معرفی و بررسی پروژه LTS سوخوی با نام گذاری تجاری Checkmate
در دسامبر 2020 رئیس روستک، چمزوف، به خبرنگارها گفت که روستک به طور فعال در حال کار روی کانسپتی از یک جنگنده تک موتوره جدید در کلاس سبک و متوسط است. به گفته وی، این میتواند یک پلتفرم جامع در نسخه های سرنشین دار و بدون سرنشین باشد. طراحی به طور فعالانه و بدون هیچ دریافت بودجه ای انجام میشود.
قابل توجه است که آخرین طراحی جنگنده تک موتوره در تاریخ هوافضای روسیه، به زمان شوروی و پروژه LFI-2000 دفتر طراحی میگ به عنوان مکمل سبک تر پروژه MFI ( همان میگ 1.44 ) بر میگردد که البته هرگز از فاز طراحی فراتر نرفت، خود MFI هم چندان خوش شانس تر نبود … قبل از پروژه LFI هم آخرین طرح تک موتوره Yak-41M عمودپرواز دفتر یاکوولف بود و قبل از آن، میگ-27
از زمان انحلال شوروی و در تاریخ روسیه نوین ممنوعیت طراحی جنگنده های تک موتوره به علت اطمینان پذیری پایینتر در قیاس با رقبای دو موتوره شان وضع شده بود که به نظر نبود پیشرانی با رانش و اطمینان پذیری کافی نیز در این تصمیم بی تاثیر نبود (حالا خوبه کشور های دیگه با موتورای اینا جنگنده تک موتوره میزنن مثل RD-93 روی JF-17)
حال سعی میکنیم به برخی از جزئیات درباره این طرح بپردازیم و پیش بینی هایی را در این زمینه داشته باشیم .
ابتدا از عدم وجود هوریزونتال استابیلایزر ( سکان یا تثبیتگر افقی ) در کنار دم های مایل شروع میکنیم . حذف و ادغام این بخش در سکان عمودی مایل مشابه طرح های دیگری از جمله نمونه مشهور YF-23A نورتروپ گرومن به علت کاهش سطوح متحرک باعث کاهش نسبی مانورپذیری و همچنین از دست رفتن یک ( دو ) Lift area میشود ، منظور سطوحی است که نیروی برآ تولید میکنند . کاهش مانورپذیری مورد نظر ما ، کاهش نرخ Pitch – and – Yaw و نیز Roll و همچنین مواردی مانند نرخ چرخش است که در همان مثال YF-23A نیز (در قیاس با طرح YF-22) شاهد آن بودیم . در صورت مطالعه برنامه ATF ، متوجه خواهید شد که در واقع علت عدم انتخاب YF-23A نیز برتری رقیبش در مانورپذیری بود .
در رابطه با حذف سکان های افقی گفته شده در جنگنده جدید چکمیت , برای جایگزینی استابیلایزر های حذف شده سطوح متحرکی بین سکان های عمودی و موتور اضافه شده اند تا برای کنترل Pitch به کار بروند . البته مشخص نیست که این سطوح جدید تا چه حد میتوانند نبود سکان های افقی را جبران کنند (مساحت کمتر) .
جنگنده جدید طبق تصاویر مجهز به پیشران جدید ایزدلیه 30 خواهد بود که دارای کنترل بردار رانش سه بعدی است و اگرچه این مورد در تک موتوره ها اثرگذاری به بزرگی دو موتوره ها ندارد , اما همچنان موثر است ( یادآوری : جنگنده J-10B با نسخه آزمایشی 3D TVC پیشران WS-10 در نمایش هوایی ژوهای 2018 )
احتمالا این دو راه حل با همدیگر بتوانند نبود سکان های افقی را تا حد زیادی جبران کنند .
در صورتی که درست به نظر برسد و ورودی هوا یک DSI ( مشابه J-10B/C و دوستان ) زیر بدنه باشد ، باید گفت که برای جنگنده تک موتوره از لحاظ ایرودینامیکی بهترین چیدمان یک ورودی هوا است زیرا بیشترین flow ( جریان ورودی ) و کمترین channel loss ( میتوان آن را اتلاف ورودی خطاب کرد ) را فراهم میکند ، اما از طرفی فضای زیر بدنه برای به فرض دهلیز های تسلیحات و … را تا حدودی تلف میکند .
مورد جالب توجه بعدی شماره بدنه 75 آبی و شماره سریال RF-00075 است . گمان میرود که مشابه سوخوی-57 ، که نام برنامه آن T-50 بود ( و شماره پروتوتایپ ها نیز بر همین اساس بود ) و بیش از 8 سال بعد از اولین پرواز آن ایندکس آن اعلام شد ، این عدد 75 نیز مربوط به نام پروژه ( شاید T-75 یا S-75 ) باشد ، اما احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که با وجود این حجم از کار رسانه ای و مانور روی این پروژه ایندکس از پیش انتخاب شده باشد و به فرض نام جنگنده Su-75 باشد ، که خود شبیه 57 است . سکان عمودی مایل این جنگنده نیز به نظر مشابه سکان عمودی Su-57 است و انتظار میرود آلات داخلی آن نیز اشتراکات زیادی (تکنولوژیکی و چه بسا از لحاظ قطعات مشابه) با این جنگنده داشته باشد .
اگر به تصاویر پست پیشین دقت کنید متوجه سامانه های EOTS زیر بدنه خواهید شد . قابل توجه است که هولدینگ روستک ( Rostec ) چند روز پیش با انتشار این عکس به این موضوع اشاره کرده بود .
تصویر بازتاب شده , ناوشکن نیروی دریایی سلطنتی HMS Defender است , این ناو همانی بود که هفته ها پیش سر نقض حریم آبهای ساحلی کریمه جنجال به پا کرده بود .
در واقع اشاره این پست روستک به طرح های میگ نبوده , بلکه مستقیما به طرح سوخوی بوده ولی کسی به آن دقت نکرده !
طبق تصاویر جنگنده جدید ( آن را با نام غیر رسمی Su-75 خطاب میکنند ) نیز دارای یک واحد EOTS زیر بدنه است که قابلیت نشانه گذاری لیزری یکپارچه را نیز دارا است . گرچه از مشخصات و کم و کیف آن هنوز اطلاعی در دست نیست , ولی محتمل است که روسها در EOTS های جدید نیز از فناوری QWIP ( Quantum Well Infra-red Photodetectors ) استفاده کرده باشند چرا که تجربه موفق این کار را در ایرست های 101KS-V مورد استفاده در سوخوی-57 و حتی همین جنگنده دارند .
روستک : هولدینگ Shvabe و شرکت هواپیمایی متحد ( هر دو زیرمجموعه هولدینگ دولتی روستک )، وارد توافق شده اند تا سامانه هدفگیری الکترو اوپتیکال ( EOTS مد نظر است ) KOEPS-75 را برای جنگنده جدید چکمیت ( پروژه LTS سوخوی ) که در MAKS-2021 رونمایی شد توسعه داده و تامین کنند .
جنگنده چکمیت با سامانه هدفگیری الکترو اوپتیکال KOEPS-75 ( که مشخصا از عدد 75 نام جنگنده گرفته شده ) محصول کارگاه اوپتیکی و فنی اورال ( Ural Optical and Mechanical Plant , UOMZ ) که به افتخار V. I. E. S. Yamalov نامگذاری شده و متعلق به هولدینگ Shvabe است مجهز خواهد شد.
طبق تصاویر این جنگنده همانند سوخوی-57 و سایر جنگنده های جدید از یک MFD یکپارچه ( البته خود MFD به نظر با مال سوخوی-57 متفاوت است ) به همراه یک HUD بزرگ ( مشترک با سوخوی-57 ) بهره میبرد .
همچنین از یک سامانه به اسم ماتروشکا نام برده شد که میشود آن را معادل سامانه ALIS در هواپیمای اف 35 دانست .
وظیفه این سیستم ، مشابه ALIS ، نظارت بر سلامت سامانه ها و قطعات ، پایش عمر باقی مانده قطعات مصرفی و اشتراک آنها با یک پایگاه داده است و با این کار میشود نه تنها از سلامت و آمادگی رزمی تک تک هواگرد ها اطلاع پیدا کرد بلکه میشود قطعاتی که عمرشان رو به اتمام است را آماده کرد و در کل زمان نگهداری و هزینه نگهداری را پایین آورد .
در حاشیه رونمایی جنگنده چکمیت در MAKS-2021، یوری اسلیوسار رئیس شرکت هواپیمایی متحد ( UAC ) اعلام کرد که این گروه در آینده نسخه دریایی جنگنده تک موتوره جدید چکمیت را نیز توسعه خواهد داد .
نگاهی تحلیلی متمرکز بر توان تهاجمی و پتانسیل های عملکرد این جنگنده :
در نتیجه تحلیل این جنگنده را ابتدا با شرایط وزنی و شرح مشخصات پروازی شروع میکنیم :
با توجه به وزن نرمال 18 تنی و سابقه سوخو و روس ها ، این عدد چیزی حدود 70 درصد وزن مکس تیک آف میباشد در نتیجه جنگنده MTOV یا حد اکثر وزن برخاستی حدود 25 تن خواهد داشت در حالی که معمولا وزن نرمال پرواز با 60 الی 70 درصد سوخت گفته میشود همچنین با توجه به نسل پنجم بودن ، طراحی فشرده و سازه ی یکپارچه و استحکام بیشتر (در حالی که با وجود دهلیز ها باید همچنان سوخت بالایی حمل کند و این پیچیدگی وزن مجموعه را با توجه به لزوم فشرده سازی بالا خواهد برد همچنین 1.5 تن وزن مجموعه ی دهلیز …) و یا توجه به موتور آن و … در نهایت پیش بینی ادمین وزن خام یا خشک (empty weight) حدود 12-12.5 تن میباشد …
حال با توجه به ظرفیت 60 تا 70 درصدی سوخت و وجود 4 موشک هوا به هوا یعنی دو راداری و دو حرارتی در محاسبه وزن نرمال میتوان تصور کرد ظرفیت سوخت جنگنده حدود 9-9.5 تن میباشد ؛ توجه کنید که 63 درصد سوخت معیار قابل توجهی برای روس ها میباشد و نوعی استاندارد برای طبقه بندی عملکرد است.
برای جنگنده 7.4 پیلود یا توان حمل سلاح کلی ذکر شده است که ظرفیت جایگاه های اول بال یعنی نزدیک به بدنه را با A ، ظرفیت جایگاه دوم بال را با B نشان میدهیم و ظرفیت هر یک از دو جایگاه دهلیز مرکزی را با C و جایگاه های دهلیز جانبی نیز با D نشان داده میشود در دو حالت :
F1 | F2
A 1.7 | 2.5
B 1.0 | 0.2
C 0.8 | 0.8
D 0.2 | 0.2
واحد اعداد بالا در دو حالت F-1 و F-2 به تن است یا ضرب در (1000kg)
ترتیب جایگاه ها :
B A D C C D A B
این طبقه بندی بر اساس وزن سلاح ها و مخازن سوخت و تصور لود های مختلف خارجی در نظر گرفته شده است و بیشترین جامعیت را در کنار بیشترین تطبیق پذیری شامل میشود همچنین نیمی از ظرفیت است و با ضریب دو به عدد 7.4 میرسید … لود های روی فلون و پیلود آن و لود های نصب شده تا به امروز نیز ملاک طبقه بندی بالا قرار گرفتند اما در نهایت نمیتوان یکی از دو حدس بالا را به شکل قطعی ارجحیت داد زیرا وابسته به طراحی بال است در نهایت دو برآورد هر یک با نقاط ضعف و قوت متفاوت ذکر شدند
یتوانیم مشخصات پروازی را با توجه به ظرفیت سوخت داخلی گفته شده ، با برد 3000 کیلومتر بدون مخازن سوخت خارجی برای این جنگنده در نظر بگیریم البته یک مشکل همچنان وجود خواهد داشت :
مانند Su-35 این جنگنده نیز مشکل پیلود خواهد داشت به شکلی که اگر بخواهد سوخت کامل حمل کند ، تنها میتواند حدود 4 تن سلاح حمل کند در حالی که برای افزایش سلاح حمل شده میبایست با کاهش سوخت داخلی و کاهش برد مواجه شود !
با توجه به موارد گفته شده ، پیلود و برد میتوان گفت این جنگنده از نظر توانمندی یک جت سبک عادی نیست بلکه اگر هم باشد مانند فالکن بلاک 70 در بالاترین رده از این گروه از نظر پتانسیل و توان تهاجمی قرار میگرد در واقع بهتر است بگوییم جت سبکی که توانسته با خروج از دسته خود ، به جت های رده متوسط یعنی برای مثال سوپر هورنت و رافال و تایفون نزدیک شود .
اما همچنان نمیتواند کاملا یک جت کلاس متوسط از نظر توانایی در نظر گرفته شود زیرا :
تعدد پایلون های کمتر
ظرفیت نهایی پیلود کمتر
انعطاف پذیری (همان بحث یا حمل سوخت داخلی کامل با پیلود نصف شده یا حمل پیلود کامل با سوخت داخلی کاهش یافته … ) و البته تنوع تسلیحاتی در ترکیب با پایلون ها
برای مثال سوپر هورنت میتواند ۴ موشک JASSM و دو موشک ضد رادار و ۴ موشک هوا به هوا با یک مخزن سوخت حمل کند
لود فوق برای Checkmate به معنی نداشتن دو موشک ضد کشتی است و نیز وزن لود سوخو تنها اندکی بیشتر از نصف لود سوپر هورنت است در نتیجه نمیتوان آن را یک جت متوسط از نظر توان تهاجمی به حساب آورد اما از قریب به اتفاق جت های سبک کاملا برتر است و همچنین پنهان کار است این یعنی افزایش بقاپذیری و تاثیرگذاری میدانی جنگنده … (ویژگی برجسته کاهش RCS که در کنار توانمندی بالایی اخلالگر های داخلی بقاپذیری را به سطح قابل توجهی میرساند)
حد اکثر شتاب گرانشی برای این جنگنده 8 جی گفته شده اما این عدد عمومی است و نشان دهنده ی ضعف نیست شاید بگویید برای F-35A عدد 9 جی ذکر شده اما در واقع این عدد بنا به شرایط میتواند تا چند برابر در نقاط خاصی از بدنه مانند سکان عمودی به وجود آید … در نهایت عوامل تعیین کننده ی دیگری مانند زمان تحمل جی ، لود بال و … روی نرخ واقعی شتاب گرانش برای هواگرد موثر است .
تمرکز داگفایت امروزی بر زاویه حمله بالا ، شتاب منفی برتر و کنترل پذیری در چرخش است ، به طراحی مدرن فکر کنید … قواعد تغییر کرده است .
حال با همه ی این موارد میتوانیم به دهلیز جنگنده و توان حمل سلاح در حالت پنهان کار بپردازیم :
به عقیده نویسنده بر خلاف تفکر عمومی ، این جنگنده میتواند عملکرد نزدیکی به نسل پنج های دیگر در طیف وسیعی از عملیات ها ارائه کند و نمیتوان گفت دهلیز آن ضعف خاصی دارد بررسی دهلیز را با عکس موجود شروع میکنیم و همانطور که مشخص است یک عدد پرتابه ی Grom (سمت چپ) و یک kh-58 ushke (سمت راست دهلیز) در آن وجود دارد .
تحلیل قطر بدنه مرکزی Grom چیزی حدود 28.5 سانتی متر قطر بدنه بدون نوار خارجی را نشان میدهد با توجه به ابعاد مشاهده شده میتوان عرض مفید 1 متری را برای دهلیز این جنگنده در نظر گرفت (در واقع از نظر میزان عمق و عرض ، همان دهلیز Su-57 اما با حدود 30 سانتی متر کاهش طول) همچنین با توجه به ابتدا و انتهای تصویر و نیز طول موشک های نصب شده میتوان طول دهلیز را 4.3 تا 4.4 متر تخمین زد و عمق مفید و قابل استفاده ی دهلیز نمیتواند از 0.45 متر بیشتر باشد …
داستانی از روس ها ، پنهان کاری ، دهلیز و تطبیق سلاح ها ، پس از روی کار آمدن جت های نسل پنجم و نیاز به حمل سلاح مناسب در دهلیز ان ها :
در روسیه پس از برنامه ریزی برای روی کار آمدن دهلیزهای جنگ افزار آن ها تصمیم گرفتند تسلیحات خود را با دهلیز انطباق دهند .
موارد زیر مشکلی نداشت :
Grom ، بمب 500,250 کیلویی و … یا AAM ها
Kh-59 نسخه عادی (به موتور بیرون بدنه دقت کنید)
اما موارد زیر که از مهم ترین سلاح ها در عملیات تهاجمی به شمار می آید برای روس ها در دسترس نبود یعنی موشک ضد رادار و موشک کروز … این دو بزرگوار بزرگتر از ظرفیت دهلیز آینده بودند یعنی عمق دهلیز جوابگوی جا دادن این سلاح ها نبود و همان طور که میدانید پلتفرم Kh-31 جای هیچ کاهش حجمی نگذاشته است پس بهترین راه حل رفتن به سوی Kh-58 برای موشک ضد رادار و نیز موشک Kh-59 برای موشک کروز است …
آن ها میدانستند هر چه کاهش حجم موشک بیشتر باشد هزینه ها بیشتر است زیرا فشرده سازی پیچیده تری باید صورت گیرد همچنین با کاهش حجم ، کلاهک نیز کوچک و کم توان شده و اثر بخشی خود را از دست میدهد و همچنین با کاهش سوخت عملکرد موشک در برد نیز دچار مشکل و کاهش میشود و اگر بنا باشد موارد بالا حفظ شود هزینه های طراحی و فشرده سازی سر به فلک خواهد گذاشت … درنهایت متخصصین روسی یک استاندارد تعریف کردند …
خا58 نسخه عادی
Kh-58 UShk نسخه فشرده سازی شده برای دهلیز
آن ها با توجه به ظرفیت و ابعاد دهلیز های آینده ی خود و طراحی دهلیز ، بهترین و بیشترین ابعاد ممکن را انتخاب کردند تا کمترین کاهش برد ، کمترین کاهش اثر گذاری کلاهک ، کمترین پیچیدگی فشرده سازی و کمترین هزینه ی ممکن را داشته باشند .
در نهایت ابعاد انتخاب شده یک مربع 0.4 در 0.4 متر بود این ابعاد میتوانست به شکل ایمن و صحیح در دهلیز جای گیرد و عمق دهلیز برای نصب آن کافی بود هر چند اگر عمق دهلیز بیشتر بود یقیناً طراحان کار ساده تری داشتند …
Kh-58 UShK با رعایت ابعاد منطبق با دهلیز 0.4*0.4 متر و فشرده سازی مناسب …
Kh-59 MK2 نسخه فشرده سازی شده با رعایت ابعاد منطبق با دهلیز 0.4×0.4 متر
قطعا این بهترین عدد و نسبت ممکن بود … موشک های Kh-58 و Kh-59 برای این تطبیق آماده و سپس طراحی نوینی روی کار آمد و بالچها جمع شده و طراحی Kh-58 جمع و جور تر شده است تا مطابق تصویر بتواند مربع 0.4*0.4 باشد و بدون مشکل در دهلیز های جنگنده جای گیرد … این میتواند عمق موثر دهلیز را به ما نشان دهد در نتیجه عمق موثر و مفید دهلیز همان حدود 0.4 متر میباشد .
جای گیری موشک Kh-59 MK2 در دهلیز Su-57 که تقریبا تمام فضا را پر کرده است …
سلاح های زیر بدون مشکل به تعداد دو عدد در هر یک از دهلیز های Su-57 یا دهلیز جنگنده ی جدید نصب میشوند :
Kh-59 MK2K
Kh-58 UShK
Kab 250,500
AAM (R-77,izdeilye 180,R-74)
دهلیز هر دو نسل پنج روسی دو پایلون یا جایگاه دارد یا محل اتصال سلاح که میتواند دو عدد از موارد بالا را به دلخواه با خود حمل کند . برای مثال دو Kh-59 MK2 یا یک عدد Kh-59 MK2 و یک Kh-58 UShK و …
در این جا بحثی در مورد تعداد جای گیری موشک های هوا به هوای راداری درون دهلیز های جنگنده های نسل پنجم روسیه میشود … این دهلیز ها دو جایگاه برای حمل سلاح دارند و موشک R-77 از نظر قطر و ابعاد به گونه ایست که نصب سه عدد از آن درون یک دهلیز ممکن به نظر نمیرسد حال آنکه در فیلم منتشر شده توسط وزارت دفاع فدراسیون روسیه (روی اینجا بزنید) تصویر زیر از مانیتور کامپیوتر یک کارشناس و یا کارمند مربوطه در حال توضیح گرفته شده است …
همان طور که در تصویر مشخص است ظرفیت حمل موشک هوا به هوا در هر دهلیز جت های پنهان کار روسی دو موشک است . اتفاقا موشک مورد بحث در تصویر ایزدلیه 180 است و نشان میدهد حتی در آینده هم ظرفیت دهلیز ها هر یک دو موشک هوا به هوا میباشد مگر از نوع حرارتی و کوچک تر R-74 که ان هم بحث دیگری دارد …
فیلم مربوط برای سالگرد این شرکت منتشر گشت.
Kh-35 UE با قطر بدنه ی مرکزی 0.42 متر
اما در مورد موشک Kh-35 UE این گونه نیست زیرا این موشک 0.42 متر قطر بدنه اصلی دارد اما با در نظر ورودی هوای زیرین این قطر به بیش از 0.48 متر میرسد … دهلیز میتواند این سلاح را حمل کند ؟ بله… سوال این جاست که مگر عمق مفید و قابل استفاده ی دهلیز 0.4 متر تا نهایت 0.45 متر نبود ؟ بله در واقع بیش از این نمیتوان … حال Kh-35 چگونه نصب میشود ؟
این موشک تنها در یک جهت ورودی هوا دارد و اگر موشک را 90 درجه چرخانده و نصب کنید ، قطر موشک همچنان عمق دهلیز را کمتر از 0.45 متر اشغال میکند اما عرض دهلیز به جای 0.42 متر ، 0.48 متر گرفته خواهد شد … اگر دقت کرده باشید به همین دلیل است که منابع صحبت از نصب دو موشک Kh-35 در دهلیز های فلون میکنند زیرا یکی در جلو و دیگری در عقب نصب میشود و به دلیل گرفته شدن فضای عرضی دیگر نمیتوان دو عدد را در یک دهلیز جای داد …
اما میتوان برای مثال یک موشک حرارتی کنار Kh-35 UE قرار داد زیرا قطر کمتری دارد …
دهلیز جانبی و حامل موشک R-74
نگاهی به دهلیز چک میت داشته باشید :
میتواند در دهلیز مرکزی یک عدد Kh-35 UE را مثلا با یک موشک هوا به هوا حمل کند و دهلیز های جانبی نیز صرفا برای حمل موشک هوا به هوای حرارتی هستند اما یک ویژگی احتمالی (نمیتوان با قطعیت گفت) داشتن ریل پرتاب است نه اجکتور عادی در نتیجه توان داگفایت بهتری به جنگنده خواهد داد …
موشک R-37 و بالچه های میانی ثابت …
حال برخی موارد که درون دهلیز نسل پنجم های روسی جای نمیگیرد (عمقی بیشتر از قطر دهلیز):
موشک R-37 به شکلی که امروزه میشناسیم مگر تغییرات گسترده ای داشته باشد … این موشک اسپن 0.7 متری دارد اما بالچه های انتهایی جمع خواهد گشت ولی در نهایت قطر با احتساب بالچه های ثابت چیزی حدود 0.5 متر است در نتیجه تا وقتی بالچه های میانی که ثابت هستند تغییر نکنند نمیتوان این موشک را حمل نمود
هر چند پس از آن نیز باید گفت قطر این موشک با حساب 10 درصد اضافه شدن نوار پایینی موشک چیزی حدود 42+ سانتی متر قطر خواهد بود …
در نهایت این موشک امروزه قابل نصب نیست مگر با شکستن بالچه های میانی و ثابت موشک !
Kh-31 و ورودی هوای عظیم …
مورد بعدی Kh-31 است که با توجه به ورودی های هوا چیزی حدود 0.7+ متر قطر دارند و قابل نصب در دهلیز نیستند همچنین بمب های 1500 کیلویی Kab-1500 نیز با قطری حدود 0.6 متر نمیتواند در دهلیز جای گیرند .
مجدد گفته میشود که علت عدم جای گیری در دهلیز عرض دهلیز نیست ، بلکه عمق موثر و قابل استفاده ی دهلیز است .
بمب های کاب 1500 و 500 کیلویی
نکته ی بسیار مهم :
همان طور که میدانید طیف بسیار وسیعی از سلاح ها برای این جنگنده تعریف شد ، اما این سلاح های برای نصب روی این جنگنده در نظر گرفته شده نه لزوما نصب درون دهلیز پس این جنگنده توان حمل بمب 1500 کیلویی درون دهلیز را ندارد اما هیچ مشکلی برای نصب آن خارج از دهلیز و زیر بال این جنگنده نیست پس بحث ما تنها در مورد عدم توان حمل این سلاح ها توسط این جنگنده تنها و تنها و تنها درون دهلیز بود نه خارج از آن … (نکته ی مهم)
F-35 JSF …
خیلی دوستان انتظار قیاس این جنگنده با F-35 را دارند و ترجیح میدهم در مشخصات پروازی این مطلب را به بعد موکول کنم ، در آینده ی نزدیک مطلب جالبی در مورد توان F-35 منتشر و سپس میتوانیم روی قیاس ها اظهار نظر کنیم
اما صرفا در مورد توان تهاجمی باید بگوییم F-35 قابل قیاس نیست در واقع همان طور که گفته شد سوخو چک میت در سطح یک جت متوسط رو به پایین از نظر توان تهاجمی در پارامتر های ترکیبی حمل سلاح و برد است در حالی که F-35 از تمامی این جنگنده ها برتر است و توان تهاجمی بیشتری از سوپر هورنت ، رافال و تایفون دارد …
نکته : تمامی قیاس هایی که در ان یک نسل پنج را با نسل چهار قیاس کردیم بدون در نظر گرفتن پنهان کاری نسل پنجم و با استفاده ی حد اکثری از لود خارجی برای آن جت نسل پنجم بود زیرا با در نظر گرفتن سطح مقطع رقابت با نسل چهار منطقی به نظر نمیرسد و هر یک مزیت های خود را دارد …
در یک لود سرکوب پدافند چک میت با 4 موشک ضد رادار یا کروز و رقبا با 6 موشک و دوبرابر موشک هوا به هوای بیشتر …
چک میت میتواند دو بمب 1500 کیلویی زیر بال و 4 بمب 500 کیلویی حمل کند در حالی که یک سوپر هورنت میتواند 4 بمب 450 کیلویی و 3 بمب 950 کیلویی و دو موشک ضد رادار حمل کند ! F-35 نیز میتواند 4 بمب 450 کیلویی و 4 بمب 950 کیلویی حمل کند یا ، دو بمب 2.2 تنی و دو بمب 950 کیلویی و 4 بمب 450 کیلویی در نتیجه فاصله کاملا حس میشود …
در نهایت عملکرد تهاجمی چک میت بدون پنهان کاری و در قیاس با نسل چهار ها در سطح کلاس متوسط و پایین تر از رافال و سوپر هورنت و تایفون و نیز فلانکر است ؛ اما برتر از میگ ها :/
چک میت مشابه فالکن بلاک 70 از برترین های سبک وزن و به گونه ای در کلاس متوسط قرار میگیرد اما از آن ها برتر نیست …
حال اگر صرفا با استفاده ی مناسب از پنهان کاری توان تهاجمی را مد نظر قرار دهیم میتوان گفت این جنگنده با حمل دو موشک کروز و ضد رادار یا بمب در دهلیز مرکزی ، تفاوت پتانسیل چشم گیری در مقابل عملکرد F-35 ندارد … مگر در سه حالت
– F-35 میتواند دو بمب 2000 پوندی را دهلیز خود جای دهد و این یعنی دو برابر ظرفیت حمل بمب چک میت زیرا او میتواند دو بمب 500 کیلویی یا 1100 پوندی حمل کند … پس در این زمینه کاملا فاصله مشخص است .
همچنین F-35 در حالت Sidekick میتواند 6 موشک هوا به هوا حمل کند که از ظرفیت مجموع دهلیزهای این جنگنده بیشتر است .
(توان حمل سلاح F-35 , روی اینجا بزنید)
اما در نهایت در حمل بخش وسیعی از سلاح ها مانند بمب های کلاس 250/500 کیلویی یا موشک کروز و … عملکرد نزدیکی دارند برای مثال حمل گروم و خا59 و 58 توسط این جنگنده و حمل جیدم ایی ار و جیسو و AARGM-ER توسط F-35 …
مورد آخر این است که F-35 سلاح های ویژه ای دارد که سوخو از آن بی بهره است مانند SDB ها که یک توانایی ویژه ی تهاجمی فراهم میکنند .
همچنین F-35 توان حمل دو موشک ضد کشتی را دارد اما چک میت صرفا یک موشک با یک پرتابه کوچک تر که بتواند در کنار فضای اشغال شده توسط ورودی هوای Kh-35 UE قرار گیرد …
در نهایت برتری F-35 (جت سنگین وزن) مشخص است اما این فاصله آنچنان هم زیاد نیست !
این یک نکته ی مهم است که چک میت به واقع با تعداد بالای خود میتواند یک مزیت عالی در جبران کمیت اندک جت های نسل پنجم فلون فراهم آورد (گفته شده 300 فروند طی 15 سال یعنی پایان ساخت این تعداد در اواخر دهه 30 است) و از نظر نویسنده این یک جت ارزان و بسیار کارا است که بهترین ترکیب تسلیحاتی و وزنی را در اختیار دارد و از پتانسیل های خود بهترین استفاده را کرده است در مورد مانور پذیری هم بهتر است فاکتور های قدیمی را خیلی مد نظر قرار ندهید !
طراحی مدرن امروزه مزیت های ویژه ای را فراهم کرده و صرفا یک جی شتاب گرانش کمتر یا نداشتن سکان عمودی اصلا دلیل خوبی نیست تا مانور پذیری یک جت را زیر سوال ببریم همچنین در مورد توان هوا به هوای این جنگنده خصوصا در نبرد برد بلند پنهان کاری یک ویژگی بسیار عالی برایش دارد و میتوان گفت در نبرد هوا به هوا کمتر جنگنده ی نسل چهارمی وجود دارد که بتواند شانس پیروزی بالایی در برابر این جت داشته باشد زیرا سطح مقطع راداری کمتر ، برد درگیری برای حریف را کاهش میدهد در حالی که خود چک میت رادار مناسبی دارد که میتواند همزمان با 4 تا 6 هدف درگیر شود (توجه داشته باشید این عدد به احتمال قوی برای درگیری نیمه فعال ذکر شده و میتواند با بیش از 16 هدف به شکل کلی درگیر شود و بیش از 40 هدف را به شکل همزمان کشف کند) همچنین آنتن آرایه فازی فعال AESA و ماژول های مدرن توان راداری خوبی در اختیار میگذارد که در ترکیب با پنهان کاری میتواند نسل چهارم ها را حتی با اخلالگر های مناسب در نبرد برد بلند به چالش بکشد …
همچنین ویژگی مثبت این جت ارتباطات مدرن ایمن ، سریع و در واقع شبکه محوری بالا است که این میتواند نقش مهمی در آینده و کنترل واحد های دیگر بازی کند و چک میت را به یک مدیر میدان تبدیل کند پس مانند یک نسل پنجم کامل ، اتوماسیون ، شبکه محوری و سنسور های توانمند را در سطح بالایی دارد
مزیت های این جت :
هزینه تولید و عملیاتی پایین
پنهان کاری و بقا پذیری بالا
شبکه محوری و آگاهی میدانی بالا
مانور پذیری بالا با طراحی مدرن
ایجاد کمیت بالا و همه کاره بودن
مشخصات این جنگنده را یک بار دیگر مرور میکنیم و طول و عرض نیز با توجه به عکس منتشر شده به نسبت اعداد زیر میباشد :
طول حدود 15-16 متر و اسپن بال 11 متر
وزن خام یا خشک : 12~ تن (empty weight)
ظرفیت سوخت مخازن داخلی : 9.5~ تن
وزن برخاست نرمال : 18~ تن (Gross weight)
حد اکثر وزن برخاست : 25-26~ تن (MTOW)
ظرفیت وزنی حمل سلاح : 7.4 تن (payload)
برد گذری : 3000km حدودا (Ferry range)
ارتفاع قابل دسترسی : 50000 فوت (service ceiling)
حداکثر سرعت : 1.8 تا 2 ماخ در ارتفاع بالا
حد اکثر تحمل شتاب گرانش : 8 جی (g rate)
رادار : AESA با ماژول های جدید و توان درگیری همزمان به شکل نیمه فعال با 4-6 هدف ، درگیری فعال با 16+ هدف و کشف همزمان بیش از 40 هدف (یک رادار مناسب برای این سطح)
همچنین احتمالا دارای سوپر کروز و پنهان کاری در حد منفی 20 دسی بل از روبرو و برنامه آینده برای نصب چیزی مشابه EOTS (تصویر بالا)
این جنگنده به شکل خاصی یاداور F-36 و بحث مفهوم مطرح شده توسط ژنرال براون میباشد و شباهت قابل توجهی با یک طرح لغو شده ی شرکت نورث روپ بر اساس YF-23 در دهه ی 90 دارد ، نام این طرح MRF-54E است.
اولین پرواز قرار است در سال 2023 انجام شود و توسعه پروتوتایپ ها در سال های 2024 و 2025 پیگیری میشود. در نهایت طبق زمان بندی ارائه شده اولین نمونه انبوه در سال 2026 ساخته میشود …
ایام به کام ، MH , Unknown
کاتافراکت «» جنگاوران «» Military (I.R.I.A.F)