یک نقطه بود.با وجود این هیتلر هنوز نسبت به کافی بودن این تعداد نیرو شک داشت.البته شايد این تردید هیتلر بی دلیل نبود زیرا هر لحظه احتمال یورس نیروهای متفقین به غرب اروپا از فرانسه وجود داشت و از طرفي 40% از نيروي هوایی المان همکنون در شمال افریقا مستقر بودند و برای اولین بار نیروي هوایی المان نتوانسته بود برتری هوایی را حتی به طور نسبی نصيب خود کند.پیشروی زرهی بدون پوشش هوایی معنی نداشت وقتی که تعداد زیادی هواپيمای حمله به زمین فوق کارامد ايليوشين2 روسی انتظار المانها را مي كشيدند.سرانجام دستور رسید که باید در 5 ژوئیه حمله اغاز شود.ولی اولین سری حملات در نیم شب 4 ژوئیه سال 1943 اغاز شد.حملات زودتر از ز‍مان برنامه ريزي شده اغاز شد چون ديگر نمي شد بيشتر از اين معتل ماند.

سربازان روس در جبهه شمال كورس در استحكامات خود انتظار نيروهاي الماني را ميكشند
سربازان روس در جبهه شمال كورس در استحكامات خود انتظار نيروهاي الماني را ميكشند

ليست تجهيزات هر دو طرف

نام كشور شوروي المان
تعداد سربازان يك ميليون و سيصد هزار نفر نهصد هزار نفر
تعداد تانك 3600 عراده 3000 عراده
تعداد هواپيما 2729 فروند 2110 فروند

اغاز نبرد

در بعد از ظهر همان روز بمب افکن های اشتگو برای ايجاد شکاف در خطوط دفاعی روسها در خارکوف 10 دقیق بمب باران کوبنده را اغاز کردند وبعد توپ خانه المان با تمام توان شروع به اتش کرد.همزمان سپاه سوم زرهی ارتش المان پیشروی خود را از خارکوف به طرف زویدوفکا منطقه ای در جنوب کورسک برای دور زدن کورسک اغاز کردند.لشکر 11 زرهی نیز حملات خود را از شمال کورسک به طرف منطقه بلتوو اغاز کرد.به زودی بلتوو توسط لشکر11 زرهی محاصره شد.لشکر 3 زرهی نیز که در حال تکمیل محاصره بلتوو بود با مقاومت سرسخت روسها مواجه شد و تا نیم شب درگیری 5 ژوئیه درگیری شدید را با انها داشت.

در ساعت 2:30 شب 5 ژوئیه ارتش سرخ با 3000 توپ اتش بسیار سنگین را به طرف شمال و جنوب کورسک اتش کرد تا پیشروی المانها را برای محاصره کورسک کند کند.همچنین با اتش بارای توپ خانه روسها به طرف توپ خانه المانها 100 توپ المانی از بین رفت.اگرچه این گلوله بارانها سرعت حرکت المانها را تا حدی کم کرد ولی تعداد تلفات انها بسیار کنم بود.برای تفکیک درست میدان جنگ اول به سراغ بخشی از نیروهای المانی می رویم که از شمال کورسک برای محاصره این شهر وارد عمل شدند .

یورش از شمال

از همان روز 5 ژوئیه که اولین روز حملات زمینی بود در شمال کورسک ارتش نهم با مقاومت شدید روسها مواجه شد.طی حمله المانها در طول یک خط 45 کیلومتری انها با تعداد زیادی ميدان مین مواجه شدند که پاک سازی انها زیر اتش شدید توپ خانه روسها بسیار دشوار بود.تنها تعداد کمی خودروی مین روب وجود داشت که انها هم زیر اتش شدید روسها موفق نبودند.از طرفی ميدانهاي مین به خوبي توسط سنگرهای تیربار پوش داده شده بود تا پاكسازي انها توسط نيروهاي پياده مشكل شود.از طرفی تانک سنگین چون تانک الفانت اگرچه دارای یک توپ88 ميليمتري بی نظیر در نبرد بود ولی دچار يك عيب بزرگ بود ان نیز نداشت تسلیحات ثانيه مانند مسلسل به اندازه کافی بود که به راحتی باعث میشد که سربازان پیاده به ان نزدیک شوند.یک  خدمه اين تانک در خاطرات خود اورده.سربازان مسلح روس در حالی که مسلح به نارنجک و مین دستی بودند به سرعت در حال نزدیکی به تانک ما بودند ما در نبود مسلسل مجبور بودیم با اتش توپ (با در نظر گرفتن سرعت گلوله گذاری دستی)به طرف انها که از جهات مختلف به طرف تانک مي امدند شلیک كنيم.یکی از دلایل عدم پيروزي المانها در دور اول حملات عدم هماهنگی نیروهای المانی و برنامه ریزی دفاعی درست انها بود.نیروهای زرهی المانی در در طول جبهه پخش بودند و در نقاطی که نوک حمله المانها بود تمرکز قوا به خوبی دیده نمی شد.از طرفی روسها نیز بسیار خوب خطوط دفاعی خود را بنا کرده بودند.در نقاطی که احتمال می دادند المانها بیشترین ضربات را بزنند بیشترین تجهیزات و کلفت ترین خط را داشتند و در مابقي نقاط خط دفاعی بسیار نازک بود.لشکر 13 ارتش شوروی که در قوس کمند دفاعی روسها در شمال قرار داشت به خوبی توانست بود با کمک نیروهای پیاده و سلاح های ضد تانک از پیشروی المانها به طرف کورسک جلوگیری کند.

توپ ضد زره 57 ميليمتري اصليترين سلاح ضد تانك روسها در كورس بود.
توپ ضد زره 57 ميليمتري اصليترين سلاح ضد تانك روسها در كورس بود.

البته المانها پيروزي هاي نيز داشتند.روسها پيش بيني كرده بودند كه حملات اصلي المانها از شمال انجام شود از  اين رو حتي در برخي از نقات در قوس خط كماني شكل دفاعي روسها عرض خط دفاعي به 20 كيلومتر نيز مي رسيد ولي ارتش نهم سرانجام با كمك نيروهاي تقويتي توانست تا حدي از كناره اي خطوط دفاعي روسها كه دفاع كمتري داشت تا حدي نفوذ كند.يكي از دلايل پيشروي المانها در خط دفاعي روسها تا حدي به استفاده كمتر روسها از تانك طي مراحل اوليه نبرد بر ميگردد و با اضافه شدند پياده نظام تقويتي به ارتش نهم المان انها توانستند در مقابل پياده نظام روسها كه با چالاكي به تانك هاي الماني حمله ميكردند مقابله بيشتري كنند.تا 7‍ژوئيه ارتش نهم توانست در بين لشكر 13 شوروي نفوذ كند.با وجود اين بررسي نقشه نشان ميدهد كه تاكتيك دفاعي روسها در شمال كورس بسيار عالي عمل كرد.در حالي كه در هنگام شروع حمله المانها در 5ژوئيه ميدان نبرد در 45 كيلومتر پهنا داشت يك روز بعد به 40 كيلومتر، در 7 ژوئيه به 15 كيلومتر و در 8 و9 ژوئيه به 2 كيلومتر كاهش پيدا كرده بود. دليل اين كاهش پهنا ميدان نبرد براي المانها اين بود كه انها بلافاصله متوجه شدند براي شكستن خطوط دفاعي روسها بايد به سرعت نيروهاي خود را در يك نوك حمله متمركز كنند بجاي اينكه در يك پهناي 45 كيلومتري براي عقب زدن وسيع دشمن به كار برند.با وجود اين تمركز قوا باز وضعيت بهتر نشد.سرعت پيشروي المانها هر روز كمتر مي شد به طوري كه از روزي 4 كيلومتر در دو روز اول جنگ به 2 كيلومتر پيشروي در روزهاي بعدي كاهش پيدا كرده بود.تا 10 ژوئيه ارتش نهم المان در شمال كاملا متوقف شده بود.جلوگيري و متوقف كردن پيشروي رعد اساي ارتش المان براي روسها امكان نداشت جزء با كنترل صحيح اتش .استفاده گسترده از سلاح هاي ضد تانك و كمك از توپ خانه و خمپاره اندازها براي حمله به تانك هاي الماني كه سلاح اصلي انها در حملات رعد اسا بود باعث زمين گير شدند المانها شد.از طرفي سيم خاردارها و سنگر هاي تيربار نيز از پياده نظام المان تلفات زيادي گرفت.با توقف ارتش 9 المان ژنرال ژكوف روس در 12 ژوئيه دستور انجام عملايت كوتزف را بر عليه المانها با كمك ارتش 3 و 11 زرهي داد.اين حمله تاكتيك روسها را كاملا براي المانها مشخص كرد.ژكوف از 5 ژوئيه تا 12 ژوئيه صبر كرد تا ارتش نهم بخش عمده توان زرهي خود را در درگيري با خطوط دفاعي روسها از دست بدهد و بعد با هزاران تانك از جناهين ارتش نهم كه دو لشكر 9 و 2 زرهي قرار داشتند و بر اثر نبرد با خطوط دفاعي روسها بسيار ضعيف شده بودند المانها را در هم بكوبد.

نقشه پیشروی المانها در خطوط روسها
نقشه پیشروی المانها در خطوط روسها

از روز اول نبرد در 5 ‍ژوئيه نيروي هوايي شوروي براي در هم كوبيدن نيروي هوايي المان وارد نبرد شد.تلاش اين نيرو در بمب باران پايگاه هاي هوايي المان براي از بين برد توان پشيباني هوايي ارتش المان گذاشته شده بود و البته تا اندازه زيادي نيز موثر بود.تنها مشكل اين بود كه جنگنده هاي شكاري روسها از پايگاهاي دورافتادتري نسبت به ميدان نبرد براي اسكورت بمب افكن ها بلند مي شدند و معمولا مجبور بودند به دليل اتمام سوخت زود به پايگاه هاي هوايي خود برگردند و در ان زمان بود كه سر كله شكاري هاي الماني پيدا مي شد.نيروي هوايي شوروي به سرعت 120 جنگنده خود را از دست داد.از طرفي المانها تلاش مي كردند به وسيله بمب افكن هاي اشتوگا تا انجايي كه مي توانند خطوط دفاعي روسها را براي افزايش سرعت پيشروي سپاه نهم زير بمب باران قراردهند.اين نيرو در روزهاي اول با تمام قوا با ارتش سرخ در افتاد ولي با افزايش تعداد شكاري هاي روس در اسمان ، به سرعت برتري هوايي از دست المانها در رفت و اكثر اوقات بمب افكن هاي اين نيرو بدون اسكورت شكاري ها وارد كارزار مي شدند.از روز ششم ژوئيه درگيري عظيمي در اسمان بين شكاري هاي دو طرف براي حفظ برتري هوايي در جريان بود.يكي از مشكلات روسها اين بود كه نيروي زمين هيچ ساز وكار موثري براي ارتباط با نيروي هوايي نداشت.در بسياري از مواقع نيروهاي روس يك منطقه را اشغال ميكردند ولي از انجا كه نمي توانستند به نيروي هوايي خود اطلاع دهند كه اين منطقه همكنون در دست ماست مورد بمب باران نيروي هوايي خودي قرار گرفته و تلفات بر اثر اتش خودي بر جاي ميگذاشتند.در حالي كه لفسران رابط هوايي در نيروي زميني المان به خوبي با بيسيم خلبان الماني هدايت اتش ميكردند.

سربازان پياده الماني درحال حركت در كنار يك تايگر.در جبهه شمالي تا زماني كه پياده نظام المان به جنگ پياده نظام روسها نرفت از دست تانكها كار زيادي بر نيامد.
سربازان پياده الماني درحال حركت در كنار يك تايگر.در جبهه شمالي تا زماني كه پياده نظام المان به جنگ پياده نظام روسها نرفت از دست تانكها كار زيادي بر نيامد.

نيروي هوايي المان براي انجام عمليات پشتيباني هوايي از نيروهايش به يك بار حتي تا 100 هواپيما را با هم از زمين بلند مي كرد كه در يك منطقه مشخص به عمليات مي پرداختند كه تاثير زيادي در نبرد داشت.در دفتر روزانه سپاه 19 زرهي ارتش شوروي امده است كه”هنگامي كه تانك هاي ما به دشمن حمله ميكرندند،المانها با اتش شديد توپ خانه و تانك هاي سنگيني كه در پناه گاه بودند سرعت حركت تانك هاي ما را مي گرفتند تا سركله حدود 100 فروند هواپيمايشان پيدا شود.تلفات ما در چنين زماني بسيار زياد مي شد و ما مجبوريم كه تانك هاي خود را به مواضع قبليشان برگردانيم.” البته روسها نيز اينگونه حملات هوايي شديد را برنامه ريزي ميكردند.در 6 ‍ژوئيه لشكر47 از ارتش نهم از شمال توانست خطوط دفاهي لشكرهاي 17 پياده و 16 زرهي را در هم بكوبد كه براي جلوگيري از پيشروي لشكر 47 زرهي المان بلافاصله 299 فروند جنگنده روس به پرواز در امد.حملات هوايي بر ضد اين لشكر بسيار موفق بود هواپيماهاي ايليوشين 2 روسي توانستند اين لشكر را وادار به عقب نشيني كنند در حالي كه تنها يك جنگنده از دست رفت.ولي همان طور كه گفته شد نيروي هوايي المان در پشتيباني از نيروها زمينيش روز به روز افول ميكرد. براي نمونه در 5 ژوئيه اين نيرو براي پشتيباني از نيروها با جنگنده هاي اشتوگا در دو نوبت يكي 647 و ديگري 582 سورتي پروازي داشت در حالي در روز بعد اين ميزان به 289 تا 169 سوريي كاهش پيدا كرد.دليل عمده اين كاهش نبود سوخت كافي در گردان هاي پرواز به دليل تحريمات شديد بر عليه المان بود.در يك حمله موفق ديگر در 7 ژوئيه نيروي هوايي رشووي تواسنت 60 تانك 34 زره پوش الماني را از بين ببرد بدون اينكه تلفاتي داشته باشند.البته نيروي هوايي شوروي نيز تلفات سنگين داشت كه بيشتر به دليل عدم برنامه ريزي و مهارت كم فرماند هان بود.براي نمونه عدم ملاقات به موقع شكاري هاي اسكورت ، با بمب افكنها در اسمان طي يك عمليات در 7 ژوئيه باعث شد كه 7 فروند جنگنده فوك ولف190 الماني زودتر از شكاري ها اسكورت به بمب افكن هاي روس برسند و 30 بمب افكن را سرنگون كنند.تلفات نيروي هوايي شوروي بيشتر بر اثر اتش رزم هوايي بود تا سلاح هاي  ضد هوايي المانها.در نهايت در سه روز اول جنگ نيرويهوايي المان 39 فروند هواپيما از دست داده بود كه اين رقم براي روسها 386 فروند بود.با وجود اين نيروي هوايي شوروي برتر بود كه دو دليل عمده ان يكي پر تعداد بودن اين نيروي وتوان فني در نگهداري  و عملياتي هواپيماها بود و دليل دوم  موفقيت بيشتر نيروي هوايي روسها با وجود تلفات زياد عدم حضور موثر نيروهايي المان در اسمان ان هم به دليل مشكلات فني و يا نبود سوخت بود.

همان طور كه گفته شد در 12 ژوئيه بعد از 7 روز از اغاز حمله المانها بعد از تنها 12 كيلومتر پيشروي از سوي شمال المانها كاملا متوقف شده بودند و از طرفي ژنرال ژكوف يك حمله كوبنده را بر عليه انها اغاز كرده بود.تنها راه حل در حال حاضر ورود سريع نيروي هوايي المان براي جلوگيري از نابودي ارتش نهم در شمال بود.در 16 ژوئيه نيروي هوايي المان يك حمله بسيار وسيع را بر ضد نيروهاي ژنرال ژكوف انجام داد.در اين روز اين نيرو با انجام 1595 سورتي پرواز در روشنايي روز واحدهاي زرهي ارتش سرخ را به سرعت زير اتش هوايي گرفت و حركت انها را كند كرد.ولي تنها يك روز بعد در 17 ژويه نيروي هوايي شوروي وارد ميدان شد تا حملات هوايي المان را مهار كند.از رو نيروي هوايي المان مجبور شد در ارتفاع بالاتري دست به بمب باران هوايي بزند كه داراي دقت كمتري بود.نيروي هوايي شوروي داراي تعداد بيشتري هواپيما در وضعيت مناسب و از همه مهمتر داشتن بنزين براي هواپيماها باعث شد كه حتي در ان حمله شد نيروي هوايي المان باز شوروي بتواند بر ضد مواضع انها با 350 فروند هواپيما دست به عمليات نظامي بزند.حملات هوايي المانها چندان به دليل مداخلات نيروي هويي شوروي موثر نيوفتاد و تنها 24 تانك 31 كاميون ارتش شوروي از بين رفت اگرچه در اين دو روز 16 و17 ژوئيه 90 فروند هواپيماي ارتش شوروي سرنگون شد.يك حمله بزرگ ديگر با 1100 سورتي پروازي توسط المانها در 18 ژوئيه انجام شد كه اين بار نيز تنها 50 دستگاه تانك و عدبات زرهي روسها از بين رفت.در 19 ژوئيه يك حمله سراسري ديگر توسط نيروي هوايي المان براي عقب راندن نيروهاي روس كه در خانتونتس كه نيروهاي الماني را به بخش تقسيم كرده بود انجام شد ولي بازهم به جاي نرسيد.نيروي هوايي المان از 16 تا 19 ژوئيه تمام تلاش خود را كرد ولي موفقيتش بسيار اندك بود.در اين سه روز هر خلبان اشتوگا گهگاه تا شش پرواز در يك روز براي خود ثبت كرد.بزرگترين دغدغه نيروي هوايي المان  نابودي تانكهاي روسي بود ولي انها مهمات خاصي براي اين كار در دست راس نداشتند.انها براي انهدام تانك ها از انواع بمب هاي هاي هدايت شونده راديويي  پرتابي از بمب افكنهاي هنشل 129 نيز بهره بردند ولي معمولا به دليل عدم اموزش درست كاربران و خدمه اين بمب ها كاري از پيش نمي برد.استفاده از توپ با كاليبر بالا بر روي هواپيماها نيز يكي از راه هاي كلي بود.جنگنده اشتوگا كه از اول جنگ جهاني دوم همه كاره نيروي هوايي المان بود در برخي مدل هاي به توپ37 ميليمتري مجهز شده بود.خدمه تلاش ميكردند كه طي يك شيرجه از پشت تانك به ان شليك كنند زيرا تانك در قسمت عقب كمترين زره را دارد.ولي مسئله اين بود كه يك تانك از ديگاه يك خلبان در اسمان انقدر بزرگ نبود كه با دستگاهاي هدفگيري ابتداي در ان زمان به راحتي بتوان به قسمت پشت ان حمله كرد.بعدها معلوم شد كه اكثر تانك هاي كه بر اثر اتش هوايي در نبرد كورس از كار افتاده بودند كاملا قابل تعمير و قابليت بازگشت به خدمت را دارند.

از بالا ته پايين،تي34،تايگر و پنتر.تي34 از پنتر و تايگر زره كمتري داشت و داراي توپي كوچكتر نسبت به تايگر بود.تنها برگ برنده تي34 توليد در مقياس وسيع بود.
از بالا ته پايين،تي34،تايگر و پنتر.تي34 از پنتر و تايگر زره كمتري داشت و داراي توپي كوچكتر نسبت به تايگر بود.تنها برگ برنده تي34 توليد در مقياس وسيع بود.

سرانجام در 19 ژوئيه هم المانها و هم روسها در جبهه شمالي كاملا درب و داغان شده بودند.روسها نيز به دليل صدمات زياد نمي تواسنتد ديگر پيشروي كنند.ارتش نهم المان ديگر توان پيشروي نداشت و هيتلر به خوبي فهميد كه ديگر جنگ در جهبه شمال كورس  براي ارتش نهم المان ديگر به پايان رسيده.

عمليات در جنوب كورس

همزمان با اغاز عمليات در شمال كورس عمليات در جنوب نيز اغاز شد.ارتش چهارم زرهي به فرمانده اي ژنرال هوت متشكل از سپاه پانزر XLVIII  ،سپاه پانزر LII  و سپاه اس اس پانزر هر يك متشكل از سه لشكر زرهي ويا مكانيزه يك حمله سريع را به طرف دو سپاه روسي در جنوب ورونز انجام دادند(ورونز منطقه اي در جنوب كورس).اس اس پانزر در يك جبهه باريك به هر دو سپاه روس درگير شد و توانست انها را با عقب بزند.در جنوب نيز وضعيت براي ارتش المان بهتر از شمال نبود.عمليات لو رفته بود و روسها در اعضاي هر كيلومتر ،حدود 10 سلاح ضد تانك مستقر كرده بودند.از روز اول اگرچه پيشروي المانها در جنوب نسبت به شمال بهتر بود ولي دقيقا مانند شمال هر روز از پهناي جبهه كم مي شد و المانها براي نفوذ در عمق خطوط دفاعي روسها متمركز تر مي شدند.در روز اول جنگ در 5 ژوئيه پهناي ميدان نبرد 30 كيلومتر بود كه در 7 ژوئيه به 20 كيلومتر و در 9 ژوئيه به 15 كيلومتر كاهش يافت.همچنين سرعت پيشروي در روز اول يا همان 5 ژوئيه 9 كيلومتر در 8 ژوئيه 5 كيلومتر و در 12ژوئيه 2 كيلومتر بود تا اينكه سرانجام عمليات كاملا متوقف شد.

در جنوب نيز ميادين مين و اتش توپ خانه و خمپاره اندازها باعث كند شدن حركت نيروهاي ارتش المان شده بود.تنها در شب قبل از اغاز عمليات با پيش بيني بر نقشه هاي جديد المان در عرض يك شب90000 مين جديد سر راه انها توسط روسها كاشته شده بود.لشكر پانزر گراندر از لشكر تحت عمر سپاه مشهور زرهي المان يا همان اس اس پانزر در روز اول جنگ داراي 118 تانك مدرن تايگر و پنتر و پانزر3 و 4 بود ولي در 10 ژوئيه بعد از 5 روز از شروع نبرد تنها داراي 3 عراده تايگر،6 عراده پنتر،و 11 عراده پانزر3 و4 بود.همچنين سپاه XLVIII نيز از 200 تانك مدرن از همان چهار نوع نام برده شده در اول جنگ در 10ژوئيه 131 عراده ان نابود ويا در دست تعمير بودند وتنها 38 تانك عملياتي داشت.اين همه تلفات از انجايي بود كه روسها در ثبت ركورد بي نظيري تنها در يك روز در جنوب(6 ژوئيه) بيش ازيك ميليون گلوله توپ و خمپاره شليك كردند و از هر جا نيز مانند قارچ مين بيرون زده بود.با وجود تمامي اين استحكامات باز هم روسها مي ترسيدند كه نكند المانها از خطوط دفاعي انها عبور كنند از اين رو در جنوب روسها از چند ماه قبل تدارك يك نيروي بزرگ زرهي را ديده بودند كه ارتش پنجم نام داشت و شامل تعداد زيادي سپاه تانك مي شد.اين نيرو بعد از اطمينان از متوقف شدند المانها در 9 ژوئيه با كمك ارتش پنجم حمله  گسترده اي را برعليه المانها انجام دادند.از طرفي المانها در جنوب بعد از گذشتن از رودخانه دانتس مورد حمله ارتش 7 زرهي ارتش سرخ قرار گرفتند كه باعث شد زير گلوله باران شديد روسها تعداد زيادي از پل هاي متحركي كه انها بر روي رودخانه زده بودند نابود شده و رساندن تداركات به نيروهاي الماني كه از رود خانه رد شده بودند سخت شود.ارتش پنجم نيز با دو سپاه زرهي با تمام قدرت به لشكر مشهور اس اس پانزر درگير شد و انها را سرجاي خود ميخكوب كرد.ولي هم زمان ارتش چهارم زرهي المان توانست پيشروي كند و از اين روس ارتش پنجم ارتش سرخ مجبور شد به جاي عقب زدن اس اس پانزر سر جاي خود ايستاده و دفاع كند.البته ارتش پنجم توانسته بود بين اس اس پانزر و ارتش چهارم زرهي تا هدي شكاف ايجاد كند ولي خود در اين شكاف از هر دو طرف تحت محاصره بود.

خطوط دفاعی المان از شمال اروپا تا جنوب اروپا در سال 1943 قبل از نبرد کورس .

در صبح روز 12 ژوئيه ژنرال هوت تصميم گرفت با فشار بيشتر بر خطوط روسها با كمك ارتش چهارم زرهي نيروهاي ارتش پنجم زرهي ارتش سرخ را كه همكنون در يك طرفشان اس اس پانزر و در طرف ديگرشان ارتش چهارم بود به محاصره بكشند.در گرماي خفه كننده روز 12 ژوئيه در ساعت 8 صبح عمليات اغاز شد.نيروي هاي ارتش پنجم شوروي اول به شدت غافلگير شدند ولي به سرعت خود را جمع و جور كردند.المانها در اين حمله از 494  تانك و 90% توان توپخانه اي  خود بهره مي بردند.نبرد به سرعت ادامه داشت و براي هر دو طرف فاجعه بار در حال ادامه بود.مانشتين مي خواست با انجام اين عمليات با بازكردن يك شكاف در جبهه روسها در خاركوف به  (اوبيان) برسد ولي مسئله اين بود كه نه المانها مي توانستد حمله خود را سامان دهند نه روسها مي توانستند خطوط دفاعي خود را جمع و جور كنند.روسها نيز در مقابل 593 تانك و حدود 37 توپ خود كششي داشتند ولي تعداد  زيادي از انها را از دست دادند.نيروي هوايي روسي براي جلوگيري از پيشروي بيشتر نيرو هاي زرهي ‍نرال هوت با كمك 140 بمب افكن و 266 جنگنده در يك روز 893 سورتي پرواز بر عليه نيروهاي الماني انجام داد به طوري كه اس اس پانزر بر اثر اين حملات كاملا از هم متلاشي شده بود و توان زرهي ارتش المان در منطقه عقيم شد.از طرفي نيروي هوايي المان نيز 654 پرواز انجام داد و ضربات خورد كننده اي بر پيكر ارتش پنجم زد.تلفات نيروهاي روس معلوم نيست ولي گفته مي شود براي نمونه سپاه 29 زرهي ارتش پنجم كه مجهز به تانكهاي سنگين بود كاملا بر اثر نابودي تجهيزات منحل شد!!!سرانجام با فرا رسيدن سپاه 33 زرهي و سپاه 31 پياده روسها جلوي حركت ارتش المان گرفته شد و اخرين حمله المانها نيز متوقف شد.انها البته توانستند با تلفات زياد چند سرپل در ساحل شرقي رود دونتس به دست اورند.

با پايان اين نبرد هر دو طرف درب و داغان چيز زيادي ديگري برايشان باقي نماند و از همه مهمتر نه سربازان و نه فرمانده هان دل و دماغي براي نبرد نداشتند.معلوم نيست كه المانها و روسها تنها در اين نبرد يك روزه چقدرخسارت ديدند ولي امار براي روسها شامل 200 تا 800تانك از بين رفته و براي المانها از 80 تا 400 تانك حكايت ميكند.البته اين همه اختلاف در امار هنوزهم حل نشده است.اين نبرد بين  سپاه پنجم زرهي ارتش سرخ و سپاه اس اس پانزر بزرگترين نبرد زرهي تاريخ است كه كم باعث از بينم رفتن 500 تا 800 تانك دو طرف تنها در يك روز شد.

نبرد هوايي و استفاده از نيروي هوايي تاثير زيادي در جنگ براي دو طرف داشت.نيروي هوايي المان طي عمليات  در شمال طي حملات خورد كننده براي نمونه توانستند دو لشكر زرهي 57 و67 روسها را به طور كامل در هم بكوبند.البته روسها نيز اگرچه در رزم هواي موفق نبودند و تعداد زيادي از جنگنده هايشان توسط خلبانان الماني از بين رفت ولي تعداد بيشتر جنگنده هاي انها تاثير بسياري در كند شدند پيشروي المانها داشت به طوري كه بخش عمده دلايل عدم موفق لشكر Großdeutschlandدر شمال حملات هوايي روسها بود كه 80 تا 350 تانك خود را در عمليات هوايي از دست داد. البته براي روسها و المانها در استفاده از قدرت هوايي بايد تفاوت هاي قائل شد.روسها معمولا در حمله هوايي به نيروهاي الماني تلاش بر كند كردن سرعت پيشروي انها داشتند ولي المانها بيشتر تلاش در  كوبيدن خطوط دفاعي روسها  و كمك به نيروي زمين براي شكاف در اين خطوط ميكردند ولي البته گهگاه نيروي  هوايي المان تلاش در نابودي لشكرهاي روسي كه به نيرو هاي الماني ديگري شده  ميكرد.براي نمونه دو لشكر تانك روسي يك حمله همه جانبه به لشكر اس اس ادلف هيتلر در جبهه شمال انجام دادند،نيروي هوايي المان با كمك جنگنده بمب افمنهاي فوك ولف190 و بمب افكنهاي هاينكل 129 با كمك بمب هاي خوشه اي SD-2 تعداد زيادي از تانكهاي اين دو لشكر روس را منهدم كرد و لشكر ادولف هيتلر را از يك نابودي كامل نجات دادند.البته بعدها طي تحقيقاتي بر روي وسايل زرهي باقي مانده از نبرد كورس نشان داد شد كه اكثر تانك هاي كه در ان زمان به عنوان تانكهاي نابود شده شمارش شده بودند ، بعد ها دوباره تعمير شده و مورد استفاده قرار گرفتند.اگر چه  در هيچ نبردي  در طي جنگ جهاني دوم اين همه تانك در طي عمليات هوايي مورد حمله قرار نگرفت ولي اين نبرد نشان داد كه حملات هوايي تنها مي تواند به طور موقف تانكها را از صحنه نبرد خارج كند وگرنه اكثر انها قابل تعمير بودند(البته اين سخن مربوط به جنگ جهاني دوم است).در سال 1943 هيچ سيستم هدفگيري دقيقي براي بمب باران هوايي ان هم بر ضد هدف كوچكي مثل يك تانك وجود نداشت  و ثابت شد كه حتي برخورد يك بمب 50 تا 100 كيلوي در فاصله 20 متري يك تانك سنگين مانند تايگر يا تي34  نمي تواند خسارت عمده اي به ان بزند.راكتهاي هوا پرتاب نيز اگرچه از كلاهك قوي براي نابودي زره برخوردار بودند ولي دقت كمي داشتند و تنها خلبانان اميد داشتند با اتش رگباري اين راكتها (كه معمولا 127 ميليمتري بودند)بتوانند  تانكها را مورد هدف قرار دهند.دقيق ترين سلاح ضد زره در اين نبرد براي هواپيماها توپ هاي كاليبر بالا بود كه معمولا از توان نفوذ كم در زره تانك هاي مدرن برخوردار بودند.

 چرا ارتش سرخ اين همه در مقابل ارتش المان در كورس پيروزي به دست اورد بسيار مورد بحث است.روسها بسيار دليران ولي بي برنامه حمله مي كردند (با قبل شير ولي مغز كوسفند!!!)ولي البته همين حملات گتره اي باعث از پا درامدن ارتش المان شد.از طرفي بزرگترين دليل توقف ارتش المان در برتري روسها در نبرد ضد زره بود.اينجا تنها سلاح هاي ضد زره مثل مين ها و توپ ها نبودند، بلكه تعداد بيشتر تانكهاي مدرن تي34 نسبت به تايگر ويا پنتر باعث پيروزي روسها شد.به هر حال پيروزي در كورس با جنس پيروزي در مسكو و استالينگراد فرق داشت زيرا در استالينگراد و مسكو طولاني شدند عمليات و هواي سرد باعث پيروزي ارتش سرخ شد ولي در كورس تدبير و فناوري پيشرفته تر.اگرچه تانكهاي چون تي34 و تايگر تقريبا از نظر زره و توان سلاح اصلي در يك رده بودند ولي بمب باران مداوم صنايع رايش سوم باعث شده بود كه تانكي چون تايگر و پنتر نتوانند در تيراژ زياد در كورس خدمت كنند.در شب 9 و  10  ژوئيه متفقين در سيسيل ايتاليا پياده شدند و هيتلر از اين رو دستور توقف عمليات  را در شرق داد.مانشتاين بسيار تلاش كرد كه هيتلر را متقاعد كند كه انها همكنون در حال پيروزي هستند تا شايد نظرهيتلر عوض شود.البته در ان موقع كه مانشتاين المانها را پيروز ميدان ميديد در شمال و جنوب نيروهاي الماني كاملا متوقف شده بودند.در 17 ژوئيه كه ديگر شكست در كورس كاملا هويدا شده بود هيتلر دستور انتقال سپاه اس اس پانزر را به ايتاليا داد.اين تصميم هيتلرمبني بر انتقال اس اس پانزر به سيسل همواره مورد انتقاد تاريخ نگاران قرار دارد زيرا نيروي كه 10 روز تمام در روسيه انهم در اين چنين نبردي جنگيده بود حداقل نياز به سه ماه استراحت داشت.

بعد از توقف ارتش المان روسها طي عمليات كوتزوف در شمال  يك ضد حمله شديد براي عقب راندن المانها انجام دادند.ارتش نهم در شمال چند روز مقاومت كرد ولي در نهايت مجبور به عقب نشيني شد. ولي در جنوب انقدر خسارت وارده به ارتش سرخ زياد بود كه نتوانست در 3 اوت ضد حمله اي را برنامه ريزي كند  ولي بعد از اين تاريخ با استفاده از خم رود ميوس المانها را در جنوب عقب زدند و در سال 11 اوت سرانجام خاركوف نيز به دست روسها افتاد  همان شهري كه هيتلر قسم خورده بود هرگز ان از دست ندهد.اين ضد حملات از شمال تا انجاي ادامه داشت كه سرانجام پايتخت اكراين يعني كيف در پاييز 1943 از دست المانها ازاد شد.

تعداد تلفات دو طرف

كشور شوروي المان
زخميها و كشته ها ؟ 170000 نفر زخمي و كشته،گفته شده 46500 نفر كشته
تعداد تانكهاي نابود شده 6045 نابود ويا صدمه ديده.اين رقم شامل انواع خودروهاي سبك زرهي و كامين و چيپ نيز مي شود 720 عراده تانك
تعداد هواپيماهاي نابود شده يا صدمه ديده 1626 فروند 609 فروند
تعداد توپهاي نابود شده ويا سدمه ديده 5242 عراده ؟
توجه شود كه كه در ارقام بالا مشخص نيست كه چه تعداد كاملا نادبود شده و چه تعداد تنها صدمه ديده و به طور موقت از خدمت خارج شده اند.

اين نبرد براي روسها يك پيروزي بزرگ بود.براي روسها اين اولين باري بود كه حمله المانها قبل از نفوذ موثر در خطوط روسها كاملا متوقف شد.از طرفي اين نيز اولين بار بود كه ارتش المان با وجود فناوري پيشرفته نتوانستد در نبرد پيشروي قابل توجه اي به دست بياورد.يكي از دلايل اين مسئله عملكرد بد سازمانها اطلاعاتي المانها بود كه نتوانستند از لو رفتن عمليات جلوگيري كند و بعد نيز از اين همه تداركات روسها براي مقابله با ارتش المان پرده برداري كنند.البته پيروزي براي ارتش شوروي نيز ارزان به دست نيامد .هر دو طرف به شدت صدمه ديدند ولي تنها فرق انها اين بود كه روسها توانستند با كمك منابع عظيم اقتصادي خود اين خسارت ها را به سرعت بازسازي كنند ولي المانها ديگر نتوانستند.از طرفي ورق به يك باره بنفع متفقين برگشت ،ايتاليا به دست متفقين افتاد و المان مجبور شد در جنوب اروپا نيز با دشمن نبرد كند از اين رو روسها در نبود بخشي از نيروهاي الماني در جبهه شركت تاختند.ارتش المان در دو نبرد استالينگراد و كورس انقدر تلفات داد كه ديگر توان صنعتي انها اجازه جبران ان را نمي داد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن